عنوانهای زیبا با محتوای زشت
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
سلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق باور و جلسه بیست و دوممون هست و عنوانی که برای این جلسه انتخاب کردم عناوین زیبا و محتوای زشت یا نازیبا که مثل همیشه عنوان انتخاب کردم که هرچی بگم درسته و شما قبلش نمیتونید حدس بزنید که چی میخوام بگم یکی از اموری که در باور انسان باید رعایت بکنه و اخلاقی است اینه که اسیر عناوین زیبا نشه ببینید که پشت این عنوان زیبا چه محتوایی نهفته راهی نه عناوین زیبا در داخل جهان اسلام ساخت ساخته شده گاهی در غرب ساخته شده و میاد و جذاب عنوان فوق العاده جذاب ولی محتوا درست به اندازه ای که عنوان جذابه محتوا برعکسش زشت و ناجور هست و شناخت میخوام بگم عرضم اینه انسان تو باورهاش اسیر عناوین نباید بشه اسیر عناوین زیبا باید گذر بکنه از این عناوین زیبا چه بسا توی عنوان زیبا و پرمحتواش خیلی هم زیبا نباشه یک من به عنوان نمونه میخوام یک عنوان را که ابتدا در غرب مطرح شده و در جهان اسلام نبوده ولی امروز در جامعه ما یه حدودی هست عنوان ایمان گرایی هست خوب کلمه ایمان گرایی عنوان زیبایی هست وقتی صحبت از ایمان میشه ایمان برای ما به اصطلاح جذاب ولی اینگونه نیست که اگر با محتوا آشنا بشیم باش موافق باشیم یا بتوانیم با اسلام تطبیقش بکنیم ایمانگرایی در تاریخ اسلام وجود نداشته ولی در عصر جدید برخی از اساتید به گونهای بهش قائل هستند یک گونهای مثلاً جناب استاد مجتهد شبستری میگه ایمان گرایی را قبول دارند جناب استاد ملکیان یک گونه دیگری یک حدودی قبول دارند ببینید خود ایمان گرایی که در غرب به وجود آمده در واقع دو یکی ایمانگرایی افراطی و یکی ایمانگرایی معتدل ایمان گرایی افراطی در سدههای نخست مسیحی وجود داشته و در عصر حاضر یعنی در قرن نوزدهم یک دانشمندی معروف به نام کیرگارد ایشون این را نظریه را این حرف را زده حال من اگر بخوام یک کمی زمینهاش را براتون عرض کنم که چرا ایشون یه همچین حرفی زده بعد از آغاز نقد تاریخی کتاب مقدس در قرن نوزدهم یعنی بعد از عصر روشنگری و شروع نقد تاریخی کتاب مقدس ایمان ایمان یهودی مسیحی در غرب زیر سوال رفت همه چیزش با عقل و علم ناسازگار افتاد آشکار شد که ناسازگار حالا تو این فضا یک کسی میخواهد دین را نجات بده یکی از اولین کسانی که اقدام کرده که دین را تو این فضا نجات بده آقای کرک گور دانمارکی یه مدتی هم میگفتن دانمارکی رو مثلاً بعد از اون کاریکاتور اینها بود حضرت محمد که دیگه چون دانمارک را روش حساس بودند این آقای در قرن سوم میلادی یه آقایی بوده به نام ترتولیان او میگفته مثلا این جمله را من به تجسد خدا ایمان دارم چون نامعقول است جمله را دقت بفرما چون نامعقول است من بهش ایمان دارم مثلاً به تثلیث باور دارم چون نامعقول است چون با عقلم سازگاری نداره این یک مسئله بخوام بگم توجه بفرمایید در واقع در عصر روشنگری و نقادی کتاب مقدس آن چیزی که کتاب مقدس را زیر سوال برد عقل و علم بود یه راه هم که به ذهن میرسه اینه که دین را از عقل و علم جدا کنیم کامل یه دیوار قطوری دین دین و عقل و علم احداث بکنیم تا عقل و علم نتواند به دین لطمه بزنه نتواند به دین لطمه بزنه خب این درصدهای نخست رخ داده نخست میلادی که در واقع اندیشه های فلسفی یونان و عقلانیت اونجا هم بوده تو سده های نخست قرن دوم سوم میلادی عقلانیت بوده و حرف های مسیحیان را به چالش میکشیده مسئله وجود داشته حتی تو تاریخ چارت انجیل که داریم انجیل متی مرقس لوقا و یوحنا او سه تا انجیل اول اگر شما باشید و اون سه تا انجیل میگید خیلی تضاد ناسازگاری آشکاری با اسلام نداره خیلی آشکار جزئیات به جزیئیات یا ولی مثلا صحبت از اون الوهیت مسیح درش نیست تجسد خدا نیست حتی گناه نخستین گناه اولیه انسان گناه حضرت آدم که به ارث رسیده اینا نیست این چیزا نیست اونجا تو اون سه تا انجیل غربیا بهش میگن اناجیل همنوا یا هم دید یا هم نظر سینوپتیگاسپلز اناجیل حالا این ترجمه فارسی ترجمه هم شکل مثلا محتواشون تقریبا اینجوریه شبیه با یعنی ناسازگار با دین یهودیت که قبل بوده و اسلام که بعدش خیلی ولی تو این چهار تا انجیل انجیل یوحنا نه متفاوته کاملا متفاوته و تو اناجیل اولین بار الوهیت مسیح توی انجیل چهارم مطرح شده اصلا انجیل چهارم انجیل یوحنا بهش گفته بله از این اینجوری شروع میشود در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود یا ترجمه فارسی همینم دقیق نیست دقیقش اینه از از کلمه بود و کلمه نزد خدا کلمه مسیحه از از کلمه بود و کلمه نزد خدا بود پس از ازل نزد خدا بود و کلمه خدا بود و بعد با یه خورده فاصله میگه و کلمه جسم گردید و در میان ما ساکن شد به شکل انسان درآمد و در میان ما ساکن شد از همون قدیم انجیل چهارم را میگفتن انجیل ایمان ماجرا رو گفتم برای این قضیه که این را بگم بهش میگفتن انجیل ایمان ببینید یه ذهنیتیه که یه چیزاییه که با عقل نمیشه پذیرفت ولی باید بهش ایمان آورد باشه با ایمان باید پذیرفتیزه ولی باید ایمان آورد این از ابتدای مسیحیت این انجیل اون سه تا انجیل اول متی مرقس لوقا بین سالهای ۶۵ تا ۸۰ میلادی نوشته شدن یوحنا انجیل چهارم سال حدود سال ۱۰۰ بین ۹۰ تا ۱۱۰ اینجورها نوشته شده دیرتر نوشته شده ایمان همین جا وقتی میگه انجیل ایمان چرا میگه انجیل ایمان چرا این فرق داره با تا اسمش انجیل ایمان نیست این یکی اسمش انجیله ایمان برای اینکه میخواد بگه مطالبی توشه که باید با ایمان بپذیرید ولی با عقل یا با عقل در تضاد یا حداقل مسیحیها میگن که دیگه این دست دست سومی نداره یا میگن با عقل در تضاد ناسازگار یا میگن عقل نمیفهمدش فراتر از سر رمز چی چیزای همچین چیزی وجود داشته توی مسیحیت بدتر تو قرن دوم سوم میاد و اون جملات را میگه اصلا تصریح میکنه که به فلان چند تا جمله رو میگه ایمان دارم چون با عقل چون عقربش میکنه چون خوب اینجاست که یک جدایی بین عقل و دین میخواد اگه بخوایم اجازه بدیم که عقل درباره دین داوری بکنه دین دیگه تابع مقاومت نداره و خراب میشه بهتر است که بگیم دین یه چیزه عقل یه چیزه دیگری و دیوار بینش بکشیم ظاهرا حالا من که یه مقداری هم تو مسیحیت کار کردم یه حدودی تو مسیحیت من مطابق این کتابهایی که از چ چارهای جز این نبوده که این فاصله این گذاشته بشه این الان مثلاً ترتولیان اینجوری بهتون عرض بکنم فیلسوف فیلسوفان مسیحی فیلسوف فیلسوفان فیلسوف ترین آدم که واقعا براش اعتبار قائلن توماسکویناس یا تومای آکویینی و امثال نامی هست در اواخر قرون وسطا قرن ۱۳ و اینها میزیسته ایشون دیگه کاملا عقل گرا است و تحت تاثیر اندیشه های اسلامی هم هست یعنی فلسفه اسلامی معذرت میخوام فلسفه اسلامی فلسفه اسلامی رفته و به اصطلاح اونا از طریق فلاسفه اسلامی مثل ابن رشد و اینها آگاهی پیدا کردند فیلسوف میگه ما دوتا حیطه داریم یه حیطههایی هست تو دین که با عقل میتونیم بهش برسیم یه حیطههایی است که با عقل نمیتونیم بهش برسیم پس با دو قسمت تقسیمش کنیم اون قسمتی که با عقلمون میتونیم بهش برسیم اسمشو میذاریم عقلی یا به تعبیر غربیا نچرال سیالولوژی الهیات طبیعی به جای عقلی طبیعی به کار میبرند چون مثلاً میگن از طریق طبیعت یا طبیعت لیسانس رشته انسان میتوان بهش رسیدولوژی را به کار میبرند که با عقل نمی توان رسید بهش میگن ریویل فیالوژی یعنی الهیات مکشوف شده الهیات مکشوف شده چون من حالا شاید یک ما معمولا اینگونه است که هر دینی واژههای خودش را داره ما واژههامون را نمیتونیم به انگلیسی ترجمه کنیمواژه معادل نداره قرآن را دارم عرض میکنم مثلاً تمام ترجمههایی که از کلمه تقوا به فارسی