پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
راهنما دربارهٔ مدیاویکی
راه روشن
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
آیه ۶۶ از سوره بقره
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
[https://t.me/soleimanisaa/4311 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم سوره بقره آیه ۶۶ . اون آیه ۶۳ واقعیت اینه که من فکر کردم ولی هنوز به جایی نرسیدم ما که پیمان شما را گرفتیم و مثلا برافراشتیم شاید بهتر بگیم فوق شما بالای شما مثلا این دوتا به هم جور نیست خوب اشکال حیوان با کوه بالا سرشون بودن اینطور که معروفه یعنی کوه را خدا برداشته بالا سر اینا با هم جور نیست مگر اینکه معنای دیگه نرسیده خطری داشته مردم بخاطر اون چیز رفع کرد من میگم به هر حال شاید شاید رفع کردن ماده رفعه چند تا معنا داره بهمن باشه معنی جمله که یعنی بال بالای سر شما خوب را برافراشتیم مثلا جور نیست معقول نیست پیمان با او جور در نمیاد یعنی پیمان را در اون حالت گرفتن پیمان که سنخیت با هم نداره که پیمان گرفته باشند در حالی که توی گنجه باشه و تا ببینیم که جوابی میرسم امروز نرسیدم ولی خوب در آیه آخری که خوندیم این بود عرض کنم خدمتتون که اینم که اینجوری که قطعا شناخت کسانی را که عصیان کردند از شما کسانی کردند در شنبه به اونها گفتیم بوزینههایی مرتینههایی طرد شده باشید نه من نمیفهمم از اینکه واقعا تبدیل شدن به گزینه آخه اینو میخوام بگم که یعنی میخواد من اینو میفهمم که در حکم گزینه انسانی ندارید و از درگاه خداوند شده این وصفش باشه وصف بوزینه تخت شده نمیتونه باشه نه درد شده است از درگاه خداوند یعنی از این انسانیت ساقط شدید با این کارتون اول تردم شدید از درگاه خداوند ولی جمله بعدی الله ها نکا لما بینها و موعظة للمتقین خوب میگه و ما جعلناه به یک کلمه مؤنثی که توی جمله تو آیه قبل هست برای ما همچین چیزی نداریم که این ضمیر بهش برگرده و به همین خاطر خوب آره کلمه گاهی ضمیر گاهی به شأن برمیگرده به شما آقای چیز یه عقبت در نظر گرفته عقوبت را کلمه عقوبت را ولی تو فضای جمله من به نظرم یعنی خدمت خدمتتون که مکارم چیزی نداره شما چرا اصلا چیز نداشت ما این کیفر را قلاب این کیفر را درس عبرت برای مردم آن زمان و نسلهای بعد از حمد و اندرزی برای پرهیزگاران فارسی زبان عربی که اینجوری هم مثلا میگن به نظر من اینجور باید بگیم ما نیاز نداریم مذکر مونث بودنه خیلی مون مذکر نداریم مشکل ما آن را برای حاضران و مثلاً نسلهای پس از آن گفته عبرتی و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم آره میخوام بگم اگر گفتیم آن مقصود لازم توی قلاب بگذاریم کسی میخواد اضافه بکنه فارسی نمیگیم ما این مجازات را میگیم ما تو فارسی دیگه نمیایم با ضمیر اشاره بکنیم به شان و اینها به نظر من آوردن دو جمله بدون خوبه فارسی کیفیت فارسیه عقوبت عربی ما آن کیفر را در صورت یعنی بله از چیز ایشون که عبرت کرده عبرتن حتما حتما یه چیزی معنی کردن دیگه لغت نمیدونم کردن دوباره انجام ندیم چی کشید خوب میگه ما آن را برای حاضران نسلهای پس از نسلهای بعد از آنان ما آن را برای کسانی که حاضر بودند و کسانی که پس از آن آمدن عبرت قرار دادیم خوب اینجا عبرته اما چرا بدش میگه که و موعظة للمتقین برات در واقع یک بار عام