آیات ۳۷ تا ۳۹ از سوره بقره

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره بقره و آیه ۳۷ بله

فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

عرض کنم که فرا گرفت آدم از خداوند یک کلماتی یه سخنانی پس خداوند ایشون آقای فولادوند ترجمه کرده تاب علیه تاب علیه را چی معنی کنیم تاب علیه را پذیرفت مثلا یا چی بگیم فارسی چجوری بگیم توش ها تعبدی که اینجوری معنای لفظی توبه را اگر در نظر بگیریم بازگردانش اینجوری میشه درست بازگردانش خدا بازگردوندش اینجوری بخواهیم بگیم بازگردوندش به سوی خودش مثلا توبه پذیر مهربان است یه مقداری نمیدونیم چی یاد گرفت کلماتی یاد گرفت چی یاد گرفت اینجا چرا این تیکش برای اینکه دیگه اینجاهایی که میگه یک کلماتی یاد گرفت اون وقت برای جا باز میشه که دیگه ما بگیم که شیعه بگه که مثلا کلماتی که یاد گرفت پنج تن به اونا و این چیزا بود تفسیر چی می‌کند نگفته که ربطی به توبه داشت ربطی به توبه داشت یعنی مثلا یاد گرفته اشتباه کردم استغفرالله ربی و اتوب الی استغفار بکنه نمیتونم که مثلا همه چیز را ما از ابتدای تاریخ از حضرت آدم تا چی ما این پنج تن همه جا و ته چاه یوسفم همین قضیه و همه جا اینو بگیم یه کمی مذهبی یعنی فرقه‌ای زیادی و قرآن فرقه‌اش کنیم خیلی که میومد اشاره با کلمات اتفاق از نظر مفهومی دایره مفهومی هست توی قرآن تاثیرگذار بودن انگار باعث تعالی رانده هنوز نشدن بله این دستور هنوز اجرا نشده داره بیانش میکنه که اینطوری شد یعنی زمینه این آقای این بد نیست ببینیم طاهری مهندس مرحوم مهندس طاهری گفته آنگاه آدم از صاحب اختیار خودشون را صاحب اختیار معنی میکنه صاحب اختیار خود سخنانی پاورقی زده که سخنانی که در آیه ۲۳ اعراف آمده است اعراف قرآن اعراب آدم هم هست خوب دقت کرد خیلی قشنگه این خوب بود خوب بود اینو بهش میگن خوب دقت کرده اونجا نه اینو گفتن پس اینو خدا یادشون داد قشنگه پاورقی بکنیم یعنی اون شرط های که کردن گوش نکردی این کلمات بهش اشتباه کردیم نه اون نیست کلماتاتی میگه بیان کردن که اون چیزایی که شرط که باش توبه کرد با چی چی توبه کن چه جوری توبه کنه خدا یادش داد این کلمات از خود خدا بوده بعد خود همینم دوباره به هر حال اینجا نکته جالب خوب گفته و خدا هم بر او بازگشت اینجا اینجور تاب علیه را ایشون گفته خدا به او بازگشت به خدا بازگشت خدا که جایی نرفته بود او رفته بود او رفته بود خدا او را باز کرده بود حضرت آدم برگردونده یعنی پذیرفت چیه نه و خدا به او بازگشت و خدا و خدا هم تو قلاب نوشته به رحمت خود بر او بازگشت بر خدا باز کرد فاعل خدا بازگردون نه داریم که خدا بر او بازگشت آدم برمیگرده را برگردانده به آدم فاعلی که مستتر تو تابع برمیگردونه تا هیچی من فکر میکنم ترجمه‌های دیگر ببینید خدا را متوجه میشیم خداوند رحیم بوده که بله و توبه پذیر خدا زیاد خوبه تواب توضیحات تو بپذیر که برگردونده به آدم خداست توی اگر جمله تاب علیه خود این تابع یعنی باز گشت یا بازگردوند مجموع تاب علیه را چی معنی کنیم خداست فایل تابع خداست ولی مسئله اینه که آیا ایشون را معنی