آیه ۹۰ از سوره بقره
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ۹۰ سوره بقره
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍ ۚ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿٩٠﴾
آقای فولادوند اینگونه ترجمه کرده و که به چه بد خود را فروختی فروختند که به آنچه خدا نازل کرده بود از سر رشک انکار آوردند که خدا که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد قلاب نوشتن آیاتی فرو میفرستد پس به خشمی بر خشم دیگر گرفتار آمدند و برای کافران عذابی خفت آور است ببینید این عبارت که خوندیم که دقیق هم باشه من به نظرم این روان نیست این فارسی زبان به اصطلاح بفهم مثلا کلمه و چند درصد مردم میدونن اول جمله وحی یعنی چی چیزی که نیستش از میتونید شما اینجوری شروع کنید چون دنباله آیه قبل که در آیه قبل آیه ۸۹ فرمود که درباره بحث مهمی هم بود که عرض کنم که قرآن وقتی اومد که کتاب این یهودیا را تصدیق میکرد و از قبل اینا میگفتن که اینجا کتابی میاد امید داشتن که اینجای دینی بیاد یه کتابی بیاد که مثلاً پیروزشون بکنه بر مشرکان یعنی یه نوع انتظاری داشتند ولی وقتی اومد کتاب کتابی که شناختنشم فهمیدن که این کتاب خداست در حال رد کردند نپذیرفتن قرآن را و بعد هم گفت لعنت الله الکافرین چون از روی علم رد کرده بودند قرآن از طرف خدا آمد که این قرآن تصدیق میکردیم که تابع یهودی ها را یهودیها هم از قبل منتظر بودند که یک اینجا که مغازه ایشون را تایید کنه که بتونن تفوق پیدا بکنن بر مشرکان اقلیت بودند که کتابی میاد که خب بعد که کتاب اومد و فهمیدنم که کتاب خداست زیر بارش نرفته و بعد میگه که نفرین خدا بر کافران در اونایی که انودن به اصطلاح میدونن حق و زیر بارش نمیرن غاف اینجا به این معناست نه کسی که اعتقاد چون حداقل به دو معنا تو قرآن به کار رفته کسانی که اعتقاداتشون مطابق حق نیست و کسانی که ناحق عناد دارند خب اینجا معلومه اونایین که با حق عناد دارند آیه بعدی داره همون وضعیت را یعنی کار اونا را چه کار بدی کردن چه کاری بدی کردن که حق شناختن زیر بار حق نرفتند فهمیدن که قرآن حقه از قبل هم منتظرش بودند بعد اومد فهمیدنم حق زیر بارش نرفتن خب اینا قرآن تو آیه بعدی می فرماید که در واقع به اصطلاح خودشون را فروختند چون آدمی که حق را زیر پا میگذاره در واقع ببینید این تعبیرهای قرآن خیلی زیبا و دقیق میگه خودشونو فروختن اصلا حقیقت انسانیت که انسان انسان میکنه میگن که میگم یه نکته ای هست مثلا تو غرب هم کسانی ایمان یعنی تحقق ذات ایمان یعنی تحقق ذات خب اون ایمانی که او میگه من باهاش موافق نیستم ولی ایمانی که خودمون میگیم یعنی ایمان یعنی گردن نهادن حقیقت اصلاً انسانیت انسان به اینه که به حقیقت این اولین چیزیه که فطرتش بهش میگه به حقیقت که شناختی حس کردم درسته اگر ندادی به این حقیقت برای چی ندادی به حقیقت گردن ننهادی برای اینکه یه چیزی به دست بیارید چیزی از دست ندید یا یه چیزی از دست ندی یا یه چیزی از دست بیاری در واقع شما خرید و فروش کردی یه چیزی به دست بیاری اما چیا دادی اونی که گرفتیم معلومه ممکنه مبلغ پول باشه ممکنه پست باشه ممکنه مقام باشه ممکنه آبرو جایگاه اجتماعی باشه شغل باشه خیلی چیزای دیگه ممکنه باشه ولی چی چی را در مقابلش داد و اونو گرفتی مگه نگفتیم ایمان یعنی تحقق ذات آدم یعنی خود تا پایین آوردی خودتو فروختی و یه مقدار صحبت از ها زیاد تعبیر قرآن به کار رفته این دقیقا با انسان شناسی قرآنی تعابیر کاملا دقیق همه یکسان گویا آدم که حق را زیر پا میذاره کی یه چیزی به دست بیاد حتما آدمی که حق را زیر پا میزاره چیزی که داره واقعاً یه چیزی به دست میاری یه چیزی را به دست میاره روشن مقام ولی اون چیزی که میدی ز ذات یعنی ایمان که ایمان تحقق ذات آدمیست یعنی بخشی از وجود بخشی از انسانیتتو دادیش یعنی بخش اصلی انسانیته تعداد انسان حقیقتش به اصطلاح ایمانه که ایمان یعنی نهادن به حقیقت چیزی فروختن خودشونو اینجوری بگیم به بد چیزی فروختن خودشونا یعنی خیلی ارزون فروختن خودشو اینجوری بگیم چیز بی ارزش