آیه ۱۰۲ از سوره بقره - جلسه دوم

از راه روشن
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۰۷ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/azadandish_soleimani/4724 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم الله الرحمن الرحیم خب ما دیروز به مناسبت کلمه شیاطین به مقداری در مورد شیطان شناسی اصطلاح بحث کردیم و شیطان چیه من حالا خلاص...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

خب ما دیروز به مناسبت کلمه شیاطین به مقداری در مورد شیطان شناسی اصطلاح بحث کردیم و شیطان چیه من حالا خلاصه اون نکته رو بگم شیطان خود شیطان چیزی بیرون از ما نیست و همون در واقع ببینید اونی که به فرمان به عزتک اجمعین درسته همه را گمراه میکنه ان النفسه امارتم بهسو نفس بسیار دستور می‌دهد به کار بد بالاخره تکلیف ما را روشن کنه خود قرآن این شیطان که ما را به کار بد دستور میده یا نه نفس نفس عماره است هوای نفسه عماره یعنی بسیار دستور میده یا یه چیز دیگر تکلیف ما را روشن کنید و اون اینکه قرآن میگه نمیگه نه کان لکم عدو دشمن آشکار شما شیطان اون وقت پیامبر چرا فرموده اعدادکم نفسکی بین جنبل همین نفس خودت که بین دوتا این دشمن ترین دشمنت عه این بالاتره یعنی جوری جمعش کنیم دشمن ترین دشمن نفسه خب باشه پس این نفس بیشتر از شیطان دشمن ترین نمیگه دیگه پس شیطان فرمانده نفس یا فرمانبر نفسه اگه دشمن‌ترین شیطانه دشمن‌ترین دشمن دشمن‌ترین دشمن نفس حالا فعلاً چی نیست شیطان نفسه شیطان چیزی بیرون از ما نیست خود همون نفس ماست که اینا به صورت چی بیان کرده این نکته بود که دیروز یه مقداری درباره اش بحث کردیم من به مناسبت بحث خواهم کرد حالا اینجا بریم سراغ و تب ما تلو الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لاکن الشیاطین کفرو خدمتتون که و آنچه را که شیطان صفت‌ها صفت‌هاشو آورد توی قلاب نه چرا این کار را می‌کنیم شیطان‌ها شیاطین معنیش شیطان هاست شیطان صفت‌ها نیست شیطان ها در شیطان منتها این شیطان‌ها کی‌ان آها یه چیزی پیش میاد گاهی میگن که ما ۴ تا نفس میگن داریم از قرآن از جاهای دیگه گرفتیم نفس ناطقه نفس مطمئنه نفس لوامه نفسی که وجدان به اصطلاح که ملامتگره و نفس اماره خوب گفتیم شیطان همون نفس عمار است بسه حالا اگر من نفس ناطقه در وجودم است نفس مطمئنم هست نفس لوامه نفس لوامه نفس عماره تو این چهار تا نفس نفس عماره فرمانده همه اینا شد شیطان کی بود نفس اگر تو این چهار تا فرمانده همه شد نفس عماره انسان تبدیل میشه به چی شیطان میشه دیگه انسان میشه شیطان چون بقیه فرمانبر نفس عماره میشن دیگه یعنی بقیه هم خدمتگزار اون میشن اگه نفس حاکم شد خردمن حاتم شد نفس عماره را به اصطلاح دهنه قاطر چموش را نوشتاره کنترلش کرد آدم میشه چی انسان بهترین انسان از فرشته بالاتر خیلی موجود خوبی میشه مومن مثلا متقی حالا هرچی اسمشو عجب پس انسان دیگه باد نگیم که به اصطلاح نگو شیطان صفت‌ها خود را به دردسر نی انداز اصلا انسانی که نفس اماره حاکم بر وجودش شده شیطان نقشه شیطانی تو اجتماع فقط ایفا می‌کنه فریب میده مردم را قاره شیطنت فقط فقط کار شیطان پس اینکه میگه شیطان من نگیم شیطان صفت ها ما یه چیز دیگری بیرون خودمون به نام شیطان نداریم همون نفس اماره‌مون شیطانه اگر نفس اماره حاکمه بر وجود ما شد ما میشویم شیطان پس شیطان یعنی همه انسان ها روشن شیطان یعنی وسوسه گر شیطان یعنی وسوسه‌گر یه وسوسه گر های داریم که از جنس انسانی یعنی بیرونن ما را وسوسه میکنن انسان ها یه وسوسه گره‌هایی داریم که پنهانند خیلی تو چشم ما نیستند مثل انسان اونا وسوسه میکنن خیلی هم گول زننده است ما نمی‌فهمیم که ایجاد برای خدا نیست که داریم چی میگیم این برای حب جاه مثلا خوب به مقام ولی پیدا نیست برامون خیال می‌کنیم داریم برای خدا حرف میزنیم اول لهو نفس اینجوری تزیین میکنه نفس شیطان