بنیان‌های قرائت مشهور شیعه جعفری در سنجه نقد اخلاقی

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

در واقع سلسله بحث‌هایی داریم درباره اخلاق باور و مقصودمون از اخلاق باور باور این بود که انسان باورهایی داره هر انسانی باورهایی داره مقصود از باور که اعتقاد به یک هست و هست و نیستهایی داره یه چیزی هست یه چیزی نیست یه چیزی این گونه است چیزهایی داره من در جلسه قبل هم عرض کردم نه فقط تو مورد دینی ما دائما با این مسئله روبرو هستیم آیا این مثلاً شیری که یک روز تاریخ مصرفش گذشته و من باور دارم که هیچ ضرری نداره می‌توانم دست مشتری بدم یا نمی‌توانم این باور منه که این شیر ضرر نداره خوردنش از همه مجازم که این باور را داشته باشم سرتاسر زندگی ما با یه باورهایی روبرو هستیم و مسائل دینی هم همینگونه است امروز اگه بخوام یک عنوانی بدم به بحثم تحت عنوان اخلاق باور اینکه ما آیا مجازیم که یه باوری داشته باشیم که بگیم دیگران نمی‌فهمن حرف ما را اگر دیگران می‌فهمیدن تایید می‌کردن یکی از معضلات اصلا یکی از مغال مخالف است که بگوییم که ما یه باوری داریم ولی اکثریت انسان‌ها هرجوری بیانش می‌کنیم نمی‌تونیم حالیشون کنیم که ما چی میگیم ها یه وقت نمی‌تونیم استدلالمون را به بانک استدلال میاریم استدلال ما قانعشون نمیکنه انسان باوری داره استدلالی میکنه و این استدلالش خیلی حالا قانع نمیکنه ولی خودش این باور عرض کنم خدمتتون که گاهی یک کسانی در غرب بودند به نام عنوانشون نه عقلگرایان حداکثری یعنی چی اونا میگفتند باز تو این چیه باوره اخلاق باور میگفتن که یک کسی در صورتی مجازه یه باوری را داشته باشه اخلاقا مجازی را داشته باشه که براش استدلالی داشته باشه که تمام انسان هایی که مغزشون سالمه دلشونم سالمه همه را قانع بکنه عقلگرایانه حداکثری و خوب کسانی بودند تو مسیحیت و مدعی بودن کسانی مثل مثلاً تو ماساکو ایناست که ما میتونیم مسیحیت را به گونه بیانش کنیم که همه انسان ها انسان های که این دوتا مشکل را نداشته باشند مرض قلبی نداشته باشند نه قلب یعنی فی قلوبه مرض نباشه دستگاه ادراکیشونم درست کار کنه همه اون انسان‌ها را قانع بکنه حالا یه چیز جالبی بهتون عرض بکنم خود این باور این باور که من می‌توانم برا باورم استدلالی بیارم که همه انسان های انسان های که مغزشون درست کار میکنه دلشون هم مریض نیست بپذیرن خود این اشکال اخلاقی داره می‌دونید که خود این جمله که من گفتم خود این یه باور اخلاق باور سازگاری نداره می‌دونی چرا اشکالی حرف چیه چرا این جمله که من می‌توانم اعتقاداتم را به گونه‌ای بیان کنم که همه انسان‌هایی که مغزشون و دلشون سالمه قبول کنند من میتونم چیکار بکنم یه اشکال اخلاقیش اینه اشکال اخلاقی داره ها اشکال اخلاقیش اینه که اگر کسی قبول نکرد پیشاپیش بهش میگی تو یا مرض مغزی داری یا مرض قلبی داریم وقتی اول دعا کردی که هر کس ادعاهای من را اعتقاد من را استدلال من را نپذیرفت یعنی اینجوری گفتی همه آدمای سالم استدلال منو می‌پذیرن هر کس پیدا شد و نپذیرفت چی سالم نیستی دقیقا مثل یه مسئله که تو این هفته مطرح شد و منم می‌خوام امروز بهش اشاره کنم من می‌گویم که می‌خوام پیشگویی کنم میخوام پیشگویی کنم سال هزار و ۴۵ مام دوازدهم شیعیان ظهور خواهد کرد به شرطی که لقی نکنه اگر ظهور نکرد من پیشگیم ایراد نداره ها شما مشکل دارید که در لقی کردید من پیشگوییم رد خور نداره حتما گفت من اشتباه نگفتم ولی اگر نشد که کسی در لقی کرده که شما از قبل ببینید گفت که جالبه این بنده خدا گفت یک ذکری به من بگید که فلان حاجتم برآورده آقایم بهش گفت که فلان ذکر را بگو یادش داد گفت ولی این ذکری که من یادت میدم یه شرط داره وقتی می‌خونیم ذکر را یاد روباه نیفتیم گفت بنده خدا سال یک بار یاد روباه نمی‌افتادم خب تو الان که گفتی که نمیتونم یادش نیفتم که چون وقتی که میخوام یاد روباه نیفتم را یاد روباه میفتم خود به خود دیگه دست تو کاری کردی با این جمله که گفتی با این جمله که گفتی من اصلا نمیتونم وقتی ذکر را میخونم نیفتم چون باید حواسم باشه که یاد روباه نیفتم همین که حواسم هست که یاد روباه نیفتم یاد روباه افتادم دیگه پس این ذکر اینجوریه اون وقت میگه که ذکر من ردخور نداره ها تو مشکلی داری یاد روباه می‌افتی ولی ذکر من رد خور نداره امروز میخوام این را با اینجا شروع کردم که بحث که امروز میخوام خدمتتون ارائه بدم از این سن نباش باورمون از این سن نباشه که عجب از اول یک جوری من این بحثی که میخواستم الان خوندن نه خیال می‌کردم جلسه هفته قبل هست و روز رحلت امام صادق علیه السلام به اون مناسبت بیشتر تنظیمش کرده بودم ولی دیگه اعلامم شد حالا با یه هفته تاخیر می‌خوام سه تا مسئله رو امروز مطرح بکنم و ببینم که این سه تا مسئله را ما چه جوابی داریم براش سوال اولمه ما شیعه جعفری هستیم شیعه جعفری هستیم امام صادق علیه السلام امامتش از ۱۱۴ آغاز شده ۱۱۴ دهه هجری یعنی ۱۰۴ سال بعد از رحلت پیامبر ۱۰۴ سال بعد از رحلت پیامبر بعد از رحلت ۱۴ هجری امامتش آغاز شده میشه چند سال بعد از رحلت پیامبر دهم هجری پیامبر رحلت فرموده دیگه میشه ۱۰۴ سال ۴ سال بعد از رحلت پیامبر شیعیان چه ادعایی دارید که سال ۱۰۴ سال بعد از رحلت پیامبر چی رخ داده یعنی چی شده آیا یک کسی اجتهاد کرده یه مکتب اجتهادی به وجود آورده همانگونه که برادران اهل سنت میگن و در همین زمان‌ها هم بوده مثلا میگه ماش شافعی هستیم ما حنفی هستیم ما امام صادق نمی‌گید یک مکتب اجتهادیه میگه دنباله بنیانگذار دنباله ملحق به بنیانگذار دینه دیگه مکتب اجتهادی نیست اون وقت سوال که باید پاسخ بدیم ها سوالی که باید پاسخ بدیم اینه که تو این ۱۰۴ سال مردم چگونه مسلمانی می‌کردن تو این ۱۴۰۰ سال که شما بگید که مسائل فوق العاده مهمی بعد از این تاریخ ۱۱۴ هجری بیان شده که اصول مذهب ما را شکل داده شما باید پاسخ بدید که قبل از این تاریخ آیا مثلا حالا مسلمان نبوده و شیعه اگر بوده چه شیعه‌ای بوده که نزول را نداشته یا چه شیعه‌ای بوده که احکامش را کامل بلد نبوده نمیدونسته مسلمانی کنه نمیتونسته شیعه گری قبل از این زمان قبل از این زمان همینجا عرض بکنم اگر گفتیم که امام صادق علیه السلام اجتهاد می‌کرده مشکل حله‌ها مشکل حل اگر گفتیم اجتهاد می‌کرده که من به مناسبتی عرض کردم یه وقت دیگری یه نظریه بوده قدیم به گونه مفهوم مطهری هم تو اون کتابچه امامت و رهبری بیان میکنه که ائمه ما کارشناسان بی خطا هستند دبیر را دقت بکنید میگه کارشناسان بی‌خطا هستند یعنی یک کارشناس یعنی همون یعنی من تعبیری که خودم گاهی به کار می‌برم گفتم که ائمه ما اجتهاد معصومانه می‌کنند اجتهاد معصومه در همین مرحوم مطهری هم یک همچین نظر نکته فرمودن باز اگر این را گفتیم خیلی مشکلی پیش نمیاد اما اگر گفتیم ما شیعه جعفری هستیم به معنای این که ما یه باورها و یه مجموعه اعمالی که فقط از طریق امام صادق علیه السلام به ما رسیده قبل از او بیان نشده او بیان کننده است اون موقع جای سوال پیش میاد میگه میشه که مثلا زمان امام علی سلمان فارسی شی گریش مشکل داشته باشه شیعه گری سلمان چیه اگر ابوذر شیعه گری ها اینا شیعه بودند خوب باید این را یک سوال فوق مهمه که باید ما اینو می‌خوام بگم چه جوری توضیح بدیم ما شیعه جعفری هستیم چی می‌خوایم بگیم برادران اهل سنت میگن مامیگن یک فقیهی اومده برای ما اجتهاد کرده است کتاب و سنت احکام را برداشت کرده یه نفر برداشت کرده دیگه برامون کافیه تا روز قیامت یه نفر اومده برداشت کرده احکام دین را اجتهاد کرده برداشت کرده تا روز قیامت برای ما کافیه ولی چیزی نیاورده ها چیز جدید نیاوردا اجتهاد کرده باشه مشکل اما اگر نباشه خوب یه مقداری اصطلاح قضیه مشکل مشکل مسئله دیگری که من می‌خوام حالا بگم چشم به این قضیه چیه و بخوام مطرحش کنم گفته میشود که شیعه یک باوری داره مخصوص خودش و اون باور به بدا هست باور به بدا است بعد یعنی ظاهر شدن آشکار شدن که درباره این بدبخت خیلی بحث صورت گرفته بدا یعنی چی گاهی هم به یک مسائل مهم گره خورده این قضیه نکته سومی که من می‌خوام خب خصوصاً بدا را عرض بکنم خدمتتون خیلی بحث انگیزه و اونجا نقطه ثقل بحث امروزم اینجا هست خیلی به راحتی بودیم که مخالفان ما نفهمیدن حرف ما چیه اینجاست که مثلا حالا دیدم توی مقالات نوشته میشه فخر رازی نفهمیده به ما چی میگیم اینجا یه وقت یه کسی من همین امروز ساعت حدود ۱۰ توی تاکسی سوار شدم تنها هم بودم از من سوال کرد که راننده که چند تا امام مکه هستند من جا خوردم چند تا امام مکه هستند گفتم من امام که مکه مقصود اینه که مدفون تو هستم آره گفتم