رگه‌های فتوای کاهنانه در اجتهاد و تقلید سنتی

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان بحث امروزمون در دینداری گفتارهای در اسلام رحمانی که در مقدماتش هستیم و طولانی شده و هنوز هست بحث‌هایی درباغه عنوانشو گذاشتم رگ‌های عرض کنم که ف کاهنی در بحث مرجعیت و تقلید بحث اجتهاد و تقلید کنونی ما من عنوان را گذاشتم رگه‌ها ذره توش نفوذ داره بحث سکه‌هات ولی واقعیت اینه که اعتقاد من اینه که بیش از رگست و عمده است در واقع اعتقادم اینه که حالا باید این دوتا را اول توضیحی بدم کهانت چیه و عالم کیه کاهن چیه فتوای عالمانه چیه فتوای کاهنانه چیه تا اون وقت ببینیم که این دم و دستگاهی که الان ما داریم تحت عنوان مرجع و مقلد و او بابی که در اول رساله‌ها داریم باب تقلید اون را ببینیم که مثلاً چگونه است آیا واقعاً حرف‌هایی که اونجا زده شده کاهنان است یا عالمانه است من ادعام اینه که کاهنان است و حالا میرسه بعد میبینیم بررسی میکنیم هر چند معتقدم اصلاً کلمه تقلید کاهنان است حالا از هر جا اومده از یک انتصاب غلط یک چیزی که گمان شده که روایت از اونجا وارد شده و ولی محتواش به کهانت نزدیکه یعنی منطبق و به فتواید کاهنی منطبقه نه به فتوای عالم یه نکته‌ای را اولین بار تا اونجایی که من سراغ دارم مرحوم بهشتی مطرح کرده بعدا مرحوم شریعتی هم مطرح کرده ولی آقای مرحوم بهشتی جلوتر بوده چون در سال ۴۱ یا ۴۲ اینجورها این مطرح کرده مقاله‌ای نوشته در اون مقاله ایشون مدعیه که ما تو اسلام روحانی نداریم بلکه عالم داریم روحانی مال اسلام نیست به حرف بسیار درستی هست هرچند ایشون بحث رو مجمل بحث کرده و دقیق توضیح ندادند که مثلاً فرق کار روحانی و عالم چیه فرق این دوتا چیه ایشون توضیح ندادن بعداً مرحوم شریعتی هم به همین مسئله به اصطلاح پرداخته واقعیت اینه که تو ادیان ما دو دسته داریم یک دسته کسانی هستند که کاهن هستند یک دسته هم کسانی هستند که عالم هستند و تنها دینی که به هیچ معنا کاهن درش نیست دو حدیان جهان اسلام فقط عالم داره کاهن نداره کاهن معادل روخوانی هرچند که از زمان مثلاً صفویه به این طرف کلمه روحانی از مسیحیت وارد ایران شده نه وارد اسلام وارد ایران شده کلمه کلمه روح نیست به خطا وارد اسلام شده وارد ایران چون اصلا تو جهان اسلام کلمه روحانی کسی به کار نمی‌برد به کلمه مخصوص ما ایرانی هاست ما میگیم روحانی عالم دین میگن در واقع تو م مقدس دینی ما هم هیچ واژه‌ای که معادل روحانی باشه وجود نداره فقط عالم داریم عالم دین داریم چیزی که معادل روحانی یا کاهن باشه ما نداریم این واژه به کار رفته که به اینقدر این واژه ناموس و بیجا وارد فرهنگ ما شده خطا شده که مثلا عرب های مسلمان نمیتونن کلمه روحانی را مثلاً اگه بخوام بگم جامعه روحانیت مبارزه تهران میگن جامعه علما تهران جامعه علما تهران ندارم معادل واقعیت اینه که تو اسلام معادل نداره تو ادیان حالا اینا من به صورت استقرایی میگم اونجور نیست که جای خونده باشم جای متن دیده باشم استقلال خوب یک گروهی داریم که بهشون میگیم کاهن در واقع یک کارهایی یه اعمالی تو دین هست که حتما او باید انجام بدی اگه دیگری انجام بده قبول نیست مثلاً تو یهودیت کاهن داریم از لاوی خوب اونها مثلا قربانی‌های را که زیاد هم بوده و انجام دادن اون‌ها را باید کاهن انجام می‌داد یا توی مسیحیت کاتولیک کاهنده که کشیش بهش گفته میشه کشیش کلمه عامی هست که از مقام بالا که اسقفه تا پایین را در بر میگیره خوب این کشیش یا اسقف یا روحانی یا کاهن یا هرچی اسمشو گذاشتیم یک کارهاییه که باید حتما او انجام بده مثلاً مراسم عشای ربانی را حتما او انجام بده عقد ازدواج را او باید انجام بده تعمید را غسل تعمید را او باید انجام بده و اجسام خوب کار خواهید دید مثلاً شاعر هفتم گانه که تعدادشونم ۷۰ عرض کنم خدمتتون که اونها را حتما او باید انجام بده و اگه دیگری انجام بده اصلا مورد قبول نیست تو ادیان اینو گفتم تو پروتستان نداریم کاهن کشیش پروتستان متفاوت و به یه معنا یک کلمه دارند مینستر یعنی خدمتگذار به جای مثلا روحانی هستند همه مردم شنا دارند چیزی به نام قبول ندارن ولی البته عالم همه جا عالم مورد قبول عالم قبول به هر حال تو ادیان همه به گونه ای کاه یا روحانی وجود داره ولی کشیش منسوب نداریم همه مردم مینستر هستند حالا گاهی بهشون بگن که همه مردم هستند اون وقت خود این مردم حالا یک کسر انتخاب میکنن میگن تو این مراسم انجام به نمایندگی از مردم نه موقعیت خاصی کاهن موقعیت خاصی نسبت به خدا و ماورا داره نصب که میشه طرف یه موقعیت خاصی پیدا می‌کنه و اون فرق میکنه ولی اینا این نماینده مردم یا انتخاب میکنن یکی باید جلو بیفته و دقیقا مثل اینکه امام جماعت در دین ما تو کس خاصی نباید باشه لباس خاصی نداریم ما تو اسلام ما تو اسلام لباس خاص نداریم اینکه مال این لباس پوشیده بالاخره از یه جا استفاده شده قدیمیا زمان حضرت محمد حضرت محمد لباسش جوری بود که میگن وقتی میومد تو مسجد می‌پرسید که کدومتون محمد هستید