رهایی از زنجیر برهان‌نماها

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

بحثمون اخلاق باور هست و جلسه نهم مون عنوانش رهایی از زنجیره برهان‌نماها ما در جامعه مون به ویژه شیعه مقصودم از شیعه، شیعه کنونی است چون من چند روز پیش یک مناظره‌ای داشتم هنوز پخش نشده درباره علم و عصمت ما و پیامبر اون وقت اونجا یه نکته‌ای را اشاره کردم و اون اگر اونی که اگر شیخ صدوق علیه رحمه الان بود و مسئولیت حوزه علمیه قم را داشت حوزه علمیه قم را تعطیل می‌کرد کلاً چون کسانی را که او قالی به حساب می‌آورده اهل قلوب به حساب می‌آورده و از قم اخراج می‌کرده شیخ صدوق کسانی را از قم اخراج کرده اینا عالین اهل قلوبن اون وقت اونها اینا خود آلمان قبول دارند خود آلمان الان قبول دارند که کسانی که شیخ صدوق اخراجشون می‌کرده کمتر قالی بودند تا الان ما یعنی اعتقادات شان ملایم تر است الان ما بوده شیخ صدوق که زمانشم نزدیک به زمان ائمه اطهار هست قرن سوم و چهارم به هر حال یه همچین باوری داشته و خیلی و خوب جنبه‌های مختلفی که حرف زده به هر حال با غلو خیلی مبارزه کرده ما یه باورهایی به ویژه شیعه داره امروز که واقعیت اینه که هیچ دلیل و برهانی براش نداره نه دلیل و برهان براش نداریم بلکه اگر یک ذره منطقی عمل کنیم می‌بینیم که ما برهان علیهش داریم یه مسئله دیگری برهان علیهش داریم آره بعد از باورها یعنی بسیاری از باورهای رایج ما اینگونه است این روزها من با یک مشکل جدی روبرو هستم و اینکه کاملا برام مشهوده که آقایون میدونن که برهان ندارند برای این باورهاشون میدونن اینقدر برام مشهود نبود که خودشون می‌دونن که با برهان ندارند حرفی برای گفتن ندارند من علنا گفتم اعلام کردم که من نظام باورهام اسلام شناسیم با آنچه که الان مشهور و رایجه مشترک لفظ خیلی دعای یعنی مثل شیر بیابان و شیری که تو کاسه است و اینقدر فرق داره شیر گاو که تو کاسه است و میخوریم و شیر درنده‌ای که تو بیابانه هر دو اسمشون چیه اسلامی که من میگم با اون اسلامی که رایجه این تشیعی که من میگم با تشیعی که رایج است اینقدر فاصله داره صرفاً مشترک لفظی میگم که خوب من جنبه‌های مختلف باورهام را تقریبا دیگه الان بیان کردم بعد دیگه دارم خیلی شما اگر حرفی برای گفتن دارید من اعلام آمادگی کردم که بیاید و ما که شما به لحاظ علمی ما را قبول ندارید بیاید تو مناظره و ضربه فنی کنید ۳۰ ثانیه ضربه فنی کنید یه آدم عاجز و نشون بدید دیروز جلسه داشتم توی دادگاه ویژه روحانیت خاص تو قانون ما چیزی به نام دادگاه ویژه روحانیت نداریم همین قانون ما هم اصلا قانون نیست یه جزیره خودش میگم که آقا اگه دادگاه یه احضاریه حداقل بفرستید تلفن میزنه که بیاد آدرس آدرسم احضاریه دفعه قبل مجبورشون کردم بفرست ولی دیروز دیگه بدون احضاریه تلفنی رفتم بهش گفتم که من برای این اومدم که میخواستم از خودم بزنم وگرنه نمیومدم حالا کار ندارم حرف‌های زیادی رد و بدل شد ولی بهش میگم این چیزایی که تو با ممد بحث می‌کنی اهلش نیستی که اعلام آمادگی کردم اصلا من مجرم کسی که تقلید یک انحراف در دین گفتم دیگه حالا میگم بازم تکرار می‌کنم همه پهلوان دارید توی قم یکیشون بفرستید تا ضربه فنی کنه منو به جای اینکه من را ببرید توی یک اتاق طلبه جوانی بچینه جلو من و با من بحث کنه که هرچی بخوام خوب ببینم نمیشه اصلا باهاش حرف زد خب به جای اون مجازاتم این باشه که من را برام خودم الان میگم تا این صدا پخش بشه آقای دادگاه ویژه روحانیت مجازات من اینه که ۲۰ تا مناظره با هر کس شما گفتید بیست تا مناظره طرفو شما تعیین کنید و پخش بشه و رسوا کنید منو که حرفام بی منطق و چی هست به هر حال حاضر نمی‌شن و نمیان یا کاسیان اگر میاد به هر حال ۱ می‌خوام بگم باورهایی داریم که برهان خلافش داریم در یک منزل در دفتر یک مرجع تقلید که خود مرجع تقلید نشسته بود روضه خونی که داشت میخوند گفت که بودم اونجا گفت که روز عاشورا فرشتگان می‌خواستن بیان کمک امام حسین از خداوند اجازه گرفتند و خداوند فرستادشون کمک امام حسین ولی نیم ساعت دیر رسیدن وقتی رسیدن به اصطلاح کار تموم شده بود خوب یک کمی به هر حال این خدایی که اینقدر نمیتونه محاسبه بکنه و نیم ساعت دیر می‌فرسته نمیتونه خود جهان اداره کنه اینکه نمیتونه مدبره عالم باشه اجازه میدید تا یکدیگر جاش بگذاریم و شاید او بهتر بتونه این کاره نیست این کاره نیستی خدایی که بعد جالب بود برام که حالا یه مقداری گفتگویی پیش آمد آقازاده اون مرجع دو روز بعد گفت آقا چی میگید خر در همین باره خبر صحیح داریم خبر آره خبر صحیح داریم خب داشته باشیم خبر واحدی آقا عقل یه چیزیه خدا بالاخره خلق کرده برای یه چیزی شما بالاخره یکی از منابع دینه یعنی چه خدا به اصطلاح تنظیم بکنه و وقتش را خورده با خبر واحد شما به اصطلاح همه چیز خدا را زیر سوال می‌بریم و دیگه چون خبر خبر واحد داریم خبرش صحیحه پس باید بپذیریم که خدا نمیتونه تنظیم کنه حالا شاید ساعت و اینا دست خدا نرسیده مثلا به هر حال یک وضعیت روبرو هستیم که ما باید یه همچین باوری را من باید و بگم که این نمی‌تونه خدا این گونه باشه خدا نمیتونه این گونه باشه بحث کنیم داشتیم یک جلسه‌ای بحث می‌کردیم به یک حدیثی رسیدیم در باب امامت درباره امام علی که نسبت میداد به امام علی که امام علی کاری کرده به یک خانمی از مثلا خوارج و اینها اومده بود خدمت امام علی و اختلافی داشت با شوهرش امام علی هم حکم کرد به سود شوهر اون زن برآشفت و یک ناسزایی به امام علی گفت امام علی برگشت و یک چیزی بین زن گفت که اصلا من نمیتونم بگم اصلا نمیتونم به زبان بیارم تو کتاب بحارالانوار اومده این تو بحارالانوار اومده اینقدر سخیفه این حرف دوتا روایت شبیه هم داریم که یکیش مطابق یکیشه امام علی این کارا کرده باشه این حرفا زده باشه باید هرجا بشی مطابق یکیش باید تعزیر سابق یک کشور تعزیر بشه باید حد جاری بشه میگم گفتم آب این نگید نه بر اساس این روایت این گونه امام علی را داوری نکنید امام علی که حرفی بزنه حرف زشتی بزنه که حد داشته باشه که نمیتونه دیگه امام باشه که فکر میکنید حالا تازه اون سطحی که میگم ما داشتیم بحث می‌کردیم سطح نسبتا خوب به یه روایت استناد می‌کردن روایت داریم امرنا ائمه گفتن پیچیده است داوری کنید پس باید بپذیریم روایت پس باید بپذیریم که امام علی ناسزایی گفته که مثلاً وحشتناکه باورهای رایج ما عمل بلا استثنا از روایات این گونه گرفته شده از روایات این گونه گرفته شده عبارت این شکلی اون وقت میگیم که ما حدود ۲۰۰۰ تا روایت داریم درباره تحریف قرآن ۲۰۰۰ تا روایت درباره تحریف قرآن حالا زیاد بود شما میگید تمام این روایات