شیاطین الجن والانس یعنی شیطان های انسانی و شیطان‌هایی که غیر انسانی‌اند که پیدا نیستند تابلو جسم ندارن مثل چی حب مقام حبه ریاست به نظر من شیاطین الجنین قضیه اینه علم برای چی اینا دیگه مسئله دیگه داریم طرف علم برای چی میخواد یه وقت علم را میخواد که به حقیقت خدمت کنه کمک کنه یه وقت علم میخواد که فخر بفروشه به دیگران می‌خواد استفاده دیگری ازش ببره فیلم ابزار ابزار بیش نیستن حتی چه علوم طبیعی چه علوم انسانی چه علوم دینی خیلی چیزا رو انسان ممکنه خداشناسی را بیاموزه برای اینکه این علم را در خدمت نفس قرار بده بنا شد نه ساکن شد یه مسئله اگر نفس یک کسی بر وجودش عالم حاکم شد شیطان درسته حالا عالم باشه بیشتر میتونه شیطنت بکنه یا اگر ناآگاه باشه اگر فاسد بشه چی تعابیر اینگونه خیلی زیاد داره با این معنیش اینه یعنی کسی که نفس اماره اش حاکم باشه بر وجودش تبدیل میشود به شیطان هرچه عالم تر باشد بیشتر می‌تواند بهتر می‌تواند شیطنت کند اینجوریست خب بستگی داره که تصمیم میگیره که مثلا فخر فروشی کنه توی جایی بگه پول پول درآوردنش هم خیلی چیز مثلا من این را می‌آموزم که شغل خوبی خیلی مهم نیست مقدس نیست خیلی خیلی چیزهای خوب ایشون آقای فولاد من ترجمه آقای فولادوند اصلاح میکنم و آنچه را که شیاطین شیطان ها در سلطنت سلیمان خوانده بودند دوباره گفته خوانده و درس گرفته بودند هانده بودن تلاوت گفته بودن پیروی کردند کی یهودیان چون زمین و یهودیان آنچه را که شیطان‌ها در سلطنت سلیمان تعلیم داده بودند پیروی کردند تلاوت کردن خوندن گفتند ها اینجوری پیروی کردن تلاوت کردن معنی نمیده که مثلا از ظاهر به باطن رسیدن به هدف رسیدن ما هم تلا خوب ما یه قرائت داریم یه تلاوت داریم ظاهرا نمیدونم من دقیق ولی ظاهراً تلاوت با قرائت باید فرقش این باشه که تلاوت با تحمل و تعنی بیشتری هست یک ماده است یک معناست حاجی آقای اینجا معنا حالا میگم آقای طاهری تلاوت را به معنای اینجا گفته تخمک زدن آره عرض خدمتتون که بله یک تقریبا یه مقدار طولانی یهودیان کتاب خدا را رها کردند اینو آورده تو قلاب بیرون قلاب دوباره و پیرو شدند که شیطان در قلاب دوباره عصر فرمان عصر دوباره قلاسه فرمانروایی سلیمان میزدند که چی دوباره قلاب که ملک پهناورش از راه صفر و سه از راه جادو خر وی شده است خوب حقیقتش اینه حالا اینجا در حالی که سلیمان دست به جادو نیالود و اینا دوباره تو قلاب و کفر نورزید ولی شیطان صفتان دوباره تو قلا زمان او همه کفر ورزیدند که به مردم جادوگری می‌آموختند خب حقیقتش شاید با اینایی که تو قلاب آوردی کسی به خونه بگه داستان سرراست تر شد بله حقیقتش هیچی اینا از توی ترجمه دست نمیاد اینا یا حدسه یا از روایات چی گرفتی بالاخره اینکه نمی‌تونی بگی این تیکه رو اضافه کردی که یهودیان کتاب خدا را رها کردند که من از آیات به اصطلاح قبلی فهمیدم خب باشه نه یکی قضیه اینه که و تبع او این ضمیر داره که برمیگرده معلومه از یهودیان منم حق دارم اول جمله یهودیان معلوم فارسی ما میاریم چون نگیم یهودیان دیگه کتاب خدا را رها کردندش را که قلاب هم میچینه میاریم پیرو تهمت هایی میگه شدن بله ماتجل الشیاطین علی ملک سلیمان میگه چی اونایی که تهمت‌هایی که شیطان‌ها می‌زدند به سلطنتسلیمان تهمت‌هایی که زدن قبول کردن یهود که پادشاه سلیمان پادشاه یهودیان بوده واقعیت اینه که بیشتر از ماندن ما شیطنت یعنی آدما از نظر خب حقیقتش بزارید تحت الفظی یه خورده معنی کنیم تبعیت کردند آنچه را که تهمت می‌زدند بر حکومت مملکت دیگه بد نمیگه بد نمیگه اونچه که ملک سلیمان میگفتن علیه ملک سلیمان می‌گفتن اینا پذیرفتند قبول کردند تبعیت کردند چیا از او تهمت‌هایی که یا اون حرف‌هایی که شیطان‌ها علیه ملک سلیمان میگفتند به نظر بد ولی میخوام بگم اینقدر قلاب دیگه نمیخواد دیگه اینه جوره این قشنگه این حرف من الان موافقم با اونچه که آقای طاهره