جلسه ششم: تعصب در باور یا باورپرستی

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم

بحثمون درباره اخلاق باور بود و به یک بحث جدیدی رسیدیم که امروز میخویم بهش بپردازیم و اون تعصب یا عصب‌ها یا به تعبیر قرآن مجید در قرآن ای کلمه به کار رفته جاهلیه هر یک از ما یه چیزا داریم که می‌پرستیم یعنی خط قرمزمونه یعنی کسی نباید نزدیکش بشه اگر کسی نزدیکش بشه خشمگین میشویم و کسی بخواد ناخنک بهش بزنه ما خوشمون نمیاد یکی از چیزهایی که بیشتر تبدیل به بت میشه برای انسان بیش از چیزهای دیگر به اصطلاح باور انسان است انسان دوست نداره که باورهاش را کسی زیاد بهش ور بره و بخواد خرابش کنه خدشه بهش وارد کنه خیلی مطلوبش نیست لینک حالا خودش بدونه که این باورها آیا واقعا براش استدلال هست آیا استدلال نیست چگونه به این باور رسیده فارغ از اینها انسان خوشش نمیاد که خیلی باورهاش را کسری بیاد و دستکاری بکنه و نزدیکش بشه این باورها خوب گاهی همین باورهای رایج و همین باورهایی که توی یک دین یا یک مذهب وجود گاهی ریزتر از این حرفاست من براتون اگر بخوام عرض بکنم که در دوستان همفکر خودم یک کسانی را داریم که مثلا به لحاظ فکری باشون فاصله داریم فاصله زیاد ولی تو دوستان همفکرم برخی حالا به تعبیر برخی از دوستان میگن که گروه خمینیه یعنی هر چی رو می‌خوای پیش این آدم زیر سوال ببرید ببر خدا رو هم اگه خواستی اشکال نداره قرآن را هم خیلی مهم نیست ولی این شخصیت های دیگر را هم هر کدوم خواستید زیر سوال ببر طوری نیست ولی این شخصیت را اگر خواست یه اشکالی بهش بکنیم رگ گردنش در میزنه و به اصطلاح مهمتر از کتاب و پیامبر و به اصطلاح دقیقا دسته دیگری داریم بهشون میگیم منتظریه یعنی این فرقه فرقه‌ها هرچی دلت می‌خواد پیششون دارم عرض می‌کنم دوستان نزدیکم را دارم میگم ها دوستان کامل نزدیک و هم فکرم را دارم میگم عرض میکنم به هر کس میخوای بگو چیزی مانع نداره ولی به آیت الله منتظری نزدیک نشد خواسته اشکال کنید طرف به اصطلاح ناراحت میشه که یه وقت من توی کانالی که گروهی که داریم خوب این دوست یک دوست داشتیم خیلی حساسیت نشون می‌داد و من هم مخصوصی اشکالاتی را که حالا همینطور که می‌بینید مثلاً اشکالاتی که دارم به ایشون آیت الله منتظرم ایشون نشون میداد حالا هرچی بود فرقی نداشت بدون اینکه چی بیارن یه جایی یواشکی یک فتوا از آیت الله سیستانی را آوردم و اشکال کردم خوب اشکال وارد ولی جوری آوردم که معلوم نیست یعنی کسی که خیال می‌کرد در دنباله قبل از مرحوم آیت الله منتظری دوستم شدیدا موضع گرفت گذاشتم پنج شش ساعت کاملا موزه کاملا دفاع بعد رفتم گفتم که منتظر نبود این مال آقای سیستانی بوده اینجا گفته فوری نوشت اصلا اشکالای ایشون وارده همه عشق آلاتی که اون وقت دوستان دیگه میگفتن مگر چه شد یک دفعه چطور شد که اشکال ها هیچ وارد نبود ولی یه دفعه همش به اصطلاح وارد شد تعصب حالا کسانی هم یکی این شخصیت‌های زنده حالا به هر حال برخی از دوستان وقتی صحبت از قرآن می‌کنند شما حق ندارید که از علامه طباطبایی عبور بکن علامه طباطبایی خط قرمزه یعنی به هر چی میخوای اشکال بکن تفسیر علامه طباطبایی از قرآن را باید به اصطلاح بپذیریم شخصیت‌ها هستند یعنی باورها باور به یک شخصیت باور به یک شخصیت به اصطلاح چشمم هست و می‌بینم که طرف این شخصیت چه بسا مهم است عصر دین میشه براش اگه به اصل دینش کار کند اینقدر حساسیت نشون نمیده که به این شخصیت به اصطلاح حساسیت نشون میده این اشخاص خوب داریم و خودش یک کسی را انتخاب کردیم گاهی برخی طرفدار یک به اصطلاح رشته علمی از علوم اسلامی هستند مثلا داریم که اگر بخواهیم به هرچی میخوای چیزی بگو مانعی ندارد عرفا چیزی بگیم فوری میگه تو عرفان درست نخوندی بخت یعنی خوب نخوندی چین و دیشب یه بحثی داشتیم به مناسبت من داشتم یک گزارش جلسه دوستان که آره من رفتم پیش یکی از اساتید و گفتم که این حقیقت محمدیه که شما استاد عرفانی برای من توضیح بده و بگو که خوب دلیلش چیه یک چیزی حضرت محمد صلی الله علیه داریم که زندگی کرده و در قرآن توصیف شده شخصیتش به صورت کاملا واضح بیان شده این شخصیت را نباید بگردیم به اندازه ای که توی قرآن آمده شخصیت روشن و واضح است انسان انسان صرفه دو بار اومده که قل انما انا بشر مثلکم درباره اش اومده که بگو من علم غیب ندارم هیچی نمیتونم از خودم دفع کنم من خودم را هم نمیتونم کفایت کنم بگو من خودم را هم نمیتونم به اصطلاح من خوب خیلی شخصیت روشنه متولد شده بود همه چیز کاملا روشنه حالا میگم این حقیقت محمدی که شما میگید موجود ازلیه چیه چیه و خوب استاد خیلی ال نوبتی نرسید که من بهش بگم که خوب حالا یه مسئله ببینید باور دلیل یا دوتا منبع بیشتر نمیتونه داشته پیامبر ظاهر پیامبر فطرت یا عقل پیامبر ظاهرا قرآن و سنت به طرف میگم که خوب یک باوری خردگریز بود یعنی عقل براش برهان نداشت باور داره حرفی درباره‌اش نداشت خب خیلی روشنه که باور نداشته خبر متواتر چون باور خبر متواتر خبر قطعی یا باید آیه قرآن که به اصطلاح این حقیقت محمدیه که تو