برخورد با ادیان دیگر
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿٤﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦﴾
بحث امشبمون که سال جدید و بعد از ماه مبارک رمضان و مدتی تعطیل بود امیدوارم که هم طاعات و عبادات همگی شما قبول باشه و هم سال خوب و با برکتی را در پیش داشته باشید انشالله بحثمون محمد شناسی قرآن مجید و در این جلسه میخوام عنوان بحث را این قرار بدم که حضرت محمد و ادیان دیگر چه برخوردی با ادیان دیگر داشته و چه چیزی خدا ازش میخواد من امشب میخوام دو دسته آیات را بررسی بکنیم یکی این سوره خاص سوره کافرون که باید ببینیم که چی میفرماد آخر آیه آخر این سوره اینه که لکم دینکم و لی دین شما برای خودتون برا من هم دین خودم یک نوع به اصطلاح آزادی دین تا حالا اگر قبلش را ابتدای سوره را بهش دقت بکنید میبینیم که در واقع آنچه را که خداوند به پیامبر دستور میدهد که به مردم بگوید در واقع بیش از یعنی در باب آزادی دین بیش از آن چیزی است که در ابتدا نظر میرسه عمیقتر مسئله دسته دیگری که میخوام بهش بپردازم یه آیه سه بار تکرار شده و کسانی ازش برداشت کردن که پیامبر یا قرآن مجید با آزادی دین موافق نبود هوذی ارس رسول حق علی الدینه کله بعدی چیه تو دوتا آیه ولو کره الکافرون در یک آیه نه در یک آیه مطلب آمده تو سوره توبه آمده و در سوره فتح اگر اشتباه نکنم در یکش ولو یه چیز دیگریست ولی دوتا آیه المشرکون است خوب این هم کسانی اینجوری ترجمه کردم اوست کسی که پیامبر خودش را فرستاد به هدایت و دین حق به هدایت و دین یعنی برای هدایت یعنی ماموریتش بود ماموری این بود که هدایت را به دست مردم برسونه و دین حق را به دست مردم برسونه لیذهره علی الدین کله معمولا مترجمان اینگونه ترجمه کردند که تا پیروز کند دین را ای دین را دین الحق که قبلش بود تا پیروز کند این دین را بر همه ادیان دیگر بله بله ترجمه کردند تا بقیه بر همه ادیان پیروز کردند حالا حداقل در حد ترجمه که در نظر بگیریم این این سه تا آیه لیذ که داره لیذهره علی الدین کله با اون آیه لکم دینوکم ویتین به ظاهر ناسازگار است این را فرستاد تا بر همه ادیان پیروز گرداند اونجا میفرماد لکم دینکم ولی دین من فقط این دو تا آیه رو میخوام بررسی کنم وگرنه آیات دیگر را که لا اکراه دین و امثال اینها نمیخوام بپردازم آیات دیگه تکلیف کرده باشیم اینجا ولی اینجا این قسمت را می خوام بپردازم برخی بر آنند که این لکم دینوکم ولیدین را پیامبر در مکه فرمود و در اونجا دو تا ویژگی داشت پیامبر یکی اینکه هنوز همه دین برش نازل نشده بود یکی اینکه قدرت نداشت اون موقع که وضعیتش فرق کرد دین مثلاً توی مدینه دیگه کامل نازل شد قدرت هم داشت دیگه نگفت لکم دینکم ولیتین گفت قاتلوم حتی لا تکون ف درسته خوب شاید تعجب بکنید که کسی یک همچین چیزی رو بگه که پیامبر تا قدرت نداشته گفته لکم دینکم ولی دین بعد از اینکه قدرت پیدا کرد گفت چی قاتلوهم حتی لا تکون فتنه این سخن باید بگم چی گفته از جناب آیت الله جوادی آملی است بیان این سخن مال ایشون هست به شدت هم باهاش مخالف هم ها با این سخن و سخنان دیگری ایشون متعدد داره که من مخالفم من حالا برخلاف آنچه که تو همین ایام مطرح شد تفسیر تصمیم ایشون ایشون یه تفسیر ۸۰ جلدی چاپ کردن به نام تفسیر تسلیم که از حدود ۶۰ میشه حدود ۳۰ سال ۴۰ سال که ایشون تدریس میکرد در قم تدریس ایشون پیاده شده اگر به قول برخی از متخصصان مثلا قلم معمولی و یک کمی ویراستاری و تکرار میشد و اینها ۱۰ ۱۵ جلد میشد من با این قسمتش کار ندارم جدید و اصولاً من اصلاً با تفسیر موافق نیستم و با این تفسیر خیلی موافق نیستم با تفسیر ایشون آیات متعددی را دیدم که ایشون تفسیری که کرده باش اختلاف جدی دارم جدی نه اینکه گاهی صحبت سر اینه که میگی خوب این سلیقه ایه این میشه جور دیگه هم تفسیر کنیم ولی مثلا این چیزی که الان من خدمت شما عرض کردم وقتی بگیم که عرض کنم که پیامبر اون موقع که قدرت نداشت گفت لکم دینوکم اون موقع که پیدا قدرت پیدا کرد گفت که قاتلوم حتی لا تکون فتنه یک کمی جا میخوره آدم یه کمی اذیت میشه آدم مثلا اینکه یه نوع فریبه که یک نوع قشنگ نیست اینا دیگه نمیتونم بگم خطای در تفسیر که با تفسیر موافق نیستما فقط ترجمه میکنم قرآن را خطای در تفسیر اسمشو نمیذارم اسمشو میذارم تحریف اسمشو میزارم تحریف قرآن یعنی انسان مطابق میل خودش آیده قرآن را تحریف میکنه و این زیاده تو کم نیست تو همه بهترین تفسیر شیعه تفسیر المیزان مفهوم علامه طباطبایی من اگر جوانتر از الان بودم و سرحالتر بودم یک کتاب مینوشتم چند جلدی تحت عنوان تحریف القرآن فی تفسیر میزان درسته اسم کتاب انتخاب کردم گفت یک کسی یه دکمه پیدا کرد برد تو خیاطی گفت یک کت و شلوار به این بدوزید ها من اسمشو انتخاب کردم و باقیشو ننوشت که بعیده ولی واقعا خیلی آرزو داشتم دیگه عرض میکنم تو همین بحثی که دارم در همین بحث که امشب دارم اصلا اینکه یک خداست اگر ۱۰ تا خدا هم خوش به پشت هم میدادن روشنتر از آیه لا اکراه فی الدین رشد من الغیر نمیتونستن بگن اصلا نمیشه به زبان عربی سریع تر از این موکد تر از این حرف زد اصلا نمیشه نمیشه تحریفش کرد خیلی قدرت میخواد که تعریف کنیم ولی بزرگی مثل علامه طباطبایی اومده گفته اصلاً دین قابل تح اسلام با تحمیل دین مخالفه همونجوری که قبلا گفتم این آخرای سوره بقره است دیگه همون