قرآن توصیه به تقلید نکرده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
https://tanzil.net/#16:43 | https://tanzil.net/#16:43 | ||
به عنوان نمونه، در کتاب درسهایی از قرآن آقای قرائتی https://lib.eshia.ir/13430/1/989 از این آیه در دفاع از تقلید استفاده شده است. به این معنا که مراجع اهل ذکر هستند و این آیه توصیه کرده که از اهل ذکر سوال کنید. ولی در این باره | به عنوان نمونه، در کتاب درسهایی از قرآن آقای قرائتی https://lib.eshia.ir/13430/1/989 از این آیه در دفاع از تقلید استفاده شده است. به این معنا که مراجع اهل ذکر هستند و این آیه توصیه کرده که از اهل ذکر سوال کنید. ولی در این باره سه جواب ارائه میشود: | ||
۱- باید دقت داشت که توصیه به سوال کردن برابر نیست با توصیه به تقلید. تقلید یعنی پیروی بدون حصول علم و این آیه بر آن دلالت نمیکند. بلکه از عبارت «اگر نمیدانید،... بپرسید» این طور برداشت میشود که با هدف دانستن و کسب علم باید سوال کرد نه با هدف پیروی کردن صرف، که اگر اینطور بود، آیه میتوانست به این صورت باشد «فاتبعوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» یعنی از اهل ذکر پیروی کنید اگر نمیدانید. ولی ملاحظه میشود که با به کار رفتن عبارت «سوال کنید... اگر نمیدانید» مشخص شده که غایت و نهایت سوال پرسیدن باید کسب علم باشد. | ۱- باید دقت داشت که توصیه به سوال کردن برابر نیست با توصیه به تقلید. تقلید یعنی پیروی بدون حصول علم و این آیه بر آن دلالت نمیکند. بلکه از عبارت «اگر نمیدانید،... بپرسید» این طور برداشت میشود که با هدف دانستن و کسب علم باید سوال کرد نه با هدف پیروی کردن صرف، که اگر اینطور بود، آیه میتوانست به این صورت باشد «فاتبعوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» یعنی از اهل ذکر پیروی کنید اگر نمیدانید. ولی ملاحظه میشود که با به کار رفتن عبارت «سوال کنید... اگر نمیدانید» مشخص شده که غایت و نهایت سوال پرسیدن باید کسب علم باشد. | ||
۲- کسانی که تقلید نمیکنند و در عوض، طبق آنچه در بخش ۲ آورده شد، تلاش میکنند دین خود را از منابع درست بشناسند (تفقه میکنند) آنها هم به این آیه عمل میکنند و اگر چیزی را نمیدانند از اهل ذکر میپرسند. تفاوت در این است که وقتی مرجع تقلید در جواب سوال میگوید «نظر بنده این است» اهالی تقلید به همین بسنده میکنند و در حالی که «نمیدانند» دلیل آن نظر چیست، دیگر عمل کردن به آیه فوق را متوقف میکنند و معتقدند نیازی نیست که بپرسند. در حالی که اهالی تفقه، باز هم به حکم همان آیه فوق، از مرجع میپرسند «چرا؟» تا آنچه «نمیدانند» در حدی برطرف شود. پس در حقیقت اهالی تفقه تا وقتی زمان و توان داشته باشند مدام به این آیه عمل میکنند ولی اهالی تقلید تنها با یک بار پرسیدن، عمل به آیه را تعطیل کردهاند. | ۲- کسانی که تقلید نمیکنند و در عوض، طبق آنچه در بخش ۲ آورده شد، تلاش میکنند دین خود را از منابع درست بشناسند (تفقه میکنند) آنها هم به این آیه عمل میکنند و اگر چیزی را نمیدانند از اهل ذکر میپرسند. تفاوت در این است که وقتی مرجع تقلید در جواب سوال میگوید «نظر بنده این است» اهالی تقلید به همین بسنده میکنند و در حالی که «نمیدانند» دلیل آن نظر چیست، دیگر عمل کردن به آیه فوق را متوقف میکنند و معتقدند نیازی نیست که بپرسند. در حالی که اهالی تفقه، باز هم به حکم همان آیه فوق، از مرجع میپرسند «چرا؟» تا آنچه «نمیدانند» در حدی برطرف شود. پس در حقیقت اهالی تفقه تا وقتی زمان و توان داشته باشند مدام به این آیه عمل میکنند ولی اهالی تقلید تنها با یک بار پرسیدن، عمل به آیه را تعطیل کردهاند. | ||