میگی عقل یک آدمی که اینجا زندگی کرده یه چیز دیگری هم داره که این بوده از قبل و فلان چه داوری نداره یه کسی هم پیدا بشه بگه حقیقت عیسویه حقیقت موسوی حقیقت ها گرجیسیه غیر از این شخصی که زندگی کرد ها یه حقیقتی که از قبل بوده خوب مرگ کسی گفت بهش بگم چی عقل من که در این باره داوری حالا اگر به فرض داوری نداشته جوری که شما میگید نداریم داوری نداشته باشه خب حق دارم من که بطلب کنم بگم آقا یک قرآن بیار برای این همه کاملا واضح و آشکار ازت محمد توصیف کرده قرآن شد توانایی هاشو قشنگ بیانش کرده مبهمی نیست کجا درآوردید حرف نیست حرف اینه که برهان عقلی باید براش بیاری روشن براش بیاریم اگر پیامبر بشری مثل من هست اونم خدا میگه بگو خدا میگه بگو باشه منم می‌خوام دلم میخواد ادعا کنم که یک حقیقت عبدالرحیم استغیر از اینکه روبروتون نشسته یه حقیقتی هم نگفت انا بشر مثلکم من بشری بگو بشری مثل شما هستم میگم که دلیل نقلی ندارم دلیل عقلی ندارم ولی کشف و شهود دارد عرفا آره مکاشفه برای من اثبات شده که یک همچین چیزی هست حبش حداقل اینو میگم که تو مکاشفه که نمیتونی به من منتقل کنی یه جور راهی نیست که مکاشفه برای خودت پس نگهدار و اگر یک کسی گفت من نمی‌فهمم نمی‌فهمم یعنی دلیل براش ندارم بلکه دلیل دارم دلیل بر ضدش دارم چون میگن نه بشر مثلکم دیگه رگ گردن در نزن یه تصنی یک کسانی به فلسفه براشون فلسفه حالا کار ندارم تو فلسفه دوباره متعلقین ملا صدرا اگر کسی بخواد بیاد بگه مثلا حرکت جوهری را من نفهمیدم خوب خشمگین میشن که مثلا رد کردی و گردن در زن به هر حال می‌خوام بگم حالا یا باورهای مختلفی ما داریم که نمیدونی من چرا شکل گرفته شخصیت‌ها رشته‌های علمی چی نسبت به اینها تعصب میورزه یه مقداری تعصب ورزیدن ها را به نظر شما مثلا چرا کسی که رشتش فقهه میگوید که مادر همه علوم فقهه چرا رفیق نباشه که چیزی از دین میمونه گپ اردستان ما یا آخوندی عرض کنم که کاندیدا بود و رای نیاورده بود و یه بنده خدا ساده بود گفته بود به زبان اردستان که رای نیاورد گفت اسلام یعنی اسلام رفت گفتن نه بابا اسلام یک کسی دیگه عارفه اول کتابش نوشته مینویسند اشرف العلو و علوم علمیه که فیلسوف فلسفه داره میخونه او هم میگه بهترین علم بالاترین علم و شما او که فقه میگه معلومه ندونی چه می‌دونی چه جوری زندگی کنی اون که فلسفه میگه میگه چه میدونی که چی چی هست چی چی نیست اون که عرفان می‌خونه میگه شما اگه عرفان بلد نباشی عشق چه میدونی معرفت چه میدونی حالا امثال اینها توحید واقعی اینها در واقع به یه معنای دیگه حرف اینه من آدم مهمیم که متخصص این رشتم من متخصص فقه هم داره در واقع از حریم شخصی خودش دفاع می‌کنه فلسفه خونده آره فلسفه مهم‌ترین علمه بالاترین علمه من فلسفه خوندم تو من فلسفه خوندم عرفان مهمترین به نظر شما یک راننده که یک شخصیت میبره این شخصیتتو بالاش باید بیاره بالاش نبره ها هرچی بیشتر بالا ببره معنیش اینه که من رو راننده یه شخصیت بالاتری هستم پس این آب رشت را بالا ببره یک شخص را بالا ببره یک چی میگن به اصطلاح گاهی هم وحشتناکه که ما به یک نظام حکومتی تعصب ممکنه که کسی که تعصب میورزه یه شخصیت تراز اول باشه میدونی کسی که یه نظام حکومتی را مساوی با اسلام می‌دونه مساوی با اسلام چطور وقتی مثال میزنه که چطور امام حسین علیه السلام شهید شد در راه خب پس در راه تعبیر گاهی اینه که امام زمان هم در راه نظام جا داره که شهید بشه و تعبیر این گونه داریم ما تو ذهنت خیلی حالا من نام نمیخوام ببرم بعد ولی شخصیت فوق العاده بزرگ و به لحاظ چی ولی این نظام سیاسی را که خودش تاسیس کرده یا در تاسیسش نقش داره الان پست داره مسئولیت داره دقیقا مساوی اصل اسلام میکنه و اون وقت هر کس کوچکترین نقدی بین نظام داشته باشه متهم میشه که تو با اسلام مشکل داری و موقع است که میگه خب مرتدم شدی دیگه و مشکلات دیگر هم پیش میاد نه آقا همون یک نظام یه نظام حکومتی همونقدر ارتباط با اسلام ممکنه داشته بنده خدا ساده اردستان ما میگفت که اسلام ممکنه بره ولی اسلام سر جای خودش باشه اصلاح را نظام حکومت را مساوی با این تعصب این تعصبه این عصبیت حالا قبل از اینکه عرضمو ادامه بدم بزار چیه یک دو سه تا روایت در این باره بخونم خدمتتون رو به کار برده و اون سوره فتح آیه ۲۶ جعل الذین کفرو فی قلوبهمیت الجاهلیه اون موقع که اونایی که کافرن تعصب جاهلی تو دلشون چی کرد و اومدن و جنگ و بعد از ماجرای صلح حدیبیه و اینهاست و میگه که به هر حال حرکت‌های انجام دادن و کارهایی انجام دادن یکی دو تا روایت از پیامبر هست من توسعه فقط خلعت ایمان ایمانه تپه عبارت عجیبه کسر روایت از پیامبر از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آدرس من دارم از این کتاب منتخب میزان الحکمه می‌خونم ولی کافی جلد ۲ صفحه ۳۰۸ کتاب کافی و کتاب مهمیه عرض کنم که تعبیر اینه کسی که تعصب بورزه ولی قسمت دیگرش یا نسبت به او تعصب ورزیده بشه نسبت بهش تعصب ورزیده بشه خلاصه بله حلقه ایمان از گردن باز کرده چون کبیر رو ببینید و حالا توضیحش