آیات ۳۴ تا ۳۶ از سوره بقره: تفاوت میان نسخهها
صفحهای تازه حاوی «[https://t.me/c/2211001204/6140 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم اینکه معنیش هم روشنه فرشتگان که سجده کنید به آدم یعنی خضوع کنید نسبت به آدم احترام بذارید به آدم پس مثلاً احتر...» ایجاد کرد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
بسم الله الرحمن الرحیم | بسم الله الرحمن الرحیم | ||
آیه ۳۴ هستیم، وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ اینکه معنیش هم روشنه یاد بیار وقتی که گفتیم به فرشتگان که سجده کنید به آدم یعنی خضوع کنید نسبت به آدم احترام بذارید به آدم پس مثلاً احترام گذاشتن الا ابلیس که ابا واستکبر و کان من الکافرین و پرهیز کرد و گردن کشی کرد در مقابل حق. استکبار اگه بخوام واژه برابر اسلام را بگیم تو قرآن استکباره. استکبار در مقابل مسلم که در مقابل حق تسلیمه، مستکبر کسیه که در مقابل حق گردنکشی میکنه. درست روبروی همدیگه خوب ابا کرد از این دستور و استکبار ورزید یعنی تسلیم حق نشد و نتیجه استکبار بکنه تسلیم حق نشه کان من الکافرین، کافره، کافر اون یکی که به حق گردن نده تسلیم حق نشه کان من الکافرین یعنی از کسانی که زیر بار حق نمیرن حق ستیزان مثلا حق گریزان حق ستیزان. خوب صفحه بعد چند تا آیه دیگه مثلاً داریم رکوع کنید با رکوع کننده ها رکوع نماز یا معنیش مقصده قاعدتا معنی اصلیش مقصود یعنی خضوع کردن در مقابل خدا کلمه شاید مناسب نباشه تکریم خضوع احترام چه چیزهایی باید بگذاریم سجده نه مقصود که بگن فقط در مقابل خدا لغویشه ایشون هم آقای طاهری هم همین معنی کرده و درستم هست به نظر من بریم سراغ معنای لغویش سجده کردن خوب فقط اینجا این الا ابلیس را خوب یه نکته داره میگن جای دیگری فرموده کان من الجن از جنس فرشتهها نیست خب ببین با اعتقاداتم اگر قرار باشه که به اصطلاح بگیم فرشتهها حالا اونطور که اعتقادات رایجه معصومن مثلاً از خطا خطا نمیکنند نباید بشن پس شیطان نباید از جنس فرشته ها باشه اعتقاده رایج بگیرید که ظاهرا از قرآن همین برمیاد بله البته قبلش اگه یادتون باشه حداقل یک داشتیم که گفتیم صادق اونجا تک تومان را گفتیم من میتونم باشه که آنچه که آشکار مخفی میکنه ولی یک کلمه بالاتر صادقی درست میگویید نه راست میگویید اگر اشتباه نمیک مثلا این مقصود ولی اگر بعضیا یه خورده کسی یه جور دیگه معنی کنم اون وقت ممکنه به اینجا برسه که پس فرشته ها هم ممکنه براشون سقوط اون وقت اون قضیه هاروت و چی دوتا فرشته هم داریم که مثلاً سقوط کردن و اینها و چیزی درباره فرشتهها نمیدونیم یا حداقل یه جاهایی تو قرآن داریم که فرشته هم من فرشته رو دیدم که اشتباهات وحشت میکنه خودم دیدم فیلم ماه شب ماه مبارک رمضان که پخش میکرد آیه قرآن اشتباه میخوند که من خیلی به خودم امیدوار شدم وقتی فرشته اشتباه میخونه خوب به اصطلاح من دیگه طوری نیست انسان توانایی داشتند شما فرمودید که داستان خیلی خیلی من معتقدم که پیام ماجرا را بگیریم و خیلی به فرشتهها ور نره خیلی به اجنه و کار باشون نداریم هرجوری میخوان باشن باشن این خداوند گفته که ابلیس کافر و از جنس حالا اصل این فرشته ها جنس شان چیه نمیتونیم بگیم مجرد گاهی فرشته مجرد یا مجرد نیست کار ندارم باهاش من مثلا واقعا نمیدونم دونستنش غیر از اینکه این مسئله قرآن حل میکنه غیر از اون چه تاثیری شما توی منظومه فکری تون اصلا نیاز ندارید که کار داشته منم باور شما را دارم گزارش های که میدهند یعنی تجربه میکنه در زندگی فرشته چیه اون چیه ولی آیا واقعا چیزهای شخصی اتفاق افتاد قشنگ یعنی علم تجر ولی اگر دست من باشه تلاش میکنم نه اینکه وقت روش بزارم که چیزی به علم من چه جوری کشف بکنم چه جوری کشفش بکنم که چی چی هست آیا میشه آیا من واقعا تا حالا ندیدم و گفت که یک خانم این جاهز شخصیتی بوده عالم خیلی معروف ولی خیلی بد قیافه بودی خیلی بد قیافه بود و هیچکس حاضر نبوده باشه ازدواج بکنه یک خانم اومده که بهش گفته که خب من باهات ازدواج کنم بیا بریم سر جای تو بلند شو بردتشو خیلی راه و یه مغازهای یه جایی گفته آقا دیدن بهت میگفتم دیو هست قبول نمیکرد هیچی این پس دیو هست که ببینید این حرف های که از تجربیات میزنند تجربههای شخصی در مورد چی در مورد همه چی داره آدمای خوبم نام آدمهای بد همه نیستند در مورد ملاقات فرشته داریم در مورد ملاقات بابا امام زمان داریم ملاقات امثال اینها پدر علم عرفان ما عرفان نظری دبیر مرحوم مطهری ابن عربی که پیامبر نشسته دست راستش ابوبکر نشسته دست چپشم عمر نشسته و شیعه بگیم که واقعاً این مکاشفه رخ داده واقعاً همینجور بوده ایم مکاشفات را کار روانشناختی روش کرد ببینیم چه مقدارش مثلا اون چیزهایی که طرف باور داره من احتمالش یه روزی تو علم روانشناسی و اینها خیلی آدم یه خوابی میبینه هیچ زمینه ای نیست معمولا خواب انسان چگونه است که باهاش درگیری همون مسائلی که به فکرش هستی تب داره و یه چیزایی میبینه در عین حال که اصلشو نمیخوام انکار کنم اصلا نمیخوام اصل واقع این کار کنم اما همه این مکاشفات که میگن نقل میشه و اینها و اینقدر داستان تو زمینه های مختلف از آدمای خوب یک کلیپ پس از مرحوم آیت الله بهجت نمیدونم دیدید یا نه در مورد جعفر چی بهش میگن زعفر جنی جعفر جنی نمیدونم چند سال پیش فوت کرد و الان پسرش رئیس اجنه است و اسمش چیه او کلیپ هست و از آیت مستقیم آیت زده اون وقت از قول کی میگه میگه یه پیرمردی که اهل فلان بود دیده بود باهاشون ملاقات داشت و اینها و آدم خوبی بود آیت الله بهجت خیلی خوب بوده ولی هر خوبی معنیش این نیست که آدم نیست آدمای خوبی داریم که سادهاند زود باور پیرمردی اومده یا کسری یه چیزی رو گفتم میبره که الان اون رئیس پسره جعفر جنی که زعفرانی رئیس بوده و زمان نمیدونم امام حسین و خدا پیغمبر و اینا هنوز بوده تا الان الان مرده و پسر شده سند این را که میگه خودش سندشو میگه پیرمردی بود و اون ارتباط داشته حالا من چقدر برامیه بحثی داری بحثی هست منم هنوز جایی طرحش نکردم این را ولی خیلی مسئله مهمیه توی حوزههای تصمیم داشتم یه جایی طرحش بکنم و اینا ولی به مناس منطقی صادق بودن با صادق شناس بودن ما دوتا عنوان داریم یک کسی راستگو راستگویی یه چیزه اینکه را بشناسی بفهمی که راستگوئه یه چیز دیگری راست گویی یک فضیلت اخلاقی راست او شناسی یک تخصص یک هنر دیگه اصلاً بحث اخلاقی نیست یه تخصص یک هوش یه زیرکیه یه روانشناسی یک چیزای دیگری میخواد هر راستگویی راستگو شناس هم هست خیلی راستگوها اینقدر ساده اند که به راحتی کلاه سرشون میره نسبت بین راستگو و راستگو شناس اربعه چهار جور ما میگیم بین مفاهیم چهار جور نسبت یا مساوی اند مثل آدم و مثلا ناطق یا عموم خصوص مطلقا مثل چی مثل انسان عام انسان سفید و کبوتر بعضی کبوترها سفیدن پس کبوتر سفید نیستند بعضی سفیدام کبوترن بعضی سفید نیست و تباین مثل سنگ و انسان سنگ انسان دروغ راستگو با راست دیگه میفهمه که اتفاقا چون خودش راستی خوب میشناسه چون خودش اهل بخیه است میشناسه خوب میشناسه خب این بحث شما میگید هیچ دردی مثلا شما میتونید این مسئله رو اگه من بتونم حوزه بگم اصلا ما این احادیثمون مدل سنتی بر اساس چیزی میسنج یک نفری ۶۰۰ سال پیش آدم درستیه صادق او تایید کرده که اینا صادق من میدونم شیخ مفید صادق است این دوتا ربطی به هم نداره شما دارید از یه صفت اخلاقی یه تخصص نتیجه میگیرید از صفت اخلاقی که تخصص نمیشه نتیجه گرفت راستگوئه ولی راستگو شناس نباشه آیا هرکس آقای بهجت آقای بهجت راستگو اما آیا هر کس را آقای بهجت تایید کرد که راستگو راستگوئه نه تو خیلی هم ساده است خیلی هم ساده است و کلاه سرش میره من آدمای را با شونم روبرو بودم که واقعا صادق کلاه سرش میره خوب ما یه بخشایی از یه بخش کل روایتمون که یک کسی تایید کرده که اینا آدم مام دسترسی حداکثرش اینه که شما از یک صادق آدم راستگو میخواید نتیجه بگیرید که این راستگو راستگو راست هم هست است یکی از اشکالات یک حدیث ما حدیث شناسی ما وارد اون وقت ببینید یک کتاب داریم به نام کامل یارات من یه لحظه یادم رفت اسم نویسندش مشهود کامل این کتاب اولش گفته که من فقط از آدمای درست نقل میکنم گفت اولش گفته که من تو این کتاب فقط از آدم های درست نقل میکنم خوب باشه از این چه نتیجه گرفته شده همه آدمای درستین جای دیگری هم اگر حدیثی ازشون از اون آدمه نقل شده همه درستن چون گفته من فقط از آدمه این استدلال برای چی مبتنیه ابن قول وحی راستگوئه تشخیصش تو راست گوشه چون خودش راستگوئه راستگو شناس هم هست مغالطه کاملا آشکار کلی چیزهای را که داریم حتی زیارت ها لینا را به این استناد میکنند که این آقای گفته که من از آدمای درست فقط تو این کتاب نقل میکنم همین که گفت من از درست نقل میکنم قاره به تشخیص خودش از آدمای درست نقل میکنه ولی او که نقل داره ازش میکنه واقعا درسته حرف دیگریست ایشون درست باشه آنچ نقل میکنه معروف این یه مغالطه فوق العاده وحشتناکه که ما دانش حدیث شناسیمون برش مبتنی دانش حدیث شناسی دانش حدیث یعنی همه اعتقادات بر اساس چیه تایید مساوی با این نیک او درسته یعنی درست بودن این نمیشه ازش خودش اگه ثابت شد که آدم درستیه ثابت نمیشه که اونی که تشخیصم یعنی اونی هم که میگه به نظر من اونم درسته نه نه از صادق بودن نمیشه صادق شناس زن را نتیجه گرفت و این یکی از یکی از معضلات حدیث شناسی ما هست یعنی هیچ یک از این راویان حدیث رو ما خوردیم شونه نمیشناسیم ما کسایی رو میشناسیم حداکثر که اونا رو تایید کردند ببینید چی میشه من نمیدونم به چه مناسبتی این خودم ربطش گفتم این نقل این چیزها به هر حال نمیدونیم خیلی چیزها همونی که درباره زندگی چی بود پس از مرگ و اینها زندگی ماجراهایی که میگن دیدیم چقدر میشه اعتماد بکنی جن وجود کلمه سری در بعضی از مسائل خداوند مجبور بوده که این کلمه رو استفاده پیامبر مخفیانه جلسه داشتند و تمایل داشتند به حضرت رسول ولی از یهودی ها می ترس خداوند پیامبر را داد ببینید من یه روز دیگری هم عرض کردم که مثلاً روایت داریم که تو روایت که از صرف که دره شکسته ترکدار غذا نخور چون تو اون ترک روایت حق دارم بگم الان مقصود میکروب بوده چون بهترین جا برای رشد میکروب شایدم گفت شاید جایی گفتن ولی واقع واقعیت اینه که بالاخره اصلش توی قرآن هست ما من ترجیح میدم حالا توسعه آقای مطلبی هم هست که انکار نکنیم ولی بگم که خوب واقعیت اینه که نمیدونم دربارش نمیدونم قرآن میگه هست یک ربع ماده یک موجودی که از آتش خلق شیطان میگه من از آتش خلق کردی آتش چیز دیگر موجودات زنده همه از خاک و آب نه فقط انسان کل شی من الماعه کل شی هر موجود زنده ای گفتن یک چیزی داریم که روایت لا ادری نصف لا ادری نصف نمیدونم نصف علم خودش نمیدونم باز روایت هم داریم که تمرین کنید که بگید نمیدونم نمیدونم کار ندارم آقای ببخشید آقای مجتهدی به مرحوم آقای مجتهدی چیز دیگه میگفته به شاگرداش که بگو یک کسی میگفته بگه آقا چند بار روزانه بگید نمیدونم عادت کنید که نمیدونم چیز دیگه بگید چند بار فلان چیز چند تا مفهوم بازدارندگی ایجاد امور تجر است و ببینید ما یک اموری داریم درباره جهان مادی ما هست یه اموری داریم در مورد جهان بعد دنیای بعد از این دنیا را نداریم و هرچی هم به ما گفته شدهزبان تمثیل چون ما زبان و مفاهیم اجازه نمیدیم اون وقت اگر گفتم فرشته مثلاً از این نوع فرشته از این و همینطور اون وقت گفتم ممکنه موجودیم به نام جن باشد قرآن درباره ماهیتش و در عین حال در مورد ماهیتش توضیح نداده منم راهی برای شناخت ندارم اما آیا این سر خرد ستیزی در میاره که منو با قرآن نه به نظر من این خرد ستیز نمیشه یک عوالم دیگری هم هست که موجود نیست که من مجبور باشم یک که از خرد ستیزی درش بیارم چون خرد گریزه من مشکل باهاش ندارم منتها بهش نمیپردازم خیلی حقیقتش حالا چون هم میبینم که نمیتونم هرچه حرف بزنم الکی گفتم ها نکته دوم که تاثیر تو زندگیم نداره من تاثیر نداره توی ذهن من نمیخوام زندگیمو چی بکنم بر اون وقت کسایی که میگن سیاست و فوتبال فوتبال اینها کسانی اعتقاد دارند و خیال میکنن با اجنه و فلان و اینها میشه پیروز کنی یتیم را معنیش اینه که طرف تو فوتبال مشهوره سطح علم و دانش گاهی گاهی فرانسه بود آره مو نداشتن اعتقاد داشتن شانس میاره کله میبوسیدن که این شانس میاره و ۹۰ ببینید اعتقاد یعنی به لحاظ علمی که در سطح مطرح دیدن شکست خوردن گوسفند ذبح کردند شکست خورده تیم گوسفند ذبح کردن عرض کنم خدمتتون فوتبالیستها هست سیاسیون جن گیرها ارتباط دارند اخیرا گفت که یا خوند گفت که این اسرائیل ها جن و استخدام کردن که تونستن تشخیص بدن کی بود کشته شد توی ایران جاش کجا بود که زدن این رو با کمک اجنه و اینها تشخیص دادند همه جا میاد مقداری به اصطلاح این ذهنیت ها را باید درست کرد نه اینکه ما نمیتونیم چیزی راجع به البته هانیه را که همین اخیرا اصلا موشکی نزد بمب گذاری موشک با بمب که جایگزین باید معلوم باشه نریم سراغ بحث خوب پس و جدول ابلیس اباکان من الکافرین یه نکته میخواستم بگم که اینقدر رفتم حاشیه و واقعا یه موجودی به نام شیطان بیرون از ما است که ما را وسوسه میکنه اینا تمثیل درون خود ما هست ما وسوسهمون وسوسه درونی به این شکل بیان شده گر بیرون از خود ما کسیه که من نمیبینمش چه جوری منو وسوسه میکنه که همه جا هست همینم شد خیلی اینم درسته که میگه آدم را همین الان آیه بعدی میگه که اولا شیطان سجده نکرد با آدم بدم میگه که شیطان فریبشون داد که و بعد هم آیات دیگری میگه مواظب باشید همه آدم یا بنی آدم شیطان پدر و مادرتونو گول زده از بهشت اخراج کرد و فلان اینها موجود خارجی است یا همون نفس اماره ما هست و درون ما وسوسه وجود داره بیرون ما هست که درون ما را وسوسه میکنه معجزهگرا مال بیرون ما هست پست و مقام بیرون ما است ولی درون ما را وسوسه میکنه همین هاست به این زبان بیان شده موجودیه بیرون از من که منو داره وسوسه میکنه موجودی بیرون از من و بیرون از شما موجودی که میگم غیر از این وساوس وسوسهها انسانی بعضی وقتا انسانها وسوسه میکنن بعضی وقت ها امور دیگر مثل مال و جاه و مقام و ریاست و خیلی چیزهای دیگه وسوسه میکنه کسی هم هست که وسوسه میکنه منو سخته برام که بپذیرم حالا آقای جم جور نگاه میکنه انکار نکنم اینجور که ایشون نگاه میکنن من شب کابوس میبینم نیروی درونی شیطان مشخص باشه داستان خلقت آدم را شیطان باشه شیطان باشه که که شیطانم از جننه همه حرف اینه آیا مثلاً یه شخصی که منو از بیرون داره وسوسه شخصی که نمیبینمش که میبینم آدمایی که وسوسه میکنن که کاملا میشناسیم و میبینه آدم اون که مشهود ولی اون غیر که وسوسه میکنه همون پست و مقام و