قرآن توصیه به تقلید نکرده: تفاوت میان نسخه‌ها

از راه روشن
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
و اين قرآن را بتو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را به ايشان نازل شده بيان كنى شايد انديشه كنند (44).» [https://old.aviny.com/quran/almizan/jeld-12/mizan-13.aspx#5 مشاهده] بقیه مترجمان هم کم و بیش همین معنا را برداشت کرده‌اند که این عبارت تکمیل کننده جمله ابتدایی آیه ۴۳ است و به نوعی خدا قصد داشته بگوید  
و اين قرآن را بتو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را به ايشان نازل شده بيان كنى شايد انديشه كنند (44).» [https://old.aviny.com/quran/almizan/jeld-12/mizan-13.aspx#5 مشاهده] بقیه مترجمان هم کم و بیش همین معنا را برداشت کرده‌اند که این عبارت تکمیل کننده جمله ابتدایی آیه ۴۳ است و به نوعی خدا قصد داشته بگوید  
  الف) «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ»
  الف) «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ»
ولی با جستجوی عبارات «یوحی» و «نوحی» در قرآن مشخص شد که این فعل به همراه حرف اضافه «ب» و مفعول نیامده است بلکه بیشتر با «إن» و «أن» آمده است مثل «قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ... ‎﴿الأنبياء: ١٠٨﴾‏و همچنین «وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ‎﴿الأحزاب: ٢﴾. با چنین ترجمه‌هایی به فصاحت و بلاغت قرآن این ایراد وارد می‌شود که اگر خدا می‌خواسته ما «بالبینات و الزبر» را بعد از «نوحی الیهم» معنا کنیم، چرا تعبیر را به همین صورت نیاورده و آن را با این همه فاصله و نابجا قرار داده است؟ اگر مثل دیگر موارد گفته شود به خاطر زیبایی و رعایت وزن و آهنگ کلام بوده، باز هم سوال پیش می‌آید که آیا واقعا ترکیب فعلی زیبا‌تر و آهنگین‌تر از حالت فرضی الف) است؟
ولی با جستجوی عبارات «یوحی»، «نوحی» و «اوحینا» در قرآن مشخص شد که این فعل به همراه حرف اضافه «ب» و مفعول نیامده است بلکه بیشتر با «إن» و «أن» آمده است مثل «قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ... ‎﴿الأنبياء: ١٠٨﴾‏و همچنین «وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ... ‎﴿الأعراف: ١١٧﴾»‏. ولی با چنین ترجمه‌هایی به فصاحت و بلاغت قرآن ایراد وارد می‌شود که اگر خدا می‌خواسته ما «بالبینات و الزبر» را بعد از «نوحی الیهم» معنا کنیم، چرا تعبیر را به همین صورت نیاورده و آن را با این همه فاصله و نابجا قرار داده است؟ اگر مثل دیگر موارد گفته شود به خاطر زیبایی و رعایت وزن و آهنگ کلام بوده، باز هم سوال پیش می‌آید که آیا واقعا ترکیب فعلی زیبا‌تر و آهنگین‌تر از حالت فرضی الف) است؟ ممکن است اینطور گفته شود که این تعبیر به فعل «ارسلنا» برمی‌گردد یعنی خدا قصد داشته بگوید: «وما أرسلنا بالبيِنات والزبر من قبلك إلا رجالا نوحي إليهم» شبیه آیه « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ ... ‎﴿الحديد: ٢٥﴾‏» ولی باز هم مشکل فصاحت و بلاغت پیش می‌اید چرا که جمله اصلی منفی است «ارسال نکردیم پیش از تو مگر مردانی...» ولی عبارت «بالبینات و الزبر» مثبت است یعنی دلالت بر این دارد که ارسال با بینات صورت گرفته است، و اینکه یک تعبیر مثبت را داخل یک جمله منفی در نظر بگیریم از فصاحت کلام کم می‌کند. 


در کنار اشکالات فوق، می‌توان دو راه حل جدید ارائه داد:
در کنار اشکالات فوق، می‌توان دو راه حل جدید ارائه داد:

نسخهٔ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۳۴

در قرآن هیچ دستور و توصیه مستقیم به تقلید و پیروی بدون حصول علم از عالم نداریم. کلمه تقلید و مشتقات آن هم در قرآن به کار نرفته است. با این حال،‌ مدافعان تقلید به برخی آیات قرآن اشاره می‌کنند تا ثابت کنند که قرآن به‌طور غیرمستقیم تقلید را تایید کرده است. در ادامه این قسمت به بررسی آن آیات پرداخته می‌شود.

