محمد و جامعه برده‌دار

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۶ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimani_ardestani/4672 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین بحثمون درباره محمدشناسی ق...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

بحثمون درباره محمدشناسی قرآن مجید بود و میخواهیم امشب یک مسئله‌ای را بحث بکنیم که فوق العاده شبهناک و دربارش بحث معمولا اینگونه میگن مطرح می‌کنند که چرا حضرت محمد صلی الله علیه و آله برده‌داری را تایید کرد میگن حضرت داری را تایید کرد و چرا تایید کرد بحث‌هایی است و خوب خیلی جدی می‌تونه مورد بحث قرار بگیره به عنوان مقدمه نکته‌ای را عرض بکنم که اخلاق نسبی هست یعنی چه یعنی این جامعه تا اون جامعه این زمان تا اون زمان اخلاق فرق می‌کنه این معنیش نسبیت اخلاقه معنیش اینه که یعنی یه چیز ثابتی نیست اخلاق اخلاق جامعه حجازه ۱۴۰۰ سال پیش یه اخلاق بوده اخلاق امروز اروپا یه اخلاق دیگری امروز ایران یه اخلاق دیگریه به اصطلاح ایمنی نسبی بودن اخلاق اینه معنیش خوب شاید شما بفرمایید چه ربطی به مسئله برده‌داری داره اگر نسبیت اخلاق را پذیرفتیم اگر پذیرفتیم ممکن است که کسی بگوید که برده داری در حجاز ۱۴۰۰ سال پیش اخلاقی بوده ولی الان تو جهان امروز دیگه اخلاقی نیست و به گمانه خود مسئله را حل به این ترتیب مسئله را حل کنه گاهی بدون اینکه کسانی که می‌خوان دفاع کنن از این مسئله بدون اینکه توجه به نسبیت اخلاق داشته باشند میگن آقا برده داری تو اون جامعه مشکل نداشته ولی الان مشکل داره نسبیت رای گونه نپذیریم نمی‌تونیم این حرف را بزنیم باید نسبیت را بپذیریم یه متدین نمی‌تواند حالا جدا از اینکه آیا واقعا اخلاق نسبی هست یا نیست یعنی اخلاق ما ایرانی‌ها با اخلاق با اخلاق ژاپنی‌ها فرق داره یا فرق نداره اخلاق یه چیزی است که تو همه دنیا ثابت و مشخصه خب توجه به این ندارند خیلی ها میگن که لازمه وحشتناکی دارد اگر کسی به لحاظ درون دینی دارم این را میگم به لحاظ درون دینی اگر کسی بگه اخلاق نسبیه یعنی اعجاز با ایران فرق داره با آمریکا ما فرق داره اخلاقمون چی دل لازم کوچک اش اینه که این بله آیه قرآن که میگه و لقد فی رسول الله اسوت الحسنه پیامبر اسوه است اون وقت باید بگی فقط برای حجاز ۱۴۰۰ سال پیش نه برای جامعه ایران امروز در واقع جهانی و جاودان جهانی و جاودانی اخلاق اسلامی را زیر سوال میبره اینکه میگم اخلاق معنی وسیع را میگم اون وقت عدالت هم نسبیه عدالت اصل اخلاقیه دیگه معنی عدالت تو ایران با آمریکا فرق داره با ژاپن فرق داره خب حالا یه چیز دیگری را بگم اگر گفت کسی نسبیه شما به صورت درون دینی میگید که خب پس آیه لقد کان لکم فی رسول الله نیست اما برون دینی هم مشکل داره چرا دیگه نمی‌تونیم اعلامیه جهانی حقوق بشر بنویسیم عدالت نسبی میشه دیگه دیگه عدالت تو آمریکا و عدالت تو ایران فرق داره با چون اعلام حقوق بشر عدالت را دربارش بحث بکنیم می‌خواد درباره عدالت بحث بکنه اگه قرار شد که تصحیح قائل به نسبیت اخلاق بشه نه فقط باید بگه که حضرت محمد اسوه اخلاقی برای همه جهان مثلاً امروز دیگه نیست نه اینو باید بگه بلکه باید بگه که ما اعلام جهانی حقوق بشر نمی توانیم بنویسیم که می‌خوای چیکار کنی تو اعلامیه جهانی حقوق بشر میخوای عدالت را اجرا کنی برای همه انسان‌ها دیگه نمی‌خوایم این کارو بکنیم عدالت که فرق داره تو ایران با تو ایران مثلا مثلاً زن حقوق را داره تو اعلامیه جهانی حقوق بشر زن و مرد مساوی هستند ببینید آیا شما با یک آمریکایی اگر طرف بشید ببینی ببینید و ببینید که آمریکایی ظلم کرد بهش میگید آقا ظلم نکن این کارت ظلمه یا نمیگی میگید دیگه ها خوب حالا اگه اون برگشت و گفت که معنی عدالت تو آمریکا با معنی عدالت تو ایران فرق داره کار من خیلی هم عادلانه است هیچ ظلمی توش نیست ولی طبق فرهنگ آمریکا نه طبق فرهنگ ایران ازش می‌پذیرید یا نه یا یک صدا همه مردم دنیا میگن این کار ظلم درسته این کار ظلمه این کار ستمه این کار چیه یک صدا میگیم بنابراین اخلاق نس نیست ما عملاً با هر آدمی روی زمین روبرو بشیم همون توصیه‌های اخلاقی را که به ایرانی‌ها می‌کنیم به اون‌ها هم می‌کنیم و باهاشونم بحث می‌کنیم که آقا چرا اخلاق را رعایت نکردی ها این نشان می‌دهد که اخلاق نسبی نیست اخلاق ثابت مطلق همه جا اصول اخلاقی یکنواخت به همین دلیل بشریت با هم گفتگو می‌کنند من چون روی این موضوع علاقه‌مند بودم فیلم های اخلاقی را زیاد میبینم مثلا فیلم های کره ای فیلم‌های مثلاً دونگی کسی دیده بعد دو سه بار دیدم افسانه دونگی این موضوع این فیلم اخلاق ولی به چه درد من میخوره تو بحث علمی بگم چقدر حساسی که دارد فیلم میبینه و مثلاً خب سرگرمیه نه نه سرگرمی نیست صرفا من دارم یه چیز دیگری را میبینم که این افسانه را در شرق آسیا نمی‌دونم چه افسانه است دیگه این افسانه ساخته شده افسانه را یک کسی ساخته اون کسی که این افسانه را ساخته اصول اخلاقی جامعه خودش را گنجونده توی افسانه یعنی به مخاطب القا می‌کنه این کارا رو باید کرد این کارو خوبه این کارا بده و این آدم این کارا رو کرد کارش زشت بود یک آدم این کارا رو میکنه کارش زیباست قشنگه دارم موضوع اخلاقه داره به صورت مختلف اخلاق را میگه خب من دارم نمونه میدم من اهل مثلاً ایرانی فرهنگ دینی مون از اسلام ولی مثلاً خانه دونگی را که دیدم به جز یکی دو مورد من دیدم