چی و اینا مقصده اینش برام حل نیست که یک شخصی که نمیبینمش و باهاش رابطه ندارم درون خودمه که ممکنه را کار با من ندارد مثلا وحی میاره برای پیامبر من میتونم بگم نمیدونم درباره ماهی هست گریزه خرد ستیز نیست باشه بیا خرد بروز مانع ندارد ولی کله رو برای خودم نمیتونم حل کنم که من که الان نشستم اینجا و دارم حرف میزنم یه موجودیم اینجا هست که من یا اینجا نخواستم اشاره یک روزی یه چیزی بود اشاره کردم که به اصطلاح منو وسوسه داره میکنه مثلا و حقیقتش بیشتر دوست دارم یعنی انگار انسان میکنن اموری هم هست که تو خارج اتفاقا شیطان با هم داریم میگه که بعضی ها را میتونه وسوسه کنه شیطان درباره اش میگه همونجا که میگه شاید برسیم تو همین چی آیات بعد چند صفحه که میگه من وسوسه میکنم من گمراه میکنم الا عبادک منهم المخلصین را میگه منظورم بهشون نمیرسه آدمایی هستند که مقام درون وسوسه کننده خیلی خوب و قلنا یا آدم ظالمین خیلی خوب و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیرید و از هر گوجه کجای آن خواهید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود بله معنی گفتیم که ای آدم تو این باغ الجنه باغ خاص بهشت نه ها باغ باغ ساکن و همسرت تو این آیه ببین هر دو با همان با همسر با همن اینجا اون که خود قرآن میگه که هر کس واردش شد دیگه خارج نمیشه خود قرآن داریم ها و داریم که شیطان بهش راهی نداره اونم داریم شیطان راه نداره و هر کس داخلش بشه خارج نمیشه نکته دیگر را میخواستم بگم اولین باره که داره میگه زن و مرد هر دو با هم اند هر دو با همند اینجا و خب تو و همسرت ساکن بشید و کلا منها رقت بخورید از این باغ فراوان هرچه خواستید از چی شما دو تا خواستید بخورید شجره و نزدیک این درخت خاص که اگه بشید و تکون منظالمین ستمگر هستید کسی که دیگرم بوده به خدا که نفس ظلم به نفس ظلم به نفسآدم و هوای جسم فیزیکی در اون عالم باغ چه جوریه با غم جسم تکرار کل ماجرا تقسیم کل ماجرا تمثیل یعنی داره این ماجرا را بیان میکنه چه جوری تو آیه دیگه میگه که ما از خاک آفریدیم از روح خودمون درش دمیدیم این بودن را به موجودی در بیانیه یه موجود از عالم دیگر اومد زمینی شد این بیانش اینجوریه یه موجودی که از جنس عالم دیگری بود اومد زمینی شد پس اون هم حیوانیت اونقت داره متفاوت داره خوب خوب بود آدم یعنی چی بشر بشر داستان دیگری شروع همسرت توی تمثیل تمثیل کنایه از اینکه ماجراهای رخ میده که انسان میشه زمینی ولی کل ماجرا را به صورت تمثیلی اینجوری بیان میکنه اول خیلی از آیه ها آمده عاطفه خیلی هاش خیلی هاش اینجور نیست اول یک داستان شما بگید عطفه به کجا شده شاید جاشو پیدا نکنید اول آیه میاد جنس بشر زن و مرد نداره آدم انسان از انسانیت انسان فراتر از مذکر و مونث بودن این آدم تو و همسرت اینجا انگار نکته به نظر میاد که اینجا دوباره آدم را خلاصه آدم را بشریت ما فرض کردیم قبلاً و همه ویژگیهایی هم که گفتیم این آدم میتونه کشف کنه که زن و مرد فرقی ندارن که میتونن کشف بکنند ولی اینجا شد مثلاً نمونه شخص شد دوباره خوب میگه گفتیم که ای آدم تو با همسرت در دریم باغ الجنه باغ خاص و بخورید از این باغ هرچی فراوان هرچی میخواید و به این درخت نزدیک نشید که فتکونا من الظالم اگه نزدیک شدید به نفس خودتون ستم کردید اما کلمه بعدی ذهنیتی که مردم دارند که حوا فریب خورد و آدم را فریب داد از تورات اومده اصلا توی قرآن نداریم اصلا توی قرآن نداریم تو تورات داریم تو عهد جدید هم داریم مثلا پولوس میگه که میگه زنها باید ساکت بشن و گوش بدن مردا باید حرف بزنند زنها باید اطاعت بکنن از شوهرشون چرا حوا آدمو گول زد حوا اونجا هم تو خود تورات هم اومده که حوا گول خورد مار اونجا شیطان نمیگه ها مفسران یهودی مسیحی میگن که شیطان تو جلد مار رفته بود مفسران هیچ جا تو اونجا نداریم که شیطان حوا را فریب داد گفت که آیا درسته که خدا گفته که از این درخت از این باغ نخوری گفته که گفته گفته اتفاقا هرچی میخوای بخور یه درختو میمیریم اگه بخورید میمیرید گفت که مطمئن خدا چرا گفته که نخورید به خاطر اینکه خود خدا عارف به نیک و بد هست نمیخواد شما عارف نیکو باید بشه مثل خودش بشه حوا میگه نگاه کرد میوه باید خیلی لذیذ باشه خیلی باید چیز خوبی باشه خوب میوه به این لذیزی آدم عارف به نیکو بد میشه چرا نخوره خورد حالا جالب اینجاست که اون وقت بعدش آدم را هم فریب داد بعد میگه که اتفاق شدن چون تا حالا برهنه بودند و حالیشون نبود و اون شد که دیگه بعدشم رفتن خدا براشون جور کرد از برگ درخت لباسی و اینها و و اولین دعوای زناشویی هم میگن که زن و شوهری هم که همین جا رخ داد که آدم اومد تو خونه دید که خانم لباسش را دلمه پخته باش با برگ اول قسمت لطافت بله عرض سلام خدمت خوب اونجا حوا آدم را فریب میده بلافاصلم بعدش وقتی میخواد مجازات شان کنه میگه تو آدم یه مجازات میکنه زمین کار کنیم با عرق پیشانیت زمینم برات قصر و خاشاک میرویانه خس و خار میرویانه و عرق پیچ کار کنیم ولی برای زن دوتا مجازات تعیین میکنه مجازات اولت اونجا دارم تعبیر اونا میگم درد زایمان تحمل این بخاطر اینکه نافرمانی کردی مجازات دیگه میخوای که شوهرتو گول زدی اونم اینه که ازش تبعیت کنیم رئیس توسی دوتا مجازات اونجا و از اونجا به بعد اینو به این جهت بهش اشاره کردم که توجه بکنید چه چیزهایی از اونجا اومده فرهنگ عمومی اینا را تقریبا قبول دارن یعنی یه چیزی آدم را هیچ جای قرآن نداریم که شیطان زن را فریب داد اتفاقا بعضی جاها داره یا داره فاضل لهم الشیطان دوتاییشون یا آدم یا خصوص آدمو میگه یا آدم و حوا باهم ولی هیچ جا نداریم که تو قرآن این از اونجا وارداتیهم الشیطان این را چی فاضلهم الشیطان عرض کنم که پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید این چیه از جهنم یا نه شجره یا فرمان از فرمانی که خدا داده بود از این فرمان لغزنده شد بعضی مترجمی فکر میکنم آقای طاهری اینجوری معنی کرده که از اون فرمان لغزنده شد لغزش از فرمان انها را معنی میکنه ایشون که گفته از آن معنی نکرده چی آقای فولادوند امشب میخواستم کتاب لطمه بهش زدم دیشب باشه از دستور شیطان آنان را از بله اجرای آن دوباره تو اجرا گذاشته تو قلاب آن دستور آن دستور آقای طاهری گفت از آن از دستور آدم میلرزه یعنی از اطاعت از دستور آن طوری می ترجمه کنیم از آنکه مقصودمون مقصود از دستور از آن چه در آن بودن ایشان را در آورد این یعنی باغ از اونجایی که بودن ایشون را درآورد صبر کنید اینجا میگه شیطان در حواسمون باشه اینا شیطان از باغ درشون آورد و فرمودیم شیطان درشون آورده از باغ ما گفتیم بیرون از درآورد اون وقت فوری شما بعدش میگه ما دستور دادیم که برید بیرون تنفیذ کرده زمین به زمین جمله اینه شیطان ایشان را از باغ بیرون کرد عینک داشتیم که اون وقت بعدش فوری میگه ما دستور دادیم که برید بیرون جایگاه یه مقدار رتبه بالاتر یعنی فرود آمدن به این توجه بکنیم که باید ترجمه کنیم شیطان اونا را خارج کرد یعنی با همون وسوسه که شدن و کاری که کردن خود اون کار خودشون خارجشون کرد اینجوری نگاه بکنیم کار خودشون یعنی اصلا یه متناسب شدن با زندگی زمینی متناسب شدن برای زندگی زمینی آیات دیگر میگه همین که خوردن که دیدن برهنه دیدن برهنه یعنی چی یعنی به شهوت خودشون توجه کردند شهوت نماد حیوانیته نماد حیوانیت و چیه حیوانیت یعنی تا اون لحظه حیوان نبودند حیوان شدند یعنی موجودی از بالا اومد داستان اگر که این داستان خوب اینجا عقاب بلابیان اتفاق افتاده آدم و حوا نمیدونستند که اگر بخورند این بلا سرشون میاد اگر میدونستن این کارو نمیکردند متوجه نهی بودند اما فقط این بود که اگر بخورید شما اینجا ستم کردید مواظب باشید که با خارجی نکنه از باغ دیگه در این مواظب باشید که شیطون از این نعمت ها را نگیره جای دیگر جای دیگه چون چند بار این داستان اومده توی قرآن مواظ خدا از اول گفت مواظب باشید که نعمت های خیلی خوب بر انسان بیاد بله فرود بیاید بعد ازکم یعنی چی آقای مطل یعنی چه اینکه بحث عدو دشمن یکدیگر یعنی چی آدما دشمن یکدیگرندزمین تبعید گاه انسان نیست اولین باره که داریم میرسیم تو حواسمون باشه زمین جایی نیست ما تبعید شده باشیم روش چون داره فوری میگه و لکم فی الارض مستقر و مت الهی شما روی زمین یه جای استخراج جای سکونتی هست و متا چی مواد چیزایی که میخواید استفاده الهی تا زمانی که بله قرارگاه و تا چند گفته ایشون معنی کرده و تا چندی برخورداری خواهد بود یعنی اینکه امکان شیطان اختلاف کردند گفتن انسان شیطان ولی شیطان که اخراج شده بود نهبتو فرود بیایید بعضکم یعنی چی شیطان یعنی شیطان دشمن آدمه بعضی از مفسرین ولی نه بعد شیطان بود طرف انسان این زمین ظرفیه که محدودیتهایی توش هست و آدما زیاده طلبن و باعث میشه که دشمنی یکی از ویژگیهاش دشمنی سرزمین دعواتون میشه سر پست دعواتون میشه سر آب دعواتون میشه دائماً با هم این ویژگی زندگی زمینیه بر خلاف مثلا بهشتی که میخوایم انشالله بریم چون اونجا چی اراده میکنی هرچی خواستی اراده میکنی گلابی مکه اینا را نمیتونیم بفهمیم چیه یک نعمتها یک ما الان قدرت قبلا کارهایی که کردیم قبل دنیا با اعمالمون کردم که یه فضایی هم هستن که تو این دنیا فقط گرسنگی گرس که میبینه میگه همون بخره و چه جوری خدا بهش میگه که نه نه یعنی اون تو با اعمال تو این دنیا نصیبمون شد روزی ما شد خیلی خوب عرض کنم که نه این من این را ازش این فهمیدم قبلا هم چون این آیات را کار کردم تو اون کتاب به اصطلاح بله سرشت انسان در اسلام و مسیحیت یه کتاب من دارم تحت عنوان سرشت انسان در اسلام و مسیحیت به مناسبت و سقوط که اونجا میگن و اینها را مقایسه کردم اونجا نظر مفسرین آوردم که میگن انسان و شیطان ولی بنده گفتم که نه خودی انسان ولی لازمه ظرف لازمه این ظرف دعواست دشمنی محدود چون محدوده ولی اگه یک زندگی دیگری باشه که هرچی خواستیم فوری فراهم بشه ما ارادت هرچه خواستی فراهم بشه روی این زمین براتون توجه داشته باشیم که خوب جدای از این که داریم انسان شناسی را هم بحث همین جا میکنیم ببینید حالا آیات بعدی را هم میبینیم و میرسیم ماجرای گناه آدم باعث نشد ذات انسان تغییر بکنه ها فقط متناسب با زندگی زمینی شدیم ذات انسان خراب نشد برخلاف مسیحیت که میگه ذات انسان خراب زمین را اونجا میگه تبعیدگاه انسانه نه زمین تبعید گانیا مزرعس و طاعون الهی پس دنیاشناسی این ببینید ما یک انسان شناسی داریم یه دنیا شناسی قرآن بگو نه دنیای قرآن مجید دنیا شناسی قرآن مجید یه چیز بدی نیست ابزار ما هم تبعید نشدیم که اینجا بگیم یه جا درسته زندگی کنیم و بسازیم اینجا بسازیم یه چیزی را که آینده خودمون بسازیم آینده را تو مسیحیت میگه تبعید گاهی باید آرمان تیم باشه که برگردی اون چیزی را که داشتی برگردی اون چیزی را که داشتی نه اینجا زمین نعمته باید مصالح گرد بیار که آینده خودتو بسازی آینده که نداشتی آینده این آینده رو نداشتی خودت داری خلقش میکنی خب نگاه به دنیا شناسی قرآن مجیده خیلی متفاوته نگاه مثبته نگاه منفی نی به زندگی دنیا و به همین جا وقتی میگه از همینجا و متی یعنی از این مواهب دنیا استفاده کنم شیطان شما را خارج کرد تاکید کردم خودت بودی که خارج شد درسته حرفش واقعیت میخواد جوری بکنه که به انسان گفته شد که از این درخت بخوری متناسب با زندگی زمینی میشی انسان اختیار زندگی زمینی را انسان اختیار کرد این زندگی را به صورت تمثیلی کلمه بود چقدر وقتی داریم منفی ۱۰ آیه بعد را که میبینیم میبینیم آدم حالا دیگه تمام میکنم آدم کلمات فتاب علیه توبه کرد یا توبه داده شد معنی کنیم دقیق بخونید قلت دوباره یعنی چه بعد از توبه و پذیرش توبه یعنی چی دوباره مجازات است یا نیست توبه بعد از توبه و پذیرش توبه مجازات که معنی نمیده در کار باشد آدم را خدا یادش بده توبه بکنه توبه اش هم بپذیره بعد مجازات که توبه پذیری یک مجازات کردی نه نه ماجرا اینه آدم متناسب شد با زندگی زمینی نوع بشر این یکی از ویژگیهای این عالم اینه که دار تنازعه درسته یعنی کشمکش وجود میاد دلیلش چیه محدودیت هرچی بخواهی نیست اونجا که بوده هرچی میخواستی بودا اونجا که بودی که به صورت تمثیلی داره میگه اونجا هرچی هم که میری آینده درست درست کنه هر چی میخوای است ولی اینجا تلاش کنی به دست بیاری محدودیت محدودیت نساءاً پیش میاد اینجا سال اول که قم اومده بودم داشتم زیاد از تو این حرم رد میشدیم مدرسه مدرسه حقانی اونور پل آهنگ چی بود ما همه کارها میومدیم حتی حمام میخواستیم بریم گذر خان اونجا حمام بود میرفت دائما از تو حرم رد میشد وقتی دیدم که دوتا گدا سر جا با هم دعوا شده بود سر اینکه آخه مرغوب جای دو نبش داریم یا نه خوب بهتری بنشینیم دعوامون میشه دعوا دعواهایی که ما داریم فکر میکنیم چیه پدر و خواهر و اینها همدیگر را به دادگاه میکشیم و چون سر ارث پدر دعوا بکنیم که چرا چرا خصوصیت این دنیا این گونه است معنیش این نیست که میگه تو این دنیا بعضی با بعضی همه با همه نگفته دشمنی میکنن بعضیا هستن ارزش نداره و هیچ دشمنی با هیچ کس نمیکنه حالا خرد شخصی هم به نظرش میرسه که مثلا این مال ارزش نداره که من دعوا کنم براش یکی میگه آقا برای انسانها را به سمت نفع جمعی میبره و نفع شخصی رو هی حذف میکنه میگه نفع شما توی جمع کمک کنید همتون نجات پیدا اونجاها هست الان درسته اونجا ولی به هر حال اینجا داره ویژگی دنیا رو میگه دنیا داره تظاهوم داره تناسعه داره چیه درسش چیه مواظب باش این ویژگی این دنیاست ویژگی این دنیاست این زمینه هست که دعوا بشه نگاه کرد من به خاطر این سوال پرسید از موارد دیگر زمین و پایدار این مدلیه یعنی اینقدر جزئی باید توجه ویژگی دنیا زمین مقصود این مسئله فوق العاده داره تذکر میده میگه اینجایی که میرید زمینه دعوا چون مهمه اولین مسئلهاش اینه که با هم جنگ اولین چیست بیخودی جنگ جنگ اینجا خیلی مهمه تذکر نه اینکه نمیگه خوبه که اینجوری نمیگه بیفتید توش نمیگه با هم دشمنی بکنید میگه اینجا این گونه این یه معنای دیگه خطر را داره گوشزد میکنهبسم الله الرحمن الرحیم و اینکه معنیش هم روشنه فرشتگان که سجده کنید به آدم یعنی خضوع کنید نسبت به آدم احترام بزارید به آدم پس مثلاً احترام گذاشتن الا ابلیس که ابا وستک و کان من الکافرین و پرهیز کرد و گردن کشی کرد در مقابل حق استکبار اگه بخوام واژه برابر اسلام را بگیم تو قرآن استکبار استکبار در مقابل مسلم که در مقابل حق تسلیم مستکبر کسیه که در مقابل حق گردنکشی درست روبروی همدیگه خوب ابا کرد از این دستور و استکبار ورزید یعنی تسلیم حق نشد و نتیجه استکبار بکنه تسلیم حق نشه کارنامه الکافرین کافر کافر اون یکی که به حق گردن نده تسلیم حق نشه کان من