نه لباسش جور خاصی بود نه صورتش برخلاف فیلم ها لامپ ۲۰۰۰ توش روشن بود لباس جامعه اون روزی بوده مثل لباس عربا بود نه لباس متفاوتی داشت نه صورت تو فیلم نور مثل بقیه هیچ تفاوتی نه یه تفاوت داشت که نباید بپرسه کدومتون محمد لباسش متفاوته لباس متفاوت تدریج به اصطلاح عرفی شده و این شکلی شده هیچگونه تقدسی نداره حالا یه یونیفور که میشناسیم که این داره تو این رشته کار میکنه تو علوم دین داره کار می‌کنه هیچ چیز دیگری نداره تقدسی هم هیچ ارتباطی به اندازه سر و سر سوزن با امام صادق نداره که میگن لباس امام صادق ارتباطی با امام صادق امام صادق لباسش مثل بقیه مردم میزنند امام صادق یعنی هیچ نه فکر می‌کنم از این جهت که عرب های اون روز لباس مانندی بوده شباهت‌های اون روز داره ولی همه این لباس داشتن امام صادق لباس شده و بندم خوب پوشیدم آنها حواسم هست که فقط نشانه است یونیفرم مانعی هم نداره اشکال نداره ولی قبول بکنیم یه امر کاملا عرفیه دینی امر به هر حال دیگه رسم شده و دیگه شاید متمایل موش پیدا باشند این آقا مردم بخوان مراجعهبه اصطلاح نیست اون وقت امام جماعتم نه چیزی نداریم که حتماً باید لباس اصلاً ما لباس نداریم که بگیم تا لباس باید خاص باشه کسی که نماز جماعت عرض کنم خدمتتون که دقیقا نماز جماعت یکی میگن قرائتش درسته آدم ظاهرالصلاحی هم هست میگن باز نماز تعارف هم میکنن بیش از این نیست ما نداریم عرض کنم که پس یک کارهای خاصی که باید از این کاهن یا روحانی انجام بدیم یک کار خاصی مثل نماز جماعت یک عمل خاصی مثل عقد ازدواج یه عمل خاص یه عمل نه یک مثلاً شما بگید که مثلاً یه نوع تخصص خب معلومه یه چیزایی تخصص میخواد خب اون تخصص داشته باشه چیز دیگر بازم اونا ما همچین چیزی تو اسلام نداریم که ما یه تخصصی مالی یه گروه خاصی باشه هر که متخصص باشه اون کار را می‌تونن انجام بدن عرض خدمتتون که نکته پس یه کاراییه که فقط این کاهن باید انجام بده یه اموالی هم هست که این کاهن ارزش ارتزاق میکنه روحانیه مثلا تو دین یهودییت یه سهمی از قربانی مال کاهن بوده یا سهمی از درآمدهای مردم مخصوص کاهنان بوده و پس تعریف شده که از چه راهی ارتزاق بکنند عرض کنم خدمتتون که نکته سومم اینه که ارتش و دانشمند بودن نیست حتما علم خیلی زیادی داشته باشه ممکنه داشته باشه ممکن هم هست نداشته باشه شرطش اینه که اون کاری که می‌خواد انجام بده بلد باشه اون کار را بلد باشه میخواد مثلا ازدواج مثلا این کار را برای بیشتر از این ممکنه ادیانی که کاهن جاروخانی دارند کاهن یا روحانیشون سواد خوندن و نوشتن نداشته باشیم شرط علم نیست خب اینم نکته سوم و معمولا هم تو ادیان عرض کنم که کاهن یا روحانی یا نصب میشه به طریق خاصی طبق آیین خاصی به این مقام یا توی خانواده خاصی متولد می‌شه مثلاً تو دین یهودیت یا آیین هندو کاهن توی یک نژاد توی یک طبقه تو یک به اصطلاح یهودیت مثل مسیحیت نه از خانواده خاصی نیست نصب که شد میشه عرض کنم خدمتتان ویژگی کدوم اسلام نداریم نه کار خاصی رو داریم که کسر خاصی باید انجام بده نه مال خاصی را داریم که مخصوص گروه خاصی باشه مالی نداریم که گروه خاصی باش ما همچین چیزی نداریم تو ذهن شما بیاد مثلا خمس مگر اینجوری نیست خمس مالیات اسلامی عالمان پول دیگری نداشتن اینا خرج حوزه‌های علمیه کردند و می‌کنند ولی ما چیزی نداریم هیچ دلیلی نداره این پول مال اوضاع علمی است درست برداشت استفاده بدهکارم از پول خمس برداشته نشده که این پول باید خرج حوزه‌های علمیه بشه هیچ همچین چیزی ما نداریم ما که مال مثلا حالا امام یا هرچی پول مالیاتی عرض کنم که کسری هم که نداریم که فقط کاری را بلد باشه اونم که معلومه هر کسی میخواد میتی را دفن بکنه باید بلد باشه معلومه ولی لازم خواست این کارو بکنه هر کس وامیسته نماز جماعت بخونه باید نماز بلد باشه کسی که نماز بلد نباشه نصب و یا نسل خاصی هم اصلا به این معنا این چهار تا تقریبا ویژگی را گفتم ما تو اسلام به این کاهن تقریباً این بود پس ما تو اسلام کاهن یا روحانی اصلا نداریم و فقط عالم دین داریم فقط تو عالم دین داریم و این یک تفاوت های اسلام با ادیان دیگر اون وقت از همین جا من پل بزنم به این قضیه که در واقع فتوا هم دو صورت داره دو صورت داره یه فتوا فتوای کاهنی و یک فتوا فتوای فتوا فتوای کاهنان است و یک فتوا فتوای عالمان است کاملا با هم فرق دارد استقرایی یعنی من توی کتابی نخوندم خودم دیدم اون چهار تا ویژگی کاهن داره فتوای کاهنان که الان عرض بکنم اون فتوای که پشتوانه اش تخصص نیست بلکه پشتوانه عالم ماورا هست ارتباط با عالم ماورا پشتیبانی می‌کنه فتوای کاهن را مثلا نمونه بهتون عرض بکنم البته تو برخی از ادیان ممکنه کاهن فتوا نمی‌داد ولی تو برخی از ادیان قایم فتوا میده مثل مسیحیت کاتولیک تو مسیحیت کاتولیک پاپ کاهین یا روحانی ولی وقتی پاپ فتوا میده پشتوانه این فتواش نه تخصص بلکه روح القدسه روح القدس نمی‌گذاره به اعتقاد اونها که پاپ وقتی در موزه افتا قرار گرفته وقتی باهاش موضع یک فتوا بده روح القدس نمیزاره خطا بکنه روح القدس جلوی خطاش می‌گیره به همین دلیل یک تفاوت فوق العاده اما اون طرفشو بگم فتوای عالمان چیه فتوای عالمانه پشتوانه اش تخصص هیچ دست غیبی نیست هیچ کس جلو هیچ کسی یاد طرف نمیده که اینگونه فتوا بده یک دست غیبی در کار نیست صرفاً با تخصصشه داره کارشناسی می‌کنه عالم یعنی کارشناس کارشناسی میکنه اون وقت یک تفاوت فوق العاده مهمی که بین این دوتا هست فتوای کاهنانه و فتوای عالمانه اینه که در فتوای کاهنانه مثلا چون روح القدس پشتوانه هست خطا نداره خطا نمی‌کنه به این معنا مثلا تو مسیحیته تولیک قائل به عصمت پاپ هستند مقصودشون از عصمت پاپ اینه که وقتی داره فتوا میده خطا نمیکنه هرچند که تو زندگی شخصیش ممکنه مثلاً هفت خطم باشه این ممکنه تو مسیحیت کاتولیک پاپی داریم تو قرون وسطا توپ وضعیت کاتولیک برای کشیش که همون روحانیه کاهنه ازدواج جایز نیست حق نداره ازدواج بکنه در قرون وسطی بوده که اسمش یادم نیست مثلاً می‌گفته که حالا من ازدواج نکردم حالا این هفت هشت تا بچه غیر قانونی را دارم و مثلاً حالا هفت هشت تا بچه داشته که قانونی نبود ولی خوب ازدواج هم نکرده بود اسمتش وقتی در موضع افتا قرار گرفته همونو اونجا روح القدس اشتباه فتوا بده روح القدس جلو اشتباه را دیگران روح القدس بیاد فتوا میدیم و اشتباه نمی‌کنیم نتیجه فوق العاده مهم دارد مهمترین مسئله است اینجا این نقطه کاهن فتوای کاهنانه خطا درش راه نداره ولی فتوای عالمانه خطا درش راه داره داره کارشناسی میکنه ما تخصصش حرف میزنه همونطور که پزشک نسخه پزشکم از تخصص داره استفاده میکنه عالم هم داره مطابق تخصصش حرف میزنه روح القدس نیست نیست دیگه اینجا روح القدس اینجا طرف تخصص طرفه در نتیجه در معرض خطا تاثیر مهمی داره در حرف بعدی و اون اینکه تبعیت به جاش بزار تقلید چون تقلید برای اونجا مناسبه تبعیت از کار کاهش یا تقلید دستگاه که درسته تقلید میتونیم جاش بزاریم بی چون و چراغ است نه واجب واجب که اینام که میگن عالم میگن واجبه این طرف بگن میگن واجبه که به عالم مراجعه کنیم بی چون یعنی اگر ۱۰۰ عقلت خلافشو می‌گفت بازم باید تبعیت کنه و البته مثلاً تو مسیحیت تو همه چیزم هست نه فقط تو احکام فرعی عملی تو باورها و اعتقادات هم هست در همه چیز صفت فتوا میده هرچی که مربوط به دینه اطاعت مردمم بی چون و چراست یعنی حتماً باید تبعیت کرد حتی اگه ۱۰۰ تا دلیل برقرارش داشته باشی باید تبعیت بکنیم خب این تبعیت بیچون و چرا تو فتوای کاهن تبعیت نیست به همین خاطر بنده میگم کلمه تقلیدو نباید گذاشت کلمه تقلید ازش یک نوع پیروی ۱۰۰ کوه کورانه در میاد فتوای عالمانه که ما اینجوری نداریم که کاملا مثل پزشک که بهش مراجعه میکنیم اگر به نظر خودت رسید به هر دلیل نسخه‌ای که پزشک به اصطلاح صادر کردهولی تو فتوای عالمانه به هر دلیل به هر صورت اگر علم داشتی که این فتوا اشتباه نباید بهش عمل بکنی نباید عمل کنی اتفاقا همه همین میگن سلام علیکم فتوای عالمانه را اگر به این نتیجه رسیدیم که به اصطلاح خودمون به این نتیجه رسیدیم که درست نیست نباید عمل بکنیم علم پایین و بالا نداره یعنی یقین به هر حال اطمینان یقین یه خورده میره تو بحث فلسفی اطمینان اطمینان اطمینان داشته باشی که نباشه نباید دیگه عمل بکنیم من خودم با این مسئله روبرو بودم شاید شنیده باشند من این بچه‌هامون وقتی شده بودن ۱۵ ۱۶ سالشون از همین مرحوم آیت الله منتظری تقلید می‌کردن حالا به قول من که از این کلمه خوشم نمیاد زبانم میاد چون کلمه معادلشو ندارن که میگفت مرحوم آیت الله منتظری اوایل اون زمان ها میگفتند که حق کپی رایت معتبر نیست یعنی یه نرم‌افزاری اگر کسی تهیه بکنه نرم افزارهای نمیدونم چقدر میشه این کار یه اون زمان ما تازه به وجود اومده بودیم چیزا قفلن و می‌ریختن توی واتساپ قفلشو میشه که اصلا می توی بازار بحث این بود که آیا مجاز اون نسخه‌ای که مثلاً خود اون زمان اون زمان مثلاً ۲۰ هزار تومان بود نسخه اصلی اینی که می‌ریختن توی بازار هزار تومان بود آیا مجاز بودیم که اون هزار تومانی رو بریم بگیریم یا حتما باید نسخه اصلی را بریم بگیریم اگر حق کپی رایت معتبر باشه مجازی نسخه قفل شکسته را بگیریم مرحوم آیت الله منتظری می فرمود که حق کپی رایت معتبر نیست بچه‌های ۱۵ ۱۶ ساله من میگفتند که معلوم معتبره معلومه معتبره اگه تو جامعه امروز حق کپی رایت معتبر نباشه معنیش اینه که یک نفر سه سال بشینه یه نرم‌افزار تهیه بکنه و بعدم یه نفر قفلشو بشکنه بازار و این سه سال زحمت یعنی سودشو نگیره حاصل زحمتش به خودش نرسه اصلا دست باید کسانی بشند و از این نرم‌افزار تهیه کنند فوق العاده ضروری برای مباحث میشه تو جامعه این کار صورت نگیره معلومه معتبره من اصفهانی چی رو مجبورم می‌کردن برن نسخه ۲۰ هزار تومانی را بگیرم خوب ببین چقدر به اصطلاح مشکل با اینکه فتوای مرجع بگیره همون هزار تومانی می‌دونستم مجاز نیست باشه خودمم می‌دونستم که معتبر خودم برام روشن بعدا نظرشون عوض شد آخرا نظرشون عوض شد عرض کنم خدمتتون