جلسه پنجم: سوره حمد

از راه روشن
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/1347 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم محمد الله صلوات الله علیه و علی آله اجمعین تاملاتی داشتیم در رابطه با فاتحه الکتاب ام ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم محمد الله صلوات الله علیه و علی آله اجمعین

تاملاتی داشتیم در رابطه با فاتحه الکتاب ام الکتاب و اساس القرآن سوره مبارکه ایجاد سوال اینه که کلمه که عرض کردم دو گونه فرمود که یعبدون همان به معنای عبادت کردن خاص مثل نماز و برخی میگن بندگی کردن و اطاعت کردن و تسلیم شدن در مقابل خداست که زمین درسته و ما خلق برای انسان ها خلق شدن برای اینکه در حقیقت اما سوال دیگر مطرح یک پرسش این بود که چرا این آیه ما را مجبور کرده که ادعایی کنیم که ادعای سنگینی ابداع فوق العاده ادعای تنگی نیست و اون اینکه ما بگوییم در روز حداقل ۱۰ بار در جواب فقط و فقط از تو به خاص تو گردن و فقط و فقط از تو کمک این ادعا ادعای صغیر و سنگینی نیست و ما باید روزانه را مکرر بگوییم که شاید برای اکثریت ما و بلکه شاید نمی‌دونم خب من می‌توانم بگم من اینگونه هستم چرا ما ما چی است حالا سوال که دیش مطرح کردم و سعی کردم پاسخی بدم ولی میخوام امشب یک سوال دیگری مطرح کنم و ببینیم جمع چه کارش بکنیم ما وقتی گفته میشه جمع یکی از موارد استعمالش اینه که برات احترام برای تکریم خدا وقتی می‌گوید نداره ولی اگر ما انسان ها بگیم چرا پادشاهان گاهی میگویند ضمیر جمع اینگونه فرمان دادیم ولی نشانه تکبر است وقتی که حاکمان پادشاهان بر وقتی دو نفر خودش برای خودشه انسانی بگه انا ضمیر جمع به کار ببره و سخن میگه به خدا بگوید انا بده یا نه بزرگ و دیگران را هم شامل میشه جواب اما سوالی که عرض کردم امشب میخوام مطرحش بکنم اینه و جمع بکنیم ببینیم چیکارش کنیم را سوال کسی گفت ایاک نعبد و ایاک نستع از اینکه این وضعیت چه اندازه برای ماها که می‌گیم صادقه صادقانه است و چه اندازه نادرسته جدای از این اگر کسی ادعا کرد که فقط و فقط تو را می‌پرستم یا از تو تبعیت می‌کنم یا به فرمان تو گردن و فقط و فقط از تو کمک میجوید اگر این جمله را گفت قله را قطع کرده اگر صادقانه کسی بگه واقعیت اینه که آیه که امشب خونده میشد آیه مهمترین لله من به نظرم اوج دینداری بدن به مناسبت برگردند این را عرض بکنم مطابق قرآن مجید و مطابق این آیه و من احسن و دین من الله چه کسی دینش برتر از آن بالاتر از این باشه کسی با وجودش تسلیم پروردگار باشد با تمام وجود به طور کامل باشه حتما نیکوکار هست که کامل نیکوکار بود پروردگار بود نقطه بالاتر است جای دیگری هم هست که انسان فرض بکنه ابراهیم خلیل این قله را فتح کرد کامل کامل قله که ابراهیم خلیل علیه السلام فتح کرد و شد طلا ابراهیم و یه چیز دیگری هم شد خلیل شد برای خدا بالاتر از این امام مردم خوب کسی که بتواند سوال اینه که کسی که اوج این کسی که می‌گوید تسلیم فرمان توام به امر تو گردن نهاده و فقط و فقط از تو کمک سیاره می‌جویند یعنی من کاملا وابسته به تو هستم وابسته به تو هستم از تو کمک می‌جویم از هیچ نوع نخواهد رفت اوج قله توحیده جمله بعدی سوال امشب کسی که قله را فتح کرد راه اینکه راه این قله کجاست نشونم بده هدایتم کن یعنی من باید این قله را فتح کنم من باید برم اون بالا سر اون قله خوب صراط المست یعنی راه درست فتح اون قله را به من نشون بده ولی در جمله قبلیش گفتی من قله را ف کردم قله فتح