آیه ۷۸ از سوره بقره

از راه روشن
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimani_ardestani/4579 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم تاملاتی داشتیم روی آیات الهی و سوره بقره رسیدیم به آیه ۷۸ آیه ۷۷ را بحث کردیم و تلاش کردیم که یک ترجمه چون...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

تاملاتی داشتیم روی آیات الهی و سوره بقره رسیدیم به آیه ۷۸ آیه ۷۷ را بحث کردیم و تلاش کردیم که یک ترجمه چون ما بنامون بر اینه که قرآن را ترجمه بکنیم چون اعتقاد به تفسیر بنده ندارم چون معتقدم قرآن آشکاره آیه ۷۸ اینه

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ‎﴿٧٨﴾

بحث درباره یهودی‌هاست میگه برخی از آنان از آنان امیون را معمولا ترجمه می‌کنند کلمه امی را به بی‌سواد بخش مخالفن برخی بر مردم عادی هستند که کتاب را جز خیالات خامی نمی‌دادند و فقط گمان میبرند به اصطلاح علم بهش ندارند این آیه از یه جهت و را ما فوق العاده مهمه شما حتماً شنیدید که یه حدیث خیلی خیلی معروفی که من وقتی تیکش را بخونم شما زیادتون میاد او حدیثی هست که میگه من کان من الفقهها بله عرض کنم خدمتتون که و عمل لنفسه مطیع مولا فلان عوام یقلون تنها جایی که در روایات ما داریم که گفته شده که تقلید بکنید همین روایت این روایت روایت طولانیه این قسمتش که میگه هوای نفسش مخالف عوام باید ازش تقلید بکنن تنها یه روایت داریم اون وقت جالبه که او روایت در واقع در تفسیر این آیه آمده یعنی طرف میپرسه این آیه چه جوری بودن یهودی‌ها که قرآن درباره شان گفته و لا یعلمون کتاب الا امانی برخی از اونا آدمای بی‌سواد بی‌سواد همون عوام دیگه عوامی هستند که کتاب جز خیالات خامی نمی‌دانه حالا ایشون اینجور ترجمه و فقط گمان می‌کنند تو اون اولا قبلش عرض بکنم اون روایت در یه منبعی اومده که این آیه را یعنی تفسیر کرده یک کتابی هست به نام تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام اسم کتاب و روایت یعنی حدیث توی اون کتاب اومده و گویا مثلا چی امام حسن عسکری از امام صادق نقل میکنه منبع این کتاب حدیث اونجاست ولی واقعیت اینه که آقایون خود عالمان قاطبشون میگن این کتاب تفسیر امام حسن عسکری از امام حسن عسکری نیست و برخی میگن این را یه عالم زیدی نوشته یا عالم زیدی این را نوشته و بنابراین این حدیث سندی نداره ولی حالا به فرض که باشه و ما بخواهیم به هر حال داره اینو میگه برخی از یهودیان بی‌سوادهایی هستند که کتابا به صورت خیالات خام می‌فهمند یعنی چیزهایی که براشون مثلاً گفته شده و چیزی ندارند یعنی خوب کتابو نمی‌فهمن تو اون روایت میگه اون روایت قبلش اون روایت خیلی طولانیه میگه اونا را عالمانشون تا عالمای ناجوری بودن اینا میومدن مطالب را براشون وارونه میگفتن و فلان و اینا قبول می‌کردن در آخر میگه که اما علمای ما اونا فقیهان اونایی که این شرایط را دارند عوام باید بی سواد ها مثلا باید از اینا تقلید کنند ما یه حدیث در مورد تقلید داریم یعنی حدیث سند نداره هیچ سندی نداره حتی کتاب امام حسن عسکری تفسیر مال امام حسن عسکری نیست حدیث کاملا بی سند جالب اینجاست که روایت دیگری از امام صادق داریم که تردینتون تقلید نکنید یه روایت دیگر داریم که میگه در دینتون تقلید نکنید خوبه بهتر از اینه اون روایت بهتر از این روایته حالا من نمیخوام اونو جای دیگری بحث کردم درباره تقریب اینجا داریم ترجمه میکنیم میگه برخی از اهل کتاب برخی از یهودیان کتابشونو فقط خیالات خیالات یعنی چی یعنی چه خیالات یعنی چه کتاب را با خیالشون خیالات امانی یه معناش همینه که یعنی امیدهای خودشون بعد از آن این را چی میکنن فعلا ترجمه میکنیم یه آیه فاصله میفته و معنی میکنه که با خیالات خودشون معنی میکنن یعنی چی با خیالات معنی کردن به خود اینجا گفته که همین کلمه را همین کلمه رو یه جای دیگه می‌بینیم اومده و قالو لن یدخل الجننه الا من کان هودا او نصار آیه دیگه اومده ببینید میگه یهودیا گفتن فقط یهودیا به بهشت میرن مسیحیا گفتن فقط مسیحیا به بهشت میرن درست شد در اینجا فوری بعدش میگه تلکه امانی این امید و آرزوی خودشونه واقع نی خیال بافی که میگیم ما میگیم آدم خیال بافیه یعنی چی یعنی چی را که دوست داره بشه تخیل میکنه درسته خیالباف یعنی ترجمه قرآن به قرآن اونجا رو من چه جور معنی کنیم اونجا که میگه قالت یهودیا گفتن