جلسه چهاردهم؛ آیه ۲۹ از سوره بقره

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سوره بقره رو داشتیم آیاتش را سعی می‌کردیم ترجمه کنی منتها اسمشو می‌زاریم ترجمه قرآن به قرآن یا قرآن با قرآن چون من فقط قائل به ترجمه هستم معتقدم قرآن تفسیر نمیخواد مبهم نیست که تفسیر بخواد و ترجمه برای ترجمه با کمک خود قرآن درواقع کنم در واقع میدونی کی ترجمه می‌کنیم قرآن رو ولی گاهی دلیل اینکه اینگونه ترجمه کردیم از خود قرآن میاریم دلیلشو از خود قرآن البته اجرایی اگر به این رسیدیم که یه ترجمه بیانی نا معقوله اینجا به بیان دیگری که مقوله انتخاب می‌کنی و این منقطه است آیه بیست و نه سوره بقره هو زیر بغل نکن موافق عرضه جمعی از مستقل از سماعه تأسف اون نه سبع سماوات و به کل شیء ان عظیم خوب آقای موسوی گرمارودی این‌گونه ترجمه کردن اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آن گاه به تو پرانتز آفرینش آسمان‌ها رو آورد و آنها را در هفت اسمان سامان داد و او به هر چیزی داناست و به هر چیزی داناست و ترجمه‌ی گ اون انجام داده ببینید که اول کلمه اول اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید این خلق نکن خرد نکن ما چه معنایی کنیم تو فارسی له کن له کن مثلا وقتی میگن ال فرهت صلح فلان یعنی است مال فلان کس اصلی یعنی مال ولی یک‌وقت‌هایی هست لامپ را به کار میبرن من میگه نه مال شما بلکه برعکس شما استفاده بکنید به اضطراب نه مال شما ملکیت نیز در کار نکن به خاطر استفاده شما مثلا میگه خیابان رو برای شما کشیدیم خیابون برای شما کشیدین خیابون کشیدن ملت مغرب محله این محله خیابون اومدیم کشیدیم و آسفالت کردیم در این مال شماست نه یعنی برای استفاده شما کشیدین خب حالا ما ایفا کرده برای شما آفرید برای را ببینیم کی چی بود فارسی بیاریم که ملکیت معنیش نباش ملک نیس مالک و مال او لبو ملک و سماوات و ارض همه چی مال خداست مال ماست یعنی مثل خیابون که برا ما پیچیده شده ما میتونیم استفاده کنیم میتونیم استفاده کنیم نمیدونم تو فارسی چی بگذره معادل را یا داریم که این مفهوم رو برسونه اون مثل لپ و عربی به هر دو به کار میره یعنی برا مال شما مثلا از کابل فلان مال فلان کس ولی برا استفاده هم داره که نکته که بهش اشاره می‌کنم که یه بحثی جدی و غرب نه حالا راجع به قرآن نوردی راجع به تورات اینطور چیزی مهمه کی برخی از طرفداران محیط‌زیست در غرب میگن این تورات عاملی بحران محیط‌زیستی عصر جدید چرا چون تو تورات اینجوری اومده کی خداوند زمین و آسمان همه رو برای شما آفرید پس بر زمین فرمانروایی کنید البته تعبیر اینه خدا شما را به صورت خود آفرید شکل خودش آفرید پس بر زمین فرمانروایی کنید غربی‌های طرفدار محیط‌زیست میگن ایکس گفت زمین مال شما بعدش بر آدم ع فرمانروای زمین انسان خیال کرد که هر کاری میخواد میتونه بکنه همین تعبیر را شبیه تو خوب خودداری قر نه مثل این عالیه رد کن ما به سماوات و الارض اوه اون هم داریم و البته این طرف مسیحی‌ها یهودی‌ها که میخوان دفاع کنن دفاع قشنگی کردن انسان پا به پاشون قرچک منو ببین یجوری ای کیه میگه خدا انسان را بصورت خود آفرید و بهش گفت که بر زمین بر روی زمین فرمانروایی کنید معنای این سخن اینه که باید جهان اداره کنید ولی خداگونه چون به‌صورت خود آفرید به شکل خودش آفرید از خداگونه باید جهان را اداره کنید فرمانروایی کنید و اگه کسی روح دیگری غیر خداگونه جهان را اداره کند این از دوران تخطی کرده دولت اینو نمیگی به نظرم حق با نوس حق با ایناس و آره اونجا میگه خدا به صورت خود آفرید و گسترش میده پس بر جهان فرمانروایی کنید و این یعنی تفسیر نیست که بگیم ما اومده برج نه واقعا من ظاهر شد که نگاه می‌کنم ببینم همین الحان قرآنی بحث کنیم خب اینجا همین اگه دیگه خلق ما به سماوات و ارض آگهی بعدی میگه نجات فعل عرضه خلیفه من تا حالا اونو ترجمه شما برسیم نجات را به لرزه خلیفه من جانشین دارم پشت سرت هم نگاه بکنیم یعنی شما جانشین خدا بر روی زمین نیست چه قسمی را باید اداره کنید نشین خدا هست خدا گونه خلقت دنبال هم که نگاه می‌کنیم بنابراین به قرآن این اشکال وارده و نه به تورات تو برنده و نه ناصب آره کارگردان قرار دارد درسته بله بعد ببینمت البته علاوه بر این دو تا عنوان قرآن مجید برجسته است من مقاله در این باره نوشته‌ام اخلاق زیست‌محیطی در متون مقدس ادیان ابراهیمی در مجله دین و دنیای معاصر چاپ‌شده دانشگاه مفید و یه مقاله نوشتم اینجا این همین بحث‌ها را مطرح کردم که چه اشکالاتی گرفتن و یک