نزاع اخباری - اصولی در سنجه اخلاق باور
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمت الله
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث اخلاق باور بعد تو این جلسه میخوایم دو تا گرایش مهمی را که در تاریخ شیعه به وجود آمده و مقایسه و بررسی بکنیم و ببینیم که ما حالا که میخوایم اخلاق را در باورهامون رعایت کنیم کدام یک از این مکاتب را این دوتا مکتب را اگر در پی بگیریم و بپذیریم باورهامون اخلاقی تر میشه نزدیکتر میشود به ثواب دلیلهاش محکمتر میشه چون ما به لحاظ اخلاقی موظفیم که نه قبلا بحث شده که باوری را بپذیریم که دلیل محکمی داشته باشه کدام راه را پیش بگیریم و دوتا مکتب مکتب اخباری و مکتب اصولی است مکتبی که این دوتا مکتب در واقع خواستگارش فقه ربط داره به فقه فقه و اصول فقه ولی خوب تاثیر خودشو جاهای دیگر هم میگذاره بی تاثیر نیست در همه جا جریانی که الان قالب در حوزه های علمیه اصطلاحا بهش میگن یا مکتب اجتهاد جریان که کمرنگه ولی یه وقتی جدی بوده جریان اخباری است اخباری گری اخباری گری را الان آقایون بسیار بد میشمارند و بهش نسبتهایی میدن و من امروز میخوام حرف عجیبی بزنم و شما هم امیدوارم دقت بفرمایید که خلاصه اگر یه قسمت هایش تا الان مثلا نشنیده بودید و براتون تازگی داشت به هر حال از لابهلای بحثها آدم دیده روشن پیدا میکنه و وضع موجود را بهتر مییابه نزای دعوای دو نفر یا دو تا جریان دارن دعوا میکنن ولی وسط کار ما تو این دعوای این دوتا جناح به دست میاریم که خوب من به نظرم بهتره این بهتره یا هر دو ناجوره یا بالاخره شاید وسط یه چیزهایی دستم آمد جریانی که به نام اخباری حدود ۳۰۰ سال بیشتر از عمرش نمیگذره به عنوان یه مکتب ولی به عنوان یک روش حداقل ادعای خود اخباریهایی بوده که از ابتدای تاریخ تشیع همچین روشی وجود داشته الان به وجود آمده مکتب اصولی هم که مکتب مقابلش هست میتونیم تاریخش را بگیم از دقیقا از شیخ طوسی قرن چهارم و پنجم شروع شده تو شیعه خوب اینا را من باید حرفهاشونو بزنم بعد تا شما ببینید که به هر حال کدوم را میپسندید بنده که بخوام برای امروزم یک فرضیهای تعیین بکنم بگم میخوام به کجا بره یعنی آخر جلسه به کجا میرسم عرضم اینه که من هیچ کدام از این دو مطلب را قبول ندارم ولی برخلاف آنچه مشهوره مکتب اخباری کمتر بده تا مکتب اصولی که الان رواج داره خیلی عجیب آره حالا میبینید شما هم مطمئنم وقتی الان توضیح میدم به ببینید شما هم به همون نتیجهای که بنده عرض میکنم میرسید یا نه عرض کنم خدمتتون که ببینید خوب حدود ۳۰۰ سال پیش موسس مکتب اخباری امین ملا امین استرآبادی بنیاد گذاشته و این مکتب را و شخصیت های بزرگی هم باش مقابله کردن مثل مهمترین شخصیتش بهبهانی است بهبهانی و بعد شاگردانش صاحب جواهر و شیخ انصاری بعد دیگه تا الان که شاگردانی که و هستند مثلا آقایونی که مرجع هستند الان همه تو مکتب اصولی هستند یعنی مکتب اجتهاد هستند کوچولو من یک تعریفی بکنم از مکتب اخباری و مکتب اصولی مکتب اخباری میگه ما حق نداریم خودمون فتوا بدیم و کسی هم حق نداره از کسی دیگری تقلید بکنه کسی حق نه کسی حق داره فتوا بده از طرف خودش و نه کسی حق داره تقلید بکنه از دیگری پس چه کار بکنیم ما فقط اونا بگن فقط باید از ائمه اطهار تقلید بکنیم فقط باید از ائمه اطهار تقلید بکنیم چه جوری احکام اونا در بیاریم ما نباید اجتهاد کنیم ما باید متن روایت را بخونیم روایت رو بگیریم برای مردم بنابراین تقلید معنی نمیده ما باید بگیم امام صادق چی گفت برای مردم امام صادق اینو فرمود به همونی که فرمود نقل کنیم مردمم بهش عمل بکنند یک همچین حرفی در مقابل چون اول باید به اختصار بگم در مقابل اصولیون میگن که نه ما باید نچسبیم به لفظ روایت بلکه باید با او وسیله اصولی استنباط بکنیم حکم را برای مردم بیان بکنیم خود روایت را نقل کنیم این کوتاه عرض کنم حالا همینجا عرض بکنم مثلاً قبل از شیخ طوسی از همه کسانی مثل صدوق دیگران روششون این بوده که واقعیت اینه که روایت را فقط نقل میکردن ها از شیخ طوسی اولین کتاب اصول فقه تو تشیع به وجود آمده قبلش چیزی اجتهاد بکنی و برداشت کنی با اصول فقه برداشت بکنن اصولی که گفتم اسمشو اصول فقه به وسیله این اصول فقه از روایت برداشت بکنیم اولین کتاب اصولی تو شیعه توسط شیخ طوسی نوشته شده احیاناً کمی تا قسمتی تحت تاثیر اهل سنت و البته اولین کتاب فقه استدلالی هم خیلی استدلالی او هم کتاب مبسوط شیخ طوسی که باز هم تحت تاثیر اهل سنت نوشته شده اسم کتاب اصولیشه یادم نیست اسم کتاب اصول کتاب فقهشون که مبسوط اسمش مبسوط عرض کنم خدمت تو پس قبل از اون مثلاً صدوق فقط روایت نقل میکرده اینجوری بوده ایشون گویای خلئی احساس کرده که اهل سنت اصول فقه دارند و فقه استدلالی دارند و شیعه نداره و این کار را انجام داده واقعیت به درستی در حوزه ها به شیخ طوسی میگن شیخ الطایفه تعبیرهای اینجوری واقعیت اینه که نقطه عطف ایشون نقطه عطف تو تاریخ استبصار تهذیب و استبصار کتاب روایی بله