جلسه سوم: سوره حمد
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین. صدق الله العلی العظیم
الذی سمی السماء باحمد و بالارض باابالقاسم محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد صلوات الله علیه و علی آله اجمعین
تاملی درباره سوره مبارکه حمد داشته باشیم و دعایش را امروز کمی درباره اش بحث بکنیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین حمد همش ستایش همش مخصوص ذات باری تعالی خدایی که پروردگار عالمیان است جهانیان است رب عالمیان است و خدایی که رحمان و رحیم است رحمت واسعش شامل حال همه موجودات میشود و نیز رحمتش دائمیست همیشگی است و او مالک یا ملک یا صاحب روز جزاست و یا پادشاه صاحب اختیار فرمانروای روز جزاست خب این سه تا آیه از سوره مبارکه به گمان من این آیات لطافت بسیار زیادی داره ولی ممکنم هست به گونهای برداشت بکنیم یا به گونهای بیان بکنیم که جور دیگری برداشت بشود گاهی به ما گفته میشود که برخی از تعابیر در متون مقدس یهودی مسیحی درباره خدا هست و درباره رابطه بین خدا و انسان هست که کسانی در غرب گفتهاند و برخی از روشنفکران خودمون هم گفتن که گویا مثلاً لطافت بیشتری دارد از بیانات قرآنی اونجوری که قرآن خدا را به تصویر میکشد خدا قرآن را قرآن مثلاً خدا را به صورت فرمانروایی که حکمرانی میکند به تصویر میکشد گفته میشود او مالک است او حاکم است انسانها مملوکنند انسانها محکوم اند و یک رابطه ای گفته میشود هست در حالی که می گویند تعبیری که در متون یهودی مسیحی درباره خدا به کار رفته در عهد قدیم کمتر و در عهد جدید بیشتر در عهد قدیم که مشترک بین یهودی مسیحیها هست بیشتر و در به اصطلاح عهد جدید که ویژه مسیحیان است در عهد قدیم که مشترک است کمتر و در عهد جدید بیشتر تصویری این است که خدا پدر انسان هاست یا گاهی تعبیر اینه که خدا پدر همه موجودات است رابطه اوبوت و بنوت یا رابطه پدر و فرزندی و میخوان ادعا بکنن که این نوع تبیین این بیان گویا لطافت داره رابطه پدر و فرزندی گویا رابطه مثلاً لطیفتریست تا رابطه خالق و مخلوق رابطه فرمانروا حاکم و محکوم گویند این رابطه رابطه نیست مهر و عطوفت ازش بیشتر برداشت میشود میخوان ادعا بکنند شاید این ادعا این درسته در متون اونها این تعبیر آمده تعبیر اینکه خدا پدر است یا پدر انسانهاست پدر همه موجودات حتی گاهی تعبیری اینه که حتی پدر گناهکاران هست شامل همه میشه مختلفی هست اونجا واقعیت اینه که این تعبیر اونجا وجود داره و در قرآن مجید ما منع شدیم در واقع که رابطه بین خدا و انسانها را به صورت رابطه بین پدر و فرزند به تصویر بکشیم و بیان بکنیم ولی آیا واقعاً اینگونه است که اونجا لطافت بیشتری داره و اینجا لطافت کمتری داره به گمان من اینگونه نیست و همین سوره مبارکه حمد و نیز کل آیات قرآنی رابطه بین خدا و انسانها را به شکلی بسیار لطیف و ظریف به تصویر میکشد بسیار رابطه لطیف است هر چند رابطه پدر و فرزندی نیست نمیخواد بیان البته اینکه میگن اونها هم در اینجا میگن پدر و فرزندی مجاز میگن نمیخوان بگن پدر و بندی واقعی حقیقی مجاز در مجاز بودنش بحثی نیست فقط حتی این رابطه مجازی را هم قرآن مجید نفی میکنه و رد میکنه من حالا که میخوام آیه اول قرآن مجید را حالا اگر بعد از بسم