جلسه چهارم: دانش محمد ص ، قبل و بعد از بعثت
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بحث امشبمون در ادامه عنوان که قرار داده بودیم محمد صلی الله علیه و آله محمد شناسی قرآن مجید و امشب میخوایم علم و دانش حضرت را ببینیم محدودش چقدر است چه چیزهایی میداند و چه چیزهایی نمیداند شاید شما بفرمایید خوب به ما که مربوط ما بدانیم که پیامبر چه چیزهایی را میداند و چه چیزهایی را نمیداند چه تاثیری در دینداری ما دارد خیلی تاثیر داره یک تاثیرش اینه که ما اصلا از پیامبر ظاهر چه انتظاری داشته باشیم یعنی چه نیازهایی از ما را پیامبر ظاهر برطرف میکنه آیا ما طب را هم پزشکی را هم از پیامبر ظاهر بخواهیم آیا کشاورزی را هم از ایشون بخواهیم آیا اقتصاد را هم از ایشون بخوان آیا علوم تجربی را هم از ایشون بخواهیم به هر حال محدودش کجاست خب این بستگی داره که بگیم اصلاً دانشش چقدر مسئله مسئله دیگر اینکه هر میزانی که گفتیم زبان حیاتش پیامبر میدانسته قطعاً بعدش هم همون اندازه میدونه حداکثر این هم یک نکته چون ما الان و زمان پیامبر که زندگی نمیکنیم ها ممکنه از پیامبر بعد از وفاتشون چیزهایی بخوان این هم یک طرف نکته سوم اینه که پیامبر اگر گفتیم که همه چیز را میدونه اون وقت اون آیات که به پیامبر دستور میده که با مردم مشورت بکن در مسئله حکومت اون وقت اون مشورت میشه مشورت سوری چون نیت نداره پیامبر اگر گفتیم همه چیو میدونه پیامبر اگر همه چیز را میدونه اون موقع معنای مشورت پیامبر که خداوند بهش دستور داده که با مردم مشورت بکن تو مسئله حکومت میشه صرفاً به خاطر احترام مردم نه اینکه پیامبر مشورت داشته باشید نیاز ندارم چون خودش میدونه اون وقت این خیلی تاثیر داره ممکنه همین زمان ما هم معلوم بشه که اون کسی که گفته میشود از طرف خدا نصب شده نیاز به مشورت با مردم نداره چون ولایتش همون مثلا ولایت پیامبر گفتیم یه قدم فاصله داریم تا اینکه بگیم یه کسی هم که الان مدعی هست که از طرف خداوند نصب شده نیازی به مشورت مردم در واقع نداره مشورت سوریه تصمیم را خودش باید بگیره و خیلی فاصله نیست بنابراین بحث مهم بحث این همه تاثیر داره بحث سرداری هست توی دینداری ما و حتی تو زندگی دنیای ما حتی همین اکنون بحث ما موثر هست یک نکته اول خدمتتون عرض کنم که اگر از مشهور عالمان که الان زندگی میکنند یا قبلا بودن عالمان شیعه این سوال را بپرسیم که علم پیامبر چقدر میگن که پیامبر همه چیز را میدونه میدونسته منتها برای اینکه اشکال نکنه دیگه از همه چیز را میدونسته که شد مثل خدا یه کلمه اضافه میکنند به اذن الله همه چیز را میدونه با اذن خدا خدا خودش مستقلاً میدونه پیامبر در واقع خدا بهش میده علم را و بنابراین میدونم همه چیز را همه چیزو میدونه منتها خدا بهش میده به اذن خداوند میدونه اگر این شد در واقع همه چیو میدونه در واقع اون وقت مشورتش میشود سوری فرق نداره به اذن الله بدونه یا بدون اذن الله بدونه اون موقع الان هم همه چیز را میدونه اگر ممکنه اون موقع آره مشورت سوری میشه چی میشه و اون موقع همه چیو میدونسته اگر یک جمله ای هم گفته که مثلا کسی سوال میکنه از یکی از ائمه سوال میکنه از پیامبر میزنه چیکار کنم ما ناس را با سرکه مخلوط کن و سرتو باش بشو حالت سر ماشوره میزنه الان بریم ناس گیر بیاریم و با سرکه قاطی کنیم و بشوریم و اینها یا اصلا بریم شامپوی ضد شوره بگیریم چیز دیگر الان پزشکا میگن هیچ شامپویی تاثیر نداره اصلا مهم نیست ویتامین کم داری کشد سرت شور میزنه بخور یه چیزایی با شامپو اینها تاثیر نداره حالا من که داوری بکنم درباره اون روایتی که میگه سرت را با ناس و سرکه بشو اگر گفتم که امام فقط علم دین را در احکام دین را علم داره چیزهای دیگر ربطی نداره پس چرا اینو گفته امام هم مثل بقیه مردم بالاخره علم زمانه خودشو شنیده که کسی میگه پزشکی از یک طبیبی ولی اگر گفتی که همه چیزو میدونه موقع ۱ خب حالا باید ما درستش اینه که سرمون رو اگر شوره زد اینجوری با علم پزشکی تضاد پیدا میکنه اشتباه گفته چرا کسی که همه چیز را میدونسته اشتباه گفته خوب مسائل پیچیده میشه مقداری قبل و بعد از رسالت فرق نداره چون میگن از تولد تا هنگام وفات معصوم تسک معصومه یعنی تکلیف واقعی خودش را انجام میده پس میدونه تکلیف واقعی خودش را پس از قبل از هنگام تولد را بنابراین اگر عذالمان سنتی شیعه به پرسیم جوابشون اینه پیامبر همه چیز را میدونه از هنگام تولد میخوام امشب یه خورده با هم بحث بکنیم بحثمون قرآنی منبع اصلی ما هم قرآن روایت وقتی صحبت ازش میشه میگیم دو دسته روایت متواتر یه دسته متخری که اصطلاحا بهش میگن واحد خبر واحد چیه خبری که زن آور اطمینان آور نیست خبر متواتر چیه اینقدر نقل شده که شما حادثه رخ داده سخن گفته تو این زمان بگیم خبر متواتر مثلاً چیه حالا شما هم شاید مثل بنده مثلا آمریکا نرفته باشید ولی یقین دارید که کشوری به نام آمریکا وجود داره یا نه کجا که ندیدیم ما که نرفتیم این خبر اینقدر نقل شده که انسان یقین میکنه که همچین کشوری وجود داره اینو بهش میگن خبر متواتر خب تو تو اخبار که از پیامبر و ائمه نقل شده بسیار نادر یه همچین چیزی بسیار پس ما با خبر واحد طرفیم یعنی خبرهایی که حداکثر زن آوره این روایات که میگیم همش حداکثر ظن آوره اون وقت یه حرف اینه که خود آلمان سنتی میدن آیا خبر واحد یعنی خبر ذناور معتبر هست یا نه حجت است یعنی میگن معمول عالمان سنتی ما میگن حالا مثلا مثل علامه طباطبایی مثل مفهوم مطهری امثال اینها میگن تو فقه معتبره تو فقه حج ولی تو عقاید تو تاریخ تو تفسیر تو مسائل این گونه معتبر نیست فقط تو فقه معتبره من حرف اونا را نقل کردم الان بحث ما چیه عقاید علم پیامبر چقدر بوده این جز عقاید ماست بنابراین طبق مبنای همین عالمان مشهور خبر واحد معتبر نیست یا باید خبر متواتر داشته باشیم یا قرآن مجید طبق مبنای اونا من خودم خبر واحد هیچ جا معتبر نمیدونم طبق مبنای اونها دارم میگم تو فقهم معتبر نمیدونم ما مجبوریم انتقاداتمون را یا از عقل بگیریم دلیل عقلی قطعی داشته باشیم یا دلیل نقلی قطعی امروز میخوایم کار نداریم من نمیخوام بحث عقلی بکنم که بگم خوب بخوام بحث عقلی بکنم میگم مخلوق محدود مخلوق محدوده درسته ظرفییت علم لایتناهی