ناسازگاری تحقیق در عقاید با حکم ارتداد

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما درباره فقه حقوق بشر یعنی عنوانش که این جلسه یازدهممون هست که یه مقداری هم فاصله افتاده و ده جلسه ما قبلا در این باره بحث کردیم یعنی در واقع رفتیم روی مسئله اول رساله های عملی و عرض کنم خدمتتون که اونو سنجیدیم با حقوق بشر مسئله اول دیگه تقلید هست تقلید به اصطلاح با حقوق بشر سنجیدیم تو این ده جلسه و گفتیم که آنچه که آقایون بهش میگن تقلید در واقع سپردن خود به دیگران هست و سپردن خود به دیگران با خود فرمانروایی انسان سازگاری نداره و عرض کنم خدمتتون که اینکه یک درباره انسان تسلیم تصمیم بگیره این با خود فرمانروایی انسان سازگاری نداره تقلید به معنایی که مطرح هست و چه هست به این معناست که در اموری کاملا گفته های دیگران را به اصطلاح بپذیریم این با مهمترین اصل حقوق بشر که خود فرمانروایی انسان هست سازگاری نداره ما یه مقداری در این باره بحث کردیم حدود ۱۰ جلسه داشتیم در این باره و گفتیم آنچه که آقایون مطرح کردن جور نیست آخرین بحثی که مطرح شده این بوده که عرض کنم خدمتتون که خوب شما از یک طرف میگید که بله بله از یک طرف میگید که تو اول مسئله اول رساله قسمت اولش میگید اصول دین باید تحقیقی باشه خوب اشکالاتی را مطرح کردیم و آخرین اشکالمون این بود که کنم خدمتتون که شما در یک مسئله دیگری به نام کتب ضاله میگید که کتابی که غیر اسلامی باشه یا مطلبی خلاف اسلام یا ناسازگار با اسلام توش باشه شما حق نداری اون کتابو نگه داری شما حق نداری اون کتاب را ازش استفاده کنیم حق نداری مطالعه کنیم هیچ استفاده‌ای از کتاب نمیتونی بکنی از سخنرانی یا جلسه ای که مطلب غیر اسلامی بیان بشه شما نمیتونی بری شرکت بکنی و گوش بدی و امثال اینها برخی از فقهای معاصر میگن حتی روزنامه‌ای که مطلب غیر اسلامی توش باشه را مطالعه بکنیم اون را حتی حق نداری مطالعه شما به من گفتید در اصول دین تحقیق بکن قسمت اول مسئله اول رسالت بعدش به من میگید که کتاب سخنرانی روزنامه مجله فیلم چیزی که مطلب غیر اسلامی درش باشه شما حق نداری ازش استفاده بکنیم سوالم اینه سوال مهم این بود که مطرح شده و اون اینکه خوب من چگونه تحقیق کنم باید تحقیق کرد این اصول دین را چگونه تحقیق من بکنم در حالی که شما هیچ منبعی در اختیار من نمی‌گذارید اشکال خیلی مهمم یعنی اینه که این تو جلسه قبل مطرح شده می خوام زمینه بحث چون فاصله افتاده سوال این بوده توی جلسه شما از یک طرف میگید همتون اصول دین باید تحقیقی باشه مسئله اول رساله تو مسئله دیگری تحت عنوان کتب ضاله میگید که با همه رساله‌ها هم اومده کتاب مطلب غیر اسلامی درش باشه شما حق ندارید مطالعه بکنید اصلاً حق ندارید نگه دارید باید اگر به دستتون به طور اتفاقی افتاد نابودش کنید آتشش بزنید این فتوای فقهاست مثلاًرالوسیله آیت الله خمینی دیگر همه اینگونه میگن اینجا من یه سوال دیگری مطرح می کنم حالا اولش که شما میگید که این نکته را عرض بکنم تصریح میکنن که تورات و انجیل و کتب آسمانی دیگر را هم نباید مطالعه کنید اصلا نباید تنها استثناست و اون کسی که تخصص داشته باشه و بتونه رد کنه کتاب را و با هدف رد با هدف رد کتاب را بخونه یعنی هم بتونه رد کنه کتاب رو و هم هدفش رد کردن باشه غیر این به اصطلاح مجاز نیست خب اینجاست که میگم تحقیق یعنی چی تحقیق تو منبع تحقیق میشه دیگه یا تو کتاب یا سخنرانی یا توی عرض کنم خدمتتون که روزنامه است مجله است یا توی فیلم مستند امثال جاهای جاهایی باید به اصطلاح تحقیق کرد میشه یه کسی را تمام منابع تحقیق را ازش بگیری و بعد بهش بگه تحقیق کن امر ناجور من نمی‌خوام وارد این بحث بشم اینجا که آیا کل مسئله