بررسی ادله خمس پس‌انداز

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

بحثمون خمس پس انداز که این اصطلاح را جعل کردیم یعنی اونا اینو نمیگن خمس ارواح مکاسب و بنده ناخن سرباز پس انداز و این معنا هم داره پشت سرش که پس انداز میکنه نیاز زندگیش هست مجبوره پس انداز بکنه و شما میگید که خمسشو باید بچ این وقتی این عنوان را به کار بردیم پشت سرش گفتیم ست اشکال جدی ما داریم یکی اینکه به هر حال آمار که دیگه خیلی روشنه که میشه به راحتی به دست آورد که یه چیزی حدود ۷۰ ۸۰ درصد مردم آنچه که برای زندگیشون لازمه ندارد خونه ندارند مثلا اجاره نشینن بعد دیگه شغل‌های خوب اینا میخوان ذخیره بکنن برای عملیات زندگیشون نمی‌خوان ذخیره کنند که مال زیاد کنن ذخیره می‌کنه که مال زیاد کنه که اولیات زندگیش را چی بکنه ذخیره بکنه میگه بیا و خمسشو بده به من و این وقت ۷۰ ۸۰ یه چیز ظالمانه ای شکل خمسه یعنی طرف اگه زندگیش راحت‌تر بگذره و خرج بکنه و ذخیره نکنه به اصطلاح رفته ولی اگر به خودش فشار آورده نخورد و یه چیزی ذخیره کرد که بتونه در آینده یه خونه بخره ۲۰ سال دیگه پایان سال خمسه بده من به نظر من به نظرم سال نمیشه یعنی نمیتونم دفاع کنم که بگم یهو حکم عادلانه این مسئله اول مسئله دوم این بود که جای قرارش بدم دیگه غیر از مالیات دیگه چیزی نداریم مالیات قرارش بدی چون پس انداز اون قطعاً توی قرآن نیامده قطعاً پیامبر نگرفته نگفته قطعاً علی علیه السلام نگفته نگرفته پس مالیات اسلامی نیست یه چیزی از باب ضرورت نکته دوم که نمیدونیم چه عنوان روش بگذاریم و نکته سوم اینکه تو خرجش باعث تبعیض میشه توی که بگیم سادات زندگیشون یه جور دیگری بگذره اونا به اصطلاح از یه راه دیگری و وضعشون بهتر باشه تبعیض تو اجتماع و اسلام اومده تبعیض را برداره در حالی که این حقوق تبعیض ایجاد می‌کنه اینا سه تا مشکل جدی من داشتم تو طرح مسئله خب اینا رو گفتم عرض کردم که خب یه مسئله اول طرح میکنه و میبینیم که همینجور حداقل عقل مون درباره چی میگه اگر دیدیم که یک مسئله عقل ستیز بود یا عقل گیر داشت روش که می‌خوایم بیاریم براش جدی تر این مسئله دلیل جدی‌تری حداقل دلیل خیلی محکمی می‌خواد یه همچین چیزی البته بنده قبلا عرض کردم خدمتتون مسائل اجتماعی غیر از احکام مربوط به رابطه انسان با خدا با سنتش بکنیم سنت اطمینان آور میخواد سنت معتبر سنت اطمینان آور باشه به اصطلاح ببینیم که دلیل این چی و چه جوری بهش پرداختن مسئله این کتاب من حالا خونه فقط کتاب‌های چین این را داشتم و مثلاً جواه ندارم توی خونه که بیارم و امکانشم نبود برام که از جایی بگیرم این کتاب مستمسک از مرحوم آیت الله حکیم یعنی چه وثقا از مرحوم محمد کاظم یزدی سید محمد کاظم یزدی معاصر بوده با آخوند خراسانی زمان مشروطه اینا زمان مشروطه دو قطب مخالف محمد کاظم سید محمد کاظم یزدی مخالف مشروطه بوده و آخوند خراسان طرفدار مشروطه بوده اینا زمانه این کتاب نوشته کتاب الوسیله مرحوم آیت الله خمینی یعنی رساله عربی رساله فارسی رساله عربی حجمش دو برابر رساله فارسی آیت الله همینه هیچی یعنی فقط مسئله است فقط به زبان عربی دیگه نگفته تو تحت وسیله که دلیلم چیه که این حرفا میگم دیگه دلیل نیاورد خوب عروس خان همین جوریه مرحوم آقای حکیم برگشته نفر این کار را کردند اصلا درس که میدن آقایون درس خارج بسیارشون عروة الوثقا را برمی‌دارن روی این متن میگن خب حالا این مسئله دلیلش چیه و کار به اصطلاح بله دلیلش را بیان میکنن این آقای حکیم آیت الله حکیم آمده را پاورقی بهش زده و گفته که خوب