فروختن خودشونو به انفسه تعبیرش ترکی یعنی به بد چیزی فروختن خودشونا یعنی یک مثلا مثل اینکه آدمی برای چیز مهم به چیز مهمی داره بده یا آب نبات بگیر مثلا چیکار کردند بعد به بد چیزی فروختن خودشون را ارزان فروشی کردن خودشون را که انکار کردند اون چیز را که خدا نازل کرده ارزون فروشی کردن که انکار کردن اون چیزی را که خدا نازل کرده به ما میکنند انکار میکنن الان همون زمان میگه درسته حق با شماست که این کار میکنن آنچه را که خدا ناصر کرده بعد فروختن که فرو بما انزل الله ارزان فروشی کردن خودشون را که انکار کردن قرآن و انزل الله یعنی قرآن دیگه بقیه یعنی از روی حسد بقیه یونزل الله من فصلی علی من یشا من عباده از روی حسد حسد به چی به اینکه خدا به هر کس از بندگانش بخواد نازل میکنه کتاب ناز در واقع اینجوری گفتن که میخواد بگه یهودیها یه مسئلهشون این بود گویا این یه نکتهای توی یهودی ها هست توی کتابهاشون هم هست تو کتابهای اصلی آره از روی بعضی کلمات این جور دو سه وجه میشه گرفت ممکنه کسی اونجور بگه یعنی در حالی که یا به خاطر به خاطر حسادت یا در حالی که حسادت میورزیدن ما هر کدومشو بگیریم نمیشه جمله را جورش کنید بله دقیقم نمیشه بگی به خاطر حسادتشون این کارو کردن یا در حال آره رشک بدون تجاوز نه سرکشی نه نه آخه جمله رو ببینید حرف اینه جمله رو ببینید چون دوتا معنا داره این معناش باید باشه و درست هم اینجور میگه ببینید میگفتن چرا به غیر از قوم اسرائیل خدا کتاب فرستاده تو بین یهودیها این قضیه بود که میخواستیم همین الانم تعبیرهای خیلی زیادی توی تلمود هست که خدا پیامبرانش را برای ویژه میفرسته برای قوم اسرائیل هم بیشتر فرستاده هم پیامبرانش فرق میکردن پیامبرانی که برای قوم اسرائیل میفرسته مثلا پیامبرانی که برای قوم اسرائیل با خدا صحبت میکردند پیامبر علیه دیگران مثلا از پشت دیوار خدا صحبت میکرده و اونا میشنیدن یه چیزی یک تعبیر اینه که هست توی اون کتاب که پیغمبری که برای قوم اسرائیل میاد هدایتشون میکنه پیغمبری که برای قوم دیگر اومده مثل بلعم اونجا اومده برای اونا که منحرفشون کرد برای اونا پیغمبر میفرسته که هدایت میکنه پیغمبر بفرسته اولا کم خیلی میفرسته اینا هم تو پیغمیشون شفاف میبینند خدا را همچون یه خورده ویژه چون قوم خاصه تعبیر اونا تو اون فضا معنی پیدا میکنه که چرا یهودیها براشون مسئله بود که چرا برای مشرکان پیامبر اومده چرا برای اینا کتاب اومده این مسئله بود براشون چون به اون مسئله قوم خاص بودن قوم برگزیده بودنشون اینکه ما ویژه ایم منطقه پیغمبری بیاد چرا ما نیاد قوم اسرائیل بنی اسرائیل این هستویه واقعیت اینه که به هر حال میگن که ما مهمترین چون اصلا کسی که فعلا من کتاب وقتی که کسی مثلاً صفر پیدایش را میخونه سوال ممکنه کسی که بخونه بگه که یعنی چه خدا از خلقت آسمان و زمین شروع میکنه صفر پیدایش صفر اول تورات بعد میاد تا باب ۱۲ حضرت آدم تا حضرت ابراهیم ۱۲ تا باب یه دفعه حضرت ابراهیم هم ۱۲ تا باب چرا یه چیزی ذهنتون باید آدم باید که چی تو ذهنتون اومد که اول خل آسمان و زمین نمیدونم حضرت آدم حوا چینو ماجراهای اون گونه اونا همش شده ۱۲ تا ۱۱ تا یه دفعه به حضرت ابراهیم که میرسه گسترش میابه میشه ۱۲ ۱۲ تا باب فقط ابراهیم چیکار است نیای قوم نیای قوم ابراهیم اولین کسیه که مژده قوم بهش داده شده اولین کسیه که بهش مژده داده شده سرزمین قوم سرزمین اولین بار به ابراهیم خوب نکنه از اول که شروع تا اینجا مقدمه بود نویسنده میخواست تاریخ قوم اسرائیل را بنویسه او قبلش چرا انقدر فشرده بود یه دفعه اینجا گسترده شد مقدمه استوقت مقدمه که شد یعنی این معنیش این مگر باد شما اگه میخوای قوم اسرائیل شروع کنی تاریخش را خلقت آسمان و زمینو شروع بکنیم شما یه چیزی اگه میخوای شروع کنی مثلاً میخوای تاریخ مثلاً این نظام فعلی ما رو شروع بکنید این ۴۶ ساله را خوب مثلا یک کتاب خط بخواد بنویسه یک چند صفحه اولش را مینویسه شاه اینجوری بوده این بوده این بوده مقدمه شروع خب این درست از یه مقداری زمان شاه شروع میکنیم ممکنه دو سه خطم