مساله شر به عنوان برهانی برای عدم وجود خداوند

نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۸ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/3033 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم ما دیگه باید مسائل پراکنده یکی یکی بحث بکنیم مسائل جدید ممکنه بحث این هفته‌مون ربطی به جلسه قبل نداشته باشه م...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

ما دیگه باید مسائل پراکنده یکی یکی بحث بکنیم مسائل جدید ممکنه بحث این هفته‌مون ربطی به جلسه قبل نداشته باشه موضوعی که برای جلسه امروز انتخاب کردم به دلایلی شرح مسئله شر از قدیم مطرح بوده و چه تو اسلام و چه تو مسیحیت و چه جاهای دیگه تو ادیان قضیه مطرح بوده مسئله ولی عصر جدید یه جور دیگر شده ما نمی‌خوایم با اونچه که تو تاریخ مطرح بوده بپردازیم الان بگم عصر جدید چه ویژگی داره و این مسئله از قدیم مطرح بوده که بالاخره چرا شر تو جهانه؟ مقصودم از شر رنج امور که باعث رنج آدمیان میشه مثلا زلزله و فلان جنگ و آتشفشان خیلی امور مختلفی که هست امثال اینها که باعث درد و رنج یا بیماری هایی که هست یا امثال اینها این خوب از قدیم مطرح بود مثلاً اینقدر قدیم این بحث مطرح بوده که ادیان به گونه‌ای خاص بهش پرداختن و مثلاً در خیلی قدیمی‌ترین دین که آیین هندو هست قضیه تناسخ به این مسئله تا حدی پاسخ میده یعنی پیروان آیین هندو مثل شر را به این صورت جواب میدن یعنی در واقع صحبت اینه حالا من مسئله را جوری درست بکنم و اون سوالش را و اون اینکه میگن مطرح بوده که وجود شر در عالم با الهی چگونه سازگاره اونجا در قدیم مطرح بوده چرا خدای عادل اجازه میده که اگه خدا عادله چرا اجازه داده شر تو جهان وجود داشته باشه آیین هندو جواب میده که شر مقصود رنج انسانه هر رنجی که می‌کشی بلااستثنا مال زندگی خودت خودت قبلا یه زندگی داشتی زندگی ها داشتی نتیجه زندگی های قبلیته. زندگی الان که الان نابینا هستی اگه الان فلج هستی یا بلایی بهت میرسه یا هرچی این نتیجه زندگی پس خودت کردی و عدل خداوند مثلاً زیر سوال نمیره نتیجه ممکنه شما اشکال کنید که این چه رنجی است که من میکشم به خاطر جرمی که یادم نمیاد من باید جرممو یادم بیارید و اینکه من بهم بگید یک حیاتی داشتی که مشکل منو حل نمیکنه باید یادم بیاد که چه کار کردم تا بدونم مجازات چی دارم می‌کشم به هر حال این خیلی جواب ولی میخوام فقط میخواستم بگم مطرح بود توی آینه زرتشت مسئله مطرح بوده که می‌گفتن که حداقل تو زرتشت متاخر زرتشت یک آیین زرتشت متقدم داریم آیین زرتشته متاخر که در آیین زرتشت متاخر اهورا مزدا در مقابل مینو یا اهریمن است اون وقت میگن شرور عالم را به وجود آورده اهریمن به وجود آورده خیرات عالم را اهورا مزدا به وجود آورده بین این دوتا نزاعه. اهورا مزدا کاملا عادل خوب فقط هم خیر به وجود آورده به اصطلاح اهریمن بد شرور ظالم این شرور را توی این عالم به وجود آورده خب اینم شما فوری میگید که بنابراین این خدا قادر مطلق نیست حداقل با خدای ما فرقش اینه خالق همه چیز نیست اینم گفتید این خدا با خدایی که حداقل تو ادیان ابراهیمی مطرحه تفاوت داره حالا بهتون بعدش میگم توی غربی ها چه جوری مسئله را درست کردن خوب اینم بگم تو این پس مطرح تو دین مسیحیت مطرح بوده از قرن مثلاً اولین کسی که به این مسئله پرداخته ایرنئوس سال ۱۷۵ اینجورها ۱۷۵ میلادی قرن دوم اونجا به ایشون یه نظریه داره در باب مسئله شهر که میگه انسان ابتدا هم پاک اما کاملا ساده به وجود اومد تو مرحله بعد دیگه این انسان متناسب شد که خودش انتخاب بکنه و فلان و اینها راه را خودش به پیماد دو مرحله انسان داره اون وقت لازمه مرحله دوم اینه که تو این عالم مثلا این مسائل باشه و اینها راه حلی آقای آگوستین قدیس قرن ۴ و ۵۷۰ تا ۴۳۹ ایشونم یه نظریه بیشتر شر را عدمی میدونه به شرط وجودی نیست خیره که وجودیه شهر عدم چی نسبت نمیدونم حداقل اینایی که مسئله شر را مطرح کردن من ندیدم کسی نظریات گفتن