این مسئله دلیلش چیه این یک کار یعنی میشه کتاب استدلالی ما بر اساس اینکه یک فقیه مثلاً چه جوری استدلال میاره برای مسئله‌ای که توی رساله اومده مسئله اومده اینجا میگن که ما یفضلم عن معونت سنه چیزی که هفتمین چیزی که براش قمس داد اون چیزی که است زیادی از خرجی سال زیادی میاد براش خمس داد همین جا اون وقت از همین میرن توی مسئله حالا میگن مشهور شهرت عظیمه تکون اجماع و جواهر نفی و خلاف المعتدو به بله میگن که بنابر قول مشهور بلکه بعضیا گفتن اجماعیه چند تا کتاب اسم ببره که چی الاجماع علیه میگه که این قضیه که خمسه به اصطلاح پس انداز با جبه یه حرف مسئول بلکه میگه اجماعیه چندین کتاب رو هم بله نام میبره که اینا ادعا کردن اجماعیه خب باشه داخل جا شده اجماع واقعیت اینه که نیست مجهول مشهور حالا همین جا می‌خوام بگم یک چیزی که تو حوزه رخ میده اینجا یه نمونه‌شو بهتون نشون بدم می‌خوام بهتون نشون بدم که چرا کسی جرات نداره مخالف مشهور فتوا بده یه چیزی که مشهوره چرا نمی‌شه بهش نمونه رو ببینید خوب بله خلاف فی الا ابن ال جنید و ابی عقیل مخالف اینکه خمس توی پس انداز واجبه ما نمی‌شناسیم دو نفر و یکی ابن خلافهما فلجماع مخالفت این دو نفر ضرری به اجماع نمیزنه عددی نیستند کسی باشه که بندازه همین بگم کردن را بزن بزنش ابن جنید قیمت بله خلافه هما فی الاجماع لکسرت خلاف ما فعل مسلمات چرا چون این دو نفر خیلی از چیزهای مسلم را مخالفت باهاش میکنن مبنای طرف وقتی متفاوت شد خیلی اختلاف داره مبنای آقای صانعی شد که عدالتی یک اصل که همه جا باید روش رعایت کنیم نصف فقه عوض میشه معلومه چون مبناش فرق داره حالا که کسی مبناش فرق داشته و خیلی از جاها با مشهور مخالفت کرده شما باید بگید اصلا اینا رو حساب نکن هیچی مهم نیست این مهم نیست اینا مهمه مقدار متفاوت باشه خیلی چیزا رو مخالفت میکنه دست و پای بیخودی نزن هر چند گرم اجماع باشه من قبلا گفتم اجماع چه اعتبار نداره نشونم دادم و میدم که ما صدها حکم اجماعی داریم که خلاف مسلم عقل قرآنه قبلاً هم گفتم بنابراین کسی به من بگه اجماعه ولی مشهور است من اینو میدونم که ایلی از مسائل خیلی از مسائل دو نفر دوتا نظر دارند این میگه اجتماعی اونم میگه اجماعیه دو تا ضد همدیگه باشه که این میگه آلمان اینو گفته کلمه اجماع را راحت میگی کلمه اجماع من نه مخصوصا خوندم برای اینکه بگم که چطور بایکوت میشه خیلی یعنی مخالفت این دو نفر ضرری به اجماع نمی‌زنه این دو نفره نباید حساب کرد چرا نباید حساب کرد چون تو خیلی چیزا مخالفم خیلی چیزا که چی مسلمات یکی از مسلمات همینه جفت مسلم بحث کنیم کی گفته مسلمه طبقات طبقه چند مخالف قرار میگیره بله بله حتی مسائلی است برخی میگن که همین نکته‌ای که نظر هم آیت الله بروجردی اما مرحوم آیت الله منتظری فرق داره اجماع قدما با اجماع متاخرین شهرت قدما با شهرت متأخرین میگه اون معتبرتر ولی اصل نه اجماع مسلحی که ادعاست ولی اجماع مسلم مسلم وقتی یه دونه نشون دادم که هیچ مخالفی هم نبوده وقتی نشون دادم که خلاف قرآن و عقله پس مبنای اجماع حرف تکرار حرفم تکراری قبلا بهتون عرض کردم اگر همه عالمان یه چیزی گفتن بر خدا یا برای امام زمان واجبه که بیاد توشون یه اختلافی بندازه هیچ وقت واجب صدها میلیارد در طول تاریخ آدم تثلیث قائل بودند خدا ککش نگزیده خوب دلتون کی گفته هشت نفر عالم شیعه تو این دنیا پهناور اینقدر برای خدا مهمه چون یه چیزی را خطا کردن خدا واجبه که بیاد یه نفرو خب یه نفر مخالف شد یعنی کی گفته بر چه اساسی میگی یک استدلال‌هایی می‌کنن لطف الهی