آیات ۶۲ از سوره بقره
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه معروف ۶۲ سوره بقره که خیلی ترجمه روش نیست ولی تحلیل آیه برداشت از آیه ۹ ترجمه نمیشه جور دیگه ترجمه کنید آیه اینه
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦٢﴾
وقتی الذین آمنو را قرآن روبرو که یه گروه دیگری مشرکین یا هر کس دیگری مقصود مسلمانان آمنو مثلا با قرآن یا به حضرت محمد خاص میشه ان الذین آمنو خوب یعنی مسلمانها والذین هادو یهودی ها و نصارا و سابعین ۱۴ از این چهار دست من آمنه بالله والیوم الاخر کسی که به خدا ایمان داشته باشه یا ایمان داشت کسی که به خدا ایمان داشت و به روز قیامت و عمل صالح هم انجام داد پس براشون هست پاداش شان نزد خداوند و هیچ خوفی بر آنها نیست ترسی بر آنها نیست و نه نترسی بر آنانا نصب و نه غمی نترس دارند و نه غم غمگین نه ترسناکن و نه غمگینن نه منی یعنی نه باید ترس داشته باشند و نه اندوه داشته باشند خوب بعید میدونم کسی دیگری در حقیقت کسانی که به قلاب نوشته به اسلام ایمان آوردن اسلام گذاشته توی چیز آره الذین آمن لازم هم نیست توی قلاب کسانی که ایمان آوردند به این دین خاص به این دین به این دین به همین کتاب به همین کتابی که الان حرف میزنه و کسانی که گفته و کسانی که یهودی شدند و ترسایان و صابعان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجر شان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد خب ایشون حالا ترجمه آقای طاهریان گاهی متفاوت از میان کسانی که آره آره مسیحی من ترساند از میان کسانی که به قلاب گذاشته به آیین اسلام ایمان آوردند من نمیدونم چه نیازی داشته که اولش بنویسه از میان چیزی که شروع کردن کسانی که ترجمه کسانی که اسلام آوردند یا به اسلام ایمان آورد حالا نیست یهودیان و مسیحیان و سابعان بهتر مسیحیان ترجمه کنیم تا ترسایان را چند درصد مردم را میدونن که یعنی یهودیان مسیحیان بله اگرم میخوای معنی کنی بگو نصارا نصارا شناخته تا ترساییان ادبیات قدیم کسانی که به خدا و روز واپسین باور دارند و به شایستگی عمل میکنند و به شایستگی عمل میکنند این به نظرم دقیق نیست عمل شایسته انجام میدهند فرق داره تا به شایستگی عمل میکنند عمل شایسته انجام میدهد نه به شایستگی عمل میکنند گویا اگه وقت گفتیم به شایستگی عمل میکنند یه کاری باید کرد اون کار را شایسته انجام بدن مثلاً مکانیکی میکنه ولی این کار شایسته انجام میده ولی نه عمل شایسته قید صفت کار اونجوری معنی کردیم به شایستگی عمل میکنن خوب میگیم چه عملی را معنیش میشه هر عملی انجام بدن کارشون درست انجام چیه فعل املوف صالحات عملا صالح درسته عملی که عمل صالحا نه نباید این یعنی خطاست که بگیم به شایستگی عمل میکند این نادرسته این پاداش آنها نزد صاحب اختیارشان محفوظ است و ترس و اندوهی نخواهد داشت حالا جدای از اینکه ترجمه این به نظرم گیر ترجمه خودش اینجا بحثی نیست اختلافی توی ترجمه بیگمان تاکید را بیاره مثلا با فارسی نمیگیم حتما اینگونه است که مثلا تو فارسی داریم میاریم ما تو فارسی تاکید نمیاریم خیلی تو عربی زیاد معنی کنیم که حرف میزنیم یا کتاب مینویسیم یا چیزی اول جمله مون میگیم همانا چیزی که تو فارسی به چه بیانی بگیم که به راستی هم معنی میکنند به درستی هم معنی میکند ولی ما نمیگیم تو فارسی قطعیت نیاره یعنی مایه ترجمه براش نیاریم برای اینکه عرب یعنی اینکه تو عربی تو فارسی ما نمیایم و تاکید بکنیم مثال تاکیدم بگه مثلا به راستی به درستی به کسی نمیتونه ایراد بگیره میگم خواست قطعا چنین است که قطعا این گونه