که کسی که تعصب بورزه روشن معنیش چیه معنیش اینه که آقا این شخصیتو پیش من نقدش نکن این شخصیت پاک گل هیچ نه خطا میکنه نه اشتباه میکنه نه حالا پستی میخواد داشته هر مقام حالا بالاترین مقام ولی چرا میگه یا نسبت به اون تعصب ورزیده بشه اینکه ممکنه بگید که اونی که تعصب میورزه خطاش معلومه اما ممکن نیست آره اونم آره اگر اومد امام جمعه تهران و مثلاً با هفته پیش روح ائمه اطهار چی در چی هست و فلان است و گفت و گفت و هیچ صدایی بلند نشد آقا این چرندیات نگو این چرندیات نگو اگه نه ایشون شد اون وقت چی میشه مصداق له آره دیگه کسی که نسبت بهش تعصب ورزیده بشه من جورایی که تو میگی نیستم من نیستم آقا نزن خطا هستم من اشتباه می‌کنم خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه من فوق این خطاب کنم نیستم نقدم کنید اومد مسائل حکومتی من فوق اینکه خطا کنم نیستم کسی که بالاتر از حضرت علی نیست اینجوری با من حرف نزنید با اینجور که با پادشاه و این حرف میزنه نقدم کنید من فوق اینکه خطا کنم نیستم من مسئله حکومت از یه شخصیتی همه جا دیدم که این امام جمعه اون امام جمعه اون شخصیت تعریف تمجید در حد چی بالا میبرند و حرف های اینجوری یکی میاد پخش میکنه که مثلا آخوند میگه که قبل مسئولیتش با واسطه با امام زمان ارتباط داشت بعد از مسئولین بدون واسطه قبلش با واسط بعدش بدون واسطه خوب اون نه بالا نرید تا منم راحت بتونم کنم روزا گرفتم الان دارن تحریم‌هایی به خاطر یک چیزی من باید هزینه بدم که هیچ ربطی به من نداره کشور دیگری تجاوز کرده به یک کشور دیگری روسیه به اوکراین حضرت عباسی من چرا باید هزینه بدم شما به خدا چرا باید از من بدم یا شما بدید چرا ما باید تحریم بشیمچه ربطی به ما داشته چرا باید کشور ما تحریم بشه یک کس دیگری به یک کشور دیگری تجاوز کرده و اشغال کرده چی کرده است علتی داره که کشور ما باید این دیگه مسئله انرژی هسته ای که کلاه بذاره کسی بگه که می‌خوایم انرژی هسته ای رو حالا چند میلیارد یا هزار شده شاید مستقیم و غیرمستقیم هزینه دادیم صلح‌آمیزه و صلح آمیزشم که خب قاعدتاً برق و برقونم که حالا اینجوریه و برخی هم میگن که حالا با همه هزینه‌هاییم که دادین همین الان مثلا دیروز خوندم یک و نیم درصد برق ما از انرژی این همه ما هزینه کردیم مستقیم و غیر مستقیم چند تا کشور باهاش آباد کنیم خب این پول ها را چون بعضی کشورها میدونید برای اینکه تو هتل بیاد و شکل دوچرخه است هم ورزش کنه رکاب بزنه و هم تولید بشه این مثلاً نهارشو رایگان بهش میدن ساعت هم ورزش هم داره برق تولید میشه اگر یه عده مردمی که بیکار وایستادن از همین شکل دوچرخه ها درست میکردیم نصف این پول بهشون میدادیم خرج میکردیم برق ما تولید شده بود برق نبود اینقدر مصیبت بکش نمیدونم آفتاب و خورشیدی و موج و همشو داریم و اوایل هم که مسخرم کردیم که شاه گفته می‌خوام انرژی خورشیدی و اینها بیارم که چه کردیم میتونستیم یک کسی کسی من مجس نیستم که نقد بکنم که بگم آقا بدبخت کردی این همه هزینه یک کشور را تو فلاکت انداختی برای انرژی هسته ای ولی مثلا برقمونه و حالا هم وصیت و پاییزی که هیچ وقت مشکلی نبوده چون نه گرمه و نه سرده و نه ما مشکل برق داریم که زمستون چی بشه و فلان و دیگه چند سال دیگه هم که گاز و امثال اینها دیگه خوب است من له یا نسبتش تعصب ورزیده بشه خود طرف باید بگه که آره این گاهی هم داریم یه روایت دیگه همین شکل که از گردنش حلقه اسلام حلقه اسلام برداشته میشه باز از پیامبر یک روایت ببینیم من کان فی قلبه من خردل من عصبی الله یوم القیامه جاهلیت به اندازه یک دانه خردل مثلا حالا نمیدونم اندازه یک ارزن عصبیت تعصب در دلش باشه تعصب در دلش باشه یعنی یک کسر یه چیزی بی‌دلیل دفاع بکنه بی‌دلی بالا ببرتش که با اعراب جاهلی بله محسوب میشه مبعوثش میکنه خدا باز از پیامبر هست حضرت می‌فرماد که رئیسم منا من ده الی عصبیت از ما نیست از مانی نیست کسی که دعوت به عصبیت بکنه دعوت بکنه که بیایید از فلان چیز دفاع محض کنیم حالا از یه نظام هر کاری کرد اگه ظلم کرده اگر حق انسان‌ها را ضایع کرد هر کاری کرد اما اصل مال چیزی داریم به نام اصل نظام خوب افلاطون یه چیزی داره به نام مثل افلاطونی میگه یک عالم دیگری بوده که عالم مثل مثلا یک انسانی هم اونجا اون وقت خود ماها تو عالم بودیم علم که داریم یاد میگیریم یاد گرفتیم و یادمون رفته یه جایی داریم به نام موسو ما یه چیزی هم داریم به نام اصل غیر از اینکه پیداست غیر از اینکه پیداست یه چیزی هم داریم به نام اصل اینکه پیداست حالا ظلم و ستم و این‌ها ممکنه خب اینه ولی اصلش اصلش عالمه ظلم نمیکنه اصل فرد امثال اینا دیگه به هر حال من ده الی عصبیت هر کس دعوت کنه به سوی یک تعصبی به سوی یک دفاع از چیزی بدون دلیل بدون منطق دفاع می‌کنی برای اینکه حق یافت یعنی یک وقت دفاع میکنیم برای اینکه مثلا اهداف دیگری داره خوب منا من ق علی عصبیت از ما نیست کسی که در راه یک عصبیه یک تعصبی به جنگ در دفاع از فلان چی بیاد توی میدان و چوب دست بگیره مردمو بزنه چه بکنه و کسی