پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
راهنما دربارهٔ مدیاویکی
راه روشن
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
آیات ۴۸ و ۴۹ از سوره بقره
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
[https://t.me/soleimanisaa/4152 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ۴۸ سوره بقره وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٤٨﴾ ترجمه این آیه خوب به لحاظ چی مشکلی نداره. آقای فولادوند ترجمه کرده که بترسید. اتَّقُوا را بترسید آیا باید عرض کنم خدمتتون که بله آقای طاهریم معنی کرده بترسید دیگران کس دیگه چی اینجوری مثلا پرواز کنید یا پرهیز کنید چطوری این از غذا پرهیز کن پرهیز از غذا به بیمار میگن او چیه چجوریه پرهیز دوری کردن مواظب باشید یعنی چی ترس تقوا را به نظر این دو نفر این دو استاد ترس معنی کردند ولی تقوا بسیار خوب حالا مثلا پرهیز کنید از روزی که هیچ کس چیزی را از کسی دفن نمیکند تو قلاب ایشون نوشته چیزی از عذاب خدا من چون کلا با قلاب مخالفم همون معنی چیزی را از کسی دفع نمی کند النفسه شیاطین یعنی چیزی از کسی دفع نمیکنه میبینید کلمه دفع کردن دفن کردن یعنی وقتی میگیم به کار میبریم یک چیزی ناخوشایندی متوجه من باشه باز داشتن دفن کردن معنی یه چیز خطرناک یه چیز تو خود کلمه دفع است دیگه لازم نیست قلاب بنویسیم که عذاب الهی این آقای چمنی کردن آقای طاهری و بترسید از روزی که هیچ کس بلا گردان دیگری نشود بلاگردان اومده ایشون اگه بخواهیم بله تحت الفظی که مثلاً پروا کنید از روزی که کسی مجازات دیگری را متحمل نمیشود ها کاری بر نمیاد با گوشی جذاب مجازات دیگری را تحمل نمیکنیم بله کسی نمیتونه جلوی مجازات کسی را بگیره کسی نمیتونه جلوی مجازات کسی را بگه آیه بعدش ولا یقبل منها شفا و شفاعت پذیرفته یعنی از هیچ کس نفسی شفاعتی پذیرفته نمیشه هیچکس اونجا توانایی نه درسته من محتوا را گیر نداریم محتوا همه درست گفتن رو محتواش درسته یک چیز ترجمه کنیم ترجمه داریم چی میکنیم بحث وگرنه محتوای این آیه روشنه معنیش چیه کسی به کار به درد کسی نمیخورد خودمونیم کسی به درد کسی دیگه نمیخوره تحت الفظی بخواهیم معنی کنیم جمله را ولا یقبل منها شفاعت شفاعتی هم پذیرفته نمیشه شفاعت یعنی چه واتساپ میانجیگری خوبه خود کلمه شفع یعنی زوج و شفعه ولوت ولی واسطه میشه که ارباب این رعیت را بپذیره در گذر ازش میان جیب میانجیگری به اصطلاح آقای فولادوند که گفته شفاعتی پذیرفته نمیشه آقای طاهری فرمود و هیچ شفاعت و امدادی از او پذیرفته نگردد من به نظرم این دقیق نیست امداد غیر از شفاعته امداد یعنی کمک وساطت داره میگه کلمه امداد و معذرت میخوام امداد اوردی وقتی میگی شفاعت و امداد یعنی این عطفت تفسیر یعنی شفاعت یعنی امداد امداد با شفاعت فرق دارد ولی ایشون شفاعت و امدادی از او پذیرفته نگردد من شفاعتم معنی بکنیم وساطت میانجیگری وسایل خوب تموم بشه برگرده ببینید خب این یک آیه را نداریم وقتی قرآن یه آیه اینجوری می فرما لا یقبل منها شفاعت شفاعتی پذیرفته نمیشه واقعیت اینه که لحن این آیه اینجوری نیست که حالا بگیم یک جای دیگه گفته باشه الا از اینا الا از اینا