جلسه دوم: سوره حمد

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین صلی الله علی محمد و آله محمد

با عرض پوزش از اساتید معظم و امیدوارم که وقت اساتید را در این دقایقی که می‌گیرم تلف سوره حمد را قصد داشتم که برداشتی تدبر ازش داشته باشم و ارائه بدم و البته دیشب عرض کردم با کلمه تفسیر موافق نیستم چون قرآن مجید ابهام ندارد کسی بخواهی هست پرده برداری کند و ابهامش را برطرف کند کتاب مبین است تدبر می‌خواهد سخنی که داشتم خواستم رو کلمه بسم الله عرایضی را داشتم دیشب بسم الله الرحمن الرحیم هر زمین بود که بسم الله اصلا برای تیمم و تبرک نیست اینگونه نیست که این کلمه به نام خدا برای تیمم و تبرک آمده باشه که کار ما عمل ما سخن ما وقتی با شروع میشه متبرک بشه تقدس پیدا بکنه اینگونه نیست کما اینکه دو تا از تفاسیر را دیشب خوندم که این گونه بیان می‌فرمودند ولی بنده عرض کردم که به نظر من اینگونه نیست وقتی میگوییم بسم الله در واقع کسی که می‌گوید نام خدا من کار را به نام او شروع می‌کنم یعنی خود گوینده محو می‌شود تنها من دارم به نام او سخن می‌گویم یعنی من کاره‌ای نیستم تنها اسباب سبب‌ساز سبب ساز اوست و همه چیز به او ختم می‌شود و می‌خواهم از این را عرض کردم که اگر نقل شده است صاحب مجمع نقل کرده نقل فرموده که از ابن عباس نقل فرموده که سوره حمد اساس قرآن است و ملا اساس سوره حمدست ادعای بنده این هست که در همین کلمه بسم الله الرحمن الرحیم یا شاید گفته شود خود بسم الله تمام دینداری نهفته است یعنی تمام دینداری ما در همین کلمه نهفته است این را دیشب عرض کردم خدمتتون که دوستانی که تشریف داشتند که مطابق مطابق روایات ما و روایاتی که خوندم از امام کاظم علیه السلام کل انبیا و پیامبران برای این آمدن که مردم درباره تعهدات تع و امام علی علیه السلام هم در خطبه اول نهج البلاغه می فرماید پیامبران برای این آمدن که تلنگری به عقل و فطرت ما بزنند و این تلنگر ممکن است با یک جمله قرآن زده شود باقیش ممکن است به یک بیان کسی بگوید تکرار است آره تلنگر خورد اون تلنگر اصلی خورد این تلنگر با بسم الله به فطرت ما و عقل ما خورد من به نام خدا شروع میکنم یعنی همه چیز اوست و من این وسط هیچ کاره من از طرف او اوست که اسباب است و موثر است خب در واقع اگر بگوییم و باز تو روایاتمون اومده بای بسم الله را چگونه معنی کنیم و روش تکیه کردن خود این هم مسئله است بای بسم الله توی عربی به یک کلمه است و این کلمه را باید معنی کرد بار را آیا حرف جر را به چه معنی ما بگیریم به نام خدا آیا معیت بگیریم یعنی همراه با نام خدا استعانت بگیریم به کمک نام خدا سببیت بگیریم به سبب این کدام یک از این‌ها به گمان من خوب نزدیک‌ترین معنا همون استعانته ولی همانطوری که هر کلمه‌ای که ما انسان ها ساختیم چون برای زندگی خودمون و برای بشر ساختیم وقتی میخواهیم برای خدا به کار ببریم با مشکل روبرو هستیم کلمات را ما ساختیم وقتی خواستیم برای خدا برای نیاز خودمون هم ساختیم کلمات ساخت بشره در ساخت بشره و اینها نیازهای بشر ساخته شده وقتی میگیم عالم وقتی می‌خواستیم ما انسان‌ها انسان‌ها را توصیف کنیم بگیم عالم هستند ولی همین عالم را وقتی می‌خوایم درباره خدا چاره‌ای هم نداریم به عالم چاره‌ای نداریم که برا خدا هم به کار ببریم ولی باید همون لحظه‌ای که به کار می‌بریم حواسمون باشه که بگیم سبحان الله اما یصفون همون لحظه که به کار میبریم