الکافرین یعنی از کسانی که زیر بار حق نمیرن حق ستیزان مثلا حق گریزان هفت ستیزان خوب صفحه بعد چند تا آیه دیگه مثلاً داریم رکوع کنید با رکوع کننده ها رکوع نماز یا معنیش مقصده قاعدتا معنی اصلیش مقصود یعنی خضوع کردن در مقابل خدا کلمه شاید مناسب نباشه تکریم خضوع احترام چه چیزهایی باید بگذاریم سجده نه مقصود که بگن فقط در مقابل خدا لغویشه ایشون هم آقای طاهری هم همین معنی کرده و درستم هست به نظر من بریم سراغ معنای لغویش سجده کردن خوب فقط اینجا این الا ابلیس را خوب یه نکته داره میگن جای دیگری فرموده کان من الجن از جنس فرشتهها نیست خب ببین با اعتقاداتم اگر قرار باشه که به اصطلاح بگیم فرشتهها حالا اونطور که اعتقادات رایجه معصومن مثلاً از خطا خطا نمیکنند نباید بشن پس شیطان نباید از جنس فرشته ها باشه اعتقاده رایج بگیرید که ظاهرا از قرآن همین برمیاد بله البته قبلش اگه یادتون باشه حداقل یک داشتیم که گفتیم صادق اونجا تک تومان را گفتیم من میتونم باشه که آنچه که آشکار مخفی میکنه ولی یک کلمه بالاتر صادقی درست میگویید نه راست میگویید اگر اشتباه نمیک مثلا این مقصود ولی اگر بعضیا یه خورده کسی یه جور دیگه معنی کنم اون وقت ممکنه به اینجا برسه که پس فرشته ها هم ممکنه براشون سقوط اون وقت اون قضیه هاروت و چی دوتا فرشته هم داریم که مثلاً سقوط کردن و اینها و چیزی درباره فرشتهها نمیدونیم یا حداقل یه جاهایی تو قرآن داریم که فرشته هم من فرشته رو دیدم که اشتباهات وحشت میکنه خودم دیدم فیلم ماه شب ماه مبارک رمضان که پخش میکرد آیه قرآن اشتباه میخوند که من خیلی به خودم امیدوار شدم وقتی فرشته اشتباه میخونه خوب به اصطلاح من دیگه طوری نیست انسان توانایی داشتند شما فرمودید که داستان خیلی خیلی من معتقدم که پیام ماجرا را بگیریم و خیلی به فرشتهها ور نره خیلی به اجنه و کار باشون نداریم هرجوری میخوان باشن باشن این خداوند گفته که ابلیس کافر و از جنس حالا اصل این فرشته ها جنس شان چیه نمیتونیم بگیم مجرد گاهی فرشته مجرد یا مجرد نیست کار ندارم باهاش من مثلا واقعا نمیدونم دونستنش غیر از اینکه این مسئله قرآن حل میکنه غیر از اون چه تاثیری شما توی منظومه فکری تون اصلا نیاز ندارید که کار داشته منم باور شما را دارم گزارش های که میدهند یعنی تجربه میکنه در زندگی فرشته چیه اون چیه ولی آیا واقعا چیزهای شخصی اتفاق افتاد قشنگ یعنی علم تجر ولی اگر دست من باشه تلاش میکنم نه اینکه وقت روش بزارم که چیزی به علم من چه جوری کشف بکنم چه جوری کشفش بکنم که چی چی هست آیا میشه آیا من واقعا تا حالا ندیدم و گفت که یک خانم این جاهز شخصیتی بوده عالم خیلی معروف ولی خیلی بد قیافه بودی خیلی بد قیافه بود و هیچکس حاضر نبوده باشه ازدواج بکنه یک خانم اومده که بهش گفته که خب من باهات ازدواج کنم بیا بریم سر جای تو بلند شو بردتشو خیلی راه و یه مغازهای یه جایی گفته آقا دیدن بهت میگفتم دیو هست قبول نمیکرد هیچی این پس دیو هست که ببینید این حرف های که از تجربیات میزنند تجربههای شخصی در مورد چی در مورد همه چی داره آدمای خوبم نام آدمهای بد همه نیستند در مورد ملاقات فرشته داریم در مورد ملاقات بابا امام زمان داریم ملاقات امثال اینها پدر علم عرفان ما عرفان نظری دبیر مرحوم مطهری ابن عربی که پیامبر نشسته دست راستش ابوبکر نشسته دست چپشم عمر نشسته و شیعه بگیم که واقعاً این مکاشفه رخ داده واقعاً همینجور بوده ایم مکاشفات را کار روانشناختی روش کرد ببینیم چه مقدارش مثلا اون چیزهایی که طرف باور داره من احتمالش یه روزی تو علم روانشناسی و اینها خیلی آدم یه خوابی میبینه هیچ زمینه ای نیست معمولا خواب انسان چگونه است که باهاش درگیری همون مسائلی که به فکرش هستی تب داره و یه چیزایی میبینه در عین حال که اصلشو نمیخوام انکار کنم اصلا نمیخوام اصل واقع این کار کنم اما همه این مکاشفات که میگن نقل میشه و اینها و اینقدر داستان تو زمینه های مختلف از آدمای خوب یک کلیپ پس از مرحوم آیت الله بهجت نمیدونم دیدید یا نه در مورد جعفر چی بهش میگن زعفر جنی جعفر جنی نمیدونم چند سال پیش فوت کرد و الان پسرش رئیس اجنه است و اسمش چیه او کلیپ هست و از آیت مستقیم آیت زده اون وقت از قول کی میگه میگه یه پیرمردی که اهل فلان بود دیده بود باهاشون ملاقات داشت و اینها و آدم خوبی بود آیت الله بهجت خیلی خوب بوده ولی هر خوبی معنیش این نیست که آدم نیست آدمای خوبی داریم که سادهاند زود باور پیرمردی اومده یا کسری یه چیزی رو گفتم میبره که الان اون رئیس پسره جعفر جنی که زعفرانی رئیس بوده و زمان نمیدونم امام حسین و خدا پیغمبر و اینا هنوز بوده تا الان الان مرده و پسر شده سند این را که میگه خودش سندشو میگه پیرمردی بود و اون ارتباط داشته حالا من چقدر برامیه بحثی داری بحثی هست منم هنوز جایی طرحش نکردم این را ولی خیلی مسئله مهمیه توی حوزههای تصمیم داشتم یه جایی طرحش بکنم و اینا ولی به مناس منطقی صادق بودن با صادق شناس بودن ما دوتا عنوان داریم یک کسی راستگو راستگویی یه چیزه اینکه را بشناسی بفهمی که راستگوئه یه چیز دیگری راست گویی یک فضیلت اخلاقی راست او شناسی یک تخصص یک هنر دیگه اصلاً بحث اخلاقی نیست یه تخصص یک هوش یه زیرکیه یه روانشناسی یک چیزای دیگری میخواد هر راستگویی راستگو شناس هم هست خیلی راستگوها اینقدر ساده اند که به راحتی کلاه سرشون میره نسبت بین راستگو و راستگو شناس اربعه چهار جور ما میگیم بین مفاهیم چهار جور نسبت یا مساوی اند مثل آدم و مثلا ناطق یا عموم خصوص مطلقا مثل چی مثل انسان عام انسان سفید و کبوتر بعضی کبوترها سفیدن پس کبوتر سفید نیستند بعضی سفیدام کبوترن بعضی سفید نیست و تباین مثل سنگ و انسان سنگ انسان دروغ راستگو با راست دیگه میفهمه که اتفاقا چون خودش راستی خوب میشناسه چون خودش اهل بخیه است میشناسه خوب میشناسه خب این بحث شما میگید هیچ دردی مثلا شما میتونید این مسئله رو اگه من بتونم حوزه بگم اصلا ما این احادیثمون مدل سنتی بر اساس چیزی میسنج یک نفری ۶۰۰ سال پیش آدم درستیه صادق او تایید کرده که اینا صادق من میدونم شیخ مفید صادق است این دوتا ربطی به هم نداره شما دارید از یه صفت اخلاقی یه تخصص نتیجه میگیرید از صفت اخلاقی که تخصص نمیشه نتیجه گرفت راستگوئه ولی راستگو شناس نباشه آیا هرکس آقای بهجت آقای بهجت راستگو اما آیا هر کس را آقای بهجت تایید کرد که راستگو راستگوئه نه تو خیلی هم ساده است خیلی هم ساده است و کلاه سرش میره من آدمای را با شونم روبرو بودم که واقعا صادق کلاه سرش میره خوب ما یه بخشایی از یه بخش کل روایتمون که یک کسی تایید کرده که اینا آدم مام دسترسی حداکثرش اینه که شما از یک صادق آدم راستگو میخواید نتیجه بگیرید که این راستگو راستگو راست هم هست است یکی از اشکالات یک حدیث ما حدیث شناسی ما وارد اون وقت ببینید یک کتاب داریم به نام کامل یارات من یه لحظه یادم رفت اسم نویسندش مشهود کامل این کتاب اولش گفته که من فقط از آدمای درست نقل میکنم گفت اولش گفته که من تو این کتاب فقط از آدم های درست نقل میکنم خوب باشه از این چه نتیجه گرفته شده همه آدمای درستین جای دیگری هم اگر حدیثی ازشون از اون آدمه نقل شده همه درستن چون گفته من فقط از آدمه این استدلال برای چی مبتنیه ابن قول وحی راستگوئه تشخیصش تو راست گوشه چون خودش راستگوئه راستگو شناس هم هست مغالطه کاملا آشکار کلی چیزهای را که داریم حتی زیارت ها لینا را به این استناد میکنند که این آقای گفته که من از آدمای درست فقط تو این کتاب نقل میکنم همین که گفت من از درست نقل میکنم قاره به تشخیص خودش از آدمای درست نقل میکنه ولی او که نقل داره ازش میکنه واقعا درسته حرف دیگریست ایشون درست باشه آنچ نقل میکنه معروف این یه مغالطه فوق العاده وحشتناکه که ما دانش حدیث شناسیمون برش مبتنی دانش حدیث شناسی دانش حدیث یعنی همه اعتقادات بر اساس چیه تایید مساوی با این نیک او درسته یعنی درست بودن این نمیشه ازش خودش اگه ثابت شد که آدم درستیه ثابت نمیشه که اونی که تشخیصم یعنی اونی هم که میگه به نظر من اونم درسته نه نه از صادق بودن نمیشه صادق شناس زن را نتیجه گرفت و این یکی از یکی از معضلات حدیث شناسی ما هست یعنی هیچ یک از این راویان حدیث رو ما خوردیم شونه نمیشناسیم ما کسایی رو میشناسیم حداکثر که اونا رو تایید کردند ببینید چی میشه من نمیدونم به چه مناسبتی این خودم ربطش گفتم این نقل این چیزها به هر حال نمیدونیم خیلی چیزها همونی که درباره زندگی چی بود پس از مرگ و اینها زندگی ماجراهایی که میگن دیدیم چقدر میشه اعتماد بکنی جن وجود کلمه سری در بعضی از مسائل خداوند مجبور بوده که این کلمه رو استفاده پیامبر مخفیانه جلسه داشتند و تمایل داشتند به حضرت رسول ولی از یهودی ها می ترس خداوند پیامبر را داد ببینید من یه روز دیگری هم عرض کردم که مثلاً روایت داریم که تو روایت که از صرف که دره شکسته ترکدار غذا نخور چون تو اون ترک روایت حق دارم بگم الان مقصود میکروب بوده چون بهترین جا برای رشد میکروب شایدم گفت شاید جایی گفتن ولی واقع واقعیت اینه که بالاخره اصلش توی قرآن هست ما من ترجیح میدم حالا توسعه آقای مطلبی هم هست که انکار نکنیم ولی بگم که خوب واقعیت اینه که نمیدونم دربارش نمیدونم قرآن میگه هست یک ربع ماده یک موجودی که از آتش خلق شیطان میگه من از آتش خلق کردی آتش چیز دیگر موجودات زنده همه از خاک و آب نه فقط انسان کل شی من الماعه کل شی هر موجود زنده ای گفتن یک چیزی داریم که روایت لا ادری نصف لا ادری نصف نمیدونم نصف علم خودش نمیدونم باز روایت هم داریم که تمرین کنید که بگید نمیدونم نمیدونم کار ندارم آقای ببخشید آقای مجتهدی به مرحوم آقای مجتهدی چیز دیگه میگفته به شاگرداش که بگو یک کسی میگفته بگه آقا چند بار روزانه بگید نمیدونم عادت کنید که نمیدونم چیز دیگه بگید چند بار فلان چیز چند تا مفهوم بازدارندگی ایجاد امور تجر است و ببینید ما یک اموری داریم درباره جهان مادی ما هست یه اموری داریم در مورد جهان بعد دنیای بعد از این دنیا را نداریم و هرچی هم به ما گفته شدهزبان تمثیل چون ما زبان و مفاهیم اجازه نمیدیم اون وقت اگر گفتم فرشته مثلاً از این نوع فرشته از این و همینطور اون وقت گفتم ممکنه موجودیم به نام جن باشد قرآن درباره ماهیتش و در عین حال در مورد ماهیتش توضیح نداده منم راهی برای شناخت ندارم اما آیا این سر خرد ستیزی در میاره که منو با قرآن نه به نظر من این خرد ستیز نمیشه یک عوالم دیگری هم هست که موجود نیست که من مجبور باشم یک که از خرد ستیزی درش بیارم چون خرد گریزه من مشکل باهاش ندارم منتها بهش نمیپردازم خیلی حقیقتش حالا چون هم میبینم که نمیتونم هرچه حرف بزنم الکی گفتم ها نکته دوم که تاثیر تو زندگیم نداره من تاثیر نداره توی ذهن من نمیخوام زندگیمو چی بکنم بر اون وقت کسایی که میگن سیاست و فوتبال فوتبال اینها کسانی اعتقاد دارند و خیال میکنن با اجنه و فلان و اینها میشه پیروز کنی یتیم را معنیش اینه که طرف تو فوتبال مشهوره سطح علم و دانش گاهی گاهی فرانسه بود آره مو نداشتن اعتقاد داشتن شانس میاره کله میبوسیدن که این شانس میاره و ۹۰ ببینید اعتقاد یعنی به لحاظ علمی که در سطح مطرح دیدن شکست خوردن گوسفند ذبح کردند شکست خورده تیم گوسفند ذبح کردن عرض کنم خدمتتون فوتبالیستها هست سیاسیون جن گیرها ارتباط دارند اخیرا گفت که یا خوند گفت که این اسرائیل ها جن و استخدام کردن که تونستن تشخیص بدن کی بود کشته شد توی ایران جاش کجا بود که زدن این رو با کمک اجنه و اینها تشخیص دادند همه جا میاد مقداری به اصطلاح این ذهنیت ها را باید درست کرد نه اینکه ما نمیتونیم چیزی راجع به البته هانیه را که همین اخیرا اصلا موشکی نزد بمب گذاری موشک با بمب که جایگزین باید معلوم باشه نریم سراغ بحث خوب پس و جدول ابلیس اباکان من الکافرین یه نکته میخواستم بگم که اینقدر رفتم حاشیه و واقعا یه موجودی به نام شیطان بیرون از ما است که ما را وسوسه میکنه اینا تمثیل درون خود ما هست ما وسوسهمون وسوسه درونی به این شکل بیان شده گر بیرون از خود ما کسیه که من نمیبینمش چه جوری منو وسوسه میکنه که همه جا هست همینم شد خیلی اینم درسته که میگه آدم را همین الان آیه بعدی میگه که اولا شیطان سجده نکرد با آدم بدم میگه که شیطان فریبشون داد که و بعد هم آیات دیگری میگه مواظب باشید همه آدم یا بنی آدم شیطان پدر و مادرتونو گول زده از بهشت اخراج کرد و فلان اینها موجود خارجی است یا همون نفس اماره ما هست و درون ما وسوسه وجود داره بیرون ما هست که درون ما را وسوسه میکنه معجزهگرا مال بیرون ما هست پست و مقام بیرون ما است ولی درون ما را وسوسه میکنه همین هاست به این زبان بیان شده موجودیه بیرون از من که منو داره وسوسه میکنه موجودی بیرون از من و بیرون از شما موجودی که میگم غیر از این وساوس وسوسهها انسانی بعضی وقتا انسانها وسوسه میکنن بعضی وقت ها امور دیگر مثل مال و جاه و مقام و ریاست و خیلی چیزهای دیگه وسوسه میکنه کسی هم هست که وسوسه میکنه منو سخته برام که بپذیرم حالا آقای جم جور نگاه میکنه انکار نکنم اینجور که ایشون نگاه میکنن من شب کابوس میبینم نیروی درونی شیطان مشخص باشه داستان خلقت آدم را شیطان باشه شیطان باشه که که شیطانم از جننه همه حرف اینه آیا مثلاً یه شخصی که منو از بیرون داره وسوسه شخصی که نمیبینمش که میبینم آدمایی که وسوسه میکنن که کاملا میشناسیم و میبینه آدم اون که مشهود ولی اون غیر که وسوسه میکنه همون پست و مقام و چی و اینا مقصده اینش برام حل نیست که یک شخصی که نمیبینمش و باهاش رابطه ندارم درون خودمه که ممکنه را کار با من ندارد مثلا وحی میاره برای پیامبر من میتونم بگم نمیدونم درباره ماهی هست گریزه خرد ستیز نیست باشه بیا خرد بروز مانع ندارد ولی کله رو برای خودم نمیتونم حل کنم که من که الان نشستم اینجا و دارم حرف میزنم یه موجودیم اینجا هست که من یا اینجا نخواستم اشاره یک روزی یه چیزی بود اشاره کردم که به اصطلاح منو وسوسه داره میکنه مثلا و حقیقتش بیشتر دوست دارم یعنی انگار انسان میکنن اموری هم هست که تو خارج اتفاقا شیطان با هم داریم میگه که بعضی ها را میتونه وسوسه کنه شیطان درباره اش میگه همونجا که میگه شاید برسیم تو همین چی آیات بعد چند صفحه که میگه من وسوسه میکنم من گمراه میکنم الا عبادک منهم المخلصین را میگه منظورم بهشون نمیرسه آدمایی هستند که مقام درون وسوسه کننده خیلی خوب و قلنا یا آدم ظالمین خیلی خوب و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیرید و از هر گوجه کجای آن خواهید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود بله معنی گفتیم که ای آدم تو این باغ الجنه باغ خاص بهشت نه ها باغ باغ ساکن و همسرت تو این آیه ببین هر دو با همان با همسر با همن اینجا اون که خود قرآن میگه که هر کس واردش شد دیگه خارج نمیشه خود قرآن داریم ها و داریم که شیطان بهش راهی نداره اونم داریم شیطان راه نداره و هر کس داخلش بشه خارج نمیشه نکته دیگر را میخواستم بگم اولین باره که داره میگه زن و مرد هر دو با هم اند هر دو با همند اینجا و خب تو و همسرت ساکن بشید و کلا منها رقت بخورید از این باغ فراوان هرچه خواستید از چی شما دو تا خواستید بخورید شجره و نزدیک این درخت خاص که اگه بشید و تکون منظالمین ستمگر هستید کسی که دیگرم بوده به خدا که نفس ظلم به نفس ظلم به نفسآدم و هوای جسم فیزیکی در اون عالم باغ چه جوریه با غم جسم تکرار کل ماجرا تقسیم کل ماجرا تمثیل یعنی داره این ماجرا را بیان میکنه چه جوری تو آیه دیگه میگه که ما از خاک آفریدیم از روح خودمون درش دمیدیم این بودن را به موجودی در بیانیه یه موجود از عالم دیگر اومد زمینی شد این بیانش اینجوریه یه موجودی که از جنس عالم دیگری بود اومد زمینی شد پس اون هم حیوانیت اونقت داره متفاوت داره خوب خوب بود آدم یعنی چی بشر بشر داستان دیگری شروع همسرت توی تمثیل تمثیل کنایه از اینکه ماجراهای رخ میده که انسان میشه زمینی ولی کل ماجرا را به صورت تمثیلی اینجوری بیان میکنه اول خیلی از آیه ها آمده عاطفه خیلی هاش خیلی هاش اینجور نیست اول یک داستان شما بگید عطفه به کجا شده شاید جاشو پیدا نکنید اول آیه میاد جنس بشر زن و مرد نداره آدم انسان از انسانیت انسان فراتر از مذکر و مونث بودن این آدم تو و همسرت اینجا انگار نکته به نظر میاد که اینجا دوباره آدم را خلاصه آدم را بشریت ما فرض کردیم قبلاً و همه ویژگیهایی هم که گفتیم این آدم میتونه کشف کنه که زن و مرد فرقی ندارن که میتونن کشف بکنند ولی اینجا شد مثلاً نمونه شخص شد دوباره خوب میگه گفتیم که ای آدم تو با همسرت در دریم باغ الجنه باغ خاص و بخورید از این باغ هرچی فراوان هرچی میخواید و به این درخت نزدیک نشید که فتکونا من الظالم اگه نزدیک شدید به نفس خودتون ستم کردید اما کلمه بعدی ذهنیتی که مردم دارند که حوا فریب خورد و آدم را فریب داد از تورات اومده اصلا توی قرآن نداریم اصلا توی قرآن نداریم تو تورات داریم تو عهد جدید هم داریم مثلا پولوس میگه که میگه زنها باید ساکت بشن و گوش بدن مردا باید حرف بزنند زنها باید اطاعت بکنن از شوهرشون چرا حوا آدمو گول زد حوا اونجا هم تو خود تورات هم اومده که حوا گول خورد مار اونجا شیطان نمیگه ها مفسران یهودی مسیحی میگن که شیطان تو جلد مار رفته بود مفسران هیچ جا تو اونجا نداریم که شیطان حوا را فریب داد گفت که آیا درسته که خدا گفته که از این درخت از این باغ نخوری گفته که گفته گفته اتفاقا هرچی میخوای بخور یه درختو میمیریم اگه بخورید میمیرید گفت که مطمئن خدا چرا گفته که نخورید به خاطر اینکه خود خدا عارف به نیک و بد هست نمیخواد شما عارف نیکو باید بشه مثل خودش بشه حوا میگه نگاه کرد میوه باید خیلی لذیذ باشه خیلی باید چیز خوبی باشه خوب میوه به این لذیزی آدم عارف به نیکو بد میشه چرا نخوره خورد حالا جالب اینجاست که اون وقت بعدش آدم را هم فریب داد بعد میگه که اتفاق شدن چون تا حالا برهنه بودند و حالیشون نبود و اون شد که دیگه بعدشم رفتن خدا براشون جور کرد از برگ درخت لباسی و اینها و و اولین دعوای زناشویی هم میگن که زن و شوهری هم که همین جا رخ داد که آدم اومد تو خونه دید که خانم لباسش را دلمه پخته باش با برگ اول قسمت لطافت بله عرض سلام خدمت خوب اونجا حوا آدم را فریب میده بلافاصلم بعدش وقتی میخواد مجازات شان کنه میگه تو آدم یه مجازات میکنه زمین کار کنیم با عرق پیشانیت زمینم برات قصر و خاشاک میرویانه خس و خار میرویانه و عرق پیچ کار کنیم ولی برای زن دوتا مجازات تعیین میکنه مجازات اولت اونجا دارم تعبیر اونا میگم درد زایمان تحمل این بخاطر اینکه نافرمانی کردی مجازات دیگه میخوای که شوهرتو گول زدی اونم اینه که ازش تبعیت کنیم رئیس توسی دوتا مجازات اونجا و از اونجا به بعد اینو به این جهت بهش اشاره کردم که توجه بکنید چه چیزهایی از اونجا اومده فرهنگ عمومی اینا را تقریبا قبول دارن یعنی یه چیزی آدم را هیچ جای قرآن نداریم که شیطان زن را فریب داد اتفاقا بعضی جاها داره یا داره فاضل لهم الشیطان دوتاییشون یا آدم یا خصوص آدمو میگه یا آدم و حوا باهم ولی هیچ جا نداریم که تو قرآن این از اونجا وارداتیهم الشیطان این را چی فاضلهم الشیطان عرض کنم که پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید این چیه از جهنم یا نه شجره یا فرمان از فرمانی که خدا داده بود از این فرمان لغزنده شد بعضی مترجمی فکر میکنم آقای طاهری اینجوری معنی کرده که از اون فرمان لغزنده شد لغزش از فرمان انها را معنی میکنه ایشون که گفته از آن معنی نکرده چی آقای فولادوند امشب میخواستم کتاب لطمه بهش زدم دیشب باشه از دستور شیطان آنان را از بله اجرای آن دوباره تو اجرا گذاشته تو قلاب آن دستور آن دستور آقای طاهری گفت از آن از دستور آدم میلرزه یعنی از اطاعت از دستور آن طوری می ترجمه کنیم از آنکه مقصودمون مقصود از دستور از آن چه در آن بودن ایشان را در آورد این یعنی باغ از اونجایی که بودن ایشون را درآورد صبر کنید اینجا میگه شیطان در حواسمون باشه اینا شیطان از باغ درشون آورد و فرمودیم شیطان درشون آورده از باغ ما گفتیم بیرون از درآورد اون وقت فوری شما بعدش میگه ما دستور دادیم که برید بیرون تنفیذ کرده زمین به زمین جمله اینه شیطان ایشان را از باغ بیرون کرد عینک داشتیم که اون وقت بعدش فوری میگه ما دستور دادیم که برید بیرون جایگاه یه مقدار رتبه بالاتر یعنی فرود آمدن به این توجه بکنیم که باید ترجمه کنیم شیطان اونا را خارج کرد یعنی با همون وسوسه که شدن و کاری که کردن خود اون کار خودشون خارجشون کرد اینجوری نگاه بکنیم کار خودشون یعنی اصلا یه متناسب شدن با زندگی زمینی متناسب شدن برای زندگی زمینی آیات دیگر میگه همین که خوردن که دیدن برهنه دیدن برهنه یعنی چی یعنی به شهوت خودشون توجه کردند شهوت نماد حیوانیته نماد حیوانیت و چیه حیوانیت یعنی تا اون لحظه حیوان نبودند حیوان شدند یعنی موجودی از بالا اومد داستان اگر که این داستان خوب اینجا عقاب بلابیان اتفاق افتاده آدم و حوا نمیدونستند که اگر بخورند این بلا سرشون میاد اگر میدونستن این کارو نمیکردند متوجه نهی بودند اما فقط این بود که اگر بخورید شما اینجا ستم کردید مواظب باشید که با خارجی نکنه از باغ دیگه در این مواظب باشید که شیطون از این نعمت ها را نگیره جای دیگر جای دیگه چون چند بار این داستان اومده توی قرآن مواظ خدا از اول گفت مواظب باشید که نعمت های خیلی خوب بر انسان بیاد بله فرود بیاید بعد ازکم یعنی چی آقای مطل یعنی چه اینکه بحث عدو دشمن یکدیگر یعنی چی آدما دشمن یکدیگرندزمین تبعید گاه انسان نیست اولین باره که داریم میرسیم تو حواسمون باشه زمین جایی نیست ما تبعید شده باشیم روش چون داره فوری میگه و لکم فی الارض مستقر و مت الهی شما روی زمین یه جای استخراج جای سکونتی هست و متا چی مواد چیزایی که میخواید استفاده الهی تا زمانی که بله قرارگاه و تا چند گفته ایشون معنی کرده و تا چندی برخورداری خواهد بود یعنی اینکه امکان شیطان اختلاف کردند گفتن انسان شیطان ولی شیطان که اخراج شده بود نهبتو فرود بیایید بعضکم یعنی چی شیطان یعنی شیطان دشمن آدمه بعضی از مفسرین ولی نه بعد شیطان بود طرف انسان این زمین ظرفیه که محدودیتهایی توش هست و آدما زیاده طلبن و باعث میشه که دشمنی یکی از ویژگیهاش دشمنی سرزمین دعواتون میشه سر پست دعواتون میشه سر آب دعواتون میشه دائماً با هم این ویژگی زندگی زمینیه بر خلاف مثلا بهشتی که میخوایم انشالله بریم چون اونجا چی اراده میکنی هرچی خواستی اراده میکنی گلابی مکه اینا را نمیتونیم بفهمیم چیه یک نعمتها یک ما الان قدرت قبلا کارهایی که کردیم قبل دنیا با اعمالمون کردم که یه فضایی هم هستن که تو این دنیا فقط گرسنگی گرس که میبینه میگه همون بخره و چه جوری خدا بهش میگه که نه نه یعنی اون تو با اعمال تو این دنیا نصیبمون شد روزی ما شد خیلی خوب عرض کنم که نه این من این را ازش این فهمیدم قبلا هم چون این آیات را کار کردم تو اون کتاب به اصطلاح بله سرشت انسان در اسلام و مسیحیت یه کتاب من دارم تحت عنوان سرشت انسان در اسلام و مسیحیت به مناسبت و سقوط که اونجا میگن و اینها را مقایسه کردم اونجا نظر مفسرین آوردم که میگن انسان و شیطان ولی بنده گفتم که نه خودی انسان ولی لازمه ظرف لازمه این ظرف دعواست دشمنی محدود چون محدوده ولی اگه یک زندگی دیگری باشه که هرچی خواستیم فوری فراهم بشه ما ارادت هرچه خواستی فراهم بشه روی این زمین براتون توجه داشته باشیم که خوب جدای از این که داریم انسان شناسی را هم بحث همین جا میکنیم ببینید حالا آیات بعدی را هم میبینیم و میرسیم ماجرای گناه آدم باعث نشد ذات انسان تغییر بکنه ها فقط متناسب با زندگی زمینی شدیم ذات انسان خراب نشد برخلاف مسیحیت که میگه ذات انسان خراب زمین را اونجا میگه تبعیدگاه انسانه نه زمین تبعید گانیا مزرعس و طاعون الهی پس دنیاشناسی این ببینید ما یک انسان شناسی داریم یه دنیا شناسی قرآن بگو نه دنیای قرآن مجید دنیا شناسی قرآن مجید یه چیز بدی نیست ابزار ما هم تبعید نشدیم که اینجا بگیم یه جا درسته زندگی کنیم و بسازیم اینجا بسازیم یه چیزی را که آینده خودمون بسازیم آینده را تو مسیحیت میگه تبعید گاهی باید آرمان تیم باشه که برگردی اون چیزی را که داشتی برگردی اون چیزی را که داشتی نه اینجا زمین نعمته باید مصالح گرد بیار که آینده خودتو بسازی آینده که نداشتی آینده این آینده رو نداشتی خودت داری خلقش میکنی خب نگاه به دنیا شناسی قرآن مجیده خیلی متفاوته نگاه مثبته نگاه منفی نی به زندگی دنیا و به همین جا وقتی میگه از همینجا و متی یعنی از این مواهب دنیا استفاده کنم شیطان شما را خارج کرد تاکید کردم خودت بودی که خارج شد درسته حرفش واقعیت میخواد جوری بکنه که به انسان گفته شد که از این درخت بخوری متناسب با زندگی زمینی میشی انسان اختیار زندگی زمینی را انسان اختیار کرد این زندگی را به صورت تمثیلی کلمه بود چقدر وقتی داریم منفی ۱۰ آیه بعد را که میبینیم میبینیم آدم حالا دیگه تمام میکنم آدم کلمات فتاب علیه توبه کرد یا توبه داده شد معنی کنیم دقیق بخونید قلت دوباره یعنی چه بعد از توبه و پذیرش توبه یعنی چی دوباره مجازات است یا نیست توبه بعد از توبه و پذیرش توبه مجازات که معنی نمیده در کار باشد آدم را خدا یادش بده توبه بکنه توبه اش هم بپذیره بعد مجازات که توبه پذیری یک مجازات کردی نه نه ماجرا اینه آدم متناسب شد با زندگی زمینی نوع بشر این یکی از ویژگیهای این عالم اینه که دار تنازعه درسته یعنی کشمکش وجود میاد دلیلش چیه محدودیت هرچی بخواهی نیست اونجا که بوده هرچی میخواستی بودا اونجا که بودی که به صورت تمثیلی داره میگه اونجا هرچی هم که میری آینده درست درست کنه هر چی میخوای است ولی اینجا تلاش کنی به دست بیاری محدودیت محدودیت نساءاً پیش میاد اینجا سال اول که قم اومده بودم داشتم زیاد از تو این حرم رد میشدیم مدرسه مدرسه حقانی اونور پل آهنگ چی بود ما همه کارها میومدیم حتی حمام میخواستیم بریم گذر خان اونجا حمام بود میرفت دائما از تو حرم رد میشد وقتی دیدم که دوتا گدا سر جا با هم دعوا شده بود سر اینکه آخه مرغوب جای دو نبش داریم یا نه خوب بهتری بنشینیم دعوامون میشه دعوا دعواهایی که ما داریم فکر میکنیم چیه پدر و خواهر و اینها همدیگر را به دادگاه میکشیم و چون سر ارث پدر دعوا بکنیم که چرا چرا خصوصیت این دنیا این گونه است معنیش این نیست که میگه تو این دنیا بعضی با بعضی همه با همه نگفته دشمنی میکنن بعضیا هستن ارزش نداره و هیچ دشمنی با هیچ کس نمیکنه حالا خرد شخصی هم به نظرش میرسه که مثلا این مال ارزش نداره که من دعوا کنم براش یکی میگه آقا برای انسانها را به سمت نفع جمعی میبره و نفع شخصی رو هی حذف میکنه میگه نفع شما توی جمع کمک کنید همتون نجات پیدا اونجاها هست الان درسته اونجا ولی به هر حال اینجا داره ویژگی دنیا رو میگه دنیا داره تظاهوم داره تناسعه داره چیه درسش چیه مواظب باش این ویژگی این دنیاست ویژگی این دنیاست این زمینه هست که دعوا بشه نگاه کرد من به خاطر این سوال پرسید از موارد دیگر زمین و پایدار این مدلیه یعنی اینقدر جزئی باید توجه ویژگی دنیا زمین مقصود این مسئله فوق العاده داره تذکر میده میگه اینجایی که میرید زمینه دعوا چون مهمه اولین مسئلهاش اینه که با هم جنگ اولین چیست بیخودی جنگ جنگ اینجا خیلی مهمه تذکر نه اینکه نمیگه خوبه که اینجوری نمیگه بیفتید توش نمیگه با هم دشمنی بکنید میگه اینجا این گونه این یه معنای دیگه خطر را داره گوشزد میکنهجایی که ویژگی اولش اینه که جای دعوا است ویژگی دومش اینه که متیو استفاده ولی در عین حال جای دعوا هم هست جای دعوا هم هست دعوا میکنید با هم ویژگی را داره میگه ویژگی این دنیا اینه که تصمیم نباشه دشمنی و فلان ولی آدم و حوا بحث از شیطان نبود بله خیلی ممنونم ظاهرش اینه که امر میکنه که نرید و رفتن خوب میتونستند ولی تمثیل ماجرا شما چجوری معنی میکنید که انا ارزن الامانه علی السماوات والارض و الجبار من با اختیار خودم انتخاب کردم درسته کوه آسمان ها و زمین و اینها اون امانت را به اصطلاح ابا کردن از اینکه چی بکنند خلق شد دیوار خلق کردند اینجا هم همینطور حمله ها یعنی فعلی انجام داد از رو اختیار خودش نبود که اینجوری انسان خلق شد همه اینها ظرفیت ظرف انسان متناسب به اصطلاح نافرمانی ظرفیت چطور حمله انسان درسته اینجام همه این حرفا زارشو نگاه بکنیم یه جور دیگه معنی کنی معنیش اینه که من آدم خودم با خوردن اون ببین در واقع بحث دیگری که این امر و نهی هایی که خدا کرد آیا مولوی بود یا ارشادی بود یعنی چه مولوی نماز بخون نماز نخونی ولی ارشادی مثل اینه که میگه که دکتر میگه ترشی اینجا چی خدا انسان میگه مواظب باشد رست نره یعنی باغ زندگی کن میخوای هم از درخت بخور زمین انسان انتخاب میکنه کدومو رفتن رو زمین نقد حالا من ندیدم خودم که مرحوم علامه طباطبایی میگه که خدا پدر آدمو بیامرزه که خوب جایی اینجا بهتر است اینجا اینجا جاییه که انسان میتونه اونور نگاه نکنیم نگاه نکنیم ولی اینجا جاییه که میتونه اوج بگیره از اینجا میتونه بگیره میخواد میتونه آدم ته ته می افتند نگاه جای بدیه ولی زمینه برای آدم فراهم شده انجام بده حالا یک کسی سقوط خوب خسته نباشی از اول خدا قبلش از اول چی بود انی جاعلون فیالارض خودش بود خلیفه خدا بشم خلیفه خدا در ماجرا تمثیل بیان میکنه که چی شد که این دوتا ماورایی با زمینی قاطی شد با این تمثیل بیان میکنه وگرنه از اول بیاد گناهی نکرده اشتباهی نکرده اتفاقاً یه مسیر رو پیدا کرده که میتونه انتخاب بکنه. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۰
