جلسه دوم: خرافه‌پرستی و باورمندی خردمندانه

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم

اخلاق باور و بحث دوممون خرافه پرستی و باورمندی خردمندانه باشه عرض کنم خدمتتون که باور خردمندانه در مقابل خرافه قرار داره خرافه یک از نوع باور ولی اگه بخوایم دقیق تعریفش کنیم با باور ماورایی که انسان براش دلیل نداشته باشه موجه نباشه به خاطر این باورش در واقع اینکه میکنم ماورایی مقص اگر من باور داشته باشم که برای مثال خربزه این خاصیت را داره ولی هیچ دلیلی براش نداشته باشم همین جوری بگم الکی بگم حتی این کسی به من نمیگه این خرافات پرسته در اینجا کسی این را نمیگه یا اگر باور داشته باشم که فلان غذا برای فشار خون خوب و اشتباه هم بگم کسی این را اینجا نمی گو این باور خرافه است این حرف من خرافه است حرفم اشتباهه دلیل هم براش ندارم ولی اینا رو بهش نمیگن خرافه اصطلاحاً یعنی آنچه که مربوط به طبیعت و تاثیرات طبیعی هست ما بهش نمیگیم خرافه خرافه یک چیزی از جنس دین دین مربوط به ماورای خرافه هم مربوط به ماورا پس باور ماوراییست حتی اگر من باور داشته باشم که مثلاً روی قله اورست که میگن آب در حدود شصت و خورده‌ای درجه به جوش میاد اونجا فشار خیلی کمه مثلا اگه خواستید تشریفه ببرید تخم مرغ را پای کوه آب بس کنید چون اونجا نمیشه بس کنید اونجا چون آب ۶۰ درجه به جوش میاد شصت و خورده ای درجه تخم مرغ آب پز نمیشه حرارت بیشتر میخواد خوب حالا من باور داشته باشم که نه در آب در ۱۰۰ درجه با یعنی حرف را قبول نکنم که دانشمندان میگن یعنی حرف دانشمندای و من ضدش باور داشته باشم باز این را به من نمیگن که تو آدم خرافی هستی یک حرف علمی را قبول نداریم یک سخن علمی را قبول نداره زیر بار علم نمیری اعتماد به حرف دانشمندان نداری قبول نداری تا آب در سطح دریا در صد درجه به جوش میاد نه در ۷ کیلومتر بالای به اصطلاح پدر جان خوب اینا رو بهش نمیگن خرافه بنابراین من اگه بخوام خرافه را تعریف بکنم اینگونه تعریف می‌کنم باور ماورایی که انسان براش دلیل نداشته باشه اینکه دلیل نداشته باشه میشه خرافه ولی ماورایی غذا فلان غذا در بدن این تاثیر را داره این از جنس طبیعت این را اصطلاحا نمیگنجه با اینکه اینم باورها بانک اینم باور از این باور از نوع امور طبیعی است باید از نوع ماورایی باشه مثلاً مثال من اگر بخوام بزنم خیلی سال پیش حدود ۱۰ سال پیش در شهر ری از بستگان فوت کرده بود و بعد ناهار رفتیم توی یک سالن و اونجا از در داخل شدم دم یک دونه نعل خیلی بزرگ رو زمین کوبیده است با میخ روی زمین کوبیده جلو در نعل خیلی بزرگ یه ز جام خوردم که آخه که کفششو جا گذاشت یعنی عرض کنم خدمتتون این برای چی اینجور شده چرا اینجا کوبیده مجبور شدم بپرسم که آخه این یعنی چه که اینجا این نعل اسب خیلی بزرگ جلو درد کوبیده شده این برام خیلی سوال گفتن این برای چشم زخمه خوب این دیگه تاثیر تاثیر طبیعی نیست این ماورایی که میگم مقصودم این است دانشمندان این امور را هر جا باشه علامت دین شمارنده اتفاقاً این امور را علامت دین اینو نشانه دین می‌شمارند مثلاً یک انسان نمایی حدود ۱۰۰ هزار سال پیش روی زمین می زیسته یک مثلا فسیل امثال اینها پیدا کردند چون تو منطقه به نام ناندرتال پیدا شده اون انسان نما را اسمشو میزارن انسان نمای ناندرتال دود سطح حالا سوال اینه که آیا این انسان نمای ناندرتال که قدش به راستی قد ما نبوده مغز سرش جمجمه‌اش کوچکتر از ما بوده و دیندار هم بوده یا نه دین هم داشته یا نه بسه مهمه تو مسئله دین که بگن که دین است کی شروع شده بشر از کی دیندار شده خب ببینید چه چیزهایی را علامت دینداری می‌دونن مثلاً یه وسایلی را میبینند با این مرده و اون وسایل را رنگ کردن قرمز کردن این رنگ قرمزی که به این وسیله کردها به هر حال دین شناسان فلاسفه دین از امور این گونه نتیجه میگیرند که انسان نما دین داشته این علامته دینداریشه هرچند بگو ما یک امر کاملا خرافی باشه این علامت دینداری است این مثال را برای این میزنم که عرض بکنم خرافه از جنس دینه یک و بنابراین هر کدوم از ما الان بهمون بگیم که آیا وسیله‌ای را رنگ کردن و همراه مرده دفن کردن این تاثیری داره نداره امثال اینها ممکنه بگیم هممون که خوب این یک خرافه است ولی دانشمندان میگن آدم چون قطعاً اون انسان از بین رفته نه اینکه ما بگیم از نسل او از خود دانشمندان میگن او از بین رفته و ما بدن حتی ۵۰ هزار سال پیش حدود تا ۲۵ هزار سال پیش که انسان نمای دیگری می‌زیسته به نام رومانیون او هم به اصطلاح از بین رفته و باز از نسل ولی باز گفته می‌شود او انسان هم دین داشته او هم دین داشته مثلاً از کجا مثلا غاری که زندگی می‌کرده نقاشی میکشیده گویا یه آیینی برگزار میشده فکر میکردن که مثلا عکس اون حیوانی را که میخوان شکار بکنند اگر بکشند این تاثیر داره در کارشون وقتی میرن پس آیین داشتن و این آیین را دینی به حساب میارن به تعبیر نتیجه این چیزها را ما بشنویم اینا فقط خرافه است نه دلیل عقلی داره من عکس یه حیوان را بکشم به دیوار غار این هیچ تاثیری در تحقق شکار من در موفقیت هم در شکار نداره قطعاً این تاثیر از نوع تاثیر طبیعی نیست مثل اون تاثیر نیست که مثلا من فکر کنم باعث می‌شود که فلان ویتامین بدنم تامین بشه برای مثال برای تیروئید خوبه هیچ دلیلی نداشته باشم اینجا خرافات گفته نمیشه ولی اونجا که یک عکس تاثیر بذاره توی اون دیگه تاثیر طبیعی نیست ما برای به چه دلیل ما اکنون را خرافه می‌دانیم برای اینکه ما نه دلیل عقلی و نه دلیل نقلی برش نداریم این به اصطلاح حالا که گفتم از جنس عرض کردم از سنخ ایتو کارها را دانشمندان