اقتضا می‌کنه چی اقتضا می‌کنه که هیچی مخالف باشید تا به قول آقای احمدی نژاد تا کتاباتون پر بشه تا کتاب دیگه ۱۰۰ تا بشه ۲۰۰ بشه اصل اون اجماع را می خوام چرا اینجوری چرا این ادبیات اینا که خیلی آدم های معروفی اند شما میگین مخالفتشون چون این خیلی خوب بلهمقدمه بحث گفتم اینجوری برخورد کرده ادعای اینه که اجماعیه مسئله اجماعی نیست مشهور اجماعی نیست مشهور باشه بله شهرت اجماعیم بود دلیل بر حقانیت نبود ولی یه مسئله است می‌خوایم ببینیم که چه دلیلی دارید شما بله در این مسئله‌ای که گفتیم مشکل جدی داره این دلیل خیلی محکمی می‌خواد دلیل خیلی محکمه میخواد این کتاب وسایل الشیع است کتاب مهمترین کتاب حدیثی که نه مهم‌ترین کتاب حدیثی شیعه مهم‌ترین کتاب حدیثی که عالمان ارجاعش میدن کارواش می‌کنند این کتاب به اصطلاح وسائل الشیع است و من اینجا آوردم که ایشون هم یه نکته ادعاشون اینه که عقل میگه ادعای اینه که عقل میگه نمیشه که همه یه نکته بهتون چطوری ما رونویسی می‌کنیم اجماع اهل سنت دارند اهل سنت اجماع را دارند برایش میگن روایت داریم از پیامبر لاجتمع امتی من بر خطا اجتماع نمیکنه همشون خط بر اساس این روایت میگن شیعه میگه این روایت درست نیست ۱۵ دلیل خاصی اونا گفتن برای خلافت و اینا روایت هیچکس نگفته فقط میگن که به اصطلاح دلیل من کتاب وسایل این کتاب ۱۰ تا روایت آورده ولی از این جهت براتون میگم یه نکته ای هست چه این کتاب چه این آقای حکیم و چه هر کس دیگری وقتی می‌خواد بحث بکنه ترین روایت را که به لحاظ سند و به لحاظ محتوا واضح‌تره و سندشم درسته اول میاره بعد بعداً روایت‌های اولین روایتی که اینجا آورده بله کتب بعضا اصحاب لا اله ابی جعفر صادق نوشتن بعضی از اصحاب ما یکی از اصحاب نوشته به امام جواد امام نهم اولین روایت از امام نهم خوب بله ارائه به جعفر ثانی که گفته اخبرنی عن خمس بله جوابش فکب به خطهی با خط خودش امام جواد نوشت الخمس بعد المعونه خمس بعد از مخارج زندگی بعد از اینکه زندگی را مخارج بعد از اون مثلا قوم است این مهم‌ترین روایت یعنی اول که میگه ایشون روایت صحیحه اما چرا از امام جواد چرا مهم‌تر از او قبل از اون شما که میگید فقه جعفری چرا مهم‌ترین روایتتون از امام صادق حداقل نیست که اگر بود میگفت چرا قرآن چرا پیامبر نگرفت چرا علی نگرفت چرا حکومت کردن اینها چون خمس نگرفتند باید می‌گرفتن ولی امام صادق داریم روایت ولی من می‌خونم براتون این یک کلمه میگه یه نامه نوشتین نامه کسی نوشت که مثلا تجارت کنیم امام حالا اینجا نسبتی که امام بله الخمس بعد از اینکه خارج زندگی را چه کرده باید بدی از امام جواد روایت دوم صحیح است و صحیح آخر عن علی بن محمد از فلان حسن ثالث سوال کرد از ابوالحسن ثالث ثالث کیه امام عادی ثانیه امام محمد معروفه چون اسم حضرت مهدی محمد او ابا محمد نمیدونم ثانی داریم اینجا عرض کنم که پس روایت دوم از کیه که مهمه اینجا از امام هادی هست امام دهم روایتی که اول و دوم آورده خوب اونم اینه که الحسن ثالث علیه السلام فلان و یه آدمی که یه چیزایی مثلا به دست آورده علیه السلام حضرت نوشت که علیه السلام بله لی من الخمس من ما یف من معونته برای من نوشت که خمس برش واجبه اونی که اضافه بر خرجشه روایت دوم از امام جواد امام هادی امام نور واحد ولی امام هادی علیه السلام این روایت دوم بله صحیحه سوم خبر روایت از امام هادی علیه السلامه بله فقال علیه السلام امام فرمود یج علیهم الخمس فقلت و تا علیه و فعال اضا امکنهم بعد معونته می‌پرسه که آیات صنعتگران و تاجران و فلان و اینا میگه که بعد از خرجشون یه چیزی براشون مونده بود آره آره براشون مونده بود بعد از نمونه سوم حدیث چهارم صحیح الرابع باز دوباره از امام اگه اشتباه نکنم بازم از امام ظاهرا از امام علیه السلام بله تعبیر اینه بعد از خرج خودش و خرج خانواده و بعد خراج سلطان بعد از اینکه مالیات حکومت هم داد مالیات را که دادی خرجت را هم که انجام دادی خرج خونت را خرج خودت را ذخیره چیزی برات مونده بود اونو باید خمسشو بدی باز یکی دیگه روایت که اینجا روایت چندمه چهارم و حسن بله حسن دوباره کیه امام هادی هست همون به اصطلاح ابوالحسنه سوم امام فقال فی کل ناس من قلیل او کثیر خوب فقال فی کل ما افاد الناس من قلیل کثیر هرچی که مردم سود ببرند از کم یا زیاد از زیادی از معونه و اینا از کل هرچی مردم این روایت بعدی اصلا ضرر میزنه ضرر میزنه قبول کن روایت همین بود سه تا روایت اینجوری داشتیم همه چی هست تو اون خرج و زندگی که گذشت هر چه موند این میگه فی کل ما افاد الناس من قلیل کثیر اگه یه ریال درآمد داشتی باید خمس محمد فلان اینها ماهی که صید میکنه و اینها فکتب علیه السلام امام یجب علیه فی خمس انشاالله تعالی گفت که ماهی میگیریم چه میکنیم چه میکنیم چه میکنیم چیکار میگه خمس واجب یعنی همین که درآمد ولی لطمه میزنه یعنی چه تو همه چیز دو جور روایت داریم دو جور روایت چرا شما به اون فتوا دادی به این فتوا ندادی اصلا چرا نقل کردی این که حرف شما را تایید نمی کرد شما میخوای بگی خمسه پس انداز که کمکت نمیک ضرر هم میزد شما اینجایی خواست ۵ تا روایت سه تا روایت داریم دوتاش از امام جواد دو تاشه زمام عادی هست توجه بفرماید دیگه روایت به اصطلاح دیگری نمیاره و بقیشو به اصطلاح به همین قدرش استناد میکنه در واقع ۵ تا روایت از ده تا روایت روایت آقای حکیم فتوا داده بر اساس ستاره یکیش مال امام جواده یکیش مال امام هادی حالا دلالت اگرم باشه خبر واحد مال کدوم امام باشه شاید تاریخی اهمیت داشته باشه اما توی اون اگر اون اعتقاد کلامی باشه که حکم خدا برای ما بیان میکنه اون موقع دیگه مهم نیست فقط مسئله اینه که برای جمع بندی آخر ماه مهمه و اون اینکه آیا واقعاً این حکم خدا بوده یا ضرورت زمانه و حزبی و اینا اگر ثابت شد اما به خاطر امامی به خاطر اضطرار یک چیز درونی بین شیعیان گذاشته ولی همه زمان ها و مکان ها میتونم نباشه ضرورت زمان درسته بر کسی که شیعه است و اینه ما می‌دونه واجب است ولی برای همه زمان ها و اگر ضرورت اون زمان شد برای همه زمان ها و مکان ضرورت برطرف شد چرا ضرورت اون زمان بود بسیاری هم گفتن به خاطر اینکه شیعه تحت فشار بوده اذیت می‌شدن فلان خواستن ثروتمندای پولای بیارن و مخصوصاً سادات و اینها توی دوره بالاخره اموالی دست ائمه باشه که به فقرا چون با اون باقیش هم سهم امام رسیدگی میکردن دیگه بالاخره کارهای انجام بده حالا یک زمانی اکثریت جامعه شیعه بود حکومت هم مال شیعه بود آیا باز هم همون ضرورت است همون نمیشه آورد برای جای دیگه اصلا جامعهکسی فرقی داشته باشه در فشار باشه تا شیعه در فشار باشه شیعه است که عادیه این برای اون جنبه است بنده تحقیق میکنم که از امام مهمه که یه مسئله به این مهمی را امام باقر و امام صادق نگفته باشند فوق العاده مهمه و نمیگم نیستا بگم حتما نبوده نه نه انکار نمیکنم که حتما این حتی میگم یک مسئله مهمی هست که الان می‌بینیم مشکل ساز با این دلیل نمیشه با اینقدر دلیل با خبر واحد و اینم این شکلی و جالبه که اون سه تا که سه تایی که آورد و چه کرد تو هر سه تا خیلی آدم مهمیه و مورد اعتماد و اینها ولی تو هر