بررسی آیات مستمسک برتری مردان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
صفحهای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/2986 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم بحثمون درباره حقوق زنان بود یک جلسه درباره خلقت مساوی زن و مرد در قرآن مجید بحث کردیم...» ایجاد کرد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[https://t.me/ | [https://t.me/soleimani_ardestani/2986 فایل صوتی] | ||
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. | متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۲
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
بحثمون درباره حقوق زنان بود یک جلسه درباره خلقت مساوی زن و مرد در قرآن مجید بحث کردیم بحث جلسه قبلمون این بود که به لحاظ خلقت زن و مرد در قرآن مجید هیچ تفاوتی با هم ندارند یک جور خلق شدن عقلشون کاملا مساوی فطرتشون کاملاً مساوی و تکلیفشون هم تکلیف اصلی که ایمان و تقوا کاملا مساوی بحثی که میخوام امروز بپردازیم ۴ آیه داریم کسانی که خواستن بگن در برخی از مسائل مرد برتر از زن هست و موقعیت بهتری داره از این چهار آیه استفاده کردند معمولا چهارتا که معروفه ممکنه آیات دیگری هم مورد استناد قرار بگیره یکی آیه ۳۴ از سوره نساء الرجال قوامون علی النساء آیه ۲۸۲ از سوره بقره یا ایها الذین آمنو شهادت زن را در بر داره و سوره بقره آیه ۲۲۸ درباره طلاق و المقلقات یتربت که آخر آیه میفرماید رجاله علیه درجه و سوره زخرف آیه ۱۸ سام غیر مبین مثلاً زنها ظاهرش اینه که او یک کمبودی دارند تو بحث تو گفتگو کم میارن این چهار است که دربارهشون صحبت بکنیم ۳۴ سوره نسا الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله و به ما انفقو من اموالهم از این آیه همه جا استفاده شده زن میخواستن بگن قاضی نمیتونه بشه به این آیه استناد کردن زن رئیس جمهور نمیتونه بشه به این آیه استناد کردند هر چیز دیگری را به این آیه معمولاً استناد کردن که به نظر من هیچ ربطی به هیچ یک از اونها نداره آیه یه مسئله خاص و یک امر خیلی طبیعی و عادی را بیان میفرم قسمت اول آیه چه کلید واژه داریم که دربارش بحث شده یکی کلمه قوامون یعنی چه بودن به چه معناست نکته دیگر به ما فضل الله بعضهم یعنی برتری دادن کسی را خدا برتری داده در چه چیزی برتری داده و سومین کلمه به ما انفقو مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آن که از اموالشان ایشون ترجمه کرده سرپرست زنانن برخی از مفسران گفتند حاکم بر زنانند معنای متفاوتی میشه اگر گفتیم حاکم بر زنان هستند مثلاً فیض کاشانی در تفسیر صافی فرموده متن میکنن تبر سی هم در جوامع جامع باز همین را فرمودند که مردان بر زنان حکومت میکنند ولی واقعیت اینه که نه قوام یعنی قیام به امر قیام به کاری معنیش اینه که اقدام به یک کاری میکنند مثلاً لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلناهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس یعنی پیاده بکنم قدرت اجرایی توی خانواده دارند یه نوری اجمالا دارن مسئولیت بر عهده مردان هست برخی از مترجمان مفسران جدید گفتن مثلاً بهتر ترجمه کنیم خدمتگزار هستند مثلاً تفسیر نمونه یه تعبیر اینگونه اومده که اونا سرپرستند و تو این سرپرستشون در واقع خدمتگزاری میکنند به زن به هر حال ریاستی یه نوع مسئولیتی مطابق این آیه به مرد داده شده ولی بعدش دو تا دلیل آورده شده چرا این مسئولیت به مرد داده شد یکی به ما فضل الله بعم علی به خاطر اینکه برخی را خداوند یک برتری داده بر برخی دیگر یعنی معلومه معنیش اینه که به مرد یه چیزایی داده که به زن نداده یا تفریح را در آیات دیگر قرآن میگن مفسران یا یکی چیزی را دادن به افراد به یه کسی بیشتر داده همه رو دادن یه چیزی رو یه کسی را بیشتر بهش دادن مثلاً آیه لغت کردم ناب بنی آدم و فرزند ما خلقنا تفضیلا چیزیه که خدا به انسان داده و به هیچ کس دیگه نداده ولی فرزند چیزی که خدا به داده به انسان بیشتر زده به انسان تفضیه جور اینگونه برتری خب حالا این برتری چیه بحث شده برخی از مفسران و حرفهای عجیب و غریب هم زدن مثلاً طبرسی این چیزا را به مرد داده که به زن نداده عقل هضم جهاد عربی یعنی خواستگاری اذان عدد الازواج عقل بردباری جهاد خواستگاری اذان تعدد همسران و طلاق داده و به زن نداده مثلا اینجوری تفسیر کرده حکم اذان گفتن زنم که میتونه اذان بگه برخیش هم عرفه کجایی دین اومده که مرد باید خواستگاری کنه از زنها رو نخواسته کنه از مرد چیزهای اینگونه ولی آنچه که نوع پسران گفتن حرف ضعیفی بود که ایشون گفته ولی اونی که نو گفتن تو دو چیز تاکید کردن دو چیز به مرد داده شده یکی عقل کاملتر مقصود کاملتره و یکی قدرت بدنی بیشتر معمول مفسران را بیان کردن قدرت بدنی و ظاهرا کسی مخالفت نداشته باشه با اینکه معمول مردان قویتر از زنها هستند به لحاظ قدرت بدنی این را میپذیریم و بد بهش برمیگردیم اما نکته دوم نفرموده بود عقل یه برتری ولی مفسران برای اینکه تضعیفش کنند میگن بزن عاطفه بیشتر داده شده به مرد عقل بیشتر داده شده گاهی هم به جای عاطفه کلمه احساساتو به کار میبرند که بار معنایی منفی هم یه مقداری داره به هر حال زن مثل کمبودی داره و مرد به لحاظ عقلی قویتر هست امام علی علیه السلام یه روایتی داره میفرماید دو نوع عقل داریم عقل ذاتی عقل اکتسابی اگر کسی بگوید عقل ذاتی زن کمتر از عقل از ذاتیات انسانه اگر قرار باشه عقل ذاتی زن کمتر از مرد باشه پس زن و مرد از دو جنس میشوند انسان را تعریف میکنیم حیوان ناطق یعنی حیوان عاقل اگر قرار باشه عقل او کمتر باشه در واقع باید بگه او انسان ضعیفتری انسان کم نیمه انسان در واقع چون حیوانش که جای خودش اگر عقل ذاتی زن ضعیفتر باشه باید بشه نیمه انسان و اگر این باشه جدای از اینکه با عدل الهی مشکل داریم توی قرآن مجید چنین چیزی را ضدش داشتیم و تو جلسه قبل مفصل بحث کردیم اگر چنین چیزی باشه اولین لازمش اینه که چون تکلیف روی عقل میآید بنابراین تکلیف زن و مرد باید فرق داشته باشه در حالی که مثلاً در ایمان یا تقوا بین زن و مرد هیچ اختلافی تفاوت نیست تکلیف زن و مرد مساوی هست و این نشون میده که کسی نمیتونه عقل ذاتی را بگوید اما ممکنه عقل تجربی را بگوییم مقصود از عقل تجربی