عرض کنم خدمتتون که من بیام و حالا که اجمالاً این بحث را مطرح کردم پس یه مکتبی میگه ما یه اصول فقهی داریم به وسیله این اصول فقه میایم منابع دیگر یا قرآن یا هرچی برداشت میکنیم استنباط میکنیم و این استنباط خودمون را بیان میکنیم در مقابل مطلب اخباری که میگه نه ما فقط متن روایت ها شما حق ندارید فتوای شما را تقلید کنه تو وظیفت اینه که بگی امام صادق چه بود مثلاً یه حرفشون اینه که نقل میشه میگه واقعا از خودم این استرآبادیه واقعاً اگه روز قیامت بشه خداوند یقه منو میگیره میگه چرا به مردم گفتی امام صادق اینگونه میگه امام باقر اینگونه میگه من میگیره که میگه من اینجوری برداشت کردم من اینگونه برداشت کردم از مار میگیره عرض کنم خدمتتون که ببینید اختلافات را بگیم در چیا هست تا آرام آرام جدای از اینکه مکتب اصولی میگوید که ما به وسیله یک اصولی باید اجتهاد کنیم اما اختلافات دیگری هم دارد ۱ مکتب اخباری میگه قرآن را ما باید به وسیله روایات بفهمیم پس نتیجه قرآن را میزاره ها وقتی میگه قرآن را باید ببینیم روایت چه تفسیری کرده پس شد روایت اصل قرآن را کنار گذاشت این نکته اول نکته دوم اینه که عقل باید کنار بگذاریم به یکی از عالمان گفتن که آقا چرا عقل را کنار میزری مگر عقل جام جهان نما نیست عالمان یزد بوده و نسبت اخباری بوده گفته به لهجه یزدی که عقل من و تو جام سوراخ نما هم نیست و تا چه برسه جام جهان نما و اینها و به هر حال عقل کنار میگذارند اخبارشون میگن خب تا اینجا خیلی شما نمره پایین میدید بهشون قرآن کسی کنار هم کنار بگذاره مشکل شد یه چیز دیگرم کنار میزارم اجماع میگن اجماع مال اهل سنت بوده اونم انحراف بوده تو اهل سنت اجماع دیگه من کرد اجماع را هم کنار میذارن پس شد کتاب سنت پیامبر را هم کنار میگذارند میگن اگه ائمه اطهار نقل کرده باشه سنت پیامبر را چون ائمه نقل کردن میپذیریم اگر ائمه نقل نکرده باشن نمیپذیریم بنابراین چه منبعی باقی ماند فقط روایت ائمه اطهار نه روایت پیامبر فقط روایت ائمه عطا نه قرآن نه سنت پیامبر نه اجماعقبول نداره یه همچین آدم دستش خالی میشه ها محدود میشه همچین آدمی مجبور یه جای دیگه جبران بکنه اومدن گفتن که برای اینکه این جبران بشه کمبود دست خالی اعتقاد دیگری هم دارند اخبار و اون اینکه اسلام تو همه چی حکم داره مثلا تو اصولیون یک کسی مثل مثلا محمد باقر صدر که اوایل یادتونه باشه به شهادت صدام به شهادت یک اصطلاحی داره منطقت الفراق ما داریم که خالی از حکمه هم برای همه جا حکم داریم همگی کنار قرآن بزار کنار روایت پیامبر را بگذار کنار و به اصطلاح سیره پیامبر اجماع خوب اینها اومدن یه جوری جبران کردند گفتید چهار تا کتاب داریم کافی کافی را جبران بکنند میگن همه احادیثی که تو این چهار تا کتاب اومده معتبره این چهار تا منبع اصلی شیعه هرچه حدیث اومده معتبره یعنی در واقع برای اینکه جبران بشه اون خلا این کار را کردن خوب تا اینجا یادتون باشه من همه رو درست میدونن کتاب آمده چهار تا منبع اصلی شیعه میگن همه درست و معتبره خوب حواسمون باشه که قبلا من عرض کردم کتاب بهترین کتاب ما کافیه مثلاً آقای بهبودی که یه عالمی هست کار کرده ۱۶ هزار تا حدیث کافی ۴۰۰۰ تاش صحیح ایشون میگه یعنی سه چهارمش بهترین کتابه تازه حسابش جدا این شده چهارتا یک این طبق سند و بعد از فیلتر که من دارم عبور بکنه از فیلتر عقل و قرآن دوباره اون ۴۰۰۰ تا میشه هزارتا میخام بگم وقتی همه این روایات درسته یک گوشه دیگه اضافه کنیم میگن عقاید را هم از همین اخبار واحد اینا خبرها خبر واحده خبر زنیه عقایدم میشه از اینا گرفت پس تا تونستم الان خراب کردم اخباری گری را کسی بگه فقط روایت اونم روایت ائمه اطهار اوم بگه همه آنچه که تو اون چهار تا منبع اومده درسته که من اینجا آوردم و خوندم کتاب کافی رو اصول کافی را یک جلسه ای فکر کنم تو اون دورههای قبل بست داشتیم که مثلا بابی داریم به نام تینت که میگفت طینتش شیعه متفاوت هستند خلق شده گلش از بهشت اومده همچین چیزایی بود اصول کافی داریم حدیث سلسله مار را هم داریم یادتون کافی روایت پیامبر را هم مگر اینکه ائمه نقل کرده باشند اجماع حرف بیخود خیلی شد وحشتناک قاعدتاً شما میگید عجب آدمای عجیب و غریبی باید اینها باشند اول اینا را معرفی کردم حالا میخوام طرف مقابل را معرفی کنم و یه مقداری دفاع بکنم آرام آرام و بهتون بگم تو ذهنتون اومد بد نیستن عقل که حجیت و اعتبار نداره قرآن را هم ما نمیتونیم بفهمیم باید ائمه بفهمند و برای ما بیان بکنند ما تنها از کانال اونها باید بفهمیم اما حالا اولاً عقل را آقایون اصولی شعار میدن ولی خودشون قبول ندارن تو فقه اصول هیچ جایگاهی نداره شعارش داده میشه شعار یکی از ادله چهارگانه ما عقل کتاب و سنت و اجماع و عقل و عمل هیچ جایگاهی نداره پس یک کمی دفاع شد از اخبار نکته دوم اخباری ها میگویند که دوم چی بود کتاب عملاً کنار میگذارد آقایون اصولی هم با قرآن هیچ کاری ندارن تو هر کتاب فقهی که شیعه نوشته قرآن جایی نداشته قرآن جایی نداشته