آیات ۴۲ تا ۴۷ از سوره بقره

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض کنم که آیه ۴۲ سوره بقره «ولا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون» شما حق و باطل مثلا حق را با باطل نپوشانید یا قاطی نکنید در نیامیزید حق و باطل را و کتمان نکنید خب این «و انتم تعلمون» در واقع به هر دوش میخوره بعد زدن به دومی ولی از مترجمان زدن به هر دو و مثلاً اینجوری کردن معنی اینجوری کردن عالمانه حق را به باطل نیامیزید و کتمان حق نکنید عالمانه ایشون مثلا آقای فولادوند گفتند که بله و حق را به باطل در نیامیزید و حقیقت را بین دو تا خط تیره با آنکه خود می‌دانید کتمان نکنید به دومی زده فقط بله آقای ترجمه گونه متفاوت کرده و من حق را میدم به آقای آقای طاهری بله اینجوری ایشون گفته قشنگم ترجمه کرده و آگاهانه حق را به باطل میامیزید و آن را کتمان نکنید به نظر مردم ترجمه آقای آگاهانه غیر را آگاهانه حق و باطل مهم نیست که آگاهانه ما هم خیلی وقتا این کار را میکنیم آگاهانه اش مهمه به هر دو زده و اتفاق قشنگم برد اول و آگاهانه حق را به باطل میامیزید و آن را کتمان نکنید فارسی خیلی روشن و قشنگ فارسی که طاهری ترجمه کردن منم به نظرم همینطور دو کار یک انسان ها میکنند یکی اینکه وقتی میخوان دین و یا یه چیزی تحریف بکنند این خیلی معموله ها حق میگه که وسطش یه بار بگه که گفتن چهار تا جمله درست خوبی که طرف قبول داره میگیم که ۵ تا ۶ تا ۷ تا میگیم که اون هشتمیش را بزنیم و بعد دوباره حرفای خوبم بزنیم بعدشم فقط هدفمون یه جمله است جمله را بگیم جمله باطله خوب اول آخر یه جمله اون وسط که طرف اعتماد بکنه اینجا روش یه روش کار متعارفی کار و یه کار دیگه میکنن کتمان میکنن حق براشون روشنه قبول نمیکنه حق آشکار را انکار می‌کنند دو تا کاری که انجام میدن بعد آگاهانه حق به هم نیامیزید و کتمان حق نکنید اشکال نداره اینجا اگر در اثر کوتاهی باشه تو مطالعه تو فکر تو چی ولی جرمش حتی اگر ما هیچ مطالعه ای هم نداشتیم هیچ دقتی هم نداشتیم و قاطی کردیم خیلی فرق داره با کسی که می‌دونه و عمدی این جمله رو وسط میذاره حساب خیلی فرق داره جاهلانه هرچند این جهلش مقصر هم باشه هرچند تو جهلش مقصر هم باشه باز هم برنامه میاد این یک جمله رو اون وسط جا بده به اصطلاح فرق داره که درسته اینقدر روشنه که اگه بخوایم معنی کنیم خود اون معنی که میکنیم پیچیده تر از اینه مثلا فرض کن معنی کنم رسالت حضرت رسول اعلام کرده تفسیر این دیگه ترجمه نیست این در واقع ما فهم خودمون آوردیم توی آره آره بگیم یعنی قبلا چی بود قرآن بود قبلا قرآن ب ما انزلت مصد ببینید به نظر شما اگر یک انگلیسی قرآن ترجمه بکنه مسیحی اینا رو می‌ذاره تو قلاب اصلا میاد به ذهنی به جای محمد اگر قرآن را باطل کردن هیچی نباید بزاریم جمله روشنه حق باطل به هم نیامیزید و قرآن مصداق روشن نکرده ما ترجمه هرچی می‌خواد مصداقش باشه هر رسالت حضرت محمد باشه وجود خدا باشه حقانیت قرآن باشه مورد یعنی در واقع یک عقیده ای که مسلمان داره مسلمانا که مثلا ریشه از اونجا داره که مثلا اینها میدونستن از قبل که حضرت محمد اشاره می‌کند که این این نداره این ترجمه حق نداره این کار را بکنیم آگاهانه حق و باطل قاطی نکنید بالاخره انکار کنید ارتباط نمیگم نداره چند تا دستور درسته اینا چه جوری بگیم که مثلاً گویا همون مصداق قبلیه مصداق قبلی می‌خوام بگم یه دستور دیگه است یه دستور جدید و نماز را برپا دارید و زکات بدهید درست خواندم عرض کنم که خوب ایشون که ترجمه کرده آقای فولادوند که با رکوع کنندگان رکوع کنید به نظر من این ترجمه نیست ترجمه باید و ایشون آقای طاهری میگن و نماز برپا دارید و زکات بدهید و با فروتنان هماهنگ باشید هماهنگ با آدمای خاص و خاصه این باشه که تکرار همان نماز نماز را هم گفتی نماز ترجمه کردی بعد تاکید بر جماعت نیست جماعت ترجمه آقای یعنی نماز رو با امام جماعت اون جایزه گفته که و با فروتنان هماهنگ باشید اینجا نوشتن