کلی شما گفتی شفاعت پذیرفته نمیشه یه جا بگه که شفاعت پذیرفته نمیشه شفاعت کنند الا به اذنه الا من بعد اذنه پیدا بکنید جالبه اینجا دو جور دیگه داریم الا منزل الذی یشفع الا به اذنه آیت الکرسی به حضرت نه نه ربطی پیدا بکنیم بله بعد اذنه آره آره ما من شفیع الا من بعد اذنه ذالکم الله ربکم افلا تذکرون ببینید این آیه را وقتی نگاه میکنیم که یونس آیه ۳ سوره یونس بحث در مورد اصلا قیامت به اصطلاح حسابرسی قیامت اصلاً بحث نیست اینو توجه کنید ان ربکم الله الذی خلق السماوات فی الارض فی ست ایامهر ما من شفیعن الا من بعدی یعنی چی اینکه اصلا بحث حسابرسی نبود بحث قیام بعدشم بحث قیامت نیست ذالکم الله ربکم فابو تذکرون پس این اصلاً بحث بحث چیز دیگریه به همین خاطر که اینجا اصلا مسئله او شفاعته اخروی نیست وساطت اونجا مثلاً تو اداره تدبیر میکنه کسی تو تدبیر عالم نداره واسطه باشه الا بعد از اسمش مثل مدبرات مدبرات داریم یا پیامبر که داره تو پیامبر هم داره کمک میکنه که تو مسئله هدایت اینا با اذن پروردگاره بنابراین این من بعد که سوره یونس اومده ربطی به اون مسئله شفاعت اخروی نداره داره میگه وساطت در تدبیر عالم نه وساطت برای نجات و رستگاری خب پس این قضیهاش به نظرم متفاوت چه معنی کنیم منزلذی یشفعو الا به اذنه یعنی معروف اینه که داره این آیه اینو میگه تصویر شفاعت نمیکنه مگر با اذن خدا با اجازه ولی من خیال میکنم معنی اینه چه کسی بدون اجازه خدا شفاعت میکنه یعنی خدا به کسی اجازه همچین چیزی نداده من این الا به اذنه را من غیر معنی میکنم چه کسی شفاعت میکنه در حالی که خدا به هیچکس اجازه شفاعت نداده مقصود من اینو میفهمم از اونا میفهمم ببین منزلذی یشفع الا به اذنه چه کسی شفاعت میکنه بی اجازه من اجازه ندادم من که اجازه ندادم الا مگه حصر نمیکنه که مثلا بگه غیر از این تا حالا اونا شفاعت نمیکنن الا اینا خوب حذف نمیکنه خب الا بگم خیلی کنار هم معنیش چیه نه دوستی به کار میاد نه شفاعت به کار میاد کلی داره میگه اون وقت فوری آیه بعدی شما این جور معنی میکنید مگر کسانی که من اجازه بهشون دادم و اون روایت مجمو داریم هم روایت فقط عمل از پیامبر روایت زیاد داریم که فقط عمل که ولی اینجا دوتا ببینید بحث است بحث قرآنی بکنیم از نظر من تو قرآن شفاعت نیستتو قرآن شفاعت نیست بحث دیگر این پرونده نمیگه این نه من ازش اصلا آیه قبلم توجه نداشتیم که گفته قبلش بلافاصله گفته شفاعت نیست ناجوره که نه اون آیه داره میگه که چه کسی اجازه ندادم اجازه شفاعت نداد یادمون بیاد که ابراهیم خلیل را که شما فرمود میخواست برا پدرش یا به قول عموش خدا بلد نبوده بگم گفته پدر نبود واژه عمو را بلد نبوده جاش گفته ابیه آذر عرض کنم خدمتتون که میخواد چی بکنه یک آیه دیگری داریم درسته اینم قشنگ الا من ات الله به قلب سلیم قلب سالم تحویل خدا بده یعنی درون قلب که سالم تحویل گرفتی سالمم تحویل بدی با اون انسان شناسی که من بحث میکنم خیلی جالب داریم که خداوند به ابراهیم خلیل میگه نکن براش استغفار نکن ابراهیم که نکن قرآن شفاعت نداریم میریم سراغ روایت حساب جداست روایت تو روایت داریم تو روایت دارد اما تو روایت که داریم شفاعت همون روایات