گیرنده خمس پس‌انداز و مصرف آن

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

دو تا بحث تا الان داشتیم درباره خمس پس انداز که من این عنوان را استفاده کردم در جلسه اول بحثمون این بود که این بحث خود این قضیه یه مسئله مشکل دار و اینکه مردم پس اندازشون را بخوان بدن همین که میگوییم پس انداز فوراً قشر پایین جامعه تو ذهن آدم میاد برای فهیم اون دو دهک بالا پس انداز معنی نمیده چقدر پول درآمد حساب کتاب پس انداز برای مردم شما میگید که خمسش رو بدن و مشکلات گفتیم و اون مسئله مصرف هم یه مشکلاتی گفتیم و اینکه جایگاهش چیه آیا مالیات براش تعریف نداشتیم جلسه اولین در جلسه دوم گفتم خب باشه حالا همین دلیلش کو دلیلش کو این قضیه دلیلش یکی دو تا خبر واحد بود اون هم از امام جواد و علیه السلام و امام هادی علیه السلام دلت نداشت باز چند تا روایت از ده تا روایت که وسایل نقل کرده بود ۵ تا ۶ تاش کلی میگفت که هر درآمدی خمس داره نه پس‌انداز و بعد باز کسانی هم بودند که میگفتند که به اصطلاح بخشیده شده و روایات اینجوری آورده بودند دیگه ائمه مثلا بخشیدن ما مجموعا نتیجه گرفتیم که اگر چیزی بوده نه یک حکم اسلامی یک مسئله ضروری برای جامعه شیعه اون روز بیش از این چیزی نمیتونیم ثابت کنیم و حکمی نیست که الان بتونیم بگیم و این این نتیجه‌ای بود که جلسه قبل حالا امروز می‌خوام بگم که حذف کنیم که حالا باشه اولاً سؤالم اینه که خمسه به کی بدیم سهم ما سهم امام میگن که خمس را خمسه که به ۲ بخش که به اصطلاح تقسیم میشه و بخشش کردم حالا اون قسمت من کاری ندارم که میگه به سادات فقیر داده میشه اون نصفه دیگرشو کار بیشتر باهاش دارم صاحب عروه میگن ان ان نصف من الخمس الذی الامام نصفه خمس که مال امام سهم امام امرهو فی زمان الغیبه را جون الا نائبه برمیگردم به ناایب امام زمان و نایب امام زمان کیه و هو مجتهد جامع الشرائعت مجتهد جامع فقیه همه شرایط داشته عادل باشه چی باشه چی باشه و همچین چیزی را عرض بکنم آقای حکیم هیچ روایتی چیزی برای این مطلب نیاورد قول علما را نقل کرده که علما اینجور میگن اینجور میگن اینجور میگن پس حداقل اینه که اینجوری اومد که ما روایت خاصی نداریم که گفته باشه باید به کی داد حداقل ایشون من نیافتم نقل نکرده یعنی گویا استنباطی بوده که خودش که نیست امام امام زمان باید بنای بهش داد دیگه ولی من یه سوال دارم کی گفته که این فقهای که الان هستند نایب امام زمان کجا اصلا کجا گفتن نایب کجا گفتن کسی نایبه امام زمانه چون بعضی چیزا مسلمه و خیال می‌کنیم کی گفته که مثلا مجتهدین نایب امام زمان و کی گفته که اگر امام زمان نایبی داره اونایی که متخصص احکام فرعی عملین نایب امام زمان کی اینو گفته فرض کنیم روایت داشته باشیم که فقها نایب امام زمان پخش کنیم روایت داشته باشیم روایت عرض کنم خدمتتون نه ما همچین چیزی نداریم این که قسمت مشهورش که چی هست تو کتاب تفسیر امام حسن عسری که قول قوی اینه که اصلا یه زیدی بوده زیدیه که اسمشم حسن و عسگری و اینا توش بوده ولی یه کس دیگری شمال امام حسن عسکری نیست یه چیز دیگری از تفسیر امام حسن عسکری نه خیلی‌ها اصلاً میگن هیچ اعتباری نداره اما سوال فرض میگیریم که یک رواییت داشته باشیم که فقها نایب امام زمان در زمان غیبت فرض کنیم و فرض کنیم گفتم باشه که خمس را باید داد به این نایب فرض کنیم باز که هیچ کدوم نداریم روایت ما به معنای متخصص احکام فرعی عملی نیست تخفیف به معنی اسلام شناسه معنی دیگری داره اسلام شناسی غیر از احکام فرعی عملی هست خیلی رسونه بنابراین اگرم داشته باشیم شما به چه دلیل شما به چه دلیل شما که میگم به چه دلیل شما ها برای اینکه بعداً بخوام بگم چه لطماتی همین که میگیم به او خیلی لطمه داره مسائل مفاسد مهمی داره یعنی لطمه میزنه به اسلام شناسی حوزه علت خود این لطمه میزنه نه اینکه بگیم حالا خوب باشه مدعی شده نه این بدن تو صحبتام لابلا و بعد اشاره می‌کنم چقدر این به اصطلاح خسارت باره و به اصطلاح وحشتناکه باشه می خوام بگم که فرض کن من روایت داشته باشه اصلا فرض کنیم گفته روایت داریم که فقها اصلا اون روایت که شما میگید من کان من الفقهها لفظ چی چی چی عوامل قطعاً باطله و روایت نیست روایات ما و تو قرآن به معنای متخصص احکام فرعی عملی نیست به معنی اسلام شناسه غیر از اینه مثل