طوری که قبلا گفتم اسلام شرک را قبول نمی کند میگه باید بیایید تو توحید وقتی اومدید میخوید انتخاب کنید چرا آقای آیتالله احکام وارد نشده من آیت الکام وارد شده تفاوت تفسیر المیزان با تفسیرهای دیگر اینه که ادعا داره من تفسیرم تفسیر قرآن به قرآن یعنی با خود قرآن تفسیر را قرآن را تفسیر کردند همین آیهای که میخوام بخونم میگم تفسیر قرآن به قرآن نکردید تفسیر قرآن با فقه رایج کردید تفسیر قرآن با فقرای همین آیه لا اکراه فی الدین استاد من به نظرم خود قرآن به قرآن حرف روشنیه به نظرم ولی پایبندی بهش مهمه بهش هر کتابی را کتاب ارسطو را هم من میخوام بفهمم اگر به یه واژه رسیدم باید ببینم ارسطو این واژه را تو مجموعه آثارش به چه معنایی به کار میگیره من نمیتونم برم مثلاً ببینم افلاطون به چه معنایی به کار میگیره همین الان میخوام یک کلمه را ببینیم الان بهش میرسیم و یک کلمه را ترجمه قرآنی بنده قائل به ترجمه قرآن به قرآن هستم کافرون یعنی چه قل یا ایها ال بفهمیم بی دین ببینیم ولی حالا این نکته رو خواستم اشاره بکنم مرحوم علامه طباطبایی میفرماد همون طوری که قبلا گفتم اسلام شرک را اجازه نمیده بیرون بیاید حالا از شرک بیرون آمدید هر دینی خاصی حالا شعر چیه دیگه از فقه گرفته غیر از مسیحیت یهودیت زرتشتی گری و اسلام بقیه رو میگن مشرک فقها اون وقت معنیش این میشه معنی نتیجه حرف علامه طباطبایی میشه نتیجه که به سه چهارم مردم دنیا میشه دین تحمیل کنیم حدود سه چهارم مردم دنیا غیر یهودی مسیحی و اسلام هستند یعنی لا اکولی هندوها رو یه میلیارد آدمو میشه بوداییها صد میلیون میشه من بگم این اشتباه در تفسیر یا تحریفه اونم نه تفسیر ما قرآن نه فقه رایج یه همچین فتوایی هست از فقه رایج اومده تفسیر شخصیت بزرگ سلام طباطبایی حالا بگذریم از اینکه من گفته بودم همانطور که قبلا گفتم خیلی گشتم که ببینم ایشون کجا قبلا گفته تو تفسیر المیزان تا اینکه دیدم تو آیه ۱۹ اینجا فتنه رو به معنای شرک معنی کرده و جالب اینجاست که انسان شگفت زده میشه قاتلو هم حتی لا تکون فتنه تو سوره انفال آیه ۳۲ ۳۳ اینها آمده نیست تو سوره بقره گفته فتنه یعنی چه تو سوره انفال گفتن عین هم آیت تکرار شده معلومه فتنه معلومه کلمه فتنه یعنی جنگ یعنی تجاوز یعنی پیمان شکنی یعنی اینها فتنه که به معنای لغوی هم اهل لغتی هم نگفته فتنه به معنای شرک هیچکس نگفت ولی اونجا میگه و بر اساس اون آیه به اصطلاح صریحترین و مهمترین آیه قرآن را تحقیق این مدل متاسفانه تو تفسیر تصمیم زیاد مثلا یکی از آیات شکوهمند قرآن واقعا شکوهمند این آیه با افتخارآمیز اینو من دارم میگم که با متون مقدس ادیان دیگر آشنا هستم آیه فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه واقعا شکوهمنده بشارت بده به بندگان من سخن را میشنوند میسنجند میبینند کدومش درسته کدومش نادرسته بهترین را انتخاب میکنند را آیت الله جوادی میفرماید که اینجوری بشارت بده به بندگان من اونهایی که سخن را میشنوند و بهترینش انتخاب میکن یه جای دیگه آیه قرآن گفته احسن احسن القول خود قرآن یعنی قرآن را انتخاب میکند یعنی بشارت بده به بندگان من که همه سخنان را میشنوند و فقط سخن پیامبر را انتخاب میکنند یه چیز دیگری شد همه سخنان را میشنوند حتما هم سخن پیامبر را انتخاب میکنند دیگه شد یه چیز به اصطلاح دیگری بگذریم اما بریم سراغ من خواستم این دو دست آیه را یک کمی مقایسه بکنم قل یا ایها الکافرون کافر ترجمه قرآن و قرآن عرض کردم خدمتتون هیچ راهی نداریم جز اینکه ببینیم قرآن مجید کافر به چی میگه ۱ با کلمه کفر را قرآن به کار میبره به معنی ناسپاسی مثلا لا کران ل سعی یعنی سعی و تلاش کرده اجرشو داره ناسپاسی نمیبینه این معنا را کارش نداره این هست تو قرآن ولی دو تا معنای کافر توی قرآن آمده که باید بهش توجه ببینیم اینجا الکافرون کدوم یک از اونهاست یعنی به معنای کافر به این معنا نه اون به معنای ناسپاسی ببینیم به کدوم معناست اول سوره بقره را ببینید بدترین شکل کفر را بیان کرده انا الذین کفرو سو علیهم انزرتم املم تنظرم لا یومنون اونایی که کافرند فرقی نداره انظارشون بکنی یا انظارشون نکنید بترسونشون یا نترسونشون ایمان نمیارند خوب یا آدمای اینجوری هم داریم که پیامبر نمیتونه هدایتشون کنه بهش میگه هدایت نمیپذیرن این خیلی کافر ناجوریه اینا چه جور یه نوع کفره که بدترین نوع کفره که هر جا قرآن مجید گفته برای کافران عذاب علیمه مقصود اینا اینا کی اند خوب این خود اینو دوباره باید با قرآن معنی کنم یه آیه دیگه میخونم این آیه رو خوب دقت بکنید ببینیم کفر دو تا معنا میخوام در بیارم ازش تو قرآن لقب کفر الذین قالو ان الله ثالثو ثلاثه اونایی که قائل به تثلیث شدن اینا کافر شدن پس یک معنای کفر آخر آیه اینو میگه و لم ین تهوع اما یقولون الذین کفرو منهم این چه شد ببینید اول آیه میگه اونایی که قائل به تثلیثن کافرن آخر آیه میگه از حرفشون برنگردن کافرانشون عذاب علی کافر ببین هم اول آیه گفت همشون کافرن آخرشون برنگردن نه به همشون دو دسته میشن به کافرانشون عذاب علیم میرسه به دستاشون پس نمیرسه کفر اول با کفر دوم فرق داره کفر اول که میگه همه اونایی که قائل به تثلیثن که اکثریت قاطع مسیحیا امروز هستند تعداد اندکی به نام موحدون که اونا از ۵۰۰ سال پیش به وجود آمدن از قدیم بعد از پروتستانتیز نهضت اصلاح دین به وجود آمد که خیلی کمن تو