شده باهاش موافق نیستم کلمه تقوا ترجمههایی که نداریم معادل فارسی نداریم فارسی فارسی به طور اتفاقی من این جمله رو گفتم ربطی به بحثم نداره ولی این آیه رو روش فکر بکنید ببینید شما چی میفهمید تو سوره بقره اوایل سوره بقره شاید آیه ۲۰ اینها یا ایها الناسبدو ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم ای مردم بندگی کنید نه بپرستیدمها بندگی کنید خدایی که شما را خلق کرد و کسانی که قبل از شما بودن خلق کرد بندگی کنید تا چی بشه تا متقی بشید من خدا را بندگی کردم یعنی هر چه خدا خواست عمل کردم هرچه خدا خواست عمل کردم چک دوباره میگی که میگی تقوا غیر از اینه که من خاص خدا را عمل کنم خدا هرچی از من خواست بهش گردن نهادم و گفتم چشم حالا میگه خدا را با تمام وجودت بندگی کن تا متقی اونا غیر از تقوا بود مصداق تقوا کدوم از اینا نماز روزه واجبات محرمات اخلاق حقوق بشر هم همه همه همه همه را انجام دادم یعنی چی همه اینا رو انجام بدی تا متقی بشی اینا طبق ترجمه فارسی پرهیزگاری تقوا را به پرهیزکاری ترجمه میکند پرهیزگاری ترجمه میکنید تمام اون کارهایی که خدا گفت بدو ربکم الذی پرهیزگاری بود واجبات را انجام دادم محرم ترک کردم خب اینا پرهیزگاریه دیگه اینجا معنیش این میشه تمام عمر پرهیزگاری کن تا متقی بشی تا متقی بشی اینجاست که بگم اصلا تقوا یک کلمه قرآنی است مخصوص قرآن و معادل به اصطلاح مثلاً نمیتونم براش معادل انگلیسی انتخاب بکنم یا معادل فارسی دقیق یک کلمه انتخاب بکنم اگه به شما بگم بهترین ترجمه اینه که کاملا تحت الفظی ترجمه کن وقایایت ریشه است یعنی نگه داشتن نگه داشتن حفظ کردن وقتی انسان شناسی قرآن را نگاه میکنیم در بهترین شکل و اندازه خلقش کردی اونا ساقط نشدن اونایی که بندگی کردن خدا را ساقط نشدن پس آدم یعنی تو همون احسن تقویم موندن بهترین شکلو اندازه بعضیا سقوط کردن خب حالا اینجا تقوا معنی میده یک کلمه مواظب باش سقوط نکن در بهترین شکل و اندازه خلق شدی مواظب باش سقوط نکنی برعکس مسیحیت که میگه سقوط کردی با گناه آدم یه کسی باید بیاد نجاتت بده اینجا میگه نه نه مواظب باش که سقوط نکنه خودتو نگهدار خودتو تعادلته حفظ کن نگه دار که سقوط نکنی بهش میگن نگه داشتن خوب به تقوا یعنی نگه داشتن اوکی حفظ کن با انسان شناسی قرآن کاملا جوره حالا بیانهای دیگرشم اینه امانتی بهت دادیما گوهر وجود خودته گوهر وجود خودته سالم به مقصد برسون من سالم دست دادما احسنت تقویم کلمات و حالا اینو بزار کنار الا من ات الله به قلبین سالم بودیا مواظب باش قلب یعنی حقیقت وجود انسانی بیمار تحویل نده مریضش نه ببخشید من ۱ رفتم داشتم میگفتم که یک کلمه ما داریم به انگلیسی ترجمهاش بکنیم اونا یک کلمه دارن ریولیشن فارسی ترجمه میکنیم اینم میشه میکنن اینم ترجمه میکنن توی مسیحیت یعنی این خدا خودش را آشکار کرد خدا خودشو مکشوف کرد قبل از مسیح هم خدا خودشو مکشوف میکردا ولی فقط انسانها مثلاً با گوششون میشنیدن ولی بعد از اینکه مسیح اومد دیگه خدا را با همه حواس پنجگانه حسش بکنن کجاست عیسی مسیح عیسی مسیح خداست که جسم گرفته عیسی مسیح خدای که کشف شده خدایی که مکشوف ساخته در واقع بگم چقدر اشتباست که ترجمه بکنیم ریلیشن را ببر اونجا مصداقش مسیحه وحی ما مصداقش کتاب ما چی از وحی دست ما رسیده کتاب اون مصداقش خود مسیحه اونقت کلی فرقم دارهها دیگه مسیحیه میگه کتاب بنا نبوده عیسی مسیح بیاره ها خودش بنا بوده بیاد چون خدا تا پیغمبر میفرستاد کتاب بهشون میداد خب دیگه ببینیم سخنانش ببینه رفتارشو ببینم مطابق زندگی کنه دیگه لازم نیست کتاب بیاد میگه الهیات مکشوف شده در مقابل نهالوژی الهیات عقلی حالا چرا اینا عرض کردم اون بخش ریویل دیالوژیک با ایمان باید پذیرفتش پس الهیات دو بخش داره یه بخششه که با عقلش میرسیم یه بخششه که با عقلش نمیرسیم مکشوف شده است باید بپذیریم پایه ایمان به وسط میاد تعبیر اصطلاح مسیح با ایمان باید بپذیرید بنابراین تو مسیحیت فیلسوف فیلسوفان هم بخشی از دین را به آقای توماس آکوناس اگه شما بگید که چه جوری خدا هم یکیه الهیات مکشوف شده است سری از اسرار الهیه که عقل الهی عقل بشری راه بهش نداره بخشی از این سر یعنی چه گناه حضرت آدم بعد از ۶۰۰۰ سال الان به ارث رسیده خوب مسیحیت یه حد رواج داره ولی چیز دیگری اومد گفت بعد از اینکه کتاب مقدس کامل زیر سوال رفت کتاب مقدس با نقد تاریخی کتاب مقدس در قرن نوزدهم سونامی درش به وجود آمد همه چیزش زیر سوال رفت به اصطلاح اینه نقد تاریخی کتاب مقدس را هم باید بهش توجه بکنیم یه چیزهایی در غرب بعد از نقد تاریخی کتاب مقدس رخ داده یعنی نسخه های پیچیده شده برای اون مشکلی که اونجا بوجود آمده باید مواظب باشیم که اون نسخهای که اونجا پیچیده شده اول ببینیم این بیماری اینجام هست یا نیست اگر بیماری اینجا هست خب آره نسخه رو بیار یعنی ببین که آیا قرآن مجید هم ماجرای نقد تاریخی کتاب مقدس در نسبت به صورت گرفته و همون وضعیت که اونجا پیش اومد پیش آمده اگه پیش آمده مثلا گفته دینا نجاتش داد ولی دقت بکنیم اونجا پیچیده شده برای دردی که اونجا مثل اینه ۱ آقای یک روحانی ما تبلیغ میکنیم که فرزندآوری زیادتر و فلان و اینها یه حدودی هم به جا باشه و خوب علمی باشه من نمیدونم هر چند امکانات مون همین مقداری هم که داریم مثلا حالا وارد نمیشم که دفعه قبل بره و شما ناراحت بشید خدمتتون که میگفت که چرا این غربی ها خودشون میگن بچه فشار خون داره یه کسی فشارش پایینه این دوتا رو که یه جور اون که فشارش پایینه آب نمک چی قندی چیزی بهش میدن اگر همین آب نمک و قندا دادی به اون که فشارش بالا زده بعد نفس کشیدن یادش میره دیگه و یه جور دیگری میشه نمیشه که دو تا دو تا بیماری یه بیماریهایی در غرب بوده هست الان نه یه نسخههایی هم براش پیچیده شده متن الان بخوام راجع به ایمان گرایی بگم ایمان گرایی در هیچ جا قابل دفاع نیست ولی اونجا چارهای نداشته طرف آدم نداره خیلی راحت گفت یک تمساح کروکودیل وسط دریا باشی و دنبالت کنه بخواد بگیرتت چیکار میکنی گفت میرم بالا درخت میگم وسط دریا درخت وسط ببین من چاره ندارم من خوب میخوردم بعد برم بالا درخت نگو نیست من چارهای ندارم من باید برم بالای درخت نه ایمان گرایی راه خوبی نیست من چاره ندارم آخه این رفته زیر سوال راهی نداره حالا میخوام یه خورده در مورد ایمان گرایی بحث بکنم که بگم داره آرام آرام میاد بدون اینکه ما آنچه که سر کتاب مقدس یهودی مسیحی اومده سر به باور من نه نقد تاریخی کتاب مقدس درباره قرآن اجراش شده که بگیم نشده آنچه که در قرن نوزدهم رو زودتر شد الان شده راجع به قرآن شبهاتی هم ایجاد کردهها نمیگم نه نه نتونسته سونامی ایجاد کنه سونامی نتونست راجع به قرآن میگم ها همون اگر همون نقد تاریخی نشده راجع به روایات ما خیلی خوبه اگه بشه نقده تاریخی راجع به روایات مون صورت بگیره نداره این همه روایت را بیاد راجع به قرآن صورت گرفته کار شده در مجموع نقد تاریخی کتاب مقدس به قرآن کمک کرده در مجموع شبهات ایجاد در مورد تورات ثابت کرده که این تورات موجود ۸۰۰ سال بعد از حضرت موسیبا استفاده از ۴ تا منبع تعریف شده دقت بکنید چی شد ۸۰۰ سال بعد از حضرت موسی با استفاده از ۴ تا منبع تالیف شده اگر راجع به قرآن کسی اینو بگه چی میگید اگه بگه که مثلاً در قرن هفتم ابن تیمیه اومده این قرآن را با استفاده از منابع تالیف کرده نه فقط بگهها نه اینکه یک کسی بگه آنچنان دقیق استدلال بکنه هیچ راه فراری نداشته باشه اینقدر یه کوچولو ثابت کرده که این تورات موجود ۸۰۰ سال بعد از حضرت موسی در قرن ششم پیش از میلاد با استفاده بازم نگو تو قرن ششم پیش از میلاد اجازه بدین