که اینجوریست تو فتوای کاهنانه چرا راست تو فتوای عالمان نه اون وقت همین جا یه حرف دیگری پیش میاد کاهین با تایید مثلاً روح القدس فتواش و مردمم باید اطاعت کنند اما در فتوای آلمانی صرفاً باید فتوا را بده و مردم هم بی چون و چرا فتوا را بده مردمم اطاعت بکنن اگر به نظرش رسید که خلاف واقع هست اون وقت لازم نیست یا اینکه عالم باید زمینه را فراهم کنه که طرف بتونه فکر کنه کدوم یک از این‌هاست اینکه یک رساله‌ای مثل این رساله ما بنویسیم احکام را بنویسیم بگیم روش بخون و عمل بکن تقریبا شبیه همون فتوای کاهنانه در واقع عالمان قدیم رساله علمیه می‌نوشتند رساله عملیه یه چیز جدیده چند بود نسل مثلا رساله عملیه بنویسن منظورتون از رساله علمی یعنی اینکه چون دلیل مثلا دلیل را فرصت فکر می‌تونست یه کمی هم خودش می‌تونست فکر کنه آیا شدنیه یا نه همچین کاری بکنیم من دارم انجام میدم من دارم انجام میدم مثلاً در چون بحثم در تهران حقوق بشر فقهیه اونجا راحت حرف همه عالمان مطرح می‌کنم رد می‌کنم حرفم رو میزنم دلیلش هم میگم خوب افراد هم می‌شنون و مشکل ندارن مشکل نداره می‌تونن تصمیم بگیرن می‌تونن تصمیم می‌تونن بفهمن من قائل نیستم که در فتوای عالمانه باید فتوا نه نه ما وظیفه‌مون اینه که ببینید یک چیز دیگری توی کار هست باید همه مردم تفقه کنن تفقه تکلیف عمومیه طبق روایتمون تکلیف عمومی ولی به حد توان هر اندازه میتونی عالم باید چه کار کنه تو فتوای آلمانی کمک به او میکنه نه بیشتر کمک می‌کنه زمینه رو براش فراهم میکنه که خودش به اطمینان برسه هر کسی در حد توان خودش در حد توان خودش اینکه یک جوری بنویسیم که او بخونه و همینجور عمل بکنه و خودش هیچ اندیشه‌ای نکنه این بیشتر شبیه میشه به فتوای کاهنان عرض کنم خدمت تون که به هر حال در فتوای عالمانی طرف به خودش اجازه میده که فکر بکنه دقیقا مثل اون که رجوع میکنیم به پزشک وقتی ما میریم پزشک برامون نسخه ما خودمون فکر می‌کنیم آیا ممکنه که همون لحظه که او حرف میزنه به اصطلاح شک بکنیم و به حرفشم عمل نکن ۱۰۰% چون دکتر گفت به اندازه‌ای که می‌تونیم فکر بکنیم اینجا هم باید به اصطلاح به همین صورت باشه خوب یه نکته‌ای که اینجا هست اینه که در فتوای در کهانت فتوای کاهنانه تعبد محض حاکمه یعنی در همه چیزش تعبد یعنی ولی در فتوای عالمانه برعکس از ابتدا تا انتها همراه نیست یعنی نه اینکه مثلاً یه چیزیه که من هیچ عقلم نمیتونه دربارش حرف بزنه و صرفا باید از این آقا بگیره یه همچین چیزی نیست باید حق دارم و باید باید وظیفه دارم فکر بکنم اندیشه بکنم بنابراین در فتوای عالمانه هیچی خود دلیلشم تعبدی نیست اونجا چرا باید کاهن چرا باید به کاهن مراجعه کرد مثلاً تو مسیحیت چرا باید به آب مراجعه کرد دلیلش اینه که تو انجیل متی باب ۱۶ اومده که به فردی وصیت حضرت عیسی که پتروس نامیده میشه شمعون پطرس بهش میگه که کلیدهای ملکوت آسمان را به دو می‌سپارم پتروس پتروس یعنی صخره یعنی سنگ بزرگ مومن راسخ مثل کوه استواره اونم بهش میگه تو صخره است تعریف کلیسای خود را بنا می‌کند یعنی امت مسیح کلیسای نوت مسیحی روی این صخره بنا میکنن تو زیر بنا هستی بعد میگه که کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم هرچه در زمین منع کنی آسمان ممنوع خواهد شد و هرچه در زمین جایز بدانی در آسمان جایز دانسته خواهد شد یعنی حرف تو دیگه هرچی ممنوع کنیم ممنوع میشه هرچی جایزه هم بدونه جایز میشه این حرف تو خب اومد حرف اینه تو مسیحیت کاتولیک این این صحبت که بهش میگن گاهی متن پطروسی یا نفس پطروسی این میگن مخصوص پطروس نیست او قفلی هم که پطروس نصب کرده و او اسقفی هم که نصب پاپ فرانسیس همه اینها هرچه در زمین من کنند در آسمان ممنوع خواهد شد و هرچه در زمین جایز بدانند جایز دانسته خواهد شد اینه که حضرت عیسی کرده لونه تعبدی ولی در فتو نفس نکرد دلیلش چیه که دلیلش اینه که عقلا میگن در هرچی تخصص نداری به متخصص مراجعه کن فقط دلیل در هر چه که تخصص نداری عقلای اینو میگن هرچی که خونه می‌خوای بسازی تخصص نداری مهندس میاریم معمار میاری چی میاره یا تو امور دیگر به متخصص مراجعه تخصص نداری کارشناس مراجعه کن حالا اگر اینجوری شد باید تا آخرش تا آخر باید برید اگه این شد هیچیش تعبدی نیست عقلای اگر تعبدی یه جا شک کردی اون وقت فتوا فتوای کاهنی کاهنانه اونجا گفته به اصطلاح مرد مثلاً کاهن میشه ولی اینجا چی متخصص مراجعه کن عقلا به متخصص که مراجعه میکنن به متخصص مرد مراجعه میکنن یا به متخصص زن بهترم لازم نیست چون بهترم خودش یه حرفیه بیشتر در دسترس نوبت زودتر خیلی چیزای دیگه هم هست چون اینا می‌خوام بگم برای اینکه یه چیز دیگر می‌خوام رد کنم متخصص باید رجوع کرد چون آقایون همین الان می‌خوام بخونم میگه باید اعلم هم باشه خیلی کار سختیه ماهی ترازویی نداریم که بتونیم باشه علم بکشیم و بسنجیم و ببینیم کی میدون ساده است این علمش بیشتره یا علمش بیشتره خیلی کار پیچیده متخصص مراجعه کردم خوب انجام دادم دیگه حالا که بسنجمکدام یک