آیات ۶۰و ۶۱ از سوره بقره

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/4206 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه به اصطلاح ۶۰ سوره بقره وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ ف...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه به اصطلاح ۶۰ سوره بقره

وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا ۖ قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ ۖ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ‎﴿٦٠﴾

بله و هنگامی که موسی برای قوم خود در پی آب درآمد خوب در پی آب برآمد اینجور معنی کرده استسقا یعنی درخواست آب کردن مثل باره درخواست آب طلب آب کردن بله ایشون گفته در فکر کنم دقیق نباشه گفتیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزنسا کل الحجر الحجر رفته به یه تخته سنگ خاص پس چشمه از آن جوشیدن گرفت و هر به گونه تو قلاب نوشتن به هر به گونه‌ای که هر قبیله‌ای آبشخور آبشخور تلفظ می‌کنند آبشخور خود را می‌دانست و گفتیم از روزی خدا بخورید و بیاشامید ولی در زمین سر به فساد بر ندار عرض کنم که خوب این کلمه به اصطلاح یکی قلمه استسقا هست که باید ببینیم بله یکی گفته کل اناسم را ایشون گفتن هر قومی ناسن بله و در زمین فساد نکنید ببینیم آقای طاهری چی گفتنی اینجا و چون آقای چیز نوشته و چون توی قلاب نوشته باز به صحرا رسیدند نمی‌دونم چه نیازی یه همچین چیزی اضافه بکنه نیازی نیست ترجمه که موسی برای قومش جویای آب شد به او گفتیم چوب دست خود را بر آن سنگ بزن آنگاه ۱۲ چشمه از آن جاری شد و هر تیره آبشخور خویش را شناخت بعد تو قلاب نوشتن به آنها خطاب کردیم از روزی الهی بخورید و بیاشامید و در زمین تبهکارانه سرکشی نکنید تبهکارانه سرکشی نکنید ببینید ترجمه‌های دیگه این استسقا را چه معنی کردن طلب بله بله دارم میگم ترجمه که اینجا جلو من آقای صادقی هم گفتن که در پی آب درآمد ببینید استسقا یک مثلاً نماز باران چی بهش میگن ۱ چیز دیگری هم من یعنی این تو تو ذهن خودم هست نه نه کلاً طلبه ولی طلب ببینید قضیه اینه که آیا بگرده دنبال آب یا از خدا طلب آب کرد دوم به نظرم یعنی کدوم یک از این دوتا کدوم نیت این سه تا ترجمه که من دارم میگم پی جویی میگه کرد بگرده که دنبال آب اون که نباید موسی بگرده که کل قوم ساز طلب می‌کنه آب از خداوند دعا می‌کنه که خدایا آب برامون یه جوری تهیه کنیم من اینو برداشت می‌کنم حالا دارم دنبال می‌کنم ببینم که کسی طلب کرد ترجمه‌های دیگه چی نوشته من با اینا موافقت طلب کرد خاص این ها طلب کرد و خواست و اینها یعنی از خدا خواست از خدا خواست خدایا آب اینجا دارم آره درخواست آب کرد آره پیدا کرد دیگه طلب کرد از ما خواست ما گفتیم این راه را نشونش دادیم یعنی از خدا طلب استسقا هم به معنای اینه طلب کردن نه جستجو کردن ممکنه به کار بره به معنای جستجو کردنم ولی ظاهرش اینه و تو این سیاقم باید این باشه آنگاه که برای قومش آب طلب کرد آب طلبید یعنی از خدا آب طلب از خدا آب تلقی طلبید میگم چون اصلا جدا از اینکه فقولا چرا موسی آب که بیابون کنن باید بگه قوم بگردند پراکنده بشن یه چیز دیگر موسی وقتی میگن یعنی از به درگاه خداوند طلبه آب کرد خیلی خوب این بله پس این در پی آب برآمد گفتیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزن خوب اینکه ایشون گفته ایشون گفته که و بله چوب دستت چوب دست خود را به آن سنگ بزن ببینید به اصطلاح ممکن عصا چوب دست باشه یک چیزی چوب ولی چی چی استفاده ازش میشه چوب تبدیل میشود به عصا بستگی داره چه نوع استفاده بکنیم وقتی می‌خوایم حیوان را برونیم دیگه نمیگیم بشه عصا میزنیم زیر بغل دیگه بهش نمیگیم عصا وقتی چیزی