پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
راهنما دربارهٔ مدیاویکی
راه روشن
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
چیستی خمس پسانداز و مشکلات آن
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
[https://t.me/soleimanisaa/3714 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم تسلیت عرض می کنم بهر حال شهادت برخی از هموطنانمونم بودند ولی اونهایی هم که هم وطنمون نبودن به هر حال انسانهای شریف بودند به شهادت رسیدن خوب یک بحثی میخوایم بپردازیم که بیش از هر بحثی توی قم خطرناکه این بحث رد کردن خدا آسانتر از این بحثه من چیزی بپردازیم بگم خدا من شک دارم که وجود داره یا نه خطر نداره که میخوام سه جلسه بهش بپردازم یه مسئله کوچیکه خمسه بحثشو میذارم پس انداز اسم خدا نمیکرد مشهور تو کتاب های عربی و اینها که میگن خمسه ارواح مکاسب سود کسب حالا هر قصبی داری خمس با مکاسب اینجا مثلاً تو رساله فارسی نوشتن من منفعت کسب نمیدونم خمس منفعت کسب را کسی نمیپردازد منفعت که شما به دست میاره که خمسشو نمیپردازیم پساندازی که آخر سال کردی خمسشو میپردازیم پس من به همین خاطر تو این عنوان که اعلام کردم نوشتم که خمسه پس انداز حالا پس انداز درآمد آنچش که پس انداز شده و این تعبیر خودش خیلی مهمه که حالا اینجور دقیقش اینجور بگیم البته اینو تو اول رساله نوشتن خمس در هفت چیزه مثلاً یکیش توی قرآن اومده که غنیمت و چند تاش هم تو فرمایشات پیامبر اومده مثلاً برادران اهل سنت از این هفت تا سه چهار نوع قبول دارند قبول ندارن بعضیاش خیلی مسئله نیست مثلا گنج اگه کسی گنج پیدا کرد بدون تزیین عبور شده الان توجهم داشته باشیم جایی که حساس باشه باید اعتراض کرد مثلاً حکم خدا فرض کنیم عوض بشه حکم خدا باشه اگه به خاطر حکم خدا اعتراض میکنیم باید همه جای اعتراض کنیم هر جا حکم خدا عوض شد خب طبق این فتوای رساله شما اگر کسی گنج پیدا کرد خمسشو باید بده مال خودش رفتن و دنبال گنج کاشت نمیشه بد نیست که پیدا کردنش هرکس هم پیدا کرد خمسش را میده مال خودش طبق این رساله الان تو دنیا میگن گنج مال دولت دولت و عرض کنم که کسی اعتراض ندارد عرض کنم خدمتتون که مثلاً یکی هم حالا غنیمت هم که غنیمتم الان همش مال دولت یعنی اگه تانک میگرفتیم یا اسلحه میگرفتیم از دشمن یا چیزی میگرفتیم مال شخصی نبود که بگیم خمسش را غنیمت معدن را هم که باز مال دولت معدن طلا پیدا بشه از کیلومتر چند کیلومتر اونجا اگه نزدیکش کسی بشه برق میگیردش وارد شد پس معدن و اینها هم یه جور دیگر معدنهای دیگر مثل معدن سنگ که حالا عادی تره هر معدنیو میگن خمس داره معدن را هم ظاهرا تا اونجایی که من خبر دارم مثلاً دولت اجاره میده به یک کسانی که برداشت خب دیگه این که چیزی نیست که طرف اجاره معدن را داره به دولت دیگه خمس یعنی چی اصلا مسئله فرق کرده کلش مال دولته اجاره داده عرض کنم کسی بره ته دریا و مروارید و اینها صید بکنه او هم باید خمس شود هر که میره مشکل حلال مخلوط به حرام در صورتی که ندونی که چقدره چقدر حلال بوده چقدرش حرام یک مورد مشخص باشه که باید مشخص نباشه بله و من تا الان پنج تا گفتم زمینی که کافر ضمنی از مسلمان بخره اونم باید خمسش داده یهودی زمینی از مسلمان بخر اینم که کسی بهش فکری الان نمیکنه مسیح یهودی زرتشتی میاد تهران جای دیگه خونه میخره زمین میخره چی میخره کسی این همه چرا نمیشه توجه نداره شش تایی که تا الان گفتم رهاش کنیم مسئله نیست مسئله این هفتمیه که اتفاق اینجا اولا آمده اون چیزی که عرض کردم خدمتتون که خمسه به اصطلاح پس انداز درآمد تعبیر میکنم دقیق هست یا نه خمس پسانداز درآمد اگه ارث به من رسید ارثو مردم میگن درآمد یا نه نه درآمد اگه چیزی به من بخشید یک کسی اینم نمیگن درآمد درآمد اون چیزی که کار میکنی و به دست میاری بهش میگن درآمد پس به اونا اونا خمس نداره در رابطه بله حالا فعلا اینجا که من کتابی که دست من مال چی مشهور نیست یکی هم بیاره بگن خمس شبت مشهور به هر حال شما درآمد سالیانه است من امروز میخوام خود مسئله را ببینیم چگونه است این مسئلهای که مخصوص شیعه است در قرآن نیست در سنت پیامبر نیست در سخن و سیره امام علی امام حسن امام حسین امام سجاد اینها اصلاً اصلاً صبح صحبت از این نبوده و نیست گفته که مثلاً اولین روایت از امام باقر علیه السلام یه بحث داره که چه جوری یک حکم خدا زمان پیامبر تو قرآن که نیامده هیچ مثلاً امام علی با اینکه حکومت داشته و همه چی هم دستش بوده نگرفته و نگفته