جلسه ششم: سوره حمد
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد صلوات الله علیه و علی آله اجمعین
تامل میکردیم در سوره مبارکه حمد و تا به اندازه گنجایش خودمان و ظرفیت خودمون انشالله هدایت شویم و معرفت کسب کنیم و در مسیر صحیح قرار بگیریم در دو شب قبل عرض کردم دوتا آیه داشتیم بعد از اینکه در جمله اول ما اعتراف میکردیم درباره خدا نسبت به خدا بعد دو تا جمله داشتیم ایاک نعبد و ایاک نستعین و بعد داشتیم اهدنا الصراط المستقیم یه جمله خبری یک خبر داشتیم و یک درخواست خبری بود که خدایا من مطیع توام من فرمان یه درخواستم داشتیم که حالا که جمله اولو گفتم که من فرمانبردار توام من به خواست تو گردن نهادهام جمله دومم اینه حالا خواست این درخواسته خواستت را بر من بنمانه نشون بده جمله دوم درخواست بود اولش گفتم خدایا من در بست تسلیم توام تسلیم درخواست ها فرمایشات رضایت تو من درخواست دربست تسلیم تو را فقط تسلیم توام در جمله درخواست کردیم حالا که من ببینید سیر منطقی را حالا که من که گفتم در تسلیم توام تسلیم خواستههای تو هستم خواست بعدی همینه خدایا این حالا که من گفت عرض کردم خدمتت که تسلیم تو خواستههای بنما نشون بده خواستهها چی از من بهم برسونیم سوالی که امشب بپردازیم و بحثی را مطرح کنیم یک سوال اینه که ما میگوییم خدایا راه راستت را به ما نشان بده خاص را چه کسی بکنه از خدا و تا چه زمانی کی این درخواست را میکنه و تا چه زمانی درخواست را باید بکنیم درخواست تا کیه آیا وقتی هم هست که ما بگوییم که دیگه خوب تو مسیر کامل قرار گرفتیم حل شد دیگه شدیم مسلمان شدیم شیعه شدیم پیرو امام علی علیهالسلام قرآن مجیدم خریدیم یه دونه و آوردیم توی خونه نهج البلاغه را هم خریدیم کتاب های روایی را هم خریدیم و الخند داریم هم میخونیم که حفظشم کردیم قرآن را نهج البلاغه را هم حفظ کردیم کتابهای روایی هم خوبه خوبه آیا زمانی میرسه که ما از جمله اهد نصرازین درخواست بینیاز بشویم یا کسی هست که از این درخواست بینیاز باشه درخواست بسیار مهم کسی هست که بی نیاز باشه یا ما ممکنه به یه درجه و مقامی برسیم که از این درخواست بی نیاز بشیم این سوال مهمیست ظاهرا هر دو جواب اینه که هر دو سال اینه جوابش اولاً از هنگامی که تکلیف میشویم تا هنگامی که سر را زمین می گذاریم و از این دنیا میرویم تا اون وقتی که به هوش هستیم این جمله رو باید بگوییم هر روز هم باید بگوییم مکرر هم باید بگوییم این معلوم میشه این نیازیست درخواست هدایت که هیچ وقت ازش بی نیاز نمیشویم هیچ وقت ما نمیتوانیم بگوییم به جایی رسیدن که دیگه از این نظر بی نیاز شدند به همین خاطر بهمون گفتن حتماً نماز بخون تو نماز هم تکرار بکن چیز دیگه هم جای این جمله را نمیگیره محتاج به هدایت در طول مسیر تا هنگام نیاز عمومی هم هست حمام مکلفین باید این نماز را بخونند همه مکلفین است که یعنی هم ماها هم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و هم ائمه اطهار علیهم السلام اونها هم باید بخونند و بگن عه صراطها پایان همه به هدایت الهی نیازمندی خب حالا که اینجوری شد ببینید ما عرض کردیم که این آیه سوره اساس قرآن ام الکتابه اگر همه چیز در این هست اگر بگیم کامل این سوره مبارکه واقعیت اینه که اینجوری گفتن اساس ام همه چی یه بخشیش درباره انسان بود یه بخشش درباره خدا بود یه بخشش الان بگیم داوری