رو داره مخلوق محدود اصلا ظرفیت علم یا فقط خدا که لایتناهی هست این ظرفیت نداره خدا چون لایتناهی است همه چی ولی مخلوط محدوده ظرفیتشو نداره همه چی رو بدونه نمیخوام بهش بپردازیم ببینیم از قرآن چی میفهمی پیامبر چی میدونسته آیا اون حرف عالم چقدر درسته که گفتن پیامبر همه چیز را میدونه منتها به اصطلاح به اذن الله همه چیز را میدونه پیامبر همه را میدونه به اسم الله ببینیم که این حرف چه اندازه به اصطلاح درسته من یک آیه قرآن را خدمتتون میخونم این آیه رو ببینیم این سوره اعراف آیه ۱۸۸ میخوایم با دقت یه نکته را هم عرض بکنم خدمتتون خیلیا به من میگن که این بحث های فنی را بین مردم نرود مطرح بکن بیا تو حوزه معتقدم که نه مردم بهتریعنی حداقل اینه که عقاید خودشون را که از جای دیگه گرفتن تحمیل به قرآن نمیکنند مصیبتهامون اینه که عقایدمونو تحمیل بر قرآن میکنیم نمیریم عقایدمونو تطبیق بر قرآن کنیم مطابق قرآن عقاید مونو درست کنیم نه نه عقایدمونو تحمیله بر قرآن میکنیم قرآن باید مطابق ذهن ما بگه نه اینکه ما بشیم مطابق قرآن خب حالا شما ببینید گفتیم چی عالمان میگن پیامبر چی علم وقتی میگیم همه چیو میدونه یه چیزاییه که یاد هر آدمی یاد میگیره یه چیزاییه که یاد گرفتنی نیست اونا رو بهش میگیم علم غیب آیا پیامبر غیر از این چیزهایی که یاد میگیره چیزای دیگری هم میدونه غیب یا نمیتون آلمان گفتن میدونه ولی به اسم الله نفسی نفعا و من برای خودم بگو به مردم بگو خداوند میگه به مردم بگو که من برای خودم نه مالک نفعی هستم و نه مالک ضرر نمیتونم نفعی را برای خودم جلب کنم نمیتونم ضرری رو از خودم دفع کنم جلسه قبلمون این بود که پیامبر دو جلسه پیامبر دقیقاً مثل ما بشر مثلکم خب ما هم نمیدونیم ما هم نمیتونیم ضرر را از خودمون دفع کنیم خداوند به پیغمبر می فرماید که به مردم بگو الله ماشا مگر اینکه خدا بخواد فوری نیان و بگن الا ماشا خوب خدا خیلی چیزا میخواد بله خدا اگه بخواد که منم دفن کنم خدا بخواد که منم میتونم هرچی خدا بخواد که معلومه خدا اگه بخواد میتونم دفع کنم یا سود جلق کنم یا چی کنم حالا دنبالشو ببینید تکثرت من الخیر و ما مسنی اگر من غیب میدونستم چیزهایی خوب را جلب کردم از جمله مار به سود خودم میدونستم این کار میکردم و هیچ سویی به من نمیرسید من نمیرسید تو میدون جنگ وقتی وایسادم میدونستم که یکی پشت سرم داره میخواد حمله کنه جا خالی میدادم واسه برق میگرفتم جلوش سوی دیگه بهم نمیرسید نفهم جلب میکردم مثلا من میدونستم غیب داشتم اینجا گنج دفنه یک گنچه اینجا زمین آب پس اگه چاه بکنیم اما دیگه اینجا هست خیلی فرقه بین کسی که بدون اینجا آب هست کسی که ندونه اون که میدونه که اینجا آب است اونجا آب هست ولی پیامبر بگو نمیدونم بگو اینها را نمیدونم و ما مثنی الا نذیر و بشیرون لقوم من فقط فقط بشارت دهنده و هشدار دهنده بشارت دهنده و هش دادن دستم برام قومی که مومنهاند کوچولو اینجا توضیح بدم مسئله یومنون من بشارت میدم و هشدار میدن به اونایی که ایمان به اونایی که ایمان ندارند چی نمیده سرتاسر قرآن این حرف است اول قرآن ذالک الکتاب لاریب فی هدا لل متقین میگه غیر متقین را نباید هدایت بکنه ما یه هدایت یک ایمان یک اسلامی فطری و ذاتی داریم و اون اینه که انسان تسلیم حق باشه اونی که انسان به حق گردن بدهد او اینکه انسان بخواد خوب باشه پیامبر کسی را میتونه متقی بکنه که چی بخواد کسی که نخواد که کسی که نخواد به حقیقت گردن بنه که پیامبر نمیتونه بگه که اینا حقیقته اون وقت اینجا قوم یومنون یعنی کسایی که میخوان به حقیقت گردن بنهند میگه خب این شبههای براتون حل شده باشه تو خیلی آیه داریم و ۳۰ تا ۴۰ تا آیه گونه داریم یومنون مومنین للمسلمین متقین هدایت برای متقینه برای مسلمینه این آیات را داشته باشیم من عرض کنم که هیچ سود و زیان را از خودم نمیتونم در مالک نیستم که چی بکنم من غیب نمیدونم بگو بگو من غیب نمیدونم اگر غیب میدونستم منافع بسوزه خودم جلب میکردم مال زیاد میکردم دفع میکردم فقط و فقط من بشارت دهنده و هشدار دهنده هستم برای اونایی که به حقیقت گردن مینهند حاضرند به حقیقت کردن پیامبر علم غیب داره یا نداره بگو من نمیدونم اگه میدونستم این کارا میکردم این آیه اون وقت آقایون میگن میدونه ولی به اذن الله این آیه میگه چی نمیدونه یه چیز دیگه استدلال دیگه اگه به اذن الله بدونه بازم میتونه مال زیاد کنه یا ضرر بکنه یا نهجوری نمیتونه پس حرف آقایون ضد است حرف آقایون تا اینجا است چون باید خودمون یه مقدار عرض کنم خدمتتون که این یک آیه بود اعلم تفسیر گرفته شما نه نه فعل مضارعلم صیغه سیزدهم اعلم نهلمو شما تفصیل گرفتی درسته نه اعلم صیغه ببخشید که این یک آیه هست حالا باز یه آیه دیگر عرض کنم خدمتتون که که سوره انعام آیه ۵۰ سوره انعام آیه ۵۰ خزائن خداوند بگو نزد من نیست من دسترسی ندارم الغیر غیبم نمیدونم غیبم نمیدونم و والله نمیگم من فرشته این اتباع الا ما من فقط و فقط تابع اون چیزاییم که به من وحی میشه حالا همینجا پیامبر غیب میدونه یا نمیدونه اینجا میخوام بگم هم میتونه چی هرچی بهش وحی شد هرچی بهش وحی نشده مثلاً اگه پیامبر خودش بود میدونست که مثلاً ماجرای نوح چی چی بود ماجرای ابراهیم چگونه بود چی بود نمیدونست که ندیده بود که اینا علم غیبه پس اگه بخوایم میآید در نظر بگیریم پیامبر حتما غیب داره ولی اون چیزایی که بهش وحی میشه بیشتر نداره اون وقت چی میشه اون چیزایی که مربوط به دینه پس پیامبر هم میدونه غیب میدونه اون چیزایی که مربوط به دینه نمیدونه غیر اون چیزا رو نمیدونه وقتی میگه بگو بله من فقط تبعیت میکنم از هرچی به من وحی میشه ای مقدار میدونم بله تفکر تفکر آیا مساوی کسی که بیناست و نابینااست آیات تفکر نمیکنید اگه این آیه را در نظر بگیریم باید بگیم پیامبر آنچه که بهش وحی میشه میدونه که غیر مسائل را نمود علم دیگری نداره یکی دیگه آیه رم بخونم خدمتتون شبیه همینه سوره هود آیه ۳۱ سوره هود آیه ۳۱ قول لکم عندی خزائن الله من نمیگم که پیش من اذان که به هر کس هرچی بخواد بدم من کارهای نیستم من نیستم خب ولا اعلم الغیب نمیتونم ولا قول ملک خوب و من نمیگم که من فرشته ام هستم بله ولا عقول و اینم نمیگم که ادعا نمیکنم که غیب میدم