شده را که دیگه راه برای قطع شده قله تحمل داره این سوره مبارکه بخش اولش جمله جمله درباره خدا بوده الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم از خدا نداره هم جمله در واقع ندای فطرت ندای پیامبر باطن که به زبان پیامبر ظاهر یک کار دیگر بیان شده قیامت اون پایین است که درون انسان هاست که دارد گوید خداوند داره میگه درون همین را گوید حمد مخصوص خداست توحید درونت گوید شهادت درون پروردگار عالم که اگر انا لله به فرموده مرحوم مطهری انا لله یک امر درونی انا الیه راجعون هم یک امر درونی است پیامبر شهادت اگر ندای فکرت ما می‌تونیم جمع بگوییم این ندای فطرت بشریته همه انسان‌ها درون همه انسان‌ها دارد این را می‌گوید به او و به فرمان او گردن نهاد و فقط و فقط از او باید کمک خواست به معنای این جمله دروغ نیست چون صدای ندای فطرت را ما داریم بیان میکنیم ولی به یک معنای دیگر این جمله میتواند دروغ باشد برای ما توی نماز و به همین خاطر باید برای نماز کنیم و برای روایت و عرض بکنم چرا ادعایی می‌کنم که این معنا که به امام علی علیه السلام که ادعای مطق الهی مخالفت این حدیث شریف در کتاب شریف حضرت می‌فرماید دروغ واقعی کلام انسان با نهاده الهی منطبق باشد خیلی جالبه سخن با درون یکسان باشد سخن آیینه می‌گوید چی درون میگوید حالا مخالفتدروغ چیه اینکه زبان بگوید فطرت چیز دیگری بگوید زبان ما سخنی بگوید که با پیامبر باطل ببینید صدا وجود دارد در درون ما در ما دو صدا وجود دارد یک صدا هست که اکنون من دارم میزنم با زبان دارم سخن میگویند ولی ندای دیگری هم صدای دیگری پیامبر باطن هست به فرموده امام کاظم علیه السلام در واقع ما وقتی سخن گوییم اگر سخنمون با آنچه که فطرت آنچه که پیامبر باطن داره فریاد میزنه اگر منطبق بود این یک نوع صداقتی هست و اگر منطبق نبود معنای اصلی و باید مواظب بالاخره باشیم که مهمترین کسی که ممکن است دچار باشیم اینکه پیامبر باطنمون درونمون داره فریاد میزنه ولی زبان ما چیز دیگری را حاصل کنیم مخالفت را برطرف کنیم چرا به ما فرمودند این را چه بسا من واقعا جراتشو داشته باشم اگر به خودم می‌گفتم بگو اگر به خودم می‌گفتم آزادی در پیشگاه خداوند بایست و یه جمله خبری بگو هرگز نباید جرات می‌کردم که بگویم ای جان نبود فقط و فقط تسلیم بزرگ است من دستور دادم نه او ندای پیامبر باطن را به زبان بیار ندای پیامبر باطل را به زبان بیابد تا در راه اصلاح به زبان بیار و در همین مسیر را حالا این را که عرض کردم خدمتتون که من باید تسلیم حقیقت باشه و ترتیب باشد هرگز نباید کسی به من بده هیچ پیامبری ظاهری نباید این را به من بگوید اینکه حقیقت باشم خودم میفهمم کسی نباید این را به من بگوید خودم میفهمم همه انسان ها می انسان‌ها همه تلاش می‌کنند که بگویند سخن ما و کردار ما هستند هیچ انسانی نمی‌گوید سخن من باطل است خب نه اینکه سخن باطل نگویید نه اینکه همه سخن حق بگوییم ولی تلاشمون اینه میخویم نشون بدیم که حرف حق اعمالمون حقه مطابق نشون بده نشان دهنده اینه که این که باید حق بگوییم و حق عمل کنیم و به حق گردن بنهیم این را کسی نباید به ما البته ممکن است مطابق این ندای باطن اقلاً هم رفتار کنیم ولی ممکن است که هوا داریم در قرآن عالمین قرار دادیم و کسی از اینجا به دست ببینم همه این را میدونند که باید حق باشد اما یه مرحله اینه انسان بخواد تسلیم حقیقت باشه این ندای درون مرحله دوم این است که انسانی که مرحله اول را پشت سر گذاشت تسلیم حق باشه مصادیق را بیابد