نمیگه ائمه شفاعت میکنن ها مثلا روایت مومن شفاعت میکنه شهید شفاعت میکنه چی شد چیز مخصوص اینکه ما گفتیم که در نظر بگیریم یه چیزی نیست که مخصوص ائمه اطهار باشه سلمانم شفاعت میکنه ابوذرم شفا طبق این روایت آدمای خوب شفاعت میکنند مجموعاً آدمای خوب میتونن یه نکته نکته دیگری یک اصل عقلی قرآن داشتیم نسل قرآنی برهانی داشتیم که و لیس لسان الا ماسا فقط و فقط آنچه وارد بشه پس تو قرآن نداشتیم تو روایت چیز ویژهای برای ائمه اطهار نیست برای آدمای خوبم هرچی هم اینه حالا شما اگه میخوای باور داشته باش به شفاعت آدمای خوب نه خصوص ائمه ائمه روایت از امام خواجه نصیرالدین طوسی از امام خواجه نصیرالدین تو بحث دین خیلی تاثیر مهمه همه قبول ولی یه مسئله است چیزی وقتی وارد مفاتیح شد تهران شما تشریف داشتید نسبتا شلوغ بود هیچ کس نمیدونست هیچ کس تو آوردی تو کتاب مردم میگن مال امام پررنگ با خط قلم درشت قرمز بولد بکنی که این مال خواجه نصیرالدین طوسیه که مردم فکر نکنند که چه هست و بعد دیگه عرض کنم که میشه یه کاری که گفته اینها مرتب بخونید شب خاصی هم گفته بخونید چهارشنبه بخونید فکر میکنن و اون موقع دیگه یه چیز دیگری من وقتی بیماریم چی بود دست میلرزید یه آقای فاضلم اومده بود میگفت به من که ۱۴ بار اینو خوب میشید مجرب مجرب ۱۴ بار دعای توسلی ۱۴ از کجا تجربه چیزی من بیماری افسردگی روانی و مشکل و مشکلاتی دارم راه حلی برای من یه چیزی نوشت و بهش داد و دید که ترکیه میگه برو تفری آنتالیالیا تفری ترکیه اگه نقطه دار بود که مشکل داشت هفته معالجه شد بنده خدا شفا هست که مثلا پدر مادر برای فرزند از خدا درخواست دعا خواندن حسن دعا اشتباه بزرگیه که بین ما معروف شده که ادعا یعنی خواستن دعا مخل العباده روایت داریم مرد دعا است یعنی چه خاصن عبادت منظورش اینه که چیزی بخوام خدایا من برسونین یا نه یاد خدا اقیم الصلاة لذ یاد خداست دعا یعنی خواندن یاد خداست ولی جدایی از این یک مصداق خواندن خدا از خدا بخوایم اتفاقاً درجه پایین است از بالاش نیست که ممکنه یک کسی بگه که یعنی اینا آدم ضعیفی نیست که مثلاً بگه من شکرگزاری میکنم الانم پول میخوام ولی پول میگم خدا که میبینه وضعیت منو خواست برسونه نخواست نرسه این آدم ایمانش ضعیف نیستا اینکه کسی میگه آره بالاست خدا که به من احاطه داره میبینه اصلا نمیدونم با این حال خواندن خواستن خدا از خدا بازی ارزش خودش یه چیزی که میخوای یاد خداش همین که فکر میکنی یک کسی هست که میتونه کمکت کنه مشکل برطرف کنه این هم خودش اون وقت این خودش ارزش و هم ممکنه آدم برای خودش بخواد هم بره دیگران بخواد متفاوت قضیهاش ما اگه مثلاً یک کسی بره پیش پیامبر و از پیامبر بخواد که برا من دعا کن چه اشکال داره یا برای من استغفار کن یک آیه داریم که استغفار پیغمبر مثل استغفار بقیه نیست مقامش بالاست مقامش بالاست استغفار آخه اینا رو اون وقت استفاده ازش میکنن که پیامبر متفاوت با نه نه مقام معنویش بالاست مقام معنوی به هر حال پس من دود میخوام بگم قرآن شفاعت نداریم تو روایات داریم ولی تو روایات که داریم به این دو نکته توجه باید بکنیم نکته اول اینه که تو روایات شفاعت چیزی نیست که مخصوص ائمه