و همراه نمازگزاران نمازگزار جدید تازگی به من دادن نماز را عرض کنم خدمتتون که خطاب به یهودیا و مسیحیاست به بنی اسرائیل دیگه خطاب به بنی اسرائیل اینجا خوب البته ایمان بیارید و اقیم الصلالات حالا اگه بگیم چون بعد از که ایمان بیارید همین نماز ما را ولی ببینید بریم سراغ آیه ۴۵ الفاظی که بعدا برای عبادات به کار رفته یعنی اسم خاص شده برای کار خاص داره ما اول باید ببینیم بعد بریم اونجا رکود معنای اصلی داره معنای اولی داره یعنی مفهوم عام نماز عبادت خاص کلمه صلات یعنی چی دعا یعنی چی خواندن نخواستن نه چیزی از خدا بخواهد خدا را بخوانید اونجا لکم منو بخوانید تا جوابتونو بدم نه بخواهید تا ما اینجور ترجمه معروف بخوانید استثنا هم نداره هرکس خدا را بخواند خدا جوابشو میده خدا را خواندن خوب اون وقت خواندن خدا یعنی به یاد خدا بودن نماز بخون به خاطر یاد من پس نماز کلمه نماز خواندن خواندن خدا یا خدا بودن یاد خدا بودن اگر بیارم خدمتتون که یومنون بالغیب و یوقیمون الصلات اول سوره بقره چی معنی کردیم اونجا اینم معنی میکنم چون اینجا میگه ذالک الکتاب لاریب فی هدا للمتقین الذین فلان فلان هنوز ایمان نیاوردند ولی نماز میخونند با این کتاب هدایت مسلمان ولی قبلش میگه نماز نماز چه شکلیه این نماز میگی یاد خدا یاد خدا به صورت‌های مختلفی دارد یاد خدا چون میگه اونا همه یاد همه نماز عید کرد کسانی ایمان میارن که نماز میخونند کسانی را قرآن هدایت میکنه که نماز میخونند یعنی اگه کسی نماز نمی‌خونه خدا هدایت چی موضوعیت نداره اگر خدا را قبول داره یاد خدا را هم قبول داره به یاد خدا است نماز یعنی یاد خدااینجا هم من بابا درسته که اینجا میگه که بله و آمنو بما انزل مصدق ممکنه کسی بگه همین نماز مسلمونا رو داره میگه ولی به نظر من اینجا هم اقیم الصلاة یعنی حالا اگه کسی ترجمه که یاد خدا باشید و زکات بدهید و باغ خاشعان همراه باشید با فروتنان همراه باشید چرا این را بریم سراغ آیه ۴۵ این کتاب نیست قبلش بود بنی اسرائیل مولانا بود نماز به پا بدارید به این معناست که رفتارتون با مردم باشه که وقتی که شما نماز می‌خونید دیگران هم از نماز خواندن شما یاد می‌گیرن اونش یعنی چشه اصلا اینجوری بهتون بگم این نه چه جور به پا نماز به پا دارید زندگی کنید که مردم وقتی دیدن شما نماز خوندید جذب نماز بشن از اخلاقتون یعنی وقتی ببینن که نماز تنها فحشا والمنکر پس اثر داره تو ذهن توجه میفرمایید توی سوره آیا نمازتون نماز نماز میکردم بچه ها گفتن که محمد کجا میره به مسجد برای نماز عمل پیامبر تاثیر میذاشت که نماز جذب بشن عمل پیامبر خصوصیات شبکه جذب کنی با زبانت جذب کنی یا هر کاری که من اینو میخواستم برم سراغ و بعد میگردم الان آیه ۴۵ ببینید کمک بگیرید از دو چیز یک شکیبایی و یکی دومیش از چه معنی کنم همه معنی کردن نماز قلب نظر من خداست که کمک می‌کنه یعنی دو چیز کمک می‌کنه که آدم تحمل کنه مشکلات را یکی شکیبایی و یکی یاد خدا الله به ذکر الله تطمئن القلوب اگه اونجور بگیم یعنی مثلا میخوام اینو بگم که کمک حتی سرخپوستی که اصلا این شکل نماز را نداره ولی یاد خدا را داره و شکیبایی هم داره کمک میگیره از این یاد خدا و شکیبایش یا نه اینجا می‌خوام بگم باز اینجا بستعینو به صبر کمک بگیرید اینجوری بگیم کمک بگیرید از شکیبایی و نماز خوب یعنی چه از نماز کمک بگیرید ولی وقتی جاش گذاشتیم یاد خدا آره استقامت خودت ولی یاد خدا باعث میشه که بتونه مشکلات تحمل کنیم نتیجه نیست شکیبایی باید نتیجه یه چیزی باشه دیگه عمل ماست عمل ماست ما مشکلاتی داریم ما با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم میگه دو چیز کمکتون که بتونید عبور کنید از این مشکلات یک شکیباتون که آدمای شکیبایی باشید صبر روزه گرفتن اولشو خوب معنی کرده آقای فولادوند از شکیبایی و نماز من به نظرم از بند ترجمه از شکیبایی و یاد خدا یاری جویید بله و به راستی این گران است مگر بر فروتنان ترجمه کردی چه شکیبایی رو با