برهانها و نه نامها!
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوانی که میخوان امروز بهش بپردازم از برهانها و نه نامها برخلاف خیلی از جلسات قبل که یه جوری عنوان را میگفتند که نمیتونستید حدس بزنید چی میخوام بگم امروز را میتونید تقریبا حدس بزنید و از اینجا شروع میخوام بکنم که کمی هم بحثمون حساس بشه و یه معجزاتی هم رخ بده ها چون من گاهی هم گفتم معجزم میتونم انجام بدم گفتم من اون گفت که من عنده علم من الکتاب در مورد حضرت هست که میتونه تخت بلقیس را حاضر بکنه منم میخوام سوال اینجوری بذار عمدی این شکلی مطرح بکنم آیا همه انسان ها برای حرفشون برای سخنشون باید استدلال بیارن برهان بیارن یا نه ما تو این جهان کسانی همراه هم داریم که لازم نیست برای سخنشون برهان بیارن روشن سوال این سوال آیا انسان هرچه بگوید باید برای سخنش برهان بیاورد یا انسانهاییم هستند که لازم نیست برهان بیارن برای سخنشون تعبیر جناب دکتر سروش اینه که برخی از شخصیتها هستن که شخصی و بنابراین نباید برهان بیاورند برای سخن خودشون بنده میخوام و اونا چی اند ایشون میفرماید پیامبران و پیامبری هم خاتمه یافته پیامبران برای سخن خودشون لازم نیست برهان فرمایش جناب دکتر سروش تو کتاب بست تجربه نبوی فکر میکنم دو تا سخنرانی دارند در باب خاتمیت سخنرانی اولشون میگن که میفرمان که عرض کنم خدمتتون که پیامبر لازم نیست برای سخن خودش برهان بیاورد و چون پیامبری خاتمه یافته است دیگه انسانها بعد از پیامبر همه باید برای سخنشون برهان جملهای که معجزه آساست این جمله است و اونی که هیچ استثنایی ندارد هر انسانی باید برای سخنش برهان بیاورد حتی محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام این الان یه مقداری خب میخوام شگفت زده داره کسی میگه پیغمبر هم باید برای سخنش برهان بیاره و ای دیگه روشنفکرتر از دکتر سروش شده دکتر سروش میگه پیامبر لازم نیست برای سخنش برهان بیاره این داره میگه نه پیغمبرم باید سخنش خانم بیاورد این رو میخوام مقدمه قرار بدم برای یه مسئله دیگری و اونی که بنده با یک مشکل روبرو هستم تو جلسه قبل هم کسی یکی از دوستان این جمله را به من گفت پایان جلسه من عرض کردم سخنانی هست که خیلی مشهور است ولی خلاف قرآن و خلاف عقل است و زیادم هست این سخنان او دوستمون فرمود که معنیش اینه که همه شخصیتها نفهمیدن که خلاف قرآن و عقله قسمت دومشو نگفت ولی معلومه قسمت دوم و تو فهمیدی این قسمت همه اون شخصیتها نفهمیدند و تو فهمیدی این جمله به نظر میرسه که خودش شکلی معجزاتی بکنم بگم این جمله مساوی با شرک این جمله آیا همه این شخصیتهای بزرگ نفهمیدن و تو میخوام از دلش با شعبده شعبده با معجزه با تردستی ثابت کنم که شرکه این جمله تنکیو نورانی عرض کنم خدمتتون این را از یک جمله نکته عرض بکنم که خیلی ساده آدم خیال میکنه یه جمله خوبی گفت یا یه باور خوبی داره ولی به توجه نداره که لازمش چقدر وحشتناکه میخوام این را بگم ما یه آیه داریم توی قرآن درباره اهل کتاب که اتخذوا احبارم و رهبانم ارباب من دون الله یهودیها عالمان خودشون را و مسیحیان راهبان خودشون را رفع گرفتند در کنار خدا رب گرفتند مشرک شدند اون وقت سوال میشه از پیامبر که میگه ما راهبانمون عالمانمون که نمیپرستیدیم طرف میاد میگه من نمیپرست ما اینطور چیزی نداشتیم مثلا ابن خاتم طایی میاد و میگه ما همچین چیزی جواب پیامبر اینه از بدن امام صادق میکردید یا نمیکردید حلال خدا را حرام بکنن حرام خدا را حلال بکنند و شما که گوش بسته بپذیرید این کار میکردید یا نه میگه همینه همینه یکی از اقسام شش گانه توحید توحید را به شش قسم تقسیم میکنیم تولید صفاتی تولید در خالقیت تولید در ربوبیت تولید در عبادت و تولید در اطاعت درست شد ریاضی خوبه دو دوتا میشه پنج تا گفت که اینقدر استعداد داری بانک استخدام نشده گفت پیر کسری بسوزه پارتی نداشتم وگرنه اگر مشکل سری پارتی نداره شش تا درست شد یکی از اقسام توپی توحید در اطاعته که در مقابل شرک در اطا قرار داره اینکه از کسی غیر از خدا اطاعت بی چون و چرا حواسمون باشه خدا همچون حقیقت محض است غیر از حقیقت نمی گوید و اگر یک جمله ای که عقل ما گفتیم باطله نمیگیم سخن خدا هست و قبول نمیکنیم میگیم سخن خدا نیست اشتباه برای ما نقل کردیم سخن خدا خدا سخنش حقیقت محض است و چون حقیقت محضه صد در صد باید اطاعت کرد این ۱۰۰% اینجا پس تو اطاعت محض مخصوص خداست اما اگر سخنی به من رسید از هر طریقی که عقلم گفتی باطل است حتماً باطل است کشف میکنم که سخن خدا نیست نه اینکه سخن خدا هست و باطل است کشف میکنم سخن خدا نیست بنابراین توحید در اطاعت معنیش اینه که فقط اطاعت محض اطاعت بی چون و چرا مخصوص خداوند که حقیقت محضه و اگر از غیر خدا اطاعت و چرا کردی شما بگید که حتی پیامبر خیلی نترس آره حتی پیامبر یادمون باشه وقتی میگیم پیامبر یعنی شخصی که من با عقل خودم رسیدم به اینکه او پیامبر است من با عقل خودم رسیدم تو اون پیامبر است اگر پیامبر خدا باشد اما یه مصیبت در کاره اینکه پای خودم در میانه من با عقل خودم رسیدم به این شخص پیامبر خداست و عقل من در معرض خطاست خیلی وحشتناکه وقتی به جهان نگاه بکنیم که بیش از ۹۵ درصد مردم دنیا دین دارند و همه برای خودشون حجت الهی اعتقاد دارند به حجت الهی اعتقاد دارند نگاه کردی اینجوری اکثریت انسانها اشتباه کردن در اینکه فلانی حجت الهیه اگر اکثریت انسانها به گمان شما اشتباه کردن اشتباه کرده باشی چه دلی شما متفاوت هستی میگه آسمان سوراخ شده و شما از افتاد پایین که تفاوت داری با بقیه دو درصد همون قدری که به راحتی میگی دیگران اشتباه کردن اشتباه کرده باشیم بنابراین پامون روی زمین قرار میگیره و یه خورده او که میگوید پیامبر محال است که خطا بکند پیامبر است که خطا بکند میگه من مخالف خطا بکنم من مخالف است که در شناخت پیامبر خطا کرده باشم خودشو معصوم میدونه نه پیامبر را خودشو معصوم میدونه این مغالطه وحشت آره به راحتی خود جای خیال میکنه داره پیامبر تعریف میکنه در حالی که خودشو داره تعریف میکنه در واقع داره اینو میگه من تشخیص دادم که حسن پیامبر خداست و محال است که من اشتباه کرده باشم که اصلاً پیامبر خدا است در واقع داره میگه الحق داره میگه انا