جامعیت قرآن و آنچه حتما قرآن باید در بر داشته باشد
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
بحثمون در روش شناسی یا روش و مبانی اسلام پژوهی بود و از عقل رسیدیم به قرآن مجید و در واقع به این بحث پرداختیم که قرآن مجید به چه معنایی جامع هست کلمه جامعیت قرآن از خود قرآن گرفته شده که تبیان لکل شی و تفصیلا لک تفصیل کل شی هر دو واژه توی قرآن اومده وقتی که قرآن همه چیز را در بر داره این معناش چیه من در جلسه قبل عرض کردم که چه چیزهایی را نباید از قرآن انتظار داشت درسته که فرموده تبیان ولی با توجه به موضوع قرآن که کتاب هدایت به سوی رستگاریست آنچه را که مربوط به رستگاری انسان هست باید از قرآن انتظار داشت دیگه علوم دیگر مثل فیزیک شیمی و امثال اینها یا پزشکی دیگه نباید از قرآن انتظار داشت و بنابراین نباید بگیم که تو قرآن هست و اگر بگیم هست لطمه میزنه و اگر دنبال علم بگردیم توی قرآن به قرآن لطمه زد چون علم در حال تحول و تغییر و چیزی ممکنه که امروز کشف بشه ما خیال کنیم کاملا علمی هست و فردا وقت عوض شد دوباره باید دنبالش قرآن را هم عوض کنیم قرآن کتاب علم نیست قرآن کتاب هدایت به سوی رستگاریست نبات انتظار را ازش داشت خود قرآن امور دیگری را که برای انسان قابل کشف به نظر من به خود انسان واگذار کرده اون چیزهایی که انسان میتونه مطالعه بکنه چون آیه درباره قرآن درباره پیامبر میفرماد علمکم مالم تکونوا تعلمون یه چیزایی را به شما یاد داد که شما نمیتوانستید بیاموزید خب این قضیه رو روشن یه چیزهایی را به ما یاد داد که ما امکان یادگیریشو نداشتیم خود این آیه نشون میده که اون چیزهایی که امکان یادگیریشو داشتیم اونو دیگه نباید از پیامبر انتظارشو داشته باشیم چیزهایی را که ما نمیتوانستیم بیاموزیم اونم درباره رابطه انسان با خدا است که ما یه چیزهایی مثلا بدن چیزهایی در خوردنی ها و آشامیدنی ها و اینها حرام آب حرام و حلال مثل اینکه گوشت زرافه حلال حرامه مثلا یا شتر حلاله ما واقعا قابل کشف برامون نیست و نمیدونیم شایدم علتش هم نکته خاصی باشه که اصلا اینطور نباشه که گوشت این حیوان مشکلی داشته باشه مثلاً اگر انسانها از گوشت این حیوان استفاده میکردن این حیوان اصطلاح برای جامعه یا محیط زیست یا چی اشکال پیش میاومد کما اینکه عرض کردم که پیامبر اصحاب حالا قطعی نیست ولی اصحاب الاغ را کشته بودند و داشت در حال پختنش بودن و پیامبر نگذاشت که بخورند گفت که چون الاغ اگر رسم بشه خوردنش مشکلات دیگری تو اجتماع به وجود میاد اون باشه که ما الان خیلی ندونیم یعنی بنابراین نمیتونم قاطع بگم حتی ممکنه که علم بگوید گوشت فلان حیوان خوردنش مثلا سودم داره ولی باز هم البته علم که به صورت قطعی نمیگه علم همیشه میگه تا جایی که من هستم قید را میزنه و میگه ممکنه فردا نکته دیگری کشف بکنم یعنی در این امور حرف قطعی نمیزنه که فلان چیز سودمند که عوض میشه دیگه نظر عوض میشه کما اینکه سلندر در مورد قرص آسپرین مثلا آدم خیلی در کودکی من که همه استفاده می کردند حتی تو مغازههای عادی قرص وجود داشت مغازههای سوپر مارکت و بعد در نوجوانی ممنوع شد ولی الان باز یک نوعش را که حداقل به اصطلاح داریم بچه است میگن ۵۰ ساله باید مصرف کنه خوب بقیه به وجود میاد دیگه تو این زمینه به هر حال که قرآن کتاب مخصوصا یک دهه های قبل از انقلاب به صورت افراطی دنبال این بودند که کشفیات دلمی رو بر با قرآن اثبات بکنند که خوب خود این هم وقتی که ما بگیم این قضیه در قرآن مجید آمده و ادعای مثلاً اعجاز بکنیم موقع عرض کنم که سوال پیش میاد که چرا این عالمان شما طی ۱۴۰۰ سال مثلا یکیشون نتونستن که یک اصل علمی را اثبات بکنند اگر قرار ما الان بگیم که همه کشفیات جدید دانشمندان توی قرآن مجید آمده خوب حق داره که یه