باشه کردیم به ائمه مقامی که اگر شفاعت را معنایی کردیم که معنیش پارتی بازی یه چیزه اینجوری شد اون وقت به این دلیل باید کنار بذاریم که با انسان الا ما چون با قرآن ناسازگاره باید کنارش بگذاریم بنابراین هر چی میخوای معنی کن معنی کن حالا کسی باور داره ولی باید با من انسان الا ما سازگار باشه این یعنی اینکه مشهور سازگار این معنی که چیزی که ما الان رو منبر مون ختم و اینها میگیم یکی از محبان اهل بیت از دنیا رفته بود شفاعت شامل حالش میشه و یه خورده خوش خیال به این چیزی نیست که محب اهل بیت اینجوری نیست که رایجه مشکل داره یه ذره دستکاری میشه خرابم میکنه ها یعنی اثر منفی میذاره تو اجتماع تلقین بکنه به خودش که من چون دوست دارم علی را جان تو بهشت این خیلی خطرناکه این خیلی ضرر داره و به هر حال این مسئله شفاعت حالا اینجور شفاعت در روایات هم صحیح نیست نه نمیگم صحیح صحیح نیست ببین من عرض میکنم خدمتتون که شما بالاخره توی قرآن نداریم بلکه شفاعت نیست ولی تو روایت داریم حالا که تو روایت داریم این دوتا نکته را توجه بکنیم همین الانم به آدم اونی که روایت میگه مومن میتونه شفاعت کنه نکته دوم اینکه هرچی میخواد باشه هر باوری اولاً روایتو باید عرضه کنیم به قرآن باورهامون هم باید عرضه کنیم به قرآن از هر جا میخواد گرفته باشه معنایی که میخوای بکنی از این شفاعت مواظب باش محدوده دارهنبات ناسازگار با انسان که معنا کنیم ببینید مثلا به عنوان نمونه میگم من ندیدم یه دوستی میگفت فاصله اساطیر میگفت آیت الله خمینی آدرس هم به من داد ولی من نرفتم یادم رفته میتونم دوباره بپرسم آیت الله خمینی گفته شفاعت فقط در هدایت داریم نه در رستگاری یه جایی در یکی از آثار او آدرس ما فقط شفاعت در وساطت در هدایت چه اتفاقی می افت اگر شفاعت هدایت کرده ۱ عالم کاملا سنتی که مورد قبول است میگه ما فقط شفاعت در هدایت قبول کنیم که این چیزایی که میگیم قیامت در رستگاری را قبول نداره شفاعت در هدایت را قبول باشه در قبول ندارید انسان قبول نیست حرف بیخودتر از اینکه چون محب علی بوده جاش کاراش خوب بود دیگه ظلم کرده حق مردمو ضایع کرده برای همه به کار میبرند و خیلی جاهاش درست نیست اهل بیت خوبان باشد جهت گیری انسان قرار میده که معکوس نداشته باشد واقعیت اینه که اگر کسی خوب واقعی داشته ارث مدل طرفداری از استقلال و پرسپولیس سال ها این این ملاک نداره هیچی نداره این از بچگی عادت کرده مالکش سرمایهدار مثلاً یه سرمایهدار اومده باشگاه خریدم فوتبال بازی میکنن حسابی میخوره که امشب شکست خورد چی خوب باشه هیچی نمیخوام رد کنم یه نوع تفریح ولی میخوام بگم منطقی هم نداره خوب علی هم که میگیم همین قدر به حد همینه ولی حب واقعی باشه معشوق خودش را عاشق خودشو شبیه معشوق میکنه هندوستان مثل او بشه ولی آیا ممکنه که یک کسی دوست داره داشته باشه کسی را بله ولی نباشه یک تو نهج البلاغه داریم پیداش میکردم حفظم بودم ولی الان یادمه لا تکون من من اینجور داریم امام علی می فرماید از اینا نباش یادم رفته با اینکه قبلا حفظ کرده بودم صالحینه ولا یعمل عمله اولش میگه لاتکم من من اینجوری آدمای خوب و دوست داره ولی خودش مثل اونا عمل پیدا کردی من من