دو تا عنوان قرآنی را که آوردم که درست سنج میگه لبخند دارد شما استفاده بکنیم ولی ترمز اسراف و تبذیر اسراف زیر ممنون به اندازه نیازت حق داری استفاده بکنی تبذیر یعنی از بین بردن اسراف یعنی زیاده‌روی در استفاده استفاده می‌کنی ولی بیش از مقداری که بدن نیاز داره میخوره به بدن فانی میگن یه پرتغال نیاز مثلا برا بعدا حالا انقدر بخور آدم که نفس نتونه بکشه و جی مشکل داشت این اینکه اسراف اسراف تبذیر که از بین بردن و دور ریختن آنها جیوه برای لحظه آقای چیه مقاله به مدرسه برنگشت و خلاصه ارتش امید یادم میاد بشره نه بذار گفته واسه فلفل می‌زنی از اون گوشی در آب که شما یادمه که شما گوشی رو نداشتی هوشی پایین‌تری داشت و این احساس نیاز رو در شما برنده بزرگ بیداد می‌کند آیا داد و بیداد میکنن و اگر بشر این کار رو انجام نده توسعه که ارقام و اعداد اول باید کشورهای توسعه‌یافته پیروی از نداره برخورداری از زمان جریان از اون انگار به او دانش ما یه نگا ه انگار که این لحظه ادرار بخصوص نه پردیس با شانس در ادرار انگار یه مفهومیه که مال دوران ماقبل مدرن بوده و ایشون فرمانده حالا بیشتر از یک جناب دکتر سروش متر ماد کی قناعت دیگه در عصر جدید یه درزش نیست قناعت دوره قبل قبل از انسان مدرن یه ارزش بود و دیگر آن ارزش تلقی نمیشه من با فرمایش ایشون مخالفم و یه جاییم و یک کتابی هم حالا بد نیست بگم چاپ کرد که امروز دستم رسید خود کتاب به نامه مواجهه اندیشمندان مسلمان معاصر ایران با نظام جدید حقوق بشر این آلا هنوز اه از بندست تهران نشر نگاه معاصر نگاه معاصر چاپ کردی و اونجا این نظریه دکتر سروش هم جناب دکتر سروش میگه انسان مدرن متفاوت با انسان‌های قبلی یکی از تفاوت‌های که درخلق انسان مدرن ارزش‌های اخلاقی متفاوت شده مثل قناعت است آدم قدیم قانع بود آدم جدید قانع نیست فاطمه حججی میده تو می‌توانی باید چه کنی و رفاه ایجاد کنی و چه کن و به بعد بیشتر کنی و آن سالن‌ها من اونجا جواب دادم کی نه موافق نیستم ما فرمود آدم قدیم هم می‌گفت باید هرچی می‌تونی بیشتر کنی اون تا آدم قدیم هر قناعت معنیش این بود تلاشت را کردی به هر چی به دست آوردی قانع باش اگر به یه چیزای نرسیدی بعد از تلاش بعد از کوشش اون چیزی که ارزش بود در اسلام مثلا نبود که کار نکن تلاش نکن و هرچی داری قانع باش و هر چی میتونید تلاش بکن بعد طلا که کردیم با آنچه به دست اومد قانع باش دیگه بره ما به هر وسیله‌ای چنگ نزنی کی بیشتر به دست بیاری نه این بود مفهوم قناعت بنابراین قناعت یک ارزش الان نه ورزش ام و نه اصلا مفهومش در گذشته این واقعا میگن تو مثلا متون روایات اسلامی یکی از چیزهایی که تاکید شده که اگه مثلا مرد خانه وسیع درست کنه برام اوه میگه ولی باید این کارو بکنیم باید گشایش و خانوادش ایجاد بکنه و با تلاش کنه و ایجاد تهدید شدی نه و گفته بری یه جا هیچ کار نکن تلاش نکن که خونه‌ی محقر تا آویزون باش به مردم یا خیلی تاکید کرده که نه باید تو رفاه ما تلاش کنی و رفاه ایجاد کنی برا خودت من به نظرم بد بیان که تو را دیدم و بهش پرداختم این فرمایش شون رو من معتقدم کی فضیلت قناعت یکی از فضایل اخلاقی فضیلت قناعت هم در گذشته ارزش بوده هم در عصر جدید ارزش و منافاتی با این ندارد که هرچی میتونیم تلاش و کوشش بکنیم که رفاه بیشتر ایجاد بکنیم با هم منافات به نظر من نداره اونچه که ضدارزش اسراف و تبذیر الانم زده الان وضعیت الانم رذیلت دنیا خیلی از جاها بیش از نیاز شون می خرم خوردن بیش از نیاز می‌خورم یه جاهایی هم گرسنه یه جاهایی هم سوء تغذیه دارن سوء اخلاقی این رذیلت اخلاقی و با قرآن نمیسازه یک کس زیادتر از نیاز بخوری و یه کسی نداشته باشه این داره به اصطلاح به معنی به در عصر جدید هم انسان‌ها این ارزش نمیدونن که مقصود از اسراف این رو بدنت اندازه پروتئین نیاز داره نقاط بخور همینقدر همینقدر که نیاز داری اگر داری به فکره اونایی که ندارن باهاشون حال معتقدم که اصلا کلا فضائل و رذائل اخلاقی ثابت عوض نشده ممکنه ابزار ما فرق بکنه مسائل موفق یعنی آره من هیچوقت مثلا جد من به فکر این نمی‌رسید که مثلا ماشین داشته باشه که هر وقت میخوای جایی بری وسیله‌ای پول ذخیره کنه که یک اتومبیل برا خودش داشته باش چیزی نبوده نه جدم زمان پدرم به ماشینم وسیل انبوه تو فکر این نبود من الان دیگه ما به نیست الان دیگر خونه‌ای تلاش میکنه که مال ذخیره کنه و یه وسیله داشته باشد الان دیگه طبیعی دیر باز این به معنای این تضاد یعنی به معنای اسراف نیست الان شده ضرورت زندگی در واقع داشتن