اختلاف اخلاقی ندارم یکی دو مورد مثلاً گفته می‌شد تو اونجاها که تو اون سریال که شکنجه جایزه برای اعتراف گیری بدون مجرم بدون شکنجه اعتراف نمیکنه یه چیز اینجوری را یک مورد موارد جزئی ولی نه اصول کلی اخلاقی را من اختلاف ندارم به چه چیز وقتی آمریکا را دیدم فیلمش را شرق آسیا را دیدم جاهای دیگر فیلم‌های اخلاقی میبینم که اخلاق همه جا یک جوره اصول اخلاقی پس اخلاق نسبی نیست اخلاق جهانیه و این نباید کسی بگه نیست خب بنابراین مسئله اخلاق نیست مشکل نیست البته اشتباه نشه آداب و اخلاق فرق داره ها آداب یک چیز اخلاق یه چیز دیگری مثلا اینکه من به یک کسی احترام بگذارم یه کار اخلاقی احترام اما چه جوری بعضیا جاها خم میشن تنظیم میکنن جلو کسی ها بعضی جاها یه جور دیگری بعضی‌ها کلاهشونو برمی‌دارن برای احترام به جنازه غربی‌ها وقتی جنازه رد میشه احترام کلاهشونو برمی‌دارن کلاه برداشت این فرق داره ها این جامعه آدابه یک چیزی که ثابته و اون اینکه انسان‌ها باید به همدیگه احترام بگذارند این ثابت این همه قبول دارن اما چه جوری احترام بزاریم چه کار که بکنیم احترام گلاب برداریم هم بشیم یه مثال نمونه خیلی روشنی بگم پدر و مادر را پیر که شدن باید احترام بهشون گذاشتند باید احترام ناراحت نشه عرض کنم خدمتتون که پدر یا مادری که پیر شده افتاده شده چیکار که بکنیم احترام حساب میشیم همه دنیا میگن احترام باید گذاشت همه دنیا اینو میگن ولی جالبه ایرانی‌ها میگن احترام اینه که تو خونه نگهش داری با عزت فرهنگ قالب میگم فرهنگ قالب تو ایران میگم پدر و مادر باید وقتی پیر شدن توی خونه نگه داری پیش خودمون بچه‌ها فلان اصلاً برکت خانواده بد می‌دونن که اینو ببرن خانه مثلاً سالمندان اینها توده بسیاری از مردم این فرهنگ قالب ایرانی احترام اینه که تو خونه نگهش داری و غربی ها میگن نه برعکس اگر ببریش توی خانه سال مندان با هم سن و سال های خودش به اصطلاح راحت‌تره در ضمن پرستاری که میاد چی میکنه خجالت هم نمیکشه تو خونه که بخوای اگه خشکش می‌خوای بکنی اونجا بیشتر احساس راحت‌تره براش احساس احترام هم بیشتر میکنه چون کسی که تر و خشکش میکنه به عنوان شغلشه بشم آموزش دادن که با احترام مثلا بد اخلاقی نکن ولی چوب داخل خونه مثلا وقتی که پسر یا نوه یا یه کسی همین کار را میکنه با اخم و با چی و خوب استدلال خودشو داره نمیتونم منم تصمیم بگیرم الان بگم قطعاً قطعاً او بی اخلاقیه این خیلی قضیه شاید با توجه به فرهنگ غربی و روابط خانوادگی که تو غربی چون اونجا یه جور دیگرین روابطشون وقتی که یک اروپایی میاد تویایران از فرهنگ ما تعجب می‌کنه براش خیلی جالبه بعضی جاهاش خوشش نمیاد خیلی خوششون میاد چون من دیدم استاد داشتیم یه چیزایی خوشش نمی‌اومد که ما مثلاً به هر کسی کلاس آمریکایی بودیم استاد که میگم الانم قمه تو کلاس یک تصمیم مثلا سالگرد ازدواجش بود یا تولد پخش میکرد میگفت اصلا شما چقدر میخورید دعای من دارید شما خورده وقتی میدید جا می‌خوردن ولی از اون طرفش خیلی خوشش میومد از اینکه روابط عاطفی تو ایران کسی بره تو خونه کس دیگه مهمان باشه و چیزی نخوره صاحب‌خونه عموم فرهنگ میگه بی احترامی به من کردی که نخوردی یعنی از اون طرف نباید تا اصلا بهت گفت بفرما نشستی تو فرهنگ ایرانی بی احترامی طلب براشون مهمه ولی همین استاد ما میگفت که من تو آمریکا خوب آمریکاییه ایشون ولی میگفت از آلمان و کشورهای دیگه رفتن آمریکایی ها فامیلامون تو آلمان من اومدم توی آلمان خونه یک اونا از همون اول جیب منو خالی کردن گرفتن و بعدم هرچی می‌خواستم بخورم حالا سختشون بود بعد میگفت روز مثلا یه مدت ۸ روز ۱۰ روز رفتم با جیب خالی میخواستم برم یکی دیگه شب یکی دیگه فامیلمون اینا هر دو رفتن سر کار گفت من تو خونه گشتم دیدم که چیز ارزون چیه که من صبحانه بخورم و راه بیفتم ارزون چیه که خیلی لطمه به این صاحب‌خونه نزنم گفت گشتم گفت اونجا چیزی جو دو سر را پز میکنن میخورن دیگه این ارزون‌ترین چیزه دوسر اون یه مقداری سردم بود اینا کردم و مثلاً خوردم و راه افتادم رفتم که با قطار وقتی رفتم اون فامیل بعدیمون گفت بنده خدا چیکار پسر فامیل ما درآوردی گفتم چیکار کردم گفت زنگ زده میگه همه جو دو سر ما رو خورد یعنی یک فرهنگ خیلی متفاوت تا فرهنگ وقتی میاد اینجا که آقای تعارف زیادی میکنه اصلا اگر حتما باید بهترین غذا مهمون تا مهمون خونه متفاوته دیگه این قضیه می‌خوام بگم فرهنگشون متفاوته شاید خونه پدر را نگه داشتند واقعا بهش بی احترامی به اونجا فرق سقوط اسکیموها پدرشون یا مادرشون وقتی پیر میشه که دیگه افتاده میشه که دیدید که بهش چی میگن برف خونه‌های برفیشون را اسم خاصی داره میگن اگه تیم اینجا نگهش داریم اونجای کوچک خار میشه خفیف میشه چه زندگی افتاده اینجا احترام بچینه لختش کن یه دقیقه بزار بیرون اصلا متوجه ام نمیشه یخ میزنه تمام ۵۰ درجه زیر صفر ثانیه ۱۰ سال زجر بکشه و تازه خار و خفیفم بشه ۳۰ ثانیه کار تمامه ولی به خاطر احترام میکنن ها یه چیز ثابته احترام به پدر و مادر پیر لازمه اینکه چه شکلیه احترام خیلی اختلاف بکنه و دیگه خیلی وحشتناکه اصلا شنیدنش ولی نمیخواد بی احترامی کنه ها میگه احترام باید کرد ولی احترام اینه که من میکنم نه اون که شما نگه می‌داری ده ساله تصوف افتاده اصلا دهن باز و اصلاً نترسی را میشناسه و نه هم اطرافیا زجر می‌کشند هم خودش اگه یه ذره متوجه بشه خجالت میکشه و چی کاریه که شما میکنید خلاص میکنم تماس