جعلیه آره منم میگم جلی ولی اوضاع روایت ما به گونه‌ای بوده که می‌شده ۲۰۰۰ تا توی جعل بکنی و پس اوضاع این گونه بوده که می‌شده در باب تحریف قرآن ۲۰۰۰ داره روایت جعل بکنی و جا بزنیم اعتبار داره بقیه‌اش چقدر اعتبار داره اگه شده ۲۰۰۰ تا جا بزنید بقیه اش هم با تردید نگاه کنید من اصلا نمیخوام درسته که بنده تو نظام اعتقادیخردگرای قرآن محور خردگرای قرآن محور یعنی در نظام اولاً خردگرا هستند به عقل را پایه و اساس قرار میدن و در پیامبر ظاهر وقتی میرسند محور میشود قرآن و حتی بیش از این جلو میرن که بگم روایتی که مخالف قرآن هست کنار بگذارید نه تو خیلی چیزها می‌گویم که چیزی که در قرآن نیست کنار بگذارد اونی که روایتی که خلاف قرآن هست باید کنار گذاشت خود روایات هم زیاد اومده در این باره روشن است که اگر متن قرآن روایتی به اصطلاح آقایون من زمین نمیدونم روایات را یعنی ذناور نمیدونم خودم ولی شما میگید روایت زنی خب روایت زنی به قول شما اگر با قرآن ناسازگار بود روشنه باید کنار گذاشت اما یه نگاه دیگری باید به قرآن داشته باشیم قرآن را قبول کردی باید دوتا ویژگیش را از خود قرآن قبول کنیم این دوتا ویژگی را وقتی که خود قرآن برای خودش میاره دو تا ویژگی را خود قرآن برای خودش میاره که این دوتا ویژگی باعث میشود که پذیرشش خیلی تاثیر داره و ما می‌تونیم با ای به کمک این اون وقت یه روایاتی را که حالا گوناگون که باور ما براش مبتنی هست و ما ازش گمان میکنیم گرفتیم اینها را به اصطلاح به اصطلاح از صافی بگذرونیم و اصلاح بکنیم باورهامون را دوتا ویژگی قرآن یکی اینه که خودش می‌فرماد تبیان کل تفسیر کلش هر دوشو داریم کل شی و تفصیل هم همه چیز را داره تفصیل همه چیست و هم تبیان بیان همه چیز بیان همه چیز تو قرآن اومده تفصیل همه چیز در قرآن پس قرآن حالا اینو باید معنی کنیم تفصیل کل شهر یعنی چی دیگه ویژگی ویژگی دومی که قرآن برای خودش میاره کتاب مبین آشکار پیچیده نیست قابل فهممه خوب کل شیعه معناش اینه که حالا بحث های زیادی شده یک عده اونور افتادن که میگن فیزیک و شیمی و کیک زرد و نمیدونم انرژی هسته‌ای پزشکی و دبو این‌ها رو هم باید از قرآن گرفت که این حرفه نه قرآن وقتی میگه تبیان کل شی یعنی هر چون کتاب هدایت به سوی رستگاریه هر چی که مربوط به هدایت و رستگاری انسانه پیش آمده تو کتاب هدایت به سوی بستگاریه ولی از اون طرفش هرچه در رابطه با هدایت و رستگاری هست باید تو قرآن اومده باشه غیر اونو نخواه از قرآن پزشکی طب از قرآن نخواد ولی آنچه که مربوط به هدایت و رستگاری باید حالا سوالم از آقایون حوزوی این خیلی ساده ای هست که شما این امامتی که بیان می‌کنید مهم‌ترین باور شاید شونه به شونه خود خدا شناسی بزنه این امام مرتیکه بیان می‌کنه شما نمی‌تونید بگید که من شنی برای امام قائل هستم که قرآن مجید برای هیچکس قائل نشدی مسئله مهمیه اون قضیه مبین بودن را به این جهت کتاب آشکاری بنابراین شما به من نگید که برا فهم قرآن نیاز به روایت دارم روایت کمکم می‌کنه که قرآن بفهمه قرآن کتاب خودش میگه کتاب مبین کتاب آشکار فهم قرآن نیاز به روایت ندارم و فهم قرآن یا به تعبیر یه خورده فنی تر بگم شایدم عرضم تکراری باشه این جمله قرآن مجید برای سیر به روایت احتیاج نداره یه جاهایی برای تفصیل تفسیر نیاز به روایت نداره یعنی آشکاره ولی یه چیزهایی هست مجمل آمده توی قرآن تفصیلش در روایت اومده مثلاً نمازو گفته بخون نگفته نماز صبح چند رکعته نماز ظهر چند رکعت سجده چه جوریه چه جوری اینا اینا تفسیر تفسیر نه قرآن برای تفسیرش نیاز به روایت نداره آشغال ولی ادعای اصلیم اون قسمتشه و اونی که اگر ما پذیرفتیم که نمی‌تونیم نپذیریم خود قرآن می‌فرماید که تفصیل کل شیعه و تبیان کل شی آیا شما می‌تونید بگید که مهم‌ترین باور که خدا شناسی اینجور که شما بیانش میکنید تو قرآن مجید نیامده مقصودم این نیست که نام امام علی نیامده ها اون نیست تعیین امام نیست شان مانده امام چه کاره است امام چه کار است به نظر شما توی اعتقاد رایج شیعه کنونی امام چه کار است همه کاره همه کار نه مطلق مطل عرض کنم خدمتتون که همه کار است حتی اونجا که نمیگید شما میگید زیارت جامعه را که قبول داریم که تو زیارت جامعه تو خلقت تاثیر داره تو تدبیر عالم کس تو روزی تاثیر داره روزی دهنده است مدبر عالم هست بعد از این عالم حسابرس است فلان اشکال ساده که بخوام بگیرم اشکالات ساده میگیرم علینا حساب ها قرآن حسابکم ولی اونجا میگه ای خلقه علیکم و بازگشت خلق به سوی شماست و حسابشون هم بر عهده شماست خوب ساده میگم تویی که با قرآن نمی‌سازه صریح ضد قرآنه اما جدا از قرآن این ائمه مخلوق هستند یا نیستند مخلوق هستند یا نیستند مخلوق یا اون وقت برگشت مخلوق و مخلوق یعنی چه یاب الخلق علیکم یعنی ائمه اطهار بازگشت خلق یعنی مخلوق باز کرد یعنی چی بازگشت یعنی چی یعنی جایی بودی اومدی برمیگردی بازگشتنی مگه ما از مخلوق شما میگه نمیگ مخلوقا میگه ما از ائمه اومدیم که به سوی اونا برگردیم ائمه مثل ما مخلوقند می‌خوام بگم اصلاً بحث نمی‌خوام بحث ساده عقلی بحث ساده عقل پیش پا افتاده جدا از اینکه ضد قرآنه بازگشت یعنی ما بودیم خوب شما میگی خلق بازگشت مخلوق به سوی شماست شما خودتون مخلوق نیستید بازگشت مخلوق به مخلوق یعنی چه یعنی مخلوق میگه از مخلوق اومده میگه همه خلق از ائمه اومدن که برگردن به سوی او فکر می‌کنم به بچه این را میفهمه همین را دارم عرض میکنم خود اونا جزء خلقن یا خلقه معنیش اینه یا خلقه بازگشت مخلوق به مخلوق فقط یه دیوار نمیتونه اینطور حرفی را بزنه بازگشت مخ باید یه تختش کم باشه مخلوق و مخلوق که در یه سطح مگر مخلوق از مخلوق آمده که مخلوق از خالق آمده بازگشت معنی میده ولی بازگشت مخلوق به مخلوق اصلا نمیگم اصلا معنا نداره بی معنیه جمله به قول غربی ها مثلا میگن که مثلا جملات متافیزیکی خدا وجود دارد چیزی که قابل اثبات یا ابطال تجربی نباشه مثالش اینه خدا وجود دارد مثل اینه سه شنبه سرخ است شما از سه شنبه سرخ است چی میفهمی سه شنبه صبح است که شما دارید میگید یه ذره روش تحمل کنید این جمله این جمله مساوی سه‌شنبه سرخسته این جمله مساویه اینو می‌خوام بگم برهان نما که میگم میخوام پشت یک همچین چیزهایی ایستادن استدلالشون اینه یابالخلقه الیهم اون وقت میگه اینام که مخلوقن بازگشت یعنی چه خلق است خلق گرفته شده که برگرده به خلق مجبورم که بگم که آره سه تا دیوانه توی دیوان خانه‌ای بودند و ادعا داشتند که ما را بیخود اینجا آوردند ما به اصطلاح عاقلیم و بیخودی ظلممون کردن توی دیوانه خوب بیار یه امتحانی ازتون میگیرم و میبینم که عاقل هستید یا نه به اولی گفت ۴ ۴ تا چند تا میشه قفل میشه ۸1 گفت این حالش خرابه ببره به دومین گفت که چهار چهار تا چندتا میشه گفت میشه سه شنبه گفت اینو ببرید احتیاط یه زنجیری چیزی هم دیگه چهار چهار تا سه شنبه این اوضاعش خرابه به سومی گفت کهمشکلی گفت ببخشید من دچار عذاب وجدان شدم چرا گفت من چون تقلب کردم چی تقلب کردی گفت من ۸۱ منهای سه شنبه کردم شد ۱۶ من اولی که گفت ۸۱ دومی که گفت سه شنبه ۸۱ منهای سه شنبه شد ۱۶ و من از اینجا کشف کردم پس تقلب کردم می‌خوام بگم برخی از استدلال‌های ۸۱ منهای سه شنبه است ۸۱ منهای سه شنبه یابالخلق بازگشت خلق به سوی خلق این مجموعه باورهایی که دارید یکی یکی بزنید که میگه دهه اطهار حسابرسند ائمه اطهار حسابرسن حسابرید به اونا اون وقت میگید بازگشت بحثمم فقط این نیست که ضد قرآن نشون دادم که به صورت کاملاً آشکار خ به صورت کاملا آشکار خرد ستیزه شما به من نگید من که از مشکلاتی که داریم اینه میگن اگر به این وضوح خرد ستیز هست این همه عالم چطوری متوجه نشدن آقا خوشبختانه من یکی به یک چیز عادت کردن چون ادیان دیگر را هم دیدم به این عادت کردم که بپذیرم که ممکنه صدها هزارها عالم ادیان مختلف را آدم میبینه یه جاییم گفتم که یه قرار باشه می‌گفت از دوستانم طلبه میگفت که چطور علامه فلان و فلان و فلان متوجه نشدند تو متوجه شدی گفتم که اگر قرار باشه یه باوری را بخاطر اینکه چی چی گفته بپذیرم حتما تلیس را می‌پذیرم حتماً تثلیث را می پذیرد تثلیث مسیح چرا ۲۰۰۰ سال نوابغی که قائل به دست شدن نوابغ آدمای فوق‌العاده فوق‌العاده و نابغه قائل به تثلیث شدن چند تا هستند چند تا هستند عالمان مسیحی فوق العاده که حتی حالا مثلا قرن سیزده حتی در عصر جدید که فلسفه جدید غرب اومده این اندازه تحول به وجود اومده بازم یک گروهی هستند که مثلا توماسی های جدید خوانده میشن تو همین عصر جدید پوماسی‌های جدید راه‌هایی که برای اثبات وجود خدا ایشون مطرح کرده ۵ تا راه آورده خب مثلاً چقدر بهش توجه میشه اندیشه‌های دیگرش تو زمینه‌های مختلف است من باید کون توماس آکویناس قائل به تثلیثه و صد تا دیگه مثل توماس شما میتونی استدلال بکنی که تو فهمیدی ۱۰۰ تا مثل توماسکو ایناست نفهمیدن استدلال کجاش ایراد داره استدلال ایر حق را امام علی یه جمله کوتاه حق را بشناس نه اولش اشخاص را و بعداً هرچی گفتن حق گفتن دنیا دارم میگم دنیا پر از حرف پرت و پلا هست تا عالمان تراز اول زدن دنیا پر از حرف مردم بلا هست که نوابغ زدن نوابغ گفتن بنابراین هرگز استدلال کسی نکنه که این همه عالم چطور زیارت جامعه کبیره را می‌خونن و دفاع می‌کنند همه اون‌هایی که تو حوزه هستند همه دفاع میکنن همین الان به یک کسی بگم که آقا شاید صدم بهشون برسه انجمن اسلامی مهندسین تا مناظره کنیم و بنده اثبات بکنم که ببینم شما منو ضربه فنی زیارت جامعه کبیره هرگز نمیتونه سخن امام باشه جعل و جعل ناشیانه است مثلا مثل کسی که خواسته بود پول تقلب کنه چاپ کنه مثلاً اسکناس ۷۰۰۰ تومانی چاپ کرده بود ها میشه رفته تقلب کرده اسکناس ۱۰ هزار تومانی ولی ۷ هزار تومانی که نداریم ۷ هزار تومانی کسی جعل بکنه کم باشه و آره که برخی از این چیزهایی که جعل کردن اسکناس ۷ هزار تومانیه به اصطلاح جالبه که آقایون میگن خیلی خیلی توش حرف‌هایی داره که هم با قرآن نمی‌سازه هم با عقل نمی‌سازه من یکیش واضح یه جمله یک جمله یه جمله‌شه یاب الخلق علیکم با قرآن نمی‌سازه چند تا آیه داریم که یکیش اینه که علینا حساب کنکم ولی آیه یا انا لله و انا الیه راجعون و آیات اینگونه خیلی زیاد داره ولی بنده دارم میگم به وضوح یه ذره عرض کنم خدمتتون که حالا من اگه بخوام بشمارم باورها را ببینید یکی از باورهای که بسیار لطمه زده باور شفاعت باور شفاعت خیلی چرا چرا میگم لطمه میزنه برای اینکه به اصطلاح اگر انسان خیال بکنه راهی برای رستگاری غیر از عمل وجود داره وحشتناکه اون موقع است که میگه هر عملی انجام دادم راه دیگری ها یک راه مخفی هست که منو از اون راه مخفی می‌برند خوب شما ببینید که حالا این مبناش کجاست بر اساس چیه این را الان شیعه معتقد است که اهل نجات به عزایوم بپرسیم میگه شیعه مثلا قلقلکش میدن ولی قیامت بالاخره چیه بهشت میره حتی اگه عملش فاجعه آمیز باشه البته اونا میگن که غیر شیع اگر فوق العاده مخصوص ماست و برای ما ساختن برای ما دو درصد نمایش کوچه باغ کوچکی که حالا مخصوص ما شیعیان ساختن ۸۸ درصد ۹۸ درصد مردم دنیا قرآن گفته نگفته جنت ارضه السماوات والارضا گفته جهنم ارضه السماوات والارض آیات شیطانی که اعمالمون هم میبینید چه جوریه فارسی هم که اونجا زمان عرض کنم خدمتتون که خوب این معضل یک اگر ملاک بنده که دارم ادیان را می‌سنجند مهم‌ترین ملاکم اینه که رستگاری شناسی یک دین یا یک کتاب چقدر خردمندانه است جو کلید رستگاری شناسی کلید فوق العاده مهمه دین را اینگونه تعریف می‌کند تعریف کلامی برنامه خدا برای رستگاری انسان اصلا دین اینجوری تعریف میکنم برنامه خدا برای رستگاری انسان پس رستگاری کلید اگه این رستگاری خردمندانه باشه کل دین خردمندانه است اگه خردمند نباشه همه دین خراب میشه نه دین خراب می‌شه هم دنیا خراب میشه هم آخرت خراب میشه اگر این رستگاری شناسی خراب شد کل دین فاسد می‌شه فاسد می‌شه خراب می‌شه به قول دین میشه عاملی که همه جامعه را فاسد می‌کنه به قول شاعر غربی من توی کتابی که ترجمه میکردم اونجا بود این شعر درآورده بود می‌خواستیم را توصیف بکنه میگفت اما اگر فاسد بشه از علف هرز بدتره زنبق آره فاسدگر شد بدتر از علف هرزه دین را به گونه توسعه به زنگاهی که ممکنه دین فاسد بشه لغزشگاه اصلی دین رستگاری شناسی بخوام یه جمله رو تو همه ادیان پیدا بکنم با او بالای بالا بنویسم کوتاه را می‌نویسم به من بگن بهترین جمله را تو رستگاری میگم اساس مهم کلید رستگاری شناسی جمله ادیان بهترین این جمله رو می‌نویسم و ان لیس لسان الا ماساق و ان لیس الان برای انسان غیر از اون چیزی که خودش سعی و تلاش براش کرده هیچ چیز دیگری نیست این جمله کاملا عقلانی کاملا بر اساس هیچ چیزی شانسی نیست چیزی اتفاقی نیست هیچکس فکر نکنه بر اساس اتفاق و شانس و مسائل دیگر هیچ نجات و رستگاری غیر از سعی و تلاش انسان وجود فقط سعی حالا آیات دیگر داریم مکتسبت شیعه متولد شدی شانس آوردی چی هستی نه نه رستگاری شانسی نیست رستگاری شانسی نیست صحیح و تلاش اونیم که خانواده غیر شیعه متولد شده اگر سعی و تلاش داشته باشه توییم که تو خانواده شیعه متولد شدی اگر سعی و تلاش نداشته باشی خبری نیست نه بهشت را برای شیعه نوشته خدا غیر شیعه هر آدم حسابی باشه هر کس به اصطلاح آدم درستیکردارش به اصطلاح خوب هرچی باشه