یواش چون سپس هستی عضو خواستی اگر نیاز داره پس چی می‌خوای باشی باش باش بر اساس نیاز باشی ارزشمند است خواسته باشه آخر نداره آخر نداره عقب آخر نداره یعنی این ماشین فوری رفتی خرید ماشین بدی و ماشین بدی و ماشین به دنبال کنی تا آخر عمر مسئلت میشه ماشین داخل اون مسئله میشه ماشین و در برای ناخن به طور متعارف تلاش کردن که الان ماشینم چیه ماشینی مطمئن‌تر بهتر آب داد کار خوبیه بله به طور طبیعی به طور طبیعی تلاش کردن ولی اینکه مهمترین مسئله این باشه که کی من می‌تونم ماشین چند میلیاردی بخرم از الان در فکری او باشم و آرزو و امید داریم باشه که یه ماشین میشه به ضد ارزش آرزوهای دور و دراز که انسان رو می‌کشه به دنیا دوستی و دنیاپرستی آن سالم سوئد آن‌که ثروت سیاستش به راحتی یعنی اینقدر شرمنده‌اش بله بله بله قنات ارزش و ورزش جینی و معتقدم فرقی نکنه من و زنم چون دقیقا خوندم فرمایش ایشان رو به دقت گوش کردم نه من صحبت شما قبول نکنیم پاتر میشه تمومش کن که بکشن فکر می‌کنم پیشاپیش نیاز به نظرم بیشترش هست یه اشکالی دارن نگاه نگاهشون میاد شما ترقی اون از انتظار عربی بسیج و پائیز گذشته بشر مونده تخصیص منابع محدود به نیازهای آورد الان نه وزارت ترابری داره که گسترش بده و به گونه‌ای کار کرده و چیزهایی در لحظه بشر هستی قراردادهایی چرم مردانه پیشم نبود برنامه‌ریزی با این وضعیت اقتصادی که در قوانین درستی باشه حتما باید اون رو داشته باشیم دیگری نیاز و خواسته و اینکه ارزش داره ارزش بودن برانکو محبوب شما بشوی اقامت نه در این نقطه درسته کی به هر حال خودت چی داره گسترش می‌یابد و اینطوری معنی اقامت دقیقا امکان‌های جدید داره خلق می‌کنی چای دم شایدم من الان تعجب می‌کنی شایدم در آینده آدم‌ها هواپیمای اختصاصی داشتن شایدم داشتم به وسیله گل باش پرواز بکنند و اختصاصی باشه و نمیدونیم اون روز اون از شو و همانطور که ابز وسیله داره قاعدتا یه مبارز و اولین مواردی که گرفتم از این کوچولو که کارایی کمی داشت الان خب این خیلی کارای بیشتری داریم شایدم چند سال دیگر یکی بگیرم که بازم کارایی‌های بیشتری داشته باشه و این طبیعیه حدیث یا روایتی نباید خوب را تدریس یا کبر عبارت خب اسکی ظاهرا از پیامبر عصر چیه مرد کلمه‌اش یادم نمیاد از افتخار مرد از سی مدینه که خانه‌ی بزرگی برای همسر و خانواده‌اش فراهم بکنین شدم رفت اون اثر ببینید نسبت درست فهمید آخه به نظر شما اگر یک کسی از راه درست تلاش بکنه که خانه‌ی درسته و آبرومندی داشته باشه ضد ارزشی که به پاس تلاش نکنه و مثلا به خونه بیست متری سی متری کار نکنه خونه ضد ارزشی نداره و برو مرد باید داشته باشه انسان باید خونه آبرومند داشته باشه به شرط اینکه با تلاش با کار با زحمت آره یک انسان باید تلاش کنه که خونه‌ی اندازه شان عشق اندازه‌شان خانواده را آسایش خانواده‌اش جوونا آره این یک کسی مثلا ده تا آخر عمرش یه اتاق اجاره‌ای بنشینی خوی وقت تلاش می‌کنی نمیشه خوب باش او تلاش شکم ولی اگر در اثر کوتاهی باشی چه کوتاهی در تلاش و کوشش چه در کوتاهی در خرجش بعد و مدیریت ضمن اقتصادش هر یک از اینا رو شکر آدم اشتباه کرده‌اید باید طرف خونه‌ی مناسب داشته باشه ماشین مناسب داشته باشه باید داشته باشی باید ولی به شرطی که به طریق در تلاش کنه خودمم دیدم اون تماسی که شما می‌فرمایید از نیستم عزیزم میشه یه روز فقط چی خب ببینید ولف از خونه‌ی وسیع دیگه این نداره که وسیع‌ترین خونه راکه در حدی که نیاز خانواده را برآورده بود نمیگی شما هرچی می‌تونی وسیع‌تر این تعبیر خونه‌ی وسیع خونه‌ای که بتونه زندگی بکنه راحت دوک در این تلاش میکنه اینم تاکید بر تلاش تأکید بر کوشش شد نه اسلام این را گفتیم و حدس و من اتفاقا فکر می‌کنم کاملا طرف اخلاقی نام و کسانی می‌شناسم مثلا من طلبم هستن میشناسمش توی جای خونه کلنگی قدیمی گرفته مثلا خوب کار خاصی نمی‌کند تبلیغ چیزیه که چرا نمیای فلان آروم نماز مثل نماز آیت‌الله بهجت سر و بدن آروم جوری که قصه نتیجه بر می‌گشت خونه و کار و زندگی همین بود و خانم خوب آخه جوری که آب تو دلش تکون نخور فلان آروم و جنگ زندگی یعنی جنگیدن تلاش کردن و کی گفته که من آروم فقر فقر چیز بدیه مردی که نتونه بکنه از بی‌عرضگی چه ابعاد من نمیگم حق به تصریح تلاش میکنه یا به هرحال نمی‌تونه علمی رو شد تخصصی که کارگر خود خونه‌ی کم داره باهاش تلاش خودشو کرده ولی ایکه یه آدمی مثلا بیا روحانی بیا درس بخونه کنار خوب باید میره بالاخره تو همین زمینه خودت کتاب بنویس غار بکن فعال باش چی باهاش حال