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ۳۴ هستیم، وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ اینکه معنیش هم روشنه یاد بیار وقتی که گفتیم به فرشتگان که سجده کنید به آدم یعنی خضوع کنید نسبت به آدم احترام بذارید به آدم پس مثلاً احترام گذاشتن الا ابلیس که ابا واستکبر و کان من الکافرین و پرهیز کرد و گردن کشی کرد در مقابل حق. استکبار اگه بخوام واژه برابر اسلام را بگیم تو قرآن استکباره. استکبار در مقابل مسلم که در مقابل حق تسلیمه، مستکبر کسیه که در مقابل حق گردنکشی میکنه. درست روبروی همدیگه خوب ابا کرد از این دستور و استکبار ورزید یعنی تسلیم حق نشد و نتیجه استکبار بکنه تسلیم حق نشه کان من الکافرین، کافره، کافر اون یکی که به حق گردن نده تسلیم حق نشه کان من الکافرین یعنی از کسانی که زیر بار حق نمیرن حق ستیزان مثلا حق گریزان حق ستیزان. خوب صفحه بعد چند تا آیه دیگه مثلاً داریم رکوع کنید با رکوع کننده ها رکوع نماز یا معنیش مقصده قاعدتا معنی اصلیش مقصود یعنی خضوع کردن در مقابل خدا کلمه شاید مناسب نباشه تکریم خضوع احترام چه چیزهایی باید بگذاریم سجده نه مقصود که بگن فقط در مقابل خدا لغویشه ایشون هم آقای طاهری هم همین معنی کرده و درستم هست به نظر من بریم سراغ معنای لغویش سجده کردن خوب فقط اینجا این الا ابلیس را خوب یه نکته داره میگن جای دیگری فرموده کان من الجن از جنس فرشتهها نیست خب ببین با اعتقاداتم اگر قرار باشه که به اصطلاح بگیم فرشتهها حالا اونطور که اعتقادات رایجه معصومن مثلاً از خطا خطا نمیکنند نباید بشن پس شیطان نباید از جنس فرشته ها باشه اعتقاده رایج بگیرید که ظاهرا از قرآن همین برمیاد بله البته قبلش اگه یادتون باشه حداقل یک داشتیم که گفتیم صادق اونجا تک تومان را گفتیم من میتونم باشه که آنچه که آشکار مخفی میکنه ولی یک کلمه بالاتر صادقی درست میگویید نه راست میگویید اگر اشتباه نمیک مثلا این مقصود ولی اگر بعضیا یه خورده کسی یه جور دیگه معنی کنم اون وقت ممکنه به اینجا برسه که پس فرشته ها هم ممکنه براشون سقوط اون وقت اون قضیه هاروت و چی دوتا فرشته هم داریم که مثلاً سقوط کردن و اینها و چیزی درباره فرشتهها نمیدونیم یا حداقل یه جاهایی تو قرآن داریم که فرشته هم من فرشته رو دیدم که اشتباهات وحشت میکنه خودم دیدم فیلم ماه شب ماه مبارک رمضان که پخش میکرد آیه قرآن اشتباه میخوند که من خیلی به خودم امیدوار شدم وقتی فرشته اشتباه میخونه خوب به اصطلاح من دیگه طوری نیست انسان توانایی داشتند شما فرمودید که داستان خیلی خیلی من معتقدم که پیام ماجرا را بگیریم و خیلی به فرشتهها ور نره خیلی به اجنه و کار باشون نداریم هرجوری میخوان باشن باشن این خداوند گفته که ابلیس کافر و از جنس حالا اصل این فرشته ها جنس شان چیه نمیتونیم بگیم مجرد گاهی فرشته مجرد یا مجرد نیست کار ندارم باهاش من مثلا واقعا نمیدونم دونستنش غیر از اینکه این مسئله قرآن حل میکنه غیر از اون چه تاثیری شما توی منظومه فکری تون اصلا نیاز ندارید که کار داشته منم باور شما را دارم گزارش های که میدهند یعنی تجربه میکنه در زندگی فرشته چیه اون چیه ولی آیا واقعا چیزهای شخصی اتفاق افتاد قشنگ یعنی علم تجر ولی اگر دست من باشه تلاش میکنم نه اینکه وقت روش بزارم که چیزی به علم من چه جوری کشف بکنم چه جوری کشفش بکنم که چی چی هست آیا میشه آیا من واقعا تا حالا ندیدم و گفت که یک خانم این جاهز شخصیتی بوده عالم خیلی معروف ولی خیلی بد قیافه بودی خیلی بد قیافه بود و هیچکس حاضر نبوده باشه ازدواج بکنه یک خانم اومده که بهش گفته که خب من باهات ازدواج کنم بیا بریم سر جای تو بلند شو بردتشو خیلی راه و یه مغازهای یه جایی گفته آقا دیدن بهت میگفتم دیو هست قبول نمیکرد هیچی این پس دیو هست که ببینید این حرف های که از تجربیات میزنند تجربههای شخصی در مورد چی در مورد همه چی داره آدمای خوبم نام آدمهای بد همه نیستند در مورد ملاقات فرشته داریم در مورد ملاقات بابا امام زمان داریم ملاقات امثال اینها پدر علم عرفان ما عرفان نظری دبیر مرحوم مطهری ابن عربی که پیامبر نشسته دست راستش ابوبکر نشسته دست چپشم عمر نشسته و شیعه بگیم که واقعاً این مکاشفه رخ داده واقعاً همینجور بوده ایم مکاشفات را کار روانشناختی روش کرد ببینیم چه مقدارش مثلا اون چیزهایی که طرف باور داره من احتمالش یه روزی تو علم روانشناسی و اینها خیلی آدم یه خوابی میبینه هیچ زمینه ای نیست معمولا خواب انسان چگونه است که باهاش درگیری همون مسائلی که به فکرش هستی تب داره و یه چیزایی میبینه در عین حال که اصلشو نمیخوام انکار کنم اصلا نمیخوام اصل واقع این کار کنم اما همه این مکاشفات که میگن نقل میشه و اینها و اینقدر داستان تو زمینه های مختلف از آدمای خوب یک کلیپ پس از مرحوم آیت الله بهجت نمیدونم دیدید یا نه در مورد جعفر چی بهش میگن زعفر جنی جعفر جنی نمیدونم چند سال پیش فوت کرد و الان پسرش رئیس اجنه است و اسمش چیه او کلیپ هست و از آیت مستقیم آیت زده اون وقت از قول کی میگه میگه یه پیرمردی که اهل فلان بود دیده بود باهاشون ملاقات داشت و اینها و آدم خوبی بود آیت الله بهجت خیلی خوب بوده ولی هر خوبی معنیش این نیست که آدم نیست آدمای خوبی داریم که سادهاند زود باور پیرمردی اومده یا کسری یه چیزی رو گفتم میبره که الان اون رئیس پسره جعفر جنی که زعفرانی رئیس بوده و زمان نمیدونم امام حسین و خدا پیغمبر و اینا هنوز بوده تا الان الان مرده و پسر شده سند این را که میگه خودش سندشو میگه پیرمردی بود و اون ارتباط داشته حالا من چقدر برامیه بحثی داری بحثی هست منم هنوز جایی طرحش نکردم این را ولی خیلی مسئله مهمیه توی حوزههای تصمیم داشتم یه جایی طرحش بکنم و اینا ولی به مناس منطقی صادق بودن با صادق شناس بودن ما دوتا عنوان داریم یک کسی راستگو راستگویی یه چیزه اینکه را بشناسی بفهمی که راستگوئه یه چیز دیگری راست گویی یک فضیلت اخلاقی راست او شناسی یک تخصص یک هنر دیگه اصلاً بحث اخلاقی نیست یه تخصص یک هوش یه زیرکیه یه روانشناسی یک چیزای دیگری میخواد هر راستگویی راستگو شناس هم هست خیلی راستگوها اینقدر ساده اند که به راحتی کلاه سرشون میره نسبت بین راستگو و راستگو شناس اربعه چهار جور ما میگیم بین مفاهیم چهار جور نسبت یا مساوی اند مثل آدم و مثلا ناطق یا عموم خصوص مطلقا مثل چی مثل انسان عام انسان سفید و کبوتر بعضی کبوترها سفیدن پس کبوتر سفید نیستند بعضی سفیدام کبوترن بعضی سفید نیست و تباین مثل سنگ و انسان سنگ انسان دروغ راستگو با راست دیگه میفهمه که اتفاقا چون خودش راستی خوب میشناسه چون خودش اهل بخیه است میشناسه خوب میشناسه خب این بحث شما میگید هیچ دردی مثلا شما میتونید این مسئله رو اگه من بتونم حوزه بگم اصلا ما این احادیثمون مدل سنتی بر اساس چیزی میسنج یک نفری ۶۰۰ سال پیش آدم درستیه صادق او تایید کرده که اینا صادق من میدونم شیخ مفید صادق است این دوتا ربطی به هم نداره شما دارید از یه صفت اخلاقی یه تخصص نتیجه میگیرید از صفت اخلاقی که تخصص نمیشه نتیجه گرفت راستگوئه ولی راستگو شناس نباشه آیا هرکس آقای بهجت آقای بهجت راستگو اما آیا هر کس را آقای بهجت تایید کرد که راستگو راستگوئه نه تو خیلی هم ساده است خیلی هم ساده است و کلاه سرش میره من آدمای را با شونم روبرو بودم که واقعا صادق کلاه سرش میره خوب ما یه بخشایی از یه بخش کل روایتمون که یک کسی تایید کرده که اینا آدم مام دسترسی حداکثرش اینه که شما از یک صادق آدم راستگو میخواید نتیجه بگیرید که این راستگو راستگو راست هم هست است یکی از اشکالات یک حدیث ما حدیث شناسی ما وارد اون وقت ببینید یک کتاب داریم به نام کامل یارات من یه لحظه یادم رفت اسم نویسندش مشهود کامل این کتاب اولش گفته که من فقط از آدمای درست نقل میکنم گفت اولش گفته که من تو این کتاب فقط از آدم های درست نقل میکنم خوب باشه از این چه نتیجه گرفته شده همه آدمای درستین جای دیگری هم اگر حدیثی ازشون از اون آدمه نقل شده همه درستن چون گفته من فقط از آدمه این استدلال برای چی مبتنیه ابن قول وحی راستگوئه تشخیصش تو راست گوشه چون خودش راستگوئه راستگو شناس هم هست مغالطه کاملا آشکار کلی چیزهای را که داریم حتی زیارت ها لینا را به این استناد میکنند که این آقای گفته که من از آدمای درست فقط تو این کتاب نقل میکنم همین که گفت من از درست نقل میکنم قاره به تشخیص خودش از آدمای درست نقل میکنه ولی او که نقل داره ازش میکنه واقعا درسته حرف دیگریست ایشون درست باشه آنچ نقل میکنه معروف این یه مغالطه فوق العاده وحشتناکه که ما دانش حدیث شناسیمون برش مبتنی دانش حدیث شناسی دانش حدیث یعنی همه اعتقادات بر اساس چیه تایید مساوی با این نیک او درسته یعنی درست بودن این نمیشه ازش خودش اگه ثابت شد که آدم درستیه ثابت نمیشه که اونی که تشخیصم یعنی اونی هم که میگه به نظر من اونم درسته نه نه از صادق بودن نمیشه صادق شناس زن را نتیجه گرفت و این یکی از یکی از معضلات حدیث شناسی ما هست یعنی هیچ یک از این راویان حدیث رو ما خوردیم شونه نمیشناسیم ما کسایی رو میشناسیم حداکثر که اونا رو تایید کردند ببینید چی میشه من نمیدونم به چه مناسبتی این خودم ربطش گفتم این نقل این چیزها به هر حال نمیدونیم خیلی چیزها همونی که درباره زندگی چی بود پس از مرگ و اینها زندگی ماجراهایی که میگن دیدیم چقدر میشه اعتماد بکنی جن وجود کلمه سری در بعضی از مسائل خداوند مجبور بوده که این کلمه رو استفاده پیامبر مخفیانه جلسه داشتند و تمایل داشتند به حضرت رسول ولی از یهودی ها می ترس خداوند پیامبر را داد ببینید من یه روز دیگری هم عرض کردم که مثلاً روایت داریم که تو روایت که از صرف که دره شکسته ترکدار غذا نخور چون تو اون ترک روایت حق دارم بگم الان مقصود میکروب بوده چون بهترین جا برای رشد میکروب شایدم گفت شاید جایی گفتن ولی واقع واقعیت اینه که بالاخره اصلش توی قرآن هست ما من ترجیح میدم حالا توسعه آقای مطلبی هم هست که انکار نکنیم ولی بگم که خوب واقعیت اینه که نمیدونم دربارش نمیدونم قرآن میگه هست یک ربع ماده یک موجودی که از آتش خلق شیطان میگه من از آتش خلق کردی آتش چیز دیگر موجودات زنده همه از خاک و آب نه فقط انسان کل شی من الماعه کل شی هر موجود زنده ای گفتن یک چیزی داریم که روایت لا ادری نصف لا ادری نصف نمیدونم نصف علم خودش نمیدونم باز روایت هم داریم که تمرین کنید که بگید نمیدونم نمیدونم کار ندارم آقای ببخشید آقای مجتهدی به مرحوم آقای مجتهدی چیز دیگه میگفته به شاگرداش که بگو یک کسی میگفته بگه آقا چند بار روزانه بگید نمیدونم عادت کنید که نمیدونم چیز دیگه بگید چند بار فلان چیز چند تا مفهوم بازدارندگی ایجاد امور تجر است و ببینید ما یک اموری داریم درباره جهان مادی ما هست یه اموری داریم در مورد جهان بعد دنیای بعد از این دنیا را نداریم و هرچی هم به ما گفته شدهزبان تمثیل چون ما زبان و مفاهیم اجازه نمیدیم اون وقت اگر گفتم فرشته مثلاً از این نوع فرشته از این و همینطور اون وقت گفتم ممکنه موجودیم به نام جن باشد قرآن درباره ماهیتش و در عین حال در مورد ماهیتش توضیح نداده منم راهی برای شناخت ندارم اما آیا این سر خرد ستیزی در میاره که منو با قرآن نه به نظر من این خرد ستیز نمیشه یک عوالم دیگری هم هست که موجود نیست که من مجبور باشم یک که از خرد ستیزی درش بیارم چون خرد گریزه من مشکل باهاش ندارم منتها بهش نمیپردازم خیلی حقیقتش حالا چون هم میبینم که نمیتونم هرچه حرف بزنم الکی گفتم ها نکته دوم که تاثیر تو زندگیم نداره من تاثیر نداره توی ذهن من نمیخوام زندگیمو چی بکنم بر اون وقت کسایی که میگن سیاست و فوتبال فوتبال اینها کسانی اعتقاد دارند و خیال میکنن با اجنه و فلان و اینها میشه پیروز کنی یتیم را معنیش اینه که طرف تو فوتبال مشهوره سطح علم و دانش گاهی گاهی فرانسه بود آره مو نداشتن اعتقاد داشتن شانس میاره کله میبوسیدن که این شانس میاره و ۹۰ ببینید اعتقاد یعنی به لحاظ علمی که در سطح مطرح دیدن شکست خوردن گوسفند ذبح کردند شکست خورده تیم گوسفند ذبح کردن عرض کنم خدمتتون فوتبالیستها هست سیاسیون جن گیرها ارتباط دارند اخیرا گفت که یا خوند گفت که این اسرائیل ها جن و استخدام کردن که تونستن تشخیص بدن کی بود کشته شد توی ایران جاش کجا بود که زدن این رو با کمک اجنه و اینها تشخیص دادند همه جا میاد مقداری به اصطلاح این ذهنیت ها را باید درست کرد نه اینکه ما نمیتونیم چیزی راجع به البته هانیه را که همین اخیرا اصلا موشکی نزد بمب گذاری موشک با بمب که جایگزین باید معلوم باشه نریم سراغ بحث خوب پس و جدول ابلیس اباکان من الکافرین یه نکته میخواستم بگم که اینقدر رفتم حاشیه و واقعا یه موجودی به نام شیطان بیرون از ما است که ما را وسوسه میکنه اینا تمثیل درون خود ما هست ما وسوسهمون وسوسه درونی به این شکل بیان شده گر بیرون از خود ما کسیه که من نمیبینمش چه جوری منو وسوسه میکنه که همه جا هست همینم شد خیلی اینم درسته که میگه آدم را همین الان آیه بعدی میگه که اولا شیطان سجده نکرد با آدم بدم میگه که شیطان فریبشون داد که و بعد هم آیات دیگری میگه مواظب باشید همه آدم یا بنی آدم شیطان پدر و مادرتونو گول زده از بهشت اخراج کرد و فلان اینها موجود خارجی است یا همون نفس اماره ما هست و درون ما وسوسه وجود داره بیرون ما هست که درون ما را وسوسه میکنه معجزهگرا مال بیرون ما هست پست و مقام بیرون ما است ولی درون ما را وسوسه میکنه همین هاست به این زبان بیان شده موجودیه بیرون از من که منو داره وسوسه میکنه موجودی بیرون از من و بیرون از شما موجودی که میگم غیر از این وساوس وسوسهها انسانی بعضی وقتا انسانها وسوسه میکنن بعضی وقت ها امور دیگر مثل مال و جاه و مقام و ریاست و خیلی چیزهای دیگه وسوسه میکنه کسی هم هست که وسوسه میکنه منو سخته برام که بپذیرم حالا آقای جم جور نگاه میکنه انکار نکنم اینجور که ایشون نگاه میکنن من شب کابوس میبینم نیروی درونی شیطان مشخص باشه داستان خلقت آدم را شیطان باشه شیطان باشه که که شیطانم از جننه همه حرف اینه آیا مثلاً یه شخصی که منو از بیرون داره وسوسه شخصی که نمیبینمش که میبینم آدمایی که وسوسه میکنن که کاملا میشناسیم و میبینه آدم اون که مشهود ولی اون غیر که وسوسه میکنه همون پست و مقام و چی و اینا مقصده اینش برام حل نیست که یک شخصی که نمیبینمش و باهاش رابطه ندارم درون خودمه که ممکنه را کار با من ندارد مثلا وحی میاره برای پیامبر