است که بهتر از این به راستی و به درستی و همانا و چرا چون کلمه قطعا این گونه است قطعاً چنین است حداقل صراحته معنا رو بالاخره باشه ولی ماضی آورده درسته حرفی که شما فرمودید که اینجا ایمان همون ایمان به اصطلاح باشه به همین خاطر اول خواستم بگم اونجاییه که کلمه ایمان را تنها به کار برده باشه ولی اگر ایمان را گذاشت در مقابل مشرکان مقابل در مقابل یهودی اونجوری باشه مثلا خاص به آن حداقل مسلمانان را شامل نمیشه اسلام فطری گرفتی دیگه شامل ظاهری نمیشه باید حتما مسلمان باشد کسانی که ایمان آوردند مثل مثل بدین یهودیان مسیحیان نصارا همین ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادن برای ما کفایت ولی یه نکتهای هست اینجا که من یه نکته خوبه باشه این روشنه الذین آمنو همینطور که این دوتا گفتن بقیه مسلمان مسلمان اگه نگفته نگفته چی خوب گرویدن هم نگفت گفتن چی و کسانی که آیین یهود و ترسایان و سایبان را پذیرفته من به نظرم این کلمه توش خوابیده که به این دین خاص اون به نظر من اینا به هرچند توی قلاب گذاشتن توی قلاب بزنند یعنی کسانی که ایمان قرینه کلامی هست اینجا که کسانی که ایمان آوردن به دینی که من میگم کسانی که ایمان آوردن به دینی که من دارم مطرح ببینید مثلا عرض میکنم صالون اجره عند ربی و قرآن آیه شبیه این داریم یعنی چه که مسلمان با آیات مسلم دیگر قرآن نمی شما نمیتونی بگید که فمن یعمل مثقال ذره و من یعمل مثقال ذرات و بگیم که به اصطلاح یعنی هر کس عمل صالح انجام بده و مسلمان باشه در حالی که مسلمانانه یعنی مسلمان ظاهری این با خود با همین آیه هم نمیسازه خود اینا میگه یهودین نصیان عمل صال داره بهشون نسبت میده عمل صالح داره بهشون نسبت آمین آمنو بالله و رسول یعنی به اصطلاح ای کسانی حق پرستان خدا و رسولش حق است خوب پس اینجا میتونید همین کار را انجام اینجا چون عطف شده مسیحیان یهودیان مسیحیان مسلمان کسانی خارجمشکلی کنار مسیحیها یهودیا سابقین قرارداد که گفته گرویدند واقعا مخصوصا اسلام گرویدند به دین حضرت محمد گرویدند ولی به نظر من باید تو لفظ آورد فارسی تو عربی قرینه است آمنو اینجا یعنی گوینده داره میگه کسانی که ایمان آوردند به این دینی که من ازش سخن میگم به دینی که من دعوت میکنم گوینده داره اینه میگه قلاب بزاره یا اصلا قلابم نمیخواد کسانی که اسلام را پذیرفتند به اسلام گردن نهادند گردن نهادن به اسلام گردن نهادن استفاده کردید که این فقط اینها نیستند عرض کردم خدمتتون تحلیلش یک کسانی اومدن و گفتن اصلاً این آیه تکثر گرایی تکثر گرایی را برسونه یعنی میگه هر کس هر دینی داشته باشه دینش حقه و اهل نجات هم هست من ندیدم خودم که کسی گفته باشه ولی آیت الله سبحانی از یک کسی به نام دکتر میمندی نژاد کسی بوده من آثار آشنا نیست ایشون سند میکرده به این آیه و میگفته که همه ادیان حقند و همه ادیان راه آقای سبحانی تلاش میکنه که آقای دکتر میمندی نژاد را جواب بده و حرفشو نپذیره ولی به هر حال میخوام بگم کسانی بودن که از اینا یه تکثر گرایی را برداشت کردند عرض کنم بله به نظر من نه به هیچ وجه نمیشه به تکثر گرایی به تن بکنه و به همین جهت مثلا آقای دکتر سروش که از آیا مختلف استفاده کرده ۱۰ تا راه هم برای اثبات تکث گرایی استفاده کرده هم درون دینی هم برون دینی و راه های مختلف رفته به این استدلال نکرده برای اثبات تکثرگرایی اصلاً به این آیه استدلال نکرده دکتر سروشهای مستقیم بله ببینید به همین خاطر آقای طاهری اولش گذاشت از میان قلاب یعنی کسانی که ایمان بیارن کسانی که مسلمان شدند و یهودی شدن و