گفته ولی میخوام بگم با اون قلاب آنچه را که سلیم تتلو آنچه را که شیطان‌ها می‌گفتند علیه حکومت سلیمان شیطان می‌گفتن اینا تبعیت کردن پیروی کردن جمله ولی سلیمان کافر نشد تا یعنی این تخم‌هایی که می‌زدن میراث و ما کفر سلیمان اتفاقاً بازم ربط پیدا میکنه سلیمان کافر نشد یعنی چی یعنی از راه حق بیرون نرفت و ما کفر سلیمان یعنی سلیمان بیراهه نرفت از راه عقل بیرون از راه بیرون رفتن یه وقت با علمه یه وقت ناآگاهانه است اگه ناآگاهانه است آدم میشه ضاله اگر آگاهانه است میشه مغضوب علیهم دیگه می‌دونه و حقه بله بله اگر نه نمی‌دونه این میشه ضالی حالا این ما کلی باید معنی کنیم سلیمان از راه حق بیرون نرفت سلیمان حق را کنار نگذاشت حالا چه عمدی با علم و چه غیر مردم مبهم این دومیش شیاطین از روی عناده با این قرینه می‌تونیم اونم بگیم حق ستیزی نکرد ترجمه معنی میشه سلیمان با حق ستیز نکرد بلکه شیاطین با حق ستیز کردند و شیاطین کفرو شیاطین که قفل ورزیدن یعنی با حق عناد ستیز کردن که یعلم مصدا چی بود مصداق اون چیزیشون با چه عملی حق ستیزی کردن یعلمون الناس الصره که به مردم سحر آموختن به مردم سحر آموختن جمله تمام نقطه جمله تمام ایشونم بله آره دیگه بله اونجا خوب من بگم تمام شدین نه آره دیگه آره تمام شد و ما انزل علی ملکین به بابل هاروت و ماروت خوب میگن که ببینیمشون بله و آنچه را که دو فرشته هاروت و ماروت است در بابل الهام شده بود خوب آره این الان درست به نظرم یه جوری باید عطف کنیم وا چه واویه عاطفه است ایشون گرفته بله ببینیم آقای چی گفته و نیست آنچه را که دو فرشته هار اول آیه چی بود پیروی کردند پیروی کردن آنچه را که شیاطین تهمت زدند به حکومت سلیمان سلیمان از راه حق تهمتشون این بود که از راه حق بیرون رفت حالا مصداقشو کار نداریم شیطان شیطان ظاهرا باید نتیجه بگیریم که آیا مثلا تهمت این بوده که سلیمان است سحر و استفاده کرده گویا ولی ما نیاز زودتر ترجمه بیاریم ترجمه پیروی آنچه را که شیاطین می‌گفتند علیه حکومت سلیمان و سلیمان با حق از حق منحرف نشد یا با حق نجنگی نکرد ولی ولیکن شیاطین کردند که به مردم سحر را یاد می‌دادن اینجا تمام خب اول جمله گفت تبعیت کردند دوباره یه چیز دیگرم تبعیت کرد اونجاست و تبعیت کردند آنچه را که وحی شد الهام شد فرو فرستاده شد دوتا ملک به بابل تو بابل بودن بابل یه منطقه توی بین‌النهرین بوده بابل با بابل اشتباه نشه هزار هزار و خورده کیلومتر فاصله از اینا پیروی کردن واو بدی واو حالیه است ببینید طولانی حتی یقولانه اینا ملکان فرشته‌ها به هر که هرچی یاد می‌دادن می‌گفتن ما آزمایشیما یادتون میدیم که شما آزمایش بشید از این علمی که فرا می‌گیرید چه جوری استفاده بکنید علمو دارید فرا می‌گیرید در راه درست استفاده بکنید یا در راه تعبیر شد یه چیزهایی را که به اون دوتا فرشته الهام شده بود نازل شده بود اینا رو تبعیت کردن در حالی که در حالی که اونا خود فرشته ها گفتن که ما آزمایش فقط ما برای آزمایش داریم این چیزا رو تعلیم میدیم ما که ببینیم شما این چیز را که یاد می‌گیرید در راه درست استفاده می‌کنید یا در راه تبلیغ اینه و اون دوتا فرشته تعلیم نمی‌دادن به کسی که میگفتند فقط و فقط ما آزمایشیم باید دیگه ببینیم ما فعلاً ترجمه می‌کنیم فعلاً ترجمه می‌کنیم دقیقشو نمیدونم ولی آیا همونطور که شیطان را از کجا شروع کرد آدمم شد شیطان حالا یه جور دیگر بزار یه چیز دیگری بگم داستانش کنیم ما گفتیم کسی که نفس عمارش حاکم بر نفس ناطقه و بشه میشه شیطان تو این تعابیر و اینا داریم که همیشه شیطان همراه شما هست درسته خب همونا که گفتن میگن فرشته‌ای هم هست که شما را بره کی دعوت میکنه یا فرشتگان اگه شیطان داره وسوست میکنه فرشته‌هایم هستن که اینم که داریم که فرشته‌ها کی‌ین همون بازم نفس اگر انسان نفس ناطقه‌اش حاکم شد این عکسشه شیطان میشه مثلا فرشته درسته خب حالا