که جنگ بکنه در راه عصبی در راه مثلا تراشیدیم که باید از چیزی دفاع کرد دوباره و سومیش و لیس من ما عصبیت و از ما نیست کسی که بمیره در حالی که نسبت به چیزی تعصب بورزه نسبت به یه چیزی مثلا بی چون و چراغ و اینها دفاع بکنیم عرض کنم که بله برای اینکه روشن بشه یک روایت داریم از امام سجاد علیه السلام می فرماید از امام سجاد پرسیده شد که تعصب چیه که اینقدر میگید بده در صبح چیه حضرت می‌فرماد که عصبیت علیها صاحب شرارت قومی خیرا من خیال آخرین جالبه این قسمت یه تعصبی که بده اینه مثال میزنه اینکه برای قوم خودت را از خوبای قوم دیگر بهتر بدونیم برای حزب خودت را خیلی بدای حزب خودت را جناح خودت را از خوبای جناح حزب دیگر بهتر بدونیم بعدای شیعه از خوبای اهل سنت بهتر بدونیم بعدای مسلمونا را از خوبای مسیحی‌ها بهتر بدونیم خیلی خیلی معنا داره‌ها بدای این مثال مثال یعنی شما اگه اومدی و یه جوری شدی که مثلا میخوای رای بدی میدونی آدم شایسته تره ولی چون توی جناح و حزب نیست بهش رای ندادی طبق این روایت دچار اون ستاره روایتم چقدر وحشتناک در مورد تعصب حرف زد ها می‌خوام تو همه زندگیمون ما یه تعالیمی داریم و که میگیم صحبت از اخلاق باور دارم می‌کنم حالا این جنبش بگم چقدر مثلا بی اخلاقیه که من میدونم احتمالا یه آدمی که توی جناح خودمه مملکت بر باد میده ولی دفاع میکنم هر چی هم خرابکاری میکنه بازم دفاع میکنم آخری کنم که بله اینجا نوشته کافی جلد ۲ صفحه ۱۰۸ تو این کتابی که من دارم میخونم منتخب میزان صفحه ۸۴۴ جمع ادامه داره حالا به هر حال شما نگاه بکنید حالا برخی از این روزنامه‌هایی که داریم که از قرار نیست که اگر ملک الموت دست به کار نشه مدیر مسئولش عوض بشه و فقط او میتونه عزل بکنه شما نگاه بکنید خط مستقیم این کسی که توی جناح منه پسر کار بود بخون خوبه و باید اگر غیر او سر کار بود بده بده او هیچ کار خوب نمیکنه یعنی هیچ کار بد نمیکنه حالا مثلا فرض کنیم کیهانی چیزی مثل اینکه تو چیزها اسم نمی‌برم بلکه کیه مثلا حالا مثلا میگم عرض کنم خدمت شما ببینید مقابل فرقی نداره برای نشریه چه وضع ایجاد داشته باشه اگر فردی که مورد میل خودش اوضاع خوبه اگه کسی دیگری سر کار اوضاع بده اگر این اوضاع خورده بد شد و کسی که از حزب خودشه سر کاره مقصر قبلی موثر قبلیان که از گل درست همه چی درسته تو این سه سال که مرحوم آقای رئیس همه چی درست بود خوب بود و امروز رشته که آره مثلا قدر نمیدونند و معجزات چی که تو سه ساله رخ داد دارن این کار میکنن معجزاتی که رخ داد معجزه می‌کنه بله این تعبیر خوبه اینم مکث کنم خدمت تو که من بسیار این شوفرش بیاد بار منفی ولی ببخشید بسیار یه چیزایی میگه از تعصب نیست طوری نیست ولییک نفر کشور خودش را دوست داشته باشه این طوری نیست وطن دوستی یا قوم تا دوست داشته باشی اشکال نداره ان یعین قوم علی ظلم اگه قومش داره ستم میکنه اگه کمک به قوم خودش بکنه این حرفه این عصبیته که بر ظلم کمک بکنه قوم خودش را بر ستم کمک بکنه قوم خودش را بله یک روایتی داریم که خودم طولانیه من از امام علی علیه السلام که ازت می‌فرماد پس اگر چاره‌ای از داشتن تعصب نیست اگه می‌خواید تعصب داشته باشید باید تعصب تان به خاطر خصلت های والای انسانی و کردارهای پسندیده و امور نیکویی باشد که خاندان های شراتمند و بزرگوار و دلیر دلیر عرب و بزرگان و مهتران قبایل در آنها بر یکدیگر برترین خصلت‌ها آره بگو که خیلی مثلا نیاکان من در خونه باز بودن بخشنده بودند چه بودند و من خیلی مواظبم که این از نسل مون قبل نشه من ادامه بدم و خودمون مثلا بخشنده ها بله با خلق های خلق های پسندیده و خردهای بزرگ و مقام‌های بلند و آثار و رفتارهای پسندیده بنابراین برای خصلت‌های پسندیده تعصب به خرج دهید خصلت‌هایی چون نگاه داشته حقوق تعصب به خرج بدید تو حقوق انسان‌ها تعصب به خرج بدید اونجا رگ گردن درد بزنه اونجایی که حق کسی ضایع میشه اونجا رگ گردن و بله نگهداشت خوب و حرمت همسایگی اونجا مواظب باش و پایبندی به عهد و پیمان به عهد و پیمان پایبند باش و فرمان بردن از نیکی‌ها و مخالفت با تکبر و گردنفرازی و اقدام به احسان و نیکوکاری و خویشتن داری از زورگویی و تجاوز و بزرگ شمردن قتل نفس خون ریختن اینا مهمه و ناراحت بشی که چرا این مظلوم حالا کشتشون اعدام شد چی شد اینا حساس باش تعصبتو اینجا بیار اینا جای به اصطلاح تعصبه و انصاف داشتن با مردم اینجا تعصب بورز و بزرگ خوب انسان و فرو خوردن ماشین پیچید یک خطایی کرد برنگرد و حالا مثلاً فحش چی خورده است گاهی تو رانندگی بله فور خوردن خر و دوری از ایجاد تباهی در جامعه این آدرسش عرض کنم خدمت تو نوکم حدیث شماره ۳۷ ۳۸ الحکم شماره ۳۷ و به اصطلاح ۳۸ مدل غربیا بگم ۳۷۳۸ ۳۷ ۳۸ ۳۷۸ عرض کنم خدمتتون که بله بله این آدرس عوضش کنید بی زحمت که نوشتید نهج ال اینی که نوشتید تبدیلش کنید به نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ آدرس‌تر و راحت‌تر شد و بله امام علی بفرما که ان کنتم لا محال متعصبین فتحصبو نصرت ملحوف اگر حتما میخواید تعصب ورزید