و نمیگم که من فرشتهام و درباره آنان که چشمانتان فرومایه و خارشان مینگرد نمیگویم که خدا هرگز خیلی به آنان نخواد چون کسایی رو میشمارید من نمیگم خدا اینا را برجسته من درباره اینا داوری من درباره آدما داوری نمیکنم نمیدونم خدا به آنچه در دل آنان است آگاه تر است این چیه خدا به آنچه در دل هست عالم یعنی من درون دل انسان ها را درون دل انسانها را چیزی درباره ظالمین جالبه اگر من یه دعا بکنم صدم گرم جالبه خدا به انسان خوب این هم تا اینجای کار به نظر من روشنه که پیامبر علم غیب نداره مگر چیزی که خدا بهش وحی بکنه سه بار میگه بگو منطقی نمیدونم بگو من غیب نمیدونم پس پیامبر نمیدونه چیز همون چیزی که بهش وحی میشه میدونه غیر او را به اصطلاح نمیدونه او بله یه نکته دیگرم حالا باز اینکه تاکید بر اینکه پیامبر سوره شورا آیه ۵۲ وکذالک اوحینا الیه من امرنا تدری ملکتاب و ایمان ولاکن جعله الله نورا مهدی بهی من نشا من عبادنا برای اینکه به هدایت و ما و خداوند میگه ما وحی کردیم به تو یه چیزی روح از عمرمون که تو نمیدونستی کتاب چیه ایمان چیه اینا رو نمیدونستی اینا رو با چی فهمیدی باور یعنی غیر از وحی چیزی بله بعضیاش راجع به پیغمبران دیگر مثلاً ممکنه پیامبر فرقی نداره به پیامبر انواع قلب ببخشید این خبرهای غیبی است که ما وحی بهت می کنیم ما کن تعلمها انتلاقوم این چیزایی که بهت وحی کردیم نه خودت میدونستیما بهت رحم کردیم ما بهت وحد کردیم از هرکی برگردیم ها میگه ولا قله هازا قبل از اینکه بهت وحی بکنیم هیچی نمیدونستی بله این سوره بود آیه ۴۹ شبیه این داریم در سوره آل عمران ۴۴ ذالک من نعبا قلب نوحی الیک و ما کنت علیهم یولقون اقلام میگه اون موقعی که داشتن قرعه کشی میکردند که کفالت حضرت مریم را بر عهده بگیرم تو حضور داشتی تو میدونستی اینا رو ما برات نقل کردیم میگه ذالک من انواع الغی از اخبار غیبیه که ما بهت وحی میکنیم و تو نزدشون نبودی که اینا رو بدونی پس تا اینجا پیامبر علمش به محدوده به او چیزی که میشه میدونه چیزای عادی هم که کسب کرده بیش از این نمیدونه پیامبر علم غیب نداره چرا قرآن اومده اینا رو میدونه خدا بهش گفته بیشتر نمیدونه اما بریم سراغ یک آیه که آقایون همه چیو همه اون آیات را فراموش کردند غیبه فلا یضه علی غیبه احدا سوره جن آیه ۲۶ خداوند عالم غیب است که آشکار نمیکند غیبش را بر هیچ کس این سوره جن آیه ۲۶ آیه بعدی الا من ارتزا من رسول من بین مگر به پیامبری که پسندیدتش توجه میکنید بله مگر پیامبرانی که اونا را پسندیده یا برگزیدتشون اونا را آگاه میکنه و البته از پیش و پس نگهبانی هم میده که بهش وحی کرده حتما دست مردم برسه کسانی که میگن پیامبر علم غیب داره به این استناد میکنن خداوند غیبش را ظاهر نمیکنه بر هیچ کس مگر بر پیامبرانی که انتخابشون پیامبران که ظاهر میکنه یه مقداری را که اول گفتیم که یه چیزایی براشون ظاهر میکنه براشون آشکار میکنه این آیه با اون آیات قبل در تضاده یا نه آیات قبلی هم میگفت که پیامبر هیچی نمیدونه مگر اون که بهش وقت بشه که خدا غیب هیچ کس ظاهر نمیکنه برگرد برای پیامبر میکنه چیز جدیدی نمیگه همه آیات فراموش کردند میگن خدا غیبش عالم غیبه ولی ظاهر نمیکنه مگر برای پیامبران نه اون آیات رو هم ببین وقتی را ببینی این را هم ببینی معنیش اینه که خداوند غیبش را ظاهر نمیکنه مگر برای پیامبران به پیامبران وحی میکنه براشون ظاهر میکنه آره دیگه پیامبر پیامبریش نه چیزهای دیگر نه چیزهای دیگر برای پیامبران تو پیامبریش به اصطلاح همه چیز را میکنه و بعد هم معلومه داره وحی را میگه دنبالش میگه اون چیزی هم که وحی براشون ظاهر میکنه نگهبانی میکنه خدا از پشت سر از او که این درست دست مردم برسه و بعد آیه تا خدا رسالات ربط خدا را رسوندن دست مردم پس اینجا که غیب را ظاهر میکنه چی چیه ظاهر میکنه احکام خدا را دستورات خدا را بازم پیامبر به اصطلاح بله علم غیب نداره پیامبر دانش نداره علم غیب نداره یعنی چی اگر داستان حضرت یوسف را خداوند براش نمیگفت نمیدونست قبل از رسالت هیچ یک از اینها را نمیدون بنابراین آنچه که عالمان شیعه میگن از هنگام تولد تا هنگام وفات به اصطلاح تکلیف واقعی خودشون رو انجام میدادن به حرف نادرستیه چون قبل از اینکه وحی بشه که نمیدونسته چیزی پس قبلش چیزی نمیدونست پس قبلش مثل ما بود قبلش مثل ما بعدش چقدر میدونه همه احکام چیزایی که خداوند کرده آیا خداوند پزشکی هم بهش وحی کرده یا آیه قرآنم داریم که نه آخه موضوع قرآن مجید مشخصه حالا به این ترتیبی که الان قرآن مجید داره میگه چی ذالک الکتاب لاریب فی متقین کتاب کتاب هدایت مفلحون کتاب هدایت به سوی رستگاری موضوع موضوع قرآن مجید چیست هر کتابی دست ما بدن ما میگیم موضوع این کتاب چیه آیا این کتاب تاریخه آیا این کتاب جغرافیاست آیا این کتاب فیزیکه آیا این کتاب شیمیه این کتاب چیه از همون اول هست نه کتاب هدایت به سوی رستگاری پیامبر هم اومده چیکار کنه انسانها را هدایت کنه به سوی رستگاری هرچی که مربوط است به هدایت به سوی رستگاری خدا بهش داده غیر اونها را نمیدونه غیر اونها را نداره بنابراین بر حالا این این بالاترین شخصیت حواسمونم باشه پیامبر هم شیعه هم سن اهل سنت قبول دارن که بزرگترین شخصیت پیامبر اسلام است خودشم قبول داره که به اصطلاح یعنی میگن پیامبر علاوه بر پیامبریش امام هم هست ائمه امام اند پیامبر علاوه بر پیامبرش امام هم هست بنابراین هرچه درباره این پیامبر گفتیم در واقع هم پیامبر شناسی کردیم همه امام شناسی این پیامبرشناسی فقط نبود امام شناسی بود امام شناسی هم بود اگر پیامبر علمش انقدره امام هام حتماً یزید بیشتر نیست خب بنابراین توجه داشته باشیم اون قضیه را حالا این موضع قرآنه مجید بود روشنم شد آیا تو روایات چه آمده هرچی میخواد آمده باشه اگر روایت داریم خلاف قرآن تکلیف ما را راجع به علم پیامبر و علم امام قرآن مجید به وضوح روشن کردی یا نه کاملا روشن کرد اصلا نیازی که سراغ روایت برم اصلاً نیاز نیست یا روایت داریم یا روایت نداریم اگه روایت داریم که ضد قرآنه به دیوارش باید زد اگه موافق قرآن اثری نداره بنابراین این میشود اعتقاد قرآنی آنچه که من خدمتتون به اصطلاح بیان کردم ائمه اطهار همین قدر میدونن الله از درون دل