که خمس باید بدید مطرح نکرده خودکار بنویسید که وسطش ببخشید نه حالا معمولا این چیزی که میگیم معمولا هر چیزی یه نفر ممکنه بگه من یه چیزی پیدا کردم بهش استناد میکنن عرض کنم که به هر حال اواسط دوره امامت مسئله پیدا شده و نیمه دوم دوره امامت هرچه گذشته پر رنگ شده از زمان مثلا امام کاظم علیه السلام به اون طرف این قضیه پررنگتر شده و یک همچین مسئله ای هست من میخوام مسئله را مطرح بکنیم من بحث را سه بخشش می کنم خیلی از دوستان الان این بحث را که نیدن و گاهی مطرح میکنیم بحث نپردازیم چرا برای اینکه نتیجه اش هر چند به اصطلاح نتونیم مبنایی براش درست کنیم ولی نتیجهاش خوبه حداقل نتیجه اش اینه که حوزههای علمیه مستقلن و به دولت ها وابسته نیستند خوب قطع چون نتیجه اش خوبه اگر دلیلم نداشتیم خب باشه چیزی که نتیجه خوبه به اصطلاح ما چرا به چیزی که خوبه میبینیم مثلا مثبت به درد میخوره این را چرا مثلاً روحانیت اهل سنت به حکومت وابستهاند روحانیت شیعه به حکومت وابسته نیست به تعبیر مرحوم مطهری میگن که روحانیت اهل سنت چون به حکومت وابسته اند باید از حکومت تبعیت کنند منتها ایشون فوری میگه روحانیت ما هم چون به عوام وابستن باید از عوام تبعیت کنند و یکی یه نظام عوام یه وقت هم میشه که نظام و عوام با هم از هر دو باید تبعیت کرد که خدا اون روزو نرسونه که هم بخواهیم از نظام تبعیت کنیم هر دو جمع شد مصیبته دیگه عرض کنم خدمتتون یک کلیپی از من پخش شده که یک کمی این مسئله را زیر سوال بردند زیاد افراد متعددی شده که میگن همه حرفات قبول داری ولی اینو نگو این اینکه مشکلات ایجاد میشه و فلان اینها مثلا عرض کنم که خوب پس ما یک مسئله اینه که سه تا مسئله را باید درد بکنیم و بهش بپرداز خود مسئله را واضح و آفتابیش کنیم مسئله چی هست چون مسئله وقتی که روشن شد ما میدونیم که مسئله وقتی چه شکلیه شکل مسئله برامون این اهمیت را داره که این مسئله که اینجور گفتیم و روشن شد با چه نوع دلیلی میشه اثباتش کرد چه نوع دلیل میطلبه ببینید یه وقت یه مسئله رو وقتی مطرح میکنیم میگیم که همه عقلا میگن باید همینجور باشه عمل دیگه اینجا اینجوری بود دیگه تو دلیلش مته خشخاش زیاد نیست لازم نیست بگذرم و گیر بدم که این روایت فرض کنیم مثلاً یه روایت داشته باشیم که داریم مثلا برای یک اکثریت رجوع بکنید فرض کنید مواردی که اختلافیه خوب همه این کار هیچ راه دیگری هم نیست جز اینکه به خب ولی یا خیلی وقت ها مثلا فرض کنید یه روایت اومده که دروغ نگ به هیچ وجه دروغ نگید اصلا لازم دنبال سند این بگردم چون که میگن و خودمون پیامبر باطن میگفت مسلمه یک جایی را مسئلهای را ما جوری وقت بازش کردیم حداقل یه جاهایی شو دیدیم پیامبر باطل عقلا شاخک شان حرکت میکنه و خیلی راحت باشه نیستند اینجا در مقام دوم به اصطلاح خوب دلیل محکم تری میخواد یعنی اگه دلیل بود ما نمیتونیم یک چیزی که عقلا باهاش راحت نیستن با یه چیز شل ثابت کنیم من نمیگم خرد ستیزا اگه عقل گفت این ظلم هر مدرکی داشته باشه باید کنار گذاشت قشنگ نیست باز دلیل براش بیاریم با دلیل قرص و محکم باشد حتی غلط ستیز نباشه حالا من این مسئله را میخوام مطرح بکنم خمسه پس انداز درآمد را و ببینیم که بازش که بکنیم عقل مون چی میگهببینیم چند این مسئله مسئله چند درصد مردم هست تصور بکنیم که پسانداز کی میکنه یه درصدی از مردم اصلا خرج زندگی کم دارند یک درصد دیگر خر دارن زندگی میگذرانند با سختی ولی ذخیره ای هم میکنند طعم خودشون اول ۷۰ ۸۰ درصد مردم ۷۰ ۸۰ درصد مردم چرا چی برای اینکه اولیات زندگیش درست بشه چند درصد مردم من میخواستم مراجعه بکنم ببینم اینکه مثلا تهران مثلا چند درصدشون اجاره نشینن ۵۰ بالای ۵۰ خوب چند درصد مردم کارمندن چند درصد مردم معلم چند درصد مردم کارگرند چند درصد مردم کشاورزند که نه کسی که زمین دار و اینهاست مقصودم کشاورزی که خودشون میکنن کشاورزان کارگران دامداران دامداران خودشون دام گله دارند و کارمندها مغازه دار های جز فروشگاههای زنجیره بزرگ و اینها و معلم و کارمند و فلان و همه اینا رو که حساب بکنیم به نظر شما چند درصد جامعه را در بر میگیره بالای ۸۰ درصد بالای ۸۰ درصد اینان یکی تاجر باشه فلان پزشک باشه مثلاً مهندس تراز اول باشه چی باشه چی باشه اینا واقعاً تو ۲۰ درصدن بیش از ۲۰ درصد نیستند همه اونها ۸۰ مردم اینان اینا چگونه دارن زندگی میکنن معمولا اولیات زندگی را کم دارند ندارن اینکه پس انداز میکنن با هدف اینه که اولیات زندگی خودشون را تامین کنند چون یک سالشون تو