بگه که اینگونه بوده در تاریخ اما صحبت اینه که اگر این بخش مقدم است چرا از خلقت آسمان و زمین شروع کردی خورده باید ذره تحمل به دست میاد که تو ذهن نویسنده خلقت آسمان و زمین مقدمه پیدایش او بود اصلا همه چیز برای قوم خلق شد همه چیز برای قوم خلق شده خیلی جا نخورید ها جا نخورید که میشه پس همچین چیزی بگه لما خلقت الافلاک علی لما خلقت فاطمه لما خلقت معنیش کنه که یعنی چه فرض کنیم یه جوری اون قسمت اولش جستجو کردم یه جوری مثلا اولش بود اینجوری میگفتم که خدا این حدیث یا خداوند به پیامبر داره میگه لولاک یعنی نه شخص تو انسان کامل این که انسان ها انسان کامل بشن حضرت زهرا را چون که خودشون میدونن یعنی پیامبر علی هم به خاطر حضرت زهرا خلق شدند به چی خیلی بیشتر باطل مغزه باطل محضه یکی از عالمان گفته بود که این حدیث سند نداره یه حدیث سند نداره ها محتواش اینقدر سطحش بالاست که معلومه مال معصومه مال من محتواش اون وقت بندم بهش بگم که معتبر هرجا شما گفتی محتواش عالیه هرجا میگی محتواش عالیه یعنی مطابق قاعده من این روایت صحیح نیست ولی تبرک میگه احترام میزارم به حدیث ولی اون کسی که میگه اینقدر محتواش عالیه که نمیشه که مال غیر معصوم باشه اون وقت وقتی میگه محتواش عالیه یعنی مطابق فکر من مطابق عقیده من میپسندمش هیچی از عالمان الان زنده آسمان و زمین و آدم و حوا و همه و همه و اینا اصلا هدف خلقت این بوده که این قوم قوم به وجود بیاد موقعی که ذکر میشه با عصیانی که میکنه از اخراج اینکه اخراج میشه حالا این هست که آیا آدم و حوا از اول میدونستند اینجا قبلا بحث کردن آیات به اونجا هست توی اون آیات سوره خلیفه اونجا این را بحثش کردیم پس نشون میده از اینکه آدم و حوا از اول میدونستن اینجا جایگاه نیست لذا خودشون میدونستند و میدونستن جایگاه شان چیه و کل دارای کل ماجرا تمثیل واقعا همچین چیزی به عبارت اصلی قرآن مجید برخلاف تورات که کتاب تاریخ تو کتاب تاریخ تورات کتاب تاریخ هر کس موضوع تاریخ خوب اونجا میگیم وسط تاریخ ۱ اسط تمثیل حکایت بیاد وسط تاریخ ولی قرآن اصلا کتاب تاریخ نیست کتاب هدایت به همین خاطر کجاش نظم تاریخی داره هرجا هر داستانی را برای پند ماجرای آورده بنابراین ماجرا هر ماجرای دیگری را که قرآن آورده اگر یک کسی بیاد بگه که من خودم خیلی ها چون میگم من چیزهایی که تو دین داریم خیلی الان که این را اینجوری قبول کردم فردا تو دین داریم چه تفاوتی ایجاد میشه مثلاً من اگر بگم اون ماجرای حضرت یونس واقعا در خارج رخ داده رخ نداده مثلا یه نوع مکاش رخ داد مکاشفه بود نه اینکه یک ماهی داشته باشیم که کسی نمیگم کدومش اصلا وقت نمیذارم که بگم کدومشه چرا برای از نظر من اگر نماد اگر یه مکاشفه هم باشه و گفته باشه به قرآن کتاب تاریخ اگر به صورت چی باشه نماد سمبولیک باشه یا مث باشه خودش نسبت ضرب المثل هست یا بعد از او اشاره میکنه اینجا کجا قرین گفته وقتی بوده خدا به کوهها و فلان و اینا گفته نماند تحمل کنید تحمل نکردن بعد به انسان گفته که حمله میکنه بگم نه برخلاف اون که شما بفرما لازم نیست گفته باشم گاهی از تو سیاه یعنی یعنی هر آدمی را که داریم خلقش میکنیم اینجوری خلقش میکنیم که آدم یه امانت داری امانت مهم را خلیفه اللهی وقت امانت را به مقصد برسون یعنی چی یعنی وظیفه خلیفة اللهی را روی زمین درست انجام بدیم کما اینکه امانت برای مثلاً یک پزشک چیه به یک استاد دانشگاه چیه این مسئولیت که وحدت گرفته امانت بچه های مردم ها خلیفه خدا روی زمین خب باید خدا گونه زمین را اداره بکنند خداگونه امانته دستشونه ولی این امانت کی به من داده کی به شما داده اون موقع که منو کجا بود دوبارهم ذریتهم ربکم که از بنی آدم از بنی آدم نه از آدما از بنی آدم از پشت شان فرزندان شان را میگیره ربکم کی خدا از پشت آدم میگیره آدمی را هر آدم به اصطلاح مفسر تمثیل جدید ذریه میگه نظر ربطی به عالم زر نداره خوب حالا داشتم اون ماجرای ادم ولی من نگفتم که ماجرای آدم برای من معلومه که تمثیل خودم حالا چیزی نیست ولی حتی ماجراهای دیگر را هم من اصلاً خیلی واینمیستم