داشتن از نفس داشتن نفس بر آنچه دوست ندارد از جمله اینکه ترجمه سبک نیست ترجمه صبر یعنی شکیبایی یعنی شکیبایی خوب الان بنده برای شما معنی میکنم دو چیز میتونه به شما کمک یکی اینکه آدم شکیبایی باشید یکی اینکه به یاد خدا باشید حکومت میکنه که هر مصیبتی را تحمل کنید هر مشکلی را توجه به پروردگار نیرو بگیرید این باعث شد که من اعتماد به نفس پیدا کنه یکی دعا معنا بله خواندننا نه خواستن یاد خود دعا یعنی یاد خدا بودن و ایشون گفت چی استقامت و مهارته پروردگار توجه چیزی به ذهنم رسید خیلی خوشحال شدم که این نکته به ذهن خودم رسید گفتم برم تو تفسیر ببینم کسی هم گفته اولین تفسیر را که باز کردم دیدم نوشته مزخرف ترین حرفی که ممکنه کسی بزنه اینه بسیار خوب من توجه به خدا یاد خدا معنی که هماهنگ باشه دلیلم اینه اقیم ذکری اون وقت صلات را هم تو اول داشتیم اول سوره که اونجا دیگه قطعاً باید یاد خدا معنی کنیم نه این نماز که ما میگیم صبر والسلام کمک بگیرید یاری بجویید از شکیبایی و یاد خدا و کبیر لله خاشعین یاد خدا بودن فقط فروتنانن که یاد خدا هستند فروتنان اونایی که اونایی که استکبار دارند یاد خدا نیستند استکبار دارند یاد خدا نیستند اما باعث استکبارشون میشه وکبر و غاف که فرعون چی داریم قبل از اون که قال انا ربکم الاعلی بگه یا قبلش چیه به هر حال قبلش یه چیزیه که میگه سوره قرآن کریم است بیشتر دیگه این قرآن مبین ارتباط چیز که راحت پیدا بشه ربکم الاعلال را بزن میاد کل قرآن کل قرآن چیزهایی هم کرده بود قبلش اعصاب عصیان کرد چه کرد عرض کردم که بله خوب قبل از حالا این ثبت این آقای خوندیم آیه بله آقای فولاد گفته که از شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این کار گران است مگر بر فروتنان آقای طاهری هم گفتن که بله تو قلاب گذاشتن به هنگام مشکلات از شکیبایی و نماز یاری جویید و البته این دوباره قلاب گذاشتن امر دشوار است و نه برای فروتنان برای غیر فروتنان در بگین دشوار است برای غیر فروتنان آقای شبستری اگر اشتباه نکنم از آره درسته ترجمه است بفرمایید ما چیزی خاصی نکته خاصی است دیگر ترجمه آیت الله مکارم و میگیم که بله ۴۵ و با شکیبایی و نماز و با شکیبایی و نماز در راه خدا یاری و با شکیبایی و نماز قلاب در راه خدا یاری جویید و به راستی این قلاب کار بی‌گمان باری بزرگ است مگر بر دل باختگان تو پرانتز به خدا ترجمه ترجمه خیلی روشنه این بستنی کمک بگیرید از شکیبایی و یاد خدا و این سنگین است مگر بر حقوق نمیرسونه ها خاشه فروتن در برابر خدا اینه اگه بخوایم یعنی در مقابل مستکبران در مقابل گردن‌کشان گردنکشان فروتنان در مقابل حالا ترجمه بکنیم فروت آخه یه کسی فروتنه میدونید کهاخلاق یک کسی آدم متواضع تو اخلاق تو برخورد با مردم جلو مردم بلند میشه پایین مجلس میشینه ولی این معنیش اینه که تسلیم حق در مقابل حقم گردنکشم هست ولی اخلاقش متواضع اصطلاح متواضع بگم این فروتن با اون فروتن فرق دارد نه بار منفی ندارد فروتنی اخلاقی متکبرن من وقتی میگید فروتنان یه طرف میگه که یعنی مقصود این کسایین که به لحاظ اخلاقی جلو مردم متکبر نیستند دوازده میکنن چه میکنن نه این مقصود نیست در مقابل در واقع اینجوری بگیم اگه بخواهیم کلمه بسازه در مقابل حق خواسته‌اند آیه ترسناک خشونته فرق داره بله خشوع آخر این خط است ممکن است این کار را بکنیم یعنی اینکه یاد خدا بودند برای تصحی کسی این کار را دارد که میکنه و در مقابل حق فروتن باشد فکر می کنم من اینجوری اینجا چیزی باید اضافه بکنیم خاشع را صرف فروتن من موافق نیستم که اینجاست که قلاب نیاز شاید پیدا بکنه مگر اینکه کلمه پیدا کنیم چون تو فارسی وقتی میگیم فروتن کسی که در مقابل مردم متکبر نی بالا مجلس میشینه هر جای مجلس آدم خاکی اصطلاح مردم معنیش اینه که هر آدم خاک گردن ممکنه که اخلاق باشه ولی به اصطلاح تسلیم حقم نباشه در مقابل حقم فروت فروتنی در مقابل حق مقصده خب باشه فقط فروتن را گفتیم فارسی فلانی آدم فروتنیه