اگر اینجوری شد دو تا آدمی که پیامبر بودند خدا بهشون وحی کرده بود ولی این دوتا آدم حسابی بودن یعنی ببین یعنی آدمی دو تا آدمی که قله انسانیت را فتح کردن نفس اماره‌شون را کاملا سرکوب کردن کشتن اینا یه چیز دیگه میشن اگه اون شیطان میشه اینم یه چیز دیگه میشه نه اینکه انسان بالاتر از فرشته است ولی از یک جهت آدم خوب خوب از یک جهت فرشته است از یک جهت فرشته است ولی بالاتر از فرشته ولی از یه جهت فرشته است فرشته چیه فرشته بدی نمیکنه هیچ بدی نمیکنه درسته ولی فرقش چرا میگم این آدمی که بدی نمیکنه بالاتر از فرشته است از این جهت که بدی نمیکنه فرشته است برخلاف شیطان که فقط بدی میکنه این فقط خوبی میکنه این که فرشته چون اختیار نداره این انسانه ولی از این نظر فرشته است وقتی مردم هم همینجور میگن میگن فلانی فرشته است فوری کسب گاو بالاتر از فرشته است نه میگه من از این جهت میگم که بدی نمیکنه درست برعکس شیطان که مجسمه بعدی هست برعکس شیطان که مجسمه بدی اون وقت دوتا فرشته دوتا انسانی که بدی اصلاً نمی‌کردند یعنی نفس فقط نفس عماره است که نفس چیه که امارتم به سو که دستور فقط به خوبی میده و خوبی میکنه اون شد فرشته گونه دو نفر بهشونم الهام شده بود اون ملکه باباط و ماروت دو نفر انسان باز نمی‌خوام بگم فرشته گونه دوتا فرشته دوتا فرشته از اون چیزایی که اون دوتا فرشته آوردن برای مردم اینا از اونم پیروی کردن این در حالی که اونا گفته بودن که ما اینایی که یادتون کنیم ها آزمایش ها سوء استفاده ازش نکن سوء استفاده ازش نکن بله حتی یادش می‌دادن می‌گفتن که آزمایش این در اختی استفاده نکن ولی یهودیا چه استفاده‌ای کردن همون استفاده‌هایی که گفته بود نکن استفاده کردن خاصی نمیشه آموزشی را آدم داشته باشه نفس عمارش هم حاکم باشه چقدر می‌تونه مردمو فریب بده به راحتی می‌تواند علی را معاویه کنه معاویه را علی کنهبا این خیلی با علم که میشه با علم که میشه مغالطه کرد مغالطه مغالطه یعنی اینکه شما دقیقا شکل برهان میاریا که برهانه نمی‌تونه بفهمه که کجاش کلاه سرش گذاشتی خیال می‌کنیم بره خانه کیه که میتونه قشنگ ظریف برهانی بیاره که هیچکس نفهمه کجاش مغلطه کرده این کار عالمه که میتونه اینجوری بیاره همه کس که نمیتونه یه کسی به من گفت که مغلطه می‌کنید تهران گفتم که نه گفت مغلطه منو پایین نیار اگر بخوام مغلطه کنم جوری مغلطه نمیکنم که تو بفهمی و بعد بهش گفتم اگر بخواید آزمایشی میام یک جلسه صحبت می‌کنم اول تا آخرش مغلطه میکنم ببینم یک کشف کردی جایزه بهت میدم منطق تازه اینجا محدود می‌خونیم اینجا چند نوع مغالطه را ما تو منطقمون می‌خونیم ولی یک علمی هست مثلاً در چی به نام امام خوندیم تو غرب است مثل مثلا تفکر نقدی مثلا الان تو اونجا ۷۰ نوع مغالطه خب این اینا را یاد میگیرن که مغالطه را بشناسند یاد گرفت میتونم سر مردم کلاه بذاره دیگه از همون استفاده بکنه اینجوری بهتون بگم من مثلا خوندم به اصطلاح مغالطه را فرض می‌کنیم خب آدم راحتم میتونه که یک کاری کنه که استدلال بکنه استدلالش یه ذره ساده ساده که شما میتونید کشف بکنید یه مغالطه ساده که میشه کشف کرد مغالطه اشتراک لفظی میتونیم همه شما میتونید این سادشه می‌خوام بگم ساده مثلاً من بگم که عرض کنم خدمت شما که گاو شیر تولید می‌کند شیر حیوان درنده است پس گاو حیوان درنده آره دیگه دقیقا این استدلال بکنه همه کس می‌فهمه که شما مغالطه اشتراک لفظی چون اون شیر با این شیر فرق داره فرق داره یک تصریح و گفتن که زواره اسمش بود معلم اسمش بود رضا شیرگیر این برادر ما می‌گفت که ما تو خانه ببینیم چه شکلی که شیر میگیره و گفتیم که نمیتونم پاش وایسه خیلی مردنی خیلی توالت می‌شینه با شیر دستشویی بگیره بلند شه نمیتونه پاش خودش بلند بشه به این خاطر بهش میگن شیرگیر نه اون شیر با اون شیر است که آدم وانت دگر شیر است آدم میخورد وان دگر شیر است آدم میخورد و دگر