تبعیت از عالمان در سنجه اخلاق باور

از راه روشن
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/4436 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. سلام علیکم و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم بحث اخلاق باور در این جلسه میخوایم به مسئله تبعیت از عالمان دین بپردازیم که کار یعنی م...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمت الله

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاق باور در این جلسه میخوایم به مسئله تبعیت از عالمان دین بپردازیم که کار یعنی مخالفت و سرپیچی از آن حتی زمانی که در حکومت در دست به اصطلاح عالمان نبوده کار سنگین و پر هزینه بوده عالمان دین همیشه نه وقتی که ابزاری به نام حکومت در دستشون هست حتی اون موقع که ابزاری مثل حکومت در دستشون نیست قدرت دیگری دارند که وحشتناک و تخلف از فرامینشون خواسته‌هاشون و بسیار پرهزینه است یهودییت خوب یک دینی است که تعداد زیادی پیرو نداره در قرون وسطا در اروپا مثلاً جاهای دیگر یک اقلیت ناچیز معمولن تحت فشار بوده ماجرا را برای این می‌خوام عرض بکنم که چقدر مخالفت با جریان رایج به اصطلاح اون چیزی که عالمان میگن حرکت کردن خلاف جریان آب چقدر هزینه داره و مشکل ساز است یه آقایی به نام ابراهیم بن عذرا یا لم یهودی در قرن یازده میلادی عرض کنم خدمتتون که یازده میلادی یعنی وسط قرون وسطا می‌خواد یک حرفی درباره تورات بزنه که با حرف مشهور متفاوت است این آقای ابراهیم بن عذرا می‌خواد بگه که این تورات که عالمان یهودی در طول تاریخ می‌گفتن به وسیله حضرت موسی نوشته شده این نمی‌تونه به وسیله حضرت موسی نوشته شده باشه و چندین قرن بعد از حضرت موسی نوشته شده این رو می‌خواسته ابراهیم این ابراهیم بن اسرا بیان بکنه به این جهت می‌خوام بگم که ببینید چقدر تحت فشار بوده در یک کتابی به نام تفسیر صفر تصنیه ایشون ۶ تا رمز میاره و میگه تو اگر این حقیقت را بدانی واقعیت برات کشف خواهد شد به هر کس بدی که این رمزها را بفهمد که چی می‌خواد بگه هیچ متوجه نمیشه اینک تخت خواب او تخت خواب آهنی است دشمنان او اوراتادان تعقیب کردن شش قرن بعد یک آقایی به نام اسپاروخ اسپونزای معروف اومده یک کتابی نوشته تحت اون عنوان رساله ای در لاهوت و سیاست این کتاب ترجمه شده به فارسی هست این الان هست رساله‌ای در لاهوت و سیاست در فصل هشتم اینکه کتاب عنوان فصل هشتم اینه که نویسنده واقعی اسفار خمسه تورات اون وقت اینجا ایشون میاد و رمزهای ابن عذرا را باز میکنه و میگه که مقصود نذر را مثلا این بوده نه نه نه نه نه نه اونم از راست این ابن عضر ابراهیم است یک کس دیگه این قرن یازدهم میلادی می‌زیسته اون عزرای کاهن که یهودیت فوق العاده مهمه و مثلاً علامه طباطبایی میگن همینیه که از شواهدم همین نشون میده که تو قرآن اومده این تو قرن پنجم قبل از میلاد می‌زیسته یعنی دوره هخامنشیان دوره هخامنشی زیست این قرن ۱۱ اسپینوزا میگه مقصودش اینه میگه آقا این یه نمونه دشمنان شاه ابراهیم خلیل تا شهر دام تغییر کرد دان کجا کجاست تو کتاب‌های دیگر کتاب مقدس آمده که بعدا بنی اسرائیل یه شهری را فتح کردند اسم اون شهر اسمشو عوض کردن جد خودشون یکی از فرزندان یعقوب اسمش بود دان اسم جد خودشون را روی شهر گذاشتن درست شد یعنی مثلا مدت ها بعد از حضرت موسی یه شهری فتح شد اسمش لایه بود اسمشو گذاشتن دان زمان حضرت موسی اسم شهر چی بوده داعش اون وقت چه جوری حضرت موسی گفته که دشمن خودش ابراهیم خلیل تا شهر دان تعقیب کرد نبوده که مردم می‌گفتن دان کجاست نقشه می‌آوردن اصلا تو هیچ جای دنیا شهری به نام دان وجود نداشته عرض کنم خدمتتون ۶ تا رمز اینگونه مثل این ولی دشمنان خود را تا شهر دان تعقیب کرد و گفته اگر این حقیقت را مثال عرض بکنم در قرن ۱۱ میلادی یهودیت قدرت نداشته عالمان یهود نداشتن ضعیف بودن پراکنده بودند اما چرا ابراهیم بن عذرا جرات نداشته حرفشو بزنه مخالفت بکنه با عالما برای اینکه عالمان خیلی عالمانه دین خیلی قدرت دارند جدای از حکومت جدا از حکومت قدرت دارند اصلش اینه که عوام را دارند چون عوام را دارند عوام مهمتر از حکومته مهم‌تر از حکومت عالمان دین یه ابزار برنده‌ای در طول تاریخ داشتن به نام تکفیر که هر کس باهاشون مخالفت میکرده با حربه تکفیر باش برخورد می‌کردن مال دین ویژه دین ما هم نیست ادیان به اصطلاح دیگر هم بود شما اگر مثلا مرحوم آقای برقعی را برید و مثلاً یه مقداری زندگیش را ببینید ایشون و مشکلات مثلاً داشته اون زمان دادگاه ویژه روحانیت نبوده دادگاه ویژه روحانیت وجود نداشته که زمان ابن عذرا هم دادگاه ویژه روحانیت نبوده توی یهودیت ولی چیز دیگری بوده که وحشتناک بوده به اصطلاح عنصر تکفیر می‌خوام بهتون عرض بکنم مخالف مخالفت با جریان رایجی که دست عالمان هست اگر کسی بخواد بکنه در هر زمان و مکانی باید هزینه فوق العاده سنگینی بپردازه ما چون با یک حکومت روبرو هستیم ذهنمون میاد چون نوع ماه‌ها حالا بیشتر عمرمون را نوع حالا مثلاً من نگاه می‌کنم به هر حال ۴۶ ساله ما با یک حکومت دینی طرف هستیم و یکی از مشکلاتی که باهاش روبرو هستیم اینه که این حکومت با فکر مخالف را بر نمی تابید باباش برخورد می‌کنه و اهرم داره و قدرت داره و میتونه این یه مشکله که ما الان باهاش روبرو هستیم ولی همیشه این مشکل به شکل دیگری وجود داشته عرض کنم خدمتتون که مجلسی را کسانی برن و به هم بزنند سخنرانی یک تصویر را به هم بزنم اتفاقاً این همیشه بوده یک عالمانی می‌گفتن ای داره خلاف دین هم بحث میکنه داره بدعت می‌گذاره حتی تهمت زدن بهش واجبه تهمت میتونید بهش بزنید با روایت استناد به اون روایتی که میگه باتون تهمت میتونید بهش بزنید اون وقت مردم که وظیفه بدانند که تهمت بزنن به یک کسی که فکر دیگری داره کسانی هم شما میدونید که ببینید حتی هرچه گفته باشه طرف مگر اگر کسی حرفی مخالفه جریان رایج گفت آقا مخالفت کرد با شیعه اصلا شیعه را رد کرد اصلا پیامبر رد کرد اصلا قرآن را رد کرد اصلا خدا را رد کرد ما حق داریم ترور کنیم آخرش اینه دیگه خدا را رد کرد میگه هر کس خدا را رد کرد باید ترورش کرد به هر حال او چیزی نوشت شما هم بنویس اون چیزی گفت شما هم بگو چیزی نوشت شما هم بنویس بنویس چرا فتوای ب ترور میدی چرا چنین کاری می‌کنی بر اساس چی طرف خدا را رد کرد شما هم بیاید جوابش را بده طرف