جلسه نهم: فتوای شورایی، تخصصی شدن فقه، عمل بدون تقلید

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۳ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «[https://t.me/soleimanisaa/4077 فایل صوتی] متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است. بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی‌محمد و آله طاهرین داشتیم اصل بحثمون فقه حقوق بشر بود روی از مساله تغذ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی‌محمد و آله طاهرین

داشتیم اصل بحثمون فقه حقوق بشر بود روی از مساله تغذیه‌ای شروع کردیم و گفتیم تقلید به این شکلی که آقایون میگن اطاعت بی چون و چرا هست و این با خود فرمانروایی انسان سازگاری نداره با حقوق بشر سازگاری نداره این شکل آقایان و البته بعدش گفتیم که خوب دلیل براش نداری نه دلیل عقلی و نه دلیل نقلی ولی گفتم خوب حالا از این می‌گذریم اینو چشم‌پوشی ازش می‌کنیم در سن تقلید اینگونه مادی نداره حالا همین که میگه مبنا تو چیه که نوشت بر اساس چی میگید همین که میگید خب شما که می‌گویید مک روایت که بشه من چه چیزی نداریم بنا و غرب است یک ماه رو سنجیدیم کدومش بنای عقلا بر کدام‌یک از اینهاست حالا من میخوام دو تا نقطه‌ای که اصلا اینجا بیان نشده بیان بکنم بگویم بناء عقلا اینجوری هست بعد می‌بینیم که اینجوری از کارهاشون درسته کرو رو به متخصص میکنن عرض بنده عرض کردم که مسئله دین با رجوع به متخصص با پزشکی فرق داره پزشکی آمپول به من بزنند دست و پام بزنن و ببندن و یک آمپول به من بزن اثر خودش داره و من معالجه میشم لینک اینجوری نیست یعنی باید فهمید و با قصد انجام داد این فرق داره ولی اونا رو قاطی ندارم باش از اونا گذشتی اشکالات شکر کرد حال می‌توانید یه مسئله شما میگی باید به یکنفر مراجعه کنی او یه نفرم علم باشه تا اینجا اینو گفتید یه نفر باید علم باشه خب عقلا دو کار می‌کنند که شما عقلا در رجوع به متخصص دو تا کار دارم شما چرا این دو تا رو بهش توجه نمی‌کنی یک مگه و عقلا وقتی می‌خواهیم یک جراحی بکنند کار پزشکی انجام بدن یا حکم مسئله ساده سرماخوردگی خوشم شما یه پزشک و پزشک نزدیک خونه تون اگه میخوای جراحی بکنند در راهی مهم شورای پزشکی تشکیل نمیشه به شورای پزشکی تشکیل نمیشه چه مست چه اشکالی داره که ما به فصل مبنای شما را پذیرفتیم ما شورای و افطار داشته باشی زنی ده نفر پنج نفر شش نفر هفت نفر طراز اول بشی نه بحث کنه برای همدیگه استدلال کنن و آخر با رای با هر چی تو کیف میلان خیلی بیشتره که که خیلی اطمینان بیشتر به او برای او یک استدلال کنی بگه آقا این به این دلیل این دو روز به این که یه نفر خودش به تنهایی عقلا تو کارهای مهم شورای شهر مشهد شهرت دارد شورای پزشکی داریم مثلا برای یه جراحی برای یه جراحی شورا تشکیل میشه شوراهای پزشکان اومد تو اونجا متخصصین چه‌بسا مختلف حسن تو شورا قطعا متخصص بیهوشی هم پس متخصص دیگر از اینا نظرشونو میزنن و پس عقلا تو تصمیم‌های مهم شورا دارند شغل‌های قابل انجام بده فامیلی یکنفر علم که من قبلش با اشاره گفتم که عسل شما میگید علم علم تو چه قسمت معدل شما حساب کنی تو این علوم مختلف ممکنه معدل که می‌گیری یک کسی پول علم رجال و قوی‌تر باشه دقت دیگه توی فکر قوی‌تر باشه این نوع مشکلات پیدا می‌شود ولی این کار دارم حالا خوام بگم عقلا میگن یکی خفش نفر متخصص طراز اول بشینن دور هم استدلال بکنن همدیگرو قانع کنن و دفاع بکنه هیچی نظر همدیگر عوض کنن قطعا این هم روش عقلا است هم عقل میگه این بهتره چرا شما شعبه‌هایی در افطار و تشکیل نمی‌دهد که بخواد اینکارو بکنی جبران کنی خب این یک نقطه اشغال پس تمام حرفی که زدید سلام علیکم و رحمت‌الله حالتون خوبه سلامت باشی خب من میخوام فرض کنید این مبنای شما رو قبول کرد لب مرده رو به کارشناس من به اونجایی که یه شورایی از متخصصان باشه بیشتر اطمینان می‌کنم عقلا هم روش اون اینه شما چرا را شورای نمی‌کنید هیچوقت فوق‌العاده کار مهم بدون مشورت انجام نمیدن کارو پس این یک مساله اگه عقلا عقلا اینجوری است الکس مسجد اشکال دروغ‌گو عقلا درسته به متخصص مراجعه می‌کند ولی هام میتونن کارها رشته‌ها را ریس ترش می‌کنن و تخصصی ترش میکنن تو میتونن اگه می‌تونستم مثل همین من خودم رفتم تهران متخصص مغز اعصاب مدل مهم بود او دوباره به من یا آدرس داد گفت حالا تو مغز و اعصاب متخصص پارکینسون فلان‌کس و بعد نامه برام نوشت برو پیش رو بستنی مغز اعصاب یه چیزه خیلی چیزا رو با خودش یک تخصص پزشکی اومد تو مغز و اعصاب در میگه پارکینسون یک متخصص خاص اقلا اینطوری می‌کنند شما چرا تو مسئله فتوا این کار را نمی‌کنید اینکارو بکنید یه نفر تو اقتصاد بیشتر کار کنیم جن فرد به حقوق کار کنه تو قضاوت کارخانه یه نفر تو آره خوبیم می‌تونید بگید چرا شما گفتید یکنفر علم بومی ملا گفتی خوب تو چه ملاکی که میگید که یک سواله ما از گل به شکل حساب می‌کنم بالاتره به اقتصاد این آقا بیشتر کار کرده معدل و بالاتره ولی تو اقتصاد بیشتر کار کرده به کدوم