ربکم اعلا یعنی بسیار خودش داره پیغمبر را تعریف میکنه بالا میبره خودشو داره بالا میبره خودتو داری بالا نه پیامبر بگم خیلی این مرز بین حق پرستی و خودپرستی کجاست خود پرستی را قرآن میگه من اتخذ اله هوا تغییر قرآن که نفسش را هوای خودش را اعلام خودش قرار داد که من چند بارم توی قرآن اومده ما به راحتی یک تصمیم میگوید من تسلیم محض حقیقت هستم شما چیه این موحد مغز کسی که میگه من تسلیم حقیقت محض موحد محضه اما یه جمله اضافه حق را آنگونه کهمن اومد کاش وسط حق را که من میفهمم من فدایی حقم بهترین جاش جمله اول خوب جمله دوم تشخیص چیه من حق نیست من اینجاست که بگم وحشتناکه اینکه رفیق صمیمی خودش که از اول طلبگی با هم بودن با هم درس خوندن هر دو شدن چطوری میتونه یک عالم دیگری را که با هم بودن دیده وارسته است دیده آدم حسابیه با هم بودن اون درس خونده استعداد بوده همه چیزش خوب بوده بد میگه که کافره و نجسه چرا چون حقیقت را که من فهمیدم پس ملا پس داره شعار میده که من تسلیم محض حقیقتم در حالی که تسلیم محض نفس خودش هست تسلیم محض نفس خودش است حرف ظاهرش قشنگه من تسلیم حقیقت بگم چقدر مثل از مون بزرگتر مرز یه ذره که این طرف تر شد به جای حق پرستی آدم میشود نفس پرست را مثال ببینید من از اون آیه شروع بکنم گفتم که اتخذوا احبارهم و رهبانم ارباب من دون الله یعنی اطاعت محض چرا کردن و از هیچ انسانی نباید اطاعت مغضوبی کرد وگرنه شعر میشود چفت میشود شرکت به این نه به این معنا که پیغمبر را شریک در خدا کردی نه به این معنا که به پیغمبر الوهیت دادیم به این معنا که به نفست چون گفتیم محال است که من اشتباه کرده که این پیغمبر خداست برای خودت داری بسیاری از انحرافات انسان از اونجا ناشی میشه که خود به جای حق مینشیند من به جای حق مینشینم باور بفرمایید بیربط میخوام دو سه تا جمله بگم هرچه داره حرف میزنه شما ببینید یه مداح اینجا نشسته و داره صحبت میکنه میگه یادما بیا آبرو بی درگاه خداوند باید واسطه ببرید به درگاه خداوند و واسطه کیه ائمه اطهار داره ائمه اطهار را بالا میبره درسته و انسان و کوچک میکنه البته انسان و کوچک میکنه که جا بره ائمه اطهار در ظاهر این ولی در باطن این حرف اینه چه کار کنیم حالا از چه طریقی ائمه اطهار را واسطه کنیم از طریق این کاری که من دارم میکنم حرفه من بخونیم و آواز و گریه کنیم و سر و کلم بزنیم خودمون از این راه هم خود آقام داره میگه من اونم داره میگه من داره میگه راه درسته گفت ائمه اطهار ولی راه واسطه قرار دادن ائمه اطهار اینه که یه مداحی باشد که این روضه بخواند و شما هم گریه کنید و به این طریق ائمه اطهار واسطه قرار بگیرن پس دارد میگوید من نه نیتها میگوید من در حالی که به ظاهر داره میگوید ائمه اطهار خیلی جاها هستا خیلی جاها هست هر کس هر جملهای میگه شما باید دقت اولتون باشه که نقش خودش توی سخنش چیه این خیلی وحشتناکه و خیلی سخت دقت کردن که داری قرائتی از دین که داری ارائه میدی خودت توش چه کارهای آیا برای خودت هم جا داری باز میکنی یا نه برای خودت نمیخوای وسط یه کلاهی هم یک نمدی هم برای بسیار کمه اینجوری معمولاً آدمها وقتی سخن برای خیلی ساده یه آقایی چه بسا راننده یک راجع به اون کس مبالغه میکنه میگه این عالم فوق العاده بزرگه میدونی چی میخواد بگه من رانندگی چه آدم بزرگی هستم من کاریش نداره ابزار من راننده آدم خیلی بزرگه من پاسدار آدم خیلی بزرگی هستم من نگهبان آدم خیلی بزرگی هستم یعنی منو دست کم نگیرید هر جملهای باید ببینه چقدرش من توشه هر جمله این همه جا هست ببینید اینجا داریم که من یه جمله عرض کردم که میخوام مخالفت بکنم با جناب دکتر سروش یه آیه قرآن یه آیه خوندم که احبار من دون الله و توحید در اطاعت را مطرح کردم تنها از یک نفر باید اطاعت مرز کرد و اون کسی که حقیقت محض حقیقت محض نیست بنابراین من گفتم هر کسی باید حجت بیاورد دلیل برهان بیاورد یک عادل قرآن داریم جا کم برهان برهان ربکم مفسرین اختلاف کردن از طرف خدا برهانی برای شما اومد آیا مقصود پیامبر یا مقصود قرآن اختلاف شده یه نکته جالب امام فخر رازی میگه چه در تفسیر کبیر تفسیر کبیر مال امام فخر رازی اشعری هست که متهمن به اینکه بره عقل جایگاهی قائل نیستند چه فرقی میکنه چه بگیم پیامبر چه بگیم قرآن اگه مقصود پیامبر کار پیامبر برهان آوردنه و اگر مقصود قرآن کار قرآن برهان آوردنه کار قرآن برهان آوردن کار پیامبر برهان آوردن جالبه ها ایجاد درست نقطه مقابل جناب دکتر سروش جناب دکتر سروش میفرماد تو همون کتاب سخنرانی خاتمیت کتابهاش عنوانش عنوان یک مقاله یا عنوان یک سخنرانی روی کتاب گذاشتن یه مقاله است اسمشو گذاشتن چیزای دیگری هم داره مثل خاتمیت دوتا یا سه تا سخنرانی داره ایشون اینجا هست سخنرانی اول میگن که سخن میگن که هر دوشم عجیبه یه سخنی کسی نمیتواند الان حرفی را بزنه و بگه که من برای سخنم برهان ندارم و مردم باید بپذیرند اگر کسی این را بگه پوست پیامبری زده اگر کسی حرفی را بزنه و به مردم بگه باید عبور نیاره و از مردم به خاطر بپذیرند یعنی پیامبر در حالی که پیامبری ختم شده اون وقت نشون میده پیامبری کردن یعنیرفت شخصیت پشتوانه سخنت باشه دیگه نیاز نداشته باشی برهان برای حرفت بیاری یه قضیه خب این خطاست اصلاً من قبول ندارم که پیامبری کردن یعنی شخصیت پشتوانه سخن ترس و نیاز نیست نه پیامبر باید برای سخنش برهان بیاورد تعجب بکنید تا سالم تو ذهنتون جمع بشه بنویسید ولی تا آخر سخن کار میکنم که پاکش کنید و نیاید بپرسید چی میکنه تعجب کنید که شما الان میگید خیلی خوبه فرق محمد بن عبدالله صلی الله ارسطو باید برهان برای سخنش بیاره محمد باید قرآن برای سخنش بیاره از پیامبرش به چه معناست آره حق دارید این میخوام عمدی یه خورده فاصله بندازم تا خوب صرفا حال کنم خدمتتون که جناب این نه به نظر من اشتباه است همین دید فعلا به جای این استدلال بکنم میگم توجه داشته باشید که امام فخر رازی اشعری داره خلاف دکتر سروش میده میگه کار پیامبر برهان در حالی که دکتر سروش میگه پیامبر تفاوتش با دیگر انسانها اینه که شخصیتش پشتوانه سخنش است و نیاز نیست برهان بیاورد درسته دکتر سروش یه جمله چیز دیگری است که سخن را نمیگیره عمل را هم مطرح میکنه میگه