قرآن توصیه به تقلید نکرده
در قرآن هیچ دستور و توصیه مستقیم به تقلید و پیروی بدون حصول علم از عالم نداریم. کلمه تقلید و مشتقات آن هم در قرآن به کار نرفته است. با این حال، مدافعان تقلید به برخی آیات قرآن اشاره میکنند تا ثابت کنند که قرآن بهطور غیرمستقیم تقلید را تایید کرده است. در ادامه این قسمت به بررسی آن آیات پرداخته میشود.
سوره نحل، آیه ۴۳
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۚ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٤٣﴾ و پیش از تو، جز مردانی که به آنها وحی میکردیم، نفرستادیم! اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید. https://tanzil.net/#16:43
به عنوان نمونه، در کتاب درسهایی از قرآن آقای قرائتی https://lib.eshia.ir/13430/1/989 از این آیه در دفاع از تقلید استفاده شده است. به این معنا که مراجع اهل ذکر هستند و این آیه توصیه کرده که از اهل ذکر سوال کنید. ولی در این باره دو جواب ارائه میشود: ۱- باید دقت داشت که توصیه به سوال کردن برابر نیست با توصیه به تقلید. تقلید یعنی پیروی بدون حصول علم و این آیه بر آن دلالت نمیکند. بلکه از عبارت «اگر نمیدانید،... بپرسید» این طور برداشت میشود که با هدف دانستن و کسب علم باید سوال کرد نه با هدف پیروی کردن صرف، که اگر اینطور بود، آیه میتوانست به این صورت باشد «فاتبعوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» یعنی از اهل ذکر پیروی کنید اگر نمیدانید. ولی ملاحظه میشود که با به کار رفتن عبارت «سوال کنید... اگر نمیدانید» مشخص شده که غایت و نهایت سوال پرسیدن باید کسب علم باشد. ۲- کسانی
سوره مریم، آیه ۴۳
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿٤٣﴾ https://tanzil.net/#19:43
سیاق آیات قبلی و بعدی سیاق استدلال و محاجه و طلب دلیل و ارايه دلیل مخالف است و این نیست که ابراهیم بگوید «چون من علم دارم و تو نداری پس از من پیروی کن و همین تو را بس است، مجزی است» خیر. بلکه سعی دارد با دلیل و پرسش و پاسخ او را هدایت کند. شاید به همین دلیل است که تا این لحظه هیچ تفسیر و کتاب معتبری از این آیه برداشت به تقلید نکرده است. فقط در سایت ویکی فقه و سایت الکتاب آیه ۴۳ سوره مریم به تقلید ربط داده شده بدون هیچ ارجاعی به کتاب یا تفسیر مشخص، و همچنین در هر دو سایت هم هویت نویسنده مشخص نیست تا آثار احتمالی دیگرشان پیگیری و بررسی شود چه دفاعی برای این برداشت دارند.
به عنوان یک شاهد که سیاق این آیات توصیه به تقلید نیست و بلکه ضد آن است، میتوان به تفسیر اثنیعشری ذیل آیه ۴۶ همین سوره اشاره کرد:
تبصره: حضرت ابراهيم عليه السلام اينجا هر چهار نوع كلام خود را در غايت حسن و انتظام بيان فرموده، زيرا اولا: عم خود را آگاه فرمود بر منع عبادت اصنام و اوثان؛ و بعد او را امر نمود به پيروى خود در نظر و استدلال و ترك تقليد؛ و بعد باز او آگاه نمود بر آنكه عقلا اطاعت شيطان جايز نيست؛ و در مرحله چهارم ختم كلام خود نمايد به وعيد زاجر از اقدام بر آنچه سزاوار است. مشاهده
سوره توبه، آیه ۲۲
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿١٢٢﴾
و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر فرقهای از آنان، دستهای کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را -وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند- باشد که آنان بترسند؟ مشاهده
آقای خوئی در کتاب اجتهاد و تقلید از این آیه برای جواز تقلید استفاده کردهاند. مشاهده
آقای نورمفیدی هم در مجموعه سخنرانیای به این آیه و استدلالهای علیه آن پرداختهاند. مشاهده
خود آقای مکارم از این آیه برداشت به «جهاد با جهل» کردهاند مشاهده. سوالی که پیش میآید در اثر تقلید با کدام جهل مبارزه میشود؟ وقتی هر سوالی از مقلد میپرسیم میگوید «من نمیدانم، من متخصص نیستم، نظر مرجع تقلیدم این است» آیا ما به این نتیجه میرسیم که با جهل مبارزه شده و افراد از جهل خارج شدهاند؟! همینطور در صفحات بعدی ذیل این آیه به «اهمیت تعلیم و تعلم» پرداختهاند مشاهده باز همان اشکال مطرح میشود که با تقلید، تعلیم و تعلم رخ نمیدهد و بلکه تقلید تعطیل کننده تعلیم و تعلم است.