پیامبر را رد کرد شمام بیا جوابش را بده با قلم جنگید با قلم بجنگ با قلم را که جوابش با شمشیر نیست با قلم ابزار هرکس می‌خواد باشه هر چی میخواد بگه من بذارید یک نکته‌ای بگم یه آقای برخاست رو میخونم خوب باید موافق نیستم آقای حجت الله انی گویی اگه درست اسمش را بگم نکاتی داره در مورد قرآن و امثال اینها من به یه طریقی دیروز پریروز یا دیروز باهاش تماسی داشتم با واسطه که آب دیدم این حرفا بیا با هم مناظره کنیم منم کردن از اینکه حرف بزنم مثلا من به خودش زنگ زدم بیا با هم خیلی هم گرم با هم صحبت کردیم فکرمون ضد همدیگه است ولی می‌تونیم به همدیگه کمک کنیم ما می‌تونیم به همدیگه کمک کنیم شما قرآن را اشکال داری و من درست برعکس شما ببینید مثلا بحثی که ایشون کلی بحث کرده ناسازگاری درونی قرآن مجید که یک آیه از قرآن داریم کهسازگاری درونی قرآن را خود قرآن دلیل این شماره که این کتاب کتاب الهیه لو کان من عند غیرالله لوجدو فیه اختلاف کثیرا از طرف غیر خدا بود ناسازگاری زیادی توش می‌افتید آقا میفرماید که ناسازگاری زیاد تو قرآن هست این آیه را هم رد میکنه چه اشکال داره بنده دیدم بهش نگاه کردم چون یکی دو تا گوش کردم دیدم که واقعا قرآن بالاخره خوندی کار کرده اینجوری نیست که یه آدم ناآشنای با قرآن باشه آیاتو بلده چیه می‌خونه فلان خوب یه فرصته تا ببینم واقعا این آیه منو به چالش بکشه قرآن مجید کرده قرآن مجید می فرماید که اگر از طرف خدا غیر خدا بود ناسازگاری درونی وجود داشت ناسازگاری درونی وجود داره و میگه شما که می‌گویید نسازگار یه درونی وجود نداره و خود این آیه را خود این دلیل اعجاز قرآنه شما باید دلیل بیارید نه من ایشون میگه و تلاش میکنه که مثلا موارد ناسازگاری را نشون بده من به چه دیدی بهش نگاه کردم یه فرصت یک فرصت تا رشد بکنه خودم رشد بکنم اصلا هم نگفتم که مناظره معنیش مناظره یعنی رد و بدل کردن نظر مناظره یعنی رد و بدل کردن نظر نه به معنای جنگ خود من رد و بدل کردن نظر با این هدف برم باهاش مناظره کنم که شکستش بدم آخرش اینه که میگم فکر می‌کنم یه جاش را بنا بر این ندارم که هرجاش هم که نتوانستم جواب بدم یک حرف نامربوطی بزنم و با صراحت میگم اینجا رو جواب ندارم ولی سخن اینه که آیا مخالف فرصت به مخالف چگونه نگاه کنیم یه فرصته برای رشد یا دشمنه که باید سرکوبش کرد جنگید به باور من خیلی از اندیشه‌های دکتر سروش را قبول ندارم رد کردم بعضیاش را بعضیاشو تو کتاب‌هام بعضی‌ها را مفصل فایل صوتی دارم نظریه‌های مختلف و رد کردم ولی به گمان من بزرگ‌ترین خدمت را به عرض کنم خدمتتون فرهنگ دینی ما کرده از خواب بیدار کرده هر چند مدتی میاد یه چوب تو لونه زنبور ما بچه‌مون که بودیم بچه که بودیم تو محیط روستایی بچگی این بود که اونجا لونه زنبور را زنبور داشتیم اونجا نیم ساعت دیگه از اون کوچه کسی نمی‌تونست عبور بکنه کوچه بسته میشد چون این زنبورها می‌ریختن بیرون هر کس میاد رد میشه نیش می‌زدن وحشتناک بود لونه زنبور کردن لازمه از خواب کی باید سابقه منتها بیش از اینکه چوب تو لونه زنبور بکنم زن زده بیشتر بوده اینا بیشتر سابقه عرض کنم خدمتتون که آره قابل تقدیره ببینید یکی پیدا میشه تو اون کتاب سفیر حق و اسم دقیق یادم مرحوم آیت الله منتظری در پاسخ جناب دکتر سروش نوشتن ایشون تو مقدمه اون کتاب تقدیر کردن از کتاب رد دکتر سروشه کتاب رد دکتر سروشه ولی تو مقدمه کتاب از دکتر سروش تقدیر کرده که شما باعث رشد این یعنی سطح از فهم یعنی عالم دین میفهمه که نعمت ارزشه چیزی گفته که من قبول ندارم جوابشو میدم اما این باعث رشد جامعه میشه اصلا مخالف من جاهای دیگری هم گفتم اصلا اختلاف وقتی به وجود میاد که فکر در جامعه باشه جامعه فکر نکنن شما فرض کنید همه ما از یه آقای نشسته تبعیت کنیم با همه چیز درست شد هممون تبعیت کنیم خب معنیش اینه که ما هیچ کدام فکر نمی‌کنیم اینجاست که جامعه در جا میزنه جلوی فکر را گرفتیم مسیحیت وقتی اومده روی کار یعنی مسیحیت در قرن اول میلادی خوب معلومه حضرت عیسی کی متولد شده ۱ ۱ ۱ ۱ میلاد نه چهار پنج سال قبل از میلاد متولد شده اشتباه شده تاریخ ۴۵ سال قبل از میلاد چون این تاریخ را قرن چهارم مشخص کردند الان دانشمندان میگن حداقل ۴ قبل از میلاد قبل از میلاد خودش و حداکثر ۹ قبل از میلاد خودش متولد شده به قدرت خدا قبل از خب و ولی تا مسیحیت تا قرن چهارم میلادی مسلط نبود یه اقلیت ناچیز بود در قرن چهارم بود که اکثریت را در امپراتوری روم به دست آورد و در ابتدا در آخر قرن چهارم و انتهای ابتدای قرن پنجم و اینها دیگه کاملا مسلط شد اولین کاری که کرد جلوی فکر کردنو گرفت جلو فکر کردنو گرفت فکر لازمی بکنیم چرا چون تو سقوط کردی انسان سقوط کرده من فکر می‌کنم به جای تو تو باید تبعیت کنی فقط تبعیت اعتقادت عملت هر چیزی رو من می‌گویم و تو تبعیت کن منم سقوط کردما او میگه منم مثل تو تحت تاثیر گناهم من مشکل دارم او میگه ولی من با تو فرق دارم من چون با نصب می‌رسم به حضرت عیسی با نفس منو اسقف قبلی نصب کرده اونم قبلی نصب کرده و به این واسطه می‌رسم به حضرت عیسی را دارم وقتی در موزه افتا قرار می‌گیرم روح‌القدس نمی‌ذاره من خطا بکنم روح القدس نمی‌ذاره من خطا بکنم به خاطر این وگرنه منم مثل تو هستم از این موزه افتا اون طرف رفتم یه هفت خطم بدتر از چی ها ولی الان که اینجا هستم می‌خوام فتوا بدم روح القدس نمی‌ذاره خطا بکنم به همین دلیل تو باید از من ۱۰۰% شما خطا نمیکنم چون من خطا نمیکنم خوب این حرف این حرف فکر کنید که خاله چه تاثیری دارد دقیقا این حرف ابتدای قرن پنجم کاملا جا میفته نتیجه‌اش ۵ قرن سده‌های تاریکه ۵ قرن اول قرون وسطا معروفه به سده‌های تاریک یعنی اندیشه هیچ رشدی نداشته فکر هیچ حتی تو الهیات ها حتی توی علم حتی تو مسائل دینی یا عالم برجسته پیدا نشده تو غرب مردم میومدن می‌گفتن بهشون که مثل ما که به بچه‌ها می‌گیم اصول دین چند تاست پنج تا می‌خوندن بچگی فلان ها میگفتن اینها را شما حفظ کنید و بگید هر چی ما گفتیم جامعه‌ای که توش نباشه رشدم نیست اختلاف نیست همه تبعیت اختلاف آره به هر حال این گونه است و عالمانه دین باید یک کسی بیاد مخالفت بکنه با جرا فرصت به شمارند من خیلی به نظر خودم رسید الان افراد دیگر را هم دارم پی جویی میکنم که بیام و باهاشون باور نمی‌فرمایید که شاید به عالمان میگن باید دیگه فتوا اجماعیه