تو مکه هیچ کدام غیر از مدینه رفتم قبر پیامبر را زیارت کردم مکه هم رفتم قبر خدا را زیارت کردم و مگر اینکه بگیم خدا اینجا مثلاً قبر خدا اونجاست عرض کنم خدمتتون که گفتم نه مقصودتون پس مدینه باید باشه که چهار تا مثلاً امام یه خورده وقت شد گفت چند تا امام کربلا دفن گفت که خودش یه فکری کرد و شمرد و فلان اینها گفت که فکر کنم شش امام کربلا دفن شد ۱۰ تا گفت مثلا امام کاظم مکه دفنه گفتم نه امام کاظم که کا کربلا دفن شد ده تا دوتا ایران دفن شد ۱۲ تا من دیگه ادامه ندادم و بحث را و اصلا سوال دیدم آخه چی بگم ۱۲ تاش حداقل دوازدهمیش شما کجاست قبرش توی ایران توی ایران که خوب دیدم هیچی صحبت نباید بکنم من و چی بگم دوتا آخر تو ایران اون دوتا کدومن که تو ایران و یه وقت چه کسی میگه من نفهمیدم حرف را تو دنیا هستند ولی یه وقت میخوای بگی فخر رازی امام المشککین نفهمیده خودت شک کنی که چطوری یک نابغه حرف شما را نفهمیده ممکنه یک کسی را ما اعتقاداتشو قبول نداشته باشیم ولی در نابغه بودنش تردید نداشته باشیم فخر رازی نابغه است فخر رازی نابغه است نمیتونی بگیری زیادی شیعه سنی می‌شدن یه مجلس قهار بوده نمیتونه راحت حرف منو تو کودنی نمی‌فهمی نمی‌تونه بگه اشکاله یا باید بگید بیماری مغزی داری یا باید بگی بیماری این راحت نیست این حرفا زدن اینجور وقت چی میگه آقا جون جوری بیان کن که بفهمم چیه شما نمیتونی بگی که این آقای مرحوم آقای دکتر حائری یزدی پسر بنیانگذار حوزه مرحوم روحانی بود و حدوداً ۱۰ ۲۰ سال هست فوت کرده یه نظریه‌ای هم داشت چون سروصدا کرد به نام وکالت فقیه اگه یادتون باشه نظر ولایت فقیه را رد میکرد میگفت وکالت فقیه باید بگیم ایشون یک کتابش فکر میکنم هرم هستی یا کتاب مهم داره ایشون میگن یه نظریه داریم فلاسفه میگن به نام نظریه الواحد نظر اینه از یک حقیقی فقط یکی صادق میشه یک واقعا بسیطه محض محض محض باشه اون وقت میگن دلیلم دارد میگن چون علت و معلول باید با هم سنخیت داشته باشند پس از خدا فقط که بسیط محضه فقط یک چیز صادر میشه پس از خدا فقط عقل اول صادر شده اون وقت مجبور شدند عقول عشره را در نظر بگیرند و عقل اول عقل دوم عقل سوم تا عقل دهم بگن که این جهان را عقل دهم خلق کرده اون وقت خدا به اینجا بگه که می‌خوام اینجا یه شتر به قلمبه نه دیگه با دستور بده اول اونم به دست دوم تا عقل دهم مثلا شما قرآن یا میگید که اذا اراده کن با کار ندارم اصلا نمیخوام بحث وارد بشم ها بحث بزار کنار یه لحظه به درد دین نمیخوره نه مطمئناً شب اول قبر نمیپرسند که قانون الواحد را قبول داری یا قبول تضمینو اینجا میدم و چه قبول داشته باشی چه قبول نداشته باشید اصلا چیز مهمی نیست مرحوم آقای حائری یزدی میگه هر کس بتونه این مقدمات اینو تصور بکنه حتما تصدیق میکنه هر که بتونه بفهمه که ما این جملات مون چیه حتما تایید میکنه که الواحد میکنه هر که بتونه تصور بکنه بدیهی گویا گفته میشود برخی دیگر از فلاسفه هم همین حرف را زدن یه حرفی بزن اگر گفتی راننده تاکسی نفهمیده من قبول می‌کنم ولی اگر گفتی که همین حرف را نوابغ تو ادیان مختلف نفهمیدن اشکال به چرا نتونستی حرفتو یه گونه ای بیان کنید که بفهمم شما که نمیتونی بگی همین قانون چون تو فلسفه بوده بسیاری از نوابغ تو مسیحیت هستند نابغه بودن فیلسوف بودم قبول نکردم امام محمد غزالی فلاسفه محمد غزالی یک کار زیبایی انجام داده می‌خواسته حرف‌های فلاسفه را نقل بکنه نقد بکنه قبلش اومده یک کتاب نوشته به نام مقاصد الفلاحته آقا به من نگید حرفامو نفهمیدی چون شما راحت میگید نفهمیدی یک کتاب نوشته مقاصد الفلا صفحه ببینید میفهمم من می‌فهمم حرفای فلاسفه را بعد یک کتاب نوشته به نام تحاف الفلاسفه ضد و نقیض گویای تو اون فلاسفه ۲۰ تا مسئله مهم فلسفی را رد کرده که یکیش این قانون چی می‌خوام بگم ببخشید چون بحثمون اخلاق باوره و ممکنه که می‌خوام بگم شما اخلاقاً مجاز نیستید او حرفی که گفتم حداکثریها عقل گرایانه حداکثری میزنند که میگه من میتوانم بیاورم که همه آدم های سالم قانع بشن او خودش غیر اخلاقیه اما شما نمی‌تونی بگی که من یه امری برام بدیهیه ولی نوابغ عالم را نمیتونم معتقد است پیامبر نام ۱۲ امام را ذکر کرده و گاهی میگن این خبر هم متواتر یعنی پیامبر فرموده این که گفته ۱۲ امام بعد از من میاد این تو منابع اهل سنت است من از یک همین ماهواره دیدم که از این جای شبکه های ماهواره‌ای از کارشناسان اهل سنت جواب میداد یه کسی زنگ زد و پرسید تو فلان کتاب شما فلان صفحه از پیامبر نقل شده که ائمه بعد از من ۱۲ نفرند او جواب داد که این روایتی که تو گفتی هست تو همین منبعی که گفتی ولی سندش خیلی قوی نیست تو روایت دیگر ما که سندش خوبه اومده خلفا بعد از ۱۲ نفرند خلفا بعد از من ۱۲ نفرند پس او ضعیفه این درسته که خلفا ۱۲ نفرن اون آقایی که پشت خط بود گفت خوب حالا بشمار گفت هم باشه همون ۱۲ تا رو بشمار گفت که ابوبکر و عمر و عثمان و عرض کنم علی معاویه چند تا عمر بن عبدالعزیز و شما چی داری میگی اینکه میخوای هر کس تو تاریخ یه ذره به نظر تو گیر چشمشون باز بوده و خیلی اوضاع شان خراب نبوده بگی ۱۲ تا جور کنید این معنی حرف اینه که در طول تاریخ حاکمه خوب ۱۲ تا میاد از کجا ۱۲ تا از کجا میگی که تو طول تاریخ مثل عمر مثل معاویه ۱۲ تا میاد ۱۲ از کجا فهمیدی ۱۲ تا یعنی بهتر از معاویه تو تاریخ آخه این چه حرفی شد رو چه ملتی بعد از معاویه یه دفعه پریدی که شما رکورد پرش طول را دیگه برای همه تاریخ شکستی یه دفعه از معاویه رسیدی به عمر ابن عبدالعزیز هفت هشت تا نفر حذف کردی اینجوری اگه باشه همه چی میشه جور کنی ها اینجوری باشه همه چیا حرف میتونم بگم ۱۲ تا فلان جورش کنم نشد خب ۱۲ تا ظاهرا تو منابع اهل سنت پیامبر اسم این ۱۲ امام را یک به یک گفته یا نگفتهاگر بگی گفته و خبرشم متواتره اون وقت من یه سوال می‌کنم باید سالمو جواب بدید زمان روایت ما زمان امام صادق علیه السلام بوده راویان حدیث زمان امام صادق روایت این هم یک وقت باید بگیم چرا زمان امام صادق علیه السلام خبر متواتر همه نمی‌دونستن که بعد از امام صادق امام کاظم چرا اختلاف میشه چرا دعوا اصلا نمیخوام قطعی بگیرم اون قضیه که نسبت داده میشه به امام صادق علیه السلام که اسماعیل را گفت بعد از من امام گفتن بدا حاصل شد به اصطلاح نکته خوب یکی از اشتباهات قبلاً هم گفتم که من چند تا سخنران حرفه نباید بگه من چند تا نکته سه تا نکته می خوام بگم که کم و زیاد بشه نکته آره من اشتباها گفتم سه تا شد ۴ تا من چند تا اصلاح بکنم چند تا نکته را می‌خوام بگم که تماس چهارم شنبه بگم نکته چهارم اینه که شما می‌گویید که امام صادق ماموریت اصلیش چی بود شما میگید ماموریتش این بود که اگر موقعیت ایجاد میشد حکومت تشکیل می‌داد قیام می‌کرد شما اینو میگید سوال من اینه که میگید امام حسین ۷۲ تا یاور داشت و قیام کرد به امام صادق نسبت میدید که به طرف گفت اگه به تعداد بزغاله‌ها من یاور داشتم قیام می‌کردم من شمردم دیدم بزغاله‌ها ۱۷ تا ۱۷ تا بزغاله داشت ۱۷ تا یاور درست داشتم قیام میکردم راجع به امام زمان هم میگید ۳۱۳ تا یاور واقعی داره سالمی شیخ الائمه امام صادق سال دوره امامتش طول کشیده دستش باز بوده اینا حرفای شماست که تونسته مبانی شیعه را بیان بکنه بیان بکنه مشکلی نداشته حرف شما اینه که ۴ هزار تا شاگرد داشته چرا یه امام صادق تو ۴۰۰۰ تا شادیر نتونسته ۱۷ نفر را پرورش بده یا بیانش مشکل داشته یا آدم عیب داره انسان عیب داره حرف استدلال امام صادق قوی بوده ولی اکثریت قاطع انسان‌ها او ۴۰۰۰ تا یا قلبشون مریض بوده یا چی مغزی داشتن ببینید چهجور به اون مسئله اولی که گفتم ربطش دادم دقت کردید اینا شعبده بازیه مقداری مسئله اول با این مسئله که گفتم عقل گرایان حداکثری حالا من اینا رو آوردم سوال را از امام صادق میپرسم از شما میگید امام حسین در پی امام صادق در پی قیام بوده که حکومت تشکیل بده یاور نداشته گفته اگر ۱۷ تا یاور داشتم قیام می‌کردم اگر به اندازه امام حسین یا ورداشت قیام میکرد اگر ۳۱۳ تا یاور واقعی داشته باشه امام زمان قیام مجموعه حرف های شما نیست یا من اشتباه می‌گم یا مجموعه حرف های شماست سوال اینه چرا تو ۳۲ سال امام صادق نتوانسته ۱۷ نفر یا ۷۲ نفر یا ۳۱۳ نفر را از میان ۴۰۰۰ شاگرد شاگرد امامم بودن چرا امام نتونسته یا باید بگی استدلال امام محکم نبوده یا باید بگه استدلال محکم بوده اینا یکیشون غرض و مرض داشتن یا مغزشون درست کار نمیکنه مریض بوده در حالی که شما این ۴۰۰۰ تا شاگرد امام صادق راه افتادن همه جای جهان اسلام معارفه امام صادق را نشر دادند تو زمینه‌های