از صنف دین میدونن از اینا نتیجه می‌گیرند از هر زمانی که مثلاً تعبیر یه نویسنده غربی اینه نمی‌خواد بگه از زمانی که انسان خلق شده میخواد بگه از زمانی که مثلاً با تکامل فرا درد تکامل ما به شکل انسان درآمدی تعبیرش اینه که از زمانی که انسان انسان شده از زمانی که انسان انسان شده این تعبیر را به کار میبره دین داشته از زمانی که انسان انسان شده انسان دین داشته والدین را وقتی که ما میریم و میگیم خوب به چه دلیلی دین داشته به شمار دلایل چیاست چیکارا می‌کرده که دین داشته هرچی شماره ما حداقل خرافه به حسابش میاریم یعنی طبق تعریف که بله کردم باور ماورایی بی دلیل باور بی ماورایی که من دلیل و برهان براش نداشته باشم شود به اصطلاح خرافه و اگر اینجوری باشه اصلا به حرف دانشمند درست باشه اصلاً دین با خرافات آغاز شده یعنی حداقل از اینجا آغاز کنیم بشر دینش با خرافه مثلاً هیوم میگه دوتا کتاب ازش در این باره به فارسی ترجمه درباره دین و او معتقد که آغاز شده است دین اولیه انسان شعر بوده و بعدا کم کم کامل شده دین و دین توحیدی به وجود آمده امثال اینها وقتی میگن شرک یعنی همون دین در حد خرافه این گونه و تاثیرات بنابراین اگر از یک کسی مثل هیوم بپرسیم می‌گوید که قبل از اینکه دین یه شکل عقلانی به خودش بگیره شکل خرافی داشته و حتی ایشون میگه که من نمیتونم بپذیرم که قبل از اینکه انسان غارنشین بشه یا کوخ نشین بشه یه دوره کاخ نشین بودهنمیتونم بپذیرم و بنابراین ادعا میکنه که دین از اون خرافه از اون حالت شروع شده و کم کم کامل شده حقیقتش اگر ما بخواهیم آنچه را که دانشمندان این رشته میگن بهش اعتماد بکنیم یعنی شواهد باستان شناسی امثال بگیم اینا درست میگن تنها شاهدی که ما عکس این داریم متون مقدس اونم متن مقدس که می‌گوید که مثلاً انسان را خداوند دفعی خلق با گل مثلاً حضرت آدم را خلق کرد و حضرت آدمم که پیامبر بود و موحد بود بنابراین دین از توحید آغاز شد دین از مثلا اینجور نبود که از خرافه سطح پایین شروع بشه دین از توحید آغاز شد ولی به صورت اینطوری پایین و بالا می‌رفته هی میومده یه مرحله پایین دوباره این هم شواهد و یعنی ترس برخلاف آنچه که یون گفت نه این جلو چشم ماست که دین حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام یک دین توحیدی بوده ۴۰۰۰ سال پیش در حالی که در زمان حجاز قبل از ظهور پیامبر اسلام قطعاً اون دین پایین آمده بوده بنابراین اون مثالی که زدی آقای دیوتی هیوم که گفتی من نمیتونم باور کنم که قبل از اینکه انسان کوخ نشین بوده باشه کاخ نشین بوده باشه من باور کنم من میتونم باور کنم کاملا طبیعی است همین الانم جلو چشمم هست اگر می‌خواید ببینید نزول دین را خرافی شدن دین را حداقل شیعه سخن ائمه دو شخصیتی مثل امام علی علیه السلام کاملا تاکید بر خرد و باور خردمندانه است کاملا ها بله بله ببینید از امام علی علیه السلامه خیلی مهمه هر دانشی که عقل تاییدش نکنی گمراهی لای یعقله گمراهی هست تو کتاب شریفم فرمایش آمد خوب اگر کسی بگوید شیعه منسوب به امام علی علیه السلام است و کتاب شریف غرالکم را ببین همین کتاب کتاب که من خیلی بیش از نهج البلاغه به سخنان حکیمانه امام علی علیه السلام جملات حکیمانه است و به نظر من حداقل من فکر می‌کنم زیباترین کتاب روایی شیعه کتاب غربی است خیلی زیباست این کتاب و تنها کتابیه که حداقل من میگم اول تا آخرش را قبول دارم روایت کتاب های روایی دیگر را هیچ کدومش نیست که اول تا آخرش را بگم بهترین از عالمان بپرسیم بهترین کتاب کدوم کتاب کتاب روایی ما اون‌ها میگن کتاب کافی الکافی مثلاً یک فیل خوب حالا چرا میگم ملاکم چیه ملاکم مثلا تو همون کتاب اینجا به مناسبت اون روزی که مثلا میخواستم بحث بکنم که رگه های نژاد پرستی در متون روایی شیعه بحثی داشتیم اونجا گفتم حتی تو اصول کافی اینکه شیعه از گل متفاوتی غرق شده روایت نمونه بگم روایت خرافی برای نمونه تو بهترین کتاب ما سنگ همچین چیزهایی هست تو کتاب بهترین کتاب که کتاب کافی هست یه حدیث داریم به نام سلسله الحمار حمار یعنی جناب اسمش ببریم بله بله ها بزار بگم انگلیسی الان کسی که میخواد بگه یه خورده علم دارم اینا حداقل ۴ تا ۵ تا کلمه انگلیسی اصطلاح سخنرانی کرد تو دانشگاه مفید البته رشته اقتصاد بود و بحثش خیلی شرکت کرده بودیم گفتن سخنرانی چه جور بوده اینا گفتن من نفهمیدم من از سخنرانی چیزی نفهمیدم ولی فقط فهمیدم که انگلیسین ضعیفه من خودم فهمیدم که انگلیسی خیلی قوی نیست تو این آقا یک کلمه فارسی یک کلمه انگلیسی حدیث سلسله الحمار اینه و تو بهترین کتاب اومده ببخشید قصد مسخره کردن ندارم ها اگه کسی خندید مقصر خودشه من تقصیر ندارم میگن اون الاغی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله سوارش شد الاغ گفته چی اولاد اون الاغ اسمش کار ندارم نه نه نه الاغی که الاغی که ازت محمد سوارش شده گفته شنیدم از پدر اونم از پدرش اونم از پدرش از پدرش از پدرش تا الاغی که تو کشتی نوح بود که حضرت نوح یک دستی پشت کمر من زد و گفت از نسل تو الاغی به وجود خواهد آمد که پیامبر خاتم سوارش میشه این حدیث را بهش میگن حدیث حدیث سلسله الحمار یعنی سلسله راوی هاش الاغ اند دیگه حالا شجاعت میخواد اینا رد کردن توجه فرماد بزرگی بسیار بزرگی میگویند حالا اگه خواستید مثلا مرحوم آقای محمدرضا حکیمی علامه حکیمی حالا خودش میگه اگر حدیث یا آیه بر علیهش یک برهان بدیهی الم ماده و بدیهی الانتاجی داشته باشیم یعنی یه برهان داشته باشیم که هم به لحاظ ماده برهان یعنی محتوای برهان کاملا روشن و بدی باشه به لحاظ نتیجه اش هم ماده و صورتش همه چیزش روشنه روشن