متوجه با اخلاق فرق داره اخلاق ثابت اخلاق ثابت همین جا عرض بکنم که مثلا نمیتونه شما بگی شاید تو جامعه حجاز برده داری دفاع را نمیپسندم خوب بوده اون جامعه فرق داشته نه این یه انسان سان دیگری باشه ولی چه اختیاری از خودش نداشته باشه این با اصول اولیه اخلاقی ناسازگار مالک یک انسان دیگری بشیم من مالک یک انسان دیگری بشه معلومه اخلاقی نیست نه الان اخلاقی نیست هیچ جا اخلاقی نبود هیچ وقت اخلاقی نبوده این که شما دفاع بکنید تو حجاز حتما چی بوده فلان اینا مشکل را حل نمیکنه ها کما اینکه یه جاهای دیگه مشکل حل میکنه ها فکر نکنه کسی مثلا بگه که اگر مثلاً زن در ترکیه قرآن بردار و فتوا دادن که اگر زن دیدی که چای آورد دیروز با روی خوش اومد امروز با اخم آورد چایی حالا برخی میگن خب همین جا جاشه که چهار تا مثلاً بشم بزنه یا نه خوب نگید که جامعه حجاز خوب بوده به این فردی که میگن تو رسالت میگم که تو رسالت است هیچ وقت خوب نبودی من چه بزن یعنی چه فرض کنید اون چیزی که دیگه خیلی زنی تسلیم نمیشه برای آقای مسائل بشه اینقدرش یه مسئله اخلاق ثابته بنابراین از این راه نمیتونیم فرار کنیم نکته دیگر اینکه یه چیزم اشتباه نشه ما دوتا اصطلاح داریم یکی رواج یک اخلاق و یکی هنجار بودن یک چیزی دوتا با هم فرق داره گاهی یه عملی تو یه جامعه رواج داره ولی همون انسان‌هایی که رواج داره بینشون اگه بگیم به عقل و فطرت مراجعه بکن و به عرض کنم خدمتتون که آیا این کاری که کرده درسته یا نه میگه نه درست نیست ها خیلی چیزها رواج داره ولی هنجار نیست هنجار نیست یعنی چه عقول انسان‌ها تاییدش نمی‌کنه که رواج داره در عین حال که رواج داره اگه بخوام مثال الان بزنم به نظر من دروغگویی الان تو جامعه ما اینگونه است رواج داره واقعا دروغ میگی دروغ میگی شایدم نشه بدون دروغ زندگی کرد رواج داره ولی هنجار هنجار بودنش چیز یعنی اینکه انسان‌ها وقتی به عقلشون به فطرتشون رو رجوع بکنن بگن این درسته نه اینکه مثلاً میگه که من اگه تو این مصاحبه‌ای که می‌خواد بره استخدام با من بکنه ۵۰ ۶۰ تا دروغ نگم استخدامم نمیکنه ها نماز جمعه که شرکت کردی هر روز من اصلا میرم از پنجشنبه میرم چی میندازم از این پارچه جان نماز میندازم یه جا بگیرم برای جمعه قبلش میرم نرفته باشم خانمی رفته بود باهاش مصاحبه بستگان دور ما اومده بود از تهران شمال اومده بود قم مصاحبه بکنه بعد از مصاحبه اش که در سه معارف و اینا رو تو دانشگاه درس بده تو نهاد نمایندگی ولی فقیه و اینا بهش مصاحبه خدا اینقدر دروغ گفتن که حالم از خودم به هم میخوره اینقدر دروغ گفتم خودم بدم میاد از اینقدر دروغ گفتن دروغگویی اصلا شاید ضرورت زندگی ما توصیه نمی‌کنم کسی دروغ بگه ها ولی اگر کسی هیچی دروغ بخواد نگه هیچی دکتری گرفته سال اول اینه ولایت فقیه را قبول داری یا نه آره قبول دارم که اصل مترقی ولایت فقیه که اگر تو دنیا نیامده بود دنیا اصلا به دردی نمیخورد بله قبول دارم قبول ندارم استخدام نمی‌کنی که قبول دارم که نه من قبل از اینکه اصلا من من قبل از انقلابم اعتقاد داشتم به ولایت فقیه شما الان بعد از انقلاب اعتقاد پیدا کرد من از قبل اعتقاد مشکل حل بشه غیر از هنجار بودنه رواج داشتن غیر از هنجار بودن دروغ اخلاقی تو جامعه ما نیست به همین دلیل وقتی میگم بخندیم دروغ بده ولی شروع در به همین معنا میخوام بگم برده داری تو خیلی از جوامع شیوع داشته هنجار نبوده ها این دوتا رو باید به هم یعنی برق می‌خوان به این ختم میشه یکی از تو جامعه روم باستان تو یونان باستان تو چین تو کجا تو اخلاقی می‌دونستن برده داره حالا یه چیز را بهتون عرض بکنم فلاسفه بزرگی برده داری رو نه تنها تایید کردن بلکه گفتن ضرورت داره اصلا برخی شان گفتن بعضی انسان ها برای بردگی خلق شدن اصلا برای خلق شدن متناسب با این خلق شدند جان گفته شده ها حتی این حرفام زده شده ها ولی زده شده باشه برده داری هیچگاه در هیچ جای هنجار اخلاقی نبوده رواج داشته این دوتا رو با هم حالا من پیش اومد یه دروغی بود دوتا دروغ دوتا دروغ را من باید می‌گفتم تا مشکلم حل بشه یه مشکلی داشتم بعد ارتقا پیدا می‌کردم از استاد یاری بشم دانشیار دو تا دروغ باید می‌گفتم که این دو تا دروغ بنویس بنویس لطفاً هر کاری هم کردن ننوشتم و تموم شد و بازنشستم شدم ولی مسئله است اکثریت دوستانم بهم توصیه می‌کردن اکثریت توصیه می‌کردن آقا بنویس بنویس من میرم تو بحث حاشیه شما پرسیدی اتفاقا یکی از دوستانم بودیم جلسه خدمت آقای خاتمی حفظ الله سید محمد خاتمی اون دوستمون به گمان اینکه اگر مسئله رو به آقای خاتمی بگه آقای خاتمی به من توصیه میکنه که بابا بنویس این ماجرا را نقل کرد گفت آقا ایشون یک مسئله اینجوری داره آقای خاتمی گفت که تو خودت اهل فکری ولی من جا تو باشم نمی‌نویسم من جای تو باشم نمی‌نویسم ولی می‌خوام علامت که هنجار نیست نمونه یا یه مقداری هم چیه اجتماعی به هر حال هنجار بود می‌خوام بگم اینکه یه جایی برده داری بوده به معنای شروع نیست حالا با این زمینه‌ای که چیدم اشغال چرا حضرت محمد صلی الله علیه و آله برده داری را رد نکرده چرا وقتی حاکم شد تو مدینه مدینه چرا نفرمود از امروز برده داری قدرت که داشت حداقل پیروانش که تبعیت می کردند ازش مسلمونا که تبعیت می‌کردن برده‌داری را حرام می‌کرد یک کلمه برده داری حرام چرا یه مسئله بلکه اضافه بدتر احکام برده‌داری را آوردخودشونم برده داشتند و برده داری کردن بیخود زور نزن نمیتونی دفاع