۳- از سبک و سیاق آیه و آیات قبل و بعد برداشت به تقلید و تبعیت بدون دلیل نمیشود، بلکه برعکس، فضا و فحوای کلام بیشتر مربوط به دلیل و بینه و تفکر و تعقل است. قرینه این ادعا یکی آیه بعدی است که میفرماید: «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٤٤﴾» به دلایل آشکار و کتابهای آسمانی، و این قرآن را که وسیله یادآوری است به سوی تو نازل کردیم، تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان نازل شده است بیان کنی، و باشد که بیندیشند. همانطور که ملاحظه میشود آیه قبل دستور داده بود که از اهل ذکر بپرسید. در این آیه به پیامبر(ص) میفرماید ما به تو ذکر نازل کردیم که برای مردم تبیین کنی آنچه برایشان نازل شده است، مشخص است که مقصود تبعیت مردم از رسول همراه با تبیین و روشن شدن موضوع است و نه تبعیت بدون روشنگری. به تبع اولی تبعیت از غیر رسول هم تنها با تبیین مجاز است. در ادامه هم میفرماید «شاید اندیشه کنند». | |||
قرینه دیگر در سوره انبیا است که در [https://tanzil.net/#21:7 آیه ۷] جملهای بسیار شبیه به همین آیه تکرار شده است: وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧﴾ و سپس در آیه ۱۰ میفرماید: «لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠﴾» باز هم بحث انزال کتاب و ذکر است و بازخواست ازینکه «آیا پس چرا تعقل نمیکنید». بسیار سخت بتوان از این آیات برداشت کرد که خدا از مردم خواسته اندیشه خود را متوقف و بدون درخواست دلیل و بینات، از اهل ذکر تبعیت کورکورانه بکنند. | |||
تحلیل و بررسی بیشتر درباره «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» | |||
علاوه بر سه جواب فوق، تفکر و اندیشه بیشتر در تعبیر «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» که در آیه بعد و بلافاصله بعد از «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» آورده شده ممکن است به نتایج قابل توجهی منجر شود. بسیاری از مترجمین در ترجمه این آیه به سختی افتادهاند چرا که اگر بخواهند آیه ۴۴ را مستقل معنا کنند مشخص نیست فعل عبارت «به بینات و زبر» چه چیزی است. برای درست کردن این مشکل، علامه طباطبایی ترجمه این عبارت را به آیه ۳۳ منتقل فرموده و نوشته اند: «پيش از تو نفرستاديم مگر مردانى كه حجتها و زبورها به ايشان وحى كرديم، اگر خودتان نمى دانيد از اهل كتاب بپرسيد (43). | |||
و اين قرآن را بتو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را به ايشان نازل شده بيان كنى شايد انديشه كنند (44).» [https://old.aviny.com/quran/almizan/jeld-12/mizan-13.aspx#5 مشاهده] بقیه مترجمان هم کم و بیش همین معنا را برداشت کردهاند که این عبارت تکمیل کننده جمله ابتدایی آیه ۴۳ است و به نوعی خدا فصد داشته بگوید «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» ولی باید سر فرصت ببینم آیا در قرآن جایی فعل نوحی (وحی کردیم) به همراه حرف اضافه «ب» و مفعول آمده است یا خیر. | |||
https://tanzil.net/#25:59 | |||
https://tanzil.net/#36:27 | |||
https://tanzil.net/#70:1 | |||
نسخهٔ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۵۲
در قرآن هیچ دستور و توصیه مستقیم به تقلید و پیروی بدون حصول علم از عالم نداریم. کلمه تقلید و مشتقات آن هم در قرآن به کار نرفته است. با این حال، مدافعان تقلید به برخی آیات قرآن اشاره میکنند تا ثابت کنند که قرآن بهطور غیرمستقیم تقلید را تایید کرده است. در ادامه این قسمت به بررسی آن آیات پرداخته میشود.