اون وقت هم دو تا مرحله برای اینکه بخوان تفکیک کنم آیه قرآن الله چگونه خدا هدایت کند کسی را که بعد از اینکه به پیامبر ایمان آورد کافر شد و می‌دونه که رسول حق صحبت آیه شریفه را می‌فرماید چگونه خدا همچین کسی را هدایت کنه کسی که می‌دونه پیامبر حقه چگونه می‌شود چرا چرا نمیشه هدایتش کرد برای هدایت اینه بعد از اینکه تصمیم گرفت به حقیقت گردن بنهید مطابق فطرت تو فطرت بود پیامبر باطل داشت میگفت به حقیقت این هجرت را توش حکومت صادقی صادق باشی صادق است مرحله دوم براش ممکنه چجوری من میخوام تسلیم حقیقت باشه من میخوام به حقیقت گردن بنهم من که میخوام هدایت ممکن فلان چیز مصداق حق است این الله حق است قیامت حق است ولی کسی که حق براش آشکار شده ولی نمی‌خواد تسلیم حقیقت باشه آیا اونم میشه هدایت برای چه کسی مفید است برای کسی که بخواد حقیقت باشه یعنی ندای فطرت گوش داده باشه تمام آیات ظالمین خدا هدایت نمی‌کنه چرا هدایت نمی‌کنه چرا قرآن هدایت نمی‌کنه کافران را چرا قرآن می افزاید بر گمراهیشون می افزاید کتاب هدایت آره بعد از گمراهی کسی می افزاید که نمی خواهد حقیقت باشد کسی که نمی خواهد تسلیم حقیقت باشد به حقیقت گردن ببرد یه همچین کسی را هرچی مصداق حق براش بیشتر روشن بشه مشکلش بیشتر می‌شه هرچی مصداق بیشتر روشن میشه قرآن چیکار می‌کنه مصادیق حقیقت را برای ما روشن میکنه خوب کسی که می‌خواد تسلیم حق بشه راه را بهش نشون میده و تسلیم حقیقت میشه بیشتر بیشتر میره جلو تا به اوج قله نزدیک بشود ولی کسی که نخواد وضعیتش چگونه میشود کسی که نخواد دائما مصادیق حق براش روشن میشه ولی بیشتر تمرد کرده در مقابل کافر است تو دائما کافرتر می‌شود مومن وقتی داره تو مسیر می‌رود الله ها ایمان ایمان زیاد می‌شود قرآن علی کافر دائماً کافر می‌شود با قرآن کافرتر می‌شود دلالت اضافه میشود خوب یعنی ایاک ندا اعتراف درونی صدای پیامبر باطن است یعنی چی یعنی اون جمله اول میخوام تسلیم حقیقت باشد میخوام مرحله اول رفتم ولی به مرحله دوم هنوز محتا من تصمیم گرفتم یعنی می‌خوام همون ندای فطرت را ندای پیامبر باطل را بهش گوش بدم پرست باشد تسلیم حقیقت باشد تسلیم فرمان خداوند باشد می‌خوام باشم بله آیا هر کس میخواد باشه ضروری است نه انواع و اقسام مسائلی است که ممکن است انسان هم به گمراهی کشیده بشه ممکن است راه را انسان پیدا نکنه حالا یا نه نفس بیاد برای انسان اصطلاح تدریس بکنه چی بکنه یا هر چیزی ممکن است چگونه تفسیر کنیم کسانی هستند که قرآن را دست گرفته شعار قرآن داره میگه رد داره میاد انسان‌ها را می‌کشه و دنبال دنیا نیست واقعا دنبال دنیا نیست چرا باید بیاد خودش را بده چرا باید کسی قرآن را دست بگیره و خودش را بکشه و انسان های بی گناه را به قتل برسونه این چیزهایی که تو جهان به نام دین به نام اسلام به نام چی میبینیم گمراهی در کمین آدمی گمراهی خودش چه بسا مقصره نمیتونید تفسیر نمیخویم مشکل داریم تفسیر قرآن درس گرفته شعار لا اله الا الله را دست گرفته و میاد خودشو به کشتن میده و دیگران را یک آیه خیلی اختلاف شده در تفسیرش هر دو آیه نداره که یک دانشجویی مبتدی هم ادعایی بکنه چون من تقریبا کسانی که ایمان آورد ایمان بیارید به خدا کسانی که ایمان آوردید ایمان بیاورید به خداوند ای کسانی که ایمان آوردید و به رسولش ایمان بیاور ای کسانی که ایمان آورده اید تقوا پیشه کنید و رسولش ایمان بیاورید خیلی بحث بین مفس ایمان اول با ایمان دوم چه فرقی دارد بعضی گفتن اجمال و تفصیل بعضی گفتن نمی‌دونم