الله که خودش یک آیه بود بحث دربارهاش بکنم یه نکته ای را می خوام خدمتتون عرض بکنم و اون اینکه ببینید من متون ادیان دیگر را باهاش آشنایی دارم و قدری هم کار کردم تورات انجیل عهد قدیم عهد جدید متون هندویی متون دایی متون ادیان دیگر را بیگانه ازش نیستم چون یکی از زمینههایی که کار میکنم رشته ادیان است و به مناسبت با متون ادیان متون مقدس ادیان آشنا هستم اگر بخواهیم ما تو یک کتابخونه ای کتاب را قرارش بدیم این قرآن مجید را توی یک به ما بگن در یک قفس ای شما این کتاب را قرار بده این متن را در یک قفسه قرار بده تو کدام قفسه قرار بدم تو کدام موضوع قرارش بدم قرآن را قرآن مجید را در قرآن مجید بحثهای تاریخی آمده تو قفسه تاریخ قرارش بدم تاریخ انبیا بالاخره اجمالاً در قرآن مجید آمده آیا در قفسه فقه قرارش بدم کتاب های فقهی احکام فقهی هم در قرآن مجید آمده آیا در قفسه اخلاق قرارش بدم دستورات اخلاقی هم در قرآن مجید آمده آیا در قفسه شعائر و مناسک قرارش بدم این کتاب را در کجا قرارش بدم میخوام این نکته رو عرض کنم خدمتتون که در رابطه با متون دیگر قدری راحتتریم مثلاً من به راحتی میتوانم تورات را در قفسه تاریخ قرارش بدم تورات یک کتاب تاریخی نظم تاریخی داره و هرکس هم این کتاب را حتی نشناسه میگوید این کتاب کتاب تاریخ است اگر مباحث دیگری مثل احکام مثل اخلاق یا مورد دیگر آمده در لابلای تاریخ آمده است پس میتوان تورات را در قفسه تاریخ قرار داد اگر به من بگویند که حالا انجیل را در یک قفسهای قرار بده باز انجیل را در قفسه تاریخ قرار میدهد چرا چون باز اناجیل اناجیل چهارگانه چهار تا زندگینامه حضرت عیسی هستند و در ضمن زندگی نامه در واقع سخنان اخلاقی یا دستورات دینی حضرت عیسی در ضمن تاریخ آمده سبک تاریخه ولی در ضمنش هم احکام آمده اگر به بنده بگویند مثلا تو آیین هندو رو و یک کتاب معروف ترین مشهورترین کتابشون که مثلا توی قفسه قرار بده من اون را در قفسه عرفان قرارش میدهم عرفانم یک بحث قفسهای که کتابهای عرفانی را هم اونجا قرار میدهند اگر بهم بگن کتاب ویدعههای هندویی را کجا قرار بده باز او را تو کتاب اساطیر قرارش میدم در بین اسطوره ها اساطیر ملل یک کتاب اسطورهای هر کدوم از این کتابها موضوع دارد اما اگر به من بگویند که قرآن حالا قرآن مجید را در یک قفسه قرار بده متناسب با موضوع عرض میکنم قرآن مجید را در هیچ قفسه ای نمیتوانم قرار بدهم یک طرز موضوعاتی که کتابخونهها را ما باهاش یعنی دستهبندی میکنیم کتابها را نمیتونم قرار بدم تاریخ تو قرآن آمده ولی تاریخ به خاطر خود تاریخ نیامده نظم تاریخی هم قرآن مجید نداره حادثههایی را بریده بریده قرآن مجید آورده حوادثی را آورده گاهی یا حادثهای که جلوتر رخ داده جلوتر آورده هدف قرآن اصلا این نبوده که تاریخ را بیان کنه قرآن مجید را تو کتاب قفسه فقه قرارش بدم آیا چون احکام فقهیم در قرآن آمده چنین چیزی درست نیست نمیتوان گفت قرآن مجید یک کتاب فقهی است هر چند فقه هم احکام هم در قرآن مجید اجمالاً آمده تو کتاب اخلاق قرارش بدم باز میتونم بگم خوب نه عقاید هم در این کتاب آمده از تو قفسه عقاید قرارش بدم ببینم اونجا هم نمیشود قرارش داد باید یک قفسه مخصوص براش درست کنم به نام کتاب هدایت و اونجا قرارش بدم حتی