جلسه هفتم: سوره حمد
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم صدق الله العلی العظیم و صدقه رسوله الکریم الذی سمی فی السماء احمد احمد قاسم محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد صلوات الله علیه و علی آله اجمعین
در باره پیرامون سوره مبارکه حمد فاتحة الکتاب ام الکتاب اساس القرآن یه کمی تامل میکردیم و برداشتیم به اندازه ظرفیت خودمون بنده عرض کردم ابتدای بحثم از این سوره چون میخوام امشب تمام بکنم بحث این سوره را و جمعبندی بکنم کل پیام قرآن مجید در این سوره مبارکه آمده به صورت فشرده آنچه که انسان نیاز دارد در این سوره مبارکه آمده کل دینداری ما در این سوره مبارکه امده عرض کردم در نگاه من در وقتی به دین نگاه میکنم دین را همون سخن پیامبر که فرمود انما بعثت لاتم مکارم الاخلاق این روایت شریف را که البته به این شکلی که عرض کردم در متون اهل سنت آمده در متون شیعه به این شکل آمده علیکم به مکارم الاخلاق او بیشتر اون شکل در منابع اهل سنت آمده علیهم انما مکارم الاخق فقط و فقط من برای مکارم اخلاق مبعوث شدن برای اتمام مکارم اخلاق در متون شیعی به این شکل آمده که علیهم به مکارم الاخلاق بها من بر اخلا مضمون یک محتوا یکیه من فقط و فقط برای اخلاق مبعوث شدن و عرض کردم خدمتتون که بنده اینگونه میفهمم که روایت را باید به همون ظاهرش گرفت یعنی نیایم بگیم که پیامبر میفرماید مثلاً من برای اومدن دستورات چی آمدن که مهمترینش اخلاقه این مشهور یعنی مهمترین ستون دین گویا مهمترین بخش دین اخلاقه نه بنده برداشتم اینه که فقط و فقط همون اخلاق فقط اخلاق و حالا خواستم این را حالا فشرده اش را هم تو این سوره مبارکه نشون مقصودم از اخلاق اینه و برداشتم اینه از اخلاقی که پیامبر میفرماید اخلاق یعنی اینکه انسان بتواند رابطه درست و سالمی با کل هستی برقرار کند با همه هستی رابطه اش درست باشد خود خودش را در جایگاه مناسبی قرار بده رابطه با مبدا درست بکنه رابطه اش را با معاد درست بکنه و رابطه درستی با دیگر انسان ها و دیگر مخلوقات داشته باشه به گمان من اگر کسی تمام این روابط را درست بکنه کامله و تمام و اهل نجات و رستگاریست خودشو درست بشناسه احتیاج خودش را بدون حد خودش را بدونه حد انسانهای دیگر را هم بدونه یه رابطه درستی با مخلوقات برقرار کنه این رابطه درستی با خالق برقرار بکنه یعنی دینداری و یعنی اخلاق رابطه درست داشتن رابطه سالم و صحیح داشتن یعنی اخلاق نیکو این اخلاق به معنای هم نشست و بعد عرض کردم خدمتتون که این سوره مبارکه را به سه جمله تقسیمش باید کرد جمله اول یک اعتراف است درباره مبدا هستی حقیقت الحقایق الله که رب العالمین هست پروردگار عالمیان هست رحمان و رحیم است و البته مالک و صاحب یوم الدین هست جمله دوم ۱ ادعا بود ایاک نعب بود که عرض کردم این ادعا از طرف فطرت بشریته فرد فرد ما نمیتونیم بگوییم اگر از ناحیه فرد مون بخواهیم بگوییم که شخص مون بخواهیم بگوییم که ایاک نعبد و ایاک نستعین و واقعی بگوییم ادعای بسیار ادعای عجیبیست که سخته من بگم فقط و فقط به فرمان تو من گردن میدهم و فقط و فقط از تو یاری و مدد میجویند اتفاقا جمله متکلم هست ایاک نعبدو ما تو را میپرستیم یا از تو پیروی میکنیم و از تو مدد میجوییم جمله بعدی هم که یعنی قسمت سوم سوره هم که یه درخواست از خدا پس یک اعتراف یک ادعا یک قسمت سوم گفتیم که عرض کردم خدمتتون که ما یک ادعا داریم جمله قسمت دوم یک ادعا داریم و اون ادعا از طرف فطرت بشریته و اونی که من فطرتم تسلیم توام فطرتمین را میگویم باید تسلیم حقیقت باشد باید در وصف تسلیم حقیقت باشد اما جمله بعدی درخواست بود بنده دیشب عرض کردم ما از خدا هدایت میخواهیم بعد از اینکه گفتیم ما تسلیم خدا هستیم ما تسلیم حقیقت هستیم تسلیم حقیقت حقایق هستیم حالا از خدا بخواهیم من تسلیم توام من میخوام خواست تو را گردن بنهم خواستت را بر من بنما جمله بعدیمون است ولی در جمله بعدی ما نمیگوییم باز خواستت را به من بنما خواستت را به ما بنما ما چیه دوباره همونطور که در جمله قبلی داشتیم میگفتیم که ایاک نعبد و ایاک نستعین از طرف بشریت ما این را میگیم از طرف بنی آدم این را میگوییم نه داعیه شخصی باز در جمله آخر هم میگیم عهدنا الصراط المستقیم ما را همه ما را یعنی ما میگیم همه را همه چی اگر بگوییم همه مومنان واقعی مقصوده اونا که هدایت شدن همه مومنان واقعی اونا که هدایت شدند من درس کردم که این کلمه اهدنا الصراط المستقیم را همه انسان ها بلا استثنا باید بگن از اول تا آخر عمرشون هم باید بگن هیچ وقت بی نیاز از این جمله نمی شویم ما تا آخر عمر باید این جمله را بگوییم به دلیل اینکه هر لحظه در معرض دو خطر قرار داریم تا از دو مسیر ممکن است ما اثرات مستقیم منحرف بشویم گاهی حق بر ما آشکار است ولی متاسفانه با اینکه میدونیم حق را باز هم تسلیمش نمیشویم من این جمله رو برای این دارم تاکید میکنم گاهی میگوییم کافر دنبال میگردیم که کافر را پیدا کنیم پشت کوه قاف یه جایی یک کافری هست که میخوایم پیداش بکنیم در حالی که توجه نداریم که ممکنه لحظه ای از زندگیمون خودمون مقصودم از کافر بدترین نوع ما دو نوع کافر داریم در قرآن در قرآن مجید دو نوع کافر داریم یه آیهای بود تو سوره مائده دیشب دوستان تلاوت فرمودند دوست جوانمون که اینجا نشسته بود ایشون تلاوت کرد لقد کفر الذین قالو ان الله ثالث ثلاث اونایی که گفتند خداوند سوم از سه تاست کافر شدن خیلی جای تأمل داره ها لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث و ثلاث اونایی که خوب گفتن خدا سومی از سه تاست اونایی که قائل به تثلیث شدن کافر آخر آیه میفرماید و لم ینتهو اما یقولون الذین کفرو منهم عذاب علیم اول آیه میگه همه اونایی که قائل به تثلیث شدن کافرند آخر آیه میفرماید اگر از این اعتقاد باطله شان دست بردارند به آفرینشون عذاب علی میرسد تحمل بکنید رویای اول آیه میگه همه اونایی که گفتن قائل اند آخر آیه می فرماید اگر از این اعتقاد باطلشون دست بر ندارند به کافران نذیب عذاب علیم میرسد معلوم میشه این دوتا مفسران گفتن به دو معناست یک کافر اول همه یعنی کسی که اعتقاداتش مطابق عدل نیست کسی که مطابق اعتقاداتش مطابق حق نیست دو گونه است هر که مطابق اعتقادات باورهاش زندگیش مطابق حق نیست دو حالت داره یه وقت حق براش آشکاره و تسلیمش نیست یه وقت حق نشناخته دو گونه است پس دو گونه داریم اینکه میفرماد اونایی که قائل به تثلیثن همه کافرند ولی عذاب مال مال کافه این کافر دوم فرق داره اوناشون که عذاب مال اوناییه که میدونن باطله ولی در عین حالی که میفهمند باطل تودههای مردم تودههای مسیحی کشاورزان بازاری ها مغازهدارها عمده مردم متوجه نمیشن که این آموزه باطله متوجه نیستند براشون میگن یه توجیه میکنن بنده خدا میپذیره ولی یه دستهشون هستن که نه اونا میدونن که این باور باور باطلی است اونا عذاب علیم بهشون میرسه حالا برش بگردونم به که داشتیم سوره حمد که داشتیم میخوندیم ببینید فرمود که عهدنا الصراط المستقیم ما را یعنی آیه قرآن این بود که ما از خدا ما را برای ما انسانها را به راه راست هدایت بفرما راه کسانی که بهشون نعمت دادی و در راه درست قرار داریم غیر المغضوب علیهم و یک دسته مغضوب علیهم هستند که اونها اون کافرین آخری که تو اون سوره ما آیه سوره مائده که الان گفتم اونایی که با حقیقت عناد دارند اونا مغضوب علیهم هستند که اونا اونا خیلی زیاد نیست اکثریت انسانها حق براشون آشکار نیست حق روشن نیست نمیدونم تودههای مردم گمراهن ضالینند جدا کرد این خداوند فقط مال یک دسته شامل چی اون کسی که حق براش آشکاره ولی تسلیمش نمی شود شامل حال اونها میشود و بنده عرضم این بود از یک طرف خودمون را ببینیم از یک طرف دیگران را خود ما متاسفانه اینجوری که هر لحظه زندگیمون ممکنه حقیقتی بر ما روشن باشه هر لحظه ممکنه حقیقتی بر ما آشکار باشه ولی تن بهش ندیم این هست تو زندگیمون دنبال خیلی راه دور نرویم یه لحظه میشن همون لحظه ای که حقیقت بر ما آشکار است روشن است بشک گردن نمیدهیم همون لحظه اراده با حق داشتیم تو همون مسئله عناد با حق داشتیم عناد با حق داریم همون لحظه میدونیم عرض میدونیم حق با فلانیه ضدش میگیم میدونیم مال را مال فلانیهبه همین دلیل دائما تا آخر نیاز اما اما این در رابطه با خود ماست در رابطه با انسانهای دیگر رسمیت چگونه است من خدمتتون عرض کردم که انسان های دیگر انسان های دیگر گفتم من دیشب دودستم یک دستشون مغضوب علیهم هستند البته ما هم هر لحظه ممکنه باشیم یه دستم گمراهان هستیم منتها یه مسئلهای را من دیشب ۵ تا ۶ تا روایت خوندم ببخشید که مقدمات بحثم امشب طولانی شد ۵ تا ۶ تا روایت خوندم خدمتتون که بر اساس روایات ما نمیتوانیم ما باید نگاهمون به انسان ها بر اساس این رباعیات باید نگاهمون به انسان ها به همه انسان ها این باشه که ما گویا پایین تر از اونها هستیم در راه حق گوی اونها منتقل تر از ما هستند اونا برترن ما پایینتریم و کردم وقتی حضرت عرض کردم خدمتتون سندشو نخواستیم بررسی بکنیم ولی گفتیم بالاخره برخیش تو کتب معتبر آمده به شکل عجیب و غریب آمده روایت از امام رضا علیه السلام بود روایت از امام کاظم علیه السلام بود که نقل میکرد از مولای متقیان که مولای متقیان فرمود کان یعقوب اینجوری است انسان عاقل اینگونه است که هر کس را ببینه میگه اون برتر از منه بالاتر از منه بعد صحبت حضرت موسی آخر قسمت به اینجا رسید امام حسین علیه السلام که بیرون رفتی هر کسی دیدی بگی بالاتر از منی امام حضرت موسی علیه السلام همون ماجرای رفتن بالای کوه بهش فرمود یک فردا یک دفعه بعد که کسی که پست تر از خودته بیار ولی حضرت نتونست بیاره امام سجاد علیه السلام در دعا دعا حداقلش اینه اگر ما نتوانیم راجع به امام سجاد روایت تفسیر کنیم و بگیم چه جوری امام سجاد میفرماید که و من یکون ما نتونیم و بگیم که امام سجاد میخواسته یاد ما بده ولی حداقل ما که باید یاد بگیریم پس این تو دعای ابوحمزه است حداقل این یاد ما باید داده باشه به فرض که نه من نمیخوام وارد اون بحث بشم ها سوال خیلی مهمی هست که چگونه حضرت موسی علیه السلام حضرت موسی علیه السلام که تو وسط مشرکان زندگی میکنه نمیتونه یک کسی را که بدتر از خودشه انتخاب بکنه ظاهر قضیه اینه که واقعیه حالا چگونه امام سجاد علیه السلام می فرما چه کسی حالش بدتر از منه خیلی تکان دهنده است اصلا نمیخوام وارد اون بحث بشم که شما ممکنه اختلاف با هم پیدا بکنیم که آیا امام سجاد هیچکس را پایین تر از خودش واقعاً نمیدید حضرت موسی علیه السلام وارد این بحث نمیشم ولی حداقل میخوام واردش بشم حداقل اینه که میخواسته یاد ما بده که قابل همه انسانها ما که دیگه اینجوری هستیم باید باشیم که دیگه این همه روایت این درس را باید به ما بده حالا برای ما سوال اینه که چگونه است چگونه ما باید انسان ها را پایین تر از خودمون خودمون را پایین تر از دیگران بدونیم چگونه میشه که ادبانه من وقتی بیرون از خانه میروم باید هرکس را دیدم فکر کنم اون بالاتر از منه این چقدر نگاه منو به انسان ها عوض میکنه و چقدر نگاهم به خودم عوض میکنه چقدر مرا متواضع میکنه در انسانهای دیگر نگاهمون عوض میشه یا نه ماجرا اینجاست اصل ماجرا اینجاست ببینید آدمها سه دسته هستند یا در صراط مستقیماند یا نیستند اونا که نیستند به گمان ما به گمان ما نیستند یا با حق دارند که اونها مغضوب علیهم هستند ولی یا گمراهند که اونا دیگه نیستند گمراهیه ولی مسئله اینجاست که اینکه آیا کسی عناد با حق داره این امر قلبی است امر دل درون دل ما نمیتوانیم تشخیص بدیم ما فقط اعمال ظاهری انسانها را میبینیم ما نمیتوانیم داوری کنیم که چه کسی گمراه است و چه کسی با حق عناد دارد چه کسی کافر نوع اولیه چه کسی کافر نوع دومیه به فرض حد حتی او کسایی که دارن اعتقاداتشون اصلا تو دین ما نیستن شیعه نیستند مطابق اعمال ما عمل نمیکنند ما میخوایم درباره شان داوری کنیم آیا راهی داریم که داوری کنیم بگیم چه کسی مغضوب علیهم هست و چه کسی ظالمین است آیا درون تله و ما فقط ان الله علیم به ذات صدور خداوند که درون دل انسانها را میشناسد و میداند او فقط میداند که تو دل انسانها چه میگذرد ما نمیدونیم که دین انسانها توش چه میگذرد نکته ای را خدمتتون عرض بکنم ما ظاهر انسان ها مطابق این ملت هایی که داریم ما قضاوت میکنیم میگیم من رسیدم به اینکه این باور من رسیدم به اینکه این باورها حقه این اعمال هم اعمال درستیه این باورها باورهای حقیه این اعمال همه اعمال درستیه من باید اعتقاد داشته باشم به خدا به قیامت به محمد صلی الله علیه و آل محمد به امامت ائمه اطهار علیهم السلام و این باورهامون تو اعمالم باید اعمالی را حق میدونم اعمال دیگر که تو دین آمده و من یه چیزهایی را میدونم که این قسمت های را من عرض کردم که ویژه دین و مذهب خود ماست و بالاخره میگیم وگرنه میدونید که تو بعد حق الناس و اخلاق ما با عمده انسانهای روی زمین مشترک ما اختلاف با هم نداریم همه ما انسانهای روی زمین مشترکا میدونیم که تهمت نباید بزنیم تهمت نباید بزنیم بی جهت ما نباید ناسزا جان و مال همدیگر را نباید به خطر بیندازیم ما نباید مال همدیگر را غصب بکنیم اونجا که مربوط به اخلاق و حقوق انسان ها الناسه این دیگه اختلاف اون چه قسمتشه که اختلاف با هم داریم تو نماز تو روزه است تو حج یعنی در واقع در حق الله تو اعمال در حق الله در حق الناس با انسان های روی زمین اختلاف نداریم ها در حق الله بیشتر اختلاف داریم خب حالا من یک سری اعمال را میبینم که فردی دارد انجام میده یه بحثی داریم ما ببینید ما یه عملی را میتونیم داوری کنیم که آیا این عمل درسته یا نادرسته این عمل عمل خوبیه عمل صالحیه یا به نظر ما طبق ملاک ها و معیار های که ما داریم این عمل نادرسته عمل درسته اینو طبق ملاک های خودم میتونم بررسی کنم بگم عملی که انجام داد درست نیست حتی میتونم داوری کنم نمازی که این آقا پیش الان دیدم به گمان من نمازشو درست نخوند درسته بگو مال من نمازشو درست نکن نمازش را مثلا سجدش را قشنگ طمأنینه نداشت و انجام داشت رکوعشو طمأنینه نداشت و انجام داد ذکر را در حال حرکت ولی اینها من میتونم تو اعمال ظاهری افراد داوری بکنم ولی یه بحثی داریم و اونی که ببینید حتی کسی که داره به نظر من کارهای بدی میکنه من میتونم رو عمل او داوری کنم یک اصطلاحی داریم یه عمل قبیحه یک کننده حسن فعلی حسن فاعلی یا فاعلی یه کسی را من میگم عملش زشته آیا از اینکه عملش زشته شما میتونید نتیجه بگیرید که اون آدم با قصد بدی همین عمل را انجام داده ممکن هستش اشتباه کرده باشه ممکنه خیال میکنه کار خوبی داره میکنه ببینید بدترین حالتش اینه که یک کسی میزنه یک کسی رو میکشه و ما میدونیم که بی گناه و آدم ولی در عین حال شما اینقدر میتونید داوری کنید که عجب فعل بدی انجام داد ولی نمیتونید داوری کنید بگید قصدشم حتما بد بوده نه شاید اشتباه میکرده از کجا خیال میکرد بدترین آدم روی زمین را که واجب القتله من کشتم اینجوری هست نمیخوام بگم توجیه کنم کسی را نه نه کار کار بسیار زشتیه میگن باید راهنماییش کرد باید هدایتش کرد حرف سر اینه عرضم سر اینه که روی اعمال ظاهری افراد نمیتوان گفت که این درونش هم ناپاکه و سیاهه نمیتونی اعمالشون رو ظاهر نمیتوانیم داوری بکنیم اعمال زاهد از قبح فعل اصطلاح نمیتونیم قبح فاعل نتیجه بگیریم به همین خاطر است که چون شما نمیدونید و ما نمیدونیم که این انسانهای روی زمین هر کدام شان واقعا هر جور عمل دارن انجام میدن شما نمیتونید به نتیجه بگیرید کدام به خاطر اینه که عناد با حق دارند کدامشون به خاطر اینه که گمراه اند این تفکیک ما نمیتوانیم انجام دهیم ما دست ما نیست ما دستمون قلب آدمها آگاهی نداریم از درون انسانها چون به قلب انسانها به درون انسانها آگاهی نداریم از درونشون نمیتونیم داوری کنیم کدام مغضوب علیهم هستند کدام ظالین هستند به همین خاطر قبلش میگوییم عهد المستقین از طرف همه انسان ها و همراه همه بشریت میگوییم عهدنا ما حق نداریم ما نمیتونیم ما ابزاری نداریم فقط خدایی که علی ذات صدور هست او میداند که چه کسی چه کسی از روی عناد داره این کارو انجام میده و چه کسی گمراه است وقتی که اینجوری شد ما نمیتونیم تشخیص بدیم چه کسی مورد غضب الهی است ما اعمال را میبینیم ها بانک میبینیم ولی نمیتونیم داوری کنیم چه کسی مورد غضب الهی است و چه کسی گمراه است اون وقت وقتی نتونستیم بگیم چه کسی گمراه است یه جمله داشتیم دیشب ها که عرض کردم پیش خداوند اون دیگه پیش خداونده که روز قیامت اینجا ما نمیتونیم بگیم بعد خود شما آماده کنه برای اونجا کما اینکه ما هم خودمون نباید آماده کنیم برای اونجا که بگوییم به خداوند که خداوندا هرچه را که از حقیقت برای من اثبات شد بش گردن نهادم من تسلیم حقیقت بودم من عناد با حقیقت نداشتم تلاش خودم را هم کردم که حقیقت را بشناسم به همین خاطر به ما گفتن دست شما نیست زیاد داره شما حق ندارید داوری کنید که اهل عذاب نیست مال خداست اونو برای خدا تو فقط تلاش کن اعمال بنده است اونا درست گفت بهش بگو بحث کن راهنمایش کن اگر حضرت موسی علیه السلام قرار بود که فکر بکنه که فرعون عناده با حق دارد عناد با حق دارد از کسی که عناده با حق دارد اول سوره بقره میخوان بخونیم من ضبط اونهایی که نادبا حق دارند چه بهشون بگی چون عناد با حق دارند هدایت رسول خدا چگونه هدایت کنه کسی که حقیقت را میدونه ولی تسلیم اش نمیشهحالا حضرت موسی علیه السلام این درس مهمی است دقت بفرمایید بدترین آدم روی زمین چیه به نظر ما طبق ملاک ما درسته چه کرد چه کرد چه کرد آیا حضرت موسی علیه السلام خوب توجه بفرما پیامبر اولوالعزم حق داره بگوید که موسی که هدایت پذیر نیست ف آخر فرعون که هدایت پذیر نیست پس من نمیروم سراغش آیا حضرت موسی حق داره اینو بگه نه این جمله آخر را هم بگم برای اینکه دست میکنم برای اینکه چقدر این قرآن ما را متواضع باید بکنه مغرور نشین که دو رکعت نماز خوندیم ها مغرور نشیم که امروز روزه گرفتیم ها خیلی مغرور نشیم که یه سری عبادات را انجام میدیم ها خیلی مغرور نشیم که مثلا حتی خوب نام علی علیه السلام را با افتخار به زبان میآوریما نه نه مواظب باشید باز هم با همه اینها باز هم فروتن باشه با همه این افتخاراتی که داریم باز هم فروتن باشید باز هم فروتن باشید خاضع باشید خاشه باشه ولی هم باشیم و دلهره داشته باشیم یه قدری نتونه اون کسی که من دارم پشت سرش حرف میزنم و بهش میگن اینجوریه اینجوریه اینجوریه آخ اینجوریه نکنه او برتر از من باشه شایدم باشه دست ما نیست نمیتونی داوری خواستم این که دیگه آخر آخرشه و ما هیچکسو نمیتونیم دربارهاش مثل فرعون داوری کنیم آیا هدایت پذیر هست یا نیست چه جوری دربارهاش داوری کنم موسی علیه السلام حق نداره داوری کنه در مورد موسی و بگه این دیگه هدایت پذیر نیست چرا اقیان کرده در مقابل حقیقت نرم حرف با موسی با فرعون حرف بزنید هر کسی بخوام هدایت کنم موسی پیامبر کلیم الله دهل باید نگاهت به بشریت همه مساوی باشه دل بسوزونی تلاشتو بکنی که همه را هدایت کنی و ابزار مناسب را بهترین وسیله را به کار ببندی برای هدایت همه انسان ها که به نظر خودت بدترینش کیه نرم حرف بزن با فرعون ها چرا امید اینکه متذکر بشود و بترسد و برگردد به همین خاطر درباره دیگران باید بگوییم همه ما خدایا همه ما را ما فرزندان آدم را خدایا به راه راست هدایت بفرما و این معنای غلبه رحمت الهی است این سوره شروع شد بر غضب او که یک بار توی این صورت که میشناسد و میداند که غضبش شامل حال چه کسی خواهد شد و صلی الله علی محمد و آل محمد.