پیروی از حاکمان در سنجه اخلاق باور
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما درباره اخلاق باور بود برای اینکه باوری را اختیار بکنیم چه اصولی را باید رعایت بکنیم در چه صورتی که یه باوری را قبول بکنیم کارمون اخلاقی هست و در چه صورتی اخلاقی نیست فکر میکنم در جلسه اول عرض کردم خدمتتون که به راحتی میتواند یک باور غیر اخلاقی باشد غربیها این مثال را میزنند مثلا میگن یک کسی یک کشتی داره و میخواد مسافر ببره روی دریا و اعتقاد داره که این کشتی سالمه مسافران را به مقصد میرساند یه باوره که این کشتی سالمه یه باوره اون وقت به خاطر این باوری که داره دیگه نمیاد متخصصی به متخصصی مراجعه کنه و کشتی را بررسی کنند که آیا واقعا سالم هست یا نیست آیا اخلاقاً مجازه که این باور را داشته باشه سوالشون اینه آیا یه فرد اخلاقاً مجازه که باور داشته باشه کشتی من سالمه یا مجاز نیست میگن نه مجاز نیست حتماً باور خودت را کنار و کشتی را به دل متخصصین مثلاً چک بکنند آره بعضی وقتا حالا اینجوری یه کسی روز به من گفت که به طور اتفاقی با هم برخورد کرده بودیم رانندگی هم میکنی گفتم نه خیلی ساله میگفت چرا چرا یعنی مسنتر از تو که زیادن که رانندگی میکنن نه به دلیل اینکه من پارتینسون دارم و نباید رانندگی کنم میدونم شاید بشه و اینها ولی خوب احتیاط میکنم تو اینجا جان مردم نیست حق من حق ندارم اخلاقاً باور داشته باشم کی ماشین را میتوانم از این خیابون برم توی اون خیابون این فرق داره با اینجا نشستن و سخنرانی کردن کلاه گذاشتن سر شما خیلی راحتتر است رانندگی تو این جا حداکثر اینه که چهار تا جمله ناجور میگم و شما میاید بعدش اصلاحش میکنید ولی اونجا جان دیگرانه ببینید فقط دقت میکنی آیا این ماشینی که من دارم میرم و خودم هم باهاش میرم هیچکس دیگری هم تو ماشین من نیست فقط خودم هستم آیا اخلاقاً مجازم که باور داشته باشم که ماشین من سالمه در حالی که ماشینمو معاینه ندادم به موقع معاینه نکرده معاینه فنی اخلاقی مجاز نیستیم جایی که حتی ماشین خودمون و خودمون هم پشتش نشستیم و فقط با خانواده خودمون نیست شخصی شخص خودم چون فقط خودم در پام در میان نیست که جان دیگران هم اگر ترمز ماشین سالم نباشه یا توی دیگری مشکلی داشته بنابراین میخوام بگم حتی تو زندگی عادی ما با باورهای متعددی روبرو هستیم که کسی ممکنه باور اخلاقی نیست اخلاقاً مجاز نیستیم باورا داشته باشیم مجاز نیستی مجاز نیستی که یه ساختمان را بسازی و توش سالن برای مثلاً مراسم برگزار کنیم ولی اون ساختمانت مهندسی نباشه اخلاقاً مجاز نیستم چیکار را بکنیم تو همه مسائل به هر حال آره باورم چه بسا خودت باور داری که این ساختمان استحکامم داره ها بحث سر اینه مجاز اخلاقا مجاز نیستی باور داشته باشی که این ساختمان استحکام داره خود این مجاز نیستی جاش نیست که شما استحکام ساختمان را دربارهاش نظر بدی که باید متخصص بیاد نظر بده متخصص باید نظر بدید خوب چه باوری را ما مجازیم اخلاقاً که داشته باشیم با که برهان براش داشته باشیم دلیل براش داشته باشیم آیا من وقتی معتقدم که این ساختمانی که ساختم این ساختمان استحکامل لازم را داره در چه صورتی من برای این باورم دلیل دارم برهان دارم در صورتی که این ساختمان را به یک مهندس سپرده باشم و به او گفته باشم که آقا این ساختمان را مقاوم درست در حد استاندارد چی بساز درست بساز خب اینجا من دلیل دارم من سپردم به متخصص و از او خواستم که ساختمان را درست بسازه و یعنی من به مهندس گفتم که من نمیخوام صرفهجویی کنم تو اقتصاد نه هرچی میخواد از نوشته بشه ولی ساختمان مثلا مقاوم ساخته بشه و درست ساخته بشه اخلاقا مجازم یعنی اون موقع دلیل دارم دلیلم اینه که من به متخصص سپردم و بشم گفتم که متخصص میسپاریم بهش میگیم این درصد را هم حتی چون شهرداری نظارت داره این درصد را هم به خودت میدم تهزینه را به کار میبرند شب با تراکتور میان و میلگرد را شهرداری میاد میبینه بعدش میلگرد را بیرون میکشه و بعد ساختمان را خودش میخواد توش زندگی کنا خودش هم میخواد زندگی بکنه روش ولی خوب میشه پس انواع تقل به هر حال در صورتی مجاز انسان باوری را داشته باشه که براش دلیل داشته باشه برهان داشته باشه خواستم این نکته را بشه اشاره بکنم که وقتی مادرم صحبت از باور میکنیم ضرورتاً ذهنمون نره سراغ رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله امامت علی علیه السلام اونا ضرورتا نره ما باورهایی داریم که باهاش زندگی میکنیم ما باورهای داریم که باهاش زندگی میکنیم و چه بسا به جامعه لطمه میزنیم به خودمون لطمه میزنیم و این یه چیز گسترده ایه وقتی میگه اخلاق باور همه اینها را توجه فقط صرف مسائل دینی نیست هرچند خود اینکه من این ساختمان را بدون استحکام لازم بسازم و انسانهایی را بیارم و چی به لحاظ دینی مشکل پیدا میکنم من آدم عادلی نیستم من اگر این کار را کردم به طبق اصطلاح دینی فاسقم عادل نیستم که جان دیگران را به خطر انداختم و مراعات نکردم توجه میفرما خوب آره خیلی جاها مثلا شما ممکنه شیر توی گرفتید توی یخچال گذاشتید و خود بنده هم خیلی وقتا میشه یک روز تاریخش گذاشته مصرف تو یخچال بود و مشکل نیست تاریخش گذشته اصلا فکر نکنید چون اصفهانی هستم نه ربطی به اون نداره بالاخره به هر حال گاهی که یکی دو روز میگذشت همینو فرض بفرمایید من باور دارم که این شیر که سالمه یک روز از تاریخ مصرفش گذشته سالمه من مصرف میکنم حالا جا را عوض میکنیم فرض کنید بنده مغازه دارم آیا باز هم که یک مثلاً پیرمرد یا پیرزن بیسواد که اومد و تاریخ نگاه نمیکنه و جنس را میخره و منم