هر کلمه ای که میگیم باید بگیم سبحان الله اما یصفون منزه است چون ما این عالم را برای این ما انسان ها وصل کردیم برای انسان محدود چگونه میخواهیم برای خدا به کار ببریم در عین حالی که چاره‌ای نداریم خدا را توصیف باید توجه هم داشته باشیم که لیسک مثله شیء و سبحان الله اما یصفون و امام علی علیه السلام تو همه جا هر کلمه‌ای خواستیم به کار ببریم با این مشکل روبرو هستیم به حرف جرم همینجور هست وقتی میخوایم درباره خدا سخن بگوییم باید توجه داشته باشیم که ما محدودیت زبانی داریم کما اینکه محدودیت مفهومی هم داریم ما مفاهیمی که ساختیم ما ساختیم برای محدود برای انسان های محدود ساختیم میخواهیم حالا برای خدا هم به کار ببریم حرف کلمه است باب چه معناست اینجا به نظر من دقیق نمی‌توانیم بگوییم دقیق نمی‌توانیم بگوییم چاره نداریم که اینگونه بیان کنیم چاره نداریم خیلی خوب عرض می‌کنم خدمتتون به نام خدا شروع می‌کنم به معنای اینه که وقتی میگوییم به نام او یعنی اوینده است اما از اینجا به بعد او کیست اولاً او بسم الله او الله است من به نام الله شروع می کنم الله چیست گاهی اختلاف شده واژه الله چگونه تحلیلش کنیم بگیم از کجا آمده ولی معروف‌ترین سخن اینه که العلا بوده حمزه افتاد به خاطر کثرت استعمال زیاد به کار رفت شد الله خب اگر اله بود یعنی ستودنی یعنی کسی که شایستگی پرستش دارد و اینجاست که گفته میشود چه کسی و چه چیزی شایستگی پرستش دارد اله یعنی معبود یعنی پرستیدنی کسی که شایستگی پرستیدن دارد از این کلمه به حق درآورده‌اند متکلمان و مفسران از خود این کلمه الی به معنای معبود به حق درآورده‌اند این تعبیر را و الله را اینگونه معنی کرده‌اند که ذاتی که مستجمع جمیع صفات کمالی و جلالی است هم صفات که کمال است در این نام نهفته است و هم منزه بودن این ذات از صفاتی که رقص است در این نام نهفته است هم صفات جمال و هم متصف بودن به صفات جمال و منزه بودن از صفات جلال همه در این نام نهفته است ذاتی که مستجمع جمیع صفات جمال و جلال همه هست از کجا در آوردید از کجا این را فرمودید مرحوم علامه بفرماید لازمه‌ی الهی همه اینهاست لازمش هست معبود یعنی پرستیدنی کسی بدون چیزی و موجودی بدون قید و شرط پرستیدنی است ستایش کردنی است که حقیقت محض باشد حق محض باشد ان الله هو الحق وقتی انفسهم آیات خودمون را نشان میدهیم در جهان بیرون و در درون انسان ها تا آشکار بشود که او حق است او حق محض است تنها حق محض است که ستودنیست و شایسته شایستگی سید آیش به معنا را دارد و اگر میگوییم معبود است یعنی او از هر جهت حق است یعنی جنبه باطلی درش راه ندارد هم صفاتش حق است هم اعمالش حق است که در قرآن مجید یک کلید واژه است مکرر به کار رفته ولی هیچ جا معنا نشده هیچ جا قرآن مجید حق را معنا نکرده قرآن حق است خدا حق است کتاب حق است قیامت حق است همه حق حق همه اینها حقن ولی خود این معنای حق چیست اینا هیچ جا بیان نکرد قرآن مجید روایاتمونم بیان نکردن هیچکسم نپرسید که اینکه شما میگویید حق است چرا معنی نمی‌کنید حق را برای اینکه به نظر من بدیهی ترین معنا برای انسان ها کلمه حقه شاید معنا ترجمه اش بکنیم شاید از باب ناچاری درست ترجمه بکنیم درست ولی ما نمیپرسیم درست یعنی چی گویا برامون روشنه گویا واضحه یه معنای مفهوم آشکاری است که هم ما از درونمون گویا میفهمیم گویا زبانهای مختلف هم همین معنا ما مثلاً تو فارسی درست معنی کنیم و باطل را