کرده خدا بازگشت آقای فولادوند گفته برو ببخش او را مثلاً بازگرداند که یعنی توبه شو پذیرفت باشه خدا بازگشته خدا اصلا خدا رو برنمیگردونه از کسی که دور میشیم ماییم که دور میشیم چقدر قشنگ مشکل پیدا کردن کلما میشه القا شد خوب خدا به انسان به آدم برمیگرده برگردانده میشه که خدا برمیگردوند خود خدا یادش داد توبه کرد یعنی فاعل تابع خداست خداوند توبه او را پذییم خدا او را بازگرداند یعنی قبولش کرد پذی اینجا منظور فقط حضرت آدم میشه یا همه بشریت کل ماجرا تمثیل تمثیل به نظر میاد راجع به حضرت آدم داره فقط باشه کل در کل ماجرا از اول تمثیل شد با کل ش فهمید که اشتباه کرده برای کل آدما چه جوری باید بگیریم در نظر میگیریم در واقع کسی گناهی نکرده استعداد گناه کردن نه نه هیچی نه ماه ارشادی بود یعنی تکلیف اینو مفسرین بحث کردند درستم حق با اوناست میگن آیا این و خلاصه دوتا بله دوتا امر داریم و یک نهج آیه چی بود اینجور بود که یا آدم یه امر وکلا منها رقدا یه نهی هم داریم ولا تقرب شجره اینم بحث کردن یه نهی آیا مولوی یا ارشادی مولوی یعنی چه دستوری که حتماً خدا می‌خواد که انجام بدی حتماً باید انجام بدی گناه کردی ارشادیه یعنی چه یعنی نتیجه‌شو گفته این میوه را من بهت میگم نخون ولی اگه خوردی زمین این نعمت ها را از دست این دیگه تعبیر که توبه کرد و امثال اینها دیگه همش تو تمثیل معنا پیدا میکنه واقعا به اصطلاح یک امر مولوی را حضرت آدم زیر پا گذاشته باشیم مهم تاثیر فقط داستانش چی شده است ولی اگر فیلم دیدیم که تاثیر اون داستان در انسان تاثیر کرده کل این ماجرا را اینجوریآدم انسان از یه جایی دیگری اومد و بعد زمینی هم پیدا کرد این فرایند را یه جایی این شکلی میگه کوتاه ما از خاک ساختیم از روح خودمون شکل داستان خلیفه بزارم رو زمین جانشین زمین خیلی عالیه اصلا نیست به نظر من مثلا اشتباه بعدش جانشین که من گذاشتم که از عالم دیگری اومده ولی زمینی شد هم از حروف الهیه هم حیوان بله اینو میگه این بعد از اینکه جانشین گفت یه بار دیگه اون وقت فرایند را میگه چطوری شد که یعنی این موجودی که من خلیفه خودم قرار دادم توضیح بدم موجودی که از یک عالم دیگری به صورت تمثیل بیان می‌کنه که یعنی در واقع از اون درخت که خورد چی شد به شهوت توجه به شهوت شهوت مال حیوانی است بله است دیگه جاهای دیگه یعنی از اینکه به شهوت توجه کرد یعنی یه موجودی که فراتر از شهوت و حیوانیت و اینا بود اومد و آتش شد با یه حیوان این فرایند رو داره اینجوری آنها توبه کرد سوره همون کلماتی بود یعنی میگفت خدایا عرض کنم که بریم سراغ آیه ۳۸ حالا اینجاست که حالا دستور عملی صادر میشه گفتیم نه به تو منها آقای جعفر جمعیت همه انسان بگه منها جمیع دیگه تاکیدم کامل روشن که تمثیری قضیه تمثیلیه خب حالا این قسمت ها فرود آیید از اونجا نوع بشر نوع بشر از یک عالم دیگری اومد نفس عماره دیگه که گفت بخورید این درخت ابدی اون باید بگیم نفس اماره چون همه آدم نفس اماره میکردم دو نفر یه آدم سنتی سردوشو می‌شناسم نسبت با هم بحث می‌کردن اون وقت اون سنتیه که حالا خیلی هم اطلاعات