مراجعه کنم برای اقتصاد بلکه بیشتر عقلا تو همه حرف شما عقلایی بود دیگه عقلا می‌گویند به متخصص تون آن حقوق رو مثلا قضاوت و حالا یک تو باد یا نه هر جای تصویر کاملا قشنگ کار کرده نماز را به جنگ هر کدوم یک کتاب توفیق کتاب الصلوة کتاب و سوم کتاب الحج نه هر کدوم یه کتابه و تو روش خونسری اینجوریه که قلبت خیلی روش غلطی خیلی روش غلط و اونی کی مثلا یک‌نفر لرز داره می‌دهد درس خارج مصاحبه خونه چندین سال کتاب کتاب الصلوة درس میده چندین سال کتاب و سموم درس میده بگذرون یا حدی که آیا فلان خب حالا ممکنه یک بسته شما که چندین سال این درس می‌دید رن نفر تو این زمینه ارسال بیشتر کارکرد هیچ کدوم تون نمی‌رسید تا آخر آخر درس به چی اینطور که درس میدی روش مقرر طعام روش تو غلط چی چرا میگن روش غلط برای چی بحث میکنن عرض کنم خدمتتون کی تاریخ مسئله رو بیشتر بحث میکنن یعنی مسئولان اقای یک روز میاد میگه تو این بخش کوچولو این شیخ مفید اینا گفته این بحثش یه روز میاد دوباره دو هزار تا عالم مثلا باشه در مثل تاریخچه شما میخواین بحث بکنم چه مسئله را و یک ساعته که می‌خوام بس کن تو یک ربع میگم آقا این تاریخچه مسئله این اینجور مطرح‌شده این نظرات داده‌شده این مسئله اصلا نیاز نیست که شما به اون هم بیارید اون میل کسی وقتی وارد حوزه میشه با جنازه‌اش از ببرن بیرون و همه‌اش هم داره درس میخونه هیچ به هیچ جا نمیرسه اشتها حساب و کتاب داده‌شده حالا شما که اینجوری روش تو بنده معتقدم کلی فقه را فقه سخت فقط فیزیک نیست سخت‌تر از شیمی اصول سختی نیست حداکثر کل فقه با یه نفر بخواد متخصص بشه ده سال بیشتر بشه از دی رو می‌گیره تا پزشک متخصص میشه چند سال طول می‌کشه ده سال مجری سقف‌های کنی و پنجاه سال طول بکشه روش تو غلطه همه دنیا دارند متخصص طراز اول اول ولی تو ده سال نباشد و به روش غلط خب حالا کار ندارم میگم حالا با این روش غلط شما که نمی‌رسید همه فکر و یک دو کار کنی به آخر نمیرسه اینجوری که شما دستمه کسی بخواد یک دوره فقه را کامل درس بدی دویست سیصد سال عمر داره بگه ببین که حضرت نوح و و زودتر خب چه جوری بوده که عمرشون اینقدر طولانی بود که اونقدر عمر می‌خواد حالا که یکنفر شما نمی‌رسه خودت که همش کار کنید یه نفر این کار کرده بودم اونا کار کرده چرا این کارو نمی‌کنی او حالا که اینجوری میکنن عقلا تازه میشه مغز و اعصاب یه تخصص خصوص پارکینسون یک تخصص که من می‌بینم با خودم باهاش روبرو بودن هی ریز ترش می‌کنه شمام اینکارو بکنیم خب اینکه بهتر جواب میده که اگه بناست این روش باشه که شما دارید این بکنی پس دو تا مسئله گفتم شما اگه بنا تو مسئله تقلیل یه مسئله عقلایی یه مسئله اینه که عقلا شورایی می‌کنند کارهارو ژک شما شوراهای دوغ و میوه و غلات تخصصی میکنن کارها رو روی ذکر می‌کند چرا شما این کار را نمی‌کنی واقعیت اینه که اقتصاد شما میگید بخشی از فقه اقتصادی تلفظ یه مقدار اقتصاد اطلاعات داشته باشه علوم اقتصادی جدید رو خونده باشی کسی میخواد حقوق داری اینه که بدیم که طرف که می‌خواد متخصص تو حقوق بشی توفیق مثلا بگیم یک دکترای حقوق جدید گرفته باش البته که حقوق جدید گرفته و دخترها دکترای حقوق جدید دروس حوزوی اقتصاد و دیگه خیلی بهتر می‌تونه بیای دکترای اقتصاد گرفته باشه اینجا کار کرده باشه در تخصصیش نمی‌کنی یه نفر علم معدل شل اینم یک حرف دیگر می‌شدند منم بشم نظرات علمای چی اوه می‌گیرم اگه نفر میومدن مبانی روش کار می‌کردم مثلا چی اصالت از این راه بنظرم دو روز خودشه گرمش خوبه اون رفتند بچه هی نظرات را حفظ می‌کند چی گفتی هیچی نگفته هیچی گفته که اونوقت وقتی میگن نه علیه شما اشاره نکردم وقتی میگن علم فلانی یعنی چی بیشتر حفظ کرده یعنی بیشتر حفظ کرده بیشتر اندازه فاصله میخوام حفظ کنید و نمیخوام بدونم من فقط میخوام بدونم این مسئله تا الان پنج تا نظر توش بودی عجله داشتم اینا بوده پنج تا نظر بوده تا الان دل نتونم اینا بودجه خیلی خوب حالا من میخوام خودم فکر کنم چی باید بگم من چه نیازی داره که برام هرچه عالم بودی دقیقی که تابش حفظ کنم تو کدوم علمی این کارو می‌کنم تو کدوم علمی این کار رو می‌کنم که این کار را می‌کنند هرچه فیزیکدان بودی هرچی فیزیکدان بود هر چی گفته طرف کتاب می‌نویسم نری کتاب نظرات را می‌یابد این نظرش این بوده و یه صفحه اینم اشکالات شده و علوم اینجوری که از دست نمیره که فلان فیزیک‌دان هرچی که تاب داشته نماز بخونم یعنی نه بخونم مطالعه توربینی کلاس برم درس بدم مقصودم اینه آره روش غلط روش ما جارو برا فیبر می‌گیریم یعنی نمی‌گذاریم فکر کن طرف تبدیلش می‌کنیم به یه انبار انبار اومد هر هرچه بیشتر از این هم بارش پره علم نه انبار به درد نمی‌خورد انبار به هیچ دردمون از من می‌پرسن خاص مطالعه نباید زیاد مطالعه مطالعه زیاد قبول ندارم به‌ازای یک ساعت مطالعه دو ساعت فکر یک ساعت مطالعه دو ساعت فکر یعنی یکنفر یه روز پنج ساعت مطالعه خیلی پرکار باهاش بیشتر نبود چرا آتش حرف مال خودت بشی هر چی میخونه آدم با هضم بکنه هر هضم بکنه ما تو