نادرست معنی کنیم انگلیسی مثلا فرود معنی کنیم یا توسم معنی کنیم یا حالا هر چی میگیم معنا معنای واضح است به هر حال خدا از این جهت معبود است و شایستگی پرستش دارد و تنها او شایستگی پرستش دارد به حقیقت محض است حقیقت الحقایق است هر حقیقتی از اون سرچشمه گرفته شده است چشمه گرفته است او صفاتش حق است و اعمال و افعالش حق است از این جهت و از این جهت معبود است ستودنیست و به همین خاطر نتیجه گرفتن که ذات مستجمع چرا مرحوم علامه می‌فرماد که لازمه اله لازمش اینه ذاتی که دارای همه صفات کمال و جمال هست و مبرا از صفات نفس چرا اینطور چیزی را به خاطر اینکه ستودنی تنها حق ستودنیست باطل ستودنی نیست و این نماز درون فطرت مون میفهمیم یا کسی نباید برای ما خوب گفتیم به نام الله من شروع می‌کنم همه کارها را یعنی به نام حقیقت محض دو جنبه دارد این بحث دوتا از دو منظر می‌توان بهش نگاه کرد یکی اینکه منی که میخواهم کاری را شروع بکنم خودم هیچ کاره هستم همه چیز اوست و من تنها یک وسیله و ابزارم در دست او خب این یک معنای توحیده که اساس دین ماستولی معنای دیگری هم می‌تواند داشته باشد و اون اینکه من به نام حقیقت محض هر کاری می‌کنم می‌کنم هر عملی انجام میدم یعنی از طرف او انجام می‌دهم و من هیچ کاره هستم اگر اینگونه هست اگر از طرف حقیقت محض انجام میدهم باید تمام تلاشم و سعیم این باشد که عملم مطابق حق باشد اگر از طرف حقیقت الحقایق انجام می‌دهم و عملم را می خوام کنم که من وسط ابزاری بیش نیستم پس در عمل من باطل نباید راه داشته باشد در عمل من نباید بزارم باطل رخنه کند باید عملم حق محض باشد باید سخنم حق من است باشد چون به نام حق سخن گفتن و از طرف حق سخن گفتن و می‌خواهم به نام حق عمل کردن و از طرف حق عمل کردم از طرف حقیقت محض و حقیقت الحقایق علام من یه اعلام است یه اعتراف است و مومن که یک همچین اعترافی میکند مهم نیست آیا کلمه دیگری هم باقی مانده که تو دین داری گفته بشه غیر از بسم الله اگر به این معنا باشد چیز دیگری هم هست که بگویم گفتم بسم الله یعنی به نام حقیقت محض شروع می‌کنم و عمل میکنن و معناش اینه که موحدن به معنا معنای توحید این زیست موحدانه عمل موحدانه حرکت موحدانه سخن موحدانه معناش این هست که من می‌خوام منطبق بشم با حقیقت من می‌خوام همه کارم مطابق او بشود اگر اینگونه شدیم و اگر اینگونه باشیم که معنای واقعی مومن بودن همین است تمام دینداری محقق شده است بر عقل و فطرت ما و ما در مسیر درست قرار گرفته ایم اگر بسم اللهمان بسم الله واقعی باشد و البته کلمه بعدی نام دیگر خداوند که اون هم عجیبه دومی بعد از کلمه دیگر آمده اون هم عجیب برخورد کرده قرآن تو قرآن مجید حالا همون کلمه رحمان هست ببینید ما دوتا واژه داریم بعد از بسم الله الرحمن الرحیم از یک ماده هستند ولی به فرموده مفسران رحمان صیغه مبالغه است و رحیم صفت مشبه است مان اگر صیغه مبالغه است یعنی ظلم رحمت الواسعه اگر صیغه مبالغه است که مفسران یعنی ذ رحمت الواسعه کسی که رحمتش همه کس و همه چیز را در بر می‌گیرد وسیع وسیع است زهره الواسعه و رحیم اگر صفت مشبه است یعنی ذرت رحمت دائمه رحمان یعنی کسی که صاحب رحمت بی حد و حصر است رحمتش را حد و حصری نیست و رحیم یعنی کسی که رحمتش دائمی است چون تو صفت مشبه دوام نهفته است تو صیغه مبالغه کسرت نهفته است پس اون یعنی زیاد وسیع رحمتش همه کس را در بر میگیرد و رحیم است یعنی رحمتش همیشگی است اما