که کتبی عنوان دارن تحت عنوان کتب ضاله و تصریح می‌کنند که اگر تورات و انجیل به دستت رسید باید نابودش کنیم حق ندارید بخونید حق نداری بخونی باید نابودش کنی مگر اینکه توان رد کردن داشته باشی و با هدف رد کردن بخونی با هدف رد کردن بخون اون وقت بنده عرض می‌کنم بیش از ۳۰ ساله دارم تورات را میخو یه لحظه هدفم رد کردن نبود و نیست هدفم آموختن بود گرفتن من اصلا با این هدف میخونم که اگه دیدم بهتر از قرآن بپرسم آخر دیگه اگر دیدم بهتر از قرآن بپزه عجیبه بعد از خوندن اونها به این نتیجه رسیدن مهم‌ترین چیزی که قرآن داره که قرآن را از هر کتابی برتر می‌دونه چیز را بخون ببینید خودتون ببینید کدوم بهتره گفته یا نه برید ببینید گوش بدید بشنوید ببینید کدام بهتره بپذیرید به همین دلیل این کتاب برتره به همین کتاب برتره این کتاب منطق داره این کتاب منطق داره اگر قرآن مجید می فرمود که برو هیچ چیز دیگری را گوش نده هیچ صدای دیگری هیچ سخن دیگری را گوش نده هیچ کتابی نخوند و فقط بیا منو بخون کتاب باطله عالمی هم که بگوید هیچ سخنی را گوش نده فقط به سخن من را گوش بده ای شیطان است عالم دین نیست شیطان است یعنی چه به چه دلیل این حرف به مراتب بدتر از اون حرفیه که پاپ ابتدای قرون وسطا گفت چون پاپ ابتدای قرون وسطا و البته از قرن دوم معذرت از قرن دوم میلادی مطرح کرد ولی در قرن پنجم تئوریزه شد جا افتاد بیشتر به وسیله آگوستین قدیس و مثلاً در کتاب معروف شهر خدا که ترجمه شده دو تا کتاب معروف داره آگوستین قدیس که هر دوش مهمه و تو تاریخ نقش داشته یک اعترافات که ترجمه شده به فارسی و یکی کتاب شهر خدا که اونم ترجمه شده به فارسی اعترافات سقوط انسان را تئوریزه کرده آگوستین سقوط انسان را اینکه انسان تحت سلطه گناه تو کتاب حجیت کلیسا را اقتدار کلیسا را که کلیسا حرف حجت و باید پذیرفته کتاب و آغاز یه وقت من شاید این حرفی که میزنم تکراریه از جوونی جوونی که میگم یعنی از بیست سی سال پیش اینم نه از اون وقتی که جوان تر بودم میگفت که یه بنده خدا دکمه پیدا کرده بود برد توی یک خیاطی گفت یه کت و شلوار بهم بده دوست ۱۰ بنده هم یک اسم پیدا کردم اون وقت میخواستم یک کتاب با این اسم بنویسم ولی توفیقشو نداشتماسم کتاب اینه اسمشو فعلاً مطلبشم تو ذهنمه ها یا گفتن که دوستم گفت تو بروجرد یک آخوندی بود میگفت من ۲۰ جلد تفسیر بر قرآن نوشتن ولی تو ذهنمه رو کاغذ نیاوردم اون وقت میگفت درس ۱۵ صفحه ۱۲۶ اینو گفتم تو ذهنمه من یه کتاب تو ذهنمه ننوشتم تحت عنوان عنوان کتاب ببینید اگر پدیوس قدیس میشد صرف ابراهیم بن عذرا هیچکس گاهی هم برای اینجا عنوان انتخاب جوری می‌کنم که هیچکس هرچی خواستم بگم عرض کنم خدمتتون که اگر پلاگوس قدیس میشد دقیقا کسی بود که یقه به یقه بودن و یقه همدیگه رو گرفته بودن با آگوستین قدی نقطه مقابل آگوستین قدیس بود آگوستین قدیس ردیس شد آگوستین قدیس قدیس شد پلاوس مرتد شد اگر وارونه میشد اون حرفیه که میخواستم تو اون کتاب بزنم اگر وارونه میشد پلادیوس قدیس میشد واگوستین مرتد میشد قرون وسطا به وجود نمی‌آمد خیلی مسئله مهمیا این خیلی ادعای عجیبیه ها خیلی حرف قرون وسطا وجود نمی‌اومد یعنی چی یعنی بعدش این دوره این دین ستیزی و دین گریزی عصر حاضر بعد از قرون وسطا به وجود نمی‌اومد رنسانس وجود نمی‌اومد نهضت اصلاح دین به وجود نمی‌اومد دین ستیزی به وجود نمی‌اومد کون همش به خاطر اعمالی که در قرون وسطا به نام خدا انجام شد همه این حوادث رخ داد همه حرف اینه انسان سقوط کرده عالم یا پاپ باید به جای او فکر کنه آدم باید آدما باید سراب پا گوش باشن و همه چیزشون را بشنود قرون وسط به وجود آورده نه سده‌های تاریک را نید به وجود آمد چون به انسان اجازه فکر نمی‌کرد اون وقت ما نباید دینی را که گفته فب به دینی که گفته بیشترین مواضعش اینه که چرا تعقل نمی‌کنید چرا تفکر نمی‌کنید چرا تبعیت اصلاً شدیدترین حرفی که قرآن مجید زده تبعیت از عالمان دین تبعیت از دیگران به این شدت نگفته جناب گفته کهذ احبارم و رهبانم ارباب من دون الله احبار و روح مسیحیا عالمان خودشونو و یهودیا راهبان خودشونو رب گرفتن در کنار خدا یعنی چه یعنی چه ربط گرفتن یعنی خالق دونستن یعنی مدبر عالم دونستن چیکار کردن که ربط گرفتن یکی از انواع گونه‌های توحید توحید در اطاعته یکی از انواع تو ما از یک جا اطاعت کنیم از یک خدا چرا چون حقیقت محضه چون حقیقت محضه و چون غیر از حقیقت نمی‌گوید و غیر از حقیقت نمی‌خواهد فقط و فقط ما باید از خدا اط از عقلمون نکنیم اطاعت کنیم بله حواسمون باشه که عقلمون پیامبر خداستا اگه درست از عقل پیروی کنیم حرف خدا را داره میزنه همونطور که پیامبر ظاهر حرف خدا را میزنه پیامبر باطل هم حرف خدا را پس فقط از خدا باید اطاعت کنیم عقل ابزاری هر چیزی استفاده می‌کنیم استفاده درست بکنیم استفاده دروغ آره عقل بهترین وسیله است یعنی چراغ چراغ ماشین چراغ اتومبیل نشون میده وقتی پشت ماشین نشستی اینجا صخره است این طرف دست راست دست چپت صخره نشون میده عقل کارش اینه که نشون میده روشن میکنه ولی روشن میکنه روشن میکنه که اینجا جاده است ولی یکی از خاص تو دره بیفته برای اونم روشن میکنه اگه کسی تصمیم گرفت که تو دره بیفته اونم براش روشن اگه می‌خوای تو دره بیفتی اینور برو اگه میخوای سالم بریم اینور برو همه اینا رو چی میگه چراغ ماشین داره میگه چراغ ماشین همه رو داره ولی اینکه کسی تصمیم گرفته در بیفته کمکش کرده اون کمکش کرده از این استفاده کرده است استفاده نابجا است بسیار خوب عرض کنم که ببینید اون وقت تمام قرون وسطا به خاطر ای به وجود اومده که عالمان یا کسان یا سردمداران دین اطاعت محض و بی چون و چرا طلب کردن و چرا طلب کردن این نه قرون وسطا به وجود اومده تمام دین ستیزی ها و دین گریزی های عصر حاضر به وجود اومده اصلا اصل دین بدنام شده اصل دین بدنام شده بخاطر او خیلی چیزهای دیگر پیش آمده با اینها پاپ یه حرف منطقی میزنه حداقل روی چهارچوبه داره حرف میزنه قبلش گفته تو سقوط کردی نمی‌تونی عقل کار نمیکنه چون تحت سلطه گناهه این از منطقه خودشم تواضع کرد گفت منم مثل توما ولی وقتی در موضع افطار روح القدس نمیزنم نه اینکه آدم خوبی بودم بخاطر اینکه نصب شدم حالا وقتی میایم توی اسلام ببینیم تو قرآن مجید انسان سقوط که نکرده هیچی فوق‌العاده شکوهمنده هم تو روایات هم توی خود قرآن مجید خیلی عظمت