یهودیا بهشت میرن غیر یهودیا به بهشت نمیرن مسیحیا گفتن فقط مسیحا به بهشت میرن تلک امانیو این خیالبافی‌شونه یعنی چی خوش خیالیه اگه بخوایم فارسی خیلی خوش خیالیه اونجا اون وقت بعدش میگه که نه اینا نیست ملت داره عمل عمل بد انجام بده دوزخ بره امانی آها حالا که دارم کلمه رو معنی میکنم یک جای یکی دیگه هم بگیم یه بار دیگه کلمه امانی را قرآن یه جای دیگرم بگم ولا امانی اهل الکتاب به امیدهای شما نیست به امید اهل کتابم نیست هر کار خوب بکنه خوب عمل بکنه پاداش میگیره هر کس هم بد عمل بکنه مجازات میگیره پس در همین رابطه ما من دوتا آیه دیگه خوندم قشنگ روشن حالا معلوم میشه که کتاب را با امانی می‌فهمند لا یعلمون الکتاب الا بالعمانی یعنی خوش خیالی های خودشونو تحمیل به کتاب میکنن خوش خیالیای خودشونا یعنی اون که دوست دارن باشه یهودیا دوست دارن فقط کی به بهشت بره یهودیا مسیحیا دوست دارن مسلمونا چی فقط شیعیان چی فقط اینو میگن دیگه همه اینجور میگن علم ندارن آره علم ندارن ولی کتاب را با خیال بافی خودشون معنی می‌کنند یعنی مطابق اون چیزی که دوست دارن باشه دوست دارن اینجوری گفته بشه که یهودیا به بهشت میرن غیر یهودی‌ها به بهشت نمیرن شیعه دقیقاً همینو میگه شیعه به بهشت میره غیر شیعه به بهشت نمیره این خیالبافی خیال بافی هم نگیم مشترک خوش خیالی امانی یعنی خوش خیالی یعنی اینکه دوست داشته باشی یه چیزی بشه خب اینجا ببین حالا دوباره برمیگردیم ببینیم چی چی معنی کنیم پس بنده دوتا آیه دیگر را آوردم که توش کلمه چی امانی امانی بکار رفته از اونا بعضی از آدمای بی‌سوادن که کتاب را با خوش خیالی می‌فهمند خوش خیال یعنی خیالات خودشون باشه و این هم الا اینا زن و گمان بیشتر نیست گاهی کلمه زن گمان یعنی به معنای چیزی که آدم دلیل براش نداره تو قرآن چیزی که گاهی قرآن به کار میبره زن گمان ان الذن لا یغنی من الحق چیزی که شما دلیل برش نداری چیزی که دلیل براش نداری خوب این و ترجمه آقای فولادوند را بخونم از آنان بی‌سواد یکی داره و بعضی قلا من به قلاب را حذف میکنم و بعضی از آنان بی‌سوادانی هستند که کتاب خدا حذفش میکنیم نه کتاب را هیچی نمیخواد جز خیالات خامی نمی‌دانند چی به نظر شما معنی کنم اینجا و من میکنم جز خوش خیالی جز خیالات خام نیست مقصود خوش خیالی مقصود اینه که همه کتاب برای چی اومده اصلا همه خدای پیغمبر برای چی فرستاده برای رستگاری انسانی که مخصوص خودت حتما بهش میری دیگران هم حتماً بهش نمیرن این خوش خیالی اینجوری نه نه خیال بافی مخصوص خوش خیالی به نظرم دقیق تر با توجه نون گمانی بیش نیست اینا خیال خیال حرف شان ندارد ترجمه ببینم ترجمه آقای طاهری خدمتتون که میگن که پاره‌ای از آنها آموزش ندیده‌هایی هستند که کتاب خدا کتاب را جز خیالاتی خام نمی‌داند ایشون کلمه و فقط پیرو گمانند گمان یعنی چی زن یعنی آدم ۸۰ درصد احتمال میده باش با ترجمه نکنیم گمان یعنی مقصود اینه که دلیلش اینه که مثلا گمانی هست دلیلی براش نداره خب من اینجا هم این ترجمه را خیالاتی خام چی نمیکنم یعنی مقصود این خوش خیالی و چی هست مکارم چی گفته هستند کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند و تنها پندار ولی یه مشت خیالات میشه یعنی کتاب را خیال میکنن اینا تخیلات یه چیز دیگری شد نه اون ترجمه قابل قبول نیست او ترجمه قابل قبول نیست نه اینکه کتاب خیال میکنن اینا یه ذره وهم و خیالت خیلی هم کتاب قبول دارند ولی اینجوری میفهمند مطابق خوش خیالی خودشون که کتاب را میفهمند من فکر میکنم روشنه اما بریم سراغ آیه بعدی که آیه ۷۹ هست این آیه فوق العاده مهمه وای بر کسانی که نقطه‌ای راجلسه قبل پری روز یه مقدار صحبت شد در مورد کتاب و بنده عرض کردم که بگیم کتاب اونا تحریف شده کاملا غلطه کتاب اونا تحریف نشده تورات موجود ۸۰۰ سال بعد از حضرت موسی تالیف شده تالیف شده بعد از اونم که تالیف شده تا الان هیچ تغییری نکرده زمان اسلام هم همین کتاب بوده همین کتابی که الان هست چون قرن ششم قبل از میلاد تالیف شده تورات زمان اسلام عهد جدید هم اناجیل آنها همین کتابی بوده که الان هست پس کلمه تحریف غلط ۱ آیه داشتیم جلسه قبل که تحریف توش اومده بود که ما گفتیم مقصود تحریف قرآن یعنی قرآن میان می‌شنوند برای مردم که میرن میگن وارونه می‌گن تعریف میکنن نه کتب خودشون اون مقصود نیست اصلا غلطه کلمه چهار تا آیه دیگر حالا یا سه تا