سوره نحل، آیه ۴۳

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۚ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿٤٣﴾‏ و پیش از تو، جز مردانی که به آنها وحی می‌کردیم، نفرستادیم! اگر نمی‌دانید، از اهل ذکر بپرسید. https://tanzil.net/#16:43

به عنوان نمونه، در کتاب درس‌هایی از قرآن آقای قرائتی https://lib.eshia.ir/13430/1/989 از این آیه در دفاع از تقلید استفاده شده است. به این معنا که مراجع اهل ذکر هستند و این آیه توصیه کرده که از اهل ذکر سوال کنید. ولی در این باره سه جواب ارائه می‌شود:

۱- باید دقت داشت که توصیه به سوال کردن برابر نیست با توصیه به تقلید. تقلید یعنی پیروی بدون حصول علم و این آیه بر آن دلالت نمی‌کند. بلکه از عبارت «اگر نمی‌دانید،... بپرسید» این طور برداشت می‌شود که با هدف دانستن و کسب علم باید سوال کرد نه با هدف پیروی کردن صرف، که اگر اینطور بود، آیه می‌توانست به این صورت باشد «فاتبعوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» یعنی از اهل ذکر پیروی کنید اگر نمی‌دانید. ولی ملاحظه می‌شود که با به کار رفتن عبارت «سوال کنید... اگر نمی‌دانید» مشخص شده که غایت و نهایت سوال پرسیدن باید کسب علم باشد.

۲- کسانی که تقلید نمی‌کنند و در عوض، طبق آنچه در بخش ۲ آورده شد، تلاش می‌کنند دین خود را از منابع درست بشناسند (تفقه می‌کنند) آنها هم به این آیه عمل می‌کنند و اگر چیزی را نمی‌دانند از اهل ذکر می‌پرسند. تفاوت در این است که وقتی مرجع تقلید در جواب سوال می‌گوید «نظر بنده این است» اهالی تقلید به همین بسنده می‌کنند و در حالی که «نمی‌دانند» دلیل آن نظر چیست، دیگر عمل کردن به آیه فوق را متوقف می‌کنند و معتقدند نیازی نیست که بپرسند. در حالی که اهالی تفقه، باز هم به حکم همان آیه فوق، از مرجع میپرسند «چرا؟» تا آنچه «نمی‌دانند» در حدی برطرف شود. پس در حقیقت اهالی تفقه تا وقتی زمان و توان داشته باشند مدام به این آیه عمل می‌کنند ولی اهالی تقلید تنها با یک بار پرسیدن، عمل به آیه را تعطیل کرده‌اند.

۳- از سبک و سیاق آیه و آیات قبل و بعد برداشت به تقلید و تبعیت بدون دلیل نمی‌شود، بلکه برعکس، فضا و فحوای کلام بیشتر مربوط به دلیل و بینه و تفکر و تعقل است. قرینه این ادعا یکی آیه بعدی است که می‌فرماید: «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ‎﴿٤٤﴾» به دلایل آشکار و کتاب‌های آسمانی، و این قرآن را که وسیله یادآوری است به سوی تو نازل کردیم، تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان نازل شده است بیان کنی، و باشد که بیندیشند. همانطور که ملاحظه می‌شود آیه قبل دستور داده بود که از اهل ذکر بپرسید. در این آیه به پیامبر(ص) میفرماید ما به تو ذکر نازل کردیم که برای مردم تبیین کنی آنچه برایشان نازل شده است، مشخص است که مقصود تبعیت مردم از رسول همراه با تبیین و روشن شدن موضوع است و نه تبعیت بدون روشنگری. به تبع اولی تبعیت از غیر رسول هم تنها با تبیین مجاز است. در ادامه هم میفرماید «شاید اندیشه کنند» در حالی که در تقلید، اندیشه جایی ندارد و فرد مقلد اندیشیدن را کار متخصصان می‌داند!

قرینه دیگر در سوره انبیا است که در آیه ۷ جمله‌ای بسیار شبیه به همین آیه تکرار شده است: وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿٧﴾‏ و سپس در آیه ۱۰ میفرماید: «‏لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‎﴿١٠﴾» باز هم بحث انزال کتاب و ذکر است و بازخواست ازینکه «آیا پس چرا تعقل نمی‌کنید»‏. بسیار سخت بتوان از این آیات برداشت کرد که خدا از مردم خواسته اندیشه خود را متوقف و بدون درخواست دلیل و بینات، از اهل ذکر تبعیت کورکورانه بکنند.