انسان ها آگاه اند الان در دل من چی گذشته یا نمیدونم شما جواب میدیدید آیا میدونن یا نمیدونن طبق این حرف ها حالا مگه سوال از شما میکنم ببینید ما فاصلهمون چقدره حاصلمون با قرآن ببینید میخوام بگم دین باورهای ما قرآنی نیست باورهای ما با قرآن فاصله داره عقلانی نیست هیچی قرآن کتاب اصلیمونه دیگه با قرآن فاصله داره نوع مردم همه مون وقتی میگیم یا ابوالفضل میشنوه یا نمیشنوم ابوالفضل علیه السلام دیگه میشنوه گفتم یا ابوالفضل دلمو خبر داره یا نه آره دیگه بنابراین ما اعتقادمون اینه همه جا حاضر هست یا نیست صدای همه کسی میشنوه دیگه همه جا حضور داره در آن واحد صدای همه را میشنوید درون دل همه آدمها را همه جا هم حاضره ته دریا تا کرات دیگه کسی رفته باشه همه حاضری در آن واحد میتونه پاسخ میلیاردها آدم بده بکنه ای باور ماست دیگه این باور ماست اونم پیامبر که من خوندم خدمتتون پیام پیامبر باور ما راجع به امام امام را هم عرض نکردم امام من حضرت ابوالفضل را عرض کردم میخوام بگم که آره ما فاصله داریم با قرآن مجید ما دینداریمون قرآن یک بعد من امشب تلاش کردم روشن بکنم راجع به ابوالفضل همین را داریم راجع به حضرت زینب سلام الله علیها همین باور را داریم و بقیه اینا رو گفتم دیگه نوبت به ائمه و اینها که رسید دیگه اونا که روشنه دیگه قضیه چگونه است واقعیت این هست که اگر اینجور شد اون موقع دین مون یک شکل دیگری میشه اگر ابوالفضل میتوان همه چیز را میدانه حتی درون دل من را و میتواند در آن واحد همه را جواب بده و حاجتها را برآورده بکنیم ما ابوالفضل را جای خدا نشاندیم اون موقع دینمون فرق داره ما از ابوالفضل باید درس بگیریم درس گذشت درس فداکاری درس ایثار درس بدیم نه ایشون حالا به اصطلاح مشهور معصوم که نیست انسان عادیه برای همین انسان عادی میتونه اسوه و الگوی ما باشه هیچ اشکالی نداره ولی ما یک انسان عادی که نه پیامبر تبدیلش کردیم به خدا سالمینه سوالم اینه صدامونو میشنوه یا درون دلمو میدونه یا نه خب همون حرف اول زدم آره دیگه عالمان میگن به اذن الله میدونه به اذن الله همه جا حاضره صدای همه کس را میشنوه درون دل همه کسم حضور داره در عین حال جواب در آن واحد جواب میلیاردها آدم رو میتونه بده حاجتشونم میتونه برآورده کنه بله به اذن الله با کلمه بسم اللهجواب بدم چیز دیگری گفتم قرآنی بود آیا طبق آنچه که گفتیم خداوند میگه پیامبر علم پیامبر را خداوند مشخص کرد دانش مشخص کرد آیا پیامبر درون دل انسانها را میدونه چه خبره یا نمیدونه دیگه طبق قرآن طبق قرآن نمیدونم ما میگیم ابوالفضل میدونه اون وقت میگیم چرا یه حرفایی پشت سرمون میزنن سنیها یه چیزایی نسبت میدن آقا خودمون بیایم دینمون را مذهبمونو قرآنی کنیم عقلانی کنیم تا نگم اینکه واقعیت جامعه ماست دیگه هیچکی نمیتونه این کار کنه اون وقت سؤالم اینه ولی از اونجا شروع میشه وقتی گفتی پیغمبر همه چیو میدونه راه باز میشه که ابوالفضل میکنه اون وقت راه باز میشه که بیاید پایین تر اون وقت راه باز میشه خیلی چیزهای دیگر اون وقت پیامبر که با اون پیامبر قرآن معرفی میکنه واقعا نیاز به مشورت داره نیاز داره چرا نیاز داره در مورد جنگ بیشتر جنگ کرده در مورد کشاورزی بیشتر کشاورز تخصص داره بیشتر میدونه حالا برای همه امورش نیاز به واقعا نیاز به مشورت داره یعنی اگه مشورت نکنه خطا میکنه اگر مشورت نکنه خطا میکنه اون وقت حالا بریم سراغ مثلا امام علی که بگم چقدر باز فاصله داریم امام علی میفرماد به یه آدمی نصبش کرده به یک ماموریت خراب از کار در اومده ناجور از کار در اومده این تو خود نهج البلاغه است میفرماد که من دیدم پدرت آدم خوبی بود گول خوردم صلاح ابی پدرت منو بولز خیال کردم تو هم آدم خوبی هستی پس امام علی میدونه درون دل آدما رو یا نه خیلی جاهای قشنگی میره فکر نکنه این یه حرفی بود که خوب نه نه آیا امام علی که تو خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه میفرماد منو نقد کنید من تو مسائل حکومتی نقد کنید من فوق اینکه خطا کنم نیستم واقعی میگه یا شوخی میکنه واقعی میگه یا شوخیه یا تعارف میکنه دیگه اینو میشناسه دادن آدم آدم ناجور اگر دیدید یک مثلاً میخوام یک اقدامی بکنم یک کاری بکنم شما به نظرتون میرسه اشتباه است بهم بگید تو مسائل حکومتی من ممکنه خطا بکنم چرا خیلی مسئله عوض شد اینجوری میشه که نقد امام علی در حکومتش واجب میشه خود امام علیم دستور میده یعنی واجبه ها میگیم اینجوری با من قطبیست ۱۶ یعنی واجب امام علی واجب و دیگری مثلاً یا خوندی مثل من نمیگه که چون و چرا تبعیت کنید تبعیت مغز کسی حکومت پیامبر باید تو حکومتش نقض کرد نقد کرد یعنی چه تصمیم اشتباه تصمیمی که گرفته اشتباه من نظرم چیز دیگه است و جلسه قبل هم به مناسبت گفتگوی که داشتیم بعد از چی خدمتتون عرض کردم روال کاملا عادی بوده سیره پیامبر بوده مردم از پیامبر میپرسیدند که این تصمیمی که گرفتی وحی یا نظر شخصی نظر شخصی عرض میکردن ما مخالفیم اینجا اردو نزن جنگ جنگ به اصطلاح بی داخل شهر بجنگیم یا بریم بیرون پیامبر تصمیم گرفت داخل شهر بجنگه افراد زیادی مخالفت کردند که نه داخل شهرک بجنگیم ما نمیتونیم درست بجنگیم چون نگران زن و بچهمون هستیم ترسیم اسیر بشن بابا بریم توی بیابون و جلوی دشمن باباشون پیامبر نظرشو عوض کرد راه افتاد رفت و مکررم نقل شده ها حالا تا جایی که من تو ذهنم هست ممکنه این رقم را اشتباه بکنم ولی ۱۸ مورد این گونه نقل شده که کسانی مخالفت میکردند با نظر پیامبر کجاست مبنا و اساس را اگر مطابق قرآن کریم همه چیز درست میشه پیامبر نیاز به مشورت داره تو مسئله حکومت اصلا حکومت مال مردمه هر تصمیمی میخواد بگیره حتی پیامبر باید با حق نداره تصمیمی بدون مشورت مردم بگیره امام علی هم حق نداره بدون خودشم میفرماد من غیر از امام علی غیر از اسرار جنگی غیر از اسرار جنگی همه چیو با شما در میون میذارم و باتون مشورت میکنم انتظار نداشته باشید که چه ساعتی میخوایم چیکار کنیم اونو نه ولی باقیش را همه چیز رو من با شما مشورت میکنم و تعبیر اینه توجه بکنید حق شما بر من این است که هیچی را غیر از اسرار جنگی از شما مخفی حق شما بر من است نه اینکه من لطف میکنم و این کار را میکنم حق شما بر من این است که من بیام مشورت