شیر است اندر بادیه وان دگر شیر است اندر بادیه بادیه بازیش هم خیلی قشنگ درست کردن بادی مشترک لفظی شیر هم مشترک لفظی خوردنشم مشترک لفظی دیگه کامل این مثلا خواستم راحت یه مغالطه راحت را بگم همین مغالطه لفظ مغالطه اشتراک لفظ یه جاهایی که وارد یه شکلی میاره اصطلاح دیگه اونجور نیست که طرف بفهمه این خیلی راحت و همه مردم می‌فهمن ولی حالا به یک شکلی بیاری نمونه من بزار یه مغالطه ببینم مواظب باشید کلاه سرتون نره باز باشه دیگه درسته میگن کی توی ادیانی که خوندی کدوم بهترین دینه شهاب میدم که خوب ما تو اسلام که تو ادیان که یک قرائت نداریم که آخه رات‌های مختلفی داریم داعشی قرائت از اسلامه من میتونم بگم این بهتر از مسیحیته نه پس قرائت‌های مختلفی داریم من میگم بی ترین قرائت از اسلام که من جوادی با همه فرق دارد واقعا جدی بهترین قرائت از اسلام را که من دیدم تو جهان اسلام مطهری هست خوب حالا پس اونا نمی‌تونم بگم من جمله باید بگم قرائت مرحوم مطهری از قرائت مشهور همه ادیان همه ادیان هم قرائت دیگر قرائت‌هایی از اسلام و هم همه قرائت های و قرائت های مشهور همه ادیان بهتره من اینجا می‌تونم بگم چیزی دیگه نمیتونم بگم اینه نمی‌تونم بگم اسلام بهتر نمیدونم مرحوم مطهری را بهتر میدونم خوب جواب دادم دیگه ها چطور شما بگو یه جمله دیگه قرائت مرحوم مطهری را میگه من در این قرائت اسلام می‌دونم این بهتره من میپرسه که کدوم قرا آیا اسلام بهتر از همه جان هست یا نیست میگم من نمیتونم بگم اسلام برتر از همه ادیان هست یا نیست چون که میگم اسلام شما تا شما سال کدوم قرائت از اسلام اسلام خیلی متفاوته قرائت‌هایی از اسلام کدوم قناعت میدید من میگم نه از این مسیحیت مشهور یهودیت مشهور ایرادش چیه این جمله بهتره شما ببین از من سوال کرد آی یا به نظر تو اسلام برتر از ادیان دیگه هست یا نیست جواب میدم من نمیتونم اسلام را بگم قرائت‌های مختلف داره ولی یه چیز دیگه می‌تونم بگم بگم یه قرائت خاص از مرحوم مطهری اسلام از قرات مشهور ادیان دیگه یهودیت بهتره قرائتی که مطهری داره بهتره مشکل نداره هیچی شما مشکل داره مشکل شما نه به نظرتون چه مشکلی بگو ولی چی بگم اسلام برتر از ادیان دیگست اینو بگم مجبورم بگم قرائت مرحوم متحرک بهتره این مغال میتونم طرف بمالم این جمله رو که بگم خیلی خوب باشه باشه همین که اسلام بهتر باشه منم می‌خوام مگه منم میگم قرائت مرحوم مطهری از قرائت مشهور مسیحیت از قرائت مشهور یهودیت گفتم دیگه بسه خوبه ولی این جمله دور یا لرزش نداره چرا برای این این مغال یه جمله دیگه میگم مسیحی که معاصر مرحوم مطهری مشابه توی مسیحیت از جهاد اسمش هست کاروانر تقریبا معاصر بوده با مرحوم مطهری حالا این جمله رو میگم قرائت کارانه از مسیحیت از قرائت مشهور همه ادیان بهتره این جمله که الان گفتم با اون جمله که اول گفتم با هم ناسازگارن یا ساز قرائت مشهور همه ادیان منطقه کجاش تعارض داره میگم قرائت هم از قرات مشهور همه ادیان بهتره هیچ اشکالی نداره نه کجاش اشکال داره نه نه همین که میگید نمیتونم از اول گفتم که می‌خوام مغالطه کنم دارید کجاش اشکال داره قرائت مرحوم مطهری از اسلام از قرائت مشهور همه ادیان بهتره این کجاش اشکال داره این جمله اشکال داره مرحوم مطهری میگه جمله که اشکال نداره که پس من گفتم که اسلام برتر از همه ادیانه حالا میگم قرائت کارانه از مسیحیت از قرائت مشهور همه ادیان بهتره هر دوتاش میتونه درست باشه هر دوتاش می‌تونه درست باشه درست شد حالا یه جمله دیگه اضافه می‌کنم اینو ببینید میتونه قرائت کار رانر از قرائت مرحوم از مسیحیت قرار از مسیحیت از قرائت مرحوم مطهری از اسلام بهتر اینم چرا شیر مطرح با همدیگه داریم مقایسه مسیحیت لازم منطقی این دوتا ناسازگار هستند یا نیستند قرائت مرحوم مطهری از اسلام از قرائت مشهور همه ادیان بهتر این حالا یکی دیگه جمله قرائت کارانه از مسیحیت بهتر از