تحلیل و بررسی بیشتر درباره «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ»

علاوه بر سه جواب فوق، تفکر و اندیشه بیشتر در تعبیر «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» که در آیه بعد و بلافاصله بعد از «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» آورده شده ممکن است به نتایج قابل توجهی منجر شود. بسیاری از مترجمین در ترجمه این آیه به سختی افتاده‌اند چرا که اگر بخواهند آیه ۴۴ را مستقل معنا کنند مشخص نیست فعل عبارت «به بینات و زبر» چه چیزی است. برای درست کردن این مشکل، علامه طباطبایی ترجمه این عبارت را به آیه ۴۳ منتقل فرموده و نوشته‌اند: «پيش از تو نفرستاديم مگر مردانى كه حجتها و زبورها به ايشان وحى كرديم، اگر خودتان نمى دانيد از اهل كتاب بپرسيد (43). و اين قرآن را بتو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را به ايشان نازل شده بيان كنى شايد انديشه كنند (44).» مشاهده بقیه مترجمان هم کم و بیش همین معنا را برداشت کرده‌اند که این عبارت تکمیل کننده جمله ابتدایی آیه ۴۳ است و به نوعی خدا قصد داشته بگوید

الف) «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ»

ولی با جستجوی عبارات «یوحی»، «نوحی» و «اوحینا» در قرآن مشخص شد که این فعل به همراه حرف اضافه «ب» و مفعول نیامده است بلکه بیشتر با «إن» و «أن» آمده است مثل «قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ... ‎﴿الأنبياء: ١٠٨﴾‏و همچنین «وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ... ‎﴿الأعراف: ١١٧﴾»‏. ولی با چنین ترجمه‌هایی به فصاحت و بلاغت قرآن ایراد وارد می‌شود که اگر خدا می‌خواسته ما «بالبینات و الزبر» را بعد از «نوحی الیهم» معنا کنیم، چرا تعبیر را به همین صورت نیاورده و آن را با این همه فاصله و نابجا قرار داده است؟ اگر مثل دیگر موارد گفته شود به خاطر زیبایی و رعایت وزن و آهنگ کلام بوده، باز هم سوال پیش می‌آید که آیا واقعا ترکیب فعلی زیبا‌تر و آهنگین‌تر از حالت فرضی الف) است؟ ممکن است اینطور گفته شود که این تعبیر به فعل «ارسلنا» برمی‌گردد یعنی خدا قصد داشته بگوید: «وما أرسلنا بالبيِنات والزبر من قبلك إلا رجالا نوحي إليهم» شبیه آیه « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ ... ‎﴿الحديد: ٢٥﴾‏» ولی باز هم مشکل فصاحت و بلاغت پیش می‌اید چرا که جمله اصلی منفی است «ارسال نکردیم پیش از تو مگر مردانی...» ولی عبارت «بالبینات و الزبر» مثبت است یعنی دلالت بر این دارد که ارسال با بینات صورت گرفته است، و اینکه یک تعبیر مثبت را داخل یک جمله منفی در نظر بگیریم از فصاحت کلام کم می‌کند.

در کنار اشکالات فوق، می‌توان دو راه حل جدید ارائه داد:

۱) می‌توان این احتمال را در نظر گرفت که شاید عبارت «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» به ترتیب طبیعی، تکمیل کننده عبارت بلافاصله قبل از خود یعنی «لا تعلمون» باشد به این معنا که «از اهل علم بپرسید، اگر علم ندارید به بینات و زبر» که در این صورت منظور این می‌شود که از اهل ذکر سراغ بینات و آنچه در زبر نوشته شده را بگیرید (و نه اینکه فقط نظر شخصی اهل ذکر را بپرسید). و اگر این چنین باشد در این صورت این آیه حکم به تقلید نمی‌کند و بلکه ضد آن است. به عنوان قرینه برای اینکه استعمال «لاتعلمون بفلان» می‌تواند به معنای «علم ندارید به فلان چیز» باشد، آیات ۲۶ و ۲۷ سوره یس را ببینید که می‌فرماید:

«...قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ‎﴿٢٦﴾‏ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي...» ...ای کاش قوم من علم پیدا می‌کردند به اینکه/آنچه خدا بر من بخشید...


۲) حتی اگر احتمال فوق را نپذیریم و دنبال مرجع دیگری برای تعبیر «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» باشیم، طبق ترتیب، نزدیک‌ترین گزینه بعدی عبارت «فاسالوا» است. یعنی احتمال دومی که می‌توان مطرح کرداین است که شاید تعبیر «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ» تکمیل کننده «فاسالوا» باشد به این معنا که «فاسلوا اهل الذکر بالبینات و الزبر» «از اهل ذکر درباره بینات و زبر بپرسید» یا «از اهل ذکر، بینات و زبر را طلب کنید» که در این صورت منظوری مشابه آنچه در احتمال ۱) پیشنهاد شد خواهد داشت. آیات زیر، دو قرینه هستند برای اینکه «فاسئلوا بفلان» به ترتیب به معنای «سوال کنید درباره فلان چیز» یا «فلان چیز را طلب کنید» باشد:

الرَّحْمَٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ‎﴿فرقان ٥٩

اوست خداى رحمان و درباره او از كسى بپرس كه آگاه باشد.

