جلسه هشتم: حجیت حکم ظنی عقل

از راه روشن
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۹ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/4056 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی‌محمد و آله طاهرین بحثمون در روش و مبانی اسلام پژوهی به حجت عقل رسید و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی‌محمد و آله طاهرین

بحثمون در روش و مبانی اسلام پژوهی به حجت عقل رسید و آخرین سخن این بود که خب حالا اصل حجت عقد را گفتیم مسلما و هیچکس نمیتونه این کارش بکنی و هر کس بخواد این کار کنه با برهان باید اینکارو کنیم و هر کس برهان میاره و جیت تعقل را قبول داره و به این معنا و کیتش ذاتی و دیگه کسی نمیتونه بگه عقل حجت نیس اگه کسی بگه حق و حجت متوجه نیستی چی میگه من چون همین که گفت عقل حجت کنی من بهش میگم به چه دلیل و با دلیل بیار برهان بیاری و سقف قبول دارد که برهان می‌آورد این یه مسئله و خوب اغلب حجتش ذاتی تفسیر بشود جیت نمیدی قرآن به عقل بود جیت نمیدی اول که به قرآن حجت می‌دهی مدیریت میدی اقای که به روایت یا هر چیز دیگری حجت میده علی حجت خودش ذاتی در بحث بعدی آخرین جلسه بحثمون این بود که دامنه بوکیت تا آقاجون میگن کی عقل است و درواقع مقصود نه نقل عملی مقصودی و عقل عملی یا کوک داره و اون حسن عدل و قبح ظلم و دیگه گاهی میگن توی مصادیق و جزئیات حرف نداره برا گفتن عقد هم کلی را داره و کلی به هیچ دردی نمیخوره برای ما مصادیق شما خانم‌ها میخوایم ببینیم که خدا فریب میدی یا نمیدی خدا خلف وعده میکنه یا نمیکنه دروغ میگه یا نمیگی ما این مصادیق نقطه و بنابراین اگر مثلا من نتونم داوری بکنم کی حکم ارتداد عادلانه هست یا نیست حکم جهاد ابتدایی تحمیل دین عادلانه هست یا نیست ایران جزئیات دیگه و کلی به هیچ دردی نمی‌خورد من کل جزئیات باید بتونم داوری بکنم و آقایون مرحوم جناب آیت‌الله جوادی آملی هم خوب یه مغالطه‌ای فرمودند و او این کیف اقای مثلا نمیدونه که تو مراسم حج فلان جزئیات چجوری باید انجام داد آره تو احکام مربوط به رابطه انسان با خدا عقل در جزئیاتش نظر نداره که اینکه آیا تو هر رکعت دو تا سجده باید گفت سبحان‌الله سه تا باید گفت یا امثال اینها ولی پوکی احکام اجتماعی اگر شما به عقل جزئی یا نظر نداره پس از نقل خود ندونسته و باید بگی در جزئیات با مثالی که می‌زنید در کلیسا مثال زده مثل حج رو خلاصه این دو تا ربطی به هم ندارند و این مسئله که اگر میخوای بگی عقل عملی حجت و مقصودتان فقط حسن عدل و قبح ظلمی از این باید فراتر بری و بگی مصادیق شرع عقل بشری میتونه بشناسه و درباره‌اش داوری بکنه مصادیق و جزئیات را یکی‌یکی نارو میتونه داوری بکنه که آیا این نیکو هست یا نیکو نیست وگرنه به هیچ دردی نمی‌خورد شما در واقع عقل را حجت نتونستید اما بنده گفتم حرف من این نیست اول نقاشی رو من به نظری و عملی تقسیم نمی‌کنم عقل نظری و عقل عملی چون عقل فقط پرتو افشانی میکنه نشان میده چی چی هست چی نیست چی چگونه است که چگونه نیست این کارتو گزاره برای همه خبر همه خبر درواقع خدا هست شریک خدا نیست خدا عادل است خدا ظالم نیست که اردو مثلا تقاص به اصطلاح جهت اینا همش وقت بخوام بگم افراد دیگه نمیگه دستور نمیده که این کارو بکن اخبار میگه عدالت پسندیده است و دیگه نمیگه کار عقل نیست که بگه عدالت بورز این کار اخلاقی نیست فقط پرتو نشون میده که نیکو ه نیکو نیست چی این وضعیت کارم بیشتر نمیکنه تقسیم عقل به عقل کلی و عقل جزئی گاهی می‌کنند این آب داخل آره عقل در کلیات نظر داره در جزئیات نظر داره ولی اینا تقصیر نیست در همه چی نظر در همه صورت‌ها اما اون حرف نهادی که رسیدیم اینکه نه من نمیگم فقط پس عقل عملی میگن هرجا عقل حرف برای گفتن داشت نه فقط حسن و حسن عدل و قبح ظلم یا مصادیقش هر جا داشت هر جا عقل حرفی برای گفتن داشت حرف کرد که در فقر معتبر یه جاهایی اینو نمیگی بلکه میگه آقا این روایت با روایت ناسازگار این آیه با این آیه ناسازگار یا اینجوری بگیم برداشتی تا عالمان از این آیه کردن با این آیه ناسازگار یعنی برداشت را از آیه عالمان کردن از این برداشت را کردند عقل من می‌گوید این دو تا باهم ناسا بساط ظلم و این چیزا نیست این دوتا با هم ناسازگار ناسازگاری یه جا اشتباه برداشت شده یا هر دو جا یا هر دو جا یا یه جو اشتباه برداشت شده خب اینجا باید به حرف عقل اعتنا بکنم و به حرف عقل اعتنا بکنم به هر حال مقصود این حرف نهایی نه نگید حسن قبح ظلم و حسن عدل و قبح ظلم و حتی مصادیقش اینو هرجا عزم عقل حرف برای گفتن داشت وقتی قرآن را گفت عقل خود جهت قرآن و جعبه قرآن معجزه است قرآن کتاب خداست عقل گفته که به تو ظلم و عدل کرد و گفت وقتی گفت خدا موجوده وقتی گفت خدا واحدهای خدا عادله خدا عالمی آه خدا قادره نرم عقل گفت بحث حسن و قبح بود پس تو اسلام‌شناسی کلش خون ما یه مست علف جای دیگر میگیم برخی از نظر من فقه یعنی اسلام‌شناسی فکر یعنی اسلام‌شناسی از کجا گرفتن از قرآن از روایات یک جا نداریم روایات که فقه یعنی احکام فرعی عملی یک جا نداره همه‌جا داریم تفقه مفیدی اوج جامپ تو قرآن مجید داریم طلا را نفر من کل فرقه ادعای لیاقت تفقه در دین تحویل بدم و آخرشم میگه بر جونز روغن رمضان به جا و علیه انذار بکنم در انزار بکنن باغ و احکام اینجوری که نمیشه انذار کرد که با اسلام‌شناسی میشه انذار کرد از حتما یعنی اسلام‌شناسی این کاملا اشتباه است فقیه یعنی اسلام‌شناس این اونوقت بنده وقتی میگم اگه قراره هر جا حکم داری کسی به من نگید که احکام فرعی عملی که بعد عملی به این دلیل ما گفتیم عقل عملی نه نه اثر اسپرت یعنی اسلام می‌شناسی و آره همه‌اش هم به هم مربوطه همه‌اش به هم مربوط به یک دوایی هست یعنی یک مناظره اخیرا شد و من به دلیل اینکه اجمالا حرف هر دو طرف را می‌دونستم جناب دکتر سروش و جناب آیت‌الله علیدوست مناظره کردن در باب فقه