بکنم البته نیاز هم داره خوب ببخشید که خستهتون کردم ولی یه صلواتی مرحمت بفرما اللهم صل علی محمد و آل محمد چی شد سلام علیکم سلام علیکم سلام علیکم هر مقداری که خدا بهش میگفت هر چی خدا خبر بهش میداد یه وقت کونش را هم خدا خبر تو دل فرعون بوده چه تو دل حضرت موسی بوده میگفت فقط من تبعیت میکنم از آنچه به من وحی میشه سلام علیکم فکر داشته باشیم خدمت شما سپاسگزار طبابت بیشتری کرده علم طبابت داره و حالا میشه واسطه هدایت زحمت کشیدن و علم هدایت دارند همونطور که فرمودید من اینجوری میفهمم که ما ازشون درس هدایت اگر قرار باشه ما فکر کنیم که او ما درخواست مون را از هدایت میشه حرف بله یه مطلب موضوع وحی رو سوره کهف آیه آخرش هم مشخص میکنه ربط اگر فکر میکنن درباره محمد شناسی صلوات الله علیه است چون دو سه تا موضوع شما گفتید خیلی برای من راهگشا بود بعدا مطالعه کردم اینی که درباره مشارکت امیرالمومنین علیه السلام در فتح ایران بود فقط در تاریخ سنت اونم مشکوک و در واقع گفته شده این موضوع ازدواجهای رسول هم برای من سواله اگر وقت هست دوستان علاقمند هستند در این باره اگر توضیح بدید ممنونتون هستم متشکرم بسیار متشکرم که بسیار متشکر اون قسمت اولش هم که تعریف کردید خیلی خوشم آمد و نمیدونم بیشتر عرض کنم خدمتتون که این سوال فرمایشتون ببینید یه سوال خیلی مسئله ازدواج پیامبر متعدد کرده من قبلا این نکته را عرض کردم که ویل دورانت اگه یادتون میاد یادمه اینجا گفتم حضرت عیسی آدم خوش تیپی بوده چو زنای زیادی بشی ایمان آوردن عینکش چه جوریه کاملا عینک ولی همین ویل دوران میگه پیامبر اسلام وقتی میرسه به پیامبر اسلام میگه اکثر ازدواج هاش ترحمی بوده تعبیرش اینه ترحمی بوده ولی همین قضیه ساده اینجوری بگم اگه بخوایم جواب سادهای بگیم پیامبر ۲۵ ساله که بوده تا ۵۰ سال با یک همسری که ۱۵ سال بزرگتر از خودش بوده زندگی کرده و یک همسر با اینکه همه چیز ظاهری را داشته که همسران دیگر هم بگیریم و تا آخر عمرش هم همیشه گریه میکنه و ناله میکنه که از دست دادم ها ماجراهای متعددی نقدی که عایشه نقل کرده مثلا جوان ترین زن پیامبر بوده که پیامبر وقتی یاد خدیجه میافتاد منقلب میشد اینقدر براش خدیجه مهم بود خوب این آدم دست ۵۰ سالگی تا ۶۳ سالگی ازدواجهایی کرده عمدش زنهای مسن بیشوهر بودند زینب و عایشه اینها دوتا سه تاش هم جوان بودند اینکه فلسفه یا چیه اینها چیه که ایشون ازدواج کرده و اینا دقیقا چند سالشون بوده حالا ماجرای زینب را عرض میکنم خدمتتان زینب همسر ز زید پسرخوانده پیامبر ولی خود زینب شیفته پیامبر به دختر عمه پیامبرم بود هم دختر عمش بود هم شیفته پیامبر ولی پیامبر به ازدواج زید درآوردش گویا با هم ناسازگار بودند زینب علاقه نداشت دعواشونو آوردن پیش پیامبر پیامبر داوری کرد که طلاق بده دیگه با هم ناسازگاری ایمان چرا گذشت ولی زینب شیفته پیامبر بعد ازبعد از فوت زید این ماجرا وجود داشت هم او شیفته پیامبر بود هم پیامبرم بود ولی نمیخواد ازدواج بکنی به چه دلیل به دلیل اینکه یک رسمی توی عربها بود که میگفتن زن پسر خوانده زن خود آدم حساب میشه یعنی زن پسر واقعی حساب میشه معذرت میخوام زن پسرخوانده زن پسر واقعی و نباید باشه ازدواج کرد خداوند دستور میده که نه این رسم بیخودی هست پسرخوانده با پسر واقعی فرق داره میتونی ازدواج کنی دستور بهش میده که ازدواج بکن پس ماجرا را ببینید قشنگ بعد از طلاق در جا کشته شد اول طلاق واقع شده بود بعد زید کشته شد بعدم پیامبر حاضر نمیشده ازدواج بکنه من یادم نمیاد مسئول ثبت احوالم نبود نمیدونم از کسی که بوده بپرسید من نبود حالا شوخی بود دقیق نمیدونم دقیق نمیدونم ولی قطعا بالای دوره آخر عمرشون بوده دیگه آیه ۶۰ دقیقه نمیدونیم ولی میدونیم که اختلاف مشهور اینه که عایشه زیر سن بلوغ بوده که پیامبر ازدواج کرده ولی واقعیت اینه چون میخواستن اهل سنت کمال یه نوع به اصطلاح فضیلتی به حساب میومده که پیامبر قبل از ازدواج باهاش ازدواج کرده این روایت اهل سنت برجسته کرده ولی روایات دیگری داریم که بیشتر داشته بالای ۱۵ و سنش بیشتر بوده ازدواج کرد حالا منم دقیق نمیدونم ولی به هر حال کلیت قضیه یه آدمی که ۲۵ سالگی تا ۵۰ سالگیش اینگونه زندگی کرده ما آدم نمیشه وسیله چی بهش چسوند ازدواج چون تمیز اینا بحث داره که زمان چه شکلی بوده بالاخره بحث مسائل تاریخی هم هستا این ماجرای زید تو قرآن اومده اون ماجرای تاریخی اطمینان آور همونطور که میگم سن عایشه چرا مشهور شده که ۸ سال بوده یا ۹ ساله پیامبر ازدواج چرا حضرت زهرا ۹ سالش بوده که ازدواج کرده ۱۸ سالش بوده شهادت بوده چرا چون شیعه ناپذیلت میشمرده اگرنه روایت دیگری داریم که مهمتره که حضرت زهرا ۱۸ ساله بوده و بیست و شش هفت سالگی رحلتش بوده من باشم اون را ترجیح میدم چرا اگه گفتی نوحه سالگی شما که ردیف میکنید که هرچی پیرمرد اونجا بودن صف کشیده بودند برای حضرت زهرا در میگید همه را ۹ سالگی همه اینا بودن همه اینایی که شما ردیف میکنید قبلا ۹ سالگی در خونه پیامبر صف کشیده بودند و تا متهم متهممون میکنن به کودک همسری و امثال اینها چیزهایی که تاریخیه معلوم نیست دلیل داره که چرا این ورش تقویت شده اهل سنت فضیلت میدونستن عایشه را پایین شیعه فضیلت میدونه سکه سن حضرت زهرا را پایین تر بیاره تا شهادت شاه تا جوونتر بوده اینجور بهتر مردم گریه میکنن خیلی مهمه اون وقت تو گریه شونم مردم بهتر پاکت انواع و اقسام چیزهای دیگر مردم میدونی که تو اعضا بهتر خرج میکنند تا تو جشن تو عروسی حواسشون هست که پول زیادی خرج ولی تو اذان چون از دنیا دل کندن راحتتر خرج میکنن و حضرت زهرا هرچی جوونتر بوده باشه و شهید شده باشه و هرچی زارتر شهید شده باشه بهتر مردم گریه میکنن و اون وقت پیامدهاش هم اونجوریه حالا به هر حال اینها ببخشید در خدمتتون هستم بفرمایید چون شما مسلح اومدی منم کاغذ درآوردم که خدمت شما اینکه بعضی از مباحث نیست مردم و نظر جناب آقای سلیمانی این حرف درسته غلط نیست ولی به شرطی که تمام قسمتهاش درست انجام بشه مثال بزنم برای شما در مورد حجیت خبر واحد هفته پیش شما اخبار بیشترشون زنی هستند و خلاصه اختلاف دارند نوشت قبول ندارن یه چیزایی نوشته که خودشون قبول ندارن در مورد این بحث ها