قرائت مرحوم مطهری از اسلام به لحاظ منطقی این دوتا که هر دوش درست می‌تونه باشه قرائت کارانه از دقت بکنید میگن چرا ضد و نقیض میگی من اول گفتم قرائت مرحوم مطهری از قرائت مشهور همه ادیان بهتر است حالا میگم قرائت کارلانر از مسیحیت از قرائت مطهری از اسلام بهتر است دو ضلعی هم نیستن منطقاً که آره دیگه قرائت مطهری از قرات مشهور همه ادیان بهتره ولی قرائت کارنامه مطهری هم قرائت مشهور همه مختصرش بکنم وقتتون گرفته نشه ۲۰ تا جمله می‌تونم بگمقرائت مشهور همه ادیان از قرائت مشهور اسلام بهتر آره دیگه قرائت مشهور همه ادیان از قرات مشهور اسلام بهتره ای با اون جمله قرائت مرحوم و متحرکه گفتم ناسازگاره یا سازگاره خوب حالا شما بگید اون جمله اولی که گفتم قرائت مرحوم مطهری از قرائت مشهور همه ادیان بهتره چقدر می ارزه قدی یک پوست پسر نمی‌ارزه هیچی هیچ ارزشی نداره در حالی که طرف قانع میشه در حالی که طرف میگه خوب ایشون گفت اسلام بهتر از ادیان دیگست دیگه در حالی که من کلاه سرش گذاشتم ببین اگه خودم نمی‌گفت من ببین اول گفتم مواظب باشید کلاه سرتون نره من خودم گفتم آقا مواظب باشه میخوام کلاه بذارم سرتون ولی در عین حال متوجه نشد که چه جوری کلاه گذاشتن مواظب باشید حالا اونجا که دارم بیان بکنم با حرارت و فلان و اصلا اینارم نمیگم که کی دیده اصلا حواسش هست می‌خوام بگم این جمله خیلی ساده گفتم حواستون هم باشه که کلاه سرتون نره ولی متوجه نشدید که حالا ایشون چون من از نمیتونم هضم بکنم نوشابه بخورید که نه نه الان می‌خوام بگم یه قضیه یعنی من چقدر راحت میتونم این مغالطه است که میگم حاضرم آزمایشی برای دانشجو کلاس جاهای مختلف گفتم هیچکی متوجه نشده بره اساتید همه اساتیدن گفتم مواظب باشید کلاه سرتون نره مغالطه‌اش کجاست اونجاست که من قرائت مطهری را با قرائت مشهور همه ادیان مقایسه کردن می‌تونم عالم یهودی هم بگم از قرات مشهور همه ادیان بهتره قرائت تازه میتونم صد نفر را بشمارم ادیان دیگه بگم همه قرائتشون از قرائت مطهری بهتره همه بهتره اصلا ارزشی نداشت فقط گول زننده بود فقط فریبنده بود قرائت مشهور همه ادیان از قرائت مشهور اسلام بهتره خب اینه که گفتم که یعنی اسلام پایین‌تر از همه است اینم با اون جمله اولی که گفتم سازگار دیگه این با اون جمله که قرائت مرحوم مطهری با قرائت بهتر از قرائت مشهور همه سازگاره من میتونم باور داشته باشم که قرائت مرحوم مطهری از قرائت مشهور همه ادیان بهتره بعد در عین حال باور داشته باشم اشکال نداره که قرائت مشهور همه ادیان از قرائت مشهور اسلام بهتر این دو تا اشکال نداره خب این مثال را زدم برای اینکه ببینید اینگونه نیست که کسی اگه مغالطه من کردم خوب بود اگر یک کسی را ببینم اگه بهش نخوام بگم که بترسم ازش که بگم که مثلا حالا نمیتونیم بگیم قرائت مشهور از اسلام بهتر از قرائت‌های مشهور ادیان دیگر دیگه نخوام و بخوام شیر سجده بترسم ازش تکفیرم میکنه این مغالطه رو مجبورم مرتکب بشه در مقابل اون برای اینکه اگه نکنی من تکفیر میکنیم می‌خوام بگم که حالا میگم به اون آقا گفتم که اگر بخوام مغالطه کنه آقای نمیشه یک ساعت صحبت می‌کنم همش مغالطه باشه و متوجه هم نشه مغالطه خیلی پیچیده و خوب ببخشید ولی به این ترجمه من یه چیز دیگری را بیان کردم که گفت که و هیچی هم تو قلاب نمی‌ذارم و پیروی کردند آنچه را بر آن دو فرشته در بابل فرو فرستاده شد گفتم اینا آدمن فرشته که دیگه بهش فرشته میاره فرشته که خودش میاره پیام را فرستاده نمیشه که نه من به نظرم دوتا آدم اند اگرچه اون شیاطین هم آدم اند اینا آدمن اینا ولی اینا گفته بودن که ما هرچه به شما میگیم پس بله نه فلا تکفر ما آزمایشی مواظب باش حق زیر پا ما آزمایشیم از حق نادیده نگیر حق با حق نوزید دنبالش میگه تعلمون منهما ما یفرقون بین المرع و زوجه به جای اینکه چیزای خوب یاد بگیرند گفته بودن نماز شما یاد گرفتن چیزهایی