یک سال میتونه خونه بخره مجبور ماهیانه یک میلیون کنار بذاره تا انشالله ۲۰ سال دیگه صاحب خونه بشه مجبوره ماهی مثلاً سالی یکی چند سال دیگه ماشین حالا اسلامی که پرایده مثلا بتونه بخره جان سالم اسلامیا چون زود شهید میکنه به این ترتیب عرض کنم خدمتتون که پس یه چیز بگم اینجوری بگیم ۸۰ درصد مردم یک زندگی متعارف ندارن یه ذخیره که میکنه پس انداز که میکنی توی سال از زندگیش کم میگذاره که بتونه به تدریج اولیات زندگیشو فراهم کنه بیاد تو خونه است مصیبته حالا این طرف از زندگیش کم گذاشت برای ضرورت زندگیش اولاً از ضرورت زندگیش کم گذاشت بازم برای ضرورت زندگیش جز این نداره وقت معنی میده که به کسی بیاد بگه به یه معلم که توی حقوق اندکی گرفتی نه خونه داری نه ماشین داری نه هیچی اجاره فلان بعد رفتی با کمی زندگیت گذاشتی چند میلیون آخر ماه چی کردی که بتونی چند ساله دیگه مالیتم پرداختی برای جامعه مالیاتم پرداختی حالا این پولی که تو ذخیره کردی مثلا توی یک سال ماهی حالا دم دو میلیون ۲۴ میلیون ذخیره کردی یه پنجمشو باید خمس بدی اون وقت این مسئله بگم که آیا این مسئله به هر حال وجدان آدم اذیت میکنه یا نه مسئله راحت منم ادعا نمیکنم که خرد ستیزه نمیگم ظلمه بحثم این حدش نیست فقط میخوام از نظر خودم هستا از نظر خودم هست واقعیت اینه که به یک معلمی که حقوق میخوان بدن اول مالیاتشو برمیدارن بعد قطعاً حقوق یک معلم به زندگی متعارف را اداره نمیکنه اگر یک معلمی یه مبلغی را مثلا معلم دبستان یه مبلغی را ذخیره کرده واقعا دو شیفته کار کرده رانندگی کرده تا کار کی کرده و اسنپ کار کرده چی کرده و یک بدبختی کم گذاشتن از زندگی به یک اندکی ذخیره کرد اون وقت بلی همچین آدمی عادلانه است که گفته بشه که خوب یک پنجمشو باید من اینا عادلانه نمیدونم من اینو عادلانه نمیدونم این غیرعادلانه بودن اگه بخش وسیعی است جامعه را در بر گرفت نمیشه دفاع بکنیم نمیشه دفاع بکنیم اون وقت حالا شما اینجوری بگیم صورت مسئله بخوام بگم وجوه مختلفی داره یه مسئله اینه که میگن مطابق شأنت زندگیتو باید اداره کنی طرف اولا شان یعنی چه تحصیلات عرض کنم که پست و مقام این را هم که نگفته نسب و آبا و اجداد و خانواده و اینا ببینیم یه کسی توی خانواده میاد و بدبخت و گدا میشه سرمایهدار فلان اینا به اصطلاح شان فرق میکنه متفاوت میشه از یه خانواده ته ته تهش یعنی مالی که داری من چیزی دیگه نمیبینم غیر از این اگه ثروتمندی شنت بالاتر حتی اونجا که میگن مثلا دختر و پسر باید ازدواج مثلا گفت باشه بودن چی تعیین میکنه که مثلا یک کسی مدرکش بالاتر باشه تحصیل کرده باشه با دیگه به لحاظ خانوادگی دختر خانواده ثروتمند با خانواده فقیر ازدواج نکنه همین در میاد همین در میاد ثروتمندا جدا از اینکه حالا میخوام ببینم که یک کسی تو یک سال میلیاردها پول به دلایلی به دست آورد اصلا هم شما نگید ممکن نیست دیگه که تجربه اموال رسید حالا توی این یک سال یک سال زندگی کرد یک خونه عالی درجه یک خوب در بهترین جای شهر خرید توسان ماشین درجه یکم خرید وسایل خونم درجه یک خرید کرده یک باغم برای منطقه سردسیر و تابستونش یه خونه باغم اونجا خرید حالا شده سال هیچی هم پول دیگه نه الان نمونده ذخیره یه همچ آدم باید خمس بده یا نه باید بده طبق فتوای آقایون خلاف شأن شأن اولش حساب میکنه یا شاید آخرش مال مال که من قبلش گفتم غیر از مال که چیز دیگه تغییر کرد دیگه خدا براش مال رسوند تغییر کرد الان آخر سال که نگاه میکنیم میبینیم هم این خونهای که داره خونهاش با ماشینش با باغش با وسایل توی خونهاش با همه چیه به هم میخوره لباس با همونه و حالا مثلا وسایل خونه و همه چیزش به اصطلاح متناسبه حالا بخوام این طرف را بگم اینا مقایسه بکنیم با کی با اون معلم نباید خمس او باید خمس بده هرچی خریده شما شأنشو نمیتونی بگی آخر سال نمیتونی بگی این چیزایی که تو خریدی خلاف شانته چه بسا تو همین سال یک دخترم شوهر داده چند میلیاردم یه جشن عروسی هم گرفته که چند میلیارد خرج شده یک حالا حالا اعضا و عروسی و اینام چی بود دیگه هم شده برای عزاش هم اینجوریه که گاهی مراسم گرفته میشه که ما دیگه وقت یعنی اینقدر گوشت و اینها آدم که بیشتر از کفتار وضعیت عرض کنم خدمتتون که آدمی که توی یک سال این اندازه درآمد داشته هزار میلیارد درآمد همشم شده زندگیش الان مطابق شهرشه همشم مطابق شانشه دم خمس نباید بده دیگه خمس نباید بده اون وقت اون آدمی که اینی که تونسته پولی جمع بکنه برای اینه که نخورده اگه میخورد جمع نمیشد کمه