بشرون هر سخنی را ولی قدرت انسانه که میتونه بعد از خوب تمیز بده خوب قدرت داره میتونه به دست خوب تمیز بده بهش میگه که آیات خدا را ما وقتی فرستادیم براشون هدفمون چی بود فکر کنیم انا جعلناه قرآن عربی یه خطاب به این آیه به کیه همه انسان‌ها عرب جاهد عظمت میایم سراغ روایت که برید علم را بیاموزید حتی در چین چه تعلیم امام رضا عبادت در مورد تفکر خیلی ولی من دارم این را عرض میکنم ببین چقدر احترام به انسان گذاشته شده زمان ظهور اسلام را من مطالعه کردم میدونم وضعیت دین در چین در زمان ظهور اسلام چگونه بوده چی در چین وجود داشته که میگه حتی در چین طبق فتوای عالم الان بهتون بگم یک کتابی که تو چین خونده نوشته شده اون زمان نباید حرام حرام یک کتاب نباید خوند اون میگه برو علم رعایت میگه حکمت را از منافق حتی از مشرک حتی دیوانه حکمت چه جوری بخوابم پس من می‌تونم بفهمم چی چیه حکمت چی چیه حکمت نیست که به من گفته حکمت یعنی میفهمی حکمت چیه میفهمی خیلی عظمت داره انسان خیلی عظمت داره توی قرآن اون وقت انسان ببینید عالم مسیحی بی راه نگفته درست گفته چون تو کتابش گفته که تو متن مقدس گفته انسان سقوط کرده انسان تحت سلطه گناهه انسان نمی‌تونه فکر کنه این تو متن آمده نمی‌تونسته کاری بکنه خب این حرفو زده وای به حال عالمی که متن مقدسش داره میگه انسان وظیفه داره فکر کنه کتاب را فرستادیم که مردم فکر کنند و روایتش میگه برید در چین بیاموزید حکمت را بگیرید از منافق بگیرید از مشرک بگیرید همش داره عظمت انسان را نشون میده عالم تبعیت کورکورانه از من بکنید کدومشون بدترن این انسان کتاب خودش مخالفت نکرده با قرآن مخالفت میکنه اداره با قرآن مبارزه میکنه قرآن که میگه الذین اذا ذکرو به آیات الله علیها اونایی که وقتی آیه از قرآن براشون خونده میشه چشم و گوش بسته روش نمی‌افتند فکر می‌کنم اگه قرآن آیه قرآن که باور بفرما گاهی می‌خوام بگم که چه دینی بیشتر تعریف شده یه نکته‌ای رو بهتون عرض بکنم یه چیزی را بهتون عرض بکنم هرجا تحریفی به وجود بیاد پایان دین میان حاکمان دینا تحریف میکند امویان تحریف کردن عباسیان تعریف کردن دیگران تعریف ولی به وسیله آلمان عالمان ابزاری بوده در دستشون عوام هم تحریف می‌کنند ولی باز به وسیله آلمان یعنی یه عالمی مجبور به دلایل یا مطلوب براش که از توده مردم تبعیت کنه دین را اگر به شما بگم تمام این خرافاتی که درباره امام حسین و روزه و امثال اینها چی میشه بگم منشاءش کجاست اگه خواستید نوار تو خونه مرجع تقلید روضه خونده میشه و همین چرندیات گفته میشه بهتون بگم که من دیدم که مرجع نشسته بوده فرشتگان اومدن به کمک امام حسین خدا فرستادشون ولی نیم ساعت دیر رسیدن یه ذره هم رنگ مرجع عوض نشد که آخه خدا چه جوری داره این جهان اداره می‌کنه که نمی‌دونه که حساب کتاب بکنه که نیم ساعت دیر نرسد یا نفر فرشته ها را میگه کار بیهوده است که بفرستی ولی نیم ساعت دیر برسه که کار بیهوده‌ایه به وسیله عالمانبه خاطر دنیا دین را تحریف می‌کند مخالفت با آنها کار سخت چون قدرت تکفیر دارد اون من نمیگم حکومت ها به قول یک آقایی می‌گفت ما آیا آیت سه جور داریم آیات عظام آیات نظام و آیات عوام آیات عظام آیات آیات عوام سکس هستند آیات پیدا کنیم اعزامش کدومه امیدوارم شما پیدا کنید عرض کنم خدمتتون که مرحوم مطهری می‌فرماد که مشکل اهل سنت اینه که عالمانشون آیات نظام اند این تعبیر از اون نیستا نظامیه که زنده است و اینجا هم سخنرانی کرده تقسیم از آقای مهدی اسمشونو یادم رفت اینجا روزهای عاشورا و اینها در مورد تقسیم من حالا به اصطلاح نکنم و مصادره نکنم ابداع کسی را از ایشون تقسیم سه گانه عرض کنم خدمتتون که مرحوم مطهری میگه مشکل عالمان اهل سنت اون زمان قبل از انقلاب مشکلشون اینه که وابسته به حکومتن نظام حقوق بهشون میده مشکل اون زمان قبلا مشکل عالمان شیعه اینه که آیات عوام اند چون حقوقشو نه زبان میگیرن باید حرفی بزنند که خوش به حال مرحوم مطهری که ندیده که وقتی که نظام و عوام یکی میشن اون موقع حرف زدن چقدر مشکل میشه خیلی خوش به حالت بود اون روز که حرف می‌زدی فکر می‌کنی خیلی راحت بودی سخت بود کارتون خیلی راحت بودی با انجمن اسلامی مهندسین سخنرانی می‌کردی هرچی می‌خواستی می‌گفتی تو گیر نیفتاده بودی که ببینی آیات عظام همون آیات عوام که شدن اون موقع دوتا ابزار میتونه تکفیر کنه هم می‌تونه دادگاه ویژه روحانیت تشکیل بده هر دوتا را دوتا را داره اون موقع دیگه تصمیم متفاوت بزنه بسیار مشکل میشه میشه دیگه دیگه نداریم تقسیم سه گانه غلطه آیات آیات نظام یکی میشن آیات نظام و آیات عوام آیات عظام چی با تلسکوپ میکروسکو پیدا کرد و بالاخره پیدا کنم خدمتتان به هر حال اینجوریه ابزار هم داره آیا تبعیت از عالمان با اخلاق سازگاری داره یا نه تبعیت کورکورانه از پیامبر با اخلاق سازگاری نداره با قرآن تبعیت کورکورانه از قرآن طبق خود قرآن با اخلاق سازگاری نداره تا چه برسه تبعیت از عالم دین تا چه برسه تبعیت از عالم دین اون وقت ببینید وضعیت در مشکل همین الان گاهی آدم یک گوشه رو بگیره مثل اینه که چیزی گم کردی تاریک هم هست ولی مثلا یک بندی هم داره مثلا گردنبندی را بندیم داره گم کردید تو تاریکی دست می‌مالید یه تنها یه چیزی به طناب بسه اگه طناب پیدا کردید دیگه همشو یه گوشه رو کافیه کشف بکنیم رو همین عنصر فکر بکنیم قرآن راجع به انسان چی میگه میگه فکر تعقل آیه قرآن را روش طرح کن بدون تعقل آیه قرآن را نپذیر سخنان مختلف را بشنو و بهترینشو به وضوح گفته اینقدر قرآن مجید یه بارم مخالفشو نگفت ۱ آیه نداریم که شما بگی دیگه داریم حرف دیگرانو نرو بشن جالب اینجاست که روایت هم ندار حالا انسان فتوای کتب ضاله فکر بکنی روش ببین چقدر تحریف به وجود آمده قرآن میگه همه حرفا را بشنو فکر کن خوب برگزین از این طرف میگه هر کتابی که من غیر اسلامی میدونم عجیبی نه هرکی عالم دین داره اینو میگه هر کتابی که من غیر اسلامی میدونم حق نداری بخونیم با داداش بزن اینجاست که می‌خوام بگم سوال اینه مسیحیت بیشتر تحریف شده یا اسلام پیامبر می‌فرماد هر کاری قبلیا کردن هر کاری اگر دستشون را تو لانه سوسمار کردن شما هم همون کار همون قدم تعبیرش اینه هر قدمی اونا برداشتن شما هم برخواهید داشت خب بزرگ‌ترین تحریف در دینه که انسان اون برای من موجهه اون انسان سقوط کرده تحت سلطه گناه تو متن آمده منم سقوط