سه تاش علی ابن مهزیار است یعنی یه نفر تکرار شده آدم مهمی علی ابن مهزیار ولی یادمون باشه کل روایتی که میشه اعتماد بکنی تو خمس از یه نفر خدشه میزنه علی بن مهزیار همش میره این یه مقدار سست میکنه قضیه را خوب این تا اینجای کار شما حتما به من میگید که او بقیه اش چیه باقی اون روایاتی که هست عرض کنم که آیا مثلا روایت از کدوم امام داریم مثلاً روایت ششم میبینیم اینجا التو ابوالحسن علیه السلام عن القوم فی کل ما افاد الناس من قلیل باز امام ششم ببینیم به عنوان نمونه بله نه از ظاهرا بازی از همین حسن امام هادی هست بله الفائده من ما یوفید الیک فی تجاره و حرف در قرام او جایزه مثلا کشاورزی چی بعد از یعنی چی مالیات مالیات باید باشه بعد از مالیات یا جایزه فلان و اینها دلالت اون چنانی نداشت که بعد از روایت بعدی قال ابوعبدالله علیه السلام امام صادق اباعدالله امام صادق روایت صادق علیه السلام بله فاطمه علیه السلام ولی من یلی من بعدها من ذریتها حجت ذالکه لهم خاصونه علیهم صدقه دوباره روایت براتون بخون می فرماید که پس انداز برای حضرت فاطمه به اسم فاطمه و نسل فاطمه و چون حرامه براشون دیگه اصلا صحبت از معونه این روایتی که از امام صادق داریم پس یه چیزی من تو جلسه قبل گفتم که از امام باقر شروع میشه امام صادق که از امام صادق و برخلاف اون که گفتم که میگن امام صادق و امام باقر داریم از امام صادق امام باقر نداریم داریم ربطی به اون چیزی که شما فتوا میدید نداره این روایت خمسه به اصطلاح پس انداز نمیگه که خمسه پس انداز بله حالا یکی دیگه و به اسنادی عن رایان قال کتب الی ابی محمد سلام ابی محمد براش نوشته زمان ابا محمد مثلاً امام سجاد ابا محمد دیگه امام سجاد ولی این زمان اون نیست ابو محمد امام حسن عسکری اینجا مقصود از امام حسن عسکری یا مولا فی قلب و فلان ماهی که جوابی که ما میده فقط یجب علیک فیه الخمس انشاالله تعالی دلالت داره یا نداره دهمین روایت از کیه عن ابی عبدالله فلان بله بله طبغ الف درهم او اقل اکثر علیه پولی درآورد چقدر درهم اینجوری کمتر بیشتر چقدر امام اینجوری نوشت ذالک بله درآمد اینه طرف از امام صادق میپرسه یک کسی باغ دارد خوب مقدارشو فرو خورد خورد ولی نه طرف سوال میکنه یه نفر باخت داره یه مقداری از میوه‌هاشو خورده خودشو بچه هاشون ها مقدارشم فروخته که هیچی خمس نداره فروخته باید خمس شود چیز نیست پس انداز نیست یک باب کل بابی که هم پس انداز پس انداز ما حدود ۱۰ تا روایت مسائل نقل کرده بود دو تاش از امام صادق بود بقیه اش هم از یک امام عسکری بود یکی حدود ۵ تاش میگفت توی پس انداز عرضم اینه که حالا این تا اینجای کار ببینید روایت ستاره روایت و خبر واحد من معتقدم برای همچین چیزی کافی نیست یه چیزی که تو قرآن نیامده سخن پیامبر نیامده امام علی امام باقر نه امام صادق نیامده اونجا اومده و خبر واحد تو این مسئله مهمه که مشکلم الان در ببینید من می‌خوام چیکار کنم می خوام ببینم آیا الان میتونم بر اساس اینا فتوا بدم ای مردم خمس بدید با مشکلات که گفتم داره بگم اما آقای حکیم یه کار دیگه کرده یه کار دیگه هم کرده و اونی که بعد از اینکه این روایاتشو آورد میگه آقا یک روایاتی هم داریم که مضمونش اینه که ما بخشیدیم به شیعیان اینجوری هم داریم اینا رو یکی یکی هر کدومش را به یه طریقی زیرآبشو زده هر کدومو به یه طریقی زده ببین تا اینجا مقابل شماست ده ها مقابل روایت داشتیم میشد مربوط بقیش مربوط نیست کلا چهار تاش مربوط خبر واحد در مقابل شش داره روایت داشتیم مشکل حالا باز اینجا بگیم آقای اینجا