میخوام عرض بکنم قرآن مجید از این جهت با متون مقدس دیگر ادیان متفاوته و نمیشود آن را در قبرسه قرار داد جایی قرارش داد کتابهای دیگر را اجمالا میتوان قرآن مجید را نمیتوانم باید بگم فقط کتاب هدایت به سوی رستگاریست همین نه موضوعات بشری تاریخ عقاید احکام عرفان همه اینها چه بسا در قرآن مجید هست ولی قرآن مجید را در هیچ یک از این قفان نمیتوان قرار داد قرآن کتاب هدایت به سوی راست است اما میخواستم این نکته را بهتون عرض بکنم اگر به بنده بگویند آقا مجبورید کتابی قفسه ای نداریم به نام قفس یک کتاب هدایت در یکی از این موضوعات بگنج قرآن را انتخاب کن این قرآن چه کتابی است به کدام یک از این موضوعات نزدیکتره به هر کدوم نزدیکتره قرآن را بزارش اینجا ترس کنیم به بنده یک همچین چیزی بگن بگن این قرآن را بردار این قفسهها را داریم عقاید را داریم تاریخ داریم اخلاق داریم احکام داریم عرفان داریم مناسک داریم و چیزهای دیگر اینها موضوع در یکی از این قفسه ها این کتاب را قرارش بده اگر به بنده بگویند حتماً باید توی یکی از این قفسهها قرارش بدی عرض میکنم که حالا که مجبورم درقفسه اخلاق قرارش میدهم حالا که مجبورم عرضم را توجه فرمودید در زمین نیست که قرآن مجید کتاب اخلاقه نه کتاب هدایت به سوی رستگاریست ولی اگر بهم بگن خیلی خوب مجبوری توی قفسه توی موضوع قرارش بدی میگویم تو کتاب اخلاق قرارش میدم چرا که این کتاب کتاب هدایت به سوی رستگاری و هدایت به سوی رستگاری گوهرش اخلاقه یعنی انسان این کتاب آمده که این کتاب آمده دین انسان ها درست بکنه و دین انسانها اخلاق اساسش هست بنیانش هست وقتی پیامبر ما میفرماید که انما بعثله وتمه مکارم الاخلاق من فقط و فقط برای اخلاق مبعوث شدن من فقط برای اخلاق برای اتمام مکارم اخلاق مبعث شدن من این جمله را به معنای همین ظاهرش میگیرم یعنی واقعا پیامبر فقط برای اخلاق قول مشهور اینه که پیامبر برای امور متعددی آمده برای اینکه دین را بیان بکنه ولی مهمترین کاری که انجام میدهد این است که اخلاق مردم را درست کار مهمترین است ولی بنده عرض میکنم نه فقط برای اخلاق آمده است پیامبر برای این آمده است که به ما بگوید شما باد همه هستی همه موجودات باید رابطه درستی برقرار کنید اخلاق یعنی رابطه درست برقرار کردن با همه هستی با هر ترامپ چه که هست من باید رابطم رابطه درستی باشه با انسان ها با حیوانات با طبیعت با خودم با ماورای طبیعت با خدا با خالق با همه اینها من باید رابطه درستی برقرار کنم اینجاست و این معنای از اخلاق به من اخلاق وقتی میگم رابطه درست داشتن رابطه خوب داشتن با همه موجودات این را اسمش میذارم اخلاق و عرض میکنم دین فقط برای اخلاق آمده و با این رابطه درست است که انسان به سعادت میرسد درست است که انسان این کتاب کتاب انسان به سوی رستگاریست هدایت انسان یعنی رستگاری انسان چگونه حاصل میشود اینگونه حاصل میشود که انسان رابطه درستی با کل هستی برقرار کند با انسانها با موجودات با همه رابطه درستی برقرار کند اینجاست که وقتی بخوام آیه اول را معنا کنم من به گمان خودم بسم الله را هم دو شب قبل تفسیر تفسیر که گفتم کلمه دقیقی نیست برداشت اخلاقی ازش کردن من بسم الله را هم برداشت اخلاقی به نام من به نام اون کسی که اخلاق محض است رحمت است