اروپای شرقی اونا زندگی میکنند کمند که بهشون میگن موحدون اونا تثلیث را قبول ندارند ولی به عموم مسیحیا قبول دارن همه تثلیث را طبق دلیل قسمت آخر آیه میگه به کافرانشون عذاب میرسه دو دستهن یه دسته عموم مردم که مسئله براشون حل نیست بهشون گفته میشه که تثلیث با توحید قابل جمعه این تثلیثه که ما میگیم به توحید لطمه نمیزنه کفرشون به معنی اینه که اعتقادشون مطابق حق نیست اعتقادشون که مطابق حق نیست ولی اینا طبق سوره حمد دیگه مقرب میخونیم ضالینن اون کافرین دوم مغضوب علیهم هستند اونا که غضب خدا اونا چی اند اونایی که میدونن عباله میدونن باطله ولی دست ازش برنمیدارن همین یه قاعدت هستن این گونه که بدونن خوب پس دوتا کفر داریم یه دسته کسایی که عناد با حق دارن میدونن باطل و دست ازش بر اکثریت جامعه ما چند درصدشون میدونن مثلاً تو زیارت جامعه کبیره چی اومد چی اومده مثلاً کدوم جمله شبهاتی هست اونجا نمیدونم دیگه مردم رستگارم بهشت خیلی بزرگه مثل جهنم که یه تنوره چون بهشت خداوند سماوات و الارض تعریف میکنه بزرگ خیلی بزرگ ولی به دوزخ که میرسه میگه لم لن پرش میکنیم که پر شدنیه معلوم میشه قضیه تنور خیلی بزرگ نیست ولی بهشت پر شدنی نیست خیلی بزرگه مردم بهشت میرن همه یه تعداد به حق دارند که ما نمیدونیم کی هستند یه نکته هم بگم اینا با حق را اونا جاشون هیچکس نمیدونه کیا جونم قلبی شما نمیتونید داوری کنید که حق داره نمیتونه بروز نمیده هر کس هر حرفی میزنه میگه من حق میدم هیچ کس نمیگه من باطل میگم و دلم میخواد باطل بگم شما همچین کسی دیدید هر کس هر کاری میکنه یا هر حرفی میزنه حتی اون که یک جوری حواستون پرت است یک جوری میخواد به اصطلاح توجیه بکنه شما دیدید که مثلا الان کسی که معتاده زمین و زمان همه کس مقصره پدر و مادر و خانواده و جامعه و چی و چی و چی همه مقصرن خودش میترسه البته زغال خوب و نمیدونم خیلی چیزها تاثیر داره ولی آخرش خودش بیتقصه حالا توجه میفرمایید هیچ کس نمیگه من اینا حالا اگه بخواهیم قرآنی بحث بکنیم که این آیه خیلی مهمه مصداق را روشن بکنیم کیف الله کفرو بعد ایمان چگونه هدایت بکنه خدا مردمی را که بعد از ایمان آوردن و میدونن پیامبر حقه میشه هدایتشون کنی چون میدونه حق و میدونه زیر بار حق نمود نمیشه هدایتش بکنه کدامند اونایی که میدونن حق وزیر بار نمیرن اینا اما نمیتونیم داوری کنیم دلیلم چیه دلیلم اینه که بدترین آدمی که ما میشناسیم و تو قرآن مطرح شده فرون دیگه ازش نقل نشده که انا ربکم الاعلی و امثال اینها گفت ظلم و ستم و بدترین آدم فرعون فرعون را قرآن نمیگه حضرت موسی صبا علیه انزرت لایومن توی قرآن نمیگه صبا میگهنا حضرت موسی حق نداره در مورد فرعون بهترین آدم درباره بدترین آدم حق نداره داوری بکنه که هدایت پذیر نیست بهترین آدم بدترین آدم حق نداره داوری بکنه چرا کون حق پرستی و عناد با حق امر قلبی است و فقط یک نفر علی امام به ذات صدور علیم به ذات صدور فقط یک نفره حضرت موسی علی امام صدور نیست دین انسان ها را نمیدونه قلبی خوب حالا که این مقدم کدوم یک از این دو معنای کفر که من از خود قرآن در آوردم یک کفر یعنی اعتقاداتش حق نیست یک کفر یعنی اولیا الکافرون کدومشون هست عناد دارد به نظر منم همینه اوناییه که عناد دارند اولیا الکافرون لا اعبدو ما تعبدون پرستید ولا انتم عابدون ما شما همونی که من میپرستم نمیپرسته فقط به کی میشه اینو بگی به معاند به معاند اینو میشه بگی که محال است که من که نمیپرستم این چیزایی که شما ولی شما هم نمیپرستید حال است فقط دوباره تکرار میکنیمپس اینجا داره کافران معاند را میگه که قاعده اگر بخواهیم بر اساس قرآن بگیم مخاطب خاص نداره یعنی چه نه نه نکت است چیز دیگری اگر قرار شد کافر مقصود معاند باشه و عناد یه امر قلبی هست حضرت محمد نمیدونه چی معالجه که معاند نیست همونطور که حضرت موسی هم نمیدونست همانطور که حضرت موسی نمیدونست که فرعون پیامبر اسلامم نمیدونه مخاطب خودش باید تشخیص بده که آیا من مصداقش هستم یا مصداقش نیستند از اینجا که بفرما که ولا انتم عابدون ما اع بود پس داره میگه بله از اونجا که آیات دیگر نشون داده که کافر معاند را حتی فرعون را حضرت موسی نمیشناسه پس پیامبر هم عموم مردم را نمیگه خب معلومه شما میگید معلومه اگه قراره همه مشرکان محال باشه که ایمان تبلیغ میکنه داره اشاره به فردی ناشناخته است که خود فرد ببینه آیا مصداق چی هست آیا واقعا من معاند هستم یا مانت نیستم لازم نیست فرد خاصی را بگیم در واقع اینجوری نیست که پیامبر این آیه مشرکان را گفته باشه همه را نه مشرکان هم همونطور که گفت که فقط الذین قالو ان الله ثالثو ثلاث هم عمومشون قسمت اول نمیدونم یه افراد خاصین که عناد دارن تازه اونا را نمیتونیم ما آدما نمیتونیم بشناسیم خب حالا از این آیه میخوام استفاده رو بکنم که حتی کافر معاند را اگر میشناختیم که نمیتوانیم بشناسیم به او هم باید بگوییم لکم دینکم این بود که گفتم به نظر من عجیببه اگر کافر اگر یک کسی پیدا بشود که ما نمیشناسیم اگر یک کسی پیدا بشود که بگوید من باطل پرستم و دلم میخواهد باطل پرست باشد یک کسری میگوید من باطل پرستم و دلم میخواد باطل پرست باشم و حق را میدونم میشناسم و بهش گردن نمیدهم و دلم میخواد به حق گردن ننم این دیگه بدترین آدم روی زمینه همچین کسی نمیشه پیدا کنی هیچ انسانی اینجوری پیدا نمیکنه اگر پیدا کردین طبق این آیه