شکم و زندگی و چی خودش گذاشته که این پول جمع شده حالم که جمع شده چون کمه نمیتونه خونه بخره نمیتونه ماشین بخره نمیتونه شما میگید که باید خمس بده با اون خمس نده این حالا این شکلی که نگاه بکنیم به مسئله میبینیم که بره ۸۰ درصد مردم جامعه این مسئله به گونه مثلا اجهافی به نظر میرسد مالیاتشو داده فرض کنیم اگه فرض را برای میگیریم مالیات حکومتی بهش گفتید زکاتم بده زکاتم داده حالا مسئله زکات جای خودش مثلا اگر کشاورز بود گندم کاشته بود زکات داد بدبختی یه مقداری ذخیره چند سال باید ذخیره بکنه که یک جهیز یک دختر را شوهر بده تهیه بکنه شما بگید هر سوالی که یه ذره تهیه کردی با بدبختی پنجمشو به ما بدی من اینو خیلی نمیفهمم میبرم جور نیست مالیات حتی یه بحثی داریم که آیا این مالیات هست یا نیست مالیات است یا نیست خودش یه داستانی داره و اگر مالیات باشه خود همین مالیات را هم اگه بخوایم عادلانه اش کنیم من اصلا به نظرم صبر کن عادلانه نیست که کسی که اینقدر حقوق بهش میدیم که از اول میدونیم با حقوق نمیشه زندگی کرد با این حقوق نمیشه زندگی کرد از آدمی چطوری باید مالیات گرفتمعلمها میدن یا نه معمول کارمندان دیگه معمولشون حقوق کارمندی یه حقوق کارمندی چه جور میشه باهاش زندگی کنی الان فرض کن خونه جای مالیات باشه یا نه در زمان اهل بیت خود اهل همین قسمت دوم که عرض میکنم خدمتتون عرض کنم خدمتتون که بله قسمت عرض میکنم خدمتتون به هر حال میخوام بگم کسی که ما ازش خوب تعریف خمس به همین خاطر این کلمه را به کار بردند حالا توجه فرمودید چرا گفتم خمسه پس انداز درآمد چرا گفتم خمسه باید تعبیر خیلی درسته ولی وقتی اینجوری میگفتی خمسه پس انداز درآمد میکنم که یه چیز ظالمانه ای پسانداز کسی که میکنه معمولاً ضرورت زندگیش با فشار پسانداز میکنه که ۵ سال بشه بتونه جهیزیه برای دخترش جور بکنه شما هر سال یک پنجمشو بیای بگیری با عدالت نمیتونم من نمیفهمم خود تعریف این مسئله رو باهاش مشکل دارم از اون طرف شما میگین معاف اند دنیا نمیگن معافت مثلا یک کسی یک پسر عموی بیمارستان داشت میلیاردر از شانسش امشب مرد ها این میلیارد میشه و زندگی البته دنیا خیلی شما مالیات میگیرند ولی همین مسئله خمس من میخوام بگم که صورت های این آقا که یک شبه این همه مال بهش رسیده بی زحمت فلان یه دفعه شده میلیارد هر چقدر زیاد باشه ما ۲۰ تا کارخانه رسیده عرض کنم که این چیه اسمشو بزاریم برخی میگن مالیات نیست اگر مالیات امام علی میگرفت حاکم بود امام ملکه پیامبر هم حاکم بود باید میگرفت نه تنها اونا نگرفتن بلکه هیچ حکومتی نگرفته در طول تاریخ از چی بوده قضیه اگر بوده اگر بوده حالا اصل بدن اگر بودی باید بگیم که برای این بوده که ائمه دیدن حالا که منزوی هستند حکومت دست دیگریه برای رقص و فتق امور شیعیان یه چیزی قرار بدن که بشه امور را رسیدگی بکنیم فقرای شیعه به کارهای خودشو میکنه ائمه این را قرار یعنی در واقع در حکم مثلاً حق عضویت توی حزب دست میدیم حق عضویت میدن و جمع میکنن برای اداره باید یه همچین چیزی بوده باشه باید یه همچین چیزی بوده باشه نمیتونه مالیات بوده باشه مالیات بوده که امام علی اصلا نمیشه که پیامبر ۱۰ سال حکومت بکنه یا همچین چیزی را نیاره یک دفعه از زمان اصلا اکثریت که اهل سنت چیزی نداشته باشن اصلا همچین چیزی نداشته باشن براشون مطرح نیست پس این بیشتر به ذهن میاد که مالیات نیست مالیات به حکومت داد یک حکومت نمیدادند به امام میدادن به امام میدادن بله به امام میدادن پس این نتیجهای بگیرم میتونه یه امر اگر بوده دورهای موقتی و برای ضرورت زمان بوده امام با پیروانش توافق کردند بهشون گفتن شما مثلا اینجوری گفته شما که منو قبول دارید یه همچین راهی طرحی که امور نه کشور نه مملکت شیعه اداره بشه تو جامعه که اکثریتش اهل سنتن و حکومت اهل سنته حکم خدا که همه تاریخ و همه کس و اینها همه مسئله یه نوع قرارداد یه نوع که اگر اینجور شد همون موقتی و مخصوصا دوره عوض شد الان تو جامعه بی معنی میشه حکومت چی هست چون باید بگیم حالا اینو برای چی باید داد خودش با مشکل داره باز مشکل داره اونجا شیعه اکثریت بود اقلیت بوده حکومتم دست دیگران بوده تحت فشارم بوده خب یه همچین چیزی را قرار دادن حال یک کشوری داریم هم اکثریتش شیعهاند هم حکومتشم مال شیعه است باز هم همونه همون شکلی باید باشه دومی که ناجور تو ذهن میاد بازم دارم مسئله را من طرح میکنم نمیخوام میخوام بگم قسمت هایش که با ذهن ناجوره و به اصطلاح ما یه مقداری روش آرام نیست نسبت بهش