و نداره شما ببین مثلا مسئله به این مهمی مثل ارتداد که من اینجا بحث کردم یک کلمه درباره اینکه خب حالا اینا رو از مثلا از یه روایت برداشت کردی توی قرآن خیلی بحث داره قرآن در این باره دین تحمیل کنی چی عذاب و اجدادت نباید تقلید کنی اینها رو قرآن خیلی حرف داره یک کلمه بهش استنادم داده نمیشه قرآن را هم شما شعارشو میدید ولی قبول ندارید تو عمل پس اینم مسئله دوم پس عقل و قرآن تعریفش روشن شد بریم سراغ سومی چی بود اجماع میگم اونا معتبر نیست از اهل سنت اومده اتفاقاً دقیق میگم ما چیزی به نام اجماع تو شیعه نداریم اهل سنت یه دارند که به پیامبر نسبت میدن و اون لا یجمع امتی من بر خطا اجتماع نمیکنند اونا بر اساسش اجماع را ساختن بعد این وارد شده تو شیعه مثلا اینجوری میگن میگن اگر از اجماع عالمان ما یقین برامون حاصل شد که امام معصوم هم همینو میگه حجته خب از هرجا یقین برای مقاصل بشه که امام صادق اینو میگه اگر یقین حاصل بشه که امام صادق اینا فرموده که حجته دیگه همه صحبت اینه آیا از اجماع یقین حاصل میشه کی گفته از ما یقین حاصل میشه اینکه همه گفتن همه گفته باشند اینجاست که عالمان شیعه به دست و پا افتاده به صورت های مختلف اگر همه عالمان اجتماع بکنند بر خدا واجبه که بیاد توشون اختلاف بندازه به خدا چی باز واجب نیست اصلا خدا یه گوشه ۱۵ ما تازه کره زمین ما کون کلمه دیگری نداریم میگیم یه نقطه شاید یه نقطه تو کهکشان راه شیریم اون وقت میلیون میلیارد پول و اینها اختلاس اینا چی میشه ما قاطی کردیم دیگه میلیون و میلیارد و اینها آدم دیگه متوجه نیست که میلیارد و میلیون یادمون رفته تعداد صفر چند تا داره این پول ها عرض کنم خدمتتون که میلیاردها کهکشان دانشمندان رو حساب به احتمالات صدها میلیون سیاره مانند زمین باید باشه خب رقم میشد این جهان به این بزرگی برای خدا یه قدر مهمه که ۲۰ تا عالم همگیشون یه چیز گفتن ۲۰ هزار تا عالم مسیحی تو طول تاریخ یک جور گفتن کدام تکش این کی اینو گفته خدا واجبه که بینمون به وجود اومد اگه هممون اشتباه گفتیم حالا اومد و خدا یکیو یک سیخونک بهش زد و یه حرف دیگه زد میشه خب بازم ۹۹ درصد که میگن تبعیت کنن از اون ۹۹% میکنن چه مشکلی حل شد اصلا بی ربط مسئله اجماع هیچ دلیلی نداره و حق با اخباری پس اینم مسئله سوم سه تا مسئله را حل کردم کتاب را شما هم قبول ندارید عقل را شما اجماع را شما قبول دارید اینا قبول ندارن حق با ایناست این سه تا مسئله پس تا اینجا اما بریم سراغ مسئله بعدی شما چی گفتی گفتی که ما بهشون نسبت دادید که میگن فقط روایت ائمه گفتن همه این احادیث بزار یه مسئله را مطرح کنم دوست داشتم که بعضی دوستان مخالفم تو این جلسه باشند حالا تشریف ندارند که عکس العملی به اصطلاح از خودشون نشون میدن و بعد نقدهاشونو بشنوم چون خوبه چون خوب بود که این جلسه این تیکهای که میخوام بگم شما هم یه مقداری محکم بشینید هواپیما میخواد فرود ناگهانی و یه مقداری ممکنه که مشکلاتی براتون ایجاد بشه یه حدیث خیلی خیلی معروفه مهمترین دلیل شیعه است انی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و عترتی میخوام یه مقداری من وظیفهم اینه شکتون بندازم شک انداخت شبه آفرینی تار ثقلین کتاب الله من دو چیز گرانبها بین شما به یادگار میزارم کتاب خدا عترت عترت یعنی چی ائمه اطهار پس سخن ائمه اطهار یه سوال خیلی کوچولو خود این حدیث شما مگه نگفتی من دو چیز باقی میزارم کافیه از هم جدا نمیشن سوالی اینه حدیث جز کتاب یا جز سنته جز عترته پس معتبر نیست چون ثقلین نیست که تو ثقلین نیست که نه کتاب نه توی چیکارش کنیم نه قرآن اصلا یه جور دیگری بهتون بگم بزار وحشتناک آیا اگر سنت پیامبر را از شیعه بگیریم به چه دلیل سخن ائمه اطهار حجته به چه دلیل به چه دلیل خواندن پیامبر که زید النارم هست جعفر کذابم هست آدمای خوبممثل حضرت زینب حجت نیست که خاندان پیامبر بودن که دلیل نمیشه خوب میدونم میدونم مگه حضرت زینب از حضرت فاطمه نیست مگه زید النار از حضرت فاطمه نیست مگه جعفر کذاب از حضرت فاطمه نی این دلیل که شما دلیل به چه دلیل حرف ائمه اطهار حجتی سنت سنت پیغمبر سنت پیامبر سنت پیامبر را از شیعه بگیری دستش خالی خالی حتی اگه یه آیهای هر آیهای که بگید آیه مثلا آیهای که میگی مثلا الیوم اکملت لکم دینا کنار چی میذارید حدیث غدیر کنار حدیث یا فرض کنید که حالا اون چیزی که میگن مثلا وهوم که وقتمون این چیزی روایت که کنارش که حضرت علی این کار را کرد کنارش میذاری همه آیتم اینجوریه شما اگر سنت پیامبر را بزارید کنار شیعه هیچی ۳ حالا جوابش کال جانانه است بیدار باشید و نگرانم نباشید از اینکه انی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و عترتی من دو چیز گرانبهاست کتاب خدا و عترت اهل بیت پس سنت پیامبر سوال سنت پیامبر برای شیعه مهمتره یا عترت سنت که حجیت عترت ثابت نمیشه که احسن یه چیز دیگر برای شیعه از این جهت که شیعه است خوب توجه بفرما از این جهت که شیعه است سنت پیامبر مهمتره یا قرآن سنت چون