هر انسانی باید برای عمل خودش دلیل پیغمبر لازم نیست یه مثال میزنه میگه یک شنیدم که یک روحانی تعبیر از یه روحانی نادانی گفته بود که اگر من تشخیص بدهم که باید آبروی کسی را ببرم میبرند میگه این روحانی نادانی اینو گفته بود جناب دکتر سروش می فرماید که این سخن کوسه پیامبری زدن کوس پیامبری زدن تنها پیامبر حق داره بگوید که اگر من تشخیص دادم که عرض کنم هستی تشخیص دادم که باید آب و روی کسی را ببرم میتونم آبرو را ببرم پیامبر که میتونه این کار را بکنه جیگر انسانها مجاز نیستند که این کار را بکنند این جمله وحشتناک وحشتناک اگر قرار باشه پیامبر مجاز باشه که خلاف اخلاق عمل بکنه اون وقت ما از کجا تشخیص بدیم تا عادله اون وقت ما از کجا تشخیص میدیم که حالا معصوم را تو من اصطلاح دیگری داره طبق اصطلاح رایج معصومین وقتی شما اجازه دادی که هر کاری خواست بکنه اگر شما اجازه دادی که هر کاری خواست پیغمبره مجازه که آبروی مردمو ببره مجاز تهمت بزنه چون پیغمبره اگه اینجوری شد اون وقت چه جوری میفهمی که پیغمبره پیغمبر باید حداقل عادل که باشه شما هر کاری بکنی بازم میگی عادله خیلی وحشتناکه کسی سخن بگه من یه نکته بهتون عرض بکنم این شکلی نگفت دکتر کجا گفته ذیل این آیه النبی اولا بالمومنین منپیامبر اولویت داره بر انسانها نسبت به خودشون یعنی چی یعنی چی اولویت داره یعنی مال شما آبرو شما جان شما همه چیز شما در دست پیامبر میگن این عالمان سنتی همه گفتن این همه که میگم یعنی دارم هر وقت من گفتم همه یعنی ممکنه استثنا تو تاریخ باشه مشروع اولا اولویت مطلق نگفته پس تو همه چیز تو همه چیز من در دست پیامبر جانمو خاص میگیره همسرمو خواست تصاحب میکنه مطلق کار خاص میکنه دیگه نه همه گفتن جناب دکتر سروش تصریح کرده این نتیجه را نه اینکه عالمان سنتی نگفته باشن همه اونایی که آیه النبی و اولا گفتن مطلقه معنیش همین حرفی به شکل جناب دکتر هیچ اختیاری ندارم تو هیچ زمینه ای پیامبر همه کاره است اون وقت اگه اومد تهمت زد به کسی اختیار داره دیگه اومد مال مردم قرض کرد با اختیار داره دیگه هرچی بود هر کاری دیگه درست شد اون وقت چه جوری شما میفهمی که این عادله چهجوری میفهمی که این پیغمبر اصلا راوی میگه دیگه داری اگه قرار شد ببین این برمیگرده به اون حرفی که هفته قبل جلسه قبل داشتیم پیامبر فراتر از اخلاقه ظاهرش قشنگه ولی توش زهرماره ظاهرش قشنگه پیامبر بالاتر از اخلاقه پیامبر هر کاری کرد دیگه من نمیتونم بگم که من اشتباه کردم که پیغمبره وحشت کجاها در میاره خب اینجاست که میخوام بگم نه اون جمله جناب دکتر سروش خطا هست در هر دو قسمتش هم پیامبر باید برای سخن خودش برهان بیاره هم عملش باید تو چهارچوبه اخلاق هیچ اختیاری نداره من قبلا همینجا بحث کردم خیلی داری اشتباه میکنید همتون آقایونم میگم النبی پیامبر از آن حیث که پیامبر است برتر است تو پیامبری است اگه گفتن حرف پزشک را حتما گوش کن یعنی اگه پزشک گفت زنه داره طلاق بده طلاق بده جایی نتیجه رو میگیری ببین یک کسی میگه آقا از پزشک حرف پزشک گوش کن پزشک گفته پدر و مادر از خونه بیرون کن اینو میفهمی نه آقا پزشک وقتی میگه تو پزشکی از پزشک پیروی کن تو پزشکیش النبی اولا تو نبوتش نه تو چیزهای دیگر تو چیزهای دیگه مثل من و شماست هیچ تفاوتی نداره و خیلی هم پیچیده نیست چقدر وحشتناکه اونش چقدر وحشتناک ولی نگاه کنید یه ذره دقت پیچیده نیستا ساده بهش نگاه کنید ساده حرف پزشک یعنی پزشک گفته مثلا امشب عرض کنم خدمتتون جناب دکتر سروشم مطلق گرفته مثل آلمان سنتی مثل آلمان و سنتی این آیه را مطلع گرفته نتیجه شده که پیامبر هر کاری بکنه بعدش دیگران کاملا خطاست بزار من اینجوری بگم جمله که گفتم میخوام یه خورده فاصله بیفته و بگم اینه من گفتم پیامبر باید حج خودمم گفتم پس فرقش با ارسطو چیه الان بهتون میگم فرقش اینه هرجا که عقل ما دربارش داوری داره یعنی در تیررس عقل ما هست هرجا که در تیر رس عقل است پیامبر باید براش برهان بیاره هرجا که عقل امام میتونه درباره اش داوری کنه پیامبر مثل بقیه باید عقل منو قانع اما یه جاهای که خردگریزه نمیپذیره نه نه پیامبر نباید برهان بیاره برهان برای چیزایی نمیتوان آورد فرق پیامبر با ارسطو اینه که یه چیزایی هست که براش برهان نمیتوان آورد اونا را من از پیامبر می پذیرد ولی ارسطو نمیپذیرند ولی هر جا من اون جمله اول میخوام تاکید کنم آیا پیامبر باید برای سخنش برهان بیاره آره مگر جایی که اصلاً برهان نتوان آورد جایی که برهان نتوان آورد بگوییم برهان پیامبر لازم نیست بیاره بدفهمیه پیامبر باید برهان بیاره هیچ تفاوتی هم با دیگران نداره منتها تفاوتش با ارسطو اینه که ارسطو حق نداره یه حرفی بزنه خرد گریز باشه که عقلم دربارش داوری نداشته باشه ولی پیامبر حق داره حرفی به من بزنه که عقلم درباره اش داوری نداشته باشه ارسطو حق نداره به من بگه نماز صبح را دو رکعت بخون چون من میگم دو رکعت بخون اما پیغمبر حق داره اینکه اینجا پیامبر نباید برهان بیاره ها دلیلش اینه که اشتباه اینجاست که نمیتوان براش برهان آورد اگر میشد باید برهان آورد چون نمیشود برهان آورد این نگاه را متفاوت میکند خوب دقت فرمودید چی میخوام عرض بکنم چون نمیتوان براش برهان آورد پیامبر فرقش با بقیه انسانها اینه که پیامبر یه چیزایی هم به ما که البته اینا حاشیه دین ها اصل دین نیست اصل دین اینا نیستا اعتقادات اونا نه حقوق انسانهاست اونا نه اخلاق اونا نه فقط احکام مربوط به رابطه انسان با خدا فقط این قسمته که برهان نمیشود نماز صبح دو رکعت روزه مثلا دود دود سیگار روزه رو باطل میکنه یا نمیکنه ها بعضی از گفتن که سیگار نمیک برخی میگن اکثریت میگن باطل میکنه کاری آب کردن روزه را باطل میکنه یا نمیکنه اصل دین چیزهای حقوق انسانهاستا حق الله بخش ساده بی نهایت اشتباه نکنیم بچه جدی که روز قیامت پدر انسان را در میاره حقوق انسان هاست حق الله راحت والله راحته راحته که میگم مال خداست بخشنده است ساده میگرفت قسمته وگرنه پیامبر حق نداره بگه من احکامی که من در رابطه با حقوق انسان آوردم ساده است حقوق انسانها رو بگید ساده است حقوق انسان هاست معلومه احتیاط اصل احتیاط ساده است یعنی چی من شک دارم که به آقای علوی بدهکار هستند یا نیستم