از این‌های فرایند شامل خونه که بسازیم ببینیم تو عالم کدوم مهندس متخصص برای حتماً پزشک درجه یک ایران حتی پزشکان بیکار میشن او پزشک هم هیچ نمیتونه آدم پزشک انتخاب ولی بر خودش تکلیف عقلا برخوردشون اجبار نمی‌کنند که حتما بهترین باشه متخصص این کتاب چون این رساله رو تو خونه داشتیم این رساله مرحوم آیت الله منتظری هست معمولاً اول رساله این مسئله تقلید را میارن نه کامل تقلید احکام که گفتم کلمه تقلید خیلی مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد و نمی‌تواند در اصول دین تقلید نماید همین جمله اول اصول دین مقصود چیه توحید خدا وجود خدا نبوت قرآن بودن قرآن امامت امام بودن همین ۱۲ تا اینا رو نمیشه تحقق تقلید کنیم پس باید چیکار کنیم تحقیق کنیم درسته ولی در فروع دین میگه باید تقلید کنید مثلا همین سوال اول فرق این دو تا چیه حال شما اینجا نشستید که آدمای فرهیخته هستید من از شما بپرسم که دلیلتون بر اینکه قرآن وحی چند درصد مردم قرآن ثابت نشه که هیچی هیچی چند درصد مردم میتونن تحقیق کنن بفهمن قرآن وحیه یا نه چرا پس شما اصول دین چند درصد من که میگم کم کم همه کسم اینجوری هیچ کس دلیل نداره فکر نکرد همین عرض کنم خدمتتون که برای اینکه امام مثلاً امام حسن نصری امام باشه نداره امام حسن مجتبی امام حسن عسکری دلیلش باید نقل باشه خبر روایت چند نفر از مردم رفتن دیدن باید متواتر باشه خبرشم باید متواتر باشه ها ی یعنی اینقدر روایت داشته باشیم آدم یقین بکنه که امام حسن عسکری امام به امامت نصب شده شما رفتید تحقیق کردید حدیث چند نفر رفته ببینه درسته یا نه اگرم باشه تازه زنی با یقین آور باشه اطمینان از آقا بنده اعتراف می‌کنم در حضور شما من امام علی که دلیل براش دارم اجمالاً که چی هست بقیه رو کار نکردم نرفتم دنبال فکر میکنی ساده است که بخوام برم تحقیق کنم خیلی کارا آسانیه کار وحشتناک چیه به یقین برسید اینقدر وحشتناکه برای نماز خیلی راحته نماز که چهار تا روایت میخونم و میگم که خب نماز از مجموع این چهارتا روایت فهمیدم که نماز صبح دو رکعت امام حسن عسکری امام فوق‌ال نوشتنم نداره اون می‌تونست اثبات بکنه خدا هست او می‌تونست اثبات بکنه خدای یگانه است او میتونه اشکالات وجود خدا را پاسخ بده واگذار میکنه به خود مردم توی اینجاهای برای اینکه می‌خوام متوجه شدم که در اصول دین چه در فروع دین فرقی ندارد هر دو را نیاز داریم هر دو رو هم یک جور نیاز داریم می‌خوام به یه نتیجه‌ای برسم به همین دلیل دارم توش جدی میکنم ما این امام ۱۲ امامو داریم به قول شما هیچ وجود نداره که من برسم به این موضوع خیلی وحشتناک و سخته قرآن من همیشه تو ذهنم میاد که مثلاً این آیات حتماً کلام خدا هست وحیه حضرت محمد نازل شده ولی هیچ وقت هیچ راه تحقیقی برام وجود نداشت که به اثبات اینا برسم که اینا وجود دارن نه همه اینا هست به اون یقینه برسم بگم ۱۰۰ نه اینکه قبول نداشته باشم تو ذهن من میاد راجع به ائمه پیامبرا قرآن‌ها نسبت به دینی که داره ولی براش وجود نداشته که من باشه می‌خوام بگم که شما می‌فرمایید الان این جمله اینه مسلمان باید این کارو بکنه خوب یک چوپان روستایی مسلمان سواد خوندن نوشتنم نداره چه جوری میخواد برای خودش اثبات کنه که امام علی که آسون‌تره امام علی امام علی امام علی چه جوری میتونه اشکالای سنیا را بفهمه و جواب بده چه جوری میتونه خدا را دلیل براش بیاره وجود خدا چگونه میتونه یکگانگی خدا را براش چگونه میتونه رسالت حضرت محمد و ثابت کنه با چه دلیلی امامت ائمه اطهار را چگونه میتونه ثابت کنه معاد را چگونه میتونست اثبات بکنه چه جوری میتونه اثبات کنه بعد شما فرمودید که و نمی‌تواند در اصول دین تقلید نماید ولی در فروع دین باید یا مجتهد باشد و یا اینکه احتیاط بکنه یا تقلید بکنه حرف من اینه که این جمله به نظر من اصول دین به مراتب سخت‌تر از فروع اینکه یک کسی بهش بگن که به کسی بگه من سواد ندارم لطفا ها بگید که کتابو دارین این کتاب وسائل الشیعه است اینم قسمت روزش به خودت بلدی لطفاً اینو بخون برای من معنی کن معنی می‌کنم می‌خونه و یه چیزی تو ذهنش میاد روزه رو باید چگونه گرفت میخواستم بگم چگونه خورد و اشتباه نماز اینجا برای خدا امامت امام حسن خیلی مشکل تره نخواستم شبهه ایجاد کنم حواستون باشه نه من معتقدم اصلا دین تحقیق نمیخواد نمیشه چون تحقیق بکنه لازمم نیست لازمم نیست نمیشم تخت من دارم میگم دین من تحقیقی نیست من شیعه هستم چون تو یک خانواده شیعه متولد شدم بیش از این حرفی ندارم برای گفتن اشکال نمی‌خوام اینجا خودمم که دارم به شما میگم ادعایی ندارم علت داره فرمود دکتر سروش گفته شیعه بودن من علت داره نه دلیل آره خودمم اگه خانواده سنی هم متولد شده بودم حتما سنی بودم حتما آخوند سنی بودم آدم حسابی بودن غیر از اینه که تو چه دینی باشی تو هر دین یا مذهبی باشی می‌تونی آدم حسابی باشی ربطی به اینکه ضرورتاً تو چه دینی باشه نداره تو شیعه هستی آدم حسابی ممکنه یک کسی شیعه باشه آدم حسابی باشه کسی شیعه باشه آدم