جلسه یازدهم؛ آیات ۱۷ تا ۲۲ از سوره بقره
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن مجید را داشتیم تعبیری ترجمه و تامل میکردیم و گفتیم از کلمه تفسیر اصلاً استفاده نمیکنیم به آیه ۱۷ است دو تا آیه ۱ تقریبا جوری نیست که همین باید تلاش کرد مثلاً ترجمه روان ارائه کرد معنی نمیده کسی دیگه اینو بخواد تفسیر کنه مثلم کم مثلوق نار فلما مثل را هم مثل فارسیم بگن وضعیتشون مثل کسیه که اوضاعشون مثل کسیه آتشی بر میفروزه پس وقتی اطرافش روشن کرد خداوند نور را میگیره میگیره خداوند اون نور را و رهاشون میکنه در تاریکی که دیگه چیزی را نمیبینند فی ظلمات لایبصرون در یک تاریکی رهاشون میکنه که دیگه چیزی یک مثلاً کاری میکنند که یه نفعی ببرند و خداوند حیلهای که به کار بستند به دنیایی برسند ما منافقیم ولی اقدامی میکنن و خیال میکنن چیزی به دست آوردند خداوند حیله شان را مثلا نقش بر آب یه همچین چیزی ولی معنی آیه روشنه مثال زده هم شکسته خوب اینجا حالا این آقای مترجمین بله این مترجم آقای علی کرمی که نمیشناسم تو این آیه حداقل بسیار کم یک کلمه آتش روی اضافه کرده اما هنگامی که آتش پیرامون آنان را روشن ساخت وصف آنان معنی کرده وصف آنان همچون وصف کسی است که آتشی افروخت اما هنگامی که آتش پیرامون آنان را روشن ساخت اینجا که بله آها یک خطای ادبی کرده مثلا به گذشته کسی که نا آتشی روشن کرد و اون گاه که روشن کرد اطرافش را ایشون ترجمه کرد پیرامون آنان را روشن ساخت آنان نداریم که او را پیرامونش را روشن ساخت خدا پرتوشان را برد فارسی گرفت در تاریکی که نمیبینند رهایشان ساخت خیلی روی این آیه نس آیه چیزی که دقت کنیم این زمانشو امثال اینها و ضمیرها چیزی نیست نه تفسیر میخواد این قطعاً این و نه ترجمه اش مشکل عرض کنم که کرند لالند کورند پس باز نمیگردند پس آنان باز نمیگردند اینجا میگه که هم نمیشنوند هم نمیتونن حرف بزنند هم نمیتونن ببینند خب این تو کسی کسی که نمیتونه بشنوه نمیتونه حرف بزنه نمیتونه ببینه خب هیچ ارتباطی نمیتونه با عالم خارج معلومه خوب هرچی بهش بگی نگی چی تاثیر اما تعبیر اینکه اینه که پس باز نمیگردد باز نمیگردند این کلمات یعنی در واقع بیراهه رفته بیراهه رفته داره بیراهه میره دارن بهش میگن بیا تو راه راه اینجاست ولی کسی که چشم و کر و کور و لال و این صدا سیری نداره برنمیگرده از او بی راهی که رفته بیراهه که رفته راهی که انتخاب کرده بی راه است نه صراط مستقیم بیرون رفته خارج شده اما لال بودن میخواد اینجوری بگیم که ارتباط دیگه نمیتونه برقرار کنه چرا یه وقتی هست که من ممکنه کر باشم کورم باشم ولی از شما بپرسم که راه کجاست دستمو بگیر زبونم که کار میکنه دست منو بگیر ببر تو راه زبان هم از کار انداخته که بخواد هم دیگران حرفش درشون حرف دیگران درش تاثیر نداره هم خودش خواسته ای نداره یا نمیتونه بله توانایی دیگری انجام آره این درسته تمام جاهایی که میگه تو قرآن میفرماید اشاره به دل نه چشم سرکه نه بگیم که یه کسی باشه ممکنه از بندگان شایسته خدا باشد وگرنه نیست اینها رو نداشته با طبیعت ارتباط برقرار بکنه بله بله به عنوان مثال ولی و برنمیگردند وگرنه اتفاق کاملا خوب میبینه که منافقین هیچ مشکل نداره از این جهت او کسی به من السماء فیه ظلمات یجعلون فیذانهم من السوائق والله محیط کافرین آیه یک حالا خیلی نداره یا بسان کسان یا مانند کسانی که ایشون کسانی که بله ایشون آورده کسانی که اینا توی قلاب آورده رگباری از آسمان که در آن تاریکیها و تندر و درخشش چیست قرار گرفتند خوب از بله حالا بذارید یا رگباری از آسمان که درش رعد و یجعلون او او یا مانند یا مانند رگبار از آسمان یا بارانی