عرض کنم که بله و تدل علی ثبوت الخمس تدل به ظاهر ها علی عدم تعلیله میگه این روایت که گفتیم نشونم میده در ضمن که دلالت میکرد برای اینکه خمسه باید بدی دلالت میکنه که ما تحلیل حلال نکردیم بر شیعیان یه چیزایی هم داریم که معنیش اینه که حلال کردیم بخشیدیم آقای حکیم بعد از اینکه روایت نقل میکنه میگه همین روایاتی که گفتیم میگه ظاهرش اینه که حلال نکردیم بر شیعه واجبه از کی گفته وارد میشه که یکی یکی روایتی داریم که حلال کردیم بر شیعه عمر متاثرین بله بله ذخیره جزذم به سقوط بعضی از عالمان متأخرین متاخر ولی قبل از آقای حکیم اینا گفتن که داریم که ساقط شده از شیعیان قطع داریم که ساقط شده از شیعیان یقین جزم به سقوط یعنی شیخ عبدالله بن صالح البحرانی و همینم از آقای عبدالصالح بن بحرانی نقل شده که ساقط کرده مسجد اینم نقل شده بله چرا میگه اینا قصور سند بعضی نصوص فلان و اینها ذلت میکنه خوب اون وقت یک روایاتی به اصطلاح ایشونم میاره که نداره میخوام بگم از اونجا تا یکی دو صفحه روایاتی میاره و می‌پوشونه یه کارایی میکنه که استدلال کردن که حلال کردیم برای ائمه بر چیه چرا اینو میگم و ریزش رو نمی‌خوام واردش بشم می‌خوام بگم اینم یه مسئله اینم یه احتمالش ولی اجماع قطعاً نیست دیگه اونم ادعا نداره بعدا حلال کردیم باز چرا دارم تاکید میکنم من یه جور دیگه تفسیرش میکنم و اون اینکه توی مقطعی بوده بعد دیگه از این به بعد حلالخود این درسته به هر حال می‌خوام بگم اینم روایت براش داریم که دیگه میگه حلال کردیم بر شیعه جالبه مثلا یه روایت داریم خودشون برده میگه که اگه مشکلی در فشار ایشون جواب میده که حالت اضطرار رو گفته خب بنده الان میگم ۸۰ درصد مردم تو اضطراب چرا چرا زیادی ندارن که بابا این از شکم خودش زد ذخیره بکنه ماشین بخره چی بخره ضرورت زندگیشه پس امام داره میگه آقا اگه زندگی تامینه خوبه اگه تو اولش موندی نه اگه تو اولیتش موندی نه خونه نداری بدبختی داره اجاره میدی تو نه تو که خونه میخواد ها شما توجیه کرد که این امام پس ببین روایت هم داریم ایشونم آورده که اگر تو فشار نه فشار یعنی چه نون نداری بخوری چیزی زیاد نمیاد که نون ندارم چیزی زیاد نمیاد که تو فشارم یعنی چه تو اولیات چیه زندگ وقتی این خمس باید پرداخت بشه که مردم تمکن مالی در وسایل اولیه رو دارند چه نتیجه بگیرم میخوام بگم که همون گوزم که احتمالا بوده برای کسانی نبوده که اینجوری مثل ما الان زمان ما با این بدبختی چیزی ذخیره میکنه که جهیزیه برای دخترش جور کنه برای این نبوده برای اونایی که زیادتر دارند بوده کنار هم بگذاریم فرض می‌کنیم بوده فرض می‌کنیم بوده ولی برای همچین کسی بوده برای همچین کسی بوده کنارش نگذار می‌خوام بگم همه روایتو ببینید همه روایتو ببینید خود شما روایت که امام میگه که اگه کسی در حال اضطراره نده خب این نشون میده که منظور ازش میفهمم اینو کنار اونا گذاشتیم به فرض پذیرش به فرض پذیرش کنار اونا که میزاریم آره آدما بعضی هاشون درسته که یه چیزی ذخیره کرده ولی به خاطر بدبختیش ذخیره کرده که مشکل بکنه این نه این تو اضطراره این تو فشاره کسی که داره و زندگیش چی هست یعنی اگر بوده اون روزم که بوده یه همچین چیزی بوده مقصودم اینه عرض کنم خدمتتون که خوب ایشون بخونم براتون ورود نصوص المتقدم بعد از اون روایات که ما آوردیم اولش که لازمش این بود که ما نبخشیدیم ها نه خمس یتعین حمل نصوص المتضمن علی احد الوجوه المذکوره پس روایات که گفته بخشیدیم باید حمل کنی به این چیزایی که من گفتم نه من بر این چیزایی که شما گفتی حمل