بهش بگیم چی دین خودت مال خودت منم دینم دینکم یعنی بدترین به لحاظ دینی بدترین آدمی که ممکنه باهاش روبرو بشه انسان که میگوید من باطل پرستم چون دلم میخواهد با دل پرست باشم حق پرست نیستم با اینکه حق را میشناسم چون دلم میخواهد حق پرست نباشم دیگه بدترین انسان ممکن به این انسان باید گفت چی این خیلی پس این سوره خیلی معناش عجیب و غریب و محتوا پیامش بسیار مهمه حالا که ایشون شد ما پس آخر آخر اگر یک کسی را بر خلاف قرآن درباره داوری کرد این کلاً خلاف دین ماستها ما هیچکس را حق نداریم بگیم او کافره به معنای اول قلبی البته حالا به مناسبت اشاره میکنم بدونید از امام حسین علیه السلام میپرسند که سال کوتاهی مل ادب ادب چی میفرماید ادب اونه که از خونت وقتی بیرون رفتی با حرف روبرو شدی بگو او بالاتر از منه این چجوری میشه حالا یه چیز دیگر به نظر شما امام سجاد علیه السلام یک بار در دعای ابوحمزه فرمود که و من یکون به خدا میگه کسی هم توی دنیا هستا حالش بدتر از من باشه اینو یه بار تو دعای ابوحمزه گفته یک بارم توی دعای دیگری که تو صحیفه سجادیه نیامده همین جمله رو همین شکلی یه جای دیگه هم فرموده و من یکون اصل و حال منی چه کسی حالش در حال معنوی بدتر از من هست داره تعارف میکنه با خدا میخواد یاد ما بده ماییم که فقط باید بگیم اگر میخواد تعلیم بده پس حداقل ما باید بگیم و من ما حداقل باید بگیم چه کسی حالش بدتر از من هست یعنی خودم وقتی حساب میکنم فکر میکنم دیگران حال معنوی بالاتر از منه ببینم دیگران را حتی اگه این سخن امام سجاد تعلیم باشه که تعلیم نیست تعلیم نیست واقعی داره با خدا به همون دلیل که حضرت موسی را که بهش گفتن یک کسی پست تر از خودت بیاد بالا او هیچکس رو نتونست بیاره فلان و بعد یه سگی را هم رها کرد بعد خداوند بهش گفت چرا کسی نیاوردی پایین تر از خودت نگاه کردم دیدم که فکر کردم بهتر از منه بهش گفت خوب کاری کردی که از پیامبر عزل میشد آورده بود آیات یک به اصطلاح نگاه را عوض میکنه شما حق ندارید داوری کنید که مثلا اون بدوی توی آفریقا که اعتقادات ناجوری هم داره و یه اعمال عجیب و غریبی هم انجام میده و حتی بالاتر میداند پایینتر است همه بالاتر از منند چون ایمان واقعی تقوای واقعی امر قلبی است و من برش احاطه بر قلوب انسانها احاطه ندارم بهترین بیان را امام حسین را روایت کنم اون حضرت موسی امام سجاد ولی با صراحت بیشتر امام رضا علیه السلام تو کتاب میگه عقل آدمی کامل نمیشود انسان مگر اینکه ده تا ویژگی داشته باشه میده دهمی میرسه عاشق مل عاشره دهمین چی هستم طرف میگه چیه بفرما شما بفرما چیه ده روبرو شدی فکر کنی بالاتر از تو بعد میفرماد که اگر تا دیروز جی جی غرق در گناهه باید الان فکر کنید توبه کرده اگه همین الان وضعش خرابه جالبه آخه میبینم نه دیروز چیه همین الان میبینم داره مثلا آها آره آره یه کارهایی داره انجام میده قاسمی گرفت عرض کنم خدمتتون که جالبه ها این قسمتشو ببینید همین الان میبینم غرق در گناهه یه جور داوری کنم امام میفرماد که باید بگویید که کمال داره باطنش داخل درونش من ظاهرشو میبینم درونش بهتر از من باشه شاید درونش بهتر از من باشه پس باید بالاتر از خودت بدونی ظاهرش خیلی خرابه باید لب بگیری احتمال داره داخلش درونش قلبش دلش بهتر از من باشه کاملا اثر نداره داوری بکنیم کسی میگفت از بستگان ما همین چند روز پیش میگفت که همین ایام نزدیک چی رفته بودم توی دادستانی کجا مثلاً مدل یه مقداری حزب الله کسی که من میگم دیدم یه خانمی اومد با ظاهر عجیب و غریب و هم ظاهرش عجیب و ناجور بود و مثلاً هم یه دستور میداد میگفت این کارو بکن این کارو بکن تا همه هم میگفتند بعد من اشاره کردم به اون آقا رفیقم بود چرا اجازه میدی بیاد داخل اینجوری با این وضعیت دستور بده فلان اینها گفت صبر کن بعد میگفت صبر کردم گفت که این سال گذشته ۷ میلیارد داده برای آزادی زندانیان فعالیت داره میکنه برای اینکه زندانی بکنه امسال تا الان ۶ میلیارد داده نشسته بودم گفت که گفتن آقا فوری ضروری کسی چند نفر هستند که چقدر میلیارد باید داد که اینا آزاد بشن باور کنید اگر داشتم ولی بازم مثلا ۳۰۰ میلیون باشه اینم باشه روش گفت که این آقا میگفته خیلی خیلی خجالت کشیدم چرا اینجوری و بعد میخواستم شماره تلفن اون خانم پیدا بکنم بعدا ازش عذرخواهی کنم بله آدم ظاهر نه اصلا ظاهر آدم های باید کنار گذاشتیم وضعیت که ما درست کردیم که فقط ظاهر درست کن تا همه پلهها را بری بالا و بالا خیلی وقتی به دین نداره این نفاق نفاق خوب اون آقای والا ایها الکافرون را من تقریبا معنی کردم اما برم سراغ اون سه تا آیه هو الذی ارسل رسول فقط میخوام ترجمه کنم خدا اون کسی است که پیامبر خودش را فرستاد به هدایت و دین حق یعنی ماموریتش این بود که هدایت بکنه و دین حق را بیاره تا همینجاش اصلا نمیخواد دنبالشو بخونیم دین حق را وقتی میدن به یک کسی که بیاره که ویژگی اون دین اینه که حق را میشود تحمیل کرد حق را میشود تحمیل کرد حق بودن یه چیزی را میشود باز زور در ذهن کسی فرو کرد ممکنه شدنیه میگه میشه که من با شمشیر حالی یک کسی کنم که تصور بفرمایید همچین چیزی ممکنه ممکنه که یک کسی را من مجبورش کنم که باور بکن که حق طلبیش کنه پس شمشیر فقط هنرش منافق پروری مومن پروری نیست محال است که شمشیر مومن درست بکنه شمشیر منافق حداکثر درست میکنه که تازه یعنی وضعیت با شمشیر