آیات۶۳ - ۶۶ از سوره بقره

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۳۶ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/4310 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ۶۳ سوره بقره: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِق...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه ۶۳ سوره بقره: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿٦٣﴾

خب این آیه رو آقای فولادوند این گونه ترجمه کردند از شما پیمان گرفتیم و تو قلاب گذاشتن کوه طور را به نظر من قلاب نمیخواد را بر فراز شما افراشتین و تو قلاب باز گذاشتیم و فرمودیم آن چرا به شما داده‌ایم به جد و جهل بگیرید و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید باشد که به تقوا گرایید باشد که به تقوا گرایی آقای خوب من نمیتونم بگم غیر از الله قلاب ها بعد نکته ایراد خاصی به ترجمه ایراد نمیشه گرفت آقای طاهریم میگن به یاد دارید قلاب البته آوردن هنگامی که کوه طور به فارسی را بر فرازتان افراشتیم و از شما پیمان گرفتیم که آنچه الله احکام تورات گذشته به شما داده ایم که به نظر من قلاب نمیخواد از احکام تورات آنچه خوب جدی بگیرید خضوع را گفته جدی بگیرید به خضوع یعنی جدی بگیرید با تمام توان دریافت کنید تمام دریا تمام مثلا چنگ بزنید دریافت کنید بگیر که نیست که بگیر کتابی که دستش به ذهنش که ریخته میشه ولی چنگش تورات را هم که اصلا اگر میخوای بزارید ما آتاکم را چیزی اضافه کردید چرا میگه احکام تورات خب تورات تورات را احکام تورات شما اضافه کردید مقصود از ما توراته خوب تورات را باید بگید بازم نباید بگه احکام تورات به نظر من نیاز نیست آنچه که به شما دادیم با تمام توان دریافت کنید خوب بعدش ایشون گفته که و مفاد آن را به خاطر بسپارید بازم به نظر من مافیا را ایشون به مفاد آن را میتونیم مثلا اینجوری بکنیم که بگیم به جای مفاد آن پیام آن را به ذهن بسپارید پیام را به ذهن بسپارید ولی آخرش لکم تتقون را ایشون معنی کردند که بسا که پروا پیشه شوید و سایت پرهیزکار آنگاه که اون وقت یاد بیارید که ما پیمان با شما گرفتیم پیمان از شما گرفتیم و کوه تور را بر مثلا سر شما افراد ظاهرا کوه را معجزات بردن بالای ظاهرش اینه و خوب خیال میکنم اخذنا میثاقت تیمان شما از شما پیمان گرفتیم و کوه را بالای شما قرار دادیم که او پیمان چی بود علوم پیمان چی بود اضافه کرده و گفتیم تو قلاب و نه ما پیمان گرفتیم و کوه را که چه کتاب چه آنچه به شما دادیم با تمام قوت دریافت کنید دریابید خود پیمان اتفاقا این با تورات سازگارا تو اونجا پیمانه پیمانی که خدا با بنی اسرائیل بسه آخه دو طرفی یک طرفش اینه اونی که خدا میخواد از بنی اسرائیل اینکه تو تورات آمده شریعت که برای شما میفرستند به شدت باهاش پایبند باشید خدا میگه که نمیدونم زندگی میکنم عمر طولانی میکنم تو سرزمین مقدس چی بهتون میدن فلان امثاله پیمان شریعت پیمان شریعت من اینجور بگم یه مقداری شما ترجمه های دیگر را هم اگر نگاه