یعنی خاکی خاکیه با فقرا میشینه معنا جور دیگه تو ذهن بیاد یا حداقل روشن نباشه خوب اون وقت آیه ۴۴ جا انداختیمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون آیا به مردم دستور نیکی به نیکی میدهید و خودتون را فراموش می‌کنید در حالی که شما کتاب می‌خونید کتاب می‌خونید کتاب مقصودکلوم الکتاب یعنی همون کتاب مقدس کتاب شما کتاب دارید ها تورات بله بله اینجا هم فکر میکنم معنا آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید با اینکه شما کتاب را کتاب تو قلاب نوشته کتاب خدا را می خوانید آیا هیچی نمی‌اندیشید خوب معنی تقریبا به اصطلاح روشنه آیا مردم را به نیکی فرا می‌خوانید و خود را از یاد می‌برید حال آنکه کتاب آسمانی به قلاب گذاشته می‌خوانید چرا خرد ورزی نمی‌کنید بله خرد ورزی نمی‌کنید بهتر از در می اندیشیده اندیشه مثلاً بذاریم برای فلا تتفکرون و اینها برای اون چون باید برای هر چیزی معادل بگذاریم خرد ورزی نمی‌کنید این معادله تعقل تعقلون این بهتره هرچند دور نیستن کسی نکته خاصی نداره صفحه خودتونو از یاد می‌برید همین ارجاع دادن چرا عمل نمی‌کنید چرا به دیگران دستور میدید خیلی خوب حالا برای دیگران همین معنی میشه که یعنی در عمل بهش پایبند نبود خب بریم سراغ آیه ۴۶ خب الذین یذنون ملاقو ربهم و انتم الیه راجعون اینو ببینیم چه معنی کنیم کلمه ملاقوت به نظر شما چه واژه ایه چه صیغه‌ایه لاقوم فلکه لاقا یالات یعنی ملاقات کردن دیدار کردن ملاقات مفاعله درسته خوب اسم فایلش میشه چی ملا جمعش میشه چی نه ملاقوم که نون شفت نونش افتاده کسانی که ملاقات کننده هستند ملاقات کننده آقای بله آقای فولادوند معنی کرده همان کسانی که می‌دانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوی او باز خواهند گشت ایشون چیکار کرده دیدار خواهند کرد اگه بخوایم دقیق تحت‌الفظی معنی کنیم میگیم کسانی که حالا از کلمه ایشون استفاده بکنیم کسانی که میدانند اسم فاعلی اگه بخوایم ترجمه کنیم دیدار کننده ملاقات کننده با خدا هستند اگه بخوایم دقیق تحت الفظی معنی کنیم ملاقات کننده با خدا هستند حالا مانعی ندارم که ترجمه کرده بله همانان که یقین آقای تاکیدش گفت که یقین دارند صاحب اختیار خویش خواهند آمد بازم فعل معنی که حالت فعلی زن توی قرآن یقین بده من یادم بده حداقل یک جا که حداقل یقه نیست ان الذن الله یغنی من الحق اون حداقل برای پیامبر خیال کردند خیال کردند که تکذیب میشن پیامبر خیال کردند که همه مردم تقسیم حالا اینجا ایشون که اینجور معنی کرده پاورقی زده برگشته به آیه ۴ سوره بقره الذین و بال آخرته هم روغنون و بالاخره هم یوقنون اینجام معنی کنیم به نظر شما آقای چه نکته خاصیه بفرماید و اینها چیزی پیدا کردیم اصلا دلم میخواد اینجوری تحریم ترجمه کنم کسایی که کسایی که خیال می‌کنند خدا را دیدار می‌کنند و به سوی او باز می‌گردند کسانی که گمان می‌کنند به سوی خدا برمیگردند خیلی ناجور گفتن خیال میکنن خدا را ملاقات نیافتند ولی باور خاشعین خوب به نظر شما اگر کسی گمان بکنه که خدا هست خدا را ملاقات میکنه هاشم میشه یا نه صد در بسیار قیام ۹۰ درصد ۹۰ درصد خیال میکنه قیامتی هست هر که گمان بکنه قیامتی هست آدم خاشق خوب جور کردن درسته ولی زن را به باور ترجمه کردن سخته ببینید باور یعنی عقیده داشتن زن در کنار علم مقابل علم باور ساده بگم کسایی که خیال می‌کنند کسایی که گمان میکنن خدا قیام ملاقات حساب و کتاب هست کسایی که گمان میکنن حساب و کتابی هست هاشم میشن شما ساده گرفت تحت الفظی تا میشه من تحت الفظ نتیجه به زن بهشت را به بهانه دهند نه به به برعکس به بهادند نه به بهانه نه به بهانه خدا خدا به بهانه میده آدم های که بهشت بهاد نه به مثلا پارتی بازی شفات که ما میگیم اینجوری که معمولاً تفسیر میشه یا شانس بکنید خانواده شیعه متولد شده به این چیزها نمی‌دن ولی به بهانه میدن طرف آدم خوبی باشه خیلی آدم بدی نبود ولی بالاخره ذهنم رفت توی این جوونایی که گرفتار