یا چهار تا معنی تقدیر کردم که یحرفون الکلمه مواضع یا من بعد مواضع کلمه را از موضعش جابجا میکند کلمه تحریف تو اسلام معروف شده و میگن قرآن گفته اونا کتابشونو تحریف کردن به خاطر این سه تایی است در حالی که اولاً مواضع یعنی چی کلمه را کلمه را از جایگاهش تحریف میکنه جایگاهش تعریف بکنه فاعل مفعول بخونید فاعلا مفعول بخونید ایمنیش این نیست که دست میبردن تو کتاب وقتی برای مردم میگفتن اینجوری لفظ را خورده باش چی میکردن که معنا وارونه بشه تحریف معنوی می‌کردند نه تحریف لفظی معنوی یعنی تفسیر غلط می‌کردن نه که دست ببرن تو کتابشون این اولاً و دوماً اون چهارتایی همه اینور اونور نگاه میکنه منم جایی هم نوشتم داره قرآن میگه یحرفون الکلمه موازی نه کتاب خودشونا قرآن که میشنوند وقتی میرن برای مردم بگن عالم شان چنان تحریف میکنن تحریف اونم کلمه را یعنی تحریف معنوی تو قرآن ایجاد میکنن پس کلمه تحریف غلطه هرچند به اصطلاح مشهور قرآن نمیگه اونا کتابشون تحریف شده و اصلا کلمه تحریف غلطه تورات عهد قدیم زمانی تالیف شده از امروزیم که تالیف شده دست نخورده باقی مانده عهد جدید یه زمانی تالیف شده از زمانی هم که تالیف شده دست نخورده باقی مونده تالیف شده ولی بعد از اینکه تعلیف شده تحریف کلمه تحریف غلطه خب حالا گفتیم پس کتاب تالیف شده حالا آیه رو نگاه بهش بکنید من به نظرم این آیه واقعیت را بیان میکنه اون آیه بعد فهمیدن ازش که میگن قرآن میگه اونا کتابشون تحریف شده این آینده وای به اونایی که کتاب با دستشون می‌نویسند و میگن این از طرف خدا اومده این بیشتر میخوره به اون تعریفی که عرض کردم تالیف شده کتاب چون یه دوره زمانی کتاب تالیف کرده طرف حالا برخی هم میگن یه کسی کاتب تالیف کرده تالیف خودش گفته کتاب خداست این همون تورات که کتاب خداست مقدار پول به دست بیارم خب این قسمتشو بخونیم ببینیم این آقای فولادوند چی طرح چیه پس وای بر کسانی که نگاه کنید ببینید ذهنیتشون چی بوده دقت بکنید پس وای بر کسانی که کتاب تحریف شده تو قلاب نوشته تحریف شده ای با دستای خود می‌نویسن یعنی چه خانم توجه یعنی چه کتاب تحریف شده ای با دستان خودشون مینویسند کتابی که من با دستم مینویسم یعنی چه تحریف شده است یعنی چه کتاب تحریف شده من با دست خودم نوشتم خب من کتاب نوشتم من کتاب نوشتم من جعل کردم گفتم کتابی که حضرت موسی آورد غلط شده ای کتاب خود قرآن میگه وای به کسانی که کتاب تالیف کردن تالیف کردن کتاب و گفتن کتاب خداست خوب میگه با دست های خود مینویسند سپس میگویند این از جانب خداست تا بدان بهای ناچیزی به دست آرند خب این ترجمه ترجمه ببینید همین حد کافیه کار را خراب بکنه یعنی چی اصلا خود این جمله یعنی چه پاس وای بر کسانی که کتاب تحریف شده‌ای که سپس می‌گویند جان خدا منظور شده اضافه میشه نه اینکه بگن این از جانب خداست تحریف اسمش نیست که مگه یک کتاب جلب کرد کتاب یک کتاب نوشتم خودم نوشتم و گفتم این همون قرآن مجید من یک کتابی نوشتم فرض کنیم الان قرآن در دسترس نبود من یه کتاب نوشتم و گفتم که این همون قرآنیه که پیامبر خداوند به پیامبر نازل کرد تحریف تحریف یعنی یک کلمه یه خط یه چیزی هست تو کتاب چه کردن تالی با تعریف فرق داره آیه رو دستکاری نکنید این عین واقعه را داره میگه دقیقا آن چیزی که دانشمندان جدید غربی میگن در مورد تورات دقیقا این آیه میگه میگه وای بر کسانی که کتاب خودشون تالیف میکنن میگن کتاب خداست دقیقا دانشمندان قبل از میلاد نوشته شده یعنی اون کتاب خدا نبود خدا حقایقی توش بود ولی کتاب خدا نیست حالا بعدا آیات دیگری میرسیم که این قضیه را روشن میکنه اگه اشتباه نکنم سوره توبه نمیدونم کتاب نوشتن کتاب خدا داستان نقل میکنه ولی آیات دیگری داریم فکر می‌کنم آیه ۴۳ سوره توبه یا مائده شک کردم من میگه که بله ما تورات را نازل کردیم و به النبیون پیداش کردی یا ۴۳ یا مادر یا توبه یا توبه باید خدمتتون که میگه که ما تورات را نازل کردیم کتاب را نازل کردیم تورات را نازل کردیم نبی جون پیامبران برا با او کتاب برق برای یهودیا حکم می‌کردن بخونید و شمائیده خوب بخون نبیون الذین اسلموا لذین هاد درسته ما تورات را نازل کردیم ای تورات را انبیا باش برای یهودیا حکم میکردند درسته بعد میگه چی و ربانیون چیهبار کتاب الله ببین میگه پیامبران با توراتی که ما فرستادیم حکم احبارو ربانیون به اون چیزی از کتاب که حفظ کرده