باشه کنار میزاریم اگه روایتی اینجوری داشته باشیم ولی فوری بعدش میگه ولی تاکنون کسی ثابت نکرده که روایات ما یا تو متون ما یه همچین روایت را آیه‌ای داریم که همین حدیث برهانی اقامه نکرده و نشون نداده می‌خوام بگم بهتون که فضا چه شکلی است خرافه و از کجا خب عرض کنم که اولا ما هم به هر حال با توجه به محیط مون که روستایی بوده و اینها الاغ نر اصلا فرزندشو نمیبینه الاغ ماده فرزندشو میبینه و باهاش هست آخه نر اصلا نمیبینه که بهش بگه که پدرم چی گفت و پدر و این سلسله سند حفظ بشه مهم نیست مهم اینه مهم اینه که اینا چیکار کنم که آقا شما که میگید تو کشتی نو فقط دوتا الاغ رفت و بقیه الاغ های عالم غرق شدن خوب الاغی هم که من سوار میشم از نسل هم الاغه نه الاغی که پیامبر خاتم سوارش شد الاغ که همه مردم سوار میشن از نسل همون الاغ پس دیگه لازم نیست که مثلا یه همچین من به شما بگم اگر بگم شبیه همچین چیزهایی هم مقاومت میشه که رد بکنی و امثال همین امروز تو یک جایی دیدم که نوشته بود که یک حضرت علی با یک یهودی خیبر یه آخوندی داشت میگفت شده بود یا حضرت علی با یک یهودی خیلی بدی داشتن با هم یه جایی میرفتند و به یک نهر آبی رسیدن و عرض کنم خدمتتون که یک یهودی خیبری یک چوب انداخت روی آب و یه چیزی گفت و از روی آب رد شد پاشا رو چوبه یک دفعه دیدند که امام علی هم یه چیزی گفت که آب تبدیل به سنگ شد از روش یهودی خیبری گفت که چی تو گفتی که آب اینجور شد گفت تو چی گفتی گفت من اسم اعظم خداوند را گفتم امام علی گفت که اسم اعظم خداوند چیه گفت اسم اعظم خداوند جانشین اسم جانشین پیامبر خاتمه خود من جانشین اون پیامبر خاتمم به اسم خودمو گفتم من همونم که تو گفت کانال روایت داریم آقا میدونم روایت داریم من که میتونم روایت داریم ولی قسمت قابل توجهی از روایاتمون ببخشید چیزه ناجور خرافه است ناجور به من بگید به اصطلاح روایت داریم تمام این چرندیاتی که تبدیل به کلیپ میشه و پخش میشه هیچ کدومش نیست که روایت نداشته باشیم همش روایت داریم بدون روایت که کسی بر اساس روایت هم آخه عقلم دادن حدیث لاروات امام علی علیه نه قادی کنید حدیث را نقل نکنید حدیث یا در روایت داریم از امام صادق علیه السلام یه حدیثی که فکر کنی و بفهمی بهتر از هزار تا حدیثه که نقل کنی نفهمیده نفهمیده داریم خوب بخوام بگم چیزها را به اصطلاح زیاد داریم بسیار خوب حالا عرضم این بود ببخشید حاشیه مقدار رفتم حالا به مناسبت نبود میخواستم توضیح بدم مقصودم از خرافه ایناست این چیزهاست مشابه البته البته باید برسیم که باورهامون را تعریفش که رد شدیم یه بار چک بکنیم و ببینیم کدومش واقعا دلیل داریم برای کدومش دلیل نداریم و خرافارو به اصطلاح جدا کنیم و روشن بشه از اونجا شروع شد که گفتم بلدی شیعه امام علی بهترین کتاب کتاب خودش را پیرو علی میدونه واقعا کتاب نمیذاره کسی اطلاع داشته باشه که دین تبدیل بشود به خرافات و نباید کتاب را بخونه شما توی کتاب عجیب‌ترین سخنان در مورد عقل احدینوچی درست نمیکنه مگر خردمندانه را دور بریزی از دین هم میگه روایت آیا هر چیزی باید به عقل عرضه بشه و نمیتونه خوب این کتاب نباید اجازه بده که ولی خوب خرافه تا دلت بخواد تو جامعه ما میخواستم بگم نزول دین و خرافی شدن دین یک سطح لبنان یک سطح یه خورده بهتر است شیعه لبنان نه الان کاری نداشته باشید که جنگ و خونریزی و اینها ولی به هر حال آلمانی که در لبنان به وجود آمدند مثل علامه فضل الله امثال اینها سطحش حرفاشون معذرت می‌خوام با سطح عالمان قم یه مقدار فرق داره یه مقداری فرق داره سطحش بالاتر چندین عالم شیعه در اونجا داشتیم بعد سطح فکری شیعه لبنان از اون وقت ما با مثلاً شیعه داریم توی بنگلادش مثلاً او دوباره سطح خیلی خیلی نازلی هست اون خیلی دیگه نازله مثلاً سوال کرده از مرجع تقلید حالا ببینید مشکلش چیه سوال کرده که من تیمار می‌کنم اسبی را که روز عاشورا تا تزریق در میاره اسبی که نقش ذوالجناح را روزه عاشورا سال به سال چه میکنه من تیمارگرش هستم اجازه دارم جلویش بشینم یا نه مسئله پرسیده از عالم قم و مثلا در این سطح بگذری یه چیز ادبیش رو هم که نمیگم که حال گفتم قبلا به مناسبت این راه شاگردی داشتم اهل بنگلادش فوق لیسانس زیست شناسی اونجا خونده بود اومده بود طلبه شده بود در قم و منم یه مقداری باعث شده بود که رابطه با هم داشته باشیم بله بنگلادش اون وقت میگفت که پدرم رفته بود توی مجلسی همین مجلس شیعیان اون وقت یه دفعه وقتی نشسته بود یک دیس سردین و اسب آورده بودن جلوش و گفته بودن بفهمیم برخورد که این مال برای اینکه ترسی که خودش را شیعه علی می‌دونه که صاحب کتاب هست ممکنه مذهبشم نزول بکنه به این حدم برسه که مثلا فضولات ذوالجناح را مستحب بدون خوردنش را و متبرک بدون و امثال اینها خوب باشه چیزی امکانش هست برخلاف حرف هیوم که میگه نه نزول ممکنه رخ بده بنابراین خیلی محکم نچسبیم برای این بگم که چون ما شیعه علی هستیم و علی صاحب هست پس شیعه بودن ما خرافیه و ما اصلا کاری نداریم با کتاب ما کاری نداریم با اون و شاید اکثریت جامعه اصلا با او کتاب هم آشنایی البته نهج البلاغه فوق العاده من از حیث اخلاقی بودن از حیث حکمت بودن عرض کردم و از این حیث که حداقل من دائما کنار دستمه و دارم باهاش می‌کنم من ندیدم روایتی که حتی یه ذره تردید دربارش برام به وجود بیاد از این حیث این کتاب رو عرض کردم خدمتتون تعریفش کردم امری که باوری که ماورایی باشه و دلیل براش نداشته باشیم در مقابل این معلومه دیگه باوری که به اصطلاح براش دلیل داشته باشم من باور ماورایی که براش دلیل داشته باشم بهش میگم اعتقاد صحیح در مقابل