وضعیت اون آدما از آنچه بود بدترش کردی چون منافق بدتر از مشرک و کافره چون و کافه از حقیقت برای دنیای خودش سوء استفاده نمیکنه دیگه سوء استفاده نمیکنه منافق از حق برای باطل خودش سوء استفاده میکنه پس منافق به مراتب بدتر از غافله شما با شمشیر حداکثر اینه که کافر یا مشرک را منافقین میکنیم اصلاً کار دیگری بیش از نمیاد از شمشیر من میخوام بگم که اگر ادامه نداشت میگه هو الذی ارسوله بالهدا به هدایت وسیله بیشتر نداری که یا استدلالیا مغزشو فتح نمیکنی کار مهمتر انجام میدی دلش را فتح میکنه دلش را پرت میکنه این دو تا دو چیزها مغز یک کسی را ممکنه من فتح بکنم این ممکنه با مغالطهم قطع بکنم با استدلال نما هم فریبش بدم فریبش بدم ولی دل آدما چیه که دل آدمان رام بشه تسلیم بشه او فقط چگونه است فبما رحمت من الله اخلاقت اخلاقت جاذبه اخلاق خوبه که تونستی آدما را جمع کنی چیز این پیامبر را خدا تعریفشو نکرد هیچ وقت نگفت که آفرین چه نماز شبی میخونی چه سجده ای میکنی چه روزایی میگیری هیچ وقت هم نگفت آفرین چه جهادی میکنید در تلاش این چیزها را قرآن مجید از پیامبر تعریف نکرد ولی یه چیز تعریف کرد انک علی خلق عظیم به به چه اخلاقی چه اخلاقی اخلاقی که جاذبه است گاهی یک کسی میگفت که دو یک از مراجع فعلی من یادمه تو شبهای ماه مبارک رمضان چند سال پیش گفت دو عامل باعث شد که پیامبر پیروز بشه یکی شمشیر علی و یکی مال یک عامل باعث شد پیامبر پیروز بشه یک عامل نه شمشیر علی و نه مال خدیجه اخلاق محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد طبق قرآن مجید همه ما رحمت من الله رحمت پراکنده میشدند این که پروانه وار گردت میچرخند به خاطر اخلاقه اخلاق دل آدما را را میکنه استدلال مغز آدما را قانع میکنه دل خیلی مهمتره تا مغز ولی باز مغزم اهمیتی داره ولی هیچ کدامشون با زندان با محروم کردن با چی اینا رو نمیده نه قلب آدما و نه مغز آدما با داغ و درخش فتح نمیشه خوب حالا شد بفرما که هو الذی ارسله رسول خدا همین که کلمه حق آمد دین حق آمد معلومه دیگه دنبالش نمیشه دین کله یعنی چه لیذهره ضرورت یعنی پیروز ظاهری بشه جان نه به معنای اینه که نشون بده که من برهان قویتری دارم من جذابترم من حجتم روشنتره اینو نشون بده هوذی ارسل رسوله آن کسی که پیامبر خودش را فرستاد با هدایت و دین حق تا این پیامبر چه کار کنه اشکار بکنه حقانیته این دین را بر همه ادیان دیگر نه پیروز بشه کاملا معلومه که طب بر اساس خود قرآن مجید حداقل اینه که خود قرآن مجید میفرماید که یهودیها و مسیحیها حداقل سوره آیه ۲۹ سوره توبه میگه یهودی ها و مسیحیها میتوانند جزیه بدهند و بر دین خودشون باشه اینو که حداقل گفته پس اون پیروزی مقصود پیروزی ظاهری نیست مقصودی اینه که حجت اسلام حقانیت اسلام را وظیفه پیامبره که نشون بده که دین اسلام حق به لحاظ حقانی حجتش قویتر هست پس این دو دستههای با هم ناسازگاری ندارند و پیامبر کار اصلیش این است که نشون بده که این حق است که من آوردم ببخشید و صلی الله علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد سلام علیکم ببخشید بسیار متشکر یک یعنی دو سه قسمت داشت فرمایش شما چرا این شرایط شان فرق داره خود قرآن مجید می فرماید که کل جعلنا منکم شرعت و منهاج یاش ما بر هر کدوم از شماها شریعتی قرار دادیم مقصود از شریعت چیه احکام دو دسته تقسیم میشه یک دستش مربوط به رابطه انسان با انسانهای دیگر خدا قرار نمیده که این دار مدار عدالت و ثابت همه جا هیچ جا نباید ظلم بشه مثلا قرآن مجید بفرماید لاتکلو اموالکم بینکم بالباططل همه ادیان اینو گفتن اصلا محاله که چیز دیگری گفته باشد سر همدیگه کلاه نگذرید عرض کنم خدمتتون که عرضه من نه کلاه دارم نه کسی میتونه کلاه از هر دوتاش بیمه عرض کنم خدمت میتونم بزارم من میکنم عرض کنم خدمتتون که سری احکام این گونه است ثابته دین موسی و عیسی نداره ظلم نکن تهمت نزن آبرو نبر جان بی گناهم نگیر آخه خیلی چیزهای اینا تغییر نکن اینا اصلا عقلانیه اگه تو دین اومده اون شریعتی که خداوند قرار میدهد او بخش رابطه انسان با خداست یه آیه دیگه من سگ این اعمال ظاهری که توش قربانی بوده نمازشون ذره مقداری فرق داشته باشه یا مثلا فرض کنیم که به یهودیا گفته باشه که شتر گوشت شتر نخورد شاد منطقه بودن شتر کم بوده و نسل شتر بر میافتاده گوشت شتر زیاد بود اونجا شتر میشد پرورش بدی فقط همین علت شتر نخور آره اگر اگر پریا اصلی جین را انسانها درک میکردند از نظر من پیام اصلی میتوان همین ادیان را به هم نزدیک کرد همه ادیان میگن ظلم نکنید همه ادیان میگن حقوق همدیگر را رعایت همه ادیان میگن اخلاق را رعایت کنید همه ادیان میگن دروغ نگید همین ادیانی که هستند هیچ دینی نیست که بگه دروغ دروغ خوب همه میگن دروغ نه اگر قرار شد پیامبر ما اومده باشه که بگه انما مکارم همه ادیان اخلاق تاکید میکنند از نزدیک امر فطریه اخلاقی من به نظر شما میتوان استدلال کرده برهان آورد برای اینکه راست بگو راست بگو استدلال نمیکنیم تو همه میدونن راست باید بگم همه میدونن که نباید دروغ بگن ما فقط تلنگر حداکثر میزنیم که دروغ نگو پس اینا امور فکری پیام اصلی دین یه امر فطری در واقع دین نیامده که بینش بده اندیشه بده کار اصلی دین که انگیزه بده انگیزه بده نه اندیشه چون اندیشه را که توی یه آیه فرمود الهمها فجورها و تقوا من بدکاریها و خوب کاری ها را