اینه که یک کسی بگه که اسلام شناسی یه درخته ریشه داره برگ داره شاخه ریز داره و میوه یک کسی بگه که من متخصص این شاخه شم فقط این متخصص میوه شم و مثلا دارم کشاور فقط میوه را بشناسه ولی بتونه از این درخت درختو بشناسی و چقدر آب می‌خواد چقدر مال گرمسیره مال سردسیره مال با درختو بشناسی تا بتونی کارتون من متخصص این شاخه هستم فقط فرق داره درخت هم نمیشناسه اشتباه میگی اونم نمیشناسه تا درخت نشناسی که این البته یکی از مصیبت های بزرگ عرض میکنم فرض کنیم حتی همین روایت درست باشه همین چیزی که معروفه من کان من الفها ها بر فرض که فقیه به معنای متخصص فرعی احکام فرعی عملی نیست که دو روایت به چه معناییه همه روایات میگه تفقه در دین نه گام فرعی عملی دین یه آیه قرآن داریم که اینو گفته تا گروهی نمیرن تا فقیه بشن تو دین احکام فرعی عملی نتیجه اش اینه ولی ان بکنن کسی که احکام طهارت و نجاست بلده انظار بکنه انظار کار پیامبر هیچ ربطی نداره بنابراین اصل این قضیه که ما اصل این قضیه که امام زمان نایب داره حرف بی دلیل این که فقهایی که الان میگن ما فقیریم اینا نایب امام زمان دیگه خیلی بیخود یعنی تمام فقیه هر جا تو روایت آمده مقصود اینا نیستند مقصود اسلام شناس هستند بنابراین اصل اینکه دلیل نایب امام زمان چیزی نداریم ولی اگرم داشتیم شما نبودید یعنی اسلام شناس به چه دلیلی اگر کسی تخصصش اصول دینه اگه کسی تخصصش اصول دینه همه درخت ریشه درخته ما دوتا فقه داشتیم اینکه الان شما میگید تخصص کسی کار کرده باشه رو خداشناسی پیامبر اعتقادات متخصص باشه اون که مهمتر از توئه چرا اون نایب امام زمان نباشه او متخصص فقه اکبر دو متخصص فقه است فرض کنید من هیچ کدومشو قبول ندارما من هر دو که با هم بود اسلام شناسی میگم ولی الان سوالم اینه فرض کنیم گفته فرض کنید فقها چرا فقیه در فقه اصغر به رغبت مهم‌تره اما اینا که نظام خدا خیلی مهمتر از ایناست خیلی مهمتره بگیم نایب امام زمان اگه قراره بگیم اتفاقا او هم میتونه اون روایت میگه که جای دیگری حوادث الواقعه فرج الی رو تعهد نمیگه راویان حدیث حوادث واقع را مراجعه کنید به راویان حدیث ما مثلاً راویان حدیث حالا باز هم حادثه را چه کسی بهتر میتونه مشکل گشایی کنه یا اینکه شاید دین را میشناسه که اساس دین را میشناسه وارده خیلی مسئله مهم‌تره خب اینجاست که می‌خوام بگم اصل اینکه این قضیه و هو الم مجتهد جامع الشرایط میگی اصلا فقیه جامع و شرایط اسلام شناسنامه بیاد توی حوزه میاد از اول شروع میکنه ادبیات را میخونه ادبیات عرب را بعدم یه مقداری حالا منطق و چیزای دیگه می‌خونه و بعد شروع میکنه فقه اصول خوندن و تا آخر عمرش نه یک جلسه‌ام لازم نیست خداشناسی بخونه ممکنه مثل اصلا ندونه چیزی در مورد خداشناسی اون وقت میشه میشه کسی عدالت و حکمت خداوند را احکام خداوندباید عادلانه و حکیمانه باشه حتماً و کسی می‌تونه بشناسه که عدالت و حکمت خدا را بدونه نمی‌دونی من نمیگم همشون نمی‌دونن ها من نمیگم میگم میشه که تو حوزه اینطوری بشه یعنی تو حوزه خونده نمیشه خودش جداگونه بخواند و اساسا هم که خونده فقهش جدایی از اونه یعنی اونجور نیست که اگه فقه اکبر اطلاعات داشته باشه اونا زیربنا قرار بده او جداست اونو کنار میزاره بعد میاد فقه جدا او جدا نباید دخالت بدیم تو این ریشه است این که نمیتونی شما بگی ریشه و طعنه درخت را من نادیده میگیرم میرم سراغ شاخه انحرافات بزرگیه که به وجود آمده بنابراین در زمینه امام زمان نایب نداره اگرم داشت فقها قطعا نیستند این فقهای امروزیش حداقل فقیه در فقه اسلام شناس باید باشه که اسلام شناسی نمیخونیم تو حوزه های علمیه اصلاً نداریم این رشته رو ما اسلام شناسی نداریم اوضاع علمیمون و فقط این را عرض بکنم مسیحی‌ها یه رشته دارند همه چیزشون برمی‌گرده به هم و اون الهیات یا تئولوژی میشه بگیم تئولوژی اونا الهیات اونا یعنی مسیحیت شناسی او یعنی مسیحیت شناسی او دقیق تر است کار ماست او دقیق تر اون الهیات وقتی میگن اونجا یعنی مسیحیت شناسی فرض بکنم اونا بگم الهیات مسیحی بیشتر قابل دفاع نه نه مخصوصا دوره جدید و فلان و مدرنیته و اینها داغون شده علتش اینه که کتاب خراب بوده از اونا ما کتابمون خراب نشده ولی مشکل داریم مدرنیته کتاب اونا را داغون کرده ولی کتاب ما رو نتونسته کاری به سرش در بیاره شبهه