بود وقتی میگه حاضران و غایبان حاضران و غایبان من شاید اینجوری و ما خلفا را اینجوری کنیم یعنی پشت بگیم که بع اومدیم ترجمه کنیم قلب را ما این مسئله وقتی گفت ما این مثلا حالا برای حاضران و غایبان آیندگان چه آیندگان شامل هم اونایی که اونجا الان نیستن همونایی که بعدا میاد میشه شامل همه میشه همه انسان ولی سوالم اینجا یه چیز دیگه است یک بار میگه عبرت است برای همه انسان یک بار میگه که پند برای متقین برای متقین از این میفهمیم که خوب اینجا خیلی روشنه که همه انسان ها پند برای همه انسانها یعنی همه انسانها بدونن عصیان بی نتیجه تاثیر داره ولی روحیه پذیری روحیه داشته باشه عبرت گرفتن داشته باشه کی درس میگیره متغیر و قبلا بحث داشتیم دو یه جور تقوا تقوای فکری که آدم بخواد باشه یه جور تقوای ظاهریه که بعد از اینکه مورد فهمید گردن بشکنه که اون تقوای اولیه که مهمه الله اولین آیه سوره دومین آیه سوره بقره کتاب کسی که میخواد خوب باشه این کتاب بهش میگه اینجوری خوب باشه اینجوری که باشی خوبی اینجا هم همونه تقوا تقوای فکری یعنی این داستانی که یک گروهی مجازات میشوند نافرمانی میکنن و نتیجه نافرمانی شان را میبینند به اصطلاح عبرت هست برای همه عبرت ولی یک عده خاصی میگیرن یعنی در کسانی تاثیر داره که میخوان خوب باشد عبرت یعنی به اصطلاح چه جوری بگیم درس دلیل نوع خاصی دستگاهی بگن درس ببینیم که کارمون بی نتیجه نمیشه اینجوری گرفتن تفاوت نداره چیزی نیست که اون خاص تر از این عبرت باشه درسته که نکن عبرته تو عصر حاضرند معاصرن اون مجازاتو میبینن اون عبرتی براشون عبرتی همه عبرت هست براشون درس اینه که نافرمانی بی نتیجه نیست ولی هر آدمی که فهمیدنافرمانی بی پاسخ نیست آدم خوبی میشه برخی عبارت حدیث حدیث ما قرار دادیم و اما بعدش هست این آیه برای همه عبرت است برای همه درسه برای چند نفر درس میگیرن یعنی زندگیشون تغییر میدن اونایی که میخوام متقینن که یعنی کسایی که میخوان خوب باشند کسایی که میخوان خوب باشند زندگیشون تغییر میکنه عبرت است ولی اعتبار نفرت پذیری درس پذیری از اول یعنی آیندگان رو نه نه اون متقین را متقین را معنی کرده و ما دیشب بحث کردیم که تقوای کلمه خاص هیچ یک از معادل هایی که تو فارسی گذاشته یکیش پروا پیشگان پرهیزگاران پروا میکنند ترجمه مختلف داریم و بنده عرض کردم که تقوا یک اصطلاح قرآنی و نداریم توی فارسی ماده مجبوریم درست بکنیم چون به انسان شناسی قرآن مربوطه یعنی خود را حفظ تقوا از ماده مثلا وقایه است یعنی نگه داشتن دلیل نگه داشتن یعنی خود را از سقوط مثلا حفظ کردن خودتو نگه دار که جون ما انسان را در بهترین شکل و اندازه خوب بود یک عده همونجور خوب باقی ماندند اینکه انسان خودش نگه داره که سقوط نکنه خود نگه داشتن تقوای تقوا یعنی خود نگه داشتن و حالا چی معنی فارسی معادل نه پرهیزگار معادشه نه ترسیدن و نه اون کلمهای که شما مثلا علاقه یعنی میفهمن جایگاه خودشان را ته دره رو دارن میبینند سقوط کنند فارسی به تو یاد خواهد داد سختی شاید خوب بله خوب این پس این آیه را هم من چیزی لازم نمیبینم که قلاب بگذاریم به چیزهای که میشه اون برگردیم به غرب فجعلناها خب ما آیه قبل این معنی کردیم که خاصین به همین به خاطره آیه بعدی کسانی استفاده کردند که او آیه قبلی میگه آقا تبدیل شدن به خلاصه شدن بوزینه