مختلف پس آدمای بدی نبودن اینا رو می‌خوام بگم اخلاقاً قدم مجاز نیست که به اصطلاح حرفی بزنه که هرچی گفتی راه در رو براش باشه ببین حرفی بزنی که هر مثل اون قضیه روباه مثال روباه را برای این زدم شما حق نداری حرفی را بزنی باوری داشته باشی که هرچی بشه راه در رو داشته باشید این معنیش اینه که طرفرفت هر استدلالی بکنه شما دیگه قانع نمیشی استدلال به درد شما دیگه نمیخوره من میگم امام زمان سال ۱۴۰۵ ظهور میکنه یا میکنه یا نمیکنه دیگه اگر کرد پیش اگر نکردید چه کردید و حرفی را زدید و رفت پایین فرار این این باور این باور آقای مکرر در مکررها من خودم نشنیدم توی کتابم نیامده جایی که بگم ولی مکرر در مکرر نقره زیاد شنیدم که مرحوم آیت الله بهجت گفتن که امام زمان به زودی ظهور میکنه و پیرمردهای ما میبیننش من نمیدونم ۱۵ مکرر نقل پیرمردها مردن امام زمان هم نیامد اگر بگی به من که بدا حاصل شد به این ربط دادم باز به مسئله دوم اگه بهم بگید بدا حاصل شد اون موقع میگم شما هر کس اومده دعا کرد فردا میاد میگه حاصل شد اینکه نشد که میتونه پیشگویی کنه پیشگویی کنه یا میگید بدا سر شدقی کردی یا میگید گناه کردید یا میگید اینا نشد یه جوری باید جفت و جورش کنید قضیه را حالا که این خیلی طول کشیده یه اصل مسئله که می‌خوام بهش بپردازم مسئله اول همین بود که راجع به امام صادق شما شیعه جعفری هستید جواب این سوال را باید بدید یا باید بگویید که امام صادق نوین نیاورده حرف نوین نیاورده تو همون حرف های که قبلا بوده تو قرآن بوده تو روایات بوده اجتهاد کرده حتی اگه بگید این اشتهات به خطا بوده باز مشکلی نداره باز مشکلی نداره ولی اگر بخواهید بگویید که بخشی از دین را پیامبر یا قرآن نیاورده بخش مهمش را که تبدیل میشه نه یه مسئله که باورها اعمال اعمال مهم را پیامبر نیاورده و امام صادق آورده اگر اینو بگید اون وقت سوال من بی جواب میمونه که تو اون ۱۰۴ سال و به اضافه سالم اضافه کن چه جوری مردم مسلمانی می‌کردند و تو این ۱۰۴ سال چه جوری مردم شیعه گری می‌کردند این سوال اگر اشکال جناب دکتر سروش خیلی سال‌ها پیش مطرح کرد اون اشکال وارد میشود که این اعتقادی که شما به امامت دارید با خاتمیت سازگاری ندارد او اشکالش این بود که آقا این باوری که شما راجع به امام صادق دارید با خاتمیت سازگاری ندارید یعنی شما میگید بخش مهمی از دین را امام صادق آورد که پیامبر نیاورده بود خاتمیت سازگاری نداره باید جواب بدی نظر خود من اون چیزی است که جواب مطرح کردم نه همون نظر مرحوم مطهری شاهدشم ائمه اجتهاد معصوم اجتهاد معصومانه اجتهاد بی‌خطا یعنی شاهدش کوتاه عرض بکنم خدمتتون خود ائمه گاهی یه حرفی که می‌زدن از میگفتن که از کجا اینو میگی از کجا اینا فرمودید به گفته از فلان آیه قرآن چرا امام بگه اصلا چرا یک شیعه باید از امام بپرسه اینا از کجا میگی چرا اینا باید بپرسه چرا یعنی چه معلوم میشه او شیعه با ما فرق داشته او شیعه‌ای که زمان امام صادق بوده با ما فرق داشته اون شیعه به خود خودش اجازه می‌داده که بگه اینا از کجا میگی حکم را از کجا برداشت کردی ولی شیعه الان به خودش اجازه نمیده که به امام صادق بگه این از کجا برداشت کردی توجه فرمودید این نشون میده که یه مقداری ما میشه از یه مقداری یه جور دیگه شدیم شیعه جیگر شیعه‌گریمون یه مقداری چرا از امام می‌پرسیده راوی حدیث که شیعه خلص امام بوده از امام بپرس کجا الان که میگه نباید بپرسیم از امام عصر کجا می‌گی چون خودش وصله خودش وصله خودش که منبعه دیگه این می‌خوام بگم گاهی ائمه اینجوری یه مورد گاهی مثلا اینجوری میگفتند از پدرم شنید از پیامبر چه لزومی داشته امام که خودشم حرف خودش مثل حرف پیغمبره چرا امام حدیث فوق العاده معروف سلسله الزهب امام رضا که میگه شنیدم از کی از پیامبر که کلمة و کلمة لا اله الا الله آها این حدیث چرا امام رضا سند میده از پیامبر داشته که سند بده امام رضا که خودش حرفش مثل پیامبره طبق اعتقاد ما طبق اعتقاد ما ها نشون میده که ما یه مقداری تفاوت داریم با اون شیعه‌ای که من اصلا نمیگم سخن امام صادق حکم خدا نیستا حرف من این نیست حرف من نیست اینه که امام صادق حرف جدید نمیاد همینه که میگید حرف جدید میاره نمیسازه با خاتمیت این نمی‌سازه نمی‌سازن با اینکه اون ۱۱۴ سال یا اون ۱۳۷ سال چه جوری مردم مسلمان می‌کردن نمی‌سازه جواب مسئله اول را خودم این گونه جواب نظرم البته عرض کردم قبل از مرحوم شهید مطهری هم کسی نظریه اجتهاد معصومانه را مطرح کرده بودا از عالمان شیعه جدید نیست کسی مطرح کرده بوده ولی ایشون هم کارشناس خطا را مطرح میکنه و به هر حال ما باید یه مقداری دیده اعتقاد مون را درست بکنیم و قبول کنیم که یک مقدار یا نه ۵ مقدار غلو می‌کنیم در این دینمون غلو اما نکته دوم من درباره بدا بود فخر رازیتعبیر برادران اهل سنت امام فخر رازی میگه که رافضی‌ها ناهم این عنوان را برای ما به کار می‌برند خدا یه نظری داره در مورد یک قضیه میخواد یه چیزی رخ بده ولی نظرش عوض میشه نظر خدا تغییر میکنه برخی هم خواستن تلاش بکنن جواب بدن بگن آقا ما حرفمون این نیست حرف ما هیچ چیز دیگری ولی حالا من به عنوان بله یک طلبه یه دانشجو می‌خوام سوال کنم شما میگید آیا امام صادق علیه السلام می‌خواست اسم گفت اسماعیل امام بعد از منه ولی بعد اسماعیل فوت کرد و امام کاظم شد امام و بعدش گفتید بدا حاصل شد تو برنامه خدا آیا اینو میگی و امام دهم میخواد سید محمد را خودش بکنه و جانشین خودش تعیین کرد و سید محمد وفات یافت و بعد امام عسکری شد آیا اینو می‌دید خب من یه مقدار مشکل دارم اول یه جور دیگری میگه اول یه چیز دیگری میگن اول بگم چون من هر حرف خدا چیکارش بکنم چطور خدا اینجوری گفته و چرا نظر خدا عوض شد میگی خدا نظرش ها مگر اینکه نظریه بپذیرید وایت میگه خود خدا هم داره آزمون و خطا میکنه خود خدا هم داره می‌بینه چه جوری باید جهان اداره کرد داره پیش میره مثل ما و هی هم داره درست‌ترش می‌کنه علمش زیاد میشه تجربه میکنه زیاد هست نظریه معروفه توی غرب که میخواد جواب بده مسئله را شروع تو عالم هست تو خدا میخواد سال غرب تو غرب اینجوری مطرح میشه اگه خدا عالم مطلقه قادر مطلقه خیرخواه مطلقه چرا اجازه میده شهر تو جهان باشه اگه هم می‌دونه هم میتونه هم میخواد ادیان ابراهیمی ادیان ابراهیمی مسلمونا مسیحیا یهودیا میگید خدا عالم مطلقه قادر مطلقه خیرخواه مطلق اگه اینجوری هست این خدایی که هم می‌دونه هم میتونه هم میخواد نباید بزاره زلزله بیاد و این همه کودک جهان وجود شرط تو جهان وجود داره اونا میگن غربی ها پس خدایی که عالم قدرت عالم مطلق قادر مطلق و خیرخواه مطلق باشه وجود میخواد درستش کنه جواب اینا رو بده نه خدا عالم مطلق نیست داره تجربه خدا خیرخواه است خدایی که خیرخواه نباشه که خدا خیرخواه هست ولی تجربه میکنه دیگه بعد درستش میکنه به تدری چی بشه اگر شما گفتید که یه چیزی پیش اومد که نظر خدا عوض شد باید بهتره که نظریه را بپذیرید اون نظریه رو بپذیرید تا مشکل شر حل بشه دیگه چون خیلی سخته مسئله شر جواب دادنش سخته من جواب در حد وسع خودم دادم و تو کانالم هست یه فایل صوتی مفصل مسئله رو بحث کردم ها به نظر خودم جواب دادم در ولی سنگینه واقعا واقعا سنگ عشق دو تا اشکال یکی اینکه خدا داره آزمون و خطا میکنه اشکال دوم اون چیزی که ایشون فرمودن دیگه نگید پیامبر خبر متواتر اسم ۱۲ امامو گفته بود چجوری پیامبر اسم ۱۲ امام گفته بود و امام صادق نمیدونست خبرم متواتره خبرم متواتره چه جور زمان امام صادق نمیدونستند این خبره ببین حرفاتون را که میزنید دقیق من یکی حرف زور خیلی باهاش سازگاری نداره اونجا که می‌خواستید بگید که عماره یاسر تو جنگ صفین یادتون هست گفتید پیامبر فرموده تعمار یاسر به دست فرقه ضاله کشته میشه عمار یاسر رفت تو میدان که چیه قانع کنه شامی ها را درسته نشکر علی را شامی‌هایی که کی ایمان آوردند زمان خلیفه دوم از اولم حاکمشون معاویه بوده شما میگید این خبر پیشگویی پیامبر به دست همه شامی‌ها رسیده بوده که لشکر توش ولوله افتاد چی شد که عماره یاسر پس کشته شد یعنی یه پیشگویی که پیامبر گفته بود به دست شامی هایی که اصلا بعد از پیامبر ایمان آوردند حاکم از اول معاویه بوده خبر به دست همه اونها رسیده لشکرش چطور پیامبر اسم ۱۲ تا امام را آورد خبرم متواتره بعد از چندین امامم دعواست که امام بعدی چگونه شامی‌ها همه می‌دونستند این خبر متواتر را اصلا کاری هم ندارم با مسئله بداها از اونم که بگذریم از اونم که بگذریم چرا این مطرح بوده زمان امام صادق که امام بعدی کی چرا این سوال مطرح بوده اگه خبر پیامبر فرموده بوده