تقلید غیرکورکورانه نداریم
در متون و مقالات و مباحثات مختلفی مشاهده میشود که افراد عبارت «تقلید کورکورانه» را به کار میبرند و مدعی این هستند که تقلید میتواند کورکورانه یا غیرکورکورانه باشد و فقط حالت کورکورانه آن را ناپسند میدانند. در این قسمت نشان داده خواهد شد که این عبارات معنایی ندارد و تنها بازی با کلمات است.
کورکورانه بودن جزئی از تعریف تقلید است. طبق تعریفی که در قسمت ؟ ارائه شد، تقلید یعنی پیروی بدون علم و بدون سوال از دلیل و بنا به تعریف آقای سیستانی در همان قسمت، یعنی پیروی بدون بصیرت که به زبان فارسی میشود بدون چشم (و گوش) باز و اصطلاحا «چشم و گوش بسته» و در آخر «کورکورانه». بنابراین، اگر بپذیریم خود تقلید یعنی «پیروی کورکورانه»، در این صورت عبارت «تقلید کورکورانه» به معنای «پیروی کورکورانه کورکورانه» خواهد بود که ترکیبی اضافی و حشو و بیمورد است. همچنین عبارت «تقلید غیرکورکورانه» به معنای «پیروی کورکورانه غیرکورکورانه» میشود که خودمتناقض و کاملا بیمعناست.
نمونههایی از این بازی با کلمات در ادامه مرور میشود. اولین نمونه، در ترجمه تفسیر المیزان، در حالی که علامه طباطبایی در متن عربی فقط لفظ تقلید را به کار بردهاند، مترجمین کلمه «کورکورانه» را از خودشان اضافه کردهاند.
والأمر بذكر هذه النعمة مبني على ما عليه دأب القرآن أن يضع تعليمه على بيان العلل والأسباب ، ويدعو إلى الخير والهدى من وجهه من غير أن يأمر بالتقليد العامي المعمى ، وحاشا التعليم الإلهي أن يهدي الناس إلى السعادة وهي العلم النافع والعمل الصالح ثم يأمر بالوقوع في تيه التقليد وظلمة الجهل. لكن يجب أن لا يشتبه الأمر ولا يختلط الحال على المتدبر الباحث ، فالله سبحانه يعلم الناس حقيقة سعادتهم ، ويعلم الوجه فيها ليتبصروا بارتباط الحقائق بعضها ببعض ، وأن الجميع فائضة من منبع التوحيد مع وجوب إسلامهم لله لأنه الله رب العالمين متن
و ترجمه فارسی:
و اينكه خداى تعالى امر مىكند به يادآورى اين نعمت، اساسش رسم و عادتى است كه قرآن كريم دارد و آن اين است كه تعليمات خود را با ذكر علل و اسباب بيان نموده و از اين راه، خلق را به سوى خير و هدايت دعوت مىكند، بدون اينكه مردم را وادار به تقليد كوركورانه بسازد، و حاشا از تعليم الهى كه بشر را به سوى سعادتش يعنى به سوى علم نافع و عمل صالح هدايت نموده، حيرت، تقليد و ظلمت جهل را هم تجويز نمايد ولى لازم است كه مساله بر اهل علم و تدبر مشتبه نشود (و بدانند كه ممنوعيت تقليد در تشخيص راه سعادت، منافاتى با تسليم شدن براى خدا ندارد. به اين معنا كه مورد هر يك غير مورد ديگرى است، آنجا كه تقليد ممنوع است، مسائل مربوط به اصول و معارف اصولى دين است. و آنجا كه جاى تسليم است، مسائل فروع و احكام عملى است. مترجم متن
و متاسفانه مترجمین در ادامه متن هم رسم امانتداری را رعایت نکرده و جملات آخر علامه را حذف و به جای آن مطالب متفاوتی را در پرانتز، البته با ذکر «مترجم» آوردهاند که حداقل مشکلش این است که خواننده فارسیزبان را از اصل آنچه علامه نوشته اند محروم کردهاند.