شدن یه سوال این جریان تناس واقعیت توی ادیان هندی همچین چیزی هست روح اونا وقتی میمیره روحش میاد توی بدنه نوزاد حالا نه مثلا میگن که آدم خوبی بوده بدنش میاد توی خیلی خیلی خیلی خوب دیگه نجات پیدا میکنه از این کفه طبقه بهتر است یا انسانی تو آینه بودا توی انسانی با همت تر و بالاتر اونجا دیگه طبقه نیست طبقه نیست طبقه طبقه یک حیوان یعنی اگه خیلی آدم ناجور بود یه دوره مثلاً قورباغه باید باشیم یه دوره بزغاله باشیم و آرام آرام بیایم بالا مثل بازی مارو پله تا داره برسونه دو سه دوره که مثلاً یه دور مثلا قورباغه بودیم چطور بودیم موقع تو طبقه پایین متولد میشیم اگه خوب بودیم میایم پله پله پله پایین دوباره بد بودیم دوباره ولی واقعیت اینه یه اشکال کارهای متکلمان ما کردند از قدیم که گفتن به لحاظ عقلی تناسخ محاله اسلام که قبول نداره ما یه بار زندگی میکنیم تو قرآن ما یه بار زندگی میکنیم معلوم ولی میکنن تناسخ را میگن عقلان محاله که یه آدم بیاد توی یک بدن دیگه به نظر من اولاً محال نیست نه نه کجاش محال عقلی نداره من یه زندگی قبلی داشتم که اگر بدبختم الان نتیجه اون زندگی قبلیمه که یادم نمیاد و نمیدونم از کجا بفهمم که واقعا زندگی قبلی بوده با عدالت خداوند سازگار نیست با عدالت هم به حالا خدا بعضیاشون قائلم بعضیاشون نظام را عادلانه بالاخره نظام باید عادلانه باشه این از این نظر باش مشکل دارم که به من دقیقا همین مسئله را بهم بگه که یه عالمی بوده به نام عالم زر که تو اون عالم من یه آزمایش های پس دادم یادم نمیاد یادم نمیاد حالا جدا از اینکه اونجا اونا و آقایونی که میگن عالمی به نام عالم زر بوده میگن که دیگه آدما همونجا تکلیف ش روشن شده که کی باید مومن باشه کی باید غافل باشه خوب پس اینجا دیگه چرا منو دلم نتونم بخرم مشکل تکلیته استفاده میکنن بنی آدم من ظهور اصلا ربطی نداره و عالم زر نداشتیم که شبیه تناسخ نیست اونا ولی یه چیزی که اونجا میکنم اینجا میکنم اونجایی که خداوند همه انسان ها را با فطرت هر آدمی را اون موقع خلقش میکنیم هر آدمی همون موقع قرار خوب است که نظام باور آیا نظام هستی را عادلانه میدونن یا نه ببینید اینجوری بگیم یه حرف اینه که به صورت استقرایی از من میپرسید که آیا همچین چیزی هست میگم نیست همه میگن که کار خوب نتیجه خوب داره کار بد نتیجش همه رو به روز قیامت یعنی ادیان ابتدایی ادیان بدوی ابتدایی هستند که به حسابرسی دنیای دیگر زندگی دیگر قائل نیستند تو همین دنیا مثلا بد بکنیم رودخانه خروش میکنه این کوه شروع میکنه فوران بکنه و زندگیمونو نابود بکنه ولی همون های که یه همچین باوری دارند میگن مثلا نتیجه خوب خوب خوبه نتیجه کار بد بده یعنی این تناسب قبول یعنی هیچ کس نمیگه که بدی کنم ممکنه پاداش خوب بگیرم عدالت خداوند یا نظام دینداریه پیش اصلا دین داری بی معنی میشه دین داری یعنی درست زندگی کردن حالا درستش یعنی که ممکنه اختلاف باشه بین ما و دیگری ولی به هر حال دین داره یعنی تو چهارچوب زندگی کردن تو یک حساب و کتابی زندگی کردن قرار باشه که کسی فکر درست زندگی کردن مثلا خوب زندگی بد زندگی کردن اینجاست که عقل خداوند نظام ماورا اصلا پیش فرض نه استغنایی به نحو استقرایی ما ادیان ندیدیم کسی که بگه من خوبی که کردم نتیجه بد میبینم قربانی معتقد بودند که خشم را برافروختیم و حالا