قسمت سوم مسئله مشکل دیگر در خرج خمسه خمسه خرج کنیم نصفش سهم امامه نصفش سهم سادات اصلا چرا با آدما فرق داشته باشند ببخشید آقای مطلبی ها اگر توهین صدقه به آدم نباید صدقه توهین بشه سید و غیر سید نداره که توهین نیست محترمانه از چیه اگه بده به هیچکس نباید بشه نه میتونه شکل محترمانه باشه که کرامت انسانم حفظ بشه چرا نباید بشه از این گذشته خمس خیلی مقدارش بیشتر از صدقات و اینها هست صد زکات فطره یا چیه اینا اینا چیزی نیست که مقدارش خیلی زیاده حجمش خیلی زیاده اون وقت نصف خمس چند تا سید فقیر داریم ما سادات اینکه یک تبعیض توی جامعه یعنی چه این فقیر با اون فقیر این فقیره اونم فقیره همسایه به این پول هست که بدیم با احترام با اون آقای مرحوم آقای مجتهدی تهران سه چهار سال پیش فوت کرد من شش ماه تهران تو مدرسه ایشون بودم تهرانی آره حدودا نمیدونم چند ساله هفت ساله نه آقای مجتهدی که تلویزیون نشون میداد موعظه میکرد احمد بود ایشون به سادات خیلی احترام خیلی احترام و آره مثلا شهریه میخواست بده یک جور میداد یه قد میداد شهر یزدی اندازه پول دستشون میداد و شاید مبل خوردن خیلی هم عقده ای شده بودند خیلی سادات غیر سادات عقده چون صبح ها ۸ صبح وقتی میخواست درس شروع بشه رسم خوبی داشت خیلی هم نفس گرمی داشت و حرف زدن خیلی آدم گیرا بود جمع کرد همه رو مینشستن و اونجا قرآن میخوندن یا یه بحث میکردن سادات را که تعریف میکرد و اینها گفت در روایت داریم که چند چیز که دید چشم را زیاد میکنه یکیش هم اینکه نگاه کنیم به صورت سادات سیدها نگاه کنید دید چشم زیاد میکنه یکی از اون شیخ گفت آقا سادات آب هوی جنگ چشم زیاد شده بود بنده خدا و عرضم اینجاست که خوب آقا توی یه جامعه ای مثل جامعه امروز مدرن معلومه باید بودجهای برای فقرا تنظیم کرد و جایی عالم به این نتیجه رسیدن اگر یک همچین چیزی چه جوری میشه که این افراد متفاوت باشند چرا باید متفاوت باشند چرا باید تبعیض باشه چرا باید وضع اونا بهتر باشه وضعمون بقیه بدتر باشه اینا فعلاً دارم من زمین که جاهاشو سالیان سال با پرسش روبرو شدم اشکال روبرو شدم این چه جوریه این چه جوریه و اینا مشکلاتیه که وجود داره پس هم تو طریق تو مصرفش مشکله هم توی به اصطلاح گرفتنش و این کسکی بگیریم که چی هست با همه چیزش مشکل داریم وقتی میریم سراغ چی هست من هیچی فکرم نمیرسه که بگم که یک حق عضویتیه که یک گروه قرار گذاشتن برای اداره گروه بدن موقتی و متناسب با اون زمان و مکان خوب این سه تا بحث را ما در این باره اسلحه چگونه تعریفش بکنیم و اینها این را به سلاح داریم و حالا اینکه عرض کنم خدمتتون که یه مسئله اینگونه که من الان طرح کردم که هر جاش دست میزاریم مشکله هر سه سه قسمت مشکل جدی داره و عقل عقلای عالم نمی این آدم با اون آدم فرق داشته باشه قطعاً یکی از اموری که تو خود اسلام تاکید شده مساوات مساوات مردم مثل دانههای شانه با هم برابرند پیامبر فرموده این از کجا بعداً پیدا شد که بعداً پیدا شده نبوده که از کجا پیدا شد که به اصطلاح نصب اینا باید فرق داشته باشند برای ایجاد مساوات بوده باشه تو زمان خودش تو زمان خودش که سادات مثلا حکومت های چی تحت فشار حقوقشونو نمیداده محرومشون میکرد جبران کننده ستمی باشه که از ناحیه حکومت میشده این همیشگی نیست موضوعیت داشته باشه پس من تو طرح مسئله به این نتیجه میرسیم که آقا ما با یه مسئله مشکل روبرو هستیم که هرجاشو نگاه میکنم مشکل داره حداقل من با عقلم جواب ندم برای هیچ یک از این قسمت ها که بدم حالا این مسئله به این مشکل دار را میخوام برم سراغ شما بر اساس چی قائل شدید ببینید مسئله اینه بحث منفعت است هرگاه انسان از تجارت یا صنعت یا کسبهایدیگر مالی به دست آورد اگرچه مثلاً نماز و روزه میتی را به جا آورده و از اجرت آن مالی تهیه کند خوب اگر تاکیده که یعنی حتی اگر خیلی هم شغلت چی بود مخارج سال خود و عیالش زیاد بیاید باید خمس یعنی آن را به دستوری که بعدا گفته میشود بدهد اول مسئله دوم به خمسه اولش اینه که در هفت چیز خمسه بعد میاد میگه سود کسب و اینهاست این مسئله است خوب این مسئله رو من بازش کردم خود مسئله اشکالات عقلی جدی داره و قابل اجرا نیست نه تبعیضش الان قابل اجرا است نه اینکه بگیریم با ۸۰ درصد مردم جور نیست و مالیاتم نیست خوب این مسئله به این پیچ دلیل محکمی میخواد اون اشکالات شما به جای خودش اما اگر به اختیار باشه واجب نباشه یعنی هیچ اشکال ندارد برای اموری مثل همین مسائل دینی اموال وقف میکنن مغازه وقف میکنن هیچ اشکال بکنن