باز برداشت شده است و گفته شده است و به نظر می‌رسد دقیق هم باشد که رحمانیت خداوند شامل همه انسان‌ها می‌شود یعنی وسعتش جوریست که همه کس حتی شامل کافر هم میشود کاشانه انود هم می‌شود کسی که عناد با حق هم دارد شاملش می‌شود شامل فرعون هم می‌شود این رحمت به همین دلیل به پیامبرش می فرماید به پیامبرانش می فرماید طغیان کرده است برید به سمت فرعون برید شما برید طرفش آره باید برید پیامبر طبیبان باید برود سراغ مریض حتی نباید بنشیند که مریض بیاید امام علی توصی میکند پیامبر را وقاعدتاً تمام پیامبران خداوند اینگونه بودند طبیب دوار به حرکت میکردن میرفتن سراغ بیمار و یکی از این بیماران فرعون که بدترین آدم فرعون طغیان کرده کارهای عجیب و غریب با این حال رحمت خداوند شامل حال فرعونه حرف بزنید ها آرام حرف بزنید ها خشن حرف نزنید با فرعون نه ملایم چون می‌روید که دلش را رام کنید چون می‌روید که دلش را شکار کنید و به دست بیارید شما به جنگ فرعون نمیروید که خشن حرف بزنید می‌خواهید جذبش کنید اذبالی فرونا نرم حرف بزنید امید اینکه برگردد برگردد یتذکرا یغشا برگردد از این مسیری که در پیش گرفته این رحمت واسه الهی است انه کان لایتناه عناد ورزید فرعون عناد ورزیده به آیات الهی کافر به معنای واقعی است ولی در عین حال رحمانیت و رحمت واسعه الهی شامل حالش میشود ولی خوب این رحمت گفته می‌شود جایی متوقف میشود چرا چون عناد با حق دارد دیگه در قیامت ممکن نیست چون دیگه غفر انود عذاب علیم بودن خداوند به این معناست خدا رحیم است یه جایی ممکن است کافر انود که کمی از بندگان خدا هستند ره رحمت خداوند رحیم است یعنی رحمتش دائمی نیست همیشگی است متوقف هم نمیشود ولی چه بسا رحمانیتش روز قیامت شامل حال برخی نشود که فرمودند اما نکته‌ای را می‌خواستم عرض بکنم خدمتتون کلمه رحمان تو قرآن مجید کلمه عجیبیست این معناش بود اما قرآن مجید برخورد عجیبی داره با این کلمه این کلمه خاصه حتی بین صفات خداوند این کلمه خاصه خداوند در قرآن مجید الله هست نامش الله است مکرر در مکرر در همه آیات آیات بسیار پرشماره الله از حقیقت محض است صاحب جمال و جلال هست و هرچی که گفتیم هرچی فرمودند خدا این است ولی اگر بخواهیم نام دوم او را به کار ببریم سوال این است نام دوم خدا چیست الله بود اول ولی دوم چیست تنها صفات دیگر به عنوان صفت به کار رفته رحیم بودن خداوند به عنوان صفت برای خداوند مقرر به کار رفته ولی تنها چیزی که در کنار الله در کنار الله به نام خداوند در قرآن مجید به کار رفته کلمه رحمان است کلمه رحمان و این عجیبه من نیافتم از صفات خداوند شاید من خطا بکنم که غیر از الله که به عنوان نام قرآن به کار برده آیا دیگر اسما الهی را هم به غیر از شکل صفته به عنوان اسم برای خداوند به کار برده نمیدونم اگر هم به کار برده باشه کمه من نیافتم ولی رحمان تا اونجایی که من شمردم ۵۰ بار به عنوان نام تو قرآن به کار رفته مثلا این آیه خیلی معروف که به این مسئله خیلی رحماند الله الرحمن خدا بخوانیده شیا رحمان هرچه بخوانید و اما موارد دیگری که به کار رفته مکرر هست رحمان به عنوان نام به کار رفته اعوذ با الرحمن نظر تو رحمانه کان الرحمن برای خداوند متعال در قرآن مجید به صورت اسمی به کار رفته یعنی نام خدا رحمان است اگر بنده بخواهم بگویم نام خداوند نام دوم خداوند در قرآن مجید چیست باید عرض بکنم رحمان زره متل واسه و البته تو بسم الله می‌گوییم بسم الله