باور دارم که شیر سالمه آیا مجازم باور داشته باشم که این شیر سالمه یا باور مجاز نیستم که باور داشته باشم ببینید بس همه جا میاد کل زندگی را فرا میگیره یه بحث صرفا عقاید دینی نیست نه خیلی ممکنه چیز همه جایی مسئله به اصطلاح رخ بده و ما مجاز نباشیم باور ما آره مجاز نیستیم باور داشته باشیم که شیری که همین مغازه دار با خودش مصرف نداره بر اساس این باورش شیر را بده به یک کسی یا بفروشه یا امثال اینها خوب پس اخلاق باور یک چیز گسترده و کل زندگی ما را فرا میگیره مسئله صرفا امامت و رسالت و خدا و پیغمبر و اینها فقط نیست نه یک ممکنه بخش عمده از زندگی ما را زندگی روزمره مون را فرا بگیره و در حالی که داریم رانندگی میکنیم در حالی که داریم ممکنه که باورهایی داریم که باورهامون اخلاقی بر اساس او داریم کار میکنیم با توجه داشته باشیم خوب میخوام یک نکته ای حالا بحثی که امروز دربارهش میخوایم بحثهای مختلفی را مطرح کردیم و بحثی که امروز میخوایم دربارهاش بحث بکنیم اینکه چه میزان از باورهای ما را حاکمان به ما القا کردند و میکنند حکومت ها به خوردمون میدن بدون اینکه چه بسا متوجه بشیم اگر بگویم که عالمان دین بحث کردیم درباره اینکه بخواد اخلاق باور را رعایت بکنه نباید چشم و گوش بسته باورهاشو از عالمان دین بگیریم هرچند این عالمان عالمان بزرگی باشند هرچند بزرگ باشند توجه داشته باشیم که خطاهای فوق العاده بزرگ و زیاد را و زیاد را تو جهان آدم های فوق العاده بزرگ انجام دادند آدم های فوق العاده بزرگ خطاهای فوق العاده بزرگ عظیمی انجام دادم نما هرگز نباید باوری را به دلیل اینکه فلان شخصیت این باور را داره ما بپذیریم بانک شخصیت بزرگه بانک شخصیت بزرگ اون وقت وقتی فضا فضا حکومت میشه یه مقداری فرق میکنه جور دیگه میشه فضا مقداری هم بیشتر میشه چرا چون حکومت یه وقت هست با عالمان طرف هستی یه وقت هست با حاکمان طرف هستیم ولی باید اینجا مواظب باشیم که حاکمان ع به استخدام خودشون در میارن حاکمان عالمان را خیلی مهمتره حاکمان وقتی با عالمان طرف بودی خب خود عالم را طرف حاکم یه طرف عالم یکی دیگر ولی مسئله نیست این انحرافات که در دین به وجود اومده بسیارش را حاکمان به وجود آوردند به وسیله عالم یعنی عالم را استخدام کردند و باور را ساختند باور را ساختند اگر به شما از شما بپرسند که به نظر شما مهمترین انحرافی که تو تاریخ اسلام رخ داده کدوم انحرافهنریم سراغ اینکه امامت امام علی و بعد از پیامبر و امثال نمیرم مهمترین انحراف تو تاریخ اسلام اینجاست که عقل از دین کنار گذاشته شد این تو صدر اسلام رخ نداده شما به عنوان نمونه اگه بخواید مراجعه بکنید بگم دیگری هم گفته مرحوم مطهری تو کتاب ۲۰ گفتار فکر کنم گفتار دوم اونجا خیلی روی مسئله مانور داده که ببینید بحث سر این بود آیا خدا حکم ظالمانه داره یا نداره بسترین بود آیا خدا حکم ظالمانه داره یا نداره جواب چیه راحت نداره خدا حکم ظالمانه نداره ولی فوری حالا ظالمانه هست چه عملی ظالمانه هست چه عمل ظالمانه نیست خب من باید بگم که من با عقل آدم هرچی را تشخیص دادم که عادلانه است عادلانه است هرچی که تشخیص دادم ظالمانت ظالمانه است بغلم بگم فوری یه حرف بسیار عوام پسند زده میشه آیا عقل خودت را میخوای حاکم بر خدا کنیم یعنی بگی لازمه حرفت اینه میگه هرچی که عقل من تشخیص داد که خوبه خدا باید بر طبق او عمل کنه ادعای بزرگیه خود خدا باید عملی انجام دهد و سخنی بگوید که عقل من حکم میکند که این عمل خوبه این سخن خوبه این سخن بده این عمل بده یعنی خدا تابع عقل من باشه اینجاست که میشه به مردم بگی یعنی خدا تابع من باشه یعنی خدا تابع عقل من باشه خدایی که من و عقلم را خلق کرده تابع عقل من باشه توحید پس چی شد خالقیت پس چی شد اینجاست این بحث خیلی جدی مطرح بوده و بعد با همین استدلالی که الان عرض کردم خدمتتون تو جهان اسلام گفته شد که نه اون درست نیست که بگیم حکم خدا باید به معنایی که من با عقلم میفهمم معادلانه باشه چهارچوبه در تحت سلطه عقل خودم خدا را پایین آوردم خدا باید خدا خالق عقل من با این استدلال خیلی به ظاهر ببینید ظاهر استدلال خیلی هم راحت نیست که آدم موشکافی هم بکنه ها مردم خیلی راحت نیست قشنگه یعنی خدایی که من و عقلم را آفریده باید تحت فرمان عقل من عمل کنه یعنی هارون چرا که عقل من می گوید خوب است هرچه را که عقل من میگوید بد است عمل نکنه را سخن نگهش استدلاله خودش خیلی سختم هست که برای مردم اینو اثبات کنی که یه مخالف است یه مغالطه است چرا چرا این مغلط است کجای این استدلال مغالطه رخ داده داره سختی با اینکه بگم درست که من با عقلم درسته که خدا خالق عقل منه خدا خالق عقل منه ولی عقرب به گونهای آفریده که خوب را از بد تشخیص میدهد من دارم خالق عقل را بالا میبرم پایین نمیارم مغالطه نکن خالق عقل عقل را به گونه ای آفریده که فعل خوب را از فعل بد تمیز میده پس خالق عقل بسیار عظیمه بسیار بزرگه من دارم بالا میبرم تو داری مغالطه میکنی و عقل من را در مقابل تو داری عقل منو در مقابل خدا قرار میدی مغالطه اینه میگه عقل ما و خدا مقابل همدیگه میبینم عقل من پیامبر خداست عقل من پیامبر خداست روبروی خدا نیست میگه پیامبر خدا روبروی خداست آنچه که با عقلمون میفهمه آره دیگه اگه پیامبر خداست پیامبر خدا را داره میگه اگر پیامبر خداست که ادبیات دینیمون این را میگه مثلا امام علی علیه السلام می فرماید العقل رسول الحق و امثال اینها و یا امام کاظم علیه السلام می فرماید که دوتا پیامبر داره خدایی که پیامبر ظاهر یک پیامبر داریم ما تو ادبیات خوب اگر این نگاه را داشته باشیم عقل