از آسمان که توش فیه پدرش ظلمات و رعد و برق هم تاریکی لحظه یه لحظه رد یه لحظه برق هم صدا هم روشنایی یجعلون فی آذانهم من السوائق حذر الموت انگشتانشونو تو گوش هایشون میکنن که از صاعقه از ترس صاقه از ترس مرگ از آنها من السباعر حضر الموت از ترس مرگ والله محیط کافرین خدا محیط احاطه داره بر کافران با کار نمیتونن بکنن دست دسته در ید قدرت خداوند هستند اینجا حالا اینجا محیتم بال کافرین را ولی محیط بر همه چیز دیگه ولی از جمله کافران چون بحثشون است بله یکاد البر و یختف محیطم بلکافرین متوجه یک بارانی از آسمان داره میباره و حالا اینجاش یک نکته برگردم که دیدیم فیه ظلمات ورعد هم تاریکی میشه یه لحظه یه لحظه صدا میاد یه لحظه برق نور میاد کدومش اول میاد اول نور میاد بعد صدا میاد بله ولی به لحاظ وقوعش رعد اول واقع میشه و بعد برق ترتیب اینجوری آورد خیلی خوب یجعلون اصابهم من صباوت شما پیامش چیه حرفش چیه دنباله داره یکاد ابصاره برقی که میزنه یه خورده جلوشونو میبینن یه خورده جلوشونو نزدیک است که پرتو آذرخش دیدگانشان را بربایند هرگاه بر آنان بدرخشد در پرتو آن چند قدمی راه میرن بعد تمام میشه دوباره تو تاریکی میخواد بگه حیلههایی که به کار مثلا و آنگاه که بر آنان تاریک ساز راه را بر آنان تاریک سازد بازیست دیگه هیچ کاری بکنند نیستند خوب اکادبر و یختصارهم کل ما هرچی برق میزنه روشن میشه دو قدم میرن سه قدم میرن قام هر وقت تاریک میشه ولو شاء الله لذهب به سمعهم و ابصاره اصلاً گوشه چشمشون میگیره صدا را بشنوند نه اون نور را ببینن دیگه به دردشون بخوره همون صدا و ان الله علی کل شی قدیر خداوند در همه چیز تواناست خداوند یا خودش میگه اگه خدا بخواد اونا دارن حیله داره مثال میزنه ابزاری که دارند خدا ازشون بگیر همه اون چیزها نه حالا اینجا داره میگه خدا اگه بخواد میتونه این کار را بکنه داره قدرت خدا احاطه داره هر جا بخواهد نابودشان میکند چرا خداوند خود به خود دانش آموز که درس خود به خود محدود میشه نه نابودشون میکنه کجا بود کافرین معنی کرده به هر وقت و هر جا بخواهد نابود یعنی اون چیزی که خودمون خواستیم اضافه ولی خوب همه جا خوب این اتفاقا ترجمه که جلو من هست کمه قلابش بقیه خیلی بیشتر دارند نه برقصام کل مافی نزدیک که برق چشمشون بگیره چشم بزنه چشمشونو هر وقت هرچی که روشن میکنه براشون راه میرن تو این روشنایی و هر وقت تاریکمیکنه براشون نیستند ولو شاالله اگر خدا بخواد میبره یا میگیره شنوایی و بیناییشون را خداوند بر همه چیز تواناست خوب من فکر میکنم تا اینجای بحث چیزی نداره ترجمه رحم خدا تناقض پیدا نمیکنه که فکر نکنید که این ابزار و اینها که دارید تمسک میکنید چی کارایی که میکنید در اختیار شماست خدا هر لحظه احساس کن تحت قدرت این کار ندارم اینجا یک کلمه داشتیم سما باران از آسمان مردمم بگن آسمان میبارد باران آسمان چون کلمه آسمان مکرر به کار رفته خواستم اینجا توجه بدیم یعنی بالا اینجا کلمه سما بالا اصلا مردمم وقتی میگن از آسمون بارون داره میاد یا آسمان میبارد آسمان ابریه آسمان آفتابیه همه اینا یعنی آسمان پایین همین صفحه میرسیم که برای این ببینیم این آسمان ها را قرآن مجید به چه معنا های باید بگیریم یا باید بریم سراغ هیئت مثلاً روسیه و اینها یا چه حرفهایی که زده میشه که قرآن مطابق هیئت بتمنها حرف زده و دقیق نیست و علم نیست و به این خاطر خواستم کلمه اولین باریه که کلمه سما قبلا نداشتیم اولین باری که کلمه اینجا سما معلومه یک معنای کاملا عرفی کاملا عرفی باران از آسمان میبارد مردم میگن از آسمان یا کسایی هم ما اینجا را بالا میبریم اونایی که اونور کره زمینن اونام اونور بالا