نداشت میگفت که شیطونه همه چی کار شیطانه اون آقای جوون‌تر دیگری که میشناسمش توی چیزهای تردید میکنه و فلان اینا داشت گفته بود میکرد میخواست تلاش من وارد بحثشون نشدم تلاش میکرد که بگه که حالا این شیطون که میگی اینقدر این همه قدرت کی بهش داد هی پشت سر همه گفت که این قدرت کی بهش داده این همه قدرت اون متوجه نمی‌شد که این داره چی میگه آقا داره اشکال جدی مطرح میکنه اشکال جدی که شما داری میگی که آقا یک تصویر خلق کرده خدا این قدر میتونه کار بکنه حالا اون قضیه را هم اینجوری بالاخره نگاه کن تو داستان نگاه شیطان شیطان را هم تو داستان نگاه نفس به هر حال مجموعاً امر ارشادی بود انتخاب کرد اگر ارشادی برای اینکه داستان چی بشه اگر ارشادی بود یا شادی مجازات نباید داشته باشیم اتفاقا میگه شیطان لباسشون ازشون بر کرد آیه دیگر شیطان توجهشون به شهوت جلب کرد یعنی حاکم حیوانی انسانی قسمت را حاکم بکنی بر خودت شهوت را بر خرد اگر حاکم کردی کار شیطان ولی بیرون ما نیست نه نفس داره ای بود را بر او بود ملکوتی او باید حاکم باشه زمینی درسته که ما از جای دیگه اومدیم مخلوط شدیم این باید ای حاکم بر او باشه او حاکم او اینو کنترل کنه در واقع یه مثال زدم که ببینید یک کسی یک داره سوار میاد اون وقت قاطر را تو اتاق عوض خب باشه ای مرکب ما اومدیم اینجا این بت حیوانی مون اینو با این شکل اونی که بعد حیوانی را حاکم میکنه شهوت را بر خرد حاکم میکنه یا نفس نفس اماره تا حاکم می‌شه مثلاً بر نفس ناطقه‌مون خرد شیطان شیطان ما وجود نیست کسی نیست یه شخصی نیست که بیرون ما و همه جا به این شکل بیان کرده به همه جای قرآن از آن همتون کاملا تمثیلی بودن را مشخص میکنه دو چیز دیگری که مشخص میکنه بلافاصله بعد از توبه و پذیرش توبه بنابراین اومدن ما توی این دنیا مجازات گناه نیست مجازات که معنی نمیده که بعد از توبه که اگه توبه رو مجازات نیست بلکه ما متناسب شدیم با این زندگی به تعبیر مرحوم علامه ارشادی بود اینو قبول کرده قبول کردی به این شکل بیان شده منها جمیعا ولی فوری بعدش چیزی پس این را بنابراین یک نکته را باید کاملا بعضی چیزها کلیدیست همین جا الان میگه از این آیه قبلشم داشتیم این قضیه را ما یه چیزی داریم که راجع بهش بحث نمی‌کنیم و اون دنیا شناسی دنیا شناسیه یعنی زندگی اکنون دنیا میگیم یعنی کره زمین یعنی کیهان با نه دنیا اصلا کار با اینا نداره زبان فارسی ما اینها را به کار میبریم دنیا یعنی زندگی اکنون چه وضعیتی داریم اختلاف اساسی داریم با مزرعه است ما مزرعه است منفی نیست اونجا مجازات توی تورات مجازات اونجا صحبت از توبه نیا تورات هم انجیل حالا انجیل که اومده تفسیر تو سخنرانی حکایت نقل ماجرا ولی بهش استناد دادیم در واقع این خودش در واقع اینجا ما این دنیا یه همچین جاییه تبعیت نیست شما میگید فرقی داره آره خیلی فرق داره مثلاً تو بستر مسیحیت گروه‌هایی مثلاً به وجود اومدن به نام گنوسی‌ها یا بودن و شکل مسیحی هم گرفتن به خودشون که مثلاً می‌گفت میگن که اصلا بعضیشون میگن اصلا این بدن چیز بدیه و اصلا توجه به این شهوات کلش بده ارضاع