بکنیم بد نیست که ببینیم مکارم گفتن که و به یاد آورید توی پرانتز زمانی را که از شما پیمان گرفتیم و کوه تور را بالای سر شما قرار دادیم و پرانتز و به شما گفتیم آنچه را تو پرانتز از آیات و دستورهای خداوند اینجا تو پرانتز بود به شما داده ایم با قدرت بگیرید و آنچه را در آن دست به یاد داشته باشید باز تو پرانتز و به آن عمل کنید شاید پرهیزگار شوید تقریبا هر سه تا مجبور شدن یه چیزی اضافه بکنم که ما گفتیم گفتیما جمله به نظر من هیچی کم نداره که عیسی پیمان گرفتیم که کدوم که اون چیزی که بهتون دادیم دریابید با تمام توان دریابید با با تمام توان دریابید و پیامی که در اون است به ذهن بسپارید باشد که کلمه متقی هم ما یکی دیگه من نمیدونم یه جای دیگه یک آیه داشتیم که بله من اگر پیدا بکنم یک لعلکم تتقون آره پیدا کردم ۲۱ یا ایها الناس ربکم لکم تتقون اوکی اونجا گفتیم اصلا همه عبادت هدف شدنه انسانه حالا کلمه تقوا را روش وایستیم که مخصوص به نظر من کلمه کلیدیه ترجمه کنیم پرواپیشه مثلاً یا گاهی ترجمه میکنن بترسید نترسه نه پروا هست نه چی بفرما پارسا هم همونه تقوایی خاص خود قرآن و توی به نظر من گره خورده به انسان شناسی قرآن وقایه یعنی نگه داشتن نگه داشتن قاف یعنی حفظ نگهدار این با انسان شناسی قرآن خیلی منطبقه که اصلا کل چیزی که خدا از آدم میخواد اینکه حفظ خودتو حفظ کن به انسان شناسی چون تو انسان شناسی قرآن انسان در بالاترین درجه احسنه تقویم خلق شده باید مواظب باشه سقوط نکنه برخلاف مسیحیت که سقوط کرده حالا باید یه راهی پیدا کنه که بله انسان سقوط کرده است اینجا نه انسان باید مواظب باشه که سقوط نکنه این مواظبت که سقوط نگهدار خودتو نگه دار که سقوط حفظ کن که سقوط نکنه حالا معادل چی بگذاریم خود نگه داری حفظ خوب مواظبت از خود به نظر من اصلا معناش ترس باشه پرهیزگاری نمیشه نه پرهیزکاری صرفا معنیش اینه که گناه نکن اونقت حق با تو قرآن فوق العاده کلیدیه همه رستگاری انسان به تقوا بستگی دارد بیشتر از این معادل سخته براش یعنی کلمه خاص قرآن یعنی اصطلاح قرآنیه مثال مثلا تو مسیحیت که فال با اف بزرگ اصطلاح به معنی سقوط اگه بگیم سقوط افتادن اشتباه معنی کردیم حتماً باید بگیم سقوط ذاتی سقوط ذاتی اصطلاح مخصوص این متن لغوی نمیشه ترجمه‌ش کرد اتفاقاً حالا اینجا لغوی باید ترجمه کرد به نظر من اینجا تقوا را باید لغوی نگه داشتن تقوا یعنی حفظ کردن نگهداری شدن یه مثال‌های عالمان اخلاق زدن مثلا چطوری توی یه جایی که زمین آلوده است مثلا فضولات یا چیزی ریخته است شما لباس را بالا میگیری و رد میشی لباس را بالا میگیره و رد میشه که آلوده نشه یعنی خودش دنیا رو کلاً جایی که بیابونی که خار زیاد داره لباستو یه جوری می‌گیری که این خارها به لباس گیر نکنه مثلا پاره بکنه چی بکنه حفظ کردن این یک نکته ولی یه نکته دیگه که اونجا هم اون آیه ۲۱ اونجا به نظر من چیزی را که اونجا عرض کردم اینجا به صورت جدی تر بیان میکنه به نظرم این آیه مهمتره و اون اینکه خداوند پیامبری اگر فرستاده کتابی