نفر در غرب بگه که خوب اگر در کتاب شما آمده بود چرا تو این ۱۴۰۰ سال یه نفر نتونست یکی از این علوم را کشف بکنه یکی از این دستاوردهای جدید را کشف بکنه یک بعد از کشف شما میگویید در متون ما آمده بعد از اینکه ما مثلاً در غرب کشف کردیم شما میگید در متون ما اینها آمده این خیلی به اصطلاح جالب نیست پس از قرآن ما نباید علوم را خلاصه انتظار داشته باشیم البته مثالهایی که زدم علوم تجربی به معنای اخص بود علوم تجربی به معنای اعم علوم انسانی را هم شامل میشه و من مثالهایی که زدم او مثالها بود و بعداً میخوام بگم که علوم انسانی به معنای علوم تجربی به معنای اعمش علوم انسانی را هم شامل بشه باز هم نباید است قرآن مجید انتظار داشت چون اینها تو اون دستهای که انسان میتواند خودش کشف بکنه و بفهمه به نظر من مثلا برنامه اقتصادی که چه برنامه اقتصادی داشته باشیم چه برنامه سیاسی داشته باشیم چرا نه اونجا نباید از دین انتظار داشت چون نباید انتظار داشته باشید که مثلاً یک چیزی به نام تفکیک قوا یا احزاب احزاب قوی یا مطبوعات آزاد و امثال اینها را شما بگید که جای من توی متون پیدا میکنم به شکل بشری است و نباید از متون انتظار داشت خوب پس این نکته را هم پس اینجا عرض بکنم تا الان علوم تجربی به معنای اخص را به معنای علوم تجربی خاص ولی حتی علوم انسانی را هم مثلا یک کسی بگه من روانشناسی رو هم در به اصطلاح قرآن پیدا میکنم جامعه شناسی را در قرآن پیدا میکنم در علم اقتصاد مکتب اقتصادی برنامه اقتصادی را در قرآن پیدا میکند برنامه سیاسی را در قرآن پیدا میکند همه اینها بیجاست کتاب هدایت به سوی رستگاریست قرآن ولی آنچه را که عقل بشری میتواند مطالعه کنه و کشف کنه اونها به عقل بشری واگذار شده و اساسا نمیتوان یک برنامه اقتصادی در یک زمانی برای یک جامعه ریخت ولی اون برنامه برای همه زمانها و مکانها کارایی داشته باشه حالا این اقتصادی که به هر حال همه جوامع نیاز به اقتصاد مثلاً علمی مثل جامعه شناسی اصلا مطرح نبوده و کسی هم دنبالش نبوده و نباید انتظار داشت که از قرآن مجید بگیریم و اونجا جستجو بکنیم پس تا اینجا بنده عرض می کنم همه علوم تجربی اعم از علوم تجربی علوم انسانی و علوم طبیعی را نباید از قرآن در قرآن جستجو کنیم و به اصطلاح دنبالش بگردیم خب این چیزهایی است که نباید از قرآن بخواهیم و اگر رفتیم سراغش فقط به خطا رفتیم و لطمه زدیم به اجتماع شما اگه رفتی اقتصاد برنامه اقتصادی از قرآن در بیاری برنامه اقتصادی یک چیزی است که بشریت توش پیشرفت کرده به جاهایی رسیده جاهای مهمی رسیده دستاوردهای مهمی داشته و یک علم پیشرفت کرده جامعه شناسی علم و به وجود آمده و پیشرفتم اگرم بوده قبلاً شکل بسیار کم رنگی داشته علوم را نباید از هیچ شکلش را انسانی و به اصطلاح علوم طبیعی رو نباید از قرآن در قرآن جستجو کن اما از سوی دیگر باید آنچه را که مربوط به هدایت و رستگاری انسان را از قرآن جستجو بکنیم و بخواهیم قرآن باید در این رابطه در رابطه با آنچه که مربوط به رستگاری انسان است همه چیز را بیان کرده باشد و حداقل تکلیف ما را روشن کرده باشد یا مستقیما کامل بیان کرده باشه یا اینکه حداقل تکلیف ما را به اصطلاح روشن کرده باشیم خوب از اینجا پس میریم سراغ روی دیگر سکه و اونیم که قرآن چه چیزهایی را حتماً باید داشته باشه که اگر در قرآن مجید نیامده باشه موقع با اشکال میگیریم که چرا شما به انسانها به مسلمانها ایراد میگیریم که چرا شما باوری دارید که در قرآن مجید نیامده این را میخواهیم دیگه خطی دیگری روی سکه یعنی اصلش از اینجا شروع میشه که قرآن قرار شد تبیان کل شی باشه تفصیل کل شیء باشه و کل شی را هم گفتیم آنچه که مربوط به هدایت و رستگاری انسان هست خب اینجا باید ببینیم که چه چیزهایی مربوط به هدایت و