خوب رستگارین شناسی قرآن مجید را که من میبینم چرا نظام الهیاتی قرآن مجید را کاملا خردمندانه نمی‌دونم عامل نقطه اولی که میگم میگم رستگار شناسی قرآن مجید کاملا عادلانه است هیچ کس بی جهت به اصطلاح مجازات نمی‌شه به دوزخ نمیره و هیچکس هم بی جهت همه کسم همه اختیارش دست خودش همه کس دست خودش همه انسان‌ها هم می‌تونن خودشون را رستگار بکنه آره دیگه هر کس تلاش بکنه در راه حقیقت رستگار می‌شه خیلی شسته رفته قشنگ زیبا و یه آموزه تو شیعه اومده کل ماجرا را میرم سراغ قرآن مجید می‌بینم که آیات متعددی میگه که شفاعتی در کار نیست اصلا شفاعتی در کار نیست خدا شفاعتی قبول نمیکنه معنی چی چرا به یک کسانی اذن شفاعت داده شده من تردید دارم که معنیش این باشه اگه به خودم باشه اینگونه میگن میگه من چه کسیه که بدون اجازه خدا شفاعت بکنه معنیش این نیست که با اجازه خدا شفاعتی در کار هست معنیش این نیست خدا که به کسی اجازه شفاعت نداده من جمله را یعنی ازش این منزل اینو برعکس مشهور معنی میکنن منزلذی یشفع الله به اذنه اینجوری معنی میکنن چه کسی بدون یعنی یه کسانی را خدا اسم بهشون داده که شفاعت کنن مگه چه کسیه که بدون اذن خدا شفاعت میخواد بکنه خدا که به قصر شفا آره ابراهیم خلیل برای کی می‌خواست شفاعت بکنه استغفار بکنه چی بکنه پدرش همینجا رو می‌خوام بگم چون ما دیگه قرآن را خود قرآن را عالمان چی میگن ابیذر آقایون میگن که مقصود عموشه چرا خوب عموش میگفت عموش چرا گفت پدرش آخه چرا مگه میشه عمو میگن چون باید جد اجداد پیامبر تا باید غیر مشترک باشند چون باید اجدادشون چی باشه باید بکنیم بالاخره قرآنی خودمونه ویراستاری بکنیم که یه جاهایی مثلا خدا کرده اصلاح کنیم قرآن را اینقدر اختیار داریم عرض کنم خدمتتون که عرض کنم خدمت کم گفته عرض کنم خدمتتون که توسط ببینید ابراهیم پدرش شفاعت بکنه آدم بعدی از قرآن بخوام بفهمم که شماره کردید به نظر من دلالت نداره حداقل بگم احتمال یعنی جمع کنیم که گفته هیچ شفاعتی در کار نیست آخه یه آیاتی میگه هیچ شفاعتی در کار نیست این آیه میگه من الانده الا به اذنه اگه بخوام جمع کنم از کجا شما گفتید ائمه اطهار از کجا درآوردیم اینکه قرآن نفرموده که فرض کنیم قرآن مجید فرموده یک شفاتی به یک کسایی اذن داده شده فرض کنیم اینو گفته شده شما از کجا در آوردید که به اصطلاح ائمه اطهار از سمت از کجا این را ائمه اینا از روایت باید که میریم روایات که گفتن که خیلیا می‌تونن شفاعت کنن از جمله مومنین مومنین می‌تونن شفاعت کنند قرار شد مومنین شفاعت بکنن که دیگه یه چیز ویژه نیست که مومن هر کسی شهدا می‌تونن شفاعت کنن کی میتونه شفاعت کنه پس اینکه یه چیزی ویژه‌ایه ائمه روایات تو روایات اینجوری اومده این پس چیه از قرآن چیزی نمی‌شه من از قرآن می‌فهمم که شفاعتی در کار نیست بر اساس روایات شفاعت هست بر اساس روایات که هست که میگه مومن می‌تونه شفاعت کنه پس یه چیز امن است ائمه اطهار ویژه ائمه اطهار نیست که مختلفی میگه میتونه شفاعت بکنند شما که میتونه این نشد که شما تصویبیدید و گفتید وقت یه مسئله از همه حرفام برمی‌گرد دست برمی‌دارم فرض می‌کنیم تو قرآن اومده که مخصوص ائمه آیا شفا باید انسان الاسان یک اصل قرآنی برهانیه همه عقل میگه هم قرآن مجید فرموده یعنی الان بعد از اینکه کاملا عقب نشینی کردم فرض کردم قرآن اومده فرض کردم روایت اومده عقب همه اینها حالا معنیش یعنی چه شفاعت هر چی میخوای بگی بگو ولی باید با آیه خیلی تاکیدیه این جمله ناسازگار نباشه که عقب نشینی کردم لها ما کسبت وعلیها مکتسبت شیعه بودن با چه دلیلی میگی عشق یک جلسه چند جلسه قبل عرض کردم که چند تا آیه میگه برهان بیارید در باور دلیلتون چیه رستگاری شناسی و قالو لم یدخل الجنه الا من کان هداتو برهانکم این کنتم صادق بهشت نمی‌شه یهودیا گفتن مگر کسی که یهودی باشه مسیحیا گفتن مگر کسی که مسیح باشه بگو برهانتونو بیارید دلیلتون همین که یه آیه قرآن را الا به اذنه اومدید و برخلاف اون چند تا آیه که میگه که شفاعتی در کار نیست کرد بعد رفتی سراغ روایات روایتم که میگه مومنین میتونن شفاعت بکنن بعد بنده بهتون میگم که خیلی خوب باشه من عقب نشینی میکنم از همه اینها معنی کن یعنی چه من اگر ۵۰ تا آیه آوردم که با این شفاعت که شما میگید نا باشه خب گیرم تو روایت اومده باشه اگه تو روایت اگر ظاهر قرآن یه آیه ظاهر آیه قرآن با یک آیه‌ای که یک اصل قرآنی برهانی را بیان می‌کند ناسازگار باشه کدوما باید کنار گذاشت مظاهرات این و لیث لسان لامسه یه چیزیه که هم روشن مرکد پیامبر ظاهر داره میگه هم پیامبر باطن با فریاد بلند داره میگه اگر خدا عادل و حکیم است باید رستگاری من دست خودم باشه و با سعی و تلاش خودم به دست بیاد نه اینکه در مخفی باشه که خداوند یه کسایی را از قبل ۱ مشخصشون کرده باشه و دیگ زده باشه که اینا از قبل اینا مخصوص بهشتن نباید اینجوری باشه اگر خدا عادل و حکیم است ما که اعتقاد داریم خدا دل و حکیم است پس بنابراین رستگار شناسیش کاملا عادلانه کاملا عاقلانه تو روایت اومده باشه می‌خواد نیامده باشه سراغش میریم خیلی چیزها داره ببین اوناارم میگه که مثلا شفاعت ما شامل حال کسی که نماز شفاعت ما شامل حال کسی که به بزرگترها احترام نگذاره شفاعت ما پس اونم داره برش میگردونه به عمل خود اون روایت هم دوباره داره برش میگردونه به عمل حالا شفات چی معنی کنم من این شفاعت من چی معنی کنم خود اون روایات شفاعت هم داره مکرر میگه که شفاعت ما شامل یعنی چی اینجاست که برخی از عالمان اصلاً گفتن شفاتی که هست شفاعت در هدایت نه در رستگاری شفیع یعنی واسطه ولوت شفعش یعنی چی و شفیع یعنی چی کسی که دوتا را به هم وصل می‌کنه واسطه‌ای که دوتا رو به هم وصل میکنه یعنی کسی که واسطه میشه که مثلاً بین دو نفر مثلاً صلح برقرار کنه اونو بهش میگن شفیع دو نفر که قهرمان دعوا کردن صلح برقرار می‌کنه واسط مرکز عالمانو مشهورم هستند میگن که حالا شفاعت که ما داریم شفاعت واسطه در هدایت داریم واسطه است ولی واسطه در هدایت نواسه در رستگاری این حرفارم داری یه جاهایی هم داریم مثلاً فلاسفون هامون میگنپیامبران وساطت می‌کنند شفاعت می‌کنند ولی برا همه حق پرستان عالم برا همه حق پرستان عالم به من میگید الان بفرمایید واقعا شفاعت به چه معناییه ها نه در دنیا رستگار حالا اینجا نه بحث اونجاست شفاعت که میگن بحث اونجاست من میگم حالا اونایی که اعتقاد دارند اونجا میگن رستگاری نهایی را میگن که من نمیدونم چه معنایی کنم حقیقتش برا من مسلم نیست که همچین چیزی هست یا نیست فقط صورت سلبیش را میدم می‌گویم هر معنایی میخوای بکن ولی ناسازگار با لهاما کسبت و علیها