اگر فرستاده هرچی که تو اون کتاب هست برای شدن انسان هدفشم اینه که یه انسان یعنی اینجوری نیست که شخص خود شخصه همه چیز برای اینه که خود این شخص یک حالتی پیدا بکنه اینجا دیگه خیلی جالب میگه یعنی اگر اونجا گفت که همه عبادت ها عبادت ربکم الذی لعلکم تتقون خدا را عبادت کنید هدفش تقواست عبادت خدا که همون عبادت رو هم بد ببینیم عبودیت معنی کنیم یا عبادت معنی کنیم اونجا را نماز عبادت به معنای خاص ولی بندگی اون نیست بندگی یعنی تسلیم شدن گردن نهادن به خدا تسلیم خدا شدن اونه اونجا اینه نه عبادت به معنای خاصشمثلا ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون اصلا نباید تو ذهنمون بیاد که نه نماز این مشهوره کاری مثل نماز ما خلق کردیم که نه نه برای بندگی خلق کرده بندگی هم معنای بدی نداره یعنی گردن نهادن به حقیقت الحقایق تسلیم حقیقت الحقایق شدن خدایی که قرآن تعریفش اینگونه است که حقه حق محضه تسلیم این گردن نهادن به حقیقت الحق او به معنای عبودیت هدف یه چیزی دیگران میگه اونجا بندگی را میگفت اینجا اینه که هدف از ارسال رسول چیه پیامبر ظاهر برای چی اومده کتاب برای چی اومده کتاب همش برای اینه که انسان صوت نکن انسان سقوط نکنه انسان وضعیت خدا خلقش کرده فی احس تقویم از اون احسن تقویم ظهور نکنه و نیاد پایین نگه داشتن عبادت اگه درست معنی کنیم ولی اینجا به این معنا اینجا هم کل ما کتابو فرستادیم حضرت موسی اومده کتابی آورده که مردم متفق بشن خودشون نگه دارند حالا این بله به هر حال چه معنی کنیم خیلی مناسب پیدا نکردم هنوز مفهومو میدونم باید چی بگم ولی چه واژه‌ای به جاش زدم که در سراسر قرآن کلمات کلیدی اول ترجمه ترجمه کنیم تا متقی بشید تا متغیر بشی ترجمه این تعبیر دیگه هیچ وقت آیات الهی به خصوص اونهایی که رابطه انسان با خدا رو داره اینها هیچ وقت بشر بی‌نیاز ارزش نیست چون هدف این بوده که بشر کتاب رو بگیره و این دیگه ربطی به پیشرفت تکنولوژی یا تکامل بشر نداره نداره کاملا درسته خوب یک کار کرد یک نمیدونم نکته را توجه یک قلاب را ترتیب جمله حذف ترکیب خود جمله پیمان گرفتیم جمله جدید گرفتند مجبور شدند مجبوریم اضافه کرده نه پیمان گرفتیم فقط اینجا لازم که دریابید با تمام توانتون چرا که براتون فرستادیم و عرض کنم خدمتتون که ذهن بسپاریدم باز دقیق نیست اصلا خدا را یعنی نه همین درسته ولی یعنی توجه داشته باشید نه اینکه مثلا مثل حفظ کردن و اینها اینجا هم وصف مافیای الله به چه معنایی به محتواش نصب العینتون باشه همین دبیر آنچه که تو این اومده نصب العین میگن درست میگم همچین چیزی یعنی تو ذهنتون حفظ کنید کتاب حافظ کتاب باشید مقصود این نیست نصب العین باشه به اصطلاح تو همه حرکات و سکنات تون بهش توجه داشته باشید مخصوص آیه ۶۴ الله علیکم و رحمته لکنتم من الخاصرین سپس ببینیم سپس شما بعد از جالبه اینجا توجه کرده آقای فولادوند تو قلاب گذاشته ثم تولد چی تولد یعنی رود گردان برگشت از چی دوباره برگشت به اول آیه که پیمان قلاب گذاشته پیمان شما از پیمان برگشتید