من میتونم بگم نمیدونم درباره ماهی هست گریزه خرد ستیز نیست باشه بیا خرد بروز مانع ندارد ولی کله رو برای خودم نمیتونم حل کنم که من که الان نشستم اینجا و دارم حرف میزنم یه موجودیم اینجا هست که من یا اینجا نخواستم اشاره یک روزی یه چیزی بود اشاره کردم که به اصطلاح منو وسوسه داره میکنه مثلا و حقیقتش بیشتر دوست دارم یعنی انگار انسان میکنن اموری هم هست که تو خارج اتفاقا شیطان با هم داریم میگه که بعضی ها را میتونه وسوسه کنه شیطان درباره اش میگه همونجا که میگه شاید برسیم تو همین چی آیات بعد چند صفحه که میگه من وسوسه میکنم من گمراه میکنم الا عبادک منهم المخلصین را میگه منظورم بهشون نمیرسه آدمایی هستند که مقام درون وسوسه کننده خیلی خوب و قلنا یا آدم ظالمین خیلی خوب و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیرید و از هر گوجه کجای آن خواهید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود بله معنی گفتیم که ای آدم تو این باغ الجنه باغ خاص بهشت نه ها باغ باغ ساکن و همسرت تو این آیه ببین هر دو با همان با همسر با همن اینجا اون که خود قرآن میگه که هر کس واردش شد دیگه خارج نمیشه خود قرآن داریم ها و داریم که شیطان بهش راهی نداره اونم داریم شیطان راه نداره و هر کس داخلش بشه خارج نمیشه نکته دیگر را میخواستم بگم اولین باره که داره میگه زن و مرد هر دو با هم اند هر دو با همند اینجا و خب تو و همسرت ساکن بشید و کلا منها رقت بخورید از این باغ فراوان هرچه خواستید از چی شما دو تا خواستید بخورید شجره و نزدیک این درخت خاص که اگه بشید و تکون منظالمین ستمگر هستید کسی که دیگرم بوده به خدا که نفس ظلم به نفس ظلم به نفسآدم و هوای جسم فیزیکی در اون عالم باغ چه جوریه با غم جسم تکرار کل ماجرا تقسیم کل ماجرا تمثیل یعنی داره این ماجرا را بیان میکنه چه جوری تو آیه دیگه میگه که ما از خاک آفریدیم از روح خودمون درش دمیدیم این بودن را به موجودی در بیانیه یه موجود از عالم دیگر اومد زمینی شد این بیانش اینجوریه یه موجودی که از جنس عالم دیگری بود اومد زمینی شد پس اون هم حیوانیت اونقت داره متفاوت داره خوب خوب بود آدم یعنی چی بشر بشر داستان دیگری شروع همسرت توی تمثیل تمثیل کنایه از اینکه ماجراهای رخ میده که انسان میشه زمینی ولی کل ماجرا را به صورت تمثیلی اینجوری بیان میکنه اول خیلی از آیه ها آمده عاطفه خیلی هاش خیلی هاش اینجور نیست اول یک داستان شما بگید عطفه به کجا شده شاید جاشو پیدا نکنید اول آیه میاد جنس بشر زن و مرد نداره آدم انسان از انسانیت انسان فراتر از مذکر و مونث بودن این آدم تو و همسرت اینجا انگار نکته به نظر میاد که اینجا دوباره آدم را خلاصه آدم را بشریت ما فرض کردیم قبلاً و همه ویژگیهایی هم که گفتیم این آدم میتونه کشف کنه که زن و مرد فرقی ندارن که میتونن کشف بکنند ولی اینجا شد مثلاً نمونه شخص شد دوباره خوب میگه گفتیم که ای آدم تو با همسرت در دریم باغ الجنه باغ خاص و بخورید از این باغ هرچی فراوان هرچی میخواید و به این درخت نزدیک نشید که فتکونا من الظالم اگه نزدیک شدید به نفس خودتون ستم کردید اما کلمه بعدی ذهنیتی که مردم دارند که حوا فریب خورد و آدم را فریب داد از تورات اومده اصلا توی قرآن نداریم اصلا توی قرآن نداریم تو تورات داریم تو عهد جدید هم داریم مثلا پولوس میگه که میگه زنها باید ساکت بشن و گوش بدن مردا باید حرف بزنند زنها باید اطاعت بکنن از شوهرشون چرا حوا آدمو گول زد حوا اونجا هم تو خود تورات هم اومده که حوا گول خورد مار اونجا شیطان نمیگه ها مفسران یهودی مسیحی میگن که شیطان تو جلد مار رفته بود مفسران هیچ جا تو اونجا نداریم که شیطان حوا را فریب داد گفت که آیا درسته که خدا گفته که از این درخت از این باغ نخوری گفته که گفته گفته اتفاقا هرچی میخوای بخور یه درختو میمیریم اگه بخورید میمیرید گفت که مطمئن خدا چرا گفته که نخورید به خاطر اینکه خود خدا عارف به نیک و بد هست نمیخواد شما عارف نیکو باید بشه مثل خودش بشه حوا میگه نگاه کرد میوه باید خیلی لذیذ باشه خیلی باید چیز خوبی باشه خوب میوه به این لذیزی آدم عارف به نیکو بد میشه چرا نخوره خورد حالا جالب اینجاست که اون وقت بعدش آدم را هم فریب داد بعد میگه که اتفاق شدن چون تا حالا برهنه بودند و حالیشون نبود و اون شد که دیگه بعدشم رفتن خدا براشون جور کرد از برگ درخت لباسی و اینها و و اولین دعوای زناشویی هم میگن که زن و شوهری هم که همین جا رخ داد که آدم اومد تو خونه دید که خانم لباسش را دلمه پخته باش با برگ اول قسمت لطافت بله عرض سلام خدمت خوب اونجا حوا آدم را فریب میده بلافاصلم بعدش وقتی میخواد مجازات شان کنه میگه تو آدم یه مجازات میکنه زمین کار کنیم با عرق پیشانیت زمینم برات قصر و خاشاک میرویانه خس و خار میرویانه و عرق پیچ کار کنیم ولی برای زن دوتا مجازات تعیین میکنه مجازات اولت اونجا دارم تعبیر اونا میگم درد زایمان تحمل این بخاطر اینکه نافرمانی کردی مجازات دیگه میخوای که شوهرتو گول زدی اونم اینه که ازش تبعیت کنیم رئیس توسی دوتا مجازات اونجا و از اونجا به بعد اینو به این جهت بهش اشاره کردم که توجه بکنید چه چیزهایی از اونجا اومده فرهنگ عمومی اینا را تقریبا قبول دارن یعنی یه چیزی آدم را هیچ جای قرآن نداریم که شیطان زن را فریب داد اتفاقا بعضی جاها داره یا داره فاضل لهم الشیطان دوتاییشون یا آدم یا خصوص آدمو میگه یا آدم و حوا باهم ولی هیچ جا نداریم که تو قرآن این از اونجا وارداتیهم الشیطان این را چی فاضلهم الشیطان عرض کنم که پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید این چیه از جهنم یا نه شجره یا فرمان از فرمانی که خدا داده بود از این فرمان لغزنده شد بعضی مترجمی فکر میکنم آقای طاهری اینجوری معنی کرده که از اون فرمان لغزنده شد لغزش از فرمان انها را معنی میکنه ایشون که گفته از آن معنی نکرده چی آقای فولادوند امشب میخواستم کتاب لطمه بهش زدم دیشب باشه از دستور شیطان آنان را از بله اجرای آن دوباره تو اجرا گذاشته تو قلاب آن دستور آن دستور آقای طاهری گفت از آن از دستور آدم میلرزه یعنی از اطاعت از دستور آن طوری می ترجمه کنیم از آنکه مقصودمون مقصود از دستور از آن چه در آن بودن ایشان را در آورد این یعنی باغ از اونجایی که بودن ایشون را درآورد صبر کنید اینجا میگه شیطان در حواسمون باشه اینا شیطان از باغ درشون آورد و فرمودیم شیطان درشون آورده از باغ ما گفتیم بیرون از درآورد اون وقت فوری شما بعدش میگه ما دستور دادیم که برید بیرون تنفیذ کرده زمین به زمین جمله اینه شیطان ایشان را از باغ بیرون کرد عینک داشتیم که اون وقت بعدش فوری میگه ما دستور دادیم که برید بیرون جایگاه یه مقدار رتبه بالاتر یعنی فرود آمدن به این توجه بکنیم که باید ترجمه کنیم شیطان اونا را خارج کرد یعنی با همون وسوسه که شدن و کاری که کردن خود اون کار خودشون خارجشون کرد اینجوری نگاه بکنیم کار خودشون یعنی اصلا یه متناسب شدن با زندگی زمینی متناسب شدن برای زندگی زمینی آیات دیگر میگه همین که خوردن که دیدن برهنه دیدن برهنه یعنی چی یعنی به شهوت خودشون توجه کردند شهوت نماد حیوانیته نماد حیوانیت و چیه حیوانیت یعنی تا اون لحظه حیوان نبودند حیوان شدند یعنی موجودی از بالا اومد داستان اگر که این داستان خوب اینجا عقاب بلابیان اتفاق افتاده آدم و حوا نمیدونستند که اگر بخورند این بلا سرشون میاد اگر میدونستن این کارو نمیکردند متوجه نهی بودند اما فقط این بود که اگر بخورید شما اینجا ستم کردید مواظب باشید که با خارجی نکنه از باغ دیگه در این مواظب باشید که شیطون از این نعمت ها را نگیره جای دیگر جای دیگه چون چند بار این داستان اومده توی قرآن مواظ خدا از اول گفت مواظب باشید که نعمت های خیلی خوب بر انسان بیاد بله فرود بیاید بعد ازکم یعنی چی آقای مطل یعنی چه اینکه بحث عدو دشمن یکدیگر یعنی چی آدما دشمن یکدیگرندزمین تبعید گاه انسان نیست اولین باره که داریم میرسیم تو حواسمون باشه زمین جایی نیست ما تبعید شده باشیم روش چون داره فوری میگه و لکم فی الارض مستقر و مت الهی شما روی زمین یه جای استخراج جای سکونتی هست و متا چی مواد چیزایی که میخواید استفاده الهی تا زمانی که بله قرارگاه و تا چند گفته ایشون معنی کرده و تا چندی برخورداری خواهد بود یعنی اینکه امکان شیطان اختلاف کردند گفتن انسان شیطان ولی شیطان که اخراج شده بود نهبتو فرود بیایید بعضکم یعنی چی شیطان یعنی شیطان دشمن آدمه بعضی از مفسرین ولی نه بعد شیطان بود طرف انسان این زمین ظرفیه که محدودیتهایی توش هست و آدما زیاده طلبن و باعث میشه که دشمنی یکی از ویژگیهاش دشمنی سرزمین دعواتون میشه سر پست دعواتون میشه سر آب دعواتون میشه دائماً با هم این ویژگی زندگی زمینیه بر خلاف مثلا بهشتی که میخوایم انشالله بریم چون اونجا چی اراده میکنی هرچی خواستی اراده میکنی گلابی مکه اینا را نمیتونیم بفهمیم چیه یک نعمتها یک ما الان قدرت قبلا کارهایی که کردیم قبل دنیا با اعمالمون کردم که یه فضایی هم هستن که تو این دنیا فقط گرسنگی گرس که میبینه میگه همون بخره و چه جوری خدا بهش میگه که نه نه یعنی اون تو با اعمال تو این دنیا نصیبمون شد روزی ما شد خیلی خوب عرض کنم که نه این من این را ازش این فهمیدم قبلا هم چون این آیات را کار کردم تو اون کتاب به اصطلاح بله سرشت انسان در اسلام و مسیحیت یه کتاب من دارم تحت عنوان سرشت انسان در اسلام و مسیحیت به مناسبت و سقوط که اونجا میگن و اینها را مقایسه کردم اونجا نظر مفسرین آوردم که میگن انسان و شیطان ولی بنده گفتم که نه خودی انسان ولی لازمه ظرف لازمه این ظرف دعواست دشمنی محدود چون محدوده ولی اگه یک زندگی دیگری باشه که هرچی خواستیم فوری فراهم بشه ما ارادت هرچه خواستی فراهم بشه روی این زمین براتون توجه داشته باشیم که خوب جدای از این که داریم انسان شناسی را هم بحث همین جا میکنیم ببینید حالا آیات بعدی را هم میبینیم و میرسیم ماجرای گناه آدم باعث نشد ذات انسان تغییر بکنه ها فقط متناسب با زندگی زمینی شدیم ذات انسان خراب نشد برخلاف مسیحیت که میگه ذات انسان خراب زمین را اونجا میگه تبعیدگاه انسانه نه زمین تبعید گانیا مزرعس و طاعون الهی پس دنیاشناسی این ببینید ما یک انسان شناسی داریم یه دنیا شناسی قرآن بگو نه دنیای قرآن مجید دنیا شناسی قرآن مجید یه چیز بدی نیست ابزار ما هم تبعید نشدیم که اینجا بگیم یه جا درسته زندگی کنیم و بسازیم اینجا بسازیم یه چیزی را که آینده خودمون بسازیم آینده را تو مسیحیت میگه تبعید گاهی باید آرمان تیم باشه که برگردی اون چیزی را که داشتی برگردی اون چیزی را که داشتی نه اینجا زمین نعمته باید مصالح گرد بیار که آینده خودتو بسازی آینده که نداشتی آینده این آینده رو نداشتی خودت داری خلقش میکنی خب نگاه به دنیا شناسی قرآن مجیده خیلی متفاوته نگاه مثبته نگاه منفی نی به زندگی دنیا و به همین جا وقتی میگه از همینجا و متی یعنی از این مواهب دنیا استفاده کنم شیطان شما را خارج کرد تاکید کردم خودت بودی که خارج شد درسته حرفش واقعیت میخواد جوری بکنه که به انسان گفته شد که از این درخت بخوری متناسب با زندگی زمینی میشی انسان اختیار زندگی زمینی را انسان اختیار کرد این زندگی را به صورت تمثیلی کلمه بود چقدر وقتی داریم منفی ۱۰ آیه بعد را که میبینیم میبینیم آدم حالا دیگه تمام میکنم آدم کلمات فتاب علیه توبه کرد یا توبه داده شد معنی کنیم دقیق بخونید قلت دوباره یعنی چه بعد از توبه و پذیرش توبه یعنی چی دوباره مجازات است یا نیست توبه بعد از توبه و پذیرش توبه مجازات که معنی نمیده در کار باشد آدم را خدا یادش بده توبه بکنه توبه اش هم بپذیره بعد مجازات که توبه پذیری یک مجازات کردی نه نه ماجرا اینه آدم متناسب شد با زندگی زمینی نوع بشر این یکی از ویژگیهای این عالم اینه که دار تنازعه درسته یعنی کشمکش وجود میاد دلیلش چیه محدودیت هرچی بخواهی نیست اونجا که بوده هرچی میخواستی بودا اونجا که بودی که به صورت تمثیلی داره میگه اونجا هرچی هم که میری آینده درست درست کنه هر چی میخوای است ولی اینجا تلاش کنی به دست بیاری محدودیت محدودیت نساءاً پیش میاد اینجا سال اول که قم اومده بودم داشتم زیاد از تو این حرم رد میشدیم مدرسه مدرسه حقانی اونور پل آهنگ چی بود ما همه کارها میومدیم حتی حمام میخواستیم بریم گذر خان اونجا حمام بود میرفت دائما از تو حرم رد میشد وقتی دیدم که دوتا گدا سر جا با هم دعوا شده بود سر اینکه آخه مرغوب جای دو نبش داریم یا نه خوب بهتری بنشینیم دعوامون میشه دعوا دعواهایی که ما داریم فکر میکنیم چیه پدر و خواهر و اینها همدیگر را به دادگاه میکشیم و چون سر ارث پدر دعوا بکنیم که چرا چرا خصوصیت این دنیا این گونه است معنیش این نیست که میگه تو این دنیا بعضی با بعضی همه با همه نگفته دشمنی میکنن بعضیا هستن ارزش نداره و هیچ دشمنی با هیچ کس نمیکنه حالا خرد شخصی هم به نظرش میرسه که مثلا این مال ارزش نداره که من دعوا کنم براش یکی میگه آقا برای انسانها را به سمت نفع جمعی میبره و نفع شخصی رو هی حذف میکنه میگه نفع شما توی جمع کمک کنید همتون نجات پیدا اونجاها هست الان درسته اونجا ولی به هر حال اینجا داره ویژگی دنیا رو میگه دنیا داره تظاهوم داره تناسعه داره چیه درسش چیه مواظب باش این ویژگی این دنیاست ویژگی این دنیاست این زمینه هست که دعوا بشه نگاه کرد من به خاطر این سوال پرسید از موارد دیگر زمین و پایدار این مدلیه یعنی اینقدر جزئی باید توجه ویژگی دنیا زمین مقصود این مسئله فوق العاده داره تذکر میده میگه اینجایی که میرید زمینه دعوا چون مهمه اولین مسئلهاش اینه که با هم جنگ اولین چیست بیخودی جنگ جنگ اینجا خیلی مهمه تذکر نه اینکه نمیگه خوبه که اینجوری نمیگه بیفتید توش نمیگه با هم دشمنی بکنید میگه اینجا این گونه این یه معنای دیگه خطر را داره گوشزد میکنهبسم الله الرحمن الرحیم و اینکه معنیش هم روشنه فرشتگان که سجده کنید به آدم یعنی خضوع کنید نسبت به آدم احترام بزارید به آدم پس مثلاً احترام گذاشتن الا ابلیس که ابا وستک و کان من الکافرین و پرهیز کرد و گردن کشی کرد در مقابل حق استکبار اگه بخوام واژه برابر اسلام را بگیم تو قرآن استکبار استکبار در مقابل مسلم که در مقابل حق تسلیم مستکبر کسیه که در مقابل حق گردنکشی درست روبروی همدیگه خوب ابا کرد از این دستور و استکبار ورزید یعنی تسلیم حق نشد و نتیجه استکبار بکنه تسلیم حق نشه کارنامه الکافرین کافر کافر اون یکی که به حق گردن نده تسلیم حق نشه کان من الکافرین یعنی از کسانی که زیر بار حق نمیرن حق ستیزان مثلا حق گریزان هفت ستیزان خوب صفحه بعد چند تا آیه دیگه مثلاً داریم رکوع کنید با رکوع