با سنت حجیت قول ائمه ثابت میشه با سنت ائمه شیعه شیعه بودنش به چیه به اینکه حرف ائمه اطهار حجته اگه شیعهای حواست عرض کنم که اگر شیعه را این ازش بگیری که سخن ائمه اطهار حج اینو گرفتیم سنت پیامبر پس باید برای شیعه مهمترین دلیل چی باشه سنت برای شیعه سنته پیامبر حالا بریم برگردیم سراغ اون حدیث تار کتاب الله من دو چیز شما جا گذاشتم کتاب خدا و عترت سنتشون سنت پیامبر اگه پیامبر نباشه که عترت اصلاً حجت نیست که عترت حجیتش از سنت پیامبر گرفته دست شما خالی میمونه اون موقع گرفتید اشکال را اشکال جدی بود فکر نمیکنم شنیده بوده باشید این اشکال را اشکال اینقدر جدیه به این روایت این روایت را به همین شکل اهل تسنن هم نقل کردن کتاب الله و عترتی اهل تسنن کتاب الله و سنتی هم ندادن اینو باهاش مخالف کتاب الله و سنتی برای شیعه بهتر است کتاب اگر پیامبر فرموده باشه کتاب الله و سنتی اون موقع من با سنت پیامبر حجیت عترت را اثبات میکند ولی اگر سنت پیامبر را کنار بگذارم دستم خالی خوب بگم براتون یه مقداری عرض کنم خدمتتون برای اینکه بدون مسئله چقدر جدیه این کتاب مال مرحوم مطهری امامت و رهبری آقایونی دیگه توجه به این اشکال نکردن ایشون تفاوتش اینه که حداقل توجه ایشون فرموده که اگر بخواهیم این مشکل را حل بکنیم باید بگیم که سنت پیامبر هم حجته و به شرط اینکه به وسیله ائمه نقل بشه سنت حجت شد هم ائمه عطا پس درست شد کتاب الله ثقلین کتاب الله و عترتی ولی سنت پیامبر چی سنت پیامبر معتبره به شرط اینکه علی نقل بکنه دوتا اشکال شخصیت بزرگها ولی دو تا اشکال اشکال اول خود این حدیثغلین کتاب الله و عترتی خود این علی نقل نکرده که مرحوم نفرمودی که سنت پیامبر در صورتی معتبره که امام علی نقل کرده باشه خود این حدیث میگه همین پایه نبود که چرا دست و پا را زدید به خاطر اینکه این حدیثو درستش کنید ثقلین کتاب الله درستش کنی شما دست و پا کردی گفتی درستش میکنم اگر سنت پیامبر را علی نقل کرده باشد کسانی دیگر از پیامبر نقل کردند امام علی اول اما مسئله دوم مهمتر مهمتر منتظر بودم شما بگید طبق این گفته شما یه مفهوم مطهری صفحه ۷۴ و ۷۵ این کتابی که دست من امامت و رهبری ایشون گفته مسئله یعنی حل کرد ولی سوال آقای مطهری پیامبر کی حجت بر من که امام علی حرف امام علی کی حجته که پیامبر نه دیگه حرف امام علی حرف امام علی کی حجته که پیامبر بگه دلیل دیگه نداری که حرف امام علی کی حجته که پیامبر بده حرف پیامبر حجته امام علی هرچی باشه فعلا ما الانم میگیم نمیدونم مسئله رو تونستم برسونم یا نه توجه بفرما حرف امام علی چرا حجته چون پیغمبر گفت باشه حالا حرف پیغمبر چرا حجته چون امام علی نقل کرده این معنیش اینه امام علی حرف حجته چون امام علی گفته چون خود امام ۲ و این باطله این حرف بنابراین خوب توجه بفرما از کجا چرا وارد این حرف شدم به آقایون اخباری شما نسبت دادید که میگن سنت پیامبر حجت نیست البته اونا قطعاً میگن از طریق ائمه اطهار اگه نقل شده باشه قطعاً حجت میدونن درسته شهید مطهری با کاملا ایشونم همینو میگه مرحوم مطهری هم میگوید که سنت پیامبر در صورت حجت که امام علی نقل کرده باشه منش کردم دو تا اشکال دو تا اشکال حواستون باشه ها حواستون باشه من روشم اینه ها که فکر را توجه میکنید چه کار دارم میکنم دارم تلنگر میزنم به فکر کنیم فکر کنیم ممکنه حرف شهید مطهری اشکالات درجه یک آها کم عیبترین اسلام شناسی بین سنتی های ما از مرحوم مطهری نظر من ولی در عین حال دیدید جلسات که اونا نمونه کردم خودم جوابی براش ندارم خودمم جوابی براش ندارم علی اگه کسی جواب داره بیاد و با من بشینه و بحث بکنیم اینقدر مسئله جدی اگر گفته بود کتاب الله و سنتی هیچ مشکلی عترت را هم اثبات میکردم درست بود مشکلم حل بود یعنی این حدیث مهم ترین حدیث شیعه با خودش ناسازگاره خودش با خودش ناسازگاره خود شکن به اصطلاح جدیدیا خود شکن این حدیث متواتر هم هستا حداقل مرحوم مطهری داشت اینه که متواتره خواستم دفاع بکنم از بنابراین خیلی حرف اخباریها که گفتن سنت پیامبر حجت نیست جان نخوریم مفهوم مطهری هم همین حرفو زده مگر اینکه از طریق کی نقل بشه از این طریق نقل ها هم قبول دارند پس عقل کتاب اجماع و سنت پیامبر چون چهار تا رو شمردید شما این چهارتا را شمردید و گفتید اختلاف ما داریم شما با اونا هیچ فرقی نداره شما عقل را معتبر نمیدونید شما قرآن را معتبر نمیدونید اجماع را معتبر میدونید بده که معتبر میدونید حق با اونا سخن پیامبر را هم مجبورید حدیث و یکی مثل مرحوم مطهری مجبور شده بگه در صورتی معتبره که از طریق ائمه نقل شده باشه پس اختلاف چی مون حالا یه چیز دیگری بهتون میدم یه چیز دیگری به نظر من حالا میخوام از این به بعد شروع کنم تا اول خراب کردم اخباریها را بعد اومدم و گفتم که آقا شما تفاوتی ندارید بلکه بدترید که اجماع یه حرف دیگر حالا یه حرف دیگر اخباریها میگن هرچی تو این کتب اربعه اومده ما قبول داریم شما به جاش چی میگید به جای اون چی شما جای او دو چیز گذاشتید اجماع