یرج الاخرت بدون عمل چیزی هم هست که امام رضا بود امام رضا امام زمان امسال تعداد کفش دزدیدن بعد یه دفعه چشمش افتاد عربی خوبه حکمت چند بود ۱۵ خوب لا تکون آخرت بغ غیر عمل و یر توبه به طول عمل انشالله فردا توبه میکنم ایشالا فردا بله یقول فی الدنیا به قول زاهدین و یملو فیها به عمل راغبین حرف که میزنه صاحب عمل که میکنه شیفته دنیاست بله منها لم یقنه سیر نمیشه بهش داده نشه قناعت نمیکنه اونایی که بهش داده شده نمیتونه جا بیاره زیاده باز میخواد دیگه بخواد نهی میکنه مردم از کار زشت ولی خودش نمیپذیره امر میکنه به چیزهایی که خودش انجام نمیده و این تیکش مقصودم بود خیلی قشنگیه این این حکمت حکمت قشنگ نه ولا یعمل عملهم آدمای صالح و دوست داره ولی عمل اونا را انجام نمیده نمیده دنبالشم قشنگه ظلم بدش میاد از گناهکارا ولی کثرت ذنوبه و یوقیم الموت من عجله چرا از مرگ میترسه خاطر گناهش ولی در عین حال به همون گناهش ادامه میده بله بعد ادامه داره این طولانی است تقریبا نزدیک ۱۵ خط قشنگ اولا که سالهای اول طلبگی به ما یک اساتیدی که داشتیم بعضی چیزها را میگفتن حفظ بکن یک شین بود که حفظ کرده بودم و این تموم باشه هنوز تموم نشده معادلش میگن چی عوض مثل مثلا میگن او گناهی که کردی جایگزین خوب آقای چیز کرده و نه به جای بدلی گرفته به جای وی بدلی گرفته میشود بله مثلاً بدل گرفته میشود تاوان مثلا خسارت قبول میشه مثلا آره یا آقای چیز گفته و مجازات هیچ کس باز خرید نشود ببینید ایشون اومد و ضمیر منها را شما آقای مطل اینجا منها را آقای چیز گفته و مجازات هیچکس باز خرید نشود امینها را برگردون به مجازاتی که از سیاق گرفته شده بود ظاهرا و به همدیگر را نمیتوانند کمک نه این نیست جای اشتباه نه اون که هیچی معادلی پذیرفته میشه جایگزینی پذیرفته نمیشه ایشون تاوان خوبه عوض گرفتن معنی کرده که کسی به کسی نمیتونه برسونه سرون هیچ کس به هیچ کس یاری نمیتونه برسونه اینم ضد اون معنای شفاعتیه که رای جهاد برخلاف هیچ کس نمیتونه کمک کسی دیگر هر کس خودش و خودش خودشه نه خوب مفهوم من حقیقتش به معنایی نرسیدم اونم میدونم که فرمایش که نقل شد که گفت اون دوستمون میگفت که آیت الله خمینی گفته با این روایات جور نیست معلومه روایت کتاب اگر بخواهیم روایات را من بخوام بگم من حقیقتش معنایی که با اون لیث لسان الا سازگار نباشه تو ذهنم کلنجار رفتم ها چیزی پیدا نکرد نمیدونم چه کارش کنم اگه بخوام بپذیرم یه وقتایی مثلاً برای اینکه سازگارش بکنم مثلا این تو ذهنم میومد که مثلاً یه کسی چهارچوب ها رو خودش درست کرده ولی مثلا در مثل که میسازی هم بتونه سورا را اصل اصل خودت درست کرده باشی تا حالا اون کوتاه نارسایی ها این تقریبا میشه خودت مثلا ببینید شاهدش هم اینه حالا اگه بخواهیم اونجوری روایی بحث کنیم میگه شفاعت ما شامل حال کسی که را سبک به شماره نمیشه سبک به شمار ظاهرا از امام صادق علیه السلام که آخر از نزدیکای فوتیها رو جمع کرد و اینو گفت لا چی لاینال و شفا با سلام نماز سبک به شماره سبک شمردن غیر از نخوندنه ولی سبک میشماره سبک میشماره شامل یا مثلا یه روایت دیگه داریم پیداگفتم که تو روایت داریم بله بگم عرض میکنم جوری معنی کنیم