کتب ضاله که مطرح شده توی فقه اصلا مستند عقلی و نقلی داره یا نه یه حرفه هیچ روایتی در این باره نداره حتی یه ضعیف در این باره نداریم یک آیه قرآن به این آیه متمسک شدن نه مستند روایی داره که از قول حرف دروغ پرهیز کنید که ربطی داره به کتب ظالم این آیه دلالت نداره من عرض میکنم بحثم این نبوده که یه جای دیگری بحث کردن به هر حال یکی از حقوق انسانه که بتونه بخونه حرف های بله الذین یستمعون احسنه دعای قرآن بشارت بده به بندگان من اونهایی که حرف را میشنوند و بهترینش را به اصطلاح برمی‌گزیند خوب عرض کنم خدمت شما نداشتیم نیاز به این آیه نداشتیم به هر حال اصلا من الان تکلیف شدم الان شده ۱۵ سال به این نتیجه رسیدم با عقلم که باید دینم داشته باشم خب باید ببینم تو این دین ها ادعاهای مختلفی که هست کدومش بهتره تا من این آقا میگه مسیحی باش این آقا میگه یهودی باش این آقا میگه بودایی باش مسلمان باشه این آقام بغلش میگه مسلمان شیعه باش یکی از این‌ها رو انتخاب کنم که چه جوری انتخاب کنم خب باید بخونم باید ببینم یا بشنوم حرفشونو راهیم من تازه ۱۵ سالم شده مثلا پسر بچه شما مگه هیچ کتابی را نباید بخونید سخنی را هم نباید بشنوید باز عرض می کنم یک بحث مستوفایی داره که این حرف چقدر با عقل میسازه چقدر دلیل داره چون فتوایی باید آیه یا روایت دلیل داشته باشه با قرآنم ناسازگار نباشه با عقلم ناسازگار نباشه خود حرف نه روایت داره حتی روایت ضعیف نه آیه قرآن داره نه دلیل داره عقل صددرصد ضدشه آیه قرآن هم که ۱۰۰ آیات متعددی ضد این حرف است خود حرف هیچ پایه و اساسی نداره ولی من اصلا نمیخوام در این باره بحث یعنی این نبوده بحث جلسه قبلم فعلا بحثم اینه این حرفی که اول رساله زدی با این مسئله چه جوری با همدیگه فرض می‌کنیم دلیل داره فرض می‌کنیم روایت داریم فرض میکنیم آیه قرآنم در شمایی که رساله نوشته که حرف نباید این مسئلت با این مسئلت ناسازگار باشه که فرض گرفتیم که این دلیل هیچ دلیلی نداره بلکه دلیل بر ضدش داریم هم دلیل عقلی هم قرآنی ولی اینها را پرونده میبندیم کنار فرض میکنیم آیه داریم بر این مسئله روایت داریم ضد قرآن نیست ضد نیست شمایی که رساله مینویسی که بالاخره باید جور کنی این مسئله با این مسئله ناسازگار نباشه تو مای رساله نویس دوتا مسئلت نباید ضد هم باشه شما اول اول گفتی اصول دین باید تحقیقی باشه اینجا تو مسئله کتب ضاله گفتی که هیچ منبع کتاب مقاله فیلم روزنامه سخنرانی که غیر اسلامی باشه حق نداری نگه دارین تحقیق کنم حالا از این بدتر یه ماجرای دیگر حالا این سوال میکنیم غیر اسلامی یعنی چی کی تعیین میکنه که چی چیه اسلامی هست چی چی اسلامی نیست این شکلی تعیین میکنه چجوری تشخیص بدیم چی چیه اسلامی هست چی چی اسلامی نیست آیا عرفان اسلامی هست یا اسلامی نیست آیت الله خمینی اسلامی متن اسلامی آیت الله وحید نه ضد اسلامی چه مطلبی اسلامی هست چه مطلبی اسلامی نیست اینو از دست کجا بفهمم هیچ راهی نیست دوره‌ای که مقلد آیت الله خمینی هستم مانعی نداره کتاب های عرفانی فلسفی نگه دارم تو خونم مطالعه بکنم اینها آتش بزنم این خیلی حرفه عجیب و معنی این حرف اینه حالا چی چیه اسلامی هست خود من فقیه هم باید بگم چی چیه من می‌خوام بفهمم چی چیه اسلامی هست بحثمون درباره چی بود اصول دین بود بحث شما گفتید اصول دین تقلیدی نیست تحقیقیه اصول دین چیه شما میگی هرچی که من میگم اصول دینه چون ضدشم میگم مطالعه نباید بکنی کتابی که ضد این اصول دین این گونه که من تعریف می‌کنم نکته‌ای توش اومده باشه شما حق نداری بخونید خب پس چرا داری میگی اصول دین تحقیقیه و تقلیدی نیست شما داری میگی اصول دین را حتما باید از من تقلید کنید حتما و فقط هم از من اصول