نمونه دوم باز هم از ترجمه تفسیر المیزان، در حالی که ذیل آیات ۱۶ تا ۲۵ سووره زخرف از لفط تقلید استفاده شده:
قوله تعالى : « بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ » الأمة الطريقة التي تؤم وتقصد ، والمراد بها الدين ، والإضراب عما تحصل من الآيتين ، والمعنى : لا دليل لهم على حقية عبادتهم بل قالوا إنا وجدنا آباءنا على دين وإنا على آثارهم مهتدون أي إنهم متشبثون بتقليد آبائهم فحسب. متن تصویر
باز هم مترجم عبارت «تقلید کورکورانه» را استفاده نموده است:
كلمه امت به معناى طريقهاى است كه مقصود آدمى باشد، (چون ماده أم ، يؤم به معناى قصد كردن است)، و مراد از امت در اينجا دين است. و كلمه بل اعراض از خلاصهاى است كه از دو آيه قبلى به دست مىآيد. در نتيجه معناى آيه مورد بحث چنين مىشود: مشركين هيچ دليلى بر حقانيت بتپرستى خود ندارند، نه عقلى و نه نقلى، بلكه خلاصه دليلشان تنها تقليد كوركورانه از پدرانشان است و بس. متنتصویر
به طور کلی بررسی کامل این موضوع در ترجمه المیزان نیازمند یک تحقیق مفصل و مجزاست. چرا که با جستجوی کلمه تقلید در متن عربی المیزان اینجا، ۱۲۷ نتیجه به دست میآید که طی یک نگاه اجمالی به آنها بعید به نظر میرسد علامه از لفظی به معنای کورکورانه بعد از تقلید استفاده کرده باشند. در حالی که در متن فارسی تعبیر «تقلید کورکورانه» نزدیک به ۲۰ بار استفاده شده است. اینجا
به نظر میرسد این تعبیر از آنجا به ادبیات برخی معاصرین راه یافته است که آنها ملاک کورکورانه بودن یا نبودن را انتخاب درست مرجع تقلید فرض کردهاند. به این معنا که اگر کسی مرجع خویش را با چشم باز انتخاب کند و بعد هر چه او گفت بپذیرد دیگر کورکورانه نیست.
نمونه سوم از کتاب درسهایی از قرآن آقای محسن قرائتی:
تقليد نابجا هم يعني تبعيت از کسي که خود او نيز نميفهمد و در قرآن آيات زيادي وجود دارد که اينکار را بسيار نهي ميكند. در اين بين نكتهاي را بگويم كه حائز اهميت است: آن تقليدي که ميگويند در فقه واجب است، اين است که بايد انساني که مهارت ندارد به اشخاصي که مهارت و علم دارند، رجوع کرده و از آنها سؤال کند. درست مثل اينکه ما وقتي مريض ميشويم و نميدانيم چه مريضي داريم، به پزشک مراجعه ميکنيم يا اينکه براي اصلاح سر به آرايشگاه ميرويم و يا اينکه پيراهن را به خياط و ساختمان را به معمار ميسپاريم. پس همينطور سؤال ديني را از دين شناس ميپرسيم. پس تقليد واجب رجوع به کارشناس است و تقليد حرام، تقليدي است که کورکورانه باشد. اسم ديگر تقليد کورکورانه، مد ميباشد، يعني کاري به دليلش علم نداريم و اکتفا به مد بودن آن ميكنيم. متن
همانطور که ملاحظه میشود، انتخاب آگاهانه و با چشم باز مرجع تقلید را به عنوان شرطی بر کورکورانه نبودن تقلید گرفتهاند. برای این که نشان داده شود این شرط صحیح نیست توجه داشته باشید که عمل تقلید سه قسمت دارد: فاعل که فرد مکلف است، مفعول که مرجع است و خود فعل که عمل تقلید است. مشخص است که کلمه تقلید توصیف خود فعل پیروی است و ربطی به انتخاب مرجع که عمل دیگری است و قبل از آن انجام شده، ندارد. به زبانی دیگر، اگر فردی با چشم و گوش باز در جستجوی مرجع تقلید باشد و از او بپرسیم الان در حال چه کاری هستی، نمیگوید دارم تقلید میکنم که ما بگوییم تقلیدش غیرکورکورانه است. اما وقتی مرجع خود را انتخاب کرد، حتی اگر فرض کنیم عالیترین مرجع ممکن را انتخاب کرده باشد، وقتی بدون پرسیدن دلیل از او پیروی میکند، این فعل پیروی، کورکورانه است. به تعبیری دیگر، جتی اگر کسی از خود خدا بدون دلیل پیروی کند، هر چند نورانیترین مرجع را با چشم بسیار باز و دقیق انتخاب کرده، در نهایت عملی که انجام میدهد پیروی کورکورانه از خداست و این فعل را تقلید میگوییم. پس همانطور که گفته شد، تعابیر «تقلید کورکورانه» و «تقلید غیرکورکورانه» معنادار نبوده و فقط نوعی بازی با کلمات جهت راضی کردن ذهن مخاطب است.
نمونه دیگر استفاده از این عبارت اینجا