باید آرامش کنیم برای قبول قبول ولی راه دور نریم تو همین اسلام یک انسانی هستند که راجع به الهی یه حرف های دارند مثل عشای حالا حداقل تا جایی که بهشون نسبت داده میشه که میگن که هر کاری خداوند بکنههر سخنی که بگی ما بهشون میگیم اگر ما میگیم حرف شما که میگی خدا هر کاری بکنه عین باشه دیندار یعنی داریم استدلال میکنیم به چی حرف عقلی که همین الان من اشاره قرار باشه شما بگی هر کاری خدا و ابوجهل را برد یعنی خداوند گفتنش اگه خدا کرد خوبه اگه نکرد بد میگه هر کاری خدا بکنه تو که نمیتونی برای خدا تعیین تکلیف کنیم تو حتماً باید اونا اینه کدوم بالاتر بکنم نه نه ما میگیم که همونجوری که ما میفهمیم عقل میفهمیم خلف وده عقلاً کار قبیحیه و خدا به نظر من همونها توجه مثلا ندارند قبول وگرنه رئیس میخواد مسئله را حل بکنه حل بکنه چون جبر با عدل خداوند جور در خداوند مجبور باشم و در عین حال که کاری را خدا منو مجبور کرده به خاطرش مجازاتم کن جور در نمیاد اونا میخوان بگن تفویض اختیارم که با قدرت مطلق خداوند ناسازگاره خود ابوالحسن اشعری دست و پا میزنه که یه نظریهای درست کنه به نام کسب اسمشو گذاشته ما مجبور نیستیم بگیم ما هم اختیار نداریم فعل ما را خدا خلق میکنه ولی ما کسب میکنیم خداحافظ خالق فعل ماست دست میاد مثلا به قول آقای مهران چه کوفتی یعنی چه نفهمیدیم که یعنی چی میگن نظر یه چیز هست یه چیز هست کسی که دست و پا میزنه میدونه که جبر با عدل خداوند جور که داره دست و پا میزنه خودش یعنی نمیخواد خدا را ظالم کنه نمیخواد خالق فعل خودم خودم اگه بگم منم که این کار را کردم این توحیده در خالقیت خدا زیر سوال رفت یعنی یک کارایی یه چیزایی که خالقش منم پس توحید در خالقیت ضد سال اگه بگم خالقش خداست پس من مجبور عدل خداوند زیر سوال توحید خداوند زیر سوال رفته یه ورشو بگیرم عدل خداوند زیر سوال رفته این وسط چیکار کنم مثلا یه چیزی به نام ترس میگه دوگانه داره مشکل ایجاد بکنه اینجوری بگیم یه شکل دیگه خدا میخواد قدرت دارم مطلقه میتونه موجود مختار خلق کنه یا نه مشکل اتفاقا من میخوام قدرت خداوند چه بکنم خداوند قادر مطلقه میتونه موجود مختار خلق کنه اینجا چون احتمالا در ذهن این مسئله قضیه سر اینه که تو داری تاکید میکنی بر قدرت خداوند اتفاقا دارم قدرت خداوند بالاتر میبرم پایین میاری من میگم خداوند میتواند موجود مختار خلق کند تو میگی نمیتواند محال به نظر ما محال نیست این اینکه موجود مختار خداوند خلق بکنه محال نیست مثل حالا سنگ که مثال نزن اینجوری مثال بزنیم آیا خدا میتونه یه خدای دیگه خلق کنه خدا یه خدای دیگه خلق کنه چرا خلق کنه یعنی خالق مخلوقه مخلوق خدا نیست خالق خداست همین که خلق کرد میشه آره اون وقت میگیم که آره اتفا همینو میگیم که انسان خدای مخلوق خدا نترسیم خدا انسان خالقه انسان خدای مغلوب حرف کفشدوز روایت مخلوقی خدا اگه بخواد مخلوق باشه چه انسان خیلی بالاست ولی بعضی هاشون هم فوق العاده فوق العاده خوب حالا ما اینو چه کارش کنیم که فجعلناه بعدی میرسونه که او قبلی مجازاتی بوده پس جور با اینکه واقعاً بوزینه شده باشند مگر اینکه بگیم که این انسان ها سقوط کردند و چون به انسان های سطح پایین است ناجوری تبدیل شدن اینه که تبدیل به حیوان میشه حیوان شدن مخصوصا که مثلا برای نسلهای بعدی که اینا ندید واقعا