معروف را من ندیدم افلاطون را بیارم همین نظریات هست فراوان شهر عدمیه شهر نسبیه خیر چی هست یک نظریات مختلف اینجوری در واقع شرح لازمه خیره و نظریات مختلفی که حالا اینکه چه حد توانسته باشه مسئله را حل بکنه یا نکنه یه حرف دیگر این یه مقدمه بود در سنت اونی که بخوایم الان تو کلام جدید تو مسائل جدید کلامی بحث کنیم یه چیزی که تو غرب جدید مطرح شده که به اشتباه آقای دکتر هادی صادقی به مسیحیت نسبت داده گفته تو مسیحیت اینگونه است نه در مسیحیت اینگونه نیست در غرب جدیدی است و اونایی که مطرح کردند اصلا دین نداشتن خیلی اشتباه است که غرب رو ما با مسیحیت خلق کنیم یک آدمی که یه آدم مکی ملحد ولی مثلا نیاکانش مسیحی بودن ما این نظر که نمیتونیم به مسیحیت ربط بدیم به هر حال این آقای مکی یک اینجوری استدلال کرده یعنی قدیمی‌ها بحثیم بود که شهر وجود شر در عالم چگونه با عدالت خداوند سازگار است یه شبهه بود از زمان مکی دیگه نه شبه نیست برهان نه نه برهان علیه وجود خداوند برهان است علیه اونجا شبهه یه چیزه خدای عادلی هست چرا شرط به وجود نه نه این برهان است علیه وجود خداوند خدایی که شما تو ادیان ابراهیمی قبول دارید عالم مطلق است قادر مطلق است خیرخواه محض است این سه تا ویژگی رو میگید خدا داد عادل عالم مطلق قادر مطلق و خیرخواه مطلق اگر همچین خدایی وجود داشته باشه اولاً عالم مطلقه می‌دونه کی باعث شر میشه چی باعث علمشو داره قادر مطلق مست می‌تونه جلوشو بگیره خیر خواه مطلقه می‌خواد جلوشو بگیره کسی که می‌دونه این با این مسئله باعث شر میشه چی میشه میتونم جلوشو بگیره میخوادم جلو چون خیرخواهه میخواد جلوشو بگیره خدا گرفته باشه استدلال به شکل منطقی اینجوری خدای که میگید شما ادیان ابراهیمی وجود دارد عالم مطلق قادر مطلق و خیرخواه محض است مطلق است اگر چنین خدایی وجود داشته باشد شر در جهان نباید وجود داشته باشد شر در جهان وجود دارد خدایی وجود خیرخواه نیست یا بگو نمی‌دونه یا بگو نمیتونه هم میتونه هم میخواد ولی تو جهان به وجود آمده است توی جهان با این الفاظی که نمیدونم عدمیه و واقعیت مشکلی حل نمیکنه رنج بشر هست حالا با لفظ که مشکل حل نمیشه راه حل باید بدی با این حرفایی که زده شده خیلی چی نمیکنه مسئله را حل نمیکنه حالا مثلا تو عصر جدید جواب هایی که داده شده حالا ببینید من تو آینه زرتشت گفتم عصر جدید یه آقایی هست به نام وایت هد که یک الهی داره به نام الهیات پویشی عصر جدید تو الهیات پویشی مسئله به اصطلاح حل میشه خدا عالم خیرخواه مطلق هست واقعا میخواد ولی عالم مطلق به اصطلاح قادر مطلقش هم کاری ندارم آزمون و خطا میکنه خودش داره هی درست میکنه جهان را آزمایش میکنه فلان و باعث میشه تو آینده کمتر بشه و اینجوری بنابراین اون خدا را از علم مطلق کامل نیستش در نهایت میگه و شما مخالفت کنید مانع نداره ولی اصلا یه چیز دیگری من به ایشون بگم که حداقل تاریخ را که ما چند هزار سالشو و شما شناسا و اینها فسیل شناسا میگن عصر دایناسور دایناسورها عصر دایناسورها هم همین جوراب بوده شهر دایناسور از بین رفته و سیارکی به زمین خورده و از بین رفته حداقل از اون رو تا الان نمیدونم ۲۰۰ میلیون ساله تا الان یا چند میلیارد سال به شما میگید نه چیزی تغییر نکرده حالا ایراد فلسفیشو کار ندارم ایراد فلسفیش جای خودش ولی اینکه بهتر نشده که وضعیت این درسته که زمان و اونم یعنی زمان میاد برای خدا عرض کنم خدمتتون که خوب این مثلا یک جواب که داده شده برخی دیگه اومدن مثلا آقای جان هیک نظریه ایروس را قبول کرده و گفتم نظریه رنوس کهما دو دوره داشتیم یک دوره آدم مثلاً خاک مقدس ولی ساده اینطوری بود بعد تو مرحله بعد یه آدمی شد که دیگه باید خودش خودش را به کمال برسونه اونا لازمه اون زندگی دوم این زندگی و این جهان و اینهاست آقای جان میگه که آره قبول میکنه و بعد میگه کاستی ها اینکه شرور به ما لطمه میزنه در جهان دیگر جبران میشه یعنی گرهش میزنه به جهان دیگر که مسئله را به اصطلاح حل بکنه خوب این هم