و محکم بایستید عرض کنم که در راه یاری رساندن به حق اونجا تعصب بورزید و کمک به آدم ستم دیده کمک کردن به مظلوم اونجا جاشه که آدم خشمگین بشه چی بشه فلان و این این هم به اصطلاح تعدادی روایت که می‌خوام بگم چقدر مسئله جدی هست ما بعضی وقت هاست باورهای خودمون را میپرستیم باورهای خودمون را میپرستیم همین باورهایی که داریم بت ماست که کسی حق نداره نزدیکش بشه ما اسم شیعه برامون مهمه اسم اسلام برامون مهمه اسم اسلام حالا دیگه کسی اومد و گفت که این اسلامی که ما داریم مو محتواش باید یه چیز دیگری باشه محتواش عوض شده اون موقع است که ما حساسیت به خرج میدیم حالا من یک سوال می خوام خدمت شما عرض بکنم ما آیا باید تشیع پرست باشیم اینجوری هستیم ما تشیع پرستیم چه جور میشه که تشیع پرست باشیم چه جوری میشه که تشیع پرست باشه آره اونجوری تشیع پرست میشیم اگر یک عالم اهل سنت یک اشکال بسیار واضح به ما بکنه اشکال بسیار واضح به ما بکنه ما نمی‌پذیریم ما نمی پذیریم میگفت که مرحوم مشهورم شده مفهوم آیت الله برقعی که روش حساسیتم خیلی زیاد بوده و اینها و متهم بوده به وهابی گری خوب برخی از این اعتقادات اشکال داشته بله بله عرض کنم خدمتتون که و مثلا همین که با میگه ماشین با آقای فلسفی سوارم کرد گفتم که من اشکال دارم منزوی‌ام چی هستم گفت آیا به منم اشکال داری گفتم آره کجا چه اشکال داری تو مغازه بودم تو بازار تهران سخنرانی اول سخنرانی گفتید امام برگی که از درخت میفته میدونه اگه بردی از درخت بیفته امام می‌دونه آخرش که میخواستی روزه بخونی گفته امام حسین اومد یه جایی تو کربلا اسبش ایستاد هر کاری کرد اسبش نرفت پرسید که اینجا کجاست گفتن نینوا گفتن اسم دیگری هم داره گفت که کربلا گفت پس اینکه شما میگی که برق از درخت بیفته می‌دونه چطور اسبش بیشتر از خودش میدونه بیشتر از خودش می‌دونه حالا اینکه میگم عصبی من مثال زدم شاید تکراری بود چرا کسی زد وهابیت چرا منزوی بشه چرا ما استقبال نمی‌کنیم که خیلی روشنه که این میگه مثل مرحوم آقای صالحی نجف آبادی ایشونم منزوی یه جای دیگری غیر از اون داستان کوزه را باز کرد و آبان نوشید همه چی میدونست که آه مسموم چیه میدونه پس خودکشی کرد بلند نشد دیگه آب جای دیگه نخورده بالاخره میدونستی که کسی که میدونه این آب مصنوعی میخوره یه ظرف توش ریختن میخونه سمتش ریختن میخوره عرض کنم که دو دوتا چهارتاست خیلی روشنه هیچکس زیر بار نمیره شما هزار پیامبر بالاترین شخصیت اسلامه و قرآن میگه بگو من غیب نمیدونم معنیش اینه که هیچی یکی از ائمه غیب نمی‌دونم ائمه یه دونه پیغمبر میدونست که وقتی قرآن میگه پیغمبر حالا که من اومدم و گفتم حالا میخوام مطابق این آیه قرآن ائمه رو نباید بگیم که همه چیو می‌دونن غیب میدونن چه میدونم وهابی شدن هر چند گاهی جمع ها خودم گفتم که ما چند تا فرقه داریم یکیش شیعه است یکیش هم سنیه یکشنبه آبی ولی غیر از این سه تا یه چیز دیگه هم داریم حسنی شیعه‌ای که مایل به اهل سنت یه چیز دیگه داریم به نام سوشنی که مایل به ولی یه چیز دیگه داریم که من هستم آبی هم سنی هم وهابیم همه اینا دیگه آقا به من هرچی میخوای نسبت بدید راحت باشید مطمئن باشید کیک از تو کتاب وهابی ها دیدم اشکالی به شیعه وارد شده و رسید وارد هم رو چشمم می‌زنم هم میام اینجا کتابو می‌خونم ورزش دفاع می‌کنم دفاع می‌کنم اهل سنت یه اشکالی به شیعه کرده و دیدم اشکالش وارده دفاع من میگم دفاع اگر بزرگترین عالم شیعه یه حرفی بزنه که ببینم نامربوطه میان و میگم اینا علیه اهل سنت اینو گفته یک کلیپی دو سه روز پیش من دیدم شادمال سابق خدمتتون که اگر اشاره تلویزیون سخنرانی یک روحانی که زیاد سخنرانی داره من نمیدونم اهل سنت تا پاسخ میدم همش یک دقیقه سه تا دلیل میاره سه تا دلیل ببینید شما یک دلیلش اینهدلیلش اینه که مثلاً آخه اون آیدی که میگه که انما یرید الله اهل بیت در مورد اهل بیت اومده یک دقیقه سه دقیقه یک دقیقه پاسخ گفتن و همه مات شدن علمای اهل سنت این یه جای نقل شده توی کانالی گفتم که یک دانشجوی تو ۳ دقیقه ستش نشون داد جواب این مالکی شافعی حنبلی احمد مالکی و حنفی و چهار نفر تو قرن چندم میزیستند قرن دوم امامای ما تو قرن چندم می‌زیستن تو قرن اول امام علی شما چرا کسی که فاصله بعد از پیغمبر رها کردی رفتید به کسی چسبیدید که مال قرن دوم خب حالا من بهش بگم که آقا اینا این چهار نفر را مجتهد می‌دونن مجتهد و ولی اجتهاد را دیگه ادامه دار نمیدونم اجتهاد میدونم مجتهد می‌دونن ربطی به ائمه نداره حالا اگر من بیام و به شما بگم اولین فقیه شما که فقه استدلالی نوشت تو قرن پنجم شیخ طوسی نوشت ۵ قرن بعد از اسلام نه یک قرن شما اولین فقیهتون آقا ما فقیهامون چهار تا فقیه داریم تو قرن دوم می‌زیستند ولی شما اولین فقیه‌تون که فقه استدلالی مثل ۴ نفر شبیه این تو قرن پنجم نوشت با ائمه مقایسه نکن با اون مقایسه کن تازه حالا یواشکی یواشکی از رو دست ما هم نوشته از رو دست ما هم نوشت یک دقیقه چیکار کردی امام نمیدونیم که اینا فقیه مجتهده قرن دوم اولی که شما کتاب مبسوط