بگم ماجرای نور آیا واقعاً این رخ داده همین شکلی یا تمثیل ظاهر نیک واقعا همینجوری رخ داد اون وقت منم باید بیام و کلی آب جمع میشه آگاهی که ما دیدیم شله میره طرف گودال آقا سیل عظیم آب جمع نمیشه کوه را بگیره جمع نمیشه که بالای کوه بگیره مدت ها کشتی بالای این آب باشه تا فروکش کنه و کشتی روی کوه بیاد و بنشینه اگه گفتید معجزه است میخواستی نبوده یک اعجاز بوده خدا آقای اعجاز نگه داشت من که اعجاز منکرش نیستم تنور میاد از بالا آب میاد بنابراین شما از امور عادی طبیعت بیرونش آوردی درسته ممکنه ولی میخوام بگم یکی از اون جواب میدی که چه جوری آب جمع شد که چی بود حادثه خاص بوده خدا دخالت کرده ماجرای یونس چطور بود ما هیچ ماهی نداریم که توش بتونه طرف تو شکمش رو به قبله بشینه و خدایا توبه کردم نفس کشیدن یه ماهی خدا مخصوص او خلق کرد مخصوصش تو شکمش بود و همون از بین رفت باشه از تاریخ میبریمش بیرون تاریخ دیگه این نیست تاریخ یعنی امور طبیعی طبیعی اصلا من دنبالش نمیگردم که تو این ماهیا یه ماهی پیدا کنم که بشه آدم تو شکمش زنده بمونه ولی از قبلش میگم بگم معجزه بوده بگم تمثیل بگم اسطوره است بگم باورتون عرضم اینه این داستان حضرت نوح یه پیام حضرت یونس یه پیام برای من داره و اون اینکه وقتی داری وظیفه ال یبالغون رسالات الله را انجام میدی باید بیشتر آماده هزینه دادن و صبر و تحمل و اینها داشته باشید تو وظیفت اینه که مبلغونه رسالت وظیفه داریم یعنی اینجوری اگه نخوایم چی بگیم خیلی ساده قرآن حق و توصیه به حق وظیفه ماست این همان رسالات الله است همه به هم بگیم که برگردن بنهید توجه مهمترین تذکر با آدم مقصود اینه که بریم به مردم برای مردم بخونعرض کنم خدمتتون باید بکنی صبور باید باشی ممکن است یک تصویر شما دارید انجام میدید همه چی خوشاینده اونجوری که تو میخوای پیش نمیارین همه چی مطابق میل پیش نمیره جورم نیست که یه ذره چهار تا جمله گفتی همه مردم بگن به به به به چقدر خوب گفتی تو چقدر خوب حرف میزنی تو چقدر خوب استدلال میکنی اینجور نیست پیش میاد آدم از ده بیرون کنه آدم بره تبلیغ واقعا هم دنبال پول نباشیا من به خدا قسم از اول که طلبه شدم یک چیزهایی که زجرم میداده که مردم بخوان پول بدن منتها این اوایل که اومده بودیم به ما میگفتن که اگر مردم پول بهتون دادن و نگیریرید و به او بعدی که میره و نیاز داره مصیبت بود برام که تا بعد غلبه کردم گفتم ولش کن من نمیتونم دیگه نمیتونم که دوبار دیده بودم مردم سخته ما آقا کار میکنم نمیخوام عرض کنم خدمتتون که آره من روستای رفتم و شب اول محرم دقیقاً اون روستا اومدن و منم رفتم تو مسجدشون و تا ساعت ۱۱ عزاداری کرد من وقتی مردم حال شنیدن حرف ندارن حال ندارن اصلاً بگم که اینا رو یه ذره بیدارشون کنم که حداقل حرفامو گوش بدن با یه شوخی شروع کردم یه چیزیو فلان صحبتی کردن یا آقای خونه و همینطور گفت اینا چی بود که گفتیم چی گفتم چطور نباید این حرف ها را میزدی باید اینا رو میگفتی گفتم یعنی باید فقط میگفتم ابوالفضل چقدر شجاع بوده قدش چقدر بوده شجاعت داشته از حرف حضرت عباس یه شب تا صبح تشنه از یه ذره آبم نداشتم واقعا صبح هم مجبور شدم و به معنای شکل غیر محترمانه اخراج شدم غیر محترمانه اخراج شدم و ناراحتم نشدم نمیدونستم که چرا اینجوریه میدونی بعضی چیزها مسئله بعدا فهمیدم که این روستا خوب پول میده هرجا خوب پول میدن باید مطابق میلشون حرف بزن هر جا خوب پول میدن آخوند باید مطابق میلشون حرف بزنه اگه بخوای آنچه که تشخیص میدی بگی باید اولا خیلی پول بزنی دومی که عادی پول میدن جالبه که اصلا نمیدونن که باید پول داد که خوبه اونا اصلا نمیدونن که ماجرا پول و فلان اونجا منم بیشتر جوانیم که میرفتم و توفیق داشتم همچین جاهایی میرفتم بعضی وقتام مسجدم جمع نمیشدن راه میافتن تو درو داشتن میکردن میرفتم باش مدل ببخشید حساب اینجوری بکنید که ای قوم قوم خاصه حرفش اینه که داشتم صفر پیدایش را میگفتم صفر پیدایش گویا همه چیز خلق شده برای تعجب میکنید مگه همچین چیزی به همون معنایی که تو بهترین کتاب کتاب کافیه