بعضی وقتا شما هم دیدید حتماً یه بچه ۱۲ سالم میتونه یه سوپر مارکت و اداره کنه ولی گاهی یه آدم چهل ۵۰ ساله نمیتونه بره یک چیزی بخره بیاره خونه توانشو نداره که حساب و کتاب کنه بچه کارکرده تو مغازه از بچگی تجربی یعنی تجربهای که آدم کسب میکنه و میتونه مدیریت کنه مغازه رو بچرخونه بچههایی هستن که این کار را برای آدمای بزرگی هم نمیتونن این عقل تجربی هست اگر عقلت چی بگه مقصودم است لازمش اینه که انسانیتش کمتر باشه باز به لحاظ متفاوت باشد این با قرآن مجید قطعاً ناسازگار اگر بگوید بخشیدم عقل تجربی که شکوفان میشه و اینکه آدم میتونه اداره کنه مغازه تو جامعه یک لازمه فوق العاده مهم داره و اون اینکه عقل تجربی زنان حجاز ۱۴۰۰ سال پیش با عقل تجربی زن امروز کاملا متفاوت است و حجاز ۱۴۰۰ سال پیش چون توی اجتماع نمیاومد مراوده نداشت تو خانه نشسته بود بله عقل تجربی ضعیف بود ولی الان که زنان تحصیل میکنند و به بالاترین درجات علمی میرسند عقل تجربی هیچی به ما فضل الله از این منطقه تا اون منطقه از این زمان تا اون زمان فرق میکنه ممکنه در یک زمانی و در یک مکانی عقل تجربی زن و مرد مساوی بشن اون وقت باید این لوازم را بپزی ما الان در شهر تهران معمول زنها عقل تجربی شون پایینتر از عقله تجربی مرزها نیست واقعاً با این نیست نه همه کارها رو میتونن انجام بدن میتونن مدیریت کنن چون عقل تجربی حسابی و چقدر تو اجتماع بیا تو امثال اینا پس اگر عقل ذاتی را گفتی باید تکلیف زن و مرد متفاوت باشه در حالی که تکلیف یکی هست اگر تجربی را گفتید یه امر نسبی میشود همون موقع هم حجاب مثلاً قرآن نازل شده زن وضعیتش تو حجاز با زن در امپراطوری روم فرق میکرده کاملاً متفاوت بوده زنها کاملاً تو اجتماع بودن کار میکردن مثل امروز نبوده ولی متفاوت بوده اگر این دومی را گفتید اون موقع میگم الان زمان ما دیگه اینجوری نیست وقتی حکمتون میشه زمانی پس اگر کسانی که عقل معنا را از عقل میفهمیم فرموده این دو مورد اگر ذاتیش را گفتید اونجور اگر اکتسابیش رو فقط زنان حجاز اون زمان عقل اقتصادی وضعیت خاص را داشته اما قدرت بدنی که میفرماید مشخصه اینو میپذیریم اونم پذیرفتیم که اصل زنان حجاز ۱۴۰۰ سال پیش واقعا کمتر از مردان بوده ناراحتیم از ویروس واقعا کم بوده تو مردها مراوده داشتن با بیرون رفتن ولی زنها تو خانه نشسته بودند ولی امروز فرق کرده اما نکته قدرت بدنی فوقالعاده مهمه برای حجاز ۱۴۰۰ سال پیش قدرت بدنی چون فقط کارهای خشن و سخت وجود داشته کار سخت فوق العاده و قدرت مدنی میخواسته امام علی از چاه آب بکشه با دست هر کدوم یه وضعیت کار سختیه سنگینه کارهای اینگونه بوده زنها نمیتونستن انجام بدن ولی جدای از کار باز مفسران گفتن بالاخره یک کسی باید از حریم خانه دفاع کنه محافظت کنه مرد میتونسته شمشیر دست بگیرهاین رو هم میپذیریم اما اگر دوره عوض شد و دفاع دیگه باید با کلت انجام میدادیم یا با دوربین مداربسته و حتی دکمه و آژیر و صورتهای دیگری شد دفاع بپذیرید که همون قدرت بدنی هم که میگید متغیر هست زمان ممکنه جور دیگری بشود پس دو نکته گفته بودن و موم مفسران یکی عقل یکی قدرت بدنی دو تا را من دربارش بحث کردم اگر عقل عقل ذاتی را نمیتونه بگه عقل تجربی را باید بگی عقل تجربی متغیر جامعه و زمان تا زمان فرق میکنه قدرت بدنی را اگر بخوای بگیر کارها داره ظریف میشه خارها داره میره به سوی ظرافت و اون زنها ظرافت بیشتری دارند برای کارهای ظریف این برتری از بین میره دفاع اگه بخواید بگید که وضعیت فرق میکنه جور دیگری میشه پس الله چه به معنای عقل بگیم که مقصود عقل تجربی و چه به معنای قدرت بدنی بگیم میشه ویژه آن زمان هر کدومش را بگیم پس باید بریم سراغ علت دوم علت دوم به ما انفقو هست به خاطر اینکه انصاف میکنند مفسران یعنی خرج زن هزینه شو میدن و علاوه بر این محرم میدن مه که میتونه مبلغ ناچیز باشه فضای اول انقلاب که جوگیری و اینها زیاد بود یه جلد کلام الله مجید هدیه میکردن میتونه مهرشون اصلاً کم باشه یا ناچیز باشه آره اون زمان برای زن کار نبود مرد فقط میتونست کار بکنه و خانه را اجاره میکنه حرف حقی است که کسی که هزینه منزل را میپردازه باید نظارت هم داشته باشه ریاست هم داشته باشه مدیریتم داشته باشه هزینه بالاخره این یه چیز قابل قبولی هست ولی یک نکته اگر همون زمان یک زنی پیدا میشد و میگفت من مهر نمیخوام هزینمو خودم میدم هزینه زندگی میدم اون وقت چی اگر یه دورهای رسیدیم که زن و استاد دانشگاه آقا استاد دانشگاه به لحاظ کار مساوی به لحاظ عقل تجربی مساوی عقل ذاتی را هم که رد کردیم هر دو هم هزینه میدن هر دو هم قرار میذارن هزینه بدنند آیا باز هم ریاست بر عهده مردانه یا اینگونه نیست این یک مسئله یک نکتهای را عرض بکنم خدمتتون بعداً به دیگری هم بهش میپردازیم عقد ازدواج یک قرارداد قرارداد بین دو طرف بسته میشود و شرایطش را دو طرف تعیین میکنند دو طرف شرایط تعیین میکنند هر شرطی فقط شرطی حق ندارند بذارند که ذاتاً حرام باشه مثلاً اگر زن شرط بکنه که حتماً سر سفره مون مثلا شراب بیارید چون ذاتاً حرامه ولی هر شرطی که ذاتاً حرام نباشه هم زن میتونه هم مرد میتونه آنچه که گفته شده درباره ازدواج در واقع متناسب با عرف عرب حجاز ۱۴۰۰ سال پیش بوده این قضیه عرفیست یعنی در واقع متناسب با اون فرهنگ اینگونه بوده ممکنه فرهنگ دیگری متفاوت بشه عقد ازدواج رو هم اسلام اجازه داده هرجور انفاق مگه نگفتی انفاق نمیخوام انفاق بکنیم یا خانم دکتر یا آقای دکتر با هم قرار میزارند زندگی میکنیم هر دومون با هم هزینه میدیم اداره میکنیم آیا اون موقع هم برتری هست کدوم یک از این دلایل هست آقای ذاتی که نیست عقل تجربی که نیست انفاق که نیست دفاع از خونه که نیست قدرت بدنی پارک پزشکی و هر دو بنابراین میخوام بگم اساساً این آیه آیه مخصوص آن زمان اگر فرهنگ عوض شد متفاوت میشود متناسب با فرهنگ اون زمان بوده فرهنگ عوض شد متفاوت میشه البته یه نکتهای را خدمتتون عرض کنم بنده از خودم شروع میکنم بنده همسری داشتم که چند سال پیش فوت کردند خدا رفتگان را رحمت کنه خودم اعتراف میکنم من هیچ انفاقی به ایشون نکردم هیچ انفاقی نکردم و ایشون توی خانه به اندازه ای که کار میکرد اون خانهدار بود و بانک تحصیل کرده بود ولی خانه دار بود ولی کار انجام میداد بچهها رو نگه میداشت کمک