بودن حکم می‌کردن درست شد این دوتا فرق داره یا نه به اون مقداری از کتاب که حفظ براشون شده بود مونده بود او با این فرق داره این دقیقا این آیه بود ۴۳ مایدهیده ۴۴ مائده ببین با بزار کنار باش معنی کنیم وقتی اون بنابراین یک کتاب حضرت موسی آورده یه کتاب بعدا نوشته شده تو اون کتابی که بعدا نوشته شده مطالب حق هم وجود داشته درسته غیر از این میفهمید از آیه دقیقا حتی تو تاریخ یهود که میگن میگن دوره انبیا قبل از رسالت بابلی بوده بعد از اسارت اون دوره عالمان میشه کتاب الله برنامه خیلی یه چیز دیگر سه تا آیه هم میگه الذین اوتو نصیب من الکتاب چیکارش می‌کنی نصیبی بهره‌ای از کتابشون یعنی خود کتاب دستشون نرسیده درسته دیگه سه تا آیه اینجوری داریم من اینجوری بهتون بگم نقادان جدید غربی دقیقا کتاب تالیف شده با استفاده از چهار تا منبع تعریف شده این تورات قرن ششم قبل از میلاد ۸۰۰ سال بعد از موسی حضرت موسی خوب و او کتابی که بوده کتاب یه چیز دیگری بوده کتابی که بوده بالاخره چیز دیگری بوده بنابراین اینجوری بگیم کتاب من عند الله و این ترجمه آقای چیز را هم بخونیم آقای طاهری را وای بر کسانی که به دست خویش کتاب را ببینید ایشون دوباره ببینید جو حاکم طاهری دکتر طاهری نیست تو انجمن اسلامی مهندسی بود پارسال اینجوری فضا اینقدر تاثیر داره وقتی طرف نمیتونه از کلمه تحریف بگذره رایج که تحریف شده وای بر کسانی که به دست خویش کتاب را قلاب با تحریف می‌نویسند اگه می‌نویسند چرا با تحریف می‌نویسند با تحریف می‌نویسند تحریف میکنن قرآن داره میگه کتاب مینویسد کتاب تالیف میکنه کتاب تالیف کردن با کتاب تحریف کردن حق داره تحریف کردن یعنی چی کتاب همینه قرآن یه چیز اضافه بهش میکنم چیزی کم میکنم بهش میگن تحریف قرآن داره میگه و این با علم ساز نوشته ولی باز هم نوشته که با تحریف می‌نویسند و می‌گویند این از جانب خداست تا در برابر آن بهای ناچیزی به چنگ آورند نه بنده هم عرض میکنم وا اینجوری ترجمه میکنم وای بر کسانی که کتاب تالیف میکنن میگن این کتاب خداست تا یک پولی به دست بیارن تا بدین وسیله چیزی مثلا چون مردم کتاب پول میدن به چی آنها که نوشته با دست خود مینویسند سپس میگویند این از طرف خداست تا آن را به بقای کمی بفروشند فقط به لحاظ ادبی یه خورده اشتباهی با دست خود می‌نویسند نوشته‌ایمینویسند کتاب را نوشته معنی کتاب معنی کنند نه به این جهت میگم درسته که تو عربی تو فارسی چی بگیم مینویسند نوشته ای یا مینویسند کتابی اصطلاح قرآنی کتاب میگیم دیگه تورات کتاب دیگه باید بر کسانی که کتاب مینویسند درسته که کتاب و کتاب تو عربی از یه ریشه ولی شما کتاب نباید ترجمه کنی اشکال اینه که کتاب ترجمه کرده همه چی ترجمه نمی‌کنم چون کتاب فارسی ما میگیم کتاب نوشته که این ایراد داره به لحاظ ادبی این قضیه که به هر حال مطلب وای بر اونها به خاطر اون چیزی که نوشتم بخاطر اون چیزی که نوشتن بخاطر اون چیزی هم که به دست آوردن دوباره وای بعدش شما اختلافی هم باشه پس وای بر ایشان از آنچه دست هایشان نوشته و وای بر ایشان از آن چه قلاب راه به دست می‌آورند قلابم نمی‌خواد وای بر اونها به خاطر آنچه که تالیف کردند و وای بر اونها به خاطر اون چیزی که به دست آوردن کسب کردن وای ویل یعنی مثلا عذاب برام یه نوع چیزی یعنی مثلا عذاب الهی بر آنها زمانی که پیامبر پیروان حضرت عیسی اینا رو مجبور بودن به اینکه مجبورشون می‌کردن به اینکه مسلمان بشن پیامبر این کارو می‌کردن یه آیه در جواب شما میخونم ببینید میکردن شما سوالتون بود یهودی و مسیحا را پیامبر مجبور می‌کرد یا نمی‌کردم براتون قل یا اهل به پیامبر قل یا اهل کتاب اصلا تو مسلمان شدی فین اسلمو فقط اگه مسلمان شدن هدایت رو برگرداندن نشدن فانما علیک البلاق فقط وظیفه تو رساندنه فقط پیام رسوندن پیامبر یعنی چی فقط باید پیام را برسونیم بنابراین اگر پیامبر مجبور که مجبور نکرده ها اگر کسی را مجبور کرده باشه که مسلمان خلاف خود آیه قرآن عمل کرده میشه خدا داره میگه بهشون بگو که آیا مسلمان اگه مسلمون شدم هدایت شدم اگه رو برگرداندن مسلمان نشدند انما حصره فقط و فقط وظیفه تو رسوندن پیام هیچ وظیفه دیگری نداریم خب بله اون موقع پیغمبر به اصطلاح قدرت فعلا فقط شما ابلاغ حکومت داشته فلان داشته شاید من یک مقاله نوشتم عنوان ناسازگاری تحمیل دین با آیات پرشمار قرآن مجید تو اونجا ثابت کردم که بیش