رستگاری انسان است برای مثال شیعه میگوید که امامت آموزش امامت قطعاً در باور بهشت در رستگاری انسان دخیل است و امامت یک شأنی است که مهمه و نقش داره در نجات انسان باورش اون وقت اینجا من حق دارم بگویم که این شنی که تو برای امام قائل میشوی این جایگاهی که برای امام قائل میشوید یا این که برای امام قائل میشویم یا این اختیاری که برای امام قائل میشوید این باید یه چیزی رد پایی اثری چیزی باید در قرآننشون بدی نه تنها کافی هم نیست که بگی که در قرآن ضدشو نداریم که در قرآن ضدشو نداریم کفایت نمیکنه باید نشون بدیم که در قرآن هست مگر میشه که شما بگید که مثلا لول الحجت لساخط الارض به اهلها اگر حجت نباشه زمین اهل خودشو فرو میبره و مقصودم از حجت امام حجت مقصودت امام هست اون موقع من حق دارم که از شما بپرسم که باید در قرآن آمده باشه شما دارید میگید مهمترین مسئله اعتقادی امامته شما دارید میگید که حتی پیامبر خود پیامبر هم پیامبر و هم امام و شأن امامتش بزرگ بالاتر از شأن پیامبرش است شما میفرمایید که پیامبر پیامبر امام هست پیامبرم هست و پیامبریش مهمتر از امام است خب اینجا من حق دارم که از شما بپرسم که نمیخوام بگم که چرا اسم ائمه اطهار در قرآن مثلاً نیامده یا حتی نمیخوام بگم چرا ۱۲ تا بودنش تو قرآن نیامده یا حتی نمیخوام بگم چرا به صورت صریح و آشکار مثلا نصب امام علی در قرآن مجید نیامده هیچ یک از اینها رو نمیخوام بگم ولی یه چیز را می خوام بگم و اون صورت قاطع که شما اگر برای یک انسان فرقی نمیکنه یک شأنی قائل شدی یک قدرتی قائل شدی قدرتی که تو نجات رستگاری اختیاری که تو نجات و رستگاریه انسان ها نقش اصلی را داره حتما در قرآن مجید باید اشارهای بهش شده باشه نمیتونی چیزی را بگی که اصلا توی قرآن نیامده باشه اینجا به صورت واضح اینجوری بگم شما عالمان شیعه میگویید که پیامبران اولوالعزم ۵ تا بودند و این پنج تا هم پیامبر بودند و هم امام بودند هم پیامبر بودند و هم امام بودند خب اینها تفصیل زندگی شان تو قرآن مجید آمده اختیاراتشون قدرتشون و خصائصشون ویژگیهاشون همش آمده پیامبر متکلمان در قرآن ابراهیم هست که ولی میگم شما عالمان شیعه میگید میگیم که مثلا این آیه که میگیم دعا میکنیم که رجعتنا للمسلمین للمتقین اماما للمتقین امامان ما را امام متقین قرار بدید دعا میکنیم قاعدتا پیامبر است پیامبر هست امام مت خوب شما هرگز نمیتوانید یک شأنی برای امام قائل بشوید که قرآن مجید برای هیچ انسانی قائل نشده باشه توی قرآن هیچ انسانی با توجه به این که شما میگید که حداقل ۵ نفر پیامبران اولوالعزم هم پیامبر بودند و هم به اصطلاح امام بودند هم پیامبر بودند و هم امام بودند شما نمیتونید بگید که قرآن مجید مدعی هست که تبیان کل شی هست تفصیل کل شیء هست همه چی را در بر داره ما هم گفتیم همه چیزی که مربوط به هدایت و رستگاریه ولی یک آموزه اعتقادی فوق العاده مهم و حیاتی توی قرآن مجید به اصطلاح نیامده یعنی صرف نیامدن کافیست همین که در قرآن نیامده من میگم چگونه تبیانه کل شی که این به این مهمیا نگفته با اینکه کوتاه آمدم گفتم لازم نیست که ۱۲ بودن امام را یا اسم ائمه اطهار را اینا را گفته باشه ولی چون نمیتونید بگید که به مثلاً امام صادق علیه السلام خدا قدرتی داره چیز داده که تو قرآن مجید به هیچ کس نداده این حق ندارید بگید چرا حق ندارید بگید برای اینکه قرآن طبیان کل شی تفصیل کل شی اگر تبیان کل شی تفصیل کل شی این همه پیامبر را هم به تفصیل زندگیشون را آورده ابراهیم خلیل را خود قرآن میفرماید که امام هست شما نمیتونید بگید و به تفصیل هم قرآن مجید درباره ابراهیم قلیل صحبت کرده شما نمیتونید بگید که ها یک شأن فوق العاده مهمی است که ابراهیم خلیل داره که امام صادق داره ولی ابراهیم خلیل نداشته