میبینند همه همه طرفه و یعنی جای خاصی به اصطلاح نیست آسمان یعنی بالا یه چیز کاملا تا اینجا به نظر من مسئلهای نداره ترجمه و اینها این نصف صفحه خیلی فکر نمیکنم اختلافی و اینها باشه مگر اینکه کسی حواسش نبوده باشه یا بی جهت چیزهایی توی قلاب کرده باشه اما قاعده بعدی خوب این یک کلمه داره که این کلمه را باید ببینیم چجوری معنی کنیم یا ایها الناس ربکم الذی خلق عظیم قبلکم لعلکم تتقون ای مردم خوب این کلمه عبدود ببینم ایشون چه معنی کرده است بپرستید شمام همینطور معنی کرده کتابتون بپردید خوب منم یکی اینجا نوشته بپرستید دیگرانم ظاهرا از آقای صادقی را ببینیم چیز خاصی داره اینجا آقای مرحوم دکتر صادقی بله پروردگار من به این جهت این را گفتم که با این مترجمان مخالفند و با ترجمه مرحوم مهندس طاهری موافقم جاهای دیگه هم داریم مثلا مهمه که چه معنی کنیم و ما خلقون تا بپرستند یعنی نماز بخونند ذهن چه برای اینکه ما خلق کردیم که باستان نماز بخونن نماز بود اینجا ایشون دقیقتر من اونجا هم که میگن ما خلقت الجنه والان بعد معنی دیگری کنیم نه بپرستن معنی نداره این معنی عبادت نیست به معنی به اصطلاح بندگی هست بله ای مردم پروردگار خویش را بندگی کنید این دقیق که شما و پیشینیان تان را آفریده است بسا که پرهیزگار شوید بندگی کنید فرقش چیه فرقش اینه که عرض کنم خدمتتون که تنها شی از دین را در بر نمیگیرد ماه همه زندگیمون میتونه بندگی خدا باشه و باید باشه همه زن اون بخش اجتماعی هم میتونه بندگی خدا باشه بخش اجتماعی نه فقط عبادت ما این یک نکته که من بندگی این را میپسندم بندگیم معنی میکنم اونجاهای دیگری هم که به کار رفته خلق ما خلق الجن وا الانس الا یعبدون اونجا میگم که یعنی بندگی کردن و اون وقت از بند خدا حق مح بندگی یعنی تسلیم محض حقیقت بودن تصمیم گردن نهادن به حقیقت نعبد و ایاک نستعین من اونجا هم شاید بگم من تو را بندگی میکنم و از تو کمک نه فقط میپرستم چرا ممکنه کسی میپرستم را هم به همین معنا بگیره ولی ظهور در اون عبادت داره عبادت کاملا درسته تو فارسی درست ترجمه کنیم که ذهن ها نره مثلا همون ما خلقت الجن و یعبدون خدا خلق کرد که ما نماز بخونیم بله بله اون معنا کردیم آره همه انسان ها خلق شدند برای اینکه حق پرستی مختارانه کنند از آیات دیگر هم به اصطلاح استفاده بکنیم رستگاری را انتخاب نه نه انتخاب رستگاری را انتخاب میکنند که خود رستگاری یعنی کلمه را ما باید ترجمه کنیم کلمه که به معنی رستگاری نیست که او بودیت عبودیت یعنی بندگی نیست کلمه را داریم معنی میکنیم او حالا یه چیز دیگری ببینید می فرماید که یا ایها الناس ربکم الذی بپرست بندگی کنید خالق خودتون را و خالق پیشینیانتون را خالق همه هستی اون را بندگی کنید لعلکم تتقون یه بار حالا پس من ترجمه اش میکنم که آقای تفسیر ترجمه ای مردم خداوندی که شما را یا پروردگار آن که شما را و پیشینیان شما را خلق کرد بندگی کنید باشد که پرهیزگار شوید باشد که متقی شوید خوب ترجمه روشنه دیگه یعنی اون بندگی باعث تقوا میشه خود بندگی باعث تقوا میشه تقوا باعث بندگی میشه یا بندگی تو باعث تقوا میشه بندگی ها بندگی خدا با اسم شما متقی بشیم این آیه اینه تقوا باعث بندگی میشه اول که کتاب متقین هر دو هر دو هم تقوا باعث بندگی خدا میشه بندگی خدا هم باعث تقوا میشه ولی تقوا درجات داره که ان اکرمند الله اتصیل تفضیل یعنی درجات داره درجات داره ای بالاتر و بالاتر و بالاتر رفتن با بندگی کردن بالاتر انسان میره توی خوب بگم معنی حالا معنی ظاهری هیچی هم لازم نیست ای مردم بندگی کنید یا اینجوری بخواهیم فارسی بگیم پروردگار تان را که شما و پیشینیان شما را آفرید بندگی کنید