شهوات بده باید جور دیگری که از توش رهبانیت و اینها هم به اصطلاح بیرون میاد ازدواج نمیک حضرت عیسی ازدواج ازدواج حدوداً ۳۰ ساله بوده پایان زلن مثلا ۲۸ حدوداً دقیق ۲۸ دیگه ۲۸ سال بود که تقریبا به ماموریت دو سال طول کشید ماموریتش ۳۰ سالگی پیامبریش دو سال بوده حدود دو سال دو سال ازدواج خیلی تقدسه میگن معمار دوم اونا میگن و در واقع معمار اول شاید یعنی درست باشه او میگه این جمله را هر تصمیم میتونه مثل من ازدواج نکند خودش ازدواج نکرده اما اگر میبینید نمیتونید و به گناه میفتید ازدواج یعنی ازدواج با تعالیم پولوس میگه اگر مضطرب برخلاف اسلام که میگه اصلا خودش ازدواج نگاهی داریم به زندگی اینجا و اینها اون وقت دیگه آثار خودش دارد مثلا نگاه چه خاصیتی چه یکی از تاثیرات اینه تو کل قرون وسطی همون کشیش هایی که یعنی مشاغل دو دسته شده بود مشاغل دو دسته شده بودمشاغل آسمانی و مشاغل مثلاً زمینی اینا پست اینا بعد اصلاً خوب نیست این اصلا نگاه نگاه طول قرون وسطی پروتستان ها که به وجود اومدن یه مقدار نگاه عوض میشه میگه که نه هر شغلی داری خدا دعوتت کرده به این شغل اصطلاحی دارند هر کس هر شغلی داره چیزی که ما هم داریم که واجب کفایی همه مشاغل همه مشاغ ببخشید رفتم حاشیه طولانی شد به یک کتاب داریم آیین پروتستان و روح سرمایه داری یعنی سرمایه داری جدید که به وجود آمد با این نگاه به دنیا و انسان همه مشاغل هر کاری میکنیم مقدسه گاهی یک کلمه است یه واژه است یک جمله است ولی یه نگاه به دنیاست که توش میتونه چقدر اثر بزاره که میگه وقتی که تو آینه عوض شد ببین اون نگاه بود که مشاغل دنیوی همه بد بود وقتی عوض شد جریان سرمایه‌داری رشد و خیلی خوب پس منها جمعیت اینها ربط را بگم که اصلا مجازات گناه آدم این نیست که ما اومدیم تو دنیا این ذهنیتم که داریم که گاهی میگن پدرمان روز رضوی نفروشم ولی اون مثلا من ملک بودم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد دیر خرابات مثلا گاهی این منفی اینجا او میگه به جون خیلی عرفانیه او میگه پدرم روزه رضوان به دو گندم بفروشم اگر من به دو جور نفروشم یعنی من بهش لطی نمیخوام بهشت نمیخوام بهشت نمی‌خوام خودتون عرفانی لطی تهدیدها فرصت پیدا ناخلف باشم اگر من به نفروشم ناخالفه آره اینجا مثلا از سر کوی خود خدایا بهشتم نفرست که سر کوی تو از کون و مکان مقداری توضیح دادم فوری بعدش میگه فما یتیک من تب خدایا خوف علیه و از این به بعد اگر هدایتی اگر هدایتی از من بیاد به سوی شما هر کس هدایت تبعیت بکنه پس قوفی ندارند و غمگین نیستند از جانب من شما را هدایتی رسد آنکه هدایتم را پیروی کنند برایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند بود نخواهند شد یا این خدمتتان که آقای فرموده که بله گفتیم تو قلابم نوشته با انبوه نسل خود توضیحش داده که دیگه یعنی همگی از بهشت فرود آیید و هرگاه از جانب من یعنی هر آدمی وقتی داره خلق میشه ماده است جسم از روح الهی دمیده میشه یعنی فرایند برای تک تک ما میده من فکر کردم شاید مثلا آدم و حوا که دو نفر خوب شاید شیطان که قبلا رانده شده بود