نباید این سوال مطرح باشه خوب یه وقت شما بدا اینو میگید واضح البطلان یه وقت چیز خدا یه چیزهایی داره که مثلاً دعای ما یا عرض کنم صدقه ما تو سرنوشت خودمون تأثیر داره تغییر میکنه پس چرا میگین از مختصات شیعه است کدوم اهل سنته که اینا قبول نداشته باشه اینکه دعا تاثیر داره اینکه صدقه تاثیر داره از مختصات شیعه نیست اگه مقصودتون اینه اینجور نیست دیگه نباید بگید از مختصات شیعه است با قرآن آشنا باشه اینو قبول داره هرکه با قرآن آشنا باشه اینو قبول داره مسلمات قرآنی پس نگیرید از مختصات شیعه است صورت سوم گفتن نه مردم خیال می‌کردن اسماعیل امام میشه مردم خیال می‌کردن مردم می‌دیدن پسر بزرگ امام صادق اسماعیل آدم حسابی هم هست هم آدم حسابی بوده هم پسر بزرگ بوده مردم گمان می‌کردند امام بعد معلوم شد نبود از مختصات شیعه است مردم تو خیلی چیزا اشتباه میکنن میگه اهل سنت قبول ندارن که ممکنه مردم برای یه چیزی اشتباه بکنن اینا قبول نداره که مردم ممکنه در یه چیزی اشتباه بکنن ها نکته دوم شما نگفتید خبر متواتره که اسم ائمه اطهار از پیامبر اگه متواتره آقا وقتی تو جامعه پخش میشه ۵ نفر باید بگن آقا این روایت هم داریم دعوا نکنید اینه اینه باید اینو بگم من سه صورت را دیدم مخالف و موافق میگن اگه این دو صورتشو میگی چرا میگی چرا اینقدر مهمه چرا میگید شیعه روایت داریم که خدا با هیچ چیزی مثل بدا عبادت نشده است اینقدر مهمه اگر بدا این قدر مهمه این دوتای بعدی که چیز بی اه اولیه باید اشکالاتشو جواب بدید مگر اینکه امام علم غیب نداره پیامبر هم نفرموده بود پیامبر اسم ۱۲ امام را نفرموده بود امام روح سابق عادی می‌دید باید این پسرش امام بشه حتی اسمش را اعلام کرد این شایستگی داره وفات یافت آره این برای من با او اجتهاد چون این مصداقه این حکم خدا نیست یه حکم خدا که قبلا بحث کردم دربارش علم غیب هیچکس نداره حتی پیغمبر پیامبر هم اگر این سخن را فرموده بود بعد از اینکه امامی نباید اینقدر دعوا میشد اما گفتی پس دو تا مسئله پیامبر را نفرموده امام هم علم غیب نداره رو حساب عادی حرف میزنه که این شایستگی امامت داره این شایستگی امامت داره فوت میکنه بداها حاصل شد یعنی اینکه القاعده اگر این می‌موند امام می‌شد اگر می‌موند خدا نخواست بمونه این هم هم نکته دوم را عرض کردم و هم به اصطلاح نکته سوم که گفتم ۱۲ امام را یا پیامبر فرموده یا نه فرموده اما سراغ نکته آخر چهارم و اون چی بود که شما چطور می‌گویید امام میخواست قیام بکنه یاور نداشت اگه ۱۷ برداشت اگر ۷۲ تا یاور داشت اگر چی بود ۳۱۳ تا برداشت گفتم قیام میکرد برمیگردم و یه مسئله دیگر را میگم میگن خداوند شهادت امام حسین میخواست اون کار نهایی که بنا بود بشه کار نهایی چیه نه نه کار نهایی که باید برای جهان بشه فقط قبل از شهادت امام حسین باید میشد چون مردم نافرمانی کردند و امام حسین را به شهادت رساندن عقب افتاد یه سوالم اینه که چرا برنامه خدا به خاطر و خدا ما الان باید تو بهشت زندگی کنیم دنیا باید گلستان باشه چطور مردم کوفه خطا کردن و من الان باید بدبختی بکشم چرا باید اینجور چیز باشه چرا خدا برنامه‌ش گیر گره کرد خورده به عمل مردم کوفه دوما میگه نگفتید پیامبر گفته ۱۲ تا میاد دیگه این ۱۲ش که مسلمه که زمان اسمش اسم گفتم نیاورده این که مسلمه چطوری امام دوازدهم زمان امام سوم قیام می‌کنه و جهان را پر از عدل و داد میکنه این چه جوری میشه نه یه جوری نیست یه جوریه اون وقت یه مسئله دیگه که توی هفته مطرح شد گفتن گفته امام گفته روایت که اون حادثه مثلاً نزدیک سال ۱۵۰ میلادی باید رخ بده یعنی زنه زمان امام صادق هجری ۱۵۰ هجری خوب ولی چون مردم قضایا را لو دادن و چه کردن رخ نداد چه جوری پیامبر فرموده بود ۱۲ تا امام اسمم نیاورده بود اسم برام بی معنیه که اسمم نیاورده بود گفته بود که ۱۲ تا گفتم بود کهدوازدهم میشه قرار بود زمان امام ششم بشه چطور می‌خوای بگی یه نفر رفت لو داد یه نفر لو داد و که امام زمان میخواد ظهور بکنه بازی اینجوری که خدا را دستگاه را این شکلی بکنیم که حالا یه نفر وقتی داد مثلا به هم میخوره قضیه حالا سوال اینه چطور امام دوازدهم بناست زمان امام ششم بیاد خیلی خوبه اگه بشه میدونی چه خاصیتی داره چهار پنج تا امام شهید نمیشن امام هفتم تا امام یازدهم دیگه شهید نمیشدند خوب بود امام دوازدهم آقا ببین خیلی این قسمت آخر حرفمه و می‌خوام صحبت آقای مدرسی یه کتابی نوشته مکتب در فرایند تکامل آقا این حرفایی که دارید میزنید این چیزی که دارید الان میگی هی گیر کردی جورش کردی هی گیر کردی یه چیزی گفتید گیر کردید جورش کردید دوباره گیر کردید جورش کردید این شده این شده اینجوری این شده اینجوری الان میاید میگید که امام دوازدهم پیامبر فرمود ۱۲ تا امام مسلمه اون وقت زمان و امام دوازدهم که زمانش فرج حاصل میشه اومد قرار بوده قبل از امام حسین رخ بده چون مردم بعدم قرار بوده زمان امام صادق رخ بده بازم به خاطر اینکه مردم خطا کردن اینا یه جورایی ها ببین میشه دقیقا این مثال بزنم و بحثمو تمام کنم اینه ما میتونیم شیعه باشیم شیعه درست می‌تونیم جور دیگری باشیم شیعه قرآنی که خواستن قضیه بدا را به همه جهان اسلام خدا باقی می‌ساز مخالفه چه ربطی به بدا داره که شما استفاده ازش کردید این جالبه که حتی مرحوم مطهری هم استفاده کرده یه مقداری باید بگذرانیم از فیلتر باور هامونا برامون خنده دار نشه یه قضیه بگم تاریخی و بحثمو تموم کنم ببینید می‌خوام بگم مثل اونا نشیم سال ۷۰ میلادی منطقه فلسطین بودند یعنی یک اجتماعی داشتند سال ۷۰ میلادی حوادثی رخ داد که پراکنده شدند معبدشون تخریب شد و آواره شدند آیه چیه که دوبار مررتین فی الارتین و چی دوم دفعه دوم چین دفعه اولش ۴۰۰ و معذرت می‌خوام ۵۸۶ قبل از میلادی دومش امپراتوری روم سال ۷۰ میلادی یه سوال اینا یهودی‌های مطرح کردن آره آلمان ما آلمان یهودی میگه قرار نبود ما قوم برگزیده باشیم ما قوم برگزیده خدا نیستیم چرا آواره‌ایم چرا بدبختیم چرا نداریم ما که قوم برگزیده خدا هستیم عالمانه یهود جواب دادن که شما قوم برگزیده خدا هستید ولی چون گناه کردید خدا عرض کنم خدمتتون که مجازاتتون کرد خدا مجازاتتون کرد درسته خب چون گناه کردید خدا مجازاتتون کرد این به خاطر گناهتونه ولی شما خوبه برگزیده هستید ولی صد سال گذشت ۲۰۰ سال گذشت ۳۰۰ سال گذشت ۵۰۰ سال گذشت رسیدیم به قرون کم کم صدای یهودیا درآمد آقا این چه حرفیه به من چه مربوط که هزار سال پیش کسی گناه کرده من بعد از هزار سال باید آواره باشم که یک کسی هزار سال پیش گناه کرده خب به من چه مربوط این چه خداییه من چه قوم برگزیده‌ای هستم سال ۷۰ میلادی یک نفر گناه کرده یک عده گناه کردند الان ۱۵۰۰ میلادیه بازم من بدبختم کی عالمان یهود گفتن که ببینید نه نه شما قوم برگزیده خدا هستید ولی شما که قوم برگزیده خدا هستید فقط کفاره گناه قوم را نباید به دوش بکشید گناه همه انسان ها را شما باید کفاره شوید شما باید گناه نه اون گناه گناهی هم که الان مردم میکنن چون شما کی تمام میشه همیشه مردم گناه میکنن من باید همشو کفارهشو بدم چرا من چه قوم برگزیده‌ای هستم آلمان کم نمیارند کم نمیارند راه دیگری پیدا میکنه تا شد گفت که گناه کردید وقتی دیدید نمیشه قضیه رو عوضش کرد گناه همه را شما باید کفاره شو بدید چون قوم خاص خدا چون پیامبر فرموده هر راهی اونا رفتن شما هم خواه روایت داریم ها حتی اگه دستشونو تو لونه سوسمار کردن شما هم خواهید کرد میخواستم این را مشابه بگم اصلا اصرار نکنید دیگه ادامه نمیدم ببخشید که خسته‌تون کردم فشار نگهدار بسم الله الرحمن الرحیم قبول نداریم یا منافات داریم که میگم این مثلا حتما حرف گذشتگان خودش از امامان گذشته تشیع که حرف امام حرف درستیه و با حرف های پدرانشون تطبیق داره اگر این باشه ساکت یا مثلا سنده بعد از این به بعد دیگه امام شیعه امام جدید انجام بده نه اینکه باشه چیزی که روشن میکنه دیگه هم امام معصوم رو یا پیغمبر رو به نظرم سوال نیست یعنی خدا علم نداره علم امام خدا به هیچ چیز مانند غذا در واقع تعظیم نشده خدا قدرت باشه بسیار متشکر ائ حرف عالمان امامان قبل از خودشون را رد نمی‌کنند تایید می‌کنند و این حرف تضادم حرفشون نداره هر جا تضاد داشت معلوم میشه که یکیش حرف امام نیست البته یه حرفی خیلی گسترده است و اون قضیه اینکه امام میگن یک امام تقیه کرده یعنی در جایی بوده که این حرف را زده و تقیه کرده اون قضیه تقیه اینقدر تو شیعه افراط شده که این از حد نفاق و اینها خیلی گذشته چون می‌دونید که تقیه هم مرز با نفاق تقی تقیه یعنی دیگه به یه چیزی باور داری ولی مثلا اظهار