و شهرت اجباراتو گفتیم حرف اینه شما دارید تق میکنید از ظالمان پیشین اجماع مگه نمیگید شهرت شما یه اصولی دارید تقلید میکنید از ظالمان پیشین اخباریها میگویند ما باید از ائمه اطهار تقلید کنیم شما میگویید باید از عالمان پیشین تقلید کنید کدوم بهتر میگید شما میگید اجماع شهرت آقا حرف اونا باطل که گفتن که عقل و قرآن و اینها که شما شما عمل در عمل قبول ندارید اونا هم قبول ندارن کنارشم شهرت یعنی عالمان پیشین پس اونا میگن به روایات باید فتوا بدیم شما میگید عالمان پیشین اشکال را حداقل آقای آیت الله جوادی میتونید بگردید پیدا بکنید خدمت واقعا کدوم کمتر بده کدوم کمتر بده من نمیگم کدوم بهتره ها این جمله غلطه که اینجا که بگم کدوم بهتره بگم کدوم کمتر بده اجماع از ائمه عطار میگه حالانمونههاشم بهتون عرض میکنم حالا از این گذشته از این گذشته یه مسئله دیگری را مطرح بکنم و اینکه کتابها را دیدیم کتابهای فقهی منم خیلی اشغال کردم نمونه ها را یکی از این اخباری ها مرحوم ملا محسن فیض کاشانی یک کتاب فقهی مشهور داره نه اومد به نام مفاتیح الشرایط کتاب واقعیت اینه که با شما اختلافاتی داره تو فتوا زیادم داره اختلاف محسن فیض کاشانی تفسیر صافی صاحب حجت خیلی بزرگه ملا محسن فیض کاشانی ولی اخباری خیلی تاختید به اخباری ها حالا من یک نکته ای را به شما عرض میکنم که بد نیست که به اصطلاح ملا محسن فیض کاشانی ۱ سری فتاوا داره که این فتا من اگر پیدا بکنم اولشو بله یکی یکی بعضی چیزها را حرف های که زده میگم مثلا حالا اجازه بدید بعضی هاش را که من مثلا فقه را یه مقدار آسون کرده یکی از فتواهاشون اینه که نمیگن محل مست باید خشک عرض کنم که غسل که کردی هر غسلی کردی از وضو کفایت میکنه بقیه چی میگن غسل جنابت از وضو کفایت میکنه ایشون میگه هر غسلی کفایت حالا مشهور بقیه بالاخره نمیگن بعضی پوست دباغی شده مردار نجس نیست وضو گرفتن با گلاب اشکال ندارد عرض کنم که آب مجاز مانند آب مطلق آب قلیل نجس نمیشه انفعال پیدا نمیکنه عدم تنجیس متنجس ۱ ببینید میخوام بگم چقدر را یکی یکیش که میگم ببینید چقدر راحت شده ها ببین طبق این فتوا طبق فتوای آقایون اگه ۵۰ تا بشکه آب اینجا باشه یه سر سوزن زدی توی شراب و زدی تو بشکه اول بعد یه سر سوزن زدی تو بشکه اولو زدی تو بشکه دوم دوباره یه سر سوزن زدی تو بشکه دوم زدی تو بشکه سوم تا بشکه پنجم همه نجس درسته ملا محسن فیض کاشانی میگه متنجس دیگه نجس کننده نیست اون اولی خودش نجسه ولی اگه زدی تو دومی دیگه نجس نیست تمام متنجس دیگه من نجسه اینا دارن به عنوان نمونه میگم بلی یک چیزهایی که آسان گرفته مسافت در نماز مسافر بله پاکی موزه سجده است لازم نیست اینجایی که سجده میکنیم آسونه بله بزارید بعضیاش رو شک رکات و اینا را بسیار آسون گرفته بله چرا نماز باید خوند چرا باید روزه گرفت چرا باید حج رفت ذکر تنها عن ال فحشا والمنکر نماز اثر بود نه شترها را ما شعائر قرار دادیم به محوریت هر وقت زمین زدید ذکر خدا را بگید بخورید و بخورانید آیه بعدیش میگه ما اوها اونی که به خدا میرسه تقوا است نه گوشت شتر و اینها پس همه چیز برای اینه که تقوایش حالا یه سوال یه آقای ۸۰ سال ۹۰ سال زندگی کرده شب قبله نکرده یه روزم روزه نگرفته باید بکنیم طبق فتوای مشهور پسر بزرگ بدبختش باید بیاد این ۷۰ ۸۰ سال را یا خودش بخونه و روزشو بگیره یا پول بده الان چی میشه یه عدهای تو قم داریم ماشین نماز خوندن و روزه گرفتن حقوق شغلشون نماز خوندنه دولا و راست شدن اون وقت سوالی چی متقی میشه حالا این وسط این نماز که میگه نگفت متقی بشید متقی میشه این پسره بدبختی که باید همه زندگیشو بفروشه برای پدر نماز شغلش نماز خوندنه کس که روشو به قبله نکرده کدوم یک از این سه نفر متقین میشن توضیح دادم مشکل کجاست ملا محسن فیض کاشانی میگه نماز استیجاری ولش کن از توجه فرمودید که آقای حواستون میگم برای اینکه من جاهای دیگه قبلش گفتم که من وصیت میکنم که هر وقت مردم نماز و روزمو کسی نخونه چون خیلی ناراحتم من یه برادر دارم پسر نداره من پسر دارم اون وقت او تو دوزخ باشه نداره که براش نماز و روزه بخونه من نمیخوام من یکی نمیخوام کسی نمیخوام برادر من نمیتونم اینو ببینم که برادرم تو دوزخ باشه چون پسر خدا بهش نداده و من تو بهشت موز بخورم خیلی ناجور نه به دلم نمیشینه اینطور چیزا حالا فقط اینو میخوام بگم که یه آقایی مثل ملا محسن فیض کاشانی با عظمتی فتوا را داده یا نماز جاری مسئله دیگر توجه بفرمایید حواستون پرت است کاملا طهارت اهل کتاب اهل کتاب را مشهور این بود نسل جدیدنا اکثریت ولی حتی نسل قبلی مثال خمینی گفتن اهل کتاب حالا به هر حال قرآن طهارت مسکرات من الان مثال زدم شراب خوردن حرامه خوردن شراب فضله و بول همه پرندگان چه حلال گوشت و هر چه حرام گوشت پاکه شک در نمازها و اینها را میگن بله بزارید یه چیزهای دیگه نه غبار غلیظ و اینها روز روزه به حلقت برسه سیگار خاصی بکش مشکل نیست باطل نمیکنه غبار غلی با غبار غلیظ سیر میشه آدم جاهای اشکال به نظر