قرآن بیان نکرده چون قرآن ماموریت داده به ابراهیم خلیج و به انبیای دیگر و معلومه که تناسب با ماموریتی که بهشون داده قدرت هم بهشون داده علم هم بهشون داده متناسب با ماموریتشون باید داده باشه به هر کس یه ماموریتی خدای حکیم میدهد باید متناسب با اون ماموریت امکانات را هم در اختیارش بگذارد نمیتونه بگه من ابزار لازم را نمیدم برو تو برو ثابت بکن برای فرعون که من پیامبر خدا هستم برای اعجاز بهت نمیدم این قدرت بهت نمیدم که مار را تبدیل بتونه بکنه به من چگونه ثابت بکنم بچه چگونه بر فرعون مثلا اینو اثبات بکنم با توجه به زمان مکان آنها با توجه به زمان و مکان و چگونه اثبات بکنیم بنابراین اگر خداوند ماموریتی به ابراهیم خلیل داده باید حتما متناسب با اون ماموریت امکانات باشه ابراهیم خلیل امام پس باید آنچه را که نیاز امامت هست در اختیار ابراهیم خلیل خداوند گذاشته باشد و باید تو قرآن بیان کرده باشه این را تا ما باور داشته باشیم که امام نمیشه ابراهیم خلیل را به تفصیل آورده باشه ولی چیزها را تو قرآن مجید بیان نکرده باشه خوب همینجا میگم شما برای امام چیزهایی قائلید که قرآن مجید برای هیچ انسانی قائل نیست یک دعوای جدی با عالمان شیعی این هست هر چی برای امام ثابت میکنید میگید باور دارید باید بیارید که خداوند حداقل ۵ تا پیامبر که نوح ابراهیم و عیسی و موسی و محمد صلی الله علیه و آله به تفصیل دربارهشون قرآن بحث کرده حق ندارید شما بگید یک چیزی تو روایت آمده در این باره روایت به درد نمیخوره حتی اگر متواتر باشه حتی روایت متواتر هم به درد نمیخوره اینجا چون اشکال میشه که چرا کتابی که تفصیل کل هست و تبیان کل شی هست این ماجرا را این مسئله را به اشاره کرده باشیم شما قائل به علم غیب امام هستید میگویید که امام همه چیز را میداند باید نشون بدید که خداوند گفته باشه که یکی از این پیامبران میداند اگر شما میگویید تدبیر عالم در دست ائمه اطهار هست باید نشون بدید یک جایی در قرآن یک انسان نرید هم سراغ یه آیه ای مثل والمدبرات امرا که راجع به انسان سخن نمی گوید یک هستند فرشتگان که دست خداوند هستند با ما هم نمیدونیم چگونه باید نشون بدید که به یک انسان داده شده باشه یک انسان داده شده باشه به یکی از این پیامبران به یکی از این هویت داده باشه تا شما بتونید بگید پیامبر سلیمان سلیمان قدرتی داده پیامبر ببینید به حضرت موسی هم بتونه به حضرت اعجاز بیشتری داد اعجاز بیشتری داد درسته به نظرم به حضرت عیسی بیشتر به حضرت عیسی بیشتر داده نه به حضرت سلیمان حضرت عیسی که مثلاً مرده زنده میکرد زنده رو منم بلدم مرده کنم ولی مرده را حضرت عیسی داریم از گل پرنده میساخت یتیرو به اذن الله مائده آورد از آسمان بالاخره تعداد معجزات و شگفتیش از حضرت عیسی بیشتر و مهمتره مهمتر ولی من بحثم معجزه خودم از اول عرض کردم که اگر به کسی ماموریت میدی باید ابزار ولی اگر میگویی که امام همه چیز را میدونه العلم اولین و آخرین را داره حتی برگی از درخت میفته ما علم بهش داری شما حالا جدای از بحث عقلیش به جای خودش بحث عقلیش به جای خودش یه بحث عقلی داره که الان نداریم قرآنی میکنیم بحث عقلی که میگم این آیا خوب توجه بفرمایید انسانی که گوشت و پوست داشت و گرسنه میشد و محدود بود و مشکلات داشت و دیگه این انسان محدود بین معنا محدود پیامبر محدود امام علی محدود حالا این فضا چی فضا انتهاش کجاست این آخر شما مثلا ما میلیاردها کهکشان مثلاً داریم و کشف کردیم امثال ما خب بازم بگم خب شما تا اینجا کشف کردید بعدش چه خبر شما میگید اینی که کشف کردیم مثلا فرض کنید یک میلیارد سال نوری فاصلهای که من بازم میپرسم بعدش چه خبر ۱۰ میلیارد سال نوری اونجا چیه شما میتونید تصور بکنید که یه جایی باشه که چی باشه تمام فضا اون وقت بعدش