سازگار نباشه با فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من عمل مثقال ذرات یره ناسازگار نباشه اگر رستگاری را از عمل جداش کردی اون موقع طرف میگه که من هرجوری عمل کردم بهشت برام نوشته شده اینجاست که اون موقع جامعه به اصطلاح شیعه میشه یه جامعه نادرست و ناجور قصد کرد آقا روحانی میره بالای منبر میگه یکی از محبان اهل بیت از دنیا رفته یکی از محبان اهل بیت این دیگه وصف همه مون داریم یه وقت ۱ اوایل ادیان کار می‌کردم سال اولی بود که شروع کرده بودیم تهران اومدیم آوردن یعنی ما را به اصطلاح همایشی بود به نام سنت و مدرنی و هرکس صبح‌ها سخنرانی می‌کردند بعد از ظهرها هر کس اشکال داشت میرفت که میرفت عشق کار میخواست بکنه باید خودشو معرفی می‌کرد من اینم اینم یک برای خودش من با خودم می‌گفتم خوبه که من حرفی نمی‌خوام بزنم من هیچی ندارم که بگم من اینم من فقط اسممو باید بگم عبدالرحیم سلیمانی یکی از مثل خود من با هم با قم اومده بودیم رفت پشت که اشکال بکنه دیدم بنا که ردیف بکنه من فلانم فلانم فلانم فلانم گفت منم که هفت هشت تا هستم که این ۷ ۸ گفت که عجب حالیم نبود شهید شد گرم حالیت نیست من این چیزا هستم دیدم و به اصطلاح خودم متوجه نبودم بیخودی افسرده شده بودم که هیچی برای گفتن ندارم حالیم نبوده که ولی خودم میدونستم که گفت که یک تابلویی زده بود تو بوم توی موسسه‌ای کتاب‌هایی را عکس جلدشو ردیف کرده بودند ۳۰ تا ۴۰ تا کتاب ۵۰ تا کتاب یک استاد ما اومد اونجا و خوب اونجا تازه از تهران آمده کتاب شما نوشتی آقا آقای حسین توفیقی دیده باشید اسم کتاب استاد ما بوده ایشون گفت که ببین این مغازه‌های قم که راه میرید میبینید پر از چیه بعد گفت اولا که قم اومد اهل کاشانی خراب میشه گفت خیلی سال طول کشید که بفهمم اینا قوطی خالیه اینها قوطی خالیه و می‌چینند دو تا سه تاش سوهان توشه این برای دکور قوطی خالیه گفت اینایی که می‌بینی جلوی تابلو اینجا نوشته اینا قوطی خالی صبحونه که تو مغازه هشتم میگفت من که خودم دیدم همه را دارم ولی خالی بود عضو گروه فلان سه روز و نصفی بود ما وارد شده بودیم توی اون گروه ولی عضو گروه تحقیقاتی فلان خوب میشه اون وان درست کرد برای بسیار خوب بسیار خوب باشه چرا اینجوری رحم داشته عرض کنم خدمتتون که این باورهایی که محب اهل بیت همه کس میتونی اول تا آخر عمرش هر کاری تونسته کرده اهل بیته و آره میره بهشت نه عرض کنم خدمتتون من دیگه وقتم آقای طاهری داره بدجوری نگاه منم میترسم چون شب خوابم خیلی مناسب نیست کابو کابوس میبینم اینجوری عرض کنم خدمتتون که باورهایی که در میخ خوش خیالی که داریم مجموعه باورهای ما تو تشیعمون مجموعه توش چیزی نیست دل خوش نباشه اینها اگر فکر می‌کنید برهانی برای شاعرمان دارند هیچ برهانی ندارن برهانش این شکلیه که من امروز براتون یه مقدار روشن کردم بقیش هم همینجوره نه آنچه که عقلتون میگه و آیات روشن قرآن مجید راه رستگاری اونجوریه و خیلی زیبا ببخشید که خسته‌تون کردم سلام علیکم خواستم که در حقیقت یک بحث سه گانه سه موردی رو مطرح بکنند فردوسی در ابتدای داستان اولی که میخواد از ماجرای رنگ عوض کردن جمشید و اینها صحبت کنه که معروف هست یه هنر خار شد جادوبی ارجمند نهان نیکویی آشکارا این اتفاقی که همین صحبت‌هایی که دکتر سلیمانی کردن اولین اتفاقی که میفته در بحث خرد ستیزی نفی منابع اصیله هر قسمت خرد هر قسمت علم تعداد معدودی منبع اصلی داره از ریاضی جغرافیا و ادبیات گرفته در مورد ادیان داریم حرف میزنیم اصیل ترین منبع اصلی قرآن هر چیزی که ما داریم راجع بهش صحبت اتفاق و مسئله تعصب که میرسه به این نمایش برهان نفی منبع اصیل هرگز شما مثلاً بیشتر از خدا همه شما دیوان حافظ دارین تو خونتون ولی مثلاً چند تا تفسیر بهاءالدین خرمشاهی داریم چند تا نفیسی داره چند تا ملک الشعرا و بالاخره با حافظه اتفاقی که الان افتاده توی جامعه بومی این منبع اصلی میره کنار تفسیر میاد توضیحات میاد همه اینها میاد و عملا شما یک حجم عظیمی از کتاب‌ها دفن قرآن زیر یکی توی جوامع کوچکتر قدرت فاسد و شما همینطور مقابل قدرت فاس میکنه سبک های بیشتری بخاطر همینه که اینقدر عجیبه وقتی شما راجع مثلا شفاعت و نفی میکنید اینقدر عجیبه در صورتی که اینقدر عجیبه که یعنی میشه مگه اعمال تو بره کنار مگه عدالت چی میشه چه بلایی سر عدالت مثلاً حق میاد ولی این میره کنار و ما می‌چسبونیم به مسئله شفاعت ما ما این میره کنار که شیعه همیشه در اقلیت بوده تو اون تاریخی که ما داریم بهش استناد می‌کنیم معنای واقعی شیعه میره کنار و شناسنامه‌های ما میاد قدرت پشتوانه تولید میکنن و اون وقت مقابله باهاش سخت‌تر می‌شه و برمی‌گردونن توی بحث اندیشی اینو گفتم توی مسئله تعصبم رو گفتم و اینجا اینجا دارم میگم که همین مسئله موجودیت استبداد رو تعریف می‌کنه توی هر ساعت ارتباط شما باهاش قطع شده خرد ارتباطش قطع شده دیگه نمی‌تونی با اون حجم از کتبی که میشه در مقابل کنی و رکود اتفاق بسیار متشکر بله بسیار متشکر عالی بود سه نفر هستند متشکرم از کجا نشأت می‌گیره این باورهای اشتباه صحبتی نشد من فکر میکنم این رو باید بگردیم اونجایی که باید ببینیم که منابع مالی اینها از کجا تامین میشه و اون گرایشی که پیدا میکنن در رابطه با شفاعت اینها برمیگرده به اون منابع مالی یعنی من که الان مثلا دارم تحصیلم رو از منابع مالی انجام میدم باید اون منابع یعنی بیان بحث شفاعت رو پیش بکشم منی که اشتباه کار کردم که بتونم اون اشتباه خودم جنبه شرعی و قانونی بهش بدم راجع به این ریشه باورهای غلط صحبت نشد که باور غلط باور غلط یعنی الان دیگه نسلی که الان هست همینجوری چیزی رو نمی‌پذیره ولی ریشه از کجاست منابع مادیه یا مال تفکرات چیز اشتباه قدیمیه این راجع به چیه بله متشکر ببینید منابع مالیش را که قرآن مجید می‌فرماید یکی از مسائلی که انحراف دین را باعث میشه خود قرآن همین هفته قبلی صحبت میکرد تهران حالا اون موقع تردید داشتم که شیخ صدوق گفته یا شیخ مفید بعدا دیدم شیخ مفید گفتم و اون اینکه در کتاب ارشاد که یه ائمه ما چهار تاشو دلیل داریم که شهید شد امام امام حسن امام حسین امام کاظم امام رضا علیه السلام شک داریم بقیه رو دلیل نداریم اما چرا باید همه ائمه ما شهید شده باشند برای اینکه دهه دهه دهه مردم عزاداری بکنند اون وقت مردم تو عزاداری بهتر پول میدن تا تو عروسی تو از نظر کسی که جوان از دست داده دلش از دنیا کنده است ممکنه ولی وقتی که دارم عقلش سر جاش پول نمیده پسچی می‌تونیم دهه زیاد کنیم دهه محسنیم زیاد کنیم دهه چی هم زیاد کنیم تا اون وقت ائمه اینکه ۱۲ تا ای کاش می‌شد مثلاً ۴۰ تاشون کنیم