که با اون اینا با اینا ناسازگار نباشه یا روایت دیگه که داریم که کسی که پیرها را بزرگسالان را احترام نگذاره شفاعت ما شامل حالشون نمیشه قرار شد اینا رو خودت طرف انجام داده باشه نماز سبک هم نشمرده پس قطعاً همینجور تو اخلاق هم که میگه به بپذیر در مورد خدا امکان پذیر هم برسند مرحله رشد و تکامل یعنی در واقع جزو بازی های این دنیاست تو مراحل رشدی به اینجا تو این دنیا برسه داره سیر رشدشو میده پس به اون دنیا درس اخلاق امام صادق بوده حالا هر چی باشه ببینید به داخل خانه نگاه بکنه از ما نیست تعبیر اینجوری که از ما نیست ولی شفاعت رو من حداقل این دو مورد را روایت از که هرکس به پیرترها احترام معروفه که امام صادق جمع کرد و فرمود شفا من من قرار شد این را انجام دادیم چی میمونه من میگم اینجاست که دیگه خلاصه به خودم انجام داده بودم که دیگه حالا نمیدونم حقیقتش چی بگیم امام صادق علیه السلام برای کسی که نمازش را خوب خوب و خوب جدی شمرده خفیف نشمرد یعنی رعایت کرده و در نتیجه روزه و آدم اینجوری اینا رو رعایت کرد اخلاقی رعایت کم داشته که اوچیو پر میکنه یعنی میخوام بگم خود روایات را هم که میگه شفاعت من نمیتونم چه جوری بگم اینا بله برای تعیین مهریه حضرت زهرا که شفاعت ج شفاعت امت محمد یک چیزی هم هست که آب محو فاطمه سه چهارم کره زمینم آب هم قهوه زیاد هست آره شما میخواست از آیه اسرائیل گناهی کرده باشد چند بار تکرار شده آقای جعفری نقطه ای را میگفتند که خود اینا میگن برگزیده هستیم یا نیستیم و به چه معنایی داشتند از زمان حضرت ابراهیم که مژده داده میشه حضرت ابراهیم مژده بهش داده میشه که یه نسلی از پدید میاریم ویژه از همون جای نو ویژگی دارند مشروطه میگه مکرر چند جا مثلاً ابراهیم میگه به اسحاق میگه به ادامه میگه اگر از من اطاعت کنند یعنی برگزیدگی اینجوریه اگر از من اطاعت کنند و اوامر معنای اجرا بکنند سرور همه اقوام خواهند بود و چه خواهند بود و چه خواهند بود و عظمت بهشون میدیم ولی اگر نافرمانی بکنید بدبختتون میکنم خارتر از همه اقوام میکنمتون چه میکنم همه جا اینجوریه یعنی حداقل تورات تو تورات اینجوریه از حضرت ابراهیم حضرت یعقوب هر جای مژده داده میشه این مژده اینجوریه این نه اصل نسل خاص منه اگر منو اطاعت کنن اگر نافرمانی کنند اگر اطاعت کنن بهتر از همه دنیا اگر نافرمانی کنند بدتر از همه دنیا یک چیز اینجوری هست توی مقرب هم هست توی دوران یعنی اون امتیازی که داده شده مثلا اگه گفتیم امتیاز حضرت موسیست که خیلی امتیاز اگه ازش استفاده بکنیم یک همچین چیزی عرض کنم که بریم سراغ بعدی یا بله آیه بعدی اینه که من فرعون یسومونسو العذابناکم و یستحیون نساکم و فی ذالکم بلا ربکم عظیم و یاد بکنید اون موقعی را که نجات دادیم شما شما را از آل فرعون از اینجا آل فرعون نه یعنی خاندان فرعون یعنی پیروان فرعون یعنی فرعونیان فرعونیان یسمکم سو الاذاب که شما را بدترین مجاز سخت سخت شکنجه میکردن شکنجه کردن و دخترها را یا زن ها را زنده نگه میداشتند هیچ اضافه که چی لازم نیست چیزی که اضافه میکنی یادم نیست کجا بود که میگفت که مثلا میگه پسران را زنده و دخترانتون برای کنیزی زنده می داشتند دکتر قلاده