چه اشکال داره ولی بحث سر اینه که آقا قضیه اینقدر چیه که طرف رو بهش بگیم که تو خونه اش بره بگرده اول تا آخر سال یک کیلو برنج اضافه اومده کیلو ماش اضافه اومده ۲۵۰ گرم عدس اضافه اومده بیاد خمسشو بپردازه و اینا ۱ و واجب است و آره دیگه این کارا نکردی تصرف توش حرامه نمیتونی ظهر برداری و پلو بپزی تصرف سادهای نیست نه گفتی که حتی مستحبه که اموالی بپردازیم به هر حال در خدمتتونیم برای چی خرج بشه مسائل دینی بعدش من تو گام سوم بحثم اینه که دیرم یه چیزی داشتیم به عنوان به چه دلیل باید متخصصان به قول خودشون احکام فرعی عملی داد به چه دلیل باید به اونا داد به چه دلیل به متخصصان فقه اصغر داد نمیشه به متخصصان فقه اکبر بدی چرا باید از او اجازه بگیری و ها این چه دلیلت کجاست اکبر داریم یه فقه اصغر زمان ائمه فقه اکبر فقه اصغر با هم بوده حالا جدا شده یه کسی متخصص فقه بله یعنی عقاید و اینها خوب به چه دلیل باید رفت همه اجازه داده به اون متخصص و فرعی عرض کنم خدمتتون که گام سوم من در گام اول خواستم مسئله را بیانش بکنم دلیلتون چیه در گام سوم بگم حالا واقعا این خمس داره سهم امام داره درست میکنه یا داره خراب میکنه یه مسئله است مسئله است شاید کسی بگه داره خراب میکنه شما نمیدونم دیدید یا نه آدمایی که بچه کسی که مال مفت ارث بهش رسیده و معمولاً آدمای موفقی نیستند معمولا آدمای موفقی نیستند میشینه پای اون مال و میخوره و تمام مشکلم نیست که معمولا یعنی اینجور نیست که بگیم هر جا مال بود موفقیت بعضی وقتهاست که بله جور دیگریست و در فشار بودن خود آدم تو زندگیش هم اینو تجربه کرده که دورهای که در فشاری موفقتره مال راحت و بدون دردسر و اومدن و اینها و چه مفاسد دیگری داره اون تو مرحله تو گام سوم در گام دوم میخوام بگم گام اول که گفتم مسئله مشکل داره بعد گام دوم میخوام بگم دلیل نداره دلیل در حد در گام سوم میخوام بگم فساد آوریم و تا آخر گفتم باید برای مصارفش و موارد درسته ازش دفاع زدم به رزق و روزتون من اهل احتی میدم اینجا بود برای من این بحث تاریخی که شما مطرح کردید آقای کمال حیدری هم همین رو میگه میگه که در عصر شما اولین روایات را که از حضرت امام باقر و امام صادق اواخر عصر اموی میشن و ما هنوز چیزی به اسم شبکههای وکالتی و دریافت خمس از مومنین یا شیعیان را نداشتیم از امام کاظم به بعد این زمان اوج خودش میرسه خواستم این رو بگم که اون تحت فشار قرار دادن ائمه توسط دولت عباسی منجر به این شد که ائمه ما برای اینکه شیعه را حفظ کنند همینجور که شما فرمودید احکام رو وضع کنن به قولی یک حکم ولایی بدهد و معمولا شما نگاه کنید این فعالیتهایی که علیه دستگاه عباسی بود معمولا از نزدیکان خود ائمه بود فرزندان اینها نوادگان اینها و اینها و چون اینها تحت فشار برای این بحث شده باشه که تحت فشار بودن این بود که ما روایت این روایت سبزواری فیض کاش کی باشه مثلاً شما در مالی که در واقع خمس اون داده نشده شما نمیتونید تصرف کنید ولی اگر این مال به شما داده شه و شما شیعه ۱۲ امامی باشید آقای مکار میاد توجیه تاریخی میکنه روایت تحلیل که همین شبهات تاریخی بهش هست رو همینجوری خوب خدمتتون است تاریخی پیدا کنیم که این از کجا به وجود اومد از دوران حضرت رسول بسازند هر کس در تواناش کمک کرد مسجد ساخته بعد بالاخره یک سری مخار برای مسجد کسانی که مازاد بر مخار کسی اینجور چیزی نگفته هرکه هرچی میخواد المازاد بر مخارج و ضرورت است این همینطور ادامه داره یعنی چیزی نبود مردم در ایام محرم و سفر و ماه رمضان کمک ها جمع میشه پول روحانی سخنران رو میده پول قرض چایی رو خرج اینا ربطی به خمس ندارد به وجود آمده یعنی تصور من نظر من از اونجا بوده بعد آمدن نسبت به این هزینه پول کجا جمع بشه به کی داده بشه و چگونه خرج چه قسمتیش صرف چه کاری بشه چه قسمتی صرف یعنی به صورت یک قرارداد دو طرفه یا شما کمک کنید به تکیه ما از این پول شما ربطی به خمس ندارد اگر کسی میلیون ها تومن هم میلیاردها هم در راه حسن اگه زیادی بکنه تو خرجای اینجوری که به شانش نخوره باید خمسشو بدیم ساخت براش که اینکه برا خیرات امور تو همه جا و همه دنیا و همه ادیان و همه اینا بوده ربطی نداره خمس مسئله خاص تعریف شده است این ریشش به اینا برنمیگرده از کجا شروع شد دیگر عرض کردم که از زمان امام باقر روایت داریم قبلش نبوده خوب حالا اون بحث بعدی مونه کسرا چی شد نه نه واقعیت اینه که از روایت شروع شده از روایت شروع شده و با اون بحث خیرات و اینا فرق داره این همه