باشد که پرهیزگار شوید یا تا پرهیزکار باشد که پرهیزگار معنی بله عرض کنم خدمتتون که حتما پرهیزکار میشید نه امید اینکه یعنی نتیجه اون اینه میگم باشد معمولا تو چندین معنا ممکن نداشته باشه تو سیاه معنی باشد که پرهیزگار خوب معنی میکنند دیگه باشد یعنی این کار نتیجه این همه کار بکنیم به امید دست یعنی نتیجه اش است عرض کنم خدمتتون که خوب یک نکته اینه که ما تقوا اول داشتیم که اصلاً قبل از این بود که قرآن هدایت بکنه با دادم داشته باش یه تقوا اینجا داریم که اصلا آخر آخرم دوباره تقوا این جالبه اول اول تقوا اصلا دینداری با تقوا شروع میشه تقوا داره و بعد آخر آخر هم که میشه متقی ولی بالاترین درجه متقی بالاترین درجه متقی هرچه بیشتر بندگی کنه بالاتر میشه و هی بالاتر و بالاتر میره تا خب این یک ولی یه نکتهای دارم این چی من گفتم ترجمه که خیلی علی مسئله رو روش دقت بکنیم این دیگه ترجمه نیست از اون نوعیه که میگم بعدش باید تحمل کرد همون نکتهای هم که الان گفتم از تحمل که میگم اینجا گفت نتیجه بندگی کردنتون تقواست جای دیگه تقوا گفته کتاب هدایت میکنه که متقی باشه او آدمی که میخواد خوب باشه هم دائما کمک میکنه تا خوب تر و خوبتر هرچی راه میره مسیر دائما خوبتر و خوب تر و خوبتر میشه زندگی اجتماعی خطی باشه هر چقدر داره طرف عبودیت میکنه خدا رو این هر روز داره بهتر میشه انجام میده همیشه نداشته تشبیهمون لحظهای که همون لحظهای که خطا میکنه در واقع چیکار میکنه دیگه بندگی نمیکنه سقوط میکنه هیچ گاه دیگه جایی نمیرسی که مطمئن بشه که دیگه سقوط نمیکنه ببینید ما تو انسان را اینگونه ترسیم میکنیم برداشتم از قرآن مجید انسان باید مواظب باشه سقوط نکنه وضعیت خوب خلق شده باید مواظب باشه سقوط نکنه خوب این خطره هر لحظه هست بنابراین هر لحظه باید مواظب باشه از بندگی خدا خارج نشه همین که یه لحظه غفلت کرد خارج شد سقوط تجارت میکنه از خود شما زیاد شنید بزرگان خطاهای بزرگ دارند خوب باید اون نتایج مثبت قضیه نگاه بکنیم و بی خیال این بی خیال توجه اون را هم قبول ندارم که اگه یه لحظه آقا میگن اگه اون موقع که داری میمیری نگفتی اشهد ان لا اله الا الله یه همچین چیزی را زبان نچرخید که بگید دیگه نوزاد نه نه زبون ممکنه تو عمرت چه جور زندگی کردی او زبان گفت یا نگفت مهم نیست تو عمره دیگه بندگی کردی آره زندگی درست کرده است اینکه لحظه آخر به زبانش بیاد در اواخر عمر خوبیهایش جای خودش معروفه چه کار کرد خوب باشه و بعدش چطور شد بعدش توبه میکنه پشیمون میشه حتی هر آدمی باشه خدا میبخشه یا به اندازه ولی یه وقت هست بعدش میشه با عمرش میشه در عناد با عقل میفته مسیر عوض میشه بله معاند از دنیا میره این مقصودم نبود مقصود کسی که یک همون لحظه هم که داره گناه میکنه همون لحظه میگفت کاش مثلا نیمی از عمرش طرف تسلیم حق بود نیمه دوم عمرش به اصطلاح جنگید مقصودم با چون اینجا تو جامعه ما وقتی میگه مثلا تو ادبیات حضرت استاد مصباح گاهی وقتا میگه با خدا جنگید یعنی با نظامی که موجوده خدا و نظام یکی میگیره ایشون گاهی وقت است نه مقصودم با حق جنگید با حقیقت جنگید نه ها تشخیص حق تشخیص میده و میدونه که این پیغمبر میدونه که امام حسین بر حقه و میزنه میکشتش به خاطر دنیا ولی میدونم بر حق امام خدا چیکارش کنه خودش شایستگی چی داره سزاوار عذاب ابدیه دیگه حالا نمازم خونده باشه نمازم خونده باشه ولی با این حال من نمیتونم بگم که اگر تو اون ۶۰ سال عمرش خدمات کرده به مردم کارهای خوب کرده کرده کرده با کسی که از اول بد بوده و حالا بده نمیتونم قبول کنم که یک جورن با همدیگه زدن امام حسین یه شمشیر یک شمشیر هر دو با هم زدن و امام حسین تا