پس معلوم شه کل آیه قبل درباره پیمان بوده کل آیه قبل درباره پیمان بوده وگرنه اون وقت معنیش میشه توی جملات مهم دیگری وسط آمده دوباره اون وقت برگشته به دو چیز نبود یک پیام داشت یه جمله داشت خب سپس شما بعد از آن پیمان تو قلاب رویگردان شدید از آن قلاب پیمان رویگردان شدید و اگر فصل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما از زیانکاران عرض کنم خدمتتون که آقای طاهریم من کردم که ولی بعد از آن ولی بعد قلاب از آن همه عهد و پیما قلاسه خیلی طولانی از این فرمان روی برد دوگانگی کرده بعد از اون پیمان از اون فرمانی که گفتیم که بهتون دو چیزش کاملا تولیتم من بعد ذالکه خب بعد سال که یعنی بعد از پیمان درست خوب ثم تولیم من بعد ذالکه برگشتید بعد از او بیشتر نیست بعد از اون برگشت آقای چی بعد از یعنی مجبور شده دو چیز بگه بعد از اون پیمان از اون فرمان بازگشتید نه یک اصلا ترجمه اینجا ایراد داره عرض کنم خدمتتون که ولی بعد از آن همه عهد و پیمان از این فرمان تافتید حالا تا همین جاست در همین جا آقای مکارم سپس شما پس از این رویگردان شدیم و اگر رحمت خداوند چیزی هم نیاوردن شاید بهتر باشه خوب ادامه همون آیه است مشخص نه ما همه که تو آیه قبلی یه چیز گفته دو چیز نگفته یه پیمان که پیمان نصب العینتون قرار بدید و بهش توجه کنید عمل که دیدیم سپس ما اینجوری معنی میکنیم سپ روی گردانید پشت کردید پشت کرد ببخشید جای دیگه در رابطه با از همین الفاظ استفاده شده سوره اعراف باشه مترجم میتونه ناظر به اون مفادش خوب دوتا دوتا قسمت بکنه اینا رو اگه میشه اگه اینجوری بود که شما فرمودید ببینید ما پیمان گرفتیم کتاب با تمام وجود ما پیمان گرفتیم که این کارو بکنیم دو تا جمله نیست که بیان و یکی بگن و گفتیم تو اومده و مثلا آنگاه شما بعد از اون پیمان از فرمان سپس شما روی گردید پشت کرد یعنی پشت کردید به چی پشت کردی بپیما که پیمان چی بود که این کتاب را این چیزی که فرستادیم براتون پایبند باشید بعد از آن فارسی بعد از آن روی گردان خشک کردید خشک کردید پشت کردید به پیمان پیمان چی بود ساده خوب بعد ذالک جمله پس اگر نبود فضل خداوند بر شما اصل فصل خداوند و برای اینکه توضیح بده و رحمت او معنی کرده بر شما علیکم و رحمت من فکر کردم برای توضیح رحمت فصل خداوند و رحمت آقای فولاد و آقای طاهری بخشایش رحمت اگر افزون بله اگر افزون بخشی و رحمت خدا بر شما نبود در زمره زیانکاران بودید فضل قدیمش بخشایش و رحمت خداوند چی نیست در واقع فرد در مقابل عدل قرار میدن تو ادبیات یعنی یه چیزایی را طرف تهقاقشو داره یه چیزایی را تفضل میکنه خداوند که این تفضل را ایشون معنی کرده افزون بخشی آیه هست که فقط من اینجا چرا باید از فرد استفاده بکنه از این جهت که باید بشر با خود با عقل خودش می‌رسید حالا اگر فکر میکنم این پیامبرانی که فرستاده خدا هست این اگر این کفایت نمی‌کرد شاید شما با همون عقل خودتون نمیشدید اینجا منتها اینجا نه بعد از اینه که پیامبر فرستاده و پیمانم گرفته شده که به این پایبند