حواسم زنگ زدم بهش من یادم که تو به من بدهکاری یا من به تو بدهکارم خب شک میکنم دیگه بشم به پیر شدم حافظه ندارم یادم نیست من پول به تو دادم قرض یا تو به من دادی ولی یادمه که پول رد و بدل شدم نمیره ولی اون قسمت شک کرده بودم یادتون هست آقای علوی بسیار عرض کنم خدمت حق انسان ها حق النا حتی تو این قسمت قسمت اصلی خوب جناب دکتر سروش توی یه بخش کوچکتر دین و اهمیت دین برهان تواناورد و چون برهان نمیتوان آورد پیامبر لازم نیست برهان بیاورد نمی توان آورد نتیجه چی گرفتی پیامبر برای سخنانش لازم نیست برهان بیاورد اشتباه است برهان باید پیامبر باید برای سخنش هرجا میشود برهان بیاورد در همین نمازم یه جاهایی میشود همین نماز هم یه جاهایی میشود برهان آورد شما همین الان اگر همون حکم مربوط و رابطه انسان با خدا یه جای خود خدا حکمت و حکم را گفت اگه حکمت و حکم را گفت مثلاً گفت که علیکمصیام کما کتب علی الذین من قبلکم تتقون پس روزه برای اینه که انسان متقی بشه درسته روزه برای اینه که انسان متقی بشه طبق آیه یه بنده خدای ۸۰ سال عمر کرده نماز خونده روزم نگرفته ۱ پاساژهایی هم هست توی قم که کارشون کسانی نماز خوندنه اون پسر بزرگ او باید یه پولی بیاره بده تا اینا برای اون آقا نماز بخونن سؤالم اینه مگه نگفت روزه برای اینه که متقی بشید من علتشو دیگه میدونم متقی شدنه حق دارم بگم این مغازه داره متقی میشه یا پدری که به قبله نکرده و از دنیا رفته و اینها متقی میشه تو اون دنیا یا اون پسری که داره فحش میده که خدا این حکم من گذاشته که باید ۸۰ سال روزه را فلان بار را دوش من گذاشته و میگه این چه دینیه که شما آوردید و داره ناسزا این پولم از باب اجبار میده سوالم اینه یکی از این سه تا باید متقی بشن روزه برای متقین شدن قبول کردم حالا اینجا به من بگو مستقیم میشه کی میشه من یه نفر میتونم که مستقیم میشه و اون اینکه مرجعی که واسطه است این پولا میگیره چون امانت داری میکنه و میرسونه او یه خورده متقی میشه نه اون که روزه میگیره نه اون که پول میده نه اون که از دنیا رفته اگه این آدم مرجع پولی که میگیره امانت داشته درست بده و میخوام بگم تو همون نماز و روزم من یکی اینجوری نیستم ها که چشم و گوشمو ببندم و بگم که چشم من چشم بگو قرآن وقتی میگه لکم تقوم به من نشون متقی میشه چی متقی میشه کدام یک از این سه تا متقی میشن نشون بهم بدی من جلسه قبلم عرض کردم خدمتتون بندگیباید نتیجهاش متقی شدن باشه یا ایها الناسو ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون بندگی کنید تا متقی بشید هرجا که من دیدم پای چیزی نیست که کسی متقی بشه میگم آیه ناسازگار با این آیه ناسازگار چون این آیه گفت هرچه بندگی کنید باید نتیجه اش شدن باشه پس حتی تو همون نماز اون وقت به همین خاطر وصیت کردم که نماز و روزه من اگه نگرفتم برام بگیره خیلی آدم مهربانی هستم اسممم عبدالرحیمه خیلی هم خوشحالم که پدرم این اسما برام انتخاب کرده مهراد عبدالرحیم یعنی بنده خدای مهربان خیلی دوست دارم خیلی ناراحتم که دوتا برادرم پسر ندارم اون وقت من ناراحتم که دو تا برادرم تو جهنم باشن به خاطر اینکه نمازشونو کسی غذا نکرده پسر نداشتن اون وقت من برام تو بهشت موز بخورم و آناناس و چی و فلان و اینها نیستم من نه اینقدر مهربان هستند که من نمیخوام این نه من میخوام با برادرم یک جور باشد خدا درست نیست که حتما نمازی که این یارو میخونه تاثیر دارد برای منی که مردم دیگه کس دیگه که تاثیر نداره من تاثیر داره اون وقت برای برادرم که فقط دختر داره چی من نیستم من نامردی تو ذاتم نیست خدمتتون که جواب دادم پیامبر کارش برهان آوردنه حرف با حق با امام فخر راضیه مگر جایی که نتوان برهان آورد جان که نمیشود بره دیگه نه اینکه پیامبر نباید برهان بیاره نمیشود برهان آورد این ویژگی پیامبر یه جاهایی حرف میزنه که نمیشود ارسطو حق نداره حرف بزنه اما برم سراغ قسمت دوم از پیامبر بگذریم این حرف که میزنم راجع به امام هست دیگه وقتی پیغمبر شد امام هم هست فقط برای اینکه ببینید شگفت زده نشید یه آقایی میاد پیش امام علی دارن میرن به جنگ صفین لشکر امام علی راه افتاده من تنهام نیستم ۲۰ نفره ما ۲۰ نفری همراه نمیشیم از دور نگاه میکنیم جنگ کردید میسنجیمتون میبینیمتون کدوم آدم حسابی هستید هر تصادف حالا این تعبیر آدم حسابیش تعبیر جواب امام علی اینه احسنت احسنت ان هذا دین تفقه در دین که میگن همینه همینه که چشم و گوش بسته کی گفته دنبال علی راه بیفته هر کس امام علی هر کس یه حرف تو را قبول نکنه ظالم جائره خودش منحرفه ظالمه یعنی علی را بسنجید با چی بسنج با سوخت بخت با فطرت و تقوا داری بلدی بلدی جالب خوب این راجع به پیامبر و ائمه دیگه حالا تکلیف عالم دین ببینید چون روزها خیلی درگیرم با مسئله این استدلال راحت آیا تو چیزی را میفهمی که علامه طباطبایی علامه طباطبایی میخوام بازش بکنم همین جمله البته یه چیزی را بهتون بگم من در قم فرقههای مختلفی داریم خبر نداشته باشی فرقه خمینیه فرقه خامنهایه فرقه علامه طباطباییه فرقه منتظریه فقه ها فرقه مصباحیه فرقه آیت الله جوادیه میدونی چرا نداری میدونی چرا نداری برای اینکه تو هر سخنرانیش داره میگه آقا از هیچکس فکر کنی حرفایی که من میزنم پرت و پلاست حق نداری قبول کنی قبول کردی گناه کردی چرت مبتلا شد قبول کردی فکر کردی خودتون بعد خودتون رفتی برهان درسته رسید از من تبعیت نکردی نه فرقه سلیمانی یه شیخ هم نخواهد گرفت چون دعواش اصل مدعاش اینه که فرقه نسازید آقا فرقه نسازید یه کسایی حرف که میزنی کوچکترین نکته دارم میگم آیت الله منتظری را هم گفتم خمینی را هم گفتن خامنه ای را هم گفتن همه رو گفتم کسانی حرفشو رد کنی هیچی یک کلمه خامنه ای بگی فوری عکس العمل درست کسایی که به هر عالمی را هر کسی میخوای نقد بکن غیر از آیت الله منتظری اگه آیت الله منتظری را نقد کردیم فوری عکس العمل نشون میده دفاع بکنه یه کسایی هم داریم که آیت الله جوادی و آیت الله مصباح آیت الله آیت الله کی آیت الله ۱ چیز دیگه بهتون بگم رستم بعد این بچه بزرگ شد ازش میترسید خودم اسمتو گذاشتم رستم به هیچکس مطلق برای من نیست همه فکر نکنید همه چیزا میگم خوبه یه کسی داشت مصاحبه میکرد با این خانم فائزه