آره علیدوست من به دلیلی تو خیلی طولانی بود حالا یا خوردن فرصت نکردم و مقداری هم خیلی انگیزه نداشتم نه به دلیل اینکه هر فرد و طرف می‌تونستم به شانزده دقیقه‌ای یک خلاصه چکیده‌ای از چی جا بود اونو گوش کردم و دیدم نه همون چیزی که خودم فکر می‌کردم همون چیزی است که خودم فکر می‌کردم خوب حرف آقای آقای علیدوست خوی مقدار متفاوت با بقیه یهو ذوبی‌ها فقه فقه مقاصدی یعنی به هرحال این حکم می‌کرد و این یک گام به جلو یک گام به جلو خوبه به گام به جلو به هرحال که ما می‌بینیم که یک عملی با مقاصد شریعت سازگار نیست یک هوک این حکم رو باید تو یا تجدید نظر کنیم یا چه کنیم خب خب این یک گام به جلو منتها چون من اشغال فخرا اساسی میدونم معتقدم راه‌حل این مشکل حل نمیکنه یعنی وقتی میره مثل این منبع چیز دیگری است منبع منبع اسلام‌شناسی کتاب من فطرت با عقل کتاب و سنت شما اجماع و شهرت و خبر واحد نه اصلا اصل و ریشه فضایی عوض میشه از ویژه من اشکالم از ریشه به ریشه عوض میشه و بنابراین معتقد نیستم که آقای آیت‌الله علیدوست ممکنه که بهبودی یه ذره بهتر همانطور دیگر دوستان من معتقدم خوب داره کارهای خوبی میکنه آقای سروش محلاتی ولی معتقدم که یه ذره بهتر میشی چون مثلا از نظر من چهار تا حلقه‌ی چهار تا شکاف وجود داره که مشکل‌ساز شده مسئله در تمام یک مسئله اینه که یه چیزایی داره جامعه اجرا میشه که با رساله متفاوت روغن اون چیزی که داره الان اجرا میشه با رساله منطبق نیست خارج میشه که قراره پنج سال است که می‌بینی خب یک شکاف کن حالا مثلا اگه بانک‌ها بگی یا چیزای دیگه تو زندان‌ها هی مثلا اوکراین چی دیدم با چشمم دیدم هیچوقت تفریحی اجازه نمیده که یک کسی را که دستگیر کردی مرد میخوای کتکش بزنی یا فحش به جنگ با چشم خودم دیدم اینو بخور چشم خودم دیدم که با بچه‌های مردم چگونه برخورد شده راحت هر چی خواستی فحش بده هرچی خواستی بزنی ارج خب هیچ فقیهی هیچ فصل جزو چیزی رونق داده و میخوام بگم اونچه که داره اجرا میشه نه مثلا دیگه مهمترینش نماز جمعه است نماز جمعه برای دعوت به تقوا و تو خود خطبه تهمت زدی چی به پول گرده چی بعد خطبه تو می‌رفتی شخص امام جمعه که باید خودش خودش عادل بدون نماز جمعه سال بعد داره امام جماعت امام جماعت مردم تا عادل بدونن کافی خودش خودشو دل ندونه ولی امام زمان خودش و امام جمعه خودش خودشو باید عادل خیلی سخته خیلی سخته که خوردم که میدونم که یه جاهایی خیلی مشکله اونوقت بیا و که فراوون و چیزایی که حقوق دیگران تضییع می‌شود خطبه نماز جمعه لازم نیست ناسزا بگوید تهمت بزنیم حتی حرفی را به کسی نسبت بدهیم و او فرصت دفاع نداشته باش همین کافیه منی برای اونچه تو اجتماع میگذره اما آنچه طول سال هست یک شکاف شکاف دوم اینه که چه تو صالح است با آنچه که آقایون اصول فقه نشون میدن فاصله است یعنی فصول فکر یه دقت حالی میکنن که روی اصطلاح فقه بهش پایبند نیستن اصول فقه میگه عقل حجت فکرش رو قطع باش هیچ اعتنایی به عقل نمیکنه هیچ اعتنایی نمی‌کنه اصول مثلا فقهش یک مبانی را یه حرفه‌ای تو اصول فقه نمیگی عرض کنم که شهرت صرف شهرت و جهت ولی در عمل این کار میکنه این دیگه نمیگه اصلا نگفتم امنیت کتاب و سنت و اجماع و عقل یکی شهرت قرار ندادن نگفتم ولی عملا می‌بینیم که از شهرت تخطی نمیکنه یه مامور زد یه شکاف من شکاف سومی که وجود داری اینه که در اصول فقه هر کسی باید اجتهاد بکنه هرکسی باید ابتدا خودش باید اجداد کنه اصول فقه خانواده بگید که آیا خبر واحد حجت است یا نیست خودت باید به این نتیجه برسید و جد است یا حجت نیست نباید تقلید بکن از دیگران تو اصول فقه باید اجتهاد کن اجداد نمی‌کنم مقابل را می‌پذیرند و ممکنه بحث بکنم ولی اصول فقه استاد نمیشه اینم شکاف سوم شکاف چهارم این به نظرم فوق‌العاده مهمه جدایی بین فقه اکبر و فقه اصغر یعنی کل فقه اکبر و فقه اصغر می‌شود یعنی اسلام‌شناسی و فقط بر مهم تره ریشة این تنفس و قطع برق فروع عملی دوتا از هم جدا شده فقط بر رها شده فقه اصغر اومده نمیتونه انحراف بزرگیه ما میخوایم حالا به همینجا بگم سخن آقای علیدوست حالا یه نوعی آقای جناب استاد سروش محلاتی از دیگر عزیزان دوستانی که دارن تلاش میکنن من این اشغال رو بهشون دارم کی اینا برخی چون تو همان شکاف اول دارند می‌خوان مشکل را حل کند برخی یه ذره میان سراغ شکاف دوم به ندرت سراغ شکاف سوم میان به ندرت ولی شد سراغ شکاف چهار گفتم بر آن که اساسی‌تر هیچ‌کس نمی‌آد هیچ‌کس نمی‌آد او هستم و معتقدم تا کسی سراغش نره اثر اصلاحی بوجود نمیاد اصلاحی بوجود نمیاد موضوع مشکل اساسی از اونجاس اونوقت مسئله اینه که مثلا حرف که حدس می‌زدم چون جدای از اشکالات به جناب دکتر سروش دارم که شما وقتی میگی به ایفل اشکال داره میخوای بگی اسلام فقهی نداره تو خودت منو بغل وایسادم و نماز خوندی من و باهم بودیم و نماز خوندم باهام دیدم نماز خوانده آقای دکتر سروش نخست جوری خوندی چرا خوندی اونوقت دیگه انتخ داره نماز بخونی فقه فقه داریم دو اسلام نه قبول دارد و شما باید بگید که می‌تونی اینو بگی آقا این فقهی که حذف اسلام نیست به من میگی خب حال اون فقه که هست عشق واقعی این فکری که الان هست حتی نمیتونیم بگیم که از اسلام فکری نداره میگم چرا نماز خوندی نماز نماز بخونم دیدم می‌خونی الان مطمئنم میخونه این نماز خوندی دیگه صحبتی چرا مثلا فکر کردی چرا رکود کرده که عین من نماز خوندم ناراحت کدوم برد فکر قبول داریم فقط همین خط کجا بگیریم شما که قرآن را رویات رو دارا هم باید تعبیر کرد معبر قرآن هم باید جامعه‌شناس و روانشناس و چی و اینا باشه و خود شما هم نیستی و قرآن دیگه این ظاهر چه نمیتونه استناد بکنیم اگه تعبیر شد و تاریخ اختصاصی نکته دوم مرکز دارم داد می‌زنم که این فکر به اعتراض دارم مهم‌ترین صدام مسئله حقوق بشره مثل حقوق و نماز خیلی برام مسئله حقوق بشر به تو حقوق بشر یک اصل بنیادین و اساسی دارم به