شنونده شنونده خودش اختیار بکنه این کار درسته من فقط یک آیه از قرآن سراغ کتاب نمیریما تو کتابها منم یه چیزهایی رو بلدم شما از من بیشتر بلد هستین سوره مبارکه حج آیه شش و این اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم هر کلام هر کلام یه منطق داره یه مفهوم منطقشون یکی از کلام ظاهرش فهمیده میشه ظاهر میفرماید میگه اگه یه فاسقی رو دیدی که یه خبری آورد حرف گوش نکن بشنو ولی برای چی یقین بکنی برو تحقیق ولی منطق مفهومش چیه اگه یه آدم عادلی اومد لازم مطرح کنه و واگذار نتیجه گیری رو به مست ۹۵ درصد قبول ندارن قبول ندارن وای به حال نبوت امام وقتتو تلف نکنیم ببینید آقای امام حدس میزنند در دنیای زندگی در زندگی ما جاریه ما یه سری از آدم های اعتماد میکنیم نباید خبر واحد به این شدت خبر واحد یه دلایلی اگه کنارش باشه برای حجته اگر خبر واحد با قرآن بسازه ما خیلی از امور روزمره مون اینجوریه خبر واحد رو میگیریم بعد طرف نگاه میکنیم به طرف مقابلمون الان میگن آقا فضای مجازی دروغه خیلی قابل اطمینان باعث شده که شما وقتی یه چیزی رو میخونیم یا میشنویم از اخبار حالا چه اخباری داخل چه اخبار خارجی درسته ببینید اگر شما یه مبحث درست مطرح کردیم موافق و مخالفت اون بار اول خدمت شما چی عرض کردم شما در مورد ۲ سوره مبارکه کتاب بعد اومدیم حجرات آیه ۱۳ سوره بقره در مقام بیان میشه خدا جایگاه چیه اتفاقا شما بهتر از این چیزا رو بلدید وقتی شما یه دلیلی در آیه داری که چسبیده به خودش حق نداری سراغ در مقام چی هستی که بلد چیکار میکنه کلمه معرفه قلب خودش رو توضیح میده دوتا پیغمبر تعریف متقین برای من خدا تعریفش اینه کسی که به طور پیغمبر ایمان میاره ایمان داریم خداوند وقتی ما میخوایم یه موضوع رو مطرح بکنیم موضوع اگر میخواید مستمع این حق انتخاب داشته باشه باید واقعا تو این قسمت عدالت داشته شما اینو چیکار کردین ایشون به شما ۳۸ سوره است آیه ۳۹ در علیه سلام خداوند می فرماید خداوند گفتی آقا سوال رو که نباید سوال جواب داد واقعا سوال باید پاسخ داد اگر شما سوالی پاسخ بده شما گفتید مگه خدا ناتوانه من از شما میپرسم خدا مگه ناتوان بکنه فکر میکردم که نباید به کسی انگ بزنیم چون این انگ خوب نیست خدا ناتوانه خدا برس خدا ناتوانه چرا ۵ هزار یاری بکنه سیستم فرق میکنه سیستم کاملا درسته که عصمته تفویض زیاد داریم یعنی آیاتی که میفرمایند که خداوند میخوایم برهان استدلال به کار ببر یه موقع هست خطابه است خطابه صحبت کنمبسیار متشکر بسیار بسیار باید بعضی چیزهاش رو نمیگفتی که عرض میکنم یکی اینکه اول فرمودید دین جدید من به دین جدید رسیدم شما رسیدیم آره من که از این ترس ندارم که بگم با دینی که اسلامی که من بهش رسیدم به آنچه مشهوره مشترک لفظی هر کس میخواد حرف منو میشنوه گوش میده خاص می پذیرد که بعضی هم هستند که تمام شد دنبال میکنن چون من به طور متوسط حدود ده تا هشت تا نه تا این جورها سخنرانی به شکلی مثل اینجا دو هفته میزارم روی کانالم و برخی همشو گوش میدم جدید جدید چرا جدیده برای اینکه من چهار تا منبع دارم فطرت عقل قرآن سنت او دین مشهود سه تا منبع داره که چه کسی نیست اجماع شهرت خبر واحد وقتی منابع هم تغییر کرد قطعا دین میشه دین دیگر خوب هیچی هم اگه سخت تر بیاد پایین بیاد استغفار میکنم توبه میکنم هیچ ترسان اما پس این نکته اول تون که درست آره دیگه وقتی پیامبر شناسی جدید خداشناسی شد جدید امام شناسی شو جدید قرآن شناسی شد جدید سنت شناسی شد جدید همه چیزش وقتی شد جدید خب معلومه دین جدیده دیگه جدید اونجا حکم خلاف حقوق بشر و ظالمانه است قبول اجماعی هم هست اجمالی هم هست همه گفتن هیچی قبول ندارن تمام همه رو اثبات میکنم که دارم به تدریج این کار خلاف قرآن و خلاف عقل از او دین اونجوری چیزایی در میاد حقوق بشر دین جدید اما این نکتهای که فرمودید انجاکم فاسق فتبین ماجرا میدونید درباره چی بوده حالا اینطور که میگن شأن نزول یه نفر اومد خبر داد اولین چیزیه که میگن تو خبر واحد حجته روش بحث میکنن هر طلبی هم حفظشه هیچ طلبه نیست که این آیه را به این دلیل حفظش نباشه حرف اینه یک کسی اومد خبر داد به پیامبر خوب که فلان قوم داره میخواد حمله کنه پیامبر آماده شد که جلوتر حمله کنه دروغ میگفت خداوند فرمود که حالا سوال اگه عادل خبر باید حمله میکرد یا تحقیق کرد جنگ برای اینکه یه نفر خبر اشتباه کرده اونا دارن کار دیگری میکنن خیال کنند خود آقایون اشکال کردن به این آیه نمیشه مفهوم اینهایی که فرمودی هر منطقهای داره مفهومی داره خود عالمان سنتی بحث کردن آیا جمله شرطیه مفهوم داره یا نداره نداره پس این که و اون آقایونی که گفتن خبر واحد حجته از این آیه رد شده گفتن این آیه به دردمون نمیخوره به این استناد نکردن اونایی که گفتن حجته که شما گفتید اینا اینا در واقع اولین کتاب اصولی که ما میخونیم اینا رو دیگه حفظمون میشه و بهش توجه هیچکس نیورده همه عالمان این آیه را نقل میکنن میگن این آیه دلالت نداره چون هم شرط مفهومی اومد گفت که فلان حادثه حمله همون نزول است باید حمله کرد یا باید تحقیق کرد نه خارجی است میگه چرا به یک فاسق اعتماد کرد اومد هر کاری بکن بحث امشب نکردم که خبر واحد حجت یا نه من گفتم خبر واحد حجته یک کلمه گفتم خودم موافق نیستم اما اونایی که میگن حجته میگن تو فقه حجته بحث امروزم نبود اونایی که میگن حجته میگن تو فقه حجته نه تو تفسیر حجت باشه نه تو اعتقادات حجت باشه اگر حجت باشه زن آوره اگر حجت باشه زن آوره همه میگن تو اعتقادات به دردی نمیخوره من که همینو گفتم گفتم با اعتقاد خودم خود آقایون میگن خبر واحد تو اعتقادات حجت نیست اونایی که میگن اما یه بار دیگه ببینیم آقایون میگن دلیل حجیت خبر واحد یه چیزه بنا عقلات مثل مثال شما زدید به چی آقای امام اگه بگه امشب جلسه است من راه میفتم و میام درسته دیگه آره اگر همین جناب امام یه سخنرانی یک تصویر را برای من که حساسم هست و فلانه آیا اون وقت هم اعتماد میکنن اشتباهم احتمال داره فهمیده باشه حدیث اینه حدیث سخن امام را داره امام فرمایشی فرموده فهم خودش را داره نقل میکنه فرق داره با اینکه بگه آره کدوم صدها همین جا تو همین جلسه زدم خیلی آدم اشتباه فهمیده موش زیاد میشه آره یه اشکال