خدا یه کسی یه حکم را شنبه ماهی گرفت خدا گفت روز شنبه ماهی نگیرید هر روز ماهی گرفتن روز شنبه ماهی نگیرید دیگه گرفتم یکی از چیزهایی که روز شنبه رفتند روز شنبه نه اونا ماهی نگرفتند روز شنبه بهش روز شنبه گرسنه بودند از یک گندمزار رد میشدن گندم نارس چیه گندم و مالیدناشو خوردن از شدت گرسنگی نخ یهودیا گفتن این شاگردای تو چرا کار میکنن دیگه این بود که حضرت عیسی شفا داده بهش دوشنبه بوده کار حرام نیست حضرت میگه خدا شتر افتاده پنبه نه یه شنبه درش بیارم بمونه تا شنبه افتاده لطفاً جمله قشنگی داره حضرت عیسی جمله برای انسان درست شده خیلی ما خیلی مهمه که انسان مهمتر از نماز انسان مهمتر از روزه است انسان مهمتر از احکام شنبه برای انسان درست شده حکم حکم یعنی انسان شنبه برای انسان شنبه برای انسان خوب افراطه دیگه قضیه شنبه تعطیل باشه یا جمعه تعطیل باشه یا پنجشنبه تو جین نداریم که جمعه تعطیل باشه برعکسش برعکسش داریم جمعه نیست چون میگه خوب بعدش وقت نماز تموم شد چیکار کنیم نماز که تموم شد دنبال مدرک نداریم توی قرآن شنبه رو که حداقل تو قرآن داریم راجع به یه دین خود قرآن داریم راجع به یه دین داریم طبق قرآن حکم خدا بوده تعطیلی شنبه طبق قرآن یعنی شما اگه بخوای قرآن را ملت قرار بدی حداقل راجع به شنبه یه چیزی داریم بله راجع به پنجشنبه چیزی نداره شنبه را یه چیز داریم که تو قرآن است گفتیم که آقا شنبه کار نکنه شنبه کار نکنید تو قرآن داریم یک عده طبق قرآن پیامبر اولوالعزم که حتماً از طرف خداوند نداشته باشه یکی از اسات دیندارترین مردم دنیا مردم آمریکا هستند مردم دنیا را که نمیتونیم تو کشورهای مسیحی نشین بین بقیه مردم آمریکا متدین پایبندتر پایبندتر تنها من فکر میکنم تکیه ترجمه توکل باید باشه معادله قرآنیش باید این باشه آره آره دین بیشتر میزنند بیشتر تاریخ نشون میده کهزیاد شعار دین میدن بیشتر آدما باید ازش بترسند بیشتر حقوق انسانها را تزریق میکنه نمیشه ولی معمولا اینگونه است یعنی آدمای که بیشتر مثلا به حقوق انسان ها توجه میکند به طور طبیعی کمتر به ظواهر دینی توجه میکند به ظواهر دینی اصل پیام دین را حقوق انسانها میدونه عصر را اون میدونه به این ظواهر کمترمندان منظورمه قدرتمندانی که بیشتر شعار حقوق بشر میدن بیشترین انجام دادند حالا آمارها را با هم حالا یه چیز دیگری پس اونجور میخواد بگی اینجوری بگیم نگید حقوق بشر کسانی که از حقوق بشر استفاده ابزاری کردن میگن کسانی که از حقوق بشر استفاده ابزاری کردند ولی کسانی که در طول تاریخ استفاده ابزاری از دین کردن یه چیزی وقتی خوب باشه ازش استفاده ابزاری میشه از دین استفاده ابزار خیلی زیاد شد از حقوق بشر هم استفاده ابزاری که بشر بهش توجه بیشتری انجام بدن زمینه را برای سوء استفاده اگر بی دینی مورد توجه بشر باشه با ابزار بی دینی بیشترین ضربه را میزنند اگر به ندرت غیر دیندار بوده در تاریخ این نبود که کسی که پیام اصلی دین را اخلاق و حقوق بشر میدون نماز نمیخونه ولی به این سواحل به اندازه ممکنه هر سال برای حج من حتما حتما اول تو صف اول نماز جماعت باید بایستم اول وقت ته اون آدمی که پیام دین را اخلاق حقوق بشر میدونه نماز یا مثلاً فرض کنید حالا اوکی اصل بهتره اون که اصل پیام دین را اخلاق حقوق بشر میدونه بیشتر از مثلا بی حجابی خشمگین میشه اصل