هاشمی خانم فائزه هاشمی میگفت آیت الله خمینی گفت چرا داری که نگی امام خمینی چرا خبر چه اصراریه که امام خمینی آیت الله خمینی زده یعنی میتونم بگم یک فرهنگی هم ما داریم نقل کرد یک کسی گفت از آیت الله سیستانی شنیدم ایشون میگفت از آیت الله سیستانی گفت شما ایرانیا چقدر القاب میدید چقدر به آدما القاب میدید آیت الله العظمی علامه فلان خدا عبدالله جوادی آملی تمام لطف کنید هیچکس به من غیر از عبدالرحیم سلیمانی هیچی نگید شما برید توی کانال من یوتیوبم هم تازه راه انداختم اگه خواستید عضو بشید دارم مصاحبه و مناظره و اینا حرفای جدید الان تو یوتیوب هستید اونجا اتفاقا همه جا نوشتم مناظره دکتر فلان با عبدالرح سلیمانی اردستانی ببینید اگه قراره این دو کلمه دکتر چیزی به من بیفزاید این کلمه دکتر به قول یکی از استادی بود میگفت که الان جوری شده که تو متر ۷۰ درصد مردم میچرخوندن تازه اون ۳۰% هم مهندس نیست که عرض کنم خدمتتون آیت الله شو آیت الله العظمی و روح الله خمینی تمام غرب مینویسه حالا تازه وقتی میخواد احترام بزاره نقطه فلان بعدشم میگه چقدر این آدم پرت و پلا گفته دال جانیک همه حرف و پلاس درازش میکنه روی زمین و چی میگه نقد میخوای بکنی تو عالم علم اینقدر بالا بردن رستم رفتم پشت ویترین دیدم نوشته خاطرات حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی خاطرات آیت الله علامه مصباح یزدی آیت الله بهجت او شد آیت الله علامه آیت الله تازه خاطرات او از این داره بزرگتر بوده مهمتر بوده که کتاب مرید اسم مراد را تا بخواهیم میسازه میبرتش بالا تا زیر عرش مراد الان دارم میگم یه مشکلی اینه هر کسی حرفی میزد میدونستم که نام نمیب منتظر حساسیت نشون میده منم یه چیزی منتظر کردم و نقد کردم جواب داد بعد یه جمله دیگری آوردم دیگه ننوشتم از کیه حرف خیال میکرد از آیت الله منتظری یک بعد از یک ساعت بعد آدرس را آوردم یک ساعت بعد اون موقع این دوستمون که میگم حساس بود کلی عکس العمل نشون داد که نه این حق باطله چرا اشکال کردی منتظری نبودا گفت نه تو نوشته آیت الله سیستانی منتظر نبود فوری نوشت نه اشکالات وارده اشکالاتی که ایشون کرده وارده نه اشغال آقا این شد این شخص پرست من دفاع کنم اگر سیستانی من نباید دفاع کنم باید نقد کنم این دیگه چه وضعیه این دیگه چه فرق داره حرفا باید ببینیم تعبیری که ایشون اشاره کرد امام علی چند جمله به صورت های مختلف فرموده حق را بشن اهلشو بشناسید با استدلال با برهان اون وقت ببین بعدا کی حتی علی اهل حق هست یا نیست حق را تو شخصیتها بگردیم این نامها این عنوانها عنوانها را مریدها درست میکنند بالا میبرد هر کسی مرید یک کلمه اضافه میکنه من نمیدونم اینجا خدمت شما گفتم یا نه این آقا توی فضای مجازی به من پیام داده بود حاضری با آیت الله با علامه الله یاری مناظره کنی من یه مقدار شوخ شدم من چه طلبهای ام ۴۶ سالتونم اینو علامه نمیشناسند من شاگرد علامه اللهیاری هستم باور کنید تو ذهنم نیامد خدایاسرچ زدم یه طلبه جوان افغانی که تو این یکی از ماهواره ها دیده بودم فحش به برادران اهل سنت میده به برادران اهل سنت برادر من فرض کنیم علمش بالاست من نمیدونم ولی رسم نیست که یه جوان علام به جوان را نمیدن علامه حالا یه خورده تواضع به خرج بده بیا پایین عرض کنم خدمتتون مگر میشود علامه طباطبایی را نفهمیده فهمیده باشی لازمش اینه آنچه که علامه طباطبایی فهمیده اول تا آخر قرآن بی چون و چرا بپذیرید غیر از اینه تو هر آیه نخواستم بپذیرم به من میگه تفسیر المیزان ۲۰ جلد را هرچه علامه طباطبایی گفته بگو خوب گفتی تخصص یعنی من وقتی معنیش اینه اگه بگم ۲۰ جلد تفسیر المیزان از علامه طباطبایی را من نباید فکر درباره اش بکنم به خودم نباید اجازه بدم که علامه طباطبایی یا نقل کنم دربست باید بپذیرم پس علامه طباطبایی حق محض پس من به ربوبیت گرفتمش حالا علامه طباطبایی بود چی حالا برو بالا بیشتر اگه قرار شد که اگه قرار شده اجازه داشته باشم فکر کنم و بگم که از این آیه من اینا میفهمم همه جور دیگری فهمیده باشند فهمیده باشد از بزار یه داستان براتون بگم آیه چقدر چند دقیقه ای چنده متوجه شدم زیر چشمم نگاه میکنم شما تغییر نگاهت چقدر تفاوت از همین الان نگران کابوس شب عرض کنم خدمتتون که میخوام واضح بکنم مکتب تو علمای یهود بود آمده نمیتونید مراجعه بکنید چون فارسی و عربی فقط انگلیسی خیلی حجم زیاده قبلا اوایل که ما کار را شروع کردیم اصلاً نبود تو ایران چند تا نسخه الان تو ایران اونم انگلیسی هست ولی یک کتابیه به نام گنجینهای از سلمود یک کتاب یه جلدی راکسش دست به دست میشه میتونید که دوتا عالم یالم شده بود آیت الله عظما برای یه طلبه یهودی یه عالم دیگرم شده بود دوتا فرقه مثلا درست شده آیت الله العظمی دعوا داشتند خدا انسان خلق کرده حالا که خدا انسان را خلق کرده بهتره یا اگر خدا انسان را خلق نمیکرد بهتر بود یعنی چه مسئلهای هم سراغش رفتن خدا انسان را حالا که خلق کرده بهتره یا اگه خلق نمیکرده بهتر بود سه سال و نیم بین این دو تا حوزه دعوا بود بین حوزه شمال حوزه حیله دعوا بود بعد از سه سال و نیم رگ گرفتن رای اکثریت آلمان این بود که خدای انسان خلق نمیکرد بهتر بود حکم پذیرفته شده یهود این شد که خدا اگر انسان را خلق نمیکرد بهتر بود یادتون هست یادتون بیارم محل ما روستایی از بالا پوست میاوردن قدیما سنگ پایین و ازش خاور و چیزهای سنگین می ساختن با الاغ باید میرفت میگفت خدا نه میدونه نه میپرسه خر که باید بهش چنگولی بده که از کوه بالا بره سمبولی میده که سر بخوره گربه که باید پاش نرم صدا نده نمیدونه نمیپرسه آقا بنده خدا خدا خودش وقتی که تو تورات اومده وقتی همه چیز را خلق کرد نگاه کرد دید همه چیز را نیکو خلق کرده است بعد از خلقت انسان حضرت آیت الله تو دیگه چیکارهای این وسط توی فعل خدا خدا خودش میگه میگه همه چیز را نگاه خدا وقتی نگاه کرد نیکو خلق کرده رای اکثریت توی یهودیت میگن رای اکثریت عالمان یک دوره کاشف تورات شفاییه یعنی حجت حرفشون حتی اگه خلاف کتاب باشه عرض کنم خدمتتون که قرآن اصلاً مفهوم نیست باید بریم سراغ روایت عرض کنم خدمتتون که نکته چون جمله که شما میخواید بهش اشاره کنید ظاهرا حسبنا کتاب الله رو میخواید بفرمایید