جلسه نهم؛ آیات ۳ تا ۵ از سوره بقره

از راه روشن
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۷ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/3933 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه بقره را داشتیم ترجمه و تامل می‌کردیم روش و در واقع یک آیش را بحث درباره اش کردیم و خوب چون مقداری ب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه بقره را داشتیم ترجمه و تامل می‌کردیم روش و در واقع یک آیش را بحث درباره اش کردیم و خوب چون مقداری بحث جلسه اولمون بحث‌های مقدماتی هم مطرح کردید اما بریم سراغ از آیه بوم تا دو سه تا آیه را که خیلی مسئله است اول ماه اینجوری معنی کردیم خوب الف لام میم که بحث نداریم ذالک الکتاب لاریب فیه هدا للمتقین که اینجوری می‌کردیم که ای کتاب بی تردید هدایتگر پرهیزگاران است که گفتیم پرهیزگار اونا مقصود از متقین پرهیزگاری فطری است یعنی اونی که در واقع قبل از اینکه خوب آیات چی بخونیم من اینجوری عرض می‌کنم که باید سعی کنیم تمام اعتقادات مون را تمام باورهامون را برای یک لحظه فراموش کنیم و فکر کنیم داریم یک کتاب عربی را می‌خونیم که نمی‌شناسیم چی میگه و که خطا نکنیم خوب بعد از اینکه گفت للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلالات و من ما رزقناهم فقون و بعد می فرماید ما انزل من قبلک و با آخرت هم یوقنون دوتا و آیه بعدی که این قسمتها من اولائکه من ربهم المفلحون سه تا آیه فوق العاده مهم که چگونه بفهمیم ترجمه من تو جلسه قبل به جز یه نکته که گفتم الف لام میم را مجمع البیان چقدر اونم میخواستم بگم نیاز نیست هیچ به تفسیر کتاب های تفسیری ارجاع ندادم امروز ندیدم صحبت نمیکنم چی اینا که ترجمه کردن چی فهمیدن و ببینیم بچیم با کمک خود قرآن چی می‌فهمیم یک بحث اینه که همین که گفت متقین الذین یومنون فلان تو دوتا آیه بعدی یعنی داره متقین را که گفت وصفشون می‌کنه توصیفشون می‌کنه متقین که اینجوری اند متقین که این جورا هستند خوب حالا کی این جورا هستن چه جوری هستن مثلاً این ترجمه آقای صادقی تهرانی ببینیم چی گفته کسانی که به غیب من نمی‌دونم چرا تو پرانتز نوشته به غیب وحیانی من نمی‌فهمم چرا ایمان می‌آورند می‌آورند مربوط به چیه آینده است میگه وقتی یک کسی می‌خوان توصیف کنند آینده شان میگن یا میگن کسانی که اینجوری هستند یا کسانی که اینجوری میشن اصلا به لحاظ منطقی درست نیست که یک کسی را ما وقتی می‌خوایم توصیفش بکنیم بگیم در آینده اینگونه میشه در آینده اینگونه میشه یعنی چه اینگونه هست توصیف باید بگیم این گونه چرا این را این آقای صادقی تهرانی که اینجوری بر دیگرانی که الان می‌خونیم چرا اینجوری معنی کردن قضیه را برای اینکه نتونسته حل کنه که اون متقینی که هنوز قرآن هدایتشون نکرده اعتقاد دارند این نتونست خودش مجبور شده بنابراین اول رفته سراغ باور خود خودش باور تاثیر گذاشته باور داشته که قرآن به قرآن باور نداره هنوز معنی نمیده که بگی ایمان به غیب داره چه نماز عرض کنم که به قیامت یقین داره خب اینا رو که با قرآن به دست آورده نتونسته حل کنه یعنی می‌خوام بگم نتون نه کاری که نکرده به باور من اعتقادشو نگذاشته توی که من اول که میخواستم بگم اصلا اعتقاد تو گنجه در قفل تمام باورها کتاب زبان عربی داریم می‌خونیم بعد میبینیم که وقتی می‌خوایم تأمل کنیم میبینیم که خوب چی چی ازش در میاد برکه می‌گردیم اول ترجمه بگو خوب شما گفتی الذین یومن معمولا هیچ وقت تصریح وقتی می‌خوان بگن اونایی که اینجوری هستند نه که اینجوری میشن که معنی نمیده منطقی میشن شما اول باید منطقی ببینید چه جور باید طرف حرف میزده خدا چه جوری باید حرف میزده تا بعد بگیم که او یعنی چی ببینید از اول نگیم که جور در نمیاد نه به چی با چی جور در نمیاد با اعتقادات ما آره دیگه چه جوری کسی که درباره کسی که هنوز به قرآن باور نداره ما می‌تونیم بگیم ایمان