در مقابل خدا نیست عقل پیامبر خداست حالا حرف پیامبر خدا با خدا ضدیت داره یا نداره ها اگه چیزی پیامبر خدا گفت خب اینکه پیامبر خود خداست یک سخنی را داره میگه سخن خدا را داره میگه بنابراین نه اینجا ضددیتی در کار نیست مسئله حل میشه و اون مغالطه آشکار میشه ببینید در طول تاریخ باور زیاد ساختن این موردی که داشتم این نکته رو میگفتم این فاجعه تو تاریخ اسلام رخ داده حاکمان بودند مثلا این جریان کنار گذاشتن عقل زمان متوکل رو رخ داد زمان متوکل عباسی رخ داد با این شعاری هم که عرض کردم خدا ببین کسی که میخواد چی به وجود بیاره اینطور نیست که بیاد بگه که نه نه شار شعار خداست عظمت خدا را نباید زیر سوال برد وقتی میگی خدا باید تحت فهم عقل من عمل کنه و سخن بگویه او میگه خدا را پایین آوردی من نمیخوام ادعا کنم خدا را بالا بردند زمان متوکل عباسی دوره دوم عباسی یه دوره تو عباسیان عقل گرایی بوده عقل گرایی چی شده اونقت متوجه اصلا یه چیزی عرض می کنم حاکمان که میخوان سلطه پیدا بکنن حتماً باید دین را خرافی کنند ابزار دین خرافی بشه یعنی چه یعنی عقلانیت ازش گرفته بشه دین را عقلانیت شقه ازش گرفتیم ابزار خوبی میشه در دست حاکمان که ظالمن جبارند و سلطهگرند عقلانیت ازش بگیر این مهمترین مسئله است دین عقل یه ابزار صرف قدرت ها در دست حاکمان دین با عقل ضد ظلم و ستم هست نمیشه همه چیز را به خوردش داد نمیشه همه چیو بهش تحمیل کرد آدم را که دین داره ولی دینش خردمندانه است دین مردم را تبدیل کردیم به دین خرد غیر خردمندانه عقل را ازش گرفتیم دیگه این آدم خود خودش و دینش با هم ابزار میشوند در دست قدرت و دست هر دو با هم یعنی تبدیل میشه به یه سرباز شما باور میکنید که مثلا کسی بیاید بگوید دوره که اگر فلان مقام به جهنم بره منم میخوام برم جهنم چه باوری داره چه باوری راجع به اون آدم داره یعنی ماها میدونه که این آدمی که پست سیاسی را داره کوچک از معصوم و اینا بالاترا مقام به اینقدر مطمئنه که فلان مسئول به بهشت حتما میره که میگه من میخوام اونجور زندگی کنم من اونجوری میخوام زندگی کنم اگر از دوزخ منم میرم دوزخ یکی از نزدیکان خودم این را شنیدم توجه بفرمایید به چه وسیله ای القا شده که آدمی این باور را نسبت به آخوند معمولی داره این باور را نسبت به یه آخوند معمولی داره پستش بیاد پایین گرفته بشه توی مسجد راش نمیدن دو رکعت نماز واسه جلو بخونه دیگه اصلا الان چه میبیندتش میبینه چه باعث شده که این آدم اینگونه خونه به یادم که پست سیاسی داره که ماههای بدون گمراهی او داشته باشه کوچکترین گمراهی خود حکومت خود حکومت القا میکنه چرا چون حکومت همه چی دارد حکومت همه چی داره نه حکومت به معنای واقعی مدرن به معنای واقعی مدرن بشریت بشریت فکر کرده پشت کرده عقلش فکر اندیشه رسیده کار کنیم که حاکم همه کاره نباشه یه خدمتگزار محض باشه حاکم خدمتگزار من باشه خوب بشریت فکر کرده برای این ولی با وجود کرده در عین حال در همین جهان مدرن بازم حاکمه قدرت داره الان ترامپ چقدر قدرت داره ترامپ چقدره قدرت داره تو به قول مهد دموکراسی که هست واقعیت تو قدرت داره دیگه میتونه تصمیم بگیره جون کار بکنه و میکنه دیدید که حالا ممکنه شما بگید یه جاهایی زور میگه خوب کاری میکنه که زور میگه اینجا حداقل مثلا خوب کاری کرد که زور گفت ولی به هر حال چیز خوبی نیست ولی حکومت حاکمان معمولا جهان مدرن مدرس آمریکا معروف که بهترین حکومت دموکراسی یا دموکراتیک تو امریکاست واقعیت این نیست نه با کشورهای دیگر را داریم که دموکراتیک تر هستند دموکراسی آمریکا به یه معنایی نداره که بیان بکنه که مثلاً کشور اسرائیل نظام اسرائیل حکومت اسرائیل حداقل با شهروندان در برخورد با شهروندان خودش دموکراتیک برخورد میکنه بزرگترین مقام محاکمه شان میکنند بخاطر یک کوچکترین مسئلهای و فلان است جهان اینگونه فکر کردن ولی به هر حال حداقل تو تاریخ ما و تا الانی که ما داریم زندگی میکنیم حاکمان تونستن باورها را با ظرافت یک دوستی به من زنگ زد دوست نزدیک گفت کجای خونت نشستی شما ببینید کدوم اتاق نشستی اتاق نشسته گفت تلویزیون روشنه میدونست تلویزیون ما تو حاله گفتم نه گفتم نه روشن نیست گفت به یک کسی بگو تلویزیون را روشن بکنه و شبکه فلان شبکه مثلا چند همین من گفتم روشن بدون اینکه برم روشن کنم صدا تلویزیون شنیدم گفت صدای کیو میشنوی جالبه ببینید توجه کنید گفت صدایگفتم صدای خاتمی را میشنوم من تلویزیون نمیدیدم من تو اتاق دیگری بودم اونجا صدای آقای خاتمی را میشنوم گفت خب این طلحه است صدای آقای خاتمی طلحه گذاشته شده و میشه ساخت من توی اتاق دیگری گفتم صدای آقای خاتمی سید محمد خاتمی رئیس جمهور صدای آقای خاتمیه گفت نه صدای آقای خاتمی نیست صدای طلح است طرح و زبیر را فیلم ساخته بودند صدای باید خاتمی باید طلحه بشه باید حاکم اینجوری ناخواسته این صداگذاری تاثیر داره در مردم صدا گذاری خودم رخ داده و دیگه من نرفتم اتاق دیگری گوش کردم و گفت به من صدای چی میشنوید صدای را میشنود گفت صدای طلحه را میشنوید خوب میگم حاکمان تازه این این کار رسوایی ها یه کار کار رسواییه خیلی وقتا فیلمها که ساخته میشه به جوری هست که باورها را جهت بدن خیلی راحت چند بار دیدید افسانه یوزارسیف را ندیدی عمرت بر فناست افسانه پیامبر افسانه دوستانم گفت که الان دوست ما اینجا سخنرانی کرده گفت که آقای سلحشور اومده بود در دانشگاه مفید دنبال من گشت او میگفت میخواست بگه که نقشه حضرت یوسف را یک دست بازی کنه چی گفت گفت دنبال کسی میگردم که نقش کاهن معبد آمون را بازی کنه و منم تو را معرفی کردم نه نقشه کاهن معبد