تفکر داعچقدر یقین دارم که بعد از کشته شدن به خداوند جوان های خامی را میان شوی مغزی میدن که طرف خیال کنه به حرفشون اعتماد کنه که اینجوری به بهشت خود طرف داره خطا میکنه ها خودش میسپاره به حرف خودشو بسپاره به دیگری بزرگترین جرم را انجام چونی میگه من خودمو تعطیل بکنم عقلم میگه نکش بی گناه ولی این آقا میگه من کیم کیم بهت میگم که تضمین میکنم تضمین می‌کنم بهشتو کسی نمیتونه بهشت کسی را تضمین بکنه تکراری رسیدن یعنی انقدر بهش تلقین میکنه که او طرفم به جایگاه و چی داره افغان می‌شه اینجوری بگم آدم میشه یه وقت تو دانشگاه مفید سر عکس شهدا رو گذاشتن اون وقت نوجوان نوجوان نوجوان مگه من جاشون جمع میکردم اینا جرمه بچه ۱۵ ۱۶ ساله حتی اگه خودش رفته باشه نباید بزاری نباید برش کرد جو گیر میشه درست نیست خودش باعث میشه که طرف زیباترین نمازی نماز قبل از شب عملیات یعنی ظهر نماز جماعت بود که شب حرکت حال تو فضا خود جو جمع و فلان و اینها حالات خاصی برای آدم دست میده این امر طبیعیه یه مقداری مقدار طبیعی فوق العاده خوب بریم اونجا به معنای علم باشه بعدش کلمه میتونه یک نگرانی دارم نگرانی اینه که اینو که دیدیم یعنی اول آیات را دیده باشیم بعد کتاب لغت نوشته باشیم عرض می‌کنم که به چه معانی میاد یکی از منابع خودش دیده باشه یعنی در واقع اینها فرهنگ لغت قرآن نوشتن یعنی خود قرآن را و این خیلی چه هستا یک گریم پیدا می‌شه‌ها می‌گیم آنچه که قرآن گفته دقیقه ادبیات عرب کتاب می‌نویسیم بر اساس اینکه کتاب قرآن ادبیاتش معجزه است بر اساس سکه قرآن کتاب نوشتیم ادبیات عرب و تنظیم کردیم اون وقت دوباره با اون کتابی که نوشتیم میایم اعجاز قرآن ثابت می‌کنیم از قول ادبا استفاده این قبول این قبول میکنن نتیجه گیری ساده تر میشه نتیجه کسی که گمان میکنه هاش میشه ولی حداقل یعنی از شک بالاتره که شک نیست از شک بالاتره گومان چیزی کافیه گمان به اینکه خدا حساب و کتابی هست کافیه یا من نمیتونم بگم ایشون نرفته و مثلا ما دستمونم خیلی باز نیست که قبل از قرآن را ادبیات را با قرآن تنظیم کردیم اینجوریه این مورد ممکنه اینجوری باشه و اون وقت من دارم میگم که گمان میکنه راحت کسایی که گمان میکنن حساب و کتابی هست هاشم میشه بسه گمان کافیه زن به معنای شک هم هست نه نه حداقل من یادم نیست ولی اون زن اونجا که نه زن تردید تردید اونجا یک آدم هیچی ندونه این طرف را طرف اینجا مشکل پیدا میکنه و نجات رستگاری داشته باشیم مشکل همین نگرانی را در نظر گرفتیم بعد لغت نوشتیم باید بفرمایید یک جایی زن کفایت میکنه گمان کفایت یک جایی کفایت نمیکنه یه وقت گمان دارم که این آدم پیامبر خداست مدل باشه یه وقت گمان دارم که بعد از این دنیا حساب کتاب میکنه برای اینکه آدم خاشع بشه تفاوت کجاست در اینجا در اینجا من دست من نیست که من نمیخوام کاری بکنم من فرض کنید تلاش خودم کردم به این گمان رسیدم که قیامت است عکس العمل طبیعیش اینه با عکس العمل تبی بشم درسته ولی تصمیم بگیرم نه عکس العمل طبیعی می‌خوام تصمیم بگیرم که از این آدم پیروی بکنم و چی اونجا زن گمانه ها هر دو جا گمان اونجا گمان به کار نمیاد اینجا به کار تاثیر کلام بود میگفت پنج تومن بشه بشه یه چیزی بود آقای مهران مدیری میگفت تو برره چقدر عرض کنم خدمتتون میشه کلمات رو دلیل نداره ببینید همینه طرف یعنی گمان یعنی گمان یعنی بالای لغت چی خوب اون وقت لغتی که بر اساس قرآن نوشتن اونجا مثلا میخواد بگه زن بعد یه چیز دیگری هم تو ذهنش هست که آخه خبر واحد زن آور همه فقه ما بر اساس زنه چه چیزهایی تاثیر میذاره خبر واحد حداکثر زن‌آورد این فقه ما هم بر اساس زن که خبر واحده اون وقت میگه گمان الحق ناخواسته آدم تحت تاثیر قرار میگیره که کلمه را عوضش کنه اونجا میگه شک اینجا میگه یقین اون وقت میکشه دوتا همین جا همونجا یک معنا زن یعنی گمان آخرتو میگه اثر طبیعی را میگه میگه کسی که گمان بکن داشته باشه سخت گیری هم نکرده چون واقعا یقین کرده خوب نیست که اونها