حسابی نباشه یک کسی سنی باشه آدم حسابی باشه سنی باشه آدم حسابی نباشه همینطور بودایی و مسیحی و زرتشتی و خیلی مثل ساده‌تر از این حرفاست مثل ساده آدم حسابی شدن مهمه حوادث اتفاق نرفته دین خودم نمیتونم تحقیق کنم تا چه برسه برم ادیان دیگر همینم تحقیق نکردم تا چه برسه امکانش نیست یه حادثه ممکنه یک کسی با یه پیامبر روبرو بشه معجزه ببینه عرض کنم خدمتتون که می‌خوام این نتیجه رو بگیرم به نظر من فروع دین تحقیق درش از اصول دین به مراتب راحتتره با این جمله اول که خوندم کاملا مخالف کامل ایشون فرمود که اصول دین باید تحقیق کنیم فروع دین باید تقلید کنید بنده میگم چرا چرا فروع دین آسون‌تره که مطالعه کنم بسیار پیچیده‌تره فروع دین فقط می‌خوام به این برسم نماز اینجوری کاریش کرد قابلیت تقلید نداشته شاید باشه یعنی مثلا چرا نمیشه تبعیت که توحید را قبول نداشته باشد نبوت را قبول نداشته باشه ولی این چه جوری به چه معنایی باید بچه به چه معنایی نمیتونه تقلید کنه این قابل تقلید نیست صحبت ایشونم بود اینجا هست دیگه اون طرف هر کسی خودش تو اینجا باید به اون به اون اطمینان خاطر درونی پیامبر اومده طبیعت منظورش این نیست که همون قدری که یک متکلم یا یک فیلسوف میاد اثبات میکنه خدا رو به تعبیر شما همین کار را انجام بده اما اون چوپان هم در حد خودش باید به این یقین به این اطمینان این آرامش خیال برسه اولاً چگونه می‌تونه درست بکنه که به اطمینان برسه با فکرش میتونه برسه که حضرت محمد پیامبر وجود خدا را هم از جنگل دید و فهمید رسالتتون دین با رسالت حضرت محمد شروع میشه رسالتوحی بودن قرآن را چگونه میتونه اثبات کنه این تصور رو نکرده که بیرون از این دایره کسی که خانواده مسلمان آشنایی نداشته عرض بکنم خدمتتون بین اصول دین و فروع دین هیچ فرقی نیست بلکه اصول دین ما بیشتر نیاز داریم به کسی که کمکمون کنه در اصول دین من بیشتر نیاز دارم به کس کمکم کنه در فروع دین ممکنه ولی در اصول دین فقط خدا نیست که بگیم که با عقل می‌رسیما رسالت حضرت محمد بودن قرآن عرض کنم امام بودن امام علی امام حسن امام حسین اینا همه هست قالب درست بکنیم و اونجا در هر دوتاش در اصول و در فروع آدما به اندازه توان باید فکر و اندیشه بکن آدمان با هم متفاوت هر مقداری که کمبود داره کمک بگیره کمک گرفتن غیر از اینه که یه چوپان بیشتر به کمک نیاز داره تحصیلات عالی داره خودشم می‌تونه گام‌هایی برداره یه مقدار کمتر نیاز به کمک داره ولی هر دو نیاز به به اصطلاح کمک عرض کنم که من می‌خوام این نتیجه را بگیرم ما تو دین چه در اصول چه در فرو کار عالم دین اینه که به ما کمک می‌کنه که ما خودمون فکر کنیم در هیچ کدامش تقلید نداره تقلید یعنی تبعیت کورکورانه نه در اصول دین تقلید داریم نه در فروع دین تحقیق داریم درس اصول دین تحقیق فوق العاده مشکله در فروع دین تحقیق مشکل برعکس که میگن در اصول دین فوق العاده اثبات کن که قرآن وحی چه جوری اثبات می‌کنیم کار فوق العاده سختیه براش حتی اونایی که کار کردن عرض کنم خدمتتون که پس این یه مسئله نتیجه بگیرم فتوای عالمانه هم تو اصول دین هست هم تو فروعه فرقی نداره ولی هر دوش کمک است به اون پایین‌تر است که بتونه فکر کنه که بتونه فکر کنه کمک حالا این کمک به یک کسی خیلی زیاده به کسی کمتره به کسی کمتره این یک نکته مهم که میخواستم بگم نکته دوم را هم که عرض بکنم که فقط اینو بخونم شرط مرجع تقلید البته تقلید مجتهد که باید از تقلید کرد یکی اینکه مرد باشه اگر دلیل اینکه من باید یه کسی مراجعه کنم بنا عقلا عقلا متخصص مراجعه میکنن فرق مرد و زن فرقی نمی‌ذارن که تو متخصص که زن باشه کار کرده باشه تحقیق کرده باشه بفهمه که به اصطلاح نماز چگونه باید خوند چه فرقی بین زن و مرد داره یادمون باشه هیچ دلیلی اینجوری نیست روایت همینجوریه یعنی دلیل نداره که گفتن همه هم گفتن نه هیچ جا هیچی نداره اصلا جایی از کجا آوردن پس مثلا فرض کنیم که یه جایی که سند درست و حرف واضحی هم نیست مثلاً در قضاوت یه حرفی زده شده گفتن به طریق اولا اینم مثلاً اینجوری نه اون مسئله‌اش فرق داره اونجام نیست اونجام اشتباست تو قضاوت زن میتونه حرف اشتباه میتونه هیچ ربطی نداره هیچ دلیلی نداره شما اگه دلیلتون برای اینکه باید به فقیه مراجعه کرد بنا عقلا شما گفتی امورشون متخصص براشون فرقی بین زن و مرد نداره و بنابراین خوب خوب نابالغ معمولاً یه نابغه بود که شد هم چهار دست مثلاً پسر ۱۴ سال شه و به چه دلیل نمی‌شه دیگه حالا یه خورده پایین تر از من بوده ولی خواستم بگم یه خورده بالاتر بوده ولی عرض کنم که عاقل باشه به دیوانه مراجعه نمی‌کنم واقعاً شیعه ۱۲ امامی باشه به دکتر شیعه ۱۲ امامی مراجعه می‌کنیم می‌پرسید مذهبشو اعتقادی اگر اتفاقا تو آلمان آیت الله بهجت مرحوم آیت الله بهجت فتوا اگه واقعا یه غیر مسلمان واقعا متخصص باشه واقعاًم آدمی باشه که اینقدر بشه اطمینان یقین دارم که حرف میزنه دروغ نمیگه حالا حرف زد چیزی دیگه است دو حرفه حرف اینه میخوای چی بپرسی میخوای بپرسی