آیات ۵۰ تا ۵۲ از سوره بقره

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

آنگاه که ما قرار گذاشتیم وعده کردیم با موسی ۴۰ شب با موسی وعده کردیم سپس شما متمسک شدید چنگ زدید به گوساله بعدش و در حالی که ستمگر بودید در حالی که شما کردید ببینید این آقای فولادوند کربلا آنگاه که با موسیها ۴۰ شب قرار گذاشتیم کاملا فارسیش کرده قرار گذاشت فارسی آنگاه در غیاب وی من بعدی منع کرده بازم خوبه در غیابه میاد یعنی بعد از اینکه او رفت بعد از رفت بعدی شما گوساله را مجبور شده بگه گرفتی اون وقت تو پرانتز اضافه کرده به پرستش قلاب گذاشته به پرستش گرفتید نه من بگم چون معتقدم تو قلاب نباید هیچی گذاشت گرفتن یه نوشم تمسک کردنه متمسک شدن چنگ زدن بله به حبل الله تفرقیم چنگ زدن به ریسمان خداوند اخذ یعنی خلاصه تو خود کلمه اعتقاد هست یعنی نوع چنگ زدن گرفتن شاید بهتر باشه گرفتن متن خیلی خوب در غیاب شما گوساله را گرفت گوساله چنگ زدید تمسک شدید در حالی که ستمکار بود سارا انتخاب نمودید انتخاب نمودید هم به لحاظ لغوی چینی به معنای اخذ نیست چه انتخاب نمودید معبود مجبور شده بیاره اختیار کردن اختیار انتخاب انتخاب من خیال می کنم همون جنگ زدن تمسک کردن متمسک شدن یه همچین چیزی که هیچی تو قلاب نگذارد آقای عرض کنم خدمتتون که ببینیم آقا طاهری چون آنگاه که خب ایشون هم با این وجود آنگاه با این وجود تو قلاب گذاشته آنگاه که دو قلاب دوباره برای نزول تورات تو قلاب با موسی ۴۰ شب میاد نهادیم ترجمه نشدی چرا از کجا نگفت خودش نگفته که ما اصلا برای آزمایش تورات که ۴۰ روز نمی‌خواسته یک روز هم شده بهش بده دیگه ۴۰ روز که نه این یک ماجرای دیگری است به هر حال ما اضافه نباید بکنیم ۴۰ شب میاد نهادیم یه خورده خوب خودش عربیه و معنی شما ستمگرانه در غیابش گوساله را قلاب به پرستش گرفتید خب اینم آقای همینجور بکنم که خدمتتون عرض کردم و اون اینکه آنگاه که ۴۰ روز قرار گذاشتیم ۴۰ شب قرار گذاشتیم با موسی سپس اینم خوبه در غیاب او یعنی بعد از رفتن او در غیاب او گوساله متمسک شدید گوساله چنگ زدید در حالی که ستمگر بودید در حالی که ستمگر بود آیه بعدی گوساله یعنی گوساله زرین گوساله طلایی که سامره ساخت ماجرا چون جاهای دیگرم آمده گوساله نه گوساله ظالم بود این ظلم به ظلم به خدا که ظلم به نفس اتفاقاً تو آیه بعدی داره ظلمتم انفسکم به اتخاذکم پایین گوساله نه خود تلاش را که خودت طلا واقعا چشمگیر نه اون مال ما که ظریف وقتی تو قمه میریم نرفته رو حرمش این مال خود ماست ولی اونا گوساله را حالا داستان قرآن باد می‌وزیده جوری ساخته بوده که یه صدای خاصی نه تو قرآن نبود نه حرف نمی‌زده داشته یه جوری ساخته میشه دیگه اینها کلیپی بود که یک مردم که دیدم آلمان برای اینکه عادی بشه قرن ۲۱ امامزاده یه جایی حالا دقیقاً من نفهمیدم جاش کجا کلیپ هست می‌تونیم امامزاده قهر کرده جای دیگری بوده مردم بهش اعتنا نکردن قهر کرده اومده اینجا می‌گفتن ما مرتب زیارت گفت آخه قهر کرده اومده یعنی چه یعنی زیر زمین خودش فوت کرده استخوان خودش را برداشته اومده جای دیگه آره دیگه نه قبرش جای دیگه بوده مردم به قبرش اعتنا نکردن جای دیگه قبول داریم اعتقاد داریم اونجا از مردم قهر کرده اومده جای دیگری شلوار گوساله حالا معروف گوساله زرین بود آخه مفصل آمده که طلا را گرفت و نه سامری هارون تو تورات اومده که آخه این قضیه توی تورات خیلی عجیبه تورات خیلی عجیبه عرض کنم خدمتتون که در تورات سامری نیست سامری نیست وقتی حضرت موسی میره بالای حالا کوه فرعون هارون برادرش که ماموریت داشت این طلاها را جمع میکنه و گوساله را میسازه و میگه گوساله رو بپرستید