دائما در ذهن خودشون ملاقات پرو یادآوری بریم ۴۷ یا بنی اسرائیل ای فرزندان اسرائیل آقای چیز معنی میکنه آقای طاهری دودمان اسرائیل دودمان یعقوب دودمان یعقوب خیال می‌کنم یعقوب اسرائیل چون اسرائیل اسم یعقوب اسرائیل یه نام یعقوب تو هم تو قرآن یعنی نامشه این نامه به کار برده بیارید که مثل اینه که گفتن الله رحمان اسما فرق ندارد یعقوب ولی اسرائیل خوب باشه بنی اسرائیل الا ما حرم اسرائیل علی نفسه یادتون بیاد اونجا اسرائیل یعنی یعقوب دیگه معنی اسرائیل نیست مگر خدا چیزی حرام نکرد مگر اون چیزی که یعقوب بر خودش حرام اسرائیل اسم خاصه ولی اینجا چون گفته اسرائیل باید نگیم دودمان یعقوب دودمان اسرائیل فرزندان اسرائیل معنی ای دودمان اسرائیل بهتره از نعمت‌هایم نه نعمت مفرد آورده علیکم اتفاقاً خیال می‌کنم اینه تفسیر ونی تفسیرششه بله ببینید ایشون آورده آقای گفته آقای فولادوند ای فرزندان اسرائیل از متن هایم بر شما که بر شما ارزانی داشتم و ازکه من عرضشو گذاشته توی قلاب از اینکه من شما را بر جهانیان برتری دادم یاد کنید تا ببینیم نعمتی را که به شما دادیم که شما را برتری دادیم بر جهانی باشه ببینم آقای آقای چیز گفتن آقای طاهری گفته که بله ای دودمان یعقوب نعمت مرا بر شما ارزانی داشتم و شما را بر مردم برتری دادم به خاطر آورید من میخواستم بگم بلد نبودم چه جور بگم مقصودم بود این ترجمه رو باهاش مفرد ساده توضیحش اینه میگه نعمتی را یاد بیارید نعمتی را که به شما دادم که شما را برتری دادم بر جهانی عدالت الان ترجمه کنیم ترجمه بکنیم نه درسته خوبه باید جواب داده بشه ولی جز ترجمه نیست نه خودشون هم دارند که ما برتری داریم نه حرف قرآن حرف قرآن ببینید اول اینو ببینیم چه جور معنی کردن بعد بریم سراغ اون فرمایش شما نعمت مرا که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر مردم برتری دادم به خاطر آورید آقای فولاد آقای طاهری تو قلاب گذاشته به موهبت توحید قلاب گذاشته نعمت که دادم به محبت توحید بر مردم تو قلاب دوباره گذاشته زمان برتری دادم عالمین یعنی زمان همه انسان اون موقع بودن همه انسان‌هایی که اون موقع بودن ببینید که بریم سراغ اون آیه‌ای که میگه لغت کرمنا بنی آدم و چی چی و بله کرمنا بنی آدم خلقنا تفضیلا بخونید بخونید کرمنا بنی آدم ما بنی آدم را گرامی داشتیم ولی اون قسمت تفضیل که بعدش میاره دیگه و کثیر ما خلقنا بیشتر مخلوقات تفضیل برتری داشتن اینجا مرحوم علامه میگن که تکریم فقط به یکی میدن تفضیل اینه که میدن به یکی بیشتر میدن یک کسی بیشتر میدن یا تفصیل اگه بخوایم معنی کنیم اون قسمت دومش که میگه وهم اللهم جدا جدا عقلش دادیم جایگاه ولی حملبر چه جوری مردم حرکت می‌کردند تو بر و خشکی و دریا رودخونه رو خشکی که پرنده‌ها بهتر از آدما حرکت می‌کنند تو آبم که ماهیا بهتر از حتی همون حیوونای خشکی‌ام وقتی از آب شنا میکنن بهتر از ماشینا می‌کنن حتی نمی‌دونم فیلما دیدید گوزنو نه حالا اون که دلفین که دریاییه حتی خشکی ها مثل مثلا حیوونایی که میان از چی رد بشن از تو آب ها شنا میکنن ما باید بیاموزیم اونا چون بلدن اصلا شنا غریزی بلدن شنا تند هم شنا میکنن داده خدا به ماه تکریم گرامی داشته مخصوص انسان یه چیزی به ما داده که به اصطلاح به دیگرانم دادیم به دیگرانم داده اونی که به دیگران داده قبلش اینه میگه که حملات شما حرکت بکنید وسیله در اختیارتون گذاشتم چوب برمی دارید سوارش میشید از رودخونه رد میشید راه های براتون گذاشتم دیگه خوب بریم پس کلمه فضل الله را اینجوری بهش نگاه بکنیم که چیزیه که به همه داده یه مقدار بیشتر به این داده به همه داده مثلا برای قوم اسرائیل یه پیامبر اولوالعزم فرستاده مثلا دوره برای بقیه انسان ها انسان های که اون موقع بودن رو زمین همچین چیزی را نفرستاده این موهبت چیه دیگه این نعمتی در اختیارشون که آدم روبرو باشه با پیامبر موهبت چیه نه اینکه در رستگاری تاثیر داره نه اینکه دیگران نمی‌تونن رستگار بشن چون کسایی