چیه آلمان قدیم میگفتن یه جای دیگه میرسی که نخله نه ملعه نه پره نهشما بگید نه یه جایی میرسیم به یک دیواره که دیگه نمیشه ازش رد شد خب بازم تو اون دیوار هست ممکنه کس بگه که من ۱۰۰ کیلومتر که اون دیوار سوراخ کنم ممکنه بعدش بازم اینجا باید تا این دیواره تا بی نهایت باشه من تصور ندارم غیر از اینکه بگم فضا لایتناهیه اصلاً نمیتونم تصور بکنم که بگم این فضا لایته عالم ماده لایتناهی اون وقت علم به این فضای لایتناهی که اصلاً نمیتونم بگم چند تا سیاره مانند زمین توش هست که انسان های مثل ما توش زندگی میکنن کی میتونه بگه چند تا انسان توی کرات ناشناخته ما زندگی میکنند کی میتونی اصلاً بگه حدس دانشمندان میگن روح حساب احتمالات این مقداری از فضا که ما کشف کردیم باید صدها میلیون سیاره مانند زمین باشه انسانهایی باشند منتها همه اینکه گفتید مال کجاست صدها میلیون حالا مقداری که کشف کردید چقدر شکل کشف نکردید از حدش کجاست محدودش کجاست شما به من بگو آخرش کجاست آخرش بگو کجاست من نمیتونم بفهمم من نمیتونم تصور اون وقت سوالم اینه حرف استدلال عقلی اینه که توی مناظرهای هم بحث شده ولی به هر حال تو مناظره گاهی نمیشم که همه چی طالبان جلسه بعد من یه مقدار بیشتر توضیح بدم به یه معنا میگیم خدا لایتناهیه یعنی مخلوق محدود ولی این محدودیت محدودیت ذاتیه ها خدا به لحاظ ذاتی نه به حضور خدا جا نداره که بزرگ باشه که بزرگ یعنی بزرگه که ما میگیم یعنی خیلی بزرگ که ما خیلی بزرگه که خدا را جسمانیش کردیم که خدا مکان نداره خدا لامکان مکان نداره اون وقت خدا هیچ حدی نداره ذاتاً اینا اشتباه نکنیم با عالم لایتناهی با فضای لایتناهی مثلاً کیهان من براش انتهایی نمیتونم تصور بکنم خوب اگر قرار شد این فضا لایتناهی باشد تو ذهن من علم به این فضای لایتناهی هم میشود لایتناهی به این معنا نه به معنای ذاتی که برای خدا گفتیم معنای عادی به این عالم لایتناهی به این حال فضا هم میشود قدرت لایتناهی قدرت یه موجود محدود ظرفیت اینو داره که اون علم و قدرت درش ریخته بشه ظرف مثال زدن این مثال کسی از من میپرسه آیا خدا میتونه موجودی خلق کنه که ظرفیت اینو داشته باشه ولی من دارم در مورد خدا میتونه موجود خلق کنه که ظرفیت حرف بزنم ولی من در مورد یک انسان دارم صحبت یک انسانه علی که انسان انسان میتواند به این معنا نه به معنای ذاتی محدودیت لایتناهی بودن ذاتی لایتناهی بودن همین معنای عادی که ما میگیم در مورد فضا آیا میتوان ظرفیت اینو داره که علمشو داشته باشه دوم مسئله دیگه برای ماموریت نیاز داره ماموریت امام چی بود به قرآن اول بگو تو قرآن ماموریتش چه بود تا اون وقت من بگم آیا علم به اینکه تو فلان جنگه الان یه برگ از درخت افتاد تو آمازون وسط آمازون الان یک دونه مثلاً کروکدیل یه دونه ماهی شکار کرد همین الان لازمه امام بدون نگین ندونه به ماموریتش خللی ایجاد میشه خدای حکیم به اندازه ماموریت بهش میده دوما این امامی که شما میگید برای کجا داره امامت میکنه زمین برای زمین داره امامت میکنه حتما کرات دیگری هم که آدمایی توشن برای اونام خدا پیامبر و امام فرستاده اونجا پیامبری و امامت میکنه برای زمین امامت میکنه همه اونها را خدا همچین چیزی ممکنه مثالم اینه سوالم اینه مثال زدم جای دیگری هم آیا ممکنه که خداوند آب دریای خزر را بریزه توی این لیوان بدون اینکه اونا به کوچیک کنه و بدون اینکه این لیوانو بزرگ کنه این لیوان همین قدر باشه این لیوان همین باشه آب دریای خزرم واقعا همون آب دریای خزر باشه اون وقت خداوند بریزه تو این لیوان نه آب کم بهش کوچیک بشه نه لیوان بزرگ بشه دیگه نمیشه دیگه یا کم بکنه فشرده کنه لیوان بزرگ کنه نشدنیه نه اینکه من بخوام قدرت خدا را کم بکنم و نشدنیه پیامبر و امام محدود عین ما هستند اگه