تک قرآن اومده عصا اشاره به کارکردش داره ما حق نداریم بگیم چوب دست ترجمه ترجمه دقیق نیست آقای طاهری گفتن درست نمیگیم چوب دست بوده چوب بوده چوب معمولی هم بوده ولی این چوبی بوده که به عنوان عصا استفاده میکرده بعد به نظر من درست نیست که ترجمه کنیم چوب دست چوب دست با چوب دست اونی که حیوان را باهاش میرونند مثلا بهش میگیم چوب دست کجا تبدیل استفاده ما عصا را به چوب دست معنی که چوب دست وقتی گفتیم یعنی اون چیزی که حیوان راندنش استفاده میشه توش نوع استفاده خوابیده خیلی خوب باشه من ترجمه میکنم عصایت را به این سنگ بزن عصایت را به این سنگ نظر به عصا یعنی بزن عصای خود را به اون سنگ مثلا به اون سنگ آنگاه دوازده چشمه از آن جاری شد ازش ۱۴ چشمه ازش بیرون زد انفجرت ۱۲ چشمه قد فجر شکافتن نه آخه تو جمله بگم شکاف ۱۲ چشمه خوب بد نیست من چی گفتم اول جاری شد یه خورده فرق داره جاری شد که از آن جوشیدن گرفت آقای فولادوند گرفت بله از سنگ بنا کرد دیگه با معجزه مثل مشکل ۱۲ تا چشمه هر کس عصاشو بزنه زیر یک سنگ و دوازده برای اینکه اثبات بنی اسرائیل ۱۲ تا بودن هر کدومتون از یک چشمه مشخص کرد حضرت موسی گفتند برادران عرض کنم که ۱۱ تا صفر ریختند ۱۱ تا صفر و بنیامین را قتل عام کردند زن و بچه و کودک یه تعدادی مرد فرار کردن تو جنگل اونا بخشیده شدند گفتند از اسبات دیگه همسر بگیرید سفت بنیامین کوچولو الان و مونده ولی می‌خوام بگم اینجوری بودند که خود چیز آمده ها تو عهد قدیم تورات نیست تو عهد قدیم این واقعیت بنیامین خطا کرده بنیامین سبت بنیامین یک عده‌ای ازش چند نفرش مثلاً یه تجاوزی انجام داده بودن و فجیع ترجیح خواستن که این مجرم ها را تحویل بدید تحویل ندادند اینام همه ریخت قتل عامش برای مهمه کشتن این نماینده است ۱۲ بودن فرزند نواده اسبات ۱۲ گانه بنی اسرائیل که چند تا ۱۲ تا حضرت یعقوب ۱۲ تا پسر داشته این اسباب این کلمه ۱۲ تا ده تا پسرای یعقوب دو تا شمع نوه‌های یعقوب فرزندان یوسف خود اسم خود یوسف نیست تو اسباب یوسف نی دو تا فرزندش هستندیکی کم شد دو تا اضافه شد لاوی وظیفه کهانت داشته یعنی وظیفه روحانی یعنی روحانی دیگه جدا نبوده تو همه اقوام تو اون ۱۲ تا پراکنده بوده که کار دینی انجام بده مثلا دیگه وقت زمینا تقسیم کردند وقتی وارد سرزمین مقدس شدن دیگه به این سفت زمین ندادند وقتی میگن ۱۲ تا لاوی نه لاوی که یادتون هست تو افسانه یوزارسی اونجا بود که وایستاد یک سال بنیامین که خوب بود یوسف هم خوب بود سومی خوب بود سومی خوب یه خورده کمتر از بقیه بد بود از نسل او کاهنان هستند و کاهنان تو اسبات پراکندن دیگه زمین مجزا ندارن چی ندارن اون دیگه ۱۲ تا چشم برای این که بودند نه ده سفته بعد از حضرت سلیمان سلیمان آقازاده‌ای تربیت کرده بود که وقت نکرده بود درست تربیتش کنه من دارم دارم چیز را میگم عهد قدیم راه دیگری نداریم قرآن که نیامد بعد از فوت حضرت سلیمان اولاً تو کتاب عهد قدیم اینا خیلی سخت گیر بوده و خشن و سخت گیر و اونجا عاقبت بخیر از دنیا نرفته ها مشرک است دنیا رفت آره میگه تو یهودیت تو چی یهود ازدواج با زن مشرک حرام اون وقت میگه که ۵۰۰ تا زن مشرک گرفت و خودشم مشرک شد خدا ظاهر شد دوبار ولی دست بر نداشت اون وقت اولش میگه که داوود میگه میخواد معبد بسازه میگه که خدا بهش میگه تو نباید بسازی پسرت که پسر من خواهد بود او باید بسازه خیلی آدم مهمیه بعد وقتی نوبت سلیمان میشه خدا به سلیمان ظاهر میشه یا تو خواب میبینه میگه یه چیزی از من بخواه سلیمان سلیمان یه چیزی میگه از من بخواه میگه که به من حکمتی بده که بتونم با عدالت با مردم حکومت بکنم چه بکنم چه بکنم خدا بهش میگه که چون قدرت نخواستیم مال نخواست هیچی دنیا نخواستیم و هیچ مرد