که باهاش جدایی می‌انداختن بین مرد و زنش بین مرد و زن جدایی انداختن و ما هم به زارین بهی من احد الله و اینا ضرر میزدن ولی بازم توجه ضرر میزنی خدا نخواد باهاش هیچ کاری نمی‌تونی بکنی ها توجه داشته باش شما داری سوء استفاده میکنید از اون علمی که اون دوتا آوردن و ضرر به مردم میزنید ولی بازم حواستون باشه فکر نکنید خیلی قدرتمدید خیلی یاقین نشید اگه خدا نخواد همین سحر شما هیچ ارزشی نداره فقط خودتونو خراب می‌کنین آها بزاررین و ما باید تعلمون ولا ینفعهم یه چیزایی رو یاد گرفتن از اونا که براشون سودی نداشت و لقد علمو لمن اشتراهو ما له فی الاخرت من خلاق عرض کردم که میدونستند که این چیزهایی که به دست آوردند علومی که به دست آوردند قدرتی که به دست آوردند در آخرت براشون به اصطلاح بحرین نداره بحرین نداره سودی نداره و آخرم میگه که من خلاق و شراب به انفسهم لو کان یعلمون به بد چیزی فروختن خودشونا اگه بفهمن اگه بفهمن چیزی به یه چیز بی‌ارزشی فروختن خودشونو ببین حالا یه بار دیگه ترجمه ایشون را هم بخونم آقای فولادوند را از اونجاش که چرا باید یعنی چی و ماه یعنی چی یعنی آیا کسی می‌تواند روی این زمین به دیگری ضربه بزنه و خدا نتونه جلوشو بگیره میشه یا نه خدا جلو حرکت اصلا قبل از اینکه بزنه جون خودشو می‌گیره اصلاً قبل از اینکه ضربه بزنه خدا میتونه بگیره یه جاهایی هم میگیره طرف نمیذاره ضرر بزنه اما تعلیم این جمله چیه چی به ما یاد میده میگه ابزاری که دستتون هست ما بدونید حواستون باشه خیال میکنه قدرت داری قدرت در مقابل خدا هیچی نیست تو دست خدایی یاغی نشد خدا نخواد نمی‌تونه همین کار را هم که می‌کنی بکنی معنیش اینه که در مقابل خدا تعظیم کن و تسلیم شو تعظیم کنه این عکسشه فکر چیزی داری خیلی قدرت در مقابل قدرت سحر و جادو را کار نداشته باشی یک کسی تصمیم میگیره به قتل برس فرقی نداره هر کاری که تو عالم کسی می‌خواد بکنه میخواد به کسی ضرر بزنه دیگه کسی میخواد به کسی ضرر بزنه اگه خدا نخواد میتونه ضرر بزنه یا نه هاگی خدا امور را عادی باشه ظلمم به همین انسان‌ها می‌کند ولی ظالم اینو باید بدونه این خیلی مهمه که در مقابل قدرت خدا هیچی نیست داره درس میده به آدما آره کارتون ندارم دارینم ظلم می‌کنی الانم داری می‌کنی اسبتو می‌تازونی هر کاری می‌خوای بکنی ولی بدونم که هیچی هم نیستیا باید مگس می‌کشمت مگس می‌کشمت می‌خواد بگه نکن این کارا را قدرتی نداری یا قدرتی هست که نه نمیام الان بگیرم هرکی خواست ظلم بکنه دخالت بکنم ولی بدون داره به ظالم میگه میگه که تحت قدرت یک کسی هستی که هر لحظه میتونه جونتو بگیره میتونه نابودت کنه میتونه درسش برای اینکه وگرنه آره دیگه همه ظلم‌هایی که تو عالم میشه خدا نخواد که نمیشه که خدا نخواد که جلوشو میگیره خدا میخواد نه خدا نمیخواد خدا که میگه نخواد خدا میخواد که جریان امور عادی باشد ولی اگر نخواد نمیتونه طرف را قبل از اینکه ضربه لطمه‌ای بزنه به کسی بگیره این معنیش این نیست که چرا خدا دو جور ارادت داره یه جور اراده تکوینی یه جور اراده اراده تکوینیش یعنی چه یکشنبه که جون من تکوینی اراده تشریع یعنی چه یعنی که میخواد که من ظلم نکنم میخواد که من را پیاده کنم می‌خواد نه اینکه مجبورم میکنه همین که خدا اذا اراد شیا یقول له کن اراده تکوینیه بله اراده تشبیه چیه خدا میخواد که من نماز بخونم مجبور بشم نماز بخونم دستور میده که نماز بخونه تجربه میکنه نماز این سالی که زدیم ببین اینجوری شما بگید خدا می‌خواد که آدما به همدیگه ظلم نکنن هیچ کدوم اراده است تشریح تشریعیه دیگه اما همتون بدونید درسته که این شما که این اراده تشریعی خدا را زیر پا می‌ذارید می‌دونید که تحت سیطره اراده تکوینی خدا هستی ببین بهتون دارم میگم ظلم نکنید این اراده اراده تشویق تشریح دستور میدن نه کاربرد نداره مگه زور گفتیدا گناه کردید ولی یادم که اراده تشریعی خدا را زیر پا