الرحمن الرحیم هم رحمان و هم رحیم نکته‌ای را می‌خواهم خدمتتون عرض بکنم و اون اینکه تو ادیان تو برخی از ادیان خدا یک شخص تو بیشتر ادیان شخصی یعنی چی شخص یعنی میشه باهاش گفتگو کنیم میشه باهاش حرف بزنی میشه ازش چیزی بخوای و انتظار داشته باشی که او پاسخ بده در برخی از ادیان و در بعضی از متون خدا یک شخص نیست یعنی نمیشه باهاش گفتگو کرد نمیشه سخن گفت با خدا با اون موجود برتر با اون موجود متعال هرچی بگیم با او نمیشه گفتگو کرد همه ادیان یک خدایی ندارند نه اینکه خدا ندارن نه اینکه موجود برتر ندارن نه اینکه هستی را مساوی میدونند نه موجود برتری دارند ولی اون خدا شخص نیست شخص موجودیه که میشه باهاش گفتگو کنی میشه باهاش حرف بزنی و انتظار داره انسان که او هم عکس العمل نشون بده من بگم ای خدا و او بگه لبیک عبدی بله بنده من انتظار همچین چیزی دارم این یه شخص است که همچین چیزی را ممکن است خدای ما خدای قرآن مجید شخصه تو مثلاً آینه بودا خدا شخص نیست اما یک کلمه دیگر شخص یک ویژگی دارد وقتی شخص شد ویژگیش اینه که اخلاق دارد اخلاق دارد اخلاقی برخورد میکند یکی از ویژگی های شخص اینه که دارای اخلاق است حالا میخواستم این را عرض بکنم در عیندر این آیه درسته بسم الله چون آیه است در این آیه شریفه خداوند متخلق است به اخلاق نیکو بالاترین اخلاق رحمان و رحیم است حواسمون هم باشه که بالاترین صفت پیامبر را هم خداوند وقتی میخواد تعریف ازش بکنه ها اصل همین مسائلش تعریف میکنه و اسرحمان مهربان بودنش و به ما رحمة من الله لنت لهم از همین ویژگی هاش خوب خدایی که ما تو بسم الله الرحمن الرحیم ازش نام میبریم یک شخص است که میتوان با سخن گفت و بالاتر لازمه شخص بودنش اینه که یک موجودی است به تمام معنا اخلاقی اخلاق را رعایت می‌کند یعنی چی یعنی رحمان و رحیم است یعنی مهربان است رحمت واسعه دارد و رحمت دائمه دارد که اساس اخلاق است اساس اخلاق رحمت است و دین ما دیانت رحمت است و می‌خواهم از اینجا یک دو سه تا جمله بگم و طول ندم وقتتون را زیاد گرفتم دیانت ما دیانت رحمانی است بین معنا به این معنا نمادین رحمانی است که خدای ما رحمان است چون خدای ما رحمان است و رحیم است و ما موظفیم کارها را به نام او شروع کنیم پس باید رحمانیت خدا و رحیمیت خدا در همه حرکات و سکنات ما متبلور بشود این معناست که پیامبر ما می فرماید تخلق به اخلاق الله نقل است البته از حضرت تخلق به اخلاق الله یعنی رحمت واسعه الهی و رحیم رحیمت دائمه او را شما اگر مومن هستید با همان کلمه بسم الله که می‌گویید باید در حرکاتتون متبلور سازید و نشان دهید باید نشون دهید که مهربانید باید نشان دهید که همه مخلوقات خدا را دوست دارید چرا چون خدا فرعون را دوست دارد حواسمون باشد خدا کفر را و ظلم را دوست ندارد خدا با کفر دشمنی دارد و با ظلم دشمنی دارد وگرنه فرعون را دوست دارد یادمون باشه فرعون را می‌خواهد نجات بدهد از این منجلاب فرعون را می‌خواهد از اون چاه از اون از فلسافلین دستشو بگیره و بیرون بیاره خدا حتی فرعون را کفر بد است ظلم بد است و چون کفر بد است و ظلم بد است حتی فرعون را باید دل براش سوزوند و باید نجاتش داد از کفر و خدا این گونه و مومن باید خدای زندگی کند و زیست موحدانه کسی که می‌گوید بسم الله الرحمن الرحیم یعنی متن در حرکات و سکناتم و در سخنم و در برخوردم متولد می‌شود از اینکه وقتتون رو گرفتم عذر می‌خوام و صلی الله علی محمد و آل محمد.