خاصی حکمتی بهت میدم که به هیچ کس نداده شکوه و جاه و جلال و اینها همه چی بهت میدم پس حکمت خدا بهش داد حکمت حکمت چیه انسان به خدا نزدیک میکنه و از گناه دور میکنه ولی اینجا سلیمان دیگه آخرا کار نکرده خیلی گفت یکی پول انداخت توی صندوق بعد همین که رفت ماشین داشت زد یکی دیگه داره میندازه تون گفت آقا این کار نمیکنه ننداز این خیلی کار نکرده آخر کارش این حکمت خیلی یکی یعنی ببینید مثلا ماها وقتی میخواهیم طلبه ها نقد بکنن عهد قدیم را گیر میدن به اون مسائل انحرافات جنسی که نقل شده اونجا پادشاه ها پیامبر نیستا که بهش بگیم پیامبر چرا اینجوری شد این اشکالا رو نباید گرفت ولی یه چیز است که قرار بود پسر خدا باشه و حکمتی هم بهش داد که به هیچ کس نداده و حکمت هم که اومده چیزی که انسان به خدا نزدیک میکنه و گناه دور میکنه چرا این حکمت حداقل خودشو عاقبت بخیر نکرد ناسازگاری متنه نه من فقط گزارش دادم که رفتم بود این عهد قدیم عهد قدیم وقتی فوت کرد نوبت رسید به پسرش به نام حفظ کنید شب اول قبر احتمالاً می‌پرسه عرض کنم خدمتتون که این پسر اومدن مردم جمع شدند بهش گفتن میخوای مثل پدرت حکومت بکنی یه خورده نرم ملایم خورده رفیقایی داشت رفیقاش آدمای ناجور بودن تحریکش کردن اینجا اومده ها اومد جلوی مردم بهش گفتن بابا اگه کوتاه بیا شل بیای نمیتونی برای این حکومت بکنی اومد مردم و گفت که این انگشت شست منو می‌بینید از کمر پدرم کلفت یعنی بگیرید که من چگونه برخورد می‌کنم این باعث شد که ۱۰ تا از ۱۲ تا جدا بشن یه کشور تشکیل بدن تو شمال اسمشو گذاشتن اسرائیل شمال یک کشور تو جنوب تشکیل شد دو تا سقط بودند ولی اسمش شد یهودا یهودی به نام اگر گفتید چرا هر کس گفت یه آفرین جایزه داره اگه گوش کرده باش دقت کرده باشید یکیش بنیامین بود که اصلا قابل ذکر جنوب ماندن ولی در واقع یکی بودند به این خاطر که بنیامین اصلا کم بودن کشته شده بودند خیلی قابل ذکر نبود ۱۰۰ سال که قرآن همین الانم بعدش میگه که انبیا را میکشتند دو کشور تشکیل شد یک کشور یهودا یک کشور اسرائیل اسرائیل شمال بود پایتختش هم سامره بود جنوب هم یهودا بود که پایتختش اورشلیم بود یا بیت المقدس به قول یه صد سالی که حکومت کردن شمالی‌ها آشوریان حمله کردن به شمال و اسیر کردند ۱۰ سبت بنی اسرائیل حل شدند تو اقوام دیگه اینا رو بهشون میگن اسبات گمشده بنی اسرائیل از اون به بعد باقی ماندن که جنوب اندکی سامریان میگفتن زمان حضرت عیسی بودن اینم کم کم حل شدند یهودیایی که الان هستن فقط از دو سفته یعودا و بنیامین کوچولو در واقع ۱ به همین خاطر نشون میدن یهودی یهودی اصلا یعنی اهل از اونجا پیدا شده اهل کشور یه دیگه یا یهودا از اونجا پیدا شدیم ولی خب این زمان زمان حضرت عیسیست هنوز سفته بنیامینم سر جای خودش بوده بعداً بعد از حضرت موسی گفت قتل عام شدن این ۱۲ هر مردمی آب می‌دونه هر کسی می‌دونست یعنی حضرت موسی گفت این کشور تقسیم میکردن زمین تقسیم ۱۲ تا بودن نام خودش نیست ۱۲ دو تا پسر یوسف اضافه کن میشه ۱۲ گانه که اینجا الان ذکر شده در چه زمانی زمان حضرت موسی دقیق بیان نشده تو تورات قرن اتفاق بعدی اصلا هنوز کشور ندارن اینا هنوز تو بیابان آب ندارن وارد ارز مقدس بشن تو بیابونن خیلی آسونه جا انداختی عرض کنم که یعقوب یوسف ۴۰۰ سالم فاصله که نمیدونیم کی بوده ۳۰۰ ۴ زمانشم دقیق نیست بعد میشه موسی بعد یه دوره ۳۰۰ ۴۰۰ ساله می‌شه ۲۰۰ ۳۰۰ ساله دوره داوران بعد از دوره داوران میشه دوره پادشاهان که اولیش طالوت قرآن و شائول عهد قدیم دومیش داوود سومی سلیمان خطا داشته خطای داشته و ولی خوب ولی حضرت سلیم اینجا میگه به هر حال میگه مشرک از دنیا رفته این عهد قدیما حواسمون باشه اینم باشه فوری چون همه اونایی