نظریات باز هم نظریات دیگر هم مطرح شده سلام علیکم طولانی خیلی نظریه و اینجا خدمتتون که یعنی تعداد نظریات رو حالا تو همین عصر جدیدم نمیشه شمرد خیلی زیاده افراد زیادی تلاش کردن پاسخ بدن این جواب را داده مخصوصا پلانتینگ ها باز فیلسوف دین هم هست عالم الهیات هم هست ایشون هم خیلی تلاش کرده که جواب بده و هر کدوم جواب های مختلف و گوناگونی دادند من گفتم آقای مکی که استدلال را ایشون میاره اون یه حرف دیگری هم میزنه ببینید اینو میتونیم جواب بدیم یا نه ببینید اشکالش وارده یا نه میگه شما میگید جواب آقای مکی برخی میگن که آقا جون بالاخره چیکارش کنیم آدما باید مختار باشند یا نباشند این آدم وقتی مختار باشه گناه میکنه و باعث شر میشه جنگ راه میندازه حالا این وسط یه نکته را هم بگم یک نحله دیگری هم هست تو عصر جدید به نام نحله علم مسیحی یا معرفت مسیحی یه خانمی است ایشون را به وجود آورده تمام شرور عالم به خاطر گناه ماست گناهی که ما میکنیم شر را به وجود آورده چه گناه حضرت آدم بچه بعد از او اگر هیچ گناهی ما نمی‌کردیم هیچ شری در عالم به اصطلاح جوابش میدن که زلزله این آتشفشان این چی زمانی حضرت آدم نیومده بوده و گناه نکردن جان‌ها اون روزم بوده و فرقی نکرده این‌ها به هر حال گناه هم اینم جواب‌هایی میدن بهش که گناه سبب نه در اینکه برخی از این گناهها برخی از این شرور به خاطر اختیار آدمیه و سوء استفاده از اختیار شکی نیست این جنگ ها غارت ها بمباران نتیجه سوء استفاده کنم خدمتتون که اونم مسیحیم به هر حال جواب‌هایی دادن خود غرب مشکل آقای مکی یه حرفی میزنه و اون اینکه خدایی که شما میگید میگید مختار لازمه اختیاره حالا هرجوری میگیید نمیتونست خدا را انسان را به گونه خلق بکنه که مختارانه فقط کار خوب بکنه مختارانه فقط کار خوب بکنه آقای مکی دفاع بکنم آره طبق اعتقاد رایج شیعه شیعه طبق اعتقاد رایج شیعه پیامبر و امام از هنگام تولد تا هنگام وفات از گناه کبیره و صغیره و خطا و عمد و سهم و همه چی مصونم فقط کار خوب میکنن مختارم من از طرف آقای مکی میگم که همون طوری که پیغمبر را خلق کرد پس می‌شده می‌شده همونجوری که امام علی را خلق کرد همه آدما رو خلق میکرد عجیب میخوام اینو بگم شما پس نگید که آقای مکی حرف نامربوطی زده این حرف نامربوط حرف رایج عالمان شیعه است این حرف خدا کسی را خلق کنه که مختارانه فقط خوب را انتخاب میکنه ولی خوبه فقط اختیار میکنه نمیشه امام علی همین بوده حضرت عباس نه اون نه ولی به هر حال عرض کنم خدمت شما که این اینجوریه بالاخره گسترش داشت انسان موجودیه که خدا خلقش کرده یعنی هر آنچه داشته از خدا جواب بدی حتی انسان وقتی مخلوق خداست علت از خداست بر فرض ما اختیار داریم به جوری حل کنیم خوب انسان گناه میکنه بر اساس میزان شدت وجود دارد اینکه برخی از آقایون خواستن مسئله پیامبر و اینها را که عصمت را حل بکند گفتن که مثل مثلا کتاب های قدیمی آیت الله مکارم و دیگران گفتن که ببین یه مثال زدن ببینید کسی که یه ممکنه یه آدم ناآگاه نادان بیماران را تو بیمارستان با شست و شو دادن بخوره و این محال است که محال است که یک پزشک ما عالم معصومه از این قضیه پیامبر و امام چون علمش را دارند خوب پس خوب این حالا مشکل اون چیزی که شما میگید قبل از تولد علما میتونست بده دوماً این اشکال جای خودش یه اشکال مهمتر آیا علت کامل عمل غیبت می‌کنیم نمی‌دونم دروغ بده و دروغ میگیم همامون همه کارهایی که داریم می‌کنیم می‌دونیم بده و انجام میدیم علم علت تامه نیست علت عامه عمل نیست باید باشه بنابراین ممکن است یک کسی علمشو کامل کامل شما مثال زدی که حالشون به هم خورد چرا میزنی مشروب بگو میخوره آدم کیف می‌کنه عرض کنم خدمتتون که گفت یه بنده خدا رفت چیز روستا تبلیغ آخوند دفعه اولش بود طلبه بعد وقتی رفت روستا خیلی پریشان بود استرس داشت که امشب چه جور صحبت کنم دفعه اولش بود یه آقایی صاحب‌خونه دید که گفت چیه گفت پریشان برای استکان خورد دید که خوشمزه است شیشه را خالی کرد بعد