نمیکنم بر دو چیز حمل می‌کنم که اضطرار مثلا یکیش اینه که مضطرب یعنی چه من نظرم کسی که داره یک ریال یک ریال جمع میکنه که یه خونه بخره این آدم مضطر بدبختی از شکم خودش و بچه‌اش زد ۲ میلیون تومن ۱۰ ۲۰ میلیون تومن تو سال ذخیره کرد این مضطره این چه راه‌هایی که شما آوردی راه‌های درستی میتونستید من می‌خوام تردید ایجاد کنم بگم آنچه که در باب خمس دارید فتوا میدید و خیلی بگم که شما روش مانور میدید دلیل نداره حداکثر حداکثر اگر ثابت بشه ائمه متاخر ما از امام جواد که در فشار و این‌ها بودن برای شیعه اون زمان گفتن خمسه مال را اونایی که وضعشون خوبه نه همه اونایی که مسترن اونایی که وضعشون خوبه و ذخیره دارند و چی دارند خمس مالشونو بدن که بدیم به فقرا و اداره بکنیم شیعه را برای دوره موقتی حکم همیشگی نه میگم اگر بشه همچین چیزی ثابت میشه بیش از این از مجموع اینها ثابت نمیشه بیش از این ثابت نمیشه آقا شما هم حتی روش حتی خود روایت روایت روش غلطه شما همه روایتی که میگه حلال کردیم روایتی که میگه اگه مضطرین نده اینا رو باید اول کنار اونا می‌آوردی حالا مجموعش چه میفهمیم راه درسته مجموعش من اینو میفهمم ۱ از امام جواد و امام روایت خاص بوده که ائمه برای اداره جامعه شیعه زمان خودشون از باب اضرار وضع کرده بودند برای کی وصل کرده بودند دستشون بازه تا پولی بدن و باهاش فقرا و اینا بهش رسیدگی بشه چیزی بیشتر از این من برداشت نمی‌کنم متشکر ببخشید مشخصی رو به دیگران انفاق بکنند مقداری که معین شده یا خودشون میدونن که منظورم اینه که برنامه ریزی شده است ۱۰ نفرو دید که دارن به خاطر عمل فلان دارن واجبه واجب یعنی چه خمس تعداد میتونه بیشتر بده کسی که دهم میلیارد پول داره بیشتر کمتر خمس از کجا درآمد خمسه نه ذخیره اصلا نه امسال هیچی نداشته امسال این آقا هیچی درآمد نداشته ولی سال‌های قبلش سر از هزار میلیارد در میاره پولی که داره سرمایه که داره با اینکه امسال هیچی درآمد نداشته حالا به یک مستمندی رسید که واقعا میبینه جونش در خطره باید پول بده یا نه انبار حق و معلوم یعنی ربطی به یک پنجم به اصطلاح پس انداز ندارد مشخص کرده استناد کردی ببین من بگم اموالم نگفت که به اصطلاح پس اندازه پس اندازه نه جز اموال ولی الان امسال پس انداز نداشته هیچی اصلا درآمد امسال ضرر کرده کلاً ضرر کرده امسال ولی میلیارد پولش میلیارد ها هزار میلیارد و الان کسی جونش در خطره الان یک کسی گرسنه است الان یک کسی مشکل داره باید بده یا نه بگم ربطی به خمس نداره که خمس پسند چقدر نگاه میکنه که هزار نفر هستند که من مثال زدم جون آدمی در خطره نجات جون یک انسان واجبه یا نه اگه میتونی جان یک انسان در خطره و من میتونم نجاتش بدم واجبه یا نه حالا دوتا بودن چی میتونه سه تا بودن چی من نمیتونم حد براش تعیین بکنم حد تا بودن ۱۰۰ نفر هست که دارن جونشون از دست میدن من برای این ۱۰۰ نفر می‌تونم جونشونو نجات بدم و لطمه‌ای هم نمی‌خورم انقدر مال دارم غیر از این چی می‌تونیم بگیم غیر از اینه بگیم نمیتونه که بگه آقا بمیره و منم تماشا میکنم و واجب عقلی برداشت زندگی بکنه جامعه اسلامی هیچ وقت نمیتونه سرمایه دار داشته باشد به همین خاطر این قضیه را ببین من نگفتم حق فقیر بفرما باشه اگه گرسنه‌ایه که الان اینجاست پیش منه و من پول دارم و اونم واقعا گرسنه است واجب سیرش کنه اما شما اینجوری نتیجه نگیر گفت خب چند درصد ملت ایران الان یا چند درصد آدما تو دنیا الان گرسن هرچی این آقا بده کمه هیچی پس مال جمع نمیشه نه اون نتیجه رو نگیره حرفم اینه شما پنج نفر