درباره خودمون هست که من الان عرض کردم میخوای درباره خودت داوری کنی تا آخر عمر باید بگوی صراط المستقیم یعنی هیچ وقت نیست که بگی مچ مطمئن باشی که فردا یا همین الان یا همین لحظه خطا نکردم اشتباه نکردم با اینکه جمله اولو گفتم ها میخواستم گفتم من فقط تسلیم تو هستم ولی به اندازه وسع و توان من با تلاش کنم کوشش کنم فکر کنم مطالعه کنم که خطا نکنم صرف اینکه من میخواستم تسلیم خدا باشم کفایت نمیکنه دوتا وظیفه انسان داره یکی از بزرگان مرحوم مطهری رحمت الله علیه می فرماید که از لابلای حرفاش برمیاد که ما انسانها اگه بتونی یه جوری زندگی کنی که روز قیامت در پیشگاه خداوند بتونیم بایستیم و بگیم خدایا من دو کار را انجام دادم خوب توجه بفرمایید دو جمله را که میخوام تطبیقشم بکنم بر سوره مبارکه حمد و البته از آیات متعددی از قرآن مجید میشه استفاده کرد کسی که در روز قیامت یعنی این را عرض میکنم برای اینکه آماده بشیم ببینیم خودمون همین الان اگر فوت کردیم خدای نکرده میتوانیم پیش پیشگاه خداوند بایستیم و این دو جمله را به خدا بگیم مرحوم مطهری می فرماید که اگر کسی دوتا جمله را بتونه پیش خدا بگرده نجاته اگر بتونه بگه این دو جمله این دو جمله خیلی مهمه جمله اول اینه خدایا من تسلیم حقیقت بودم من با حقیقت عناد نداشتم من مستکبر نبودم در مقابل حقیقت من گردنکش نبودم در اصطلاح مستکبر کلمه قرآنی ها توجه میفرمایید این کلمه کلمه قرآنیه هر کس استکبار در مقابل حقیقت داشته باشه که البته حقیقت الحقایق کردیم خدای متعال هست حقیقت من است هر کس گردنکش باشه در حقیقت او اهل عذاب است نجات نمییابد خب جمله اولی که باید آماده بشیم در پیشگاه خدا بگیم که خدایا من تسلیم حقیقت بودم من آدم تسلیمی بودم میخواستم من گردنکش نبودم من لجاجت نداشتم من میخواستم تصمیم باشم جمله دومی که باید بتونیم بگیم پیش خداوند که خدایا من به اندازه وسع من تلاش کردم که مصادیق حقیقت را بشناسم تلاش خودمو کردم من به اندازه توان خودم وسع من چقدر بود فرق دارن آدما یه بنده خدا چوپانه تو روستایی نه پدر و مادرش میذارنش جای تحصیل بکنه بعدم دنبال گله و گوسفند و زندگیشم از همین راه و هیچ چاره دیگری هم نداره یا کس دیگری نه توی قم متولد میشه یه کسی دیگری میتونه تحصیل بکنه امکانات براش هست فراهم هست یه کسی دیگری یک کسی میتونه توی مجلسی شرکت کنه یه کسی نمیتونه امکانش براش نیست همه امکانات یک جور نیست وسع ها جمله نه ولی باید بتونه بگه به اندازهای که میتونستم تلاش خودمو کردم حالا که تلاشمو کردم اگر اشتباه کردم من معذورم دیگه من که تلاش من همین قدر بود وسعم من وسعم همین قدر بود من دیگه بیش از این من که سواد نتونستم پدر و مادر اصلا مدرسه نبود منو نگذاشتند کسی نبود که بیاد حتی قرائت نماز ما یادم بده کسی منم چه کسی نماز حالا یه جاهایی یه جورایی خوندم یه شکلای من که عناده با حقیقت نداشتم که کردم ولی نتونستم بیشتر از این خوب از هر کسی باید بتونه این دو جمله را در پیشگاه خداوند بگه همه مون خودمونو با داماده کنیم این دو جمله ساده رو پیش خدا بگید به اندازهها تسلیم حقیقت بودن به اندازه توانم هم تلاش کردم که مصادیق حقیقت را بشناسند حالا جمله ببینید این دوتا آیه قرآن تطبیقش بدم به قضیه ایاک نعبد و ایاک نستعین فقط و فقط فقط و فقط از تو تو را به فرمان تو گردن مینهم که عرض کردم تسلیم