اصول کافی یه باب گسترده داریم که خدا شیعه را با یک دل خاصی خلق کرده که از توی بهشت آورده هیچکس هم نمیگه که خوب مگه ما هممون از نسل آدم نیستیم میگی نمیگه قرآن همتون را ما از یک پدر و مادر آفریدیم اینا رو نمیگه خب ما همه مون پس یک جنس از نمیسازه با قرآن فرمایش شما تبرک باید حدیث را بپذیرید این حرفا زیاده تو نه جاهای دیگه خودمونم داریم خودمونم خیلی درخ بگم یه نوع نژاد پرستی گرون نجات پرستی تو شیعه هم هست شیعه هم دو روایت اگر اونجا برسه که یه نوع برتری باشه بدون طرف خودشان خود امام اگر اشتباه نکنم صادق نشسته بود زید النار داشت فخر فروشی اینکه نسل پیغمبری و از فرزند پیغمبر فرزند پیامبر فرزند امامه امامزاده است امام این فخر فروشی های که داری مردم یا حتی مراجع ما میبینیم اختصاص نصف چیزهایی است که با منطق قرآن خمس ارواح مکاس خمس پسانداز پاش محکم نیست سید چه تفاوتی گفت که این مرحوم آیت الله مجتهدی بود تلویزیونم نشونش میداد پنج شش ساله فوت کرده من شش ماه مدرسه ایشون بودم تهران میدون قیام الان شاه صادق مدرسه و شش ماه اول اونجا جمع میکرد خیلی سادات را زیاد میگفت یه طرف جدا بشیند یه شهری هم که میداد میگفت که بقیه صفاستن بگیرن یک روز داشت صبحها هر روز ساعت ۸ صحبت گفت که تو روایت داریم که نگاه به صورت سادات دید چشم زیاد میکنه یکی از این شیخا گفت که عقده شده تبعیض گفت آقا هویجه که سادات خالی کرد بله بسیار عرض حتی به این حد میخوام بگم این یه خورده داستان پردازی کردم که بگم تعجب نکنید شما اگه داستان را تو تلمود ببینید همون شما همین یک کتابی هست فارسی تو کتابخونهها هست به نام گنجینهای از تلمود تلمود خیلی گسترده است ولی این کتاب گنجینه جلدی یه بخشش درباره قوم قومش و حرف های تلمود نقل کرده اسمش اسمش چیه اگر شما این کتاب های من را که در مورد یهودیت و اینا هست تو اونجا منبع کتاب نامه اش کامل اومده ولی تو کتابخانهها البته معمولاً الان چون زمان شاه چاپ شده الان دست به دست میشه الان چاپ جدید من ندیدم شده باشه منم داشته باشم یادم الان نیست ولی داشتم وقتی که راجع به اینکه چرا پیامبران را خدا تبعیض قائل شده برای قوم یه جوری متفاوتی میفرسته برای اینکه خوب مطلب که معلومه ترجمه بیشتر نمیخواد اینی که از روی حسد از روی حسد می گفتند که خدا چرا خدا چرا کتاب برای اینا نازل کرده مگه میشه آدم حسودی کنه که چرا کتاب برای اینا نازل کردی اون داستان را اگر کسی بدونه ببینه یه چیز عادیه که اینا خاص میدونستن و مثلاً حرفشون این بود که ما چون برگزیده ایم ما اینجا هستیم اگه خدا بخواد پیامبر بفرسته باید از میان کتاب بفرسته باید برای ما بفرسته ما متفاوتیم ما متفاوتیم متفاوت تفاوتیم یه جای دیگه هم میگه که بهش برای ما ساخته شده درسته اینا گفتم برای اینکه خیلی تعجب نکنید ما هم میگیم بهشت برای خوبم باشه بهش نمیره شیعه بدم باشه بالاخره میره بهشت برزخ مجازاتشو میکشه شیعه بعدشم میره بهشت غیر شیعه خوبشم داریم همه جا هست همه جا حرفای ریشه در مسیحیت نداره بحث امتیاز نسبت به به عیسی علیه السلام یه چیز ادیان سنتی یک چیز شبیه این همه جا هست که بهشت مخصوص یه دین یه خورده متواضعه اونم این هندو بقیه ادیان همین که من دارم دین هندو یه حرفی داره یه باوری داره بنام میگه که ویشن تثلیثی دارند برهما شیوه و ویشنو ویشنو کارش حفظ جهان جهان بارها تجسد پیدا کرده اومده روی زمین و به شکل انسان درآمده برای نجات شما اگر تعریف بکنی از مثلا حضرت محمد صلی الله علیه و آله یا اینجوری بوده اینجوری بوده میگه که اشکال نداره یعنی یه بارم تجسد پیدا هندوها تو عزاداری امام حسین شرکت میکنند چون دین اونا مشکل نداره میگه که این امام حسینم خیلی براش چی کرده دیگه این یک تجسده است خوبه همون دین را وقتی میگی چیه خوب حالا جایگاه من کجاست تو همون آینه هندو میگه نظام طبقاتی شما الان بیرون کاستی نظام طبقاتی هستی یعنی چهار تا طبقه که داریم عرض کنم برهمن ها شتری ها شیعهها و شدرها طبقه شما بیرون طبقه هستید جزو نجسها هستید باید این زندگی تا بگذرانید خوب