داره به اون چیزی که به تو نازل شده از اول داریم ما راحت میریم ساده علی القاعده یک کسی که صحبت میکنه یه کسی را توصیف میکنه آینده چه میشود را که نمیگه که گفت وصف کرد الذین یومنون بالغیبمون الصلاة خب ایشون اینجوری معنی کردن من حالا بخونم بعد کسانی که به غیب تا حالا من معنی وحیانیش را نمیفهمم ایمان می آورد یعنی آینده و نماز میدارد یعنی آینده و از آنچه روزی‌شان دادیم انفاق می‌کنند یعنی آینده بعدی و کسانی که به آنچه به سوی تو فرود آمده و آنچه پیش از تو فرود آمده ایمان می‌آوردند آینده و هم آنان که به آخرت یقین می‌آورد باز یعنی آینده ایشان بر هدایتی از سوی پروردگارشان حالا تو پرانتز و اینا خیلی چیزا نوشته استوارند و ایشان هم باز تو پرانتز اینان رستگار کنندگان تو پرانتز خود و دیگرانند نمی‌فهمم این کارا برای چی برای چی اینا چه لازمه که تو پرانتز اینا رو بیاری خود و دیگران از کجا اینا رو از کجا درآوردی اصلا چه لزومی داشت که بگی ترجمه قرآن گفته که اینها برده هدایت از سوی پروردگارند و اینا همون رستگاران اند پرانتز چیزی نمیخواد که چیزی نمیخواد روشنه و چی هستن آقای مثلا ببین ایشان بر هدایتی تو از سوریه پروردگارشان تو پرانتز استوار اندش بیرون پرانتز و ایشان دوباره هم تو پرانتز اینان رستگار کنندگان تو پرانتز خود و دیگران بیرون پرانتز ترجمه چه نیازیه که شما این کارا رو بکنید ولی حرف من اینه اگر ایچی که گفتی عرض کنم خدمتتون که می‌خوام چند تا اشکال بکنم خورده یکی اینکه چیزی کسی را وقتی وصل گروهی را حال فعلیشونو وصل میکنن نمیاد بگه در آینده اینگونه میشن اینگونه هستند نکته دوم اگر می‌خوای بگی چطور میشن به خدای یگانه ایمان میارن به خدای یگانه ایمان میارن و خیلی چیز های دیگه حج میرن جهاد میرن خیلی کارهای دیگه می‌کنند انگار آینده رو میخوای بگی خیلی کارهای دیگه میکنن اون وقت فعل مضارع برای حال و آینده یا آینده حال و آینده نه حال حال مضارع حال یا آینده یا اینجوری هستند یا اینجوری میشود نه اینجوری هستند که نه نیست حال استمراری درسته حال استمراری عربی شما میگید الان دارن یا ندار الان ندارند آینده به دست میارن خلاف منطق که یک تصویر توصیفش بکنی معرفیش کنی اون چیزایی که آینده خلافه ظاهره ظاهر اینه که وصفی که الان داره الان نه آینده میشه در ضمن آینده که میخوای من تو ذهنم میاد که تمام کسانی که ماورای قبول دارند ولی براشون چه بسا اون خدا هم دقیق تعریف نشده برای شما که کسب قرآن را بلده که اون که میگه که بله من احسن دینا من من اصل لله که الله خدای واحد قرآن این چیزا رو میگه در ضمن چیزهای دیگه مهمی هم میگه جهاد میگه کم یه جمله میگفت به محتوای حالا یه مسئله دیگه یه سوال دیگه گفت ذالک الکتاب لاریب فیه هدا للمتقین آخرشم گفت الله ربه این دو تا هدایت یکی اند یا دوتا باشه چرا تکرار اولا فکر نکن که اگه دوتا کلمه انگلیسی گفتی حرفت خیلی مهمه دوم اول فرق دارد بعد عرض می‌کنم اون بودن اول دوم فرق داره حالا بزارید به این ترجمه که معلومه من اشکالات خیلی جدی دارم این ترجمه آقای تهرانی برم ببینم آقای علی کرمی فریدونی یه نگاه بهش بکنیم نمی‌شناسمش میگه بله آنان که به غیب تو پرانتز و ناپیدا ایمان می آورد و نماز را بر پای می‌دارند و از آنان روزی داده ایم انفاق می‌کنند و آنان که به آنچه به سوی تو فرستاده شده و آنچه پیش از تو فرستاده شده است ایمان می آورند و آنان که به جهان واپسین یقین می‌آورند آنان برخوردار از رهنمونی ازبه پروردگار خویش هستند و آنان همان رستگارانند تمام حرف‌هایی که اونجا گفتیم به جز اون پرانتزا که اونجا نفهمیدیم چرا ایشونم همونه و اشکالاتی که گفتیم دست به ایشونم بگیم بسیاری از مترجمین روی این مسئله است که از اول تو ترجمه فکر کرده که باید جور بشه و از همون اول خلاف ظاهر عمل کرده ظاهر اینه که کسی را که وصفش میکنیم وصف حالشو بکنیم نه آینده شو از همین