کنی نمی‌تونی دفاع کنی با مگر اینکه شعبده بازی کنی کاری کنی امشب یه خورده شعبده بازی کنیم میشه یا نه عرض کنم مواظب باش کلاه سرت همه مواظ نره مغلطه کردم مغالطه بی اخلاقی مغالطه یعنی برهان نما را به عنوان جا زدن شکل برهان را به برهان این تقلبه حتی اگه به بهانه دفاع از اسلام باشه بسیاری مغالطه می‌کنند خیال می‌کنند چون داره از اسلام دفاع میکنه درسته این کار نخیر مغالطه حتی اگر برای دفاع از حق باشه از پیامبر اسلام باشه از قرآن باشه مغالطه باطله مغالطه یعنی داری طرف را فریب میدی میدونی برهانت اشتباهه ولی گولش میزنی با شکل برهان شکل برهان مثل مثلاً اینکه یه چیزی را به کسی نشون بدی ولی طلا ولی طلای از این شکل خاصی این دغل حرامه و اخلاقاً خیلی حرامه که میگیم شما یاد شریعت و فقه و اینا نه اخلاقاً بدتر ها اینکه میگن اخلاقاً مهم‌تر از قضیه انسان و اخلاقش مهمتر از شریعته که کلمه حرام گفتن اخلاقا خیلی کار زشت و ناروایی هست خوب من میخوام دوغ قسمت داره حرفم که قسمت اولشو چون مفصل یه جایی بحث کردم فقط بهش اشاره می‌کنم ببینید بحث ما محمد در قرآن قرآن را دارم بحث می‌کنم روایات را باید عرضه کنیم به قرآن حتی اگه مشهور باشه حتی اگر همه فقها طبقش فتوا داده باشد بازم باید عرضه کنیم به قرآن اگه چیزی در قرآن ممنوع شد باید به اصطلاح بپذیریم که این حالا هر چند تا روایت هم داشته باشیم به هر حال مسئله به گونه دیگر است عرض کنم خدمتتون که بله بله بسیار ببینید مهم‌ترین جایی که ممکن بوده قرآن اجازه ممکنه داده باشه که یک کسی برده بشه کجاست مهم‌ترینشو می‌خوایم دست بذاریم اونجا که یک دشمن مشرکی تجاوز کرده به کشور و میری دفعش کنی اسیرش می‌کنی دیگه این روشن‌ترین غیر اینکه بقیه‌اش سر جای این مورد که مهم‌ترین هست قرآن مجید می‌فرماید فاذا لقیتم الذین کفرو فضرب الرقا هر وقت روبرو شدید دشمن متجاوز بزنید که زمین گیرشون کردید و ببدید که کشته نشدن ببندیدشون مردا رو که ببندید ظاهراً فرار نمی‌کنند زندان ببندشون اون وقت بلافاصله بعدش میگه ما من داهن یا با منت آزادشون کنیم یا با فدیه آزادشون کنید جنگ که تموم شد حالا جنگ تمام شده الان آزادش کنید دوباره می‌جنگه مثلا جنگ تمومت یا با فدیه این از این چی میشه فهمید اسیر جنگی حتی اگر دشمن متجاوز باشه برده نمی شود مشرک آره دیگه مشرک داره مشرکین میگه دشمن مشرک متجاوز دستگیر که شد می‌فرماد یا با ملت و یا با فدیه آزادش بکنید را حواسمون باشه حالا که می‌خوایم داریم بحثمون درباره اینجا قرآن خداوند خداوند جاهایی پیامبر خواسته فدیه بگیره نمونه فدیه این بوده که به یک اسیر با سواد گفته چند تا مسلمان را سواد یاد بدید فعلیت به جای فطرت فطرت خود پیامبر تعیین می‌کنه مصداق دیگران و خیلی زیبا خیلی پول حتماً بدی حتماً مال بدی حتما سواد داری چهار نفر را باسواد اینم البته این طرفشم نشون میده که چقدر پیامبر به علم و سواد و اینها اهمیت قائل بوده و مهمتر از پول و مال اینها میدونسته که این کار را کرده به هر حال قرآن به پیامبر میگه بعد از اینکه چی شد یا منت یا فطره منتها فقه این اسیر جنگی اسیر می‌شه باید مطابق روایت می‌بافن میگن یه مدت که خونه مسلمان باشه شستشو مغزی هم بهش میدیم و کم کم مسلمان میشه و بعد حساب درست میشه آره اگه بیاد خونه ماها اتفاقا به دین خودش بیشتر پیدا می‌کنه دین خودم بهتره عرض کنم خدمتتون که یه چیزایی دیگه چهار پنج مورد دیگرم اضافه کردن ها مثلا یه بچه پیدا شد تو چی که مطمئنی مال غیر مسلماناست پدر و مادرش غیر مسلمان بوده این را هم مثلا یا مثلا رفتی تو جای ژاپن جای اینا تونستی یه بچه بدزدی بچه کافر اشکال مواردی قرآن را دارم میگم و نظرتون جدایی از هر چیزی می‌تونم من مجازم برم مثلا تو ژاپن بچه بدزدم و بیام برده خودم بکنم اگه باشه چی من اگه باشه دست از اسلام تو اسلام باشه ثابت بود که مال اسلامه بعد دست از اسلام از روایاتی که او روایات معلوم نی از کجا اومده و جعل شده گاهی روایت هم نیست روایتی هم در کار نیست الفتوا داده شد خیلی از این فتواهای ضد حقوق بشری وقتی دنبال یه روایت ضعیف هم نداره ولی فتوا اصطلاح داده شد بگذریم به هر حال خیلی چیزها توی فقه هست که شما میگی از کجا باید بگی کجا اشاره کردم وقتی میگم صدا داری من بارها گفتم که صدها اینجوری داریم چقدر با فطرت و عقل انسان جوره که من برم و یه پدر و مادری را داغدار بکنم بچه شون را بدزدند و این بچه را اصلا بچه جرمی هنوز مرتکب شده چه حقی من میتونم بیارم و مالکش بشم و چی و اینقدر ضد عقلی که اصلا توضیح نمیخواد ولی ها احکام برده‌داری احکام برده بشه یکیش جنگ یکیش اینکه خودش طرف یکیش اینکه یه بچه پیدا بشه و ما بدون اینکه ما یکی اینکه برداره براتون اصل حالا هر کتابی را رفتی شما برید کتاب سراغ جواهرات دزدی میگن مشکل نداره تو دارالحرب دارالحرب یعنی چی یعنی کشوری مشرک و به اصطلاح جنگی نداره ولی اگر بتونیم باید باهاش بجنگیم ولی الان نمی‌تونیم اینکه دارالحربه بعضی خیال میکنن یعنی دارالحرب یعنی ما حمله کرده نخیر نه به ما حمله کرده دارالحربه یعنی اگر بتوانیم باید باهاش بجنگیم بله الحمدلله که نمی‌توانیم نمی‌توانیم اوف که منانمورم که در پایم بمالم زنبورم که از نیشم بنالم چگونه شکر این نعمت برارم که زور مردم آزاری ندارم شعر سعدی که خیلی قدیمی مرحوم مطهری میگه بابا این شعر درستش کنید اینجور نه یه جور دیگه میگه نزن بورم که از نیشم نه اون نورم که