از ۱۰۰ آیه داریم که دین نباید تحمیل بشه که توش بیش از ۶۰ سوره اومده بعضیاش مکه بعضیاش مدینه بعضیاش اول بعضی هاش آخر آخر یعنی اگر کسی بخواد بگه پیامبر قرآن را اسلام را تحمیل کرده باید با همه جا کل قرآن باید کنار بذاره اینجوری نیست که بگیم این آیه را نه نه بیش از ۱۰۰ آیه است اونم تو ۶۰ سوره پراکنده که بعضیاش مال اول نمیتونیم اینطور چیزی را بنابراین در ۱۱ آیه خداوند جاهای مختلف آمده انما علیکم البلاغ ما علی الرسول بلاغ ما علیک ما علی ال رسولق برای ۱۱ چیزی که یعنی اندازه تکرار می‌شه نمی‌تونی بگی که یه چیزی یه کتاب مکرر مکرر م بنابراین حرف حرف درستی نیست که البته من الان شدیدترین آیات جهاد تو سوره توبه اومده همونجا که میگه قاتل المشرکین فوری بعدش میگه الا اونایی که پیمان نشکستن چند بار میگه میگه نه الا اونا معلومه جنگ با مشرکانی که پیمان شکستن مشرکی پیمان بسته سر پیمان درسته چند بار تو همون سوره توبه تکرار شده فوری میگه عند المسجد الحرام فمستقامو لکم پیمان بصیر مادامی که سر پیمان هستند پس همه آیات که تو سوره توبه میگه با مشرکان به جنگ نه به خاطر شرکشون به خاطر پیمان شکنی شون اونا پیمان نشکستن هیچ کاریشون نداشته پس پیامبر تحمیل نکرده من هیچ حتی یک نفر را پیامبر دین بهش تحمیل نکرده وای استفاده خوب یه مطلب بود تقریبا دوتا آیه در مورد کتاب و اینها بود بعدی دوتا آیه خودش مجموعاً یه مطلبی را بیان میکنه کل این دو سه تا آیه بعدی فوق العاده اینجور بیانی قرآن زیاد تکرار شده زیاد تکرار شده و اتفاقا پیروان همه ادیان روی این مسئله گمراه شدن منحرف شدن ما هم شدیم مسلمانان شدیم شیعه هم شده این مسئله که بگم تو این دو تا سه تا آیه میگه اینجا یه شکل میگه مکرر به شکل‌های دیگرم بیانش میکنه و اون اینکه یک کسی بگه من به خاطر اینکه مسلمانم شیعه یهودیم مسیحیم یا امثال اینها یا به بهشت میرم یا میگه اگر این تعبیر ببینیم داره یا نه داریم همین الان شیعه داره یا نداره و اونی که بگن شیعه اگرم جهنم بره خیلی بد عمل باشه موقتیه آخرش میره به درسته میگم برخی دیگه میگن شیعه تو عذاب میشه روز قیامت عذاب نمیشه میگن ما متفاوتیم و این انحرافیه که تو همه وجود آمده هم تو شیعه هم تو سنی هم تو یهودی هم تو مسیحی اون نکته ۸۰ و قالو لن تمسن النار الا ایام معدده گفتن آتش به ما نمی‌رسه مگر ایام محدودی چند روزی مشخص یعنی در مقابل ابدا لهم عذاب مثلا عذاب ابدی براشون هست ما حرفشون اینه ما یه تعداد ایام مشخصی را تو دوزخ میمونه باشیم بالاخره میریم به بهشت ولی عرض کنم خدمتتون که غیر ما مثلا یهودیا میگن قرآن نقل میکنه غیر ما یعنی مسلمانا یا مسیحیا اینا اینان که تو آتش همیشه میمونن آیات خیلی تحمل کرد اونجاهایی که رو منبرهامون گفته میشه منبرهای ما یه جوری میشه که این آقایی که فوت کرده محب اهل بیت بوده و چون محب اهل بیت بوده این آقا از عدالت همین جا میگه بله ببینید استدلال میکنه خدا استدلال می‌کنه خدا شما ببین این استدلال را تولد و قالو لم تمسن النارو الا ایام معدود و گفتند که آتش اگه به ما هم برسه یک محدوده چیه بالاخره به بهشت میره مثلا حالا بعدش قل تخصصم عند الله عهدنا یخلف الله بگو آیا پیمانی با خدا بستید که خدا هم قفل پیمان نمیکنه چه پیمانی با خدا بستی که شیعه چون شیعه هستی حتماً بهشت میری آیا پیمانی بستی که خدا هم پیمان نمیشه یه چیزهایی که نمی‌دونید به خدا نسبت میدید این آیه را حالا من ترجمه نهایی برسیم فوق العاده کتاب الله آیه ۷۸ بود معنی کنیم چه کتاب اگر کتابی که اون موقع در دسترس بوده تعریف شده بوده پس احتمالاً تورات در دسترس نبود به خیالات خودشون میرفت قرآن بر اساس قرآن کتابی که اون روز در دست بوده همون کتاب حضرت موسی نبود ولی حقایقی از همون کتاب که اگر یه آدم به همون پایبند باشه به همونی که مونده دستش آدم حسابی تعریف شده به همون ترتیب ببین من جلسه قبل این مثال را زدم یک کتاب داره فیض کاشانی محسن فیض کاشان اسمش حجت البرزاد ایشون برداشته کیمیای سعادت چیز را محمد غزالی را کرده روایت این کتاب جور کتابیه آیا میتونی بگی کتاب قرآنه نه اگه کسی بگه تعریف شده تعریف شده کتابی که ملا محسن فیض کاشانی تالیف کرده آمیزه‌ای از حق و با درستهاین کتاب ملا محسن فیض کاشانی در دست ما باشه همه چی هم داره اخلاق و عقاید و همه چی داره خیلی چارتا یا پنج تا دو جلدی که خدمت تان اگه کسی فقط کتاب بیضای مرحوم فیض کاشانی داشته باشه و عمل کنیم به نظر شما آدم حسابی میشه یا نه به نظر من میشه بله باطلم توش هست یعنی لازم نی کتاب حق محض محض محض باشه شما همین قرآنم که بخونی درسته که اعتقاد داریم که این قرآن همش حق محضه ولی تعدادی از آیاتشو می‌فهم ما بد میفهمیم حالا ما که بعد فهمیدیم نمیتونیم با همین قرآن آدم بشیم میگه کتابی که دست شماست او کتاب نیست که به حضرت موسی این نصیب الکتاب ولی بر اساس همین کتاب عمل کنید آدم حسابی میشید همین کتاب میگه ماخ این مخصوص عرض کنم خدمتتون که این ایشون چه کرد و گفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید به نظرم خوبه فارسی تر باید بگیم اینجوری که میشه فارسی حرف زد به جز روزهای محدودی ما تو آتش نمیریم ما اگه تو آتشم بریم روزهای محدودی تو آتش میریم یعنی دائم نیستیم تو آتش معدود یعنی نخواهد رسید بگو مگر پیمانی از خدا گرفته‌اید که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد من به نظرم ایشون گفته مگر پیمانی از خدا گرفته‌اید علامت سوال گذاشته بعد گفته تو بین دو چیز گذاشته که خدا بین دو تا خط چیز تیره که خدا پیمان خود را هرگز من به نظرم آیه اینجوری علامت سوال آخر بگذریم آیا پیمانی از خدا گرفتید که خدا پیمانش را هم نمی‌شکن پیمانی گرفتید که خدا پیمانشو نمی‌شکنه یعنی خدا یعنی مطمئن پیمانی با خدا بستید که مسلمه که پیمان بسته باشید خدا پیمان نمیشه درسته این وقتی خط فاصله گذاشتی فاصله جمله معترض است وقتی فاصله خط فاصله اشکال نداره از این نظر ولی من می‌خوام بگم تغییر را نگاه کنیم نه درسته ادبی تخصص این قانون تو ادبیات عرب که میاد آیا با خدا پیمان بله الله احدا فلان یخلف الله فا داره معنی کنیم پس پس یعنی در نتیجه در نتیجه خدا مطلب که روشنه بخوام ترجمه بکنم اینجوری آیا عهدی با خدا بستید بسته باشید خدا بنده تو ذهنت عهد بستیدم ممکنه خدا به عهد خودش پایبند نباشه خدا پیمانش پایبنده من فکر میکنم بله بله یا آنچه را نمی‌دانید به دروغ به خدا نسبت می‌دهید ام تقلون علی الله ما لا تعلمون دروغش کجا بود پیدا می‌کنی اتقولون علی الله چرا نمی‌دانید به دروغ به خدا نسبت میدهید اضافه کنید چرا که نمی‌دانید به خدا نسبت میدید همین قرآن گفته اضافه لطفاً نکن کم کنیم نه اضافه کنیم ما ترجمه کنیم و بله میگن که یهودیان تو قلاب گفته یهودیان لازم نیست گفتند آتش دوقلاب دوزخ آتش به ما نخواهد رسید گفتند گفتند که یهودیا گفتن معلومه داره می‌خونه آیه قبلی رو خونده گفتند آتش به ما نخواهد رسید به اصطلاح حذف کنیم بله آتش آتش جز چند روزی معین به ما نخواهد رسید چند روزی معین نه معین یعنی تعدادش مشخصه از الله یعنی گویا به ما گفتن که معدود مقصود محدوده در مقابل اون که میگه اونایی که همیشه در آتیشن دیگران همیشه در آتشن ما اگه گناه کردیم ما موقت معین معنیش اینه که تعداد شلان معینه کسی نمیکنه مقدار معینه معدود که گفتیم یعنی کم معین اگر گفتیم یعنی تعداد شلوار مشخصه نه ایام مثلا محدودی مقصود معدود اینجا بگو با خدا تو قلاب چنین پیمانی بسته لازم نیست دوباره تو قلاب بزنیم پیمان بسته‌ای که خدا پیمان نشکند ایشون درست گذاشته علامت سوال بعد از نشکند گذاشته الان به نظر من به نظر من علامت سوال را ایشون درست اینجا گذاشته و یا چیزی را که گفته به درستی خب بعدش نمی‌دانید به خدا نسبت میدهید به نظر شما به درستی لازمه ما اضافه کنیم که نمی‌دانید به خدا همه قلاب ها را باید حذفش کنیم خوب آقای مکارم شما بخون هرگز آتش چند بگو آیا پیمانی از خدا گرفتید علامت سوال فاصله گذاشته و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی‌ورزد یا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید اینجا آخرش دوباره علامت سوال گذاشتن ولی نگاه کنید ببینید همین الان بخونید بعد از چی نوشتن چی و و خدا در حالی که فا هست فا با وا فرق داره و خدا میتونه واو استیناف باشه یعنی اول جمله فاکه نتیجه است لب داره به قبل نباید واو ترجمه فا به معنای وا نیست به همین دلیل ایشون آقای طاهری بهتر گذاشته علامت خداوند هرگز از پیمان تخلف نمی‌برد اینجوری معنی کنید اینجوری معنی کنید که آیا پیمانی با خدا بسته اید که خدا پیمان شکن نیست که خدا پیمان شکن نیست این که خدا پیمان شکن نیست پس یه جمله نیست آیا با خدا پیمان بسته‌اید با آیا با خدایی که