ایجاد کرده ولی ندونسته ما مورد همه چیزش را یکیش سندیتش یکیشون که مثلا ثابت کرد ثابت کرده که برخلاف دیدگاه سنتی که می گوید مثلا تورات ۱۳۰۰ پیش از میلاد توسط حضرت موسی نوشته شده ثابت کردن که ۶۰۰ قبل از میلاد با ۴ ۸۰۰ سال بعد از با استفاده از ۴ تا منبع تعریف شده تعریف رخ نداده که نسخه قرآن داره ثابت میشه که مربوط به قرن اول قرن سال ۵۰ هجری مثلا داره ثابت میشه که بوده ۵۰ هجری قرن اول وسط قرن اول کدوم قرن ثابت میکنن خود اونها با روش های خودشون دارن اثبات میکنن خیلی تفاوت ما ولی مشکلمون جای دیگری اونا عالمانشون بهتر کار کردن مشکل سر کار عالمان نبوده من اینو به مناسبت هم دوباره تکرار شد عرض کنم خدمتتون که اشکال مسیحیت که به مدرنیته خورد به دیوار مدرنیته متلاشی شد اشکالش اصل متن بود عشق نه کار عالمان عالمان کارشون خوب انجام داده بودند برعکس ما متن مشکل نداشته کار آلمانانه نادرست بوده دلیلش هم خیلی ساده است خیلی ساده است ما یه رشته داریم این هم احکام فرعی هم معنی کسی که میاد تو حوزه همین را از اول میره و تا آخر همین بقیه همه چیز حاشیه است بقیه همه اونا واقعاً حداقل اینه که وقتی میان نوابغشون باهوشاشون مسیحیت شناسی می‌خونن الهیات یعنی مسیحیت شناسی اینجا وقتی می‌آد اگه هم داره باید بره سراغ احکام فرعی و عملی نه اسلام شناسی نه اسلام شناسی کار نمیکنه کار نمیکنه اونا مشکلشون سر کار عالمان نبود ما مشکلمون سر کار آلمان و خوب حالا این ببخشید عرض کنم بنابراین ما چیزی به نام نایب امام زمان نداریم تا چه برسه متخصص که اصلا طبق اصطلاح من من بهشون نمیگم فقیر من بودم یعنی تخصص در احکام فرعی عملی هم قبول ندارم که دادم چون نمیشود کسی تنه را نشناسه ریشه را نشناسه و متخصص در احکام فرعی عملی باشه ادعا دارند که ما متخصص داریم یک جمله کوتاه خیلی ساده این خیلی روش خیلی مهمه فوق العاده مهم و اساسی کسی که اسلام شناس باشه یک دونه حکمی که به وضوح خلاف قرآن و عقل باشه به خدا نسبت نمیدی خیلی روشنه اسلام شناس نمیاد چیزی به خدا نسبت بده که به وضوح خلاف قرآن و عقل باشه این جمله جمله بعدی من مال توجه بکنید صدها حکم اجماعی داریم که به وضوح خلاف قرآن است نتیجه جمله سوم نمیگم فوق العاده وحشتناک جمله سوم فوق العاده وحشتناکه نتیجه این دو تا جمله که گفتم فوق العاده وحشت ولی واقعیت ولی واقعیت دلیلی هم نداریم بعد مثلا حرف های دیگری هم زدن که حالا این خمس را که میخوای بدی به فقیه و فلان و اینها حتی اون سهم سادات و اینها بهتره که بدیم به همین فقیه که او بهتر مورد دیگه مسئله و همین جاست دیگه باقیش ما اصلشو قبول ندارم اصلشو قبول ندارم من در جلسه قبل عرض کردم که قبول ندارم که چیزی حکم اسلامی به نام خمس داشته باشیم به فرض چه ربطی به متخصص احکام فرعی عملی داره حداقل اگه می‌خواید بدید به متخصص اکبر مهمتر از فقه اصغره ولی یک آفت شناسی بکنم و بگم که آیا داشتن این خمسه پس انداز در دست عالمان در راس حوزه‌های علمیه به این شکلی که الان است آیا مفیده یا مضره و اساساً او مسئله‌ای که یه جایی من توی مصاحبه‌ای مطرح کردم که افراد چه سوء استفاده‌هایی ازش می‌کنند آقازاده‌ها سواستفاده می‌کنن اطرافی او مسئله مهم نیست البته همینجا اون حرفی که اونجا زده بکنم که مقصودم نگاه عموما اینگونه است نه اینکه استثنا نداره خودم استثنا سراغ دارم کسانی که آقازاده بودند و میشناسم و واقعا پاک بودن و کمترین سوء استفاده نکردن خودم می‌شناسم و میدونم و گفتم عموما باید میگفتم کلمه عموماًش را ولی اون مسئله مهم اون نیست مهم چیزهای دیگری یکی از مسائل مهمش اینه که مفاسد مهمش حالا اگر کسی تشخیص داد که من می‌خوام عمرمو بذارم نه در احکام فرعی تو اسلام شناسی تو اسلام شناسی بابا احکام فرعی عملی همه چیز دین نیست من باید اسلام شناس بشم تو اسلام شناسی بزن برای خودم می خوام تعریف کنم و این رشته را کار کنم بودجه حوزه دست کیه دسته فقهای احکام فرعی عملی این باید گدایی اگر کسی بخواد بره خودش مسیر ترسیم بکنه و وظیفه تشخیص بده که من اسلام را باید بشناسم نه احکام فرعی عملی را اسلام فقط وضو و غسل و تیمم و نجاست و طهارت نیست اخلاقم هست اعتقاداتم هست اونا فقط برن اون خیلی مهمن فقط این نیست من می‌خوام اسلام شناسی کار کنم اینجوری کار بکنه به هر حال مثلا به علم