کردم بیا از من منو روح القدس نمیزاره خطا بکنه اما کتابی که میگه آیه قرآن بدون با چشم و گوش بسته نپذیر تو چطور میگی هیچیو نرو بخون و فکر نکن بچه یک فتوای اجماع کتله میره دنبال میکنی شما میدونید یه روایت نداریم یه آیه هم نداریم یه آیه پیدا کردن که هیچ ربطی نداره تو قرآن اومده از دروغ پیروی نکن فهمیدی دروغ کی گفت که نرود حرفا رو بشنو نرو بخون نبین و افکار دیگران را فلان گفت که وحشتناکه عنصر به اصطلاح تکفیرم در دست حالا به قدرت خداوند غیر از قدرت عنصر تکفیر دادگاه ویژه روحانیت را هم که خدا قسمتتون نکنیم خود یادداشت خود با خودش شکنجه است شکنجه که باید سه ساعت من با یه آدمی سر و کله بزنم که به باید الفبای دینو یادش بدم شما خیال میکنید ویژه است یعنی چه فکر میکنید ویژه است یعنی چی یعنی قانون نداره یعنی قانون ندارد شما من را احضاری برای مینویسی لطف کنید اتهام توش بنویسید اول که میگه تلفنی بهت میگم فلان ساعت بیاد این اتهام بنویس من میخوام با یه وکیل مشورت کنم آقا بدون اتهام فکر کنم که قبلش فکر کنم که وکیلم بسیار خوب اتفاقا خیلیا اینو میگن ولی خطا میکنن خدمتتون که من محکم میکنم اگر یک روزی یک قاضی حکم داد که من خلع لباس بشم بهش میگم منو فقط میتونید توی زندان نگه دارید اونجا دیگه لباس میدید بیرون باشم این لباس را در تو باید در بشونم گفتم شما باید در بیارید از بحث خارج نشه عرض کنم خدمتتون عالمان دین و کار فوق العاده غیر اخلاقی و مصیبتش اینه که اگر یک کسی خواست از جریان رایج اون جریان رودخانه چی بکنه اون موقع اینا فقط نیست حتی همه بهش میگن که عرض کنم خدمتتون که ۱۴۰۰ سال نفهمیدن فهمیدی داغ کنه که مثلاً ۱۰۰ تا صدها فتوای اجتماعی داریم که مخالف آشکارا مخالف با قرآن و عقله این همه عالم نفهمیدی میگم این آیه تفسیر این من میفهمم ازش مغفوری علامه طباطبایی نفهمیده طبرسی نفهمیده و دو فهمیدی کی نفهمیده جواب بدم ببینید یه مشکل دیگرم هست یه مشکل دیگر هم هست این مشکل با روشنفکراست بیشتر حتی این مشکل را من با جناب دکتر سروش هم در چی حوزوی ها میگویند هرچه درباره اسلام میشه گفت گذشتگان گفتن عالمان بزرگ گذشته هرچه درباره اسلام میشه گفت گفتن بنابراین معنیش چیه اینکه یک کسی بیاد حرف جدیدی بزنه ولی روشنفکران میگن اسلام همون اسلام تاریخیه یعنی چی که یک تصویری بیاد بگه که میگن یعنی چه کسی بیاد بگه که اسلام یه چیزیه که ۱۴۰۰ سال کسی نفهمیده و من اومدم فهمیدم پس اسلام همون اسلام تاریخیه و اون وقت همه اشکالی که میکنن به اسلام میگن اسلام ایرادها را داره ولی وقتی میگن اسلام این ایرادها را داره به چی اشکال می‌کنند به اسلام تاریخی به اسلام تاریخی این‌ها هم دارن اشتباه میدن اسلام مساویست با اسلام تاریخی مقصودم از اسلام تاریخی چیه اسلامیک از ابتدا تا الان بیان کردند نه آقا جور نیست اسلام مساوی با اسلام تاریخی نیست شما باید حتی شما یه روشنفکر باید گوش بدی ببینی شاید یک کسی یک آیه قرآن را یه جور دیگری ازش برداشت کرد و دید انقلاب به وجود آمد برای اینکه انقلاب به وجود بیاد در نظام دینی کافیست یه چیزی جابجا بشه یه چیزی عوض بشه بیاد بگه آقا همین یک جمله انسان اونی نیست که شما بهش فکر میکنید انسان اونی که شما فکر میکنید نیست چون شما حرفتون اینه که انسان نمیتونه خوب و بد تشخیص بده همین حرفتون اینه که میگید که کتبی مختلف نباید بخونه نیست نمیتونه دیگه اصلا نمیتونه تمیز بده قرآن میگه بلکه میگه باید این کار را بکنیم باید این کار را بکنیم خیلی قدرتمنده خب همینه که عوض شد همین یک ضرب همین یکی اگر که به نظر من بزارید این جمله رو بگم و چقدر جمله رو عرض بکنم مهمترین تفاوت اسلام با عمه ادیان دیگه من دارم بهتون بگمهم دین شناسی کار کردم هم اسلام اسلام انسان نه خدا ذهن مردم اینه که اختلاف سر خداست نه اختلاف سر انسان مهم‌ترین اختلاف اسلام با همه ادیان دیگه انسان نگاه اسلام به انسان خوب این اتفاقا مهمترین اختلاف همه ادیانم با همدیگه سر انسان اختلاف اسلام با مکاتب غیر دینی هم انسان همه چی برمی‌گرده به انسان خوب این خیلی مدعای عجیبیه اون وقت اگر یکی از ضعف‌های فوق العاده جدی عالمان ما اینه که انسان شناسی قرآن مجید را کار نکردند انسان شناسی تو کتاب کلامی ما باید بزرگ‌ترین باب فصل متعلق به انسان شناسی باشه بیش از خداشناسی بیش از خداشناسی باید به انسان شناسی پرداخته بشه در حالی که یه خط وجود ندارد در حالی که یک خط وجود نداره ما باید انسان اگه انسان یعنی فهمیدیم که با وظیفه‌مون چیه ما باید ببینیم که قرآن داره چه نظامی را داره چی میگه چه راهی برای رستگاری انسان نشون میده قرآن درسته دین یعنی جوری تعریف میکنم برنامه خدا برای رستگاری انسان مگه میشه انسان ندونی کیه و براش برنامه بنویسی میگه میشم چه چیزی اول انسان تکلیفش روشن بشه قرآن فوق العاده فطرتش تابناک و تبعیت کورکورانه ممنوع از کی از دست یا به تعبیر از همه دست تبلت ممنوع از هر میخواد باشه هر که می‌خواد باشه هر صدایی که اومدن طرفرفت باید فکر فکر تا تعقل نکردی زیر بار هیچ حرفی نباید بری بدترین بی اخلا تو باور تبعیت از عالمان قرآن مجیدم من جلسه قبل تبعیت از آبا و اجداد را مطرح کردم ردم کرده قرآن مجید ولی تبعیت از عالمان بدتره مقصودم تبعیت همه جا تبلت کورکورانه است اگر حرف را شنیدی چه کردی و روش تعقل کردی استدلال طرف را پذیرفتی اونجا تبعیت کورکورانه می‌سا اونجا فکر کردی دیدی استدلال درسته شما تبعیت از استدلال کردی اون اشکال نداره اشکال نداره یه جمله آخر را هم بگم که آقای محمدزاده انقدر ناجور نگاه نکنه عرض کنم خدمتتون عرض کنم خدمتتون که پشتوانه فتوای پاپ چیه روح القدس روح القدس نمیزاره خطا بکنه پشتوانه حجیت سخن دین تو اسلام چیه تخصص روح القدسی در کار تخصص همراه با چی استدلال اعتبار سخنش با استدلال بنابراین تو اسلام عالم دین فقط و فقط باید استدلال کنه تا مردم قانع بشن با استدلال این عالم نشدی میری سراغ اون یکی اون یکی فکر می‌کنی خودتم به یه نتیجه باش دین داری نه تبعیت کورکورانه ببخشید خسته کردم پیروی از عالمان دینی در سنگ بحث ما باورها بیشتر باورهای دینیه مقصر پاسخ جلسه آخر امسال هست انشالله از سال آینده انشالله صحبت کردم که در قرآن داریم که برای انسان علی الله حجت یعنی روز قیامت مردم خدا رو پاسخگو کنن بگن چرا نفرستادی برام ما رو هدایت