و ده تا اشکال دارم و خبر واحد یه اشکالش دلیل اگه به من بگه کسی بگه سر کوچه نونوایی بازه قبول میکنم چون مهم نیست اما اگه بخواد مثل این حادثه حمله دارن میکنن حمله بکنید اصلا اعتماد نمیکنه بدون اعتماد جنگ را بندازم به خاطر عرض کنم خدمتتون پس این مسئله ببینید یه تیکه صحبت کردید واقعا جا نداشت بعدش گفت که من یه جای دیگری سخنرانی کردند اونجا به تفصیل دلایل خودم را آوردم جلسهای دارم مرور میکنم ترجمه و تحمل اسمشه آیات قرآن هست و سه چهار جلسهاش گذشته دقیقا بگم چرا این چیزا رو گفتم چون باز اصل صحبت تمام بگم که شما به جای اینکه همین اینجا نقل میکردید چون من باید الان به دوستان بگم برید اونجا گوش بدید و بعد اگه سوال داشتید اون که نمیتونم بگم نمیتونم توضیح بدم که اونجا چی گفتم تو جلسه یک جلسه چی گفتم اما اون قضیه وا خدا واگذار کرده هم میگه خودم میگیرم جانتونو هم میگن ملک الموت میگیره هم میگه رشتگان میگیرند به صورت جمع سه چهار جور در باشه هدایت مردم را هم به پیامبر واگذار کرد همه سخن اینه آی یا تدبیر عالم را به کسی واگذار کرده کدوم آیه میده تدبیر عالم را منبع تصویر واگذار کردم به حق به ما میگن مفوض اعتقاد داریم که تفویض شده واگذار شده ورزش دفاع میکنیم کدوم آیه قرآن میگه اداره جهان را من به فلان آدم واگذار کردم اینه اداره عالم را که یکیش روزی دادن یکی از امور عالم روزیه رازق بودن کدوم آیه قرآن گفته که من ذات خودمو واگذار میکنم به تو اینکه یک چیزی گفته به حضرت سلیمان که من به تو اعتماد دارم چیه راجع به پیامبر تو چه خوبی چه اخلاق نیکویی آدم گفته مگه اینا رو حرف اینه خداوند خالق و مدبر است خلقت و تدبیر را به کسی واگذار کرده عقل میگوید ۹ قرآن هم میگوید نه و اتفاقا این دوستمون که قبلا ایشون تشریف آورده الان اینجا گفتن مشرکان حجاز قرآن مجید میفرماد چه کسی این آسمان زمینه خلق کرده میگن خدا الله اگه ازشون سوال به کسی بکنی چه کسی تدبیر میکنه میگن الله پس چرا مشرک اندونزی فقط واسط نزدیک کردن به خدا به این خاطر خدا بهشون میگه مشرک ولیتف اداره و تدبیر جهان را مشرکان اعجاز قائل نبودند که خدا به کسی واگذار کرده همچین چیزی قائل نبودن نه پیامبر نه امام در تدبیر عالم در خلق آدم هیچ یه ذره یه ذره هم رازق نیستند اینا هادی و راهنما هستند هادی مرا نما هستند غیر از این مسئولیتی ندارند اداره جهان دست خود خداست اینجاست که میگن اداره جهان را مگر خدا مشکل داشته که به کسی واگذار کنه خدا باید مشکلی داشته باشه که بگم آقا به تو واگذار کردم نخست وزیر من خودم تعبیر عالم دست خداست مدبر اوست چیست آیهای از قرآن نداریم که یه ذره اشاره به این داشته باشه یه ذره که تدبیر عالم به کسی سپرده شده البته تو بعضی از قرآن نه زیارتهای ما یه چیزهای اینجوری است که باب شده که حداکثر خبر واحد دیگه اگر سندش درست بشه خبر واحده و خبر واحد زنیه و خبر زنی تو اعتقادات اعتبار نداره همه میگن و من میگم در هیچ جا اعتبار نداره و میگن در اعتقادات به اصطلاح اعتبار نداره دوست این شخصیتهای بزرگ قابل احترام فوق العاده کسی که همه وجودش را هدایت کرده هرچه تکریمه ولی غیر از اینه که جای خدا قرارش بدید چقدر باید تکریم کرد هرچی بکنید کمه تکریم احترام زیارت ولی این فرق داره اگه جای خدانه انسان مقدم در مجموع شاید آشفتگی های معرفتی در حوزه های متفاوت نگاهها متفاوت آشنا نیست با دنیای ساده به نظرم من فکر میکنم که یه مقدار فاصله خبر نداریم اگر شما تفسیر کتاب محمد شهر میخو بسیار این قرآنی است که عبدالملک بن مروان آخرین میپذیره به همین دلیل فرار کرد از مصر اومد بیروت از بیروت چرا به همین دلیل من تاثیر میکنم شجاع پیدا اساسا جامعه شناسی روحانیت ما جامعه فضل الله آیت الله کاشانی پولهای امریکا رو گرفت برای عرض کنم ما روش شناسی خیلی کار کردن همانطور که میفرمایند اهل حوزه قشنگی اتفاقی افتاده به مرور زمان مقدس شده مریم مقدس در مسیحیت در اولین انجیلهایی که به زبان آرامی آمده مریم عروس در ترجمه انجیل ها از زبان آرامی به زبان یونانی شده مریم باکره چرا تاریخی میخواد امر قدسیش نکنیم برای اینکه کمونیست بزرگ مذهب قبل از مسیح مذهب مهرپرستی بوده مذهب مهرپرستی زنان را اصلا اجازه وارد عبادت مسائل آزاد شد امر طبیعی نیست انسان دینداری رسیده دین فقهاست اعم از ما نمیدونیم واقعا دین پیامبر چجوری بوده اینکه ما باید رعایت این حرفا میاد برای اینکه ببینید بعد از هر جنگ اتفاق مردم به اینجا رسیده بعد از جنگ های عراق و اسرائیل نسل مشکل اون باید کتاب محمد و آیت الله محمد دوستانی که در حوزه حدیث و تفسیر خیلی به نظر من با بیرون خیلی ارتباط ندارد چیزهای ارتباط عرض کنم که در اون پیش از اسلام در عرب جاهلی ضرب المثل جواب داریم براش اصلا کار کردیم ما سهم محمد مصری تمام حروف مقطعه رو این خط مصریان خط هیرو همون موقع در زمان پیامبر همچنان به نظر من مخالف بودم کتاب های دینی رو نباید چاپ کند ولی بسیار آدم اما سوال مشخص علم کلام شما مثل ازدواجهای فرمودید ازدواجهای پیامبر ترح اینجوری حساب میشه دیگه از رحم یه مقدار زیادی الان حداقل تا اونجایی که من میدونم مثلا یه کتابی از کارمند نوشته بیرون نگاه به نفع اروپایی خیلی جالبه مصر رفته بودم دیدم قابل اعت نیست خیلی متشکرم بسیار متشکر من اولش اصلاح بکنم من رشته خودم از اول که رفتم به هدف اسلام شناسی رفتم و الان هم اگه کسی بهم بگه رشتت چیه میگم رشتم اسلام شناسی نه کلام کلام جزئی از اسلام شناسی که البته من کار کردم در اون دینیو برون دینی هم مهمترین علم برون دینی که به دین از بیرون نگاه میکنه فلسفه دین فلسفه دین از بیرون به دین مهم ترین رشته که من عنوان دکترین فلسفه مزدی بیرون هم دین و هم ادیان دیگر را بقیه را کار کردم تدریس کردم و نوشتم و آره اسلام شناسی و معتقدم کسی اسلام شناسی کار نکنه نمیتونه به اصطلاح نظر بدی در واقع کلمه تفکر که تو قرآن اومده مثلاً یک بار من کل فرقه یفقه فی الدین تا در دین تفقه کنن اون چیزی که بهش میگیم فقه الان یعنی احکام فرعی عملی احکام فرعی عملی مثل این میمونه که کسی درخت را نشناسه ندونه این درخت چیه اون وقت بخواد مثلاً از این درخت میوه پرورش بده و نمیدونه این درخت مال