که اولین اشکالی که میگیرن میگن پیغمبر خدا پیغمبر نمیدونم پادشاه سلیمان اونجا هر وقت میخواد خدا پیام بهش بده از طریق یه پیامبر پیام بهش میده داوودم همینجوره داوودم از طریق پیامبر خدا پیام بهش میده میگه نبوت کرد ولی نبوت کردن یعنی یه چیز خاصی را پیشگویی پیشگویی خاصی مثلاً انجام داد اونجا پیامبر به معنای چی نیست ولی به هر حال بازم من مثلا این نبود که حالا به هاشم رفتم این نیست که چرا پیامبر اینجوری شد خدا حکمت داد که به هیچ کس نداده حکمت هم خاصیتش اینه چرا عمل نکرد کتاب نوشته شده تحریف نه بعدا نوشته شده این کتاب بعد از وقایع بعد از سلیمان بعد از یعنی ۸۰۰ سال بعد از حضرت موسی تالیف شده با استفاده از اون روزی که نوشته شده دیگه سالم مونده تا الان آره احترامی که قرآن برای تورات و انجیل قائل میشه چرا چرا این عمل هست و اینها چند قرن بعد از حضرت نوشته شده یا انجیلی که خودشون معتقد نیستند که حضرت عیسی همین همین موجود با همین ضعف‌هایی که داره همین تصدیق البته تو یک جمله میگه بفرما قرآن که این ماجرایی مثل حضرت سلیمان و این‌ها رو درستش میکنه ان این آیه رو باید حتماً در نظر درسته که حدود ۱۴ تا آیه تصدیق داریم همین کتاب موجود را به شکل متعد حکم الله یک جا کوچولو میگه قرآن یعقوب علی بنی اسرائیل اکثر الذیم این قرآن بیشتر او داستان هایی که توش اختلاف حکایت می‌کنه درستشو نقل اشتباهها را نه خیلی بزرگ نمیکنه ولی رو مشترکات رو چیزهای درست بسیار پافشاری میکنه خیلی مسئله است اینجوری نگاه نیمه پر را دیدن نیمه پر قران به هر کتابی به هر دینی نگاه میکنه نیمه پر میگیره پر رنگ میکنه برجسته میکنه بعد در مرحله بعد ایراد دارم حتی با مشرکان هم همینجور برخورد کرده قرآن مجید با مشرکان هم همینجور برخورد کرده خیلی چه کسی تدبیر میکنه این جهان را الله تو آداب قوانینشونم که چقدر عمدش گرفته امضا کرده الی الله به خدا نزدیک بکنیم هیچ چیز ناروا ناجور آی فلان اینجوری نمیکنه قرآن ها قرآن حتی خوبیخوبی خوبی تایید میکنه خدا تایید یا تایید فلان قیامتو قبول دارید خدا را قبول دارید کتابتونو تصدیق میکنیم مثلا یهودیت که بنی اسرائیل مثلا این داستان ها را دارند داستان های ناجور یه کوچولو نقل کرده سلیمان داوود شاه قرآن اسرائیل کاملا محترمانه که این درستش نقل میکنه خیلی هم ردم میشه یه بار یه بارون داریم نه نه نه نه چهار باری که داریم میگه کلمه را از جایگاهش کلمه را از جایگاهش تحریف کردن یعنی چی فاعل مفعول خوندن مثلا این شکلی یعنی تحریف معنوی تو کتاب دست نمیبردند وقتی میخوندن کتاب را خوب این شد تعریف علوی که خودمان زیاد برای اهدافمون برای سیاستمون برای چی وقتی می‌خوایم بگیم ماییم که فلان براش این تعریف معنوی خودمون متخصص این نظریه که اهل فن میدن مثل مثلاً جناب استاد توفیقی جناب معرفت مرحوم آیت الله معرفت غیر اهل فن میگه که اصلا این چهار مورد راجع به قرآن راجع به سخن حضرت محمد یهودیا میومدن سخن حضرت محمد را وارونه اش میکردند اصلا راجع به کتابشون نیست اصلا بحث از کتاب سوختنی میومدن سخنان پیامبرو می‌شنیدند رفتن اینم یک نظری که من دارم و اصلاً راجع به کتابشون نیست اگه بخوایم یه آیه بگیم یه آیه که اونم تحریف نیست کتاب وای بر کسانی که کتاب می‌نویسن میگن کتاب خداست این میتونه جور باشه با آنچه رخ داده یعنی کتاب تعریف کرده طرف اون روزی هم که تالیف کرده مونده تا الان درسته تحریف کاملا غلطه کسی اگه بگه یعنی اصلاً سوء برداشت این این همه عالمان میگن تورات محرف انجیل محرف خیلی حرف فحش بدی داد خیلی فحش بدی داد نداری تعریف می‌کنی تعریف ازش میکنید چون تحریف یعنی چی یعنی کتاب همون کتاب دست برد او کتاب نیست این کتاب تاریخ تالیف شده هیچ ربطی بله توش حقایقی هست توش احکام خدا هست یه نظر ساده که همینجور یه نظر فنی‌تری هست که میگه آقا این چهار تا تعریف که اومده تعریف معنویه چون میگه کلمه را از جایگاه خودش این فنی‌تر و دقیق‌تر بهتر واقعیت اینه که قرآن نفرموده تحریف لفظی تحریف ولی بنده عرض میکنم که هر چهار مورد را تو کتاب ادیان در قرآن آوردند هر چهار موردش یهودیا سخن پیامبر را تحریف می‌کردند نگو یعنی چی میکردن از دستکاری می‌کردن سخن پیامبر اسلام خود اون چهار مورد را که نگاه بکنیم شواهد آوردم که چرا میگم پیامبر یعنی مقصود اینه که کسانی سخن چی را تح خیلی خوب بله مشرفهم هر حالا تیره ای ایشون معنی کرده هر قومی حالا که اینجور شد شما که تیره شما گفتید قوم ها بنی اسرائیلی دلیل یعنی مثل تاریخیه که چرا چرا اصلاً ۱۲ تا شده چرا ۱۲ تا اومد بیرون بچه را و اینکه میگه هر کسی میدونست یعنی تقسیم شد حضرت موسی گفت این مال شما این مال شما مال شما دعوا نکنید سر آب مثلا بله عدل کل ناس مشرفهم کلو الله بخورد و بیاشامید از روسیه خداوند و و مفسدین و آقای فولادوند گفته در زمین سر به فساد بر ندارید فساد نکنید حالا عرض و در زمین آقای طاهری گفتند در زمین تبهکارانه سرکشی نکنید تعصب یعنی سرکشی کردن اون وقت مفسدین یعنی تبهکاران من کرده تبهکارانه سرکشی نکنید شاید دقیق تر باشد آره لا تع فی الارض مفسدین یعنی در زمین سرکشی نکنید در حالی که تبهکاری تبهکارانه سرکشی نکنید مثلا خوبه تبهکارانه چیزی خاصی تو این ترجمانی بعدی که آیه ۶۱ و اذ قلتم یا موسی لعنت یخرج لنا یخرج لنا الارض من بغلها و فوم ها بعدها قال اتستبلون الذی هو عدنا بالذی هو خیر احبتو مص و چون گفتند ای موسی هرگز برای یک نوع خوراک تاب نیاوریم واحد یه نوع یه نوع غذا را تحمل نمی‌کنیم نمیتونیم بساز با یه نوع غذا نمی‌تونیم بسازیم چه معنی کردن بله ما نمی‌توانیم یک نوع غذا ما نمی‌توانیم با یک غذا سر کنیم خیلی آره فارسی فارسی بسازیم صبر کنیم تنوع باید باشه هر روز که چلو کباب عرض کنم که باشه آدم حوصلش سر میره که هر روز خوب یک نوع غذا بله اینجا ای موسی هرگز بر یک نوع خوراک تاب نیاوریم سر کنیم از خدای خود برای ما بخواه تا از آن چه زمین می‌رویاند از تو قلاب نوشته قبیله سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برای ما برواند ها اینا رو برای ما بگویاند عرض کنم خدمتتون که ایشونم آقای جمع آوردن که اینو کجا شناخت لنا درسته از زمین یعنی به رویانه خارج از زمین خارج کنه اون چیزایی که زمینیه یا زمین میرویه برای ما خارج سبزیجات چی بود خیار و خیارم مثلا میگفت عدس و پیاز خوب سلیقه بودن حسابی درخواست نکرد ها نه به همین خاطر از این چیزها از این چیزا نه از این چیزا خسته شدیم از بلدرچین ها مجبوریم از تورات استفاده کنیم دیگه حضرت موسی وقتی از مصر بیرون میاد فرار میکنه با بنی اسرائیل دریا میشه میان تو بیابون شاید تا برسن کنار عرض موعود یک سال هفت هشت ماه بیشتر طول نمی‌کشه نمی‌تونستن تند بیان حیوون داشتند آهسته آهسته آهسته که حیوان می چراندن چه میکردن خیلی حرکت یک سالی مثلا طول کشید تا رسیدن کنار رود اردو که میخواست اونورش عرض موعود مشکل غذا نباید ببینید از کجا عبور کردن از مصر اومدن از دریای سرخ نه نه که وسط شهر بود لشکر از دریای سرخ عبور کردند سرزمین مصر کنار رود نیل بودن اتفاق خدا عرض کنم که یا اون لن نصب خوب ما یک غذا را به اصطلاح با یه غذا نمی‌تونیم صرف کنیم و به قول فتح لنا دعا بکن برای ما خوک خداوند خارج بکنه برای ما از اون چیزایی که از زمین می‌روید از سبزیجات و عرض کنم که آره دیگه من که گفته دیگه لازم نیست تو قلاب شان نوشته از قبیل نه است که بگیم از اینا از این نوع یعنی قرار بده در