که با حضرت موسی روبرو هستند تکلیفشون بالاتره تکلیفشون بالاتره کسانی که دارن حرف پیامبر را میشنود همه انسان‌ها می‌تونن برای رستگاریشون ولی این خیلی عطا یک تصحی مثل حضرت موسی میاد زندگی دنیاییشون رو هم درسته داره میکنه درسته اداره میکنه زندگیشونو خب یه برتری های نعمت هایی هست پس کلمه فضل الله را به این نگاه بهش نگاه کنیم به عنوان نمونه آیه لقد بر همه مخلوقات انسان حمله در زمین حیوان توجه میکنید اون وقت اینجوری بهش نگاه کنیم آره به نظر شما اینکه این قوم به هر دلیل شانس بیاره کی پیامبری بیاد مثل حضرت موسی هم هدایتشون بکنه که هم زندگیشون اداره کنه چون رئیس شان هم بود امتیازی بهتون دادیم همین نه برتر آفریدیما اصلا ذهن برتر آفریدیم یه نعمتی بهتون داد یه امتیازی بهتون داد امتیاز بود حضرت موسی این امتیاز شما بدونید قرآنی داشته باشه اسرائیل داره برای قم از دیگران برتری دارد نگاه کن یا نوابغی که هستند درست باشد اولا منحصر به حضرت یا زمان خاصی ببینید کل یاد بکنید نعمتی را که بهتون دادیم تو گذشته تو گذشته بهتون دادیم این بود که در گذشته باز فضلتکم العالمین برای همیشه مد نظر نداشت ببینید حالا حداقل اینکه جواب اون که بگم همیشگی نیست مقصود اینه از قرآن بیارم دیگه کنتم خیر امت درسته اینکه ما این قوم را برتر آفریدیم نیست خوب یک حادثه در گذشته نعمتیه متوجه شما شده یه امتیازیه در گذشته متوجه شما شده یاد کنیم و شکرگزار باشید بزرگترین نعمتی که به قوم اسرائیل داد بزرگترینش حضرت موسی تو قرآن چرا نمیگه مستقیم مثلا نعمت حضرت موسی شکر برتری دادم برتری ما داریم معنی سو استفاده معادل فارسی باید چی بگذریم که خوندم معلومه که اونجا تفضیب میگه فضل الله علی کثیر ما خلقنا داده به شما داده ولی کرمنا را مطل یه چیزیه که به دیگری دادن به بیشتر دادن یک همچین چیزی میتونه باشه نه اینکه متفاوت خلق شده باشد کاملا تفسیر اشتباه نعمتی بهتون دادم قبل در اختیارتون گذاشتن برده بودید بدبخت بودید چی بود اومد نجاتتون داد معجزه آسان نجاتتون داد بعد آورد تون اونجا تو بیابان که گیر کردید و اینها بهتون داد خیلی کارها براتون نعمت بزرگی بود و درست هم عدالت اسرائیل سرور جهانیان هستند باید یک دلیل که الان به چه علت این اتفاق از این آیه این برنامه این عزیز قرار گرفتند تحت فشار معنا نداره اون وقت حالا یک شاهد کمک به همین قضیه سراغ آیه ۴۹ ۴۸ هیچی ۴۹ حادثه خاص داره میگه شما را از نجات دادیم مامور دین را داره میگه یک حادثه‌ای که در گذشته کنید یاد کنید نعمتی که در اختیارتون گذاشتیم شما را چیز ویژه در اختیارتون گذاشت پیامبر نعمت های دیگر سوال کردناینقدر نعمت نداده ما که حداقل قائلیم که به ما بیشتر داده که با جهانیان دارن مقایسه میکنن یعنی شماها در گمراهی بودیم و نجات دادم یعنی جهان جهانیان گمراه نبودند شماها در گمراهی بودید من این نعمت نبود خراب نکردم که همه هدایت و میتونن رستگار بشن ولی یه نعمت بیشتر ملت شما می فرماید که چرا خدا اونا را پیغمبرو داد حضرت زهرا ۱۲ تا امامم داده الان هست اینا همه یه طرف داده ها ابوالفضل را داده که با این همه قدرت توجه تو تورات این نیامده که نژاد برداریم اما کسی که تورات را میخونه کسی که تورات را میخونه مثلا صفر پیدایش را بخونه هیچ جوری پیدایش بله حالا عرض کنم که مثلا از صفر پیدایش شروع میکنه بخونه اینجوریه که تو ۱۲ از کجا شروع میکنه اول میخواد تاریخ قوم اسرائیل رو بنویسه نویسنده ولی از خلقت آسمان خدا اول آسمان اینا و از باغ عدن اخراج شدن و اومدن و میره ادامه میده نوح و فرزند ۱۲ باب از خلقت آدم خلقت جهان شروع میکنه تا میرسه به ابراهیم یکی ابراهیم ۱۲ حضرت ابراهیم ابراهیم نیای خوب خوب او قبلیاش چی بود چرا اون ۱۲ باب از خلقت آسمان و زمین ولی یه دفعه به حضرت ابراهیم که خودش ۱۲ تا کل خلقت آسمان و زمین و اینها مقدمه بوده برای اونا همش مقدمه است حضرت ابراهیم حضرت ابراهیم کیه نیای قوم با اون نگاه چی میکنه خدا