امام طبق مبنای من داره میفرمای درسته می‌خوای ازش بپرسی که شیعیان در برای امامت امام علی چه دلیلی میارن اینو میخوای بگی دیگه مسئولیت مقداری بلدم اگه کسی بیاد واقعا راست میگم این حرفا می‌زنن حرفشون برای اینکه حرف پاپ حجته متن پطرسی انجیل متی باب ۱۶ همین الان به شما گفتم که آخوندای شما با آقای دفاع من مشکل ندارم حالا هفته گذشته هم جلسه قبلم شما وقتی می‌خوای به یه متخصص مراجعه کنید تحقیق بکنید که حلال زاده است یعنی چی کار داری تو ذهنش میاد همچین چیزی حالا که یک آدمی بود و حلال نبود ولی آدم حسابی بود به چه دلیل نمیشه بشم مراجعه کرد شما گفتی بنا و خلاص دلیلتون دلیل دیگر نداره که اینم قبول ندارم دیگه ببینیم حلال بی‌ربطه زنده باشه یعنی اگه یک دکتر به من گفتن تا آخر عمرت شب یک قرص آسپرین بخور اگه دکتر مرد این نسخه باطل میشه باید برم یه دکتر جدید به من بگه که گفته بخورن اثر نمی‌کنه مثلاً ها دیگه ده سال حالا فعلا یعنی مشکل ایجاد نمیشه نه اگه به من گفته یک کسی کارشناسی کرد گفتن نماز اینجوری بخون حالا فولد کرد به چه دلیل من دیگه نباید دوباره برم یکی دیگه متخصص پیدا کنم و از او بپرسم و از این به بعد نمازمو یه جور دیگه بخونم کدوم بود همه صحبت سر اینه که ما میگیم این رجوع به فقیه رو عقلاییه نمیگیم روایت داریم که نمیگیم امر تعبدیه که به کارشناس مراجعه میکنن ما هم باید به او مراجعه کنیم عقلا کارشناس که فوت میکنه نسخه که نوشته میگن باطل شد عمل میکنن تا آخر عمر عرض کنم خدمتتون که بله آخرش اینه که عادل باشه ته استکان خواهیم میزنه که ته استکان میزنه ضرورتاً آدم هفت خط ناجور آدم چینی نیست خیلی هم ساده به چه دلیل عادل را برای این میگم که آقا این دیگه این تخیل رو نداره عرض کنم که سالم اینه ما یه چیزی داریم صغه یه چیزی داریم عاده با هم فرق دارند یعنی مورد اطمینان یعنی یقین داره که ایشون حرف خلاف باورش نمیگه عادل نیست صیغه لازم نباشه یا عقلایش دل باید باشه آدمی که ببین ممکنه یک کسی همون ته لیوان را میزنه ولی ثقه است شما میتونی قسم بخوری که یه دروغ نمیگه ولی این مسئله را معتاد را انجام عادل نیست ولی ثقه است شرطش اینه که ثقه باشه بنابر عقاب یا دل باشه بنا شد همه چیز عادل باشه بنابراین را بگم خدمتتون که ببینید همه چی از طرف مقلد گرفته تا مجتهد و مسئله اصول دین و فروع دین و کیفیت مراجع همه چی میشه متفاوت این معنای اونه که می‌خواستم بگم در واقع کهانت غلبه کرده بر فقاهت فتوای کاهنانه عالمانه غلبه کرده متوجه نشدم این وضعیت دوتا مسئله بود یکی اینکه من چه نیازی به معلم دارم یکی اینکه او چه کار است یکی اینکه او چیزی که تبدیلش کنه به یه امر تعهدی فتوای عالمانه هیچیش تعبدی نیست من یکی شرایط را بررسی کردم به جز یکیش که قبول دارم و حقیقت که خوب شده گفت من چون اگه نمیگفتن به دیوونه مراجعه نکن شاید مراجعه میکردم یکیش بقیه حرف دارمشرایط داشته ببینید چند تا شرط آوردین مرد باشه از کجا آورد بالغ باشه از کجا آورده عاقل باشه اینو قبول دارم مقلای دیوانه نباشه اما بله شیعه ۱۲ امامی باشه از کجا آوردید حلال‌زاده باشه از کجا آوردی زنده باشه از کجا آوردی عادل باشه از کجا آورد همه اینها را همه شرایط انگار به طور ضمنی دنبال این بودند زنده مراجعه میکنیم یک محوری شکل میگیره و به طور عملی اتفاقا دم و دستگاه را من مخالفم راه بیفتد دم و دستگاه راه افتادن و فلان ایشون عرض کنم که نه من به اصطلاح اینجور نیست و یک نکته دیگه مخ من اینو یادم رفت بگم یک شرط دیگری که حداقل تو مسائل اختلافی باید به اعلم مراجعه کنید وقتی متخصص مراجعه می‌کنیم کی به کار متخصص اعلم عقلا مراجعه میکنن همه دنیا متخصص خیلی مشکله پیدا کردن چی اصفهان جایگاهی در واقع یک جایگاه پیدا کرده بوده به قول ایشون آیت الله بروجردی که دیگه کسی دیگه نمیتونسته اون زمان عرضه اندام خوب متشکر خسته نباشید در خدمتتون نمیشه به این سادگی نه حتی اگه بگم مثلا من دلیل دارم بر آسمانی بودن قرآن ممکنه به این دلیل به این دلیل که خوب اینا برای خودم ثابت شده بحث بهش رسید حقیقتش من که قبل شوهر عرض کردم خدمتتون همین شیعه‌ای که متولد شدی شیعه باش بله حق آدما را ضایع نکن کفایت می‌کنه اخلاق رعایت کن اینا رو قبلاً نماز معلوم شد روز قیامت که دیگه مثلا شما یه تسبیحات اربعه گفتید معلوم شد باید سه تا میگفت هیچ مشکلی پیش نمیاد یعنی اگر فکر می‌کنید که می‌شه به یه جایی برسه که دیگه اینقدر تحقیق کرده باشه به این نتیجه برسه که شیعه حقه به این معنا که حتماً بین اهل سنت و نمیدونم جان دیگر و فلان بر من اثبات شد یقینی این به اینجا نمی‌رسد به اونجا برسه منطقی تره عقلایی تره ائمه ما همه عقلای فکر کردن یه چیزی بهتون عرض بکنم تو شیعه قرائتی وجود داره که از همه ادیان دنیا برتر می‌تونم قرائتی وجود داشته باشه که از همه بهتر باشه اینکه من صرفاً بگم ائمه را قبول که داشته باشی بهتره یا نه کسانی هستند که ائمه را قبول دارند کامل ولی به نظر من قرائتی از اسلام گرا