گفت برو از اتاق عرض کنم خدمتتون که بله خوب دیدید دیگه افسانه وقتی میخواد چند همسری را به خورد مردم بده همچین چیزی اصلا کل این داستان افسانه است کل ماجرا افسانه است شاید فیلم افسانه یوزارسیف ۱۰ درصدش ۵ درصدش توی قرآن نیامده متون معتبر نیامده ۵ درصدش نیامده زلیخا اینجوری شد نقشه اصلا چرا گفت نقشه اول زلیخا داشت از اول چی شد و فلان و بعد هم بعد از اینکه جوان شد دیگه یوسف تحویل نمیگرفت و فلان و جنگ وقتی میخوای چیزی بیندازی حالا جالب اینجاست حالا ببینید فیلم چه زمانی ساخته شده سفرهای استانی هم باید تو فیلم جایی پیدا بکنه سفرهای استانی هم جای خودش که اگه سفرهای استانی یوزارسیف نبود که مشکلات حل نمیشد سفرهای استانی هم باید جای خودش همسری چند همسری هر دو هم با هم خوب بود درست همه جوان معجزات و همه چیز در هم آقا اینجوری بگم افسانه جومونگ یا به مراتب بهتر از این یوسف پیامبر و مردم نمیدونن چند درصد این مردم چند درصد این اصلا هست واقعیت داره سند داره چقدرش تو قرآن اومده چقدرش تو قسمت عمده اصلا هیچ جا نیامده کرده مثل اینکه سفارش میدی که یه فیلمی که این مطلب را به جامعه القا بکنه برای ما بساز مرد فیلمی که این مطلب به جامعه القا بکنه ساخته او بنده دیگه قرآن را که اینقدر که حداقل تو ختم گوش کردیم اصلا نام زلیخا تو قرآن اومده یک کنایه که یک غصب کرد و فرهنگ واقعی داستان اول تا آخر شاید نیمی از فیلم را حالا باقی مسائلش هم جای خودش که حاکمان که همه چی داره ابزار قدرت یه نامهای داره اباعبدالله الحسین علیه السلام که در منا یک سخنرانی یک خطبهای داره در منا اونجا فریاد میزده که تو هر شهری منبرها کسانی پشت توی منبرها نشستن و دارن القا میکنن امام حسین از اینله که منبرها در اختیار معاویه است منبر در اختیار معاویه است در اختیار معاویه است متوکلی که مرحوم مطهری می فرماید که متوجه نمیتونست عقلانیت را از جهان اسلام بگیره مهمترین فاجعه ای که رخ داد تو جهان اسلام به تعبیر ایشونا این تعبیر تعبیر ایشونه که مهمترین فاجعه ای که رخ داد اون روزی بود که عقلانیت از دین گرفته شد ولی متوکل نمیتونست این کارو بکنه متوکل عالمان را استخدام کرد عالمان براش این کار را کردند تئوری استدلال مغالطهای که من الان نمیدونست که بگه آلمان ابزار میشن در دست حاکم اینجاست که فرار از سلطه حکومت اینکه باورهامون را از زیر سلطه حکومتها بیرون بیاریم از هر چیزی مشکل تر واقعا مشکله دلیلش اینه که همه چیز در خدمتشه همه چی در خدمتشه شما میبینید ظلم آشکاری که هر کسی تایید میکنن یا ترس یا با یا میترسه این موسسهای که داره ازش بگیرند یا میترسه چون قبلش اومدن یه کار دیگری کردن به همه گفتن آقا موسسه بزن برای ترویج اسلام آقا شما خیلی بزرگوارید یه موسسه بزنی موسسه بزن برا پول بهت میدیم موسسه بزن برات ترویج اسلام برای تبلیغ دین بعدم پول بهت میدیم برای اقامه بعدی آنچه که ما میخوایم بگو دیگه چون اگر آنچه که ما میخواهیم نگفتیم این موسسه بودجه اش قطع میشد وسط آب و گل میمونیم وسط آب و گل میمونی موسسه نیک اینجاست که عالم اولش کسی بشنوه آقای تشویق بکنه یا عالم را که یه موسسه بزنه برای ترویج اسلام به کسی چیز بدی به ذهنش نیاد یا حاکمان بگن آقای فلان شما که عظمت داری بزرگی شما که میتوانید تفسیر بنویسید چه بنویسید چه بنویسید و افرادی رو داشته حرفا زشت نیست حرف نیست معلم اصلا متوجه نیست که اومد زیر بیرق و حکومت اصلاً متوجه باید تایید بکنه قبول بکنه باید خواستهها را ترویج بکنه خیلی آدم تیزبینی میخواد که حریت خودش را حفظ بکنه خیلی سخته حفظ کردن خیلی هزینه داره که کسی بتونه آزاد آزادی خودش را حفظ بکنه که هرجا لازم بود داد بزنه هر جا لازم بود فریاد بزنه بگه نه نه میشن شما بسیاری از وقت ها وقتی مثلا یه چیزی به وجود میاد یه جریان فکری به وجود میاد یک فرقهای داریم داشتیم تو جهان اسلام به نام مرجعه مرجعه این زمان بنی امیه شکل گرفته کلمه ارجاع یعنی به تاخیر انداختن به عقب انداختن چیه دو مومنین کسیه مسلمان کسیه که اعتقاداتش درست باشه ایمانش درست باشه عملش به تاخیر بیفته یعنی عملش میافته برای روز قیامت عملش لطمهای به ایمانش نمیزنه عمل ایمان نمیزنه بد عمل هم مومنه خوب شاید خیلی خوب باشه خیلی خوب خیلی مسئله مهمه چه زمانی ساخته شده زمانی که خوارج میگفتند مرتکب گناه کبیره کافره خوارج بودن حالا اگه یک گروهی دارن شعار میدن که کسی که مرتکب گناه کبیره بشه از دین خارجه حالا فرض کنیم ما یه نظامی داریم که تمام سرانش علنی فسق و فجور میکنه علنی گناه میکنن مست میاد نماز صبح میخونه من رکعت میخونه چهار رکعت میخونه و مردم هم میگن که چی شد فلان مردم اینقدر دیگه نفهمیدن آخه نماز چرا این مست باید بیاد نماز بخونه اصلا تعادل به وضوح خلاف اسلامی که حلش کرد چگونه باید حلش کرد در مقابل خوارج که میگن مرتکب گناه کبیره کافر است دین خارجه حالا بنی امیه که اینجوری بودند مشکل چگونه حلش کنیم ارجاع چیز خوبی عمل را از ایمان جدا کردن عمل را از ایمان جدا کردن راه حله یزید عملش بده ولی عمل چه ربطی به ایمان داره ایمانش تو خوبه نجات آدمی با چیه با ایمان ایمان منهای عمل اصلا داریم همچین چیزی معنا داره اصلاً همچین چیزی یک روایت ظاهرا از امام علی علیه السلام که ایمانو نمیدونم اغراق لسان و عملون آخرش اینه عملکان یعنی ایمان خود ایمان اینه هم تو قلبت باور داشته باش هم به زبانت بیارین هم با دست و پا و چشم و اینها عمل اصلا ایمان یعنی گردن نهادن به حق گردن نهادن به حق یعنی چی با همه وجود با همه وجود ایمان یعنی گردن نهادن به حق