نام خود فرمانروایی انسان یه بحث می‌کردیم آنها فرق انسان با خودش فرمانروای خوردش کنی مهم‌ترین چیزی که دودی با این نمیسازه تحمیل شدی حالا چه اصل تحمیل دین جزئیاتش چه حجاب را بخواهید تحمیل بکنی چی اصل دین و خاک توحید و بخواهید تحمیل کنید هر جا بخوای تکمیل کنید هرچی بخواهید تحمیل کنید جناب دکتر سقوط که میگه کسی که بیشترین حد تحمیل گردد این رو خود شخص پیامبر ورود پیامبر و خانواده گفت من اومدم که با شمشیر توحید را چی بکنم با شمشیر خوب من دیگه چه حرفی دارم و همه فقیران که دارم می‌زنم می‌خوام بگم حقوق بشر قرار شد شخص مهمترین مسئله تحمیل دین چون تحمیل ببینید کلی مسائل مسئله ارتداد مثل جهاد ابتدایی مسئله بردگی بردگی باز باب تحمیل دین اونایی که میگن چرا تو میگه با تمرین کنی یا مسلمان بشن اگر برده میشم به بردگی ربط داره و چی به حقوق اهل کتاب که بهشون میگیم مثلا امنیت جانی نداره داریم تحمیل می‌کنیم که اسلام را بپذیر بگه حقوق بشر عمده‌اش برمی‌گردد به مسئله خود فرمانروایی انسان و تحمیل شدی تو وقتی گفتی که پیامبر یه همچین آدمی بوده که تو دستش یا عارفی بوده که دستش به دستش قرآن بوده دستش شمشیر بوده و می‌گفت که من اومدم برای اینکه روال رو به مردم موحد بشم اتاق کینگ گفت چی مخزن دیگه چی و بحث بکنم قرآن که گفت اینکه پیامبر تا خودش رو آمار پائین پیامبر دعوا دارم آقا اگه بخوام فکری درست کنم باید به مستندش کنم به پیامبر و خود پیامبر مشکل نزد من چجوری میتونم درست کنم پس بنابراین جناب دکتر سروش نباید بیاد مناظره کنه و من برام معنی نمیده که تو چی می‌خوای بگی دیگه از اون ایران برداشت کنیم فقهاء تا درست بشه قرآن رویاست رویا اومد از پیامبر پیامبر خودش مهمترین ناقض حقوق بشر بوده طبق نظر شما دین و تحریف در دین و تحمیل کرد طبق گفته شما نه و پیامبر نه قربان افزایش از من گرفتی استوار دوباره میای میگی خب وقتی میگیم به بعد برام کجا کجا برم درست کنم چجوری برم فقه واقع در سن اسلام فرقی ندارد نمازی موافق هم از نظر من اسلام‌شناسی و همش زیر اب و هوا جدای از این یک حرف دیگه دارم یه اشغال دیگر از اینا چشم‌پوشی می‌کنم با همین شانزده دقیقه‌ای که گوش کردم و می‌دونستم و اینم شانزده دقیقه حرف جدیدی برام نداشت موزه دکتر سروش را درباره فقه قبلا خیلی مطالعه کردم افزایش میدونستم جدیدی نیست همین رو دوباره میخواد مناظره آقای دکتر سروش بودن فقیه باید الان هم بلد باش باید عرفان هم بلد باش مشکل من اینه جم بخوری من بودم بابا آه کسانی رو می‌شناسم واقعا کلام استاد بودی فقیه بودی ولی فتوا با بقیه فرق داره ثانیا می‌شناسم تا عارف بودن شما میگه عرفان تأکید میکنه اوه عارف ولی فکش با بقیه هیچ فرقی نداره آیت‌الله خمینی مگان عارف نیست تحریرالوسیله با بقیه چی چه تفاوتی دارد و بعد در نباشه توی حقوق بشر چقدر رعایت شده تو اینجا همه مشکلم با دردآور رذیله است عالمان دیگه متکلمین الان متکلم است ولی فتوا هیچ کدام هیچ فرقی نداره چرا مشکل کجاست نه مشکل نیک عارف در حبس باشه متکلم باشه مشکل اینجاس که به استعلام شناسی چگونه نگاه کنیم یه درختی نه متکلم باشد کلامش یک‌طرف فطری طلاق میشه که هست شما نگو متکلم باشه متقلب بودن مشکل رو حل نمیکنه عارف بودن مشکل را حل نمیکنه می‌بینیم فتوای عارفان مثل آیت‌الله خمینی با دیگران هیچ تفاوتی ندارد هیچ تفاوتی نداره نه نه نگاه باید عوض بشه اسلام‌شناسی یک صندلی کند یک به‌اصطلاح یعنی این رو نگاه باید عوض بشه به این پل باید به صورت نظر باش هر فتوا میخوای بدی در باب جزئی‌ترین مسئله باید این پول را در نظر داشته باشید که با ریشه ناسازگار نباشه مسئله اینه که آره کسی که تو کلام کار نکنه فقط بر کار نکنه نمیتونه فتوا بده و پاش غلطه و ولی فقط کار مهم نیس کار کردن مشکل ما نیست به طلا ما کار کرده و اینجور جا چیزه دیگری عرفان یک چیز دیگری یه وقتی عارف یه و متکلم فقیه نه نه ما یه بیشتر نداره اون اسلام‌شناسی یه پزشک می‌تونی پزشک مغز و اعصاب قرص به من بده دارو به من بده و کاری به وضعیت خون من نداشته باش کدوم کار ندارم که فشار خون داری نداری کم خونی داری نداری ورود حساس دیگه و قرصی بده به من که بخاطر مشکل خون بمیرم به تخته قرص میده برای نرم می‌تونه کلیه من از کار بندازه نه کلیه از کار بندازه اگه اینجور شد که قلبم از کار بندازه آقا مغز معرفی کنم من تخصص مغز و قلبت به من مربوطه از کار افتاد قاره رو برو بشه تو نمی‌تونی این سری دیگه قلب من از کار بندازه دو قرص که کلیه او از کار بندازه و نمی‌تونم قرص دیگه فشار خون من آنقدر بالا ببرد که منو به خطر بیاندازه باد فوق تخصص مغز و اعصابی تو ولی تخصص زندگی عمومی دکتری عمومی خوندی عمومی خوندی و رفتی و بعد رفتی و شما همه بدن من را باید در نظر داشته باشی ولی به مغزم فوق تخصص ست به اصطلاح مغز و اعصابه بله دوره ناشناخته اثر مهم نه تخصص شان آره ولی به منهای اون نمیشی یعنی همانطور که دقیقا اینجوری میگم یک پزشک مغز و اعصاب میتونه بی‌تفاوت به چیزهای به اعضای دیگر من باشی یا باید کلی را در نظر بگیر این قرصی که می‌دن کل اعضا باسکول را در رد نمیتونه وطن توجه داشته باشه ببین فشار فلان و قدسی بده که هیچ لطمه‌ای به دیگر اعضا یا اگه قرص داد که به اونجا جبران‌کننده بنویسه اگه این قرص بهت میدم این قرص کنار شوخی که به کلیت لطمه نزن مثلا به قلبت فشار با حال باید به پل نگاه بکنه همونجا دین هم اینجوری اون لحظه‌ای که داری کار می‌کنی میخواین یه فتوا دی باید کل در نظر داشته باشی ویلا توقیف شد قرار شد که به خوک می‌بینی فتوای بدی ریشه ریشک خدا است خدا ظالم بشود خدا ظالم بشود جین و بر باد دادی دید و بر باد دادی دین دیگه نمی‌مونه خدا ضاله نمی‌شد هیچ کلا نه‌تنها بلد باشه بلد بودن ملاک نیست جداتر پر حتی اگر همه عارف باشه متکلم باشه فیلسوف باشه چی باشه چی باشه باشه استعلام را یک چیز بیشتر