باهاش روبرو شدی گرسنه اند پولم داری مشکل برات به وجود نمیاد واجب است آمارگیری کنی چند نفر وظیفه چیزی نیست هرچی که روبرو شدی هرچی که دیدی هرچی که کسی وظیفه نداره که آمارگیری کنه بگه چند نفر توی ایران چقدر درآمدشون من چه وظیفه وظیفه شخص دولت اینها وظیفه حکومت این کار رو بکنه ولی من اگر روبرو شدم با گرسنه با سیرش کنم با کسی پول نداره برای عمل چی بهش بدم این حرف دیگری الذین فی اموالهم حق معلوم این قرآنی که مال داری اینم گرسنه است توضیحات حساس هستیم اگر من دیدم یه کسی داره غرق میشه باید نجاتش بدم یا نه مسئله پولی نیست مسئله کاریه کار باید بکنم آب بزنم لباس برای خودمم خطر داشته باشه لازمه که برم نجاتش بدم مگر اینکه باز پیامبر آنچه که خداوند بهش گفته عمل خدا اگر چنین چیزی عمل نکرده که پیامبر خطاکار امام علی و به همین دلیل نتیجه نتیجه‌ای که گرفتیم اگر بوده یک امر درون شیعه برای موقعیت خاصی که اون زمان بوده بیشتر از این آیه نداریم در مورد پس انداز داریم دیگه شما جلسه قبل گفتیم که مثل ما نیست گنجه یکیش غنیمت جنگی یکیش معدن اینا همش هیچ کدوم مال دولت اصلا حق ندارهعرض کنم که معدن را که میگن اصلا اجاره میده دولت برمی‌داره نامش عوض شده این یکیش مونده و بقیه اش که برای ما مشکل ساز نبود زمین که مسلمان بفروشه به اهل کتاب مثل ما نیست تنها یکی مسئله ماست و اون خمسه پس انداز مشکل ساز شده و اینا که خوب اینقدر شرایط وضعیت طبقاتی متفاوت اعتقاد عمل بکنن مثل مثلا نماز اعتقاد داشته باشن می‌خونه یعنی شر گفته میشه باید داشته خوب کسی هم که به حکم عقل حکم انسان جا داره که نمیاد یک پنجم به کسی بدن اگه قرار باشه بسپارند به حکم عقل معذرت می‌خوام من چون هفته قبل شما تشریف نداشتید آره آره وقتی میخوای اجراش بکنی الان مصیبته برای ۷۰ ۸۰ درصد مردم تو اولیات زندگیم مونده ایشون میگن بیش از ۵۰ درصد مردم تهران خونه‌شون اجاره میگم این آدم اگر در نخورد خرج نکرد لباس نخرید زندگیش گذاشت خونه بگیره عادلانه است که بهش بگیم یه همچین آدم ۷۰ ۸۰ مسئله اینه الذین فی اموالم حقم معلوم ۸۰ درصد مردم مشکل ایجاد کنه این دلیل ندارد مشکل سازم است دلیل نداره مشکل سازم است آقای حکیمی عرض کردم آقای محمدرضا حکیمی میگه آره ثروتمندا واجبه استاد برداشتشه به حقم است حقم هست حالا می‌خوای بگیر دنیا چه جوری مثلا حل میکنه یک کسایی یا یه جاهایی یه درآمدهایی یا میگن تا ۸۰ باید مالیات ۸۰ درصد درآمدتو باید مالیات بدی چرا زیاد داشتیم آره این درآمدی که تو داشتی از چی استفاده کردی از امکانات که تو جامعه بود یه بیچاره‌ایه که عرضه نداره تعزیه امکانات استفاده کنه عرضه نداره میخوام بگم راه های حالا نمیخوام دفاع بکنم که آقای دولت باید محدود کرد و امثال اینها با اختلاف حالا سرباز نکنه ولی دیدم زیر چشم داره یه جور نگاه عرض کنم خدمتتون که ولی به هر حال راه های دیگر دنیا هم یه جورایی به هر حال راه های پیدا کرده و اینکه برای اینکه اونا چی بکنیم یک مسئله‌ای درست کنیم که بره ۷۰ ۸۰ درصد مردم زیانباره از دلیلم نداره نداره اون یه چیز دیگری که می‌خوام بگم که حالا چی میشه قانون نیست دین پس از دینداری داریم همین خمس که میگه کس نداد کس آقا من میگم دارم دینی با خدام دارم ای جونش در خطره نکردم مخذه میکنه دقیقا مثل اینکه کسی داره تو آب غرق میشه من نرفتم نجاتش بدم مالیات حکومت ولی یک چیزهایی هم هست این دیگه از احکام مربوط به خدا هست خدا هست نکردی کسی یقه رو نمی‌گیره اینجا ولی یه نفر جونش از دست داد من می‌تونسته نجاتش بدی باید...