مسیحی شدند و سابعی شدند این من در واقع میگه دوباره میگه اوناشون که اونا شون که این گونه هستند اینجا الله به نظر شما هر مسلمانی میشه بگیم که اما مسلمان ظاهری هر سه تا را داره با هم ان الله ان الله جدا میکنه اون هیچی اون آیه ربطی به کار ما نداره ببینید این آیه تکثر گرایی را نمیرسونه چرا چون فقط صحبت از رستگاری میکنه صحبت از حقانیت نیست نمیگه این آیه اصلا تو این آیه نیست که اونایی که یهود اعتقاداتشون درسته اعتقاداتشون پاداش خودشونو دارن و عذابم نمیشن نه نه خدا کسی باور باطلی هم داشته باشه ولی رستگارم بشه اگه اینو بخوایم سخت بگیریم همه رو یعنی تقریبا کسی تو بهشت نمیره چون ما هر کس نگاه کنیم میبینیم تو باور ها اختلاف هر کسی تعدادی باور اشتباه داشته باش تذکره من چون ملاک اینکه باورش درست باشه برای رستگاری نیست ملاک اینه که پیجوی حقیقت باشه الاسلام دینا یعنی باید رسید به حقیقت که دست ما نیست که پی جوی حقیقت بودن دست ماست من همین که پی جوی حقیقت باشم وظیفه انجام دادم بنابراین اگه اعتقادات هم باطل بود برش ولی واقعا پی جوی حقیقت بودم نرسیدم به هر دلیل من وظیفه انجام دادم و بنابراین ممکنه کسی رستگار بشه ولی عقاید شم باطل باشه کسی ممکنه اعتقاد به تثلیث داشته باشه که قرآن تثلیث کفره ولی همون اهل نجات است بعضی چیزها ذهنم بوده مثلا بنویسم یه مقاله تحت عنوان کافران بهشتی قرآن کافران بهشتی قرآن عنوان مقاله پیدا کرده بود گفته بود یک کت و شلوار خیاطی نه جور کردم حالا بیشتر از مقا که یکم نه ما کسانی را داریم مطابق قرآن که به یک معنا کافرند یعنی اعتقاداتشون حق نیست ولی به یه معنا مومن اند یعنی حق ندارند آدمای خوبین هستن اهل نجات رستگاری هستند بله از نجات و رستگاری نمیشه نتیجه حقانیت گرفت حقیقت حقیقت پیجوی حقیقت بوده ولی نرسیده اولتون این بود که آیا از این میشه حقانیت نتیجه بگیری چون ایمان دارند حقیقت که باشی نزد خدا اجر دارید این درست وقتی شما میفرمایید نه نه این نیست یه چیز دیگری شمول گرایی یعنی این نظام اعتقاداتی که تو داری حق نیستا اما رستگار میشه چرا چون با حق نداشتی من اون نظام حق نیست ولی رستگار میشه چرا چون تو دل تسلیم حقیقت نرسیدی خیلی خوب عرض کنم خدمتتون پس تکثر گرایی را نمیشه استفاده بکنی یه چیز قطعا قطعا این آیه انحصار گرایی را رد میکنیم قطعاً اینا چون انحصارگرایان چی میگن میگن حق فقط ما هستیم فقط هم ما رستگار میشیم مسلمونا فقط حق هستند و فقط مسلمونا رستگار میشن شیعه فقط حقه و فقط شیعه رستگار میشه عرض کنم خدمتتون که این انحصار گرایی قطعا چون مسلم اینه که ممکن است یهودی مسیحی و سابعی به بهشت بره چون میگه له مجرو تو قرآن یعنی به اصطلاح به پس این آیه اعتقادات رایجی که تو حوزه علمیه الان هست و نگاه غالب است و بین مردم هم هست یا فقط مسلمان رستگار میشه یا فقط شیعه رستگار میشه این آیه قطعا میکنه نه نه این اثبات شمول گرایی ببینید تکثر گرا میگه همه ادیان و همه راه نجات انحصار گرا میگه فقط من حقم و فقط دین من را راه نجات شولگرام حق دین منه ولی دیگران هم میتونن رستگار بشن راه رستگاری به گونهای که دیگران هم به اصطلاح رستگار بشن این شمولگرا مثلاً یک کسی تو اسلام مثل مرحوم مطهری شمول گراست پو مرزییت یک کسی مثل کاررانه به اصطلاح شمول گراست یه جورایی بیان میکنن میگه مثلا میگه فقط مسیحیت حقه اسلام حق نیست ولی راه نجات به گونه ای که مسلمانی خوبم ممکنه رستگار یعنی در واقع او حرفش اینه میگه حضرت عیسی که کفاره داده گناهان را کفاره مسلمونای خوبم داده در نتیجه ایشون