شکم داره آیه قرآن حداقل پیامبر قل انما انا بشر مثلکم عقلی ممکن نیست به لحاظ خداشناسی هم عقلی باز نه اینکه قرآن گفته خداوند معنی میده که ما امام برای زمین همه آدمایی که تو کرات دیگر تعدادشان هیچکس نمیدونه چند تاست دارن زندگی میکنن اونا همه رو بشناسیم معنی میدهی اصلاً خودت چرا همچین علمی به کسی بده اولا نمیشه چرا بده چون با حکمتشم جور در نمیاد این خودش یه بحث به اصطلاح عقلیه اما حالا من این قسمت ها را کار نداشتم امروز هم اینه قرآن چه چیزی را باید در بر داشته باشیم آنچه که مربوط به هدایت و رستگاری خوب شما میگید امامت مهمترین چیزیه که خدا مقامیه که به یک انسان خداوند داده میگم درست باشه این از قرآنم برداشت میکنیم طلا ابراهیم هر وقت خدا آزمایش کرده ابراهیم را آزمایش ها برآمد اون وقت میگه ما تازه تو امام قرار دادیم پس بالاترین مقام امامته این قبول این قبول دارم این حرف ولی خاله یه سوال بالاترین امام که شما میشناسی بالاترین امامی که شما میشناسید بالاترین امام کی نه قاعده میگه بدل فضلنا بعضم علی بعضا آنها نه امام حالا این آقایون دارم چی میگم مگه اشرف مخلوقات پیامبر اسلام بالاترینه پس بالاترین امام پیامبر اسلام من نگفتم من میگم ها به حرف دیگری دارم حرفمی یک انسان ماموریت داره که تسلیم حقیقت باشه ماموریت دیگری هم داره که هزینه این حق پرستی ماموریتم داره که به اندازه توانش تلاش بکنه که مصادیق حق را هم بشن اندازه توانش سه تا را انجام داد یک کسی به درجهای رسید که گفت من ۱۰۰% تسلیم حقم و هزینه حق پرستیم را هم چقدره هر آنچه که در عالم هست هرچی که هست از جان و مال و زندگی و فرزند و همه همه همه چیز میدم در راه حق پرستی دیگه بالاترش کجاست همه چیز را میدم و صددرصدم تسلیم حقم دیگه بالاترم چیزی تصور میشه قله پس ممکنه انسانهایی باشند که قله را فتح کرده باشند و مساوی باشند چون دیگه بالاتر از اون نیست این جملهای که اباعبدالله الحسین علیه السلام فی هوا همه مخلوقات را همه مخلوقات را که در آنچه که مخلوق است در راه تو ترک کردن میشه پشت پا زدم همشو دیگه چیه که رد بکن دیگه چی دیگه چیکار باید بکنه دیگه چیکار دیگه چه کاری هست که بکنه بالاترین درجه به دست آورده حالا ممکنه دو نفر باشند کل بشری ۱۰۰ نفر باشد این راه جلوی ما هم بازه که قله را فتح کنیم آره راه جلو بازه خیلی همت و قدرت و چی میخواد ولی براک که بازه هر که بتونه بگه که ۱۰۰% تسلیم حق هستم و هر آنچه را که هست در راه حق هزینه میکنم قله را فتح ما هم میتونیم قله رو فتح کنیم میتونیم راه بسته نیست ولی متن میخواد خیلی عرض کنم بله بله این خوشگل بود و گفتم میخوام بگم نظر خودم کار ندارم شما میگید حضرت محمد بالاترینه من نمیدونم کی بالاتره اصلا بالاتره معنی نداره که من میدونم که امام حسین اگه میگه تراکتور خلق هوا را فتح کرده ممکنه قلعه را فتح کرده ابراهیم خلیل ممکنه قله رو فتح کرده باشه به منم اصلا مربوط نیست که حالا بگم ابراهیم خلیل بالاتر یا امام حسین بالاتر ابراهیم خلیل باید افتخار کنه بیاد تو کفش کن حضرت ابوالفضل دارم من خدام که بگم کی بالاتره خدا خودش میدونه کی بالاتره من چه مربوط که کی بالاتره هر دوشون الگو و اسوه من هستند هم ابوالفضل و هم ابراهیم خلیل علیه السلام الگو و اسوه من هستند به من چه مربوط کدوم بالاترش بکنم رستگاری من چه تاثیری داره که بگم ابوالفضل بالاتر است ابراهیم خلیلی چه تاثیری دارهحضرت محمد بالاترین مخلوق خوب من طبق مبنای شما دارم میگم این بالاترین مخلوق تو قرآن مجید به تفصیل زندگیش آمده یا نه آیا قدرت داشته مطلق یا نه آیا مدبر عالم بوده یا نه آیا رازق بوده یا نه آیا اون تدبیر امور به دست او بوده یا نه حضرت محمد صلی الله علیه و آله فقط حکم خدا را درست دست مردم