گرمسیریه مال سردسیریه درخت مثلاً آناناسه یا مثلاً اون وقت میاد از درخت خرما مثلا میخواد گیلاس بچینه و ناجور میشه این درخت را باید شناخت به همین خاطر نه من کلام نیست شناسیه من خودم کار کردم من خودم اسلام شناسی یعنی اومدم و جفت و جور کردم دیدم که باید چی ها بخونم و اینها زنان پیامبر را که فرمودید ماییم که تاریخ نقل کرده ما که چیز دیگه نداریم که ما تاریخ نقل کرده غیر از خدیجه بعدیها درسته که تعدادشون متعدد بودند ولی به جز یکی دو نفر دو سه نفر واقعا پیر بودند اینکه آدم متشخصی بیا و همه چی براش فراهمه با پیرزنها ازدواج بکنه منم نگفتم ترحمی من از قول دارم نه غلط کردم ویل دورانت میگه ازدواج های پیامبر نگاه میکنه مورخ در واقع برون دینی نگاه میکنه و نه کلامی هم نبود من فقط نقل کردم یکیو گفتم توجیهم نکردم همین قسمتشو من فقط گفتم کسی که ۲۵ سالگی تا ۵۰ سالگیش که اوج چیه با یک خانمی که ۱۵ سال بزرگتر از خودشه و تا آخر عمرم به خاطر او وحشت این آدم میشه آیا چیزی که تاریخ گفته من که غیر از تاریخ چیزی نداریم که همش هم اشتباه است اشتباه ولی اونچه که تاریخ نقل کرده نقل کرده که عمده این همسرانی که بعد از ۵۰ سالگی پیامبر ازدواج نتیجه گرفته که ترحمی هست یعنی نکاتی فرمودید که من باید ببینید من خودم از اولا رشته های علمی زیاد به قول شمالینگ جامعه شناسی دین که شما تخصص دارید روانشناسی دین تو خود رشته دین شناسی که کارشناسی ارشد من بوده عنوان رشته کارشناسی ارشد من دین شناسی بوده ۷ تا شاخص توشه یکیش جامعه شناسی دینه یک روانشناسی فلسفه دین و چیزهای دیگر منتها واقعیت اینه که کسی که میخواد اسلام شناسی کار کنه نمیتونه همه این علوم اصلاً عمر یک نفر که کفاف نمیده همه این دانشمندانی که شما نام بردید گزارشات اندیشههاشون ما مرور میکنیم گزارش ها که مثلا نص بدم ابوذر مثلا این اندیشه این اندیشه که این اندیشه اما یه مسئله را من خودم پل زدمقرآنی که اکنون هست این الان هست این را بررسی کردم و سعی کردم ثابت بکنم که نمیتواند محصول زمینی حجاز ۱۴۰۰ سال پیش باشد اگر این را تونسته باشم ثابت کنم ۳۴ جلسه بحث کردم که روی هم فیلمش هم صوتش توی کانالم است اگه این کار را تونسته باشم یعنی خودم را بشنوه ببینه قانع بشه اون موقع دیگه اون مسئله که بگیم دقیقا زمان نمیدونم کی چقدر دستکاری شد چه زمانی کی گردآوری شد کی فلان اگه برم ثابت شد که اینی که الان هست یه چیز زمینی نمیتونه باشه محصول زمینی موفق شدم که اینا نشون بده برای خودم اثبات کردم برای دیگران اگر موفق بشم اثبات بکنم بستگی داره کسی هم بگه که بعضی کسان من تو ۳۲ تا اصل نوشتم که به نظر خودم از قرآن مجید برداشت کرده بودم اصول آنی برهانی و خوب به من گفتن که در قم حتی نزدیکانم ۳۲ تا از فوق العاده است جهان اگر ۳۲ تا اصل توش پیاده بشه ۳۲ تا پیاده بشه واقعاً جهان گلستان میشه نه کسایی که سنتی نه کسایی که قبول ندارن ولی نمیتونی ثابت کنی که اینا از قرآن برمیاد به من اینو گفتم من تو اون ۳۴ جلسه تلاش کردم ثابت کنم که واقعا اینها از قرآن بر میاد اگه موفق شده باشم من باور خودم را میدم باورم این محتوایی که تو قرآن هست نظام حقوقی نظام اخلاقی نظام اعتقادی سطحی داره که نمیتواند محصول حجاز ۱۴۰۰ سال پیش باشد مهم اینه که ۵۰ سال اینور اونورش کنیم من اصلا نمیگم کی ولی یه جمله گفتی که یک کسانی میگن زمان مروان و فلان و اینها علم رد کرده چون الان اثبات شده که این قرآن تقریبا به همین شکل بین مثلا سال ۴۰ تا ۷۰ میلادی وجود هجری وجود داشته به همین شکل اثبات کردم که این کتاب فوق العاده است و بهش اعتقاد دارم و واقعیت اینه که کتابهای مقدس ادیان دیگر را همش را کار کردم آشنا هستم درس دادم میدونم کتاب های دیگر هم اجمالا توی جهان متنی که با این مقایسه کنم متنی که مقایسه کنم که بتونم بگم این مثلا بالاست نه نه مقایسه میگم فلسفه دین که من آدمی نیستم که چیزی را که خلاف باورم باشه یا خیلی راحتم از هیچی هم نمیترسم مکه ببینید اگه آدمی که ترس خالیش باشه این حرفایی که امشب زدم کسی که فردا ساعت ۹ صبح باید بره دادگاه ویژه روحانیت این حرفا رو نمیزنه اگه ترس سالی بود من فردا ساعت ۹ صبح باید برم دادگاه ویژه روحانیت در قم کسی که ترسالیش باشه این حرفا رو نمیزنه نه من اعتقاداتم واقعا اگه ببینم ترس ندارم واقعا به این نتیجه رسیدم که قرآن مجید هیچی باهاش قابل قیاس نیست فوق العاده تفسیر کردن ولی من سعی کردم خوب میگن بفرما بفرما سوره برای نزدیکی به خدا اتخاذ میکردند درسته این روش حضرت اشتباه بدیم با عمل شیعیان که الان ائمه رو وسیله تقرب به خدا قرار ببینید اون من میخوام شما جواب ببینید تو سوره زمر که انتها دروغ میگفتن که اعتقاد داشتن که اینها رو وسیلهای برای تقرب به خدا میدونستن من میخوام بگم این انتهای آیه چه جوری حل میشه که اینا دروغ میگفت ممنونم از اینکه دروغشون از اینجا بود اولا که من گفتم شیعه گفتم که اهل اونا مشرکان دبر نمیدونستم خالقم نمیدونستم ولی گاهی ما تدبیر را تدبیر عالم را به کسانی نسبت میدیم اما عرض کنم خدمتتون که این قضیه دروغ میگن گاهی آدم میدونه که این باورش غلطه حاضر دستبردار شاهد چیه شاهدم اینه که آدمای متعدد یا باهاشون روبرو شدم تحت استاد دانشگاه ولی حاضر نیست اعتقاداتشه یا کسی نقد کنه میدونه که اگه بشنوه خراب میشه میدونه که حرف نداره برای گفتن اگر من میشناسم هست حتی دوستیم پس میدونه اعتقاد خلق نمیشه ازش دفاع کرد ولی دفاع میکنه دروغ میگه یا نه دروغ دارم میگه من باور دارم که این حقه در حالی که باور نداره اگه باور داشت حاضر بود که بیاد و بشنوه و اشکالاتشو پاسخ بگه بسیاری از وقتها انسانها اینگونه هستند آدم انسان از اون چیزی که بهش عادت کرده از پدر و مادرش به ارث رسیده امثال اینا حاضر نی به سادگی دست برداره به سادگی حاضر نیستند اصلا اون چیزی که عادت بهش کردیم میترسیم این روایت هم داریم در این باره که میکرده اون چیزایی که عادت بهش کرده دست بردار ازش ولی قاتل بسیار وقتا آدم میدونه اعتقادی باطله از دست شاید این هم بوده این هم بوده هفته آینده نه آقای اون دوست عزیزمون که نه نه اون دوستمون آخر بله خوب باشه هفته آینده خوب سیونکس ویک انشالله که خدمتتون باشیم.