مأموریت‌های روستایی شاید شما باهاش آشنا و دیده باشید آنها هوشمند تو را خیلی دوست دارم گندم جو خیلی دوست داره وقت گوسفند نمی‌کرده فروغ میدی بدن خیس میخوره توی شکمبه بر میگردونه تو دهانش و بعد اشغال میکنه و خوردش میکنه بدن خوردش می‌کنم خب حالا اگر حواسشون نباشه و یه گوسفندی بر سر گونی گه دو به مقدار میخوره کی فروش شکمبه پلک خیس که می‌خوره تو اونجا بزرگتر میشه دیگه نمی‌تونه بچرخه و بیان تو دهان میمیره یا باید فروض ذبح کنم این با توبی ذبح کنند و اگه تثبیت گوساله و گوسفندی ایدئولوژی ما زیاد دیدیم اینجوری زیاد دیدیم دو باید به اندازه بدم مگه خودت زیاد از حد مثلا من بر سر انبار و تو اینقدر می‌خورد که میمیره اون دیگه نمی‌تونه برگردونه و هضم کند میکنه قفل میکنه تو بنظرم علم من اینجوریه ال که انبار نوشته میگن علمی که انسان به نظر رسیده باش مسئله را بخونه و خودش به نظر برسه بهش میگن ما واقعا سوپرمارکت آدم تبدیل بشه آخرش اینه که یه سوپرمارکت شیک تبدیل نشه آدم هر چی بخوای هست میگی به دسته کس میشه یه کارخونه نمیشه یه اندیشمند باید کارخونه باشه یک کارگاه کوچک کارگاه خیلی کوچیک خیلی بهتر از یه انبار چند هزار متری کارگاه کوچیک ما باید دین باشه و یکی از ویژگی‌ها ش میشی آدمی که اینطوری باش من دیدم از اساتید من بودند شاید اسمشون هم شنید به احتمال قوی می‌دهم تا از اول که دانشجوی این استاد شدم به من گفتن ایشون روز هجده ساعت مطالعه می‌کنم و از اول می‌گفتم که این اشتباهه اشتباهه پیشکسوت وقت کردم فقط مطالعه میکنه فکر نمی‌کنی نتیجه ش شعر میگن آقای نمیخوام نام ببرم اقای فلان تا الان ده تا دوره داشته که این ده دوره نظرش عوض شده عصر ده تا دور آدم نظرش عوض نتیجه چیه ملک فکر شده که فکر کنه نظرش عوض نمیشه هم عوض میشه وقتی فکر نکنی و همینطور مطلب هضم‌نشده دائما بریزید توی ذهن از مشروطه و چی شده اینجاست که خوب حرفارو و فکر نکردی میزنه دوباره سال دیگه یه ذره چیزی از سال دیگه میشه وقت میگن که شوخی فلانی مثلا آقای زید نمیخوام نام ببرم زید به من می‌گفت که این زید به یه چیز نقد کردم خیلی سال پیش همشون اینو گفته یکی از دوستان گفت ببین این زید نه بودجه نگفته بود الان زید پانزده پنی هی تغییر میکنه و مثل الان میگم اگه بهش بر ضد بیست و پنج ذیل که مطالعه زیاد بدون فکر مطالعه می‌کنم نه نه مطالعه و قدری بکنی که بهش فکر کن فکر که مهمه خیلی هم تاکید شده خب حالا بعد زمینی که آره من هم معتقدم بهتره یک نکته را عرض کنم خدمتتون عالمانی که میگن نه بهشون الان پز علم خیلی علم داره بنده بهم بگن یه قرص یا کپسول درست شده این کپسول که بخوری هم برای سلامتی خوبه هم همه دانش‌های او جا تو مغزت ریخته میشه من افسوس نمی‌خورم چون اینا دانش نیست اینا دانش نیست این علم نیست شبه علم شبه علم که فریب میده آدم رو مرجع اینکه من حفظم باشه حمام فقها چی چی چی چی چی گفته باشم تمام اصولیین چی چی چی بود تمام رجالیون چی چی چی گفته باشم خودم چی خودم چی دارم حالا نه الزاما خودم چی دارم این علوم بده نوئل نیست اصلا معتقدم که توزیع علم یاد نمیگیرن شبهه یاد می‌گردد این گول زننده یه انبار که خود طرف خیال میکنه خیلی چیز بلدی همه چی نظر می‌دهیم مصیبت میشه این مصیبت و بلا میشه برای جامعه کار می‌کنم خیلی چیزا بلده کی بلده که دقیقا شیخ طوسی چی رو گفتی سوال برد کیف مثلا فلان همشون هم فردوسی همه شما بلدم انباری انباری هیچ خاصیتی نداره و در ببخشید بفرمایید بله وگرنه از همه جهت زیانبار از همه جهت سیاه کرد یک زیانش اینه که خیال میکنه عالم وی آفت یک زیان ش که خیال میکنه همه کار ازش میاد خیال میکنه میتونه مملکت اداره کنیم خیال میکنه برای همه دنیا میتونه نظر بده کار میکنه تو اقتصاد صاحب‌نظر فوق و نظر تو ساعت نه تو چی صاحب‌نظر پیچی کن من قبلش تو همه چیز دخالت میکنه همه چی رو هم خراب میکنه چرا نمیای نمی‌پذیرد از پی نظر جدیدی داده می‌شه چیزی که در مثلا اومد دیگران را تحقیر بالا تو که فکر میکنه خانم نمیشه نمی‌شنوی گوش نمیده یا آفات داره که آدم طمع خوم عالم بودن بهش دست بده ما به این بلا مبتلا هستیم و ما توهم عالم بودن بهمون دست میده در حال کار عالم بودن مطالعه و فکر و یک ساعت مطالعه دو ساعت فیک هضم بشه مال خودت بشه بر این کاملا دوره مغزش کاملا دوریم و مصیبت افزای ما این اوضاع مون می‌برد موارد مطرح میشی ولی به سختی سال گذشته گوش چه اشکالی داره همین نتیجه به فکر نیست و من خدمت شما بگم در همین است من یه موقعی تو دیگری که منزل دامادش به من که بری وی من رفتم اما چون دیدم محضری و هشتاد و هشتاد بوشهر خزینه ساخته بودم که نه نه موضوع منزل سوزان حتما دارم اومده بود من رو سر من چه بر سرشون میاد اوه نه اونجا میگن که موضوع در حوض شیر اوه شیر گرم نمیگیره امروزه با تاسیسات نه دیگه همین به اعمال که ببین نه میبینه که گذشته‌ها اینجوری بودن قزوین خیال میکنه باید فکر نیست که فلانی شکل دیگری هم می‌تونه باش یه شکل هنری نه خوب گذشته نمی‌تونستم تشخیص بدم دقیق