بگذرونی همون حضرت محمدی که برات اومده به حرفاش گوش بدی تا انشالله تو زندگی بعدی هندو متولد بشید تو کاست متولد بشید و برید دوباره بالا مثل بازی مارو پله تا تو یکی از زندگی هاتم برهمن متولد بشیانه تناس ببینید اونجا وقتی میری چی میکنی داره میگه آره حضرت امام چه کمکشون کنه که تو زندگی بعدیش هندو متولد بشهغیر کسی که تو طبقات باشه و تازه برسه بالا ما رو ملی قشنگ آره خود چی دوباره دفعه بعد عمل میکنه یه برهمن هم که بالاترین طبقه است میاد و به قول اونا میگن یه دفعه میاد و شیعه متولد میشه خواستم شوخی کنم تا این دیگه تو ادیان جهان هیچ دینی حاضمه اش به اندازه آیین هندو نیست به همین خاطر سرزمین هند سرزمین هفتاد آیینه با هم میتونستن با صلح و صفا زندگی بکنند این بعد از این استعمار جنگ و اینها به وجود اومده مسلمونا و این مال عصر جدید مشکلی نداشتن بیرون طبقه طبقه است یه سکه پیدا شده مال ۵۰۰ سال پیش حدود این طرفش نوشته به عربی اشهد ان محمد رسول الله او طرفش نوشته شهادت میدهم به هندو هندو شهادت میدهم که محمد ابتار ترجمه که کرده به اون ترجمه کرده ترجمه کرده اینجوری ترجمه کرده بنابراین میخوام بگم نه این همه ادیان تقریبا این گونه هستند که یه جورایی بگن مخصوص ماست اینکه بهشت مخصوص ماست مسیحیان تازه مسیحیا کاتولیک ها میگن پروتستان ها و ارتدکس ها فقط کاتولیک میشه همینطور که شیعه میگه فقط یه ۷۳ فرقه میشیم درسته یکیش فرقه ناجی نداره ما هستیم تعبیر مرحوم مطهری میگیم که تعداد زیاد اینجوری یعنی جورین کمش میکنیم یه عدهاش که اصلا نمیدونن که باید تقلید کنند که تقلید میکنن درست تقلید نمیکنه یه عبارتی تمام شد این قسمتش کنیم ارزون فروشی کردند خودشون را فروختن خودشون را که انکار کردند کتابی را که خدا نازل کرده بود آنچه را که خدا نازل کرده بود از روی چی حسد که چرا خداوند برای از روی فضل کتاب نازل میکنه برای هرکه میخواد به خاطر این عبارت در واقع ارزون خودشونو فروختن که عرض کنم خدمتتون که انکار کردند آنچه را که خدا فرو فرستاده بود انکار کردن از روی حسد به اینکه چرا خداوند از میان بندگان خودش بره هر که میخواد کتاب میفرسته مسئله روشن بشه خب این تمام شد حالا من ببینم این پس ترجمه وقتی که چه بد بهای خود را فروختند عبارتند چه معامله کردن با خود کردن روان دقیق نیست دقیق نیست معامله میشه مطلب را فهمیدا خودشون را بیارزشی فروختن چیکار کردن که کتابی را که میدونستن حقه انکار کردن از روی حسد که میگفتن چرا خدا به هر کس از بندگانش بخواد کتاب نازل میکنه نه آنچه نازل میکنه حالا هرچی گفتیم اشاره به کتاب چون آیه قبل کتاب چون آیه قبل کتاب ما میتونیم بگیم کتاب سوره نازل شده در مدینه با مشرکین ارتباط داشته مدینه فقط یهودی مسیحی بودند که پیامبر دعوت چیز بودن هیچ کدومشون یهودی مسیحی نبود همه مشرکین بودند مقصود اینه که اکثریت مدینه که پیامبر را دعوت کردند مسیحی بود عرض کنم حالا بعدش عبارتی به غضب خریدن با او یعنی چه عرض کنم که پس چی بله با او یعنی چی پس ایشون ترجمه کرده پس به خشمی بر خشم دیگر گرفتار آمدن به عذاب بعد از عذاب گرفتار شدن این بازیگر به غضب علی غضب یعنی ایشون معنی کرده گرفتار شدند فقط آقای چیز خیلی توی قلاب زیاد آقای طاهری اینقدر نیاز نیست و چون به آنچه گفته بله من اینجا من خود را به بد بهایی فروختند که کتابی را که خدا نازل کرده است انکار کردند آن هم با انگیزه حسد و برتری خواهی که چرا خدا فزون بخشی خویش را بر هر که از بندگان خود بخواهد ارزانی میدارد اینجا حذف شد آیه نازل میشه کتاب نازل میشه حذف شد اینجا یه چیز دیگری شد تفسیر حال به هر حال قرآن بیش از پیش به خشم خدا خدا گرفتار شدند و این کار ورزان عذابی ذلت بار در انتظار دارند توی جمع خوببا او به غضب غضب علا غضب این روی این پی در پی اومد اون طرف مقابل عذاب روی یعنی خشم خداوند پیوسته پشت سر هم دچارشون چی شد و للکافرینه عذاب و معین برای ایشون معنی کرده خوبم این برای خودش واژه انتخاب کرده این کار ورزان آقای طاهری برای کسایی که حق را انکار میکنند