پیمان شکن نیست پیمانی بسته آیا با خدایی که پیمان شکن نیست پیمانی بسته جوری بنویسید فارسی به من خیال ها جمله جابجا میشه دیگه اول میاد این خصوصیت زبان خب کسی بخواد حرف بزنه تو فارسی چه میگه میگه با خدایی که هرگز پیمان ش نمی‌کند پیمان بسته‌ای قشنگ فارسی عرض کردم این دو سه تا آیه با هم یه مطلب اساسی و مهمی را به اصطلاح بیان میکنه این دوتا آیه با هم یک مطالب بسیار مهم و اساسی را یعنی دو سه تا میگه بلا من کسبت اصحاب النار هم فیها خالدون کلید اینجا برای یعنی هر کس کار نادرستی انجام دهد هر کس کار نادرستی انجام دهد حالا اینجا جالبه بعد میگه که آیا هر کس کار نادرستی انجام داد میره به دوز نه نه اگر همه وجودشو بگیره اگه سراپای وجودشو گناه بگیره خطایی که کرد خطام اینجا نه اشتباه کردا یعنی کار خطایی انجام داد خطایی از این سر زد خطای سر زد اینجا خطا یعنی گناه یعنی چی تعبیر اینه گناهی ازش سر بزنه گناهی کسب بکنه به دست بیاره فارسی نمیگیم به دست بیاره گناه دیگه خصوصیت زبان باید بگیم گناه از سر خب نه به صرف اینکه گناهی ازش سر زد اگر ایگونا همه وجودشو بگیره غلبه و اهاتت بهی خطیتو بله اصحاب النار هم فیها خالدون یه همچین کسی که بدی به دست آورد تحت الفظی معنی کرده به دست ما تو فارسی اینجور حرف نمی‌زنیم نمیگیم بدی به دست آورد بدی عزیز ما سر زد و گناهش او را در میان گیرد من فکر می‌کنم یعنی گناهش بر همه وجودش احاطه احاط مثل بیماری که از سرطان که میگن همه جاشو گرفته احاطه بر وجودش پیدا بکنه خوب گناهش را او را در میان گیرد پس چنین کسانی اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود الائک اصحاب النار حالا نکاتی است که باید بکنم آقای طاهری آنان که مرتکب خطا شوند و آثار گناه آثار از جیبش و تو قلابم ننوشته‌ها و آثار گناه سراسر وجودشان را فرا گیرد آثار گناه همه وجود خطاش گناهش همه وجودشو بک آثار ما از جیب نباید بگذریم آثار گناه سراسر وجودشان را فرا گیرد جاودانه دوزخی اند جاودانه دوزخی از خواب النار هم فیها خالدون نااهل آتش اند و در آتش جاودان باید بگیم آقای مکارم چی کسانی که کسب گناه کنند و آثار گناه آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهنداونایی که گناه ازشون سر بزنه و غرق در گناه بشن غرق در گناه بشن اونا اهل آتشن و همیشه در آتش خواهند ماند الا اصحاب النار این از خواب النار را چه معنی کنیم اصحاب یعنی همنشین همنشین صحابه پیامبر و جاودانه در آتش خواهند بود بله همین جا من یه نکته‌ای رو عرض بکنم بد نیست گیرم یک آدمی ۲۰ سال عمر کرد ۵ از ۱۵ سالگی مرد مثلاً تکلیف شده تا ۲۰ سالگیش غرق گناه بود به نظر شما این شایسته است یعنی چیه که برای همیشه در آتش باشه غرق در گناه که یعنی چه یعنی هیچ غرق در هیچ تسلیم حقیقت نبود حقیقت را به طور کلی سوال این یکی از شبهات ۴ روز دنیا که آمده لغزش‌هایی ازش سر زده و همیشه در آتش بمونه ها یک تیکه کوچولو و اینجا جمله چی هست ما دو چیز داریم یه رعد یعنی پدر به بچ اش میگه که اگر معدل ۲۰ شد یه دوچرخه برات میخرم میشه وعد وعده وعده دادم کلمه براش نداریم اون طرفشو چی می‌گیم که اگر معدلت از ده پایین اومد اگه رد شدی همه تابستون باید کار کنیم درسته چی میگی کلمه خاصی براش داری اونو بهش میگیم وعده اونی که دوچرخه برات میخریم تهدید آره تهدید گاهی نه اول باز معادله دقیق براش انگار نداریم نمیدونم من چی بگم تو عربی بهش میگیم وعید اینو بهش میگیم وعید این وحید حالا یه سوال دیگه کسی که خلف وعده بکنه کار زشتی انجام داد درسته حالا حالا اگر او پدری که گفت اگه رد شدی تابستون میزارم پای ساخت همه تابستون نکرد مردم میگن خیلی بی اخلاقه که این کار را نکرد ها میدن دیگه ها کسی عجب آدم بدی بود که اون وحیدیش وعید عمل نکرد نمیگه آدم خوبیه بخشی گذشت کرد از خلف وعده قبیح خلف وعید نه تنها قوی نیست بلکه پسندیده است این که اینجوری میگه میگه تو که توی زندگی همش سیاه بودی تو شای من باید چنین کنم ولی اینکه خدا میکنه یا نه آیا واجب بر خدا که واجبه بر خدا که وعده هاشو حتما عمل کنه اما یا واجبه که وحید را عمل کنه عمل نکن یعنی اینجوری فکر نکنید که خدا گفته حتما باید عمل کنه وعده که میبرمتون به بهشت حتما باید عمل کنه ولی گفت میبرمت تو دوزخ عملم نکرد اشکال نداره خلاف اخلاق اینجوری میخوام بگم نه میگه پدرو میگیم عادل نیست که بچه