حرفش اینه میگه مسلمونای خوب مسیحی اند ولی حالیشون نیست اگر اگر اطلاعات داشته اگر اطلاعات داشته باشه همین الان مسیحیه و رستگاره فقط نه مسیحیه مسلمان همین الان مسیحیه و رستگاره و رستگار هست نه اگر اگر در کار نیست همین الان هست ولی مسیحیه خودش نیست که مسیحیه بگوی همچین چیزی میگه حرف مرحوم مطهری خیلی دقیق تر و درست تره اینکه خیلی ناجوره که من دارم میگم آقا جون من مسیحیت تو را خواندم اول تا آخرش میدونم خبر ازش دارم به نظر من باطله همش باطله از تجسم خدا از تثلیث از گناه اولیه از کفاره از چی همش باطله من خوندم میدونم باطله بازم به من میگی تو مسیحی حالیلیت نیست میگم آقا خوبای هندو مسیحیان حالشون نیست این حرفه مرحوم مطهری میگه خوبای جاهای دیگه مسلمان اند ولی نه مسلمان ظاهر سلمان فطری میگه خودشون یه امر خوب با دین خارجی ما با اسلام ذاتی کاری ندارم با این کاری ندارمایشون میگه ممکنه یه کسی مسلمان فطری باشه و نجات پیدا بکنه ولی مسلمان ظاهری نباشه برعکسش ممکنه یه کسی مسلمون ظاهری باشه ولی مسلمان فکری نباشه واقعا چون پدر و مادرش مسلمان بودن مسلمونه رستگار نشه در واقع اون چیزی که رانر میگه میگه اونی که نجات بخش مسیحیت ظاهری مرحوم مطهری میگه اونی که نجات بخش اسلام ظاهری میاد اسلام فطری که همه انسان ها دارند و جز فطرتشون دین ظاهری نی نجات بخش اون چیزی که در درون انسانها نهاده شده نجات بخشه انصافاً من چون دیگه حالا یک کتابم نوشتم نظریات غربیها و اینها را حرف بهتر از حرف مرحوم مطهری ندیدم کسی زده باشه این تقسیم انرژی تقسیم بندی بوده خیلی متاخررتر این خود این تقسیم بندی میپرسم که دکتر سروش مستقیم رو سخنرانی آیا توجه داشته به بحث برخی از ادله دهگانه جناب دکتراهای دهگانه جناب دکتر سروش من گفتم این دلیل شما رد انحصار گرایی هست ولی اثبات تکثر گرایی نیست معنی چی میشه رده انحصار گرایی ولی اثبات تکثر گرایی نیست که میشه مطرح گرایی در مقابل انحصار گرایی قرار دادند یعنی ظاهرا همین را ذهن مثلا اگر انحصار گرایی را رد کردیم پس میشه تکثر گرایی در حالی که اینجوری نیست در حالی که اینجوری نیست حداقل قبل از رانر که خیلی جلوتر بوده قبل از رانر تو اسلام هم مرحوم مطهری دو عدل الهی که تکثر گرایی به وضوح رد کرده تکثر گرایی محکم رد کرده ولی در عین حال شمول گرایی به کار نبود تعریف هم که جان هیت میکنه تعریف از مسیحیت گرفته است این تعریف را تعریف من دستکاری کردم از یه جوری تعریف میکنه که بر شمول گرایی مسیحی منطبق باشه مثلا مثل رانر در حالی که من شمولگرا را کسی میدونم که میگه دین حق دین ولی راه رستگاری جوری تعریف شده که همه انسان های روی زمین میتونن رستگار بشن این تعریف یک کمی دستکاری کردم تعریف شمول گرایی که جان داده خوب تا اینجا این آیه پس رد انحصار قطعاً است به نظر من این آیه در مقابل اعتقاد اکثریت قاطع عالمان شیعه و مسلمانها نه فقط شیعه مسلمان باور ندارند فقط میگه به قول معلم مثلا میگفت که شیعه علی ولی الله تعبیر ش اینه بهشت معلومه که مال شیعه که حتما تو اذان اقامه اش بگه علی ولی عرض کنم که نقطه فوق العاده عقلانی را بیان میکنه فوق العاده به هر حال حتی اگه ما نتونیم دقیق دقیق دقیق مطالعه کنیم و برسیم ولی در واقع بالاخره معدل یکی از این ادیان یه ذره بالاتره دیگه حالا نمیدونم یکی از این ادیانی که هست ما میتونستیم دقیق چی بکنیم بنابراین تو کلیت این قضیه معلومه که ما نمیتونیم قائل به تکثر گرایی بشیم بالاخره یکی بیشتر منطبق بر حقه یه درصد عملاً وقتی حداقل این هست این حرف قطعاً باطله