رفت توی مسجد بنا بود نیم ساعت صحبت کنه بعد اومد پایین گفت که خدمتتون که به حساب نیم ساعت سه ساعت صحبت کردیم ولی غیر از اون سه تا مشکلم بود یکی اینکه امام حسین کوفه را به هم ریخت کافه رو که به هم نرفت دوم اینکه بابا چه ربطی به خواهر و مادرش داره تا اینجاش مشکل این مثال تو مثال خوبی نیست و خیلی بنابراین این حرفت که به نظرمون میاد به اصطلاح پارادوکسیکال حرف مکی که میگیم میشه یک نفر مختارانه فقط کار خوب بکنه جوری خلق بشه که مختارانه فقط کار خوب بکنه نمی‌سازه معلومه منطقی نیست بالاخره من اگه تو ۸ میلیارد آدمی که الان هست میشه یک نفر از اختیار خودش سو نمیشه اختیار نداره اینکه شما بگید یه کسی از هنگام تولد جوری خلق میشه که تا آخر عمرش هیچ بدی نیست هیچی هیچی نمیکنه ربات یعنی ربات ساخته شده که فقط اختیار این جور نیست حالا دیگه اشکالم داره این حرف خودش اشکال داره البته بنده معتقدم که شایدم تکراری باشه حرفم خلاصه بگم عصمت به معنای اینه یعنی من قائل به عصمت وحیم یعنی پیامبر وحی را که میگیره حفظ میکنه به دست مردم می‌رسونه درست می‌رسونه خدا نمی‌ذاره خطا کنه تو زندگی عادیش تو حکومتش عادله معصوم دیگه نیست که پس فقط تو گرفتن وحی خدا وحی را حفظ میکنه بهش میگن عصمت وحی فقط تو حکومتش ممکنه یک کسی نصب کنه که اشتباه باشه تو زندگی شخصیش هم ممکنه چاه بکنه به آب نرسه از قرآن اینا به دست میاد از آیات قرآن اینا رو به دست میارن که اینجوری گفته بنابراین نسبت را بنده اینجوری تعریف میکنم هیچ مشکلی هم پیش نمیاد حرف آقای مکی رو هم میگم نامربوط اما مسئله را چه کارش بکنیم باید از یکی از این صفات خداوند دست برداریم یا علم خداوند خداوند نمی‌دونه در آسمون خطا میکنه الهی قدرت خداوند زرتشت متأخر میگفت که خدا داره می‌جنگه با اهورا مزدا سرانجام پیروز میشه ولی الان کار دارم قدرت خدا اختیار انسان انسان حل این مسئله همین که کسی علم را انکار بکنه خودش این کفایت میکنه اگر بگیم خدا خیرخواه هم نیست که اصلا خیلی مشکل پیدا میشه و اینها بالاخره ما میتونیم خدا را یک جوری درست بکنیم که چی بکنه که هم هر سه تا صفت داشته باشه به هم شرم درجهان وجود داشته باشه نمیدونم شهر عدمیه شهر نمی‌دونم نسبی از پدر آدمم در میاره هست و حسابیم هست به هر حال زلزله میشه ۵۰ هزار نفر یه دفعه میرن زیر آوار و کشته میشن نبود و این مشکل ببین آقایون توی غرب گفتن که ما دو نوع شهر داریم یک شر اخلاقی و یکی شر طبیعی یک سری شعور شعور اخلاقی یک سری شرور شرور طبیعی اند طبیعت هستند یک کتابی من ترجمه کردم ولی هنوز چاپ نشده اینجا می‌خواد چاپ بکنه یک کتاب کوچک در باب الهیات مسیحی الهیات نویسنده اون کتاب میگه سه نوع دارد یکیش شر طبیعی یکی شر اخلاقی و یک شر سازمانی نظام ایشون میگه یک نوع شرور داریم که نه نه اخلاق به صورت ولی کلیت یک نظام تحمیل می‌کنه به سازمان تحمیل می‌کنه و چیزی آره دیگه سازمان بشری نه طبیعی نه ساز سازمان را هم برش میگردونم به شر اخلاقی جمع میشن پس شرق یا اخلاقیه یا طبیعی شر اخلاقی کدومه اونی که سوء استفاده از اراده آزاد اختیار سوء استفاده از اراده آزاد کسانی در غرب گفتند که خوب این تنها راهی که بخواد تو این جهان شر اخلاقی نباشه اینه که انسان مختار نباشه انسان مختار نباشه اختیار مقوم انسان مقوم انسانیت انسان وقتی انسانیت خودش را درک می‌کنه با اختیار همراه با اختیار درک می‌کنه به نظر من اختیار اینجوری نیست که ما بیایم اثبات بکنیم اختیار انسان وقتی می‌فهمه که انسانه که قبلش فهمیده باشه که مختاره یعنی انسان یعنی خود من میتونم جایگاه خودم را خودم را خودم تنظیم بکنم و چه بکنم و اینا و این مقوم انسانیته به همین خاطر چون این را میگم تو مسئله اختیار انسان این حرف را میزنم که از ابتدا این را میگم یا شبهات را میتونم جواب بدم جواب اختیار انسان جواب بدم من اگه شبهات رو نتونستم جواب بدم دست از اختیار انسان برنمی‌دارم مثال من این الان نشستم اینجا ۴۰ تا ساعت روبروی من هست