کننده ها رکوع نماز یا معنیش مقصده قاعدتا معنی اصلیش مقصود یعنی خضوع کردن در مقابل خدا کلمه شاید مناسب نباشه تکریم خضوع احترام چه چیزهایی باید بگذاریم سجده نه مقصود که بگن فقط در مقابل خدا لغویشه ایشون هم آقای طاهری هم همین معنی کرده و درستم هست به نظر من بریم سراغ معنای لغویش سجده کردن خوب فقط اینجا این الا ابلیس را خوب یه نکته داره میگن جای دیگری فرموده کان من الجن از جنس فرشتهها نیست خب ببین با اعتقاداتم اگر قرار باشه که به اصطلاح بگیم فرشتهها حالا اونطور که اعتقادات رایجه معصومن مثلاً از خطا خطا نمیکنند نباید بشن پس شیطان نباید از جنس فرشته ها باشه اعتقاده رایج بگیرید که ظاهرا از قرآن همین برمیاد بله البته قبلش اگه یادتون باشه حداقل یک داشتیم که گفتیم صادق اونجا تک تومان را گفتیم من میتونم باشه که آنچه که آشکار مخفی میکنه ولی یک کلمه بالاتر صادقی درست میگویید نه راست میگویید اگر اشتباه نمیک مثلا این مقصود ولی اگر بعضیا یه خورده کسی یه جور دیگه معنی کنم اون وقت ممکنه به اینجا برسه که پس فرشته ها هم ممکنه براشون سقوط اون وقت اون قضیه هاروت و چی دوتا فرشته هم داریم که مثلاً سقوط کردن و اینها و چیزی درباره فرشتهها نمیدونیم یا حداقل یه جاهایی تو قرآن داریم که فرشته هم من فرشته رو دیدم که اشتباهات وحشت میکنه خودم دیدم فیلم ماه شب ماه مبارک رمضان که پخش میکرد آیه قرآن اشتباه میخوند که من خیلی به خودم امیدوار شدم وقتی فرشته اشتباه میخونه خوب به اصطلاح من دیگه طوری نیست انسان توانایی داشتند شما فرمودید که داستان خیلی خیلی من معتقدم که پیام ماجرا را بگیریم و خیلی به فرشتهها ور نره خیلی به اجنه و کار باشون نداریم هرجوری میخوان باشن باشن این خداوند گفته که ابلیس کافر و از جنس حالا اصل این فرشته ها جنس شان چیه نمیتونیم بگیم مجرد گاهی فرشته مجرد یا مجرد نیست کار ندارم باهاش من مثلا واقعا نمیدونم دونستنش غیر از اینکه این مسئله قرآن حل میکنه غیر از اون چه تاثیری شما توی منظومه فکری تون اصلا نیاز ندارید که کار داشته منم باور شما را دارم گزارش های که میدهند یعنی تجربه میکنه در زندگی فرشته چیه اون چیه ولی آیا واقعا چیزهای شخصی اتفاق افتاد قشنگ یعنی علم تجر ولی اگر دست من باشه تلاش میکنم نه اینکه وقت روش بزارم که چیزی به علم من چه جوری کشف بکنم چه جوری کشفش بکنم که چی چی هست آیا میشه آیا من واقعا تا حالا ندیدم و گفت که یک خانم این جاهز شخصیتی بوده عالم خیلی معروف ولی خیلی بد قیافه بودی خیلی بد قیافه بود و هیچکس حاضر نبوده باشه ازدواج بکنه یک خانم اومده که بهش گفته که خب من باهات ازدواج کنم بیا بریم سر جای تو بلند شو بردتشو خیلی راه و یه مغازهای یه جایی گفته آقا دیدن بهت میگفتم دیو هست قبول نمیکرد هیچی این پس دیو هست که ببینید این حرف های که از تجربیات میزنند تجربههای شخصی در مورد چی در مورد همه چی داره آدمای خوبم نام آدمهای بد همه نیستند در مورد ملاقات فرشته داریم در مورد ملاقات بابا امام زمان داریم ملاقات امثال اینها پدر علم عرفان ما عرفان نظری دبیر مرحوم مطهری ابن عربی که پیامبر نشسته دست راستش ابوبکر نشسته دست چپشم عمر نشسته و شیعه بگیم که واقعاً این مکاشفه رخ داده واقعاً همینجور بوده ایم مکاشفات را کار روانشناختی روش کرد ببینیم چه مقدارش مثلا اون چیزهایی که طرف باور داره من احتمالش یه روزی تو علم روانشناسی و اینها خیلی آدم یه خوابی میبینه هیچ زمینه ای نیست معمولا خواب انسان چگونه است که باهاش درگیری همون مسائلی که به فکرش هستی تب داره و یه چیزایی میبینه در عین حال که اصلشو نمیخوام انکار کنم اصلا نمیخوام اصل واقع این کار کنم اما همه این مکاشفات که میگن نقل میشه و اینها و اینقدر داستان تو زمینه های مختلف از آدمای خوب یک کلیپ پس از مرحوم آیت الله بهجت نمیدونم دیدید یا نه در مورد جعفر چی بهش میگن زعفر جنی جعفر جنی نمیدونم چند سال پیش فوت کرد و الان پسرش رئیس اجنه است و اسمش چیه او کلیپ هست و از آیت مستقیم آیت زده اون وقت از قول کی میگه میگه یه پیرمردی که اهل فلان بود دیده بود باهاشون ملاقات داشت و اینها و آدم خوبی بود آیت الله بهجت خیلی خوب بوده ولی هر خوبی معنیش این نیست که آدم نیست آدمای خوبی داریم که سادهاند زود باور پیرمردی اومده یا کسری یه چیزی رو گفتم میبره که الان اون رئیس پسره جعفر جنی که زعفرانی رئیس بوده و زمان نمیدونم امام حسین و خدا پیغمبر و اینا هنوز بوده تا الان الان مرده و پسر شده سند این را که میگه خودش سندشو میگه پیرمردی بود و اون ارتباط داشته حالا من چقدر برامیه بحثی داری بحثی هست منم هنوز جایی طرحش نکردم این را ولی خیلی مسئله مهمیه توی حوزههای تصمیم داشتم یه جایی طرحش بکنم و اینا ولی به مناس منطقی صادق بودن با صادق شناس بودن ما دوتا عنوان داریم یک کسی راستگو راستگویی یه چیزه اینکه را بشناسی بفهمی که راستگوئه یه چیز دیگری راست گویی یک فضیلت اخلاقی راست او شناسی یک تخصص یک هنر دیگه اصلاً بحث اخلاقی نیست یه تخصص یک هوش یه زیرکیه یه روانشناسی یک چیزای دیگری میخواد هر راستگویی راستگو شناس هم هست خیلی راستگوها اینقدر ساده اند که به راحتی کلاه سرشون میره نسبت بین راستگو و راستگو شناس اربعه چهار جور ما میگیم بین مفاهیم چهار جور نسبت یا مساوی اند مثل آدم و مثلا ناطق یا عموم خصوص مطلقا مثل چی مثل انسان عام انسان سفید و کبوتر بعضی کبوترها سفیدن پس کبوتر سفید نیستند بعضی سفیدام کبوترن بعضی سفید نیست و تباین مثل سنگ و انسان سنگ انسان دروغ راستگو با راست دیگه میفهمه که اتفاقا چون خودش راستی خوب میشناسه چون خودش اهل بخیه است میشناسه خوب میشناسه خب این بحث شما میگید هیچ دردی مثلا شما میتونید این مسئله رو اگه من بتونم حوزه بگم اصلا ما این احادیثمون مدل سنتی بر اساس چیزی میسنج یک نفری ۶۰۰ سال پیش آدم درستیه صادق او تایید کرده که اینا صادق من میدونم شیخ مفید صادق است این دوتا ربطی به هم نداره شما دارید از یه صفت اخلاقی یه تخصص نتیجه میگیرید از صفت اخلاقی که تخصص نمیشه نتیجه گرفت راستگوئه ولی راستگو شناس نباشه آیا هرکس آقای بهجت آقای بهجت راستگو اما آیا هر کس را آقای بهجت تایید کرد که راستگو راستگوئه نه تو خیلی هم ساده است خیلی هم ساده است و کلاه سرش میره من آدمای را با شونم روبرو بودم که واقعا صادق کلاه سرش میره خوب ما یه بخشایی از یه بخش کل روایتمون که یک کسی تایید کرده که اینا آدم مام دسترسی حداکثرش اینه که شما از یک صادق آدم راستگو میخواید نتیجه بگیرید که این راستگو راستگو راست هم هست است یکی از اشکالات یک حدیث ما حدیث شناسی ما وارد اون وقت ببینید یک کتاب داریم به نام کامل یارات من یه لحظه یادم رفت اسم نویسندش مشهود کامل این کتاب اولش گفته که من فقط از آدمای درست نقل میکنم گفت اولش گفته که من تو این کتاب فقط از آدم های درست نقل میکنم خوب باشه از این چه نتیجه گرفته شده همه آدمای درستین جای دیگری هم اگر حدیثی ازشون از اون آدمه نقل شده همه درستن چون گفته من فقط از آدمه این استدلال برای چی مبتنیه ابن قول وحی راستگوئه تشخیصش تو راست گوشه چون خودش راستگوئه راستگو شناس هم هست مغالطه کاملا آشکار کلی چیزهای را که داریم حتی زیارت ها لینا را به این استناد میکنند که این آقای گفته که من از آدمای درست فقط تو این کتاب نقل میکنم همین که گفت من از درست نقل میکنم قاره به تشخیص خودش از آدمای درست نقل میکنه ولی او که نقل داره ازش میکنه واقعا درسته حرف دیگریست ایشون درست باشه آنچ نقل میکنه معروف این یه مغالطه فوق العاده وحشتناکه که ما دانش حدیث شناسیمون برش مبتنی دانش حدیث شناسی دانش حدیث یعنی همه اعتقادات بر اساس چیه تایید مساوی با این نیک او درسته یعنی درست بودن این نمیشه ازش خودش اگه ثابت شد که آدم درستیه ثابت نمیشه که اونی که تشخیصم یعنی اونی هم که میگه به نظر من اونم درسته نه نه از صادق بودن نمیشه صادق شناس زن را نتیجه گرفت و این یکی از یکی از معضلات حدیث شناسی ما هست یعنی هیچ یک از این راویان حدیث رو ما خوردیم شونه نمیشناسیم ما کسایی رو میشناسیم حداکثر که اونا رو تایید کردند ببینید چی میشه من نمیدونم به چه مناسبتی این خودم ربطش گفتم این نقل این چیزها به هر حال نمیدونیم خیلی چیزها همونی که درباره زندگی چی بود پس از مرگ و اینها زندگی ماجراهایی که میگن دیدیم چقدر میشه اعتماد بکنی جن وجود کلمه سری در بعضی از مسائل خداوند مجبور بوده که این کلمه رو استفاده پیامبر مخفیانه جلسه داشتند و تمایل داشتند به حضرت رسول ولی از یهودی ها می ترس خداوند پیامبر را داد ببینید من یه روز دیگری هم عرض کردم که مثلاً روایت داریم که تو روایت که از صرف که دره شکسته ترکدار غذا نخور چون تو اون ترک روایت حق دارم بگم الان مقصود میکروب بوده چون بهترین جا برای رشد میکروب شایدم گفت شاید جایی گفتن ولی واقع واقعیت اینه که بالاخره اصلش توی قرآن هست ما من ترجیح میدم حالا توسعه آقای مطلبی هم هست که انکار نکنیم ولی بگم که خوب واقعیت اینه که نمیدونم دربارش نمیدونم قرآن میگه هست یک ربع ماده یک موجودی که از آتش خلق شیطان میگه من از آتش خلق کردی آتش چیز دیگر موجودات زنده همه از خاک و آب نه فقط انسان کل شی من الماعه کل شی هر موجود زنده ای گفتن یک چیزی داریم که روایت لا ادری نصف لا ادری نصف نمیدونم نصف علم خودش نمیدونم باز روایت هم داریم که تمرین کنید که بگید نمیدونم نمیدونم کار ندارم آقای ببخشید آقای مجتهدی به مرحوم آقای مجتهدی چیز دیگه میگفته به شاگرداش که بگو یک کسی میگفته بگه آقا چند بار روزانه بگید نمیدونم عادت کنید که نمیدونم چیز دیگه بگید چند بار فلان چیز چند تا مفهوم بازدارندگی ایجاد امور تجر است و ببینید ما یک اموری داریم درباره جهان مادی ما هست یه اموری داریم در مورد جهان بعد دنیای بعد از این دنیا را نداریم و هرچی هم به ما گفته شدهزبان تمثیل چون ما زبان و مفاهیم اجازه نمیدیم اون وقت اگر گفتم فرشته مثلاً از این نوع فرشته از این و همینطور اون وقت گفتم ممکنه موجودیم به نام جن باشد قرآن درباره ماهیتش و در عین حال در مورد ماهیتش توضیح نداده منم راهی برای شناخت ندارم اما آیا این سر خرد ستیزی در میاره که منو با قرآن نه به نظر من این خرد ستیز نمیشه یک عوالم دیگری هم هست که موجود نیست که من مجبور باشم یک که از خرد ستیزی درش بیارم چون خرد گریزه من مشکل باهاش ندارم منتها بهش نمیپردازم خیلی حقیقتش حالا چون هم میبینم که نمیتونم هرچه حرف بزنم الکی گفتم ها نکته دوم که تاثیر تو زندگیم نداره من تاثیر نداره توی ذهن من نمیخوام زندگیمو چی بکنم بر اون وقت کسایی که میگن سیاست و فوتبال فوتبال اینها کسانی اعتقاد دارند و خیال میکنن با اجنه و فلان و اینها میشه پیروز کنی یتیم را معنیش اینه که طرف تو فوتبال مشهوره سطح علم و دانش گاهی گاهی فرانسه بود آره مو نداشتن اعتقاد داشتن شانس میاره کله میبوسیدن که این شانس میاره و ۹۰ ببینید اعتقاد یعنی به لحاظ علمی که در سطح مطرح دیدن شکست خوردن گوسفند ذبح کردند شکست خورده تیم گوسفند ذبح کردن عرض کنم خدمتتون فوتبالیستها هست سیاسیون جن گیرها ارتباط دارند اخیرا گفت که یا خوند گفت که این اسرائیل ها جن و استخدام کردن که تونستن تشخیص بدن کی بود کشته شد توی ایران جاش کجا بود که زدن این رو با کمک اجنه و اینها تشخیص دادند همه جا میاد مقداری به اصطلاح این ذهنیت ها را باید درست کرد نه اینکه ما نمیتونیم چیزی راجع به البته هانیه را که همین اخیرا اصلا موشکی نزد بمب گذاری موشک با بمب که جایگزین باید معلوم باشه نریم سراغ بحث خوب پس و جدول ابلیس اباکان من الکافرین یه نکته میخواستم بگم که اینقدر رفتم حاشیه و واقعا یه موجودی به نام شیطان بیرون از ما است که ما را وسوسه میکنه اینا تمثیل درون خود ما هست ما وسوسهمون وسوسه درونی به این شکل بیان شده گر بیرون از خود ما کسیه که من نمیبینمش چه جوری منو وسوسه میکنه که همه جا هست همینم شد خیلی اینم درسته که میگه آدم را همین الان آیه بعدی میگه که اولا شیطان سجده نکرد با آدم بدم میگه که شیطان فریبشون داد که و بعد هم آیات دیگری میگه مواظب باشید همه آدم یا بنی آدم شیطان پدر و مادرتونو گول زده از بهشت اخراج کرد و فلان اینها موجود خارجی است یا همون نفس اماره ما هست و درون ما وسوسه وجود داره بیرون ما هست که درون ما را وسوسه میکنه معجزهگرا مال بیرون ما هست پست و مقام بیرون ما است ولی درون ما را وسوسه میکنه همین هاست به این زبان بیان شده موجودیه بیرون از من که منو داره وسوسه میکنه موجودی بیرون از من و بیرون از شما موجودی که میگم غیر از این وساوس وسوسهها انسانی بعضی وقتا انسانها وسوسه میکنن بعضی وقت ها امور دیگر مثل مال و جاه و مقام و ریاست و خیلی چیزهای دیگه وسوسه میکنه کسی هم هست که وسوسه میکنه منو سخته برام که بپذیرم حالا آقای جم جور نگاه میکنه انکار نکنم اینجور که ایشون نگاه میکنن من شب کابوس میبینم نیروی درونی شیطان مشخص باشه داستان خلقت آدم را شیطان باشه شیطان باشه که که شیطانم از جننه همه حرف اینه آیا مثلاً یه شخصی که منو از بیرون داره وسوسه شخصی که نمیبینمش که میبینم آدمایی که وسوسه میکنن که کاملا میشناسیم و میبینه آدم اون که مشهود ولی اون غیر که وسوسه میکنه همون پست و مقام و چی و اینا مقصده اینش برام حل نیست که یک شخصی که نمیبینمش و باهاش رابطه ندارم درون خودمه که ممکنه را کار با من ندارد مثلا وحی میاره برای پیامبر من میتونم بگم نمیدونم درباره ماهی هست گریزه خرد ستیز نیست باشه بیا خرد بروز مانع ندارد ولی کله رو برای خودم نمیتونم حل کنم که من که الان نشستم اینجا و دارم حرف میزنم یه موجودیم اینجا هست که من یا اینجا نخواستم اشاره یک روزی یه چیزی بود اشاره کردم که به اصطلاح منو وسوسه داره میکنه مثلا و حقیقتش بیشتر دوست دارم یعنی انگار انسان میکنن اموری هم هست که تو خارج اتفاقا شیطان با هم داریم میگه که بعضی ها را میتونه وسوسه کنه شیطان درباره اش میگه همونجا که میگه شاید برسیم تو همین چی آیات بعد چند صفحه که میگه من وسوسه میکنم من گمراه میکنم الا عبادک منهم المخلصین را میگه منظورم بهشون نمیرسه آدمایی هستند که مقام درون وسوسه کننده خیلی خوب و قلنا یا آدم ظالمین خیلی خوب و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیرید و از هر گوجه کجای آن خواهید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود بله معنی گفتیم که ای آدم تو این باغ الجنه باغ خاص بهشت نه ها باغ باغ ساکن و همسرت تو این آیه ببین هر دو با همان با همسر با همن اینجا اون که خود قرآن میگه که هر کس واردش شد دیگه خارج نمیشه خود قرآن داریم ها و