نیست اسلام‌شناسی یعنی هر فتوای میخوای بگی باید اسلام‌شناسی کنیم تفحص یعنی اسلام‌شناس قرن یعنی کل در نظر گرفتن این گفتم شکاف مهمترین مسئله شکاف چهارم دوستان ما پدرم کار میکنن که کارشون مغتنم مثل جناب استاد کارهای ارزنده‌ای میکنه جناب استاد سروش محلاتی کار جناب آقای علیدوست ارزنده دیگران هستند مثل من تو و اصل روایت اون بیماری اینجاس بیماری اونجاست کی و وقتی اشغال می‌بینم که تو همین پانزده دقیقه مثل خود دکتر سروش مثال زده که مثلا مثل فلانی که متکلم بوده همه باید برن غفرانی که شما مثال می‌زنید که متکلم بوده و تو با بقیه فرق نداره رستوران تو و بقیه فرق نداره فالنیک عارف بوده فحاش با یه فرقی نداره همه جور برپا شود بعد از مواجب در مشکل سر این قضیه است و تا تصمیم‌گیران ایات و وقتی اومد برگشت و ادیت که باید تفقه یعنی اسلام پژوهی اسلام‌شناسی وقت ببینیم منابع اسلام پژوهی چی باید باشی از ریشه دوباره بنا کنیم از ریشه دوباره نه نه بابا یه ساختمون یه جایی هست میرسه که دیگه اگر بخوای تعمیرش کنی پول راه ریختی می‌دونم که این ساختمون رو تعمیر کنه جاویدی این ساختمون قابل عمیق نیس تو و کوبید از بعد خراب درست از اول هی این دیوار ارج گذاشته شد این شناژ دو روز نشر بوده نمی‌تونی تینا دیگه چون شناژ ناجور را چیکارش میخوای بکنی پیامدهای خوب این دیوارها رو به کار کردی و یک دیوار کج را دوتا پایم اومده زیرش گذاشت که نخواد نه دیوار رو دوتا کی سقوط کرده و نترس کار نشد کار نشد نه نه کار اونه که ببینیم چرا از اول ارج گذاشتن در تعجبم نمی‌شود و چشم کنیم و خرابش کرد ساختن یک روز از اول اشتباه است طی اشتباه شده بود سقف برسه اشتباه خب الان که فهمیدیم باید بریم درستش کنیم این نگاه معناها لوکاس رو قبول نداره ولی الان دیگه حاشیه رفتن رو میگم قاعدتا می‌شنوم دوستان هم بر جناب معتقدم کسانی که دارن توی حوزه در کار فقیهانه می‌کنند زن به اصطلاح عنوان نواندیش دینی هستن دارن اسم نواندیش دینی از نظر من مثلا دیوار کج را دارای ستون بذارش سر راه مانع نمی‌شی باید ببینیم این یعنی روبنای خورده درست می‌کنی یه ذره و اون چهار تا شکافی که عرض کردم و اون اولین برخی بهش می‌پردازند برخی دومی را به ندرت سومین و چهارمین را پیچیده است نه روشنفکر و نه روشنفکر به چاقی بین آقایان تفاوت کاری که من می‌خوام بکنم چیا و کارمند آن با دیگران چرا من میگم به اصطلاح یک اسلام‌شناسی جدید دارم کاملا متفاوت چرا اسمش آب کاملا متفاوت کاتر ریشه من رو به چیز دیگری نگاه دیگری نگاه دیگری اسلام به عنوان یک واحد نگاه می‌کنی نه سس‌های نداشته باشید تخصص تخصصی داشته باشی یه تخصص بیشتر نیست اسلام‌شناسی یه تخصص گفتی دو تا تخصص اون آره از کنم پزشکی هم پزشکه همون نقاش هنرمند ربطی به هم دارد هردو یه سوال نقاشی کنه یه ساعت داره پزشکی میخونه این دو تا چه ربطی بهم داره یک رخداد نکن آقای جناب مهندس موسوی جناب مهندس موسوی خدا از حصر ظالمانه نجاتش بده عرض کنم که مهندس معمار مهندس چیه و تعهد جای خیلی مهمی را طراحی کرده و کارکرد واسه کارشون ولی نقاش به دستم پس و حتی تو حدس و تابلوهای خیلی مهمی انجام داده و می‌دهد و زندگیشو از اون رو بگذرونه زندگی الان فقط از این راه میگذره تابلوها دوستان که رفته بودند وسایل رو چه جور کار میکنه و تو جای خاصی به تابلوی دوستان از دوستمون پرسیده بود به نظرت چی میاد چقدر می‌ارزه هیچ منطق میتونن برن اینقدر می‌ارزه به مبلغ به سلاح سنگین حاشیه نرم زیاد یک آدرینا به مهندس موسوی مهندس معماری و بهترین نقشه‌ها و عکس‌ها و اینا رو داره نقاش محصول تو چه ربطی بهم داره یاخته نقاشی گداخته معمار بود شما بودی یا متکلم کار کلاغ رفتم فقیه کار فدا می‌کنه اکتفا خودشون میگن که مثلا عارف واحدی عرفان شعر کنار بذاره و بعد بیا کاره فکری بکنه من کار ندارم و عرفان چه جوره ولی نه با یه چیزیش در نداریم به نام اسلام‌شناسی اربعین باید نگاه یک کاره دو تا تخصص نیست که من بگم یک وقتی کارمو می‌کنم اینکار را می‌کنم نه نه یک خواهر داری و برای این روزها یکی نشه مشکل هر اصطلاح نمیشه به این خاطر میگم تو فرمایشات جناب دکتر سروش این بود که مثلا مثال می‌زد که فلانی متقلب بودی همه باید متکلم باشد مثبت عمو فلوید واقعی که متکلم بوده اهواز با بقیه فرق بره فرزانه و عارف بود میومد آره خب آیت‌الله خمینی معارف عارف بود دیگه اگر ساله‌اش قهرمان وسیله اول تا آخرش با حقوق بشر ناسازگار از نظر من با اون قسمتش که میگم و قسمت‌های حقوق بشرش به وضوح با عقل و قرآن ناسازگار به وضوح با عقل و قرآن ناسازگار بر اساس منبع دیگری گرفته‌شده و خوب ببخشید حاشیه رفتن و لالا خوب بنابراین اسلام شناسی را و مقصود اون وقت عقل توی اسلام‌شناسی کجا به درد میخوره هرجا حرف داره از کی بپرسیم از خود است حداقل میگه من اینجا حرف دارم که حرف ندارم خودش میگه من اینجا حرف برا گفتن دارم الان ازش می‌پرسم تسبیحات اربعه سه تا بگم یا یکی چی در تیررس من نیست اما بهش میگم کی عکس کی به مردم حق دارند سرنوشت خودشان دخالت بکنند دستی داشته باشم آره مردم می‌تواند در نقد طرف زندگی هرکس زندگی خودش زندگیش باید داشته باشد و عفو دادم به استدلال دارم که فلان جرم داره و رو ندارم پس این تکمیلی بود بر حرف قبلی هر اسلام‌شناسی هر جا حرف داشت هر جا حرف باش چی عمل چه نظری که اینجاست و گفت این برداشت با برداشت ناسازگار ایدرو یا یه با این معاینات این روایت با این روایات ناسازگار این فتوا با قرآن ناسازگاری فتوا با حکم من ناسازگار این همه چی این فتوا سخن گفته با توحید ناسازگار است بسته عدالت نیست که بسته غرور آره مدیر کل اکتاویا نیز نگو ما کافیان نه با توحید ناسازگار با توحید ناسازگار یعنی اینکه وصی پیامبر و علی برسن مثل چی خوب بعثی برآمد به چی بستگی به خود قرآن میگه بگو من برای نه نه نه به نفع این نه چیزی چی وقت نمی‌تونم