امروز همش کار خوب کرده یکی از اول تا الانم کار بد کرده قبول ندارم خدا بگه که این کار کردی مساوی چون آخر آخر دیگه بد شدی اون اول تا حالا هیچی هیچ نه نه خدا عادله و لایظلم فتیلا لاظلم النقی را و تعبیر این گونه و تعبیرهای زیادی هم داریم که گفتیم معروفه و بین مردم که میگن اگه لحظه آخر خدا هیچی را همین آیه فمن یعمل مثقال ذرات من ۸۰ ۷۰ سال واقعا کار خیر کردم اون ۷۰ سال میبینم یا نه خدا که میبینه میبینم جای خودشه خدا عادل خدا عادل و لغزشم جای خودش کارهای درستم هم جای خودش طرف انسان پاکیزه است افراد پاکیزه میتوانند عبادت خدا بکنند که در آخر هم نه نه اون انسانیت به معنای معنای انسان یه نوع مثل بقیه نوعها نه بار ارزشی مثبت داره نه بار ارزشی منفی داره از گوزن انسان ولی یک واژه دیگری گرفته شده که میگن کسی که انسانیت خودشو حفظ بکنه پاس بداره و چی بکنه که یک بار مثبت داره اینجا نه مردم میخواد بده نه اینکه بار مثبت یا چیزی داشته باشه ای مردم همه مردم خطاب به همه مردمه همه مردم من درونشون میگه باید متقی باشید دارن از درون خودشون نافرمانی میکنند باید متقی باشید دلیلم پس همه را مورد خطاب قرار میده ولی حالا هیچی این آیین بگم حالا از باب تأمل تفسیر نیست اینها اینجا گفت که ای مردم پروردگارتون را که شما و پیشینیان تان را آفرید بندگی کنید باشد که پرهیزکار شوید بندگی که گفتیم معناش یعنی همه آنچه را که بندگی یعنی خواست خدا را گردن نهادن بنده خواست مولا را گردن میده خواست خدا را که خدا را من تعریف میکنم حقیقت محض حقیقت نداره یعنی غیر از چیزی نمیخواد دیگه حق پرست تعریف هم از خدا حقیقت چرا میخوام چه استفاده چه با تحملی اگر قرار شد که بندگی کردن یعنی همه وقت توجهت باشه که خدا در هر لحظه چی ازت میخواد همون انجام بدی یا چیا میگن جام نده ما انجام نده از کل دینداری را در بر میگیره اون وقت کل دین داری باز نتیجه داره نتیجهاش شدن نتیجه شده یه نوع شدن هست یعنی کل دینداری تحولی انسان دائماً ایجاد میکنه دائما تحول در انسان ایجاد میکنه یعنی انسان پرهیز متقی تر میشه کلمه پرهیزگار ما کلمه متقی عربی رو نمیرسونه پرهام متقی را نمیتونیم معنی کنیم تقوا یعنی خود را نگه داشتن درسته تو پرهیزم یعنی پرهیز میگم بکن یعنی خود تا حفظ بکن مثلا نگذار سقوط بکنه میخوام نکته ای که با مال تأمله که ببینید تمام اعمال دینی نتیجه داره نتیجه اش هم یه نوع شدنیه برای انسان تحول وجودی در انسان یعنی هرچی دینداری میکنم شدنی یعنی یک دارم یه چیزیو محقق میکنم دارم میشوم یه چیزی یه بحثی داریم که میگن عرض کنم خدمتتون که فقه بله مقاصدی برخی میگن فلان اینها میخوام اینجوری بگم ما مثلا از آیات مثل این که میگن حالا مثلا اگه اینو گفتن این یه هدفی داره و این هدف میشه فهمید چرا اینو گفته خدا چرا خدا مثلا هدفش مشخصه و باید ببین اون وقت معنیش اینه که اگه یه وقت میبینی هدف برآورده نمیشه دیگه بهش دیگه لازم نیست خیلی تاثیر مهمی داره مقاصدی دیدن یا نه مقصد را یعنی هر دستور که خدا داده هر یک از احکام برای هدف خاصی میتونیم بشناسیم اگه اون هدفم حاصل نمیشه دیگه نمیده که اون کار رو انجام بدیم خب تصویر مهمی دارید بنده از این آیات مثل این میخوام بگم تمام دیندار مقاصدیست بیشتر میچسبند به فقه اجتماعی تو فقه اجتماعی که مسلم مقاصدی نیست ولی اونقدر که بگیم اکثریت میگن ولی بوده عرض کنم خدمتتون میگن تعبیر فقه مقاصد مقصودشون هم از فقه مقاصدی اجتماعیات او که بنده میگم مسلمه اصلاً حرفشو نزن معلومه همه احکام اجتماعی هدف عدالت و کاملاً هم ما میتونیم تشخیص بدیم عدالت را آیا این حکم اجرا شدنش باعث عدالت میشه یا نمیشه بر