که این ۴۰ تا ساعت همه نشون میده که ساعت ۱۲ شبه همه نشون میده ساعت ۱۲ شبه ساعتای مختلف با مارک های مختلف اینو نشون میده برای من آفتاب را می‌بینم من آفتاب را میبینم هیچ جوابی برای ندارم که چرا این چهل تا ساعت ساعت ۱۲ شب را نشون میده هیچی نمی‌دونم من هیچ نمیتونم حل کنم این مسئله را چرا میشه ۴۰ تا ساعت به همه با هم اشتباه بکنن بله آفتاب را میبینم حکم میکنم که الان ساعت نزدیک ظهر ۱۲ شب نیست ولی جواب ندارم جواب اونو ندارم البته من تمام شبهات چیی‌هایی که در باب اختیاره انسان هست به نظر خودم جواب دادم یکی یکی یک فایل صوتی هم هست اگر خواستید در باب اختیار انسان توی کانالم هست شکل خیلی سال پیش یه جلسه سخنرانی کردم و همین جا تو همین دانشگاه سخنرانی کردم درخواست دانشجو جنبه‌های مختلفش را بررسی کردم کاری ندارم به هر حال یه انسان اگر بخواد انسان باشه باید مختار باشه خداوند یک راه داره و برای اینکه شر اخلاقی وجود نداشته باشه و اون اینکه انسان خلق کند انسان خلق تنها راه انسان مقومش اختیار هست انسان موجودیه که خودش انسان موجودیه که با غریزه عمل نمیکنه با خرد عمل می‌کنه و به همین خاطر تکلیف داره و به همین خاطر اختیار داره و به همین خاطر اشتباه بالاخره مسائلی پیش میاد دیگه استفاده از اختیار اخلاقی که در واقع سوء استفاده از اختیار هست در داخل لابتمن یعنی یا انسان خدا باید انسان خلق نکنه اگه شما حکم میکنید خدا انسان خلق کسی جواب بده خداوند انسان را خلق نمیک اگر گفتی خوبه که خلق کرده این آدم درست گفتن فرشتگان یوسدوفیها درست گفتن این آدم این کار را میکنه جواب خدا نگفت نمیکنه میدونم میدونم چیزی میدونم بدش میگه اون که یعنی یه چیزهایی را یاد طبیعیه که این آدم از به حد خودش به اصطلاح قانع نیست و پس این شرط لازمه اختیار انسانه تنها جواب اینه حواستون باشه تنها راه حل اینه که انسان خلق نشه به هر حال باید اینو بگیم که انسان خلق نشه اگر گفتید خوبه که انسان خلق بشه خوبه که انسان خلق من دیگه نمیتونم از زاویه خدا صحبت کنم چون عرض کنم خدمتتون که دیگه کسی بگه ای خدا تو من خلق کردی آوردی تو این دنیا که این دنیا رنج این دنیا رنجه غیر از رنگ چیز دیگری نیست همین که چشم باز میکنم پدرمو از دست میدم مادر از دست می‌دم که از دست میدم مریضی فلان اینها تازه حالا باغشم بخوام زندگی بکنم صبح تا به دست بیارم بخورم بدم بخوابم که یه خورده خسته این همه مشکل خیلی هم جذاب نیست بدم به من گفتی که پاتو اگه کج گذاشتی پدرتو در میاره به حسابت میرسم تو این وضعیت منو توی مخمصه انداختی بعدم میخوای حساب بکن منتم سرم گذاشتی که تو رو خلق کردم کی من میخواستم که تو منو خلق کنی من مشورت کردی منو میخواستم منو خلق کنی اگر از من می‌پرسیدی من می‌گفتم سال نتونستم جواب براش پیدا بکنم توی یه دقیقه نمیشه یه هفته بمونه هفته تحمل بکنه نمیگم نگو جدید باشه باشه خیلی ساده سازی چون من رنج کشیدم کاش نمی‌بودم فکر می‌کنی کسی که اگر من نمی بودم حداقل آرومتر بودم یه حالتی من نیستم ولی راحتم یه جور راحتی برای خودش ایجاد میکنه میگه من بودم اگه نمی بودم خیلی بدترین چیز برای کی گفته نه معذرت اگر دوست دوست داره فشار زندگی باعث میشه خودکشی کنه خودکشی اینکه یک کسی بگه او من نمیخواستم منو خلق کنی میگه از من اجازه گرفتی که منت زدم باشه تو گنج است من هیچ جوابی برای این سوال ندارم فقط میدونم که من خلق شدم هستم و میدونم که باید چه کارهایی را بکنم چه کارهایی را نکنم اینا رو می‌دونم و همینجور عمل می‌کنم این قبلش را که چرا منو خلق کردی جوابی براش ندارم خودکشی راحت باشه دیگه تکرارش نکنید آقای آقای ظری آقای ظری آقای آقای ظری سخن شما فهم شد دیگه توضیح بیشتر نمی‌خواد بفرمایید مگه من خودم خواست نه من نبودم میدونم من نبودم که از من بپرسی خودت تصمیم گرفتی اگر میشد اگر میشد توجه میفرمایید اگر میشد و من میدونستم که زندگی اینه باشه اگر میشد اگر اگر امکان داشت خب من میدونم وقتی میگم اگر یعنی