خوب اون وقت خدا هم میاد و به هارونم موقعیت خدا قوم را مجازات میکنه خدا قوم را که میگه الله مثلاً بزنید و بکشید قوم را مجازات می‌کنه در حالی که اول باید هارون را مجازات می‌کرد اول باید آروم اصلا کلمه سامری تورات نیست و یک آدم بدی بوده نه تو این ماجرا نگفته به نام زمری که آدم ناجوری بوده و مجازاتشم کرده حضرت موسی شبیه با سامری ولی نه تو این داستان تو این داستان نه تو این داستان آروم برخی میگن یکی از اشکالاتی که میگیرن به قرآن میگن قرآن حضرت محمد کتاب حضرت محمد دیگه اشتباه کرده یه هفت هشت قرن هفت هشت قرن چرا به هفتش قرن بعد از حضرت موسی بعد از حضرت سلیمان که یک کشور شمالی به وجود اومد یک کشور جنوبی وجود اومد پایتخت کشور شمالی اسرائیل بود پایتخت کشور شمالی اسمش بود سامره سامره اسم اون کشور شمالی بود اون وقت اون ۱۰ سپتیک شمال بودن و پراکنده شدند و موندن و اینها را تو زمان حضرت عیسی بهشون می‌گفتن سامریان سامریان سامری وقتی به کسی میگفتن یعنی هم اشاره به اون پایتخت داره هم اشاره به اون که شمال بودن نه این دو صفتی که باقی مونده اون وقت میگن سامری را قرآن بدم بودن اونها شمالی‌ها بد بودن پیامبرانو می‌کشتن چه میکردن تو اناجیل سامری بدنامه یک داستان توی انجی که میگه که مثلا اگه شما تو راه مونده باشید و کاهن اعظم بیاد رد بشه و به تو اعتنا نکنه ولی یه سامری بیاد و به شما کمک بکنه کدوم مثلاً برادر واقعا برادر کمک کرده برادر پس مهم نیست که حالا مثلاً یهودی باشه یا سامری باشه اونی که خدمت خلق می‌کنه او چی میکنه یک داستان سامیری اصطلاحی که اومده اصلا کشور اسرائیل بعد از حضرت سلیمان تشکیل شده یعنی ۵۶۰۰ سال بعد ازش سال بعد حضرت میگن قرآن حضرت محمد اشتباه کرده کلمه سامری را سامری اون موقع نبوده ولی اینجا یک آدم بدکاری بوده به نام زمری نه به لحاظ چی گشته لغت کامل کامل اومده میتونه همون اسم شده دنبالش می گردید که یوشع یشو یهوشو یسو عیسی جیزس اصفهانی‌هااینقدر تو زبان‌های مختلف که میره می‌خوام بگم کلمه اینقدر عوض میشه مثلا خیلی ساده‌اش آسانی چیه آسانی نه آسانی یکی از علما کاشانی قاسانی شده به عربی رفته کاشانی قاسان دارید چرا باید کاشانی بشه اسم عوض کردن کلمه اینقدر عوض میشه که خیلی متفاوت می‌شه مثلاً فرض کن که حالا از همین کلمه را جان کلمه جان به انگلیسی اسم خیلی بچه جان از دو طریق اومده تو عربی از دو ببین یک کلمه از دور مسیر اومده یکی از طریق ادبیات قرآنی شده یحیی یکی کانال دیگه اومده شده یوهانا جان یحیی یوحنا ژان ژان پل دوم مجبور نیست معذرت می‌خوام صدا نمی‌کرده تو قرن ۲۱ کلیپی هست ذوالجناح اسبی که روز عاشورا تعزیه در میاره آخوند سید میره برای این اسب روضه می‌خونه حالا بخوام بگم اسب میره روزه می‌خونه نه تو استخر عطر تنها الان توی محرم هم نداره ولی میره پیش ایشون و روضه میخونه و اتفاقا قبلش هم کلی با آب و تاب میگه که این از این روزه براش اسبابه یک مورد فردی پیدا شده انحرافی در توحید مردم به وجود آورده در مردم رو منحرف کرده و بعد مردم پشیمان شدند که چه اشتباهی کردیم یعنی مثل این داستان زیاده خوب هست این که الان هم داره تکرار میشه تکرار میشه به راحتی مثلا امام صادق ساخته میشه چی ساخته میشه از تحقیق کرده که مسجد جمکران چرا به وجود اومده اصلا کی ساخته مسجد جمکرانو اولین بار این مسجد توسط کی ساخته شده یادم رفته اسم سازنده آدم خوبی هم بعدا یک کسی خواب جور نیست با زمانش و بعد ما تو قرن چی میگیم تاریخ اتوبان که امام زمان که میاد حتما خیلی قدیم این صحبت از کیه ۳ هزار و ۳۰۰ سال پیش تو قرن ۲۱ ما مشابهش فراوان داریم گوساله را گفته و