که ما کی قابل رویت الان علمی که قرآن بود کاملا قابل رویت از قبل از چند ماه قبل تمام دوستان مرحوم ایت کیه از قبل معلومه عید فطر پ یک درصدم احتمال قدردانی حتما باید با به من با چشم خودم ببینم یا یک کسی بگه تو روستا تو فلان روستا مشدی اکبر دیده تا به من ثابت بشه که با چشم و بعد من میدونم بابا مزدک و گوره من دنبال کردم آقای مزدک برای گفتن دیده است به خشکی برسند رسوخ می‌دهد که برای همه همه چیز در دسترس قرار میگیره خب چگونه یه نشونه یک ثانیه جلو خب اسد در این خونه مثال یهو مثالی اگه یک ثانیه بعد به چون سال‌ها باید به هم ریخته اینقدر دقیق محاسبه میشه کرد خب پس اونم میشه محاسبه کرد اما بریم سراغ مسئله هست تومان اگر مجتهد اعلم در مسأله فتوا دهد مقلد آن مجتهد یعنی کسی که از او تقلید می‌کند نمی‌تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر آینه خون بحث کردیم خب حالا میخوام یک اشاره چه حسابی او چه دلیلی شما میگید اگه مجتهدی فتوا داد دیگه نمی‌تونی به تصدیق مراجعه کنیم صحبت کنی آیا این دلیلی روایت داری آگه داره عقل داره بنای عقلا که سابینا میگی رتبه‌ای که اگر و بعد میگه بله ولی اگر فرد بود ولی اگر فتوا ندهد و بفرمایید احتیاط آن است که پلانتور عمل شود مثلا به به همه بگه که احتیاج اینه که یک‌بار گفتن تسبیحات اربعه واجب الاحتیاط اینه که سه بار بگی اینجا می‌تونی به فتوای دستی عمل کنیم اگه اینو بگی می‌شورم ولی فتوا بده نمی‌شه حرف من دقیق در من حرفم اینه دلیلش بازی دلیل بیار برو من که لابد دلیل آیه بیاری یا روایت بیاد یا عقل بیاری یا بنای عقلا بیاری دلیل بیارین کدوم از اینا میگی چرا فک کنیم که به فتوای دیگه مراجعه کنیم فتوا داد بنظرم سکه فتوای او برام کارساز بره اونوقت شما کلمه‌اش اگر قفل احتیاط واجب است که فلان بکنیم میتونیم به خستگی مراجعه کنیم نرو دلیلش چیه تو بودی و دلیل داشته باشه عقلا و حالا که همچین حرفایی میزنن تقسیم ریسک و اگه قصد و فتوا داد اگر گفت احتیاط واجب و بگو مقابل چیزایی نمیگم خوب میگه که من رفتم دکتر گفت حتما باید این قرص بخوری خوب دیگه نمی‌تونم به دکتر دیگه مراجعه کنم ولی گفت نود درصد باید قرص را بخورید اینجا میتونم مراجعه کنم قلم دور میگم میگه دکتر و دکتر گفت ولی به دلم ننشست به دلم ننشست آستینش دوخته بودی شما باور می‌کنید که من یک قرص را یه بیماری داشتم دکتر قرص ببندد چرا شک کردم من رفتم داروخانه داروخانه گفت که نمیدونم با چوب شناسنامة بیاری با چی بیاریم با چی بیارین خیلی سخت گرفت من شک چه قرصی که تو داروخانه نشستم تا از خونه شناسنامه چی آوردم تا قورت دادن به من او شک کردم که هیچ بخصوص یک نمیدن داد باز کردم و کاغذ رو خوندم دیدم کی این قدس برای مثلا کسانی کی میخوان دانشجو و جوونا شب امتحان خواند خواب نبند که بتونن درس بخونن یهو یه استاد مثل خوشگل بود تو خواب نمی‌رفتم من مشکلم این بود که خواب می‌رفتم خودم که نبود ضد بیماری من باشه فروغی بدون اینکه قرص را مصرف کنم دیگه تو چی بود چرا این قرص نوشته میشه یه اشتباه کرده باشه پزشک و گفتن این عسل کنار یا عسل مصرف نکن و اصول خب زمین کار میکنه چی باعث شد که من شک کنم همین که داروخانه از من شناسنامه خاص داروخانه از من شناس نخست من حساس شدم که یه قرص چیه چه چیز مهمی که باید با شناسنامه به من بدن مجبور شدم خودم بخونم خوندن خودم فهمیدم که این حال منو خراب میکنه یا مصرف کنم با عجله رفتم سراغ دکترهای دیگر خوب عقلا این کار میکنن عقلا این کار را می‌کنم جوری عمل می‌کنم فتوای این آقا مشکل‌ساز برام قبلا مثال زدم براتون که با من دارم پول ذخیره می‌کنم که خونه بخرم خونه ندارم سالی بیست میلیون سی میلیون چهل میلیون دارم همه زندگیم می‌سپارم کم خوراک روز دارم پوشاک بزنم که بیست میلیون ذخیره کنم که تو ده سال بتونم یه خونه بخرم مثلا خب من که این کار را کردم آخر سال به من میگی که بیست میلیونی که به پنجمین بده به من من همه زندگیم گذاشتم که بتونم خونه بخرم و آخرین ساکن این کارو کردی به پنجمین بده به من خب پس دیگه مگه نه لازم نیست اینجا بدی چرا من نباید به او مراجعه کنم اون کارشناس طراز اول تو فتوا دادی من نمیتونم به اون مراجعه کنم اجازه میگن ازش سوال جواب نداد نه نزدیک در این دیوار این باید حال میگم مسائل مهم ترش مهم ترش من مثال می‌زنم امروز گرفتاریم آقا فتوا میدی که مبتلای به مغز ما مبتلای به مرگ مغزی رو نمیشه اعضایش پیوند بزنیم تصدیق میشی کسی میگه نمیشه میگه میشه طوری نیس پزشکان میگن این مرد است میگن این مرد است این باغ تنفس و با دستگاه زنده است دستگاه برداری می‌میری حالا ده نفر رو میتونه نجات بدیم کی گفته من چهار نفر دیگه هم‌سطح و گفتن میشه میشه پیوند اعضا و مبتلا به مرگ مغزی را طبق این فتوا طبق این مسئله چون این آقا گفتی پنج نفره دیگه هم هم‌سطح او گفتم آقا میشه من حق ندارم برم اجازه بدم که مبتلا به مرگ مغزی را احضار را به دیگران پیوند بزنن آرتور طبق این بالا اینجور بگم عقلایی نامیدن این است که الان