شهید شده باشند اون وقت روضه خونی شما فرمودید اشاره به مال آره مسائل اینگونه است اما یه نکته فرمودید در حوزه ها بنده بهتون اینجا شما ظاهراً جلسه اول تا در اینجا درسته بنده عرض میکنم خرافاتی که میاد تو جامعه در باب همین حرفا اول همین امشب یک امروز گفتم که تو در حضور مرجع گفته شد که خداوند فرشته‌ها رو فرستاد نیم ساعت دیر رسیدن از همونجا درست میشه اصلا اونجا درست میشه و میاد نه باید مجانی خدا پرچم دینو دست کسی نداده همه مساوی اند همه مساوی اند باید فکر کنیم چه کنیم که فکر کنیم یه کسی جلوتره معنی اینکه طرف ۵۰ سال ۶۰ سال در حوزه قم بوده معنی اینکه این قطعاً اسلام فهمیده این مساوی این نیست کسی ممکنه ۸۰ بوده باشه درست نفهمیده باشه ۸۰ سال بی‌راهه رفته باید خود مردم و فکر و متشکرم جناب آقای سلیمانی که دین هست ولی نیست اینه برای این قسمت چه ادامه زیارت جامعه از امام هادی نقل شده ظاهرا مانیفست شیعه قالی این حرف زدنش یه ذره مشکله چون خیلی در حوزه و اینا خیلی زیارت جامعه کبیره خیلی مهمه که آقای فلاحتی بوده آخرش یه پرده آخر داره که در حد مثلا جملات یه سری گفتن اونجا پخش میکنه عملیات انتهایی در مسجد شیعه‌ها انجام میدن همین چیزا رو همین دو سه تا جمله چیز میکنن به دستور آیت الله بروجردی این شروع همین روحانی نبود علی اگر علی نبودیم و اگر فاطمه نبود این دوتا تمام گناهان بخشیده میشه ذکر علی داشته باشید بسیار بسیار حراج نزن و لولا علی جون لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقت کما شما دوتا را خلق میکردید یکی از عالمان قوم گفته بود که این سند نداره ولی محتواش نشون میده که باید مال معصوم باشه محتواش نشون میده که حتما جعلی ارزش و قابل نداره پس اگه سند نداره کسی که خوب به علی داره به واقعی سعی میکنه به اصطلاح عاشق سعی میکنه مثل معشوق بشه ها حب واقعی خیلی ارزنده است خوب به واقعی فوق العاده درصدد است ولی به اصطلاح عاشق تلاش می‌کنه تا حدی که شبیه به اصطلاح معشوق بشه یک کلمه‌ای گفتم مگه شیعه و امام و امثال اینا واژه شیعه یعنی پیرو امام هم یعنی پیشوا ما پیرو پیشوا هستیم هستیم شیعه حتما بهش میره یعنی پیرو پیرو کی پیرو علی پیرو علی حتماً بهش نه کسی که شناسنامه نه پیرو امضا اما چند تا مطلب خداوند راجع قرآن بعد از پیامبر از نگاه شما رد شد یعنی شما از نگاه کردن اهمیت داشته بنابراین میخوام بگم که یه مقداری روی قرآن داریم که خداوند به من کمک کنید برمیگرده به نظر من جلسه داشتم کلام حضرت خداوند کتاب خداوند را طبیعت زبان خداوند بسیار متشکر ببینید فرمودید خدا رحمان و رحیمه پس نباید عدالت و حکمت خداوند را در بر داره اما یه بحث دیگریست آی یا کسی که لغزیید دقیقا مجازات میکنه خدا عرض می‌کنم ببینید الان عرض میکنم خدمتتون مثقال ذرات این نکته را باید بهش توجه بکنیم که خیلی از اشکال پیچیده بکنم معنی میده که من ۲۰ سال تو این دنیا زندگی کرده باشم و خلوت در آتش داشته باشد با رحمانیت نمیسازه اگر پدری به بچه اش گفت که اگه امروز نمره ۲۰ گرفتی مثلاً برات دوچرخه می‌خرم اخلاقی نیست اگر عمل نکنه اگه نمره ۲۰ گرفت باید عمل کنیم اما اگر گفت که اگر امروز نمره از ۱۰ پایین تر شد شام خبری نیست حالا در ده کمتر شد و شام بهش داد میگن کار قوی انجام داده این دومی بعیده وعده که حتما باید هم عمل بشا وحید نه اتفاقاً لازم نیست حتما عمل بشه پدر چشم پوشی کرد و گفت یادم رفته صبح اینا گفتم یادم رفته خودشو به فراموشی زد که صبح تهدید کردم چه گفتم اینا اتفاقا خوبه اتفاقا خوبه من نمیدونم ولی بحث استحقاق اینجا پلیم مثقال استحقاق من عملم این بود نتیجه عملم هم اینه که خدا چه جور برخورد بکنه لطف چی روی حرف یه نکته خیلی مهمه این عرض بکنم قرآن بعد از پیامبر جمع آوری شده با مثلاً جناب آقای حیدری حتما شنیدید آقای سید کمال حیدری ایشونم گیر میده که کی جمع کرده کی و آیا قرائت نمیدونم حبس از قاسم کی بوده اینم سال‌ها بنده این حرف همینه و کارم کردم بنده معتقدند این چه که الان هست اونی که الان هست این نمی‌تواند کتاب زمینی باشد بنابراین اوپس که نقل کرده او کسی که کرده هرچی می‌خواید راجع به این چیز وقتی معتقدم همینی که الان هست البته اگر موفق و ۳۴ جلسه دوره وصل کردم از فیلمش روی کانال هم فایل صوتیش و هم ۳۴ جلسه در این باره بحث کردم و یعنی خودم اینه که این کتاب موجود این کتاب موجود اگه این را موفق بشم دیگه موشکی که چند سال بعد از پیامبر گردآوری شده چه شکلی گردآوری شده آیا حتی تحریف شده یا نه کم شده یا نه اضافه شده یا نه من وقتیازش اصولی درآوردم که هر تصدید میگه مطابق این اصول اگر این اصول توی دنیا پیاده بشه دنیا گلستان میشه اگر این رو تونستم اثبات کنم هرچی می‌خواد باشه تاریخ چتری می‌خواد بشه پس بنا نیست من تثلیث را بحث نمیخواستم بکنم تلیس را می خوام جدل بود شما میگید تثلیث باطله آقایون اگر قرار باشه من یه چیزی را بپذیرم به خاطر کسانی که گفتن باید تثلیثو بپذیره مقصود این بود حالا اون بحث سر جای خودش که خداوند واقعا در ذاتش هم یکیه هم سه تا واقعاً هم یکیه هم سه تا بگه که خدا سه جور جلوه می‌کنه این تصویر انکار کرده نه واقعا در ذات خداوند هم یکیه هم سه شخص اعتقاد از خودشون بپرسیم آقا عقل من نمی‌فهمه بلکه حتی یکیش واقعا یکیش نمونده ولی واقعا هم یکی هم سه تا میگه عقل منم نمیفهمه سری از اسرار الهی هیچ مسیحی نمیگه عقل بشری میتونه اینو بفهمه برخیشون میگن عقل بشری ردش میکنه خرد ستیزه برخی میگن خرد گریز صفر ها ولی مسیحی نداشتیم که بگوید یکی از عالمان جدید یه تلاش‌هایی کرده که نشون بده یه تلاشی به اصطلاح شما اینجوری این آقایی که اینجا من دارم میبینمش و داره میگه ای پدر من که در آسمانی این آقا جلو منه داره میگه ای پدر من که در آسم این با او واقعاً یکیه در عین حال داره او را میخونه میگه آ عقل بشری نمیتونه اینو بفهمه اون مسائل و واقعا هم نمیشه دورش کارش کرد با اینکه بگیم اینا را خودشون مثال میزنند میگن کسی که اینا رو بگه تسلیس کار کرده با اینا رو اتفاقا بعضی از شعری هستم میدونم شما که پرنیان خوانید یا شعر خیلی قشنگیه‌ها ولی محتواش باطله ابریشم پرنیان پرند چی در واقع داره میگه که یه چیزه برخیز میشه یک اسمش ابریشم یک اسمش پرنده اسمش پرنیانه آقای هاتف اصفهانی شعرش قشنگه ولی تثلیث نفهمیده بوده شعر خیلی قشنگ گفت من خیلی خوشم میاد از اون شعر ولی تثلیث این نیست اگه میگن کسی سه تا فقط اسمه انکار کرده تثلیث را چی میگن مسیحیا میگه اسم اگه بگی که مثال اینجوری بگی یه نفر هم پدره هم پسره هم معلم آره دیگه یه نفر هم پدره هم پسره هم معلمه آره