میدن از همه ادیان روش عقلایی که ائمه به کار می‌بردن نه اینکه هر روش به هر حال کامل اگر میتونستم واضح تر حرف بزنم نه ممکنه کاملا معروف باشد عالم بزرگیم باشه ولی از مجموع حرفاش نشون بدم که این اسلامی که تو میگی این تشیعی که تو میگی از همه ادیان بنابراین این را میخواستم عرض بکنم اینکه فکر کنیم که اسم ائمه اطهار وقتی اومد یعنی ما بهترین دین این کاملا اشتباه است به نام ائمه اطهار ممکنه بدترین باشیم ممکنم هست بهترین هر دو هم به نام ائمه اطهار چه روشی رو ما اجرا سوال نکرد ولی سوال پدرم این نبود کاری ندارم که حالا بخوام از قرآن دفاع کنم در صورتی که الان هست از کجا می‌دونی که قرآن کلام خداست یا مثلا میگن ائمه ما رو میگن یه سری اعرابی هستند که حالا برای خود اعراب اون زمان حکومت می‌کردن یا امامت می‌کردن الان چرا من آریایی همینی که برای آروم شدن دل خودم که به حقانیت دین خودمونم پی ببریم اینم براش فکتی وجود نداره که ما به این اثبات برسیم ممکنه برسیم ولی به این سادگی‌ها امن نیست آدم یه وظیفه داره این میتونه آروم بکنه آدمو خودش اینا تو بحث های دیگه هم گفتم عرض کردم آدم باید جوری زندگی کنه که روز قیامت بتونه به خدا بگه حقیقت که برام ثابت شدش کردن آدم تلاش خودمم کردم حقیقتو بشناسم حقایقی که برام ثابت شد بهش گردن نه آدم به اندازه توان خودمم تلاش یعنی من آدم نبودم که نه فکر می‌کردم و دنبال میکرد اصلا آدم بیش از اینم خدا نخواست اصلا همین نخواست خدا از ما پیجویی حقیقت و گردن نهادن به حقیقت خاص اصلا کلمه اسلام یعنی تسلیم حق تسلیم خدا خواسته من نمی‌تونم داوری کنم کدوم مذهب کدوم همه چیزو همه چیزو چه بسا حل کنم این می‌تونم به اصطلاح تسلیم حقیقت باشه همون میزانی که برام ثابت شده چون شما تصور بکن شما فکر می‌کنین مثلاً یک میلیارد مسیحی که الان تو دنیا هستن اینا مسلم می‌دونن که مسیحیت باطله ولی میگن دلمون می‌خواد باشه به نظرشون میاد خب باشه اونا آدم خوبی باشند آره وقتی میگیم تو ذهنمون میاد که یه مبحث استاد صحبت چشم به مناسبت چوبی داشته باشه و اتفاق برای من زندگی مشرکانه مهمه اون زندگی مشترک زندگیش زندگی موحدانه است کسی زندگیش مشرکانه است یک وقت کسی جوری زندگی میکنه که موثر در وجود فقط یک می‌دونه یه وقت جلوی ۱۰۰ نفر چاپ میشه فلان این مقام این ثروتمند هیچی هیچی زندگی مشترک به هر حال خود قرآن بیشتر آیاتش آیاتی هستند که آدم از هضم می‌کنه ازشون برداشت‌های خیلی قشنگ خودش میتونه دلیل حتما میتونه ببینید بنده که عرض می‌کنم اگه باور خودم با اینکه متون ادیان دیگر را هم آشنا هستم بنده میگم که هیچ متنی از ادیان دیگر همه حقایقی دارن ها ولی هیچ متنی قابل قیاس با قرآن است ولی چه کنم که کسان همین قرآن دستشونه برای ذهنتون سراغ داعشا قرآن دستشونه ولی قرائتی از اسلام که ارائه میدن بدترین دین دنیا قرآن اینکه دست آدم قرآن باشه این کفایت نمیکنه خیلی جامعه علم و سواد مردم آگاهی مردم اطلاعات مردم ۶۰۰ سال قبل از حضرت محمد که تو امپطوری روم که حضرت عیسی ظهور کرد اونجا سطحش خیلی بالاتر از حجاز بود نه سطح علمی دانش تو حجاز ۵۰۰ سال حقیقتش فاصله بیش از این چیزهااست منتها قرآنی که دارم میگم قرآنی که من برداشت میکنم دیگران مثل من برداشت همه معجزه با همه کتاب قبول ولی الان خیلی چیزاش میتونه تغییر بکنهمهم آره اصول کلی قرآن داره که بر اساس اصول که من همین تو همین جا ۸ است را بحث کردم هشت تا اصل مهم که با این هشت تا اصل میتونم دین کاملا عقلانی کاملا اخلاقی کاملا درسته با برداشت هم برهانی این اصولی که گفتم هم از قرآن برداشت میشه هم عقل هر دو میگن ولی همه این حرف‌ها را می‌زنم قرآن اینجوریه ولی آیا کسانی که قرآن دستشون بوده دینی که ارائه دادن پاکیزه است نه به نظرم خوشگلم ببخشید اصول دین سخته مثلا توحید اثبات کنید اوضاع سیستم ثواب و گناه چی میشه و در صورتی که از نظر اسلامی و ادیان سواد تو اینه که باید خدا رو قبول داشته باشیم ولی اگه اینجوری باشه من بگم مثلا نمیدونم گناه کردم یا نکردم این سیستم من نفهمیدم ببینید اگر واقعا فکر واقعا نمیدونم تشخیص بدم مثال زدم فکر کرده به اندازه کافی مطالعه کردی به نتیجه نرسید اونو کار ندارم تسلیم حقیقت هستی یا نه هستی حقوق انسان‌ها و اخلاق اینا را کسی اون که ممکنه اشتباه بکنی اینه که ممکنه گوشت زرافه را بخور این اشتباه بکنیم ملاکه اشتباه کردی حاج آقا میفرمایند خدا شما را به خاطر دو رکعت نماز خوندن یا نخوندن بهشت جهنم کسی که می‌دونه باید انجام ولی جونم حقیقت که برام ثابت شده که ثابت شده اندازه توانم تلاش به نظر من خیلی روش قرآن است مثلا الا من ات الله به قلب سلیم اونایی که این درون خودشون را خدا سالم خلق کرده سالم تحویل خدا خدا اثبات کردنی نیست همه تضعی می‌پذیرن خدا وجود داره چون همه چیز حکایت بر دلالت خدا خدا را کسی نمیتونه اثبات کنه ممکنه مقصودشون اینه که فطریه ممکنه که بعدی یعنی همین که نگاه بکنه به اطراف میرسه خوب خسته نباشید دست شما درد نکنه.