استدلالی را نوشته تو قرن پنجم میزیسته پنج قرن ما پیغمبر فاصله داشته می‌خوام ببین اینجوری که ما بنا نیست که همینجوری از شیعه اگر شیعه همین شکلی دفاع بکنیم ما شیعه پرستیم یا از اسلام این شکلی دفاع کنیم ما اسلام پرستیم اسلام بته شیعه بته مادر صورت کارمون درسته حق پرست باشه اصلاً یه قدم بالاتر اگه بنده گفتم به شما که آقا من شیعه پرست نیستم من پرست نیستم من اسلام پرست نیستم من محمد پرست نیستم یک کلمه بالاتر من خدا پرست نیستم من پرستم خدا اگر ثابت شد که حق است سنوری حمایتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یک چیزه که باید روش تعصب ولی حق یعنی خدا که حقه ولی باز هم تو تشخیص هامون تو مساج ممکنه که ببخشید من خیلی زیادی صحبت خیلی متشکرم سلام عرض ادب خسته نباشید انقدر اهمیت داره طرح میکنن بخاطر اینکه واقعیت تاریخ امروز کنار هم هستیم و این موضوع من چیزی رو که میخواستم راجع به در واقع تعصب بگم مسئله انحصاری دیدن خرد چون خود بنده و صحبت‌هایی که توی این سه جلسه اخیر شده مسئله پرده برداری از نقش خرد توی ماجرایی باورمند اصولا چون مسئله حق و حقیقت منتهی شد من لازم دیدم اصولا حقیقت و پرستش حق مستلزم جستجوست حرکت حق خرد قله نداره این غلطی که من فکر قله خرد وجود دارد در ماه ممکنه به یک انتهایی برسه خودش قله نداره خودش یه مسیری است که تا به اندازه ابدیت درازا داره مسئله کی انسان رو در تعامل اجتماعی دچار مشکل می‌کنه زمانی که بت پرستی حاصل توقف جستجو دیگه یعنی ما میخواهیم حقیقت رو در یک چیزی ببینیم مثلا ما میخواهیم حق رو اون عدالت رو اون اعجاز رو در سر ببینیم انحصار خرد چون خرد یک و اثبات منطقی یک مفهومیه که بی انتهاست یک مسئله یک معنی بی انتهاست انسان فرد هر آنچه که ما در زیستمون تجربه می‌کنیم بالاخره محدوده دارد خرد رو نمیشه در فردی دید در نهادی دید خرد ادامه داره شرط پویایی خرد که مانع این تعصب میشه پرسیدن انتقاد کردن مخالفت کردن در برابر چیزی که همه میگن تمامی اونایی که قله شدن مکاتبی که اسم بردین در زمانی که بودند جز اقلیت بودند این اقلیت‌ها ملاصدرا جز اقلیت بودن می‌خواستن اعد حلقه‌های سیاسی و اجتماعی اینا همه تموم شدن در زمان خودشون مبارزه کردن با اون تعصب و بعد از خودشون متعصبین رو پیدا کردن که نذارن با خودشون مخالفت بشه این چرخه معیوب که پرسش که حرکت کردن متوقف می‌کنن و انسان ممکن تمایل داشته باشه به اینکه بگه من تموم شد و این اتفاق که امروز مادرش هستیم میوفته که ما از ترسی که داریم بابت اینکه امنیت فکری مون امنیت روانی مون امنیتی که سالها باهاش اعتماد به نفس پیدا ما مسلمانیم ما حاکم اسلامی داریم ما همه این‌ها رو داریم با یک پرسش از بین نره ما از ترس از بین رفتن از حقیقت تعصب توی همین نقطه طرز اتفاق موجوده و نقطه‌ای که ما فکر می‌کنیم ما به قله رسیدیم و دیگه نباید ادامه بدیم همینو باید حفظ کنیم اهمیتی نداره که ما داریم راجع به چه کسی راجع به چه چیزی صحبت می‌کنیم اهمیتی که چقدر داریم توی مسیر مختلف افراد نیستند حتی عزیز مسئله اون جایگاه پرسشه جایگاهی که ما بدونیم که که در زمین پرسش در زمین انتقاد نسبت به خودش سرزمین نجوم نسبت به خودش چطور رفتار میکنه ما تبعیت در بهترین حالت از اون شیوه می‌تونیم بکنیم وگرنه افرادی که تموم میشن و معنی هیچ وقت منحصر به افراد نمی‌مونه عبور بکنیم خدمتتون عرض کردم حداقلش اینه که این مسیر که قرار میگیریم مسیر نفی تعصب نفی این زوال خرد و خوب مثلا ممکنه در سالیان آینده بسیار متشکر خوب حرف‌های مثل همیشه نکات مثبت و خوب و ارزنده درسته اگر فرمایششون را درست فهمیده باشند هیچ کس حق نداره بگه و درباره هیچکس نباید بگیم که او که قله فلان و در نتیجه من نباید باهاش مخالفت بکنم من نباید نقدش بکنم گفت دیشب به من کی خوب چطور به خودت اجازه میدی که مخالفت بکنی با این همه عالم چه جوری میشه گفتم که اگر قرار باشد من به خاطر شخصیت های که یه حرفی را زدن و ازش دفاع کردن یه باوری را بپذیرم به خاطر شخصیت ها مهم بودنشون یه باور را بپذیرم به نظر شما باور چیه قبول بکنم چون آدمای فوق العاده مهمی معتقد بودن و دفاع کردن اگر بخوام همچین چیزی را می‌پذیرم ۲۰۰۰ سال نوابغ تراز اول اونم پرشمار ما که شیعه امامیه دو در صد جمعیت جهان دو و نیم میلیارد الان نگاه کنید ۲۰۰۰ سال شما فکر میکنید تاریخ مثلاً ریخته بوده آگوستین قدیس توماس آکویناسور آدم‌های اگر قرار باشه که به من بگید که بزرگانی اینجور گفتن به تعبیر ایشون کسانی که به ادعای شما قله را فتح کردن اینا رو گفتن من بپذیرم من باید تسلیم پذیرم چون هزاران عالم تراز اول که زندگیشون مطالعه کردن هم نابغه بودند هم دانشمند بودن هم وارسته بودند وارسته بودند بیماری باشند آدم حسابی بودن این پاپ فرانسیس به لحاظ معنوی آدم کوچکیه به لحاظ معنوی شما اینکه راه میوفته شاید کشور ما وجود نداشته به مصالحی نخواستن بزرگ ولی شما نگاه بکنید کسی یه مرجع ما شیعه حداکثر 100 میلیون پنج میلیون داره پاپ چقدر پیرو داره ۱۰ میلیون اون صحبت