جا خلافه چون اون جملات بعدی ترجمه ببینم از کیه و ترجمه آقای الهی قمیشه ببینم مرحوم آقای الهی قمیشی چه ترجمه کرده گفته که آن کسانی که به جهان غیر ایمان آرند آرند یعنی چی و نماز به پا دارند و از هر چه روزی شان کردیم انفاق کنند آینده است نه نه ماضی نیست مضارع کنن آینده است آینده است و آنان که ایمان آرند به آن نه ایمان آرند یعنی آینده به آنچه خدای به تو خدای به تو و بر پیامبران پیش از تو فرستاد و آنان خود به عالم آخرت یقین دارند اگر او قبلیا را گفتی آرند اینم باید معنی کنی آینده معنی کنی نه نه دارند این به قبلیای خودت هم نمیسازه همشو باید بگه آینده که میخوای بگی همش غلطه آینده نمیتونه باشه اگر نتونستیم گیر کردیم فعلا حرف مترجم میخواهیم بفهمیم پس سیاه عادی به طور عادی افراد را چی میکنن بعد بعد گفته به عالم آخرت یقین دارند آنان از لطف پروردگار خویش به راه راستند و آنها رستگارانند ایناشم ترجمه دیگه نیست به راه راستند آنها رستگاران خوب درست ولی به راه راستن هدایت ببینیم ببینیم آیت الله مکارم چی ترجمه کرده هدایت یه چیزیزه معادل فارسیش چیه معلم فارسی یعنی تو طریق تو هدایت شدن حالا راهنمای ولی همین که گفتیم راه راست خیلی معنا داره راه راست ما باید پیجوی حقیقت باشیم یا به حقیقت برسیم ما پیجوی بدن ما چون به حقیقت رسیدن که دست من نیست که من باید پیجوی حقیقت باشم و من یبتغ غیر الاسلام دین هر کس غیر از تسلیم حقیقت بودن دینی را پیگیری کنه ابتقاء یعنی پیجویی کردن ما باید پی اگر فکر کنم به حقیقت رسیدم گمراه ترین آدم من تا آخر عمر باید بگم اهدنا الصراط مستقیم اگه فکر کنم رسیدم دیگه دیگه حرف گوش نمیدم دیگه اگه یه پیامبری هم بیاد من دیگه به حرفش گوش نمیدم که رسیدم این چه استدلالی گوش نمیدم خیلی آفات داره نه من باید پی جوی حقیقت باشم از قرآن حالا آقای مکارم ناقصه نداره اولشو شما اگه بتونی پیدا بکنی و بخونی زود خوبه پیدا می‌کنند من آقای صلواتی را بخونم بله آنان که به نادیده می‌گروند غیب را هم نادیده معنی کردن خوب و نماز برپا می‌دارند آینده و از آنچه روزی شان کرده ایم می بخشند و آنان که بدان چه بر تو فرود آمده و بدان چه پیش از تو فرود آمده می‌گروند و به آخرت باور یکیش باورمندن شد حال ولی باقیش آینده باشه حداقل و ولی خب آینده رو که ما باهاش مشکل داریم اینا که از سوی پروردگارشان بر هدایت اند و رستگاران هم اینانند خود اینم این آیه آخرم دوباره حال معنی شده ها همیشه حال معنی کرده حدس زند یعنی هستند بازم ناجوره و مقصی نه نه باشه وقتی میگیم بر هدایت یعنی میخوام بگم ناسازگار سیاق هم بهش گیر کرده جناب مثلا آقای صلواتی حال ولی می‌خوام بگم ایشون که ترجمه کرده که گفته می آورند ایمان نیاورد خب معلومه آینده رو میگه فارسی مترجم داره آینده را میگه دیگه ببینید آینده دارند ایمان دارند ببین اونایی که آنان که به نادیده میگروند نه اونانی که به حالا به قول ایشون نادیده ایمان دارند البته ایمانم نباید میگروند ترجمه گرد ایمانم نباید گرویدند ترجمه نه حالا جدا از اینکه بریم سراغ اون بحث ها آنان که به نادیده میگروند یعنی چه الان الان دارند یا در آینده ادامه آره دیگه دستگاه نداره همه همه حرفمون اینه آدمی که هنوز قرآن هدایتش نکرده ها حالا میخواد هدایتش کنه این اوصاف داره یا نداره جور کنیم که چه جوری داره اگه بخوایم اینجور معنی کنیم ولی به هر حال ایشون آینده به نظر من معنی کرده اینم از جناب استاد صلواتی آقای موسوی گرمارود آقای مکارم را پیدا نکردید آنچه از حزب پوشیده و پنهان بسته ایمان می‌آورند می‌آوردی که به آنان روزی داده ایم انفاق میکنند که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو پرانتز بر پیامبران نازل گردیده ایمان می‌آورد آیه آخرم آنان بر طریق هدایت پروردگارشان اند و آنان به نظر من اینم دوتا بعدی و بعدیش هم به طور خاص پیامبر کتاب هدایت باشد