نمیدم که بگی به یکی الهام شده نه اونم اجازه بهت نمیدم نه نویسنده با چهار از چهار تا منبع استفاده کرده وقتی میگه استفاده کرده یعنی تعریف حالا نمیدونم شما استاد دانشگاه تحقیقاتی که به دانشجوها میدیم چی میکنن به قول استادمون میگفت که باید نخ محکم درست ببندیم که اینا فرار نکنه و هر کدومی از کجا اومده تقریبا این شکلی ارزشمند و چیزهای خیلی خوبی میکنم و قرآنم تصدیقش کردم تورات فعلی را اشتباه نکنید به همین فعلی همینی که الان است همینی که الان هست تصدیقش کرده تورات قرآن خوب مکرر ها مکرر حالا اون شاید نه نه نه همینی که الان هست مصدقا لما یدی اونی که پیشیشه این تورات نسخه خطیش از قرن سوم پیش از میلاد سوم میلادی یعنی ۳۰۰ ۴۰۰ سال قبل از اسلام حداقل دوتا نسخه دست نسبتاً کامل ازش وجود داره مربوط به ۳۰۰ سال با الان هیچ فرقی نداره من خودم برای مرحوم علامه تایید میکنه میگه این تورات که الان دست ماست همون توراتی که زمان حالا برای اینکه تعجب نکنید میگم ولی خود من ۶ تا دلیل دارم برای اینکه کتاب فعلی همون کتابیه که زمان پیامبر اسلام بوده ۶ تا دلیل یکیش سادهاش این بود که گفتم نسخه خطیش کاملش دوتا ولی تکه پاره این کتابهای قدیم که کامل نمیمونده تکه پاره دهها عدد وجود داره از اینجاش از اونجا از اونجا و بالاخره فرقی نکرده ولی اسلام فی ال جمله تصدیقش کرده آنچه را که سابید نقد تاریخی این کار را کرد اما در مورد اسلام برعکس کرده مثلا همین الان تو همین هفت هشت ده سال ما مثلا ۲۰ سال پیش میگفتیم نسخه خطی قرآن را از خط از قرن دوم داریم از قرن دوم داریم علم اومده ثابت کرده که نسخه خطی قرآن از قرن اولم موجوده یعنی بین نسخهای هست که دارن بین سالهای ۴۰ تا ۷۰ میلادی که خودشون دارن دیگه اونا علوم و بگم کمکم کرده برای ما فوق العاده مهمه که بین سال ۴۰ تا میشه تقریبا زمان امام علی اونها زمان فوق العاده مهمه که کمکم کرده ولی نقد تاریخ اون کتاب را کاملا زیر سوال برد سونامی ایجاد کرد شما اگه بهتون بگن این ثابت کنند که این قرآن ۷۰۰ سال بعد از پیامبر نوشته شده میگی که این روزهایی که دو ماه قبل تو ماه رمضان گرفتم دوباره باید برش گردونم روزا رو نمیگرفت تو خونه بود میگفت که تو خونه بود بعد نیومده بود مدتی اومد بیرون ماه رمضان بود اومد بیرون دید همه مردم دارن غذا میخورن چون راه ماه رمضان نیست گفت نه پنج روز تمام شده پس من پنج روز زیادی خوردم روز ۵ روز زیادی خورده بوده بگیر برای این ناراحت بوده که بله عرض کنم خدمتتون چه کاریه رمضان صبح بلند شیم و سخته وضو گرفتن یک دوستی میگفت که من یه جوری وضو میگیرم که چشمم در نشه بتونم خدمتتون که همه چی زیر سوال رفت کرکور میگه که باید با ایمان ایمانا این کارایی که شما کردید کنار ایمان میگه اولاً با ایمان بپذیرید یعنی چه یعنی ام ایمانون است که شما امری را که با عقل در تضاده بپذیر اگه چیزیو بپذیر که عقل تایید میکنه هنر نکرده یک دلیلش اینه هنر اینه که ریسک بکنه اونجایی که عقل تایید میکنه که شما ریسکی نکردی خطر نکردی که خطر باید بکنیم خطر باید بکنی خب شما یه جای عقلت بهت میگه که این راه را که بری قطعاً بهشته اگر خطر کردی اگر یه جایی یا تابستون دیدی که اینجا استخر پر از آب الان زمستون یک کسری باد شرط میبنده که آیا پیدام نیست تاریک تاریک آیا شیرجه میزنی اینجا یا نه بدون اینکه ببینی بدون اینکه ببینی نمیدونه آب هست یا نیست تابستون بوده هنر اونه که اون وقت میزنی یا نه تاریکی با سر ها نه ای کاش میشکست به قول یزدیا پخت میشه عرض کنم خدمتتون که یکی اینکه ریسک باید باشه تو ایمان خطر کردن دوم یکی دیگه مسئله با عقل باید تخمین بزنه یه حرف قطعی که نمیرسه که شما شماهایی که دارید کار میکنید میاید با چی حساب میکنید که عیسای تاریخ چی بوده عیسی کی بوده شما دارید این کار را میکنید آخرش اینکه به حرف قطعی میرسید مشکل تخمین و حدس و اینا رو داریم سوم مشکل سوم مشکل تعویق دارید شما امروز به یه نتیجه رسیدیدی وقتی ممکنه فردا به یه نتیجه دیگری برسیا پس باید صبر کنی که فردا چه خبر میشه هی باید به عقب بندازیم تا اگه بخوای عقل را بنابراین ایمان اونی که انسان به امر خرد ستیزند بده یک کتابی داره به نام ترس و لرز فارسی هم ترجمه شده دو سه تا فکر کنم دوتاشو من دیدم کتاب مهمه به اصطلاح داستان گونه قهرمان داستان ابراهیم خلیلی اون وقت میگه ابراهیم خلیل شهسوار ایمانه خرد ستیزند عقلش میگفت بچه ات را نباید بکشید ولی به فرمان خدا گوش داد و پشت یعنی اقدام کرد حالا ابراهیم خلیل البته او میگه که اسماعیل هم ایمانش از دست اسماعیل که نمیگه اسحاق تو مسیحیت میگن انسان یهودیت تصریحی نداریم ها ظاهرش اینه که اسماعیل ظاهر قرآن اینه که یعنی ترتیب که میگه میگه که ما ابراهیم بهش دادیم اسماعیل را دادیم بعد اسماعیل ماجراهای زبر را میگه بعد که تمام میشه میگه اسحاق را بهش دادیم ترتیبی که میگه تصریح تو قرآن نداره روایتمونم بیشترش روایت شیعه میگیم اسماعیل روایت اهل سنت اسحاق هم داریم برای اینکه ذبیح کی بوده بالاخره بله تو تورات تصریح شده همه ببینید ابراهیم خلیل عطوفت پدری را زیر پا گذاشت عطوفت عقلش میگه پدر باید نسبت به فرزند داشته باشه اینه که زیر پا گذاشت ولی عقل فرمان عقل را گوش نکرد فرمان خدا را گوش کرد حرف اینه که البته اون با تورات درسته ها چون تورات اولاً حضرت ابراهیم حالا اونجا اسحاق را فریبش میده و میبرتش اسحاق میپرسه که کجا پدر جون داریم میریم ما که داریم هیزم میبریم آتش میبریم کجا میریم قربانی روایتش با قرآن فرق داره ها در قرآن نه پدر به پسر میگه یا بنی عطا فرمان داره من در خواب اینگونه میبینم نظر تو چیه بعدم میگه انشالله هر دو پذیرفتند حالا اینکه داستان را چگونه بیانش بکنیم من یه دوره حرف های داشتم مقاله هم نوشتن یک دورهای هم گفتم که به اصطلاح اشتباه فرمودیم و توی یک اشتباه را برادران افغانی یه چیز دیگری میگن نخواستم بعد که توی سخنرانی کانالم هست اون مقاله خودم را نقد کردم و یه چیز دیگر دیدم با این قسمت مجید عطوفت پدری نادیده گرفته نشده ها به پسر گفته میشه یا البته فرق داره روایت قرآن و حرفایی که بر اساس تورات ولی به هر حال عرض کنم خدمتتون که میگه ابراهیم خلیل از این جهت شهسوار ایمان هست که عقلشان نادیده گرفت فرمان عقل را نادیده گرفت به فرمان خدا مبنای ایمان گرایی ایمان یعنی یه چیزی که عقل ۱۰۰% ضدشو میگه بپذیری هنر اونجاست که ریسک بکنی قبول دارید که هنر اونجاست که آدم ریسک بکنه آره آره من قبول دارم ولی نریز که معرفتی ریسک هزینه آدم هر حق پرستی که میکنه همین که هزینهشو داره میگه ریسک هزینه میدی گاهی هم هزینه سنگین ها گاهی یه جمله ممکنه سر آدم را بر باد بده یک جمله به همین خاطر افضل الجهاد کلمة حق عنده امام جاعر افضل الجحات چرا بیشتر هزینه خطر را دارد ما هم قبول داریم هرچه خطرش بیشتر باشه ارزشش بیشتره ولی نه ریسک معرفتی اختلاف داریم که میگه اونجایی که نمیدونی من نه نه اونا قبول ندارم من میدونم صددرصد که این درسته تو دونستنم اشکال شک داشته باشم این راه رو میتونم ۱۰۰% درسته ولی یه چیز دیگه است نتیجه این سخنم نمیدونم چیهیک سال باید زندان برم شغلمو از دست میدم اخراجم میکنن از دانشگاه از چی چیزهای دیگه ایناشو نمیدونم نه اینکه نمیدونم این کار درسته یا درست نیست کارا میدونم درسته صددرصد اختلاف را داریم با یعنی بخوام بگم قبول دارم ما ما تو اسلام میگه قبول داریم معلوم نباشه که هنر نیست نه اون ریسکی که تو میگی که اون چیزی که نمیدونم نمیدونم حقه یا باطل بلکه عقلم میگه باطله جالبه ریسک باید ریسکش بیشتره نه نه مای ریسک جور دیگه