در پایم بمالم نزنبورم که از نیشم بنالند چگونه شکر این نعمت برارم که دارم زور و آثاری ندارم که دارم زور و آزاری ندارم میگم چرا باید تغییرش داد و اینجوریش کرد این مرحوم مطهری کتاب انسان کامل دیدم من این را به عنوان نظر اسلامی اون که بگی که مثلا خدایا شکر که من بی عرض نمیتونم اگه میتونستید ها خیلی نمیتونی فردا چی می‌کنی پس اینکه میگی خدا را شکر نمیدونم امروز یعنی اگه فردا تونستم نه نه هنر داری چگونه شکر این نعمت برارم که زور مردم مرحوم مطهر بعضی از این اشعار درست شعر معروف باباطاهر دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد چگونه بله بسازم خنجری فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد داری یه نیزه پیدا کن برای دل مشکل سر چشمت نیست چشم میبینه یک فکری به حال دلت بکن هرچی میبینه نخواد مشکل مالی چشمت نی مشکل دله و بگذریم عاشق نمیدونم چرا گفت عرض کنم خدمتتون که میگه یا من صدها حکم خلاف قرآن را وجود دارد همین الان چهار پنج تاشو گفتم چهار پنج تاش در مورد این برده داری گرفتن برده است ولی قرآن مجید برده برد گیری را رد کرد اما حالا باشه بگیم برده گیری رو جلوشو گرفت اینو بعضیا تا اینجاشو گفتن اما اون چیزی که الان می‌خوام بگم این دیگه به قول مهران مدیری تو برره می‌گفتا اینا از خودم در کردم و یکیش مال خودمه و دیگه پس گفته ولی شما ببینید که این چون میگن که بله پیداش بکنم این آیه رو نگاه بکنید سوره توبه آیه ۶۰ این آیه رو ببینید شما چی ازش برداشت میکنید انصدقات لل فقرا و المساکین کلمه صدقه و معنی مختلفی به کار میره ولی اونجا به معنای زکات و اینها صدقه‌ای که ما میدیم ولی الان یک موردی را دنبالش میارم که معلوم می‌کنه که مقصود زکاتهاست زکاته به معنای زکاتم به کار می‌رود فقرافرق فقرا با مساکین چیه مسکین و فقیر فرقش چیه خیلی ضایعه تحقیق مثلا خونه نداره و بدبختی چی مسکین دیگه نونم نداره که بخوره عامرین علیهها کارگزاران حکومت تامین کرد با زکات که مالیاته نه با اون صدقه کارگزاران دولت را که میخوای حقوق بدی که با صدقه نمیدی که زکات مالیات اسلامی هم هست که یه دشمنی یه چیزی اگه ۵ ریال کف دستش گذاشتیم نمیشه دشمنی نمیکنه چیزی را که میشه با چند ریال حلش بکنی حلش کن که مثلا ببینید کار راه بیفته مثلا حمله بکنه چی بکنه این فرق داره تا اینکه کسی می‌خواد کارش راه بیفته مثلاً با یه پولی که دادی با دوست میشه کشور دیگه همچین چیزی یک کشوری مثلا یک مردمی قومی یا افقه ها میگن متمایل اسلام هرچی کار نداریم و رقاب یه مورد بعدیش برده ها آزادی برده ها خوب اون چیزی که میگم من حالا و بعدشم داره و القارنین اونایی که واجب اینا تکلیف الهیه این تکلیف الهی که دلت خواست بکن آره حرفم چیه حرفی اینا رو به ترتیب گفت واجب است فرض کنیم پیامبر زکات به قدری بود که میتونست همه اسرا را بخره و آزاد بکنه طبق این آیه واجب یا نه من درست فهمیدم از آیه یا نه ببینید میگه فریضه است زکات را هم داره میگه میگه زکات را باید این راه‌ها خرج کنید یعنی در اولین فرصتی برده گیری که تمام شد جلوش گرفته شده طبق قرآن میمونه برده هایی هستند برده هایی هستند در اولین فرصتی که برای حکومت پیش میاد اولین فرصت واجب همه برده‌ها را بگیره و آزاد بکنه برده‌هایی که هستن خب اگه این را گفتیم حالا آیا اسلام برده داری را رد کرده یا نکرده طبق این آیا رد کرده یا رد نکرده یعنی اگه پیامبر امکانشو داشته باشه برده که نباید بگیره طبق قرآن برده‌هایی هم که هستند هر زمانی که امکانش به وجود اومد واجبه که این کار را بکند فردا را آزاد کنه بیت المال را هم داره میگه بیت المال را زکات را داره میگه عامل آورد کارگزاران دولت پس مالیات را داره میگه وقتی مالیات میگه اولین فرصتی که به دست اومد باید بشه ولی پیامبر این فرصت براش تا وقتی پیامبر حتی غذا نداشتن به اندازه کافی که خودشو لشکر و جوش بخورند که تا به اونجاها برسه بله اصلا زمانی که حاکم بود اینجوری بود تمام یعنی شماها توی مثلاً جنگ خندق با مثلا گاهی میگن یه خرما را چند نفر مک می‌زدن و یه خرم حالا اینقدر وضعیت وحشتناک بوده بعدها جهان اسلام زمان خلفا اونجا وضع خوب شد غنای اینا آوردن از کشورهای دیگه و اوضاع ولی زمان پیامبر اوضاع فوق العاده بنابراین پیامبر بعد از پیامبر چرا نشد ائمه حکومت این مرحله بعدی من این قسمتشو میگم پس بنا بود که پیامبر بگیره و اگر میشه بخره و آزاد کنه اروپا کرد ولی در قرن نوزدهم کرد فرانسه جاهای دیگه همه برده ها را خریدن با بیت المال انگلستان آزاد کردند و بعد برده داری را ممنوع کردند که گاهی تمام سرمایه یک کسی همه زندگی کسی برده بود یه شغلش مرد همه سرمایش برده بود حالا کار ندارم پیامبر پول نداشت که برده بگیره حالا برم تو مرحله سوم پیامبر وظیفه‌اش بوده که اگر در اولین فرصت اولا برده گیری که ممنوع شد در اولین فرصت برده آزاد کنه که معنیش اینه که برده داری جمع بشه ولی چنین چیزی امکانش نبود و معلوم بود که آینده نزدیک امکانش نیست در چنین جامعه‌ای باید چیکار کرد اینجاست که باید تعلیم برده داری داد حالا نمیشه آزادش بکنی نمیشه حداقل مثل آدم باش برخورد مثل آدم باشه حق نداری خودت یه غذا بخوری به او یه چیز دیگه نه همون غذایی که خودت میخوری باید به بردن بدی سر سفره هم بشینی خیلی دستورات کار زیاد حق نداره بهش بگی تو خوراک و پوشاکش نداری کوتاهی کنی و اذیتش حق نداره کتکش حق نداری دستورات