با همه وجود یکشنبه است یکهمه وجود هم قلب هم ظاهر هم باطن همه وجود انسان به حقیقت یعنی من نمیده که بگه من به حقیقت گردن مینهم ولی به هر کس خواستم تخمت میزنه کارت باطله که ایمان نیست خوب ببینید راحت میایم یه چیزی به نام ایمان تعریف میکنیم یه چیزی به نام عمل این دوتا از هم جدا میکنه یه کسی نمیاد بگه که ما بسیاری از آیات قرآنو داریم رستگاری را فقط به عمل گره زده نیاورده ایمانم نیاورده اصلاً شما مثلاً همون معروف اعمال صحبت از ایمان عمل از این طرف نگاه بهش بکنید منتها عمل جوانی نه عمل جوارحی جواری داریم یه جوانه داریم اعضای زار ظاهریمون جوارح ماست اعضای باطنمون جوانه ماست با جوانی مون هم عمل انجام میدیم ما حسد را با کدوم عضو از بدنمون انجام میدیم رفتارهای زشت را اخلاق زشت اصلا سوءظن یک کار زشت و سوءظن داشته باشن به کسی ممکنه به زبان نیارم ولی کار زشتی جوانه هم انجام میدم نه با جوارم عزای ظاهره همه اعضا هم باید تسلیم خوب ایمان وقتی از عمل دو چیزش کردی یه چیز دیگری شده خدمت بنی امیه این دین در مقابل بنی امیه نیست این دین دینه شکلی نمیاد بنی امیه را از ظلم و ستم و فساد باز دارد این باید بیاد این کارو بکنه این دین در خدمت شکل ظلم مفصل همه تاریخ اینگونه بوده که حاکمان میدیدند اگر بتونن دین مردم را مطابق میل خودشون بکنند مردم را لازم نیست با زور بیارید خودشون میان در خدمت اگه بتونی دینشون اینگونه کنی اینجاست که اولین کاری که میکردن دین یک کارش بکنیم جامعه ما میگه آقا پیاده روی اربعین ثوابش از به وجودم ۲۰۰۰ تا حجم بیشتر حالا مبالغ میدم ۲۰۰۰ تا حج بیشتره هیچی بیشتره بیشتر یکی از این مردم بیاد بگه که آقای آخوندی که اینو میدی شما ظلم به ما کردی چرا ۲۰ سال پیش نگفتی تا من برم ۲۰ سال پیش هم ۵۰ سالت بوده و منبر میرفتی مسئله مهمی که برابر شما تصور برابر هم از ایران بیت المال هم عراقیها غذا میدن همه چی من فراهمه راحت و خوب اینجا تفریح بدم هزار تا خیلی خوبه که تجارت هم دنیا را داره هم آخرت رو داره هم کربلایی میشم هم همه چیزم درست میشه مکه بود و کربلایی شد عجب بلایی شد ها به هر حال به صراحت میاد میگه که حدیث داریم که ثواب نگفتی ۱۰ سال پیش چرا نه الان میگی ۱۰ سال پیش اینو چرا هیچ عالمی ۲۰ سال پیش اینو نگفته هیچ عالمی نگفته که پیاده روی اربعین چرا برای اینکه پیاده روی اربعین الان ما بهش نیاز داریم به عنوان یک مانور قدرت اصلا گاهی باید اینقدر جمعیت جمع بشه که شونه به شونه حجم بزنه تا بگیم ما شیعه دینیم ما اینیم حد در مقابل هیچ چیزی نیست هر سه میلیون اینجا ۲۰ میلیون ۲۰ همه امکاناتش جوره هم میشی کربلایی هم بهشت هزار تا حج همه چی تفریحم کردی و چرا نری زیارت امام حسین خوبه که سخت میشه که بگم که من دارم یک کار خلاف دین میکنم یه قسمته و اون اینکه اونجاهایی که پای حکومت به میان میاد یه کسی هم اگر بخواد بگه آقا این اسلام درست نیست مال اسلام نبود چرا ده ساله مطرح شده چرا نبود قبلا حتی این قدش هم اگه بخواد بگه ضد امام حسینه آقا امام حسینو مقدسات زیر سوال برده امام حسین زیر سوال برد نمیگه معنا زیر سوال بردید میگم تو حق نداری به بیت المال را هزینه کنی برای این مسئله بیت المال مال مردم بدبخت نباید هزینه کنی زیارت امام حسین بره ولی با جیب خودش و عزیزانه اگه قراره که ما ایرانی ها با رفتنمون ایرانیها را یک کسر ملتی نشون بدیم که کله هم بالا میرن برای خوردن غذا اگه اینجوری نشون دادن داریم چیکار میکنیم چیکار میکنیم عزت خودمون از بین میبریم عزتمون از بین میبر عزیز باشه ما باید ملت عزیزیم چرا باید ذلیل بشیم چرا باید اینجوری خودمونو نشون بدیم میگن توی عراق مسخره میکنن و جوونا به ایرانی به هر حال میخوام بگم به این راحتی عوضم میشه به وجود هم میاد هم یک تصمیم او یه مسئله شما الان کسی که بگوید ولایت فقیه را قبول ندارم استخدامش نمیکنید خودم روبرو بودم که باد اعتراف میکردم که من به لطف فقیه را قبول دارم بگذرید از اینکه یه چیز دیگر از من خواستن که شخص ولی فقیه را هم صددرصد قبول داشت ولایت فقیه غیر از شخص ولی فقیه باید بنویسی نه تنها ولایت فقیه را قبول دارم شخص ولی فقیه را قبول بعضی حرفا میاد که صددرصد قبول دارند یعنی چه خوب بعضی حرفا به نظرم میاد اشتباهه اصلا دست خودم نیست که جمله اشتباه بنویسم صددرصد قبول دارم تازه حالا میگم ولایت فقیه خوب میگم بهشون بگی که میگین شما نمیگی ولای فقیه مثل فقهیه دیگه خوب ببینید چند تا فقیه قبول داشته این ولایت فقیه را که الان من اگر بگم قبول ندارم از دانشگاه اخراج میشم چند تا عالم شیعه قبول داشتن تو طول تاریخ مرحوم دیگه کسی تئوریسینی که بیش از مرحوم آیت الله منتظری که کتاب کسی ننوشته در این باره ایشون بیش از هر کس دیگری ولایت فقیه بین متقدمین علمای مطرح نبوده بین متاخرین مطرح شده اونایی هم که بین متأخرین مطرح کردن از تعداد انگشتان یک دست کمتر جواهر و مرحوم نراقی و یکی دو نفر دیگه تا رسیده به آیت الله خمینی تاریخ فقه شیعه من اینشو نمیخوام بگم مسئله این نیست چرا یک کسی پیدا میشه و میگه اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشه مرتد و با همسرش ازش جدا بشه و چی بشه حرف شات قبول کن من مانعی نداره از مردم رای بگیرید قبول کردند خیلی مخالفم با اینکه یک کس دوستانم میگفت که زرنگ نیستی چطور جوری حرف بزنی که همه مجلس راضی باشند همه مجلس راضی باشند اینجوری باید زرنگ نیستید صدای مردمو در میاره صدا درد اتفاق دوستم همین که گفت تو سواری آن جلو نشسته بودم دختر خانمش عقب نشسته بود به پدر اعتراض کرد به پدر