بگیم این نه عقلمون میگه این کار اما کاری که فوق العاده درسته فوق العاده هم ممکنه هزینه داشته باشه ممکنه که یه چیزایی از دست بدی یا یه چیزایی رو به دست نیاری یا شغلی که داری از دست بدی ریسکه خطره ولی خطره بگذریم که خود غربی ها هم اشکال گرفتن میگیم که آقای شما چرا مسیحی هستید حتما چون مسیحیت را خرد ستیز یافتی آره دیگه چون مسیحیت خرد ستیز بوده اون وقت چی حکم کرد که مسیحیت خرد ستیزتر از ادیان دیگر با چی فهمیدی که مسیحیت خرد ستیزتر از ادیان دیگه است عقل معتبره شما با عقل فهمیدی که مسیحیت طبق سخنش شما من هرچی به امر خرد ستیزتر تن بدم ایمانم قوی تره نمیگید شما حتما فهمیدی که مسیحیت خرد ست از همه ادیانه از کجا فهمیدی بازم اعتبار داره شما نمیتونی بدون جواب تعبیر یک نوع دیگه مکتب داری به نام ایمان گرایی مکتب داری به نام ایمان گرایی آیا ایمان گرایی مکتب درستی بر حقه یا بر حق نیست شما ایمان گرایی من خردگرا شما ایماندارای من خرد گرام چی باید با چه وسیله ای باید ثابت بشه که خردگرایی من درسته یا ایمان گرایی تو ابزاری داریم برای داوری اینجاست که میگیم اصلاً ایمان گرایی شکلش فوق العاده قشنگ ایمان قشنگه ایمان گرایی قشنگ ولی توش زهرماره یعنی چی یعنی نگاه یه چیزی را که عقلت میگه صددرصد با عقلت میگه این جنایته انجام بده با ایمان انجام بده توش وحشتناکه با ایمان جنایت کنم عقلم میگه جنایت با عقلم میگه جنایت ابراهیم خلیل من نمیدونم چیکار کرد حالا اونی که تو تورات اومده اون که تو تورات اومده من هیچ وقت خلاصه نمیام بگم بچه رو با زور ببرم فریبش بدمو با زورم بگیرم دست و پاشو ببندم و فلان کنم اگه خواب باشه که هیچی خواب باشه که فکر میکنم که فوری میرم ببینم شب شام چی خوردم و زیاده روی کردم نکردم علتشو اونجاها جستجو میکنم دارم تورات را میگم نفرمایید قرآن را عرض کردم که قبلا بحث کردم یکی از چیزهایی که در غرب مطرح شده و میاد داره تو ایران یکی یکی آرام آرام من مبنام را از کرکگور گرفتند برخی از افراد از اونجا و برخی از امور دین را باید با ایمان پذیرفت نه نه اصلاً ایمان معن چیز ایمان را ما این معنی میکنیم حقیقتی که برات اثبات شده بش کردن بده حقیقتی که عقلت حقانیتشو تایید کرده ایمان تو فرهنگ ما یعنی حقیقتی که حقانیتش با عقلت برات ثابت شده یه جور دیگری اگه این نبود که حالا همین ابراهیم خلیل علیه السلام با چه مسیری تو چه مسیری به چه وسیلهای فهمید که این خدایانی که شما میپرستید به درد نمیخوره و بعد رفت و فکر کرد و عافلین اروپ کننده ها را دوست ندارن کی حکم کرد که غروب کننده ها ارزش عشق ورزیدن نداره ابراهیم کاملا خردمنده کاملا خردمنده داره با عقلش میگه همه این چیزایی که تو این عالم من میبینم اینا همه غروب کننده هستند پس باید یک غروب موجودی باشه که غروب کننده نباشه و اون کسی که همه اینها را به وجود آورده سماوات و کاملا خردمند استدلال میکنه ابراهیم خلیل همه جا همه جا استدلال بکنه ابراهیم خلی جور نیست که خردمند نه دین باید خردمندانه باشه ایمانی ایمان غیر خردمندانه نداریم اصلاً معنی نمیده ایمان یعنی گردن نهادن به امری که حقانیتشو عقل تایید کرده چیزی که حقانیتشو عقل تایید نکرده گردن نهادن بهش ایمان نیست حالا برفش را عقل با واسطه بی واسططه تایید میکنه میگه که مثلا انفاق کردن به مردم چی لاتکلو بینکم اموالکم بالباطل ان اللهسان و فوری عقل با واسطه تایید میکنه میگه که برام من ثابت شده که این آدم حرف خطا نمیزنه برای من ثابت شده که این آدم حرف خطا نمیزنه برای من تو این قضیه من حرفی برای گفتن ندارم من نمیدونم نماز صبح دو رکعت باید خوند یا سه رکعت ولی خود من عقل میگم برای من ثابت شده که این منبع بی خطاست پس خود عقل میگه اینجا از این منبع تبعیت چون عقل میگوید ببینید دقت فرمودید من اصلا نمیدونم چرا باید جراحی بکنم ولی وقتی یه تیم پزشکی تراز اول چین تشکیل شده شورا و میگن باید جراحی کنی من میگم چشم من من نمیدونم چرا باید نمیدونم من تخصص ندارم که ولی خود عقل می گوید که تیم حرفش معتبره این تخصص تراز اول تخصصشون توی ایران دارن میگن وقتی جراحی کن با دو چشم در عقل میگه در عین حال که من نمیدونم چرا باید جراح کنیم بله در عین حال بهت میگم جراحی همین قضیه تو دین هم رخ میده ها اینکه میگم عقل نه نه اینکه نه یه جاهایی عقل خودش میگه خوبه خوبه یه جاهایی عقل میگه من نمیدونم درباره این ولی میدونم که اینم این منبع باید اعتماد کرد پس بازم عقل دستور اینجاست که من گاهی اگر بگم ببینید توجه بفرمایید اگر میگم هیچ جا خلاف دستور عقلم عمل نمیکنم مقصودم اینه من اصلا عملی خلاف عقلم انجام نمیدم مقصودم اینا یعنی یه جا نه اینکه میدونه که گوشت خوک باید خورد یا نباید خورد نه ولی عقلم میگه من نمیدونم ولی منبع بر من ثابت شده که بی خطاست این مقصودم اینه بنابراین دینداری فقط باید خردمندانه باشه نه ایمان گرایانه که تو غرب مطرح شده عرض کنم خدمتتون گفتم واژه های زیبا البته عناوین زیبا واژه های زیبا جمع بستم میگید که حالا یه زرنگی توش بود که نگفتم چند تا که بگید حالا همشو ولی حالا بالاخره دوتاش بکنیم تا جمع فارسی بشه حداقل جمع عربی که سه تاست جمع فارسی دوتا درست یک حرف خیلی قشنگی همین الان دانشگاه تو ایران هم زده میشه میگن خدا فوق اخلاق قشنگه فراتر از اخلاقه خود خدا فراتر از اخلاقه والا باد برد خدا هرچی میشه خدا هرچی بالا ببریم کم ها کم چند روز پیش یه جلسه بود مناظره من دارم از این به بعد دیگه خواستم تشریف بیارید روزهای دوشنبه ساعت ۵ بعد از ظهر در خیابان رودکی حالا توی دقیقه آدرس ساعت ۵ بعد از ظهر من به مناظرهای دیگه از این به بعد قراره که مرتب باشه هفته عنوان این سلسله جلساتیم که الان شروع شده عنوانش اینه بررسی اتهامات شرک به شیعه رایج که یک جلسه در مورد دعای عظم البلاء اکفیانی و یک جلسه بحث کردیم عقلانی شاه جلسه بعدی قراره این هفته قرآنی بحث بکنیم قراره که بحث های اینجوری خوبه این مناظره و اینها باید خیلی زیاد بشه گفتگو و اینها افکار مختلف با هم نه امیدوارم نه تو هفته آینده و اینها از آقای معقول اون گوشه نشستن ایشون بخواد که زحمت زودتر بکشه و گذاشته بشه انشالله عرض کنم خدمت تون که بعد از جلسه جلسه جوری بود جلسه اولش بود کسانی که اومده بودند یک گونه لشکر کشی شده بود و ممکنه تغییر بکنه ولی این جلسه فعلا با آقای به نام آقای دکتر قربانی بدونید یه جلسه دیگری باز در قم داریم که یه جلسهاش برگزار شده بله بله عرض کنم یه جلسه دیگر در قم داریم که یکی از اساتید حوزه شیعه شناسی من را نقد میکنه یه جایی به نام پژوهش سرای آزادندیش یکی از علمای معاصر برای خودش یک پژوهش سرای ساخته و اسمشو گذاشته پژوهش سرای آزادندیش و حالا که گفتید میگم سه تا دوربین کم داره بسیار خوب عرض کنم که اونجا عرض کنم خدمتتون که بعد از جلسه خوب براش سخت بود که من بگم که یه خانمی مثلاً که من بگم که نه نمیشه بگیم کلمه بس که بگیم محمد برای من بسه یعنی به قلیون او به غیر اون نیاز ندارم دیگه صحبت به اینجا کشید که آیا خدا میتونه فلان اینها من خانم خیلی گفتم که آیا خدا میتونه میتونه کاری بکنه که هم باشه هم نباشه ها هم باشه این پارت هم نباشه بالاخره این میشه اجتماع ارتفاع زن هم باشه هم نباشه گفت که تو نظرت چیه گفتم نه خدا نمیتونه خوب کافر شدی من که نشدم من از جوانی بودم خدا خدا خیلی قدرت داره ها ولی نمیتونه یک مثل خودش همین که خلق کرد میشه مخلوق دیگه مثل خودش نمیتونه چون همین که خلق کرد میشه مخلوق مخلوق که با خالق فاصله اش خیلیاینجوری بگیم آنچه که نشدنی نیست نه قدرت خدا محدوده این کار نشدنیست