میکرد در واقع تمام وقت کار میکرد من اگر باید حقوق بهش میدادم باید بسیار زیاد بیشتر از هزینهای که میکردم حقوق بهش بپردازم منو نگهداری بچهها کارهایی که میکرد و زحمتی که میکشید بنابراین خودم را عرض کردم پدر و مادرم را هم دیدم روستا بودن اگر مادرم بیشتر از پدرم کار نمیکرد کمتر کار نمیکرد حالا سخنم اینه آیا یک زن خانهدار که خانه داری میکند شغلی هم ندارد هزینه میده آیا حقوق به اندازه هزینه حقوق بهش بدیم آیا حقوقش به اندازه هزینه شخص خودش هست یا نیست فقط هم خانه داری بکنه کار دیگری نکنه قطعاً اندازه هزینه شخص خودش است پس اینو میخوام نتیجه بگیرم ۹۹ درصد مردان که زنانشون شغل ندارن و خانه دارند در جامعه ما الان انفاق نمیکنند هزینه همسر را نمیپردازد حداقل اگر زن خانه داری بکنه بنده طرد میکنم همسر من بیشتر از خانه داری کار میکرد و مادرم هم خیلی خیلی بیشتر از خانه داریم خیلی بیشتر کار میکرد من خودم میدونم بدهکارم میدونم مرحوم پدرم هم بدهکاره به مادرم بنابراین تو نوع زندگیهای ما انفاقی اصلاً در کار نیست که بگیم به ما انفقو انفاق در صورتیه که خانه داری میکنه حقوقشو جدا بدی بچه داری اگه میکنه حقوق ها را جدا داده باشی و بعد انفاق کنی جدای از اونا انفاق کنید اون که کار خودش بیشتر است انفاقی بوده که بهش میشده که میشم الانم تو جامعه ما رواج داره بنابراین ادعام اینه امروز چیزی عنوان انفاق در بیش از ۹۹ درصد خانوادههای ایران که کار ندارن و اون زنی که شغل داره و درآمدشم میاد تو خونه خرج میکنه جای خودش اون زنی که میگم نداره و فقط خانهداری میکنه هزینهای که براش میشه حقوق هم نشه میزانی که کار میکنه بنابراین باز حواسمون باشه به ما انفقو را باید ببینیم آیا انفاق میکنیم یا نه اصلاً انفاقی در کار نیست خب اگر انفاق میکنه انفاق نمیکنه چی اگر انفاق بازم بگه من مدیرم آیه قرآن به خاطر اینکه انفاق میکنم انفاقی در کار نیست بنابراین به آیه میتوانیم شکل دیگری نگاه کنیم و نتیجه دیگری بگیریم دو تا نکته نکته اول عقد ازدواج قرارداد دو طرفه است هر دو میتوانند از اول شخص کنند میگن هزینه را هر دومون میدهیم بنابراین مدیریت هم با هر دومون نکته دوم عرفاً دیگه ما میبینیم در واقع انفاقی در کار نیست عرفاً انفاقی در کار نیست که بخوایم به خاطر اون بگیم بحثی دارم جلسه بعد از یه زاویه مسائل و خانواده بپردازم نکات دیگری عرض خواهم کرد درباره همین بحث آیدی حتی اداره منزل کلی جای چون و چراغ داره اگر جامعه اینجوریه که من خودم تو خانوادم دیدم پدر و مادرم را دیدم اگر مسئله انسان هر دو انفاق کردند یعنی خرج خونه رو با هم دادن بنابراین خانه را باید با مشورت همدیگر اداره کنن کسی به کسی انفاق نکرده بنابراین باید با هم مشورت بکنن یه مسئله عرفیه مردی نمیتونه زنش تو جامعه امروز بده همه حقوقهای منو پرداخت کن و کنارش هزینهامم بپرداز تا اون وقت ببینیم چی میشه اما نکته دوم که خیلی مهمه هر بحثی را آقایون فقها خواستن مطرح کنند فوری رفتن سراغ الرجالو قوامون این آیه هرجوری بود که من دربارهاش بحث کردم فقط و فقط داره داخل خانه را میده و علتشم میگه به خاطر اینکه انفاق میکنه هیچ ربطی به ریاست جمهوری به رهبری به قضاوت به مرجعیت تقلید و مسائل دیگر نداره و بنابراین استفاده از این آیه در امور دیگر به نظر من استفاده نابجا هست این مهمترین آیه بود که خیلی استناد بهش میشه آیه دیگر آیه ۲۲۸ سوره مبارکه بقره هست درباره طلاق و اینهاست میگه و دولت یعنی طلاق داده شد که ظاهرا مخصوص طلاق رجعی هست میگن شوهر مستحضر که برگردونه همسر را بعدش میفرماید ولهن مثلذی علیه معروف برای زن چقدر حق وجود داره همون قدری که علیهش وجود داره یعنی هر میزانی که مغز حق داره زن هم حق داره هر میزانی که مرد تکلیف داره زن هم تکلیف داره حق و تکلیفشون برابره به همون میزانی که حق داری تکلیفم داری به همون زنی که تکلیف داری حقم داری پس از این جهت مساوی بعد دنباله آیا میگه رجاله علیه درجه ولی مردان یه مقاماتی دارند همینجور برای رجاله درجه اینجا همین قسمت بریده همین قسمتش را برای همه چی مورد استناد قرار میگیره بله رجال علیه درجه بنابراین دیگه نمیتونه قاضی بشه چی بشه مسئله خانواده است میگه زن و مرد تو خانواده حقوقشون و تکالیفشون با هم برابره ولی مردان یه برتری دارند مردان برتری دارند این میتونه اشاره باشه به همون چیزی که در آیه قوامون گفتیم اشاره به همون باشه برخی از مفسران هم گفتن ازدواج که کردی و طلاق دادی طلاق رعی وقتی میدی مهر زن را پرداخت میکنیم مهر همسر را پرداخت میکنیم و طلاق رجعی میدی اونقت تو زمان مثلاً یه عده میتواند مرد برگرده به دلیل اینکه مرد را داده برخی مقصود همینه با سیاق آیه مقصود همینه یعنی اون کسی که حق داره از این علاق برگرده مرده مردی که مهر را داده میتواند برگرده برخی از مفسران اینو گفتن ولی برخیا میگن در کل خانواده در همه چیز ولی واقعیت اینه که حداکثر اینه که میتونیم درون خانواده بگیم او هم با آیه قبلی آیه ۳۴ سوره نسا همون را میگه یا قبلش گفت تو زندگی به همون اندازه که حق دارند تکلیف هم دارند بنابراین مساوی هستند و از این آیه کسی حق نداره تو مسائل اجتماعی استفاده بکنه تو خانوادت تو خانواده هم وجهشو دلیلشو اینها را گفتم که چه چیزهایی میتونه باشه و چیزی بیش از این نباشه و البته احتمال اینم که برخی از مفسران گفتن سزاوارتره یعنی سزاوارتره برای اینکه درجه یعنی که حق برگشت رو داره ۲۸۲ سوره بقره است بلندترین آیه قرآن میفرماید اگر دینی دادید چیزی به هم قرض دادید بنویسید بعد این قسمتش مهمه وشهدو شهیدین من رجالکم یکونا رجلین فرجل ومرتان جام هست توی قرآن شهادت دو تا زن برابر یک مرده فقط تو مسئله دین تو قرآن اومده جای دیگه نیامده دو تا شاهد بگیرید دو تا مرد اگر دوتا مرد نبود یک مرد و دو تا زن همراهتون من الشهدا دلیلشو میگه چرا دوتا زن برای اینکه ممکنه یکشون یادشون بره یکی دیگه یادشون بیاره یعنی چه مردها ممکنه یکیشون یادشون بره چرا زنزن مگه چه جوری بوده ما که الان نمیفهمیم که زنها حافظهشون ضعیف باشه اتفاقاً میگن تنها حفظیاتشون قویتره حافظهشون قویتره چطوری میشه که اگه یکیشون یادش رفت یکی دیگه یادش بیاره یا اگه یکیش بد شهادت داد اون یکی درست بکنه یادش بیاره مرد نگفته چرا اینو میفهمم