دسترس آره برو یا نه از خدا بخواه که برویانداز زمین خارج کند خوب گفت آیا به چیزی بهتر آیا به جای چیز بهتر خواهان چیز پست‌تری آها از تبدیل آیا اینجوری بگیم آیا چیزی را که بهتره با اون چیزی که پست تره عوض می‌کنی جمله اینه معنیش اون چیزی که بهتره ممنون ها می‌خوای که عوض بکنی میخواد که عوض بشه آیا می‌خواید که اون چیزی که بهتره با اون چیزی که بدتره عوض بشه چی بشه آها بله خب این تموم شد فرود بیایید به شهر شهر است حالت فرود بیاید یه چیزی میگن کاروان را میگن چی کنیم نه این شهر مص شهر شهر اون روز اصلا این نبود که فلسطین که فلسطین ولی جای دیگری معلوم نیست اسمش مصر بوده حرف بزنن مثلاً میگن عصری و مصریی‌های عصری و مصری اصل یعنی زمانی و مکانی مصری یعنی شهر یعنی شهر این شهر تا اون شهر توی شهر همه چی هست یکی از این شهرها را انتخاب است در اثر استعمال فکر کنم خاص میشه در اثر غلبه ممکنه چی شده که مصر اصلا دقیقا ولی نمیدونم چون ممکنه که اون ریشه عربی مثلا نبوده باشه اونجا ولی تو عربی مصر یعنی به اصطلاح شهر داخل یه شهری بشید و لکم ماتم اون چیزی که خواستید اونجا هست تمام جمله تمام پایان جمله یعنی کانون به آیات الله و یقتتلون النبیین به غیر الحق ذالک بما و کانون عرض کنم خدمت تون که پس به شهر فرود آیید آقای فولاد نوشته به شهر فرود آیید آقای طاهری نوشته به شهری فرود آیید نکرد است هم داره میگه آقا نه یه شهر خاصی اینا رو می‌خواید برید توی شهر ساکن بشید رها کنید او آرمانتون را که عرض موعود من داشتم یه چیزی را عرض میکردم که یک حدود چند ماه شد رسیدن کنار خیلی طول نکشید یک سال رسیدن کنار رود اردن اونجا خدا گفت که خوب برید و این سرزمین را بگیرید اینجا که گفتن که تو اونجا قوم فلان هستند ما برید تو و خدا بجنگید انا هونا قاعدون ما نشستیم شما برید بجنگید این آره این کار را از تورات بگم اینجوریه که اینا فرمانی را که کردن گفتن تمام کسانی که امروز وسیله‌شون وظیفه‌شون جنگ بوده پاشون نباید به سرزمین مقدس برسه اونایی که امروز کدوما هر جوان ۲۰ سال به بالا مرد جوان مرد ۲۰ سال به بالا هر وقت آخرین نفر کشته شد مردن اون موقع اجازه دارید که آره این مجازه ۴۰ سال تو بیابان سرگرم شنیدید که سرگردان گم شده باشن ۴۰ سال گم نمیشه جایی میرسه گم شده بودند نه ۴۰ سال مجبور بودن چون وارد سرزمین مقدس بشن ۴۰ سال طول کشید تا آخرین نفر فوت کرد اون وقت اومدن کنار اینجا خدا به حضرت موسی هم گفت تو هم باید بمیری اون چون در سرزمین سین حرمت نام مرا نگهدار تو مصر متولد شد بعدم قبل از اینکه بره اونجا به حضرت ابراهیم وعدش داده شد حضرت ابراهیم تورات میگه که بین النهرین بود دیگه تو مثلا اور کلدانیان میگن مثلا شهری بوده به نام پایین تر از بصره است و الان ۱۷ ۱۸ متر زیر ماست است ادعای اینجور جاها مهاجرت کرده رفته شمال حران جنوب ترکیه است و از اونجا خدا بهش گفته برو غرب زمین که بهت نشون بدیم اونجا که وارد شده نسل ازت به وجود میارم و این سرزمین را هم به اون نسلت میدم این اولین مژده است که خداوند به حضرت ابراهیم داده که اون موقع ابراهیم ۷۰ سالش بوده و سارا یا ساره ۶۰ سالش بود بچه نداشتن بدبخت بچه‌دار شدن سینا کجاست اون بیابانی مصر بیابانی همین قسمت دیگه که نبوده تو این بیابونا مجبور بودن بچرخند کل این بیابونا رو باید زیر پا میذاشتن به نظر من همون شهری که ایشون معنی کرده بهتره ساکن بشید به جای اینکه برید که به دنبال این باشید که به سرزمین فرود بیاید توی شهری تا اونچه خواستید براتون باشه تا اونی که درخواست کردید تحقق پیدا کنه توی شهر ساکن بشید تا اون چیزایی که دائما حرکت کنید که نمیشه که منتها از چشم بپوش منتقل شوید از ماده دیگه یعنی فرود