خوب تمرد کردید حالا استحقاق چی داریبا فضل که حالا ما فارسی دقیق نمیدونم بالاتر از عدل خوب پیمان عملا برخورد نکرده مثلا و بلی مثلا کرده برشونده بیان نکرده ببینید تعبیر اینه بلهولا فضل الله علیکم و رحمته من الخاصرین اگر فضل و رحمت خداوند نبود زیانکار بله کار نیستید زیان باز خسران باز واژه قرآن به کار رفته که این واژه ها مجموعه لغات به هم ربط داره ها ببینید زیان مال کیه کسی که سرمایه خسران مال کسیه که سرمایه اولیه را مقصود اینه که شما بازی یک سرمایه‌ای اومدید تو این دنیا این یک بیان دیگری از اون چیزی که دستتون بود حالا خدا نگذاشته از دست بدید خدا نگذاشته از دست خدا سقوط کنه خدا نگذاشت سقوط کنید خدا حفظ کرد خدا با اینکه خطا کردید با اینکه استحقاق داشتید که میگه لقد خلق حفظ کردن ما ساقشون کردیم خودشون حفظ کردن ایمان آوردن رساله انجام دادن اونا رو نه ساعت نکردیم اینا رو میگه که شما استحقاق اینو داشتید که ردناکم ازفلصافلین باید می انداخت ولی بخاطر فصل خداوند نگذاشتیم خود عدل خدا هم خدشه دار میشه که روح القد دیگران خدا و رحمت خدا نبود از زیانکاران از خاط که داشتن حالا اگر برای همه انجام میده اما به نظر میرسه که انگار داره یه و یعنی مثلاً خدا آدم‌های دیگر را هم از لغزش‌هاشون در نمی‌گذره اگر برای همه داره اتفاق میفته خوب بحث دیگه است اما برداشت کردم که ما فقط شما را داره یادشون میاد اثبات فقط ما برای شما این کار میکنیم ما همه آدما صد بار نمیشه اگر فصل رحمت خداوند نبود فضل را ایشون یعنی چی معنی کردن نمیشه مال چیه اینا کلمات فقط توضیح افزون بخشی خودی افزون بخشی که آقای طاهری گفتن خود این افزون بخشی یعنی چی خود بخشیدن دو تا معنا فارسی داره یعنی اهدا کردن دادن زیاد از گناه در گذشتن وقت افزون از گناه در اون باید باشه چیزی دادند افزون از گناه در گذشتن جوره میشه کسی نمیدونه این چیزها را در مورد و فقط فارسی را میخونه چی تو ذهنش میاد از افزون بخشی استفاده می‌کنیم توی فارسی و فقط فارسی ندونه نمیتونه حدس بزنه کلمه چی بوده شاید مجبوریم اینجا اینم همون توضیح یه جا داده بشه و خود را بگذاریم نمیشه معادل فارسی به اصطلاح بگیم خود فضل فقط توضیح تکرار فضل خداوند در مقابل عدل با عدالت شکل خاص برخورد بکنه خسران یعنی سرمایه را از دست میده یعنی ساقط میشدید یا چی میکردید ولی خداوند با فضل خودش این کار را نکرد و نگذاشتم شما خاصین و کسانی از شما را که در روز شنبه ایشون تو قلاب گذاشته از فرمان خداوند تجاوز کردند مجبور شده از فرمان خدا خوب و کسانی از شما را که در روز شنبه قلاب از فرمان خدا تجاوز کردن نیک شناختید علم شناختید یعنی اونا رو شناخته ایشون پس ایشان را گفتیم بوزینگانی طرد شده باشید آقای فولادی بوزینگانی ترک شده باشید بله ایشون میگن آقای طاهری مسلما دوقلا مسلما تو قلاب شرح حال کسانی از خودتان آگاه شده اید که در قلاب استوانه مورد حقوق حرمت صید ماهی در روزهای قلاب بسته شنبه تجاوز کردند و به آنان خطاب کردیم گوزینه‌هایی مطرود باشید