هست با شما مثل الان هست میگم خانم حالا دانشجوی ما بود بردار سنی ازش گذشته بود گفت که برادرم مرگ مغزی شده بود بیمار هام احتیاج داشتن پزشکان التماس می‌کردند که آقا بیایید رضایت بدهید باید مرجع بپرسی تلفن و مرطوب هستند احمدرضا اجازه میدی اجازه ندادیم و برادرم مرد تا الانم پشیمونم که چرا ما ده نفر رو نجات ندادیم پزشکان می‌گفتند که این تمام کارش فتوا معنیش چیه فک بامنشین معنیش اینه که اقای مثلا خانوم گفت از آیت‌الله سیستانی تقلید می‌کنی آیت‌الله سیستانی گفته پیوند اعضا نمیشه مرگ مغزی مبتلا به مرگ مغزی و پیوند بزنیم حسن گفتن یعنی چی تو من زودتر تقلید دیگه نمی‌تونستم به کس ما رو چک کنم پنج نفر شش نفر که یه نفر میگه نمیشه ده نفر بر که این آدم بمیره و پیوند واقعا عقلایی شما میگید به شما می‌گوید این حرفا عقلایی مبنای نقدی عقلایی کجا کجاش نیست این متخصص میگه نمیشه یک متخصص هم ترازو میگه میشه حداقل مشکل از جامعه حل میکنه این حرف اینقدر مشکل‌ساز چرا من نمیتونم مراجعه کنم به اون یکی حرفم اینه میخوام بگم شما در مورد روایت که نداریم که این مسئله تعبدی نیست مثلا و عقلایی مثل میگه چون عقلا می‌گن روش عقلا است که با متخصص مراجعه می‌کنم عقلا متخصص مراجعه می‌کنند میدونی که اگه این دکتر اینو گفت من دیگه حق ندارم روشی که دیگه دکتر نه من تا اطمینان حاصل کنم دکتر عوض می‌کنم ده تا دکتر مداد تو مسئله حساس دو مساله هست و اینم همینطوره خوب پس این اوه دستا بالا اینه چی مرسی بشین زمین بلوغ دختر خانوم کی اسحاق و نه سالگی دارم رستوران‌های لوکس تشخیص بده دخترها بلوغ رسیده بله خدا قسم مشکل ذهنی داشته باشی من نمیدونم چرا ولی بر این مسئله رو باید به آقا که این دو تا بود دارای این مسئله مبتلا به مرگ مغزی شد یه مسیر قسمتش برمی گرده به احکام مربوط به رابطه انسان با خدا مطابق این ظاهر میگم تا داره نفس میکشه تا دار قلبش میزنه اگه دستش گذاشتی نباید غسل مس میت کنی زنده است زنده حقوق مربوط به رابطه انسان با خداست اما یه بعد دیگه داره و بعد اجتماعی که جان ده نفر رو نجات بدی دیگه احکام هر دو تیم حکم رابطه انسان با خدا نیست رابطه انسان با انسان هاست اینو حتما با کی نظر بده متخصص متخصص نظر بدهند زنده است یا نیست از این حیث که میشه قلبش در آورد و به یکی دیگه پیوند زد مرده است متخصص بود از این حیث که آیا باید غسل مس میت بکند لازم نیست پس از یه نظر مردم از یک نظر زنده است این که احکام مربوط به رابطه انسان با خدا است و فقیه فتوا بده بگو تا نفس می‌کشد تا با دستگاه تا قلبش داره میزنه اگه دستش گذاشت لازم نیست غسل مس میت کند اما قلبش میشه پیوند بزنی یا نه عربستان به متخصصین و این جور تقسیم میشه و دوستان هست خیلی خب خب اینم یه مسئله که می‌تونم مساله طولانی و میگه که خوب می‌خواستم اینو برگشتم روی مسئله الی هفتم چقدر مهمه مهمی نیست که بگیم برنارد مسئله تو زندگیتو اجتماع مشکل‌ساز همین است همین حرف گ این آقا فتوا داد دیگه نمی‌تونم سراغ خستگی بریم خیلی مشکل سازه همه این از روایت اثر روایت اینجا نداریم در این باغ اصلا روایت نداره فقط می‌کنند عقلا یکی گفته بقیه رو کردم و من میدونم اولین نفر که به ذهنت رسیده من نمیدونم اولین نفر و الان که هست می‌بینم ببینم بقیه دوازده نفر دیگه از این مراجع که الان هستن و وظایف خود در بحث مثل آیت‌الله گلپایگانی آیت الله خویی آیت‌الله تبریزی که اینا فوت کردند آیت‌الله سیستانی آیت‌الله بهجت فوت کرده آیت‌الله زنجانی که زنده است نام دوازده نفر دیگر به اضافه آیت‌الله خمینی میشه سیزده همینو گفتم همه همینو گفتن منم حق دارم بدانم دلیل روایت آیه یأس مقلاص بنا و غلات اربعه عقلا چیکار میکنه شما میگین و روایت نداریم فقط منو و غلات غلات گرم چیکار می‌کنم حالا کی که یک رفتی یک دکتر مراجعه کنید دکتر خاص دکتر خانوادگی مرز اصلا تو زیر نظر این پزشک تصریح داره من همین الان آقای دکتر سیدجلال حسینی من بیمارم و هر سه ماه میرم پیششون ولی کدوم عاقل میگه که حالا اگه این دفعه که رفتم یه چیزی گفت شک کردم نسخه نباید نشون بدم به یکی دیگه دکتر و هنگامی‌که عقلا هم که حرفی میزنن این کی الان عساف اینجا نبود پزشک میگه من زد من زنده نیست من با این دستگاه قلبش رو دارم بهش چی می‌کنم که قلبش بزن آره و با دستگاه به پزشک دارد نمی‌تواند آقای مرده است من با این دستگاه دارم کاری می‌کنم که قلبش بزن نفس بکش وگرنه بردارم مرد است بله بعد بریم همین الان برش دارم مرد است بله همینطوره و نه المانی که این مثال مثال میگم وای اینجوری فتوای اینطوری می‌خوام بگم زیاد داریم می‌خوام بگم یکی نیست پیش میاد بازهم اصطلاح نه نه نه وی با بیان نه نه نه نه فرهنگی هستم داداش بله راست است نه این است ولی واجب نیست که بردار منم خیال نکنم حج نماز روزه طرف نخون ممنون که خستگی بره بگی که با یه آدمی باشه جایی که کارش نماز خوندن شغل نماز خوندن قبلا به مناسبت دیگه بحث کردم که و به دولت و کم لذی خلق کن لج نکن تتقون را بپردازید عبادت کنید