نکن به دلیلی که جانت در خطره یه همچین چیزی میکشونیم که حالا یه جایی اصل دین را هم وقتی امام بیان بکنه اشتباه بیان میکرده ضد امام قبلی بیان میکرده و مشکل پیش میاورده حالا کدوم یک از اینها بعد یه اصلی هم درست شده اینجا اینم یه اصل جالبیه که میگه اگر دوتا روایت داریم ضد همه کدومش درسته مخالف اهل سنته اونی که مخالف اهل سنته چرا چون او امام تقیه کرده اصلا یکی از انحرافات بزرگ شیعه تقیه است تقیه اصل عقلی ها تقیه است عقلی ها مسلمه آخه جایی که جان در خطره لازم نیست اظهار بکنی که من معلومه یا جان هزار نفر در خطره لازم نیست یه چیزی که میشه نگید بگید این معنیش اون چیزی که تفسیر شده تو الان شیعه تفسیر میکنه اینه هرجا میگذره داره تو اجتماع این همین آفت داره الان میگذره ها همین جریان داره هرجا حق گفتن هزینه داشت نکن تقیه شد و اصل عقیم بود که اگر یک چیزی را اظهار میتونی نکنی جان یک ده زیادی را یا جان خودت را نجات بدی این اصلش خوب بود ولی بنابراین ائمه حتی یه مقدارشم که تقیه معروفه قبول ندارم این شکلی که امام حکم خدا را وارونه بیان بکنه برای اینکه احتمالاً این بره بگه اینقدر نظریات مختلف بوده چی بوده یه مقداری قضایاش به بدا یعنی ابتدا کردن خوب کسیمن ندیدم اینو گفته ولی باشه باشه ابتدا کردن معنی لغویش این باشه آیا من که نگفتم من که حرف قاطعی نزدم در مورد بعدا گفتم اینو میگید یا اینو میگید یا اینو میگید سه قسمتش کردم خب اون اولیش رو گفتم این ناجوره و فلان و اینها که خدا نظرش عوض بکنه تغییر بده فرقی نداره شما بگید ابتدا بکنیم یعنی قبلش یه چیزی را گفته از نو شروع بکنه بازم همون مشکل است اما شما گفتید علم غیب را سال علم غیب خدا را زیر سوال برد چرا او کسی که می‌گوید بدا را به معنی اولین می‌گیرد او علم خدا را زیر سوال میبره به معنی اول می‌گیره یعنی خدا به نظرش میومد اسماعیل نظرش عوض شد یعنی خدای علمی نداشت سال مگه میگم خدا از ازل اصلا خدا که زمان براش معنی نمیده اصلا همه چی براش حاضره خوب بنابراین عکسشه که علم خدا را اما اینکه فرمودید قدرت خدا را آره آره قدرت خدا خدا نمیتونه یکی دیگه خدا خلق کنه خدا عرضه نداره یکی دیگه خدا خلق کنه محکم میگم خدا خلق کنه یکی دیگه خدا نمیتونه خلق کنه میدونی چرا چون همین که خلق میشه مخلوق خدا خالقه نباید مخلوق باشه اصلا خودش این اصلا ضد نقیض گوییه که بگیم خداییه که دیگه خدا خلق بکنه خدا حالا خدا مجاز است که خلاف مصلح که دیده و با علم ازلیش می‌دونسته که مطابق علم ازلیش مصلحت رو می‌دیده و گفته حالا آیا می‌تواند خلاف اون مصلحتی که از قبل مید دیده اگر بکنه حکمتش زیر سوال میره کلا میشه غیر خدا میشه یه چیز دیگری خدا از قبل همه چی میدونه و وقتی از قبل هم کلمه غلط ها من اینا اسباب اینکه چون خدا قبل و بعد نداره اصلا زمان نداره که خدا خدا میدونه و اگر خدا مصلحت می‌دونه و میدونم که اسماعیل کی فوت میکنه خوب اگر خدا بخواد یک کار دیگری بکنه یعنی خلاف مصلحت چون اون تصمیم اولیه‌اش مطابق مصلحت بوده مگر اینکه بگیم اوضاع و احوال که تغییر میکنه علم خدا هم جور شد نه چی دعا هیچی دعا تو علم خداوند هیچ تغییری به وجود نمیاد شما میگه احاطه داری که خدا خدا میدونه که شما دعا میکنید و میدونه هم که منتها یه بحث دارید یه بحث دارید و اونی که یه شبهه‌ای که در باب جبر به کار میره و اون اینکه بد کردن من حق ز ازل می‌دانست در بد نکنم علم خدا جهل بود این شعر کاملاً غلطه ازل یعنی چه برای خدا ازل یعنی چی شما میخوای بگی خدا از قبل قبل یعنی چه قبل و بعد برای خدا معنی نمیده که برای من معنی نمیده اصلا قبل از فعل من برای من نه برای خدا قدرت گذشته و حالا آینده کیه براش پس علم خدا حق بله بد کردن من حق ز ازل میدانست بهش میگم نگو جمله را نگو جمله را ازل برای خدا معنی نمیده ابد برای خدا معنی نمیده خدا بی زمانه خدا فراتر از زمانه بنابراین اصلا در مورد خدا قضیه خدا از قبل میدونست که من قبل برای خدا معنی نمیده بعد برای خدا معنی نمیده اصلا معنی نمیده که بگه اون آقایی که این شعرو می‌خواد بگه جبر را اثبات بکنه می‌خواد جبر را اثبات بکنه ولی نه از اول حق ز ازل می‌دانست عسل غلطه چون برای خدا همه چیز حاضر غذا خوبه این نکته رو من بزارید خوبه خیلی عالیه استاد این نکته رو بگم کلمه غذا و قدر به معانی مختلفی به کار رفته گاهی هم اما اصل قضیه اینه اتفاقا میگن گاهی روایت داریم اصل دینداری به پذیرش قضا خیلی هم قشنگ یعنی چی خیلی یه چیز ساده تو این جهان یه چیزاییه که نمی‌تونی تغییرش بدی بپز یه چیزاییه که می‌تونی تغییرش بدی تغییرش بدی همه دینداری همینه اون دیگه کار شماست دیگه کار شماست دیگه دعا از خدا اصلا کار بکن کنارشم دعا بکن تا خدا کمکت بکنه اون که کار شماست که آنچه را که اتفاقا در مورد مقصودم اینه ببین یه چیز دعا کن مرگ منو عقب بنداز عمرم را طولانی پای دیوار شکستم اگه نشستی اگه دیدی شکست است برو جای دیگر چون ممکنه دیوارش بدی حتما باید بپذیری اگر نپذیری آشفته میشی و اگر بپذیری آرام میشی در دست تو نیست اصلا همه چیو رعایت می‌کنی کاملاً هم موازی راننده مستی توی خیابان میاد میزنه چرا رعایت کردی همه چیو مواظب بود حواست بود حالا یکی از ببخشید یکی از بستگان ما راننده یزدی ۴۰ سال راننده کامیون بوده بعد حدود ۲۰ سال یه وانت داشت و خودش میرفت اینها من قسمت‌های آخر چون من همسرم یزدی بود دیده بودمش فامیل ایشون ۶۰ سال رانندگی کرده بود یک تصادف جزئی نکرده بود ۴۰ سال راننده کامیون ۲۰ سال و یه تصادف جزئی نکرده بود یه روز داشت توی خیابون میرفت یه موتور سوار وارونه اومد زد خیلی جالبه ۶۰ سال یه تصادف جزئی نمی‌کنی یه موتور سوار میاد و به همین راحتی اگه نپذیریم که مرگ دست ما نیست همه چیزمون ولی اون چیزی را که می‌توانیم باید تغییرش بدیم غذا و قدر به این معنا اساس دین اساس دین یعنی چه یعنی همه تکلیف دینی ما را مشخص میکنه آنچه را که می‌توانید تغییر بدی تغییر بده آنچه را که نمی‌توانید تغییر بدی بپذیر تمام همش و خیلی هم روشن ببخشید در بین حوزه و حتی اولین بعد از واقعا چند درصد ما مسلمان به کار میندازه ما همه ما همه همون حرفای تکراری که توی مسجد از روحانی چند نفر داریم که مثلا مثل شهید مطهری مثل همین آقای سلیمانی جدیدی بزنند یه سری شک در ما ایجاد کنند که شک نکنیم یقین فایده نداره هی ما حرفای تکراری شنیدیم امام صادق یه زمانی به امامت رسید که بین بنی امیه و بنی عباس اون درگیری بود بین اونا نزولشون نمی‌رسید امام صادق فرصت پیدا کرد یه راحتی پیدا کرد چون بین بنی عباس تونستی اینو چیز کنم و ۴۰۰۰ تا شاگرد داشت بعد مثلا درس میداد از این تکنولوژی میزنه و این شک ایجاد میکنه اسمش یقین نیست ولی اگر حرف ما رو نفهمیدن یا مشکل عقلی دارن یا مشکل قلبی خوب اینو ما کجا می‌تونیم اینو به محک تجربه بزنیم که خوش بود تجربه باید این حرف منو هر کس نفهمید یا مشکل عقلی داره یا مشکل قلبی خب اینو ما چجوری میتونیم پذیر نیستند یعنی نمیتونیم بفهمیم درسته یا نیست این قضیه یه مقاله دو تا موارد درست در هر صورت بسیار متشکر فقط یک اشکال دارم اسم شریف دنیا زرین یه اشکال دارم او قسمت تعریف از من کم بود سلام علیکم و رحمة الله که شاگرد داشتند یک موضوع یک کتاب مکتوب از سخنان امام و مباحثاتش با شاگرد اگر مبا کردم مناظره کردن ابن مث شنیدیم کجا مکتوب شده من حداقل ۱۲۴ هزار پیغمبر در قرآن نیومده اومده اومده چه نقشی داشتند در ارشاد زمان من یه مقداری ۱۲۴ هزار از کجا اومده بعد اقوامی را که این ۱۲۴۰۰۰ تا حالا خوب مشاهیرشون که خوب مشخصه در قرآن حضرت یعقوب و اینا که مشهور مشهور بودن همه رو در قرآن اومده یعنی ۱۲۴ هزار پیغمبر کمتر از ۵۰ تاشون باید ذکر بسیار متشکر گفت که مهر من را باید ۱۲۴ هزار تا سکه قرار بدی خیلی زیاده که گفت نه زرنگ بود گفت که باید اسم این پیامبرانو بگه هر کدوم اسمشو گفتی نمیدونم شمرد گفت نمرود و فرعون و فلان گفت اینا که دیگه پیغمبر نبودن چیدن گفت نه اینا خودشونو خدا که میدونستند حداقل پیغمبر قبول حداقل اندازه ۲۴ هزار تا اصلا ما نه تاریخ را می‌دونیم تو روایت احتمالاً هم تو روایت عدد اصلا مقصود نیستزیاد ولی حقیقتش اینه که یه جا را اگه بخونید واقعاً کم ۱۲۴ هزار تا آمار کم دادن بیشتره اگر شما عهد قدیم را بخونید میبینی که هر روز توی خونه یه پیغمبر بوده یعنی تو روایت قبل از سبحانه میکشتن که صبحانه میلشون بشه و اینها اعداد و ارقام درست باشه ۱۲۴۰۰۰ تا به اصطلاح درست میشه مهم نیست ولی مهمش اینه که شما امروز شادی یا غمگین نه امروز شما باید شاد باشید چون تولد ۴۰۰ تا پیغمبر ۱۲۴ هزار تا را تقسیم به روزهای سال کن ۴۰۰ ۴۰۰ تاش امروز متولد شدند ولی متاسفانه نمیدونم من امروز عزادار باشم یا بالاخره شاد باشم آره اگه خواستید هیچی ۱۲۴۰۰۰ تا اولیای خدا بدنشون نمیپوسه توی خاک درسته این ۱۲۴ هزار تا حداقل روزی یکیش باید پیدا بشه زیر خاک تو بدن سالم مونده دیگه و چرا پیدا نمیشه و چرا حالا اما اون قسمت اول اینه چی من ببخشید این قسمت نمیدونم ۱۲۴ هزار تا بیشتر کم کمتر اصلا تاریخ بشر چقدر بوده کجاها بوده نمیدونم تازه ۱۲۴ هزار تا برای کی بوده برای همین دوره آیا دوره های انسان های دیگری قبل از ما زندگی می‌کردن نمی‌کردن خیلی سوالاته که ما نمیتونیم جواب اما چرا از امام صادق یک کتاب از امام صادق میدونید که مونده نه توحید توحید مفصل را امام گفته و نوشته مفصل اتفاقا مفصل با لوجا رفته بحث کرده توی بحث امام اومده و حالا طبق نقل بازم اینم طبق نقل طبق نقل ها هیچ مسلم نیست یه چشم مسلم همین توحید مفصل نمی‌دونم به من بگزی علم داریم ولی دیگه تاریخیه که امام فرموده ولی خب بالاخره سخن از امام درباره بحث‌های مختلف باقی مونده و زیادم مونده لازم نیست همه کس نویسنده باشه خب شما یه چیزو بگید چه شخصیتیو تو تاریخ معروف‌تر از سقراط سراغ دارید سقراط فوق العاده معروف سقراط یه شخصیتیه که به عنوان حالا برخی هم میگن که مثلا همون لقمان یا حالا لقمان پیغمبر نیست برخی هم ممکنه بگن پیامبری بوده ولی اونا کار ندارم فعلا یه شخصیت فوق العاده مشهور به عنوان و هرجا می‌خوان مثال بزنن تو غرب و اینا به عنوان مادر اخلاق از سقراط مثال چه اثری باقی مونده سقراط کتاب نداره آقا هرچی مونده شاگرداش نقل کردن می‌خوام بگم این دلیل نمیشه که سقراط یا نبوده یا عالم نبود سقراط نه این امام صادق فرمایشاتی فرموده فرمایشات هم دست ما رسیده مقدار حواسمون باید باشه که همشو حتی بهترینشو همین الان از همین امام صادق احادیثی در مورد بدا داریم که خوب باد عرضه به قرآن و عقلش کنیم و چه بسا حدیث را کنار بگذاریم اتفاقاً تو کتاب معتبرم اومده کتاب کافی هم اومده تو کتاب کافی هم اومده کتابی که معتبره احادیث زیاد از امام صادق نقل شده بله همش رو باید از فیلتر قرآن و عقل عبور بدیم و اگر عبور ندیم با حرف های ناجورم روبرو میشیم فرض وقتی مهمه به اسمشم زیاد جعل میشه اسم طرف اگه مهم باشه هیچکس نمیاد یه چیزی به نام من جعل بکنه آدم مهم را میان دیدید که حالا بچه‌هاش تو فضای مجازی راجع به شریعتی چیا یه چیزای زیادی نقل میشه شریعتی نگفته شریعتی اینگونه گفت شریعتی هیچ کدوم اینا رو نگفته نسبت میدن خیلی خوب باشه امام صادق چون مهم بوده حرف‌های زیادی هم بهش نسبت داده شده خیلی از حرفام درست نیست ما راه داریم فیلتر داریم تسبیح عقل و قرآن و میتونیم ببخشیم جلوتر زمانش فرق می‌کنه هم آبی که بوده من برداشتم از این صحبت علوم گذشته یعنی ۱۴۰۰ سال در اون روز کارکرد داشته و انسان و انسجا امروز ما سیال اگر میخواهیم اینجوری به علوم انسانی نگاه کنیم نتیجه های مختلف به نظر من قرآن حرف خوبی زد میگه اصلی امروز اصل اطلاعات یعنی تفاوت این چقدر عوض شده زمان خیلی مهمه در فهم علوم در گذشته داشته ولی امروز انسان فوق العاده سیاره با این امکان نگاه رو نگاه در انسان چقدر تغییر ایجاد خیلی متشکرم بسیار متشکر قطعاً نگاه انسان تغییر میکنه انسان بعضی چیزها را بهتر میفهمه شاید انسان امروز بعضی چیزها را از همین قرآن مجید بفهمه که چه بسا انسان ۲۰۰ سال پیش توجه نداشت توجه نداشتا توجهش الان جلب میشه و میفهمه کما اینکه تکلیف دینی ما تغییر میکنه با این ۲۰۰ سال پیش اگر کسی بیماری وبا بود و با این دست آلوده غذا به کسی می‌داد هیچ اشکالی امروز چی قطعاً هم کارش حرامه هم ضامنه هم ضامنه یعنی طرف بمیره قاتل به حساب بیاد چرا ۲۰۰ سال پیش نمی‌دونستن که این دست را وقتی وبا هست باید با چی بشورن یا موادشم نبود نمیدون پس تکلیف دینی جدیدی ایجاد شد تکلیف دینی ها خدا میخواد از ما یعنی حرام و حلال ایجاد شد ۲۰۰ سال پیش حرام نبود غذا دادن با دست آغسی تو دهان کسی گذاشتن و ضمانتم میاره که در بیمار شد ضمانتم میاره بله خیلی چیزها تغییر میکنه به همین شکل ممکنه فهم ما هم آره من نمیتونم کاری بکنم ممکنه یه چیزی را گذشتگان همین آیه قرآن را می‌خوندن بهش توجه نمی‌کردن که این آیه این را میگه امروز یک کسی که این فضای به تعبیر شما ارتباطات علوم ثانیه ای داره توقف در گذشته علم غرب به شرق چندین قرن طول می‌کشید تا منتق الان سر صحبت سر ثانیه و دقیقه و این‌هاست خب ذهن منم بازتره ذهن ما الان ممکنه که یک ظرافت‌هایی تو آیه قرآن بفهمیم که ۲۰۰ سال پیش نمیفهمید ممکن است ولی یه چیزهایی هم هست که ثابت ثابت با اونا اساسیها آها لاتکلو اموالکم بینکم کلاه سرم دیگه نذار ساده ساده کلاه همدیگر را برندارید یا نگذارید نه کلاه بگذارید نه کلاه بردارید هیچ کدام خوب قسط قسط را رعایت همش را اینا میخوام بگم در عین حالی که او هست یک اصول مسلمانی و انسانی توی به اصطلاح دوتا من شدیم عرض کنم خدمتتون که یک اصول مسلمانی هست اصول انسانی که دقیقا انسان اون روز همینو میفهمید که من می‌فهمما این تغییر یعنی اینجوری نیست که کلمه لاتکلو اموالکم بینکم بالباطل را یه چیز دیگه بفهمه کلمه کلاه سرم دیگه نگذاری بفهمه من یه جور دیگری بفهم اینا رو به هم ریخته اون آشفته بازار به وجود آورده آره آره خیلی ها این روزها به هم ریخته ولی میخوام این را عرض بکنم معنی این نیست که اصل دین سیال ها اصل دین این چیزا ان الله سانا لاتکلو اموالکم بلباطلاها دینداری اصلش ایناستا اینا ثابته اینا مصداقشم فرق می‌کنه ها نوع کلاه گذاشتن جدید هم فرق آره کلاه گذاری های جدید هم به وجود آمده که ظرافتش بیشتره و آدم تشخیص نمیده ها به هر حال مگر اینکه امام دیگه کلاه بزاره اون دیگه چیز دیگری ولی به هر حال یه چیزهایی داریم که ثابت و مسلم و بشریت یک جور میفهمند که اساس دینداری هم هست یه چیزهایی هم تغییر میکنه ظرافت هایی که میفهمیم و درسته من با شما موافقم متشکرم من خیلی سریع سه تا مقدم بکنم از برآیند صحبتی که یک بحث مهم الان راجع بهش صحبت کردیم که عنوان اصالت و حقیقت باور که اینجا مثلا صحبت میکنیم تمام اون چیزی که به عنوان مسئله سه ماه است امامت نبوت مدرنی راجع بهش صحبت می‌کنیم حداقل توی این فصل کاری که توی این جلسه من تونستم برای خودم انجام بدم باز تعریف امر فقاهته و رابطه‌اش با مسئله‌ای به نام منبع باور برخلاف اونچه که ما تلاش می‌کنیم و تلاش انجام سوم امکان پرسش و امکان در واقع پویایی اون منبع در پروسه زیسته انسان جماعت امکان وجود میاره که بپرسیم چون اقتدار اقتدار اصلی با اراده و خرد انسان اون منبع ذات اون منبع کلامه دیگه واژه است دیگه تضاییش چه تو امر وقاحت چه تو امر امامت چه تو امر نبوت به واسطه خرد و اراده انسان حالا اون انسان علی علیه السلام یا امام صادق یا من تفاوت داریما نمیگم که اشتباه نشه ولی در پهنای خرد و اراده انسان ما از این جهت برابریم کیفیت ما رو متفاوت پس وقاحتی که امکان پرسش رو مسدود میکنه امامت که اطاعت می‌طلبه اونجا سوالمه از معنی و اصالت منبع به دوره آن منبعفقاهت باید بازگشت به منبع به منبع باور این دوتا بحث اصلی من حالا یک مرزی اینجا به وجود میاد که همیشه در مورد عاشورا در مورد حکومت کوتاه حضرت علی هست در مورد مهدویت داریم مرز بین حکومت با این توضیح که خدمتتون عرض کردم به نظر امامت محموله‌ای بی‌نیاز از حکومت اما سیاسی است امامت یعنی یک بخش سیاسی یعنی شما میتوانید امام باشی با اون تعریف که خدمتتون عرض کردم شیعه پرسشگر و صاحب اراده و خرد تولید بکنی ولی حاکم نباشید در صورتی که امکان پرسش سوال به هر صورتی که امکان پرس اطاعت را بخواهیم بپذیریم و با کلمه‌ها با عین کلمه‌ها بخوایم کل تاریخ برخورد بکنیم و معناشون رو گم بکنیم خب امامت همونقدر به نظر من آیا اینگونه نمی‌شود همون قدر امکان فساد رو داره که حکومت با این تعبیر امکان فاسد شدن را دارد بسیار متشکر بله ببینید نکات خوبی را ایشون فرمان و مثل جلسات قبل این کلمه فقاهت را من قبلا هم عرض کردم فقه یک اصطلاح رایجی الان داره به نظر من آره حق با ایشون خود این فقه اصطلاح امروزی یعنی یه عده بیان بشن بقیه تبعیت کنن بقیه رساله بگیرند حداکثر رو رساله بخونند و سوالم حق نداره نه ما داریم صحبت از این میکنیم که از امام میپرسید از کجا اینو میگی طبق رساله از عالم نباید پرسید از کجا اینو میگی طبق این چیزی که رایجه از عالم نباید بپرسی از کجا می‌گی آره واقعیت اینه که اصل دینداری که نه اصل انسانیت به پرسش اصل انسانیت