حقیقتالعقاید شدن امر فطری است هر کس بگه نیستم معذورم نیست هر کس چنین چیزی بگه ارکین نباشه معذور هم نیست مثلاً شما این آیه شریفه را ببینید ان الذین یستکبرون عن عبادتی سی جهنم داخلی اشتباه داخلی کسانی که از گردن نهادن به فرمان من استکبار بورزدند داخل جهنم میشن استکبار را کلمشو توجه میفرما از کلمه استکبارها حرفی نیست که هر کس به فرمان من اشتباه رفته گردن نهادینه نه نه هر کس در مقابل عقل گردن کشی کند استکبار یعنی گردن کشی کردن در مقابل حقیقت هر کس در مقابل حقیقت گردن کشی کرده باشد انسان ها در مرحله اول همون طور که دیشب عرض کردم باید تسلیم حقیقت باشند و یه امر فطری و تسلیم حقیقت الحقایق باشند باید تسلیم باشند در اصلش بعد باید بخوان از خداوند که خدایا ما را هدایت بکن این دیگه نیازمه هدایتم بکن به معنیش این نیست که میشینم خودم دنبال نمیکنم ها هدایت بگیره بگه خدایا مرا هدایت بکن نه هر نیازی که اون مسئله دستور مرحله اول امر فطریه به فرمان درون پیامبر باطنت گوش فرا بده مرحله دوم را باید آها تلاش خودمون بستگی داره که اشتباهاگر کوتاهی کرده باشیم معذور نیستیم اگر کوتاهی کرده باشید حالا برگردم ببینید بعضی از آدما تسلیم حقیقت هستند بعضی از آدما تسلیم حقیقت نیستند اینا مستکبرند کافرند با حقیقت عناد دارند و عذابند اونایی که تسلیم حقی حقیقت هستند اونایی که تسلیم حقیقتن اونایی که میخوان به حقیقت گردن بنهند آیا میرسن به حقیقت ضرورتاً یا نمیرسن ممکنه برسن ممکنه نرسند پس جمعاً چند دسته شدن سه یک دسته خوب اونایی هستند که اصلاً نمیخوان تسلیم حقیقت باشن اونا کافرن و اهل عذاب یک دسته حالا اوناشون که تازه میخوان تسلیم حقیقت باشن باز دو دستن یه دستهشون حقیقت را هم پیدا میکند حالا با انعام الهی یه دسته هم ممکنه حقیقت را پیدا نکنن به بیراهه بروند گمراه بشن با اینکه میخواد تسلیم حقیقت باشه ها با اینکه میخواد باشه اینجاست که میگیم پس سه دسته میشن خدا تو این آیه شریفه قبلشم اگر نفرموده بود از همون آیه ما همینو میفهمیدیم پس آدما سه دستند اینجاست که در آیه آخر سوره مبارکه حمد انسانها سه دسته تقسیم میشوند عهدنا الصراط المستقیم خدایا مرا به راه راست هدایت بکن بلافاصله بعدش راه سه گونه است راه سه جوره صراط الینمت علیهم راه اون کسانی که بهشون نعمت دادی هدایت را در اختیارشون گذاشتید و اینا اون آدما راه اونا ولی دو دسته دیگر وجود دارد غیر نه راه اونایی که بهشون غضب کردی غضب خداوند گویا شامل یک دسته است والی و نه گمراهان آدما راهها سه گونه است صراط مستقیم راه اونایی که خدا بهشون غضب میکنه که عذاب الهی به اونا میرسه یک دسته هم اونایی که گمراه اند اونایی که گمراه اند غضب الهی شامل حالشون میشه یا نه از این ناحیه استفاده کنیم خوب نمیشه دیگه پس غضب الهی شامل حال راهها نمیشه شامل یعنی اونا رو نمیگه اونایی هم که تو صراط مستقیم هستند صراط الذین انعمت علیهم اونها هم غضب الهی شامل حالشون نمیشه یک دسته شاملشون میشه غضب الهی کین اونها گمراه نه یه کسی میخواد تو راه راست باشه ولی گمراه شده یه غضب الهی بهش دچار غضب الهی نمیشه پس کی میمونه کسی که میخواد گمراهه کسی که نمیخواد تسلیم فرمان الهی بشه کسی که عناد با حقیقت داره کسی که عناده با حقیقت داره حالا پس آدم همینجا از این آیه یک نکتهای را عرض بکنم خدمتتون از کل سوره سوره با