تابستون نگذاشت سر یه باب دیگری باز کنیم خدا حق خودش را راحت میبخشه و الحق مردم را میتونه راضیش کنه میتونه اینقدر بده بخشیدم خدا میتونه یه آیه بعدی هم بخونم و بعد بحث را ادامه صالحات اولاء اصحاب الجننه هم فیها خالدون اونایی که کسانی که ایمان بیارن و عمل صالح انجام بدن کسانی که ایمان بیارن و عمل صالح انجام بدن اونا اهل بهشتند و درش جاودانه هستند درسته فقط اول ببینیم قبل از اینکه نکته بگم ببینیم چه ترجمه کردند و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند آنان اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند چیز خاصی نیست ترجمه کرده آقای فولادندم گفتند که بله ولی مومنان نیکوکار جاودانه بهشتی اند خیلی کوتاه جاودانه بهشتی اند مومنان مومنان نیکوکار خب چون آقای مکارم چی گفتن که و آنان و آنها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و همیشه در آن خواهر درست ترجمه کردن ولی یه کسی ممکنه بگه که ایمان به چی آوردند کسانی که ایمان به چی آوردند ایمان به پیامبر اسلام یا ایمان به امام علی ایمان آورد یعنی خدا پیغمبر بود اینا اگه عمل صالح انجام بدن در حالی که ایمان را به غیر مسلمانان هم قرآن نسبت داده ها مثلا آیه ۲۲ سوره بقره که داشتیم قبلا بود ان الذین آمنو والذینهادو والنسارا و سابعین من آمنه بالله مجرو عند ربهم ولا خوف علیهم ایمان نداره بهشون نسبت میده این کلمه را دقت بکنید تو این آیه تو این آیه دوبار کلمه آمنو به کار رفته اول آیه میگه ان الذین آمنو والذین هادو و نصارا و ثابت الذین آمنو یعنی چی نه خوب مقصود که به کی اشاره داره ان الذین آمن اونایی که ایمان آوردن به این پیامبر داره پس معانی مختلفی داره ایمان یعنی گردن نهادن به حقیقتی که برای انسان اثبات شده هر چی میخواد باشه هر چی میخواد باشه حقیقتی که برای شما اثبات شده این تعبیر را جاهای دیگه آیا از مومنم عمل پذیرفته میشه به چه معناست اینجوری معنیش می‌کنیم یه آیات دیگری داریم کسانی که عمل صالح انجام بدند و هو مومنون در حالی که مومنان اینجوری باید بگیم عمل دو جوره عمل مومنانه است و کافرانه خود عمل یه وقت عمل را شما انجام میدی چون حق میدونی انجام میدی یه وقت عمل را انجام میدین نه از این حس که حق می‌دونی مدرسه می‌سازی چون مدرسه سازی را کار خوب خدمت و خلق خدا می‌کنیم این شد عمل صالح مومنانه یعنی حق پرستانه یعنی از رو حق پرستی انجام دادید یه وقت همین مدرسه رو می‌سازی برای اینکه به اسم خیرین بیارن وام ها این چیه این دیگه حق پرست نیست همه مدرسه سازی ها این عمل در صورت ارزشمند که حق پرستانه باشه نه باطل پرستانه او کسی که مدرسه میسازه که اسمشو تو خیرین بریزن باطل پرستانه یعنی به خاطر باطل داره این کارو میکنه هدفش نه هدفش حق نیست عمل در صورتی ارزشمنده که حق پرستانه باشه حق پرستانه یعنی مومنو اول باید حق پرست باشی اون وقت عملتم ولی اگر باطل پرست بودی این عمل را هم چرا داری انجام میدی به خاطر باطل پرستی داره انجام میدی خب آره و این آمش را هم خواستم معنی بکنم که یه وقت کسی ببینید که ۶۲ سوره بقره که خوندم ان الذین آم اول یعنی مسلمانا من آمنه بالله من مسلمانان ایمان به خدا دارند کدومشون مقصود اینجا عمل در صورتی که حق پرستانه باشه مومنانه است اگر عمل به خاطر حقیقت انجام داد چون کار خوب واقعا میدونم دلم سوخت برای بچه یتیم کمک بهش کردم دلم سوخت بهش کمکی کردم این چیه حق پرستان است ولی یه وقت کمک میکنم که مردم ببینند و بعد بتونم باطل پرستان هم عمل همون عمل میشه باطل پرستانه خوب در خدمتتون عمل صالح نتیجه ایمان اگر آدم حق پرست نباشه عملش صالح نیست عملش میشه مصداق فریب چون می‌خواد این کارو می‌کنه که فریب بده مردمو اصلا بهش نمیگن سال فری که عمل صالح نیست خود کلاه سر مردم بزاره عمل دیگه اصلا عمل صالح عمل در صورت صالح که از هفت حواستون باشه که من ایمان چه معنی میکنم ها ایمان یعنی تسلیم معرفت بودن یعنی پرستان حالا میزان کدومه یه کسی میدونه ما ملی ولی آدمیه که میگه من در مقابل حق گردنم از مو باریکتر خوبی هرچند به حقانیت حضرت محمدم نرسیده باشه خوب فرمایشی دارید نیتش مومنانه نباشه به درد نمیخوره اما خود عمل که مردم استفاده مردم فریب داد این نخو کار خوب بکنه که این پول داد به این بچه که چیه که دیگران ببینند این کار کرد که تلویزیون نشونش بده تلویزیون خوب بسیار