از خودم جلب کنم بوچ کنم و کمکش کرد اینجا عقل میگه هرجا پس عقد هستش اما بحث خورده به اصطلاح حاشیه رفتیم برای تکمیل بحث‌های قبلی و تامین حاشیه بحث‌های و مناظره بهش اشکال نداره فرانسه دارند اصلا یه کیه اصلا ملیتی در کار نیست تطبیق داره فتوا میدی باید همون موقع توجه داشته باشید که دارم میگم خدا به او کمک کردی خدا حکیم است و قادر است و فک و حرف غیر عادلانه و غیر حکیمانه نمیزنه چی دلورس و فرانک مجری خدا حرف غیرعادلانه میزنه نه حالا شما فرمان نحو آره آره نمیگه کی عرض کنم خدمتتون کی به جهاد ابتدایی کنید جین تحمیل کنید اون طرفش نمیگه کی مثلا آدم غیر پاکزاد به بهشت نمیره این اعتقادی دیگه اعتقادی اینکه حتی عملی نیست که نه خدا میگی عرض کنم که بری جهاد ابتدایی کنه دین و تحمیل کنید نمیگم آدم غیر پاکزاد به بهشت نمی‌رود اونم ظلم اینه از باب اعتقادی بسته کارشناسی اون عملی نه من هیچ کدومشون نمیگی من که خود تو با عدالت سازگار نیست قول اسلام‌شناسی را می‌داند باید موفق تیم پاس اسلام‌شناسی را در نظر بگیرید وقتی‌که حق نداری تو به ست فقری داشتیم بسا شما بگی کی مثلا غیر پاکزاد نمی‌تونی این منصب را خدا را خدا نسبت بدی به چه دلیل به دلیل کسی جرمی انجام ندادی به خاطر گناه دیگران از چیزی محروم از هر چیزی به پیش مرجعیت یک مد درس خونده متخصص شده و آدم عادلی همه شرایط دار آدم خوبیه متخصص تو احکام راغب باشه تا سقف نداره به مراجعه کنه و حالا فصل در اصل مبنا درست باشه متاسفم را قبول ندارد ولی شما بوده نمیدونم قاضی بشین نمی‌تونم قاضی به چه دلیل باید محروم باشد قضاوت پس در تند فقه عمده شایستگی قضاوت داره که میخواد ش با چارلستون درس خونده به پدر محروم این شراب را به خدا نسبت میدی چرا این با چه مبنای نوع خود خدا هم جو میگرده که کسی به خاطر گناه دیگران از یک موقعیتی از یه شغلی محروم باشه شاید اساس آن حیاتی بشه تخصص و قضاوت خوبیه به و داد هم همه شرایط داره رامین نباید قاضی پیش خدا نبودن تخم بدی این کل همه همه‌وقت باید وقتی میخوای نمیدونم دقیقا مثال ما و پزشک قرص میخوای بنویسی برای من همه بدنم را باید در نظر داشته باشی نمی‌تونی به من تخصصم اینه نمی‌تونی بگی اگه فقط تخصصم هر تخصص مغز و اعصاب کار ندارم کلی از کار میفته یا نه از نظر این نبود یه دقیقه کرده مگه نه نقاشی واقعی کسی که اخ آره آره کاری که شروع کرده تمام معماری‌اش یک نیتی رسیدیم گلدسته به کار نبرده و گلدسته به وحدانیت نمیرسه ده نمیدونم آله اره ممکنه که اون هنرش اون نره نقاشیش تاثیر گذاشته باشد تو معماریش هنر ممکنه هر آن ممکنه تصویر ولی میخوام بگم وقتی داره معماری میکنه اول ما برسونه یا مثلا توی تاکسی خب بنده الان وسط یه بحث علمی می‌کنم پنج دقیقه دیگه رانندگی بکن راننده باشم بلد باشم یه ساعتی رو اسنپ کار کن آره کمبود درون رو به اسم کار بکنم مثلا میخوام برم این دو نباید بشی تو اسلام‌شناسی دو جدا شدن آره عرض کنم خدمت اما این بحثه این و کرد و اون کی بیشتر طول کشید مقدمات می‌خواستم امروز به این بپردازیم نهمین کی گفتیم حجت معتبر هیچ حرفی در مدیریت نیست هرجا هم حرف داره باید روی چشم گذاشت اما این نقلی جاهایی حرف قطعی می‌زنی و جاهای حرف بزنی زن کدومش آیا حرفای زنش هم باید جایی میگه هشتاد درصد اینجوریه همه‌جا که صد درصد به میده هشتاد درصد می‌فروشند کجاست این برنامه اقتصادی را این برنامه اقتصادی برای ایران الان ما با توجه به وضعیتی که داره به احتمال هشتاد درصد جواب حرکت کن مشکل مشکله بیست درصد احتمال داره که نشه آیا اینجام باید به حرف عقل خب عقل تو اینجا میگیم علم میاد جزء است علم میاد جز اهالی میگه این دارو به احتمال هشتاد درصد معالجه میکنه ولی من مریضم چاره ندارم چاره‌ای ندارم به حرفه هشتاد درصدش اعتنا بکنم یا نه اسامی میگی این بیماری بیماری که الان گله خودمون دیدیم اضافه بیماری جدید به وجود میاد سابقه نداشته و سابقه نداشته دوفرین بیماری به احتمال هشتاد درصد واگیر احتمال هفتاد درصد واگیر به حرفش اعتنا بکنیم یا نه آره دیگه اینجا تکلیف شرعی میاد من متخصص گفت این بیماری به احتمال هفتاد درصد واگیری و من میخوام با این دسته آلودم خودم میدونم بیمار شما نمیدونین و من غذا بدم به شما ضامن یا نه وی بر روی شهرهای میشه دیگه شما رو بیمار کردم شما را بیمار کردم با این کوتاهی اینجاست جای دین آیدین وسط میاد ای یا شرعا من ضامنم که خسارات شما را بدم بیماری رو میری و کنم میلیون‌ها تومان هزینه کنی برای بیماری که مبتلا کردم من ضامن یا ضامن نیستم باید مراعات بکنند و نباید برو گفت هشتاد درصد هفتاد درصد اینجاست که آلمان این راه رفتن که گفتن کی در حکم میری دقیقا در واقعی در حرف پیامبر ظاهر در حرف پیامبر زاده یه مبنای درست کردن و گفتن اسمشو گذاشتن انسداد انسداد گفتن درسته که یه مرد حرف داریم قبلیش و اون این‌که مسلمه که این مرد جاده اگه جایی حرف صد در اطمینان حجت ال مقصود اطمینان اطمینان انسان دیگه شک نداره اطمینان نه یقین فلسفی و یقین ریاضی آخه یقین ریاضی را حاصل نمیشه که این دو بعلاوه دو و مسابقات حالا دیگه ردخور نداره اینکه حاصل نمی‌شود انسان تو مسائل این‌گونه ولی یه نوع اطمینان حاصل میشه اطمینان خود اطمینان یعنی علم علم حجت باز می‌گن حجت ذاتی و هیچ تردیدی توجیهات نیست و اضافه می‌کنم که درستم میگن از هر طریق علم برات حاصل شد حجت برای مثال بزن بودن و من جالب مثال ببینم کلاغ از روی دیوار پرید و شما بلد حاصل شد آریا هر جور علم و باطل شد قدرت داد خب پس اینطوری درست شما به هر دلیل علم پیدا کرده که این حکم قدامی نیست نبودم ال علم زیر پا گذاشت من تو زیر پا بگذاریم مساوی برق بندازم علم نمی‌تونست این حرف درستی می‌زنند تا اینجاش که میگم همه جارو باید در نظر گرفت همینجا می‌خوام مچ بگیرم جا به مناسبت می‌خوام مچ‌گیری کنم چرا نگفتی ال از هر طریق آثارشان حجته