زن اون روز تو اون جامعه عقل تجریش واقعا ضعیف واقعا ضعیف بوده برخی از ظالمان سنتی اینو گفتن که احکام اجتماعی اسلام مسئله تعبدی نیست اسراری داشته باشه مرحوم آیت الله منتظری اینجوری نیست که اسراری داشته باشه و ما نتونیم با عقلمون بفهمیم مسئله دلیل داره دلیلشم قرآن آورده ما هم میتونیم با عقلمون بسنجیم خب من با عقلم سنجیدم آن دو تا زن تحصیل کرده یادشون میره نه هیچ مشکلی ندارن که زنها همه بیسواد یک جور برای الان ممکنه جامعه باشیم که یا حادثه دینی دقیقا چقدر بود چند ماهه بود ممکنه اونجا حساب و کتاب زن نتونه بکنه ولی الان دیگه اینجوری نیست اگر دلیل اینه این دلیل متغیره و بنابراین حکم مخصوص جامعه من از این آیه میفهمم که اگر به این خاطر آیه فرموده که عقل تجربی زن ضعیفتر بوده به دلیل اینکه تو خانه محصور بوده حتی حساب و کتاب سرش نمیشده اگر وضعیت متفاوت تا مساوی شدن یک جور شدن دیگه اینجور نیست که شهادتشون دو جور باشه من از آیه این را میفهمم و اما یک آیه دیگر آیه دیگر در سوره زخرف آیه ۱۸ آیات قبلش در این باره بالبنین آیا خدا بر خودش دختران را انتخاب کرده مشرکان میگفتند خدا اینجوری میکنه خداوند جواب اونها را داره میده و هوام غیر مبین آیا انتخاب زنها را انتخاب کرده مثلاً در حالی که زن ها و زیورند و توبه کم میارن عجیب تو بحث کم میارن کار ندارم مسائل اجتماعی امروز تو بحث کم میارن حداقل نوارها فایلهای صوتی خانمهایی که اینجا سخنرانی کردن و اشکالاتی که بهشون شده ببینیم کجا جالبه یه حدیث داریم یادم رفته موضوع چی بود یه خانوم میاد از پیامبر یه مسئله خیلی خیلی پیش پا افتاده میپرسه پیامبر رو به اصحاب میکنه میفرماید ببینید من میگم اینا میفهمن شما خیال میکنید نه اینا میفهمن مسئله خیلی ساده است نشون میده جامعه زن ها سطحشون فوق العاده پایین بوده سطحشون فوق العاده نازل بوده فعلاً آیه شکار نداریم اولاً بسیاری از زنها دغدغه علم و دانش بیشتر از دغدغه رو اینها دارند دوماً تو بحث کجا کم میارن خب این معلومه مکانی قضیه ما که الان با روبرو هستیم کاملا بحث میکنه کاملا و هیچی هم کم نمیاره شکستم میده طرف مقابلش رو باز نشون میده که مسئله مال اون زمانه و تو اون فضا و اون مکان وضعیت گونه دیگری بوده و زن و مرد با هم تفاوت داشتند به عنوان نمونه اون آیهای که برای درجه هست برخی از مفسران حرفهایی زدن درجه برای نمونه فضا چگونه است تو تفسیرهامون و تو فضای روایتمون قرآن یه چیزایی ازش میفهمیم الانم این آیات را خوندم هر چهار تا مسئله میگه برخی اصلا ربط نداره به داخل خانواده علتش را بیان کرده گفته چرا زن فرق داره علت یک چیزیه که متغیر از این جامعه تا اون جامعه فرق داره از این زمان تا اون زمان فرق داره و به این آیات هرگز نمیشود استدلال بکنیم و بگیم به نظر من هر چهار آیه مربوط به اون زمانه و وضعیت زن اون دوره نه همیشه طبرسی صاحب تصویر مجمع البیان ذیل رجاله علیه نه درجه میگه چند تا غول اولا شما ببینید لزوم اطاعت زنان از مردان و بودن اختیار زنان به دست مردان و بیشتر بودن ارث مرد و اینکه جهاد برای مردم نه زنان این یک دو نفر از مفسران قدیم گفتن غول دوم اینه غرض این است که مرد و زن هر دو از هم لذت میبرند و از نظر تمسعات جنسی برابرند برای مرد چیزی اضافه است که موجب برتری اوست و آن وجوب نفقه زن و سرپرستی آن است وجوب نفقه و در نتیجه سرپرستی این غول برگشت به کدوم آیه دیگه که این قول برش گردوند به شبیه او سومین قولی مقصود مقام و منزلتی است که در نتیجه بیشتر رعایت کردن حقوق زن برای مرد پدید میآید به طوری که همیشه در استیفای حقوق جانب زن را رعایت کنند و همه حقوق خود را از او استیفان ننماید و بدین وسیله فضل و برتری نسبت به زن دارا شود جالبه این برتری مردا چه جوری اینکه دقت بکنن حقوق زن را کامل رعایت کنند و از حقوق خودشونم بگذرند در راه این باعث میشه که برتر بشن حقوق زن را ادا کنن اینجور تفسیر کرده این خیلی روشنفکر بوده درسته این باید خیلی روشن فکر باشه مفسر قرن خودمونه حقوق رعایت بکنی معلوم میشه در عجب بالاتر میره هرچی بیشتر حقوق ها رعایت کنید درجه بالاتر میره این دیگه خیلی روشنفکر بوده جالبه ابن عباس اینو گفته از اصحاب امام علی علیه السلام تو تفسیر ابن عباس میخوام بگم ۱۴۰۰ سال پیش هم غول چهارم در تفسیر علی بن ابراهیم بن هاشم آمده است که حق مردها بر زنان بیشتر از حقی است که زنان بر مردان دارد و درجه و برتری مردان را نگفته چه حقی اصلاً بیان نکرده اینم قول ۱۴ اقبال را خوندم برای اینکه برسم به یه روایت همین کتاب طبرسی مجموعه البیان یه روایت آورده هم انتخاب کرده که این روایت آورده وقتی حقیقتش میریم تو فضای روایات مون وضعیت متفاوت میشه بیان متفاوت میشه طبرسی در مجمع البیان نقل میکنه از کتاب من لایحضر الفقیه صدوق امام باقر علیه السلام زنی نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده عرض کرد حق شوهر بر زن چیست شوهر بر زن چه حقی داره حضرت فرمود این است که باید از شوهر اطاعت کند نافرمانی او نکند بدون اجازه شوهر از خانه چیزی صدقه ندهد حتی بدون اذن روزه مستحبی نگیرد اگر میل آموزشی به او پیدا کرد مانع آن نشود بدون اجازه شوهر از خانه خارج نشود زیرا اگر بدون اذن او بیرون رود تا هنگامی که بازگردد ملائکه آسمان و فرشتگان ملائکه رحمت و ملاکه غضب او را لعنت میکنند پس آن زن عرض کرد یا رسول الله چه کسی به زن بیش از هر کس حق دارد فرمود شوهر او عسکر آیا من همانند آن حقوقی که شوهر بر من دارد بر او حق دارم همونندی که شوهر داره یا نه نداره سوال اینه آیا من همانند آن حقوق که شوهر بر من دارد بر او حق ندارم حقایی که گفتی شوهر بر منظره منم اون حقوق را نسبت به شوهر یعنی او فقط بر من داره خانومی که اینطوری میپیچونده اون روزم زبون داشته حضرت فرمود به اندازه یک صدم حقوق که شوهر بر تو دارد تو بر او حق نداری یک صدم حقوقی که شوهر داره تو حق نداری چیکارش کنم این بهترین روایت برگزیده صاحب مجمع البیان هر کس روایت بخونه واقعا میشه با قرآن ناسازگاره حتی اگر علیه درجه را هم به معنای بگیریم که او یه برتری های داره میگه حتی ۱۰۰۱ حقوق نداری میگه و لهن مثل الذی علیه برابر ذهنیتها منشا کجاست قرآن نیست از جاهای دیگری پیدا شده حالا جواب زن را ببینید من که بودم محکمتر میگفتم ولی محکم گفته آن زن گفت به حق آن خدایی که تو را به حق فرستاده است قبول داشته پیامبر من هرگز خود را در اختیار کسی قرار نداده و شوهر نخواهد کرد نمیخوام از خیرش گذشتم قبول دارم به پیامبریا جالبه میگه تو رو به پیامبری قبول میکنم ولی شوهر نمیکنم شوهر که من سردی تو او حق نداشته باشم من فقط خدمتگزار باشم پیغمبر اگر بنا بود کسی را دستور دهم که به فرد دیگری سجده کند حتماً امر میکردم که زن به شوهر خود سجده کند من دیگه حرفی برای گفتن ندارم زن و مرد کاملا برابر کاملا برابر مسائل دیگر را یک به یک باید بررسی کنیم تنها تفاوت تفاوتی که در قرآن بین زن و مرد هست یکی رجاله قوامون اینجا یه حکم گفته یکی هم مسئله شهادت هر دو را میتوانم بگم مسئله زمانی و مکانی بوده و از خود آیه میتونم برداشت کنم که زمانی و و میتواند فضا تغییر بکند و وضعیت عوض بشود بنابراین آیاتی که آورده شده برای اینکه مرد نسبت به زن برتری داره یا حقوق بیشتری داره اون آیات به چیزی چندانی دلالت نداره ببخشید که خستهتون کردم سلام علیکم اسلامی دینیش کاری ندارم چون اصلا موانعی جز استاد از اول چیزه تو این جلسات ۱۷ ۱۸ گانه مبانی اسلام رو کلاً زیر سوال برده منم خب به این مباحث اشکال داشتم اما کلاً بحثو به صورت عقلی تحلیل بکنم شما که قرآن صحیح خدا هست قرآن هست پیغمبر هم هست اساس بحث شما این بود که قرآن باطله من با روش خودتون این رو اثبات میکنم اولاً در هیچ جای قرآن نیامده که النساء قوامون الرجال یا لنساعه علیهم درجتاً در هیچ جای قرآن نداریم که انبیا از زنان بوده باشند حرفایی که شما دارید اثبات کرد که زن در همه مواضع برتر از متن هست و اگر مرد برتری داره برتری بدنی که اونم حیوانات هم حتی نسبت به مرد دارند این روش باعث میشه که شما قرآن رو بگید جلد دومش انشالله چاپ بکند عیب نداره از نظر من هیچ مشکلی نداره چاپ بکنه اونی که قرآن میکنه میگه قرآنو باید وایسه این حرفو بزنه من میگم چرا جناب آقای سلیمانی چرا نمیگید من نمیفهمم قرآن چه میگوید به یکی مراجعه کنم که میفهمد من این منظور قرآن به ما فضل الله رو نفهمیدم به ما انفقو رو نفهمیدم شما اثبات کردید بعد گفتید آیه زمانیه من اثبات میکنم آیا زمانی هم اگر باشه تو اون زمان هم باطل بوده چرا چون همون زمان حضرت خدیجه تنول مالیش پیغمبرو پوشش میداده پس انسان هم نمیتونسته پیغمبر کنه اگر تنها مرده برتری اگر غیر از این بحث حیوانیت و قدرت بدنی که خر هم برتر از انسان هست سگ هم تو حمایت توی حفاظت برتر از انسان است یعنی سگو میذارن جلوی اینکه جلوی دزدو بگیره جلوی چیزای نمیتونه باشه اگر غیر از این هست حضرت خدیجه هم تو انفاق کردن که بالاتر از پیغمبر بوده پس این آیه بر اون زمانم صحیح نیست پس آیات قرآن را خط بزنید اشکالی نداره از نظر من شمایی که حامی قرآن هستید به عنوان انجمن اسلامی نشستید اینجا میگید خدا قرآن این دوتا رو بذارید کنار نکته بعدی من تحلیل عقلی میکنم اصلاً کاری ندارم قرآن درسته قرآن غلطه ریشههای قرآن خودتون میزنید عیب نداره از نظر شما که میگید من متون یهود رو مسلط تر هستم از متون قرآن عیب نداره به نظر من حرف عقلیه دیگه عقلاً اثبات کرد قرآن باطل است با چهار تا آیه خیلی خوبه و منم قبول دارم قرآن باطل است این چیزی که شما میگید با این حرف که میزنید قرآن باطل است من میگمبگید که پشت سرش نه قرآن کتابه اگر باشه بهترین کتابه نه نیستش با این حرف که شما قرآن باطل است پیشنهاد دوم من اینه که به خدا پیشنهاد بدید مثل همون بندهای از خدا که خدا پیشنهاد داد که منو از آتش خلق کرده اونو از خاک خلق کردی نفهمیدی توی خدا توی خدا نفهمیدی من برتر از اون انسان هستم چرا بهتر سجده بکنن همین پیشنهاد به خدا آقای خدا تو نفهمیدی زن برتر از مرده تجدید نظر بکن جلد دوم قرآن رو بنویس چون تمام نتایج که من گرفتم اینه که خدا اشتباه کرده اگر درجهای هست مال چیزه اون پیامبر اینم که به وسیله بیخود کرده خب این کجای این بحثهاست پس بحث اسلامی نیست انجمن اسلامی همش بحث عقلیه لذا ادعای اسلامی بودن بحث کنار ادعای بحثهایی که بودم اول علما رو رد کردید بعد اومدید رسید به امامان اشکالی نداره رد بشه بعد انبیا بعد قرآن آخرشم خود خداتون استدلالی که نتیجهش اینه متشکرم بسیار متشکر اول اون جمله آخرتون را بگم فرمودید اسلامو بذارید کنار گذاشتن گذاشتن کنار من که قبلاً اعلام کردم اما قرائتی که شما از اسلام دارید من کاملا کنار گذاشتم اسلامی که من میگم با اسلامی که شما میگی مشترک لفظی خیلی با ناله حرف نزنید و اینجوری فیلم هندیش کنید ببینید آقا میگن آقا اسلامیک شما میگید اگه اسلام حموم باشه من دست ازش برمیدارم چه بگم شیطان گفت تکرار نفرمایید یک روز دیگه هم گفتی و یه بارم من جواب دادم یک بار گفتی منم یک بار جواب دادم شیطان مغالطه کرد تو نوارهای قبلی شیطان با عقل استدلال نکن کاملا خطاست که بگوییم شیطان به عقل چه ربطی داره شیطان یه مغالطه حالا بحث هرچی بوده اما عقلی تقریر میکنیم از این به بعد وقتی خواستم بیام تهران عقلمو قم جان دارم و بعد میام تهران خب معلومه همه وجود من عقلمه و خدا به من گفته نان عربی الله قرآن عربی در هیچ جای قرآن نیامده که زن برتری داره من مساوی گفتم برتریهایی که اونجا گفته مال اون فضا و اون مکان بوده شعارهایی که دادی اگر فقط زور بوده اگر حرف مفسران را نقل کردم همه حرفهایی که من زدم اول گفتم مفسران چی گفتن گفتن عقل گفتن و این دوتا را نقل کردم و نقد کردم اصلا من نبود حرف مفسران بود گفتم اگه اینها در اون زمان هم باطل بوده چون خدیجه یک حکم میاد رو متعارف افراد ما گفتیم متعارف زنان تغییر کرده دو همان زمان خدیجه سلام الله علیها میتونست شرط بکنه با حضرت محمد که اینا که هزینه رو خودم میدم هزینه دارم میدم ولی با هم اجاره کنیم میتونست اسلام اجازه داد قرآن را میگذاری اگر گفتیم که رجال قوامون نساء مثلاً یک حکمی از قرآن زمانی بوده و در زمان خودش حق بوده و درست بوده ولی فضا تغییر کرده اگر گفتم جلسه قبلم اینو اشاره کردم آقا علی علیه السلام قرارداد که از چاه آب بکشه در یک خرما الان این معامله قرارداد صحیحانه است باطل ظالمانه است الان کسی قرارداد ببنده ولی اون زمان عادلانه بوده یعنی من علی علیه السلام رد کردن اون جامعه با جامعه ما فرق داره مصداق