به پرسشه به این اصل انسانیت بین که زیر بار کسی نری اصل انسانیت بین حرف گوش نکنه حرف گوش نکنید آره آره استدلال قانم کرد می‌پذیرم من حرف رو گوش نمیدم استدلال باید هر کس میخواد بکنه برای من البته اون جای خودش که اگر بهم گفت نماز صبح دو رکعته میگم باشه جای خودش ها اونم یه استدلالی داره خودش استدلال پشت سرش استدلال داره نکته مهم رایشون مشهد من باید تو صحبتم اونجایی که راجع به امام صادق صحبت می‌کردم باید اینا می‌گفتم که و من کوتاهی کردم یعنی از دستم در رفت که معضل از اونجاست که چرا زمان امام صادق دنبال اینیم که چی به وجود بیاد هر روز دنبال چون امامت را با حکومت خلق کردی امامت یه چیزی فراتر از حکومته حکومت یه امر ارضیه امام چه حاکم باشه چه نباشه امام چه حاکم باشه چه نباشه امام و امام صادق امامتش به یه چیز دیگریه ما در واقع یه انتظار دیگری از امام داریم انتظار داریم که بیاد حکومت تشکیل بده اینجاست که تو ذهنمون میاد که این برامون سوال شده چند تا یاور که داشتی می‌آی به چرا اینا چرا این سوال به ذهن ما رسیده چند تا یاور که داشتیم گویا ماموریت اصلی امام را چی میگی چی میگیریم تشکیل حکومت در حالی که انحفه اقوای شونه این انحفه ماموریت اصلی امام حکومت نیست امام علی ۲۵ سالیم که حکومت نکرد امام بود الان امام منه ولی حاکم بود آخرش این بود که میشد ۳۰ سال دیگه آخرش این بود که میشد ۳۵ سال دیگه ۴۰ سال می‌شد دیگه بیشتر که نمیشد که بالاخره وفات میافته امام علی یا شهید میشد شهید وفات ۶۰ سال ۷۰ سال بیشتر که ۸۰ سال بیشتر که نمیشد خب مال اون دوره بود به چه ربطی به من داره گیرم عدل رو هم تو اون جامعه اجرا می‌کرد خوبه خوبه چه ربطی نداره ولی الان امام منه الان امام منه وقتی حاکمش امامت را ما تحویل به حکومت ببریم تقلیلش بدیم به حکومت یکی از انحرافات به اصطلاح اساسی شیعه است اون وقت یه نکته آخر ایشون فرمود من حالا اینجور که میفهمم اگر بردی تو حکومت اون وقت باید حاکم اشتباه امام اشتباه نمیکنه حاکم اشتباه میکنه ها این از جمله امام علی خودش می‌فرما تا تو حکومتم من ممکنه اشتباه اگه کسی نهج البلاغه را قبول داره هم باید قبول بکنه هم مصداق اشتباه را آورده امام علی هم خودش فرموده خطبه ۲۱۶ که من فوق این نیستم که خطا کنم منو نقد کنید چی خب منم اگه خدا حفظم نکنه خطا نمی‌کنم آخه چه حرفیه آخه منم من خط ها در معرض خطا هستم ولی اگر خدا نگهم داره تو معلومه من خطا نمی‌کنم که لازم نیست امام علی بگه منم میگم ادعا دیگه همه تصویر بله امام علی می‌فرماید قبلش می‌فرماید من چاپلوسی نکنید مداحی نکنید با من مثل جواب برخورد نکنید خیال نکنید که یک کلمه حقی که پیش من میگید من ناراحت میشم مشاوره شما نیازمند میگه نیاز داره قرآن میگه قرآن حفظ کرده ولی بازم میفرماید و امرهم شورا بینم امام علی هم فرموده در نامه ۵۰ که من حق شما بر من این است که همه چیز را با شما هر تصمیمی را با شما مشورت بکنم این تو امر حکومت امامت یه چیز دیگری ممنون ممنون در واقع به استعداد آثار اهل تسنن قضیه رو تحمیل کردن من نوشته آقای سلیمانی رو در اون روز پیاده کردم کپی کردم آقای سبحانی نظر خودتون مطالعه است و اما بحث امروز مطالب گسترده رو فراخوانی مطرح ولی یه مطلبی رو که به اصطلاح من مطال امام صادق شد رئیس مذهب جعفری خوب مستحضرید که در زمان امام صادق مذاهب گوناگونی از اهل سنت ایران مکتب‌های فقهی که حتی حکومت منحصر کنه در چهار تا اصطلاح مکتب فقه اونها که از جمله یکی از اونها هم به اصطلاح ابوحنیفه پیدا نکرد یعنی به یه معنا حکومت نشده ولی شخصیت مستقل در عین حال نسبت به علم امام صادق خیلی جاهای مختلف اسحاق عرض کنم که پذیرش و حضرت رو به عنوان فقها عصر یا در این نکته خوب هستش نظر شخصیت صفر رو بر مبنای مبانی اینکه علم او علم رسول الله هستند تبدیل گسترش رو داد لذا چون امام صادق علی همین مش و سلوک رو امام باقر هم داشت چنانکه ایشون و مبانی اعتقادی گفتیم شیعیان اینجوری بوده اگه خودتون خارج از حوزه خارج از این موضوع اگر داخل این حوزه‌ای داخل این حوزه که ما بدونیم تکلیف با چیه موضوع شما چیه بعد وقتی زننده یک عالم حوزه راحت باشید راحت باشید آقا وقت الان گرفته شد اگر شما نیستید قربانی منتها من اینجا اینش ولی به نظر منافقانه است خدمت کتاب هرچی آدم واقع میشه خارج از این هفته تصمیم الهی نیست چه در تکفیری ها چه در تشر یعنی من انسانم که خداوند حالا عرض من اینه که خداوند متعال در عینهمه حوادث عالم را از ابتدای عالم تا انتهای عالم عرض کنم که مکتوب کرده نون والعلم ملکه خدا امر کرد به مدد نوشت از آنچه از ابتدا تا انتها محقق امیرالمومنین علیه السلام فرمود اگر نبود کتاب من به شما خبر می‌دادم از الان تا الی یوم القیامه چه وقایعی محقق می‌شه ولی چون خدا دستش باز اونی رو که مکتوب کرده اونی رو که ثبت کرده باز میتونه همون رو محو و اثبات لذا ما در مقدمات سالانه هر انسانی مقدم میشه و نازل میشه از آسمان توسط روح بر قدرت زمان عرض کنم که باز همون مقدرات در پیشگاه خدا بناپذیر یعنی من مقدر شده آقا ۳۰ ساله عمرم ۵۰ ساله ۶۰ ساله خب در اثر یه اعمالی این عمر میتونم کوتاهی کمش کنم و بتونم زیادش کنم فرض کنید که خوب احسان به پدر و مادر صله رحم صدقه بدن اینها اسباب غسل خود موجود فرض کنید که افزایش روزی میشه خدا اونجا اون وقت توی جلو میندازه یه چیزی رو محو میکنه یه چیزی رو از نوع مشیت میکنه از نوع اراده میکنه این میشه بلا لذا یعنی چی یعنی وقتی من پذیرفتم در مقدرات خودش میتونه تغییر بده مرتکب میشن دعا میکنن این روح دعا و عبادت و بندگی رو در بنده ایجاد میکنه این معرفت و این یکی از ارکان توحید به اصطلاح عرض کنم که حقیقی و واقعیست که من با علم به اینکه خدا دست در هر صورت خدا به این اعتقاد خدا دست دو دستش بازه هر جوری که بخواد میتونه ببخشه این عرض کنم بسیار متشکر خواهش میکنم انتصاب به تشیع خواهش می‌کنم بسیار متشکر شروع بکنم ایشون سوال کرد به من که از من که شیعه هستی سنی است من یه وقت دیگه هم گفتم ببینید یه شیعه داریم یه سنی داریم یه سنی داریم یه داریم چیه و سنی تکلیفشون روشنه شستنی اونایی که شیعه گری شان بیشتر میزنند یعنی اشتباه گفتم آبی یعنی شیعه سنی وهابی عرض کنم خدمتتون که جناب آقا صادق این جمله را شما چون کلمه نفاق را به کار بردید من بارها گفتم هیچ ترسی هم ندارم منافقم نیستم اگر شیعه گری کلمه شیعه گری یعنی کلمه زشتی نیست که گری یعنی معذرت میخوام اصلا این کلمه ببخشید من شما چرا روگری حساسی عرض کنم که شیعه گری کلمه بدی نیست اما یه چیزی به شما بگم اگر شیعه بودن کاملا دیگه شما رو می‌شناسم که من کاملا باورهای شما رو می‌شناسم مشابه زیاد دیدم شیعه بودن من مشیم شما هم شیعه هستید ولی شیعه بودن من با شیعه بودن شما مشترک لفظیه به چه زبانی بیان بکنم به چه زبانی آقا مشترک لفظیه یعنی مثل شیری که تو کاسه است و میخوریم و شیری که تو بیابونه و آدم میخوره باشه شما گوشی باش من یه شیعه دیگرم کاملا بارها گفتم اسلامیک من میگم با اسلامی که رایجه مشترک لفظیه صریح‌تر از این چه جوری ربطی به منی که فرشته و فلان اون چیزی که شما می‌نویسید ربطی نداشت کما اینکه می‌خوام بگم از این آیات اینقدر مدعی نباشید یدالله مغلوله و قالت یهودی یدالله مغلوله یه جوری میگفتن مسلمونا فقیر بودن مسلمانا صدر یهودیا بهتر می‌گفتن در راه خدا بدید اونا مسلمونا را مسخره می‌کردن دست الله که خدای ایناست خدا دستش بسته است یعنی یعنی دست بسته است یعنی خسیسه خدا خسیسه میگه که مبسوطتان هرجوری بخواد انفاق میکنه هیچی یهودی نگفته که خدا دستش بسته است که هیچ کاری نمیتونه بکنه من یهودیت مدرس استاد رشته یهودیت بودم و سالها درس دادم کتاب نوشتم یکی یهودی نبوده در طول تاریخ که بگه خدا نمیتونه کار یه یهودی نداشت قبلش یه نکته دیگه یک کمی ببخشید جناب آقای صادقی یک کمی متواضعانه تر حرف بزنیم یه کمی نزن نزن نزن معذرت من سخن آقای چقدر قطع کردم گفتم بزار هرچی میخوان نشون حرف بزنن بذارید می‌خوام بگم این حتی این دوتا آیه که وسط کلامتون به کار بردید اشتباه کردید یه خورده ادعا متواضعانه درد یه خورده نیاز به شنیدن دارید و قضیه ماجراها سبحانی را من کتاب را آوردم اینجا از رو خوندم اصلا دعوای من با شما هم این نبود اصلا مهم نیست آیت الله سبحانی اینو میگه یا نمیگه دعوای من با شما این بود که نگید تحریف کردی صحبت آقای نه نه نه معذرت ببین گوش کردم راجع به من حرف زدیم منافقانه من اخترا بستم به شما یا شما اجازه بدید من میتونم یه خورده ۵۰ سال تجربه و اینها بلدم ببینید نه