گزینه‌های مطرود باشید آقای مکارم به طور قطع از حال کسانی از شما که در شنبه نافرمانی و گناه کردند آگاه شده‌اید ما به آنها گفتیم به صورت روزانه اینجا گفتن چون نه نه در این نه ترجمه این نیست چون می‌دونید از این استفاده می‌کنند که خاصین در اینجور باشید تبدیل شدند ازش استفاده میکنن که چی بهش میگن تبدیل به بوزینه شدن یعنی شما تو این حالت هستید در اون سطح هستید انسان نیستید آدمی که نعمت در اختیارش قرار گرفته و بهش گفتن که در این روز مثلاً حالا صید نکنید مسخ شدن به اصطلاح همچین چیزی رخ نداده میخواد بگه شما در اون حد مثلا آقای مثلا ایشون رو باشی یعنی سنگ شدن آقای بله دانان خطاب کردیم بوزینه های مطرود باشید رانده شده خلاصه شما کسانی از خودتان را میشناسید که در روز شنبه تجاوزگری کردند پس ایشان را گفتیم گوزینگانی رانده شده باشید حالا اگر بخوام اینو اینجوری باشه قلا به جای تجاوز تجاوز یک چیزی میخواد از چی تجاوز کرده یعنی عبور تجاوز عبور کردیم دیگه یعنی عبور کردید از خط قرمز خودش نهفته است یعنی نافرمانی کردید نافرمانی به معنای نافرمانی اینجا اینجوری بگیم که و قطعاً شناخت چیست کسانی را که عصیان کردند کسانی از شما کردند در روز شنبه سپس گفتیم بوزینه های مخروط باشید قیدی هم که میگن اصلا این نیست که یک گزینه میگه مطرود اصلا بوزینه میگی متن رود بودن براش بوزینه‌ها یعنی در حد ولی مطرود از درگاه خداوند طرد شده از درگاه آره آره آره آره آره خب بوزینه باشید اون وقت ترس یعنی چی از کجا درد شده دیگه مثل بقیه انسان که طرد میشه از درگاه خداوند یعنی انسان شکل انسانید ولی در ولی انسانی هستید که در سطح بوزین استید و از ویژگی دیگه از درگاه خداوند رانده شدید دور شدید به مناس در رابطه با کسانی که تعدی کردن از فرامین الهی بعد یا اون آیات معروف که در رابطه با مودب بودن خدا صحبت آیات را شاهد که اینها نقض میکنه مودب بودن خدا را زیر سوال میبره فکر کنم خوب باشهتوهین باید مصداق مشخص داشته باشه وقتی میگیم که کسانی که تعدی می‌کنند اینها مثلا مثل چهارپایان هستند اما اگر اینجوری در نظر بگیریم که وقتی که توهین میشه که به یک مصداق خارجی اشاره داشته باشه وقتی این رو نتونیم پیدا بکنیم این هم عملاً به کسی اتفاق نیفتاده آیا این حرف درسته یعنی ما بتونیم اینگونه برخورد کردیم که در این سطح ترقی کردیم و مطرود درگاه خداوند این درسته ولی جدا از این علاوه ببینید همینجا مثلا یکی دوتا دوتا مثال زدید شما تورات میگه مثل شما کلمه حمار بودن را بگه میگه مثل الاغیه که کتاب حمل می‌کنه رویت کلمه حمار بودنش نمیخواد تکیه بکنه که مثال بودنش یعنی چطوری الاغی که کتاب بارش بحرین میبره خاصیتی براش نداره هیچ تغییری درش ایجاد نمیکنه شما اینگونه است یعنی کلمه حمار بود را اینجا به این معنا به کار برده مثل می‌خواد بگه همونطور که شما مثل الاغی که مثلاً بار کتاب ادبیات امروزمون که بگیم که اینجوریه قشنگ برداشت اینجوری اند باشه علاوه اینو نگفته میخوام بگم دو چیزه نگفته اینا الا که