همونجوری که تخصص داری تو زندگیتو بهتر و چی باشه ما هم باید اینطوری باشه باید تلاش کنیم باید گوش کنیم و بعد که تاکید کنیم مهدی جا مدعوین فقر به معنای خود این فرد نیز ضدارزش فقر ارزشی داریم برخی از روایات که فقر نه از فقر و فخری و فلان آنها ولی نه به معنای اینکه تلاشش و نوار امام علی به استرلا خب در حد خودش تلاش می‌کرد و می‌بخشیده چه می‌کرده که داره و مالی‌ام آن‌چنان جمع نمی‌شده امام حسن درباره‌اش داریم که ممکنه پس اون کارو ولی به هر حال یک آدم باید برای خانواده‌اش زندگی یه رفاه معمول فراهم وظیفهش وظیفهش رفاه فراهم بکنه و این اصلا ضد ارزش نیست مسابقه دادن دره رسیدن به ضد ارزش و ضد ارزش یه مسابقه بده با همدیگه که او فلانی ماشین خرید منم به هر دری بزنم که بمونم باهاشون ضد ارزش تلاش و کوشش برای رفاه برای خانواده و برای بچه‌ها ایجاد کنه تصریح اتفاقا عالیه وقتی یکی از شخصیت‌های سیاسی یک ماشین مثلا من گفتم این مملکت دست داد ایشون اقتصاد خانواده نتوانسته بودم چه کس عضو هیات علمی داشته باشه و عضو علمی باشه با یه لگن ماشینش باشه که خیابون و هوا رو آلوده میکنه و به این افتخار کنه که این بو مدیر نیست که اختصاص به سکونت اداره بکنی که یه ماشین معتاد به صنعت بگیریم وگرنه به عضو هیئت‌علمی و ماشین مطابق شان داشته باشه که بگی مندی ماشین چهل سال پیش از رده خارج این چیزا و افتخار کردن و نوع براش گول زدن و خوبه من رونده میگم که کس که اینجوریه یا داره ریاکاری میکنه یا داره و به اصطلاح مدیریت نداره مدیریت اقتصاد خانواده نداره که نه خودم بعد ببخشید توسعه این‌گونه آدم‌ها زلزله هستم فکرشو فکر توسعه و پیش رفتم ازت است که می‌فرماید خودرو هفته‌ای یه بار منزل بزرگ رو مرتب می‌کند تمیز می‌کند نه این یا اون ازت می‌فرماید این خودشونم هفته‌ای یه بار تعویض می‌کردند کمک می‌کرد درسته این کار رو می‌کردم ولی زن ببینید این قضایا رو نه یه نکاتی باید توجه به بکنیم ببینید فضا را ببینی فضا رو باید ببین ما نمی‌تونیم همین خونه پیامبر و علی نبودن نمی‌شده چرا فقر یه وقت بخش قابل توجهی از جامعه گرسنه غذا ندارد خب آدم به خونه‌ی کوچک ممکنه قناعت لوازم شخصیت بزرگ کار میکنه تلاش می‌کنی ولی می‌بینه می‌گه من به این خونه‌ی کوچک می‌سازم و گرسنگان رو یه مقدار در حد وضعیت جامعه اضطراری ضعف تو عده زیادی زمان پیامبر تا غذا از نداشتن تو نبوده این دوره زمانه مثل امام صادق فرق کرده زمان امام صادق علیه‌السلام فرق می‌کرد با زمان پیامبر اونارو و وضعیت بد نبود زمان امام صادق لباس خوب می‌پوشید حضرت لباس خود نپوشیده دو طرفش میاد میگه و از خدا نمی‌ترسی که این لباس اینجوری کوچیکی و طرف لباس مهمونی پوشیده بود لباس پشمی گرفتن در کل با الهام لباسش عبدالباسط بیا خب بیا ببینم زیرش چی باشی بعد نشون میده مگه نه ببین زیر لباس من فرق داره راضی ریاکاری میکنه برای همین که ظاهر را ظاهر را آراسته ظاهر را آراسته نه باید راست باید آراء ما فقر و خوب را تغییر نمایی مخصوصا فقیر نمایی قطعا ضد ارزش قطعا ضد ارزشی که من و تو کسی بگه کی خودشو فقیر نشان بدهی و چون ارباب طرف خودرو دارا نشون بده ظاهر رو طوری نشون بدیم که دارا هستیم نه مثل تو آره آره آره ظاهر را حفظ بکنید بلند کنید حتی اگه نداریم اینم داریم بله و نه تلاش و کوشش در جای خوب‌رو وقت کس ببیند واقعا جامعه همه گرسنه‌اند من بخوام ماشین فلان بخرم این پسندیده نیست باشه من باید به این ماشین پایین قناعت کنم اون خیلی عالیه وقتی هست که بالاخره ما فرق داره اصلش اصل تلاش و کوشش برای رفاه یک ارزش بوی اسلام ضد ارزش نیست اسب خوب عرضی خلق نکن معاف سماوات و ارض جمیعا او تو یه بریدگی چی میگی کسی نمیگم نه چی مجازی مثلا که من اینجا باشم میاد نه من آقایون اصلا میگن که قول معروف یعنی چی تو اسلام کی میگن ملکیت اصلا کلا اعتباری ملکیت مفهوم اعتباری گنجنامه مفهومه واقعی نیس که من مخالفم باش نه ملکیت یک مفهوم اعتباری به نظر من نیست ببینید اینجوری بهتون حبس می‌کنم میگن آقایون ما سه تا مفهوم داری زنده و فلسفه مفاهیم ایلام مثل صندلی میز مفاهیمی ثانی منطقی مثل کلی کلی مثل جزئی نمایید یه نوع سومی هم در طی سه تا مفهوم سه تا میگن مفاهیم حقیقی هر سه تا نوع سوم چیه مثلا میگن مفاهیم ثانیه فلسفی من انگشتم را فشار میدم به دیوار حرکت میکنه چطور شد یه انگشت من در نظر می‌گیریم یک لیوان را هم در نظر می‌گیریم اینجا یه مفهوم ذهن انتزاع می‌کنه علیت سوزان ذره گه انگشت من علت حرکت لیوان اینم میگن از