از هر دری رو حاصل شو خب اقامت میدونست و خود مسموم یا نه میگن اگه میدونست علم به هر طریقی باهاشون شما که همین الان بود شما همین الان گفتی اگر طلاقم برید و علم حاصل شد بر انسان حجت تو می‌تونستی شراب خورده علم گجت واسه یه چیزی با تغییر و گل نداشت یا اون حرف عوضش کن حرف عوض او مسلم که می‌دونم گوز ملاقات بخورم میدونم تو روز سمی که معنی نمیده که من بخورم که می‌خوام بگم میکشه بحث‌های عطایی به الو علم آقایون حجت وجه ما همه‌جا نداریم انسداد باب علم بسته اس چون حباب سدی یه جاهایی باید بریم سراغ زنگ بمان و چه گمان چه زمانی زنی که برای ورش داشته باشیم جده و میان مثل خبر واحد رو میگن که این خبر واحد رای و دلیل داریم بر حجتش یا نه میرن سراغ آیات میگن این آیات دلالت نداره سراغ روایات میگن روایات دلالت نداره میگن بناء عقلا معنا و اینه که به خبر واحد ارتباط میکنن پس حجت است خبر واحد ایجاد می‌کرد خب من نمیخوام وارد این بحث رو بعدا به بحث روش شناسی بعدا بهش می‌پردازیم که آیا خبر واحد حجت آن اما آقایون میگن خیلی خوب این در مورد خبر واحد گفتیم در مورد زن هر سخن درباره پیامبر ظاهر سخن این‌که آره حجت یه جاهایی جاده یه جور حجت چون انسداد باب علم وجود داره مورف عقب چی در مورد روایت زن نشان حجت اما حرف عقل چیز بنوشم حجتی نه فقط قطعی حجت الاهی که میگن بر هر حرف را با عمل که به تملک شعار میگن هر عقد قطعی حق به حجت ظنی بگیره داری این هفته همه کس خب یک نفر پیدا شدی یک قدم از این عقب‌نشینی کرده و آیت‌الله جوادی آملی تو کتاب هندسه منزلت عقل در هندسه معرفت دینی تو اونجا میگه نه زن اصغری هم حجت زن عقاری هم قد زد حالا اگر یک جایی ما یه زن قراری داشتیم با یه زن نقاری پیامبر ظاهر پیامبر باچه دوتا با هم معارض بودن با چیکار کنید آیت‌الله جوادی میگه باید بریم کدوم قبول کرد یکی هشتاد درصد به هفتاد درصد ابرو زنانه اوه هشتاد درصدی مقدم کنید اون مثالش رو میزنه شما سالش یه روایت داریم که فلان بیماری واگیر نیس تو پزشکی میگن احتمالا با گل هست کدوم مقدم کنیم حرف اینه که زمینه قوی‌تر خب یکیشون یک گام جلو مرد و زن ابدی را براش ارزش قائل شد خودش مغتنم خودش مختلف اما بنده می‌کرد زمینه که عسل ا که معتبره زن معتبر نیس اما اگر جوی مجبوریم عمل کنی وی نداره اینجا چی ما مجبوریم کار بکن میریزن اغلب چی میگی عقل میگه از باب اضطرار چاره‌ای نداره که دارم که میخوای برنامه اقتصادی بیارم همینطور نمی‌تونم رها کنم اقتصاد جامعه را آقای برنامه اقتصادی بیارم خب برنامه برنامه فلان این چهل درصد احتمال جواب دادن این یکی هفتاد درصد احتمال داره اسم درست بکنه نمیدونم اقتصاد نمیدونم رها کنم البته او می‌داند گروه هفتاد درصدی الان دیگه هفتاد درصد بدن اعمال کن عقل خود ابو میگه آقا حتما باید یه برنامه اجرا بی‌برنامه نمیشه که ولی این آرزوی مثلا شصت درصد احتمال دارد جواب بده نود درصد احتمال داره جواب بدی و نود درصد دیگر اعمال کنید جاهایی هست که مجور نداره اتفاقا تو دنیا و مردم کاری با علم ندارن همه دنیا با زن در ریوا رمان داره دارمش با گمان دارای دارمش میخوام یه اینجاست که من خورده اختلاف جدی دارم مسئله‌ای که گفتی استعداد یعنی ما احکام و دو جوریم یه جاهایی هم حرف برا گفتن داره جاهای امن داره نداره زیاد در احکام مربوط به رابطه انسان با خدا کمتر حرف داره امن نگه ندارد ولی کمتر حرف داد تو گوشت خوک حرام گوشت زرافه حرام گوشت شتر حلال عقل من که حرفی در این باره نداره که یه جاهایی پرت داری را محکوم اجتماعی رابطه‌ی انسان با انسان‌ها حق دارید شما گفتی انسداد نه قبول دارم تو احکام مربوط به رابطه انسان با خدا انسداد چون عقل کم حرف برا گفتن داره ولی در احکام اجتماعی احکام مربوط به رابطه انسان و عقل حرف داره عقل افسار حق نداره به انسداد پس باید تفکیک کنی حالا که اینجور شد میگم آره برخلاف آیت‌الله جوادی اصل این حرفتو می‌پذیرم که گفتی زن جدید یه جاهایی از بابت قرارها علم و متجدد ولی در بسیاری از جاها مجبورم به ظن عمل کنم یقین دارم که باید نماز بخونم یه یقین دارم که باید سجده کنم ولی نمیدونم تو سجده چی باید بگم میدونم باید اجازه بدم می‌تونم میدونم با ذکر بگم چی باید چقدر قافیه چه قدر کافیه روایت پیدا شد که مثل سبحان‌الله کافیه قوی نیست روایات از همین فناوری نیز چهل درصد احتمال داره من واقعا به این عمل می‌کنم راه دیگه‌ای ندارم که ربات ضعیف داری میگه سه تا سبحان‌الله کافیه یه چیز دیگه هم می‌چسباندم و اونی که خدا خودش گفتی که من در حق خودم موتور گرم سطحی نیستم سهولت پس مثل هرزه از مسئله حل اشتباه شده مهم نیس اشتباه شده و مهم نیست چون اصالت سهولت حاکمه و احکام مربوط به رابطه انسان با خدا اما رابطه انسان با انسان‌ها از احتیاط حاکمه خدا نمی‌تونه من آسون می‌گیرم نمیتونه به حق نداره بگه حق مردم نمی‌تونم بدون آسون می‌گیرم دو جور دیگری بنابراین بنده عرض می‌کنم به حرف آیت‌الله جوادی را اصلاح می‌کنم میگن در احکام مربوط به رابطه انسان با خدا زن نداری کافیه اگر زن ابعادی هم داش یک خودنمایی می‌کرد جنگ حرف زدن تو نیس جای حذف تو نیست که حرفای ممکنه بگه می‌زنم به چیزی آه اونم سراغ زن نفقه است عقل حرفی برای گفتن نداره آره یه روایت داشتیم که می‌گفت تو سجده سوره بقره رو بخون ارتباط سوره بقره سجده بخون جواب میده که اینک اینک سوره بقره و سوره بقره که دو تا سه ساعت وقت می‌خواست مسجد جوری پانزده ثانیه می‌تونم سجده کنم پانزده سنت جان به واژگون داد تا آقاجعفری جعفری شب سجده را مختصر کند به قول طول نده نمیتونم دول بدم مثل سوره بقره و خوب این اقدام که حرفی نزدیم تفسیر سوره بقره تو سجده بخون دلسوز اجرا نمی‌شه کرد که این دو تا کلمه ست بیشتر نه بگی اون در ثانیه بیست ثانیه بیشتر نبود بشویید خیلی جاخوش ممکنه بگه ولی الان میگه سه تا سبحان‌الله به جواب من چه حرفی