آمدن که تو قرآن در مورد آدم و اینا بود قبلش یعنی فرود آمدن فرود بیاید یک کلمه میگیم چی میگن بار بندازید چی بکنید وقتی چیزی باشد الله یکفرون به آیات الله حق ذالک و عرض کنم خدمت شما که که آنچه را خواسته اید برای این کلمه پس هبوط هم یادمون باشه اینجام یعنی فرود آیید شما حتما حواسمون باشه با اشتباهی که من یه بار کردم شما نکنید که من کتاب اولی که ترجمه کردم عنوانش هست تو فارسی مسیحیت و بدعت عنوان انگلیسیش بود ارلینگ نخستین بدعت های مسیحی مثلا فارسی مسیحیت بد اونجا کلمه فال که تو مسیحیت است باعث بزرگ من دیدم همه ترجمه میکنن هبوت ترجمه خیلی بعداً که دیدم خلوته خوب بود یعنی پایین فرود آمدن فال یعنی با اف بزرگ یعنی سقوط ذاتی ذات خراب ذات خراب شدن اون چیزی که تو مسیحیت میگن با این او بود که تو قرآن اومده پایین چرا با اف بزرگ آره نه واقعیه واقعی نه واقعیه یعنی ذات انسان خراب شد خوب بود خراب شد با گناه آدم در انگلیسی یعنی افتادن ذاتش ذاتا سقوط کرد نه اینکه از جایی بیفته ذاتش حذف شد خراب مجازی یعنی درست می فرماید از این افتادن ظاهری اصطلاح چی بهش میگن استعاره گرفته شده چی گرفته شده برای افتادن معنوی مثلا نه ظاهری نیست دیگه چون اونجا که چیزی نمیفته که ولی گویا افتادن درسته من توجه نداشتم حواسم یه وقت تو نونوایی بودم دوتا نونوا داشتن با هم حرف می‌زدن و نون سنگک می‌پختن و حرف می‌زدن اون وقت میگفت یکیش که از قدیم گفتن آز دمیزاد یعنی ذاتش خراب آدمیزاد آدمیزاد اون وقت من نمیدونم از کجاش نتیجه می‌گیره یعنی ذاتش خرابه آره بسیار خوب سقوط ذاتی گفتم بله خوب بله آنچه را خواسته برای شما مهیاست ها چی باشه چه اشکال نباشه یعنی در واقع جمع بین چند تا اینکه بهشون گفتیم فرود بیارید و بعد این اتفاق هم افتادیم بگیم که بعدش علت را یه چیزایی میگه که اینجا نیست یه چیزایی میگه تو تاریخ جاهای دیگر افتاده چند تا حکم و چند تا مسئله که این مطلب را جداش کنیم از این حادثه که الان شد نتیجه اون نیست ما این کارو کردیم یعنی دنبالش کردیم و نتیجه هم گرفتید نه عطف به این مطلب مطلب قبول کنیم که اون مطلب تمام اول جمله بگیرم بله باشه باشه این مطلب تمام شد این مطلب جدید این مقصود ولی عطف باشهتو پرانتز داغ خاری و ناداری بر قلاب پیشانی آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانه‌های خدا کفر ورزیده بودند و پیامبر را به ناحق می‌کشتند این از آن روز بود که سرکشی نموده و از حد در گذرانیده بودند حالا ایشون آقای جنبه ببینیم بله خیلی تفسیر کرده این آقای طاهری آیا خوراک پست تر را به غذای بهتری که لازم نیست بهتر ترجیح میدهید تو قلاب نوشتن پس اینجوری تو قلاب از زندگی آزاد در دامن طبیعت به شهری منتقل قلاب بسته به شهری منتقل شوید که هرچه درخواست کرده‌اید است ببینید خراب میشه کار را میگه از دامن طبیعت بیابان تفتیده و اونجا که بیابان به دامن طبیعت نه شما نبود مصر فرویدیت نه اینکه شما می‌خوای بگی که خدا بهشون گفت طبیعت نیاری مشکل حله تا من بتونه ذهنم بره سراغ اون که او آرمانتونو فراموش کنید برای کجا میرید شما دارید به سمت کجا میرید سمت به این خاطر حرکتتون به خاطر چیه که حرکت میکنید به خاطر که برسید به اون سرزمین اگه هیچی اضافه نکنیم خیلی خوبه این کثافت از زندگی آزاد در دامن طبیعت به شهریم خب این تموم قلاب بسته منتقل شوید که هرچه درخواست کرده‌اید هست خوب دوباره این تمام شد جمله ولی باید تو قلاب دوباره ولی باید مانند گذشته به خدمت دیگران از کجا آوردی اینا رو نباید بیاری نیست کی گفته همه جا فرعون که به خدمت دیگران یه جا فرعون بود جای دیگه که معنیش که همه جایی نه اینا هیچی اضافه نکنید خیلی بده که جمله کامل خوب و دوباره