هادی و راهنمای مردم باشه به قرآن بیش از این نیست همینه فقط تو بلاغ پیام را برسون دست مردم دیگه چیز دیگری نه ماموریتی داره نه کاری داره نه هیچی هیچی هیچی نگو حالا یه چیز دیگر این محمد را که شما میگید بالاترین آدمه و میگید بالاترین خدا گفته تو چیکارهای تو خودتم نمیتونی که بگو به مردم که من کوچکترین نفعی ضرری هم نمیتونم دفع کنم از خودم بگو به مردم بگو به مردم من هیچ کارم به مردم بگو دوبار کی فقط و فقط من بشری مثل به اصطلاح شما هستم بگو من بشری مثل شما هستم بگو من علم غیب ندارم حتما باید پیامبر را اطاعت کرد اگه پیامبر را ما اطاعت نکنیم نماز بخونیم نمازمون چه جوری میخونیم بکنیم که حتما با اطاعت بکنیم از پیامبر حکم خدا را برای ما آورده خب وقتی گفت حکم خدا اینه من باید بگم چشم البته تا جایی که ضد عقلم نباشه ضد عقل بود چی گفت جنایت بکن میدونم خدا دستور به جنایت نداده اون وقت میفهمم که این فرد دیگه پیامبر خدا نیست من اشتباه کردم خیال کردم پیامبر خداست اگه دستور بگه جنایت داد بنابراین عقلمو تعطیل خیلی جاها هست که عقل من حرفی درباره گفت برای گفتن دربارهاش نداره تو خوردنیها تو آشامیدنیها تو مسائل ازدواج توی از عبادات تو نماز چگونه وضو چگونه غسل چگونه بکن چه گوشت حرامه چه گوشت حلال چه آشامیدنی حلاله حرام خیلی چیزاست که من حرفی برای گفتن نداره خب اینا رو پیامبر وقتی به من میگه میگم چی چشم اما اگه گفت که خدا هست گلخانه گلخانه دلیله چرا گفتم چشم گفتن نداشت نمیتونستم نماز صبح دو رکعته چرا دو رکعته حرفی برای گفتن نداشت ولی اگر گفتید که یک چیزی که جایی به پشت نمیکشم شوهرم حرف گفتن این جنایت نباید بکنه درسته ولی اگه گفت که مثلا نماز پنج وعده بخونه گفت وضو اینجوری بکش رو به قبله نماز بخون پس یک مسئله حتماً باید از پیامبر اطاعت کرد اگر نه پیامبری معنی نمیده که اگر نه پیامبر پیام آورده پیام ازش گرفت دیگه پس باید از پیامبر حتما اطاعت کرد ای خیال میکنن که بر خطای فوق العاده وحشتناکی که کسانی این خطا را مرتکب میشن به انحراف بزرگ که به وجود اومده که خیال میکنن آیاتی مثل اطیع الله و رسول و مثل ما آتاکم رسول و مانند اینا که دستور میدی با او آیاتی که دستور به تعقل میده دوتا با هم ناسازگار اون تعقلشه کنار باید بگذاری چی گفته نه یه جاهایی من فقط باید تعقل کنم فقط باید تبعیت کنم نماز چگونه بخون همین پیامبر همین نماز را اگر به من گفت که مثلاً در شبانه روز ۲۲ ساعت نماز تو پیغمبر خدا نیست درباره همین نماز حکم خلاف عقل داره مگه یک روز ۲۲ ساعت نماز بخونم نه بخوابم نه کار کنم نه غذا بخورم خب میمیرم این چه خداییه که دستور به من داده که من طاقتشو ندارم اگه گفتی ۲۲ ساعت اگه گفت ۱۲ ساعت هم بخون همینو میگم ۱۲ ساعت نماز بخونم کی کار کنم کار کنم زندگیمو تامین کنم بخوابم معلومه ساعت بخوابم خوابیدم یکی دو ساعتم که سه ساعتم که باید غذا و فلان اینجوری بگه این میشه تکلیف بمالای اتاق عقل میگوید تکلیف به مال خیلی سخت باشه خیلی خیلی معقول نیست اگه پیامبر تکلیف به طاق آورد پیغمبر گفت به همین دلیل خودم هم قبول ندارم که فلان امام هزار رکعت نماز میخوندا حرف بیخودی هیچ امامی در شب هزار رکعت نماز نمیخوند هزار رکعت نماز دیگه حداقل یعنی هزار دقیقه هزار رکعت نماز هزار دقیقه هزار دقیقه یعنی چند ساعت ده ساعتش میشه ۶۰۰ دقیقه درسته ۱۶ ساعت درسته ۱۷ ساعت ۱۷ ساعت میشه شب میخوند حالا اشکال دیگه چه کار ندارم شب تا صبح نماز شب میخوابید اون وقت براش کی کار میکرد امام علی نماز میخونه اینقدر امام سجاد این داستانهایی که میگن آخه میگه امام داشت میگفت روی منبر امام سجاد اینقدر نماز میخوند که سالی چند بار پینه میبست این مواضع سجده اش من خودم شنیدم که داشت با مقراض با چی