خرافه که حالا یه اعتقاد صحیح تو همه ادیان بلااستثنا حداقل مقصودم ادیان زنده است ادیان تقسیم بکنیم ما تقسیم میکنیم به ادیان مثلاً ابتدایی و ادیان پیشرفته ادیان پیشرفت ابتدایی مثل ادیان که الان تو آفریقا هست اسکیموها دارند سرخ با داشتن قبایلشون اینا اینا پر از خرافه است پر از خرافه است مثلا اگه باورشون فتیش چیه که سنگ پیدا میکنه سنگ مثلا شکل پرنده است میگه که این سنگ میتونه کمک به من بکنه دنبال خودش برمیداره شانس میاره برام چی بهش میگن فتیش چوب پیدا میکنه که این شکلیه یه چیز هندونه تو اونجا هست یا مثلا تو تم یعنی مثلا قبایل فکر می‌کنند که یه حیوانی تو تم قبیله‌شون هست مثلاً یه قبیله فکر می‌کنه که با روباه ارتباط داره یا با فیل ارتباط داره احترام خاصی برای فیل قایلن مثلاً گوشتشو نمی‌خورن امثال اینا یه قبیله مثلا میگه با کانگورالیا بومی نوسترالی هستند ارتباط دم هست دم پرستی حالا هفت هشت ده تا باور مهم تو تم تابوت تابو مثلا یه چیز اینا تو ادیان ابتدایی است و پر از خرافه است اینها هیچ کدام عقلانی نیست همین الانم توی جهان هست ده تا باور هست که برمی‌شمارند که توی مثلاً یکیش آنمیسمه آنیمیسم یعنی روح دارند گاری یعنی اینکه فکر بکنیم کوه روح داره وقتی آتشفشان فوران کرده کوه عصبانی شده عصبانی شده رودخانه وقتی فوران کرده و داره چی میکنه و خونه ها را میبره رودخانه عصبانیه اون وقت با رودخانه باید برخورد مناسب بکنی مثلا قربانی بهش بدی که گاهی توی انسان می‌انداختند توی رودخانه که قربانی بشه اهدا کرده باشند که به اصطلاح آرام بشه راضی بشه از خشمش کم بشه اونا می‌خوام بگم این‌ها باورهای خرافی تو ادیان ابتدایی تو ادیان پیشرفته خوب کمتر هست ادیان پیشرفته‌ام به دو دسته تقسیم میشن ادیان در واقع خاموش زمانی بودند و از بین رفتن و ادیان زنده ادیان زنده ادیان پیشرفته ای هستند که پیرو قابل توجهی دارند حالا میخوام توضیح دادم که این مسئله را شروع کنم ببینید ادیان پیشرفته که الان تو دنیا ۱۱ تا دینن به قول مشهور و برخی هم میگن ۱۲ تا اگه بخوام از تیم میترش بگم هندو بودا جنگ سیک زرتشت کنفوسیوس لات ۸ تا درسته یهودیت مسیحیت اسلام ۱۱ تا شد ادیان زنده که گفتم برخی ۱۲ تا می‌دونن مورخان ادیان چند دهه اخیر بهائیت هم اضافه کردن گفتن بهاییتم یکی از ادیان زنده جهان ادیانی که شمردن مثلا آینه سیک توهین ۵۰۰ سال از عمرش می‌گذره و خوب کسانی که ماها که اعتقاد داریم محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خاتم بوده قاعدتاً میگیم اون دین بر باطله بله مقصودم حق و باطلش نیست اونایی که میگن مورخ ادیان کاری با حق و باطلش ندارن میگن دینه و به نظر من هم یعنی اینکه من که میگم دینه هر چند کتاب درباره ادیان نوشتم و ۱۱ تا دینو بحث کردم می‌دونم که باید بهاییتم آخرش بحث بکنم ولی مشکلی اینه که اگر بخوام اضافه بکنم عنوانش باید این بنویسم فرقه ضاله بهائیت من باید اون وگرنه اجازه نمیدم نمیتونم بنویسم دین بهائیت بنویسم فقه ذاله بهائیت دیگه نباید برم سر کلاس درس بدم کس که اینجوری بنویسه که نباید بره سر کلاس درس بده درس تاریخ ادیان بده درس گزارش بدم یا نیست من نباید بگم هر که میشنوه حرفا را میشنوه که ضاله هست یا ضاله هیچی نیست نه ما مسلمان ندارد عرض کنم خدمتتون که به نظر من تو اون ادیان دیگری که گفتم ۱۱ تا دین برشمردم پایین تر از بهائیت هم هست نمره بالاتری بهش میدم نسبت به آیین جنگ که تونده نه من که میگم یه دینه که اصلا کاری با حق و باطلش ندارم که من دارم اصلا بی طرف میگم یه دینه ولی باطله این شمع حق نداره کلاس میگم اینه این اعتقادات این کتابشه اینم اعمال شه بله داوری هم نمیکنم دانشجو فکر نداره عقل نداره نداره میفهمه که بناست من نباید بگم که نباید بگم و باید صلاحیت صلاحیت می‌افتم دانشگاه باید آخه فرقمدار باید رشته هر رشته‌ای فرق داره من وقتی که خوب اینجا بخوام صحبت بکنم من هیچ وقت نمیگم فرقه ضاله بهائیت بهار حالا چی هست هرچی هست میگم راست اگه چشم خوبه میگما من باور ندارم مثل اینکه ایشون زاده نه مبا اشتباه نشه میخوام ادبیات را بگم و چه جوری باید صحبت کرد و چه جوری این را وگرنه بله من که آره اسلام را بدترین دین میدونم قرائت خودم از اسلام عرض کنم خدمتتون که خودم بهش رسیدم این را برترین دین میدونم بسیار خوب این ۱۲ تا یا ۱۱ دادیم وقتی میخواهیم مطالعه بکنیم دو تا مرحله داره چون همه این متون یه چیزی داره به نام متن مقدس دین ما میشه قرآن مجید یه انسان وقتی ایمان میاره و قبول میکنه اسلام را و به نظر خودش فکر میکنه یک فرایندی طی میشه تا این قرآن مجید را بپذیر قبل از اینکه این قرآن مجید بپذیره جبزاری در اختیارش هست چه منبعی در اختیارش هست غیر از عقل هیچ چیزی نیست هنوز قرآن حجت نشده که هنوز قرآن حجت ببینید من باید یه چیزاییو برم فکر کنم بپذیرم مثلاً خدای یگانه‌ای هست پیامبری به نام محمد صلی اللهفرستاده این محمد کتابی آورده این کتابی که اکنون در دست من هست و خدا قرآن مبین که خدا مترجم را آقای تازه مرحوم شدند خداوند رحمتش بکنه و با اولیای خودش محشور کنه که به نظرم خیلی قشنگم این اسم را انتخاب کرده آقای مرحوم آقای مهندس طاهری که پدر بزرگوار آقای مهندس فریده طاهری هستند خوب این چون من باید اول جلسه میگفتم و طلب رحمت براشون می‌کردم فراموش کردم و الان که قرآن را دیدم یادم اومد زحمت کشیدن برای این کتاب خداوند رحمتشون بکنه کتابی که اکنون دست منه همون کتابیست که حضرت محمد از طرف خداوند آورده وقتی ۴ تا مسئله حل شد تازه منبع من می‌شود دو تا الان یکی بود الان شد دوتا بنابراین آموزه‌های دینی