مقدس اندک بهانه‌ای مقدس شتر را چرا امام علی شتر سرخ موی را مقدس شده بود برای مردم عایشه سوار شتر بوده شتر پیامبر برای اینکه پیامبر همین که گفتند که خورشید گرفته به خاطر اینکه پسر پیغمبر عزادار خورشید به خاطر ابراهیم پسر پیامبر که فوت کرده فوری اومد که خورشید چه ربطی به من داره فلان خیلی جاهای حالا کسی جلو میگیره یک بار یک بار فخرالدین حجازی جلو آیت الله خمینی مداحی کرد مبالغه کرد تو کی هستی تو کی هستی آیت الله خمینی خیلی محکمه گفت شما سخن قوی هستی خطیب توانایی هستی ولی از این حرفایی که زدی من خوف دارم و می‌ترسم در من تاثیر میذاره این حرفات من به خدا پناه به خدا پناه میبرم از این حرفایی که تو زدی خدا از اول نکرد جلوی آیت الله خمینی مداحیش کنه شروع یادمه یک کس چیزی میخوند کلمه را به کار برد امام زمان ما مقصودش امام به معنی پیشوا بود هم وسط صحبت دست تکون دادن تکون دادن گفت اشاره کرد که ذهنمه که این کلمه را به کار نبر یک کوچکترین کلمه ولی هر کس را هم منتقدش هستیم یک کار خوب که کرده باید اون یکی بگیم ده تا دیگه انتقاد دارم جای خودش ۱۰ تا انتخاب آره آره بزارید من خودمم من شاید مقصر بودم تشکرون سپس بخشیدیم شما را بعد از این به امید اینکه شکرگزارر باشید به امید اینکه شکرگزاری کنید یعنی نکردید میخواد بگه لعلکم تشکرون نکردید ببینید پس از آن بر شما بخشودیم باشد که شکرگزاری کنید لعلکم تشکرون باشد که به اصطلاح شاید باشد مثلا آیاتو فرستادیم لعلکم تعقلون کنیم امید که تعقل کنید امید است که تعقل کنید امیدوارم خوب آقای من کردند و این نعمت از به نظر شما واقعا من این جمله رو اگه اینجوری ما سپس سپس در گذشتیم از شما کاملا دارم تحت اللفظی سپس در گذشتیم از شما بعد از آن به امید اینکه شکر باشید هیچی جمله فارسیه دیگه جمله یعنی چه چیزی اضافه بکنیم کاملا روشنه و نه نه بله من ببینم آقای چیزی ایشون نوشته پس از این خوب دوباره مجبور شده تو قلاب بنویسد گناه پس از آن دیگه ثم یعنی سپس سپس اصلا نه بعد از کلمه سپس یعنی چه پس از این مجبور شد تو قلاب بر شما گذشت کردیم بسا که سپاسگزار شوید بازم نمی‌خواد و معنیشم که روشنه سپس سپس از شما درگذشتیم سپس بعد از آن از شما درگذشتیم باشد که شکرگزار شوید به امید امید آنکه شکرگذار شوید خوب حالا بعدش آتینا موسی کتاب و آنگاه که ما دادیم به موسی الکتاب کتاب کتاب خاص اشاره ما دادیم به موسی کتاب بود به اصطلاح معنی می‌کنند که به اصطلاح ما فرقان شاخص تمیز حق و باطل شاخص شاخص تمیز حق و باطل میزان تمیز حق و باطل معیار تمیز حق و باطل یعنی با خود این توراتی که دادیم بله کتاب ما سپس و آنگاه که به موسی کتاب دادیم که عطف تفسیر کتاب و مایز بین حق و باطل اگه بخوایم معنی کنیم زبین و باطل دادیم وسیله‌ای برای تمیز شاخصی برای تمیز حق و باطل دادیم باشد که هدایت شوید امید آنکه هدایت شوید هر دوش او کتابی که معروفه یعنی ز عهد ذهنی باید باشه عهد ذکر نیست کرده یعنی باید تناسلی باشد مثلا میگیم به شما فرض کنید اینجوری بگیم خونه و زندگی داد این زندگیش چیه خونه و مسکن منزل و مهوات منزل و معوا براتون فراهم کرد این مووای دومش چیه زندگی این تفسیرش در واقع تفسیر خوب الفرقان لعلکم خب کلمه نکته عرض بکنم حالا شاید توجه تو هیچ جای قرآن نداریم که ما تورات به موسی دادیم هیچ جا نه نه تورات به موسی دادیم نه نداریمتورات داریم به بنی اسرائیل تورات دادیم داریم به موسی کتاب دو تا کلمه به موسی کتاب داریم دادیم به موسی الواح دادیم داریم به بنی اسرائیل کتاب دادیم تورات انزلت خوب من کتاب عرض کنم خدمتتون که و چون موسی را کتاب و فرقان تو قلاب نوشته جدا