این کار محال است که صورت بگیرد خدا کارش شدنی را میکنه کار نشدنی که هرچی میگفتند نمیشه که خدا دریای خزر همین دریای خزر باشه به همین اندازه نه پارچ و بزرگ کنیم نه دریای خزر را کوچک کنیم هیچ کدومشا ولی خدایا استکان بزرگ کنه یا جهان خودش خلق کرد میشه مخلوط نمیشه پس یه چیزایی که خدا نمیتونه کاری کنه خدا که این لیوان هم باشه هم نباشه چون نشدنیه نه خدا قدرتش محدوده این کار نشدنیه یا هست یا نیست این این کار نشدنیه نه اینکه خدا قدرتش محدوده خدا بر هر حالا باشه حالا این را میخوام بگم این جمله آره میخواستم بگم که میخواستم خبر را بدم و بگم که ماجرای بعدش ببینید هرچی میگه طرف آقا خدا فراتر از اخلاقه بالاتر از اخلاقه خدا داره بالا میبره خیلی خوبه بله همه دین داره خراب همه دینا خراب میکنه یعنی چه فراتر از اخلاقه یعنی خدا را با اون نظام اخلاقی که ما انسانها داریم نمیشه سنجیدش یه مفهومش عدالت آیا خدا عادل هست یا نیست به چه معنا عادل هست یا نیست به چه معنایی خدا دل است یا نیست همه به معنای که من میفهمم یه معنای دیگری باشه من هیچی ازش نمیفهمم خدا باید داده باشد وگرنه دینداری من بی معنی است عادل نباشه خوب کارا را میبره تو دوزخ بعد کارا را میبره بهشت بهش میگم چرا چی گفته که من باید خلف وعده را که تو تو اخلاقت میگی خلفه وعده قبیحه تو تو اخلاق خودت میگی من فراتر از اون اخلاق تو هستم خلف وعده چی گفته ولی من نه خلف سلمان را ببرمش دوزخ و ابوجهل را ببرمش بهشت تا اونجا التماس کنه و ابوجهلم موز براش پرت کنه اون طرف توی جهنم بگه حالا دلم میخواد اینجوری بکنم به کسی چه مربوط مال خودمه همه چی مال خودمه نه نه اگه قرار باشه خدا عادل نباشه خدا اخلاقی نباشه به همین معنایی که من میفهمم به همین معنایی که من میفهمم اگر گفتی خدا فراتر از اخلاقه اون وقت من دیگه نمیفهمم من دیگه او معنای عدالت دیگه میشه چیز دیگری معنای صداقت میشه یه معنای دیگری معنای وفای به عهد میشه معنای دیگری همه چیز میشه یه چیز دیگری من دیگه نمیتونم دینداری کنم من نمیدونم اونجا چی رخ خواهد داد با دیو وارونه کار طرف باشم تو نصب ماجرا رستم گفت که یک دیو وارونه کاری هست اینجا هفت خان یه مرحله اش اینه که یه دیو وارونه کاره این چی گفت عکس بگی اون وقت میگه که تو دریا بیندازمت یا از کوه پرتت کنم میگه از کوه پرتم کن تا ریز ریز بشم تو دریا میندازش شنا میکنه خودشو نجات میده من نمیدونم با دیو وارونه کار اون دنیا طرف یا نه در صورتی میتونم کتاب بکنم که همون مفاهیمی که من میفهمم از اخلاق بهش پایبند باش به همون عدالتی که من میفهمم این میخوام بگم همین الان قرارم است با یک آقایی از اعضا دقیقا برمیگرده به مبنای عشایره عشایر میگویند که ما نمیتوانیم یعنی اعمال ندارند ذاتا و فقط هر کاری که خدا گفت خوبه هر کاری که خدا گفت بده میشه بد اونقت معناش این میشه که خفاش فردا گفت من میخوام خوبا را به دوزخ ببینید این را میخوام بگم خیلی قشنگه حرف ظاهرش بالا چقدر از اخلاقی که ما ساختیم که البته ما نساختیما خدا نهاده تو فطرت ما خدا فلهمها فجورها و تقوا نهاده تو فطرته ما نه اینکه ما ساختیمش خدا ساختتش هم اخلاق را خدا با تو چهارچوب اخلاقی که خودش ساخت باید تو فطرت ما قرار داد تو همون چهارچوب دیگری باشه که من نمیفهمم چه جوری باید دینداری کنم اینجا دومی حالا گفتم جمع ببندم تا آقای محمدزاده بدجوری شروع نکرده نگاه بهم بکنه یکی دیگه مثال بزنم که جمع عربی هم بشه و بعضی فراتر از اخلاق تعبیر خیلی قشنگه ولی محتوا فوق العاده زشت تمام نه خدا اخلاقیست به همین معنایی که ما میفهمیم اخلاقیست خدا به همین معنایی که ما به همین معنایی که ما عدالت میفهمیم معادله به همین معنایی که ما وفای به پیمان وعده میفهمیم به همین معنی که ما از صداقت میفهمیم مفسران خیلی دست و پا زدن یکی از صفات که اونجا هست که جبارون تکبرون چی چی صفات خداوند را به کار میبره خولی دست و پاکه یعنی یه چیزی معنی دیگه انسان ها را در امنیت قرار میده تفاسیر نخیر مومن به همه معنایی که ما مومنیم به چه معنا مومن یعنی چه یعنی گردن نهادن به حق ایمان یعنی گردن نهادن به حق یعنی تو چهارچوب حق رفتار کردن و خداوند تو چهارچوبه حق رفتار میکنه به همون معنایی که ما مومنیم خدا هم مومنه به همون معنا فقط معنای ایمان چیه ایمان یعنی گردن نهادن به حقیقت خدا حق محض است و تو چهارچوب حق خودش حق محضه و ذاتش حقیقت الحقایق و حقیقت محضه و بنابراین تو چارچوبه حق عمل میکنه و به این معنا مومنه به همین معنا مومن به همون معنایی که عرض کردم نه من حالا خداوند را اینجور نگیم یکی دیگر را هم بگم و نمیدونم شما هم روبرو شدید برخی میگن تو جامعه ما هم هست مخصوصاً بعضی کارها را باید با اسم انجام داد نه با عقل زیاده عشق نمیشه کارش بکنیم عشق چیز دیگریه غیر از عقل اون وقت میگه که آره عاشقانه باید دینداری کنیم نه خردمندانه عاشقانه کلمش قشنگه چرا قمه میزنی جور در نمیاد زینب هم وقتی اومد توی کوفه سر برادر را که دید سر را زد به چوب بالای کجاوه و خون جاری شد و امثال اینها هست کتابهام هست خوب حضرت زینب کرده حضرت زینب معصوم نیست خیلی آدم مهمیه نمیشه که خلاف شرع عمل کرده باشه آخ منم میگم که آره این هست تو کتابها هست میگم شما که اون وقت که میخواستی از من گریه بگیری تو صحرای کربلا گفتی شترهای برهنه سوارش کردن همه اسرا را چطور شد که براش کجاوه بستن هر جا سرمایهدار چطور شد که دم در کوفه که میخواستند تا از صحرای کربلا تا دم در کوفه من باید گریه کنم که حضرت زینب شتر لخت بی کجاوه سواره اون وقت داخل کوفه که شد بعد گریه کنم که تجاوز داشت و سرش زد به کجاوه نشو هی کجاوه نداشت مسلم میگه من داشتم تو چی گچ کاری میکردم صدا شد کاخ ابن زیاد شد رفتم دیدم دیدم که آره کاروان اومد و بعدم ماجرا رو نقل میکنه که حضرت زینب اصلا کسی به نام مسلم جساس هیچ رجالی را نیاورد اصلا هیچکس همچین اسمی نیست همچین اسمی تو رجال وجود نداره صاحب کتاب اعمال هم عباس قمی شیخ عباس قمی میگه که از این بعیده که این مخدره همچین کاری کرده باشه و بعضیام رد کردن نیاوردن و فلان و اینها ولی به هر حال نه بپذیرم یا نپذیرم حضرت زینب زده یا نزده که در نتیجه منم بتونم قمه بزنم زده خلاف شرع کرده طبق شر نمیتونی لطمه به خودت بزنی نمیتونی لطمه به خودت بزنی حرف یکی از مراجع هم که الان هر دوشون بزنم بزار یکی این طرف اون طرف هر دو را بگم آیت الله وحید میگه شده از شعائر دین و دیگه الان واجبه واجب یک عده واجب کفایی واجب کفایی است که شاعر اگه شد که دیگه جایزه یک عدهای باید بکنن کار حرام ۲۰۰۰ سالم که ادامه داشته باشه از شاعر دین نمیشه مبا اگه هزار سال پیش یه لیوان شراب میخوردن روز عاشورا الان شده بود از شاعر حرام که هزار سالم که انجام بدیم حرامه حرام که حلال نمیشه که اگر روز اول حرام بوده الان هم حرامه کاری هم روز اول بدعت شاعر نمیشه مثل شهادت ثالثه کسی نگه شده شاعر اسلام روز اول بدعت بوده حرام بوده الان حرامه خدمتتون که این گفتم آیت الله وحید آقای مرحوم حواستون پرت است مرحوم آیتالله صانعی ایشون میگه که آقا وقتی میرن این آقایون توی مراسم اباعبدالله دیگه از خود بیخود میشن و دیگه اون موقع اختیار خودشون ندارند و میزنند دیگه پس اشکال نکن که چرا میزنن اشکال نداره چون اون موقع بیخود جایی که خود از خودت بیخود میشی حق نداری بریا ممکنه کس دیگه رو بکشی نه حرامه رفتنش از قبر رفتن همچین جایی حرامه نه حرف آقای وحید پاش به جای بنده نه حرف آقای صالح هر دو واضح نه میخوام اینو بگم که طرف میگه میرفت تو شیشه برای امام حسین میگه عشقه عشق یعنی چی عشق