شما یک کسی میاد و داره کار میکنه و با زحمت کم شکم و لباس و خودش میذاره که یه مقداری پول پس انداز کنه این کسی که پس انداز میکنه باید خمسشو بدی حتی اگه این پساندازش برای اینه که میخواد دختر شوهر بده میخواد جهیزیه جور کنه میخواد خونه بخره کم کم جور کنه دیگه یه دفعه نمیشه که باید آخر سال خمسش را چه کسی ذخیره میکنه یادمه بدبخت معمولا خمسشو بده اصلا من جای دیگه بحث ادله خمس استنادی که کردن مثلاً که تو کتاب چه تو کتاب حدیث مثل وسایل و شیعه و چه تو کتابهای فقهی اولین حدیثی که آوردن از امام جواد علیه السلام اونایی که خمسه پس انداز را گفتن ولش کنیم نمیخوام روش وایستم واقعا یک معضلی است همین الان معضل طرف بدبختی اونا بدبختایی که یه ذره ذخیره میکنن که خونه بگیرن یه وسیله یه کاری سال مرحوم فیض کاشانی میگه که اینجوری میگه اصلا ائمه بخشیدن تمام ائمه اطهار بخشیدن اینو به شیعه این هم خمسه خمس پس انداز خمس پس انداز نه حالا غنایم که هیچی آخه مسئله بقیه صورت های خمس گنج پیدا کنیم که مشکلات ما نیست حالا گن کس پیدا کرد که اونا اصلا دولت همه شان میگیره نمیزاره که خمسشو بدی وزنش اگه طلا باشه هیچ کس هیچی نمیده قمس گنج مال گنج مال دولت آقای من پای درسش بودم آیت الله مکارم میگفت آقا این سکه درسته چون از آثار باستانیه مال دولته ولی معادلشو باید بدید ولی این درخواست او ولی دولت این کارو نمیکنه خمسو میگیره گنجو میگیره کامل حالا عرض کنم که یک بحث های دیگری یه بحثهایی درباره مثلا زن با زن چی بکنه مثلا همجن ها میگن حتما باید سنگسار بشه چی بشه ایشون فقط صورتی که محسنه باشه و چه باشه و اینا خیلی ساده تر میگیره ماهی میگن چه ماهی حلاله ترسناک حلال نوش جونت بخور حبس کنم خدمتتون که ذبیحه اهل کتاب میرید فرانسه کانادا کجا حواستون کاملا پرته این به دردتون میخوره اونجا ذبیحه ذبیحه اهل کتابه دیگه همه میگن حرامه عرض کنم خدمتتون که خوب من یه تعد نقل کردم این مفاتیح الشرایع از ملا محسن فیض کاشانی ملا محسن فیض کاشانی هم اخباری کار مردم رو هم خیلی وقت ها آقایون فتوایی که میدن و مشهورم هست یه روایت هم نداره و فتوا میدم من قبلا بحث کردم یکی از معضلاتی که به کسی بگی باید تحقیق کنی اصول دینت را بد بگید که هیچ کتاب غیر اسلامی را حق نداره مطالعه کنیم کتب ضاله است هر کتاب غیر اسلامی را همین که دستت اومد با آتش بزنیم روایت ضعیف هم ندارد یک آیه قرآن بی ربطی نداره بر اساس این فتوا یعنی فقط حرف خیلی مسئله است ها شما ببین به کسی بگن اصول دین باید تحقیق کنی هیچ کتابی هم غیر از کتابایی که من میگم نباید بخونغیر از کتابهایی که من درست میدونم نباید بخونیم این خیلی حرف ناجوریه خب این حرف ناجور دلیلش چیه که زدی یه روایت ضعیف نداریم ربطی هم نداره از دروغ بپره درستتر گفته که این حرف حرف به اصطلاح بهترین است بنابراین یه نکته به شما میگم حالا من یه نمونه میگم که به اصطلاح مرح آیت الله منتظری اصولیم هست بعد دیگه عرضم خدمتتون که پیدا بکنم این روایت را بله میگه یکی از شرط های کسی که میخواد رهبر بشه حلال زده باشه قاضی را هم میگن امام جمعه را امام جماعت هم میگن خیلی چیزای دیگرم ایشون رهبر را هم اضافه کرده روایت عجیب و غریب نقل کرده که این روایت لازم نیست سندشو ببینیم مثلا میگه فرض کنیم سوار کشتی کرد ولی زنازادهای را با اینکه آدم خوب و مومن بود سوار کشتی نکرد پدر و مادر زناکار سوار کرد سوار نکرد با اینکه مومن بود زین آزاده تو بهشت نمیره ببرنش تو آدم خوبه که باشه خوبه خوبه دوزخ یه دیوار دورش میک که آتش نرسه و به مثلا مثل قفسه میندازه یه چیزایی براش میندازن اون داخل که ۸ تا روایت اینجوری نقل کرده به من قبلا خدمتتون خوندم که ایشون میگن که مجموعش به دست میاریم که زنا زاده خبیث بده و خب معلومه چیز دیگه میخوام بگم آیت الله منتظری فقیه اصولیه که میگه عقل را قبول دارم درسته اینا با عقل میسازه یا نه علامه مجلسی اخباری اصولی نیست اخباری مرح آیت الله منتظری بعد از اینکه میگه از مجموعش ما خباثه میفهمیم نقل میکنه حرف مرحوم علامه مجلسی را این جالبه این را نمیدونم کجایی دلم که آقا این بدبخت مادر مرده علامه مجلسی متهم به اخباری گری و متهم به اینکه عقل را قبول ندارد آیت الله منتظری احادیث نقل میکنه از مجموعش میفهمیم که خبیثه ما چیز ولی خودش فوری نقل میکنه میگه مرحوم مجلسی با توجه به پیچیدگی حکم درباره حرامزاده در دنیا و کیفیت برخورد برخورد آن در قیامت در بحارالانوار جلد ۵ صفحه ۲۸۸ میفرماید چه می فرماید این مسئله از مسائلیست که عقلها در آن سرگردان شده و بزرگان علما در ارتباط با آن مردد ماندهاند و بازداشتن خویش از افتادن در این گرفتار سالم ترین راه است و من این در این باره چیزی را بهتر از این نمیدانم که بگویم خداوند داناتر است که به بیت چه خواهد کرد مرحوم علامه مجلسی میگه آقا اینا با عقل من نمیسازمش کنار آیت الله منتظری اصولی بر اساس همین روایات فتوا میده علامه مجلسی اخباری میاد میگه خود خدا