دین را فقط باید از من تقلید بکنید این یک اشکال کمرشکن جاهایی من به مناسبت مطرح کردم جلسه قبل هم مفصل بهش پرداختم نمیدونم چه کسی میخواد این اشکال را جواب بده و این اینجاست که بنده مدعی هستم آقایون می‌گویندکل دینت را چه عقاید را و چه اعمالت را باید از شخص من صد در صد بگیری هیچ حق نداری از کسی دیگری حتی بگیریم یعنی هر یک از آقایون مدعی اند که اعلمن من درباره اعلم بحث کردم قبلا آیا علم بودن شرط نیست اینها نمیخوام مدعی خودشون میگه اعمال را احکام فرعی عملیات باید از من بگیری عقاید را خودت باید تحقیق کنیم ولی وقتی میخوای تحقیق کنی کتابی که من میگم با عقاید اسلام ناسازگاره حق نداری مراجعه بکنیم هیچ مطلبی که خلاف عقیده شما باشه نخونم مطالعه نکنم نشنوم باید از تو تقلید بکنم که چرا چشم میدید این دیگه چه حرفیه اینجاست این جمله با اون جمله ۱۰۰% ناسازگاره اینجاست که میگم آقایون تبعیت کورکورانه در کل در کل دین نه فقط احکام فرعی عملی نه تو اصول دین هم من باید تبعیت کورکورانه بکنم اینجاست که میگم با یه همچین چیزی در کلیسای کاتولیک داریم کلیسای کاتولیک میگه پاپ وقتی در موزه افتا ایستاده وقتی داره فتوا میده روح القدس نمیزاره خطا بکنه اون وقت چون روح القدس نمیزاره خطا بکنه همه چیز را باید او بیان بکنه عیناً شما دارید همینو میگید شما میگید همه چیز را حتی یه مسئله یه حدیث از امام هست یا امام نیست نقل شده من اجازه دارم بگم این حدیث از امام هست یا از امام نیست یا به من بگید تو حق نداری هست یا نیست ما باید تشخیص بدیم تخصص نداره که ما باید بگیم دقیقا تو کلیسای کاتولیک میگه اینکه چه متننی چه کتابی جز متون مقدس هست که متنی نیست اینو باید من بگم تفاوت در او آقا میگه من دلیل دارم بر اینکه باید تو صددرصد حرف منو بپذیری دلیل محکم دارم برای اینکه تو ۱۰۰% باید حرف منو بپذیر دلیلم اینه مطابق کتاب مقدس تو سقوط کردی و عقللت فکرت اندیشه تحت سلطه گناه است گناه اولیه بنابراین فکرت نمیتونه کار کنه خب دلیل می‌خواد مدرک می‌خواد بیاد تو کتاب مقدس نشونت بدم راست میگه راست میگه تو کتاب مقدس هم مسیحی هست از طرف دیگه این تو از طرف دیگه منم مثل تو هستم سقوط کردم ولی من چون به واسطه نصب با نصب می‌رسم به حضرت عیسی من به این دلیل که موقعیت خاصی شدم فتوا بدم روح القدس نمیزاره خطا کنم پس از یک طرف من خطا نمیکنم وقتی فتوا میدم از یک طرف تو چون سقوط کردی نمیتونی از قضیه جوره پس قضیه مبناش جوره مشکل نداره به لحاظ مبنایی حرف حرف تو کلیسای کاتولیک هی حرفا میزنه ولی ناسازگاری درونی دیگه وجود نداره که اینجا با اینجا نسازه اینجوری که شما میگید اینجا و اینجا به اصطلاح نمی‌سازه یه چیزی میگه که من اونجوره اون حرف هرچند با عقل ناسازگاره ولی حرف فتح با یه پا ناسازگاری درونی نداره که اینجاش با اینجاش نسازه با اینکه شما میگی باید اصول دین را حتماً تحقیق کنید اینجا میگی کتب ضاله و بعدم میگه اسلام چه کتابی اسلامی هست من باید بگم کدوم عقاید عقاید درسته که شما غیر اونا مطالعه نکنید دیگه غیر اسلامیه مطالعه نکنید خب باید اندیشه‌های منو ببینید جابجا شده ما یک فتوا داریم فتوای به اصطلاح کاهین یه فتوا داریم فتوای عالم فتوای عالم پشتوانه اش تخصص فتوای عالم پشتوانش دکتر میگه متخصص نیست که مثلاً تو مسیحیت روح القدس نمی‌گذاره خطا بکنه خب اون مدعی است که من ۱۰۰ حرفم درسته حداقل ظاهر ولی شما که مدعی هستید که ما پشتوانه‌مون تخصص مون هست و مدعی هستید که شما که میگید این همه بازی جنبه سوم پدرم میگم شما میگید ما مخطعه هستیم یعنی در مقابل مصوبه تو اهل سنت و اینا هستند چه کسانی که میگن فتوایی که مجتهد میده همونطور طبقش خدا هم همون موقع