رسید جایگاه چه جایگاهی داره تو هیچ کسی تشخیص بده من با فلسفه کار کنم تفسیر کار کنم علامه طباطبایی علامه طباطبایی با نهایت بدبختی زندگی میکرد با نهایت بدبختی و تو خونه اجاره‌ای و درآمد اندک حتی مینویسم مثلا یک جلد این تفسیر المیزان که نوشته میشه ناشر یه مبلغ اون زمان کمی می‌داده و او با همین زندگی می‌کرده در حالی که فراوانون هرچی بخوای یعنی کار درست بشه اینجور نیست که بگیم که مثلا میاد و حوزه به خیال خودمون میگیم به لحاظ مالی مستقله و از سهم امام اداره میشه سهم امام میره دست متخصص اون کسی که خودش را متخصص احکام فرعی می‌دونه اگر کسی بخواد اسلام شناسی کار کنه نمیتونه جا نداره آره آره ولی می‌خوام جواب بدم جواب فرق داره اگر ما چیزی به نام سهم مثلاً امام نداشته باشیم عقلای مقلای ملت دین این می‌شینن فکر میکنن و میگن باید به یه شکل دیگری این کمبود را برطرف کرد اون وقت وقتی نشستن و فکر کردن و چه کردن دیگه درست خرج میکنن هزینه رو درست حساب خرج میکنن نه به همین خاطر میگم لطمه میزنه بودنش لطمه است بودنش حتما حساب داره ببینید مرحوم مطهری می‌فرماد که عالمان اهل سنت یه مشکل دارند و اون اینکه دستشون تو جیب دولته نه باید از دولت تبعیت کنند عالمان شیعه دستشون تو جیب مردمه و باید از عوام تبعیت کنن ها مرحوم اینا هر دو اشکال داره به نظرشون میگه اگر عالم دین بخواد باشه باید نظم نظام تبعیت کنه نه از عوام تبعیت کنه از هیچ کدوم از اینها نبود آزاد باشه حرف را بزنه اسلام را بگه تبعیت یعنی چی حالا فرض می‌کنم بین این دو تا کدوم بین هر دو بد کدوم بدتره بعضیا میگن معروفه میگن نه اینکه به مردم نه من معتقد نیستم من معتقد نیستم که به مردم وابسته بودن به عوام وابسته بودند آزادی را بی‌قریت را کمتر میگیره تا به یک مگر دانشگاه ها که حقوقشون را از دولت ها میگیرند اساتید دانشگاه حتی زمان شاه ضرورتاً حریت نداشتند کمتر میگی داشتن از نخو آدمایی بودن که حرف‌های خیلی حسابی و زدن از حقوقم از اتفاقا اونجا تعریف می‌کنه که آقا من بخشی از بیت المال را برای قرارش دادم بیت الماله استاد دانشگاه میگه من حقوق می‌گیرم به معنی نیست نوکر تو هستم بیت المال داره به من هزینه میده من آزادم معنیش تبعیت نیست ضرورت ولی واقعیت اینه که از اینجوری نیست اینجا اگر یک کسی مطابق میل عوام نباشه نمیرن بهش خمس بدن چی بدن و مشکلات پیدا میکنهیکی از معضلات قضیه اینه که طرف نمیتونه بگه که خب من عمرم را بزارم روی مطالعه قرآن اگر عمرتو گذاشتی بدون باید گدایی کنیم از اول هیچ راه دیگری هم نیست تعریف شده برای مشکل یه رشته دانشگاهی میتونه باشه لازم نیست بره رشته دانشگاه بشه برای خودش الهی لازم اونجا بشه ولی یه مسئله است دنیا توی روش آموزش پیشرفت کرده روش خود روش آموزش یه علمه از دنیا توش پیشرفت کرده و حساب و کتاب داره لازم نیست روش را باید بگیریم شما روش دیگران کاملا حساب فکر شده کار شده همه دنیا کار کردن فوق العاده مهم چه کار کنیم که در کوتاه ترین مدت بدون اتلاف وقت اتلاف اتلاف سرمایه بیشترین بهره را ببریم و متخصص تو هر رشته‌ای پرورش بدیم دنیا فوق العاده توش پیشرفت کرده مثل همه چی مثل همه چی که پیشرفت کرده ما نگرفتیم از دنیا و بیایم لازم نیست بریم زیر پوشش دانشگاه ما روش رو باید بگیریم چی داریم نمونه بگم یه فساد دیگرش یه فساد دیگرش اینه یک کسی میاد توی حوزه علمیه قم به شهریه بهش میدن تا کی دو جنازه مدت داره دوره تعریف شده است همه دنیا من استعدادم قد لیسانسه قد کارشناسیه تا آخر عمرم بیام پیرمردی که نمیتونه چیزی بشه شده بود دیگه یه دیگه اصحاب جدار تو خود حوزوی ها معروف اصحاب جدا جدادار یعنی دیوار بشینن تکیه بده ببینید این دارم به رسیدم سراغ میخواستم ترتی سراغ مقصده دوم محیط ارزیابی نداریم که این پول‌ها دقیق اونیست که مصرف میکنیم شهریه میدیم میشه درست مصرف کنیم دقیق تعریف کنیم بگیم این آقا استعداد اینجا داره این مقطع را که خوند امتحان بده اگه میتونه مرحله بعدی بره اگه میتونه مرحله کار کنه دیگه تا آخر که نباید درس خوند تا آخر عمر کار بکنه حقوق بگیره یه جا اگه میتونه درس بده حقوقم بگیره و همه دنیا خیال می‌کنند که اینجا ما مهم‌ترین کارها را کی انجام میده تو دنیا کارهای علمی را یک کسی که درس خونده متخصص یه رشته شده تدریس می‌کنه