فرق میکنه در یه جامعه حالا بعدا بحث میکنیم چند همسری کار بسیار پسندیده ایه در یه جامعه مثل ایران الان ما کار ناپسندیه بلکه حرمت میشود داشته باشه کسی که گفت یه حکمی زمانی بوده قرآنو کنار اینجوری قضاوت بکنی اسلامو کنار گذاشتید قرآنو کنار گذاشتید بر اساس چه فهمی بر اساس کدوم مبنا یه نفر از اسلام خارج میکنی قواعد جلسه داریم آداب و حرمتهای توی جلسه هست استاد محترمی از راه دور تشریف آوردن دوستان اگر ممکنه اختلاف عقایدی دارند عقایدشون محترم هر کسی خودش برداشته شده وقتی تشریف میارید سوال میکنین حرمت سخنران و حرمت جلسه رو باید رعایت بکنید خودتونو حق مطلق نپندارین که بیاین اینجا بگین استاد از اسلام خارج شدن قرآن کردن سوالتونو مطرح بکنید برداشت استادو مطرح میفرمایند ممکنه شما نهایتاً قبول نداشته باشید ولی بیحرمتی به یک جمع برای سخنران و جمعی که ایشون رو دعوت کردن این جزو روال جلسه نیست بسم الله الرحمن الرحیم با تشکر از استادم دارم بشر تفاوتش با حیوانات خب همه میدونن دیگه عقلش هست و اون مسئولیت پذیری و اینکه دارای استعداد با همدیگه هست به خاطر همین ارزش پیدا کرده کمک این عقل و کمک اون اختیار و مسئولیتی داره دائماً هی پیشرفت میکنه یعنی تغییر پیدا میکنه به سمت تکامل اینا در حالی که مثلاً یک اصل از میلیونها سال پیش که خلسه تا همونه این بشری که به خاطر اینکه استعدادش سرش وجود داره بنابراین ما باید هیچ چیزی را ثابت فرض نکنیم و هیچ در واقع بت فکری به وجود نیاریم اگر پیش فرض غیر از این باشه خوب هیچ وقت امکان اینکه تغییر بدیم عقایدمون نیست به عنوان مثال بعضیها اعتقاد داریم که مثلاً پیامبر یا امامها علم غیب داشتن علم داشتن راجع به همه چیز پیامبر میگه که من نه خزانی دارم نه دسترسی به قید دارم خب ما اگه نپذیریم اون وقت تمام کارهایی که میکنیم بر اساس اون پیش فرضیست که اون وقت هم حاضر نیستن عوضش کنیم هررک هم بیاد خلافشو بگه بهش میتازیم یا مثلاً این اعتقاد وجود داره که پیامبر نمیتونه هیچ پیامبری پدرش مشرک بوده باشه بنابراین وقتی که حضرت ابراهیم صحبت از پدر میکنه میگن نه این منظور پدر نیست عموشه میخوام یه جوری عزیزش در بریم خداوند اصحاب میکنه به پیامبر که تولی این منظور خطاش پیامبر نبوده در حالی که پیامبر خودش مثل شما هستم معصومم اگه هست من اعتقادم اینه نمیخوام بگم همه قبول بکنن معصوم در ابلاغ رسالتش اشتباه نمیکنه ولی در زندگی شخصیش ممکنه اشتباه بکنه این در مورد پیامبر و امامان در مورد علما هم همینجور یه زمانی افلاطون ارسطو دیگه مثلاً متفکرترین افراد روی زمین بودن ولی بعد شاگردانشون اومدن حتی خلاف اونا گفتن در زمان مثلاً فرض کنید کلیسا میگفتن زمین ثابت خورشید به دور زمین میگرده یا میگفتن زمین بر اساس این هم نتیجهگیری کردن از یکی پیدا نیست زمین مسطح نیست کشتنش ولی حق با اون بوده فروید میاد مثلاً یه مسئله مطرح میکنه شاگرد خودش میاد اونو نقد میکنه انیشتین میاد یه مطلبی میگه در زمان خودش همه قبول میکنن ولی بعد یه جاهایی اشکال داره جواب میده مثلاً شیخ طوسی و اینا افراد بزرگی در زمان خودشون ولی خب دلیل نداره که هر حرفی میزدن درست بوده و بعدا میان همه از طول زمان همون تقلید کنن باید بپذیریم اونم در زمان خودش اشتباه میتونسته کرده باشه ایراد که استاد میگن به فقها دلیل میارن میگن که این فتواهایی که داده شده به عنوان برداشت از قرآن یا احادیث اینا منجر به این میشه که انسانها عمل کنیم ۸۷ درصد مردم دنیا رو میشه کشت حالا یا بار اول یا بار دوم یا بار سوم که اینا رو وقتی یه کسی میاره میگه که این با قرآن نمیخونه با عدالت خداوند جور در نمیاد استنباطی کرده غلطه امروز باید یه کار دیگه بکنیم تعصب به خرج ندید ما میخوایم واقعاً پیشرفت بکنیم باید پیش فرضمونو احتمال بدیم که اشتباه است و دنبال این باشیم که به حقیقت و اما دو تا سوال دارم یکی راجع به آیه نصوص هست آقای ترجمه میکردن به نافرمانی از فرمان خداست یکم در مورد آیه ارثه که همه مرد برابر زنه بسیار متشکر اون مقدمات که من کاملاً موافقم منم اعتقادم همون ناز پیامبر و امام در بیان حکم خدا بیخطا هستند زندگی شخصی و حکومتشون عادل هستند اما دو تا مسئله فرمودید نصوص و ارث در هر دو حرفهایی دارم که در آینده میخوام بهش بپردازم مفصل انشالله صحبت خواهم کرد جلسه قبلم فرمودند یکی از دوستان نمیدونم رجال که در قرآن میفرماد ظاهرش مرده ولی آیا همینجوری که تو فرهنگهای فرهنگ ما رجال یعنی شخصیتها اونجا هم همینجوره چیزی نمیدونم موندم اما در یهودیت و در عهد قدیم ۷ تا نبیه شناخته شده هستند تو دوره داوران کسانی پیامبر زن هستند یه طرف قرآن مجید فرمودید نهاد القرآنی علی بنی اسرائیل اکثر الذیم بیشتر داستان ها را قرآن درستشو فرموده بیان کرده راجع به این قضیه چیزی در حالی که به هر حال تو عهد قدیم هست و یهودی ها اعتقاد دارند پیامبر زن هم وجود داشته منم نمیدونم معنی کنم یه مسئله میگم تکراری هستم بالاترین مقامی که برای یک انسان قرار داده اینه که سخنش برای دیگران حجت باشه تفاوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله با ما اینه که سخنش حجته تفاوت دیگری نداره شما میفرمایید حضرت زهرا سلام الله علیها سخنش حجت است که نه زنان مشکل قبول نیست پس باید مردان نقل بکنن پس باید حضرت زهرا بیاد حرف بزنه پیش مردا پس باید همون کاری رو بکنه که پیامبر میکرد طبق مبنای خود شما و مبنای مشهور اگر حضرت زهرا حجت پس باید حرف و اگر حرفش بناست نقل بشه چند تا روایت داریم که زنها نقاشی کرده باشد یا باید بگیم عصمت حضرت زهرا عبسه کار غیر حکیمانه است پیش مردها سخن مجاز بیاد و پیش مردها حرف بزنه و مردها حرفشان نقل کنند این شد پس پیامبری هم مشکلی ندارد خیلی تکرار نکنید چون رجال میاد به معنای شخصیت ظاهر اینه ولی به هر حال اگر گفتی معصومه باید سپاهان از آقای سلیمانی که بسیار منطقی و وداع مسائل روز رو با مسائل تاریخی و قرآنی هماهنگ میکنند من بسیار لذت بردم ولی تنها نکتهای که برای من مطرح بود اینه که شهادت دو زن را توجیه کردن گفتن به دلیل پایین بودن عقل تجربی خانم ها هرگز نمیتونه در یه زمان بین خانم ها بین صفر و صد تفاوت باشه ما حضرت خدیجه رو حضرت فاطمه و حضرت زینب رو به عنوان الگوی زنان در این زمان مطرح و اینها در