درون انسان قرار آدما میدونن چه کاری بده چه کار خوبه قرآن میدونم از پیامبر برای چی فرستادی امام علی میفرمادوهم میثاق فطرت و یث لهم دفاع العقول پیامبران اومدن پیمان فطرت را هم یادشون بیارن انسان میدونه انسان میفهمه باید بهش تلنگر زد انگیزه براش ایجاد کرد پیامبر پس یه مقداری اختلافات سر این ظواهر و این هاست که خوب هست یه مقدارشم به هر حال تغییر کرده البته یادمون باشه ها من از اون آدمی که اعتقاد به تثلیث داره نمیترسم هیچی نمیترسه از اون آدمی میترسم که میگه من حقم به هر کس مثل من نمیکشمش با شمشیر هر کس مثل من نیست این آدم ترسناکه پس اعتقاد به تثلیث داشته باشه هم تو ذات خداوند هم واقعا یکیه هم واقعا مغزت فشار نده عیب از گیرنده نیست عیب از فرستنده است ما هم خودمونم که داریم میگیم نمیفهمیم کسی نمیتونه بفهمه این داور چه ضرری برای من داده ولی اگر کسی گفت من باشم شمشیرم هر کس مثل من نیست میکشمش یا باید مثل من بشه این خطرناکترین آدمه من به نظرم همه آدمای روی زمین باید یک صدا بای بجنگن این اول نابودش کنم وحشتناکه بوت میپرسته پرسته با خرما با چوب پرسته تا وقتی که کاری با من نداره اگر گفت اگر گفت من کسی که به نظرم رسید بدعت در دین گذاشت مجازند که تهمت بزنم آبروشو ببرم اگه اینو گفت که فتوای برخی از فقها است اگه اینو گفت این خطرناکه چون میاد به من دیگه خطر ترین آدم روی زمین منفجر میکنه پودرم میکنه حداقل این دیگه حیثیتم از بین میبره اینکه میگه آقا تهمت فحشا به میزنه و بعد بچههام نوههام باید سرشکسته باشند که پدرتون این کارو کرده و اعدترسناکه این از داعشم ترسناکتره از داعش که پودر میکنه ترسناک به هر حال آره ادیان با همدیگه پیام قرآن اهل کتاب نبود الا الله ها کلمه صبا که اون خداست تازه سخت هم نگیرا چون گفت که جای دیگه میگه نگفت لقد کفر الذین قالو ان الله ثالث ثلاثه نه نه همین که خودش میگه من خدای واحد خودش که میگه تو من توحید و تثلیث را با هم جمع میکنم هر دوشون که میگه خدای واحد بسه به بهانه وارد موحدان به بهانه خارج نکن به بهانه وارد کن قرآن کرده به بهانه وارد کرده به بهانه انسان از دین خارج نکن به بهانه بکن منطق قرآن حالا اینجوری نگاه دنیا با انسان ها وقتی نمیدونم مسیحیا یهودی ها وظیفهشون حق پرستیه و حق پرستی امر قلبیه اصلا نمیتونم داوری کنم که وقت پرست تر از من هست یا نیست تمام احترام ولی مسلمانان را گفتم مسلمانا خیلی مطمئن نباشند کتاب نه به امید و آرزوهای شما مسلماناست نه به امید آرزوهای اهل کتاب هر کس کار سلام عرض میکنم خدمت شما کردیم تفسی وجود جای جای مختلف قرآن به معانی گوناگون میگید اسم همین رو نمیشه تفسیر گذاشت این یه نکته نکته بعدی اینکه شما یه ایرادی هم به علامه طباطبایی وارد کردین این بود که گفتیم در یک جایی فتنه رو کلمه فتنه گفتیم خب معنیش مشخصه خب من توی صحبت هاتون حتی توی یک آیه کافه معنی کردید انتها بسیار خوب بسیار متشکر من از این آخر بگم این معنی خود آیه است وقتی میگه که اونایی که قائل به تثلیثن کافرند بعد آخر آیه میگه اگه برنگردن به اوناشون که کافرن عذاب میرسه خود آینه نشون میده این دوتا معناست من نگفتم خود این اتفاق این قسمتشو همه مفسرانم پذیرفتند که این دوتا معناست یه معنا نیست من بر اساس خود قرآن گفتم یعنی جور دیگه نمیشه معنی کرد من فقط معنی میکنم کافر را اون آیه مثلا ان الذین کفرو سو علیهم اونا را من ترجمه کافر را اگه بخوام فارسی ترجمه میکنم میگم حق ستیزان ولی اونجاهایی که میخواد بگه او اول سوره اول اون آیه یک لقب کفر الذین قلو ان الله ثالث ثلاثه اونا نمیگم حق ستیز اونا معنی میکنم که کسی که اعتقادش بر حق نیست خیلی فرقه اعتقاد کسی بر حق نباشه تا با حق داشته باشه ممکنه اعتقادات من حق نباشه نمیدونم دنبالم کردم اشتباه فهمیدم این با او کسی که میدونه پس باید دو جور معنا کنیم تو عربی مشترکه این کافر با اون کافر ولی تو فارسی معادلگذاریش به اصطلاح اولاً فیت نرو کلمه رو کی بگیریم لغت بگیریم خود قرآن چگونه به کار برده غیر از این دوران نداریم شما نمیتونید تو سوره انفال اومده قاتلونهم حتی فتنه یعنی جنگ افروزی اینجا بگی فتنه یعنی شعر هرچند قاتلو همون تو سوره بقره آیه ۱۹۶ قاتلوم ضمیرش به کجا برمیگرده این تو آیه قبل اومده اونایی که مشترکان متجاوز مقصود نه کسانی که تجاوز کردن اگه به خود این ضمیر هم توجه میشد به شرک معنی نمیشد به هر حال من معتقدم که بالاخره یکی از اون یا بگو که فتنه را کدوم اهل لغتی فرهنگ لغتی شرک معنی کرده نشون بده یا بگو کدوم آیه دیگر هست تو قرآن که واضح و آشکاره که فتنه به معنای شرکه خودت یه آیه دیگه آمده شما فتنه به معنای شرک نیست پس بر اساس چی گفتیم قاتل اومد تا لا تکون فتنه را شرک معنی کردی اون وقت ازش این درآمد که با ۶۰ درصد مردم دنیا با شمشیر بجنگ تا را موحد بشن و یا کشته بشن در میاد وحشتناکه میتونی بگی که مثلاً یک میلیارد هندو را من میکشم بگم یا مسلمون بشیم یا میکشم بهتون در میاد میشه بگم اصلا عقلانیه موضوع حق نیست به نظر من میگه دین تو حق نیست درسته منم میگم آفرین درست گفتی چون دینی که ما نشون میدیم تازه این حرفمونه عملمون که هیچی پیامبرمون میگه من مبعوث شدم برای اتمام مکارم اخلاق ما باید خوش اخلاق ترین مردم دنیا باشه دروغ نگو دروغ نگیم نمیدونم تو دنیا هست که اندازه ما دروغ میگه سلام سلام سال