همه چیز را آفرید که این قوم را بیافرین همه چیز را آفرید که مقدمه بود برای اینکه آفریده بشه داستان اینگونه نوشته شده و داستان جریان حضرت کجا را کردی هیچی قبول میکنیم که عقل علم گریزه علم گریزه نیست که خداحافظ نه اینکه اژدها چوب اژدها بشه یا بچه بدون پدر متولد بشه یا زنده بشه نه عقل ستیز نیست اصلا اینا علم گریزه علم میگه نه من میتونم تاییدش بکنم آیا ماورا الطبیعی هست که بیاد دخالت کنه مرده را زنده کنه یا نیست علم چی میگه ماوراط نمیتونه ماوراطبیعی هست که بتونه دخالت کنه و یه مورد خاص مثلا مرده را زنده کنه علم تجربی میگه من نمیتونم بگم هست نمیتونم بدم نیست چون در تیررس من معنای مردگان را معنا کردند نه به معنای میشه اینطوری هم گفت آدم‌هایی که در واقع گمراه شده بودند حضرت موسی فرعون عالمان داشت صدا زد به همه عالمان پیدا شده بعد وقتی که آمدند حضرت موسی گفتن اول تو نشون بده اینجا به معنای اون گفته های غیر قابل قبولی بود ستیز بود منم میگشتم همین حرفا رو پیدا کنم بله اگه خرد ستیز باشه برنامه باشه علم گریز را من رد بکنم سوالی اینه آیا ماوراطبیعه هست که بیاد پیام بده به یک آدمی شاملش میشه دیگه نپذیرم که هیچی نپذیرم که قرآن یعنی چی پس بنابراین اگه اینو پذیرفتیم این آیا ماورا طبیعی است که بیاد یه آدم درس نخونده را علم فراوان بهش بده هست یا نیست علم میگه سرزمین معجزه به بیان غربیها نه به اصطلاح کلام ما اصطلاح کلام ما معجزه کار خارق العاده نبوت برای اثبات ادعای خودش میاره کار این تعریفه تو غربی ها اون معجزه که میگن یعنی دخالت ماورا تو طبیعت تعریفشون از معجزه این فلک شما اینو گفتید معنیش این میشه که برخی از این مدرن‌ها هیچ معجزه یا قبول ندارند دخالت ماورا تو طبیعت را قبول ندارد شما اگر قبول کردید که خدایی هست ماورایی هست که میتونه یک آدم درس نخوندن را ابن زیاد بهش بده اگه یکیش بعضی اگه نپذیرفتید که خوب ببندیم قرآن اگر پذیرفتید دیگه اون باقیش رو هم که خرد ستیز نیست می‌پذیر اگه خرد ستیز بود خرد ستیز نیست اگه یه چیزی علم ستیز شد رد میکنم ها علم ستیز باز فرق دارد مخال اما معجزه بود توی صحیفه یوشهر اومده جانشین وصی موسی جانشین موسی و جنگ می‌کرد اون وقت دستشو که بالا می‌بود لشکر پیروز موفق بشه دستشو که پایین می‌آورد شکست بخوره مجبور شد دست شاه اومدن زیر بغلشو گرفتن اون روز شد ۵۰ ساعت خب دانشمندان میگن آقا من با دقت برات حساب میکنم ۱۰۰ هزار سال پیشم که روز ۲۵ ۲۴ ساعته و یه دقیقه‌ای نداشتیم روز روز ۲۴ ساعت و یک دقیقه ای نداشتیم می‌تونم بهش بگم بوده آقا من ثابت می‌کنم روز یک روز یه دقیقه اینور اونور میشد ثابت میکنم که روز یک ساله شما میگید قوانین خیلی هم اصرار میکنن خب اینو چیکارش کنیم ثابت می‌کنم که نشد ما علم جامعه عرضه بکنیم اینها نتیجه شده سوم درس را باید بگیریم درسته ولی این لازمش اینه که مثلاً معجزات را انکار بکنیم حضرت عیسی میگه من پرنده را با گل می‌سازم من بگم چه جوری اینو تفسیرش کنم این گریز غربیا خوب قبلیای جدید اینارم نتونستن قبول کنن چون اصل معجزه به معنای غربی که گفتم قبول ندارم مثلاً بولتمان میگه غیر ممکنه که آدم از لامپ الکتریکی استفاده بکنه و از بیسیم استفاده بکنه معجزاتی هم که تو کتاب مقدس اومده قبول کن میگه نمیشه از این استفاده کنی و معجزات را هم بپذیرد معجزه را به اصطلاح به هر حال برخی حرف ها را درست مثلا ببینید حالا اینا یه چیزه که این معجزه زنده شدن مرده امثال اینها یه چیزی اینه که خدا جسم گرفته اومده روی زمین گاهی مثلا اونا میگه میپذیره مثلا خدا مسیح خدای مجسمه مجسمه یا چی یعنی اخلاقش خداییه کردش خداییه خدا گونه است چون عقل ستیزی اش میکنه ما علم گریزه آدم سه روز پیش مرده بود و خاکش کرده بودند اینکه یه سلول را بتونه شبیه سازی کنی با اینکه بتونی سه روز پیش دفن کردن اگرم زنده بود اونجا نفس زنده هم بود مرده دیگه خب بعد از سه روز در بیاره و بگه نه زنده این دوتا یکی نیست.