درسته هیچ سنی این حرفا نزنید هیچ سنی نماز چه جوری میخونن ای یک همونجوری که اونا به ما نسبت میدن که میگن اینا وقتی نمازشون تموم میشه میگن سه بار میگن یعنی جبرئیل یعنی خیانت کرد وحی را به جای اینکه به علی بده داد به محمد اونا به ما اینو میگن شما کجا شنیدید اینا واقعا میگی کسی اینو بگه هیچ کسی نگفته اونا اینه راحت اهل سنت کتاب خاص میده میگن پیامبر موقع بود گفت نامهای بیارید تا من چیزی خلیفه دوم گفت که کتاب خدا هست دیگه چیزی لازم نیست راجع به قضیه سنت بیشتر فتوا اتفاقاً این فتواهای فقهی ما از اهل سنت اومده و از قرآن نگرفتند اهل سنت بیشتر از ما یا به اندازه ما به قرآن توجه ندارند فتواشون قرآنی نیست اونا از اونجا اومده اتفاق بنابراین میخوام بگم که گفتن که خدا نمیدونه جمله این بود که بعد از سه سال سه سال و نیم رای اکثریت رای اکثریت عالمان یک دوره بر حرف خدا مقدمه حق داره قرآن بفرماید با اجازه آقای مهندس یه داستان دیگرم بگم و نشسته یه مسئله اعتقادی بود که گفتن یه مسئله فقهی تموم نجس میشه یا نمیشه مسئله فقهی عالمان گفتن که نجس میشه ربی آذر گفت مدرسه گفت خدایا اگر حق با منه یه جوی آب داشت از وسط مدرسه رد میشد این آب سر بالا بره یه دفعه دیدن آب شروع کرد سر بالا بره حالا دیدید حق با منه چه ربطی داره آب سر بالا رفتن حکم خدا را ثابت میکنه گفت خدایا اگه حق با منی این درخت از اینجا برو اونور مدرسه گفت حالا حق با منه یا نه درخت چه کاری داره حق داره که تو کار علما دخالت بکنه گفت ای دیوار دیوار اگر حق با منه تو ثابت کن یه دفعه دیدن دیوار شروع کرد دو طرف کجاش ریخته یکی از عالمان خطاب کرد ای دیوار تو چیکارهای که تو کار علما دخالت میکنی خودت بگو خودت بگو که صدای از آسمان اومد گفتن نه در آسمان یه بار تورات اومده روی زمین غایبه اونجا بهش گفت که اون وقتی که خدا دید که این عالمانه یهود به حرفش گوش نکردن خودت چیکار کردی گفت هیچی خدا خندید و گفت طوری نیست فرزندان من بر من پیروز شدند فرزندان من بر من پیروز شدن یعنی مسلمم حرف حرف خدا بوده اونم حکم تنورا وقتی میگم یعنی اکثریت عالمان مقدم بر حرف اتخذوا احبارم اصرار نداره تمام اصرار نکنید دیگه ادامه نمیدم بلندگو بلندگو سیران و اندیشههای فلسفی و منطقی از تورات و ارسطو فصل مشترک دارند کلام کلمه به معنای مختص کلمه صحبت میکنن زمانی که ما داریم از کلمه صحبت میکنیم یعنی داریم از اختلاف از گفتگو و به معنای امروزی از پویایی اندیشههای متنوع صحبت میکنیم کلمه یعنی تنوع کلمه یعنی گفتگو ذیل تنوع اندیشهها شما نمیتونین بگویید قرآن کلام است بعد از اختلاف بر سر کلام جلوگیری کنه از کثرت بر سر کلام جلوگیری کنید کثرت به معنای مختص کلمه اینها وجود داره تمام این بحث یعنی قرآن رابطه با قرآن و نهاد دین رابطه با اقتدارگرایی نداره قصد اقتدارگرایی ندارد در چارچوب آزادی اندیشه با آنچه که معیارهای همین گفتدر مورد مثلاً شریعت مثلا قرآن مثلا انجیل مثلاً تورات معنی پیدا میکنه قرآن من اسلامم میاد زیر اقتدارگ نداره نهاد دین به معنای واقعی کلمه با این تعبیر نیازی به اقتدارگرایی نداره مثالی که میشه در رو زدن علی علیه السلام اگر به هر دلیلی امام نبود پنج سال حکومتش کافی بود برای اینکه الگوی گفتمان های آزاد حاکمیت نیازی نداره امام مسلمه با خردهای مختلف باید گفتگو کنیم سر خطا باید گفتگو کنیم و اگر اندیشهها رو نتونست باید تن بدید ولی گفتگو رنج برای که میخواهد بفهمد و میداند که چه میشود اما رم رم نهاد دین در شیوه است در بقای شیوه است نه در بقای اقسا برهان و عملکردهاش حفظ کرده در تاریخ وگرنه تعداد کسایی که قلبی یا هر جوری دوست دارن دوست داشته شدنه ولی ارزش گذاشتن این بحث اول من در مورد رابطه در مورد باز تولید ظلم در نهاد دینه امکان صلح در نهاد دینه این اتفاق میفته که با توجه به اون مقدمه که خدمتتون عرض میکنم اگر قرار مفاهیم نداشته باشیم و از یک جای بخواهیم که به اون پاسخی که رسیدیم فقط یک زمانی فقط عمل کنیم و اشخاص را تاریخ اسلام معاویه است که سعی کرده حکومت رو عالمان دینی رو خیلی از شعائر و لباس های دین رو آسمانی جلوه بده و نگذاره ملتها در موردش حرف بزنن فکر بکنن و برسونه این نهاد نهاد آسمانی راجع به یه چیزایی نباید حرف زد که متن از طرف خداست نمیدونم راجع به پیامبر حرف نزنید راجع به خلفا حرف نزنید راجع به اینها حرف نزنید و از امکان های که حاکمه براتون گذاشته لذت ببر از اون رفاهی که در شام هست خوب زندگی کردن به فرض که تمامی صحبتهایی که شما باهاشون مخالفت کردین درست اصلا مخالفت شما غلطه و اون درسته اگر امروز پیامبر حاضر باشد یا اصلا واقعی مهدی علیه السلام شیوه حکومت از نظر حاکمیت حکمرانی شیوه استبداد را انتخاب بکنند من مجبورم در خدمت شما هستم با گفتمان اسلام با توجه بپذیر بسیار متشکر عرض کنم خدمتتون حرف های به نظر من دقیق میزنند من وقتی میزنند مجبورم که کلمات ایشون را ایشون کلمه اقتدار را به کار بردند که گاهی هم فارسی آتوریته یا مثلاً حجیت قطعی چرای این گونه سخن آخر را بزنم دیگه آخره میگه ایشون قرآن اینو نمیخواد حرف آخر آخر را بزنم دیگه بالاتر از این نمیشه خود خدا میگه سنوریهم آیات نافل آفاق و فی انفسهم خدا باید اثبات کنه که اثبات کنه که حق اگه نتونسته اثبات بکنه من فقط باید تسلیم حق باشم آیاتمون را درون خودشون و در جهان بیرون تا براشون معلوم بشه که من حقم که آشکار کنم که حقم یعنی اگه نشه که آشکار براشون که من حقم یعنی باز فهم انسان مهمه انسان مهمه که بعد از خدا دیگه پیامبر ظاهر بالاترین مقامه حاصل این پیامبر ظاهرم مهمترین محصول قرآن قرآن را خود قرآن تک تک آیهاش تعقل کن اگر درست نیافتی اگه دیدی خوبه گفت تعقل کن دیگه ما اصلاً فرستادیم تا شما تعقل بکنید پس نه پیامبر نه علی نه خدا نه قرآن هیچ کدام تبعیت کورکورانه را طلب نکردند تبعیت کورکورانه طلب نکردن هیچگاه به انسان نگفتند عقل تعطیل کن و دنبال فلان اقتدار شما آتوریته چی هیچکس دنبال هیچکس حق نداره اگر نپذیری ثابت برات نشه که خدا حق ثابت نشه و بپذیرش اون وقت میدونی چه دنیای وحشتناکی میشه این خدایی که حق نیست هر حکمی ممکنه بده ها ممکنه بده بکشه بچهها که حق نیست خدایی که