میومدن اینا را میگم اگه کسی نماز بخونی دست به زمین میزاری میگی دست اتفاق ببنده پینه که پیشونی داره مهر داغ میکنه یه کاری میاد سر خودش در نقطهای که گفتم نه اینکه هر کسی دیدیم اینجاش علامتی داره بهش بگیم مثلاً مرغ داغ کرد نه نه من دیدم بعضیها پوست حساس تری دارند و همین مقدار کم کم که میزارن بخاطر حساسیت پوستشونه نسبت ندید و ولی به هر حال اون قسمتشو میگم که میخوام ببینم دست رو زمین گذاشتن این حرفا چیه اینا امام سجاد چقدر نماز میخونده حتما نماز شب میخونده یه مقداری هم بیشتر میخونده اگه نمیخوابید شب که اون وقت صبح میخوابیدی بگم زن و بچه میکردی خودکار میکردی دیگه خوب عرض کردم میخوام بگم اون چیزهای غیر عادی کلا کنار بگذاریم پیامبر این پیامبر اسلام همه چیزش آمده توی قرآن علمش میگه بگو علم غیبت ندارم قدرتش میگه بگو من قدرتی ندارم که یه مگس را بگو که من انسانی مثل دیگر انسانها هستم و بعدم میگه بگو من فقط وظیفهم رسوندن پیامه بیش از این چیزی وظیفهم نیست بنابراین اینجاست که باید بگیم که قرآن مجید عرض کنم خدمت تون که محدود کرده ما را ما باید قضایای اینجوری هر باوری که میخوای بگیم داریم درباره امامت یا درباره چیزهای دیگر باید بگیم که توی قرآن چون مادر معرض غلو هستیم در ائمه اطهار پیامبر به بود خداوند به وضوح تمام حضرت محمد را بیان کرد بالاترین غیب داره نه قدرت داره الهی هیچی مثل ما هم هست فقط بهش و قول انما انا بشر مثلکم یو یو البته یه تیکه دیگه را هم بگم یه چیزهایی قرآن نگفته مثلا تفصیل نماز را نگفت ولی تکلیف روشن کرده پیامبر رسول پس قرآن مجید هرچه را که باید بیان کنه تفصیل نماز روزه این چیزها که میخواست بیان ولی اصلشو گفته از پیامبر بگیرید حکمی چیزی اصلش نشانی ازش تو قرآن نیست نشانی ازش تو قرآن نی جز اسلام نیست توی قرآن باشه همون نماز بخونید فقط نگفته نماز صبح چند رکعت نماز چند رکعت اینم گفته از پیامبر بگیرید نشانی ازش است بنابراین تو این محدوده هرچی که نشانی ازش هست باید تو قرآن باشه و خلاصه امامت ائمه رو چه جوری قرآن ثابت کنیم ببینید که حتما گفته باشه که فلانی امامه شاید نمیشد ولی یه چیز که میشه بگه که میشده بگی ای امام هایی که بودن چه اختیاری داشتند ابراهیم خلیل چی بود شما بیانش کردید من که تازه میگم حضرت محمد را گفتی دقیق چی نیست و بنابراین نه آنچه را که پیامبر گفتیم نیست آیا ممکن است که یه امامی بعد از پیامبر باشد و پیامبر نصبش کنه تو قرآن با صراحت نیامده باشه اسمش نیامده باشه با اشاره آمده باشه مشکل نداره بر روی این مشکل ندارم ولی میگم هر امامی که هست دیگه نباید بالاتر از حضرت محمد باشه اختیار و تازه حضرت محمد و محدودش کرده و گفته حدیث عجیب و غریب اما خیلی جالبه طلا طلاها رو فروخت و زندگیشو تامین کرده دوباره همون مقداری برگشت از معجزات امام علی که حرف های خیلی عجیبی خیلی زیاد میگن تو احادیث همینم تو قرآن همچین کاری کرده پیامبر میخواستند که معجزه بیاد معجزه کلامش بود کلامما بودیم چشم و گوش بسته ببین قراره که امام علی مشت خاک برداره اگه اینجوری هست ای امام علی واجب برش بوده که همه گرسنه ها را سیر کند دیگه امام علی میتونست مشت خاک برداره یه خورده به حرکت بده اصلا یه فرغون خاک برداره یه ذره همه بشه طلا جامعه هیچ گرسنهای هیچ برهنهای هیچ بردهای همه بردها را آزاد کن همه برهنهها رو همه بیخونهها رو خونه بهشون قدرت داره اگه اینجوری باید این کارو میکرد نکرده آب از چاه میکرد یه دونه خرما میگرفت اینجوری کار میکرد و به فقرا رسیدگی میکرد اصلا چه فضیلتی داره امام علی به فقرا بده وقتی مشت خاک برمیداره تبدیل میشه به طلا با عقل جور در نمیاد با قرآن جور در نمیاد نه اینکه دوتاشو باقی گذاشت نه اینکه دوتاشون باقی گذاشت همشو باید