کننده حق است باطل باز اینجایی که کسی بخواد بنویسه فرقانو مریم بکنه خب باید تو قلاب بنویسه ولی میشه جوری هم نوشت قلاب نهاد فرقان یعنی قرآن اهمیت کتابش میکنه و داره میگه که عطف تفسیر ولی داره خیلی مهمه که مایه بین حق و باطله بله بله تفسیر نتیجه بگیرید تورات به میرزا داده شده باشه ببینید می‌خوام بگم در مجموع ما کتاب به موسی دادیم ارواح به موسی داددی تورات را نازل کردیم به بنی اسرائیل هم کتاب میگه دادیم هم تورات دادیم ولی ویژگی هایی که برای اینا تو آیات مختلف آورده ویژگی هایی که برای تورات برای الله ارواح هم آوردا برای کتابی که به موسی دادیم اونم ویژگی آورده مثلا هدا و نو و اون وقت توی همون ارواح را هم که نه نه همین به حق مفسران گفته همه اینا یه چیز حضرت موسی چون که آیات سوره اگر سوره آیه اگه اشتباه نکنم ۴۳ مائده را نگاش بکنید آیه ۴۳ مائده اگه اشتباه خوندم چی خوب نه بعدش چی بعد آیه بعدی نبیون میگه ما تورات را نازل کردیم باش پیامبرانی که مسلمان بودند حکم می‌کردند درسته خب بعدش چیه بعدش اون وقت چیه و ربانی جمله بعدش میگه ببین حالا هرجوری می‌خوان گیر کردن میگه ما تورات را فرستاد بر اساس اون تورات به اصطلاح پیامبرانی که مسلمان بودن برای یهودیان حکم می‌کردند درسته و بعدش میگه و ربانی جون والاحبار به مستوف زوم این کتاب الله به میزانی از کتاب خدا که براشون حفظ شده بود را حفظ کرده حکم می‌کردن از چه استفاده‌ای می‌خوام بکنم دو مرحله است دو چیز این دقیق دقیق دقیق دقیق دقیق با یه دوره داریم دوره پیامبران قبل از اسارت بابلیها یه دوره داریم دوره عالمان بعد از بابلی بعد از اسارت بابلی این کتاب موجود نوشته شده قبلش چی بوده خیلی برای ما روشن نیست این مسلما بعد نوشته شده تعبیر را ببینید پیامبران با توراتی که نازل کردیم حکم می‌کردند ربانیون و احبار اون چیزی که دستشون رسیده باید میگفت که ما تورات همونیه که بود حالا چرا اینجا قرآن در جایگاه نماینده چرا خداوند موسی نازل کردیم خصوصیاتی که برای کتاب میاره خصوصیاتی که برای تورات منزل میاره و خصوصیاتی که برای ارواح میاره الان گفتی چی الواح را میگه تفصیل بله مطال مسئله سر اینه که عرض کنم خدمتتون سنگ بوده الله سنگ بوده سنگی که زیر بغل موسی بوده چقدر میشه نوشت که دیگه سنگ حالا چند تا سنگ نوشته بودن ولی میگه تفصیل کل شی پیدا بکنید آیه اینه کلمه الواح را بگردید راحت پیدا می‌کنید الواح تفصیل بله تعبیر باشه ولی مسئله اینه آخه اون چیزی که میخوام بهش برسم نکته اینه که آنچه که برای هدایت بشر لازمه رو چند تا سنگ پس بشر خیلی کتاب چرا خداوند میگه ما آنچه را که برای هدایت موضوع همون چیزی که الله نوشته بودیم که تمم بوده برای هدایت بشر کافیست چرا چرا کافیه بریم سراغ اون حرفی که تو فلسفه سطح انبیا زدیم انسان به چی نیاز داره اصلاً به پیامبر ظاهر برای چی نیاز داره حتما کتاب طولانی چند جلدی لازم نیست قرآن میزانشم که تو مکه نازل شده بود برای هدایت انسان کافی یه سوره هم کافیه تفسیر کل شیئی که برای هدایت لازمه که از پیامبر پر انتظار این تاکید بکنم که این نقطه که دارم براش پافشاری می‌کنم که بار اصلی روی گوش پیامبر باطنه اونو نادیده میگیریم و این را فقط فکر میکنه باید چسبید نه نه اینجوری باید نگاه کنیم چجوری ارواح تفسیر من کل شی موعظه و تفصیل تفصیل کل شی کل شهید دست و پا زدن آقایون تو همین تعبیر راجع به قرآن هم آمده تفسیر کل شیء تو قرآن و تفصیل کل شهر درباره قرآن تفاوت داره و قرآن باشه دست و پا زدن بیخودیه این بیراهه رفتنه اونجا تفاوت دو مرحله که خیلی با تاریخ هست دقیق انطباق داره این آیه که گفتم من به نظرم