که یه ادیان دقیقا همه یک اندازه بالاخره دقیقا یه جور حرفه دفاعی نیست تفاوت دارد یکی درصدی بالاتره نمره که میشد بدی منتها همه مسئله سر اینه که چجوری میشه اونو شناخت دیگه مسئله من قبل از اینکه به یک نقطه بپردازم یک نظریه رو بگم در باب این آیه نظریه عجیبه تا اینجا بنده گفتم که تکثر گرایی را اثبات نمی کند انحصار گرایی از این آیه میشه شمول گرایی یا برداشت بکنه ولی عجیبه اینجاست که آیت الله جوادی میگن اینا یه دلالت برای انحصار گرایی میکنه این خیلی شگفت انگیزه این آیه میگه فقط مسلمانا رستگار میشن فقط مسلمونا به بهشت میرن خوب جا بخورید و بعد حداکثر اینه که عذاب نشه اگه خوب خوب باشه عذاب میشن نه اینکه به بهشت برن استدلال ایشون یه طرف عجیبی میگه یه بخش این آیه اینه که و چه عملی صالح است که طبق دستورات پیامبر آخر باشد طبق دستورات پیامبر آخر نباشد را هم تو کتاب دین شناسیشون گفته هم تو تفسیر تسنیم ذیل این آیه گفته در هر دو جا این را رفتم و دیدم آورده دلالت میکنه که فقط مسلمان رستگار میشه حالا فقط شیعه نمیگه فقط مسلمان فقط فقط مسلمان اونجا یه قسمت دیگری اون وقت اگر پاش بیفته یک گام دیگر مسلمان واقعی تعریف دیگری داره اون گام بعدی یه جمله میگه فقط مسلمان رستگار میشه یه جمله بدی اینجا دیگه مطرح نکرده شاید وقتی ازش بپرسیم به فرمان که مسلمان شیعه است به اینکه از فلان عالم حکم را گرفته باشه طبق تعریف اگر باشه یکیشون باید باشه از این اختلاف ای کاش اشکال همین قدر خوب عمل صالح را نماز جمعه همه صالح هست یا نیست الان میره تو برف میشینه و گفته یکی از دوستام میگفت که دوست از دوستای من میگفت که دوستم به پسرش که اگر حرف گوش نکنید دست و پاتو میبندم مجبورت میکنم یه خطبه فلانی رو گوش بدی من نمیخوام اسم بیارم گوش بدی دو تا خطبه کامل مجبور عرض کنم خدمتتون چی بعد یک همچ خطبه هم گوش میده عمل صالح نیست یک مرجع میگه واجب در زمانه یه مرجع میگه مستحبه یکی میگه واجبه که میگه حرامه اگه قرار باشه همه اشکال شماست دیگه درسته فهمیدم اگه قرار باشه که فقط پیامبر حضرت که رفته مقصودم کسی که رفته و توی برف نشسته و نماز جمعه و خطبه اون چنانی مخصوصا خطبه امروز دیروز را دیروز که قطعا مشکل داره چه کسی که شنیده تهران خونده و چه کسی که دیروز که قطعاً خلاف اسلام بوده همه چیز رفتنشم به همین دلیل من نمیرم هیچ نماز جمعه حرامم میدونم برای شخص خودم رفتن نماز جمعه نماز جمعه برای تقواست نه برای تقوایی او طرف داره ناسزا میگه مقام مسئولی که هست این طرف میگه من تعظیم میکنم در مقابل این رفتار شما و کردار شما خطیب جمعه خطیب جمعه مصداقشو نمیدونم ولی فرض کنیم نماز جمعه خوبی هم باشه واجبه یا حرامه یا مستحبه من بفهمم که مطابق فرمان پیامبر خاتم هست یا نیست ولی ای کاش فقط این بود ای کاش این جمله را یه فیلسوف فیلسوفی که میگه آقا یک کسی تحت تعالیم پیامبران تربیت شده بود رفت برخورد کرد تو جزیره کسی که تنهایی اونجا رشد کرده بود تو بیابون تنهای تنها بعد زبان همدیگر را که متوجه شدند دیدن او با عقلش با پیامبر باطل هر دو به یه چیز رسیدن آخه فلسفه اینو میگن فلاسفه اینو میگن چطور فیلسوفی که اینا میگه به معنای این حرف اینه که با پیامبر باطن اگر کسی درست استفاده بکنه دقیقا به اون جایی میرسه که پیامبر پیامبر داستان آبسال و سالامان و چند تا ماجرای اینجوری دارم که چطوری اینجوری میگه آخه شما چه جوری آیه فمن یعمل مثقال ذرات مثقال ذرات آگهی آدمایی که تو عالم زندگی میکنن تکلیف الهی الان دارن یا ندارن اصلا تکلیفی دارن یا ندارن