ای کسانی که ایمان گفتن ای کسانی که بالاجمال ایمان آوردید با تفصیل ایمان بیارید بعضی گفتن ای کسانی که به ظاهر ایمان بیاورید ای کسانی که عرض کنم خدمتتون که همینجوری بدون دلیل ایمان آوردید با برهان و دلیل ایمان بیارید خیلی بحث اینگونه کردن درباره این دعای ۱۰ تا قول است خیلی بنده می‌خوام این را بگم و برگردونمش به سورهیا ایها الذین آمنو ایمان دو مرحله داره‌ها یکیش یه مرحله از ایمان اینه که انسان بخواد تسلیم حقیقت باشه مرحله دوم این است که مصادیق حقیقت را که براتون روشن شد گردنش شما میخوید تسلیم فرمان خداوند باشید مطابق ندای فطرت میخوای تسلیم باشید میخوید ولی حالا که میخوید به فرمان های خدا میخوید راه راست را بپیمایی میخوید در طریق درست قرار بگیرید دوست داری اینا را ولی ضرورت خواهد داد قرآن داره میگه ای کسانی که می‌خواید به حقیقت تسلیم باشید و گردن بنهید رسول حق است قرآن حق است چی حق است سرتاسر قرآن داره هدایت همینه که مصادیق حق را نشون میده یا ایها الذین آمنو آمن اول به معنای مرحله اول دوم دستور میده مرحله چون مصداقش روشن اولیش نگاه کنید مصداق نگفت ایمان آورد مشخص بخواهیم فارسی بگم و به زبان خودم بگم ای حق پرستا رسول حق است کتاب ایمان ای کسانی که ایمان آورده‌اید به کسانی میشه کرد که طلب ایمان دارند مرحله اول مرحله یعنی من می‌خوام تسلیم بشم ملکه می‌خوام تسلیم بشم دیگه بهم گفته نمیشه ایمان آوردی ایمان چرا مرحله اول مسامحه در تعبیر الله فقط اینکه دارم برانداز میکنم دنبالش هستم من به حقیقت من ببین در واقع این تصمیم را گرفتم آنچه خواست خدا که از درون فطرت درون فطرت آیا عقل را شناختم من تصمیم هستم این جمله خبری من درسته یا نه من تسلیم حقم یعنی چه یعنی از این به بعد هر مصداقی از برام روشن شد من تسلیم هستم یک جمله خبری و واقعاً ایمان ایمان به اون سوره مبارکه قسمت انسان یه مرحله فطرتشه که داره بهش میگه باید تسلیم باشیم اما جمله دوم نیاز اصلی نیاز اصلی ما این است که خداوند به هر طریق ممکن مصادیق این حقیقت را بر ما واجب آشکار بگرداند این نیاز اصلی انسانه آیه قرآن نیاز اساسی را این دو تا نیاز انسان موقع یک انسان تا روی این زمین میگذارد وقتی ماجرای حضرت آدم را و باغ عدن و امثال اینها و کل ماجرا هرچی بوده هدایت هدایت های من به سوی شما می آید هدایت اصلا نفرموده پیامبر ظاهر را هدایت شما من شما را اینجا از این به بعد یک نیاز دارید نیاز نیاز اینه که هدایت بشید هدایت که براتون اومد خدا می‌فرماید حق براتون آشکار می‌کنم نجات اول را بنده این معنا کردن ای کسانی که تسلیم کسانی که تسلیم هر کس تسلیم حقه رسیده که محمد حقیقت ولی ضرورتاً آدمایی که تسلیم هستند به اینم رسیدن که محمد صلی الله علیه و آله یا قرآن مجید آیه اول یعنی کسانی که که آدم میخواد تسلیم حق باشه و تصمیم گرفته که تصمیم حقیقت باشه و تسلیم حقیقت خود تسلیم حقیقت پرستی که مصادیقش به مرور زمان و به کمک پیامبران ظاهر و باطن به تدریج برای من روشن هر چی که باشم من باید تسلیم حقیقت باشم یه مسئله هر چه حقه من باید تسلیمش باشم بعد پیامبر تجلی حقیقت مصداق ولی ممکن باشه واقعا بخواد تسلیم خدا باشه ولی به دلیلی حقانیت قرآن براش اثبات کسی را میشه بهش گفت محمد صلی الله علیه و آله قرآن حق است و هدایت بشه مرحله داشته باشه مرحله اول نداشته باشه قرآن مجید می فرماید مرحله هدایت نمی شود هدایتش و صلی الله علی محمد و آل محمد الله ببخشید ایمان اولش گردن نهادن به حق اجمالاً.