شیطان رانده شده که هر آدمی که خلق میشه این فرایند را طی میکنه خود ما همین فرایند را طی می‌کنیم خب عرض کنم خدمتتون که پس اگر از دانش به من راه آقای طاهری و هرگاه از جانب من رهنمودی برای شما آمد کسانی که از هدایت من پیروی کنند ترس و اندوهی نخواهند داشت خوب معنا همینه فقط یک نکته را توجه بکنیم این هدایت را آیا مقصود هدایت با پیامبر باطن یا اعم از پیامبر ظاهر یا اعم از پیامبر ظاهر و باطن هدایت این دنیا هدایت های از سوی من میاد گاهی عقل دستور میده گاهی در فطرت دستور میده گاهی پیامبر ظاهر دستور هدایت من را نه عادی که بگیم پیامبر ظاهر را داره میگه از این به بعد حالا پیامی داره گویا ببینید به ظاهر نگاه بکنیم فرض اینجوری کنید یه وقتی قبلش آدم مثلا با خدا رابطه اش خدا به آدم داشت صحبت روی زمین خورده قضیه فرق کرد از این به بعد تو این هدایت‌هایی که من دیگه من با تو مستقیم صحبت نمیکنم هدایت های که در اختیارت است که پیامبر باطنه بخشش پیامبر ظاه در حضرت خداوند بله قرآن ببین شما روی زمین اومدید تا مدت اینجا است بعد از این مدت چی میشه متی در اختیارتونه قبلش فرموده بود که تا یه مدت موقتی اگر موقتی اینجا هستیم بعد باید چگونه باشیم نگران انسان که بعدش چی میشه میگه اگر هدایت‌های منو بهش گوش بدی هر کس گوش بده نگران آینده نه ترسی دارند و نه غمگینن بعد فوری بعدش میگه والذین کفرو و کذبو به آیاتنا اصحاب النارهم فیها خالدون در مقابل اونا الذین کفرو کسانی که تسلیم حق نیستند و تکذیب می‌کنند آیات ما را ولی دروغ می‌انگارن میدونه دروغ نیست دروغ می‌اندازند کسانی که کفر ورزیدند و آقای فولاد ببین چه معنی کرده کسانی که حالا گفته کفر ورزیدن مثلا کسانی که زیر بار حق نرن تسلیم حق نشن کفر یعنی تسلیم حق نشن یا تسلیم حق نشد و های ما را دروغ انگاشتند دروغ انگشت اگر فکر کنه دروغ فکر کنه دروغه که گناهی نداره درسته ولی درست آره دروغ میگن دروغ انگشتر آنان که اهل آتش اند و در آن ماندگار خواهند بود و هم فیها خالدون گفتن و کسانی که کافر آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوز همیشه در به نظرتون پنداشتن با انگاشتن تفاوت داره یا نه خوب باشه انگاشتن میخوره به اینکه من دروغم ولی پن داشتن یعنی خیال میکنم دروغ اون نیست معنی فولادوند درست معنی کرده آقای کسانی که انکار ورزیدند و آیات ما را دروغ شمردند خوبه اینم خوبه دروغ شمردند چیزی که می‌خوام بگم نه اونه که می‌خوام بگم نه دروغ پنداشتم حالا می‌خواستن که فارسی معنی کنند نادیده گرفته ما را دقیق نیست ولی نه بگم اون داشتن ناجوره اون پنداشتن ناجوره چون گ اونم در عمل ولی لفظی نیست یعنی دقیق خیلی نیست گناه خیلی بزرگ باشه یعنی ظلم یعنی آدم کشتن ظلم فاحش کردن چون داریم خالدون براشون همیشگی اونجا هستند باید شامل اینها باشه مثلا مثل صدام آدمایی که مثلاً ظلم کردن خیلی خرابکاری نکردند حالا ضرورتاً طرف نرفته حالا آدمم بکشه لغوی چیزی می پوشاند یعنی پوشاننده نه به همین خاطر کشاورز را می پوشاندفقط اعتقاداتش باطله آخوند گفته نمیشه بگیم حق می‌پوشونه پوشوند