مسلمان گفتم که اعتقادات گفتم قبلا گفتم اعتقادات بزار عطفه والذین مضارع رو شما حال معنا کردید در هر دو حال معنا کنید دیگه خب همین کارو می‌کنم همین کارو می‌خوام بکنم به پیامبر که دیگه تموم شده دیگه ایمان آوردند به پیامبر نگیرید کل کسانی فعلا این و کسانی که عین اون والذینه تو آیه ۳ گفتی تو آیه چهارم باید بگی مگر اینکه بگید طرف حرف میزنه حواسش پرت نبودی آینده الذین حالا اینکه مشکل نه یه بار دیگه تو ذهنتون بود من عرض کردم هیچ کاری نداشته باش که اصلا جور هست یا نیست اصلا جور هست با باورم یا جور نیست تو زبان عربی حرف میزنه تا بعد ببینیم جور میشه یا نه نمیشه بعد اول باشه دوم آیه چهارم باید باشه شما اگه ترجمه آقای فولادوند هم پیدا کردید خوبه ها خوب ترجمه آقای فولادوند بخونید خوب اینکه میدارد ایمان می آورند که به آخرت یقین دارند دارند هدایت از سوی پروردگار حالا ببینید به نظر من این آقای مرحوم آقای مهندس علی اکبر طاهری تهران و عضو منم فرزندشونه که با هم دوستیم خودشونم یه بار که دوبار دیدم یکی دو هفته پیش فوت کردن دو سه هفته پیش عرض کنم ایشون میگن که حرف ایشون را آنها که به ماورای محسوسات باور دارد و به نماز می ایستند و از آنچه روزی شان کرده ایم انفاق می‌کنند همه رو داره حال معنی میکنه نهال معنی میکنه نه چون قبلشو ببینید باوردارند اینجا دیگه با قرینه میشه همش حال و به نماز می‌ایستند ایمان دارند به نماز نیستند یعنی همه الان و آنچه روزی انفاق می‌کنند و به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است باور داشته و با آخرت یقین دارند این حال من کردم مرا همه را معنی کرد آنها مورد هدایتی از پروردگار خویش قرار گرفته اند و رستگارند اگر من بخوام داوری کنم این آیه کهذالک الکتاب را من ایشونم اشکال دیروز بهش کردیم اون جلسه قبل این سه تا آیه بعد را به نظر من فقط ایشون درست ترجمه کرد تو این ترجمه های جدید نخواستم بگم این زمان خواستم بگم آره اون تاکید ایشون نکردن که باید آورد خوب بنده میگم طبق ظاهر این آقا ظاهر ترجمه کرده ظاهر اینه که کسی را که وصل میکنه حالشو داره میگه وضعیت حال وضعیت آینده که معنی نمیده علاوه بر نگاه خیلی چیزهای دیگر باید بگید مطابق قرآن که خیلی هم مهمه یکیش توحیده بالاتر از محیط دارین چیزی بالاتر از توحید داریم خب تو قرآن توحید چقدر تاکید شده اینجا نیامده اینجا نیامده بعد میگفت خدایی یگانه مهمترین مسئله است نه نه حالشونو داره میگه فقط باید جور بکنیم باشه بزارید چی بفرما اینجا توحید نیومده توی قرآن اما پیامبری پیامبر تکرار نفرمایید یک قفل کردید روی این که این منز معنی میکنه که نه صبر کنید من بهش که رسیدم اونو میگم بهتون که یه جور دیگری میشه فهمید عرض کنم که آره من مطابق این ترجمه آقای طاهری من نمیدونم تو این ترجمه‌هایی که می‌دیدم یه جای دیگه از یک کسی دیدم که اینجوری ترجمه کرده نمیدونم کدوم بود الان چرا ۱ ۱ ترجمه دیگه هم دیدم که اینجوری مطابق این بود ولی الان یادم نیست نمیدونم یا نیست هستم من میگم که الذین یومنون بالغیب اونایی که به غیب ایمان دارند به تعبیر ایشون به ماورای محسوسات به غیر محسوسات فارسی اگه بخوایم بگیم یعنی هستی را مساوی با ماده نمی‌دونم اونایی که هستی رو معنیشون آنانی که به تعبیر ایشون به ماورای محسوسات به غیر محسوسات باور دارند ماورا هم قشنگ‌تر از غیره چون بالاتر بودنو می‌رسونه غیب بالاتر است و به نماز می ایستند یعنی همه الان نماز به پا میدارد و از آنچه روزی شان کردیم انفاق می‌کنند همین الان و آیه بعد و همین داره وضعیت همین الان اما شما یک به یک میریم جلو ببینیم چطوریست که آدما قبل سینک به قرآن ایمان بیارن و قرآن هدایتشون کنه این ویژگی‌ها را دارند من یه بحثی داشتم عرض کنم روز اگه اشتباه نکنم هفته قبل بود سه شنبه که رسیدیم از انسان به خدا یادتون هست من یه مسیر را طی کردم گفتم قبل از اینکه برم سراغ قرآن من می‌خوام در خویشتن خویش تحمل کنم خوب و گفتم نخستین تکلیف انسان بر خلاف اونچه عالمان میگن تحمل درباره خدا نیست تحمل در خویشتن خویش و من اومدم آرام آرام گفتم من این هستم این هستم و رسیدم به اینکه باید یه حقیقت محض یه حقیقت الحقایقی باشه اگر اون حقیقت الحق است که اینها بهش چی هستند پس باید قیامتی حالا یادتون آوردم خیلی پیچیده بود بحث ساده بود یا نبود روان بود به نظرتون پذیرفتنی بود یا نبود شما که شما عرض میکنم کاملا با دقت گوش کردید خیلی بحث پیچیده‌ای بود من از خودم شروع کردم بدون مراجعه هیچگونه یعنی گفتم همینجور که می‌بینیم هستیم و از خودم گفتم این ویژگی‌ها را در خودم می‌یابم و رسیدم به اینکه من فطریاتی دارم اینگونه است عقلایی دارم اینگونه است اختیار دارم اراده دارم چون اختیار دارم مکلف هستم و بنابراین اخلاقی هستم نکته دیگری هم که گفتم میفهمم که بدون اینکه برم سراغ باید تسلیم حقیقت باشم باید با و اون وقت از این که من موجود تسلیم حقیقت بودن به حقیقت گردن نهادن یعنی ما ایمان یعنی به حقیقت کردن نهادن پس من موجود اخلاقی و مومن هستم هستم به اگر اون وقت رسیدم به اینکه این موجودی که ایمان من و اخلاقیه از سنخ طبیعت نیست پس باید بعد دیگری داشته باشد او بعد دیگر مربوط به طبیعت نیست و به هر حال این شکل این نمی‌تونه زاییده طبیعت باشه اخلاق و ایمان نمی‌تونه زاییده از سنخ طبیعت نیست و باید یک موجودی که از همین سنخ باشه پس باید یه موجود اخلاقی ایماندار که من اینجا عرض کردم که مفسران گیرم کردن تو اینکه مومنون مهمه این خدا را مومن چه جوری معنی کنم از کی ایمنی بخش و اینا معنی کردن آخه مومنه مؤمن یعنی چه مطابق حق میگه و مطابق حق عمل میکنه دقیقا رسیدن به یک همچین موجود و خیلی هم راه پیچیده‌ای احساس کردم حداقل اونطوری که بیان کردم نیست به قیامتم رسیدم که اگر اون موجود هست و او این تکلیف ها را دوش من گذاشته پس نگفته تکلیفو انجام بده چه انجام دادی چه انجام ندی باید یه حساب کتابی هم باشه پس ممکنه راهی که خودم هفته پیش رفت دو هفته رفتم این راهی که خودم رفتم بدون مراجعه به قرآن بدون مراجعه و صرفا با مطالعه خود ولی ادعا خیلی کتسانی قائلند خدا فطریه آره شناخت خدا فطری یک نفر من دیدم گفته دیگری ندیدم ولی یه نفر گفته مرحوم مطهری ایشون میگن که اگر انا لله فطریه انا الیه راجعونم هست اگر این شابا فطرت میفهمی که از سوی اومدی اینم می‌فهمی که به سوی او باز میگردی و به همین خاطر نشون میده قبول داشتنش بنده عرض میکنم که بر اساس قرآن مجید حداقل یک نفر اینجور برداشت کرده که اینا فطریات انسان آیه ۲۴ میرسیم که مقدار سخت‌تره یومنون بالغیب اینکه بود دیگری هست که من اول کار رسیدم انسان خوب من رسیدم که یک بعد دیگری هم هست غیب عالم صلات صلات یعنی چی اگر رسیدم که موجودی چیزی هست نماز تو قرآن یعنی یاد خدا نماز یعنی یاد خدا اقیم ذکر خدا از هر کس به این رسید به خدا هست یاد خدا هم میرسه پس نماز حالا به هر طریقی رسید که خدا هست بینم میرسه که من باید به یاد خدا باشم که من باید به یاد خدا باشم وما رزفقون که من دارم به کسی اینجا گرسنه است من باید بهش غذا بدم این فطریه هست هست فلهمها فجورها و تقوا اونجا تو قرآن میفهمم که من وظیفه دارم که این گرسنه را فطریه پس فقط پست‌های ۲۳ مشکلی نداریم می‌رسیم تو آیه ۲۴ عرض کردم چه جوریه فقط به اون سوال آیا تو قرآن آیات دیگری هم داریم که میگن که کسانی که به همه پیامبران به هر آنچه که خدا فرو فرستاده ایمان دارد سال امینی آیا ما به پیامبری که در چین آمده که خدا که در آیه‌ای میگه هیچ قومی نیست که ما براش پیامبر نفرستاده باشیم آیا من الان به پیامبری که از چین تو چین آمده باید ایمان داشته باشم یا نباید ایمان داشته چجوری کسی که نمیشناسمش چه جوری کسی که نمی‌شناسمش باید ایمان داشته باشم اینجوری بگیم یه جور دیگه بگیم اصلا کاری ندارم اگر رسیدم به اینکه خدایی هست هر که از جانب او باشد باید بگم چشم هر فرستاده که از جانب او باشه آره آره همونطور که به چین که میگم هم بدون ۱۲۴۰۰۰ تا که بیشتر حفظ نیستم بلد نیستم کی بودند ها خوب همه رو قرآن میگه باید ایمان داشته باشی چه جوری اصلا نه پیشینی رسیدم خدا هست ایمان دارم هر کتابی که واقعا از طرف خدا باشه باید قبول آخه معلومه که اگر خدا چیزی فرستاده حق فرستاده خدا که چیز باطل نمی‌فرسته که بشناسم که نشناسم من همه ۱۲۴۰۰۰ تاشو بنابراین این آدمی که هنوز ایمان نداره میگه اینو قبول پیشینی اگر این از جانب خداست چشم پیشینی ها اگر این از جانب خداست روی چشمم آره به این معناست حق برسه ولی چیزی که جانب حقیقت من که پذیرفتم که یک خدای قبول داشته باشه بعد از اینکه تصدیق کرد میفهمه که از طرف خداست بعد از اینکه اگه دید محتوا خوبه محتوا بده که فوری میگه این از طرف باطله که با فطرتش نمیسازه که یقین میکنه از طرف خدا نیست پس من همین الان فرض کنید یه آدمیم با تو خودم نگاه کردم رسیدم در اون نگری کردم خودمو سنجیدم رسیدم به اینکه خدایی هست که میگم با تفصیل اونجا صحبت کردم حالا خواستید فایل خوب رسیدم بین یک همچین حقی خدا هم نمیگم حقیقت محض که اخلاقی هست که ازش چیزهای دیگری هم برداشت کردم که شخص واره و چی هست و چه کمالاتی داره و امثال اینها حالا صحبتم اینه من همین الان بدون اینکه دیده باشم میگم هر پیامبری که خدا فرستاده و هر کتابی که خدا فرستاده من بهش ایمان دارم اصلا باید اینو بگماصلا باید اینو بگم اگه رسیدم که خدایی هست اگه رسیدم که خدایی هست باید بگم همه کتاب‌ها و به همین اتفاق قرآنم که میگه آیات دیگری هم داریم که و ما را داریم ولی بازم داریم که پیامبر همه را باید بهش ایمان بیارید نازل شده من باید به هر چیزی که از طرف خدا نازل شده باشه به نحو پیشینی به نحوه پیشینی جلوتر از اینکه برام اثبات بشه که حضرت محمد باید بگم اگر چیزی از طرف خدا آمده روی چشمامی هستند که ایمان به اون چیزی که بر پیامبر نازل میشه دارند پیامبران قبل نازل شده ایمان دارند این قیامت هم ایمان داشته باشه باور نداره این کسی رو باورمند نمیکنه به معاد دین رو این کتاب این کتاب امام علی می‌فرماد فقط اومده یک کار بکنه شما ازش چی میفهمید حضرت امیرالمومنین اشکال شما از چه نوعی بود شما اشکال پس این قرآن چیکار کرده اومده چیکار کنه دارم جواب اومد تلنگر بزنه به همون عقل و فطرت آره بیدار کنه همون عقل و فطرت هیچ کار دیگری که گفتم که گفتم که من خودم مسیری که رفتم من مسیر خودمو اشاره کردم به این کتاب تلنگر نمیتونه معذرت می‌خوام متقین چه جوری گفتیم فقط متقین را هدایت میکنه هر اشکالی اونجا کردی اینجا بگو حرف جدیدی نیست متقین اوصاف به صورت جزئی ذکر نشده بود خوب حالا ما گفتیم که اگر معاد یه امریه که من با خودم یک ساعت اگه بشینم بیندیشم بهش می‌رسم انسان‌ها می‌رسن اگه گفتیم فطریه به تعبیر مرحوم مطهر اون میشه نه نه میدونم ولی فعلا ما داریم چیکار میکنیم ترجمه میکنیم ولی ترجمه رو میخواهیم با قرآن مطابق قرآن اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم قال الست به ربکم قالو بلا تقولو یوم القیامت انا کناسا غافلید هر آدمی را وقتی که از پشت پدرشون می‌گیریم بهشون میگیم آیا ما پروردگار تو نیستیم میگن هستیم چرا اینو میگیم برای اینکه روز قیامت کسی نگه من از این غافل بودم حداقل به وضوح نشون میده که قرآن خداشناسی را جزء فطرته انسان می‌دونه نداشتند نه من این نیست داریم بفهمیم ما می‌خوایم قرآن بفهمیم بعد ببینیم این قرآن سازگار حرف زده یا نزده مطابق قرآن فطریات انسان چیا هستند اما یه اشکال اشکال جیگر چرا رفتی سراغ ماعات خدا خیلی‌ها حالا خیلی کار را خیلی ها هستند آدم های مثل مثلا راسل میگه غیب قائم راسل حالا مارکس راسل میگه غیب قائل بود مثلا سیگارند اندیشمندانی که هستی را مساوی ماده میدونند بزرگم هستند منم نمیتونم بگم حق دارند احسان اگه قرار شد اینجوری نگاه بکنیم مگه چیزی هم داریم که مخالف نداشته باشه خب همین که ما اینجا نشستیم و داریم با هم گفتگو می‌کنیم اینم مخالف داره شما نیستید شما خیال می‌کنید هستید دارید خواب میبینید کنار قرآن چی میگه و بنابراین نه من از این میفهمم که داره میگه اینا اموریست که انسان اگه تو خویشتن خویش تحمل بکنه بهش میرسه یکی بنده تو خودم تو خویشتن خویش تحمل کردم رسیدم یه بارم بلند فکر کردم بلند فکر کردم و خانم ساراللهی شنیدم بلند کردم و شنیدم خوب پس حالا من اونجا دیگه سراغ قرآن نرفتم که خودم گفتم حالا اگه گفتم این چیزی که من راهی که رفتم قرآن هم داره همینو میگه همه اینا رو من گفتم از طریق تحمل تو خودم رسیدم بهش گفته باشه حالا میخوام یه نکته دیگری بهتون عرض بکنم قرآن آیه تو آیه گفت ذالک الکتاب لاریب فیه هدا للمتقین این کتاب هیچ شکی نیست که هدایتگر متقین این چه هدایتیه هدایت به وسیله قرآن هدایت پیامبر هدایت پیامبر صادق این هدیه‌های اولیه هدایت مشخص هدایت پیامبر ظاهر و اما آیه پنجم الائک الله نه او فرق داره او چون داره متقین را توصیف میکنه متقین قبل از ها هدایت پیامبر دومی فرق داره و نکته فوق العاده مهمند اون اینه که رستگاری مال اون پیروی از پیامبر باطنه که همه انسان ها شدند و هیچکس مجاز نیست که بگه به گوشم نرسیده هیچ کس نمیتونه بگه من این پیام به گوشم نرسید همه رو خدا هدایت کرده نه هدایت شدن همه همه انسان‌ها هدایت شدند با پیامبر باطل اونی که با پیامبر باطن هدایت شده و هدایت پذیرفته پیامبر ظاهرم ممکنه هدایتش هدایتش میکنه پیامبر باطن را تسلیمش نشده پیامبر ظاهر هم نمیتونه هدایتش کنه اما نکته فوق العاده مهم اینه که رستگاری با اطاعت از پیامبر باطنه درسته که کسی که باطن را اطاعت کرده اگر به حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌رسید یا یه قرآن را حنیفانه حق پرستانه مطالعه بکنه می‌پذیره ها و قبول میکنه مثلا خوب درسته پیامبر ظاهر عمل کنه ولی به هر دلیل اگر کسی نرسید که این قرآن حقه اهل هدایت و هم هدایت شده و هم رستگار میشه مهم‌ترین حرف توی اصلا قضیه اینه نه من اینجوری تعریف می‌کنم برنامه خدا برای رستگاری انسان رستگاری شناسی مهم‌ترین مسئله دین اگر یک دین من می‌خوام ببینم یه دین منطقی هست یا نه اولین چیزی که میبینم رستگاری شناسیشه اگر رستگاری شناسیش عادلانه بود عادلانه نبود تو همین چند تا آیه به نظر من به زیبایی رستگاری شناسی قرآن مجید را بیان کرده به نظر من خیلی زود به شرط اینکه ذهن را بزاریم ذهنیات خودمون و واقعا ترجمه کنیم ترجمه کن آره متقین اونایی که تقوای فکری دارند این چیزا را که در یه ذره تحمل بکنن در خودشون بهش می‌رسند و وقتی اینان که هدایت شدن از طرف پروردگار باطنیه هدایت پیامبر باطن پیامبر باطل اینا دقیقا آیه بعد همینو تایید میکنه میگه چه کسی ها اونایی که تسلیم پیامبر باطن نیستند اونایی که تسلیم پیامبر باطن نیستند پیامبر ظاهر هیچ کاری براشون بالاخره کسی که تسلیم پیامبر باطن نیست کسی که تسلیم پیامبر باطل نیست پیامبر ظاهر براش کاری نمیتونه بکنه تسلیم پیامبر باطن هست پیامبر ظاهر میتونه کاری براش بکند خب در خدمت هستم فرمایش داشته باشید که دقیقا آها بله بله همین حالت یعنی مومنون کتاب ولی ضروری هستیم کتاب خداوند نازل کرده باید اعتقاد داشته باشیم ولی خوب انحرافات و اعتقاد فرمودید دانشمندان بزرگ تکثر عقاید تکثر افکار و نتیجه ها و اعتقاد خیلی کتاب فرموده که تمام این ادیان که اعتقادات به حق خدا معاد و سه نکته اساسی عمل صال میدن درسته ببینید قضیه اینه که ما تو دو مرحله باید صحبت بکنیم توی مرحله میگیم که آدما هر کس واقعا تسلیم حقه خدا نمی‌تونه بهش گیر بده اگه واقعا تسلیم حق بوده اگه میتونه بگه که من میتونه پیش خدا بگه که من هیچ کوتاهی نکردم هیچ کوتاهی نکرد