رحمان است رحیم است صاحب رحمت واسعه و دائم است کارها را شروع میکنم و بنابراین باید این اصول اخلاقی را در نظر بگیرم خدای من خدای اخلاقی است موجودی اخلاقی است حالا میخواهم آیات بعدی را هم معنا کنم مزایات بعدی هم همین را میفهمم و این را میخواهم بگویم عرض کردم خدمتتون که دیگران به ما میگویند رابطه لطیفی قرآن مجید به تصویر نکشیده وقتی خواسته رابطه بین خدا و انسان را به تصویر بکشه و بنده به گمانم بهترین رابطه را به تصویر کشیده رابطه اخلاقی را خدای خدایی که اخلاق محض است همه دستوراتش حرکاتش اعمالش صفاتش اخلاقیست از انسانها میخواهد که با همه موجودات از جمله خود او رابطه اخلاقی برقرار کند از اینجاست که میخواهم بله بگویم دین اخلاق است و به همین خاطر میخواهم عرض بکنم نه رابطه بسیار رابطه لطیفی است رابطه رابطه ظریف است حالا با این مقدمه میگویم الحمدلله رب العالمین ستایش میکنم خدایی را که پروردگار جهانیان است خداوند پروردگار جهانی است اما قبلش الحمدلله حمد مخصوص ستایش مخصوص خداست چه پروردگار عالمیان است خدایی که حقیقت محض است و الله که همه صاحب همه صفات جمال و جلالت است من او را مدح میکنم من او را ستایش میکنم در واقع وقتی من میگویم صاحب همه صفات نیکو را چون صاحب صفات نیکو ستایش میکنم من چه چیزی را ستایش کردم من نیکو را ستایش کردند من خدا را ستایش میکنم چون حق است چون حق است ستایش میکند پس من حق را ستایش میکنم از آن جهت که خدا حق است ستایشش میکنم پس من دارم ببینید چرا باید خدا را ستایش کنم با این تعبیر اینگونه میشود خداوند قادر است مالک است قدرتمند است حاکم است از اینجا یک گام دیگر اگر برداریم خداوند چون قدرت دارد چون بر ما چون ما در تحت سیطره او هستیم چون قدرت دارد باید او را ستایش کنیم آیا چون او قدرت دارد باید او را ستایش کنیم آیا تعبیر قرآن مجید این است ممکن است کسی اینگونه بیان کند خدا چون میتواند مرا نابود کند همین لحظه پس باید ستایش کند چون قدرت دارد چون قدرتمند است یا رویکرد چیز دیگریست نه آیات قرآنی اینگونه بیان نمیکند ببینید آیه این است در ابتدا البته داره به مومن اینگونه یعنی از زبان مومنین می گوید الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم سپاس حامل تمام تمام مال خداییست که پروردگار عالمیان است رب است رب یعنی هم توش صاحب مالک بودن نهفته است حمد اداره کردن درش نهفته است هر دو هست کلمه رب میدونید که از کلماتی است که اجمالا برای بندگان خدا هم به کار میرود مثلا البته به صورت اضافه اگر شنیده باشیم میگن که عبدالمطلب وقتی اومد پیش ابرهه و ابرهه گفت اومدم خانه را خراب بکنم خانه کعبه را عبدالمطلب فرمود که شتران منو که گرفتی آزاد کن گفت چرا اینو میخوای فرمود انا رب من رب شترم و خانه هم ربطی دارد کبیر برای خودش به کار رفت یعنی ارباب یعنی ساحت یعنی چی میکنه مانعی ندارد که با اضافه این کلمه را به کار ببر ارباب تو زبان های دیگر این کلمه رو ما به فارسی اگه ترجمه گاهی بکنیم میگیم خداوند یا خداوندگار خداوند یا خداوندگار برای انسانها هم به کار میرفته در ادبیات قدیم ما میگفتن خداوندگار کشتی یعنی ارباب کشتی صاحب کشتی یعنی ربط به کشتی این تو انگلیسی میگویند لرد مثلا در مورد حضرت عیسی علیه