اون تاریخ زندگی میکردند چه جوری میتونه بین صفر و صد بین زنان اختلاف درک و فهم باشه که یه عده از زنان دوتاشون یه شهادت رو میتونن بدن خیلی از مادران خیلی از همسران زن و شوهران خودشون رو به جنگ همراه پیامبر همراه حضرت علی همراهی میکردن این زنان چه جوری میتونن عقل تجربی کمتری داشته باشند که دوتاشون یه شهادت میتونن داشته باشن نه فکر نمیکنم هرگز در یه تاریخی زنان اینقدر کودن بوده باشن اینقدر پایین تر بوده باشن ولی مردانقدر قوی تر من فکر میکنم یه دلیل دیگه هم باید داشته باشه من نمیدونم اون دلیل چیه عذرخواهی میکنم سپاس بسیار ثابت سیگار خوبی بود حضرت زهرا و حضرت زینب متعارف را حساب میکنند حضرت زینب آموخته امام علی علیه السلام بود مثلاً فرق داره یا مثلاً حضرت زهرا آموخته پیامبر بود بقیه را نخواستم جسارت بکنیم از خونه بیرون نمیومدن اجازه نمیدادن بیرون معمولا اینگونه بوده ولی استثنا بوده حکم قانون و استثنا نمیاد ببخشید یه سوالی من داشتم از خدمتتون فرمودید عقل تجربی خانوما مثلاً زمان پیغمبر کم بوده الان بیشترهزمان پیغمبر میگفتید خانمها تو خونه بودن الان مثلاً خانمها فعالیت اجتماعی دارند میان بیرون دانشگاه میرن الان حتی امام خمینی سال ۴۱۴۲ میگفت زنا نباید رای بدن ولی مثلاً سال ۵۷ انقلاب چی شد حالا یه سوال مطرح میشه که واقعاً این کشف حجابی که زمان رضا شاه شد سال مثلاً ۱۳۱۴ بود یا ۱۷ کشف حجاب به این عقل تجربی زنا در جامعه ایران کمک کرد چون خانوما همه تو خونه بودن اینا میخوایم ببینیم این عقل تجربی در اثر این فرمان کشف حجاب بیشتر شد یا کمتر شد ببخشید بسیار متشکر خیلی نکته مهمیه این نمونه خیلی خوبیه ها شما فرمودید آیت الله خمینی اینجوری یک کتابی هست اخیراً هم تو فضای مجازی عکسشو من دیدم پخش کردن اگر ببینید اسم چه کسانی روی این کتاب هست تعجب میکنید که میگن رای زن حرامه کسانی که از روشنفکرهای این زمان ممکن است عالم بزرگی هم باشه زمان خودش اشتباه برداشت کنه حکم خدا که دوتا نبود اون روز حرام بود رای دادن و بعد حالا که انقلاب شد واجب بشه نکته خوبی بود اما مسئله کشف حجاب ربط میتونه نداشته باشه تو دین ارزشهای متعددی داریم حجاب اجباری بیحجابی اجباری به یه اندازه مزخرف است تشکر از دکتر سلیمانی ببینید ما اگر قرآن رو بهش قید زمان و مکان بزنیم هیچ آیهای از قرآن را نمیتونیم دیگه بهش استناد بکنیم یا باید قرآن را به عنوان یک مجموعه که وحی الهی است بپذیریم یا اگه حتی بخواهیم یک آیه را لغو بکنیم دیگه هیچ آیهای نمیمونه که ما بهش استناد بکنیم نکته بعدی من یه سوال از جناب سلیمانی چند ماه پیش کردم راجع به بحث اجبار در دین فرمودند قرآن هیچ جا اجباره در دین و خداپرستی نداره من موردی عنوان کردم از حضرت سلیمان که به مل اونور دنیا بوده با حضرت سلیمانم هیچ کاری نداشته خیلی حکومتش بدم نبوده حضرت سلیمان بهش پیغام میده من شنیدم که شما بت پرستید اگه ایمان نیارین و در تحت عبادت خدا نیاین ایشون فرمودند که این رو برخورد نداشتند جوابی براش خواهم آورد دوم یه انتقادی کردن به فقها فقها میگن خانم ها دارماهی بار حق همبستری دارند بیشتر نه تازه با یه شرایط خیلی بدی که خیلی حقشون ضایع میشه سوال من اینه که خدای ما که قرآن رو نازل کرده به زنان پیغمبر که اکثراً هم جوان بودند میگه شما بعد از پیغمبر حق ازدواج ندارید این چه ستمیه که خداوند بر پیغمبر نبود مگه اونا غریزه جنسی نداشتن که خداوند میفرماید شما بعد از پیامبر حق ازدواج ندارید تا آخر عمر تشکر بسیار متشکر اولاً عدالت اجتماعی با تحول اجتماع متحول میشود اصلاً ثابت نمیماند یه مثال زدم آیه داشتیم در مورد کارگر شما همینو میگفتید باید همون روز بوده مصداق عدالت داره تغییر میکنه حالا این مثال را براتون بزنم اگر پیامبر صلی الله علیه و آله تو امپراتوری روم مبعوث میشد دیه عاقله میآورد اگه کسی خطایی کسیو کشت پسر عمو پسر دایی اینا باید پول جمع کنن و دیه رو بپردازن نازل شده چرا تو جامعه ما اجرا نمیشه چرا حکم خدا رو اجرا نمیشه اینکه اجماعیه برای اینکه اون جامعه جامعه قبیلهای بود زندگیشون جور دیگری بود برای اون مردم تنها ساخت عدالت اینجا فرق داره اینجا نمیشه به پسرمو بگی یا دیه به داد نمیشه نمیپردازم ولی قبیلهای میپرداختن اگه پیامبر تو امپراتوری روم مبعوث میشد دیگه نمیومدله رو بیاره ماههای حرام قراریه که عربهای جاهلی همدیگر را با هم قرار گذاشتن که چهار ماه نجنگن قرار گذاشتن ماههای حرام بیشتر شد پیامبر اومده اینو امضا کرده امپراطوری روم که جنگ نداشتن اگر پیامبر اونجا مبعوث میشد اون وقت میگفت ماههای حرام عدالت این جامعه تا اون جامعه فرق داره الان ایران ما با افغانستان فرق داره تو ایران ما اگر کسی بره خواستگاری و بگه احتمالاً یک درصد من ازدواج مجدد میکنم با اردنگی از خونه بیرون میندازنش هیچ زنی حاضر نیست ازدواج کنه شرط عرفیه نامه نوشته نشه فرق کرده با زمان پیامبر فرق داره تو این جامعه همه ازدواج متعارفی که میشه که تو عقدنامه ننویسن مرد حق نداره بره ازدواج مجدد بکنه درس عرفیه چون عرفاً ظلم حساب میشه چون از اول میدونیم که این زن اگر بهش میگفتیم ممکنه ازدواج مجدد بکنم قبول نمیکرد شرط میشه شرط عرفی مصداق عدالت فرق میکنه تو جامعه الان افغانستان عادیه ولی تو جامعه الان ایران تعدد زوجات که اومده که تو قرآن اومده بالاخره اجمالا اینکه دارم میگم الان تو جامعه ایران و اگر کسی بره ازدواج مجدد بکنه کار حرام انجام داده آیا خلاف قرآن حرف زدن قرآن رد کرده میگم توی اون جامعه کاملاً عادلانه بوده تو این جامعه دیگه عادلانه نیست جامعه فرق میکنه موقعیت زن فرهنگ میکنه این قرآن من رد نکردم که مصداق عدالت داره تو جامعه میکنه اجتماع تغییر میکنه مصداق عدالت هم تغییر میکنه حکم خدا که گفت ان الله بالعدل و الاحسان ربی بالقیس یا امثال اینها محکم محکم الان چهار تا زن گرفتن بدون اجازه تو جامعه ایران مصداق بارز ولی اونجا عدل بوده اما سلیمان و بلقیس یه ماجراهای تاریخی داریم یه امر و نهرهای سریع داریم این حرف سنتیه دارم میزنم ها امر و نهی سریع ثبت داره با تاریخی تو ماجرای تاریخی ممکنه یه چیزی بوده که نقل نشده و الان ما بهش توجه نداشته باشیم ولی امر و نهی سریع اینجوری نیست دین را نمیشه تحمیل بکنی صد تا آیه صریح داریم انما علیک