حکم میکنه یعنی حتما مجتهد یک فتوا میده خطا نمیکنه واقع میشه مطابق فتوای مجتهد ولی شیعه که اینا نگفته هیچ کس گفتن ما مخدر هستیم یعنی چه مجتهد فتوا میده ممکنه درست باشه اگه چیزی ممکنه درست باشه ممکنه خطا باشه که شما نمیتونستین حرف بزنه بگه صددرصد از من تبعیت کن این چیز از همه اینها گذشته یه حرف دیگه اینه دیگه جلسه قبل نگفتم و الان می خوام بگم احتمالاً فاصله فرض کنیم شما تو احکام فرعی عملی متخصص اون قسمت عرض کنید من تقلید کردم از شما تو اصول دین هم متخصصین تو عقاید متخصصین جلو چشم کسی میاد از اول تا آخر یک ساعت هم عقاید نمیخونهنه دیگه اونجا چرا به من گفتی تبعیت بکنم اصلا چرا به خودت اجازه میدی بگی کدوم کتاب اسلامی هست کدوم کتاب اسلامی نیست اینجا که دیگه تخصص ممکنه عادی ممکنه یه کسی بیاد یک جلسه هم به یک ساعتم رو عقاید کار نکنه ولی بشه حضرت آیت الله خونده نمیشه تو حوزه کار کنه خودش علاقه داشته باشه کار کنه همچین چیزی نداریم اصلاً خودش طرف علاقه مند بود علی القاعده شما که میگید بهت گفته میشه حضرت آیت الله یعنی خودتونم مدعی هستید تو احکام فرعیه عملی متخصص هستید خودتون مدعی هستید من رد می‌کنم چون میگم کسی که اسلام شناس نباشه تو احکام فرعی عملی هم متخصص نیست نمیشه کسی اسلام شناس نباشه و تو احکام فرعی عملی متخصص باشه من عقب نشینی کردم و قبول کردم شما تو احکام فرعی عملی متخصص هستید چی گفته شما تو همه چیز اسلام متخصصید معنی حرف شما اینه که اینکه چه کتابی اسلامی هست چه کتابی اسلامی نیست یا من باید بگم اسلام بودن یعنی چه عقایدش مطابق اسلام باشه اخلاقش مطابق اسلام باشه دیگری وارد کنم شما بنا بر ادعای خودت متخصص احکام فرعی عملی هستید چه ملکی من باید به فرض که از اون حرفت گذشتم که گفتی که اصول دین را باید تحقیق کرد نه میگیم تقلید میگیم تقلید از حرف به شما زدی و گفتم ناسازگاره چشم پوشی کردم از این ناسازگاری باشه تقلید کنم آشفتگی به حدی میرسه که گویا در حد ابتدایی فکر نه کارهایی که یه اندیشمند باید انجام بده که ببینه که این حرف که اینجا زده با حرفی که اینجا میزنه سازگاری داره یا نداره حرفاش جور به نظر میرسه شما خودتون سالیان سال هم گذشته قرن‌ها هم گذشته روی این مسئله ابتدایی فکر نکردید که اول رسالتون نوشتید خوب این در واقع یه نوع تکمیله‌ای بود برای بحث جلسه قبل هم یادآوری الان میخوام اشکال دیگری را مطرح کنم تا اینجا شما به من گفتید که فرو عملی را باید تقلید کنیم اصول دین را باید تحقیق کنید ولی بعد با یه مسئله دیگر به من گفتی که نه بازم باید تقلید کنی اصول دین را هم از من یعنی معنی حرف چی همه چیزو باید تقلید کنیم حالا می‌خوام یه حرف دیگری بزنم این روند تحقیق اشکال بود یک اشکال امروز بحثم بود نتیجه تحقیق به من گفتین نه تحقیق کن خب باشه تحقیق کردم میگی میشه که به من یه کسی بگه تو باید تحقیق کنی ولی حواستم باشه که نتیجه تحقیق دقیقا باورهای من باشه نه باورهای اسلامی‌ها باورهای من چون به اصطلاح چه باوری اسلامی هست حالا همینجا همینجا یک کسی میگه معادفه قول معروف اینه که معاد معاد را مثلاً ما ماد جسمانی می‌دونیم شما میگید اگر کسی ضروری دین را منکر بشه چیه مرتد شما میگید اگر کسی تحقیق و از اسلام خارج بشه مرتد و مجازات شم ادامه مجازات اعدام پذیرفته نمیشه بچه مسلمان ما فعلا بچه مسلمان را میگیم بچه که شما میگید توبه پذیرفته نمیشه باز دوباره این نکته رو عرض بکنم من نمی‌خوام رو مسئله که بگم آیا مثلاً با عقل سازگار هست یا نیست با قرآن سازگار هست یا نیست دلیل داره یا نداره یا دلیل بر ضدش داریم مثلاً تو قرآن میان یا دلیل عقلی بر ضدش داریم یا نه این نیست بحثم الان تو این جلسه که