کسی بگه گفته این مثل که مثل الاغ مثل چی دنبال کنید نه نه اینو نمیگه میگه چطور سگ اینجوریه اگه اینجوری رفتار سگ مثلا به تو سگی این نمیخواد بگه می‌خواد بگه که تو کارت مثل کار اینه که سگ اینجوری میکنه این یه خورده بار را متفاوت میکنه خود به کار بردن تو ادبیات ما کلمه سگ به کسی توهینه خوب اصلا اینو نگفته قرآن اینو نگفته جالبه بگیم ای سگ این را ما بیشتر توه وقتی میگه که آقا مثل سگ که اینجوری یعنی اصلا حیوانات قرآن منفی ندارنها که یک معنای منفی تعبیر نیست بگید که دیگه حکم انسان نداری حکم انسان در نظر من نداره فوری هم میگه مطبوج به انسان نداریم حکم یک حیوان داریم و مفعول تکبر در رابطه با انسان‌ها نکوهش شده علمای اخلاق نیست اما خدا صراحتا خودش را مطابق با واقعه اما برای انسانی که گردنکشی میکنه و تکبر می‌ورزه این داره چیز دروغی رو به خودش نسبت حالا اگر جدای از این فرمایش شما اگر خدا حتی لفظ صریح زشتی را به کسی نسبت بده آیا این جواز میشه برای ما که خوب خدا هم که اینجا کسی نسبت حتی اگر اینجوری بود حتی اگر اینجوری بود باز هم چون ما در جایگاه خدایی نیستیم نمی‌تونستیم این کارو انجام بدیم به یک بیان دیگه نسبت ما به خدا رابطه خالق و مخلوق همین نسبت را چهارپا هم با خدا داره اونم نسبت مخلوس و همه هم مطابق اون روایات ایال الله هستند یال الله هستند ما وقتی انسان‌ها با او حیوان وقتی میگیم نسبتمون با مثلاً این آدم فرق داره با نسبتمون با یک مثلاً چهارپا تلقی مثلا ۲ این چی میشه ولی خدا همه مخلوقات مساوی هستند خوب این تفاوت که بین خدا اون مثالی هم که زدید آره تکبر را یه جاهایی هست که ما هم نباید تواضع کنیم مقصودم یه جاهایی هست برعکسش بگم حق ندارم بگم من عاقل نیستم من عاقل نیستم تکلیف ندارم یعنی تکلیف ندارم خیلی به همین خاطر میگیرم که اگه عاقل نبودی که مجازاتت نمی‌کردم به خاطر اینکه حقوق انسان ها را میکنیم که مجازاتش نمی‌کنیم که مجازات نمی‌کنیم گاو را عاقل نمیاد گاو را مجا تعبیر کنیم که شاخ زد همین که آدم هر که میشنوه میخنده دلیلش اینه یه چیز نابجایی به کار رفته چیزه نادرسته به کار رفته عرض کنم خدمتتون که خوب ما عاقل وقتی طرف میگه من عاقل نیستم عقل نداری بگی کم داده بود تکلیفتم نصفه بود عقل با تکلیف یک اندازه اگر کسی جومون بکنه جنایت که کرده چی می‌پذیره یا نه کسی همین که میخواد یا میخواد کاری بکنه میخواد کاری بکنه از خیلی سال پیش از ناین میخواستم بیام اردستان خودمون پیکان واستاد به من سوار کرد وحشتناک هرجام پلیس جلوم بگیره میگم موجی‌ام منجی شدم و واقعا خیلی ترس از بس بد رانندگی میکرد ولی خودش میگفت که کسی دعا بکنه که من قاطی دارم من قاطی دارم نه آزمایش میکنیم قاطی داری اتصالی داری یا اتصال ندارم قبول یعنی آدم حق نداره که بگه که من مگر اینکه اگر دیوانه واقعا باشه که میگه من عاقل‌ترین آدم اینجوری نمیگه که این عاقل که میگه من دیوانه فرار کنه از مجازات آخر آخر اینجوری هست به هر حال این قضیه هست خوب فجعلناها نکلان بله انشالله.