اومده این دستورات که اومده اینجوری بهش نگاه کنیم که حالا که نمیشه برده داری را بنابراین پس اینا تازه اینجوری بهش نگاه کنیم سراغ مثلاً حالا شما بفرما خودشون چرا برده داشتند برای اینکه اولا خیلی وقتا ائمه برده می‌خریدن و آزاد می‌کردن می‌خریدن یه مدت زیادی این کار را داشتیم گاهی برده را کنیز را می خریدند ازدواج وقتی بچه به یاد نمیشه حکم دیگری داره دیگه چندین امام ۵ تا این امام ما فرزند کنیز فرزند کنیسه یعنی کنیز که میخریدی میشده همسرش وضعش فرزند امام اینم یک مسئله تا مدتی هم که بود این شکلی یاد می‌دادن یک به اصطلاح راه که امام علی میگه این چند درهم را بگیر به غلام بازار یه پیراهن برای من بخر برای پیراهن میخره میاد حالا اون زمان چه وقتی میاره میگه این برای جوان خوبه تو جوونی اینو تو بپوش نه این مثلا چهار درهم شده دو درهم برو یه پیراهن متناسب با پیرمرد ارزونتر برای خودت جوونی خوبه نه برا من که پیرم برده داری را این شکلیش این شکلیش حالا که بناست برده باشه سر سفره بشینه غذای برخورد حساب بهش ندیم تغییرش نکنیم کتکش نزنیم با همه ائمه سیشون این بوده ها برده داشتند ولی نگه می‌داشتن مدتی و آزاد می‌کردن البته برده‌هاییم بودند که تو خونه ائمه بودن حاضر نمی‌شد قبول نمی‌کردن که آزاد بشن ها اینجوری هم داشتیم خوب باشه اینم بوده ولی این را می‌خوام بگم خدمتتون که پیامبر نه خود پیامبر من نمیدونم برده میدونم حضرت زهرا سلام الله علیها نقل بازم نمیدونم درسته یا درست نیست چون ما همه حرف‌هایی که می‌زنیم بر اساس نقلیات تاریخی که میزنیم که شبه می‌کنیم بر اساس نقلیات تاریخیه دیگه اینم نقل تاریخیه حضرت زهرا نالیک گریه کرد که فشار کار خونه و اینا اذیت فرمود که نه بهتره که خودت کار خونت را انجام بدی و تصمیم نیاد کمک حضرت کنیز حضرت زهرا بود من این ماجرا را شاید بعدا مثلا من نه میگم که برده داری و میگرفتم میگرفتم من نمیخوام کلیش کنم این مورد هم تاریخ نقل کرده ولی کنیز داشتن غلام هم داشتند هم غ ولی روش درست برخورد یعنی به یه شکل دیگری بگم وقتمون فکر کنم ۳ دقیقه مونده چشم عرض کنم خدمتتون که تو این صدقه جمعش میکنم اینه که اسلام کاری که کرد درون مقطع کوتاه برده داری را نتونست برچینه ولی برده را انسان کرد اینجور بهتون بگم برده در سطح انسان نبود برده رو آورد انسانش کرد تا زمانش فرا برسه و مثلاً ولی برده رو انسانش کرد و مساوی با خودش قرار دادن و ائمه و به این دلیل یعنی در واقع برده داری می‌کردن مثلاً موقتی یا چی تا شیوه حالا که بناست برده داری باشه این را انسان حسابش کن باباش درست برخورد کن این را تعلیم می‌دادن خب تا دوباره جناب آقای جواد تذکر امام تذکر ندادن من ادامه نمیدم صرفاً برای حال گیری آها تنکیو خدمتتون ببینید چیزی که حرام شد در مورد شراب چه تدریجی هم شد همون شرابم تدریجی شد جالبه یه دفعه نشد تدریس شد اول گفتن خوب نیست بعد گفتن اجتناب کنید بعد گفتن دیگه شیطان و فلان تدریج ولی مسئله اینه که یه جامعه به گونه ای هست وضعیت بحران اقتصادی به وجود بیاد شکلی بود یعنی در واقع گاهی سرمایه یک طرف برده بود گاهی مثلاً حتی اون که تو خونه یکی یا دوتا داشت مثلا نیمی از سرمایش به حساب میومد خب اینا بخوای بهش بگی که آزادش بکن شاید امکانش نبود شاید نمیگم منم قاطعانه این حرف واقعیت اینه که حتی جهان هم همین گونه عمل کرد جهانم همین گونه عمل کرد اروپا خریدن آزاد کردند و بعد برده داری را ممنوع کردن به هر حال نمیدونم حکم اینکه مثلا اون تاجری که همه سرمایه اش برده است یه دفعه واجب من من راهی غیر از اینکه برداشت بخری به نظرم نمیرسه اونا مسئله اقتصادی نبودن که اینقدر تو جامعه احکام مثل خوردن شراب انقدر مسئله نبود مسئله فرق داره نه اونا از قبلم از قبلم حرام بودقبل از اسلام هم زنا حرام بود زنا ما جایی توی دنیا نداریم که ازدواج یعنی جنسی استفاده جنسی یا روابط جنسی خارج از روابط رسمی و تعریف شده تایید بشه شما نگید در غرب یه چیزی داریم به نام دوست دوست دختر دوست پسر دوست همچین چیزی ولی اونجا بچه که اینجا متولد میشه مال اون حساب میشه ها و عرف اونجا میگه با یه پسر و یه دختر وقتی با هم دوستن اگر دختره خیانت بکنه با یکی خیلی کار زشتیا از هم جدا میشن اگه همچین چیزی ببینم ممکنه بگه برای اونجا برای اون فرهنگ ازدواج یعنی بچه‌ای که اینطوری متولد شده ما نمیتونیم بگیم این حرامزاده است ما نمیتونیم بگیم این بچه را مثلا که نمیتونیم بگیم بالاخره طبق اون که طرف به امام صادق که رفیقش به قلاب به مادر غلامش یه چیزی میگه امام ناراحت میشه میگه چرا اینجور چیزی گفتی مادر آفریقا کی بوده مادر چرا اینو میگی هر قومی برای خودشون ازدواج دارند نسبت ناروا بهش آره چیزی که ما بهش میگیم زنا که خیلی هم زشته یه نوع رابطه جنسی بیرون ضابطه را ما بهش می‌گیم همه جای دنیا مسموم قبل از اسلام مسموم بوده باز جذب میکنم نه اینکه نداشته ها این حرفم این نیست مضمون بوده ناپسند بوده حالا شدم میشه ولی مسموم ناپسند این از ابداعات اسلام نیست همه جای دنیا هست حتی مادیونم اینجوری فکر نمی‌کنند اینجوری نیست که مثلا خدا را قبول ندارند نه نه اونا هم برای خودشون تعریفی دارند تو مسئله ازدواج خارج از اون چارچوب یکی از پیامبر اساسا مکه مرکز خرید فروش نگاه تولد پیامبر به صورت عبداللهی رئیس فرهنگ بود که منتظرن یکی حمله کند یعنی منتظر بودم کدوم قبیله ضعیف شده حمله کنند و همشون عرض کنم که