جدیدم نوشته است یکی از این مترجم نه نه هیچی لازم نیست پسرانتونو میکشتند دختران را زنده نگه میداشتند خوب برای اینکه زنده نگه داشتن مثلاً برای چه کاری برای چی اینجوری میتونه باشه این دیگه ما ترجمه بکنیم یه چیزی میریم اونجا مثلا یه همچین چیزی هست وقتی حضرت یوسف اومد توی مصر اونایی که حاکم مصر بودند هم نژاد بودن با یوسف یعنی از بین مهاجرت کرده بودن و یه دوره مصر را فتح کرده بودند که بهشون میگفتن هیکسوسها شبانان خوب اتفاقا به همین دلیل راحت یوسف و پذیرفتن هم نژاد بعد یک دوره میگذرد ۳۰۰ ۴۰۰ سال نظام عوض میشه تعبیر اول صفر خروج اینه که پادشاهی روی کار آمد که یوسف و خدمات او را نشناخت این آقایون میگن که یعنی نظام اون موقع بودند نظام جدید اومد روی کار اون وقت اینجا که گفتن نکنه دوباره دشمنان حمله بکنند و این بنی اسرائیل که الان تعدادشونم میگه خیلی زیاد شده بود با دشمنان همکاری کند چرا این تو ذهنش اومده که اینا فامیلن با یک سوسها اینا چون فامیلن اگه دوباره اونا حمله از داخل با اونا همکاری میکنن به این خاطر شروع کرد پسرها را چون پسرها میجنگند فرق داره با دخترها دخترا خدمت گذاری میکنن یک آقایی به نام راموس دوم اومد روی کار این نیست دوران شهرسازی و اینا داشت که چیز میخوان یه چیز خاصی بسازند و خیلی عرض شهر بسازه و فلان اینها بنی اسرائیل کار گرفت که کارگر مفته است اینا بهانه کرد که اینا چون خارجین ازشون کار رایگان بکشه پسرا که کارگر باید کار بکنن اینا نیست چون چیزها تو تاریخ که نیامده هیچی دربارهاش اینکه یوسف و اسرائیل و اینا مصر بودند هیچی یک اثری ازش میگه که پادشاه روی کار اومد که نشناخت و گفت این تعبیر اومده که نکنه دشمنان ما حمله بکنند و اینها با دشمن همکاری کنند این تحلیل آمده و به جورم در میاد که پسرا رو به این دلیل کشته باشه که پسر نتونن کمک بکنن بله پسرانتون را میکشتند و دختر زن ها را زنده نگه میداشتند و فی ذالکم بلا من ربکم عظیم و در این آزمایش بزرگ از سوی خداوند آنگاه که شما را از قلاب نوشته چنگ فرعونیان رهانیدیم نه میخوام بگم چنگ نمیخواد از فرعونیان رهانید معنی داره که ما چیزی اضافه کنیم خوب دوباره تو قلاب گفته آنان شما را خوب حالا مثلا اینجا یک چیز خوب قاعدتاً در تغییره که باید بگیم مثلا که آنشما را یعنی در حالی که اونا در حالی که اونا شما را سخت شکنجه میکردند پسران شما را سر میبریدند و زنهایتان را زنده میگذاشتند و در آن پرانتز نوشته امر برای قلاب بسته آزمایش بزرگ از جانب پروردگار بود نمیخواد این چیزها را هم بگیم تو این ماجرا این ماجرای آزمایش بزرگ الهی ماجرا اینکه گفتن چه کردن و اینها در واقع منجی را از بین ببرند چیزی داریم تو تورات منبر ها و اینها گفته میشه که میدونست فرعون که کسی قراره بیاد سرنگونش کنه و او را کشته باشه جور نیست مشهور روایت کسانی از شرق اومدن و گفتن که گفتن یه تصمیمی میاد که چه میکنه اصلا خود یهودی ها معتقد بودند که همشون که کسی قراره بیاد که حکومت داوود را دوباره برقرار کنه این اعتقاد اون وقت تو اونجاست که کسانی از شرق اومدن که ستاره ما دیدیم و او متولد شده به این خاطر شروع کرد بچهها رو بکشه و اینا که