السلام لرد عربها ترجمهاش میکنند به عربی مال مایلورد انگلیسی عربها ترجمه میکنند ترجمه شده سیدنا المسیح ارباب را سید ترجمه میکند فارسی قدیم تو کتاب مقدس ترجمه کردن خداوند ما عیسی به معنای خداست یعنی ارباب خداوند ما یعنی کسی که صاحبه کسی که اربابه کسی که خیلی کلمه چی این در مورد خدا هم منتها در مورد خدا بدون اضافه هم به کار میرود رب است یعنی کسی که اختیار جهان در دست اوست مالک است و همه اداره میکند اما مهم این است که خدا جهان را چگونه اداره میکند چگونه مال کیست و چگونه اداره میکند جهان را خدا مالک است خدا رب است و من این رب را ستایش میکنم چرا این رب را ستایش میکند برای اینکه بلافاصله بعد از الحمدلله رب العالمین اومده اون دو صفتی که دیشب تو بسم الله عرض کردم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم الرحمن الرحیم که دیشب عرض کردم خدمتتون رحمان و رح از یک ماده است از رحمت و بانک از یک ماده است اولی رحمان صیغه مبالغه است ببینید کلمه رو گفتم دومیش رحیم صفت مشبه است شاید دیشب مبهم این را توضیحی لازم بود میدادم حالا ببینید ما مثلا یک کلمه داریم عالم یک قرآنم حالا قرآنی بحث میکنیم عالم علیم علامه علام الغیوب علیمانم عالم اسم فاعله یعنی میدونه داننده است علیم است یعنی ملکه است جز ذاتشه عالم برای کسی که یه چیزی یه کلمهای را بدون الان میگیم عالم صفت مشبه است یعنی ثابت هست دیگه براش ملکه شده علامه است یعنی خیلی زیاد میدونه الله که ما یه ت هم بهش اضافه کردیم میگه علامه تازه برای مبالغه است یعنی خیلی خیلی زیاد میدونه البته توجه داشته باشین خدا خودش علامه فقط ولی الله ما یه ت داریم اضافه کردیم برای انسان ها به کار میبریم فلان آدم علامه است ولی خدا علام است خوب رحمان و رحیم عرض کردم مقصود اینه رحمان مثل علامه علام کسی که زیاد میداند صفت صیغه مبالغه است علیم کسی که براش ثابته دانش یه لحظه نمیدونه این جز ملکه شده براش خدا رحمان است و رحیم است زورت و زور رحمت دائم است اما چرا من خدا را ستایش میکنم چرا خدا را ستایش میکنم به خاطر اینکه خدا زور رحمت واسعه رحمت دائم است به خاطر رحمتش خدا این گونه هست چون خدا رحمت محض است پس من در واقع رحمت را دارم توصیف میکنم ما انسانها من دارم مدح میکنم ما انسانها تفاوت مون با حیوانات با موجودات دیگری است که میتوانیم ستایش کنیم یعنی چه میتوانیم ستایش کنیم میتوانیم بستاییم چه چیزی را میستاییم میگوییم چه نیکویی چه نیکوست مهربانی چه نیکوست نرمش چه نیکوست مدارا چه زشت استخشونت چه زشت است بد اخلاقی چه زشت است دروغگویی چه زشت است که چه خوب است راستی ها ما میستاییم اخلاق را ما صفات نیکو را میستاییم همین ستایش ما وقتی ما ستایش میکنیم معناش اینه که ما متفاوتیم با موجودات دیگر یعنی ما میفهمیم چه کاری خوب است چه کاری بد است چه کاری پسندیده است چه کاری ناپسند است ما اینو جلوتر چون انسانی فهمیدیم و در رابطه با خدا هم به کار میبریم خدا آرام میستایم چرا چون خوب است چون خوب است میستایم چون جلوتر یافتم که خوب است تمام صفات خوب را دارد در واقع خوبی را میستایم من خوبی را میستایم و چون خدا را ذات یافتن که همش خوبیست او را میستاید پس الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم میتواند همین اصل اخلاقی باشد هرچند توحید توحید هم یک اصل اخلاقی است چرا چون او خوبی محض است نیکویی محض است رحمت محض است به همین به حق محض است به همین خاطر شایستگی پرست پرستش دارد و به همین خاطر پرستش مخصوص اوست مخصوص اوست پرستش و باید او را بپرستند ببینید نکتهای که میخواهم بگویم خدمت البته یادمون باشد که نعمت هایی را هم که خداوند به ما داده همه به خاطر رحمت اوست همه برخاسته از رحمت اوست صفتی که بسیار زیاد در قرآن مجید به کار رفته است اگر ما باید خدایی زندگی کنیم باید تلاش کنیم که این صحت خدا را تو زندگیمون جا بدیم ببینید یه نکته را میخوام خدمتتون عرض بکنم یک آیه دیگری اینجا اشاره بهش بکنیم میفرماید بعد از الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم بلافاصله مالک یوم الدین یا ملکه یوم الدین خدا چون رحمت چون مهربان است مالک یوم الدین یا فرمانروای روز جزا است یوم الدین یعنی روز جزا یعنی روزی که به حسابها رسیدگی میشود این برخاسته از رحمت الهیست آیه را بخونم خدمتتان این آیه را میگویند که برخی میگویند خب خداوند اگر خدا سخت گیری میکند اگر خدا حسابرسی میکند این در روز قیامت است خدا حساب انسان ها را میرسد درسته ولی خداوند میفرماید که کتب ببینید این آیه را دقت بفرمایید کتب علی نفسه الرحمن خداوند رحمت را بر خودش واجب کرد این تعبیر را چند بار توی قرآن مجید داریم کتب علی نفس رحمت حداقل من میدونم دوبار داریم واجب کرد بر خودش نوشت رحمت را کتب علی نفسه رحمت لاریب فی او خودش رحمت را واجب کرد بلافاصله بعدش میفرماید آیه ۱۲ بلافاصله روز قیامت که درش هیچ شک و تردیدی نیست شما را جمع میکند خداوند همتون را جمعتون میکند کتب علی نفس رحمت را روز قیامتی هست حسابی هست کتابی هست ولی اون هم رحمت پروردگار است آقایون میگویند که از آیات قرآنی استفاده کردند از سه صفت خداوند که هر سه صفت صفت اخلاقی خداوند است گفتن که باید قیامتی باشد باید حسابی باشد باید کتابی باشد حدس صفت صفت اخلاقیست یکیش این آیه است که الان خوندم کتب علی نفس رحمکم الی یوم القیامت لاریب فی نتیجه ازش میگیره بر نفس خودش واجب کرد رحمت خداوند اقتضا میکند که روز قیامتی باشد دو تا صفت دیگر که باز از قرآن استفاده شده یکی صفت حکمت خداوند است و یکی صفت عدالت خداوند از دو جای دیگر قرآن استفاده شده است ولی بنده میخواهم عرض بکنم هم حکمت و هم عدالت خداوند صفت اخلاقیست ولی همه چیز برخاسته از رحمت است و این آیه ابتدای قرآن هم آمده است الرحمن الرحیم مالک یوم الدین خدا چه رحمان رحیم است چون رحمان رحمان رحیم است چون رحمتش واصل است حتماً باید روز جزایی باشه و حتماً باید انسان ها حاصل زحمات خودشون را ببینند و حتما انسان ها باید بدونن که روز جزای حقوق همدیگر تجاوز نکنند روابط درستی با همدیگر داشته باشند هم خوبان هم نیکان به سزای به پاداش کارشون برسند که رحمت است هم بدان با دانستن اینکه خداوند رحیم معادل به حساب انسانها رسیدگی میکند و فرمانروای روزه دین هست روز پاداش هست اونها هم مراعات کنند و رابطه درستی با هم با انسانها و با دیگر مخلوقات برقرار کنند عذر میخوام که خستهتون کردم و صلی الله علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد.