تعریف تقلید: تفاوت میان نسخه‌ها

از راه روشن
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
در سراسر این متن، کلمه «تقلید» به دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار می‌رود. از لحاظ لغوی، «عمل بدون علم» را تقلید می‌گوییم که در آن منظور از علم، آگاه بودن فرد به چرایی و حکمت انجام دادن آن عمل است. یک روش عملی ساده برای تشخیص اینکه عمل ما تقلیدی هست یا نه این است که از خود بپرسیم «چرا من این کار را انجام می‌دهم؟». اگر جوابمان این باشد که «نمی‌دانم، فقط چون فلانی گفته است» به این عمل تقلید از فلانی میگوییم، و به جای «فلانی» هر چیزی میتواند قرار بگیرد،‌ مثلا پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، دوست، معلم، مدیر، روحانی محله، دانشمند، تلویزیون و رسانه، کتاب، و حتی بزرگان دین و پیامبران و حتی خود خدا. به این ترتیب اگر کسی در جواب سوال «چرا؟» بگوید «نمی‌دانم، فقط چون خدا گفته است» ما عملش را تقلید از خدا در نظر میگیریم و پیام خلاصه شده این متن همین است که تقلید انسان از هر موجودی حتی خدا، کاری اشتباه و مضر است.
در سراسر این متن، کلمه «تقلید» به دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار می‌رود. از لحاظ لغوی، «پیروی بدون حصول علم» را تقلید می‌گوییم که در آن منظور از علم، آگاه بودن فرد به چرایی و حکمت انجام دادن آن عمل است. یک روش عملی ساده برای تشخیص اینکه عمل ما تقلیدی هست یا نه این است که از خود بپرسیم «چرا من این کار را انجام می‌دهم؟». اگر جوابمان این باشد که «نمی‌دانم، فقط چون فلانی گفته است» به این عمل تقلید از فلانی میگوییم، و به جای «فلانی» هر چیزی میتواند قرار بگیرد،‌ مثلا پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، دوست، معلم، مدیر، روحانی محله، دانشمند، تلویزیون و رسانه، کتاب، و حتی بزرگان دین و پیامبران و حتی خود خدا. به این ترتیب اگر کسی در جواب سوال «چرا؟» بگوید «نمی‌دانم، فقط چون خدا گفته است» ما عملش را تقلید از خدا در نظر میگیریم و پیام خلاصه شده این متن همین است که تقلید انسان از هر موجودی حتی خدا، کاری اشتباه و مضر است.


از لحاظ اصطلاحی، منظور از «تقلید» یک روش رایج دینداری در ایران و احتمالا دیگر نقاط دنیا است که در آن فرد دیندار، یک مرجع را انتخاب و دستورات او را به عنوان اعمال دینی انجام می‌دهد بدون اینکه بداند خدا به چه نحوی انجام آن کار را لازم یا توصیه کرده‌ است.  
از لحاظ اصطلاحی، منظور از «تقلید» یک روش رایج دینداری در ایران و احتمالا دیگر نقاط دنیا است که در آن فرد دیندار، یک مرجع را انتخاب و دستورات او را به عنوان اعمال دینی انجام می‌دهد بدون اینکه بداند خدا به چه نحوی انجام آن کار را لازم یا توصیه کرده‌ است.  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۴۰

در سراسر این متن، کلمه «تقلید» به دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار می‌رود. از لحاظ لغوی، «پیروی بدون حصول علم» را تقلید می‌گوییم که در آن منظور از علم، آگاه بودن فرد به چرایی و حکمت انجام دادن آن عمل است. یک روش عملی ساده برای تشخیص اینکه عمل ما تقلیدی هست یا نه این است که از خود بپرسیم «چرا من این کار را انجام می‌دهم؟». اگر جوابمان این باشد که «نمی‌دانم، فقط چون فلانی گفته است» به این عمل تقلید از فلانی میگوییم، و به جای «فلانی» هر چیزی میتواند قرار بگیرد،‌ مثلا پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، دوست، معلم، مدیر، روحانی محله، دانشمند، تلویزیون و رسانه، کتاب، و حتی بزرگان دین و پیامبران و حتی خود خدا. به این ترتیب اگر کسی در جواب سوال «چرا؟» بگوید «نمی‌دانم، فقط چون خدا گفته است» ما عملش را تقلید از خدا در نظر میگیریم و پیام خلاصه شده این متن همین است که تقلید انسان از هر موجودی حتی خدا، کاری اشتباه و مضر است.

از لحاظ اصطلاحی، منظور از «تقلید» یک روش رایج دینداری در ایران و احتمالا دیگر نقاط دنیا است که در آن فرد دیندار، یک مرجع را انتخاب و دستورات او را به عنوان اعمال دینی انجام می‌دهد بدون اینکه بداند خدا به چه نحوی انجام آن کار را لازم یا توصیه کرده‌ است.

برای اینکه ببینیم این تعریف تا چه اندازه به تعاریف رایج نزدیک است در ادامه نگاهی به دیگر منابع می‌اندازیم. به عنوان اولین نمونه، سایت آقای سیستانی نوشته است:

«تقلید عبارت است از عمل کردن برابر فتوای یک فقیه جامع الشرایط هر چند که هنگام عمل، استناد به فتوای او نداشته باشد. پس اگر مطابق آنچه به نظر رسیده عمل کند و انچه را که لازم بوده ترک کند، رها نماید بدون بررسی، تقلید تحقق داشته است. گویا او فتوای مجتهد را همانند قلاده ای بر گردن آویخته و مسئولیت حکم را در برابر خدا به عهده او گذارده است.» متن تصویر

ایشان در جایی دیگر به طور ساده‌تر تقلید را برابر «عمل طبق گفته عالم به صرف این که او گفته» تعریف کرده‌اند:

«شخص مسلمان بايد عقيده‌اش به اصول دين از روى بصيرت باشد، و نمى‌تواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى گفتۀ كسى را كه علم به آنها دارد به صِرف اين كه او گفته است قبول كند، ولى چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام يقين داشته باشد و آنها را اِظهار نمايد هر چند از روى بصيرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همۀ احكام اسلام و ايمان بر او جارى مى‌شود.» متن

نکته جالب در این تعریف استفاده از کلمه بصیرت در نقطه مقابل تقلید است. به عبارت دیگر ایشان اذعان دارند که عمل تقلیدی عمل بدون بصیرت است.

در همان منبع به نقل از آقای صافى گلپايگانى:

«عقيدۀ مسلمان به اصول دين بايد از روى دليل باشد و نمى‌تواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون دليل گفتۀ كسى را قبول كند. ولى اگر از گفتۀ غير به عقايد دينى يقين پيدا كند در حكم به مسلمان بودن او كافى است.»

خوئى، تبريزى:

«شخص مسلمان بايد به اصول دين از روى دليل اعتقاد پيدا كند و نمى‌تواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون سؤال از دليل، گفتۀ كسى را قبول كند.»

آقای زنجانی:

«... يعنى بدون سؤال از دليل، گفتار او را به پذيرد و بدان عمل كند،» متن