اونچه که محققان جدید درباره تاریخ حالا تورات و اینها گفتن خیلی دقیق تو قرآن اومده دقیقا چه مرحله‌ای نشون میده که این تورات موجود نوشته شده دوره عالمان دوره انبیا دوره انبیا را جدا کرده از دوره چی این دوره انبیا تورات دستشون مثلاً بوده بعد کتاب الله حالا ۳۰ تا حداقل حداقل سه تا ولی به احتمال الذین اوتو نصیبم من الکتابم داریم نصیبی از کتاب در حالی که تورات کتابیم که به موسی نازل کردیم بودن و نور الله هم من کل شی موعظه ولی اونجا کتابی که هست کتابی که اکنون هست سه بار تعبیر کرده نصیحی بحرین بحرین است که بحری است کتاب این تعبیرات خیلی دقیق و علمیه ها خیلی دقیق و با واقعیت خیلی کتاب حداقل ۲۰ تا تریلی باید می‌آوردنش زیر بغل حضرت موسی قطعاً جا نمیشد کتاب کتاب حجمش چقدره دوران یک صفحه اش را مثلا باید رو پنج شش تا سنگ حداقل نوشت آخه سنگی که تصور بکنیم سنگی که زیر بغل کسی باشه اونم با گچ به صورت برجسته بنویسید محتوات تاریخ قوم تاریخ بعدا توش مطالب حقی هم هست درستهمثلا آره بعد از این دوره همین احبار و رهبان و فلان اتفاقا شاید اون آیه که میگه کتاب عندالله اولین کسی را که نوشته این همون تورات حضرت موسی دوربین کل کتابی که ناز شده ندونیم چیه که ما نگفتیم که اون آدمایی که داشتن اون کتاب را همون برای هدایتشون کافی بود مگه ندونیم بنی اسرائیل که کتاب به الله براشون اومده بود خیلی هم کوچک بود کافی بود خیلی سخته که قبول بکنی کسی که مثلا مسلمان شده و سال سوم بعثت از دنیا رفته مسلمان حسابی بوده یا نبوده چقدر قرآن نازل شده بوده سوره تفسیر قرآن هدایت کسی از یه جایی اومد دقیق نیست بعد گفت که بگید به من قرآن چی میگه بعد گفتن سوره زلال و من یعمل مث استاد استاد خداوند هدایت کامل کامل کامل را هم کسی ندیده باشه شده آدم کامل خود قرآن ما آدما خلق کردیم همه آدم هدایتش کردیم با پیامبر باطن و فطرت با عقل و فطرت چند تا از آدما تو تاریخ اومدن هکرها جذب برسد مای معین چاه ناکنده به جوشد از زمین پیدا شد از هزاران تو مابقی در دولت خوب باشند این همه خوب تو حوزه شما می‌پرسید که چند نفر با پیامبر باطن آدم حسابی شدن من از شما میپرسم چند نفر با قرآن آدم حسابی شدن آدم حسابی شدن آدم حداقل یک حضرت محمد با چی شد حضرت محمد بود با عقل و فطرتش بود که اصلاح کرد درست کرد و شد عبد صالح خدا که شایستگی پیامبری را پیدا کرد حضرت محمد با قرآن حضرت محمد نشد با عقل و فطرتش حضرت محمد شد شایستگی اینو پیدا کرد که برگزینتش خدا با چی کتاب دستش بود هدایت خداوند اینجا اشاره به تفسیر نمی‌کنه خود قرآن میگه ما کن تدری کتاب و ایمان هیچی نشده یعنی اینکه کتاب آسمانی چیه و فلان فقط با عقل و فطرت دینیم که به دستش رسیده بود می‌پرستیدن و چه می‌کردن چه می‌کردن تو این چیزی که بهش رسیده بود عقل و فطرتشو ورداشت با سنجید و دین خودش را درست کرد و عبد صالح خداشون همه آدما این کار را میتونن بکنن همه آدم به همین دلیل همه جا آدم حسابی گیر میاد همه جا بگو کمه اونایی هم که قرآن دستشونه روایتم دارند ائمه اطهار را هم دارند آدم حسابی آدم حسابی کمه خب مسلم حسابی نه همه مردم خوبن همه مردم خوبنا او سه در سه قرآن سه دسته میکنه از سابقون سابقون اصحاب الیمین ما اصحاب اصحاب الشمال ما اصحاب شما اونی که من میگم همه مقرربون را دارم آدم خیلی ملاصدرا اکثریت مردم از خواب یمین اکثریت مردم اصحابه خوبن و لغزیم دارند ولی کمند مقصودم نه اون آدم لقمان کی لقمان کیه نبود حکمت به همه ما عطا می‌شده اصلاً هرچی که همون حضرت محمد اون چیزی هم که قبلش بود خدا بهش داده از نگاه دیگر اون که غیر خدا که چیزی به کسی نمیده هرچی میده