نیرو محرکه انسان عقل چراغه این دوتا ابراهیم خلیل دنبال معشوق میگرده دنبال این میگرده که چه کسی شایستگی عشق ورزیدن داره ولی به چه وسیلهای داره میگردهبا عقل وقتی عقل گفتی شایستگی عشق ورزیدن داره اون وقت باید عشق ورزی کرد طریقه عشق ورزی را هم باید عقل تعیین بکنی طریقشم خردمندانه باشه اون شعر پای استدلالیان چوبی بود پای چوبی سخت بی تمکین بود از نظر من کاملا غلطه اصلاً استدلال مقصود عقل عقل پانی عشق پا اصلاً شناخت مثل چراغ ماشین وقتی داریم میریم چراغ ماشین چه جور نشون میده که این و عشق قدرت میده به انسان که کوه را که جوریه بره بالا عشق قدرت رو میده عقل روشن میکنه که کجا در کجا هر دو باید با هم باشند ما عشق داریم اصلا دین بدون عشق معنی نمیده طرف میپرسه که آیا حب داریم حضرت میفرماید که وحید دین بلبل به قول ایشون داریم آره عشق معلومه خوب بغض معلومه شما باید عاشق حقیقت باشی هر کس عاشق حقیقته از باطل نفرت داره از باطل معنی نمیده که من بگم عاشق حقیقتم فقط ولی عاشق باطلم هستم نه نخیر عاشق حقیقتم از باطل نفرت دارم اما یادمون باشه ها کدومه کدوم اصیله کدوم مهمه باطل کف روی آبا طبق آیه قرآن نفرت از باطل تابع عشق به حقیقته اگر یک کسی همه زندگیش نفرت از باطل شد گمراه شده همه زندگی باید عشق به حقیقت باشه ولی عاشق حقیقت نفرت است باطل هم داره به توش نهفته است ولی او اصل حالا این را میخواستم عرض بکنم که با شعار عشق کار غیر خردمندانه کردن و دین را تبدیل به اعمالی نابخردانه کردن عشق مقدس است ولی عشق خردمندانه عشق حکیمانه عشق حکیمانه عشق خردمندانه نه کار جنون آمیز انجام بدی به نام به اصطلاح به نظرم اصرار دارید که ادامه بدم ولی معذرت میخوام ادامه نمیدم تا حال گیری بشه استفاده کردن تورات و اشاره علمی قم شخصی است که به عنوان آیتالله سید جواد در رابطه آزاد وقت گرفته نشه چه کاری سوالی داشته ببینید من با آقای جناب آقای سید حیدری خیلی همراه نیستم و معتقدم روش ایشون را نمیپسندم یعنی اینجوری بگم اولاً هر چیزی رو باید یکی از مسائلی که هست تو شیعه تو اسلام کلاً مدعی هست که عرض کنم که از ادیان دیگر نیستها تنها تو اسلام همه ادیان مبتنی هستند بر گواهی انسان های گذشته که انسانهای گذشته چه گواهی کردند معجزاتی که رخ داده یعنی در واقع همه ادیان دیگر مبتنی هستند بر معجزات منقول تنها اسلامه که میگوید نه معجزه زنده همین قرآنی که دستت هست ببین معجزه هست یا نیست این تو اسلام مطرح شده تقریبا همه گفتند اون خیلی مشهوریم است به نظر من یه مزیت فوق العاده مهمی هم هست نسبت به اسلام نسبت به ادیان دیگه چرا چون معجزات منقول هیچ اعتباری نداره تو همه ادیانم است اگه بخوایم معجزات منقول را بگیم تازه ما تو روایات و تاریخ و اینا تو قرآن که از حضرت عیسی تو هر کوچهای که راه میره چهار تا اصطلاح افلیج را شفا میده چهار تا دیوانه را جن ازشون بیرون بکنه چهار تا فلان مثل که من اول که میخوندم فکر میکردم اونجا اورشلیم اکثریت مردم به قول یزدی کج و کور بودن که اینقدر حضرت وقتی تو هر کوچه ای رد میشه مردم درست مثل که خیلی زیاده آخه معجزه زندگی بنده این را میگم اگر آقای حیدری را خدمتشون معجزه زنده من برام اثبات شده که این قرآنی که الان دستمه همین شکل حقوق بشری است میخواد حفظ از کی ۷ خط بوده باشه قاسم بدتر بوده باشه ایشون گیرای اینجوری میده دیگه هرچی میخواد باشه من این کتابی که الان دستمه اثبات کردم که فوق بشری است فوق بشریست ۷ کی بوده قاسم کی بوده حقوق بشری تو دینم همین را از من میخوان که آلمان قبلی هم همینو خواسته که این قرآن به همین شکلی که هست معجزه است منم برای اثبات شده هر کس خواست ۳۴ تا جلسه دو ساعتی بحث کردم هم فایل صوتیش هست هم فایل تصویری از این به بعد هم توی یوتیوب گذاشته میشه میتونید ببینید و این مسئله اول بنابراین من اصلا یه چیزی من به شما بگم اگر تحقیق کنم به نتیجهای نمیرسم که ۷ دقیقا کی بوده قاسم دقیقا کی بوده به علم نمیرسم که برم تحقیق کنم این یه مسئله بله خود قرآن برام این قرآنی که اکنون دستمه فوق بشر است و معتقدند اونجوری که من میفهمم اگر قرآن عمل بشه دنیا گلستان میشه اگه عمل بشه این باور من جواب اما سوال دومتون واقعیت اینه که دین توش امور خرد گریز هم هست اون موقع که عقل دربارهاش داوری همه چیزو ندارم واقعا چرا مگه از من بپرسی چرا اماما ۱۲ تا چرا محمد خاتم صلی الله علیه و آله خاتم پیامبران چرا یکی دیگه نیومده بعدش نه اگر میگفت که میاد باشه باشه من که نمیگفتم چرا اگه ۱۲ تا به میگفت ۱۴ تا ها الان ۱۴ تا نشده نه این دیگه الان اضافه نشده نه آخه دوتا عرض کنم خدمتتون که حالا همون ۱۲ تا یعنی امور خرد گریز نه خرد ستیزا حواست قاطی نشه خرد ستیز با خردگریز فرق امور خرد گریز تو دین هست ولی خرد ستیز اصلا نباید باشه آیا نقش امام زمان که غایبه الان چیه هست اما یک چیز اگر برم سراغش این چیز را با آقای آقای جناب آقای آیا شما خبر متواتر چون اعتقادات باید خبر متواتر داشته باشه داری بر تولد امام زمان نه پس نمیتونی اعتقاد داشته باشی نه من جور نمیگم اگر امام زمان غایبه نمیدونم فلسفه ۱۲ تا نمیدونم گریزه خیلی حرف نمیزنم هرجاش اگه یک کسی گفت این را بگم یه امام زمانی میاد که خلاف قرآن عمل میکنه میگم باطله یه امام زمانی میاد که همه مردم دنیا را مجبور میکنه که مسلمان بشن نباید چون پیامبر محمد پیامبر خاتمه و دیگه قرآنی بعد از این نخواهد آمد هر کس بیاد امام غیر امام هر کس باید به این قرآن عمل کنه میدونم که من نمیتونم ثابت کنم تولد امام زمان را با دلیل قطعی ما دلیل زنی ممکنه ماجراهای زمان غیبت و اینکه الان این داستان که نقل میشه که به کی چی گفته و کی دیدش و اینها که من پور باطنم و این چیزا رو خیلی قبول ندارم توجه میکنید ارتباط داره و فلانی ارتباط نداره و فلانی قبل از رهبریش ارتباط غیر مستقیم شد و دیگه من این چیزها را در ارتباطم کسی گفته آخوندی هیچ کس هم انکار نکرده حالا کاری ندارم دلیلش اینه که یه مقدار کور باطنم قبول اما مسئله یه مسئله امام زمانی اگر قراره بیاد توجه بفرما این جمله و بگم و تمام کنم این قسمت را توجه بفرما اگر امام میآید به قرآن عمل میکند هر کس بخواد قرآن را پیاده بکنه من کمکش میکنم درسته دیگه هر کس بخواد قرآن را پیاده کنه من کمکش میکنم الان وظیفهم چیه به قرآن پس وظیفه الان عمل کنم آینده هرکس اومد به قرآن عمل کنه کمکش میکنم هر کس خواست یه آیه قرآن زیر سوال زیر پا بگذاره باهاش مبارزه میکنم تمام روشنه جواب بسم الله الرحمن الرحیم از مشهد اهل کتاب پرداخت قبول علم و عقل وجودپیغمبر خدا دین رو بر مبنای عقل عرض یعنی ما بر اساس اعتقاداتی که داریم اعتقادمون این است که معرفت به خدا معرفت فکری است و خداوند این معرفت در نهاد و سرشت هر مخلوقی قرار کل ولی در عین حال پیغمبر هم اومده عرض کنم که در ابتدای دعوت خودش دعوت خدا دعوت خودش نکرده از جهت رتبه زمانی در این بیان که پیغمبر داشته اون پیغمبر هم اومده عرض کنم که خطبه امیرالمومنین اول که مواد پیغمبر کارش تذکره و به این تذکرش اومده که باور کنید شکوفا کنه این حقیقت و بندگی خدا را بپذیرند و در عین حال در کنارش باید بپذیرند که خداوند فرستاده به وسیله اونها رو هدایت و کسی هم در این جهت اگر که تخطی بکنه از اطاعت رسول کسی که خالق ماست رازق ماست اله ماست و ما بنده و اون مالکه با عبدی مملوک او عرض کنم که مالکه خوب ما در مقام بندگی و مملویت باید وقتی پذیرفتیم که این دعوت به اون محدوده فطری ما همون کلام کلام ما باید تسلیم بشیم ایمان بیاریم اظهار ایمان ما بدون عقل و بدون به اصطلاح غیر استفاده از عقل