تحقیقات کنار تدریسش مهم‌ترین کارهای دنیا است مهمترین کارهای دنیا اینه صاحب کرسی دانشگاه توی رشته مهمترین کار تحقیقاتی هم او به وجود میاره معنی اینه که شما بگی ۸۰ سال یعنی طرف اگه اومد کلاس رفت نشست کار هیچ کاری ۶۰ هزار نفر ۷۰ هزار در اینجا داشته باشیم درس خارج که شروع میشه از جوان میاد بیرون میبینی ۵۰۰ نفر تا با ویلچر و عصا و اینا همه دارن میان بیرون همه جوری این چه وضعیتیه این یعنی پول مفت پول مفت حساب و کتاب نباشه اینجوری میشه اگر پول حساب و کتاب جایزه اون وقت میگنم که خوب جواب باید بدی خروجی چی بود چقدر سال وقت داره که کسی را متخصص بشه دنیا هست همونطور که تو دنیا هست این باعث می‌شود که ما تو حوزمون تو دانشگاه دانشگاه خودمون کسانی که میرن مثلاً رشته پزشکی قبول میشن چند درصدشون پزشک میشن چند درصدشون پزشک میشن اینجا کسانی که میان حوزه چند درصدشون متخصص میشن ۹۰ درصدشون در حد روضه خونم نیستند نمیشه روش روش می‌خوام بگم وقتی پول این تاثیر را داره که پولی ما هم تو زندگی هم همینجوره ها تو زندگی هم همینجوره اونایی که یه دفعه یک ارث گنده از پدرشون بهشون میرسه پدرشون وضعش خوبه هیچی نمیشه اونایی که با زحمت و تلاشی حساب و کتاب داشته باشه و به سختی به دست بیاد بلدی یعنی فکرم که چه جوری هزینه اش کنیم بعد براش ظاهرا مشکلی آره آره اینم نکته دوم نکته اینه که ما اگر رو حساب و کتاب هزینه بکنیم استعدادش اینقدره بهش بدیم اینجا که دیگه نمی‌تونه ادامه بدیم بگه برو سر کار مدرک بهش بدیم اصولاً هم بزار همین جا یه نکته بگم روحانی کارش چیه یه نماز جماعت می‌خونن خب نماز که به قول آقای مجتهدی تهرانی که فوت کردن ما اونجا بودیم میگفت که به یک کسی گفتیم گفتن شغلت چیه پیش‌نماز گفتم شغلت چیه گفت پیش نماز گفت خب منم شغل نشد که پیش نماز که همه همه دارن نماز می‌خونن پس اون که پشت سر وایساده باید پول بگیره شغل می‌خوام بگم نه ها آلمانی نداره بگم کسی کرایه ماشین بهش بدن که بره توی مسجد بگیرم ولی قضیه اینه که بنده داشتم الان هم دیگه تجربه شخصیمه بیش از ۴۰ ساله به سهم خودم تبلیغ دارم زندگیمم کار دیگری میکنم تو چه ربطی به هم نداره تبلیغ چقدر از زندگی آدم را میگیره تبلیغش تازه خوب من حداکثر می‌تونم هفته دو تا سه تا سخنرانی بکنم نماز بخونم میتونم ده دقیقه یک ربع هم برای مردم یه حدیثی بخونم وقتی هم نمیخواد هزینه داشتم یعنی برای اینکه کاری که بهترین صورت کار یه روحانی را تو محلی کسی انجام بدی این میتونه کنار زندگی آدم باشه زندگیش یه چیز دیگری باشه لازم نیست شغل یک دستی باشه ایکا امام جم بودن و موعظه کردن مردم بنده داشتم و اینجور نیست که لازم باشه که این شغلم باشه نه شغلم میتونه چیز دیگر باشه این کار را بهترین وجه انجامش بدم یکی از مصیبتهاست که نه نه یه چیز دیگری است هر کسی باید فوق العاده داشته باشد شغلش چیه چیست کنار کارشم اون یه چیز حاشیه تبلیغ میتونه درست بشه به هر حال طرف کارشناسی را که خوند دیگه استعداد بیشتر نداره باید بره یه جایی کار و نماز اخلاق بگه برای مردم مسئله بگه برای مردم ولی دبیرستان معلم باشه چی باشه کار دیگری داشته باشیم فوق لیسانسش به مرحله دکترین و هر مرحله رسید به بالاترین درجه فوق دکتری فوق تخصص میکنه شغلش میشه این و مهمترین کار تحقیقاتی هم اون موقع انجام میده مثل همه دنیا با تحقیق بکنه رشد بکنه ولی باید تحقیق با همش تا آخر عمرش باید درس بیاموزه ولی نه ضرورتاً تا آخر عمرش کلاس بره با تحقیق با همه دنیا اینجوریه بنابراین میخوام بگم یکی از کلماتی هم که زده این هست اون وقت اگر اینجوری بشه یه مقدار پولی که هست یعنی اون کسی که داره درس میخونه میشه تامین کنیم تعداد گسترده نیست ۷۰ هزار ۸۰ هزار تا نیستند نه نه اون که واقعاً داره درس می‌خونه می‌تونه تامینش بکنیم تا زندگیش راحت بگذره محدود زمان می‌دی و میگی واقعا درس بخون آره همین الانی که هست فقیر هستند اون مقدار شهریه میگیرن چه مقداری واقعا فکر نکنید کسی واقعا بدبختن کسایی که زندگیشون فقط شهریه میگیرن واقعا بدبخت ترین قشر جامعه هستند اینطوری پول یک مبلغ واقعا ناچیزه ولی نه اشتباهه که داریم همین همین مفت بودن باعث فقرم شده چون مال مفت میرسه اگر نه رو حساب کتاب نظارت دقیق تو باید چطور براش برنامه مشکل این مشکل دومیه که عرض