رحمت الهی شروع شد اونم رحمت واسعه الهی هم بسم الله الرحمن الرحیم و هم بعد از الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم رحمت رحمت در مقابلش چیه غضب رحمت الهی واسعه است شامل همه میشه ولی غضبش اینجا غضب یک جا تو همین سوره به کار برد غیر المغضوب علیهم نه یک عده را خداوند بهشون غضب میکنه غضب مال کیه غضب الهی اونی که با حقیقت اون که نمیخواد تسلیم حق باشه غضب شامل او میشه اونهایی که با حقیقت عناد دارند دشمن حقیقتن پس میز حقیقت براش روشن شده و بهش تسلیم نمیشه برای اونها شامل حال اونها میشه خوب اینجا که شد پس آدما شدن راهها شد سه دسته دوتا نکته برداشت بکنیم و امیدوارم درس بگیریم یکی درون خودمون بذارید یه فکری به حال خودمون بکنیم یه نکته نکته دیگر در مورد دیگران چه قضاوتی داشته باشیم یه حرف و این خیلی مهمه ها همه درس زندگی است به خودم خودمو چه کار کنم برای خودم برای خودم چه کار کنم نه با جیگر انسانها چه برخوردی بکنم چه نگاهی بکنم چه جوری به چه دیدی بهشون نگاه کنم الان میخوام نقطه ای را حذف بکنم اون قسمتیش که مربوط به خودم عرض کردم خدمتتون تا آخر عمر باید ببینید این یک راه این راه ادامه داره تا هنگامی که ما سر میگذاریم روی زمین هر لحظه ممکنه دوتا خطر متوجه مون بشه هر لحظه ای ممکنه که ما خطر متوجه حق برامون روشن شده باشه ولی بهش گردنیم فکر نکنیم مصونیم از اینها نیستیم اینجور نیست که نه شیطان نمیگذارد نفس نمی گذارد این یه چیزیست دائمیه دائماً هر لحظه ممکن است روشن باشه مقصودی نیستن که بگیم آیا خدا هست یا نیست ها میدونم حق با فلانیه از من طلب داره بهش نمیدم میدونم که فلانی عمل را انجام نداده ولی بهش نسبت میدن یا نیست و میدونم گناه نکرده که ولی بهش نسبت میدم به دلایلی این که من میدونم من میدونم این باطله که گردن الصراط مستقیم دیگه دو دسته تو این مسیر که دارم میرم ها دائما خطر دوتا خطر از این راه کج بشن یا هر لحظه ای کاری بکنند صحبتی بکنم حرفی بزنم حرکتی بکنم که میدونم باطله میکنم کدوممون میتونیم بگیم مبرای از این هستی آیا نمیشود که ما بعضی وقتا میدونیم یه چیزی باطله ولی مرتکبش میشیم یا میدونیم فلان عمل حقه میدونی ازش سرباز میزنه چرا چون باطل پرستی با نفس جور گاهی حق پرستی هم هزینه دارد بالاخره هزینه دارد اما زیاد حق تسلیم حق شدن هزینه پرداخت چون نمیخوایم هزینه بپردازیم از حق پرستی اجتناب میکنیم گردن نمیدهیم به حقیقت این مسئله خودمونه خب یکیش اینه که بریم سراغ بریم راهمون کج بشه بریم سراغ پیش مغضوب علیهم وحشتناکه یا به همین خاطر دائماً باید اینو بخواهیم از خدا خدایا هر لحظه نجاتم بده هر لحظه یک دفعه شده باشه تو هر قدم زندگی خدایا کمکم کن که من با حق عناد نورزم و در ضمن باز یکی دیگه کمک بکن چون یکی دیگه جا انحراف هم هست راه کسانی که نه با حق ندارند حق مشکل پیدا کرد ببینید آدما بودن در طول تاریخ امام علی علیه السلام چرا به این دسته دوم چرا میفرماده امام علی علیه السلام که با خوارج نجنگید اونا فرق دارند با معاویه و عمرا اخوان با معاویه و عمرا فرق دارن اونا حذف براشون روشنه تسلیمش نمیشن اینا چی گمراه اند اینا دو دست با هم هر دو هر دو هیچ کدومشون خوب نیست گمراهی هم راه بد است گمراهی هم بد ولی توجه داشته باشیم ما نباید اشاره کنیم و بگیم گویا یک عدهای یه جایی هستند که مغضوب