اساس قرآن یعنی ازش بحث نمیکنیم یعنی از مسلمات قرآن که عدالت هدف این احکام احکام اجتماعی انسان میتونه بهش فهم که با این عدالت اجرا شد یا نشد و اگه جای عدالت اجرا ضدش اثر داره یا ظلم باشه ظلم میشه دیگه اجرا نباید بشه باید عوض بشه مسلم مقاصدی به اون معنا کاملا همه بندگی از باورها تا بخش عبادی معمولاً دیگه نماز را نمیگد نتیجهاش چیه نماز را نمازم باید باعث پرهیزکار شدن برای عرض کنم خدمتتون که عرض کنم که حالا که یک جایی برام بی معنی بود که نماز کسی را متقی بکنهمعنی بود که نماز کسی را متقی بکنه مثل نماز ۸۰ سال طرف روشه به قبله نکرده و یه نفرم شغلشه نماز خوندن یک نفرم این پسر بزرگم بدبخت باید پول بده اینا راضی اونم که شغلشه اونم که خودش رو به قبله رفته اون متقینه اینکه شغلشه که بیخودی بیکاره که داره ماشین دولا زیادی شغلش اینه که هیچی نماز بخونه که چقدر متقی بشه دیگه بسه شبانه روز داره نماز میخونه اینکه پول میده متقی میشه ولی به هر حال نتونستیم بفهمیم که پسر نداره چی چرا او چه تاثی داره میگه نماز خوندم اینکه پول میده خوب نماز بخون هرچی دلم میخواد میخونم چه کاری یه چیزی باشه او تاثیری داشته باشه آره اون تاثیر نداره چرا باید خوند نماز کیا داری میخونی تاثیر داره یا نداره تاثیرش اینه که پرهیزگار بشه تو اون دنیا پرهیزگار میشه اون وقت اگه تاثیر براش داره اونی که بچه نداره چی او که دختر داره چی اون خورده میخوام اصلشو بگم ممکنه یه نتایجی داشته باشه حتی اگر حدیث اگر آیه قرآن هم داشته باشیم و شما با عقلتون اون چیزی رو که بیان میکنه شرایط اونجا اون بحث نیاز به امامت بود سال دیشب پس عملاً شما همه چیز رو دارید با معیار عقلانی میسنجیم مشکلی اینجا استفاده کنید تا پرهیزکار نتیجه باید حالا یک جایی دیدم اصلا شدنی در کار نیست کی بندگی داره میکنه وکیل پرهیزگار میشه گیرم شما گفتید این پسر اداره بندگی میکنه خاصیت نداره که من اصل را از قرآن اصل به همین خاطر خواستم بگم من این آیه خیلی برام مهمه اصول ۳۲ گانه را میخواستم قبلا بحث کردم میخواستم بیشترش کنم یک شی قرار میداد تمام دین داری نتیجه ملموسی داره در بهتر شدن انسان باور من که خدای یگانه هست باید تاثیر داشته باشه در شدن موحدانه زیستن من همه چی در مسیر شدن است یعنی در مسیر رشد در مسیر رفتن و آره بهتر شدن و بهتر شدن و بالا رفتن و اینها همه چی تو اون مسیره و این در معرض دید ماست ما نباید چیزی را خارج بکنیم خب حالا چه میدونم نه نه قرآن فرموده که تعقل کنید مگه نفرمود که الذین اذا ذکررو به آیات الله روش نیفتید آیه که براتون خونده میشه چشم و گوش قبول کنید به من دستور دادی هیچ معنایی برای این نمیفهمم که یه نفر ۸۰ سال ۹۰ سال زندگی کرده ۷۵ سال مثلاً یه آقایی باید نماز میخونده روش را به قبله نکرده حالا یک کس دیگه باید همه زندگیشو بفروشه پول بده به یک ماشین نماز خوندی که دولا و راست بشه وسط چی فکر کردم خودت گفتی به من گفتی تا عارف فکر کن من فکر کردم حالا که فکر کردم ببینم این رو نمیتونم جفت و جورش کنم برای اون بنده خدایی که مرده تاثیر داره یا نداره چرا باید تصویر داشته باشه کسی که ۸۰ سال نماز نخونده چرا باید اولا براش تصویری داره خب اون بدبخت بچه نداره چی اون بدبختی که دختر داره فقط چی دعا بکنه به نظر شما پدر مادر تاثیر داره نداره یک آدمی یک پسر داره حسابی خیرات میده آدمیم هست خیلی یه آدم ناجوری مرده یه پسری داره حسابی براش غیرت بود یک آدم حسابی مرده که بچههاش انقدر بدن که هیچ فقط بدی میکنن که حتما پدر بد بوده که بچه بد شده که چون بچههای امام هم ناجور شدن زید النار و نمیدونم بچهها پیغمبرن که اون پسر نوح