سوره نحل، آیه ۴۳
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۚ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٤٣﴾ و پیش از تو، جز مردانی که به آنها وحی میکردیم، نفرستادیم! اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید. https://tanzil.net/#16:43
به عنوان نمونه، در کتاب درسهایی از قرآن آقای قرائتی https://lib.eshia.ir/13430/1/989 از این آیه در دفاع از تقلید استفاده شده است. به این معنا که مراجع اهل ذکر هستند و این آیه توصیه کرده که از اهل ذکر سوال کنید. ولی در این باره سه جواب ارائه میشود:
۱- باید دقت داشت که توصیه به سوال کردن برابر نیست با توصیه به تقلید. تقلید یعنی پیروی بدون حصول علم و این آیه بر آن دلالت نمیکند. بلکه از عبارت «اگر نمیدانید،... بپرسید» این طور برداشت میشود که با هدف دانستن و کسب علم باید سوال کرد نه با هدف پیروی کردن صرف، که اگر اینطور بود، آیه میتوانست به این صورت باشد «فاتبعوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» یعنی از اهل ذکر پیروی کنید اگر نمیدانید. ولی ملاحظه میشود که با به کار رفتن عبارت «سوال کنید... اگر نمیدانید» مشخص شده که غایت و نهایت سوال پرسیدن باید کسب علم باشد.
۲- کسانی که تقلید نمیکنند و در عوض، طبق آنچه در بخش ۲ آورده شد، تلاش میکنند دین خود را از منابع درست بشناسند (تفقه میکنند) آنها هم به این آیه عمل میکنند و اگر چیزی را نمیدانند از اهل ذکر میپرسند. تفاوت در این است که وقتی مرجع تقلید در جواب سوال میگوید «نظر بنده این است» اهالی تقلید به همین بسنده میکنند و در حالی که «نمیدانند» دلیل آن نظر چیست، دیگر عمل کردن به آیه فوق را متوقف میکنند و معتقدند نیازی نیست که بپرسند. در حالی که اهالی تفقه، باز هم به حکم همان آیه فوق، از مرجع میپرسند «چرا؟» تا آنچه «نمیدانند» در حدی برطرف شود. پس در حقیقت اهالی تفقه تا وقتی زمان و توان داشته باشند مدام به این آیه عمل میکنند ولی اهالی تقلید تنها با یک بار پرسیدن، عمل به آیه را تعطیل کردهاند.
۳- از سبک و سیاق آیه و آیات قبل و بعد برداشت به تقلید و تبعیت بدون دلیل نمیشود، بلکه برعکس، فضا و فحوای کلام بیشتر مربوط به دلیل و بینه و تفکر و تعقل است. قرینه این ادعا یکی آیه بعدی است که میفرماید: «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٤٤﴾» به دلایل آشکار و کتابهای آسمانی، و این قرآن را که وسیله یادآوری است به سوی تو نازل کردیم، تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان نازل شده است بیان کنی، و باشد که بیندیشند. همانطور که ملاحظه میشود آیه قبل دستور داده بود که از اهل ذکر بپرسید. در این آیه به پیامبر(ص) میفرماید ما به تو ذکر نازل کردیم که برای مردم تبیین کنی آنچه برایشان نازل شده است، مشخص است که مقصود تبعیت مردم از رسول همراه با تبیین و روشن شدن موضوع است و نه تبعیت بدون روشنگری. به تبع اولی تبعیت از غیر رسول هم تنها با تبیین مجاز است. در ادامه هم میفرماید «شاید اندیشه کنند».
قرینه دیگر در سوره انبیا است که در آیه ۷ جملهای بسیار شبیه به همین آیه تکرار شده است: وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧﴾ و سپس در آیه ۱۰ میفرماید: «لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠﴾» باز هم بحث انزال کتاب و ذکر است و بازخواست ازینکه «آیا پس چرا تعقل نمیکنید». بسیار سخت بتوان از این آیات برداشت کرد که خدا از مردم خواسته اندیشه خود را متوقف و بدون درخواست دلیل و بینات، از اهل ذکر تبعیت کورکورانه بکنند.