حداقل چهار مترجم، آقایان آیتی، خرمشاهی، فولادوند و قرائتی حرف «ب» را در این آیه به «درباره» ترجمه کرده‌اند.

سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ‎﴿معارج ١﴾
تقاضاکننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! ترجمه آقای مکارم شیرازی 

اگر این معنا را بپذیریم، از لحاظ ادبی هم کمتر به مشکل می‌خوریم و توجیه بهتری خواهیم داشت (در مقایسه با معنایی که علامه طباطبایی و برخی دیگر مترجمین ارائه کرده‌اند). و آن هم اینکه آیه ۴۳ به طور مستقل معنا و ادبیات درست دارد «از اهل ذکر بپرسید اگر نمی‌دانید» و در آیه ۴۴ بیشتر توضیح می‌دهد که اگر پیام آیه ۴۳ را گرفتید و قرار شد بپرسید، حال در مورد چه چیزی بپرسید؟ «درباره بینات و زبر بپرسید» و منطقی‌تر و ادبی‌تر است که در این آیه کلمه «بپرسید»، «اسئلوا» حذف به قرینه شده باشد. در ادامه هم جملات مرتبطی می‌آید که به پیامبر بینات ارسال شده است و ادامه الی آخر.

در مجموع اگر هر یک از احتمالات فوق درست باشد، در آن صورت این آیات دقیقا به ضد تقلید دستور داده‌اند.


سوره مریم، آیه ۴۳

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ‎﴿٤٣﴾ https://tanzil.net/#19:43

سیاق آیات قبلی و بعدی سیاق استدلال و محاجه و طلب دلیل و ارايه دلیل مخالف است و این نیست که ابراهیم بگوید «چون من علم دارم و تو نداری پس از من پیروی کن و همین تو را بس است، مجزی است» خیر. بلکه سعی دارد با دلیل و پرسش و پاسخ او را هدایت کند. شاید به همین دلیل است که تا این لحظه هیچ تفسیر و کتاب معتبری از این آیه برداشت به تقلید نکرده است. فقط در سایت ویکی فقه و سایت الکتاب آیه ۴۳ سوره مریم به تقلید ربط داده شده بدون هیچ ارجاعی به کتاب یا تفسیر مشخص، و همچنین در هر دو سایت هم هویت نویسنده مشخص نیست تا آثار احتمالی دیگرشان پیگیری و بررسی شود چه دفاعی برای این برداشت دارند.

به عنوان یک شاهد که سیاق این آیات توصیه به تقلید نیست و بلکه ضد آن است، می‌توان به تفسیر اثنی‌عشری ذیل آیه ۴۶ همین سوره اشاره کرد:

تبصره: حضرت ابراهيم عليه السلام اينجا هر چهار نوع كلام خود را در غايت حسن و انتظام بيان فرموده، زيرا اولا: عم خود را آگاه فرمود بر منع عبادت اصنام و اوثان؛  و بعد او را امر نمود به پيروى خود در نظر و استدلال و ترك تقليد؛  و بعد باز او آگاه نمود بر آنكه عقلا اطاعت شيطان جايز نيست؛ و در مرحله چهارم ختم كلام خود نمايد به وعيد زاجر از اقدام بر آنچه سزاوار است. مشاهده


سوره توبه، آیه ۲۲

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ‎﴿١٢٢﴾‏

و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه‌ای از آنان، دسته‌ای کوچ نمی‌کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را -وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند- باشد که آنان بترسند؟ مشاهده

مدافعان تقلید از این آیه به دو صورت استفاده می‌کنند: ۱- در صورت اول، وقتی گفته می‌شود «همه باید در حد خود تفقه کنند» به این آیه استناد می‌کنند که خدا دستور داده همه تفقه نکنند و فقط عده‌ای تفقه کنند.

آقای خوئی در کتاب اجتهاد و تقلید از این آیه برای جواز تقلید استفاده کرده‌اند. مشاهده

آقای نورمفیدی هم در مجموعه سخنرانی‌‌ای به این آیه و استدلال‌های علیه آن پرداخته‌اند. مشاهده

خود آقای مکارم از این آیه برداشت به «جهاد با جهل» کرده‌اند مشاهده. سوالی که پیش می‌آید در اثر تقلید با کدام جهل مبارزه می‌شود؟ وقتی هر سوالی از مقلد میپرسیم میگوید «من نمیدانم، من متخصص نیستم، نظر مرجع تقلیدم این است» آیا ما به این نتیجه میرسیم که با جهل مبارزه شده و افراد از جهل خارج شده‌اند؟! همینطور در صفحات بعدی ذیل این آیه به «اهمیت تعلیم و تعلم» پرداخته‌اند مشاهده باز همان اشکال مطرح می‌شود که با تقلید، تعلیم و تعلم رخ نمی‌دهد و بلکه تقلید تعطیل کننده تعلیم و تعلم است.