علی بندگی کنید خدا رو تا متقی بشین اون خودش اصلا نماز نخوانده یا کس دیگری پول میدی نماز می‌خونه که متقی میشه متقی میشه غذای خوب درست میشه کیه مرده و خودش اهل نماز و روزه نبوده یا اتو به خاطر حقوق میگیره یا اینکه پول میده یه قسمت منتقل بشه که این آیه قرآن بالاخره آره وسایل خونه است باید یه مقداری سنجید و تحول بوجود میاد نه این باز اون جوونه عجله در که میگن فقط از یه نظرایی آره نفر توی این اشتباه من میگه تو رو مجبور به سوال کردن من بپرسید ولی با زوال واسم پرسیدم نه حالا مثلا در حد او پیوند اعضا او مثل هر واقعیت اینه که من باشم نه من باشم نمی‌پرسم معلومه اغلب میگه که یه قطعا مورد از جان ده نفر باد نجات می‌شوید اصلا واجب حتما ازم به بعد چیزا فریب بعضی چیزا پرسیدنی دستور پرسیدنی بعدش سر روشن آدم میبینه که این کار مرد نماز برش داری آره نهم بعضی وقتا عقل آدم خودش یه چیزایی بریم سراغ مسئله هشتم ببینی اگر مجتهد اعلم بعد از آنکه در مسئله‌ای فتوا داد احتیاط مثل بفرمایید ظرف نجس را که یک‌مرتبه در آب کر بشویند پاک می‌شود اگرچه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند مقلد او نمی‌تواند در این مسأله به فتوای دیگر اینو بهش میگم ببین فتوا داد و گفت اصطلاح نه صفرا یه بار تو آب گرم شست پا میشی گفت اینو پا شد داد و گفت ولی احتیاط اینه که سه بار بشویید اینو میگم چون اول فتوا داد گفت یه بار کافیه بهشون احتیاط مستحب اینجا دیگه نمی‌تونی به دیگری مراجعه کنی مثل قبلی چرا چرا نمی‌تونم همینو مثال می‌زنم مبتلا به مرگ مغزی و من ماندم چرا نمی‌تونم خشکی ما فقط اینا نیست‌ها مثلا با بابا که اینجایی اسمشون است برخی بر اساس یک روایت فتوا میدی که اگر یه کسی به نظرت رسید بیت عتیق در دیندار میذاره اگه به نظر رسید بدعت در دین میذاره می‌تونی کارهایی که نکرده به نسبت سند شدی من دیدم فحشا میتونیم نسبت به چی یه روایت داری نه منسوب به پیامبر که میگه کی کسی که بدعت در دین میذاره طباخ تو بهتان بشناسم آقایون اختلاف کردند مرحوم مطهری میگه ما باهم تو یعنی تو بحث مبهوتش کنید و بعد یک نفر قرآن داریم مفقود گردن تو به شکستش بدید برخی میگن معنیش اینه برخی میگن نه معنیش اینه که واقعا بهتان بزند ولی این روایت سند ندارد سند خوب نیست برخی میگن سند خوبه معنیش اینه که بهتان بزنید بیا بنشین که مفقود کنید تا سازندگی چه سازندگی بهش بزنی خب نه هاست که آبروش میره مردم دیگه ازش تبعیت نمی‌کنند و دین و گمراهی مردم گمراه نمیکنه وقتی به بهتان بزنی آبروش ببری مردم دیگه نمیرن دورش جمع بشن و دین مردم منحرف کنه و این‌ها استدلالشان این است میگن آبروش ببرید واقعیت اینه که پس بعضی میگن سند ضعیفه بعضی میگن معنیش اینه که محکومش کن برخی میگن صنعت خوب معنیش اینه که بهتان بزنید و فتوا دادن تو می‌تونی بهتان بزنید تو واقعا من به نظرم رسید که اینو من به نظرم رسید که یه آدم داره بدعت در دین میگذره اشتباه کنم و درست داره میگه من کاری را که نکردی نسبت به ماه نسبت فلان مثلا به شهادت بدم که ایشون کرده و بگیرند اعدامش کنند مثلا سنگسار کنند چه وحشتناک است حرف وحشتناک فتوا دادن فقط همین که اینجا الان میگم این دوازده نفر سیزده نفر ازشون فتوا دادن امید من با دقت بکنم اغلب چی میگی اغلب میگه میشه و بهتان بزنی من روایت رو خوب دیدم نه معنیش اینه که واقعا بهتان بزنند اشتباه میگه مرحوم مطهری که معنیش اینه که مبهوت چرا رو قبلش میگه تا می‌تونی فحش بدید تا می‌تونید چک کنید دنبالش یک کلمه هم که با دو قبل و بعدش نیکی چی بکنید و قبل و بعدش اینه که هرچی می‌تونی خرابش کنی و یک کلمه داره تو نمی‌تونی بگی تو بحث مبهوت کنیم اصلا بخواد صنعت داشته باشم و نداشته باشه با قرآن و عقل نمیسازه می‌زنم به دیوار همش به دیوار احمق رو فتوا بدی بر اساس این خب حالا آقا فتوا داده اونوقت میگی حق ندارد به دیگری مراجعه کنید تو فتوا دادید چه‌بسا بده واجب بهتان زدن بهش واجبه بهتان بهش بزن نه و اینجاست که میگم با حقوق یعنی فوم بخوای من عقل و انسانیت تمام وجدانم و همه چیز کنار بزارم در وزن خودمو تحویل یه عقاب افسار ما به بگم حج گفتی ایران برای انسان نیستم و موقع و انسانیت من و شما قبول نکردید وقتی اینجوری به من میگید نه من این نیست که شما اصلا قبول ندارم با حقوق اولیه یعنی شما انسانیت منو به رسمیت نشناخته است وقتی به من میگی اینجوری تبعیت کند راه انسانیت منو به رسمیت نشناختیم و من قبول ندارم این نوع حرفتون رو بله بله این هم یک مسئله که ایشان بوفه زیاد آقایون دیگه خوب بریم سراغ مسئله نهم تقریری میت ابتدائا جایز نیست به چه دلیل به چه دلیل یه آقایی جیروس فوت کرده همین دیروز هم آخرین نسخه رساله چاپ کرده من می‌خوام نماز ببینم چطوری بخونم چرا نمی‌تونم نمی‌تونم عقلا اینو میگم که عقلایی نمیگم یه متخصصی فرض کنیم حرفاش شما ببوس من دیروز سه سالش چاپ کرد آخرین نسخه شو آخرین ویراست شد در واقع اظهارات شهود کارشناس علم است تراز اول اول می‌خوام نماز بدونم چجوری بخونم