رای دوباره قلاب سرنوشت ذلت و درماندگی بر آنان مقرر شد و به خشم خدا افطار شدن زیرا که آیات خدا را انکار می‌کردند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند این به سبب نافرمانی و تجاوزشان بود خوب این درسته چیز کنم خدمتتون خواری و فقر نداری براشون حکم شد مقرر شد و با او به غضب من الله با او یعنی چه با خریدند نه نه بله ذهنش اومد که این با اون با ا هستش اشتباه کرده حواستون عرض کنم خدمتتون که آقای دکتر لگن هاوسن انگلیسی زبان مادر شکل یک کلمه نوشت انگلیسی بچه‌ها گفتن که آقا اشتباه نوشته میخواستم ببینم شما توجه دارید یا نه گرفتار شدند به غضب خداوند بخاطر اینکه به خاطر اینکه آنان آیات الهی را نشانه‌های خداوند را انکار می‌کردند تکذیب تسلیم نمی‌شدن گردن نمی‌نهادن گردن نباشه انکار جاهدانه است اینجا باور قشنگ نیست بله خدا را انکار می‌کردن زمین درسته این کار میکردم یعنی میفهمیدن می‌دونستن این نشانه است قبول ندارم و پیامبران را به ناحق می‌کشتند پیامبر به حقم میشه گفت پیغمبر پیغمبره به حق مگر پیغمبری که ما محلمون داشتیم ما یه پیغمبر بوده اردستان ما میگن کدام پیغمبره که معجزه اش این بود که ۱۷ من تریاک را خورد و نمرد به پیغمبر بوده ۱۷ من تریاک را خورده و نمرده کدوم پیغمبره یه محل شش هفت تا محله اردستان یه محل اسمش کبودان کسی بوده اسمش پیغمبر بوده ۱۷ من تریاک را امانت گذاشتن پیغمبره که معجزه‌اش این بود ۱۷ من تریاکو خورد و نمرد میگن پیامبر کبود پیغمبر کبودی پیغمبر درسته این پیغمبر کبود به حق درست ناحق گاهی نیست معلومه که ناحق بوده گاهی کلمه رو میگه به ناحق یعنی نه اینکه ما دو جور کشتن پیغمبر داریم یکی پیغمبر را کشتند که کار ناحقی بود که حقشون نبود پیامبر به ناحق پیامبران را کشتند و ایشونم گفته پیامبران را به ناحق کشتند ناروا غیر از موسی پیامبر حضرت موسی جدید به همین خاطره که داریم دوباره بنی اسرائیل مثلا مارکس زده شد براشون مقرر شد براشون فقر و بدبختی و اینها بخاطر و عذاب الهی دچار عذاب الهی دچار شدن چرا چون آیات الهی را انکار کردند پیامبران را به ناحق کشتند در مورد اینا تو دوره حتی بعد از حضرت سلیمانی پیامبر کشی از بعد از حضرت سلیمان قرن هشتم نهم قبل از میلاد تا قرن مثلاً پنجم که دوتا کشور درست شد یکی شمالی یکی جنوبی مخصوصاً تو اون کشور شمالی پیامبر می‌کشتن و اینها و پیامبران را حذف خود اونجا عهد قدیم آره این به سبب نافرمانی و تجاوز شام بود بله این اذان بود که سرکشی نموده و از حد در گذرانیده بودند ذالک بما و کن این به خاطر این بود که ذالک یعنی چه اینکه این کارا رو کردن کفرشون و قتل پیامبرانشون به خاطر این بود که نافرمانی کردند و از حد گذشتند بین بنی اسرائیل بوده پیامبر اتفاق نیفتاده یهود یا مدعی که ایشون ما قوم خاص خدا هستیم ویژه هستیم خدا بیشتر برامون پیغمبر فرست آره خیلی اومده میگن چون ما قوم خاص بودیم خدا دوستمون داشته کسی هم گفت که نه هرچی می‌فرستاد آدم به هر حال البته شوخی نمیتونم چرا خدا میفرستد طبق قرآن خیلی فرستاد که انگار ۱۲۴۰۰۰ تا ۱۰۰ هزار تاش برای حداقل باید روایاتی داشتیم خوب ببخشید خسته نباشید ابراهیم همینجوره مثل حضرت موسی هم قبل یعنی تورات اومده قبرش مخفی حضرت ابراهیم اون زمان کی ثبت میکرده و کجا گرم بوده بنی اسرائیل زمین که از بین میره مثلا این همه قرن که نبوده کسی اونجا و اقوام دیگری بودند مقبره ساختن که نه اعتباری چرا فلسطین بوده اون تو این منطقه تو وقتی از بین‌النهرین رفت رفت تو منطقه فلسطین احتمالاً همونجا فوت کرده و دفنه ولی اینکه قبر شکسته حفظ کرده باشه چه جوری حفظ می‌شده چه جوری مثلا چند قرن نباشی که بین میره و نسل‌های بعدی اصلاً نمیدونند...