که اول اول بعد میگه که این و اوهینا آیه داریم که ما وحی کردیم آیت الله جوادی می فرماید یعقوب واقعا برام به این آدم های هفت خطه وحی هم تازه میشده و برادرا میفروشم دستم برنمیدارن آخر مجبور میشن حالا چیز را بگذریم اون لحظه آخریم که همه ماجراها شده یهودا میگه بی سلیقگی سازنده است خراب کردن در واقع یعنی طرف ببین یه جملهای میگه بعد از اون که سجده کردن با پدر و فلان اینها بعد از اون چرا یکی با یهودا که پسر بزرگه میگه دیدی که به همه چیز و محقق شد و فلان شد و اینها میگه ولی آینده عمر را نمیگن میگن یهودی یهودی یعنی این آدم هفت خط که تا الانم توبه نکرده آینده رم خبر داره که مال مثلاً هفت هشت قرن بعد کشوری تشکیل شده به نام یهودا به اسم همین یهودا بعد به این مناسبت یهودیا رو گفتن یهودی اسمش از همین یهودا گرفته شده ولی اسم اون کشور شده و بعد شده یهودی و اینکه آینده هشت قرن بعد را میدونه و میتونه پیش همچین آدم هفت خطی هم هست که علم غیب که خدا میده اصلا هیچ دم و دستگاهش حساب و کتاب نیست که این آیه شد یه آیه کلیدی که ترجمه اش کاملا ساده است ولی میتونه ازش یک اصل مهم استخراج بشه یه اصل کاملا مهم کل دین آره در مسیر نشون دینداری همشیره شدن و ملاکه این معیاره چیزی که معنی نمیده که زیر بارش برم اما آیه بعدی که آیه ۲۲ هست عرض کنم که الذی جعل لکم الارض فراشم وسماء بنا و انزل من السماء ماءا فخرج به من الثمرات رزق لکم فلا تج واژه خیلی اون کسی که زمین را مثلا به صورت فرشی گسترده زیر پای شما الذی توصیف میکنه ربکم الذی خلقکم لعلکم حالا دوباره داره اونو توصیفش میکنه اون پروردگار که شما را خلق کرد این گونه است اونیه که اون نظر شخصی قرآن سرتاسر قرآن شخص یه بحث جلسه دیگری داشتیم شخصوار بودن خدا خدا شخص نیست منظور از شخصی یعنی چی ببینید هوش مصنوعی که داره کاملاً هم پیشرفت میکنه هرچه پیشرفت بکنه کاملا که پیشرفت بکنه فوق العاده پیشرفت بکنه شما تعبیر میکنی او یا میگه آن به هوش مصنوعی آن اشاره شخص بهش میگفت اون شخص اونیه که میتونی باهاش سخن بگی و با اراده حرف بزنه مرید چه چند ببینید این هوش مصنوعی هرچه پیشرفت بکنه تاکید میکنی و منم هی دارم فرار ازش میکنم چه برای اینکه به اصطلاح گوزنم حیات داره ولی شخص نیست فقط حیات نیست چیزای دیگرم هست اراده هم هست اینکه عکس العمل ارادی از خودش نشون بده قدرت داشته باشه اراده هم داشته باشه هوش مصنوعی هر چقدر پیشرفت بکنه تو چهارچوبه داده حرف میزنه ابتدای کاره مثلاً یه کسی آشناهای ما یکی بهش گفته بود که دانشگاه مفید چه جوریه و یک چیزایی گفته بود در مورد دانشگاه مفید اون وقت یکی هم بهش گفته بود که آزمایش بکنیم یه دانشگاه دیگه مثلا دانشگاه چیه بشنوه یه چیزی دانشگاه این بر اساس یعنی با همه پیشرفته اعجاب انگیزه یعنی کارهاش واقعاً مثلاً یه متن مثلاً چینی را من بهش بدم الان ترجمه میکنه به فارسی این حده هست که من بتونم اجمالا بفهمم این مرد چی میگه اجمالا دقیق نیستا خیلی مهمه یا کلماتشو ندونه اصطلاح ترجمه بکنه و اینها که مثلا قانون یک قانون تو فقه داریم نوشته بودن نفی قانون اینه نفی سبیل کافرین علی المومنین سبیلا معنی بکنه اون وقت سبیل را با سبیل اشتباه گرفته بود نه اون وقت کرده بود که نفی سبیل یعنی هر چقدر پیشرفت بکنه که خیلی هم دقیق دقیق دقیق حرف بزنه بازم بستگی به داده ها داره چه مقدار بهش داده باشی حالا این داده ها ممکنه خودش زرنگ باشه مثلا همه آیات قرآن تفاسیر همه اینها را در اختیار محدوده خودش یه چیزی که بهش ندادی تصمیمولی شخص اینگونه نیست شخص خودش یه دفعه یک چیزی قسم تا الان عکسالعملی غیر از اینکه کسی بهش مثلاً برنامهای