نرسیده به پیامبر اسلام تکلیف داره یا نداره تکلیف نداره اگه داره من میتونم بهش بگم آقا تو که مسلمان نیستی مسیحی هستی مسیحی باش ولی حقوق آدما را رعایت حقوق انسان حقوق آدم رعایت بکنه یا نه حالا که رعایت کرد خدا ازش خواسته که رعایت بکن یا نخواسته حتما خدا خواسته اون وقت چیزی که خدا از طرف خواسته و انجام داد چطور شما بفرمایید عمل صالح نیست شگفت انگیزه بیشتر لازم نیستحرفی را زده و معمولاً حالا جدای از فلسفه تو جهان اسلام اگر تکثر گرایی در قدیم با اینکه تعریفش نبود این تعریف نبود تکثرگرا و اینها ولی در جهان یه ذره متمایل بودن این توفا عرفای مسلمان یه مقداری معتدل و اون شعر یه حفه درست میگم عاطفه وحده لا اله الا الله بله عاطفه اصفهانی که میگه یکی بیشتر نیست ابریشم بگیر حریر بگیر یا پرنیا یکیه ولی اسم خیلی اشتباست حرفا آقای عاطفه اصفهانی نفهمیده بوده مسیح نفهم کی ما میگیم که یک چیز اسم دارد هزار تومان میگیم شب قدر با هزار تا چی میخونیم بچه نگاه هرچی بوده حتی اگه اشتباهه نگاه حاکم نگاه این نبوده که به دیگران بد نگاه بکنه نگاه حرفم اینه شما عارفی و عارف خورده باشه خیلی خشنه روحیه که طرف خوب خوبم باشه دنبال حقیقتم باشه دلیل نرسیده باشه حداکثر اینه که عذاب نمیشه گاهی با روحیه لطیفه عرفان یه مقداری هم تاثیر بذاره تو روحیه تو فقه آدم باید تاثیر بذاره تو کلام آدم باید تاثیر بذاره هرچند به نظر من اینا تو آلمان مثلا کسری تحسیله آیت الله خمینی را ببینه فقط بحرالوسیله اصلا نمیتونه حدس بزنه که ایشون عارف بوده یه عارف بوده و این فتواها را داده ربطی به هم نداره ولی در حالت عارف باید روحیه مقداری خودشم لطیف بشه و تاثیر به هر حال این حرف را آیت الله آموزش داره پیشینه ذهنی پیشینه آزادانه چیز نشدن خیلی حرف میزنند آره آره مثلا حاج ملا هادی تو حکمت متعالیه از مولودی مکتب حکمت متعالیه که تقریبا جمع بین همه چیزه الله مشهدیا بهش میگن شعله عاشقیم شله قلمکار دیگه خوب یعنی عرفان هم هست اشراق عرف چه جوری میتونه بگه که زن یه حیوانه که مثلا برای بهره بردن مرد خلق شده خیلی نقل نکنید نقل نکنید جایی که به هر حال می خوام بگم هم عارفی هم چون حکمت مطالعه جمع چه حرفی را میاد میزنه ببینید من یه چیزی را بگم چالش شما فرمودید پیشینه من حداقل اینه که خیلیا میگن که آدم تحت تاثیر پیشینه خودشو خلاص کنه شجاعت منم تو همون پیشینه شنیدم بعد طول سم دین خدا تغییر بدم تغییر دادم من تغییر دادم دین خودم با این که من ۱۸ سالم که بوده و هنوز طلبه نبودم دینم خیلی بهتر از اینا بوده بچگیم خردمندانهتر از این دین رایج بوده نمیرفتم بچه خودم میدونم نمیرفتم قبل از اینکه بیام آخه بعضی وقتا این دوستان میگن آقا اینا رو کجا رسید کی که مثلا عصمت پیامبران اینجوری نباید باشه این کی من کتاب های آیت الله مکارم را کتاب های زیادی داره مربوط به قبل از انقلاب که نمیدونم قرآن آخرین پیامبر چی کتاب خیلی زیاد بودن در دسترس من بود فقط یعنی من یک کتابخانه کوچک چی تو محلمون بود یک قفسه که هدایت شده این کتاب ها خریداری شده بود کل کتاب ها را پول داده ولی کسی که خریده بود که مثلا مرحوم شریعتی رو واجب القتل میدونست با این فکر با کتاب مرحوم شریعتی هم اونجا نبود کتاب های مثلا آقای آیت الله مکارم این کتاب های که من اینا رو خونده بودم قبل از اینکه بیام همون روز که خونده بودم برای خودم قابل دفاع نیست حرفا وقتی که اومدم مثلاً توی موزه من بگم که حالا مثلا بعد از اومدن چه تغییری اصلا نمیدونم چی شد نمیدونم واقعیت اصلا نمیدونم ولی آنچه که میبینم میبینم که الان دینی دارد اصلا موقوسی نیست اصلا نیست و تحت تاثیر هیچ کس و هیچی نیست اگه یه نفر میتونه اینجوری باشه پس شدنی فقط خودم را میگم من خودم با استدلال استدلالم را هم حداقل اینه که با بدون ترس میگم آقا هرچی میگم بیاید بشینید و نقدش کنید بیاید بشینید بیاید نق کنید من دارم میگم بیانش میکنم من دارم به چالش میکشم آنچه رایجه همه سالم نمیذاره هیچی سال خوب بیاید بشینید و نشون بدید که حداقل مردم بشنوند و گمراه نشن تا مردم بشنوند حرف شما را اما گمراه نشه دارم بلند میگم بارها و بارها گفتم نوشتم چه کردم بیاید و به هر حال میخوام بگم اون حرف که تحت تاثیر زمان تحت تاثیر پیشینه اینا تاثیرگذار است قبول دارم ولی تعیین کننده فقط منتظر چیزی بگیرم همه آدما میدونن که چشم و گوش بسته خودشونو به دیگران نباید بسپارند اینا کسی به کسی قرآن که مکرر میگه که آباواجدادتونو تبعیت نکنید و مواخذه میکنه که چرا اونا تعقل نمیکردن شما هم تعقل نمیکنید اینا همه ارشاده به حکم عقل یعنی میدونید که نباید این کارو بکنید روشن به چه دلیل پدر من یه جوری فکر میکرده پدربزرگ من یه جور فکر میکرده حق میگفت حق بوده حرفش باورش به چه دلیل شاید اشتباه شاید تعقل نکرد خیلی خوب ببینید این آیه حتی اگر یه بچه کلاس شش یه بچه ۶ ساله که مدرسه نرفته اختراع کرده و این روشنایی رو به جهان داده این جاش تو بهشت نیست اون بچه که هنوز مدرسه نرفته قبول نمیکنه تا برسه این جریان آقای خیلی مدافع ادیسون هست مکرر شنیدم خیلی میگن چون خدمتشون خیلی خیلی فوق العاده شاخص بله درسته حالا ما اینجوری بگیم نمیتونم بگم که کارش خدمت به خلق نبود کارش خدمت خلق خدمت انشالله که معجور نزد خداوند قصدش وقتی اینجور وقتی کسی کاری میکنه برای خدمت به خلق پس حق پرست کار را کرده و هو مومنان را تفسیر میکنن یعنی حق پرستانه کار درستی را انجام بده نه باطل پرست فقط برای خدمت بوده اگر هدف بوده و اجرشو داره بهشت عرض کنم خدمتتون چرا دین اولا یه اشکال من آمنه بالله ولیوم الاخر و عمل صال صورت دیگری تصویر میکنم آیا اگر کسی واقعا واقعا به معنای واقعی به خدا ایمان و واقعا به خدا گردن نهاد روز قیامتی هست نرسید نباید رستگار باشه فرقه صدوقی ها روی یهودیت یه فرقه نصف از یهودیا زمان مثلا تا سال ۷۰ میلادی شما نظر بعد از سال ۷۰ میلادی به تدریج از بین رفتن خیلی جمعیت زیادی بودن نصف بودن یهودی هم بودن دینم داشتن عبادت کاهنم بودن بیشترشون معتقد بودند که پاداش اعمال تو همینطور زندگی خوب میشه چی میشه کسی قائل به تناسخ باشد اصلا چطور میشه کسی بگه یک آدم واقعا تسلیم رستگارش قابل قبوله واقعا تسلیم خداست خب حالا سه تا آیه دیگه داریم من اسلم وجه لله کسی که و یعنی ذات مثلا بگید تو سوره الرحمان چیه چی الا وجه وجه یعنی صورتولی نه اینکه صورت همه چی حالکه هلاک میشه الا صورت خدایا یعنی ذات خدا یعنی حقیقت اینجا من وجه لله با تمام وجود تسلیم خدا بشه و خوب محسن اتفاقاً اینم به نظر من آن نمیخواد بگه قطعا کسی که تسلیم خدا هست محسن هست مگه میشه آدم تسلیم خدا باشه محسن نباشه پس ملت تسلیم خدا بودن اون سه تای داریم یه آیه داریم من اصل ما بچه لله و این آیه نه پس ملا سه تا گفته خدا پیامبر عمل صال بنده یک چیزی خدا تو خدا کسی که تسلیم خدا هست میشه من تسلیم خدا باشم و رستگار نشه همچین چیزی تسلیمم تسلیم خدا دانشمند ایمان به قیامت نداشته باشد چه اتفاقی می افت یعنی عمل صال معتقد نیست من قبلش یه چیزی رو بگم این را ببینید این آیه آیه سوره بقره ۹۶۲ که الان خوندیم این داره سوره بقره آیه ۶۲ آره این یکی چه میدونم خدمتتون که اداره واقعیت را میگه میگه ای سه تا دین از اصول مسلمش اینا هستن ای سه چهار تا دی این چهار تا دینی که داره میشماره تو این چهار تا دین اعتقاد به خدا هست اعتقاد به ما درس نگیم زمان پیامبر صدوقیان دیگه وجود نداشتند اعتقاد به عمل صال میگه داره توصیف میکنه نمیخواد حصر بکنه که فقط اینا میگه این سه تا تو اینا هر کس تو اینا که اینجوری اند که اعتقاد به خدا دارند اعتقاد به آخرت دارند عمل صالح انجام میدن لهم اجرهم ولا خوف علیه اون آیات سه تا آیه دیگه که میگه من اصلا و فقط تسلیم خدا بودن اون قضیه است اما بنابراین اون سوال شما که فرمودید آره اگر هندویی تسلیم خدا هست اهل رستگاری شما تسلط اصلی تسلیم خدا بودن یعنی تسلیم اون وقت خود همینجا میخوام برسیم به فرمایش جناب خدا کیه که گفتیم تسلیم خدا بستگی داره خدا چی معنی کنیم خدا را معنی میکنم من از قرآن حقیقت محض حقیقت الحقایق یه حقیقت من که میگم خدا حقیقت محض از من یه چیزی میخواد از من یه چیز میخواد تسلیم محض حقیقت باشد حقیقت محض از من میخواد که تسلیم محض حقیقت باشد حالا سوال آقای مطل اینه که اگر کسی خوب یه چیز عجیبی هم نیست که تسلیم محض حقیقت خودمم از درونم میفهمم که باید تسلیم صددرصد تسلیم حقیقت باشه هر حقیقت اثبات شدش کردن این چیزی نیست که کسی از بیرون بهم بگه این از درون من میفهمم فقط من باور دارم که یک حقیقت محضی بیرون هست که از من میخواد تسلیم محض حقیقت باشد سوال آقای مطلبین که اگر یک کسی بود که این باور را نداشت ولی تسلیم محض حقیقت بود مطابق انسانیتش به هر دلیل واقعا تسلیم محض حقیقت بود ولی نرسید اینکه خدای یه حقیقت محضی هم وجود داره اگر یه همچین کسی بود هست یا نیست ممکنه یا ممکن نیست چه کسی باشه در موردش داوری ندارم باید تسلیم حقیقت است باید تلاش میکرده که مصادیق حقیقت را بشناسه تلاش کرده اونقت حالا یکی قضیه یه بحثی داره مرحوم مطهری آخر یعنی اون عدل الهی ما آدمی خدا را قبول نداشت قیامت را هم قبول نداشت ولی کارهای خوب کرد این چه جوری قصد خدا و قیامت را که نداشته خیلی خوبی چیکار کنیم مفهوم مطهری آخه حداقل خیلی جالبه فکر میکنه مسئله را بالاخره برای خودش مالی میگه اگر واقعا یه همچین آدمی بود خدای اعتقاد داره فقط خدایی که ما میگیم بد معرفی کردیم اونی که نه این خدایی که ادیان معرفی کردن خدا بد معرفی میشه خدا بد معرفی میشه معرفی میشه بعد معرفی میشه خدا ۱۴ سال است بدون محاکمه بدون چی از همه حقوقش محروم هیچ کس نمیگه که مرزهای خداوند درنوردیده شد چی شد فلان شد یک به اصطلاح دو تا آدم مسن که تازه ادعای دین و ندارن که پرچمدار دینی دست دادن به همدیگه وقت تو نماز جمعه قم میاد و امام جمعه میگه که ما باید مرزهای خداوند حساس باشیم مرزهای خداوند فقط این بود حالا او فرهنگش اینه یا یک شوخی کرده مثلا دیگه مثلا چی جمله مثلا فرض کنیم مرز خدا جابجا میشه و اختلاس میلیاردی مغز خدا جابجا نشده و هیچ جا صداتون در نمیاد وقتی خدا را این خدایی که مغزش اینه من حق دارم بگم که این چه خداییه این چه خداییه که با یه همچین چیزی عرشش به لرزه در میاد با اون همه جنایت منتظری بودم منتظری که دست دادن رو حالا برخی میگن اصلش وارد نمیشه ما آخر دست دادن خیلی نداره کما اینکه رعایت حجاب اینها همه خودشون میگن مسئله نداره واقعا چیزهایی که صدا کنید و رئیس جمهورم که رفت مادر چاوز را صدا میکردی دیگه واقعا برنامه میگید ها به هر حال به لحاظ حرمت که فرقی ندارد حالا بگذریم به هر حال این آیه بسیار خوب پس ببخشید.