اعتراض کرد نه نه این کار کار خوبی نیست که جوری حرف بزنی که همه راضی باشند که کار خوبی که مردم نفهمن و ترسی ندارم و با صراحتم بگم خود من هیچی به هیچ جا بند نیست باشه اینا از نظر شخصی مطلع کنید یه جور دیگری ندارم نظر را داشته باشم چه نداشته باشم یه چیز دیگه نمیتونید انکارش بکنید و اون اینکه در طول تاریخ شیعه نفر نبودن به ده چون بعد از آیت الله خمینی تعدادی فایل صوتی از مرحوم آیت الله گلپایگانی میگه من گفتم ولایت فقیه را تو فلان کتابم قبول دارم ولی اونجا میبینیم به یه معنای دیگری قبول داره نه به معنای حکومت ولایت فقیه که داریم راجع بهش بحث میکنیم مثل حکومت خیلی نادر کسانی که قبول دارند این مهم نیست دعوا هم نداریم صحیح مهم اینه چرا تبدیل به یه اصلی میکنید که اگه کسی قبول نداشته از همه حقوق اجتماعی محروم بشه چرا باید محروم بشه چرا یک کسی اگر اعتقادی که بیش از ۹۵ درصد و بالاتر از عالمان شیعه داشتن حالا داشته باشه محروم بشه فضا جوریه که وقتی میخواد القا بشه توپ یا همه یعنی یزد که از مسلمات اسلام مسئله ولایت فقیه یکی از مسلمات ولایت القا میکنه دائما وقتی گفته بشه مردمم وقتی بهشون میگی آقا عالم سنتی ما یکی از بزرگترین عالمان فقیهان شیعه شیخ انصاری معاصر صاحب جواهر آقای جواهر اسمش هست نجفی نجفی کتابی داره به نام جواهر جواب الکلام به این خاطر معروف شده به جواهر معاصرش شیخ انصاری جواب ساعت جواهر نجفی بلاک فقیه را قبول داره شیخ انصاری قبول نداره شیخ انصاری مسئله ولایت فقیه را اثبات کرد یعنی بحث یه ضرب المثل عربها دارند ضرب المثل اینه و دون اثباتیعنی آسونتر از اثبات چیه قطار دیدید درختایی که خار خیلی وحشتناکی دارند رو به شاخ درخته درسته وارونه تصور کنید وارونه و دست بکشی و این خارا را تصور چی یه حال به آدم دست میده کارا رو بارونه خرچ یعنی بگیری وارونه بکشی دست مثل بعد از اینکه مطرح میکنه انصاری با عظمت شیخ اعظم بهش میگن مطرح وارونه کشیدن چی خیلی آسان تر از اثبات اینه خیلی آسان است اثبات نداره ببخشید بخوام بگم از زیر سلطه باورهایی که حاکمان القاء به جامعه میکنن بیرون آمدن بسیار مشکل بسیار مشکل همه جور هزینهای داره متوجه نمیشه آدم که چرا این وقتی که چند ده یا چند صد میلیارد هزینه میشه که یه سریال بسازه سریال جذابه انصافاً به عنوان زیبایی و به لحاظ نمیدونم من که تخصص شما بیشتر وارد بشید و اینها به لحاظ ساخت فیلم جذابی نمیدونم ما من جذاب میبینم من عامی غیر متخصص حالا شاید متخصصین خیلی از ایرادهارم بهش بگیرن مجذوب میکنه و باعث میشه که پای چی بشینه دفعه پنجم پخش میکرده بود اون وقت یکی از نزدیکان ما را خواستگار اومده بوده برای دخترش اون مادر پسر داشته میخواسته با این نزدیک ما صحبت بکنه گفته صبر کن تا سریال تمام بشه نمیتونم وسط سریال که دفعه پنجم ششم هفتم میشه که داره پخش میشه هفت بارم دیده نمیتونم وسط سریال بیام راجع به سرنوشت دخترم صحبت کنم که نمیتونم سریال واقعیه رخ داده چاه به مادر اون پسر گفته تا سریال تموم بشه با هم گفتگو بکنیم هم دست خودمون نیست هم هزینه داره هم ناخواسته بمون القا میشه فکر میکنیم خیلی از باورهایی که داریم حکومت به ما القا کرده کار فوق العاده سختیه یه نفر هم پیدا نمیشه که جرأت بکنه پشت میکروفون بیاد بگه آقا این نبوده توی اسلام خب احساس میکنم مصر که ادامه بدم ولی ادامه نمیدم صرفا برای حال گیری و همین سخنرانی امیدوارم که خوب باشید خیلی ممنون با صحبت دادم اینکه میخواستم به سرعت دوم راستش یه تقلب به خاطر جلسه دیروز که حالا این طلایی داره من میخوام یه مسئلهای رو مطرح کنم در مورد بحث حاکمان ذیل اون مسئله وجود گفتمان همه فهم مردمی برای حاکمان با هر شیوه و توی هر تاریخی است مقصودم از گفتمان چیه یعنی ما اون حاکم اون پادشاه میخوام بگم با رئیس جمهور با هر قالب حکومتی بر چه اساسی و بر مبنای چه چیزی چه از نظر اجرایی چه از نظر محتوایی داره حکومت میکنه تنها چیزی که جلوی این قدرت و قدرت افسرد گسیخته را میگیره مسئله گفتمانه چه اون حاکم به حق باشه جلوشون میگیره چه باطل باشه جلوشو میگیره گفتمان دموکراسی علی علیه السلام میگیره چون برای ایشون مهمترین بوده که بر اساس یک رای و یک مقوله شورا پیش برن دیگه حالا متاسفانه شورا ختم شد به اون ماجرایی که همه ما میدونیم و در مورد حاکمیت که باطله زمانی مردم میتونن اظهار نظر کنند بگن مثلا ماکس شما ترشه که بدونن گفتمانی آیا اصلا گفتمان وجود داره که حاکم بر اساس اون داره حکومت میکنه یا حالا اگه وجود داره خوب اینجاش غلطه به محض این گزاره رو راجع بهش صحبت بکنیم که اینجاش به شما ربطی نداره این قسمتش مربوط به عالم بالاست این قسمتش مربوط به عالم معناست ارتباطمون با تغییر روی سطوح بالای اجتماعی قطع میشه من اصرارم بر اینه که توی این پروسه چون یه سری حرف ها و صحبت ها روایی سند میخواد بر اساس آیات ولی اینکه وقتی که ما برانگیخته میشیم و حساس میشیم روی ذات گزاره ها عین کلمه ها یادمون میره که اونها برای چی به وجود میاد عواقبش کوچیکش یه فیلم یه رسانه غلطه یا هر چیز دیگه است بزرگش میشه عدم بروز به آنچه که برای سعادت ملتهاست سطح مراجع عالمان حرف میزنیم حاکمان صحبت میکنیم این مراتب که مرز بینی که سعادتمندی اجتماعی اتفاق بیفتد یا اتفاق نیفتاده یا نه مرز اون به جهنم سوال من اینه سوال من اینه که بهشت و جهنم یا مرد سعادت اجتماعی و ادب بسیار متشکر ببینید گفتمان را یعنی یک نوع بیان که مثلاً یه نوع سلطه داشته باشه و بگیم رواج داشته باشه حاکمان خودشون برای خودشون گفتمان درست میکنند توی اون