درباره گفتم سه تا یا بیشتر یا کمتر چسب نداره یه جایی معده تیزی داشت این زن اونم زن زن نقوی مقدم بر زن نقادی رونق و هفت اما در مسائل اجتماعی چی سن عقلی مثالی یه روایت داریم سندهایش طبق مبنای آلما نود درصد روایت و شام خوبه به قول خودشون صحیح اعلائی آقایان صحیح اعلائی خبر صحیح و خوب و نود درصد این روایت درست میگه این بیماری واگیر نیست پزشکان میگن شصت درصد احتمال داره واگیر باش او نود درصد این شخص درصده کدوم مقدم می‌کنم لطفا توجه فرمایید اختلاف با آیت‌الله جوادی کیه اختلافم اینجا اینه آره اینجا شصت درصدی ابر بر نود درصد پیامبر نقد به اصطلاح میانبر ظاهر بی‌مقدمه ولی تو مسئله‌ای تسبیحات مسئله سجده چی بگم تسبیحات اربعه چندتا بگم چی بگم و نقلی مثل زدم کنار و و به همون زن نقالی بهت و بنابراین من تاکید می‌کنم که کلی آیت‌الله جوادی گفتند که اگر زن بود زن اهواز را مقدم می‌کنیم نه قبول ندارم در احکام مربوط به رابطه انسان با خدا ضمن نقاری را مقدم می‌کنم هرچند ضعیف‌تر باش در احکام مربوط به مسائل اجتماعی و انسان و و زمینه عقلی را هرچند ضعیف‌تر باشی مقدم می‌کنم و همینجا میگم یه چیز دیگری چطور توی نماز گفتم کی و میدونم باید سجده کنم ولی نمیدونم چی باید بگم روایات ضعیف داریم میگه سه تا سبحان‌الله و قافیه منم میگم چی آره همین خوبه ممنونم میگم و درسته اصالت سهولت اعمال کرد حالا همینجا اگر پزشکان گفتند که نه شصت درصد سی درصد احتمال داره این بیماری با هنوز ما تجربه کردیم تازه بیماری اومده تازه بیماری اومده نوع ویروسش جهش پیدا کرده چی شده فولاد ولی سی درصد عالیه سی درصد احتمال داره بادگیر باش حق‌الناس میاد پاش وسط و میخوام غذا بدم به شما میدونم اما بیماری را دارم سی درصد پزشکان گفتن باید رعایت بکنم یا نه اصالت احتیاط حاکمه تو حقوق انسان‌ها از سوالات نه سالت سهولت هضم سی درصد را هم باید رعایت کنم ولی اونجا اصالت و سهولت با سی درصد می‌رسد سبحان‌الله میگم من کفایت میکنه بنابراین این خواستم این نکته را بدان زن اولی کاملا معتبره به همان اندازه بیش از ظن نقوی ضمن که فقط با احکام مربوط به رابطه انسان با خداست زن زن نقلی معتبر گاهی هم پایین‌تر از زن نه سی درصد شم معتبر و همانطور که اونجا وایسی درصد معتبره اونجا هم سی درصد اینجام سی درصد معتبره چرا اینجا سی درصد با احتیاط نزدیکتر به حقوق انسان‌ها اونجا سی درصد اصالت سهولت داریم و خدا الان سخت بگیره اونوقت حالا اینو اضافه کنیم که ما انسان‌ها وظیفه داریم که اوه فقط در نان رو سر بنابه بینات و انزلنا مهر کتاب المیزان لیقوم الناس بالقسط تا مردم اقامه عدل اقامه حد نگاه کنیم تو اقامه عدل بسیاری از جوخه و زن طرفی اوه رمان طرفیم قتی که حرف حکیم به هر نام برنامه اصول اجتماع زنده‌یاد طرفی با فلان کشور فلان قرارداد رو ببندیم یا نبندیم صد صد درصد سود منه صددرصدی جایی نداریم که احتمالا به سود شصت درصد سود ببره و نیات پا روبرو هستیم و باید هم باشن و کار اصلی من این بود که در ناسو به نخستین داریم و که اقامه عدل بکنیم به جز زن و زن بسیار معتبر و حجت و خب دیگه نه چرا نه یعنی نه نه نه نه چقدر گذشتگان نه خودش میده اولا این نکته رو بگم رساله آیت‌الله خمینی با رساله آیت‌الله منتظری هیچ فرقی نداره اینو بگم هیچ تفاوتی ندارم این نظریه مدرکی شون اسم آوردم چی بگم آقای آیت‌الله منتظری آیت‌الله صانعی یک مقدار متفاوت یه مقدار هتل منتظره رساله‌اش با آیت‌الله خمینی و با دیگران تفاوتی ندارد و تفاوتی نداره دلیلش چیه این از کجا اومده هو اجماع شهرت خبر واحد به ترتیب بیشتر شهرت یعنی آلمان قبری گفتن و خواستم خلافش حرف نمیزنه شما اسمشو بذار تغییر داشت از نگاه من فکر الان خطای دید تقلید یعنی دیگه وقت کسانی رو مثل مرحوم فیض کاشانی خب ایشون میگن اخباری بود یعنی اقلام قبول نداشت و چه قبول نداشته چیزای دیگه رو فقط میوفته خبر به قرآن خیلی اعتنا باره اندیشه‌ها درسته خوب من اخباریون قبول ندارم اول یه چیز جالبه کتاب فقهی آقای فیض کاشانی کتاب فکری از مقاطع هل کی مفاصل نه نه کتاب معروفی دارد که بهتر از کتاب ناسا بهتر آقا تابستون برسد خب عرض کنم خدمتتون کی من اخبار ولی اونچه که شما بهش میگید اصولی اجتهاد اجتهاد در مورد اخباری در مقابل اخباریگری اجتهاد با اجتهاد نمی‌کنی چون تقلید می‌کنید شما اجتهاد نمی‌کنید حقایقی دارید می‌کنید از و تو بهتر و بهتر یعنی کمتر ندیم در اصطلاح بکنم او کمتر بده به همین خاطر بعضی خیلی حرفا داره فیض کاشانی که متفاوت خیلی کارسازه خیلی از فتواهای مصیبت داریم براش تو نداره فتوا و مصیبت داریم با این فتوا میریم روایتی نداریم برای اینکه انتقال و بر اساس روایت ادوار میده فقط بر اساس روایت فتوا میده بودم فتوا روایت نداریم و فتوا دادن تو به این اینرا اسمشو میذارم پایین‌تر از اخباری‌گری اسمش اجتهاد اجتهاد نیست که این تقلید تقلیدی او حداقل بر اساس روایت فتوا میدی مراسم هیچ معلوم نی بر اساس چی فتوا داده و خیلی عجیب و غریب را سراغشون رو نداشتیم هیچ روبات را ضعیفش هم نداشتی من وقتی اینجوری شکل شامل بر اساس کیت منابع اونهاست مزرعه همه چی از توئه هنر توئه نقاشی به عنوان مثال این ادمهایی که هی آنها را در بیرون و یه دستی می‌باشد هشتاد درصد مردم زنی یدکی دسته حضرت عباس ع پدرم به شما عرض کنم یه دسته جدا اوه خیلی از هنرمندان یا نه یعنی خیلی که مسئله بیست درصد میگم که دستی و است یعنی ما به یلی دست می‌رسید او اینچئون وصل میشه ول وحدانیت خدا این متبلور میشه میرم از به گل بستگی به تفسیر به آلودگی توی چشم دارد اوه بستگی به تفسیر همه درسته بلعیده و ایشون رو عوض کنم رخ داد چی گفتم بس کن چی همه یه جا بمونید چی داری در مورد ماهیت اوه چیزی نمی‌تونم بگم نمی‌شناسیم ماهیتش شیر کنش شایدم این باشه که بگیم بسیط مثلا چی هست ولی چیزی نگو نمی‌تونی به موقعیت تو و خیلی هم فقط