مفاهیم عجیبی که میگن ثانیه فلسفی نمیخوام وقت را بهم بگه خب اینطوری شد پس اونوقت مثلا آیت‌الله مصباح و میگن که مفاهیم اخلاقی و حقوق بشری و حقوق بشری از مفاهیم حقیقی با اختلاف داره با استادش آیت‌الله مرحوم علامه طباطبایی نشون میده اعتباری اینا مفاهیم اخلاقی و نه آیت‌الله مصباح میگی نه اینا اعتباری نیست از نوع مفاهیم ثانیه فلسفی نیت و انگشت منو در نظر گرفتی حرکت لیوان در نظر گرفتید یه چیزی انتظار کرد اسمشو گذاشت علیت علیت بهش میگم آیین ثانیه فلسفی میگه عدالت هم یعنی چه شما این کار را در نظر می‌گیرید نتیجه‌ای کن کار داره برای مردم در نظر می‌گیریم به مفهوم انتزاع می‌کنیم به نام عدالت از نوع مفاهیم ثانیه صفیه پس از مفاهیمی اعتباری نیس مفاهیم حقیقی ببخشید یه خورده وقت خوب خوب به حرفی که بنده دماغ بگم ملکیت اعتباری چه دلیلی داریم که اعتباریه الان مالی مال پدر بر درس پدر و بعد فوت می‌کنه مال فوری میشه مال من مال فوری میشه مال من در فتو مالی و اعتباری به چیز عقیده نیست اگر حقیقی باشد نباید اینجوری بشه با فوت دیگه مال به مال من بند معتقدم که نه اصل ملکیت را باید در نظر بگیریم من دارم زحمت می‌کشم توی رودخانه یا دریا یه ماهی صید می‌کنم من تلاش من پوشش من او ماهی کاری که انجام میدن ماهی می‌شود مال من از از نظر من اصل ملکیت حاصل تلاش انسان و از نوع مفاهیم ثانی فلسفی هست از نوع مفهوم حقیقی بعد این پدر ارتباط با من داره مال پدر مال منم هست اختیار داره در واقع چون پدرم زحمت‌کشیده شده مال او مال پدر مال منم هست من با پدر یکی هستم پس ملکیت از مفاهیم از نگاه من از مفاهیم حقیقی از دو ثانیه فلسفیه از نوع ثانیه به یک ظرفیت این اختلاف رو از خیلی سال پیش دارم اما خب حالا من جواسم است نکته اما اینجا من می‌خوام بگم اصلا ملکیت نیست که بگوییم اعتباریه حسن ملکیت نیست میدونین دریا را برای شما خلق کردم برا شما خلق کردن که طی یعنی چی استفاده می‌تونه ازشون جنگل برای شما خلق کردم نه بلکه ده که سنی ازش استفاده جنگل اگر نبود هوا نمیتونست نفس بکشید اگه جنگل نبود اکسیژن نبود که نفس بکشی مثلا این دارویی استفاده می‌کنیم استفاده از دیگران می‌کند توپ استفاده می‌کنیم زوم چی و الان اون زمان قدیم از حیواناتی که توی جنگل پرورش می‌یابند و غذا استفاده می‌کنیم میوه جنگل راه میریم می‌خوریم و نوع استفاده از می‌کنی هر نوع است استفاده ولی ملکیت در کار نیست که شما بفرمایید ملکیت مجازی نه استفاده است ولی لام را من نمیدونم لامپ اینجوری را آیا می‌تونم فارسی یک واژه بگذرم که برای شما مثلا میگه مارک پدرت میگه این ماشین برای تو خریدم من مال تو شدی دیگه نه نه ماشین و نه ماشین برای تو خریدم این موبایل برای تو خریدم ملک مطرود خدایا نمیگی این مقصود نیست برای خرید ملک شد کدوم راه قرار داریم ولی پدر وقتی گفت برای تو خریدم در نمی‌تونید بدون اجازه بده بفروشی اگه برادر من گفته این موبایل را برای خریدن میده به من برای تو خریدم کتاب من میدونم تو برداره ببره بفروشه حتی مهاجر زنگ بزن باید از من اجازه بگیره اینه که من ملک من برو اونجا این خلق نکن نه به معنای ملک به معنای استفاده می‌تونی بکنی درست مثل خیابون به خیابون بر شما کشیدی ژانر به شما برگرداند مثلا از بهره یه بار معادل اینجوری بستر ملکیت نه بهتره آره آره خوبه خب بهر شما آسمان را آفرید آسمان به سماوات و الارض هر چه در آسمان و زمین است برای شما بهره شما مثلا آفریدیم تموم شد مجتبی علت سپس میگه ایشون به آسمان پرداخت عکس آسمان مفرد آورده و آسمان پرداخت چرا چرا مفرط چرا اولش گفتی این اینجا باید ببینیم که چی یاد داره میگی من خلقی نکن موافق عرضه جمعی خوب اونوقت پرداخت به آسمان یعنی به کرات دیگر سوالم اینه یا اگر تو یک کره دیگری هم خاکی مثل زمین همون موقع بودن و اونا گفته چی خل اغلب موافق مریخی جمیعا آه خلق عرب کن ما فیل مثلا فلان صیاد دیگه کیه ارز که میگه زمین مال ماست ولی خوب از آن اگه کرات دیگری هم انسان‌های رشد می‌زیستند که دانشمندان میگن رو حساب احتمالات حتما باید باشه میگن میلیون‌ها باید باشی و حساب احتمالات صدها میلیون سیاره مقداری که ما کشف کردیم باید مثل زمین وجود داشت که حیات باشن خب اینکه اینو میگه حام اونا رو داره میگه دیگه نشون میده که آقا بدونم میگه که خلق لکم ما محافل و عرض زمین مشترک بدون زمین مشترک لفظی در اصل یکی زمین پر است یکی زمین میگن متر چند زمین متر چند چیزی که خیلی خوب جو دیگه قابل‌استفاده نیست و احسان درا چرا که نه معلق