من امروز بالغ شدم به قول شما امروز بالغ شدم چرا با اینکه دیروز فوت کرده نمی‌تونم برم نماز ببینم عقلا اینو میگم روایت اینو میگه تو چه دلیلی این از لبخندتان خب اگه روایت داریم روایت شد روایت دوم روایت می‌شود اگر عقلا میگن بگو کجا میدونم چه چیزی رو به چیزی باید باشه این حرفه ممکنه یه مسئله‌ای جدید بوجود بیاد که قبلا نبوده اون نماز خوندن آهنگی که همه حرف زدن در مورد نماز خوندم اون آقا فوت کرده آلمان رسالت دارم بخونه مثلا پدرم از کسی تقلید می‌کرده مثلا دیروز فوت کرده منم امروز بالعکس رساله اون خونه مونه پدرم مثل نماز را از روم سالم میگه که اینجوری بخون عقلا می‌زنی بیخود ه حرف ناجوری هیچوقت عقلایی نه نمیگن بعد میگه ولی بقاء بر تقلید معنی اشکال ندارد من امروز تکلیف شدم سو گفتم نماز می‌خوام بخونم گفتن این آقا علم طبق فتوای او نماز صبح‌ها خوندم نه او آموخت اوه مرد اوه حالا من پانزده سالمه دیگه مثلا تا هفت صد سال مثلا زندگی شاد بکنم هشتاد و پنج سال دیگه بعد از اون مردم میتونن تقلید کنم ولی اگر این آقا من بعدازظهر تکلیف بشم یا غضروف مرده و این آقا ظهر صبح تکلیف شدم دو رکعت نماز صبح خوندم به فتوای و دیگه تا هشتاد و پنج سال می‌تونم از روی تعبد یه آقا روح مرد من بعد از ظهر تکلیف شدم و هرگز نمی‌تونم از تقلید بکنم عقلم که حرف میزنن اقلا این دو تا فرق میذارن روایت نداریم که آیا قرآن نداریم نه عاید داریم نره باید فقط اسم عقلا عقلا اینو میگم روح‌الله فرار نکته این چیزا رو میگم من مسئله‌ای پیش میاد ممکنه که مثل برامون که صبح دو رکعت نماز خوانده تو و هشتاد و پنج سال پیش میاد چطور می‌تونی نمی‌تونی من صبح دو رکعت نماز خوندم آقا مرد میتونم تا هشتاد و پنج سال تو میشم صد ساله از دیگری تقلید کنم اون آقا مرد من ساعت یک بعدازظهر پر تکلیف شدم نمی‌تونم ازش تقلید کنم این ببین مسئله اینه که میگید عقلا اینجور می‌دهد که عقلا اینارو میگم اوه بله میگن برای بقا بر میت و باید بقاء بر تقلید میت به فتوای مجتهد زنده آئین دوباره چیز دیگه می‌گه اون کسی که صبح دو رکعت نماز خوانده ظهر آقا مرده باد رو بگرده ببینه کی ال‌ام واقعا مصیبتی که ببینید کی ال‌ام قرار نداریم که منتظر علمی که شما میگید که اصلا یه چیز دیگری که من گفتم می‌نشینم اما بدونید چین محفوظات بیشتر تو انبار جا داده و منم چین آرزو به همین بشناسم بکشم ترازو ببرم کی بالاتره و اگر به من گفت که میتونی بقا بر میت باشی می‌تونی گفت نه نمی‌تونی غلات نمیدم رای به دلیل دیگه ندارید آقا دلیل تو فقط بنای عقلا و میخوام بگم آقای بافتنی با همه اینا حرف نمی‌زنید به روایت داشته باشه یا باید آیه داشته باشه یا باید آن بگی راه باید بنا عقلا باشه یه داری اینارو میگی یکی بافته دیگران از هوش میدونم تو کجا کی اینارو کی عقلا می‌گن که من الان می‌خوام نماز عصرم رو بخونم صبح نماز صبح و خوندن طبق فتوای این آقا این آقا مثلا گفت که یه چیزی داریم بهش میگن جلسه جلسه استراحت بعد از سجده دوم ساق بلند بشی و اول خوندی سکته بعدش آیا باید بنشینی و بلند بشی و همینطور از سه می‌تونی بلند شی وایسی سجده مستقیم بلند شو بایست آقایون میگن باید بنشینی و بلند بشی بهش میگن جلسه استراحت نشست آیا پسماندهای لازم نیست اوه لازم نیست منم صبح اینجوری خوندم ننشستم و بلند بشم همانطور که سجده بودم بلند شدم به فتوای و عصر رو بخونم زور مورد ناخن دو فوت کرد نماز عصر چجوری بخونم میگه باید بری تشخیص بدیم علم چی بچه پانزده ساله به تشخیص بده علم کیه عفونت نماز عصر تو می‌تونی همونجور که صبح خوندی از او تقلید کنی و بخونیم گفت نه نمیتونیم تا از کجا درآمده و نمیدونم بر اساس حالا نه اصل بار را می‌خوام باهاشون میخوام بگم که حسابی بگیر چه فوایدی داره طی آقا من میخوام از این آقا تخلیه کردن یه کس دیگه‌ای میگه می‌تونی ادامه بدی رامین نمی‌تونی دام بیافتی عقلم چرخ میزنه به آدمای بیکار هم چه حرفایی میزنن می‌بافم بیکاری اما آدم که بیکار باشه می‌تونه این چیزا رو می‌بافیم اون تو چیه نماز خوندم تا آخر عمر میتونم بگم اینجوریه خب حق خود داشت مهم سنی مهم مستندی از خداست میبخشه و منم که به کارشناسی به گفته شما میگید باید اون رو بکنیم به کارشناس و کارشناس رجوع کردم به گفت نماز تا اینجوری تا آخر عمرم میخونم دیگه بعد سه بار مراجعه کردم نسخه برام دکتر نوشته دکتر مرد نسخه اصل باطل شخصی میمیره وقتی دکتر میمیره نسخه‌ای که برای من نوشته که آقا مثلا ازین به بعد تا پایان عمر هر شب یه قرص آسپرین بخور آدم پنجاه سال به بالا همین که آدم مرد قرص باطل میشه دیگه نمی‌تونم همین حالا این کار و شما باختید شما باختید و خیلی خب خب میگه و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده بعد از مردن آن مجتهد می‌تواند در همه مسائل از او تقلید کند یه چیزی عملکرد می‌تونه با همه چی ازش تقلید بکنه خب خب خب اینش خوبه ولی میگم به شرطی که اون آقای دیگه گفته باشه که آره رفتی بری پیداش کنی و بگی می‌تونی بری که اصلا اصلا دارم