که بهش دادن غیر از برنامهای که بهش دادن ممکنه شخص موجود مثلا عاقل قادره دارای اراده همه اینها انسان است انسان همه اینا رو داره خدا هم همه خدای ما خدای اجباری ابراهیمی خدایا قرآن همه اینا را داره خوب خدای آینه بودا حداقل برخی از گرایشاش نیست همچنین نیست یعنی یک کسی که شما بتونی باهاش را با این خدا میشه حرف زد و انتظار داری که جوابتو بدی ولی اون دیگه نه شخص نیست شخص نیست پس چجوری میشه دینداری یعنی چه شما سزای اعمال را اتومات میگیری اتوماتیک وار هستی به گونهای است که شما خوب کارها ازشون بهتر میشه بدکارا بدتر میشه ها دان کنم مدیتیشن دعا ندارن اون دعا مال ماهاست ادیانی که دین شخصی ندارند دعا معنی نمیده به کی دعا کنه حرف بزنه خب الذی جعل لکم الارض فراشم و سماعه بنا ببینید یک کلمه باز یه بار دیگه سماع را داشتیم همین جا داریم وسماء بنا آسمان را مثلا بنایی مثلا نه نه اون که داشتیم هیچی همین جاست من اشاره دوتا سما داریم اینجا تو همین آیه و انزل من السما ما دومش که بالا دوم از بالا آسمان مردم از آسمان و سماع اول یعنی چی باز هم یه چیز عرفیه ولی دید مردم داره میگه چید مردم که مردم میبینند که یک چیزی اون بالا است یک آسمانم صحبت اینجا هست همونی که مردم میبینن خیال میکنن چیزیه همونی که مردم خیال میکنند چیزی هست فکر میکنن یه چیزی بالا سرشونه همون چیزی که فکر میکنه همونم خدا قرار داده در کائنات چی به کار میره اونو من فکر میکنم سماوات وقتی سماوات به کار میبره یعنی همه یعنی عوالم سماوات سماع دنیا رو اون وقت در مقابل عوالم دیگر قرار بله به باور من هیچ کدامش به این کرات و هیئت مدلم به این چیز نداره هر دو تای این سمائی که تو اینا به کار رفته حرف میزنه سما دومیش یعنی از بالا سما اولیش هم یعنی اون چیزی که خیال میکنن مردم بالا سرشون است چرا گفته خدا قرار داده خدا قرار داده هرچه هست خدا قرار داده دیگه من الثمرات رزقا لکم و از ثمراتی که این آب به وجود میاره برای خدا مانندهای قرار ندید مشابه انداد یعنی بله همتا قرار ندید هیچی ندید شریک قرار ندید حواسم باشه بعد از ثمرات رزق گفتا اگه کسی استفاده کرد ترجمه کردیم گفتیم خدا روزی را چه کرد فلا تجعلو لله اندادن و انتم تعلمون خداست که داره روزی بهتون میده اگه کسی بخواد از این آیه استفاده بکنید فوری بعد از این پس برای خدا همتایانی قرار ندید یعنی نگید یک کس دیگری هم روزی میده کسی بخواد تحمل بکنه بگه این اول میگه خدا اینجوری کرد آب را فرستاد چه کرد چه کرد روزی براتون خدا همتا قرار ندید مصداق بارزش خود رازق بودن خداست حالا چیزای دیگرم هست ولی خود سیاق رازق بودن خداوند برای خدا همتایانی قرار ندید در حالی که میدونید که هیچ کس دیگری نیست ولی قرار میدن یا نمیدونن به نظر من بدون خیلی از خیلی صفر میگن شاهدش اینه که حاضر نی بشنوی نه خیلی با این روبرو هستم ها حاضرنی بشنوه استدلالت ای تصویر دیدی که آقای اعتقاداتی داره و کاملا مقاومت میکنه که یه کسی به این اعتقاداتش چی نزنه که اعتقاداتش خدشه دار خدشه دار شما نمیگم اشاره به دوستان خودمم هست کسایی که میبینم میترسه از اینکه نمیخواد حتی حاضر بشنوه که تو اعتقاداتش خدشه و خللی ایجاد بشه پس میدونه آره آدم میدونه میدونه که احیاناً این باورهای من ناجوره و ولی حاضر دست بهش بزنه و اجازه بده که کسی دستکاری بکنه ختم الله علی دارین یکی دیگه آیه فرستادم یه جای دیگری هم داریم که حتمه معنیش اینه خداوند بر سمعشون هم خط خط تعبیر را داد بود منتها اینجا عرض کردم که گاهی مقام ترجیح دیگه منم میگم که ترجیح دادم گفته ترجمه آقای الهی قمشه آقای الهی قمشه اینجوری ترجمه کرده بود بله دید.