منتظری نقل میکنه عجیببه خودش نقل میکنه که مرحوم علامه مجلسی گفته چون اینا با عقل نمیسازه من درباره اش حرف نمیزنم سکوت میکنم با فتوا نمیدم ببینید حالا کدوم چرا آیت الله منتظری این فتوا را داده چرا و چرا علامه مجلسی علامه مجلسی که عقل را میگید قبول نداره چرا چون مشهور اینه مشهور اینه و آقایون اصولی ما ادعای چی دارن از قول به اصطلاح تبعیت میکنند از بنده حدس میکنم که الان هستند بهشون میگن مرجع تقلید مجتهد هرچی میخوای اسمشو بذاری اینا مقلد علمای پیشین اخباریون حداقل روایت به همین خاطر حرفهای ملا محسن فیض کاشانی بهتر از اوناست ملا محسن فیض کاشانی اخباری آقایون اصولی برنامه مدرسه اخباری آیت الله منتظری اصولی جالبه این بحث های در مورد اخبار به طور مختصر مرحوم آیت الله مطهری در این مجموعه آثارشون جلد ۲۰ یه بخشی دارند فصلی تحت عنوان اصل اجتهاد در اسلام و به اصطلاح ردم کرده اخباریها اخباریها را رد کرده از اصولیها دفاع کردیم شما ببینید وحید بهبهانی مهمترین فردی که پرچم اصولی را برداشته و مبارزه کرده رقیبش کسی بوده به نام یوسف بحرانی صاحب حدائق اسم کتابش بود ولی این تیکه رو ببینید عرض کنم خدمتتون که این دوتا مبارزه کردند وحید بهبهانی پیروز شد شکست داد یوسف بحرانی را مفهوم مطهرین ولی البته صاحب حدائق یعنی یوسف بهرام یک اخباری ملایم نیست خود خودش مدعی است که مسلک او با مفهوم مجلسی یکیست مثلا متوسط به علاوه مردی متقی و خدا ترس و با ایمان بوده جمله بعدی بگم با همه اینکه وحید بهبهانی با شدت با او مبارزه کرد و نماز جماعت خواندن با او را من کرد گفت کسی حق نداره برای پشت سر یوسف بحرانی نماز بخونه او برعکس او برعکس میگفت نماز جماعت با آقای وحیده بهبهانی صحیح است بریم پشت سرش نماز بخونید وقتی و میگویند وقت مردن وصیت کرد که وحید بهبهانی نماز من را بخونه هرچی میخوای خودت برداشت هرچی میخوای خودت برداشت نماز نخونید پشت سر او این که میگه برید نماز بخونید پشت سرش وصیت آخه مسائل علمی که جای این نیست که آقا اختلاف علمی که نباید باعث بشه که همدیگر را از دین اخراج کنیم که اختلاف علمیه با اختلاف علمی که نباید تهمت زد با اختلاف علمی که نباید گفت نماز پشت سرش نخوند برداشتش اینه به اندازه تو حرفات اشتباس او هم اشتباست به نظر من اون حرفاش خیلی بهتر از توئه حرفاش خیلی بهتر از توئه پشت سر وحید بهبهانی نماز بخونید نماز بخونید سر همین اخباری ها مثلا مسائلی را به اصطلاح نقل میکنند بهشون نسبت میدن میگن که یه تیکههای نقل میکنند که تو هیچ کتابی نیست مثلا میگم آقای وحید بهبهانی میره میگه اینا اینجوری اند که میگن اگه توی روایتی اومده که امام به کسی گفته تو کی حالت اینجوریه آب سرد نخور اینا میگن هر کس هر مرضی داشت باب روایت داریم که امام صادق علیه السلام وقتی خواست بر جنازه تلقین بخونه برای پسرشه اسماعیل گفت اسماعیل شهادت میدهد که فلان وقت میگه ایشونم نقل کرده که اخباری ها میگن حالا هر کس مرد بعد گفت اسماعیل شهادت میدن به خدا اینا رو نگفتن خدا علامه مجلسی این حرفا را یوسف بحرانی این حرفا را نزده ملا محسن فیض کاشانی اینجور نیست پاکیزه تر از شما حرف میزنه نسبت ناروا دارید کجا گفتن تو کدوم کتاب اومده حرف نارواست چقدر من صحبت کردم عجب عجب خلاصه از من میپرسید اخباری ها خوب نیستند این مکتب مورد تایید نیست اینکه کسی بگه فقط روایت ائمه اطهار قرآن کنار بزاره عقل کنار بگذاره چی روایت پیامبر کنار من بخوام انتخاب بکنم بین بد و بدتر تاکید میکنما بین بد و بدتر بخوام انتخاب بکنم اخباری ها را انتخاب میکنم خوب هر چه اصرار کنید دیگه ادامه نمیدم ببخشید خسته نباشید الان در حال حاضر همین اصولیش الان آیت الله مکارم آیت الله وحید آیت الله اینایی که مرجع اخباری اگر ناشناخته است من نمیشناسم چون اصلا جرت نمیکنه اسمش مطرح نمیشه اسمش مطرح نمیشه که کسی هست هست من بین ملا محسن فیض کاشانی و اونایی که مقابلش بودند آخه میدونی که یک کسی مطرح بشه شما فکر میکنید چه جوری مطرح میشه کسی که همه مردم اسمشو شنیده باشند جو و فضا باید بطلبه که طرف مطرح بشه وقتی جو و فضای کسی منزوی میکنه اصلاً نصف کسی نشنیده هستند من اسم یادم نیست من یادم سلام اونا بدن شما دقیق و ادبیش مثلا بله بله میخواستم ببینم حواست به سلام خیلی ممنون سوالسنت پیامبر را مجبورند حرفی را بزنند که مرحوم کتاب و عقل یعنی این شکلی بیان کردید که گفتید در عمل قبول در عمل در عمل قبول ندارند خوب در عمل را که نمیشه استدلال براش بیاریم من وقتی ۱۰۰ تا مسئله مهم را مطرح کردم و نشون دادم که آقا این مسئله را این آقایون همه فتوا دادن چون حرف نزدن در این باره که من بتونم دلیل بیارم که وقتی میگم در عمل عملاً باید نشون بدم عملا نشون میدم صداها مسئله اجماعی داریم که خلاف مسلم قرآن مجید بحث بحث نظریه رو رد بکنید حالا من صاحب یه نظریه هستم در عمل اگر مقید به اون حرف هستند یا نیستند عمل من باید از این حرفم جدا کرد من میخواستم اینو بگم ما میخوایم مجموع