کردم به مناسبت توی اینجا هست مشکل سومی که هست یک مسئله است من یه چیزی گفتم که میخوام بگم اول فرق داره مسئله اینه که حالا من شدم فرض کنیم متخصص این رشته باید تقلید کنم از آنچه مشغوله یا باید نوآوری کنم حرف جدید بزنم فکر کنم کدوم یک از اینا کسی اگر از حرف‌هایی که مشهور است یه ذره جلوتر بره منزوی میشه اون وقت به لحاظ اقتصادی هم با مشکل جدی روبرو میشه که یعنی متخصص احکام فرعی اینقدر به خودش آزادی داد که من فکر کنم و این احکام خدا را عادلانه اش بکنم اینقدر اجازه به خودش داد فکر می‌کنی چی به سرش میاد مراجع عوام بایکوتش می‌کنن میگن بی‌سواده منحرف شده چی شده چی شده عوام هم میگن از دین خارج شده و حالا نظام جای خودش نظام جای خودش چون به قول اونا آقا گفت سه دست مرجع داریم مراجع عظام اگه پیدا بشن مراجع نظام مراجع عوام سه دسته داریم دو دسته مراجع نظام و مراجع عوام نمی‌ذارن اون دسته سوم شکل بگیره نمیزاره مراجع عظام میگن آقای فتواش همین جلسه قبل خوندم خدمتتون خوندم آقای حکیم فلانی فلانی این دوتا لطمه به اجماع نمی‌زنه حرفاشون چون اینا حرفای نامربوط زیاد دارند اینا حرف‌های خوب زیاد داره کسی که فکر می‌کنه فکر می‌کنه حرفای جدیدم داره حرف تقلید میکنه از پیشینیان حرف جدید نداره قدرت اقتصادی بسته کسانی که تابع مشهورند یا تابع نظام اند دست اوناست یه کسی بخواد تو همین فقه دارم اون مثال اولی که زدم گفتم که کسی بخواد بره اسلام شناسی کار کنه تفسیر کار کنه یه کسی بخواد کلام کار کنه اعتقادات کار کنه خود همین فقهی که داریم یک کسی بخواد درست فتوا بده یعنی فکر کنه حکم خدا درسته من حالا متخصص احکام فرعی عملی هستم اینقدر میرسه که حکم ظالمانه نمیشه به خدا نسبت داد خود حکم ظالمانه نداره که نمیشه که خوب حالا اینجوری گفت شما عالمان گفته بود که آلمان سوخت معلمان بزرگ میگم همین مقصود من اینه بزرگ که میگمبزرگ چیز کنم که مرحوم آیت الله صانعی به اصطلاح عالمه ولی فتواهاش جنگلیه تعبیر شما نیست از اون راه نمیره از راه دیگری راه رفته حداقل عدالت را برای خودش یه اصل قرار داده و کلی فتواش تغییر کرده من مدافع هیچ کس نیستما او ایشونم همون جریان یعنی من اصلا متخصص احکام فرعی عملی را فقیه نمیدونم من اسلام شناس را فقیه میدونم اسلام شناس را از این دفاع ۴ تا کلمه خواست حرف بزنه و مشکل پیدا میکنه مشکل پیدا می‌کنه ببخشید قاطی یه مقدار امروز مفصلی فوق العاده مهمه بعدی تو الان حوزه ما مرجع را کی تعیین میکنه که به اصطلاح میشه مرجع بالاتر مقام چه جوری تعیین می‌شه تعداد شلوغی درس شلوغیه درس در حالی که بالاترین سطح درس توی دنیا درس سطح بالا دکتری چی سه نفر ۴ نفر شاگرد باید داشته باشیم بیشتر نه همین چهار تا شاگرد جمعیت حالا جمعیت چه جوری شکل میگیره الان کسی بگم عموما عموما عموما اینجوریه شلوغ شدن درس شکل گرفتن فکر می‌کنید ضرورتاً با علم طرفه همین الان کسی قم بخواد یه درس تشکیل بگیره ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا شاگرد داشته باشه خمس دستش باشه علمش لازم نیست اگر بتونه رابطه‌ای چیزی که شهریه بده اینجوریست که هرکه درس خارج شروع می‌کنه توی حوزه علمش بالاتر از بقیه است نمی‌خوام عمومی بگم باز این کلمه را تاکید می‌کنم نه عموماً نه یعنی عموماً اینجوره نه همه نه همه آره تشکیل دادن یه درس خارج توی حوزه علمیه که بعدشم میگن چیه از خارج داشته توی حوزه فقه و بعدم چیزهای دیگر این از کجا شروع میشه چه شکلی میشه که این با بودن اگه رابطه داشته باشه جایی که بتونه پولی و ماهیانه شهریه بده ماهیانه شهریه بده این آقای عسگری به من میگه آره تو کارت غیر عادی میگه میگه آخوند یا باید پاکت بگیره یا باید شهریه بده غیر از این دوتا که نمیشه که آخوندا یا پاکت میگیرن یا شهریه نه پاکت میگیره نه شهریه می‌دی هیچ نشد که کسیه آره اینم یه مسئله میخوام بگم که در باخته با این باعث می‌شود که خود این قضیه خمس باعث میشود خود این خمس باعث میشود که آدما توی حوزه به اندازه علمشون جایگاه نگیرند به اندازه به اندازه روابطشون جایگاه بگیرن و مطرح بشن و خیلی مسئله است این خیلی مسئله است و خیلی فساد انگیزه پس ببینید چقدر مفاد این مجموعه این عرض کردم جلو روش علمی را می‌گیرند همش همه اینا جلوی رشد را میگیره هیچ کس نمیتونه نوآوری بکنه