است مثلا نزدیک به یک یک و نیم میلیارد پیرو راه میفته متواضعانه میاد نجف بعد میره به دیدار یک مرجع ماها میگیم شعر چقدر مرجع ما مهمه که اوم دیدش ولی کسی دیگه میگه چقدر او بزرگه چقدرچقدر او شخصیت نمیبینه مقام نمیبینه کرده الان قبلاً خب جوون‌ها تو مسیحیت خیلی جوونای خودمون هستن میگن دین و فلان و اینها اصلا قبول نمیکردن الان جوانان زیادی افتخار میکنن به اینکه کاتولیک بخاطر پاپ فرانسیس بخاطر پاپ فرانسیس انصافاً خوب مگه بنا باشه اگر بنا باشه که یک کسی را اعتقاد خیلی عظمت داره یه جمله‌ای رو یه جا گفتم و به اشکال شد دیگه نگو نمیگم الان واقعیت اینه که خوب عرض کنم درستش میکنم جمله ما کم میشناسم کسی که مقام معنویش بالا باشه هم دین من نیست مسیحی الان انسان بزرگ انسان بزرگی انسان‌های فوق‌العاده باهوش نابغه و فوق العاده وارسته مثل ایشون اعتقاد به تجسد خدا دارد اعتقاد به تثلیث دارند مواد بپذیرن استدلال شد که چون این همه چی گفتن تو نباید ضدش بگی بگو ببخشید ببخشید من شاید اصلا یعنی به مناسبت فرمایش شما چیزایی عرض کردم ببخشید خدمتتون این دو تا آیه برای من روشن است یعنی همانطور خیلی ششم و آیه هفتم که ما قبل از پیغمبر و این قوم نظیری نیامده بود یکی تو سوره هستش آیه سوم آیه خب وقتی که امضا نشد حداقل باشه کننده‌ای نیامده بود بنابراین علت اینکه همه ترجمه کرده بودند که قبل از پیغمبر ببخشید سوره یاسین شماره امضا اینجوری که و مسئله اینه که اینها در واقع خود این قوم حالا پیامبر اما خود اینها یعنی مشرکین زمان پیغمبر اینها سوال میکنن قبول داریم و ما هم از قبل گفتیم و اینها ناراحت میشن و اینها اعتراض میکنن و برمیگردند سعی نکردن بفهمن و بعدشم آیات ۷ و ۸۹ ریاضی هم کاملا مشخص است صحبت اینکه توی جهنم بسیار متشکر متشکر که این را یادآوری کردید من یه توضیح هم بدم ببینید یک تکه میخواد بفرمایید اولا این نکاتی که چیزی که فرمودی رفتن و امثال اینها در مورد شان نزول و این چیزهاست درسته شان نزول هیچ اعتباری نداره شان نزول منقول یعنی اینکه بگن این آیه درباره این آمده شاهد که مثلا آیه لا اکراه فی الدین چیه سه تا شان نزول نقل شده کدومشو بپذیرم خیلی نباید بچسپیم همون لحظه قرآن و ببینیم باید چیکارش بکنیم من ازت می‌خوام یه کلمه یه جای دیگه آیا به کار به این معنا به این شکل رفته یا نرفته باشه کلمه خاتم النبیین چند بار تو قرآن به کار رفته باشه من حرفم اینه ما باید ببینیم منطقی قاعدتا یک کتابی که یک حکیم نوشته ربط منطقش روشن باشه من حالا آیه رو میخونم تنزیل عزیز رحیم لیتون ما اون زرا تا انذارم بکنی قومی را که قوم مشهور چی بود انذار ها منظری براشون فرستاده نشد فهم غافل فهم غافلون تا اینجا تقصیر ندارند گناه که نکردم هیچ گناهی نکردن که نفرستاده خوب بعدش لقد حق القول علی اکثره خوب آقایون معنی کردن که قول خدا یا عذاب بلکه کلمه بعدی اینه فه الله پس آرنا ایمان نمیارن چرا چرا ایمان نمیارن غافلن مگه نگفتی غافلم خوب غفلت ازشون وقتی پیامبر اومد چرا قطعا ایمان نمیارند مسئله دیگه آیه ۱۰ آیه ۱۰ علیهم لا یومنون چه انظرشون بکنید چه انظرشون نکنید اینا ایمان نمیارند خوب خیلی ها گوش کرده بودن صحبت از این نکات اینا زیاد دیدم که هست که آیا مشابه این مثلا لقد حق القول مشابهش چند بار تو قرآن اومده چند بار اومده ما اون سره چند بار اومده چه جوری هست نه قضیه قسین آنچه که شما دارید میگید به صورت‌های مختلف خیز چرا اینجوری میچینه منظری برای آب وجدشون فرستاده نشد غافل خدا عذاب براشون تعیین کرده ایمان نمیارن حتما بعدم صبان علیه این آیا اومد یک اشکاله دیگه تنها جاییه که این سیاه را گرفتیم میگه اکثر انسان ها اینجوری اند یه عجیبه اکثر ما داریم ان الذین کفرو آیه ششم سوره بقره که همون اول علیه اونایی که با حق نات دارن چه انظارشون بکنی هیچ مشکلی ندارم از قبل و بعدشم کاملا روشن اما اینجا این اینجا این نیست اینجا شما دارید میگید معنی میکنید خدا نفرستاد نظیر براشون غافل شدن عذاب برشون مقطوع شد ایمان نمی‌آورد سو علیه شبهه اشکال من جدیه خوب به قرآن اینکه دانشمند این جوابش اینه یعنی خود این‌ها رفتن ببینید من بگم اول تو سوره دیگر چه آمده این صورت بخونید سوره اگر شما بیان کردید که خرد ستیزه و من تونستم که یک بیانی بکنم که خرد پذیر باشه حتی اگر به لحاظ ادبی یا با سیاق آیات دیگر مشابه این ۱۰ احتمال باشه که حرف من درست باشه احتمال حرف من مقدمه چون حرف خرد ستیزه ببینید رهاش بکنیم بزار توضیح بدم اصلا من نمیده که یه قوم انظر نشدهامضا کننده اجداد اونایی که حجاز بودند پیامبر سال براشون پیامبری نیامده بود پیامبر نیامده بود فرق داره با انظار نشده بودند هیچ کس نیست که ما اینقدر ببین ببین قضیه اینه آره برای مکه و حجاز قبل از پیامبر اسلام تا مدت طولانی پیامبری نیامده بوده یه سوال دیگه انظر نشده بودند صبر صبر آقا نچسبه او یه داستانی که نمیتونه ربطش بدی او داستان رها درستش کنیم اینو باید درست کنیم شما که نمی‌تونی بگی که یه داستان یه جای دیگه اومده و