علیهم هستند یا گمراهند نه نه هر لحظهای هر لحظه تو هر عملی ممکنه خودمون مصداقش باشیم اگه خودمون مبتلا بهمون نبود به چه معنی بود که از خدا بخواهیم معنی نداشت توجه میفرمایید میخوایم از خدا که خیلی خوب پس این از ناحیه خود ما من عرض کردم یه مسئله خودمونه خودمان در معرض این خطر هستیم انسانهای دیگری را هم داریم اشاره میکنیم یک دسته مغضوب علیهم هستند غیر از اونایی که صراط مستقیماً درباره انسانها چگونه داوری کنند سوالی اینه میتوانم تشخیص بدهم که چه کسی مغضوب چون ببینید ذالین گفتیم مورد غضب الهی نیستند مورد غضب الهی درسته اونایی که با حقیقت عناد دارند مورد غضب الهی اما سوال من اینه آیا ما میتوانیم بشناسیم کدوم که بتونیم برخورد کنیم باهاشون بفهمیم چی بود کدوم گمراهند و کدام چی با حقیقت عناد دارند آیا راهی داریم این برای اینکه جواب این سوال بدن امیدوارم خیلی طول نکشه عرض کنم خدمتتون روایت بخونم روایات عجیبی بخونم و سوال از شما بگیرم فکر میکنم پنج تا به یه معنا ۶ روایت میخوام خدمتتون بخونم روایت تکان دهنده و عجیبه یا تأمل برانگیزه برانگیز یه روایت از کتاب شریف تحف العقول میخوام بخونم از امام رضا علیه السلام کتاب العقول کوتاه سخنان امام رضا علیه السلام میفرماید که کل روایت رو نمیخونم چون وقتم کمه و وقت شما کمه وقت من حسام شما تمایز من مشکل نداشتم شما خسته نشید و چون همین الانم من بدهکار به شما هستم که وقتتون را دارم تلف میکنم اون جمله را ازش عذر میخوام که به زبان عقل انسان مسلمان کامل نمیشود تا اینکه ده تا خصلت درش عقل انسان مسلمان کامل نمیشود مگر اینکه ده تا خصلت درش باشه من نمیرسم که دوباره گفتم این را تکرار شد عرض کنم که این جلسه اجازه نمیده که من همه خصلت ها را بخونم ده تاشونم خوندنی غیر از انتظار میره شر نمیرسونه کاری ندارم بعد از اینکه حضرت میفرماد که عرض کنم بله می فرماید العاشره این دهمین با اون نه تای دیگه که گفتم خیلی فرق داره العاشره تو زبان عربی اینجوری میگن یعنی چی و ما هم مثل آقای ما حالا تعبیرهای اینجوری محل عاشقی خیلی مهمه اساس پایه است مثل با بقیه فرق داره گویا حضرت یه مکثی می فرما تا مردم سوال کنند مخاطب سوال کنه تو خیلی مهمه این طرف سوال میکنه لا یرا احداً الا قال هو خیر منی و اتقا هیچ عنایت روایت ما چیکارش کنیم چگونه تفسیرش کنیم هیچ کس را نبیند مگر اینکه بگوید او بهتر از من بپرهیزگار است این روایت کنم روایت جا داره جای خیلی تأمل داره ها جای خیلی بحث داره چگونه ما میتونیم چگونه میشهبهتر از من و متقی تر از منه این چه جوری میشه بعد دنبال حضرت ادامه میده دلیلش را میفرماد که شاید توجیه کن هر کسی دیدی حتی یه گناه ظاهری هم داره ها بگو نکنه گناه او ظاهره گناه من باطنه بگو شاید توبه کرده شاید فلان شاید یه راهی پیدا کن ولی بگو او بهتر از من است و معتقد است این یه روایت چون وقت کمه من روایت روایت امام کاظم علیه السلام دارند به هش ایشون اونجا میفرماد که حضرت میفرماید لاهوشه کان امیرالمومنین علیه السلام ببینید کان امیرالمومنین علیه السلام مکرر حضرت میفرمود نفرمود حضرت فرمود نه نه این روایت اینقدر مهمه تکان یقول مکرر حضرت این را میفرمود چی کان امام کاظم علیه السلام از جد بزرگوارش علی ابن ابی طالب نقل میکنه امیرالمومنین یقول ما من شی هیچ چیزی باش پرستیده نمیشه خدا مگر عقل مگر