می‌ذاری یاغی نشو خدا یکی دیگه ارادت چه اراده قبل از اینکه این را زیر پا بگذاریم می‌تواند نیستت کنه با اراده تکوین که شما فرمودید پس می‌خواد من باید این دوتا خواستن را اراده خواستندر یافته بودند که هر کس خریدار مثلا باشد در آخرت بهره ندارد و که چه بود آنچه به جان خریدند اگر میدانستند بله اگه می‌فهمیدن اگه عاقلم بودن چیزی بود که خریدیم آقای چی معنی کرده بله و آنان به وسیله آن یعنی جادوی جز به اذن خدا به کسی زیان نمی‌رساندند و چیزی را می‌آموختند که به زیان خودشان بود نه به سودشان خوب و مسلما دانسته اند هر که خریدار این امور باشد مثلا قلاب گذاشته جادو عرض کنم خدمتتون در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت کاش میدانستند که در برابر بدبهای خود را فروخته کاش می‌دانستم یه جور دیگه معنی کرده ها شرابهی انفسهم لو کانوا یعلمون کاش می‌دانستند ای کاش میدونستند که گفتیم ای کاش میدونستن حالا کار ندارم لا یعنی اگر میدونستم ولی گفتیم ای کاش میدونستند مشکل حل بود نه نه همون اگه میدونستم ولی میدونید چیه مسئله مسئله اینه که اینطوری بهتون بگم عمر سعد گفت چی کشتن امام حسین گناه و گناه بزرگ و آخرت انسان از بین می‌برد ملکی منتها اون عذاب کشتن امام حسین است این نقده آدم عاقل نقد را به نسیه نمیده آدم عاقل نقل را به نسیه نمیده حالا یا خودشو گول میزنه یار اشتباه می‌کنیم آدم عاقل نقد را به نثیه اگه می‌فهمه اگه می‌فهمیدی آدم عاقل نقد را به نسیه میده کجا اونجا که نسیه خیلی مهم باشه نقدی آب نبات باشه آدم عقیل یک آب نبات که الان بهش بدن در مقابل یک دور که ۱۰ سال دیگه بهش بدن کدومشون انتخاب می‌کنه نقده به نسی میده یا نه ها یه آبنبات انتخاب میکنه دیگه نمیتونه نمیدونه که او خیلی بیشتر سود داره تا این خوب این نمیدونه به این معناست پس ای کاش میدانستن نه موافق نیست اگه میدونستنه عید میدونستند شرطیه خلاف واقع شرطیه خلافه نمیدونستم نمیدونستن که یعنی بعضی وقتا اینکه میگه نمیدونستند آدم خودشم به نفهمی میزنه ها آدم به نفهمی میزنه میدونه که یعنی گاهی عرض کنم خدمتتون که نمیدونم جایی هست متوکله کیه اومده توی سر قبر پیامبر و اگه اشتباه نکنم یحیای برمکی وزیر بشه کنارش وایساده می‌بینه داره سر قبر پیامبر با به اصطلاح پیامبر گفتگو میکنه میگه یا رسول الله من مجبورم پسرت را زندانی کنم اگر نکنم چی میشه معذرت می‌خوام چی میشه چی میشه چی میشه فلان میشه من مجبورم چی بکنم اومده مرحوم مطهری نقل کرده منبعش کجاست دقت نکرد مرحوم مطهری میگن که این را میدونه چطوری اینو میگه یعنی یا اینجوری میگه نمی‌فهمه که نمیشه سر پیغمبر کلاه بذاری مرحوم مطهری مگه نمی‌فهمه سر پیغمبر کلاه بذاره که این حرفا رو خطاب به پیغمبر میگه من یه وقت یه یادداشتی نوشتم خوب خوبم میفهمه که نمیشه سر پیغمبر کلاه بگذاری برای یه چیز دیگرم خوب خوب میفهمه و اون اینکه میشه سر یحیای برمکی کلاه و با نبود کنی که من مجبورم خدایا من نمی‌خوام من و او هم بیاد نقل کنه برای تاریخ که این بنده خدا مجبور اصلا واقعا نمیخواست ظلم بکنه به فرزند رسول الله ظلم نبود که اون نمیگه برای پیغمبر جواب دادم فرمایش مرحوم مطهری را توی نمیخواد پیغمبرو گول بزنه که شما بفرمایید که چقدر نفهمه که نمیدونه که پیغمبر نمیشه اتفاق خوبم می‌فهمه که پیغمبرو نمیشه گول بزنه و اون طرفشم خوب میفهمه که میشه یحیی برمکی را گل بزن تا او بیاد به مردم بگه که داشت سر قبر پیامبر زاری میکرد گریه میکرد که من نمی‌خوام به پسر ظلم کنم میشه سر کلاه سر پیغمبر می‌دونه نمیشه کلاه بذاری یه چیز دیگرم می‌دونه که میشه سر یحیی برمکی کلاه بزاریم حالا تو ذهنمه متوکل برمکی اگر اشتباه ممکنه ولی تو ذهنم بگم اینهاست گاهی آدم یعنی طرف داره حرف میزنه یه کسی مثل مرحوم مطهری میاد میگه نفهمی که نمی‌فهمه که نمیشه سر پیغمبر قلابش زد نه میفهمه ولی خسته نباشید.