هیچ کس سر جای خودش نیست عموما عموما سر جای خودش نیست حتی جالبه که من حالا یه چیزی رو اضافه بدم مثلا حالا یک کسی درس تشکیل الان توی حوزه میگن در صورتی که ما تایید کنیم مورد قبول اون موقع نمیتونه باشه قبول میکنن که این تو حوزه داره درس میخونه برای شهریه میدن وگرنه به شهریه نمیدن شهریه کسی به چه کسی میدن به کسی که درسی بره که ما تایید کنیم درسی که مدعی کنیم بنابراین اینجا هم مراجع عوام و مراجع نظام تصمیم می‌گیرند که چه کسی درس داشته باشه چه کسی درس نداشته باشه به خاطر چیه تقریباً حالا باشه این هست توی تقریباً هست ولی قضیه سر اینه که مشکل اون طلبه‌ای که می‌خواد درس بخونه و تشخیص هم میده که این درس براش بهتره چیه که فشار بهش میاره که این درسی که تشخیص میده نرو اون یکی درس را برو شهریه اینم فساد نمی‌دونم چند تا فساد بگم که بس باشه گرفتاری و چیه ما یعنی بر خلاف آنچه که گفته می‌شود مزیت روحانیون شیعه اینه که یه منبع مستقلی دارند از نظر من صرفاً مفصل است صرفاً مقصد است همش مفسد است هیچی تازه من صحبت نکردم سوء استفاده های میشه که چه سوء استفاده‌هایی می‌شه اونا صحبت نکردم من بستم اون نیست مثلا یک کسی یک تو شهرستان جایی بهش میگن که خوب شما اگر از من تبعی چی بکنی تبلیغ کنی ترویج کنی هرچی سهم امام گرفتی ثلثش هر جوری که اون وقت اون که بود از دوستان گفت ساختمان ۴ طبقه از اینجا پیدا میشه از اینجا پیدا میشه نفوذ داشته باشه که بتونه توی شهری توی مرکز استانی میشه مبلغ فوق العاده تو شهرم تبلیغ میکنه که کی اعلم درسته این آقا به خاطر خمسی که دستش هست می‌تونه حتی شهری بده پول به یک کسی بگه شهریه بده و مرجع بسازه مرجع خلق بکنه مرجع تولید کنه هرچی بگه این آقا عالم تره فلان نگاه کنیم شبیه همینا تو قرون وسطا تو مسیر رخ داده دقیقا یک جور ولی یه مسئله میتونیم ما دید درستی بهش داده داشته باشیم و به نظرمون برسه که فساد داره این بود که شوخی گفتم می‌خوام امروز بگم جلسه قبل گفتم واجب نیست امروز نمیگم حرامه و چقدر مفسده داره شما خودتون می‌خواید نتیجه بگیرید او به من مربوط نیست خودتون اگه خواستین نتیجه بگیرید از نظر من این پول به این شکل خدمت به اسلام خیلی خدمت اسلام ببخشید خسته نباشید این سهم امام اینجا آورده باید دفنش کرد خیلی خیلی حرف نامربوطی‌ها که بریم خیلی نامرد بود خیلی بده حداقل چاه نمی‌کنی باش این باز چاه می‌کنیم اون دور می‌ریزی دور ریختن بهتر از چاه کندنه جلو مردم دور میرسه او خیلی بده اصلا عقلانی خردمندانه چال میکنم امام زمان میاد حداقل خودت در راه خیری که میدونی در راه ترویج اسلام مصرف بهتر است اینجوری است میشه مراجع خیلی بر اساس درس نیست خیلی ها هستند شرکت نمیک ولی الان دارن شهریه میگیند طرف به قول خودش درس خارج خونده ولی الان درسی نمیره ایام تبلیغی تبلیغی میره و میاد ولی شهریه رو داره میگیره بر اساس شلوغیه درس و ببینن و بشناسنش مثلا چون اگر بری درس شهریه میدی خب الان یه بحث اینه که خیلی از اینا هستن که اصلاً درس نمی‌گیرن گرفته حالا اون عالم گرفته اون مجتهد گرفته اون که حالا بمان بحث اینکه حالا اون پول مثلا به اینهایی که حالا بحث کمک بکنه به طلبه‌هایی که دارن درس میخونن و بحث مالی شان برای امرار معاش مشکل دارند کمکی بشه برای آنها درس نمیخونن چجوری حالا یه بحثی بود چند سال پیش مطرح کردم برای اونهایی که کارمند هستند و گفتن که کل مراجع اومدن شهریار قطع کردن یه استعلام گرفتن از بیمه هر کس شماره بیمش به اصطلاح بیمه داشت چه دفتر رهبری مکارم همه مراجع اومدن شهریه اینها رو قطع کردن حقوق بگیران قطع کردن ولی هر حقوق نگیری معنیش این نیست که دارد درس میخونه درس قبلا که خیلی افتضاح بود الان خواستن یه راهکارهایی پیدا کنند که همین که گفتن باید معلوم باشه چه درسی باید ثبت بشه اسم یه راهکارهای اینجوری خواستن درست اینم خودش مفسده خودش را داره از ریشه کار درست نمیشه کار باید از ریشه از اساس باید درست بشه مواد معلوم بشه که می‌خوایم چه کار بکنیم رشته مون مشخص بشه درسمون مشخص بشه روش رو باید از دنیا بگیریم دقیقا به همون دلیل که پزشکی را گرفتیم به همون دلیل که پزشکی را میگیریم این روش را همین باز چطور میشه مثلا عرض میکنم حالا طرف میاد ۵ سال فرمایش شما باید ۱۰ سال سطوح ۱ ۲ ۳ ۴ حوزه با