خدا میده اون یه حساب دیگه ولی حرف اینه خود عقل و فطرت کی داده اونم خدا داده که چیزی که خدا نداده باشه آره ولی به هر حال نه آدم همه این خیلی مهمه برای این تاکید کنیم خیلی مهمه همه آدم های روی زمین می‌تونن با همان چیزی که می‌گویند آدم می‌تونن مقرربون بشن به همون میزان که تو عقل و فطرتشون است چون همه می‌دونن دروغ بده عمل خیلی چیز بنابراین خوب بریم که فرمودید آیه سوم کتاب کتاب جواب بعضی هاشون اصلا قرآن همه جا کلی نداریم استفاده کردند بله خوب کتاب الی بارکم فقط طلوع انفسکم خیر لکم عنده بارکم فتاب علیکم آیه جنجالی این دیگه آیه دعوا و آقای چی معنی کردن آقای بعضی قسمت ولی چون موسی به قوم خود گفت ای قوم شما با قلاب نوشته پرستشه بپرستش گرفتن گوساله شما با چنگ زدن به گوساله و تمسک که گوساله خلاصه برخورد ستم کردید آقای بر خود ستم کرده پس به درگاه آفریننده توبه آفریننده خود توبه کنید تا اینجاش و تو قلاب خطا کاران خودتان را به قتل برسانید ایشون ایمنی هیچ کس که که این کار نزد پرورد آفریدگان برای شما بهتر است پس خدا توبه شما را پذیرفت توبه پذیر مهربان است ایشون گفته اونایی که گوساله خطاکاران اونایی که گوساله را که آقای فولادوند آقای فولادوند گفته اونایی که خطا کردن به قتل برسونیم اول بقیه رو بخونیم تا بعد بریم آخر آقای طاهری را بخون پس معنی کرده اونایی که طبق خود قرآن تقریبا همه بودند دیگه دستور میده که کیه بکشه هر کس زورش به هرکس میرسه اونا می‌کشند اوبا رو اونا باقی می‌مونن اون سالم‌ترا کشته میشن دیگه خبر ندارم هو اضافه نمیکنه دشمن‌ترین دشمن روایت از پیامبر همون نفسیه که جهاد و نفس یعنی چه جهاد اکبر جهاد بکن یعنی چه جهاد اصغر چیکار می‌کنی دشمن می‌کشد حالا ترجمه های دیگه ببینیم چه نوشتن میگه چی میگه نفس نفس بکشبه عنوان یک آدمی که به خدا و به اینکه کتاب ایمان داریم میگیم یعنی چه که خدا گفته باشه که بکشه این چه حکمی چه بسا اونایی که بیشتر گوساله پرستی کردن بیشتر هم چیز دارند بارکم توبه کنید بعد توبه کنند وقتی دستور توبه دادی خب توبه کردن فرض کنید دوباره پذیرفتی یا نه چون دستور داده بودی که توبه کنید که خوب اونا اطاعت کردن توبه کردند پذیرفتی همدیگر را به خدا ولی ما حق نداریم کسی بگه که کتابتون غیر عقلانی هست شاید بگه کتابتون تحت اللفظی ترجمه کن تحت اللفظی ترجمه یه چیزی هست که همدیگرو بکشید تورات است خوب یکدیگر خود را تو قلاب یکدیگر بکش همون حرف مشرو آقای آقای بله سازمان پرانتز یکدیگر را بکشید آقای صادقی تهرانی ایشونم به اصطلاح به هر حال نه اگر صددرصد این باشه قالب خود قرآن آقای فولاد آقای طاهری گفته که بله و زمانی را که موسی به قوم خود گفت ای قوم شما با گرفتن گوساله قلاب به خدایی که گفتم من جور دیگه معنی می‌کنم با تمسک به چنگ زدن به گوساله برخیز ستم کردید اکنون به درگاه نگار خود بازایید و تو قلاب هوای بیرون نفس خود را بکشید هوای نفس خود را بکشید عرض کنم خدمتتون بله بله نفس خود را بکشید که این کار نزد آفریدگار ستوده تر است بهتر است خوب خوب بعد تو قلاب نوشته چون پذیرفتید خدا هم دوباره تو قلاب به رحمت خود بر شما بازگشت که او بازپذیر و کل این‌ها اضافه است خیلی هیچی این چیز قلاب نمی‌خواد حالا من ترجمه را دیگه دیدیم تقریبا ترجمه را آنگاه که موسی به قوم خود گفت ای قوم شما با چنگ زدن به گوساله بر خویشتن ستم کردی پس به سوی خالق خود باز گردید پس نفس‌های خود را بکشید این به اصطلاح بهتر خوب است نزد برای شما نزد خالقتون خوب سپس توبه ببین اصلا همش داشت یک چیزو میگفت تا اینجا داشت یک چیزو میگفت یک قضیه گفت توبه کنید عفو چیز بود توبه کنید