عذاب خوار کننده کافرین عذاب این عذاب داره ولی مال دنیا همین دنیا عرض کنم خدمتتون که آیه به ما انزل الله و هو الحق مصدقا لما تقتلون انبیا الله من قبل ان کنتم مومن یکی بهشون گفت که میشه که هرگاه بهشون گفته میشه که به اینکه کتابی که خدا نازل کرده ایمان بیارید میگن ما فقط به اون چیزی ایمان میاریم که برای قوم خودمون نازل شده ما فقط مسئله فهش چرا میگن به ما اون ذلیا مگه فرق داره آره فرق داره دیوار دور قوم کشیده شده اونی که برای قوم اسرائیل آمده ما میاریم فقط بمونیم قوم برگزیده خداییم نه خاص خدا باشد کسانی باشند آیات خدا را حالا کتاب نباشه حتی مسلمان باشد یا آیه قرآن را مخفی نتیجه گیری است یعنی شما دارید میگید شما باید درس خودمان را بگیریم هر کس این مشابهش انجام بده عین همونهاست درسته درسته خوب آنگاه که گفته میشه بهشون که ایمان بیارید به ما انزل الله به این به ما انزل الینا گفتن که هرگاه گفته شد گذشته است هرگاه گفته که ما فقط با اونچه که به خودمون نازل شده تورات مثلا عهد قدیم برای ما و با همین چرا یه دفعه شد آیه و با همین بهانه به غیر کتاب خودشون کفر می ورزند انکار میکنن یعنی هر کتابی که تو خیلی غیر اومده باشه در حالی که و هو الحق مصدقا در حالی که این قرآن حقی است که تصدیق میکند آن چیزی را که با خود اونا هست کتابی که خود اونا دارند بعدش یه ماخذه میکنه میگه شما نگفتید که ما به اونچه که بر قوم خودمون نازل شده ایم میاره ما فقط میاریم داره تاریخی محافظ تاریخ اگه به اونایی که بر خودتون نازل میشه راست میگید ایمان دارید راست میگید اگر راست میگید که ایمان داریم به توراتید ندارید داره مواخذشون میکنه این هم که میگید ماکه به خود قوم خودمون نازل شده ایمان داریم اگه اینم راست میگفتید باید پیامبران را نمیکشتی پیامبرانو کشتی اینجوری معنی کرده و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید میگویند ما به آنچه بر پیامبر هیچی اضافه نکنید تمام قلاب ها را حذف آنچه پیامبر خودمان توی یهودیت قوم مهمتر از پیامبر ببین قضیه اینه نه پیامبر خراب میشه در خودمان یعنی قوم خودمان موضوع یعنی یعنی ببینید در واقع خدا یه برنامهای داره برای رستگاری انسان ها نقش اصلی الان تو باور ما تو این برنامه خدا نقش اصلی را کی داره ایفا میکنه تو ذهن ما کی این برنامه خدا را دست ما رسونده پیامبر نقش اصلی را ما معتقدیم پیامبر داره ایفا میکنه درسته او معتقد نیست نقشه اصلی را پیامبر ایفا میکنه نقش اصلی را قوم داره ایفا میکنه پیامبر است ولی پیامبر در وقتی این روشن شد اون وقت روشن میشه که چرا یعقوب کلک میزنه و میگیره بچه نه نه یعقوب مهم نیست قم مهمه قم نقشه اصلی را قوم میکنه خوب اینجاست که من درس میکنم آقا لطفاً توی قلاب هیچی اگر ما به آن چه برخورد خودمان نازل شده بر پیامبر خودمان پیامبر ما اسلامیش کردید این شد اسلامی شد اسلامی چون تو اسلام که پیامبر که نقشه اصلی میکنه اون میگه خود ما و مقصودش قوم و خودمان نازل شده ایمان میآور و غیر آن را با آنکه تو قلاب کاملا حق و موید همان چیزی است که به آنان است انکار میکنند بله علینا به ما ورا جمله در حالی که این قرآن که نازل شد حق و تصدیق میکنه تورات شما را که ضد تورات ضد تورات تصدیق میکنه استدلالش چیه واقعا داره قرآن میگه که خدا به حضرت موسی کتاب میگه و این کتاب چیزی نیست ضد شما باشه که حساسی استقبال بکنید ازش چون کتاب داره اصل دین شما را تایید میکنه میگه واقعا قومی بوده به نام اسرائیل پیامبری براش اومده به نام موسی کتابی آورده به نام تورات این اندازه وقتی داره شما را از دستش میکنه شما چرا این قرآن برای دیگری اومد بگو اگر مومن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را میکشت اگر مومن بودید اگر مومن مطلق مقصود نیست که بلی حقتلون انبیا الله من قبل ان کنتم مومنین مومنه یعنی اشاره به همون ایمان به توراته میخواد بگه که چطور گفتن که ما فقط به کتاب ایمان میاری اگه به کتاب خودتون ایمان داشتید ایمانی که ادعاش کردید ایمانی که ادعاشو کردید این دروغینه ایمان