مبارک یا نه ایرادی وجود داره من در رابطه با موضوع بررسی کردم این قانون مجازات اسلامی که بر اساس همون تحلیل و وسیله در حقیقت این قانون تصویب شده میگه هرگاه غیر مسلمان متکی به جنایت عمدی بر مسلمان مستعمل و معاهد شود حق قصاص ثابت است که به این معنیش اینه که اگر مسلمانانی در حقیقت یک غیر مسلمان رو بکشه قصاص میشود ثابت است برای اهل کتاب غیر مسلمان مرتکب جنایت عمدی بر مسلمان غیر مسلمان بر مسلمان بله دیگه ثابته که در حقیقت برای تصاویر در دین شرط دوم باید دینشون تساوی داشته قصاص بشه قصاص میگه پس مسلمان کشته میشود در صورتی که میگه در صورتی که اگر از اصناف کفار از زمی حربی و کسی که طلب امان نموده و غیر آن فرقی نیست تابعیت جمهوری اسلامی غیر مسلمان گرفته از حکومت کفار هیچ فرقی نیست هر جور کافری میخواد باشه هرجور اگر مسلمانی بکشدش قصاص نمیشه اگر مسلمان بین اصناف کفار از ضمنی و کسی که طلب آن فرقی نیست فرقی نیست دیگه اگه بکشه میگه کدومشو بکشی خودت انتخاب کن هر کدوم آسونتره اصلش حرام باشد مانند مسلمان دیه مسلمان وقتی یک ضمنی را زدی عمدی کشتی قصاص نمیشی ۸۰۰ درهم باید بدی غیر مسلمان بکشه مسلمانی بزنه یه غیر مسلمان آره دیگه مسیح معمولا فتوای آیت الله منتظری با آیت الله خمینی را گفتم میگم بر اساس هر دو اگر یک مسلمانی اگه یک غیر مسلمان یه مسلمانی را بکشد بکشندش میتوننم خودش را تحویل بدن بشه برده اصلا بشه برده این مسلمان غیر مسلمان اگر غیر مسلمان فرق نداره فرق نداره خودش را میشه کشت میتونه اختیار را داره یا بکشه طرف یا برده بگیره اموالشم اگر میلیاردها هم باشه همه میرسه به ورثه همش بچههاشم برن گدایی کنن این غول مشهور غول غیر مشهور اینه که بچه های نابالغشم میشن غلام و کنیز این غول غیر مشروع درسته اما اگر مسلمانی یه کافر را کشت مسلمان غیر مسلمان را کشته باشه غیر مسلمان باشد اگر مسلمان غیر فقط ۸۰۰ درهم ۱۰ هزار درهم دیه انسان کامله ۸۰۰ درهم باید مگر اینکه معتاد به قتل زن بشه یعنی چه صبحونه اشتهام کوره یکی باید بکشم که میلم بشه اگه اینجوری شد اگر حاکم تشخیص داد میتونه قصاصش کنه نه اون وقت تازه حالا همینم که شد به ورثه به اون ساعت اون ضمی لطفاً ۹۲۰۰ درهم بیا بده به خانواده بله قانون قانون تصریح نکردن تصریح نکردن نیاوردن که مبهم باشه ولی قانون حالا کاری ندارم میخوام بگم که فتوای آیت الله خمینی که بخواهیم قانون در بیاریم دیگه حقوق بشر رهاش بکنیم در واقع امام علی علیه السلام قرآن آیه رو نخواستن بخونم امام علی میفرماید مردم دو دستن حقوقشونو رعایتحقوقشونو رعایت کن طبق قرآن مجید انسان از این حیث که انسان است از حقوقی برخورداره همه هم برابرند مسلمان و چی و چیه هر کس اگر قراره قصاص بشه همه باید بشن دیه داده بشه همه باید بدن ولی معلومه حداقلش اینه که خسارت باید داده بشه خسارت مسلمان و غیر مسلمان فرقی ندارد کفر گفته باشه امام علی جلوتر گفته گفته چون مردم دو دستن برادر دینی دستم یا شریک تو در خلق خالق یک خدایید برابرید بحث سر حقوق حقوقشونه تصحیح نکن به نظر شما این مصداقی که گفته شد قضیه حقوق هست یا نیست از این نظر از این نه از نظر حقوق برابر باشه ولی روز قیامت چی بازم برابرن نمیدونم او بالاتر از منه چون او بیشتر تسلیم حق بوده تا من من که توی خانواده شیعه متولد شدم ولی اون ممکنه آدم حسابی باشه یه جورای دیگری میشه حرف باشه درست شد که الان درست شد من گفتم که درباره آزادی دین برخورد رسول خدا با غیر مسلمانان قرار دادید عرض کنم که تو قرآن حضرت ابراهیم علیه السلام که ایشون این چگونه با آزادی دین سازگاره و اینکه انگار ناسازگاره و تو تاریخ اسلام هم رسول خدا گویا امام علی علیه السلام خیلی سازگار نباشه شما چگونه متوجه با همون اعلامیه جهانی حقوق بشر که بارها فرمودید که دستاورد پیامبر باطل ما هست خب با اون چگونه سازگاره یعنی ما چگونه با هم با روح برادری و برابری برخورد کنیم رویگردان شدند و اونها ساقرون بودند بسیار متشکر سال خیلی خوب بود سال اولتون درباره حضرت یک کتاب برداشت بکنی که با ادیان دیگر چه برخوردی باید داشته باشیم یک بار شما میرید سراغ یک داستانی که نقل شده یک بار میری سراغ دستور صریحی که داده شده اگر این دوتا با هم ناسازگار بود کدوم شما انتخاب کرد دستور چرا برای اینکه داستان ممکنه ماجرا یه چیزی باشه توش که نقل نشده باشه یادتون ولی دستور صریح را به بتهای اونا بد نگید که برگردند از روی جهل به خدای شما یه قانونیه که عقلا میگن بهش میگن قانون نقره ای آنچه را که دوست ندارید دیگران درباره تو انجام بدن درباره دیگران انجام نده زرین یا طلایی اینه آنچه را که دوست داری دیگران تو انجام بدن درباره دیگران انجام بدی چرا که دوست نداری انجام نده این مصداق قانون نقره تو وضعیت نامه ۳۱ وصیت امام علی به امام حسن هر دوش آمده میگه خودت و ملاک قرار بده آنچه را که دوست داری دیگران برای تو انجام بدن تو هم انجام آنچه که دوست نداری انجام ندهد این قانون قانون نقره ای و قرآن مجید هم با صراحت بیان کرده وظیفه ما روشن چی بوده که ابراهیم خلیل بود شکسته آیا مبارزه با حکومت بوده من یک هست توی یک سخنرانی در این باره دارم و اونجا نشون دادم که اصلا مسئله دین نبود مسئله دین تحمیلی بوده نه دین مردم حتی اونی که پیامبر را در آتش انداخت کی بود مردم هم وقتی گفتگو میکنند به در واقع به نمرود