همین روش شهری هم میده یا اینکه درس خارج شرکت درس خوندن هستش که همه فرمایش شما بتونیم علم را از جاهای مختلف بگیریم و به اصطلاح کمکی بشه به خلق الله چه فرقی داره با این رفته بر فرض زمینه الهیات داره کار می‌کنه تو حوزه فلسفه کار میکنه دانشگاه مفید داره فلسفه می‌خونه خب تفاوت این دوتا چیه چرا اون شهریه نگیره چرا این فقط شهری بگیره بله یا اینجوری به شما بگم یک کسی اسلام شناسی داره تو دانشگاه میخونه یک کسری توی حوزه به روش غلط می‌خونه این باید برخوردار باشه اون نباید مطالعه اسلام مورد بحث قرار بگیره ما طبق دینمون نداریم که حالا متخصص حالا کارشناس فقه با هر چیزی باید حتما تو حوزه درس خوانده باشه تخصصشو باید داشته باشه تو دانشگاه درس خونده باشه اگر زمان میزان تخصص را سهمیه دنیا اومدن و رو آثار علمیه طرف سنجیدن آثار علمی طرف با اگه اینجوری شد دنیا است اون موقع اون کسی هم که فرق نمیکنه کی کجا درس ولی که به تعداد به مریضا به شلوغی درس نگاه کردی شلوغی درس بستگی داره به عوامل مختلف عوامل مختلف گفت من درس دارم درسم میاد اینایی که درس من میان به خاطر اینه یه سیدی بود مرحوم شد خدا رحمتش کنه میگفت که به خاطر اینکه پولای دست منه نماز استیجاری نماز روزه استیجاری کسایی که می‌خوان نماز روزه استیجاری بگیرن اینا میان درس من درس من و مشتری های من اینه و کسایی که به هر حال معتقدم که این مسئله مفصلمثلا به کسی فوق عالم فوق العاده بزرگی باشه ولی تو دانشگاه تحصیل کرده باشه به چه دلیل حتی متخصص باشه و به عنوان ملاکامون که چیز دیگری بشه ملاکمون فعلا نه آقای کسی که بخواد درست کار بکنه حتی اگه بخواد شاگرد پروری بکنه و دنیای امروز را بشناسه مدل سبک جدید و چی اصلا اجازه نمیده سر کلاس شلوغ بشه عالی بکنه باید دانشجو را مجبور بکنه که دوتا مقاله بنویسه تو سال ۱۰۰ تا عالی سه تا مقاله بنویسه این مقاله رو بخونه و ایراداشو بگه و بهش بگه بیا کنفرانس بده بعد نقدش بکنن دیگران و اینا کارهاییه که توی دنیا ۵۰۰ تا هزار تا منبر ۲۰۰۰ نفر نیست این اصلا درس نیست توی دنیا دنیا به این نمیگن درس منبر منبر این منبره نه درس درس پنج تا شش تا دانشجو مقصد عالی هم نیست خودش کار میکنه کار میکنه تحقیق میکنه مینویسه میاد ارائه ۲ ساله سه ساله به نتیجه میرسه عمرش هم لازم نیست ۵۰ سال ۱۰۰ سال این جورها همش به روش برمی‌گرده و ببخشید یک رشته خاص دانشگاهی دانشگاهی وقتی گفتیم طرف حساس میشه میگه روش درس خواندن را شما فکر میکنید مثلا دانشگاه های دینی مسیحیت کاتولیک و امثال اینا که دانشگاه دارند متد را از دنیا نگرفتند از دنیای جدید روش را چه شکلی برنامه ریزی که استفاده درست حالا این مثلا میخواد کار کنه این چجوری پس یکی را بگیرند از دنیا هر وقت هر کس گیر کرد راه براش پیدا می‌شه راهی پیدا نشده مردم وقتی دیدن که به طور طبیعی رخ می‌داد به طور طبیعی مردمی که احساس بکنن این بار زمین مونده نه ما وقف میکنن مخصوص این میکردن قدی ما تو مسیحیت این مسئله است وقت با وقت خیلی چیزهای اداره میشه خود ببینید به طور طبیعی آدما مگه من فکر کنم مناسبت عرض کردم این آیه احس بهترین پولی دارم می‌خوام در راه بهترینش کدومه اون موقع احساس میکنه بهترینش و بعد بخشی از مال به طور طبیعی میاد وقف میاد خود مردم اصلا به طور طبیعی رخ میده یعنی لازمم نیست که زوری در کار باشد و رخ داده توی دنیا خصوصی هستند مردم بار زمین مونده را خودشون تشخیص میدن که این بار زمین مونده الان اتفاقا الان مردم فکر می‌کنند که هم شهریه پول نفت لوله نفت تو جیبشونه در حالی که واقعاً بدبختن واقعا بدبختن اونایی که دارن با شهریه زندگی میکنن پول دیگری هم نیست نه ولی آره مردم بدونن مومنان بدونن بار را برمیدارند همه جای دنیا پیروان بار زمین مانده خودشون برمی‌دارن خردشون بهشون میگه این مار زمین مانده باید برداشت و پیدا کمک شما مثلا همین الان یک گروه میدونم توی کانادا ایرانی‌ها مسائل مذهبی بچه‌هاشون و اینها رسیدگی بشه و کار بشه و بچه‌هاشون از دین تبلیغ درست کردن ۱۰۰ نفر مثلاً ۲۰۰ نفر اسم نوشتن ماهیانه میدن یه هیئت مانند تدریس کلاس میشناسم یعنی منم براشون سخنرانی کردم و آره دارن این گونه دارن میکنن میگن آقا این راهی پیدا میکنن زمین بمونه راه پیدا میشه و فعلا خود این قضیه مانع خود ایمانه.