امکان نداره دیگه خیلی خوب پس من نخواستم باشه نبودم که بخوام من نبودم که بخوام همچین چیزی را باشه اگر می‌شد نمی‌خواستم خوب میگم نه اگه میشد برای اینکه زندگی رو اگه میخواستم آقای من از اولش دارم میگم اگر میدونستم اگر می‌شد قبول دارم که ممکن نیست به هر حال به هر حال باشه نه اجازه بدید آقای آقای آیا خواسته من بود که منو به وجود بیاری باشه باشه مگر من خواستم که منو به وجود بیارید میگم نتیجه بگیرم که منو تو تصمیم گرفتی میگم تصمیم گرفتی که منو خلق کنیبیاره تو این دنیای پر از جذاب و ناجوری و مو از ماست بکشی آخه من نمی‌خواستم انسان به این جهت شخصیش می‌خوام بگم که چون شبهه یه نفر واقعا میگم این صحبت زیاد میپرسند از من و به همه میگم جواب ندم من نمیدونم اشکال از قبل توجه بهش داشتن نوع نگاه انسان به مفهوم منه خب که من رو انگار براش یک تقرری قاعده یه تقربی براش قائله اینا گرفتن به خاطر اینجوریش کردم من خواستم که منو به وجود بیارید بگم که من نخواستم یه بحثه اما اصلا برای شما آره معنا داره الان دیدم حالا که دیدم میگم نمیخواستم من نمی‌خواستم آقا میگم به فرض که من ببین به فرض که من الان دیدم زندگی تجربه کردم به فرض که بودم به فرض فرض به فرض یعنی الان میگم من نمی‌خواستم خودکشی مشکلی ادامه بدیم ظاهرا دیگه به چیز رسیده اینه که من الان میگم خدا که نمی‌خواستم به وجودم بیاری بر سرم منت نگذار ما خلقت کردم الان که خلقت کردم الان که خلقت کردم شکرگذار باش که خلقت کردم شکرگزار باشم که این دنیا را در اختیارت گذاشتم این نعمت ها را در اختیار نیست من فکر میکنم بحث روشنه بعد چنین چیزی نیست که یک لحظه به ذهنم رسیده بود و من آیه ۲۴ سوره نساء و گفتن یک شبهه‌ای هست در این من همون لحظه که دیدم دیدم حدود ۱۰۰ ساعت باید کار کنم ۴۰ ساعت کار کرده بودم از من پرسید که به کجا رسیدی و اینها گفتم حالا یه چیزایی رسیدم ولی هنوز چیز نیست کاری ندارم می خوام بگم ولی ۱۰۰ ساعتمو کار کردم خودم شبهه مهمیه ها اون شبه آیه ۲۴ سوره مهمه و به نظر خودم حلش کردم وقتی شبهه میشم یعنی شما اینجوری تصور کن در آینده قراره مثلا خوشش بخوره الهیاتی فوق العاده مهم داره نه نه نه نه نه نه نه بزار کنار نه چون خدا زمان نداره خدا زمان نداره من نتونستم حل کنم از روی یه سوراخ کوچک شماست که بده این جواب حل نکرد که سوال اینه اتفاقا اینجوری نیست اتفاقاً اینجور پس به شما بگم از شما اینجوری بگم به نظر من نه زندگی تلخ نیست که کسی که سوال میکنه جواب ندارم براش من کسی واقعا کاملا خوشبینم به جان و شاکرم هستم که خدا منو خلق کرده مثل شخصیم نبود که من عرضم این بود که کسی که سال ازم میکنه جواب براش ندارم فقط اینه که خدا چرا منو خلق کرد جواب نداد نمیدونم خودش حالا خلق شدی از این امکانات که داری خوبه استفاده کن بیشتر از این جواب ندارم الان میتونی خوب باشی میدونی که چه جوری که باشی خوب هستی می‌فهمی که باید خوب باشی خوب باشی خداوند خلق می‌کنه طبق اراده داره در آینده قراره پشیمون بشه یا نشه شما فرمودید و گرفتم و جواب را دادم که اصلا جمله که خدا علم نداره اون خیلی مسئله داره که خدا فعلاً من بر اساس این اعتقادات رایجی که دارمو هست و اینا دارم بگم خدا را محدود کنید عرض کنم خدمت شما که بگذریم از این قضیه بنابراین اگر قرار خدا انسان خلق بکنه شر اخلاقی در جهان وجود داره این قضیه اما قسمت دوم شر طبیعی چیکارش کنم این شر اخلاقی شر طبیعی چیکارش کنم دقیقا همین جواب میدم دو دوباره اگر خدا باید انسان را خلق بکنه باید طبیعی وجود داشته باشه هست و اما این بیانش چه جوریست بیانش اینجوریه انسان جایگاه خودشو خود ویژگیش اینه که خودش تعیین میکنه در چه جهانی چنین چیزی ممکن است که انسان خود خودش جایگاه خودش را تعیین بکنه یعنی از اختیار خودش درسته استفاده کنه اما اختیار در چه جهانی میتونه انسان از اختیار خودش خوب استفاده بکنه درسته استفاده بکنه آیا در جهانی که هرچی بخوای باشه هرچی بخوای فراهم باشه تو