گفتن مان هر جا لازم بود چون دین وسیله شد دیگه بپردازم به قسمت آخر فرمایش شما توی این گفتمان هر جا لازم بود میگن دین آمده برای اینکه دنیا را هم درست کنه به وضعیت مردم هرجا دیدن لازم نبود دین اومده برای آزمایش شما تحمل کنید شما اومدید تو این دنیا که سختی تحمل کنید تو دوره یه رئیس جمهور عرض کنم خدمتتون که سیل میاد توی استان فریاد امام جمعه بلند میشه که بی کفایتی هم هست همون شدت میاد و بیشتر خرابی رئیس جمهور دیگه همون امام جمعه میگه که آزمایش الهی و باید تحملش بکنیم آزمایش الهی و باید تحملش بکنیم این قضیه رخ داده که عرض میکنم وقتی قرار شد دین را استخدام بکنیم یه جا میگوییم که دنیاتون آباد میشود یه جا لازم شد جین اومده برای آخرت شما آزمایش داره میشه سختی را باید تحمل کنید تا دنیای یعنی یک قرائت جدید و خاصی است دین حالا تعبیر ایشون این گفتمان میشود گفتمان غالب واقعیت اینه ما خودمون که این آقا رئیس جمهور هست همه سخن از بی کفایتی مسئولین صحبت میکنند یکی دیگه میشه مشکلات بیشتر میشه همه بلندگوها میگم بلندگوها در خدمت حکومت همه بلندگوها صحبتشون آزمایش الهی تحمل صبر و امثال اینها میشه سخن کاملا عوض میشه آره معناش اینه که حتی ایشون بفرماد گفتمان اصلا حاکم نمیزاره گفتمانی علیه خودش شکل بگیره نمیذاره گفتمان شکل بگیره اونجا که لازم باشه میکروفون نمیده شما ببینید یک مسئله خیلی نقدهاییه که باید بگیم مسجد در طول تاریخ اسلام مسجد حسینیه مردمی بوده مردم میساختن مردم تعیین میکردن مردم مداح یا آخوند یا هر کس دعوت میکردن خود مردم اداره میکردند همه چیزش مردمی بوده ولی الان مسجدی را که شخص ساخته یه شخصی اومده با هزینه شخصی خودش مسجد ساخته حسین ارشادی نمونه امام جماعت را من باید تعیین بکنم اینجا جوری میشه که اصلا میکروفونی در اختیار کسی نیست شاید واقعا شاید تعجب بکنید که به شما خودم دارم دنبال میکنم تا های که خیلی هم نیستند از ترس هزینه نه آدم حکومت آدم مخالف حکومت نمیده آدم مخالف وضع موجود نمیده هزینه نمیشه به این خودش نه اون چیه هزینه ببینه که آقا جای دیگری کارش گیره اونیم که پول داره و یه جایی تهیه کرده شرکت کارخانه داره چی داره چی داره همه اینها وصل نیاز داره هرجاشو خواستن قیچی میکنن بهش گیر میدن شکل نمیگیره گفتمان شکل نمیگیره در اینقدر سیطره هست جیگر اختیار میکروفونی چیزی در اختیار او گفتمان دیگر نیست که شکل بگیره شما تصور بکنید یه جمله همه ائمه جمعه سراسر کشور یک چی هم بهشون داده میشه دوشنبه ها یک جزوه چی بهش کلیت کار را مشخص میکنه چی بگید ولی تلویزیون محلی پخش میکنه و مساجد و فلان هم درسته فرمایش اگر بخواد شکل بگیره گفته ما نیست اگر بخواد شکل بگیره باید به همت مردم شکل بگیره باید به همت مردم شکل بگیره نه کسی رو نمیتونی شخصی را پیدا بکنید حالا شاید به دلیل اینکه عقل معاشم خیلی قوی نیست و درست نیست و اینها به هر حال یه حرفایی میزنم چقدر میکروفون در اختیار دارم چقدر میتونم چقدر کجا فلان چند بار دعوت میکنه صدا و سیماالبته نبود دعوت میکنه نه من میرم هر دوشه هر دو طرف ولی به هر حال وضعیت چه کار باید ببینید من قبلش قبلش عرض کردم اگر شما منتظر صدای از قم شنیده بشه و وضعیت را تغییر بده این انتظارتون به مقصد نخواهد رسید خبری نخواهد شد در قم خبری نخواهد شد به دلایل مختلف دلایل مختلف مسائل واضحی هست که نه فقط مسئله شما حتی مسئله فقهی خیلی ساده روبروی حرم یه خیابون خیابان اینجا یه حسینیه بود مال صوفیه یک آقایی بود به نام آقای شریعت من دیده بودمش راه میرفت مسعود این صوفیه بود برادرشم دندان پزشک بود همونجا و مطب داشت حسینیه این حسینیه گرفته شده کتک زدن چه کردن امثال اینها حسینیه صاف شده شده پارکینگ به اضافه مطب شخصی طبق حکم ابتدایی ابتدایی رساله خودتون واضح واضح شخصی برادر آقای شریعتی بگیریم پارکینگ کنیم حسینیه شخصی کنیم همون مسیر عالمان هر روز میرن هم او را دیدن همون حسینیه رو دیدن هم خبر ازش دارن همین الان پارکینگ را میبینند یک کسی صداش در نمیاد حکم شرعی آقای محترم موتور اینجا پارک نکن حسینیه ساخت شخصی ساخت شخصی من کار ندارم حکومت چه کاری کرده مسئله اینه که ما کاری هم ندارم که بیان داد بزنن و بگن ای حکومت را که خراب کردی کار ندارم یه مسئله میتونی بگی ای مردم اینجا غصبیه نکنید میتونید بگید که تو با حکومت دیگه کار نداری یک صدا در این اندازه بلند نمیشه که این مسئله ابتدایی شرعی را که جلو چشممونه خیابونی الان میبینم این بود حسینیه پارکینگ شد حال شما انتظار حرکت فرهنگی رخ بده باید از مردم شروع بشه باید از مردم آره عالی حرف نمیزنه عالم نمیاد و به دلایل مختلف ساده را وقتی نمیگه اینجا جایی که اسبیه و گرفتی شما نمیتونی رد بشی ازش پارکینگ کردن نمیتونیم وسیله پارک کنیم حق نداری رسالت اومده کاری نداشته و نمیگه هیچ کس نگفته و نمیگه دیگه تهران جای دیگر نیست که بگیم خبرش بهشون نرسیده خبرش وارونه بهشون رسیده یه چیزی دیدنیه اینجا حسینیه بود الان مطبم بود من اینکه بخواهیم اولاً باید فرهنگ عوض بشه و برای اینکه فرهنگ عوض بشه مردم دست به کار بشه یکی از چیزهایی که غرب بهش رسیده و عصر جدید این انجمن ها انجمنهای به اصطلاح مردم نهاد ان جی یو درسته مثلاً یه دفعه یه جایی پس میاد و تشکیل میده و ۲۰ هزار ۳۰ هزار ۴۰ هزار ۵۰ هزار صد هزار اوس و این نیرو وقتی رو هم گذاشته شد خیلی کار میتونه بکنه بله اگر بنا باشه تغییری ایجاد بشه مثلا راه هاست هیچ کاریش نمیشه بکنی اینجور چیزی نداره مصادره بکنی مال خود مردم فقط همفکریه فقط هم فکریه فقط فکر را هم