آغای ببینم ببینم که بله بزاغیل گفته شود به قرآن که خدا نازل کرده است ایمان آورید میگویند به تورات که بر خود ما نازل شده است من معتقدم هیچی اضافه نکنید به آنچه به خودمون نازل شده ترجمه نمیکنیم بگو به آنچه خودمان نازل چرا اینو میگم برای اینکه یه دفعه کسی سوال میکنه آی یا مقصودشون اسفار خمسه توراته کتابی که به حضرت موسی نازل شده یا مضامیر را هم میگن مثلا زبون صبور را هم میگن شامل اهل یهودیاست بحث در مورد یهودیا بود آیاتی که شروع بنی اسرائی خیلی خوب نه هیچی ما فقط همینه که تاکید دارم که به کتابی که به خودمون نازل شده چرا کتابی که خودمون نازل شدیم تا اون وقت یک کسی نگه که خصوص تورات را میگفتند که به حضرت موسی نازل شده مدعی بودن نه نه اونا مدعی بودند ما حداقل مثلا ۲۳۹ تا کتاب منزل داریم ۳۹ تا کتاب من مثلا حتی میگن یهودیا حضرت موسی دو تا کتاب آورده یکی تورات کتبی یکی تورات شفاهی تورات کتبیش همون عهد قدیم ۳۹ تا کتاب تورات شفاهی یه چیزایی که گفت ولی نه نوشتن باید نوشته نمیشد میگن باید نوشته نمیشد چرا چرا باید نوشته نمیشد برای اینکه حضرت موسی دید یک قومی میاد که بعدا میگه ما هم به این عهد قدیم ایمان داریم یه قومی میاد که بعدا میگه ما هم به این عهد قدیم قبول داریم این عهد قدیم کتاب مقدس ما هم هست اونقت به همین خاطر گفت نوشته نشه تا چی یه بخش مخصوص قوم بمونه بخش مخصوص قم بمونه اون چیه تورات یعنی تلمود چرا بعداً نوشته شد اگه بنا بود نوشته نشه چرا نوشته شد 750 میلادی نگارش ششم شروع شد تا سال ۵۰۰ میلادی خیلی طول کشید ۱۵۰ میلادی تا ۵۰۰ میلادی مجموع الموت اسلام صد سال قبل از اسلام صد سال ۵۷۰ تولد پیامبر چرا بعدش نوشته شد برای اون قوم دیگه جدا شدند میلادی که گفته او جدا شدن دیگه اون دیگه نمیتونستن بعدش بگن که ما این کتابم قبول داریم این فلسفه اونا که میگن ما کتابمون رو مثلاً کتابی که بر خود ما نازل شده مقصود کل عهد قدیم و تلمود همه میگن یعنی میگن حضرت موسی دوتا کتاب آورده یکی تطبی و یکی شفاهی حتی اون قسمتی هم که مثلا حضرت مثلا داوود بدن را میگن یک بار موسی آورده دوباره داوود آورده من هی دارم میگم که اگه یک کلمه از خودت بگذری قرآن خراب کردی گفتن ما به آنچه که بله من ببینم آقای بله که ما برخورد ما نازل شده است ایمان گفت به تورات که بر خود ما نازل شده است اینجاش خوب گفت که برخورد ما ایشون گفت پیامبر ما نه این بر خود ما این خوبه تورات تو بیشتر نگو که خود ما بهتره درسته و غیر آن را انکار میکنند در حالی که ایشون به نظرم همین درسته نقطه ویرگول گذاشته بعدش گفته که در حالی که قرآن سخنی است حق و کتاب آنان را تصدیق میکند یعنی جداش گفت که این تموم شد یه جمله جدید و هو دوباره اشاره به قرآن یعنی ماورا یعنی به هر چیزی که قومی غیر از قوم اسرائیل نازل بشه ما ایمان نداریم به نظر من اینجوری این درست گفته قرآن حقه و تصدیق میکنه اون چیزی که با اوناست یعنی کتابی که با اوناست تصدیق میکنه بله مصدیران را انکار میکند در حالی که قرآن سخنی حق و کتاب آنان را تصدیق میکند اینجاش قشنگ گفته به آنان بگو اگر شما واقعا به کتاب خود ایمان دارید من همین مطلب لازم بود خود خدا به اگر ایمان داری ایمانی که دارید اگر داشتید چرا پیامبران را کشتید چرا پیامبران را میکشید اره واقعا به کتاب خودش دیگه لازم نیست ایمان دارید چگونه در گذشته پیامبران خدا را به قتل میرساندید اگه ایمان داشتید نباید پیامبران خدا را به قتل برسانید چرا به قتل میرس خوب نکتهای هست اگر شما از پیغمبری را کشتید به کدام حکم تورات ولی حواسمون باشد ترجمه نه کار ندارم تفسیر بله تفسی اگر راست اگر در دعوی ایمان به کتاب خود راستگوییید گفته خوب کدوم حکم تورات پیامبران کشتی منتها ترجمه دیگه نیست ترجمه چیزی که الان به ذهن ماست زیاد که کردیم نفر بعدی ترجمه مثلا چاپ نفر بعدی میگه خب این چی شد ایجاد شد ما نباید اشکالی ایجاد کنیم توی خیلی چیزهای که اضافه میکنیم خوب کلام حق را هر جا شنید تصریح کردم حکمت را بگیر حتی از مشرک حتی از منافق تصریح کردند و گفتن