پیام دین رو همین ظواهر میدونه اصل را همین ظواهر میدونه بیشتر بیشتر این تلازم به اصطلاح است خوب بنابراین بگیم که قبلی هم یه نوع مجازات چی هست ولی میتونه یه آدمی ضرورتاً آدمی که غرق ما گاهی میگیم طرف غرق در گناه و زندگی حالا یا مثلا فرض کنیم یک کسی که معتاد شده به مواد الکلش آیا ضرورت زندگی خوبی هم داره ممکنه که وقتی تو گناه غرق شدن زندگیشون آدمای پایینی هم شدن آدمای بالایی مجازاتشون این بوده باشه اطمینانشون از بین بره هم یک بیماری را من نخواستم مثال بزنم یک خسارت مالی اندک خیلی هم زیاد نه باز میشه طرف سکته کنه و تمام بشه کارش یا بیفته و فلج بشه بخاطر یه خسارت مالی شده من بنده خدا تصادف کرده بود بردنش و فلان بیمارستان میشه اینکه گاهی آدم بسیار پس این ضرورت نداره که بگیم فلان فلان یعنی بوزینه شدند انسان های انسانهای فرومایهای شدند آدم های معاصر همون آینده داستان زندگی تاریخ تبدیل اینکه ما که دیگه الان چی است به هر حال یعنی اون آدمای نسل بعدی آقا شهر فلان اینجوری بودن وضعیت ایرانیها تو این دوره اینجور زندگی کردن وضعیتشونم بیشترین ماده بیشترین معدن گاز بیشترین انرژی طلا کمبود داریم کمبود داریم یه جوری زندگی کردیم که یه نوع زندگیه یه نور زندگی خودمون که نمیتونیم بگیم نتیجه زندگی خودمانی نیست به هر حال ما خودمونیم همه مون توی ایران اشتباه کردیم خودمون ساختیم یه جایش اشتباه کردیم میشه که یک کسی یک مملکتی این همه ثروت داشته باشه و بدبخت ترین کشور روی زمین باشیم به نسبت به جمعیت بسیار ثروتمند سطح رفاه مردم بدبخت حالا که من امروز که جای خوندم به لحاظ فساد هم رتبه خوبی داریم افتخار آمزه فساد فاصله به لحاظ فهم امام حسن من یادمییم که انگار فان از اون شروع میشه گذشته ما هم یک روزی میشیم یه ورق از تاریخ موقع مینویسند که امکانات که ایران داشته اینجوری اینجوری بوده به لحاظ فساد و اخلاق و امور بودن اینا سنت الهیه بله قانون برای ما ساخت بله ما اصابکم فرمودید من مصیبته را ما خودمون میسازیم مصیبت نداریم که ببینید مصیبت نه ما اونا داریم مصیبت را میتونیم ما تبدیل به کنیم اون چیزی که الان ما داریم توش زندگی میکنیم است بد بد معتادا وقتی میگن همه کس مقصره غیر از خودش هیچ تاثیری نداشته توی اعتیادش هیچ تاثیر نمیدونم پدر و مادر و خانواده و محیط و مواد داشته اراده خودم یه طرف ۸۰ درصد اراده خودت بوده چون برادرت نشده همونجا همه این امکاناتم بوده همه این ضعف ها بوده همه کس مقصره نمیخوایم همین الان مشکلاتی که تو اجتماع است یک کسی فکر کنه خودم میگم اونا را میگم هی دارم دنبال مقصر میگردم چقدر خودم مقصرم چقدرش خودم مقصرم فکر کنم خودم فکر ابتدایی داشتم که مبتلا شده بود با هم صحبت میکرد اگر یه بار زد یعنی یه بسته به من گفتی عکسشم گفت مرحوم گفته بود که خدا اگه یک دونه از این زیتون خورده بود قسم بهش نگفت چون نخورده قسم خورده.
خلاصه:
لطفاً توجه داشته باشید که همهٔ مشارکتها در راه روشن ممکن است توسط دیگر مشارکتکنندگان تغییر یابند، ویرایش یا حذف شوند. اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (
راه روشن:حق تکثیر
را برای جزئیات بیشتر ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایش
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
تغییر عرض محدود محتوا