میریزن و کارهای انجام میداد به هر حال حرکت بخواد بشه راهی جز اینکه مردم شروع کنند و تلاش بکنن که فرهنگ سازی بکنند فرهنگ خودشون فرهنگ سازی بکنند باید از این عبور کنید مردم باشه شهروند چه انتظاری همین آحاد مردمی که تو هر فامیلی دوتا هستند سه تا هستند که درک میکنند مسئله را موقعی کهها شکل بگیره و اینا به هم متصل بشن درسته شما میفرمایید الان چقدر قدرت دارم شما هیچ قدر نداری نمیتونی حتی یک شبههای هم کسی میگه حتی پاسخشم بگی شاید ولی اگر مردم به هم پیوستن و یک نهاد مردمی درست کردن او خیلی قدرت داره ها میتونه تصمیم های اون میتونه کلاس برگزار کنه او میتونه کارهای مختلف انجام بده و بله مردم عصبانیاند مردم هم به لحاظ اقتصادی هم به لحاظ فرهنگی از همه جهت عصبانیاند من اینو میفهمم که این خیلی روشنه شما به اندازه من متوجه نمیشید اون را من وقتی میبینم صحبت یعنی یک کوچکترین حرفی که مطابق اینقدر حتی گاهی فش به صرف اینکه اخوندم به صرف اینکه مگه میشه آخوند حسابی باشه نه نه حق داره نه داره که به نظر من حق داره جوون که از هر کسی این لباسو داره بدش بیاد ناراحت نمیشم کسی یه کسی من ندیدم یکی دو سه بارم یعنی خیلی عمدی تو این خیابونم که حالا چی هست پیاده میرن اینور اونور من ندیدم فرهنگ مردم من ندیدم که یک بار یه موتور سوار یک رد میشه چیزی گفت یک بار ولی من ندیدم بی احترامی از مردم مردم خیابان میرداماد که خیابون مهم تهرانه من نه عمدی گاهی میشه پیاده میرم میام ولی کوچکترین بی احترامی من ندیدما ولی نشون میده فرهنگ مردم مردم وقتی فرهنگشون بالا بیاد آقا میفهمه که باید اصناف مختلف همدیگر را تحمل کنند تحمل خودش خیلی مهمه احترام میکنیم ما که نمیشناسیم این طرف را خودش فرهنگ خودش من همین الان دارم من چند بار اومدم توی خیابون و چند بارش پیاده اومدم یک بار یه جسارت میگم یک بار یه موتور سوار رد که میشد یه چیزی به من گفت صادق نه فرهنگ مردم خیلی حالا در عین عصبانیت خیلی هم نیست که نه فرهنگ مردم سطحش خوبه درست عصبانیت و حق دارنم عصبانی باشند ها حق دارن عصبانی باشند ولی در عین حال ملت ما یه ملت با فرهنگ و ملت با فرهنگ میفهمه یه ذره که با هم گفتگو کردیم میفهمه که راهش گفت و گو و مسالمت و سخن و فهم و درد و راهش اسلحه نیست راهش جنگ نیست راهش عارف فرهنگیه نه اتفاقا ملت ما ظرفیتشو داره باید کار را شروع ببخشید من معذرت میخوام یه دوستی که ظاهرا نوشتن آقای غلامی اگر انجمن اسلامی مهندسین یک تشکیلات سیاسی نیست که هر کلامی از دهن کسی که مخالف مسائلی هست که در انجمن میگذره ما اینجا گذاشتیم اگر کسی استدلال داره افرادی که اینجا سخنرانی میکنند منطقا و استدلال بیان و صحبت کنند خدای نکرده برچسب بزنند حرف بدی رو بی نزاکتی بکنند اصلا ما قبول نمیکنیم و خواهش میکنم که دیگه این مسئله تکرار نشه ما افرادی با گفتار آقای دکتر مخالف باشند ولی خیلی منطقاً میان و مطالبشون رو میگن و استدلال های آقای دکتر بنابراین من از غیر از اون دوستی که یک کلام خیلی ناجوری رو ظاهرا گفتن از بقیه دوستانی که حضور در فضای مجازی نه من معذرت میخوام یک نکته بگم نه من سخن ایشون را میخونم هیچ نه من مانعی نداره سلام علیکم السلام و رحمت الله سلام خیلی قشنگه آفرین باشه عجیبه که خودتان میفرمایید جان انسان ها مهم است و رانندگی نمیکنم ولی روح و جان انسان ها که شما منحرف میکنید مهم نیست بسیار متشکر از آقای علامی بسیار متشکر خوبه از شما دوست عزیز درخواست میکنم که بیا تشریف بیارین اینجا و با هم گفتگو میکنیم چون ما بنا آره من مکرر همه وقتم میگن که اصلا هیچکس نباید حرف منو بپذیره اصلاً نباید قبول بکنه قبول دارم که میگه روح مردم احتمالاً هم همین کارو دارن میکنن منحرف کننده است اگر کسی در بست نه حرف من را حرف هر کس دیگری را دربست قبول بکنه حتما منحرفه حتما منحرفه به همین خاطر هیچ کس حرف منو قبول نکنه ولی استدلال خودش روش فکر کنه بگید درسته علاوه بر این من من مکرر در مکرر دارم میگم آقا جون دوستان مخالفی که با این اندیشههایی که من همینجا مطرح کردم من عذر میخوام اجازه بدید من یه جملهای را هم بگم نمیدونم درسته که بگم یا نه من زنگ زدم به جناب آقای محمدزاده مهندس محمدزاده و عرض کردم به ایشون جناب استاد سروش محلاتی اینجا قراره سخنرانی بکنه اگر فضایی پیش اومد بگید راجع به زیارت جامعه من حرفایی زدم ایشون مخالفه میاد با هم من اگر جایش خطا و اصلا نمیخوام کسی را شکست بدم اصلا نمیخوام دعوا کنم من میخوام بفهمم خیلی هم دوست دارم بیاد و دیدم اشتباه کردم قبول میکنم که اشتباه کردم من خودم زنگ زدم و وقتی دیدم خیلی استاد محترمی هستند آقایمخالف گفتگو کنیم حرف بزنیم اصلا باید تو جامعه حرف باید اندیشههای مختلف باید باشه هر طرفی بعضی از حرفاش درسته بعضی از حرفاش غلطه من هم از این امر مستثنا نیستم هیچ وقت نباید هر کسی ادعا کرد که همه حرف درسته یک ساعت و نیم دو ساعت حرف زدم هرچی گفتم درسته من ایشون جمله و من جواب میدم البته خودم همون موقع گفتم که باید بعدشم فکر کنم بعد هفته اومدم و گفتم نه جواب من درست نبود و از ایشون تشکر کردم که یک اشغال جدی بهم گرفتی بله حالا بخش عمدش اصفهان نه داغشه تازه نکنه در خدمتم خدمت شما خیلی متشکر دعوت میکنم هفته آینده در خدمت هستیم تشریف بیارن مطال متشکر تو خیابون تو تهران اوقاف اومده دست گذاشته رو سفیر شاه کاباره کردن اینجا کاباره بوده رفتن گرفتن کاباره خیلی این مدلی بوده مسجد میکنن دیگه کاری از این حرفا گذشت کاباره مدرسه سپهسالار نه مدرسه شهید مطهری موقوفه را اسمش حق نداره عوض کنه باید