کنی بعد خدا میگه شما اون موقع بر من حجت نداشته باشند یعنی مردم انسان ها بر من حجت نداشته باشند من باید پیامبر بفرستند یعنی خود خدا پاسخگو میکنه آقای مرحوم مصباح یزدی در خطبه های سخنرانی های قبل از خطبه نماز جمعه تهران نمیدونم دوستان یادشون میومد سلسله سخنرانی های داشتند اونجا یک جمله گ اعتراض میکنه ایشون گفته که ما باید در مقابل خدا هم بالاخره حجت داشته باشیم و بگیم استدلال خدا هم باید خدا هم باید آقای به حد خیلی شدید می‌تازه به ایشون که شما چرا گفتی خدا هم باید پاسخگو باشد حرف اینه خدا هم باید پاسخگو باشد یک کسی گفته اسم نیاورده با کنایه و اشاره بندم یه خود قرآ خود قرآن یعنی پس ممکن است مردم علیه خدا حجت داشته باشد چون خود قرآن داره میگه که لع الله یکون للناس علی الله حجت تا مردم بر علیه خدا حجت نداره بله خدا اینجوری نیست که روز قیامت بگه دلم خواست تو دنیا اینجوری بگم به شما بعد اینجوری عمل کنم روز قیامت نه حق نداره حق نداره بو کن این کار انجام داد اگه این کارو انجام داد اون موقع من بهش میگم که من یکی رو بفرست تو دوزخ تو خدای منطق نداری من کسی که زور داره و منطق نداره زیر بارش نمیرم هر چند زورش خیلی پرزور باشه هر چند زورش برزور باشه و زیر بار سرازیری در فلسفه داره قوه عاقله قوه شهری قوه قضاییته و کسی که بخواد دنبال فضیلت بده باید شهید مطهری زمان شاه میومد سخنرانی چشمش به دست حکومت کار خیلی واقعا در پیشبرد انقلاب اسلامی چه بلایی سرش آورد روحانی شکست یا مثلا جلوی همین تکنیک سخنرانی هزینه‌هایی بعضیا پرداختن برای اینکه فرهنگ استاد گفت فرهنگ دینی ما رشد اینا خیلی ارزشمند متشکر سلام علیکم تاریخی را ملاک قرار دادم و حالا حالا صحبت کردن حالا اگر اگر تاریخی نباشه بسیار بسیار متشکر بسیار متشکر نه این کلمه تاریخی کلمه من باید توضیح یعنی اسلامی که که تاریخ اسلام بیان شده اسلامی که تو تاریخ بیان شده مقصودم از تاریخ اینه نه اون قضیه که اسلام فرا تاریخی همین اسلامی که تو تاریخ اسلام ۱۴۰۰ سال پیش تا الان بیان شده اگر اسلام را همین بگیریم خیلی از اشکالات بهش وارد تاریخی تاریخی نیست فرا تاریخی نه همونو میخوام بگم میگم اگر ما اسلام را تاریخی نبینیم قرآن را تاریخی نبینیم ببخشید چون عصر روزم هستیم اونا درسته مقصودشون اینه به حدود قابل دفاع میگن هر حادثه‌ای را باید تو ظرف تاریخیش ببینید یعنی ببینیم اگه دین گفته مثلا چهار تا ازدواج ۴ تا همسر بگیرید تو اون چگونه بوده یا نبوده اون ظرف الانم همینجور هست یا نیست یعنی حکم را منهای ظرف تاریخیش نمیتونی بیاری اینجا با ظرف تاریخش باید بیاریم یعنی اگه ازش کندی از ظرف تاریخیش اون وقت میشه تمام تاریخ انسان مرد تو هر جامعه ای هیچ مسئله چهار تا ازدواج بکنه فلان اینها ولی نه اگه ما ظرف تاریخیش آوردی تو اون جامعه چاره ای نبوده که چهار همسری باشه تو اون جامعه چاره‌ای نبوده و عین عدل بودهدر حالی که ممکنه الان تو تهران این گونه نباشه که نیست اونا مقصودشون این اصطلاح دیگری میخواستم عقل عقل صحبت میکنیم اصل انسان خیلی اهمیت بسیار عرض کنم خدمتتون که این قضیه عقول حشره یک مبنای حرفیه از یه پایه‌ای برخاسته میگن که بین علت و معلول باید سنخیت وجود داشته باشه از هر علتی هر معلولی ناشی نمیشه با آتش نمیتونه آب خنک درست کنه که ها با آتش خنک درست کنیم یخچال نفتی دیدم روستا بچگی داشتیم آتش روشن کردن آب و جوش میاره او خدای واحد محض محض محض با یه چیز سنخیت داره واحد محض محض محضه دیگه با یه چیز سنخییت داره اون وقت اینجاست که یه قانون در اوردن میگن الواحد لا یستر منهم واحد از واحد یک چیز صادر میشه پس نتیجه اش این شده که داستانش خیلی کش داره عقل اول را خدا به وجود آورد عقل اول عقل دوم را و سوم تا ده تا ذات خداوند از تیررس عقل من خارجه لایتناهی من نمی‌تونم درباره‌اش حرف بزنم ذات خداوند را آیا چگونه میتونه با جهان احاطه داشته باشه موجود لایتناهی را احاطه ندارم عقل را هم نه اونا میگن اگه خدا خواست آیا میشه که یه دفعه اینجا یه شتر ورب قلمبه ها به قول نه باید دستور بده به عقل اول اونم دستور بده به عقل دوم دستور درباره ذات خدا که نمیتونم حرف بزنم شما فلسفه بشینید بحث های خودتون را بکنید جای خودش جای خودش من اما سوال دوم ببخشید چی بود یادم رفت سال دوم اشاره زمان فوق العاده مهمه اگه زمان را نشناسید شما همه پیامبران اومدن که به انسان‌ها بگن یه وظیفه مهم داریم چیه عدالت اگه زمان را نشناسی میتونه اقامه عدل کنی در یک زمان وضعیت زن توی جامعه یه جور بوده الان کاملا یه جور دیگر است اون زن اصلا نمیومد تو اجتماع تجریش رشد نکرده بود گفتن دوتا شهادتش برابر یه مرده خود آیه قرآنم میگه تا اگه یکیش یادش رفت اون یکی یادش بیاره الانم زن اینجوری اند اگر یکیشون یادشون رفت اون یکی یادش بیاره نه نه زن بیشتر ممکنه یادش بره تو جامعه دانشگاه تحصیل میکنه چون فرقی نداره باید بشناسیم یا نه اگه نشناسیم اصلا عدالت را نمیتونیم اجرا کنیم تو وظیفه اجرای عدالته دیگه قفل مردم عدل بکنن گره خورده به زمان ولی با این حال و عکس یعنی چه نه نه اون ترجمه والعصر خیلی ساده این که گفتن نمیدونم عصر زمان کی و ظهور و چی و فلان یعنی چه یعنی چه و نهار یعنی چه والفجر یعنی چی یعنی شب نهار و همه وقتا رو خدا قسم خورده این بعد از ظهر قسم نخورده بود هیچی هیچی یعنی قسم به بعد از ظهر اون استفاده فرمایشتون درسته ولی ربطی به این سوره به سوره عصر نداره قسم به بعد از ظهر هر جوری که وها را معنی کردی مطرح در جامعه طبقاتی طبقه ستون بالا قدرت میکنه قدرت را کاهش میده از بین میبره حالا معیار این طبقاتی بودن جامعه یه وقتی مسئله اقتصادیه یه وقتی مسائل علمی فرهنگیه یه وقتی اعتبار اجتماعیه تا زمانی که حالا چه ربطی به بحث داره تا زمانی که عالمان دینی یک صنفی هستن از اقشار جامعه یک برابری بین مردم با اونها وجود داره که تعامل یعنی مرد شما با سواد مون من مهندس نیستم شما هستین با علم مشخص شما من پرسش مطرح میکنم در مورد دانش شما تا زمانی که شما صنف باشید اما به محض اینکه مسئله تقلید مطرح میشه عالم دینی مهندس برق و مکانیک و هر چی تبدیل میشه به یک طبقه اجتماعی سیاسی نیاز به قدرت داره دیگه با تعامل با دیالوگ با ارتباطی انسانی با ارتباط علمی با مناظره کارش راه نمیفته اینطور به نظر میاد و این اتفاق شما