ولی نمیدونم سخنگوی مهاجرین به یمن عبدالله این سخن تقریبا یه چیزی حدود طرف یک وضعیت اقتصادی و این شغل اقتصادی رو نمیتونستی از مردم گرسنگی بگیریم پیامبر عظیم اما سوال برده داری سنت بسیار بسیار ریشه‌دار بوده شما فرمودید یه سری سنن هست با اخلاق متفاوت است خیلی کم شده در جنگل های اینا پدر مادر اگر به وضع کنه برای پسر بزرگ پسر ما یا باید اخلاق قرار دوتا چیز چگونه تصور کرد که یه نفر میاد این کار بکنه و اتفاق مشخص بخش مهمی از آداب و رسوم سنن عرب قبل از اسلام اومده تو بعد اسلام همین حجت اساسی کتاب کتاب تفاوت ارتباط بسیار متشکر با اینکه ایشون اشاره دستشون اون موقع که میگفت عرض کنم خدمتتون که خب من که اینجوری می‌خوام از اون طرف سنتی‌ها بگم یک اختلافی که با سنتی‌ها ما داریم اینه که چرا مبالغه میکنید چرا سیاه نمایی میکنید در حجاز یعنی اینقدر که شما میگید بخش نبودن سنت میگن ایرانم همینجور بوده فقط نمیگم ایرانشم میگن همینجور بوده ایران چیزی نداشته از قبل الان اگه بخوای آقا من توی دیگه نزدیک این اسم این فروشگاه افق کوروش افق کوروش نزدیک خونه ما یکی از گروه شق نداره بزنه افقی کوروش اسم کوروش با عظمتش با این همه عظمتی که داشته ایران فرهنگ داشته فرهنگ بزرگ فرهنگ متمدن بوده ولی خوب ما باید خیال بکنیم برای اینکه چی بشه باید جای اون من میخوام درست عکس آنچه که ایشون تو حوزه‌ها رخ میده مقداری دفاع کنیم از یعنی بیشتر از اون که شما بفرمایید سیاه نمایی میشه ازت بیشتر سیاه نمایی میشه نه نه اینکه رو مطالعه باشه ولی سیاه نمایش بیشتره و راجع به اونجا هم فقط نیست راجع به ایران هم هست راجع به سیاه نمایی که یه خورده مثل که عظمت اسلام بالا بره و حقیقتش اینه که شما فرمودید سیاه نبود شما زیادی وحشی نشونشون دادی نه که اگر اینجوری بود اکثریت احکام اجتماعی شان را اسلام اومده و امضا کرده یادش اومده امسال نه فقط نماز که همه اقوام دارند نماز همه جا هست ولی احکام اجتماعی را هم اومده امضا کرده اون اندازه‌ای که گفته مثلا حتی اونی که گفته می‌شه بعد دختر زنده به گور می‌کردن موردی بوده موردی بوده نه اینکه اگه اینجوری بود که باید نسلشون ور می‌افتاد اونم موارد خاصی اونم به همون قبیله میگن همه میکردن که اون قبیله ور میفتاد که افراد خاصی کردن این کار را و چی بوده اونها بعد ببینید اون نکته دوم هم بیشتر برم سراغش اینکه بله بله اصل اون سخنی که شما میفرمایید اون قسمتش که آقا برده داری خیلی مهم بوده توی و نمی‌شده یک دفعه واقعا امکانش نبوده منم اصل این قسمت اما اون قسمت دوم واقعیت اینه که شما می‌فرمایید که تو برخی از قبایل اینگونه است درسته شما اگه بری اون افراد قبیله رو بگی چیکار می‌کنی اگر بری پیشون قبیله چکار می‌کنی نه همون بری باشون بشینی و باهاشون رفت و آمد برخوردی داشته باشی نصیحت نمی‌کنید ها نکنید اگر ایشون اعتقاد داره که اخلاق نسبیه نباید به اونا بگه برای شما خوبه ببینید اگر نسبیه چرا وقتی با یک کسی که فکر می‌کنی جامعه دیگری داره کار زشتی انجام میده بهش نصیحت می‌کنی می‌خوای به راه هدایتش بکنی آره توحش همه جای دنیا هست اخلاق زیرگذاشته میشه ولی همین که انسان‌هایی حرکت می‌کنند میرن بهشون میگن آقا جون این کاری که شما این رسمی که دارید توحشه اینو از خدا نمی‌سازه همین که استدلال می‌کنیم همین که میگیم بهشون اگر قرار باشه که او برای اون جامعه مناسب باشه نباید بگید اگه ما اعتقاد داریم در حالی که هیچ یک از ما این کارو نمی‌کنیم هر کدوم از ما یک حرکت زشتی که به نظرمون زشته فوری بهشون زشته این رسمتون بد اما نکته دیگر ببخشید آداب با اخلاق فرق داره مشخصه که فرق داره آدم مثلاً خیلی جاها پا دراز کلاس معلم استاد یا بالاخره تو فرهنگ ما اگه دانشجو تو کلاس که داره وقتی درس میدی چیزی بخوره من دیدم یک جاهایش خودم من خیلی جای نرفتم خاک عراق سفر زیارتی هم رفتم اشتباه گفتم ولی یه بارم رفتم استرالیا دیگه جایی نرفتم تو دانشگاه بودیم کلاس رو می‌دیدیم خیلی عادی بود که استاد درسش میخو طرف گوش میداد سفره رو باز کرده بود یا چیزی باز کرده داشت ساندویچ خیلی عادی بود در حالی که تو فرهنگ ما اگر کسی بیرونش میکنه از کلاس اگه ساندویچ برداره جلو استاد بخوره اخراجش میکنه از کلاس آداب اونجا بی‌احترامی نمیدونه نه اینکه بی احترامی به استاد خوب باشه این نیست این اشتباه است نه نه نه نه نه اصلا بو چیزا آداب دو چیزه یه حرکتی را یه جا انجام میدی معنی این حرکت این حرکتی که می‌کنی این حرکت که ربطی به اخلاق نداره خم شدن دست سر گذاشتن خیلی جاها تو ایران کلاه برداشتن چه معنایی میده ولی احترام داره نه تو غرب معنی احترام داره مساوی با اخلاق نیست این آدم ابراز اخلاقه پشتش اخلاق پشت داره همه این حرکت ها معنیش اینه که به یک کسی به مردم به چی احترام بگذار چگونه احترام بگذار چگونه آره دیدید ژاپنی‌ها به هر حال آداب با اخلاق فرق داره شاید اون نوعی که ژاپنی خم میشه شکلی خشک اونچه که مشترک است احترام به دیگرانه و این اخلاقه این ثابته مبنای اخلاقی بعضی از اصول اخلاقی ثابت احترام متفاوت مثلاً خیلی صادق دانشگاه ملاقات داشتیم او هم اومد رفته بود همین که رسید جورابش جلو مادر انداخت خیلی برامون دیگه فرهنگ اونا این کار بی احترامی تلقی استاد دانشگاه چی میخواد تلقی نکردم خودمون ایرانی بود ایرانی سلام علیکم اگر وجود داره میشه اینجوری تصور اخلا و اگر زمان برای اخلاق قائل نشید آیا