پریدنی دنبال بکنه که پیدا بکنه و بکشد که مجبور شد حضرت مریم با یوسف نجار حضرت مریم فرار کنن به مصر مریم شوهر داشته ولی اون موقع که حضرت عیسی متولد شده عقد کرده بوده و خانه شوهر نرفته بود یعنی معجزه آسا متولد شده اون وقت اونجا هم هیچ موقع شوهر نداشته فرزند هم داشته از ایشونم فرزند فرزند داریم که برادران مادر و برادران دم در منتظرن فقط حضرت عیسی به شکل معجزه آسا پدر که اینجوری که عرض کنم خدمتتون که میرن و فرار میکنند و میرن مصر رو داستان های خیلی خوب ایشون پس معنی کردن این شکلی شما فرمودید آزمایش نیست نه آزمایش دیگه اون چیزایی که سر ابراهیم خلیل اومد جای آسونی بود ذالکه شما درستش کنید من اشتباه خوند علیه بنی اسرائیل بر من که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتی به بردگی گرفتی یعنی همشون برده در واقع بودند میگه که فرعون میگه که حواست نگه داشته نه نه میگه که ببین تو میگی ما بزرگت نکردیم تو قصر این کارا مگه چرا ناشکری کردی ناسپاسی کردی وقت میگه خوب اینجا نمیگه آره من بودم علتش چی بود که من اومدم توی خواب برای اینکه تو بنی اسرائیل را برده کرده بودیم و میکشتی و چه میکردی من گذرم به کاخ افتاد اسرائیل آیا نعمتی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتی کار میکشیدن ازشون اونجا که اومده تو تورات بهشون گفتن که باید مثلا میگفتن اینقدر خشت بزنید چه کنید بد با کاهم ساختن بعد میگه دیگه وقت خواهم خودتون باید تهیه کنید میخوام بهتون نمیده یعنی هی سختتر میکردن کار را نه نه اون داستان فرعون بله بنی اسرائیل اومده که تو چرا ما میگی آیا بچه نبودی کوچک نبودی و بزرگت کردیم و چه کردیم و چه کردیم جوابی که میده میگه تمومها علیه اسرائیل این که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتی که منتش سر من میذاری خیلی از فرعونیان یاد گرفته اینقدر لازم قدیم بریم بودن بین فرعون تا بعدشم بودن آدمایی که مخالفت یکی از پدر خانم یکی از دوستان ما که توی جامعه مدرسین گفته بود که شما چه جوری مدرسین برای شما توضیح داد با اینکه استانداری فرمانداری جامعه مدرسین حرم مخالف بخونیم بعد این آیه را به یاد دارید آنگاه که شما را از سلطه از فرعونیان نجات دادیم چشم شما را نیاورد این نباید بیاره توی قلاب خاصیت زبان عربیه که قلاب نباید بیاره از بیرون که شما را به سختی آزار میدادند پسران تان را می کشتند و دختران تان را زنده رها میکردند خوب این تا اینجاش و در این اینجا دوباره قلاب باز کرده دشواریها و نجات هم دشواریهاش به هم نجاتش گفته نمیدونم و در این امر من باشم در این امر آزمونی بزرگ از جانب صاحب اختیارتان بود در این حادثه در این موضوع چی بود آره دیگه مسئله خاصی هم به اصطلاح نداره خوب خسته نباشید.
خلاصه:
لطفاً توجه داشته باشید که همهٔ مشارکتها در راه روشن ممکن است توسط دیگر مشارکتکنندگان تغییر یابند، ویرایش یا حذف شوند. اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (
راه روشن:حق تکثیر
را برای جزئیات بیشتر ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایش
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
تغییر عرض محدود محتوا