را تقسیم می‌کنم به بنیادین و غیر بنیادین اوناش که مربوط به قبل از اینه که این کتاب حجت بشه اسمشم بنیادین اونایی که مربوط به بعد از اینه که این حجت شد اونایی که مربوط به اسمش من میزارم اسم از خودمه بنیادین بنابراین آموزه‌های دین تبدیل می‌شود به بنیادین و غیر بنیادین تعریف روشنگری کردم خدا رسالت حضرت محمد اینکه حضرت محمد کتابی آورده این کتاب موجود همون کتاب محمد کتابی آورده باشه نمونده باشه کتاب جعل کرده باشه و گفته باشه اسمش قرآن پس این دو تا از هم جداست حالا حالا من کوتاه گاهی میگم که این کتاب همون کتابی است که حضرت محمد از طرف خدا آورده اینا آموزه‌های عقیدتی بنیادین غیر از اینها آموزه‌های چه ربطی به بحث خرافه داره آموزه‌های عقیدتی بنیادین تا براش برهان عقلی نداشته باشی اگه نداشته باشی خرافه است حتما باید فقط براش برهان عقلی داشته باشه چون هنوز قرآن یعنی شما یک عقل و یک نقل نداری دو چیز در واقع حالا اصطلاح خودم بخوام به کار ببرم ما دوتا پیامبر گاهی میگم داریم پیامبر باطن پیامبر ظاهر تا قرآن حجت پیامبر ظاهری در دست من نیست من فقط پیامبر باطن را دارم فقط پیامبر باطل را دارم آموزه‌های عقیدتی بنی ثابت میشه اونا در صورت البته قبل از اون آموزه های عقیدتی بنیادین یه چیزای دیگری دارم که اونا با فطرت ثابت میشه چرا مثلا میخوام ببینم که این فرد واقعا پیامبر خدا هست یا نیست اخلاق و کردار رفتارشو می‌سنجم اونا رو با چی می‌سنجم با امور فکری که اخلاق مثلاً حقوق انسان‌ها رو با اون سنجم به هر حال تو آموزه‌های عقیدتی بنیادین اگر یه جایی من برهان نداشته باشم آدم خرافه پرست بزار یه مثال براتون بزنم تو مسیحیت تو مسیحیت مثلاً آموزه تثلیث یا تجسد خدا عیسی مسیح چیه اینجا گفتیم محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست اذان عقیدتی بنیادین بود قبلش باید ثابت شده باشه تا قرآن حجت بشه این را برای چی میگم برای اینکه شما نمی‌تونید بگید که من می‌گویم محمد پیامبر خداست من می‌گویم خدا هست من می‌گویم خدا عادل است من اینا رو میگم چون قرآن گفته احمد داره اینو بگی اگه اینو گفتی میشه خرافه پرست چون اینا مربوط به قبل از حجیت قرآنه اینا رو باید براش برهان داشته باشیم دلیل داشته باشیم حالا این را مثال را برای این زدم که مثلاً کسی که میگه تثلیث میگه خدا مسیح خداست که جسم گرفته اومده روی زمین برای مسیحیت مسیح شخص مسیح آموزش بنیادین یا غیر بنیادین بنیاد که درسته پیامبری پیامبره باید حتماً دلیل داشته باشه نمیتونه بیاد بگه سری از اسرار الهیه که توی متن نامده نه حق نداره اینو همین جا اینکه شما کسی بیاید و بگوید محمد صلی الله علیه و آله یه موجودی است که برای همیشه ها یه موجود جایگاه این گونه یک موجودی که در واقع حتی شریک در خالقیت بوده خلق میکرد محمد بود وقتی خواستین اینجور چیزها بگی اینا را باید قبل از قرآن دلیل عقلی براش بیاری برهان عقلی تنها هم برهان عقاید به درد میخوره اگه نداشتی خلافت دیگه نداشتی خرافه است اما آموزه‌های عقیدتی غیر بنیادین غیر از اینایی که گفتم قبل از متن این‌ها می‌تونه دلیلش دلیل عقلی باشه می‌تواند دلیلش دلیل نقلی باشه چون الان دیگه قرآن حجت شد اگر قرآن مجید گفت که مثلا فرشته است فرشته هست من هیچ دلیل عقلی بر وجود فرشته ندارم ولی خرافه پرستم نیستم چرا چون قرآن جلوتر برام ثابت شده که کتاب خداست فارس این قرآن ثابت شده بد می‌گوید ای کتاب جمله معروف حالا اینجور بگیم می‌گذره محمد خاتم پیامبران است یه باور دیگه یه باور ولی اونجا دین نیست میتونه محمد پیامبر باشه قرآن را هم آورده باشه ۱۰۰ سال دیگه ۲۰۰ سال دیگه هم یه پیامبر دیگری میاد ولی الان برای من حجت باشه پس حاتم بودن پیامبر اسلام به اصطلاح آخر بودن این آموزه عقیدتی غیر بنیادین و بنابراین دلیل نقلی براش کفایت میکنه تقسیم را برای این کردم که بگم که همه آنچه که ما باور داریم لازم نیست دلیل عقلی براش حتماً داشته باشیم برخیش اونایی که غیر بنیادینه باید دلیل یعنی دلیل نقلی هم کفایت می‌کنه دلیل نقلی هم کفایت میکنه مثل مثلاً حالا اگر کسی بگه امام ها چرا ۱۲ تا به عنوان مثال گفتم که مسیر را مسیر را ترس کردم که فرض کنیم با عقلم ثابت کردم خدا هست خدای یگانه عادل چی هست ای خدا قطعاً شخصی به نام حضرت محمد را فرستاده با عقل من ثابت کردم که این حضرت محمد یک کتابی آورده با عقل ثابت کردم که این کتاب همون کتابیست که از طرف خدا حالا بعدش میگم آن کتاب گفت در مورد آموزه های عقیدتی غیر بنیادی هرچی گفت من دیگه می‌پذیرم فقط یه مسئله است اونی که همین‌هایی که درباره آموزه‌های عقیدتی غیر بنیادینم میگه یه مسئله دیگه و اون اینکه عقل نباید ردش بکنه خرد ستیز نباید باشه همونارم عقل نه فرق بین اینکه بگم من نمیدونم ما هم عقل من میگه من درباره خاتمیت حضرت محمد ساکت هم حرفی برای گفتن ندارم و یه وقت میگه که نه این محال است که همچین چیزی باشه اگر گفت مهارت است اگر شما پذیرفتی خرافه را پذیرفتی قرآن مجید میگه که الرحمن درسته الرحمن خداوند رحمان یه تختی داره که روش لم داده یعنی شد عقدم میگه که نمیشه که اگه خدا روی بده حتماً باید جسم داشته باشه حتماً باید محدود باشه تو نمی‌تونی هم بی‌نهایت همه جا هست همه جا حضور در ضمن جسم و محدوده و روی تختم لم داده آیه قرآن نمی‌پذیرم نمی‌پذیرن که بگم تو قرآن نیست تحویلش میکنم یعنی عرش را معنی میکنم عرش نه تخته مقصود هستی ظاهرشو نمی‌گیرم تحویل میکنم بنابراین نه زیر بار چی آموزه‌های عقیدتی غیر بنیادین را اگر دلیل نقلی قطعی براش داشته باشیم ۲ خرد ستیز نباشد خرافه نیست اگر یکی از