اون جهان دیگه آزمایش معنی نمیده ها اینکه طرف با آزمایش بشه که از اختیار خودش از اختیار خودش درست استفاده میکنه یا نمیکنه وقتی کسی به حق دیگران تجاوز میکنه که محدودیت داشته باشه نه من نمیدونم که بعضی چیزا ۲۰ سال پیش ۳۰ سال پیش یک کتاب خواندم از ذهنشم رفته ولی ته ذهن مونده خیال میکنه ادعای خودشه من این را الان می‌پسندم کسی گفته یا نگفته یا خودم از جای دیگری در ذهنم آمده یا نیامده الان نمیدونم که به هر حال این انسان باید با اختیار خودش جایگاه خودش را انتخاب بکنه این تنها در جهان ممکن که محدودیت باشه جهانی که محدودیت باشه همراه باشد جهانی که محدودیت باشه همراه باشد فعلا مسئله انسان حل کنیم ویژگی این جهان این جهان محدود که توش دایناسورها به وجود آمدند همین شهر چرا میره سراغ دایناسورها برای حیواناتم که هست که الان فقط که برای انسان نیست که نباشه نباشه این ظرف این ظرفی که الان داریم ظرفی که همراه با اگر انسان باید از اختیار خودش درست استفاده بکنه باید در ظرفی قرار بگیره که توش محدودیت باشه این دنیا این گونه است این دنیا که محدوده قوانینی برش حاکمه اصلا انسان اومده تعلمون که بعدش میگه که آدم میتونه مطالعه کنه در چه صورتی میشه جهان را مطالعه کرد که قدرت یادگیری داشته علاوه بر این قوانین این عالم ثابت باشه قوانین عالم ثابت باشه یعنی چی یعنی همه جا سنگ اینجا بیفته روی زمین قانون جاذبه عام باشه اگر قراره این قانون جاذبه عام باشه پس هرجا چی هست فشار میاره پایین فشار لازمش اینه که حرارت ایجاد بشه گرم بشه لازمش اینه که اگر چند ده کیلومتر روی همدیگه انباشته شد این حرارت اینقدر زیاد بشه که ذوب بشه دیگه اون وقت مرکز زمین ذوب اون وقت این لازمه این ذوب شدن داره اینه که از جای سر باز کنه و بریزه بیرون لازمش آتش برای جهان لازمه همه جا هم باید بسوزونه نمیشه که آتش یک گوشت گوسفند را بسوزونه گوشت من را نسوزونه بهترین کشف انسان مهمترین کشف انسان چی بوده آتش هیچ کشفی تو زندگی بشر و اندازه آتش تاثیر ندارد به دلیل اینکه همه چیز را تبدیل کرده به غذای انسان اگه این آتش نبود همه چیز غذای انسان نبود الان هر چیزی را ما می‌پذیریم با آتش و تبدیلش می‌کنیم به غذای خودمون اگر این نبود بشر اینقدر جمعیتش رشد فیلم مستند نه نه فیلم مستند درباره انواع و اقسام این حرف از خودم نبود که گفتم کشف آتش مهمتره بگم یک نظریه ای یه جایی بحث بود و دیدم طرف هم اگه بگم این نظر نظر خودمه از اول ردش میکنه گفتم یکی از عالمان اینجوری گفته این جواب مسئله رو میده گفت خیلی عالیه خوبه آینده انشالله عرض کنم خدمتتون فیلم مستند دیدم که تفسیرش همین بود که غذا وقتی فراوان بشه برای یک موجود نسل زیاد میشه چی میشه و اینها و تحلیل چیزهای پختن که اصلا نمیتونیم بجویم با پختن حلش می‌کنیم و عرض کنم بگذریم آتش مهمترین کشف انسانه آیا همه جا باید بسوزونه یا نه اگر قرار شد که همه جا بسوزونه و دستم تو آتش گذاشتم میسوزونه بنابراین انسان اگر انسان با این اختیارش خلق میشه باید در ظرف مناسب خودش قرار بگیره ظرف مناسب انسان جهانه است جهان اینگونه است تو این جهان لازمه قوانین این جهان لازمه محدودیت این جهان به وجود میاد یا باید آتش همه جا نسوزونه یا باید سنگ از یه جاهایی بیفته یه جاهایی نیفته جاذبه بعضی جاها کار کنه بعضی جاها کار نکنه و همینطورتمام قوانینی که بر طبیعت حاکم بتونیم بخوریم و این قوانین باشه ملایم معذرت آتش نباشه جاذبه باشه یا نباشه اصلا ریشه متفاوت جواب سوال جاذبه باشه یا نباشه جهان دیگری را تجربه ازش ندارم مثلا گوش بدید یک تصویری دارم اینجا تو این موبایل نمیتونم پیدا بکنم توجه تصویری دارم یک دونه پلنگ یه میمون را شکار کرد شده است گردنشو داره داره بلند کرده داره میپره بچه این میمونه چسبیده زنده است چسبیده به شکم مادر من این را فرستادم برای کسی زیرش نوشته بود این جهان که میگید جهان احسنه اینجوری فلان این یعنی اندازه ندارم که آیا میشد بهتر از اینم بسازه من