برای ما گفته سنگ آسیاب سنگ بود قدیما از چپ میچرخه یا از راست میچرخ قفل مهم اینه که آرد است زیرش بیرون بیاد میخواد دست راست بچرخه میخواد از مهم فقهیه که دست من میرسه مهم این نیست که این آقا شعار میده من عقل را قبول دارم مهم اون خروجیشه خروجیش بدتر خروجیش بدتره آره شعارشو بده که من قبول که خاصیتی دارد وقتی در عمل بهش پایبند نیست فتوا میشه ضد خواهش میکنم مرحوم مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام امروز نسبت بهش میگه این نگاه در بسیاری از دیگه ما فقط دوری از یه حرف میزنه بسیاری از افراد و جوامعی نسبت به یک کسی یا یک مرامی اظهار ارادت و دوستی بکنند ولی هیچ ربطی به اون نداشته باشد کسی قرائت بجویند از یک کسی یا یک شخصی ولی جنس نگارشون اینا هیچ نداره هوشیاری میدن با اون اتفاق شما این حدیث یعنی موارد مبانی حجیت اصالت فرم اما یه سوال دیگری هم فکر میکنم یک تناقض دیگری هم باز تو متن خود این حدیث هست بزرگی هستند کسانی که در جامعه شدن ولی بین خودشون انواع اقسام جدال های چه جوریه که اینا هیچ کدومشون اینجا داره دچار ضرورت نمیشیم ولی همه آقای دکتر با تشکر سریال علوم دین امام محمد غزالی که سنی بوده این اومده به اصطلاح اومده با احادیث و روایات ائمه چون امام براتون نقل کنم خیلی قشنگ موقع بزرگداشت امام محمد بعد از پیغمبر پیغمبر بوده امام محمد داشته اولش استاد نظامی محمد قذافی یک کلمه ازش تعریف نمیکنه و اینجور دسته بندی کردن و صلح که محس کاشانی شیعه است ازش اشکال خیلی ممنون هنوز وقت داریم بله بسم الله الرحمن الرحیم بسیار خوبی خیلی خوبی انجام میشه بسیار عالی به برکت حمل مدیریت این است که حالا این فرد رضا شاه میدونید که در زمان رضا شاه همه رو شکل کرد لباس اجازه نمیداد که لباس لباس لباس اهمیت این فرد بگم که چقدر این فرد مهمه که حتی رضا شاه هر آخوندی از این نوشته بشه حتما استاد میشناسند آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ایشون علما بهش ایراد میگرفتند که آقا این چه حرک از من بهتر راحت در تماس باشند و دست که پول میخواد گرفتاره دختر گرفتاری نیازی داشته ایراد گرفتن که آقا چرا این کارو میکن حالا شنیدم نمیدونم در میاره میگه که من دستور دارم این کار رو بکنم امام زمان به تو برسم باید چند تا خان رو رد بکنه این اخباری بوده یا اصولی بوده اصولی کردن اخباری بوده مورد بعدی در مورد حدیث ثقلین است اولش یه خاطره نکنم سنشون بالاست ۸۰ ساله داشته ایشون مهندس بازرگان سخنرانی بود دوستانی که مطلع هستند او روایت مستند نیست همش برمیگرده به جعل حدیث ولی در خود کتاب اهل سنت روایاتی که کتاب سلسله راویانش به ابوهریره نمیرود در میان شیعه احادیث و روایاتی که در این زمینه هست بیشتر کتاب الله و عترتی است اکثراً هم برمیگرده به امام حسین علیه السلام یعنی سلسله ربات وقتی انتها میرسه نقل حدیث از امام حسین علیه السلام سوال بکنم اگر فرض بگیریم که این حدیث معتبر یعنی حدیث کتاب سنتی تقریبا از نظر استناد ضعیفه حالا سوای بحث عقل خب الان ما چه بکنیم درستش بکنیم که اونا بر نخوره چه جوری میتونیم اینو توجیه بکنیم که هست از نظر استناد درست باشه هم از نظر عقل من سوالم اینه تشکر بسیار متشکر من چون دنبال میکردم اولاً آره هم تو شیعه کتابی داریم اهل سنت کتاب الله به عترتی داریم اتفاقا کتاب مشهور بازرگان طرح کردم و ایشون یه بررسی کرد دو هفته جلسه از آزادی من تا الان ۳۰ سال فکر میکردم کتاب الله و سنتی رو توضیحاتی دادن که برای من مسلم شد که کتاب الله و عترتی درسته اینم فقط به خاطر عظمت و شخصیت خدا عرض کنم که اگر میپرسید من عرض کردم کتاب الله و عترتی را مرحوم مطهری مدعی است که متواتره یک جمله من نگفتم الان میگم نگفتم این را با چون یه خورده هم با احتی کردن خبر خبر واحد را قبول ندارم به خبر حقیقتش اینه که خبر متواتر یک چیزیه که تو منطق مطرح شده یه چیزیهاصول فقه مطرح ما یه متواترات داریم توی منطق که میگن این متواترات میتونه از مواد استدلال قرار بگیره مواد برهان قرار بگیره اینجا مثلاً وقتی مثال میزنن از متواترات مثل این که من الان بدون اینکه دیده باشم میدونم که کشوری مثل آمریکا وجود داره یک کشوری به نام آمریکا وجود داره اون واقعا آدم یقین داره که وجود داره هیچ شکی نیست بدون اینکه دیده باشه ولی اون متواتر با این متواتر که تو اصول و فقه و اینا گفته میشه متفاوت آقایون راحت میگن متواتره وضعیت میشه که من متواتر به کار میره ولی مشکل داره راحت مخصوصاً یه چیزی دارن به نام تواتر معنوی یک اصطلاح دارن روایت با هم متفاوت من یک نکته مثال می خوام بگم خدمت تو این اصطلاح را حداقل این شکلش که آقایون میگن همه جا میگن قبول ندارم اینو قبول ندارم چرا قبول دارم حدیث غدیر متفاوت متواترها حدیث غدیر متواتره قطعی ولی خیلی چیزهای دیگر هم که میگن متواتره مثلا اینه که اگر بخوام چی بکنم باید بگم حدیث تحریف قرآن فوق تواتر چون ۱۲۰۰ تا حدود نمیدونه کار را درست بکنه اما بحث ...