آره آره آره آره میدونم ولی اگر جاذبه‌ی عمومی کل این کهکشان‌ها و این‌ها و روابط چی هست مشروط یعنی تو این مجموعه ما هورمون به چیزی که میتونیم زیست بکنیم ذکر قضایای دیگری ممکن بود یه ذره جور دیگه بشه قابل حیات نبود زمین می‌خوام بگم نه و گرمی که اکسیژن من در هم ناراحت می‌کند من همین رو میگم اصلا سماء و ارض که میگی خب عرضه میگه نگفت حالت لک و موافقت با زمین نگو خاله لیسا خورشید نبود با می‌تونستیم زندگی کنیم اگر خورشید نبود ما می‌تونستیم زندگی کنیم همه میگن دیگه ندیدی زمین بخاطر خورشید بابا قابل زیست خدا وقتی می‌گوید خلق لکم ما فعل ارز جمیعا خورشید را می‌گی نمیگی بدون خورشید هیچ حیاتی ممکن نبود ما الان کشف نکردی بروز میدونستن دیگه ایسنا کشف بشه می‌دیدم که جای پا آفتاب نمی‌تابد یا گوش نمیکنه به بده که ما الان که از موقعی که سایه درخت رشد نمیکنه پس آفتاب که علم کشف کرده باشد از موقعی که بشر یه ذره عقلش چی شده دیگه که این اطراف خورشید باید باشه که گیاه خرد غذای ما که گوش گوش یا چیزهای دیگری که می‌خوریم وابسته به گیاهی مستقیم می‌گیریم که وابسته به گیاه غذای ما وابسته به گیاهان وابسته به گیاه رسیده زندگی کنی یا هم که دید مستقیم اثر بر بشر اولیه می‌دید که همه چیز وابسته به خورشید همه چیز وابسته به خورشید از خلق لکم ما فی الارض جمیعا اینجا یک شمع خورشید حتما و این بشری که می‌تونی می‌فهمیده روز دو عامل اصلی خورشید من متوجه آه می‌گوید ربط داشته باشه نه نه نه نه نه بخوام اینم نه نه نه نه مقصود برسانیم میخوام همین بگم عرضه یعنی مواهبی که تو عالم مادی می‌بینید اگه لغوی است نه شبکه نظیر صندوق عقب یکی کره‌ی زمین اوه اینکه مقصود نیست یکی زمین که میگن زمین مترو چندتا کس کریس بلکه آن چیزی که توی دنیا در اختیار ماست اینجا اصطلاح زمین اینجاس زمین یعنی امکاناتی که ما تو این دنیا داریم ازش استفاده می‌کنیم شما جون جمعی ارامنه داری و نود جمعیت و نمی‌بینیم اون آب ببین میگم و آدمی که هزار و چهار صد سال پیش می‌زیسته چی صبر کن ببینم یکی از چیزی خلق نکن موافق عرضه جمعیت درسته نه جمعیت نبود همینو می‌گفتم اگه جمع کردم خل الکو موافق است یکیش هوا این یکی چیه نه نه یکم نور آفتاب بعدی یکم نور آفتاب نور آفتابم رو را فلز دیگه نور آفتاب ما به لرزه درسته می‌خوام بگم زمین یعنی آن چه که تو این دنیا در اختیار ماست از جمله کرات دیگر هم میشه دوستش سما سماوات سماء سما یعنی عالمی غیر از این عالم دنیا غیر از عالم ماده غیر از عالم مادی زمان یعنی عصر می‌خوام از همین اول نره و او اشتباه در بنگ آقای بعضی از روشنفکران که میگن قرآن مجید یکی از جاهایی که با ناسازگاری می‌گفته آسمان‌های هفتگانه آستان آسمان هفت‌گانه دون کل دنیا قول چیزی که ما می‌بینیم است و یعنی دنیا خوب جا شاهد رو میگم در ترجمه قرآن به قرآن می‌کنیم ترجمه ضعیف شدن سماء الدوله را به مصابیح یعنی بیش چیه ستاره ما تزئین کردیم و آسمان دنیا رو با الکل که می‌بینی ایشالله داستان‌های دنیا پس کل اینا می‌تونه اسمشو بذار آسمان اول بنابراین طبق یک اصطلاح ما یک زمین داری یعنی زندگی اینجا داریم چه می‌کنیم یه چیز دیگه داریم عوالم دیگر ما نمی‌تونیم عالم معنا عالم معنا پول سماوات یکی میگه قرآن سماوات صبر یکی این عالمی که ما توش زندگی می‌کنیم با همه عظمت داره و کهکشان‌ها نشون میده سم و آسمان دنیا را ما با این ستاره‌ها تزیین کردی از کل ستاره‌ها مالک آسمان دنیاس آسمان دوم چیه من وقتی میگن پیامبر رفع آسمان هفتم آسمان سوم تو اولش این بود او سیر در عالم معناست اصلا دیگه لامکان است و مکان نیست که جایی بره و کسائی نقاشی مثلا می‌کشم که پیامبر داره بار یک تاثیر دارو داره میبره پیامبر و ستاره‌ها زیر پاشه جای دیگری داره میره نه نه اصلا پل سیره پیامبر که وقتی آسمان سیر در عالم معنا بود مثلا مهربان نبود سید در لامکان زندگی نه معنا این مکان مکان صبحانه لذیذ است را ببر دهید ملل مسجد حرام نکن از مسجدالاقصی و کجا آسمان اول آسان حالا در آره اینا تو زمینه دیگه آره اره گرد شروع نه چرا چراغا میگم که کارهای اعجاز اینکه سادست خلاف عقل که کس را خداوند از اینجا ببر اونجا فرمودید برد کیبورد ولی اینجا رفت علم گریزه علم گریزه علم گریزی روی علم نمی‌تونه نه تاییدش کنه لفظی داشت کنه خدا می‌تونه یه تصویر از این برای دنیا ببر اون ور دنیا قدامی خودم می‌تونم طور که می‌تونه از دل سنگ شتر در بیاد رو میدونم گریز اینکه مثل ولی اونجاست که رفت آسمون یعنی دیگه اصلا رفت تو