مثلا شما شاید تو ذهنتون بیاد که خوب فلان جام یه جا بحث کردیم اینا آره بحث من بحث کردم بحث ارتداد مسئله ارتداد را بحث کردم و گفتم مسلماً با صدها قرآن ولی بیش از ۱۰۰ آیه قرآنسازگاره من الان بحثم اینه که چطور شما این دو تا زد الان حرفم اینه مگه میتونه کسی هر دوی اینها را بگه میگه میتونه یه کسی بگه ای بچه ای که مسلمونی که الان ۱۵ ساله شد من باید تحقیق کنی حتماًم باید به عقایدی که اسلامی هست برسی حالا چه عقاید اسلامی هست عقایدی که من قبول دارم که اسلامی هست از اسلام مگه بیرون و رسیدی به اینکه مسیحیت حقه یا برتره اعدام یکی از اعتقادات من را هم رد بکن اصول دین منو رد کنی بازم اعدامت می‌کنم غیر از اونها یه چیز دیگر یه حکم که ضروری دین هست رد کنی یا یه باوری که ضروریه دین هست رد کنی اعدامت می‌کنم توبتم نمی‌پذیرم حالا همینجا جدا از همه حرف‌ها که آقا تحقیقی که نتیجه اش مشخص باشه این چه تحقیقی میگیم یعنی میده که من تحقیق بکنم نتیجه اش مشخص چون خود شما هم یکیتون یه چیزی را ضروری دین می‌دونید یه چیزی را یک این آقا ضروری دین می‌دونه اون آقا ضروری نمیدونه آقا توحید را این آقا میگه وحدت وجود توحید واقعیه این آقا میگه وحدت وجود کفره واقعیه کافره همین مثالی که من الان زدم معاد جسمانی را من قبول کنم یا نکنم خوب خودم دیدم کتابی که یا عالم میگه معاد جسمانی از ضروریات اسلامی خودم خوندم توی کتاب این معنیش چیه معنیش اینه که اگه من رسیدم به اینکه معاد جسمانی درست نیست ما آدم قبول داشتم کامل دقیق نتیجه رسیدم که قرآن نمی‌خواد معاد جسمانی را بگه یا ما جسمانی با عقل سازگار معنی حرف شما اینه که من مرتدم و اعدام یعنی به راحتی حتی حالا جالب اینجا جالبه یه مسئله را یک اصل سوال اینه آقای الف ضروری دین میدونه این آقای الف الان مرجعی هست که همه عالمان گفتن اعلم فرض کنید مثل زمان آیت الله بروجردی همه گفتن الان خب این مثلاً آقای بروجردی برخلاف همه عالما میاد میگه و میگه معاد جسمانی از ضروریات دینی اینو نظرش بقیه هیچکس نگفته ضروری دینیه چه بسا کسی هم تو تاریخ پیدا شده کسانی از عالمان بودن که مواد جسمانی را قبول نداشتند ولی این آقای بروجردی گفت از جسمانی از ضروریه ضروریت دینه حالا من همونطور که یک عده‌ای هم قبول نداشتن به این نتیجه رسیدم که ماده جسمانی درست نیست این آقا درباره من این آقای بروجرد درباره من چی میگه میگه مرتده و باید اعدامش کنیم آره دیگه چون طبق نظر ایشون ضروری در حالی که دارم میگم فرض ۹۹ درصد عالمان گفتن نه ضروری دین نیست برخی هم گفتن اصلا قبول نداره فرض کنیم ماده جسمانی یه چیز اختلافی را که یک عده یعنی اکثریت هم گفتن از ضروری دین نیست این آقا گفته از ضروری دین است حالا من فکر کردم اندیشه کردم قرآن که دیگه کتاب اسلامی بود قرآنو خوندم به این نتیجه رسیدم که معاد جسمانی ولی شخص ایشون میگه ضروری دین من باید اعدام بشم چون ضروری دین را منکر شدم چون ضروری اختلافیه که چه چیزی ضروری است اینکه یه چیز نگفتید که ضروری است اینجاست که میگم اون وقت من چه جور تحقیق بکنم که حتماً حتماً به عقاید دیگر عالمان حوزه یا آلمان گذشته نرسم ها فقط به عقاید این برسم این آقا حتی در اینکه ضروریه دین هست چه چیز ضروریه دین نیست به من بگید تحقیق نکن تا خیالم راحت باشه حداقل تکلیف هم تو مسیحی بودن تکلیف روشن بود تکلیفم روشن بوده مسیحی بودم خب من با دست پاپ تبعیت بکنم تو چهارچوبه مثلاً تو مسیحیت چیکار میشه در شورای واتیکانی دوم یه نظر جدیدی مطرح شد این نظر نظر جدید یک شوراهای کلیسایی تشکیل می‌شده در طول تاریخ مسیحیت مثلا یکیش شورای نیقیه بوده که سال ۳ مثلا ۲۵ شروع شده که مشهور و یعنی او شناخته شده بود تاریخ قبلش اگه مگه بوده که تشکیل می‌شده درسته بحث شده بحث میشه گاهی دو سال سه سال بحث می‌کرد با ۱۰ سال بحث می‌کردن روی چیزی ولی آخر اگر پاپ امضا میکرد بحث میشد ولی آخر چی که پاپ امضا میکنه میشه خب این شوراها را اول حدود یک قرن دوم ۱۹۶ یعنی ۵۰ ۶۰ ساله پیش تو شورای واتیکانی اول میگم شوراهای کلیسایی خیلی زیاده شاید اصلا کتاب داریم در باب کتاب قطور که مصوبات شور کلیسایی تشکیل شده اول و شورای واتیکانی دوم در شورای واتکانی دوم تصمیمات مهمی گرفته شد چندین تصمیم مهم که یکی از مهمترینش این اتفاق باورم است تصمیم اینکه خوب‌هایی که مسیحی نیستند آدمای خوبی که به ظاهر مسیحی نیستند آیا رستگار میشن یا رستگار نمیشن تا موقع میگفتن نه آدم غیر مسیحی اگر فرشته‌ام باشه عالی عالی هم باشه رستگار نمیشه خیلی وحشتناکه حرفای همه عالمانه همین آلمان شیعه و سنی حرف همشون همین ترسناک نیست اما می‌خوام بگم الانم همین هست یعنی همین الانم عالمان همینه حرف شما همین آلمان هستند غیر شیعه به بهشت نمی‌ره بهشت مخصوص شیعه است این حالا کار ندارم تو شورای واتکانی دوم تصویب شد که غیر مسیحی که آدم خوبی باشه درست عمل بکنه اونم رستگار میشه این حرف زده شد ولی حرفی که تصویب می‌شه می‌خوام بگم اونجا عالم الهیات چیکار می‌کنه عالم الهیات یکی از کسانی که اومده کار کرده تو این زمینه بعد از شورای واتیکانی دوم کارل رانر تقریبا معاصر بوده با مفهوم مطهری به لحاظ سنی من چه کردم و تقریبا هم یک حرفشون شبیه هم و اون اینکه پیروان دیگر ادیان هم رستگار میشن تلاش میکنه چیکار کنی تلاش می‌کنی همون مصوبه نمیخواد خلاف او بزنه همونی که تصویب شده اونا تئوریزهش کنه یعنی عالم الهیات تو مسیحیت نمیاد تو کلیسای کاتولیک خلاف پاپ حرف بزنه کاری که مثلا کار کرده خب مفصل تو مسیحیت قدوس تو این زمینه کار نکرده اومده گفته اینکه مصوبه شورای دوم واتیکانی اومد که غیر مسیحیای خوب هم رستگار میشن پایه و اساسی حرف زدشون مستندش چیه چه جوری میشود بیانش کرد چه جور بگیم پس از چهارچوب بیرون نمیاد در عین حالی که جدیده اون حرفاته عرضه کرده انجام میدن مثلاً گفته که کسی که آدم حسابی باشه و مسلمان باشه این مسیحی بی نام و نشان مسیحی بینابینام مسیحی ها ولی خودش متوجه نیست که مسیحیه چون عیسی مسیح که کفاره گناه آدما را داده کفاره اینا آدم را هم داده خوب کلیسای کاتولیک به عالم الهیات میگه تحقیق برای تحقیق تو کدوم چارچوب فتوای پاپ شورای واتکانی بحث شده و تصویب شده تئوری ولی بیرون گذاشتی از کلیسا اخراج میشی همین که احتمالا زنده است و کاتولیک و کشیش بوده و خیلی هم مهم از کلیسای اخراج شده که حرف خلاف پاپ زاده اینجور خوب حالا شما اینجوری به من بگید من میگم شما داری یه باورهایی می‌خوام ببینم من الان ۱۵ سالم شدی زمان زمان آیت الله بروجردیه فرض کنیم آیا من مجازم به باوری ضد باور آقای بروجردی برسم هر چند او باور مطابق باور اکثریت حال ما باشه هیچی حرفم اینه ببینید می‌خوام بگم به این نتیجه برسم که آنچه که تو کلیسای کاتولیک هست بسیار شرف داره بر اون چیزی که اینجا گفته میشه حرفم اینه می‌خوام این نکته رو بگم چون معلومه تکلیف اون میگه آقای کارانه حرفی که من تصویر کردم حکم خدا اینه حکم خدا اینه چیه با تصویب من حکم خدا این شد که غیر مسیحیان هم نجات پیدا میکنن تو حق داری کتاب بنویسی فکر کنی چی کنی ولی فکرت باید چی باشه این حرفی که من زدم اخراج میشه بله شما دارید میگید می‌خوام ببینم نتیجه حرفتون من به من گفتید تحقیق کن عقایدمو تحقیق کردم از او گذشتم که کتاب در اختیارم نمی‌ذارید مقاله در اختیار سخنرانی نمی‌ذارم گوش بدم هیچی در اختیارم باشه یکی قرآن که اجازه دادید بخونم که بخونه