میگم من شما تشریف نداشتید جلسه قبل شما میگید جامعه مدرسین نشسته و خواستن نتونستن تشخیص بدن کی ال‌ام هفت نفر رو معرفی کردن شما نمیدونیم تازه رفتم سراغ عراق و ناک مراجع و اونجا رو ببینم آیا شما میگه نمیتونن درصد بچه حالا این هفت نفر که این آقایون گفتند مثل همه نه ما نمیتونیم مثل هم یکیشون می‌گه می‌تونید به علم می‌تونید بقا برنامه می‌گه نمی‌تونی من چیکار کنم من چیکار کنم اینا پیچ دادن مردم و سخت کردن مسئله خیلی سادست و دینداری قدر سخت و به اصطلاح سنگین نیست که آقاجون به اصطلاح گفتن و فتوا دادن اوه نه نه نه نه نه نه عوامل در انعام عوام کردن درب آره اما کل انعام اصطلاح گفته آره خب وقتی دنبال کسی راه بیافتیم بازمی‌گردیم ناموسا راست و ما مقصر مقصر مسائلی را که انسان غالبا به آنها احتیاج دارد واجب است باهاش رفت اگر برای انسان مثل مسئله دوازدهم اگر برای انسان مسئله‌ای پیش آید که حکم آن را نمی‌داند می‌تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد باشه یا اگر احتیاط ممکن است به جات عمل نماید بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چون صرف انجام عمل محذوری لازم نیاید می‌تواند عمل را به جا آورد اینجا رو ببینید من نمیدونم فتوای من تسلیم شد نمیدونم فتوای مجتهد اعلم چی پدرم از یه تصریح تقلید می‌کرد اونم فوت کرده روح نماز اینجوری بخون نماز خوندم نمی‌تونم به علم رو پیدا کنم الان خوب ساختی جامعه مدرسین هفت نفر نمیتونه تشخیص بده تا عراق نرفته شاد شد در پانزده نفر از شما نمی‌تونید تو هم تو من نماز را طبق خوب پدرم بهم گفت نماز تو اینجوری بخون طبق فتوای این مرجع که ما کرده منم خوندم خب از اینجا نماز خوندم یه ماه طول کشید دو ماه طول کشید منم نماز و همینطور خوندم بعد از دو ماه به من گفتند که اون خود علمه و بعد باشم با او آقا تعلق داره و ما چیکار کنم جالبه خیلی جالبه تمام نمازهای خوانده و دوباره بخون مقررات دقیقا همینجور میگن عقلا دقیقا همینجور میگن به پزشک مراجعه می‌کنند همین شکلی می‌کنند و پاسخ اون اون بر اساس یک کارشناسی رو خون خوند که حالا مثلا خیابان یک سال تو بودم که اینقدر مشکل یه سال طول کشید نماز خوانده و روزه گرفته حج رفته تو این سال حج رفت خیلی کارهای دیگه ممکنه تا یک سال پس وقتی میگه شما جامعه مدرسین نتوانست تشخیص بده یک جوان نمیتونه تشخیص بده یک سال دیگه براش ثابت شد که یا معلق بوده این آقا میگه هم حجت شور دیگه هم نماز شده که امروزش جور دیگه همه این چیزها وقت همه اینا رو دوباره از اول غذا بخور انصافا یا فکر نمی‌کنید چی میگید فکر نمی‌کنید که لازم و ممکنه چند سال طول کشیده باشه تا من بفهمم که حسن مردم میخوان که تقلا می‌کنیم و پدرش نماز اینجوری بخون همانطور که یاد گرفته و خونه دیگه آن ده سال نماز خوانده حوزه خوندم که پدرش بر اساس ارز قبلی داشته و اینها گفته ده سال بعد فهمید که دعا آقایون میگن یا اوقات این ده سال علم بودی همه کارهایی که کردی دوباره طبق حضرت عباسی چی بگم یه مقداری با دادم خودشو کنترل کنه که چیزی ندیده و نه میدونستم که پسر میگیره نه خب بالاخره این آدم بوده ببینید من یه بار میخونم مثلا ببینید همینه که میگم یا نه اگر برای انسان مسئله‌ای پیش آید که می‌شنوید می‌تونه صبر کنه تا فوت فتوای مجتهد اعلم رو بدم الان یک ساعت پنج دقیقه‌ای نمیشه که من پیداش کنم که بودم جامعه مدرسین نتوانسته و هفت نفر به یه ذره بالاتر خب من چند سال طول می‌کشه یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید سخته دارم اینم قسمتی که سخت‌تر انجام بدم اون کشت بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه انج از انجام عمل محذوری لازم نیاید می‌تواند عمل را به جا آورد می‌تونه که نماز بخوان روزه بگیر بگیر عجیبه الان بدن تشخیص میده همانطور که بتونیم پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده دوباره باید انجام دهد مثلا ده سال پانزده سال حج روزه و نماز شد چی و عبادات رو دیده و نه حالا دیگه همه‌اش مثلا بهترین دوم قرار دیگه حالا مثل خیلی چیزهای دیگه خیلی چیزهای دیگه قائل میشه عقد ازدواج لوکس متر معاطاتی میشه یکی دیگه نمیشه مارتا تی یعنی چی یعنی ما الان تو مغازه چیزی می‌خریم وی دی خرید و فروش صیغه بیع بخونی خوبه که بی تو منم به درک فروختم مردم سوگند می‌خورم و پول میده و اینو میگن هر دو فروش معاطاتی خب حالا که ازدواج هم اینجوری باشه من دو نفر قرار بزارم زن و شوهر باشد صیغه نخوندم معاطاتی واقعا قرار ازدواج آب و هوا نمیدونم ما دوتا همسر همدیگه هستیم سیمون تو نمیخونه برخی میگن این معاطاتی درست برخی میگن معاطاتی درسته حالا ازدواج کرد این شکلی پدرش گفت مارتا تی میشه و ازدواج‌کرده بود و بعد از سی سال فهمید که رؤسای پنج تا بچه و آب بکش آره اینا همه‌اش به فهمید که از یک‌طرف باید تقلید می‌کرده که معاطاتی قبول نداشته نه بخور عرض کنم که خیلی خوب باهاش مسئله سیزده دیگه بمونه که ببخشید خب اگه فرمایشی داشته شش در خدمتتون است مسجد پیش بره