خدا اومد یقشو گرفت و گفت که تو میگی هیچ کوتاهی نکردم عذاب و اجدادت کورکورانه پیروی کردی یا نه باید میکردی یا نه اینا امام خزا یک خود قرآن کرده ها مخذه کرده چرا کورکورانهآره با خروس با فلان کارهای هم انجام میده ولی پشتش چیه اطاعت کورکورانه عذاب وجداد فکر می‌کردی باید خودت تحمل می‌کردی آدمی که تحمل نکنه باطل ترین کار را میگه چون وجد دادم کردن منم می کنم باطل باطلم یه ذره تحمل کنه میفهمه یه ذره تحمل کن قبلا این من یه نکته ای را عرض بکنم قبل از اینکه این بحث شروع بشه اشاره صحبت کردم که ما هرچی میگم اشاره به دور می‌کنیم اشاره به نزدیک نمی‌کنیم وقتی میگیم مشرک وقتی میگیم کافر دستمون اینجوریه دور دور برش گردونیم اینجوریش کنیم یه درجه هممون کافریم یه درجه هممون مشترکیم یه درجه منافقین یه درجه همه اونها باید ببینیم چقدر هر میزانی که حق برام روشنه ولی زیر پا میزارم به همون درجه کافرم دیگه به همون درجه کافرم به همون درجه‌ای که عرض کنم که به اسباب باطل برای رسیدن به اهداف خودم تمسک می‌جویم به هر وسیله به همون اندازه مشرک به هر اندازه‌ای که آنچه که نیستم نشون میدم به همون اندازه منافقین لازم نیست به تلسکوپ برداریم و نه اصلا خود ما را میگه خود ما را میگه میگه چیکار داری دنبال اینکه فرعون ۴۰۰۰ چقدر سال پیش می‌زیسته کافر بوده چی بوده فرعون درونته تهرونین اینه یه فکری براش بکن ولش کن صحبت میکنیم میگیم مستبد استبداد چی اینها پادشاه باید مستبد باشه یا نباشه یا به اصطلاح رئیس جمهور یا چی فلان یا آبدارچی مستبد باشد یا آبدارچی مستبده یعنی هرچی که قدرت خانم تو خونه قدرت یه آقا نسبت به همسرش قدرت نسبت به بچه هاش قدرت مستبد یعنی یه استاد مثلا نسبت به شاگرد شاگرد نسبت به استاد انصافاً گاهی هم انصافاً گاهی هم پیش میاد عرض کنم که من نمی‌خوام بگم همیشه ولی گاهی پیش میاد یعنی جوری نمیشه به هیچ صراط مستقیم نیست امروز من به دانشجو می‌گم آقا یک داشتم گفتم یک نمره ارفاق طلبه غیبت نمی‌زنما یه نمره ارفاق میکنم تلاسم شرکت نکن کلاس به هم میزنه گوش نمیده برای اینکه ما چی هست بشم گفتن این بدترین توهینیه که می‌تونم بکنما یعنی توهینی بدتر از این وجود نداره که من بهت بگم جایزه بهت میدم بله زبانی من نمیتونم اداره اش کنم مستبد باشه به هر حال دیگه نه عوامل متعدده که آدم از فطرتش فاصله میگیره یکیش پدر و مادر ها که میگه که کل مولود علی فطرتش اینجوریه پدر و مادرشن که یهودی و مسیحی و مجوس مواظب باشه نشه فطرت چه جوری باید صدای اینکه تو دنیا خیلی که جورواجورن عوامل خیلی زیادی هست که آدم نمی‌زنه ندای فطرتشو بفهمه نه اون خودمون من ببخشید تکراری وقتتونم می‌گیرم قبلاً هم گفتم کاملا بدیهی که عرض کنم اکفیانی فکما کافیان توحید ناسازگار یا محمد میسازه یعنی چه محمد کافیه کافیه که با صدای بلند خونده میشه تلویزیون پخش میکنه تلفن تلفن شورای مدیریت حوزه علمیه قمات تلفن زنگ بزنی به جای زنگ اینو میخونه خوب آلمان می‌شنوند هیچکسم هیچی نمیگه چرا چرا برای اینکه نریم سراغ هندوها سراغ هندوها نرید اگه اینجا این مسئله را حل کردیم که جلیه به اندازه کافی هم گفته شد همین مدت پخش بشه بعد از بیماری شروع کردن پخش بشه بعد از کرونا شروع کردن این دعا را پخش کسانی هم گفتن دیگه گفته شدن با توجه جلب بشه یکی دوتا دیگه یکی پیدا نخونید چرا همین الانم ساکت برای اینکه ما بر دین آب‌ها و اجدادمون هستیم و ضد اون حرف نمی‌زنیم فطرت عقل و فطرت و همه هیچ مسئله ساده و روشنه خوب پیامبران مصداق آیات پیامبران اولوال که به پیامبری پیامبر ظاهری پیامبر ظاهری که پیامبر ظاهر پیامبر اسلام قبل از بعثت قبل از بعثت پیامبران بودن حضرت ابراهیم حضرت ابراهیم بعد از بعثت هم اون پیامبران پیشین هم خودش خدا که داره باهاش حرف میزنه خودشون هم پیامبر باطن نداره هم پیامبر خود خدا باهاش سخن میگه وحی بهش میکنه هر دو رو داره ببخشید.