این دو تا شرط را نداشته باشه خرافه یا دلیل عقلی نقلی قطعی براش نداشته باشیم یاد داشته باشیم ولی به عقل بگه این نادرسته میشه خرافه حالا اگر بخوام به اصطلاح یک یک باورهامون را بسنجم آیا برای یک یک باورهامون ما این نظامی که چیدم به این شکلی که گفتم بنیادین یا غیر بنیادین بنیادینش باید حتماً دلیل عقلی داشته باشه غیر بنیادینش باید یا هم دلیل نقلی قطعی داشته باشه هم غلط ستیز نباشه اینجاست که شما از آقای مثلا آقای حیدری آقای سید کمال حیدری مثلا میشن آیا شما برای تولد امام زمان دلیل دارید یا ندارید دیگه تو کلیپ‌ها و اینا چند پخش شده خیلی دایی جان ندارید باید یه مسئله است باید توجه بکنیم من این مسیر را طی کردم خدا را ثابت کردم با عقل ثابت کردم که محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست ثابت کردم که قرآن این کتاب موجود همون کتابیست که حضرت محمد به فرضها اینا رو که الان همینجوری دارم هر کدوم از اینها از جابجا کردن این کوه البرز مشکل تره نه نه دارم میگم به فرض این یعنی شده و یعنی هر کدومش مصیبت داره وقتی ثابت کردیم اون موقع میگم این کتاب به اضافه حضرت محمد سخنانش ثابتم کرده که ائمه‌ایم هسته که سخنشون حجته و موقع یک یک باید این ائمه رو کار بکنیم و بگیم که این امام را امام قبلی خبر متواتر قطعی داریم که نصبش کرده اون یکی تا میرسیم به امام دوازدهم اونجا دیگه مصیبت میشه که بخوای ثابت کنی که همچین کسی که تو جامعه نبوده ندیدنش عموم مردم متولد شده و به اصطلاح هم روایت داشته باشی همتاریخی داشته باشی که او متولد شده و اینا را نداشتی و ادعا کردی می‌شود خرافه دیگه اگر نداشتی داشته باشی بخوام یه خورده شدت حمله به ایشون نه بگم حق داره ایشون اینجور بگه حق داره سوال کنه آیا دلیل دارید یا دلیل ندارید آیا دلیل دارید یا دلیل ندارید و جان تحریک کنه جامعه علمی را پاک کنید اینجوری بگید به خودم هر کس میگه آیا دلیل داری بنده عرض می‌کنم یه قسمت از به اصطلاح بحث مهم شیعه را کار نکردم یکیش این مسئله زمان من کار نکردم تولد امام زمان اینکه چی بوده قسمت ها کار نکردم تخصصشم ندارم شما حق دارید از من وقتی که بیاید اینجا و چون می‌خوام امروز قسمت آخرش رو یه خورده سر صدا شما را در عرض کنم خدمتتون که راجع به امام زمان نیست دو عصر حاضرم آقای مدرسی مکتب در فرایند تکامل که از عجایب روزگار اینه که این کتاب زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی اجازه نشر پیدا نکرد زمان احمدی نژاد اجازه نشر پیدا کرد چرا فکر میکنید چرا چون اونایی که تو وزارت ارشاد زمان آقای خاتمی بودن می‌فهمیدن کتاب چی میگه زمان آقای احمدی نژاد نمی‌فهمیدن چی میگه اگه می‌فهمیدن اجازه چاپ نمی‌دادند البته من اگه باشم میگم چاپ بشه حرف داره بیاد جوابش بزنه هرکس حرف حسابی داره بیاد جواب بده کی چاپ بشه هیچ مشکلی نداره اصلا نباید سخت گرفت حرف حسابی داره جواب ولی میخوام بگم این قضیه را که آره یک کتاب ناشرم پول داده و گفت که دادن به وزارت ارشاد یه جمله یک چهار خط این کتاب وزارت ارشاد کسی که دیده گفته این چهار خط باید حذف بشه چهار خط یه اصطلاحی هست تو حوزه و اینها میگن مثلا اینجا منبر رفتی این قسمت منبر یعنی حرف بی دلیل دیگه این آقای ناشر که خودشم آدم فاضلی هست آدم درس خوانده است گفت که این چهار خط اون کسی که ارزیابی کتاب را کرده یا منبری بوده یا پا منبری بوده یا منبری بوده یا پا منبری تو بقیه کتاب منبر نرفتی این چهار خطو منبر رفتی به این خاطر اون فهمیده باقیشو نفهمیده اجازه نمی‌داد اگر باقیشو فهمیده بود اجازه چاپ نمی‌داد این چهار خطا فهمیده چرا چون تو منبر رفتی بود خوب بود این قسمت فقط فهمیده باقیشو نفهمیده و حق بود درست هم بود و گفتیم خب حذفش کنید چهار خطی که ما منبر رفتیم به اصطلاح حذف بشه و خب این کتاب آره مکتب در فرایند تکامل مهمتر از اون کتاب که میگید ایشون مثلاً فرضش بر اینه که عرض کنم که ضرورت باعث شده آرام آرام آرام آرام که پیشرفته که قائل به همچین چیزی هم بشن با علم به یعنی مکتب آرام آرام کامل شده و یه همچین اعتقادی هم به وجود آمده راجع به این قضایا من هیچی نمیگم دلیلشم اینه میگم کار نکردم شما به من حق دارید کسی اگر از این جمع تو عضو کانال من هست میدونه که من شبانه روز نیست که چند تا روایت نیارم توی کانالم از همه ائمه روایت زیاد میاد حق داره آقای علویها آقای علوی عضو کانال هستید حق داره ایشون اعتراض کنه بگن که اگر کار نکردی که امام جواد چه جوریه امامه روایت چه جور روایت نداره مبنا بکنم مبناش اینه که من از پیامبر ظاهر این انتظار را دارم اینم قبلاً اینجا بحث کردم یه بحث اینه که چه نیازی به پیامبر ظاهر داریم با توجه به وجود پیامبر باطل پیامبر ظاهر کار اصلیش اینه که پیامبر باط را بیدار کنه کار اصلیش اینه تلنگر بزنه وقتی من اون روایاتی که می‌بینم و نقل می‌کنم می‌بینم پیامبر باطن هم همین را میگه و بنابراین اگر امام چیزی نقل شده بود ازش که پیامبر باطن ردش میکرد اونا نقل نمیکنم اونو نقل نمی‌کنم اگه چیزی نقل شده بود که همراه بود با پیامبر باطن نقلش می‌کنم بقیه شو چی آره بقیش مشکل نداره که یه وقت یه چیزی گفته در مورد اینکه نماز اشتباه شده بود اشتباه هم اگه شده بود چون حق الله حق الله ساده است اگه اشتباه کرده بودم اگه یه روایتی از امام جواد فرض کنید من کار نکردم درباره امامت امام جواد کار نکردم یه روایت داره در مورد نماز میگه مثلا تسبیحات اربعه رو یه بار کافیه اگه اینا گفت که میگم خدا پدرتو بیامرزه من سه بار سختمه یک بار حتما میگم و کافیه صادقیه توی نماز اما در مورد حق