میگن که تو ما را چه کردی فلان کردی برو یعنی این یک گفتمان دیگریست در واقع در یک نقطه کسی دینی درست کرده و مردم را مجبور کرده که به اون دین گردن بنهند را شکسته دقیقا در حجاز همین بوده ها تمام کسانی که میخواستند دست بردارن از بتپرستی مجازات میشدن مجازات میشدن به این خاطر شکستن یک چیز دیگریست یک حکومت سیاسی هم نداشتند ولی اونایی که قدرت داشتن مجاز اما قسمت ببینید باز اینجا باید آیات دیگر را ببینیم اگه بخوام تاریخی نگاه بکنم آیه قرآن میفرماید که اگر جزیه دادن میتونن به دین خودشون باشن یک کلمه داره که شما باهاش گیرد و اون ساقرون همین جا میگن مفسران فقها افتضاح معنی کردن همه اشکالش حتی میگن باید سیلی بهش بزنیم حتی میگن باید ببخشید جسارت نمیتونم به زبان بیارم برخی گفتن آب دهان بندازید روی چیز هست تو حرفای مفسران و فقها و اینها ولی واقعیتش واقعیتش اینه ساقی یعنی کوچک کلمه ساغر یعنی کوچک میگه اینا یه پولی میدن برای حکومت مسلمونا میدن مسلمونا خون زکات اینا میدادن اینا میدن منت نباید بگذارند در مسلمان ها چون مسلمان ها برای امنیت که ایجاد شده نه تنها پول میدن بلکه جان هم میدن تا تو در امنیت زندگی بکنی پس باید ملت بکشی و بدی دیگران یعنی اگه بخوام معنی بکنم ترجمه را باید خازعانه مالیات بدی متواضعانه مالیات بدی چون چیزی که گرفتی بسیار بیشتره چیزی که گرفتی اون وقت به تاریخ مراجعه میکنیم به تاریخ که مراجعه میکنیم میبینیم اسلام که اومده خودمون غربی ها میگن که اسلام اومده نجات داده به ویژه یهودی ها را به ویژه یهودی ها را میگن که من حالا چون شاید تکرار باشه حرفم یه مقاله نوشتم عنوانش اینه رعایت حقوق یهودیان در حکومت امام به روایت نویسندگان یهودی تو اون مقاله از هیچ نویسنده مسلمان استفاده نکردم فقط گفتم یهودیا چی گفتن و چقدر حقوق ما را رعایت میکرد عجیب و غریب عجیب و غریب خب امام علی که برای ما امام علی حجتی که خود یهودیان میگن اصلا ما را برابر کرد با مسلمان ها برابر خب اینجا گفت احکامتون دعواتونو میخواید بیارید دادگاه اسلامی میخواد بر دادگاه خودتون تشکیل بدید طبق فقه خودتون دانشگاههاتونو باز کنید دانشگاه آزادی هر نوع آزادی دارید و جالب اینجاست یک نفری داشتن یهودیها که حالا اسم خاصی هم داره تو ادبیات اسلامی مثلا ترجمه میشه رئیس یهودیان خارج از اورشلیم و کلمه را یادم نمیاد چی بله کلمه رشک آلود تا توی عبری راس الجالوت شده تو عربی یه مدتی نبود هیچ کاره رئیس یهودیهای بیرون از اورشلیم امام علی چرا چون باید یک کسی را داشته باشید که حقوقتون را از حکومت استیفا بکنه این یه مدتی نداشتن امام علی دستور داد از نظر ما امام علی که داره اسلام را اجرا میکنه نه تنها با یهودیا اونجوری برخورد نکرده بلکه برابرشون کرده با امام علی اگر تفسیر قرآن تفسیر قرآن چیه عمل امام علی عمل و هم ساقرون یعنی شما را داشتند دوتا امپراطوری ایران امپراطوری روم از بین میبردن اسلام اومد و آزادی دین را برابر با مسلمانها دیگه منت سر این مالیاتی که میدی خازن مالیات بده دیگری نیست آخر سخنرانی هم فرمودید حالا چون مربوط به این بحث عرض میکنم که شمشیر ساخت منافق پروری صدر اسلام منافقین بودند اشاره کرده تحمیل نبود برابر فلسفه وجود دکتر در مدینه پیامبر اجبار میکرد اونجا منافقین و آیات منافقین تو مدینه نازل شد خواهش میکنم عرض کنم رئیس منافقانه به مدینه به نام عبدالله ابن عبید دو تا قبیله او سخن با هم صد سال جنگ داشتن دعوا داشتند خسته شده بودند از جنگ داشتن دنبال یک کسی میگشتم که حاکمشون بشه که از جنگ دست بردارند از اینکه پیامبر را بشناسند این عبدالله ابی قرار بود حاکم بشه بعد از اینکه پیامبر اومد رئیس منافقین اما چرا شد منافق ممکنه بگیم من گفتم شمشیر نفاق ایجاد میکنه درسته اما نگفتم همه نفاق از شمشیر که گاهی بنا به دست آوردن پست آدم منافق میشه شمشیر نیست میخوام ببینم که به پست و مقامی میرسم به خاطر این منافق میشم منافق میشم که نماینده مجلس بشه منافق میشم که وزیر بشن تو جامعه که هر دری را باز میکنه بهتر از اون که حضرت یوسف داشت که هفت تا در باز شد نه همه درها با نفاق تو جامعه ما باز میشه نداشتن باشی همه درها بسته میشه بنابراین یه شمشیر باعث نفاق میشه ولی من اینو نگفتم که هر نفاقی هم هست با شمشیر نه گاهی برای امور دیگری آدم منافق اون وقت در ضمن تو جامعه مدینه پیامبر بدن که اومد بر اساس توبه پیامبر بعد از اینکه مکه آمده مشرکان را مجبور نکرده که مسلمان بشن همین اینجا براتون فقط میگه با اونایی که پیمان شکستند پس میشده پیمانپس مجبورشون نکرده بنابراین اونایی هم که تو مدینه منافق بودن لازم نیست پیامبر مجبورشون کرده باشه یه چیز دیگریست یه وقت فضای جامعه اجازه نمیده ها پیامبر هیچی نمیگه ولی اگر یک نفر غیر مسلمان باشه محدودیتهای براش ایجاد میشه به طور طبیعی مجبور میشه مثلا منافق بشه چون به اصطلاح نمیخواد به مشکل بیفته حرفی که زدن به نظر من کاملا خطاست نفاق عوامل متعددی داره جلسه آتی رو با توجه به پیشنهادی که دوستان دادند که هفت و نیم باشه اگر در واقع مورد نظرتون هست زحمت بکشید اعلام بکنید که دوستان بر اساس همون ساعت انشالله جلسه هفته آینده از همون هفت و نیمی که قبلا بود من فکر میکردم به خاطر نماز برای روزهای کسری شما حاضر خوب پس مثل که صحبتی نیست شام هم در کار نیست انشالله ساعت ۷ و نیم.