نمی‌دونم از اول میدونم آقا من آیندم حل نمیشه این یه چیزی نیست که برای مرحله میخواد من احاطه بر هستی نمیدونم نه انتظار نمیتونم جواب بدم من قول مشهور عالم نما اینه که این عالم عالم احسنه بهترین جهان ممکنه من نمیدونم ولی یه همچین جهانی برای آزمایش انسان من نگفتم جهان دیگری بهتر از این ممکن است گفتم نمیدونم ممکن اگر من گفتم ممکنه اون وقت من میگه که امکان فرق داره قضیه شو دو جور امکان داریم یه وقت من به این نتیجه رسیدم یه وقت امکان به این نتیجه رسیده که همچین چیزی ممکنه است من به این نتیجه نرسیدم من نمیدونم ممکن است یا ممکن نیست به یه معنای دیگه میگم رو علم من اگه نگاه کنیم ممکنه است یعنی علم من عدم امکانش اثبات نشده تو علم من عدم امکان اثبات نشد ولی من نگفتم ممکن است که شما به من بفرمایید تو خوب خدا چرا اونو خلق نکرد اون سه تا صفتی که خدا بهترین جواب خلق کرده نه قبول دارم قبول دارم خدا بهترین جهان خلق کرده حواست باشه ببین من با دقت حرف میزنم حواسم هست از اون استکان نخوردم که اون بنده خدا عرض کنم خدمتتون که این نکته را داشتم گفتم که مصرف بله که به من اثبات کن این جهان بهترین جهات ممکن است من اینه ولی به نحو پیشینی میگم و نه به صورتی که بتونم استدلال بکنم اگر خدا عالم مطلق قادر مطلق خیرخواه مطلق است این جهان باید بهترین جهان ممکن باید باشه اما اثبات کن اینقدر شبهه اشکال نداره من نمیتونم موارد شبهات تا پاسخ بدم بگم آقا این صحنه عکس به خودم متاثر شدم وقتی دیدم عکس نه انصافاً حال که بچه به مادر پناه برده و نمی‌دونه که مادر مرده است و در دهان یه پلنگه واقعاً اون عکس دیگر را که دیدید که اون بچه که داره لحظات آخر عمرشو می‌گذرونه یک ستاره نشسته اون نزدیکی که بچه تمام بشه و عکاس عکس جهانی شده این عکس عکس جهانیش خودکشی کرده در ۴۰۰ متری مرکزی که به کودکان بی سرپناه داشتن خدمات می‌رسوندن این بچه را عکس اینقدر تاثر انگیزه که میتونه کسی ببینه بچه‌ای داره از ضعیف پوست و استخوان داره لحظات آخر لاشخورم نشسته که تمام بشه و فوق عکس جهانی شده عکس جهانی شده و خیر میخوام بگم ببینید من نمیتونم این سوال را هی برام ردیف بکنید که جواب بدم نمیتونم جواب بدم ولی به تعبیری که ایشون کرد از طریق برهان لمی از بالا اون طرف برام اثبات شده که خدا قادر مطلق عالم مطلق خیرخواه مطلقه است و علی القاعده باید بهترین جهان را مسلما جهانی برای انسان مختار مناسبه که محدودیت باشه چقدر محدودیت این جهان محدودیت توش است مناسبه. جهان مناسب تری با علم من نمیدونم ولی خداوند اگر ممکن بود انجام میداد همه شبهات میتونی جواب بدی؟ نمیدونم.

حضار: استاد مردم فلسفه فیلسوفانه حرف بزنیم از کجا مثلا میگم انسان واقعا میگم میگید معذرت

مار برای طبیعت مار نباشه موش همه چیز از بین میبره موش هیچی نمی‌ذاره از محصول خیلی نعمت این مسئله ۲ زهر مار میگیرن الان و استفاده بعضی‌ها من دیروز دیدم یه جایی که مزرعه‌ای نه تو این فضای مجازی دیدم که یه مزرعه‌ای تو یکی از این کشورهای اروپای شرقی مزرعه پرورش مار فقط برای سمش و میگفت میلیاردی درآمد داره. خوب صبر کنید باشه باشه این مار خیلی سودمنده. ولی سر زهرش وقتی میگزه بچه کوچک را میکشه.

حضار: دیگه بازی بوده توهم بوده واقعی نیست اما حذفی به معنای نبوده

باشه من به اون جمله اضافه می‌کردم که حالا اگر کسی در این جهان از این شو محدودیتی که تو جهان هست لطمه دید در جهان دیگر جبران میشه یعنی بدون جهان دیگر نمی‌شه نظریه کامل من باید اینو اضافه میکردم به همین خاطر عرض کنم که باید اضافه میکردم قضیه رو ولی شما این مثال معلومه که وقتی ما جراحی می‌کنیم درد می‌کشیم ولی این درد کشیدن به سود فردامون که حالمون خوب میشه ولی ولی این بچه که مار نیشش میزنه و میمیره این مثال دیگه نمیتونه اونجوری حلش کنیم.

حضار: تمام چیزهایی که در این دنیا

عرض کنم خدمتتون که عرض کنم خدمت شما که خوب نه مشکل سخن شما این بود که گفتی یه کرکس! ۵۰ تا کرکس لازمه.