جای دنیا هست یهودیا چی پول جمع میکنند برای اداره خودشون اون ربطی به خمس نداره خمس مسئله خاصه و تعریف خاص خودشو داره ریشه اونا نیست ولی اونا دیگه دید و روایات شدید ببینیم که ازش چی برداشت یه کاری نگهدار خمس این مازادش رو باید پرداخت گفته باشند ولی حتی اینجوری بهتون بگم یک کسی که گدایی میکنه دیگه از این پول خمس نباید بده ولی اگر همین پولی گدایی را به یک کار دیگه زد و یه مقداری درآمد ازش کسب کرد اونا باید خمس شود خمس و مالیات هیچ کدام در این جامعه درستخمس اعتقادی داشته باشند اینکه با یه مسئلهای ما الان روبرو هستیم به نام دپو کاری یعنی مردم رو اینجوری در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی پرورش دادن که الان خیلی هم شایع هست که جمع کنید جمع کنید مواد غذای چند برابر نشه حالا مغازه خالی شده از اون طرف مواد غذایی تو خونهها انبار شده داره تخریب میشه حالا این مسئله رو چه جوری میشه حل کرد اگه شما میگید خمس نباشه این مسئله که الان معضلی که جامعه ما هست که واقعاً من خودم شنیدم که چون برنج داشت گرون میشد ۱۰۰ کیلو برنج خریدن حالا توی توی اون شهرهای خیلی کوچیک و فقیر ایران که اینها حالا طرف رفته مغازه میگه من قرص برنج میخوام که این الان متاسفانه ابتدایی هم داشتیم یه درسی که غذای مسلمانان را احتکار ببینید این ربطی به خمس نداره چون اگر همون جنس نخریده باشه پولشو داشته باشه چه جنس اضافه بیاد برای سال بعد چه پول اضافه بیاد ذخیره بشه هرچی باشه باید خمسشو بدی تاثیر نداره که شما بگید چون مثلا از برنج فرض بفرمایید طرف برنج زیاد ذخیره کرده باشه مگه خمس نگیرین اون وقت ادامه میده نه ادامه میداد پولشو که داشت از پولش باید خمس گرفته میشد پس این فرقی نداره ولی اینکه مسئله اح چه کار بکنیم یک حکمی داریم در باب احتکار اونم این مشکلات را حل نمیکنه مسائل خاصی اجناس خاصیه یه حد خاصی اینکه کسی دوتا کیسه برنج سه تا کیسه برنج ببره تو خونه اینا رو بهش نمیگنه ولی کار غیر اخلاقیه که چیز زیادتر بخری که جمع کنه زیاد از حد خواسته انسان را حل کنه که در واقع انسان این مالی که داری میدی میگیری به دست باید خرج کنی نه اینکه نگهداری کنی و مصرف نکنی تا سال ۸۰ درصد مردم حدوداً اینگونه نیست یعنی وقتی میان تا موقعی که میمیرند اینگونه نیست که بگیم که اموالی دارند که در حد متعارف میمونن پس همیشه باید یک درصدی مثلا تعداد مثلا ۱۰ درصد ۲۰ درصد زیاد از حد با اینکه دارن اندازه فرزندشون اندازه باز هم ذخیره میکنن این با خمس هم نمیشه مشکلشون حل کنیم خمس را هم نمیده اجباری که نیست که بدم بازم ممکنه که بازم اموال جمع بشه مشکل حل نمیکنه دوران اقتصاد مدرن انباشته سرمایه پیشرفت اقتصادی بالاخره یک عدهای باید بتونن به یه مالی تو جامعه برسند که کارخانه بزن تا ملک جمع نشه که نمیشه کارخونه زد کارخانه که ما مثلا کارخانه ربطی نداره کارخانه داشته باشد باید خمس شود خمس ندارد قرآن نیومده این رو مثلاً خود شریعت ما حالا یا مذهب ما این رو به عنوان واجب چیز کرده ولی قرآن داره روش تاکید میکنه این رو خیلی حالا نگم واجبه خیلی روش تاکید نمیشه اگر انفاق انجام بشه اگر قاعدتاً اون افزایش به اصطلاح امر داشتن انجام نمیشه نمیمونه چیزی که بخواد چیه یک پنجم به عنوان خمس بده اگر من داشته باشم به این به اون به نزدیکان به فقرا کمک بکنم انفاق بکنم که آیا خمس رو بدم یا ندم چیزی نمونه که تو قرآن اومده این نیست که ما الان داریم اون غنیمت اون چیز غنیمت اون چیزی که الان مسئله است خمس پس انداز پس انداز درآمد که من اسمشو گذاشتم خمس پس انداز درآمد که مشکل ساز برای ما اما اون که انفاق تاکید میشه امر مستحبی آقایون میگن ولی واقعیت اینه که کسانی مثل مرحوم محمدرضا حکیمی یه حرفای خاصی داشت در این باره و میگفت اینجوری نیست که به این راحتی بگیم مستحبه حقیقت آیات هم شما نگاه بکنید الذین فی اموالم حق معلوم لسائل والمحروم شما از این چی میفهمی اول آیه چیه مومنون اونایی که تو اموالشون مال معلوم مشخصی هست برای ساحل و محروم ولی این لحن لحن این نیست که بگیم مستحبه لحنش این نیست که مستحبه یه چیز دیگری نظرم میرسه اون موشکافیایی داره آقای محمدرضا که خیلی روی این قضیه اقتصاد حساس بوده و حرفایی هم زدن و اینها که مثلا اگر مال زیادتر داری ولی مستمندی هست واجب نیست که مستحب باشه و تعریف هم نداره چقدر نه ما داریم توانشو داری میبینی که افراد هم مشکل دارند واجب میگم حداقل آقای حکیمی حرف های اینگونه داره منم حداقل