نه من نسبت به شما میدم نه شما نسبت به من هیچکمون بدفهمی سر بد فهمی غیر از افترا افترا بی اخلاقی بد فهمی درست گفتم به شما شما افترا به کسی بستید معذرت می‌خوام نسبت نارواست نه هیچی به همدیگه اینا رو یه صحبت‌هایی کردید که من میخوام یه خورده از امام صادق دفاع بکنم یه مقداری از امام صادق می خوام دفاع کنم حواست شما فرمودید که امام صادق اومد در مقابل اون فقهای اونها که چی میگفتن مکتب فقهی جعفری را یعنی تقریب جدید شیعه جعفری را به یک مکتب در مقابل حنفی در مقابل شافعی نه امام صادق شأنش اجله حسن قابل مقایسه نیست مکتب امام صادق هم مکتب فقهی نیست اسلام شناسی که فقه هم توش هست تو همین جا اشاره به توحید مفضل کردم جناب شیخ داره چه ربطی به فقه داره امام صادق اسلام شناسی را یعنی اسلام شناسی درست را بیان کرده نه مکتب فقهی ایجاد کرده باشه در مقابل ابوحنیفه این شن امام صادق را پایین نیارید من خیلی باورم بالاتر از مقدار نسبت به امام صادق علیه السلام یه نکاتی فرمودید که روح بندگی را ایجاد میکنه چه میکنه اگر امام علی اینجا بود و می‌فرمود که من تا روز قیامت اگر آیه یم الله و نبود همه چیو می‌گفتم هرچه رخ میده بهش دوتا اشکال میگرفتم به امام علی به امام علی دوتا اشکال میگرفتند ۱ اشکال اولم اینه که خدا می‌گوید به پیامبرش دو جا که بگو من غیب نمیدونم چرا میگی من در تا روز قیامت همه چیز را میدونم در حالی که فقط گوش کردن فقط موقع گوش کردن نه نه فعلا صبر کنید خدا به پیغمبرش میگه بگو من غیب نمیدونم چرا ادعای غیب می کنی تا روز قیامت همه چی میدونم خلاف قرآن نباید تو حرف بزنی این نکته اول نکته دوم آقای امام علی چرا مغالطه می‌فرماد شما اگه بگید تا روز قیامت را میگم ولی هر چشم نشد میرم سراغ آیه یم الله ماشا شما اگه تا روز قیامتو برا من ردیف کنی هر چیش نشد چیکار می کنی الله ماشا خدا عوضش کرد منم میگم تا روز قیامتا و همین الان که اینجا نشستم همه حوادثو تا روز قیامت میگم همشو نشد میگم الله که گفتم اولشم من پیش معذرت مجموع حرفی که من الان زدم ساعتش که هست که اگر بیش از صحبت شما بود من از این و تا اونور سالن ملق میزنم خوبه اگه بیشتر بود خدا تغییر میده با دعا با صدقه خودم حرف گفتم که دیگه چیزی نبود که اگه اینه قبول دعای من تاثیر داره صدقه من تاثیر داره خوب باشه که ما دعوا نداریم اگه معنیش اینه منتها منتها اشکال این بود دیگه از مختصات شیعه است همه مسلمانا قبول دارند همه مسلمانان قبول دارند که دعا تاثیر داره کدوم مسلمان که قبول نداشته باشد چه مسلمونیه که قبول نداشته باشه اعتقاد نداشته باشه که صدقه تاثیر داره گفتم فقط اشکالم اینه اگه فردایی که شما میگید اینه نگید از مختصات شیعه است اشکال همین جواب بده جواب بفرماد حالا آقای حقیقت بگذریم چیزی نیست چیزی نیست اینها بگذریم خوب چرا چون اگر تعداد بود همه میدونستند چون حدیث راجع به عمار همه میدونستند باید همه می‌دونویژه‌ای خودش مادر شهید شده بودند یعنی ویژگی خاصی داشته و تمام فرمایش پیامبر همه اینگونه برای همه آشکار امام هفتم بشه بعد از امام ششم حالا شد عمرش کوتاه شد و جع شده امام اسمش نبوده عمرش انقدر باشه کوتاه باشه در امامتش نبود که تمام روایت هم اینقدر اختراع بسیاری از روایات رو مشاور خارجی ها تعداد خیلی زیاده کتاب نداره اگر ربطی نداره سید محمد علی پسر حضرت بسیار متشکر خسته نباشید یک آیه قرآن داریم که من علم کتاب حضرت سلیمان میارم یه معجزه‌ای هست اونجا بگم که سلیمانی هم یه بعد از اینکه حرفم را زدم او شوخیم را میکنم که امیدوارم بهش بر نخوره و شوخیه ولی عرض کنم که من نگفتم عقاید شیعه باطله که یه کلمه اولش من همچین چیزی هست که امام علی امام است امام این اعتقاد دارم که البته یعنی سخنش حجت غیرینا رازق من نیستا مدبر عالم نیستا حسابرسم هم نیست روز قیامت هادی و راهنما سخنم سخنش حجته به این معنی به این معنا آره نه همه اما تو ببینی حرفم چطور مردم شام یه روایت راجع به عمار یاسر را شما میگه همه شنیده بودند راجع به اینکه ائمه اسمشون چیه خبر متواتر مدعی هستید که دارید ولی راویان زمان امام صادق نمی‌تونستن یکیشون میگفت که آقای چرا اینطور شد چرا آقا خبر متواضع شما که مدعی هستید متواتره یعنی متواتر به دست ما رسیده اینکه دوره امام صادقش قطع میشه این که دیگه متواتر نیست که یه دوره قطع مشکل ایجاد بشه آقای کمی هم دقت آقای فقط آدم جواب نباید بده مشخص دو چیزه دو معذرت میخوام دو چیزه آقا ولش کن آقا ولش کن آقای اگه شما نگید بهتره معذرت آقای شقایق نکنید دوماً پیامبر فرموده که ائمه بعد از من ۱۲ نفرند چون اهل سنت هم نقل کردن اسم ائمه را من مقصودم بود اسمش اهل سنت باشه باشه خبر متواتر شما مدعی هستید درس متواتر نمی‌تونه زمان ما متواتر یعنی هر دوره ای مشهوره مگه میشه راویان که سخن امام صادق را میشنیدن ۵۰ نفر توشون نباشه که بگن این ماه این روایت پیامبر را شنیدیم و مسئله اختلافی نشه مشکل دارید نمیشه به این رای اما من کی گفتم اسماعیل بدا گفتم سه صورت داره اشکالش اینه نمیگید من نظر خودم نظر چهارم بود که بیان کردم پس یه بار دیگه گوش بدید امام علم غیب نداره روایت را هم پیامبر نگفته روح ساب عادی باید اسماعیل بشه چون پسر بزرگ امام آدم حسابی است ولی تغییر اعتقاد ما راجع به امامت با هم فرق داره باشه فرق داره دیگه من که گفتم تمام مکتب در فرایند من عنوان مقصودم بود محتوای کتاب محتوای یک کتاب اول تا آخرشو من تایید بکنم که تایید بکنم من مکتب در فرایند تکامل خود این عنوان یه چیزیو می‌رسونه ما عنوان فقط اشاره کردم نه محتوای کتاب که خیلی خوب باشه باشه باشه باشه باشه نه حالا اجازه بدید من گفتم اینجوری که شما میگید نه اینجوری که واقع هست اینجوری که شما میگید این حرف درسته مکتب کم کم کم تکمیل شده هر جاشو دیدیم که نقصی است باید جوری جورش کردیم این مقصود من این بود عنوان محتوای کتاب دقیق محقق بزرگیا آقای مدرسی محقق بزرگ محقق بزرگیه تحقیقم کرده ولی هر کسیو ممکنه تو کارش اشکال بگیریم هر کسی ممکنه آقای مطهری بهترین حرف‌ها را در مورد عاشورا زده یک اسم کتاب سه جلدیش نه حماسه حسینی ایشون یه محقق تراز اول حرف های زده آقای صالحیه نجف آباده ایشونم محقق طلا اوله یک جلد کتاب قطور در نقد حماسه حسینی نوشته این محقق بزرگه اونم محقق بزرگ به تعبیر ایشون اختلاف سوال اصلا جامعه ای که اینجوری تا جامعه به اصطلاح رشد بکنه اما شوخیم با آقای حقیقت خواه من عنده علم الکتاب گفت من تخت بلقیس را حاضر میکنم به طرف العین من هر وقت بخوام آقای صادقی و آقای حقیقت خواه را حاضر بکنم تو جلسه از این به بعد بلدم چی بگم و در ترفة العینی حاضر میشن من شوخی شوخی نگه اصلا به خدا کل مسئله جدی نیست جدی نیست اینقدر مسئله یه یه نظری که گفته میشه شنوندگان میشنوند و بسیارشون اصلاً قبول نمی‌کنن آدما عاقلن می‌بینن که آقا اینم یکی گفت دکتر به من گفت که حافظت چون حافظت کم شده گفت گفتم قراره کم بشه گفت اگر حافظت کم شده پرت و پلا هم میگیری معلوم میشه بیماری پیشرفت کرده گفتم حافظم کم نشده ولی پرت و پلا زیاد میگم خیلی جدی نگی آقای صادقی حرف زده می‌شه آدما روش فکر میکنن خیلی خوب وقتتونو گرفتم بفرمایید دیگه نکته چیزی از دوستان گفت هر مردی که باشد بر گمان نشنود او راست را با صد نشان چون خیالش شد چون سخن در بین رود علت شود قاضی دزد شود پس جواب او سکوت است و سکون پس با سخن گفتن این شعر شعر خوبیه قشنگم هست دوتا روایت من آوردم از امام علی منتها این روایات و این شعر را این روایت را و شعر را هیچ وقت ما مصداق براش تعیین نکنیم آدما دوتا روایت من یک چیزی میزارم روی کانالم صحبت های ۱۵ دقیقه ای روایت و درایت بیست و خورده ۳۰ تا گذاشتم تا الان تو یکیش دو تا روایت آوردم تو روایت اول اینه عضو اصلا نمیخوام بگم من از اولش گفتم نداره ما مصداق آدما اشکال داره آقای صادقی که اومده می‌پرسه دغدغه داره بهش احترام می‌گذارم و آخر همه جلسه ها هم آخرشم اون فرق سر صافشون را میبوسم چون دلم رو قریه حساسن که دیگه مشکلات هم حل بشه عرض کنم خدمت تون که ولی روایت اولی اینه که برای آدم عاقل کسیه که برای مجازات نابخرد غیر از سکوت فراتر نمیره بیش از این مجازات نمی‌کنه روایت دوم اینه که آقا آدم ناب را به دید مریض نگاه کنید همون طوری که پزشک صحبت می‌کنه صحبت بکنید می‌خواستم اون شعر را که شما فرمودید که سکوت اگر بخواهم مصداق براش تحریم بکنم خودم جاهل ترین آدمما خودم نابخرد ترین آدمم اگه بخوام این چیزا رو مصداق براش بگم ایشون بگم ایشون خودم مصداقشم اگر صحبتم جایش یا شوخی نابجا بود...