می‌چسبونم نه نه اینا چیکارش کنم اینکه حتما منطقی حرف زده که نه برخلاف اون که شما بفرماید الا دوتا میگه ما برای آبا و اجداد شما تا گذشته های دور پیامبر نفرستادیم نظیر نفرستادیم یه سوال در چند قرن گذشته از اسلام ۱۴ برا با اجداد ما خداوند پیامبر فرست ۱۴ قرن آباواجداد ما تازه ما با اجدادمون ایران اومده حضرت زرتشت ۳۰۰۰ ساله حالا سوال آیا نظیر برای آبا و اجداد ما اومده یا نه نیامده دیگه نیامده شدیم یا نه آیا نظیر برای آبا و اجداد ما اومده یا نه نیامده آیا انذار شدیم یا نه آره آره این دوتا را قاطی کردند و اون آیا نذیر ما پیامبر نفرستادی هر نسلی بفرستند قرآن می فرماید تو را فرستادیم که بهانه دستش بهانه رو بگیریم نگن که اگه برای خود مای میومد ما چه می‌کردیم دنبال آیه همه جا را که نمیشه که شما این آیات را من مثال برای شما زدم مثال نیست که دوتا آیه میگه ما اینو میگید دیگه جای دیگه که نداریم که معنایی که ما نظیر سوال من اینه آبا و اجداد ما را خدا پیامبر براش پیامبر فرستاده یا نه پس نظیر نفرستاد آیا هیچ خدا میگه هیچ قومی نیست که ما انسان نکرده باشیم میگه اصلا اون آیه که همون جلسه خوندم میگه آدم تقولو یوم قیام هیچ کس حق نداره روز قیامت بگه من غافل بودم به غفلت زدن اینجا این غفلت عمدی که اینجا میگه قافلوناش فرق داره هیچکس همه را ما انسار کردیم همه رو هدایت کردیم هیچ انسانی بهانه نداره مهم نیست که جای دیگر این زرا اومده یا نیامده ولی حق همینه اشتباهی که شده پیامبر آیه قرآن داره می فرماید تو حجاز قبل از پیامبر اسلام قرنا پیامبر نیامد روشنه که نیامده ولی اینو باید جدا کنیم از انسان شدن ابراهیم خلیفه اومده ابراهیم خلیل برای ما پیامبر اسلام کافیه انذار یعنی تلنگر بهمون بزنند توجه مون جلب کنه شدیم دیگه ها این دوتا باید حالا اندازه بیان که دارم بند میکنم شما میگید مشابه اومده تو قرآن که این معنا باشه نیامده باشه احتمال داره که به این معنا باشه که ۱۰ درصد احتمال که داره که ولی آیه را از خرد سه چیزی بیرون میاره یا نه منطقیش می‌کنه یا نه باشه کی گفته که یک چیزی ۱۰ درصد احتمال داره ۱۰ درصد احتمال داره باشه وقتی صورت های دیگر میشود غیرمنطقی و خرد ستیز خوب میگم اینه آره اینه ۱۰ درصد احتمال داره مثلا نمیدونم ها مثلا میشه به کار بره تو عربی یعنی چی ما مجهول هست یا نیست پذیرفتم نه انسان نشد راجع به ما ما انسان نشدیم ۱۴ قرنه برای پیامبر نیامده ما فهم غافلون از پدر و مادرشون چشم و گوش بسته اعمال شان کردارشون آها اینا پیروی کورکورانه کردند و به جز اندیشی رسیدن مشابه پیدا کنم یا نه لقب حق حقه ببینید اولش یعنی ثابت شدن امثال معنی دارم ثابت شده یعنی سخت یعنی صلح شده تسلط پیدا کردند یعنی جز اندیشه و بنابراین صبا علیهم لا یومن بنابراین دو دست آدم داریم که صبا علیه من یومنون دو دسته یه دسته کسانی که با حق نات دارند اینا بسیار کمن ما هم نمی‌شناسیمشون اما یک دسته دیگر هم بشه وضعیت اینه که کسی دین آبا و اجدادیش را و خیال میکنه موس باید مسلمه مسلمه و محال است که یه چیزی خطا کرده باشد اینم زیاده به همین خاطر میگه قول علی اکثرشون اون چنان مسلم شده که عرض کنم که لا یومنین علیه لا یومنون حداقل تا اونجا که من دیدم نسبت به دو دسته به کار رفته به نظر من یک دسته کسانی که با حق نات دارند یک دسته چه بسا این آدم ندارن اما جذب اندیش خیال می‌کنن بنا را اجدادشون بهشون رسیده مسلم مسلم این دسته دوم جرمشون خیلی کمتر از اون اولیها اون اولی میدونه این حقه ولی بهش گردن نمیده این دومی هم خیلی بده ولی پیامبر که حتی پنبه تو گوششون میذاشتن که اصلا نشنوند به نشنوند اینجور هم میشن که بخواد نشنوه به نظر من یه آیه داره این سوره یاسین داره اینو میگه اون نکاتی که شما تو همین کانال خودم افرادی تحمل کردم خوب شد که شما فرمودید نه بعد از تحمل و بعد از چهارم دوستان دوباره می‌شنوند که الان زدم بعد از شنیدن همه حرفا دوباره سر همون حرف اولم هستند منتها عرضم این نیست که مشابه اینا حتما یک جای دیگه داریم نداشته باشیم ولی من آیه قرآن را از خرد ستیزی درش آوردم قول من ترجیح داره یک کسی یا یادم نیست اسمشو سه چهار تا رفته بود گشته بود یکی دوتا ترجمه از آدمای غیر مشهور آقای چیه تبریزی ترجمه رو فرستاده بگم من در اختیارم نبود ولی او کسی پیدا هم کرده بود ترجمه مشابه این شده و ببخشید خیلی ممنون از باورها به دلیل عدم آگاهی باور غلط میشه از مولانا چند بیتی بخونم که یک مقداری لطیف بشه جلسه حتما داستان پیل و در خانه تاریک عرضه آورده در کجا اتاق تاریک بود مردم نبود اندر آن تاریکی اش کف میسوخت آن یکی را کف برخوردو افتاد گفت همچون ناودان است این نهاد آن یکی را دست بر گوشش رسید پایش به سود او شکل پیر دیدم چون عمود آن یکی پشت او بنهاد دست خود این پیر چون تختی کرد هرجا از نظر گه گفتی مختلف در کف هر کس اگر شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شد صحبت های آقای دکتر حضور همه عزیزان در حاضر در جمع حاضر در فضای مجازی تشکر میکنیم.