نیاز داریم که بیدار باشیم بسیار متشکر قسمت اول فرمایشتون من کاغذ نسبی بودن دوتا سوال بود یکی اینکه آیا اخلاق منشأش کجاست یک انسان اگر تنهای تنها هم توی جنگل زندگی کرده باشه و مثلاً خرس یکی دیگه خرس وقتی که میره یه ماهی شکار میکنه و میره از دهانش میخوابه ولی یک انسانیت خودش فهمیده باشه میگه این کار کار درستی نیست هنوز خرد جمعی تو خرد جمعی که گفته میشه قرارداد قرارداد به نظر من عقل به معنای خاصش عقل را میگی پیامبر باطن این آره درسته ولی یه وقت به معنای تفکیک می کنم فطرت را به عقل جایی که استدلال کسی که میخوای بگی دروغ بده برهان نمیاری برهان نمیاره که دروغگویی بده تلنگر بهش میزنه مقاومت نمیکنه که دروغگویی بده من فکر میکنم به نظر من فطرت از درون انسان و این آیه قرآن که می‌بینم همینه اخلاق از درون انسان می‌جوشه اولین چیزی که انسان میفهمه اینه که فرقشو با حیوان فهمید میفهمه که من رابطم تعریف شده است با دیگران همینجوری نیست حیوان چارچوب است اولین چیزی که میفهمه بدون استدلال این یک نکته و اما شما به نظر شما ساسی‌ترین اصل اخلاقی چیه اگه به شما بگم دیگه اصل اخلاقی که دیگه ریشه‌ای‌تر از او وجود نداره چیا بهش اشاره می‌کنیم یه خرده بیشتر من اگه بخوام بگم اعم از اون که شما گفتید فرمودید به حق گردن بده به حق تسلیم حق باهاش مصداق شونه که حق دیگران فهمید بپذیر درست شد قبول دارید که اصل اساسی همه انسان‌ها قبول دارند اجازه انسانیت انسان هرچی که فهمیدی که حق بهش کردن حالا اگر به هر شکلی که فهمیدی که خوندن نماز حقه اگه فهمیدی که حقه یعنی فهمیدید که خدایی هست که حقیقت و او پیامبری را به حق فرستاده و اون پیامبر گفته نماز بخون یعنی حقانیتش برات اثبات شد که به حق تسلیم باش نشد منتها به اندازه وس نه حقا مصادیقشو بشناسی مصادیقش کدومه در گوش را آدم نگیر حرف اینه به هر اندازه که حقیقت برات اثبات شد بهش کردن تا اینجا انسانی صحبت کردن دینی صحبت نکردم تا اینجا درسته دینی صحبت نکردن نه اینکه عقلی دارم استناد نکردم که با آیه یا روایت عرض کنم خدمت شما عرض کنم خدمت شما که ببینید دارم یعنی با استناد به آیه و روایت خودتم قبول دارین که حقیقت برات اثبات شدش کردن بده این خوبه هم اسلام کلمه اسلام هم کلمه ایمان یعنی ایمان یعنی هر میزانی که حقیقت برای ثابت شد بهش کردن دقیقا همون اخلاق قشنگ منطبق به همین دلیل میگم آیه ای که روایت که پیامبر میفرماید انما مکارم اصلا تحت الفظی معنی میکنم نمیام تحویلش کنم بگم یعنی یه پیامبر بود مثل مراسم حج و اینها شلوغ بود اون وقت تو نگفتن کجا حالا یا من رفت یادم رفته یه بنده خدایی میخواست از پیامبر بپرسه که دین چی جمله به من بگو اومد پیش پیامبر عرض کرد که دین چیه پیامبر فرمود اخلاق نیکو خیلی تعجب بیشتر نماز گفت حتما حواسش نبود پیامبر اینجور فرموده رفت توی مدت گشت زد و اینا از یه سمت دیگه اومد گفت که دفعه سوم رفت با قانع نشد صفحه سوم داریم ما روایت خشمگین نشد جواب میخوام بگم داریم ما به این معنا اصلا آره من خودم تعریف میکنم اخلاق را تعریف میکنم ایجاد رابطه سالم و درست با هر آنچه که هست با هر آنچه که موجود است درسته چه انسان چه حیوان چه ماورا چه هر آنچه که هست هر چی که هست بله بله توجه بفرما با هر آنچه که هست رابطه درست برقرار کردن اگر اخلاق این شد ربط نسبتش با دین چیه برقراری رابطه درست با انسان ها با حیوانات با خدا الان گفتم دیگه هر چه که فهمیده است رابطه درست باهاش برقرار کن اگه نفهمیدی نه چی هست اگر فهمیدی که هست رابطه درست باش برقرار کن و هرچی هم داری از او هست درسته اگه به این نتیجه رسیدی که خدایی هست و من هرچی دارم از او هست شکرگذار دین مساوی با به این معنای ترسناک بدون پذی دین ببینید من متشکرم بدون پذیرفتن زمین از راه دیگر ثابت شده برات که حضرت محمد حقه یا نه یا اصلاً ثابت شده که خدا پیامبری فرستاده یا نه ثابت نشده اخلاقی زنده حق پرستی این یعنی گردن به حقیقت همون مقدار که برات همون مقداری که فهمیدی که حقه بهش گردن نگفتم اصل اساسی اخلاقی که انسان درک میکنه اینه که تسلیم حقیقت باشی این تسلیم این قرآن دقیقا همینو میگه من اگه بخوام الان خواستم بیرونی بحث بکنم اگه میخواستم آیه قرآن میارم من میگم قرآن همین یعنی قرآن می‌فرماید که یک کلمه‌ای که کلید واژه اسلام اسلام یعنی تسلیم حقیقت بودن یعنی شما ایمانم معنی اصلیش یعنی کسی که به حقیقت گردن نهادنکسی منهای دین هم حتی هیچ کسی ندیا من حرفم اینه آیا حقانیتش براش ثابت شده یا نشده اگه نشده همون اخلاقی که شما فرمای همون مقدار عرض کردم دو تا سوال محال است بیشتر از من بکنه آی یا به میزانی که حقیقت برات روشن شد گردن نهادی یا نه دومیش آیا به اندازه توان تلاشم کردی که بشناسی مصادیقی اصلا بیرون این دوتا سوال محال خداوند سوالی از من بکن تلاشمو کردم تقو بشناسم هرچی هم شناختم گوش کردن محال از چیزی بیشتر از اینو مرحوم مطهری میگه این دو کار را کرده باشه مسلمان فطریه حتی اگر به قول شما فقط اخلاقی زندگی کرده باشه فقط اخلاقی زندگی کرد اگه این دوتا رو بتونه پیش خدا بگه این مسلمان فطره و اهل نجاتی کسی این حرفو زده جدید نیست ببخشید خواهش می‌کنم من میگن دعا چرا نمی‌کنی خدایا به آقای امام توفیق بده که شام بده یه وقتایی بعد از این جلسات آمین متشکر خدانگهدار شب جمعه بله بله همیشه است و مناظره هم بودا شما نیامدید بودید نه امروز ساعت ۵ تو کانال بود