یا من یا شما یا هر دومون شاید اشتباه داریم ولی اون عقلی که ملاکه ذاتش کاشفیت خطا درش نیست منتها خوب این چقدر برش داره نورش چقدر تابش داره محلوله یعنی من به اتکای عهد نمیتونم خودم بگم احساس استغنا میکنن دیگه به پیغمبری نیاز ندارم در عین حال حالا در این قضیه که آقا ما یه مصادیق به اصطلاح عقد ذاتی داریم امر پس ظلم بده احسان خوبه عرض کنم که رد احسان بده حالا من اینها فرض بریزه روی سقف خطاست حالا من عرضم اینه که در مصادی عدل و زور یا عرض کنم این موارد عقل باز به اون معنا راه گشاده یعنی من وقتی پذیرفتم بندام مملوکم خدا مالک منه خدا داره به ابراهیم علیه السلام میگه که انشاالله یعنی اسماعیل با پدرش نمیکنه در مقابل خدا ابراهیم هم در مقام ولی خدا اونجا مانع میشه یا ابراهیم حالا من عرضم اینه که اینجا عمده اگر این تصویر نباشه ایمانش ارزش نداره این ایمان محل عرض کنم که خدشه ولی چون ابراهیم این تصمیم محض شد اسماعیلم تسلیم این عرض کنم که نهایت و بندگی این دو شخص در مقابل امر مولا تسلیم بودن و در اینجا باید تقسیم و خداوند به اصطلاح افراد حالا آزمایش میکنه حضرت ابراهیم با اون عظمت و اما مطلب یک دوستمون اشاره الان باشه از محضر سوال شناخت استناد آثار اهل تشیع شما کفایت الاثر و عرض کنم آیه پیغمبر بیان فرموده بعد امام زمان حالا اگر قائل باشه امام وجودش عرض کنم ستون حجت اگر در هر زمانی حجتی نباشه عرض کنم عهد خودشون رو در خودش حداقل امام ما از به اصطلاح حرارت و نور اون امام برخوردارید و لذا بسیار خوب بسیار توجه بفرمایید چشم انشالله بله ببینید یک مقدمهای شما داشتید جملات ما مال مملوکیم و او مالک است و اگر میخواید ازش نتیجه بگیرید اگر نتیجه بگیرید که با من هر جوری دلش خواست برخورد میکنه من یک زیر بار نمیرم من اگه مو رو از ماسک میکشم اگر روز قیامت به من گفت که دلم میخواد ابوجهل را ببرم دلم میخواد دلم میخواد سلمانو ببرم اگه اینو گفت بهش میگم اشتباه کردم که پرستیدمت دیگه نمیپرستم از سر من از آتش در میارم میگم این خدا نیست حجت است نور است و اینها نه همینجا بگم خداوند عقل منو گفت قرآن را فرستادم عرب جاهل روش تعقل کنه ها عرب به اون پایین تر از من بوده خورده این اون روش تعقل کنیم تازه گفت که چی گفت اینجوری هم نباش که یه آیه شنیدی چشم و گوش بسته روش چشم و گوش بسته آیه قرآن را نپذیر با همین قرآن با همین قرآن میشه داعش نه من دوتا پیغمبر برای تو فرستادم پیغمبر ظاهر یکی پیغمبر باطن این دو تا پیغمبر را روبروی هم بنشون با هم گفتگو کنند از حاصل گفتگو این دوتا پیغمبر دینداری تو بفهمی اگر پیام پیامبر ظاهر بهت نرسیده بود به هر دلیل پیامبر باطن را که رسیده البته یه اختلافیم هست که بر خدا واجب بوده که پیامبر بفرسته حالا بگم رو همهاش میگم که خدا رو حکم برش نکنید به ما میگن تو نگو که درست منم اینو میگم تو چیکارهای که بگی بر خدا واجب بوده من حرف مرحوم بهشتی را قبول دارم که میگه بر خدا واجب نبوده بله منت گذاشته و فرستاده طبق قرآن منت گذاشته و فرستاده حالا که فرستاده بهش میگم چشم اگه نمیفرستادم با عقلم مخزن میکرد قطعا چون میگفت الهمها فجورها و تقوا و بدکاری میدونی لازم نداری پیامبر ظاهرم اومده علمکم ما لم تکونو تعلمون یه چیزایی را یاد داده یه چیزایی تلنگر به عقل من زده که خیلی مهمن و زیادم هستند یه چیزایی هم بهم یاد داده که نمیتونستم یاد بگیرم اونایی که میتونم یاد بگیرم فقط تلنگر به عقلم زده یک چیزاییه که نمیتونستم یاد بگیرم اون چیه نمیتونستم بفهمم که نماز صبح دو رکعت بخونم تا روز قیامت مگه مطالعه میکردم نمیتونستم بفهم اینا نه ولی میتونستم بفهمم که جامعه را چه جوری باید عادلانه اداره کردا بازرون و خطا با چی خیلی چیزها رو میتونستم بفهمما دنیام فهمیدنا خوبم فهمیدن خوبم فهمیدن داره ناعادلانه کشورشون اداره میکنن خیلی هم خوب خیلی هم عقل بشر میتونی بفهمی من تلنگر زدم به خودت اونایی که نمیتونی بفهمی نمیتونی با مطالعه یعنی نمیتوانستید بیاموزید نمیتونستید یعنی اون چیزایی که میتونید بیاموزید اونا را پیامبر تلنگر زده عدالت را رعایت کنید لیقوم الناس بلقیس پیامبران اومدن تا مردم تلنگر بزنه به عقلشون آقای عرض کنم اگه جمله شما جمله جمله فرمودید در مصادیق در مصادیق عقل را گشا نیست برخی اینو میگن در تمام مصادیق عقلمقصودتون اینه که نماز دو رکعته منم گفتم محمد پیامبر خاتمی اماما ۱۲ تا جمله میگفتم من آقای نه آقای بزارید گوش بدید دقت بکنید نه دقت آقای آقای دقت بکنید دقت بفرمایید اولا من امروز حواستون باشه دقت بفرمایید من امروز در مورد ماجرای حضرت ابراهیم صحبت نکردم روایتش با قرآن فرق داره او از تورات میگه ولی گفتم یه مقاله نوشتم یه بار دیگه چی گفتم که من بحث واردش نشدم اون آقای ایشون را گفتید خارج از موضوع جلسه شما هم خارج از موضوع جلسه من درباره اینکه یک کسی خواب ببینه بچش را میکشه صبح بلند شه اجرا بکنه داوری داره یا نداره میگه این کار خوبیه یا نه در تیررس خرد من هست یا نیست مثل نماز صبح همین الان اگه یه آدمی باشه که ادعای پیغمبری کرده باشه بچهشم قبول داشته باشه که این پیغمبره اعتقاد داشته باشه که این پیغمبر پدر به بچه میگه که من دیشب خواب دیدم که از میکشمتا پسرم میگه انجام بده من که همین که دیدم فوری پلیس خبر میکنه فوری یعنی نمیذارن خود من میرم کمک پلیس دستشو میبندم دست بچه را میبندم یک جایی کنار تهران به نام یک جایی که به نام امین آباد هر میبرم آره امین آباد یه جاییه که امثال من باید گاهی سال چند ماه اصلا دنیاش شوخیه خیلی جدی عرض کنم که باید تسلیم خدا بود مهم است قرآن مجید نداریم سخن خدا تو قرآن مجید اومده که من همین الان گفتم معجزه میدونم ولی اگر عقل را تعطیل کردم با همین آدم میکشما با همین جنایت میکنما بوم میزارم به اسم قرآن چه کارهایی میشه اسم قرآن کار نمیکنهها قرآن در صورت ببینید این جمله رو بگم بهترین کتابی که روی زمین با فاصله هست با فاصله این چشماش قابل مقایسه نیست از نظر من قرآنه مجید اگر کسی پیامبر باطن را کنار بگذاره و این قرآن مجید دست بگیره قطعا جنایت کار میشه اگر کسی یه متن ضایعی دستش باشه ولی پیامبر باطن را کرسی بشونه جنایتکار نمیشه اگر کسی پیامبر باطن را این حرف من نیستا جا تعجب کنید عرب جاهلی چی دستش بود چه متنی دستش بود یه چیزای شفاهی امام علی میفرماید لا تکونو کج فاتل جاهلیت مانند ستمگرانه اهل جاهلیت نباشید اونا اشکالشون چی بود لاتفقه لا فی الدینه یعقلون یعنی اگه این دو کار میکردن آدم حسابی میشد متنشون چی بود متنشون چی بود هیچی کم شف ولی پیامبر باطن فوق العاده پیامبر خداست چون جنایتکار بشه کسی که خداوند بهش الهام کرده فجور و تقواش را بدکاریها و خوب کاری هاشو اگه به این فرد چیه درونش نگاه بکنه جنایتکار نمیشه برعکس اگه به یه چیز بیرونی نگاه کنی هرچی میخواد باشه ولی اینو تعطیلش کنیم حتما جنایتکار میشد حرف او تنهایی به کار میاد این تنهایی گمراه میکنه هر دو باید با هم باشن بنابراین اگه شعار زیادی دادیم تسلیم تسلیم که به معنی تعطیلی عقل شد نه این گمراهیست شما فرمودید که جواب آقای حیدری را بهش میگن خود این چقدر معتبره امام زمان حجت یعنی کی یعنی چی شما بگید یعنی امام و پیغمبر درسته یا امام یا پیغمبر خود قرآن مجید میفرماید که در مورد پیامبر بین حضرت عیسی و ۶۰۰ سال پیامبری نبود به اهلشم فرو نبود معذرت امام بود انسان بالای زمان خودش ولش کنید ولش کنیم ولش کنیم من یه چیزی قضیه معذرت میخوام اگر ببینید آقای حواستون پرت است اولاً یه خبر حداکثرشم اینه که خبر واحد حداکثر همینه که زنی حداکثر اگر خبر واحد زنی