این آیه را این آیه که خوندم نتونستم یعنی من ظاهر میفهمم که اولا خیلی فرق داره با اون زکات و اینها که تعریف شده الذین فی اموالم حق معلوم لسائل والمحروم حد این حد معلومه دیگه زکات و حتی شما فرمودید که باید یک مکان مشخص ایجاد بشه که این معلوم بودنش یعنی حد و حدود یعنی شما میفرماد که این همون زکات چیه یه وقت میگه شما همون معلومه شاید ازش استفاده میکنید که همون چیزاییه که واجبه معلوم بودن این استفاده تعریف کرد که انسان های مومن ادای وظیفه بکنند نه حق داری به سائل بدی نقد داره به مرحوم بدی و زکات را هم اینطوری که مجاز باشه به ساحل یعنی کسی که میاد گدایی کنه مجاز نیستی که من اینجاش را که میگم مثلا حق معلوم که مشخص باشه معلوم یعنی یعنی اینم تو ذهنش اینم گذاشته که اگر کسی اومد ازش گدایی بکنه مبلغی بهش بده مبلغش مشخص باشه اینم جا داده برای خودش که مثلاً محروم یعنی الان که از خونه بیرون رفت دید یک کسی است واقعا گرسنه است پولداره چقدر کار ندارم به این غذا بده انفاق انفاق به معنی انفاقه ولی من حرفم اینه آیا ما با این خون زکات بحث کنیم این زکاتی که این واجب که دادیم دیگه همسایه مون هرجوری میخواد باشه ما از گرسنگی بمیره معمال داشته باشیم گناه کردیم یا نه اگه گناه کردیم همین میخوام بگم از آیه من اینو میفهمم که مستمندان حقی از ثروت ثروت دارند یعنی ثروتمندانه جامعه واجبه براشون که رسیدگی بکنن به هر حال نمیتونه براش تعیین کنیم تعیین نشده و نمیشه تعیین بکنید هر فرد متفاوت شیطانی نیست به چیزشون به کنیز هاشون نه مساویم بشن نه نه نه نه نه مقصود اینه که یعنی چی یعنی آدم حسابیا اینجوری اند که اینجوری نمیشینه خودش چلو کباب بخوره غلام بشین اینجا نون خالی بخور نجو همین غذایی که خودش میخوره تو این تو این نه اینکه مساوی بشن ثروت شان یکی بشه ثروتشون که یکی نمیشه داره با غلام راه بحثشو میکنه به همین خاطر تو ذهن من جالبداره میگه بحث غلامه و میفرماد که شما که خدا بهتون داده این غلام را هم داری نشسته غذا بخوری خودت چهل و چی چی نخور و به او مثلا نون بده مساوی همون غذای خودت میخوره همون کاری که امام علی میکرد امام علی که البته کار دیگری میکرد حتی پیراهن را میگفت تو بپوش این برای جوان خوبه من ولی مساوی برابر این گونه اصطلاح انجام ندید گفت که برادرم تهران بازار وقتی میگفت شاگرد بودیم بازار فرش و خوب صاحب مغازه غذا سفارش غذای این کارگر باید نون خالی شاگرد خودش خیلی خیلی دقیقا این تصورشو بکنید بره غذا رو بگیره خودش بشینه اونجا چیزی ایشون میگفت که یک کبابی بود تهران چلوکبابی یک پیرمرد پشت دخلش بود و یک دیس کباب هم همیشه جلوش بود هر شاگردی که میومد بگیره با این دستش یه تیکه این کباب و تو دهان و اسب به عنوان خاطره مثلا ۱۶ ۱۵ ۱۶ سالگیش که به دلیل به این دلیل این پیرمرده این کارو میکرده که میدونسته که میدونسته که این غذا را که میگه الان دلش میخواد و اونجا میدونسته که چه خبره و بهش داده نمیشه خودش مثلا با دستش میذاشت توی دهانه شاگردایی که غذا بگیرن و آدما اینجوریم بودن سراغ مال یتیم نرید مواظب باشیم در سال از تصادفات از بین میرن نفر اونا چه جوری در حقیقت رسیدن ما چه جوری رسیدیم اصل رو اومدن جبران کردن جاده سازی کردن تصادف درست بشه تولید بشه حالا ما باید راهی پیدا کنیم که جلوی فقر رو بگیریم بله اینو باید پیدا انباشت سرمایه حتماً باید باشه درآمد اون تو برنامهریزی باید باشه آره خوب خوبه مادامی که داریم برنامه ریزی دولت هاست که باید اونجوری باشه ولی مادامی که داریم باید ثروتمندها باید و این من مقصود من نمیتونم بگم که کسی اینجا ما اموال داشته باشه و حسابی هم داشته باشه و گرسنه باشه مثلاً بچه در خونش و این گناه بگیم نکرده اگه نداد از نظر من گناه کرده نه اینکه کار مستحبیه ترک کرده نه اینکه مستحبو ترک کرده گناه کرده بیشتر از مستحب از زمین به نظرم حق با یه بحثایی که آقای حکیمی داشت الان چیز میشه ارزش افزون طلبی بلده یا نه اداره مالی شما مثلا اینقدر فروش کردید نتونست کاری بله نظام مالیاتی اینجا مالیاتم دادم.
خلاصه:
لطفاً توجه داشته باشید که همهٔ مشارکتها در راه روشن ممکن است توسط دیگر مشارکتکنندگان تغییر یابند، ویرایش یا حذف شوند. اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (
راه روشن:حق تکثیر
را برای جزئیات بیشتر ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایش
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
تغییر عرض محدود محتوا