تحلیل و بررسی بیشتر درباره «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» علاوه بر سه جواب فوق، تفکر و اندیشه بیشتر در تعبیر «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» که در آیه بعد و بلافاصله بعد از «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» آورده شده ممکن است به نتایج قابل توجهی منجر شود. بسیاری از مترجمین در ترجمه این آیه به سختی افتادهاند چرا که اگر بخواهند آیه ۴۴ را مستقل معنا کنند مشخص نیست فعل عبارت «به بینات و زبر» چه چیزی است. برای درست کردن این مشکل، علامه طباطبایی ترجمه این عبارت را به آیه ۳۳ منتقل فرموده و نوشته اند: «پيش از تو نفرستاديم مگر مردانى كه حجتها و زبورها به ايشان وحى كرديم، اگر خودتان نمى دانيد از اهل كتاب بپرسيد (43). و اين قرآن را بتو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را به ايشان نازل شده بيان كنى شايد انديشه كنند (44).» مشاهده بقیه مترجمان هم کم و بیش همین معنا را برداشت کردهاند که این عبارت تکمیل کننده جمله ابتدایی آیه ۴۳ است و به نوعی خدا فصد داشته بگوید «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» ولی باید سر فرصت ببینم آیا در قرآن جایی فعل نوحی (وحی کردیم) به همراه حرف اضافه «ب» و مفعول آمده است یا خیر.
سوره مریم، آیه ۴۳
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿٤٣﴾ https://tanzil.net/#19:43
سیاق آیات قبلی و بعدی سیاق استدلال و محاجه و طلب دلیل و ارايه دلیل مخالف است و این نیست که ابراهیم بگوید «چون من علم دارم و تو نداری پس از من پیروی کن و همین تو را بس است، مجزی است» خیر. بلکه سعی دارد با دلیل و پرسش و پاسخ او را هدایت کند. شاید به همین دلیل است که تا این لحظه هیچ تفسیر و کتاب معتبری از این آیه برداشت به تقلید نکرده است. فقط در سایت ویکی فقه و سایت الکتاب آیه ۴۳ سوره مریم به تقلید ربط داده شده بدون هیچ ارجاعی به کتاب یا تفسیر مشخص، و همچنین در هر دو سایت هم هویت نویسنده مشخص نیست تا آثار احتمالی دیگرشان پیگیری و بررسی شود چه دفاعی برای این برداشت دارند.
به عنوان یک شاهد که سیاق این آیات توصیه به تقلید نیست و بلکه ضد آن است، میتوان به تفسیر اثنیعشری ذیل آیه ۴۶ همین سوره اشاره کرد:
تبصره: حضرت ابراهيم عليه السلام اينجا هر چهار نوع كلام خود را در غايت حسن و انتظام بيان فرموده، زيرا اولا: عم خود را آگاه فرمود بر منع عبادت اصنام و اوثان؛ و بعد او را امر نمود به پيروى خود در نظر و استدلال و ترك تقليد؛ و بعد باز او آگاه نمود بر آنكه عقلا اطاعت شيطان جايز نيست؛ و در مرحله چهارم ختم كلام خود نمايد به وعيد زاجر از اقدام بر آنچه سزاوار است. مشاهده
سوره توبه، آیه ۲۲
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿١٢٢﴾
و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر فرقهای از آنان، دستهای کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را -وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند- باشد که آنان بترسند؟ مشاهده
آقای خوئی در کتاب اجتهاد و تقلید از این آیه برای جواز تقلید استفاده کردهاند. مشاهده
آقای نورمفیدی هم در مجموعه سخنرانیای به این آیه و استدلالهای علیه آن پرداختهاند. مشاهده
خود آقای مکارم از این آیه برداشت به «جهاد با جهل» کردهاند مشاهده. سوالی که پیش میآید در اثر تقلید با کدام جهل مبارزه میشود؟ وقتی هر سوالی از مقلد میپرسیم میگوید «من نمیدانم، من متخصص نیستم، نظر مرجع تقلیدم این است» آیا ما به این نتیجه میرسیم که با جهل مبارزه شده و افراد از جهل خارج شدهاند؟! همینطور در صفحات بعدی ذیل این آیه به «اهمیت تعلیم و تعلم» پرداختهاند مشاهده باز همان اشکال مطرح میشود که با تقلید، تعلیم و تعلم رخ نمیدهد و بلکه تقلید تعطیل کننده تعلیم و تعلم است.