برات اثبات نشده که حقه این خدای ذهنی هر جنایت را ممکنه دستور بده خداوند بنابراین انسان بله که به هر حال حالا شما فرمودید همه گروهها همه ادیان همه چی این رخ میده که ببینید اینجوری بگم یه روایت داری درباره شخصیت به نام پلوس که تو مسیحیت معمار دوم مثلا ولی واقعیت اینه که مسیحیت کنونی مال این پولسه اون روایت میگه چند نفر جاش بخار اومده این روایت چند نفر جاش قعر تو جهنمه یکی این بولوس عربی الذی نسترن النصار میخوام حرف ایشونو خیلی با نسترن نصارا یعنی چی نصرانی نصارا امثال اینها از ریشه ناصری گرفته شده یک شهری بوده در استان جلیل که زادگاه حضرت عیسی بوده اون وقت به همین خاطر عیسی گفتن عیسی ناصری اونا شدن نصرانی از این ماده خوب اون وقت نسترن نصارا یعنی نصارا را نصارا کرد یعنی چی کرد آها یعنی محور دین را عیسای ناصری قرار داد محور دین باید چی میبود خدا محور دین باید خدا میبود محور دین را عیسی یعنی یک انسان قرار داد نسترن نصرای یعنی این بزرگترین انحرافی که ممکنه در دین به وجود بیاد که یک انسان باشه فرق نداره حضرت عیسی باشه جای خدا را بگیره نسترن نصارا یعنی و به هر حال اینها توی ادیان مختلف هم رخ میده پیامبران میفرماید همون راههایی که اونا رفتن میرید اگه دستشونو تو لونه سوسمارم کردن شما هم خواهید کرد ببخشید که خبر ندارم اسلام شناسی من گفتم قرآن تورات و بیشتر از قرآن حفظمه اگه روز قیامت بگن شب قدر ادیان قرائتهای مختلفی دارند شما قطعاً انتظار ندارید که من بگم قرائت داعش از اسلام بهتر از مسیحیته اینه که انتظار ندارید که بگم یه جمله ایشون گفتند که خیلی منم همه وقتم نمیکنم که فرمایشات ایشون رو توضیح بدم که خوب خیلی ببینید این قضیه وقتی قرآن اینجوری برخورد کرده به اصطلاح تعدد آرا طبیعیشه تکثر تو ذاتشه وقتی گفت تعقل کنی تکثر جز ذاشه چون انسان ها به قرائت های مختلفی میرسند وقتی خود قرآن گفت هم تعقل کنید متکثر بنابراین ما چیزی به نام همین که منم الان یه اسلامی ارائه بدم ما با قرائتهایی از اسلام روبرو هستیم یا با برداشت خودم سراغ قرآن وقتی برداشت کردید اینم میشه یه برداشت در کنار برداشتهای دیگر اسلام رو بهتر یا نه سوم همین اسلامی من چیزی نمیبینم کتاب قرآن پیغمبر قرآنی که من میفهمم من چیکار دارم میکنم انجیل قبول داره شما به عنوان آدم محق الان مردم رو به مسیحیت به یهودیت به اسلام دعوت یا به خودتون اولین وظیفه ای که همین الان دارم اینه که سوال کردن را یاد شما بدم خودت اومدی من نمیتونم بگم قرآن چون قبول ندارم قرآنی که داعش میفهمه آقا کتاب شما میفهمین نه یعنی من با مثلا تخصص مهندسیتخصص پزشکی یا تخصص حوزوی فهم من مورد قبول شما تعهد میکنه خودش عقل داره چه نیازی هست ما حرف های شما را در حوزه ارسال اهل خیلی جملتون اشتباه بود اشتباه بود اشتباه که میفرمایید من یه فهم از قرآن اگر قرار اگر قرار اگر قراره یک کلمه من گفتم یک ربع صحبت بکنیم آقای دوست دارید حاضر نیستید کلام من را به عنوان معذرت همین الان همین الان از اون موقع که نشستید یک جمله من را نگذاشتید تمام بشه خوب از بقیه بپرس جمله ناقص من یک جمله نگذاشتی من اصلا نگفتم جمله آخرم میگم من دارم همین جلسم گفتم هیچ کسی بپذیره به نسبت ناروایی بود گفت لطفاً اسلام یه چیز بیرونی نیست ما با فهم های از اسلام روبرو هستیم همین که شما هم یه فهم جدیدی ارائه دادید اینم میشه یک فهم کنار فهمای دیگر این میشه یه قرائت من نمیتونم بگویم که مسیحیت ولی یه جمله رو میتونم به شما بگم ببینم شما را قانع میکنه یا بهترین قرائت از اسلام که من میشناسم کم عیب ترینش دقیقه بخوام بگم به نظر من هم عیب ترین قرائت از اسلام قرائت مفهوم مطهری است این جمله اول من راجع به این قرائت پس صحبت میکنه با داعش کار ندارما وقتی میگم قرائت داعش نمیگم من قرات مرحوم مطهری حالا میگم قرائت مرحوم از اسلام از قرائت مشهور همه الان فقط یک سوال مطرح بکنید جوابی که دادم قبول غیر از این نمیتونم بگم مگر اینکه بیام بگم قرائت داعش بهتر از همه ادیانه این که نمیتونم بگم مطهری را قبول دارند قرائت آقای مطهری نه نه من همینجا حواسم بود که بگم کمیته من حواسم بود که بگم کم عیب ترین قرائت از اسلام قرائت مرحوم مطهری الکلی جواب این سوال نمیشه داد اما این جملهای که در جواب شما گفتم و مجبور شدم بگم این جمله بود قرائت مرحوم مطهری که به نظر من کم عیب ترین قرائت از اسلام به نظر من از قرائت مشهور همه ادیان بهتره ظاهراً شما اشکال قانع کننده است دیگه درسته باید اینجوری بگم دیگه ها بگم دیگه خب حالا یه چیزی بگم این جمله معذرت میخوام بذارید من یه چیزی رو بگم این جمله که گفتم اگه اینو نشنوید که الان گفتم یه مغالطه مزخرف اینکه گفتم که یه وقت به یکی از دوستان گفت به من مغلطه میکنی گفتم اگه بخوام مغلطه کنم یک ساعت مغلطه میکنم که متوجه نشید این جمله که الان گفتم یه مغالطه مزخرف بود قرائت مرحوم مطهری از اسلام که من کم درست واقعا همین اعتقاد دارم قرائت مرحوم مطهری را کمی ترین قرائت از اسلام میدونم ولی حالا یه جمله دیگه میگم یه آدمی بوده تو مسیحیت دقیقا رستگاری شناسی زده اون وقت گفته حالا این جمله رو میخوام بگم ببینید با اون جمله ناسازگاره یا سازگاره قرائت کار رانر از مسیحیت از قرائت مشهور همه ادیان به بهتر است این جمله آره دیگه این جمله با اون جمله سازگاره پس من میتونم این جمله را پس که مطهر گفتم بهتره در مورد میمون یهود هم میتونم بگم موسی قرائت موسی بن میمون از یهودیت از قرائت میخوام بگم کلاه سرت گذاشتم تو مجبور نبودم میخوام بگم ببین میخوام بگم آقا دارم آقا جواب من تمام نشده آقا جوابم که دارم الان تو عروس که حرف من تمام نشده که اگه کلاه گذاشتم و رفتن نه نه منو هستم خداوکیلی ولی خداوکیلی شما دانشجو نیستین نه به معنای لغویش به معنای دقت میکردید و میفهمیدید که چقدر با ظرافت دارم سوال کردن را یادتون میدم آقا یه ذره نیاز داری به گوش کردن آقا گوش کردن نیاز داره گوش به آقا ببینید دارم اینو بهت میگم که آره توان اینا دارم که اسکات بکنم آقای لطفا دیگه هیچی نگید دیگه جلسه به هم نزنید که منو مجبور هی گفتی اسلام فلان این سوال جواب نداره این سوال یا اسلام بهتر است یا چی این جواب نداره