اجازه بدید من قرآن را خوندم و به یک باوری غیر باور این آقا رسیدم این آقا قائل هست معاد جسمانی از ضروریات اسلامی و من به این نتیجه رسیدم که ما جسمانی نیست قرآن نه کتابای دیگر اینکه می‌خوام بگم تو کلیسای کاتولیک یه همچین چیزی هست ولی اون مبنا داره این خیلی به اصطلاح بدتربنابراین شما یه حرف دیگری بدتر تو مسئله اول رساله میگید اصول دین باید حتماً تحقیقی باشه دیگه برای مسئله گفتید که هیچ متنیم نباید بخونیم مثلا دیگه قرآن نتونستی از من بگیرین قرآن اجازه دارم روش فکر کنم یا نه قرآن اجازه دارم روش فکر کنم یا نه خب حالا اگه فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که ما جسمانی نیست در حالی که این آقا میگه ماده جسمانی از ضروریات دین چینگام بعدی می‌خوام اینو بگم شما حدیث و قرآن را هم از من گرفتید حرفم اینه نه نه اینکه بزارید میگم مسئله ارتداد را رد بکن الان نیست رد کردم خیلی بی پایه است هیچ آیات قرآن ضدشه دلیل نداره ولی الان دارید به من نتیجه حرف اینه که قرآن را نخوند ولی برای ثواب بخون رو قبر بخون برای ختم بخون بخون ولی تأمل روش نکن تفکر نکن روش چون که تفکر کردم یه دفعه می‌رسم نتیجه‌ای که فلان باور اینجوری نیست باید اینجوری باشه اگه رسیدم و این آقا میگفت نه عکسش ضروری اسلامی پس به من دارید میگید کتاب قرآن را هم نخون روایت اصلا هیچی نخوند شاید نهج البلاغه خوندم و یه آقایی پیدا شده میگه که میگه هر کس ولایت فقیه را قبول نداشته باشه مرتد پس دیدید که خب بحثم نیست سیاسی نمیخوام بحث این نیست پیدا شده میگه مرتد هر که قبول نداشته باشه خوب حالا که من نهج البلاغه رو خوندم و به این نتیجه رسیدم که امام علی دیدم با صراحت داره میگه حکومت خطبه سومم میگه که اگه این نبود که مردم ریختن خدا از عالمان پیمان گرفته که اینجا که صحبت از امامت و نصب و این چیزا نکرده که امام علی تو نهج البلاغه هیچ جا مدعی نشده که چون پیغمبر من از طرف خدا نصب به حکومت کرده چیزی نگفته برعکسش مکرر گفته مال شماست خب من نه آقا خوندم به این نتیجه رسیدم که ولایت سیاسی امام علی نداره حکومت مال مردمه امامت یه چیز دیگست امام علی امام حکومت قبول نداشته باشد ضروری دین منکر شده و باید اعدام بشه یا کتابی که میخونم برای اینکه روش به فکر کنم بفهمم دیگه خوب همین جور روایات پس نکن تو به ذاله را که شما میگه غیر اسلامیه من باید بخونم و نه هیچ کتاب اسلامی تنها چیزی که من مجازم بخونم چیه کتاب شخص این آقا را بخونم برای پذیرش فکر کردن چون اگه فکر کردم یه دفعه به این نتیجه می‌رسم که خلاف عقله خلاف قرآنه و میگم این اشتباه است مرتد فکرم نکنم فقط حرف اینا اینجاست که این سه تا حداقل این سه تا مسئله را که کنار هم میزنم اینقدر حرف پرته پس به این درجه است مثلا توی ادیان خوب وجود داشته باشه و زد ببخشید که خسته‌تون کردم تشکر از حوصلتون در خدمتتون هستم اگه بفرماش حضور فرمودین چه دیدگاه مشکل دارند مشکل داره بیشتر میشه آنچه که تو کلیسای کاتولیک گفته میشه ناسازگاری درونی نداره یعنی مجموعه حرف‌ها با هم سازگار مبنایی با عقل ناسازگار هم میتونه استن کتاب مقدس داشته کاملا اتفاق ناجوری افتاده اونجا منتها ببینید خیلی فرقه بین اینکه پاپ میگه به یک جوون آقا تحقیق نکن حرف منو تو عقلت نمیرسه تا عقلت تحت سلطه گناه است حتماً تحقیق کن ولی با تحقیق اگر به یه نتیجه دیگری رسیدی اعدامت می‌کنم آیا این ترجیح داره بر اون یا نه علاوه بر این ببینید نکته مبنایی که ایراد دارن به پا نمیگم خود من حرفی که زدی با کتابت ناسازگاره بهش نمیگم چون اگر مجموع عهد جدید را یک کتاب بدونیم یعنی همش رو حجت بدونیم این حرف ازش در میاد سقوط انسان چی چی میشه مبنا براش