را کنار گذاشتم دین را کنار نگذاشتم هیچی خیلی سخت نگیر اما معذرت میخوام معذرت آقای صادقی آقای صادقی آقای صادق آقای صادقی آقای صادقی آقای صادقی ببین یک چیزی بهت میگم دقت بکن یک باب مفصل داریم تو اصول کافی و یک باب مفصل داریم تو کتاب بها تحت عنوان طینت و میگه شیعه متفاوت با گل بقیه است گلشی است بهشت اومده و ساخته آقای صادقی آقا ببینید ببینید ایشون به من گفتن که نه یه باب داریم میگم نه ولش کنید نه به مناسبت گیرم شما گفتید یه گوشهای یکی از اوصیا یکی از اولی بود چه تاثیری داشته تو همه زمین چه نقشی میتونسته ایفا کنه حالا مثلا حالا آیت الله بهجت تو مسجدش بوده و چی میکرده درسته بشریت چه خدمتی میکرده چه کاری میکرده که زمین ابن سینا ابن سینا که خودش خودش میگه که شب بلند شد گفت که توجه بلند شد یعنی یه شاگرد داشت بهش میگفت که ادعای پیغمبری کنی تو مردم قبول میکننا یه شب زمستون بود همدان خیلی سرده بهش گفته آب بیار بابا بخوابه الان صبح میشه دوباره یه خورده گفت بخواب خورده یه دفعه دید صدای موذن از روی مأزنه بلند او بعد از این همه سال توی سرما رفته رو مزه داره اذان میگه تو یه لیوان آب برای من نیاوردی من دایی پیغمبری بکنم هیچکس ترم برام خورد نمیکنه او کس دیگری بوده که الان این بنده خدا را فرستاده کس دیگری بوده منو ترم برام خورد نمیکنه کسی در عرض کنم خدمتتون ازدواج خانم آقای مهندس اسلامی تقوا هستش من دیگه بحث راجع به اون دارم و بعد ماجراییه اصولا وقتی که راجع به دین صحبت بکنن میگن که دین مفهوم حالا کتاب بازگشت اشارهای میکنم حالا بحثشون امروز میخوام بگم یعنی این اصطلاح وجود دارد عقل چیزهایی اثبات میشه اسلام انتخاب میکنم که اسلام مفهوم موثررت از مسیحیت و مسلمان یا بالعکس در حوزه برای ارتزاق معنی برای اینکه من در جهت اون حقیقتی که عقلاً پذیرفتم اون موجودی که عقلم پذیرفتم حرکت بکنم روابط علی و معلولی به وجود میاد که دادهاش رو من از عقل نمیگیرم لزوما مثلا من هستم در اقلیت هستم نظر اما حرفم رو میزنم چون در راه اثبات حقیقت این از نظر عقلی از نظر عقل ریاضی از نظر عقل معاش ممکنه رابطه اش جور در نیاد من هزینه ای که میدم مشخصه ولی حقیقتی که عقلم پذیرفتم پذیرفتم عقلی به معنای خارج از چارچوب عقل یا همه این تعریف کردم تو بحث تقوا تقوا اجتماعی ترین نهادینه اتفاق و نظر من چه خروجی داره بزرگترین خروجی به نام نماد انتقال نهاد انتقاد نه فعل انتقاد یعنی ما مطابق آنچه که میفهمیم از یکی دقیقا با همون تعریف درست تقوا که ما قصد نگه داشتن اون موقعیتی رو داریم که ما رو خلق کرده گذاشته از ما توقع دارند و حالا نگهدار از موانعی برای اینکه من رو نگه ندارم اعم از مسائلی که مربوط به سود منه تا مسائل وارداتی که حاصل تغییر و سرده شدن سطوح مختلف توی جهانه تو جهان رو به جلو سرعتش بالاست مفاهیمی که توش میاد لزوماً متعهد به حقیقتی که من ایمان دارم نیست در نتیجه چطور من میتونم این نگهداشت رو در معنی تقوا داشتهتومان من عقیده خودم از فعل خودم در ارتباط با آنچه که هست هی میپرسند حالا سوال در این معنی با این مقدم که من سر شما دردناک سوال من اگر تقوا این تعریف عقلانیه و اگر ما مفهومی که خدمتتون عرض کنم که تونستم خوب عنوان کنم حالا رابطه این تقوا با فقه اصطلاحیه امروز توضیح بدیم و در کنار اون با مسئله تقریب خیلی هم ممنون من تشکر بابت جذابیت این درس ایمان و شهادت بسیار متشکر جمله اول فرمود خوب ایشون بحث علمی و خوبی را مطرح میکنند ما فرمودید اگر اقلیت باشیم و میدونم که این اظهار نظرم فقط هزینه داره برام ولی از من بپرسید من برعکس عقلم میگوید اظهار نظر بکن چرا چون اظهار نظر لازم نیست الان رای استدلال ممکنه در آینده تاثیر داشته باشه همون کاری که داریم الان میکنیم ممکنه که در جامعه اقلیت باشیم بله تاثیر خودش را بگذارد و در آینده و آره عقل میگوید کار خودتو بکن و فکر نکن همین الان باید استدلالت شنیده بشه همین الان بگم به به چقدر خوب گفت نه ممکنه اکثریت رد بکنه ولی حرف اثر خودش را داره و حالا گاهی حالا من تجربه یه آقایی تماس گرفته با من و میگه که نمیخوام حالا ببرم که شاید چی بشه میگه من فلان مسئولیت را دارم تو حوزه علمیه قم دارم متن تهیه میکنم مسئولم از حرفات استفاده میکنم ولی اسم تو نمیتونم ببرم میخوام بیام یه بار ببینم اومد وقت اونو کلی گفتگو اسمتو ببرم فلان ولی مطالبت را یک آقایی که مسئولیتی که تدوین متون درسی حوزه را دارد اسمتو نمیتونم ببرم ولی دارم از حرفات استفاده میکنم تاثیر دارد لازم نیست تاثیر گفت یا علی علیه السلام یا هر دو حرف علی علیه السلام خوب اگر تقوا عقلانی نیست اون وقت فرمودید رابطه تقوا و ایمان و امثال اینها با فقه اصطلاحی و با تقلید چیه با فقه تقوا را میزارم کنار همون کلمه پرهیزگاری را میگیرم نه اون معنای اصطلاحی تقوا که خود حفظ کردن توی فقه مشهور فقرای حکم خلاف پرهیزگاری وجود صدها وجود دارد نه فتوا دادن چیزهایی که ۵۰ ردیف میکنه حتما خلاف خواسته خداست حتماً خلاف خواست خداست همین الان هر کدومشو بگم نه کلاه شرعی فتوا نه نه بر اساس حالا یه روایت یا چیز دیگری فتوا داده که شما الان وقتی شما میتونی بری توی ژاپن یه بچه تو خیابونه دزد به دزدی بردار بیا اینجا برده خودت کنیم همه یرس رساله نه کتابهای فقهی رساله که کتابهای فقهی ایشون که از من رساله نپرسید که فقه یه مسئله گفتم یه مسئله میگن پنج راه برای برده شدن وجود پیدا کردی ولی مطمئنی که بچه مسلمونانی برش داری و برده خودت کن هست هست تو قرآنم هیچ راهی برآورده گیری وجود ندارد حتی دفاع مشرک متجاوز اومد متجاوز بجنگ ولی اسیرش کردی محکم ببندش ولی بعدش یا با فدیه یا با منت آزادش بکن قرآن اینو میگه یا با منت خطاب به پیامبر این گفته میشود یعنی تبعیت کورکورانه یعنی عقل را تعطیل کردن نه آدما طبق قرآن فعل همهها فجورها و تقوا ها آدما خیلی چیزا رو میدونن عذر میخوام من وقت تمام من باید برم ببخشید شرمنده من جلسه وقت خیلی گذشت انشالله جلسه آینده خدمتتون در نظر بگیریم فالمها فجورها و تقواها این قسمت همه ما این قسمتی که میدونیم میتونیم تقلید کنیم اینجوری که میدونیم میدونی حکم خدا خب میدونیم که میدونیم که بچه ژاپنی را نباید بدزدیم یه پدر و مادر را نباید فطرت مون میگه فطرتمون میگه ظلمه درسته بنابراین اجمالی اجمالی هم که باشه چیزی که خلاف قرآن باشه اگه حدیث باشه میزنیم به دیوار اگه فتوا باشه طبق خودشون گفتن خودشون گفتن اگر فتوا بود به دیوار نمیزنم چون دیوار آلوده میشه یک جای دیگه میندازه اگه خلاف قرآن بود فتواشم اجمالی اجما همه از شیخ طوسی تا سید روسی همه گفتن خوب همه هم گفتن ولی در عین حال من خلاف قرآن باشه آفرین آفرین معذرت میخوام آقای دقیقا همینو میخواستم بگم آفرین به هوش خوبه میخواستم بگم یه چیزاییه که من فهمیدم برام مهم نیست حالا برای اینکه جواب ایشونو بدم یه چیزاییه اینا اینا حداکثر ۲۰۰ ۳۰۰ تا فقیه مهم بودن یه حرفایی را دیدن ۱۰ هزار عالم مسیحی هم نابغه هم با رسته گفتن هیچ فرقی برام با اینا نداره هم نابغن هموار هستند ولی باطل محض ها چون ده هزار تا عالمه وارسته گفتن من عقلم را تعطیل نمیکنم من اینجور میفهمم هر کس استدلالم را میبینه درسته برام مهم نیست که در طول تاریخ چه گفتن مهم به من قرآن دیشب گفت که رو قرآن تحمل کن تعقل کن کاری نداشته باش که چی گفته حرف خلاف قرآن را حفظش من آره من من خودمو گفت خود خدا خود خدا دیشب دیدمش گفت گفت که آره اگه هر کس هم گفت قبول نداره بهش بگو معجزه میکنم خراب بشه آقای عشق اگه زرافه ستونت خراب میشه در بیارم یا نه نه در نمیارم رحمت میکنم شب بخیر