داریم که شیطان بهش راهی نداره اونم داریم شیطان راه نداره و هر کس داخلش بشه خارج نمیشه نکته دیگر را میخواستم بگم اولین باره که داره میگه زن و مرد هر دو با هم اند هر دو با همند اینجا و خب تو و همسرت ساکن بشید و کلا منها رقت بخورید از این باغ فراوان هرچه خواستید از چی شما دو تا خواستید بخورید شجره و نزدیک این درخت خاص که اگه بشید و تکون منظالمین ستمگر هستید کسی که دیگرم بوده به خدا که نفس ظلم به نفس ظلم به نفسآدم و هوای جسم فیزیکی در اون عالم باغ چه جوریه با غم جسم تکرار کل ماجرا تقسیم کل ماجرا تمثیل یعنی داره این ماجرا را بیان میکنه چه جوری تو آیه دیگه میگه که ما از خاک آفریدیم از روح خودمون درش دمیدیم این بودن را به موجودی در بیانیه یه موجود از عالم دیگر اومد زمینی شد این بیانش اینجوریه یه موجودی که از جنس عالم دیگری بود اومد زمینی شد پس اون هم حیوانیت اونقت داره متفاوت داره خوب خوب بود آدم یعنی چی بشر بشر داستان دیگری شروع همسرت توی تمثیل تمثیل کنایه از اینکه ماجراهای رخ میده که انسان میشه زمینی ولی کل ماجرا را به صورت تمثیلی اینجوری بیان میکنه اول خیلی از آیه ها آمده عاطفه خیلی هاش خیلی هاش اینجور نیست اول یک داستان شما بگید عطفه به کجا شده شاید جاشو پیدا نکنید اول آیه میاد جنس بشر زن و مرد نداره آدم انسان از انسانیت انسان فراتر از مذکر و مونث بودن این آدم تو و همسرت اینجا انگار نکته به نظر میاد که اینجا دوباره آدم را خلاصه آدم را بشریت ما فرض کردیم قبلاً و همه ویژگیهایی هم که گفتیم این آدم میتونه کشف کنه که زن و مرد فرقی ندارن که میتونن کشف بکنند ولی اینجا شد مثلاً نمونه شخص شد دوباره خوب میگه گفتیم که ای آدم تو با همسرت در دریم باغ الجنه باغ خاص و بخورید از این باغ هرچی فراوان هرچی میخواید و به این درخت نزدیک نشید که فتکونا من الظالم اگه نزدیک شدید به نفس خودتون ستم کردید اما کلمه بعدی ذهنیتی که مردم دارند که حوا فریب خورد و آدم را فریب داد از تورات اومده اصلا توی قرآن نداریم اصلا توی قرآن نداریم تو تورات داریم تو عهد جدید هم داریم مثلا پولوس میگه که میگه زنها باید ساکت بشن و گوش بدن مردا باید حرف بزنند زنها باید اطاعت بکنن از شوهرشون چرا حوا آدمو گول زد حوا اونجا هم تو خود تورات هم اومده که حوا گول خورد مار اونجا شیطان نمیگه ها مفسران یهودی مسیحی میگن که شیطان تو جلد مار رفته بود مفسران هیچ جا تو اونجا نداریم که شیطان حوا را فریب داد گفت که آیا درسته که خدا گفته که از این درخت از این باغ نخوری گفته که گفته گفته اتفاقا هرچی میخوای بخور یه درختو میمیریم اگه بخورید میمیرید گفت که مطمئن خدا چرا گفته که نخورید به خاطر اینکه خود خدا عارف به نیک و بد هست نمیخواد شما عارف نیکو باید بشه مثل خودش بشه حوا میگه نگاه کرد میوه باید خیلی لذیذ باشه خیلی باید چیز خوبی باشه خوب میوه به این لذیزی آدم عارف به نیکو بد میشه چرا نخوره خورد حالا جالب اینجاست که اون وقت بعدش آدم را هم فریب داد بعد میگه که اتفاق شدن چون تا حالا برهنه بودند و حالیشون نبود و اون شد که دیگه بعدشم رفتن خدا براشون جور کرد از برگ درخت لباسی و اینها و و اولین دعوای زناشویی هم میگن که زن و شوهری هم که همین جا رخ داد که آدم اومد تو خونه دید که خانم لباسش را دلمه پخته باش با برگ اول قسمت لطافت بله عرض سلام خدمت خوب اونجا حوا آدم را فریب میده بلافاصلم بعدش وقتی میخواد مجازات شان کنه میگه تو آدم یه مجازات میکنه زمین کار کنیم با عرق پیشانیت زمینم برات قصر و خاشاک میرویانه خس و خار میرویانه و عرق پیچ کار کنیم ولی برای زن دوتا مجازات تعیین میکنه مجازات اولت اونجا دارم تعبیر اونا میگم درد زایمان تحمل این بخاطر اینکه نافرمانی کردی مجازات دیگه میخوای که شوهرتو گول زدی اونم اینه که ازش تبعیت کنیم رئیس توسی دوتا مجازات اونجا و از اونجا به بعد اینو به این جهت بهش اشاره کردم که توجه بکنید چه چیزهایی از اونجا اومده فرهنگ عمومی اینا را تقریبا قبول دارن یعنی یه چیزی آدم را هیچ جای قرآن نداریم که شیطان زن را فریب داد اتفاقا بعضی جاها داره یا داره فاضل لهم الشیطان دوتاییشون یا آدم یا خصوص آدمو میگه یا آدم و حوا باهم ولی هیچ جا نداریم که تو قرآن این از اونجا وارداتیهم الشیطان این را چی فاضلهم الشیطان عرض کنم که پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید این چیه از جهنم یا نه شجره یا فرمان از فرمانی که خدا داده بود از این فرمان لغزنده شد بعضی مترجمی فکر میکنم آقای طاهری اینجوری معنی کرده که از اون فرمان لغزنده شد لغزش از فرمان انها را معنی میکنه ایشون که گفته از آن معنی نکرده چی آقای فولادوند امشب میخواستم کتاب لطمه بهش زدم دیشب باشه از دستور شیطان آنان را از بله اجرای آن دوباره تو اجرا گذاشته تو قلاب آن دستور آن دستور آقای طاهری گفت از آن از دستور آدم میلرزه یعنی از اطاعت از دستور آن طوری می ترجمه کنیم از آنکه مقصودمون مقصود از دستور از آن چه در آن بودن ایشان را در آورد این یعنی باغ از اونجایی که بودن ایشون را درآورد صبر کنید اینجا میگه شیطان در حواسمون باشه اینا شیطان از باغ درشون آورد و فرمودیم شیطان درشون آورده از باغ ما گفتیم بیرون از درآورد اون وقت فوری شما بعدش میگه ما دستور دادیم که برید بیرون تنفیذ کرده زمین به زمین جمله اینه شیطان ایشان را از باغ بیرون کرد عینک داشتیم که اون وقت بعدش فوری میگه ما دستور دادیم که برید بیرون جایگاه یه مقدار رتبه بالاتر یعنی فرود آمدن به این توجه بکنیم که باید ترجمه کنیم شیطان اونا را خارج کرد یعنی با همون وسوسه که شدن و کاری که کردن خود اون کار خودشون خارجشون کرد اینجوری نگاه بکنیم کار خودشون یعنی اصلا یه متناسب شدن با زندگی زمینی متناسب شدن برای زندگی زمینی آیات دیگر میگه همین که خوردن که دیدن برهنه دیدن برهنه یعنی چی یعنی به شهوت خودشون توجه کردند شهوت نماد حیوانیته نماد حیوانیت و چیه حیوانیت یعنی تا اون لحظه حیوان نبودند حیوان شدند یعنی موجودی از بالا اومد داستان اگر که این داستان خوب اینجا عقاب بلابیان اتفاق افتاده آدم و حوا نمیدونستند که اگر بخورند این بلا سرشون میاد اگر میدونستن این کارو نمیکردند متوجه نهی بودند اما فقط این بود که اگر بخورید شما اینجا ستم کردید مواظب باشید که با خارجی نکنه از باغ دیگه در این مواظب باشید که شیطون از این نعمت ها را نگیره جای دیگر جای دیگه چون چند بار این داستان اومده توی قرآن مواظ خدا از اول گفت مواظب باشید که نعمت های خیلی خوب بر انسان بیاد بله فرود بیاید بعد ازکم یعنی چی آقای مطل یعنی چه اینکه بحث عدو دشمن یکدیگر یعنی چی آدما دشمن یکدیگرندزمین تبعید گاه انسان نیست اولین باره که داریم میرسیم تو حواسمون باشه زمین جایی نیست ما تبعید شده باشیم روش چون داره فوری میگه و لکم فی الارض مستقر و مت الهی شما روی زمین یه جای استخراج جای سکونتی هست و متا چی مواد چیزایی که میخواید استفاده الهی تا زمانی که بله قرارگاه و تا چند گفته ایشون معنی کرده و تا چندی برخورداری خواهد بود یعنی اینکه امکان شیطان اختلاف کردند گفتن انسان شیطان ولی شیطان که اخراج شده بود نهبتو فرود بیایید بعضکم یعنی چی شیطان یعنی شیطان دشمن آدمه بعضی از مفسرین ولی نه بعد شیطان بود طرف انسان این زمین ظرفیه که محدودیتهایی توش هست و آدما زیاده طلبن و باعث میشه که دشمنی یکی از ویژگیهاش دشمنی سرزمین دعواتون میشه سر پست دعواتون میشه سر آب دعواتون میشه دائماً با هم این ویژگی زندگی زمینیه بر خلاف مثلا بهشتی که میخوایم انشالله بریم چون اونجا چی اراده میکنی هرچی خواستی اراده میکنی گلابی مکه اینا را نمیتونیم بفهمیم چیه یک نعمتها یک ما الان قدرت قبلا کارهایی که کردیم قبل دنیا با اعمالمون کردم که یه فضایی هم هستن که تو این دنیا فقط گرسنگی گرس که میبینه میگه همون بخره و چه جوری خدا بهش میگه که نه نه یعنی اون تو با اعمال تو این دنیا نصیبمون شد روزی ما شد خیلی خوب عرض کنم که نه این من این را ازش این فهمیدم قبلا هم چون این آیات را کار کردم تو اون کتاب به اصطلاح بله سرشت انسان در اسلام و مسیحیت یه کتاب من دارم تحت عنوان سرشت انسان در اسلام و مسیحیت به مناسبت و سقوط که اونجا میگن و اینها را مقایسه کردم اونجا نظر مفسرین آوردم که میگن انسان و شیطان ولی بنده گفتم که نه خودی انسان ولی لازمه ظرف لازمه این ظرف دعواست دشمنی محدود چون محدوده ولی اگه یک زندگی دیگری باشه که هرچی خواستیم فوری فراهم بشه ما ارادت هرچه خواستی فراهم بشه روی این زمین براتون توجه داشته باشیم که خوب جدای از این که داریم انسان شناسی را هم بحث همین جا میکنیم ببینید حالا آیات بعدی را هم میبینیم و میرسیم ماجرای گناه آدم باعث نشد ذات انسان تغییر بکنه ها فقط متناسب با زندگی زمینی شدیم ذات انسان خراب نشد برخلاف مسیحیت که میگه ذات انسان خراب زمین را اونجا میگه تبعیدگاه انسانه نه زمین تبعید گانیا مزرعس و طاعون الهی پس دنیاشناسی این ببینید ما یک انسان شناسی داریم یه دنیا شناسی قرآن بگو نه دنیای قرآن مجید دنیا شناسی قرآن مجید یه چیز بدی نیست ابزار ما هم تبعید نشدیم که اینجا بگیم یه جا درسته زندگی کنیم و بسازیم اینجا بسازیم یه چیزی را که آینده خودمون بسازیم آینده را تو مسیحیت میگه تبعید گاهی باید آرمان تیم باشه که برگردی اون چیزی را که داشتی برگردی اون چیزی را که داشتی نه اینجا زمین نعمته باید مصالح گرد بیار که آینده خودتو بسازی آینده که نداشتی آینده این آینده رو نداشتی خودت داری خلقش میکنی خب نگاه به دنیا شناسی قرآن مجیده خیلی متفاوته نگاه مثبته نگاه منفی نی به زندگی دنیا و به همین جا وقتی میگه از همینجا و متی یعنی از این مواهب دنیا استفاده کنم شیطان شما را خارج کرد تاکید کردم خودت بودی که خارج شد درسته حرفش واقعیت میخواد جوری بکنه که به انسان گفته شد که از این درخت بخوری متناسب با زندگی زمینی میشی انسان اختیار زندگی زمینی را انسان اختیار کرد این زندگی را به صورت تمثیلی کلمه بود چقدر وقتی داریم منفی ۱۰ آیه بعد را که میبینیم میبینیم آدم حالا دیگه تمام میکنم آدم کلمات فتاب علیه توبه کرد یا توبه داده شد معنی کنیم دقیق بخونید قلت دوباره یعنی چه بعد از توبه و پذیرش توبه یعنی چی دوباره مجازات است یا نیست توبه بعد از توبه و پذیرش توبه مجازات که معنی نمیده در کار باشد آدم را خدا یادش بده توبه بکنه توبه اش هم بپذیره بعد مجازات که توبه پذیری یک مجازات کردی نه نه ماجرا اینه آدم متناسب شد با زندگی زمینی نوع بشر این یکی از ویژگیهای این عالم اینه که دار تنازعه درسته یعنی کشمکش وجود میاد دلیلش چیه محدودیت هرچی بخواهی نیست اونجا که بوده هرچی میخواستی بودا اونجا که بودی که به صورت تمثیلی داره میگه اونجا هرچی هم که میری آینده درست درست کنه هر چی میخوای است ولی اینجا تلاش کنی به دست بیاری محدودیت محدودیت نساءاً پیش میاد اینجا سال اول که قم اومده بودم داشتم زیاد از تو این حرم رد میشدیم مدرسه مدرسه حقانی اونور پل آهنگ چی بود ما همه کارها میومدیم حتی حمام میخواستیم بریم گذر خان اونجا حمام بود میرفت دائما از تو حرم رد میشد وقتی دیدم که دوتا گدا سر جا با هم دعوا شده بود سر اینکه آخه مرغوب جای دو نبش داریم یا نه خوب بهتری بنشینیم دعوامون میشه دعوا دعواهایی که ما داریم فکر میکنیم چیه پدر و خواهر و اینها همدیگر را به دادگاه میکشیم و چون سر ارث پدر دعوا بکنیم که چرا چرا خصوصیت این دنیا این گونه است معنیش این نیست که میگه تو این دنیا بعضی با بعضی همه با همه نگفته دشمنی میکنن بعضیا هستن ارزش نداره و هیچ دشمنی با هیچ کس نمیکنه حالا خرد شخصی هم به نظرش میرسه که مثلا این مال ارزش نداره که من دعوا کنم براش یکی میگه آقا برای انسانها را به سمت نفع جمعی میبره و نفع شخصی رو هی حذف میکنه میگه نفع شما توی جمع کمک کنید همتون نجات پیدا اونجاها هست الان درسته اونجا ولی به هر حال اینجا داره ویژگی دنیا رو میگه دنیا داره تظاهوم داره تناسعه داره چیه درسش چیه مواظب باش این ویژگی این دنیاست ویژگی این دنیاست این زمینه هست که دعوا بشه نگاه کرد من به خاطر این سوال پرسید از موارد دیگر زمین و پایدار این مدلیه یعنی اینقدر جزئی باید توجه ویژگی دنیا زمین مقصود این مسئله فوق العاده داره تذکر میده میگه اینجایی که میرید زمینه دعوا چون مهمه اولین مسئلهاش اینه که با هم جنگ اولین چیست بیخودی جنگ جنگ اینجا خیلی مهمه تذکر نه اینکه نمیگه خوبه که اینجوری نمیگه بیفتید توش نمیگه با هم دشمنی بکنید میگه اینجا این گونه این یه معنای دیگه خطر را داره گوشزد میکنهجایی که ویژگی اولش اینه که جای دعوا است ویژگی دومش اینه که متیو استفاده ولی در عین حال جای دعوا هم هست جای دعوا هم هست دعوا میکنید با هم ویژگی را داره میگه ویژگی این دنیا اینه که تصمیم نباشه دشمنی و فلان ولی آدم و حوا بحث از شیطان نبود بله خیلی ممنونم ظاهرش اینه که امر میکنه که نرید و رفتن خوب میتونستند ولی تمثیل ماجرا شما چجوری معنی میکنید که انا ارزن الامانه علی السماوات والارض و الجبار من با اختیار خودم انتخاب کردم درسته کوه آسمان ها و زمین و اینها اون امانت را به اصطلاح ابا کردن از اینکه چی بکنند خلق شد دیوار خلق کردند اینجا هم همینطور حمله ها یعنی فعلی انجام داد از رو اختیار خودش نبود که اینجوری انسان خلق شد همه اینها ظرفیت ظرف انسان متناسب به اصطلاح نافرمانی ظرفیت چطور حمله انسان درسته اینجام همه این حرفا زارشو نگاه بکنیم یه جور دیگه معنی کنی معنیش اینه که من آدم خودم با خوردن اون ببین در واقع بحث دیگری که این امر و نهی هایی که خدا کرد آیا مولوی بود یا ارشادی بود یعنی چه مولوی نماز بخون نماز نخونی ولی ارشادی مثل اینه که میگه که دکتر میگه ترشی اینجا چی خدا انسان میگه مواظب باشد رست نره یعنی باغ زندگی کن میخوای هم از درخت بخور زمین انسان انتخاب میکنه کدومو رفتن رو زمین نقد حالا من ندیدم خودم که مرحوم علامه طباطبایی میگه که خدا پدر آدمو بیامرزه که خوب جایی اینجا بهتر است اینجا اینجا جاییه که انسان میتونه اونور نگاه نکنیم نگاه نکنیم ولی اینجا جاییه که میتونه اوج بگیره از اینجا میتونه بگیره میخواد میتونه آدم ته ته می افتند نگاه جای بدیه ولی زمینه برای آدم فراهم شده انجام بده حالا یک کسی سقوط خوب خسته نباشی از اول خدا قبلش از اول چی بود انی جاعلون فیالارض خودش بود خلیفه خدا بشم خلیفه خدا در ماجرا تمثیل بیان میکنه که چی شد که این دوتا ماورایی با زمینی قاطی شد با این تمثیل بیان میکنه وگرنه از اول بیاد گناهی نکرده اشتباهی نکرده اتفاقاً یه مسیر رو پیدا کرده که میتونه انتخاب بکنه.