در نظر بگیرین من توی بحث کثرت توی همین جلسات که صحبت کرده بودیم عرض کردم که وقتی که ما تک بعدی بشیم توی نظر و کثرت در نظر نگیریم یه جمعی که به ایکس منتقده قدرت فاسد تولید میشه گروهی هستیم که قدرت داره هی توی اون قدرته میدونیم بزرگتر میشیم ولی عمیق‌تر نمی‌شیم لزوماً حرف اینجاست که طبقه زاست طبقه تولید میکنه و ما به ازای طبیعی و علمی توی علوم انسانی وجود نداره ولی ریاضی ترین مفهوم در علوم انسانی همین مسئله تبعیت اجتماعیه یعنی شما به محض اینکه از کسی تولید میشه و طبقه بزرگترین حرف و بزرگترین هدف توی جامعه اسلامی و حتی اون چیزی که ذیل یه مفهوم به اسم حکومت دینی راجع بهش حرف زده میشه چه آدم‌هایی که راجع به مطالعه کردند به نظرم چون هر دو گروه همان های که مطالعه دارند و معترض همون های که متعلق مدعی اند قائل اند اصلا تولید طبقاتی با توجه مقدم رو پیش نظرم رو بسیار متشکر خیلی سخن علمی و دقیقی بود من فقط جواب که میتونم بگم یک کلمه همه مشکل همینه نه یک کلمه آیا ممکنه کلمه آخرتون این بود نه اما وسط فرمایش خیلی مهمی بود اون نکته ببینید شما قضیه اقتدار را مطرح کردید وقتی صنف به وجود اومد صنفی که سخنش حجت و باید تبعیتش بکنیم باید بتمن اقتدار داشته باشه من فقط برای اینکه فرمایش تکمیل بکنم من امروز اشاره کردم به قرون وسطا دقیقا بعد از اینکه شد کلیسا حجت حجت بی چون و چرا که باید ازش تبعیت کرد این مسئله مطرح شد که چه کار کنیم که اقتدار کلیسا بالا بره برای الا برای اعمال خواسته های خودش نیاز به اقتدار داره برای اعمالش نیاز به اقتدار داره اون وقت اولین کاری که کردن یه سند جعل کردند خیلی معروفه تو تاریخ عنوان سند عطیه قسطنطینه قسطنطین اولین پادشاه امپراطور رومه که مسیحیت را به رسمیت شناخت ازگل بوده کجا بوده به کلیسا بخشیده یه تیکه زمین بخشیده به کلیسا بوده زمین خورده بوده اونم تازه زمینه ساخت اون زمین های صاف اینو گفتن که قسطنطین بخشیده به کلیسا کلیسا نمیتونه خودش اداره کنه باید استفاده کنه از حاکمان محلی پس باید با هاک کلیسا اجاره میده به حاکمان حاکمان اجاره میدن به مردم حاکمان اینجاست که پیوند می‌خورند با کلیسا دست به دست هم که دادن پدر کیا در میارن اون وقت زین میشه مال هر جوری که باید جمع بشه توی کلیسا حتی اگر به قیمت ای باشه که مثلا این شکلی نگاه کنید قضیه چقدر گفت که اگر کسی گناه کرد باید بیاد پیش کشیش اعتراف کنه یکی از شاعر هفت گانه اعتراف می‌کردی کشیشم مجازاتی تعیین میکرد میگفت مثلا پیاده برو گناه بزرگ بود زیارت فلان قدیس که چقدر طولانیه فلان و اینا یکی اون زمان چند ماه باید راه بری فلان اگه گناه تونم حواست گناه میگه کمبود کوچک بود جایی نزدیک ذکری بگیر گویا اولین بار یه نفر اومده گفته آقا فلان جا بدم زیارت کنید دیگه کلیسا بهتر که هر گناهی دیگه قیمتی پیدا کرد اون وقت این کم کم باعث شد که چه شهری درآمدش بیشتره که گناهکار بیشتر باشه اون وقت کلیسا وقتی میخواست برای شهر اسقف تعیین کنه تو قرون وسطا سرقفلی می‌گرفتند اول خوب خوب اون وقت سرقفلی که می‌گرفت اگه شهر گناه بیشتر بود سرقفلیش اوف کشیشی هم که میرفت اونجا باید جبران کنه دیگه میشه وظیفه اش چی کار کنه که درآمد پس باید گناه را زیاد بکنه با گناه کلیسایی که مبارزه عکسش میشه بارون نمی‌شه اونا زیاد کردن تا اختراع اقتدار تو کلیسا جمع شد هرجا قدرت زیاد شد نظارت نشد مال بود زور بود اسلحه بود چی بود اگه فساد نبود باید تعجب کنیم حساب فساد بودنشم عادیه کلیسا فاسد شد به دلیل اقتدار از کجا شروع شد از اونجا که این کلیسا حرفش باید نافذ باشدپس باید ابزار لازم را داشته باشه پس باید مقتدر باشه بعد باید توان داشته باشه دیگه دنبالش اومد فسادها همه از همین جا شروع شد فهمیده بودم فرمایشتونو سلام علیکم سلام علیکم و رحمة الله مشرکین صحبت مجیده عرض کنم ببینید بلی ببینید سوره توبه است درسته که شروع میشه صحبت سر اوناییه که عهد شکستن توجه میفرما شما ببین اولش الا قبل از این آیه میگه الا الذین آهتم مگر اونایی که پیمان نشکستند در این آیات آیه ۲۰ ادامه داره بحث و چند بارم جنگ را تو چند بار هم تکرار میکنه اونایی که پیمان شکنی نکردن حق نداره باهاشون بجنگید خب حالا سوال اینه آیا با مشرکان باید جنگید یا با مشرکان پیمان شکن همین آیا چی بود می‌خوندم هم چند جای که گفتم باهاشون بجنگید مش پیمان شکنی کردنا اونایی که پیمان شکنی نکردن اونا اونایی که پیمان شکنی نکردن مادامی که سر پیمانشون هستند حق ندارید باهاشون بجنگید تو همین سوره توبه اومده بنابراین این آیه درسته که اینجا ولی قبل و بعدش نشون میده که بله این بود دیگه آیه شش بود دیگه که خوندید بله ۵ که الا الذین احدتم من این قرآن فرق داره این قرآن اول آیه گذاشته شما را آره این نمیدونم قرآن ولی همین جا آیه به اصطلاح یکی از مشرکین از تو خواست که امنیت بهش بدی که بیاد سخن خدا را بشنود فجر حتی یسمع کلام الله بعد که شنید مسلمان شد که نشد برسونش به من خودش پس مشرک را از این حیث که مشرکه باهاش کاری نداشتن همین آیه بعدی هم می‌رسونه مشرک را به خاطر شرکش کاری باهاش به خاطر پیمان شکنیش باهاش کار داشتن متشکر به اصطلاح اختلاف استفاده ولی شما محور که از آلمان نباید تبعیت کرد در سوره توبه میکنم های که خلاف علما ربانی یکی یکی بهترین وجه از قرآن تبعیت منظور سخن ببخشید متاسفانه متاسفانه خودش میگه در مقابل خدا فروتن مطیع خدا میشنوند خوب میفهمند زکات بده روش بسیار متشکرم ولی ببینید ما چون قبلا این آیه دوم که طبس شعر عبادظیم یستمعون فیتبعون احسنه به درستی همه مفسران غیر از آقای جوادی بله اکثریت صبر صبر کن صبر کن حالا صبر کن صبر کنید شما چه جوری اون هیچی آخر آیه رو گفتید معنی کردید خوب اطاعت کنم یتبعون احسنم کجا برمیگرده به کجا برمیگرده به قرآن معذرت میخوام این احسنه ضمیرش به غول برنمیگرده احسنه از قرآن ببخشید زبان عربی قواعدی داره بحث دیگه چون یه بار دیگه بحث کردیم اتفاق احو احبام و رهبانم ارباب من دون الله درسته شما می‌فرمایید بعضی از ظالمان فاسدشونو صبر کن صبر کن اون وقت چطوری بهشون ربوبیت دادن رب گرفتن الوهیت بهشون دادن نگاه کنید من به صرف اینکه حرف آدم ناجور را گوش کردم مشرک میشم گوش بدید توجه بکنید شما به همین را به روایاتم چون شما روایات را قبول دارید روایات متعدد میگه چرا فراوان