درست کرد تنها چیزی که می‌تونم بگم اینه که با عقل ناسازگار سقوط انسان گناه اولیه امثال اینا با عقل سازگاره او تکلیفمو روشن کرده ها اون که گفت که عقل تحت سلطه گناهه و عقل حجت نیست یعنی من سردرگم نگذاشت ببین عود از اول به من گفت اصالت تحت سلطه گناهه خیلی حرف اشتباهیه این حرف خیلی حرف اشتباهیه ولی حیرانم نکرد آقا می‌خوای مسیحی کاتولیک باشی میخوای شیعه باشی تو اصول دینت باید تحقیق کنیم باید تحقیق کنیم ولی هیچ کتابی هم در اختیارت نمی‌ذارم هیچ منبعی هم نباید بخونی اگر عقاید خلافه اعتقادات شخص من شد اعدام می‌شود این اینجاست که میخوام نه او بده ولی این ۱۰۰ برابر بده بعد تا ۱۰۰ برابر بعد خیلی فعال حالا به هر حال خیلی خیلی بده به چه تاریخی برمیگرده یعنی در یعنی حکم ارتداد اجما حکم کتب زالی که تاریخش از کی شروع شده حالا من دقیق نمیدونم ولی میدونم که خیلی مثلا صاحب جواهر و اینها ادعای اجمال می‌کنه زمانی باشه که با جدید مواجه نشده باشند به صورت پدیدار شناسانه دلیل نداشته باشه علت داشته باشد همون قدیم‌هایی حرف را زدند چون این جنبه‌هایی که گفتم و هم شما می‌فرماد با این مسائل جدید روبرو نشده باشد تمام مراجع مثلاً اون کتاب من حالا الان نیاوردم مسئله را که می‌خونم همون مسئله اول رساله که روش بحث کرد یک مدرسه است که رساله چیز بله عنوان نه مراجع حالا مثلا رساله یا یک عنوان دیگری داره بله چیه ۱۳ تا مرجع رو آورد که بحثشون آیت الله از آیت الله خویی آیت الله خمینی آیت الله را بردن بعد از اینها کیه یه نفر آیت الله سیستانی هست آیت الله سیستانی فتواش زده ولی کسی که آیت الله منتظری دقیقا همین حرفا زد دیگه شروع کرد روبرو شده بوده با حقوق بشر بحث کرده در مورد حقوق بشر ایجاد نظر ببینید مرحوم آیت منتظری یک تحولاتی در اولاً مرحوم آیت الله منتظری تو عمل عملا نسبت به دیگران معاصران خودش به حقوق انسان‌ها توجه داشته از اول بیش از بقیه چون معاصرین خودش از اول تو عمل ها به حقوق انسان ها توجه داشته توجه داشته که کس بی جای اعدام نشه به این چیزا توجه داشته روحیت نه تو رسالتش رساله آیت الله منتظری بهتر از رساله دیگران نیست دقیقا همون اگر بعضی جاها در آخرای حالا مثلاً دهه آخر عمرشون ایشون سال ۱۳۸۸ اگه اشتباه نکنم فوت کردن ۱۳۸۸ من مثلاً اولین کتابی که دیدم چاپ شده و بحث های حقوق بشری ۱۳۸۳ چاپ شده چاپ یعنی دنبال کردن این مسئله اگر بخوام قاعدتا در نظر بگیرم مثلا از ۱۳۸۲ مثلاً نظر ایشون عوض که ۱۳۸۳ چاپ شد والعظین زمان ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ اگر نظر ایشون عوض شدی در باب حقوق بشر هست توی کتاب‌های دیگری که نوشتن چند تا کتاب نوشتن در مورد حقوق بشر و ظرف‌های جدید هم زدن ولی اگر یک فقیهی یه حرفش عوض میشه فوری باید تو رسالش بره و تغییرش بده نمیتونه که ایشون بگه سال ۸۲ عوض شدن سال ۸۸ فوت کردن تو این شش سال سال چند بار رساله چاپ شده رساله را تغییر نداده من الان میخوام نظر آیت الله منتظری را ببینم در باب یه مسئله‌ای به بهترین چاپ رساله نگاه می‌کنم یه جای دیگه زدن چون اگر شما فتوات عوض شد مخصوصاً نه اگه یک جور بود ممکنه بگم مثلا فرصت نداشت رساله را رساله که ایشون چند بار در سال چاپ میشه معمولاً هم یک مرجع افراد داره مثلا فوری میگه یه جایی که گفت میان و میارن میگن خب اینو گفتی حالا عوض کنیم خیلی کار سختی نیست که مطابق تو هر چاپ مسئله عوض شده تغییرش میدن رساله ایشون تا آخرین چاپ هیچگونه تغییری نکرده بنابراین می‌خوام بگم حتی آیت الله منتظری از نظر من مستند حرفاش در این باره رسالتشه نه اون کتاب‌های دیگری که مثلاً یک نفر اومده باشه مصاحبه کردهاگر عوض شد باید تو رساله تغییر نکرده