تعریف تقلید: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
به نقل از سایت آقای سیستانی: | به نقل از سایت آقای سیستانی: | ||
«تقلید عبارت است از عمل کردن برابر فتوای یک فقیه جامع الشرایط هر چند که هنگام عمل، استناد به فتوای او نداشته باشد. پس اگر مطابق آنچه به نظر رسیده عمل کند و انچه را که لازم بوده ترک کند، رها نماید بدون بررسی، تقلید تحقق داشته است. گویا او فتوای مجتهد را همانند قلاده ای بر گردن آویخته و مسئولیت حکم را در برابر خدا به عهده او گذارده است.» [https://www.sistani.org/persian/book/53/226/ متن] [https://drive.google.com/file/d/1jGEnJjhisgfx71JP3KMT3h8ALtMxbrUT/view?usp=drive_link تصویر] | |||
در | ایشان در جایی دیگر به طور سادهتر تقلید را برابر عمل طبق گفته عالم به صرف این که او گفته تعریف کردهاند: | ||
«شخص مسلمان بايد عقيدهاش به اصول دين از روى بصيرت باشد، و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، <u>يعنى گفتۀ كسى را كه علم به آنها دارد به صِرف اين كه او گفته است قبول كند،</u> ولى چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام يقين داشته باشد و آنها را اِظهار نمايد هر چند از روى بصيرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همۀ احكام اسلام و ايمان بر او جارى مىشود.» [https://lib.eshia.ir/10369/1/11/ متن] | |||
آقای زنجانی: «... يعنى بدون سؤال از دليل، گفتار او را به پذيرد و بدان عمل كند،» [https://lib.eshia.ir/10369/1/13 متن] | نکته جالب در این تعریف استفاده از کلمه بصیرت در نقطه مقابل تقلید است. به عبارت دیگر ایشان اذعان دارند که عمل تقلیدی عمل بدون بصیرت است. | ||
در همان منبع به نقل از آقای صافى گلپايگانى: | |||
«عقيدۀ مسلمان به اصول دين بايد از روى دليل باشد و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون دليل گفتۀ كسى را قبول كند. ولى اگر از گفتۀ غير به عقايد دينى يقين پيدا كند در حكم به مسلمان بودن او كافى است.» | |||
خوئى، تبريزى: | |||
«شخص مسلمان بايد به اصول دين از روى دليل اعتقاد پيدا كند و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون سؤال از دليل، گفتۀ كسى را قبول كند.» | |||
آقای زنجانی: | |||
«... يعنى بدون سؤال از دليل، گفتار او را به پذيرد و بدان عمل كند،» [https://lib.eshia.ir/10369/1/13 متن] |
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۱
به نقل از سایت آقای سیستانی:
«تقلید عبارت است از عمل کردن برابر فتوای یک فقیه جامع الشرایط هر چند که هنگام عمل، استناد به فتوای او نداشته باشد. پس اگر مطابق آنچه به نظر رسیده عمل کند و انچه را که لازم بوده ترک کند، رها نماید بدون بررسی، تقلید تحقق داشته است. گویا او فتوای مجتهد را همانند قلاده ای بر گردن آویخته و مسئولیت حکم را در برابر خدا به عهده او گذارده است.» متن تصویر
ایشان در جایی دیگر به طور سادهتر تقلید را برابر عمل طبق گفته عالم به صرف این که او گفته تعریف کردهاند:
«شخص مسلمان بايد عقيدهاش به اصول دين از روى بصيرت باشد، و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى گفتۀ كسى را كه علم به آنها دارد به صِرف اين كه او گفته است قبول كند، ولى چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام يقين داشته باشد و آنها را اِظهار نمايد هر چند از روى بصيرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همۀ احكام اسلام و ايمان بر او جارى مىشود.» متن
نکته جالب در این تعریف استفاده از کلمه بصیرت در نقطه مقابل تقلید است. به عبارت دیگر ایشان اذعان دارند که عمل تقلیدی عمل بدون بصیرت است.
در همان منبع به نقل از آقای صافى گلپايگانى:
«عقيدۀ مسلمان به اصول دين بايد از روى دليل باشد و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون دليل گفتۀ كسى را قبول كند. ولى اگر از گفتۀ غير به عقايد دينى يقين پيدا كند در حكم به مسلمان بودن او كافى است.»
خوئى، تبريزى:
«شخص مسلمان بايد به اصول دين از روى دليل اعتقاد پيدا كند و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون سؤال از دليل، گفتۀ كسى را قبول كند.»
آقای زنجانی:
«... يعنى بدون سؤال از دليل، گفتار او را به پذيرد و بدان عمل كند،» متن