چون باید بگم کدوم قرائت از اسلام با کدوم قرائت از مسیحیت سختیه جواب نداره این سوال آخر آخر آخرش مجبورم اینو بگم این نگذاشتن ایشون جمله بدتر را بگم حالا یه چیز دیگه میخوام بگم گفتم قرائت مطهری از قرائت مشهور همه ادیان بهتره حالا یه جمله دیگه میگم ببینید اینم با اون جمله سازگاره قرائت مشهور همه از جهان از قرائت مشهور اسلام بهتر با اینم دیگه چی شد با اون جمله سازگاره ببین جمله چقدر غلط بوده اون جمله چقدر بی معنی بوده جمله اولی من که میتونم اونو باور داشته باشم در عین حال باور داشته باشم که قرائت مشهور همه ادیان اسلام بهتر من گفتم میخوام سوال کردن نکته خوبی میگفت روش ها مهمه روش فکر کردن خیلی مهمتره ما خیال میکنیم یه چیزهایی داریم تو ذهنمون اینا رو باید عجله باید بیرون بریزیم نه این روش نباید باشه بیشتر باید تحمل کنیم اگه بخوام جواب اون سوال ایشون را بدم باید اینجوری بگم دقیقش اینه جواب قرائتی که من از اسلام دارم یعنی قرائت عبدالرحیم سلیمانی از قرائتهایی که تو ادیان دیگر هست و من میشناسم قرائتی هم باشه که من نشناسم او قرائت هایی که من میشناسم اینه بهتره چون شما میگید که ما را نپذیرفتیم که خودمم میگم نپذیرید که تنها جملهای که میتونم بگم اینه که قرائتی از اسلام که من بهش رسیدم از قرائتهایی از ادیان که خود من میشناسم که خودم اول اعتراف میکنم من خاطره ندارم بر همه ادیان که شاید همین دهه گذشته به قرائتی از مسیحیت کسی ارائه داده باشه که من ازش اطلاع نداشته باشم راجع به داوری ندارم من فقط اینو میتونم بگم داوری کنم قرائتی که خودم از اسلام دارم از قرائتی هایی که از ادیان میشناسند بهتر من میدونم و به همین دلیل مسلمانم من دارم دلیل مسلمانی از من اینو بپرسید چرا مسلمانی برای اینکه به قرائتی از اسلام رسیدم که از با آشنایی که با ادیان دیگر دارم نه تنها از قرائات مشهور است بلکه از قرائت های غیر مشهور ادیان که میشناسم فاصله داره و برتره به همین دلیل من مسلمانم ولی با شما ندارم که من فقط اراده خودم را استدلال برای شما تو هر جلسه یه گوشهشو بیان میکنم بیش از این کاری از دست من ساخته نیست شما فکر میکنید اینم عرض بکنم خدمتتون من الان دیگه استاد بازنشستم عمرم تمام شده و دیگه دست خداست کار ندارم دیگه تجربیات به دست آوردم استاد خوب نیست یه مجموعه اطلاعات بریزه تو ذهن دانشجو استاد خوب اونی که شیوه اندیشیدن یادشده دانشجو بده نه اون پیر مجموعه این مجموعه اطلاعاتو با یک کتاب یه فصل یک کتاب شما بخونید به اندازه که من سخنرانی گفتم میتونید اطلاعات بگیرید اونم یه نظر داده این یه نظری که من گفتم اونم یه نظر اطلاعات اگر تونستن توی جلسه ذهن ها را تلنگور بهش بزنم این آیه را ببینید ببینید میتونستی فکر بکنی ببین میفهمی که با اینکه مشهور اینو فهمیدن چه اشکالی بهش وارده اینقدر تلنگر به ذهن ها بزنم اگه این کارو تونستم بکنم معرفت دینی ثابت نیست سیاره و این معرفت در طول تاریخ شکل میگیره یعنی اینجوری نیست سوال یا مسیحیت این خودش یه تاریخ داریم قرائت مطهری رو دوست دارم درستش اینه که آیت الله خمین اول انقلاب بود مجلس خبرگان داشت تصویب میکرد یه سری ایراد گرفتن روشنآیت الله خمین اختلاف اختلاف بسیار متشکر خوبه با همه حرفات موافقم فقط یه ایراد داشت امروز یادت رفت از من تعریف سلام سلام ریاضی رو ندارن چه برهانی هست که باعث میشه اختلافات کماکان در طول سالها میمونه یا به اصطلاح اون ذات این قرآن اشکال زمینه شما از گفتههای حضرت علی من حس میکنم به لحاظ نام هاست یعنی ما چرا از حضرت علی داریم بیان میکنیم چون اگر بر اساس اسم علی یا معاویه برامون داشته باشه این گفتارتون به اصطلاح نفوذ بیشتری داشته باشه بسیار متشکر هر دو سوال پاکیزه و خوب بود یکی اینکه علوم ریاضی در واقع به گونهای هست که استدلالهاش انسان را به نتیجه ۱۰۰ قطعی میرساند علوم انسانی اینگونه نیست هر کاریش میکنیم یه چیز های احتماتی باقی میمونه مدل علوم است یه علمی هست آزمایش پذیر مثلا آب در سطح دریا در ۱۰۰ درجه به جوش میاد خوب ۲۰ آزمایش را در سطح دریا انجام دادم همه کسایی هم که میبینند میگن تمام قبول علوم انسانی کار را نمیشه کرد نه فقط تو مسئله دین ها مثلا تو مسئله برنامه اقتصادی هم هر روزی راجع به جامعه الان چه برنامهای مناسب جامعه است اختلاف یه نفر نمیتونه استدلال قاطع بیاره که همه را آزمایش پذیر نیست آب مال خصوصیت علوم انسانیه این به معنای اینه که برهان پذیر به اصطلاح نیست اما اینکه من امام علی را ذکر کردم برای اینکه کسانی که مخاطبین من اوناشون که میگن شخص بالاترینشو چی میگن علی میگن اونایی که سراغ شخص میرن بالاترین نام بالاترین نام چیه علیه خودش گفته مقصودم اینه وگرنه چون تو این بحث عقلی تو بحث عقلی تو بحث من بسته عقلی بوده امروز تو بحث عقلی نباید حق با شماست نباید بگم چون علی گفته و نخواستم بگم چون علی فرموده نه میخواستم بگم که مخاطب من شما که میگید مقصودم اینه ولی اصل اشکال شما تو بحث عقلی وارده کسی که داره بحث عقلی میکنه نباید بگه سخن امام علی علیه السلام اون سخنران نباید مثلاً بیاریم که حق را بشناس تا عهدش را اونم از امام علی عقل میگه عقل میگه اگه قرار باشه اول شخص بشناسی بعد حق بشناسی که وارونه میشه قضیه که خراب میشه این نمیشه عقل میگه اینا یعنی در واقع علی علیه السلام هم که می فرماید ارشاد به حکم موفق باشید بزرگ داشته باشید گرفته شدن دوتا سوال کردید ممنون ممنون سوال کردن که آیا اگر به اصطلاح پسر بزرگ یه تختش کم باشه با همین خواستید بگید که وقتی میخواستم بازنشسته بشم دانشگاه مفید رئیس دانشگاه تلفنی داشت صحبت میکرد میگفت جان بازی هم داری آره پرونده چون مادرزادم تو پرونده ننوشتم قبول نکردن هرچی گفتن ایشون میگه که کسی مجری مادرزاد بود آیا اون آقایون میگن پسر بزرگی بود اما اینکه فتوا از کجاست که قرآن نیست عقلم نیست حداکثر خبر واحده حداکثر سختش خبر واحدی و که گفتم پسر هیچی برای هیچ کس واجب نیست باز بره تو جهنم بسوزه خوب خیلی متشکر خواهش میکنم خلاصه تلنگر زدن به ذهنها وادار کردن افراد به اندیشیدن و فکر کردن هست واقعاً نکته مهمیه و این سوال و جواب خیلی خوبی بود به چالش کشید نوع پرسش خیلی متشکرم.