پس نفس خود را بکشید پس نفس این همونو داشت میگفت توبه مصاحبه خودتون را بکشید این بهتر است برای شما نزد یعنی توبه توبه و نفس هر دو این نزد دستور داد توبه کنید نفستون را باهاش مبارزه کنید نتیجه اون موقع که خدا اینجوری گفت خوب پتو فتاب علیکم بازگرداند شما را توبه پذیرفت بله یعنی توبه تو نپذیرفت یعنی یعنی شما را پذییم او توبه پذیر و مهربان است توبه پذیر و بله چی هست خوب بنابراین من آنگاه که موسی به قومش گفت ای قوم شما با چنگ زدن به گوساله به خویشتن ستم گردید پس توبه کنید به بازگردید به سوی خداوند پس بکشید نفس‌های خود را این بهتر است برای شما نزد خداوند پس توبه شما را خداوند پذیرفت قبلش دستور داد این کارو بکنید خدا پذیرفت بعد من خیال می‌کنم که ببخشید آقای خیال می‌کنم از بیرون تحمیل شده اون غول مشهور تحمیل شده اون قول مشهور به آیه غیر اخلاقی به نظر من اونجا میگه عرض اول تا آخر اردوگاه بری هرکس هر کس را دید بکش به تعبیر این گونه است تصری نصف بکش خوب نمیشه دفاع کنیم ولی اون چیزی که اونجا اومده به چه دلیل اینجا نگاه مقدس اخلا اصلا نمیگم گیر کردم نمیشه اولا یه قضیه هر دو جور یه جور بیان میشه چرا اونو گرفتی دوماً قرینه قبل و بعدش توبه جمله رو باید به قرینه قبل و بعدش آخه توبه دستور به توبه کی توبه کنه میگه همه نباید توبه کنند خطاب همه نبودن خوب همه گفت توبه کنید بعدم گفت که فتاب علیهم ضمیر دوباره همون همه است درسته جمله غلط میشه که اگر قراره که شما میگه بکشید تا پنج شش نفر مثلاً حالا تا آخر ادامه بدید که یه نفر میمونه یه نفر میمونه بگیم بعضیا میگن دیدم که مثلا صبح بکش خیلی زیبا کشته شدن دیگه یعنی چه فتاب تاب علیهم پرتابل پذیرفت ما اکثریت کشته شده بودند ببینید الفا گویا من گیر کردم که خدا داده باشد ۵ درصد احتمال داشته باشه خدا حکیمه رحیم یعنی یعنی معنا نیست اگر دنبالش گشتن پشت پشت ماشین نوشته بود نگرد نیست گشتم نبود قتل ماده قتل نفس به این معنا تو قرآن نیست قتل نفس قتل جهاد با نفس جهاد با نفس است دشمن‌ترین دشمنم نفس اینم داریم مبارزه کردن با نفس جنگ جهاد کردن با نفس جواب اکبره این هم داره اینا رو همه رو داریم اما شما اگه میخوای پیشینیان اولا به چه دلیل اگه یک آیه یک بار یه معنایی به کار برده به چه دلیل با تکرار شده باشد مثلا تو کتاب مهم‌ترین کتاب خیلی هم جذب است ارزشمند و کتاب بگید کتاب عرفانیشون چیه نه میخوام بگم اتفاقا اوماجرا مال قبل از زمان وقوع این حادث است کتاب مال قبل از زمان توی دوره قبل از نوشته بشه گفتن قربانی بکنید ولی اسب را اسب برای اونها مهم بود اسب را قربانی می‌کردن توپن شات‌ها اومدن قربانی بکنید ولی نه اسب را نفس را نفس را قربان کنید قربانی بود تو ادیان اگه بخوایم نگاه کنیم فقط ها متوجه نفس قربانی کنیدنفس قربانی کنید نه نه نه نه نه شما میگید که حق بدید که خطا ولی من میگم من اصلا کار ندارم تحت الفظی راه نمیده اونا ببینید اگر اگه اون را همراه میداد حق می‌دادم بهشون می‌خوام بگم آقا من می‌خوام متهمشون کنم که کوچکترین تحملی نکردن یعنی اگه دقت می‌کردن روی خود لفظ لفظ اونا راه نمیده الی بارکم فقتلولو انفسکم فتاب علیکم گروه که طبق گفته شما اکثریت کشته شدن یه اقلیتی باقی ماندند خدا توبه اونایی که بهشون گفت توبه کنید که نپذیرفت هفت هشت تا کسی یه ذره روی لفظ دقت بکنه خود این جمله آخه قرینه را با خود عبارت دید این عبارت اینکه بگه همدیگر را بکشید از لفظ در نمیاد لفظ اینه ولی چون با عقل جور نیست میگم احتمال اونم هست نه نه اصلا اون غلط یعنی یه درصدم احتمالا نه اینکه بگم ظاهر اینه ولی خوب میتونه پنج درصد معنیش اون باشه نه نه صد در صد معنی صد در صد معنی این اولین بار نیست که تحمل نکردن مشکل نداشته حالا یکی از اساتید ما میگفت صدرالمطین از غزالی عینا آورده عیناً مطلب اونجا اومده اینجا قدیم نه لازم نبوده خیلی نبود که ما الان مثلاً یه خط میگیم به نام کسی کتاب نوشتن‌ها یه فرهنگ بوده توی دوره‌هایی تو مخزن یهودیت و مسیحیت و اینا یعنی کتاب نوشتن و کتاب را به آدم مهم مستند کردن نسبت دادن این کار ارزشمند که میخونند بخونند توجه کنن اصلا منفی نبود آره یک مجموعه کتاب داریم تو انگلیسی بهش میگن سود پراپا سود پیکرافات من می‌خواستم یه وقت این مجموعه را معرفی نوشتمم تو هم مجله چاپ شدم تو کتابم چاپ شده این مجموعه مربوط به عهد قدیم و ایناست میخواستم حالا چی معنی کنم و کلمه را نیاورده تو فارسی خودم دارم میارم تو فارسی آخه چی معادلش بزنم کلمه عجیب و کتاب لغت آریانپور شش جلدیش عکس کنم خدمتتون که ببینم داره یا نداره این لغت ها همینجوری امیدی نداشتم که باشه چون نمیان اطلاعات دیدم جلوش یه جمله نوشته که همه نوابغ عالم جمع بشن نمیتونه اینقدر خطا بنویسه نوشته این هست میتونید ببینید بخشی از انجیل عهد قدیم که پروتستان‌ها آن را باور کن اینقدر حتی نوشتن اصلا نمیشه اینقدر خطا بود جمله نه که معنی اون لغت نیست نه معنی لغت کارش ندارم این جمله خطااست که نمیشه دیگه اینقدر خطا گفت انجیل مال عهد جدیده بخشی از انجیل عهد قدیم عهد قدیم که پروتستان‌ها نبودن که پروتستان‌ها را قبول انصافاً اگر نوابغم جمع بشن نمی‌تونم بگم آقای مرحوم مطهری میفرماد که یکی از مطهرات چاپه یکی از مطهرات چاپ یکی از چیزهایی که پاک میکنه چاپه چرا هر مزخرفیه مردم میگن چاپ شده چاپ که شد خوبه کتاب های حالا من خودم بعدا بعد از تحقیق و فکر و اینها ترجمه کردم به مجعول العوان مجعول العنوان یعنی چه مجهول عنوان کتاب چیه مثلا کتاب فلان شخصیت اسم شخصیت اون شخصیت نیست میخوام بگم گاهی اصلا نداشته بد نبود کارها ببخشید ظاهرا خطای جهلی خطای بی اخلاقی آدم هر کاری میکنه چطور بنا اگر دیوار را می‌سازه و امنیت را رعایت نکنه درست نکنه دیوار سست بسازه ایراد می‌گیریم که آقا اینجا وظیفه اخلاقی انجام ندادی باید دقت میکرده مفسر مترجم صرفاً اینکه دیگران گفتن کار که تحمل کافی نکنید از نگاه من غیر اخلاقی من اشکال اخلاقی دارم حق نداره رو دستم دیگه بنویسید از نظر این سوال جواب پیدا کنید عرض کنم که برای این جواب پیدا کنید که چه جور میشه که مثلا صدها فقید همه بیان توجه بفرمایید آقای همه بیان و یک حرف واضح که الان من برای یک دانشجوی دوره کارشناسی میگم میگه آزمایش کردم جاهای مختلف مسئله را میگم بدون هیچ مسئله نظر یک صدا باورشون نمیاد که این مسئله اجماعیه باورش نمیاد آقا منو متهم میکنن نسبت نمیشه نمیشه نه اینطور اشتباه که یعنی میگن داره نسبت ناروا میدی اینقدر براشون واضحه معتقدم تقلید تقلید پدر در میاره اعتماد کرده به حرف گذشته این اعتماد کردن همین الانم ساده نیست که آقا اصلا به من گیر میشه این همه آدم های بزرگ اشتباه فهمیده باشند یعنی تحمل نکن فکر نکن دیگه فکر نکن تحمل نکن نه من قبول ندارم من میگم مثل آب خوردن با حرفی که همه عالم زدن مخالفت چرا پوستم کلفت شده اینجوری به خاطر اینکه از تو ادیان دیگه دیگه راحت شدم وقتی میبینم چند هزار تا عالم مسیحی چند چند ده هزار تا یه حرفی زدن که به نظر منه اینجا همونجور که ممکنه زده باشن اینا هم ممکنه زده باشه ولی خداوند حالا این کتابی که هست یه جور ظاهرش اینکه دست ما رسیده عدالت خداوند را زیر سوال میبره خدا کرده تحریف داریم میگیم خدا یه همچین مجازات کرد برای حقوق پذیرفت بدون هیچ دلیلی