به وسیله عقل که خدا را دنبالشو پس با اصل خدا تبعیت میشه پرستش میشه و عقلم حامل نمیشه تا اینکه ویژگی های متعددی تو انسان باشه بعد میفرماید که اینا را میشماره چند تا را میشماره و بعد می فرماید که آخر آخریش اینه باز این موارد زیادی را میشماره و بعد میفرماید کل لهم خیراً منهم آخریش میشماره آخریش اینه که مردم را خیلی جالبه ها همشون را چه جوری این روایت ما تفسیر کنیم مردم را همه شون را بهتر از خودش بدونه چه جوری میشه نگاه ما عوض نمیشه اگر این روایت را نگاه کنیم همه را بهتر از خودمون بدونیم حالا و خودش را بدتر از همه بدونه بدتر از همه بدونه دنباله داره و بعد میفرماید وهوه اینجام یه چیزی گفت روایت امام رضا که دهم میاد فرق گذاشت تمام الامر این دهمین دیگه تا این دیگه چیز دیگر است اینم یه روایت من خواندم دوتا روایت بزارم برای جلسه بعد عرض کنم خدمتتون که کتابی نیاوردم نداشتم یعنی در دوتا کتاب این روایت رو خوندم از امام حسین علیه السلام از امام حسین علیه السلام تعبیر روایت از حضرت سوال شد آدم مودب چی مودب کیه حضرت جوابش خارج شد با هر کس روبرو شد دقت اونه که وقتی از خونش خارج میشه با هر کس روبرو بشه بگو او بهتر از منه پرهیزگارتر از منه بهتر از منه نه یه روایت است امام حسین علیه السلام حالا مثلاً کتاب صحیفة الحسین اونجا من دیدم ولی دو سه جا دیدم روایت را اینم یک روایت ماجرای حضرت موسی را هم که یادتون هست تا اینجا شد ستاره باید ماجرای حضرت موسی هم که تو روایت همه میخونن که خداوند بهش گفت که بهش فرمود که دفعه بعد که میای بالای کوه یه کسی یه مخلوقی که بدتر است بردار بیار خیلی معروفه این یه کسی که بدتر از خودته بردار بیار ولی بالاخره حضرت موسی هیچ کس بدتر از من نمیدونم هست نیست بعد میگه سگ وقتی میخواست بره پیش این بدتر بهتر از من باشه در آخرم یه سگ را خواست ببره بعد رها کرد شک کرد بعد رفت پیش خداوند بالای کوه خداوند بهش گفت چی شد چرا نیاوردی عرض کرد که هرچی فکر کردم نرسیدم به این نتیجه که بدتر از منه من نرسیدم و بعد خواستم یه سگ را خداوند فرمود به عزت و جلالم قسم که اگر همون سگه را آورده بودی از نبوت خلق شد اینا خیلی تکان دهنده چند تا روایت خواندم خدمتتون اشاره میکنم تا بعد باقی مسائل مجبورم وقت تمامه و اونی که امام سجاد علیه السلام تو دوتا دعا یکی دعای ابوحمزه که تو صحیفه سجادیه هست یکی توی دعای دیگری که تو صحیفه سجادیه نیست میفرماد و من یکون خدایا چی هستی بدتر از من حالش اگر با همین حال بمیرم اگر من با همین حال بمیرم چه کسی بدتر از من هست آیا کسی بدتر از منم است حالش اینم سخن امام سجاد علیه السلام پنج تا روایت و اون آیه آخر سوره حمد هم شما هم بنده هم یه تعملی بکنید حضرت موسی علیه السلام نمیتونه یک کسی را بدتر از خودش انتخاب بکنه اینا چرا میگن در حالی که بسیاری از انسانها بت پرست بودند در زمان حضرت موسی یکی از این بت پرستار نتونست اگر روایت هم یکی بود میگفتی شما ضعیفه روایت دوتا امام سجاد چیکارش کنم روایت امام حسین چیکارش کنم اون روایت امام کاظم کتاب صحیفه کتاب کنیم گره کار به اینجا برمیگرده که ما خداوند یک عده مغضوب علیهم هست هستند براش و اونایی که با حق عناد دارند ولی ما نمیتوانیم بشناسیم که چون یه امر قلبی است من بحث را ناتمام میگذارند انشالله طول دادن و صلی الله علی محمد و آل محمد.