دیگه آره مثلا بنده بودم حالا اخراج شدم چیز شدم عرض کنم که هم پدر هم چی هم حرف زد میگن کسی اینجوری بگه این کار کرده این تلیس به اصطلاح نیست اون بحث قرآن کتاب اینا دیگه چون هفته قبلم بحث شد دیگه بفرما خانم کوه اعراب که این اهالی که در عراق هستند کسانی که سیاراتشون مساویه و اینا امید دارند بعد در اونجا شفیعانی برخلاف نظر اهل جهنم که فکر کردن اینا به رستگاری نمی‌رسن اونا با شفاعت اینا رو رستگار اینا رو بهشتی ببینید اعراف را آقایون یه جاییه بین جهنم و بهشت که غیر شیعه را که اسم شیعه اسم اسلام به گوششون نخوردا اون که اسم اسلام به گوشش خورده باید مسلمان بشه اونا میگن کسی که اسم اسلام به گوشش نخورده به شرطی که آدم حسابی باشه اونو ببر یه جایی بین بهشت و دوزخ و اینها را میگن به شرط اینکه اسم اسلام به گوشش نخورده باشه شوخی می‌کنم مثلاً یه استبل چیزی مثلا یه جایی نگه می‌دارن نه ما جای دیگری نداریم عرض کنم که آدما اگه بخواهیم اینجوری بگیم پیرو هر انسانی آدم حسابی باشه اما اینکه بهشت دوزخ اینا دقیق چی هست قابل تبیین نیست الان ممکنه تو تفاسیر خیلی زیاده ممکنه یعنی تفسیر که میره سراغش ۸ تا وجه آورده نه من که حفظم نیست من تورات حفظمه قرآن حفظم نیست میترسم آیه رو بخونم اشتباه برو وقتم به همین دلیل میگم با تورات محشور میشم شناخته میشن به سیماشون دقیقشو ببینم باید بگید آدرسش کجاست سازنده برای که نیست منتها استاد ما اگر بخواهیم در حقیقت بیان عسل و شسته و پاکیزه‌ای داشته باشیم از دین همین رویکرد جنابعالی یا شاگرد اگر معنایی در مثلاً وجود در زندگی در انسان پیدا بکنه شاید مثلا تعهدی که در حقیقت وحدت متعارفیه ادیان قائل هستند و اتفاق هویت خیلی از این نزاع های فرعی و جنگ‌هایی که واقعاً دامنگیر مخصوصاً خاورمیانه است برداشته میشه میخواستم خود جنابعالی نظرتون رو راجع به این رویکرد اینها بدونم خیلی تلاش کرده تمدن جدید کنه شما خیلی تلاش کرده تبیین تراوی معنوی بکنه نظر شما چی هست بسیار متشکر ببینید بنده خیلی ساده میگم قبلا هر آدمی واقعاً تسلیم حقیقت مسلمان مسلمان یعنی تصدیق حقیقت بودن و اهل نجات و رستگاری هر که واقعاً جا می‌خواد باشه این نظر مال مرحوم مطهری این نظر من نظر مرحوم مطهری را گرفتم تو یک کتاب تو کتاب تعارض داوی ادیان همون نظر را مستندش کردم و توضیحش دادم ولی اصل نظر از ایشون خیلی هم قشنگه به نظرم یه نظریه ایشون داره به نام اسلام فطری در مقابل اسلام ظاهری میگه اونچه نجات بخش اسلام فکری نظام فطری یعنی چه این که انسان به حقیقت گردن به حقیقت گردن نهاد ولی واقعاً نرسید به اسلام ظاهری اهل نجات و رستگاری هر کس اهل تسلیم حقیقت باشه اصلا مسلمانه مسلمان مرحوم علامه طباطبایی ذیل این آیه که بله امانی اهل الکتاب اونجا می فرماید که اصلا نجات و رستگاری بین اسما نیست مسیحیت یهودیت چی چی اینا به یه اسمانی دیگری ایمان یه چیز دیگری قلبیه گردن نخوردن به حقیقت گفته جای دیگری اما اون چیزی که فرمودید راجع به گنون و شوان و سید حسین نصر خودمون دکتر اعوانی خودمون و دکتر عضو دانشگاه اصفهان مبناشون سنتی گرایی تو اون کتاب تعارض دعاوی ادیان که فکر میکنم دارم میبینم اونجا هست یه دوش نمیدونم فصل هفتم ششم اینجا سنت گرایی را بحث کردند من مبانی سنت گرایی را قبول ندارم یعنی مبانی گنون سنت گرایی با سنتی فرق داره‌ها سنت‌گرا می‌گوید آنچه که تو یک سنت طولانی بوده خود این ملت حق یعنی اگر قرار بود میلیون‌ها آدم به اشتباه برن خدا دخالت به اشتباه نه میلیون آدم اشتباه میرن خودم این مبنا را آقایون میگن اونا میگن سنتگراها مثل نسل میگن که ملاک حقانیت اینه که یک باوری یه چیزی متعلق به سنت دیرها باش نه در مقابل چی حسان مدرن ها میگن چیزی حقه که از فیلتر مدرنیته بتونه عبور کنه سنت‌گرا میگن این حرف مزخرفیه که مدرنیته خیلی مخالف مدرنیته هستند آنچه که متعلق به یک سنت دیرپاییه مثل مثلا مسیحیت اتفاقا سید حسین نصر یه جایی داره با جان بحث میکنه جانیک تکثرگراست ولی سنت گران نیست تکث گران یعنی میگه همه ادیان حقن ولی سنت گرا نیست مثل سید حسین نذر با هم بحث می‌کنند جان هیک میگه تسلیس یک اسطوره از واقعی نی درست نیست که مسیحیه و سید حسین چیز خوبیه چون متعلق به یک سنت نقد کردم سنت گرایی را مبانیشو تو اون کتابی که خواستید مفصل ما اگر جنبه تاریخی رو در حقیقت جدا حقایق در حقیقت حقایق سرمدی ما میتونیم خلاصه این در چه تاریخیش قابل نقد است ولی مثلا قابل رد است اما اون مثلا حقایقی که متعلق اون یه چیزی هست کهبله ببینید معذرت می‌خوام این چیزی که بهش میگه حکمت خالده حکمت خالده حکمت خالده که سنت گرا هستند خوب حرف قشنگیه منتها اینکه بتونیم تو همه ادیان نشون بدیم که دقیقا این هست کار سختی است با این قسمتش من مشکل ندارم یه جور دیگه معنی میکنم ادیان همه می‌خوان که آدم حسابی بشیم همه می‌خوان که آدم حسابی باشه من دین ندارم که منتها مصداق یه خورده فرق داره ولی اینکه بتونم حکمت خالده را که جاودان خرد نشون بدم که تو همه ادیان هست شکلی که اونا میگن من نمی‌دونم و نتونستم به هر حال سنت‌گرایی رو اصل حرفشون را قبول دارم که پیرو هر دینی باشه امکان رستگاری هست اصل حرفو قبول دارم مبنا را قبول ندارم که صرفا متعلق به سنت باشه یه چیزی ممکنه ۳۰۰۰ سالم بوده توی سنت گسترده چون ۳ هزار سال بوده پس حق بوده این مبنا را قبول ندارم ایمان نداشته روح القدس همه جا هست دروغی هرچه تکرار داشته عرض کنم اون نکته اول که فرمودید که به هیچ دینی پایبند نباشه مقصودتون اینه که بین ادیان شناخته شده ادیان تاریخی پایبند نباشند که ادیان تاریخی را هیچ کدام قبول ندارن ولی خدا رو قبول داره آره مثلا دیس هاتون قرن ها اصلا وحی یا قبول ندارن دسکتاپ میگن خدا جهان را مثل یه ساعتی که ساعت سازی که میسازه حقوق میکنه ساخته دیگه توش دخالت نمی‌کنه میگه خدا هرچی را که باید به من بگه عقل و فطرت از طریق عقل و فطرتم به من میگه خدا را هم قبول دارم من چه جور دربارش داوری کنم اگر تسلیم حق هست ببین ما درباره آدما داوری حق نداریم بکنیم هر کس پیش خدا میتونه پیش خدا دروغ که نمیشه گفت اونجا چون علیم به ذات صدور درسته پیش خدا میتونه بگه من تسلیم حق اهل نجات رستگاری بگه اما آره اون قضیه که شما فرمودید ها بدترین حرفا تکرار که بشه عادی میشه تکرار که بشه و این باورهای که ما رواج داره به خاطر اینکه دائما اون وقت دائما گفته شده اینقدر عادی شده هیچ کداممون هم نرفتیم روش یه ذره تحمل بکنیم آیا می‌سازه آیا با قرآن می‌سازه آیا با چی میسازند و خودمون تحمل نکردیم ولی چه حرفی حتی باط تکرار بشه عادی می‌شه و کم کم