میدونم قبلا هم گفتم فقط میدونم یه چیزی به نام عقل هست میتونم ازش استفاده کن ولی شروع کار میکنه دقیق باش خیلی نه این زمینه از آن می‌کردم روزی عقیده بدی بعضی از این تقسیمات دار که یه جاهایی به صورت قطعی حکم میکنه یه جاهایی به صورت زمینی عبور میکنه اینا داریم کجا خود عقل فکر می‌کنم خود عقل میگه هشتاد درصد اینجوریه اینجا عقل با علم گره میخوره دیگر میگی کی این بیماری تا شواهدی که من یافتم پنجاه درصد پنجاه پنجاه مادی بودنشه اونا صرف مخ اصلا دنیا اون کار تو چی با در واقع قطع علم تو خیلی کلی و اساسی ولی چیزهای دیگه مثلا با برنامه‌ریزی‌های اجتماعی و فرهنگی چیچیچ اقتصادی اینها آه و همه زمینی یا یادگیری علم علم و نیات و نه قتل چی مثلا از خدا شناسی اونجا هم بیشترش خیلی جاها شی مطلب که من داشتم خیلی وقتا اون زنه و باغی یه جاهایی هم طرف میگه که من برهان دارم و چی هست ولی در عمل خیلی وقت‌ها در عمل هم خیلی جاها طرف زن گمان داره و خیال نکن قصد داره مدعی که غرب در قصد نداره گمان میشه وی عزیزم این که این جعبه‌ها چی یعنی چی یه جوری شده میشه چهار بار است ظاهرا اینجوریه با زرنگ باشی ذهنش روشن شده چه چیزی دوستی سروش نیاز دارم تو همین حوزه دارن دست و پا می‌زنم زیر دست و پا زدن درست می‌کنه آره که هستش آره آره میاد اولا نظام تعیین میان ترم چیه او زدی ما از اول مقدماتی میخونه و معده این اصول و فقه و همه این مسیر را طی میکنه مسیری که تو اسلام‌شناسی طرفداری بکنه که اصلا نیستی افرادی با خودم و با خودش از اول بدون برنامه خیلی کار سختی اونوقت تو اومد کاری که بخوای اساسی و انقلابی نه بیشتر هزینه داره جدای از اینکه برسم آدم به اینکه باید اون رو کرد یک مسئله اینه که برسیم باید اون کارگر مسئله دوم اینه که بعد از اینکه رسیدی چون ترک میشی ترک می‌کنند و همه کس نهی می‌کنی میگن نکن کاره این بهش میگی رادیکال این چیه همه کس توصیه اینه که به اصطلاح این اقدام نکن اقدام نکن اینجوری نه به اسم دنی یعنی یه کاری مقامات و همین چی و نات روشن و جسد آره به اصطلاح رادیکال یا تند روی و افراط اینها میدونن به ندرت کسانی رو خود من موضوع نادرند کسانی که به این نتیجه رسیده باشند که آب برنامه‌ای اسلوموشن کسی که الان هست جواب ندادی و به همین خاطر دارند و گریز سنا و فرار می‌کنم و اگر کسی بیاد و یک جین خردمندانه اسلام‌شناسی خردمندانه درست اراده‌ای این اجتماع امیدی هست که طرف گائو و اسلامی نبود که شنیدی این نبود قشنگ‌تر از این پاکیزه‌تر از اینه بپس نادر کسایی بگم چاره‌ای جز این راه نداره اگر اصل حسن‌ها به بارتون باهاشون برم هستند کسانی که میگن اگر راهی باشه همین وضعیت فعلی اگر راهی باشه همینه بعد دیگه وضعیت اجتماع دیگه می‌بینیم و حال قرائت عبارات مشهور نمونده درمونده جواب نمیده این نمیده به همین دلیل شما حالا که دارم دائما اعلام می‌کنم شما فکر می‌کنی چندتاشون حاضرن بیان و بنشینم مناظره بکنیم بنشین نام خودشون میدونن جواب نمیده نه نه نه یکی از و برای او است خب تو چی داری چرا باور نداریم یعنی ضمنا سرشون کنی چیه من میگم که ما را از آن جهت زندگی هستی دایی از جهت از یه یارو است اینجوری است برمیگردی یعنی عملا با شهوت و غضب مرتکب شدم است من ذیل قرار میگیره رنگ سیاه نباید با مخالفت کنی کمانگیر گریه کنه این صدا برای محرم است میگه اینجا وقت نمیذارم بیارین پاسخ کم و بیش نه این میخوره به کلام دکتر سر میخوره که قلمش باشه اینجا میگم کره جنوبی پسر زن و مرد و خوردن صدا نه نه ایناهاش دیگه نه مصداق شهر ندارد تعیین بکنی این عقلا بما هو عقلا نیستن که میگن عقلا و اولا وقتی می‌گوییم عقلا بما هو عقلا اگه گفتین عقلا از این حیث که عاقل هستم پس این پشت شکر مرغ داره پشت حکم عقل عقلا بما هو عقلا نمیگن گوشت خوک خوب خوردنش نبودم بعد از نظر نداره و وعرق آره ولی یه جاهایی قسم می‌خورند و احوال اینجا نه حرفی نداره که خوبه یا بده که عقل در اینجا نه اینا من اموری است که رواج داره یه جاهایی یعنی درواقع به اردبیل اینجوری بگم شریعت شون اجازه میده اونام شریعت دارد بهشون اجازه میده که اینا با عقل شون نیست شما مثلا هند گوشت گاو را نمی‌خورم بخاطر خودشونه شریعت شونه اینجاست که گوشت خوک میخورن شرایط بشه اجازه میده بحث عقل اینانی که فلان گوش را با خود فراموشت نخور که نه فعال نیست که بگوییم عقلا بما هو عقلا این کار را می‌کنم و اسم جی است شریعت امثال اینهاست او علاوه بر آن بیندازید یه الان از آسوشه نمیدونم یعنی چه مقصود مقصودشان چیه عقلا از این حیث تا عاقلند بخونی حرف درستیه یعنی دیگه اینجا عاقل در فک می‌کنید و شهوت و فلان و اونا را نادیده گرفته پشت پا زده و داره حقوق میکنه مثلا مشمول فرض کنیم عقلا به ما عقلا می‌گویند ما راهی جز دموکراسی نداریم به همه مسائل خب عقل میگه عقل میگه که ما وقتی خواستیم تصمیم بگیریم یا باید نظر اقلیت و مودب به نظر اکثریت تو دیگه راه‌های دیگه‌ای نداریم که هیچ کدوم رو گم نکنیم پس دیگه تصمیم یا حداقل اقلیت ترجیح مرجوح عقل میگه پس باید نظر اکثریت شروع کنیم نه عقلا بما هو عقلا داریم و او که من برش گردونم همه‌جا به حکم خدا گفت عقلا به ما و عقلا یا نه یعنی اینکه افرادی که داره میگه مثل این مثل قضیه‌ی دمکراسی که گفتم عرض کردم نه رسی عقلا به ما هم عقلا نقد باهاشون میگه که بخوایم اقلیت اقلیت‌ها چه بکنیم که میشه ترجیح مرجوح است زمانی که چرا ممکنه گفته باشه نشون می‌شود آره ممکنه گفته باشم ولش نه خوب گرم آماده دارم می‌آید هیچکس برنداشته و صالح کس که از روش بنویسه من فک و هر فتوایی که می‌دهی فتوای مشهور رو که به روش مشهور را هم اصول منبع همه چی رو تو راه میره که رفتن دیگران یه راه دیگه کوبیده شده رفتن به کوه به قاسمی همه رفتن می‌تونم آره خب زنم گفت مثلا نه یه پشتوانه محکم اینترپرایز پشتوانه اهالی منطقه هستن علی‌الخصوص معتبر بود