الناس اون چیزی که مربوط به چیه او اگر حرفی که زده اونجا عقلم داوری داره برخلاف حواست اونجایی که در مورد حق الله صحبت میکنه اونجا عقلم حرفی برای گفتن نداره هیچی نمیگه عقل من سه بار بگو تسبیحات برای یک بار بگو عرض کردم هیچی نمیگه ولی در مورد اینکه آیا فلان کس را باید اعدام کرد نباید اعدام کرد فلان کس را شلاق باید تازیانه زد نباید زد فلان کسو زندان باید کرد نباید کرد چیکار با عقلم خیلی هم چالا که حرف داره برای گفتنش جداست اینجا که حرف داره اینجاشو با عقلم می‌سنجم اونجا بنابراین برا من بخوام بگم گیر ندیدش اشکال از خودم دفع بکنم که با اجازه تذکری هم دادن که ساعت اصلا که باورهای ما باید سنجیده بشه خودمون باید بسنجیم کدامش دلیل داریم براش این نوعی که گفتم کدامشه دلیل نداریم واقعاً این باورهایی که داریم دلیل داریم یا دلیل نداریم یا یا تا اینجا گفت صحبتم این بود دلیل داریم یا دلیل نداریم اما یه چیز دیگر کجاهاش ما باور داریم و دلیل داریم او دیگه او بدتر از خرافه است ما بد خرافه اونیه که دلیل براش نداریم اما اگر باوری داشته باشی که دلیل بر ضدش داشته باشی چه دلیل عقلی چه قرآنی مثلاً چون نقره قطعیته نحوه قطعی حالا من یه مثال میزنم با اجازه آقای که تا هفته آینده اشغال بکنید الان اشغال بکنید وقتی که میگی همین الان یا ابوالفضل یعنی اعتقاد داری که شنید دیگه درسته اعتقاد داره اینجا هست ته چاه هم هست تو کره ماه هم هست پس اونجا باشه است دیگه ته دریا هست اونجا هست خوب اگر تو دلم گفتم و به زبون نیاوردم اونم می‌دونه یا نه میدونه که از ابوالفضل همه جا هست همه جا حتی تو قلب من همه این ۴ ۸ میلیارد آدم با آدمایی که تو کرات دیگر احتمالاً هستن در آن واحد جواب همشون رو هم میتونه بده نفرین دیگه آره دیگه جواب همه رو میتونه بده آسون ها خوب این آدم اولاً حضور در همه جا داره که مال خداست دو من از همه چیز آگاه از جمله از داخل دل من اینم که مال خداست که همدان هست همه جا حاضر است همه توان هم است جواب همه رو بده با قرآن جور در میاد یا نه یا با عقل جور در میاد یا نه صحبت اینه عرض کنم خدمتتون که میخوام بگم که میشه که ما به اصطلاح یک باور اینگونه داشته باشیم این با قرآن میسازه یا نه با می‌سازه یا نه اونقت نقطه دیگه نقطه دیگه ابوالفضل علیه السلام بعد از فوتش علم و قدرت و ایناش بیشتر شده یا بیشتر نشده اگه بیشتر شده که ما باید بگیم خدا را شکر که بیشتر بشه ها اون که تشکر کنیم از زمان حیاتش باید بیشتر داشته باشه بعد زمان حیاتش هم داشته ها اگه زمان حیاتش هم داشته اون وقت اون آیه قرآن چیکارش کنیم که شخص حضرت محمد میگه بگو که غیب نمی‌دونم بگو من هیچی حتی یک چیز کوچکی را هم از خودم نمی‌تونم دفع بکنم و اینا رو بگو بگو ها هیچی نمیدونم من غیبه دیگه قلبه از درون من دونستن ها پس ما داریم باور داریم چیزی را به حضرت ابوالفضل نسبت به او که حضرت محمد طبق قرآن این مثال زدم بقیه اش را دیگه مثال دیگه نمیزنم یه جوری که ایشون داره به من نگاه میکنه من نمیدونم امشب خواب میرم یا نه خوب ببخشید که خسته که اگر قرار بود که پیامبر اکرم وقتی به معراج میره درس نخوندن به ما فهماندن زمان شما تهران من از قم راه افتادم اینجا صحبت اینکه من از قم اومدم اینجا و یه صحبت کردم این اندازه خسته شدم یه دست شما دری کردید شما زمانی که زمان مرحوم بازرگان و تا چند سال پیش که واقعا جوانی امروز نمیدونستم که مباحث عالی داره دوست عزیزم دیدم نازنین بزرگ جلسهمتنی ۱۰ چیست که باید تلاش کرد تکاپو کرد که چون الان انقدر داخل این بخش مطالبی آورد مثلا من من همه اینا رو یادداشت کردم احادیث بگم که من باید ما شاگرد خوبی باشیم راجع به احادیث قالی چی بگیم احادیث وقتی ما میکنیم با آیات قرآن حتی در قرآن کریم می‌خوام جلوتر برم ما آیاتی در قرآن کریم داریم که این تاسیسی و تاییدی از خانم‌ها معذرت می‌خوام اینجا حضور دارند که اعراب قبیله را محمد مامور بود قبیله رو تغییر بده چاره نداره قبلا تغییر عمر پیامبر ما ۷۰ ۸۰ ۹۰ سال خوب در این آیات احادیث در این قرآن که وقتی میخواد قبیله روا کنه ما آیات تاسیسی داریم میگه آقا عصبانی شدی آقای قبیله تو تا عصبانی میشی زنتو میکشی حالا اگر عصبانی شدی بزنش آیا آیا دقت جواب درست میگه جواب نسل منو بدن آیا ما می‌توانیم زنامونو بزنیم آیا تاسیسیه تایید تاییدی چیه تاییدی چیه تو چند تاش می‌دادی ببینید آنچه که قطعیت ندارد قابل اجرا نیست خودتون گذاشتید کنار با چی بگیم نمیتونه بگه نمیتونه بگه یعنی نمیشود گفت نازنین بزرگواری که اون کتاب پنجم اون کتاب نوشت آمد رو احادیث کدام احادی تهران دانشگاه علی را ما ایرانیا شعور داشتیم به چهار دلیل علی را انتخاب کردیم عدالت علی عرفان علی عقلانیت علی اخلاق علی قرآن هم آمده ما انتخابش کردیم من امام خدا قبول علی زودتر رفت زمان آفاقی و انفسی پیغمبر در زمان انفسی رفت همه جا را دید همه جا را نشانش داد در زمان آفاقی که نشانش نداد زمان همین زمان یکی بحث میکنیم یه ساعت پیش رفت کنار تو آقا ثانیه دقیقه ساعت روز هفته متشکر بسیار بسیار خوب ببینید این دست ما نیست این بحث که بگیم اسم آیین بذاریم یا دین مورخان رشته خاصی هست اونها میگویند دین دین یه تعریف و نه گاهی معادل دین آیینم به کار میره گاهی هم معادل دین مذهب به کار میره مذهبم به کار میره ملت که کلمه قرآنیه ملت کلمه قرآنی ملت ابراهیم معنی فن یعنی به اصطلاح دین ابراهیم ولی به هر حال این اصطلاح است متشکر دوستان دیگر فرمایش دارند بیان بفرما دوست عزیز گفت نسل ما را جواب بدن من خوشحال شدم که از نسل زد هم یک کسی امروز آمده تلاش