چرا رفتی به فردش نداریم اطاعت همونیم که میگه حلال خدا ره حرام می‌کردن یعنی معناش اینه روایت داره حلاله حواستون کاملاً بر دست اون که میگه حلال خدا ره حرام میکردم یعنی چه یعنی شما باید رو فتوای عالم فکر کنی که یک وقت حرام خدا را حلال نکنه تبعیت کورکورانه نباید بکنی اگه تبعیت کورکورانه کردی با تولید اشکال پیدا می‌کنه حالا باشه من به اندازه سوره هستش می اونایی که دوست دارن یه چیزایی را خوب به خدا با حب همه چی فرق داره چرا چون حقیقت محضه هر چیز دیگری رو اگه پیامبر را باید دوست داشته باشی چرا باید دوست داشته باشی چون پیامبر خداست پس خدا را باید دوست داشت پس خدا را اگر کسی دیگری را به اونجوری که باید خدا را دوست داشته باشی دوست داشته باشی خوب این شرکه و فلان خوبه اون وقت ایشون میخواد از شین استفاده رو بکنه که تبعیت محض کردن یه نوع دوست داشتن نهفته است وقتی تبعیت محض میکنی یعنی به اندازه خدا مثل خدا دوست داری لازمه آیه است خوبه تاوان هیچ چیزی یا تاریخ تکرار میشه مشاهدات ما هستش که قبلی کردن پیامبر انجام این یه حالت سرسره داره یه حالت در واقع برابری داره شما میگید که اونا کردن شدتی بود در قرآن زمینه تفکر هستش کم نیست که تفکر کنیم فرقه‌هایی مثل قرائین یا بخشی از پروتستان‌هایی که قبول ندارند اینها هم در واقع حرفشون همینه که آیات کتاب مقدس عهدین امر به تفکر میکنن از این جهت نمیشه به نظر شما رو پذیرفت که قرآن و اسلام اصطلاحا اسلام تحریف بیشتری شده نسبت موضوع برابر است همونقدر که اونها تعریف معنوی شدن در واقع روحانیت دینی ببینید گفتن و شما مگر از علامه طباطبایی علامه طبعی استدلال سنتی روشن افراطی و بحث های تاریخی مطرح میکنن در واقع فیلسوفانی که آبا کلیسا را از طریق قدرت به پایین کشیدن به توسط این هستش که هیچ چیزی به نظر میرسه آقای سلیمانی شمانسبت دادگاهی کردن مورد ششم که اتفاق میفته اساساً دستگاه در واقع روحانیت دینی بخشی از روشنفکران رو اساسا نمیشناسه روشنفکر و اون روشنفکران قرآنی هستند روشنفکرانی هستند که مثل همین روشنفکرانی بخشی از پروتستان ها مسیحیان مستقل جهان اساسا روحانیت دینی فارغ از اون پروتستان‌هایی که مستقل هستند و مستقل فکر می‌کنند اینا رو نمی‌پذیرند و اینم یه نمونه بگم ببینید برای نمونه ما ابدا الان ۴۰ سالم هستش هیچ وقت نشده بود هیچ منبع روحانی شیعه یا روحانی سنی بشنوم که محرمات قرآن ۱۴ تاست ولی ابتدا از آقای مهندس محمد اشرف شنیدم که محرمات اربعین خوب من هیچ وقت تا به حال پرسید مگه کسی که آقای دکتر ضمن مطالبشون این آیه در واقع سیاه ۲۷ ۲۷ سوره مائده را به دقت مورد بررسی قرار دادند و ایرادی رو انجام دادن که روشنفکران دینی که روحانیت اجازه میده اونها اپوزیسیون دینی باشند در واقع مورد ششمی که روحانیت دینی دستگاه روحانیت دینی انجام میده این هستش که روشنفکران مستقلی رو که حرف‌های بسیار خاص دارد اینها را بایکوت میکنه اجازه مطرح شدن و مشهور شدن نمیده فقط به امثال آقای عبدالکریم آقای شبستری آزاد مطرح شدن به این پرسش پاسخ بدن به کانال انجمن از دوستان خواهش کنم که راجع به این جلسه مراجعه کنند به اون لینک و اونجا نظر بسیار متشکر بله من چهارشنبه‌ها را دیدم پنجشنبه ها نبود من برم پنج تا قلب بزنم بلی بلی عرض کنم که یه مسئله فرمودید که تورات و اینها هم حقیقت چون تقریبا متون مقدس همه ادیان را آشنایی دارم باشونو بالاخره سال‌هاست هیچ متن از نظر دستور به تفکر و تع قابل قیاس با قرآن مجید ثابت بکنم هیچ متنی نمیگم هست اونجا کمتره ها نه اصلا قابل قیاس نیست کتاب قرآن مجید خواسته اولش از انسان‌ها تعقل تفکر خاص اول ۱ جای دیگری نیست و ببینید یه نکته فرمودید که روح آره روحانیت سنتی شما روشنفکرا را به رسمیت نمی‌شناسه یا بایکوت میکنه یا چی میکنه مرجعی که یه ذره حرف متفاوت بزنه جای خودش یک جمله کافیه چه درست چه نادرست آقای مرحوم قبل از انقلاب مرحوم آقای صالحی نجف آبادی یه کتاب نوشت در مورد امام حسین من همین الان با نظریه ایشون موافق نیستم مخالفم با نظریه که امام حسین حرکت کرد که به حکومت برسه کاملا روشنه برام که امام حسین باید میش تشخیص می‌داده یه انسان عادی باید تشخیص می‌داده که ممکن نیست با نظریه ایشون مخالفم اما چرا باید یک کسی که یه نظریه‌ای داد باید کت بشه چرا باید خیلی فاجعه است این عالما این عالمان من اینجوری بهتون یه مثال بزنم یه مثال بزنم مجتهدین اینا مجتهدن در مقابل اخباری ها اخباری گری حدود ۲۰۰ ۳۰۰ سال پیش جوراب به وجود شیخ انصاری یک اخباری اینو دارم از کتاب مرحوم مطهری نقل میکنم من جای دیگر نرفتم ببینم مرحوم مطهری را نقل میکنم یوسف بحرانی که یه عالمه اخباری مقابلش وحید بهبهانی که اصولیه قهرمان آلمان الان میگن وحید بهبهانی ضربه فنی کردن اخباریا را خیلی کارش مهمه چه کاری ندارم اینا کار ندارم آنچه شهید مطهری نقل میکنه برام خیلی مهمه بهبهانی گفته بود که تو نماز یوسف بحرانی شرکت نکنید تو درس شرکت نکن یوسف بحرانی اخباری گفته که حتماً تو نماز وحید بهبهانی شرکت کنید فوتش نزدیک شده وصیت کرده که وحید بهبهانی نماز من را بخواند چرا اینو گفتم برای چی چرا یوسف بحرانی کتاب هم نوشته کتاب مهمی هم نوشته به خاطر اینکه با شما همفکر نیست چرا باید بگی نمازش شرکت برام اصلا مهم نیست چون هر دوتا را رد می‌کنم هم اخباری‌ها را رد می‌کنم هم اصولی‌ها را رد می‌کنم من هر دو رو رد میکنم میگم باطله ولی اگه بخوام ترجیح بدم یوسف بحرانی را بر وحید بهبهانی ترجیح یعنی چی رد یعنی چی فکر تو همین صحبت امروزم از دو نفر اسم آوردم تو مسیحیت آگوستین و پلاس یادتون هست اول صحبتم آگوستین و بلاروس خیلی با هم جنگ داشتند ولی یه چیز جالب تو تاریخ رخ داد آقای آگوستین قطب دیس می‌گفته پلاگیوس خیلی آدم حسابیه خیلی آدم حسابیه پلاگیوس می‌گفته آگوستین قدیس خیلی آدم حسابیه من صددرصد با یک کسی به لحاظ فکری مخالف باشم ولی آدم سبیل فکرش با من مخالفه من به لحاظ فکری مخالفم ولی آدم حسابیه لازم نیست که تاثیرات با فکرش مخالفیم شخصیتشو لجن مال کنیم شخص این بزرگترین بی اخلاقیه که رواج داره متاسفانه رواج داره بسیار بیمار از هر اندیشه‌ای باید استقبال کرد اندیشه‌های مختلف باید مطرح بشه هر کس با قلم را با قلم سخن را با سخن فکر را با فکر و جواب داد و هیچکس را اما بد برداشت کردن منم اینا نیست بعد برداشت