البلاغ بنابراین اون ماجرای تاریخیو باید با این چیکارش کنیم ولی در عین حال بنده عرض میکنم اونا باید موردشو مطالعه کنم اما فرمودید زنان پیامبر ازدواج حدود ۲۰ و خوردهای سالش بوده موقع وفات پیامبر بین ۲۰ تا ۳۰ زمان دقیق به تعبیر شما نیاز غیر از اون زن تو جامعه حجاز نمیتونه خرج خودش را در بیاره به همین خاطر ازدواج میکرده همسر چهارم میشده اینم نکته دوم پیامبر چه مالی گذاشت برای عایشه که باهاش زندگی بکنه پیامبر که چیزی ازدواج بکنه اساساً اگر عایشه خودش هنگام عقد قبول کرده باشه که من میپذیرم به این شرط ازدواج با تورو که بعد از شما ازدواج نکنم این شرط باطله این شرط باطله که شرط بذاره که بعد از من غذا نخورم نیست شرط مگه شده باشه باطله این آیهای که فرمودید زنان پیامبر من یک گنجه دارم تو خونه سه چهار سال پیش خیال میکردم مشکل این آیه را حل کردم عید سال گذشته فایل صوتی گذشتهمو گوش کردم دیدم حرفم درست نیست دوباره گذاشتم آیه رو تو گنجه من جوابی براش ندارم من جوابی ندارم نمیدونم دارم فکر میکنم امیدوارم در آینده برام حل بشه اون جوابایی که معمولاً میدن شنیدما یعنی شاید ۱۰ سال ۲۰ ساله که هرجا میرسمم مطرح میکنم که یه جوابی بشنوم ها جوابا رو شنیدم نه اینکه نشنیده قانع نشدم به اعتقاد من اگه کسی بگه همه آیات قرآنو اینجوری فهمیده که هیچ جاش براش مبهم و اشکال نیست یا واقعاً تحمل نکرده یا الکی حرف میزنه تعدادی از آیات قرآن چند تا آیه قرآن برای من حل نیست توی گنجه گذاشتم که یکیش اینه که در آینده انشالله فکر کنم برام حل بشه سهم خودم و استدلال خودمو گفتم بیش از اینکه من قدرتی ندارم من میگم محکمم میگم اگر کسی حرف منو قبول بکنه گمراهه حرف را بشنوه بره مدتها فکر کنه ببینه اگه استدلال درست بود اگه استدلال درست نبود حرف نمیزنم که کسی بپذیره فهم خودم ارائه میدم یکی براش قانع کننده هست یکی نیست یکی بدن فکر میکنه افراد مختلفن یا برداشتیم و از قرآن میکنیم بر اساس واقعیت این برتری رو میرسونه یا اینکه بعضی گفتن بسیار متشکر اون نقطهای که گفتم مفسران فقها هم گفتند مفسران و فقها هم همینجور گفتن اونها با استفاده از روایات گفتند بندم بحث کردم اما نکته دوم اینکه شما میفرمایید ببینید ما باید اول موزه قرآن روشن بشه اگر مسئله تو قرآن مجمل بود اون موقع نوبته روایت میشه اگر از اول بریم سراغ روایت نمیتونیم قرآن کنیم روایت عرضه به قرآن قرآن ملاک سنجیدن روایت درست از نادرسته اگر قرار باشه خود قرآن با بفهمیم اون موقع قرآن نباید به روایت عرضه کرد قرآن روشنه در رتبه بعد باید سراغ روایات رفت این حرفهایی هم که گفته شده از روایات برداشت شده که فقها و من یه نمونه روایت خوندم اولاً ذکر خیرشو در همسر جناب استاد که جلسات دینداری خردمندانه همیشه حضور موثر داشتند در جلسات ذکر خیرشون شد انشالله برای ایشون طلب مغفرت و علوه درجات میکنه در مورد نکاتی که از آیات فرمودند سوره زخرف همین آیاتی که استاد فرمودند و اذا بشر احدهم به ما ضرب الرحمن مثلا مثبت و هوک عظیم وصف این ترجیح فرزندان پسر به دختر را در دوران جاهلیت بیان میکنه قرآن که وقتی که به اینها بشارت اون چیزی رو میدن که برای خدای رحمان تشبیه میکردند چون اونها میگفتند ملائک دخترند اونها را به صفت مونث میشمردند میگه همون چیزی که ملائک رو وصل میکنند که مونث هستند اگر برای خودشون بشارتی داده بشه میگه بشارت یعنی فرزند دختر بشارت وقتی به اینها بشارت داده میشه زن وجه مثبت روش سیاه میشه از ناراحتی عصبانیتشو فرو بخوره خیال میکنن ادامه جمله هم وصف حال اونهاست اون مشرکین بعد میگه مبین یعنی همون کسانی که از تولد دختر ناراحت میشدن یا گویی زبان حال اونهاست که میگه این دختران آیا اون کسانی هستند که در زر و زیور پیچیده شدن و در خسام حسام میتونه یا گفتگو باشه در مجادلههای کلامی یا در جنگ که اونها مدام در جنگها بودند که در این جنگ یا گفتگوهای کلامی نمیتونه خوب ظاهر بشه بنابراین خیال میکنم این گفتار خدا نیست که مستقل از جمله گفته زبان حال اونها یک جمله دیگری در مورد آیهای که در سوره بقره استاد خوندن ۲۲۸ سوره بقره و بهولتن احق به ردهن فی ذالک ان ارادو اصلاحا و این جمله که تاکید کردن و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف که یک نوع در حقوق را نشان میده خوب در جامعه ما این حرف همون روایتی هم که فرمودند که زنان یک صدم حق مردان رو ندارند و اگر مثلاً توصیه به سجده میشد و اون نگاه مردسالاری که گویی در این نقضها و روایتها منعکس شده میخوام اشارهای بکنم به یک جمله بسیار زیبایی از امام علی در نهج البلاغه در خطبه ۲۰۷ خطبه که در صفین بیان کردن و مشهوری اما بعد فقط جعل الله سبحان لی علیکم حق به ولایت امررکم و لکم علیه من الحق مثل الذی لی علیکم برای من که ولایت و زمامداری مردم را دارم حقی بر ولایت شما و بر شما هم حقی است مثل اون چیزی که من حق دارم دو طرفه زماندار و مردم اینجوری نیست که زماندار حق یه طرفه داشته باشه حکمرانی کنه به مردم و مردم فقط تکلیف تبعیت داشته باشند مردم هم دیگه بر من همین حقو دارند و جمله بعدی سخن عمومی گستردهترین و فراخترین مفاهیم هست در وصل کردنش اما تنگ ترین و دشوارترین هست در اجرا کردنش خیلی ها ادعای حق و عدالت میکنند در زبان بسیار گشاده دست هستند و فرا سخن ولی در اجرا بحث بسیار دشواریست لا یجری ل احد الا جرا علیه حق بر کسی جاری نمیشود الا اینکه بر عهده او هم حق مشابهاجرا میشود علیه الا جرا علیه و هیچ حقی بر عهده کسی قرار نمیگیرد که حق متقابل او هم صاحب حق متقابلی هست داره یک حق متقابل رو بیان میکنه در عرصه انسانها هیچ کسی حق یه طرفه نسبت به دیگری نداره مگر اینکه این حق در نقطه مقابلش هم هست به تعادل میرسه این هم گویی هر جمعه همین حرفیست که اینجا داره میگه مثل الذی علیه معروف و اون روایاتی که از اون نگاه به قول خانم جزایری یه تغییری داشتن تو این جلسات حقوق زن میگفتن یک نگاه مردانه نگاه مردسالا که تو این نقل قول ها روایت های ما آثارش طبعاً آمده و در همین روایاتی که مجعولم است قرآن و منطق نمیخونه جلسه آینده شانزدهم اسفند ماه آقای دکتر ملکپور که اینجا تشریف دارند به عنوان آینده دین در ایران تحلیل جامعه شناسی خیلی متشکر و کلمة ربک صدقا لعل الله مبدل الکلماته و هوثمیع الع