میکنم که از نسل زد کسی یا جذب بکنم ممنون ممنون جرات نداری صندلی جلو خرافات دختر خواهررش اینا حتی جوان برگرد خواهر هر لحظه با مادر پیدا میشه انسان موجودی هستش که خاصی انتخاب یه مطلب از خانواده تقریبا ولی افرادی سر عقلانیت همه انسان بیرون میرین اصلا فکرشو نمی‌کنید شما امروز شراب نمیخورید دقت میکنید امروز خیلی معصوم هستید شیعه امروز به مشکلات زیادی شما را دنبال کنم امروز چیه به مشکلات سوال های سختی رو جواب میده دقت میکنید امام سخته رسیده جواب معصومیت پیامبر یک انسان همه انسان مراقبه داشت هر انسانی که از خودش مراقبه داشته باشه جامعه ما اجازه باشه مخصوص ما که در یک شهری هستش باعث میشه که جامعه را فریز نگه داره نمیزاره چرا برای اینکه اگه بزاره خواهش می‌کنم برای امام زمان میگم من میفهمم امام هر چیزی در زمان امام زمان الان تو این عصر من باید امام خودم بپرسم حالا دلیل اونم بله من با اینکه گفتم کار نکردم ببخشید این سوال تکمیلش بکنم ببینید مسئله حل امام زمان میاد یا نمیاد چیکار میکنه قرآن را قرآن جدید که نمیاره که پیامبر پیامبر خاتمه که همین قرآن پیاده میکنه که درسته من اگر منتظر امام زمانی هستم که میخواد قرآن پیاده کنه خودم قرآن را تلاش بکنم درسته این یکی این امام زمانی که میاد که میاد خلاف این قرآن عمل نمیکنه این قرآن میگه دین و تحمیله نکن به هیچ وجه بگید امام زمان که حمام خون را می‌اندازه و میگه یا مسلمون بشید یا می‌کشمتون با این نمی‌سازه با این نمی‌سازه با این بنابراین پسوند چه مشکلی دارم من حرف همینه خیلی ساده شما میگید امام زمان میاد آره تو چشم غیر از این قرآن کتاب دیگه میاره این قرآن عمل می‌کنه یا نه قرآن عمل میکنه پس تکلیف من اینه که الان همون کار که میخواد بکنه هر کاری میتونم پس من تکلیف خودمو میدونم من تکلیفم هیچیش چه بیاد چه نیاد من باید به این عمل کنم پس تکلیف کاملا روشن و ببخشید سخت‌ترین کار نقد دینه یعنی نقد دین در یک جامعه دینی حرف درست از سخت‌ترین کاره من سه بیت از مولانا راجع به امام زمان می‌خونم مولوی که خیلی قشنگه مقرر شد بزرگی رسول امام از نسل عمر خواه از علی است پس به هر دوری ولی قائم است تا قیامت آزمایش دائمت جمله قشنگ مولوی لازم پسر امام حسن عسگری و از نسل مثلاً ولی مولوی میگه نه حالا حرف مولوی رم بگه حالا درست گفته یا غلط ولی تکرار می‌کنیم بزرگی رسول امام است تا قیامت آزمایش داد و از آزمایش پیروز بسیار متشکر عرض کنم خدمتتون تهرانی ها خیلی آخوندا دوست دارید میدونید شما چیکار میکنید آخوند شب تو خونش خوابیده چند هزار متر زمینو به اسمش میزنید و طرف بیدار میشه زمین تهران ساکن بشم عرض کنم که من عرض فرمایش شما را بله عرض کنم خدمتتون که من جواب همین جواب نه فرمایش شما را منم دارم میگم کار نکردم نمیدونم اما اما یه مسئله است برای دین داریم هیچ مشکلی نیست استدلالم اینه که تکلیفم روشنه بعد به قرآن عمل کنم و بنابراین حتی اگر ندونمدوتا دوتا برداشت خوب خوب ضبط پیغمبر بله بسیار متشکر در قرآن اولاً کل ماجرا آدم خلقت آدم آزمایش اون بیرون اومدن از بهشت رانده شدن امثال اینها که ما از گل ساختیم از روح خودمون درش دمیدیم نه تاریخ واقعا رخ داده تمثیل تمثیل یعنی چه یعنی یه حقیقتی رخ داده که به این زبان بیان شده نه چیزی رخ نداده‌ها یه چیزی رخ داده که به این زبان بیان شده یعنی زبان میخواستن خداوند بفرما که انسان یک بعد ماورایی داره یه بعد زمینی داره از دو بعد تشکیل شده گل که میگه بعد زمینیش میگه روح خودم درش دمیدم بعد آسمانی شو میگه نه انسان را میگه چه جوری خلق شد کل ماجرا میتونه تاریخ باشه که ما دقیقاً بگیم بعد از اینکه آدم از بهشت بیرون آمد مطابق قرآن در دو آیه اینجوری می فرماید فما یعتینکم منی فمن تبع هدیه فلا خوف علیهم یحزنون عظیم به بعد اگر هدایتی از طرف من اومد هر کس تبعیت بکنه تصریح درباره اینکه خود حضرت آدم پیامبر بوده خوب نداریم ولی یه چیز داریم پیامبر با خدا حضرت آدم ظاهر ببینیم با خدا گفتگو میکرد دیگه برا خودش پیامبر خدا بهش مستقیم میگه دستور نمی‌داد آدمای دیگه نبودن البته من در اون زمان نبودم رجوع کنید به اونایی که بودن و یادمم نمیاد که واقعا چه گذشته اینها ولی از ظاهر اگه بخوایم ظاهر لفظ را بگیریم همین که حضرت آدم با خدا صحبت میکرد خدا بهش دستور میداد خوب اصطلاحا میشه بگیم پیامبر چه میتونیم بگیم پیامبر ولی بعد از اومدن دیگه فما هدایت اگر از این به بعد من هدایتی فرستادم هر کس تبعیت بکنه حالا به قضیه است کل به نظرم نمیتونه یعنی نمیتونه که به نظر من روشنه که یه تمثیله نه واقعیت اینه تعریف خرافه شما کتاب داریم که شما گفت خلاصه کردید اینا که معلومه اینا که ماوراییه که عطسه من پیام به من میده که نباید این کارو بکنی اینکه تبیین اینکه تو علوم تجربی میاد مقصودم است طبیعی نیست که میگنجد تو علوم تجربی اینکه عطسه کدوم معلم علوم تجربی گفته که از سلامت صبره نه این مثال میزنی همونیه که من عرض میکنم خرافه است به اصطلاح اون قضیه استحکام مهمون میاد نمیدونم فلان چیز شانس میاره علوم تجربی عالم علوم تجربی میتونه ثابت کنه که آره یا نه اینی که فلان غذا مثلا برای فلان میوه برای تیروئید خوبه عالم تجربی میتونه بگه آره یا نه این خرافه نیست خب ولی عدد ۱۳ نحسه یا عطسه ممکنه برات خطری پیش بیاد یا چشم زخم یا چشم بعضیا شوره یک چشم بعضیا شیرینه ها بعضیام تلخی یعنی تاثیرات ماورایی دیگه انجمن عطسه بعضی وقتا خیلی خوبه بعضی وقتا علامت سرماخوردگیه بعضی وقتا هم اتفاق خوبه آدم میشه حس خوبی بهش دست میده دلیل نداره که عطسه اومد انجام از طریق کانال شد.