حتی آدم خیال می‌کنه مسلمه مسلمه این نه اینکه اون قضیه سوال کرد گفتم من سال‌ها گرفتار این بودم سالها گرفتار این بودم که چرا قرآن میگه و اکثرهم لا یعقلون کلی تلاش کردم که اینو جور کنم که چه جوری قرآن میگه اکثر انسان ها نظریه پردازی کردم چه کردم تا بالاخره هفت هشت سال پیش یه بار گفتم که شیطون گولم زد گفتم برم ببینم اینو مواردی که تو قرآن چهار بار تو قرآن اومده هیچ بارش نگفته اکثرا آدما لایعقلونایی که از پشت دیوار پیامبر را صدا می‌زنند هیچ وقت نگفته که اکثر انسان ها چیزی نداریم خود من سالیان سال خیال می‌کردم اینجوریه مرجم نکرده بودم و کلی براشان فلسفه بافی کرده بودما چه جوری بگم اکثر آدم ها گفتم که اکثر آدم‌ها از همه سرمایه‌ای که خدا داده استفاده نمی‌کنن خب صفی مثلا همون سفیر که بیشتر سرمایه مون را از بین میبره یعنی براشم فلسفه هم درست کرده بودم بعد قرآن نگفتم ما جایی نداریم که اکثر انسان‌ها لای یعقلون میگه اونایی مثلاً یه موردش اینه کسایی که از پشت دیوار پیامبر را صدا می‌زنند و پیامبر را صدا می‌زدند اکثرشون آره یه چیزایی مشهور ببخشید تکرار میشه حقیقت میگیره علاوه ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر تو یه جایی مثلاً به دیوار نوشته بخشودگی بار گناه در صف محشر وابسته به یک گردش چشمان حسین یه قافیه وقتی داره آدم مجبور همه اینا موجب میشه که ما گرایش به این حرف بزنیم حرف مرحوم مطهری یکی از مطهرات چاپه از مطهرات یکی آب پاک نمیکنه چیزی نجس را یکی از مطهرات یعنی هر چیز مزخرفی چاپ شد میگه یکی از مطهرات چاپ در قرآن این موضوع در دو ساعت متفاوت در فضای روز حساب روز قیامت اونهایی که وضع مثلا حسابشون مطلوب نیست یک کسانی فقط اینجوری میفهمه قرآن در حدود ۳۰ آیه این موضوع شفاعت رو بیان کرده بعضی آیات هست که دوبار این کلمه خود شفاعت یا مشتقات تقریبا نصفش حدود نصف بیشتر فضای دنیای ما بقیه در فضای اوضاع قیامت اون آیاتی که در مورد فضای دنیایی صحبت میکنه بحث شفاعت بین آدم هاست شفاعت ملائک نسبت به آدم‌ها و شفاعتی که از ناحیه نسبت به آدم ها انجام میشه که یک نوع دستگیری و هم نوایی و شب اون چیزی که ما میگیم شب شدن پیوند خورد اما در مورد قیامت اون موارد در مورد قیامت بیان شده کلاً نفی مطلق شده که اونجا هیچ شفاعتی وجود این دوتا رو از همدیگه تفکیک وقتی نمی‌شود ما با اون پیش فرض اولی که تو ذهن‌های ما اینجور رسوب کرده همه آیاتی که یه نوعی داره شاید واضح ترین نمونه ۸۵ سوره نساء هست می فرماید من یشف شفا شفا این آیه به وضوح در مورد فضای زندگی شفاعت حسنه بکنه نوعاً غالباً در مورد مثبت یعنی به فضای ترغیب خیر دعای خیر میشه بگیم شفاعت نماز میگم تو اون نیرو فرض کنید جناب استاد اومدن یه فضای گفتگوی فراهم میکنن به یک جهت خیلی مثلا دوستان تمایل پیدا میکن یه وقت هست شما مثلا جای عمل خیره شما به یک کسی یه راه خیر پیش جهت غیر عمومی اجتماعی بدلکاری شفاعت خیر یه وقت یه کسی وسوسه باطل وسوسه می‌کنه کسی رو به امر خلاف به امر بده و اونو وامی داره به کار مثلاً انواع اقسام تخلفات دزدی اینا میشه شفاعت هست یا سیاره شفاعت مثل کلمه عرض شود که بشارت بشارت در مورد مثبت ولی گاهی استثن در مورد خبرهای ناپسند هم به کار رفت یعنی شفاعت هم حسنه هست هم صحیحه هست یه کسی اگر میگه اگر کار خیری برو راهنمایی بکنیم به ذهن اگر راهنمایی بکنید اون شر اون به شما برمیگرده فضای دو طرف این مثال عرض کردم که شفاعت اینجا دیگه خیلی واضحه در فضای زندگی دنیا راجع به تدبیر عالم و خلقت و اینها صحبت میکنه شبیه این نیست مگر مطابق اون اذن الهی و یعنی ما ممکنه در زندگی دنیایی داره وصل میکنه شفاعت های بین مردم هست نسبت به هم این نوع شفاعت ها رو غالباً وقتی گفته میشه ما با اون پیش اما یک سری آیات دیگری هست نمونه‌های زیادی داره تقریبا در زندگی دنیا نسبت به حواد ۲۵۶ می فرماید الله لا اله الا هو الحی القیوم فضای دنیای امروز بعد تو این فضا میگه فضا فضای دنیاییه اما یک آیه قبلش این آیه ۲۵۴ الی فاصله انفاق کنید قبل از اینکه چی من قبل شفا انفاق کنید دستگیری کنید قبل از خرید و فروشی است نه دوستی هست قدرتی اونجا نیست ولا شفاعت و هیچ شفاعتی امدادگری می‌کنیم قبل از اینکه به اون روز قیامت برسیم ویژگی‌ها رو داره یعنی امروز به داد هم برسید زمینه‌های رشد و تعالی و نجات فراهم کنید اینجا اونجا دیگه در واسط شفاعت نیست من هر کسی این حقیقت که اینجا داره میگه کفران بکنه ناسپاسی بکنه نسبت به همین مواقع اینا ظالم با همون چیزی که در بین ما بحث بسیارما دو عرصه مختلف داریم شفاعتی که در دنیا از ارتباطات بین آدم‌ها و یه نوعی شفاعت ملائک نسبت به بندگان بیان که اون هم با اذن خداییست در آخرت مطلقا نفی شده اونجا دیگه همچین چیزی در همین سایت قبلا آدرسی که پشت این کارت هست و گوگل قابل دسترسی است ذیل آیه ۸۵ سوره نسا یکی از آیاتی است که به وضوح داره در مورد دنیا صحبت میکنه یک زیرنویسی در کتاب هست و در سایت دسته بندی شدن تمام آیاتی که در مورد دنیا هست و آیاتی که در مورد آخرت در مورد آخرت سه آیه هم هست که با شکلی و با استثنا منقطع بیان شده اون هم دستاویزی شده برای اینکه آیات شفاعت در آخرت گویی تجویز شده اونجا یه توضیح مفصل در ذهن آیات مربوطه داده میشه کلید تمام این بحث که ذیل آیه ۸۵ سوره نساء از اونجا ارجاعات مفصلی داده شده دوستان اگر پایین باشند این بحث قابل پیگیریست مهم این است که اینطور که استاد فرمودند یکی از مبانی انحراف بزرگی است که در شیعه و انحراف خلاف عقل که بسیاری از همین موارد مردمان ما وقتی یه موضوعی را خلاف عقل می‌بینند از کل موضوع گزیده میشن و بیزار میشن و بریده میشن یه مفهوم خلاف عقلی در ادبیات دینی ما جاری شده یک کسانی با تعبیر اینکه تشبیه هم میکنند دادگاه به کسانی که مثلا بار گناهشون افزونه یا باری به منزل نبردن اونجا کسانی مجرمه و یه کسی میاد واسطه گری میکنه حالا یعنی یه امر دادگاه‌های انسانی ما اصلا یک کار قبیحی کار خلافیست ما این کار خلاف میبریم تامین میدیم به پیش خدا یه کسانی هستند که نسبت مجرمی از خدا دلسوزترند از خدا دل رحم تر منصف‌ترن پیش خدایی که مثلا یه سیستم قهواره انتقام جویی داره اینا میان نبودن اینا سیستم یه فساده در قوه دادگاه های بشری رو یه مجموعه عجیبی فراهم یه اشاره جناب علوی کردن به این موضوع که شفاعت در دنیا ممکن باشه من می‌خوام بگم اتفاقا خواهش می‌کنم در جامعه یه جهت فکری یکی داده جناب استاد فکری که تو جامعه ما وجود حالا مالی به هر نحوی نهادهای خیریتی نهاد خیری معرفی نه خواهش می‌کنم اصرار ندارید که ادامه بدم.