لا مکه هان مکان دیگه به آسمان دوم معنی نمیده مکانی آسمان اول که مکانی جا فلان که مقصود ستاره‌ها همه جز آسمان کهکشان‌های میلیون‌ها قطره چو میده تا الان و به اصطلاح کشف شدن همه در قالب آسمانی اول آسمان دوم کجاست به من که کشف‌نشده و دوم کجاست عالم معناست ماده هم خنداندن بقیه کی اونو قرض کرده که بریزن بعد بعضی از معانی و اون چیزی که شما فرمودید و نظرشان نه آره آره هرجا با سیاه ببینیم چیه آقای عبداللهی هر چند عالی و دعوا کرده و آماده‌ی عرضه رو نگاه من بیا روش دیگه‌ای رو هم بپردازه بابا بزرگ نه این ده به ما تقدیم کرده باشه نمی‌شود خب من که توجه نکردم ولی میدونم معانی متعدد دیگه همانطور که تو فارسی متعدد معنای زمین وقتی میگی متعدده اون قرآن به رقمی متعددی به کار رفته عرض یکیش تو سیاق می‌فهمیم اینه عکس یعنی زندگی این دنیا تن نه چرا الان اینجا در اختیار نیست که مسلم مهمترینش نور خورشید عید ممنون لازم نی بگه دیگه هر آدمی که تا آدم ابتدایی هم نمیدونه سکه خورشید نباش نور خورشید نباشه این مهمترین نعمتی که پس تو زمین خدا به ما داده نور خورشید بی‌تردید بی‌تردید دین خب پس یکی میگه خلق لکم ما ارزی جمیعا قطعا شامل خورشیدم میشی نور خورشیدم می‌شد وقتی می‌گرفتم اونم روابط آره آره آره اونم بله همین جاذبه نبود و چه نبود خوراک مثلا به هم خوردن چی می‌شد فواصل کیم و امکان حیات دیگه نبود روی زمینم بهشت اوه معنا است اصلا توی این دنیا عالم ماده نیست تو آسمان دیگر داستان دیگر به عالم معنا را محکوم نه نه نفر چهارم نه حالم آسمان چهارم لامکان است که جسم معنی نمیده و برای احیا و نه در ربع بهم یر زقوم شهدا ایام می‌بینیم جعل جسدش که می‌بینیم همینطور پول ببینیم که بگو آن مقطع امام حسین رو میریم و زیر و شایدم قبر بکنیم و ببینیم که جسد که همینجاست جسد که همینجا جسد نمیره آسمان کندو برسونم این چیزا رو خاکه ولی خداوند حسودی آسمان حالا چندم سلام تو مطلب و الی سه ماه فصل با نسب از سماوات اونا رو هفت تا ساخت اگر اینو در نظر بگیریم ببینید اینها عددها رو گاهی خود اصلا ملاک نیست خیلی که بخواهیم بشماریم چیزها رو عدد من لب نیست از هفت دقیقا یعنی هفت همه به این چیزیه که بخوایم در نظر بگیریم سم مذهب و علم سما صبر و نه جن درستشون کرد با زمینش سبع سماوات با زمین یکسان زمین یکیش سما دنیاس شش تا هم وین اینا مفرد آورد و ببین سر مطلب آیلتس سما به اون اینجاس ما یعنی عالم معنا ولی بعد میگه و صباغ نسب از سماوات که یکی‌ش زمین شش تا هم عالم معنا یکیش عالمه تمام دنیا شش تا هم سماوات دیگر نه مثلا چه جوری توجیه کنه زمان مردن تو زمینم جز میشه میگن چرا جمع آورده ثبات اون سما که مفرد نه تا برای اینکه یکشنبه یکی سما دنیاس چندتا هم اونجا جمع ایشان را دارا بوده دیگه هفتاد بیدار شو به کارت یا تگ دوباره برای اون به لرزه درآورد و با من اوه زیاده آره این مرد برای زن کنین روز و از دیگه نگاه که اونجا رو آره دیگه از دایره ابراهیمی بودن خارج بشه اون با شما درست آره آره شما ماه اگر نبود ما زمین چجوری بود این مسیر دیگه ما زندگی می‌کنند ایمیل فردی جاهای کره‌ی دیگری زندگی کنم اونم بله اما بازم زمین بازم براش زن بازم از زمین اینجا دیگه برای کره نیست اون جا یک انسان داره تو این دنیا زندگی می‌کنیم اوه نه نه نه نه ارز زیرمجموعه از زیرمجموعه سما و سامان یعنی تمام از ارز یعنی ژن آسمانی که آسمان مادی اصطلاح قرون شش تا هم آسمان معنا داریم که عالم معنا پس ما شیش تا و اینم سماح دنیاس از جای دیگه اصطلاح که کرده گفته از دنیا رفته اینجا عرصۀ که میگی یعنی تمام چیزایی که اینجا در اختیار ترس یا در اختیارتان می‌شناسی مثل خورشید میدونی بیرونه یا در اختیار تو نمیدونی شما واقعا آیا در ماه نبود زمین میتونست مسکونی بشه بعد بپرس و مزه ولی اون می‌دونیم که قطعا چه تاثیراتی همین جزر و مد دیگه بوجود میاد امثال اینها تاثیرات خیلی زیادی داره توی یه زیست روی زمین ولی من نمیدونم آیا ده ماه نبود دانشمندان ممکنه کسی باید بگیم که اگر ماه نبود شاید قابل زیست نمی‌شد زمین مثلا میت گل معلومه شیش تا آسمان معنا رو بگی گرکو نه نه نه ربطی به مامانت عالم دیگری اوردم یه جیگری ما نمی‌دونیم عوالم معنوی بستگی به درک و فهم ما نیست نه به ما ربط نداره و ما از اونجا اومدیم اصل انسانیت ما ولی این نه ما اینجا درک و فهم و جونا نه نه این مقصود گوش عالم معنا یا چیز دیگری که وقتی میگی خدا تو آسمان هفتم جایی نه جای آسمون هفتم جانی لامکان لامکان ولی قریب‌الوقوع من دیگه بیش از این نمی‌تونم حرف نمی‌فهمم نمی‌فهمم که تو عالم معنا یعنی حسن جایی هست که مکان نداری ولی حرف تو معرفت هفت تا مرحله هفتم چی نمیدونم چیزی دربارش بگم چون و از اموری که به مفاهیم و زبان ما اجازه حرف زدن درباره‌اش نمی‌گی میدونم که ایجاد اشاره می‌کنم به چیزهایی که هست بیشتر نمیتونیم حرف بزنیم در درخواست خب پس هیچی معظم اون نشونی جان نه این خونه نشر و گسترش چی هست گاهی میدونی که ضمیر به بعد برمیگرده صباغ اون صبر آره گاهی ضمیر به یعنی به ملاحظه بعدش سرما می‌شود هفت ملاحظه بعدش می‌شستم اون سبع سماوات وهو بکل شیء علیم و او به هر چیزی داناست ببخشید نه از خیلی جاها تجربه می‌کنم ما باید بذاریم زمین ولی مت ترجمه مدارک ترجمه می‌کنی ولی باید بگم این کار رو انجام بدم مشترک لفظی باشه نه نه مسئولان عالی نه نه نه اره گرد اونم حرفشو می‌زنی از خدا خبر بده بشی هنر دنیا ارزن دنیا و نجات باش باشه آره مال ندارد این را به دنیا اینجا عزم مشترک یک‌لحظه ثابت شد برای ما که یکی از معانی عرصه دنیا هست تو عربی ولی اینجا میتونیم بگیم دنیا مثلا بگیم دنیا و خوب پس من اینجا اولا دو دو کلمه داشتم که باید معنی دقت کنیم که ترجمه یکی لکان به معنای ملکیت نیست بشین جاش بذاریم به شما یا واژه‌ای پیدا کنی یکی هم سما را توجه داشته باشین که ارز رو به ارز تکیه دارم عرض یعنی دنیا من هر چه مواهبی که مامان تویی نه عالم ماده توهم ار اینکه حتی یک کوره‌ای شش هقت سال نوری هم با من فاصله داره چه تاثیری داره در زندگی من الان دارم می‌دانم دیگه بخاطر جاذبه کلی نا آثاری داره اما نمیدونم و نمیدونم آثار قاعدتا داد آخه باورتون بشه یا نه و او نسبت به هر چیزی داناست میدونم بله قطعا اینجا اینجا این مطلب میاد از شما اوست که میدونه همه چیز را اوست تنها اوست تنها نیست که همه چیز را میدونه خوبه تنها اوست که همه چیز را میدونه و همین آیه قبل همین آیم که گفتیم به چیزای شرف شما نمی‌فهمید یه چیزایی که نمی‌فهمید داره یعنی رقص من خودم به ذهنم نرسیده بود که ربطش آره همین که یه آسمان‌ها اینهایی که گفتیم چگونه است و همه چیزا میدونه شما تلاش هم نکنید خیلی خوب نمیدونی دوست خوب بریم سراغ فقط زنجان غذا ملل چی بالاترین بلاخره لرزه می‌اندازد نه نه آه میشه اونجا یعنی اصلا اونجوری مملکت اینجا مملکت نیست که وسط زمین که ندیدی مملکت به گزارش منفی هست آره آره خونه‌ها آره آره آره اینم مثل زمین اگه بگیم کره‌ی زمین بذار معنی نمیده اگه بگیم محصول زمین اینه قطعا رود نیل را هم می‌گفته دیگه رود نیل را هم قطعا می‌گفته تون و آب بوده که اصل این رود نیل مال حضرت یوسف دیگه آره بار دیگه باید ملاحظات روسو باشه آره خب از که قطعا پس رود نیل رو هم می‌گفتی قزوین ارز پس اون زمین و خشکی نیست کره‌ی زمین مقصود ماست دنیا هم که مؤمنی کرد این مقصود نیست خورشید و ناراحته اینجا مملکت مملکت ما کشور مصر کشور مصر آره مبحث معلومه که خیلی معانی متعددی داره خب عرض کنم خدمتتون کی چقدر بخت شده خب پس باشه که بالای خود گفتگو بکنیم مرگ فرمایشی دارید زود باش سال آقای جعفری را می‌زاریم فردا شب خودشون باشن که به خودشون بپرسن پس خواهشا بشه مفهوم مالکیت میدونم دوست دارم دیدگاه شمارو بدونم مفهومه منزه از ماهیت بله کدام از زندگی مردم میدونم که بیشترین محل نزاع بحث مدیریت اعتماد باشه به دیدگاه‌های کلان یه قایق ماهیت و تبعات حقوقی برای مترجم نه بزن خواهش می‌کنم حرف می‌زدند این میوه داشته باشی دیگه نمیشه الان پیاده بهش فکر کردی بله وقت چی شده بله من اعتباری نمیدونم و کاملا واقعی میدونم و آره اینطور نیست که بگیم یه مفهوم اعتباری قرار دادید که میگه اعتباری و قراردادی تو قرار دادیم اصلا قرار یک آدم دو نفر آدم جزیره با هم زندگی می‌کنن یکیش به یه ماهی شکار کرد او یکی می‌تونه این مال قراردادی در کار نیس اولین بارم هست که با هم روبرو میشن هیچ آدمی ندیدم هیچ آدمی ندیدم ولی می‌تونی مال اینه یعنی میگم حاصل زحمت او یه حاصل زحمت و یه مفهوم کاملا واقعی و حقیقی میشه نه قربان کجا بیارم اون یه پیشگامان آقا معنای اون دیده رزرو کردن نرم‌کننده‌ها یا معنوی اون است او تلاش دیوونه پرونده‌های اونجا رو باور می‌کنه یا در عمل خودش قرار بگیره در اختیار خودش قرار من از و اصل اختیار انسانی یک انسان اوه وی زرد اینو قبول می‌کنی که افتاده و وگرنه می‌میری و تبعاتش خیلی از بقیه مناطق متفاوت نگاه متفاوت بودی من از مردم مقدس اردبیلی یه نکته آوردی و کیهان هی هم شباهت بین بردنشون