کافر اصلی را در واقع شامل میشه اما نکته که فرمودید ببینید کسی که یه لحظه هم زندگی بکنه ولی معاندانه زندگی کنه حق برای ۲۰ سالگی ۳۰ سالگی ولی تو این دو سال سه سال ۴ سالی که زندگی کرده بعد نمیکنه یه چیزی داره مرحوم مطهری یه شعری از سعدی میگه اسدی اینو میگه من آن مورم که در پایم بمالم نه زنبورم که از نیشم بنالم خدایا چگونه چگونه شکر این نعمت برارم که زور مردم آزاری ندارم نه آن مورم که در پایم بمالند نزنبورم که از نیشم بنالند چگونه شکر این نعمت برآرد که دارم زور و آزادی داریم از غم بی حالتی افسرده بله بله چون امکان برامون آدمی که شما قطع کرده باش فرمودید جرم مجازات همیشه متناسب باید با جرم باشه این درسته این آدمی که اگر ازش میومد می‌کشتم عناد دارد اوضاع نداشته عرضه نداره ها را خدا بهش نمیبره ها بله یعنی فرق نمیزاره زورش میرسید میکشت زبونش دو بهم زنی خیلی داشت ولی یک قضیه اینجا همفی ها خالدون را یک نکته باید بهش توجه بکنیم این وحید چون شما یه چیزی تو ذهنتونه که تناسب جرم و مجاز از اول بدونیم خدا عمل به وعده واجب وعده یعنی اینکه شما به بچه تو میگید که اگر معدل برات دوچرخه میخرم این وعده است اگه عمل نکنه اخلاقا که گفتید معدل اگر از ده کمتر آوردی شام خبری نیست این واجب نیست عمل کنی اخلاقا دوره بنابراین فیها خالدون وحیدها یعنی اینجور نیست که بگیم حتما خدا میکنه نه فضل خدا اینه که خدا این کار را میکنه اون یه حرف دیگری عمل وعده به اینجا رسیدیم دانش آموزی که درس نمیخونه مردم خب قبلا همین قبلا تو همین تجارت بله بله تفعلو ولن تفعلو فتقوا النار التی وقود الناس هیزمش مردم اند خود ماییم که آتشین خودمون آتش خدا آفریده جهنم و عمل من بهشت را داریم میسازیم داریم میسازیم و همش آیات اینجا منظور فقط همین آیات آیاتنا یعنی آیات آیات تکوین را هم شامل میشه آیات دیگری داریم آیات تکوین مثلاً شتر که نشانه دیگه نشانه انسان خیلی چیزاست که وقتی داریم طبیعت نگاه می‌کنیم ازش درس میگیریم اینجا آقای خرمدین های خواندنی کتاب های آسمانی و نشانه های کتاب نشانه‌ها آیات تشریح و آیات تکوین هر دو را شامل میشه از هدایت‌هاشون نگفت که من تبنی اون پیامبر باطنه آورده جلو و میبینیم اونم داره تلنگر میزنه به عقل من و به اصطلاح از هدایت های که از خدا رسیده منتها با واسط پیامبر عرض کنم خدمتتون که در خدمتتون هستم اگر فرمایشی داشته باشید دیر شروع من از اون باور گفتم بهشت خدا میسازه و جهنم خودمون از این بابت که خدا ارحم الراحمینه و همه رو دوست داره دوست نداره بندش جهنم بره از دید یک نگاه توحیدی اسلام رحمانی از نگاه قرآن داریم این یعنی چه فمن یعمل مثقال خیرا تحت الفظی باید معنی کرد تا چی میبینید نتیجه عمل را نه ولی این عمل بعد ملکوتی داره اون بعدش را خود عمل اونجا یه شکل دیگر قالب حالا اون که به صورت تمثیلی گاهی مثلاً میگن که اگر فلان کار را بکنی یه درخت برات کاشته میشه این تمثیل درخت جایزه بهت میدن عمل تبدیل میشه خود این عمل اگه بخوایم بیانش کنیم اگه بخوایم تمثیلی بیانش کنیم عمل خب ببخشید دست شما درد نکنه.