جلسه ششم: چرا مرجع باید مرد بالغ عاقل دوازده امامی حلال‌زاده باشد؟!

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

فقه حقوق بشر بحث می‌کنیم و این جلسه ظاهرا جلسه ششممون هست بعد از اینکه سه تا اصل را بررسی کردیم اصل مهم و زیربنایی اومده سراغ مسئله اول رساله و دو جلسه درباره مسئله اول رساله بحث کردیم و اون مثل تقلید در یک بار گفتیم خوب میگید شما که اصول دین باید تحقیقی باشه ولی فروع دین مثلاً نه حالا احکام غیر ضروری یه مسئله‌ای را مطرح کردیم که کل باب تقلید این باید عقلانی باید باشه چون قبل از این که من رجوع کنم به عالم تازه اینجا می‌خوام شما نمی‌تونی به من اینجا من اول که سراغ رساله نمیام که بعد بفهمم که باید سراغ رساله بیام قبل از اینکه سراغ رساله بیام باید بفهمم که باید سراغ رساله بیام و بنابراین دیگه دلیلش نمیتونه فتوای امر عقلی باشه و کلمه تقلید را هم گفتیم هیچ دلیلی نداریم برش باید ببینیم عقلایش چیه و یه بحث‌هایی مطرح و اونجا مطرح کردم که خوب اگر شما میگید تو اصول دین میتونه طرف تحقیق کنه اگه میتونه بفهمه راجع به امام زمان روایت‌ها را بررسی کنه چه کنه چه کنه و همین همه اماما چون اینا با روایت اگه این کارو میتونه بکنه در مورد احکام هم به اصطلاح میتونه و اون سه شقی که آقایون کردن که یکی یا اینکه خودش مجتهد بشه یا اینکه چیز احتیاط بکنه یا تقل هر سه شقش را زیر به اصطلاح سوال بردم و گفتم نه هیچ کدامشو قبول نداریم و اینا هیچ کدوم اگه شما میگید دلیلمون عقلیه بنا عقلا هست هیچ یک از اینها مطابق بنای عقلا نیست و البته اصل بحثمون اینه می‌خوایم بگیم او چیزی که شما دارید میگید با حقوق بشر ناسازگارها اسلحه حرفمون اینه هی میگیم میخوایم بگیم اصل این مسئله اصلا اصل این باب تقلید با حقوق بشر سازگار نیست چون که شما از این فصلتون در میاد که انسان ما باید اطاعت بی چون و چرا کنند این با خود فرمانروایی انسان سازگار نیست معنی نمیده که من جایی را که میتونم بفهمم این که حکم خدا نیست به هر طریق میتونم بفهمم توانشم دارم که همین یه مسئله رو بفهمم شما به من بگی باید حتما از من تبعیت بکنیم و حرف بیخودی حرف نادرستیه و با خود یک عصری که بحث کردیم قبلا خود فرمانروایی انسانه با اون ناسازگار حالا میریم سراغ با همین نگاه که همه چیز باید هر حرفی میزنید باید با دلیل عقلی بگید دلیل نقلی نداره و مقدم بر فتواست شما اگه می‌خوای حرفی بزنید به چه دلیل عقلایی یا عقلی دارم این را میگم حالا با این نگاه مسئله دوم را می‌خونیم مسئله دوم رساله ارزان کردن که این کتاب عنوانش هست توضیح المسائل مراجع ۱۳ در واقع فتوای سیزده مرجع این نسل از مثلا آیت الله خویی تا اینایی که الان هستند اونا که به هر حال مسئله ای با نظام ندارن فتواشون اینجا اومده بعضیاشونم که بدون یه جورایی یا اونا تایید نمی‌کردن یا نظام اونا را تایید نمی‌کنه اونا فتواشون نیامده اینجا احتمالاً مشکلاتی داشتند که نباید میومده مثلاً مرحوم آیت الله منتظری اینجا نیامده فتواش و این در حالیه که یکی از افرادی که الان مردم اعلام شده به عنوان مرجع ایشون تا زمان حیات آیت الله منتظری میگفت ایشون اعلم منتظر اعلمه و سراغ او ولی خوب اینجا نیامده دیگه فتواش اینم از نکات به اصطلاح بریم سراغ مسئله دوم و با فقط دلیل نقلی نداریم نه آیه داریم نه روایت داریم و باید فقط دلیل عقلایی مثلاً بنا عقلا بگیم این هست بله مسئله دوم اینه در احکام عمل کردن به دستور مجتهد است همینجا من حرفم اینه که دستور دستوری یعنی چه که من نیست برم سراغ کارشناس مثلاً بشه دکتر که میرم دکتر بهم میده یا تجویز می‌کنه برام ادبیات درست بشه بنا شد که ما بپذیریم که حالا بنا بر نظر شما بگیم رجوع به کارشناس گفته رجوع به کارشناسی بگید حالا ما بحث های داشتیم ولی خب باشه از اینجا میگیم رجو بکشناس دستور مقصودتون مثلا بگید فتوا یا نظر مجتهد یا فلان عملکرد باشه یعنی لازمه که حتماً به این فتوای مجتهد عمل بکنید معاینه قبول نداریم و مثال‌هایی زدم جلسه قبل که محلی روشنه که لازم نیست این قسمتش و از قسمت دوم چیه و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقه و شیعه ۱۲ امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد خوب حالا تو پرانتز داره و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و بعدش میگه و ویژگی‌هاش همینه که از مجتهدین دیگر اعلم باشد رجوع به کارشناس ما دیگه دلیل فرض میکنیم فرض کنم که من یک نکته ای گفتم و اون اینکه مسئله دین با مسئله پزشکی فرق داره گفتم دوتا فرق داره با شما میگید همینطور که به پزشک مراجعه میکنیم نه گفتم فرق داره پزشک نیت من هیچ مهم نیست اگه بیهوشم باشم و دکتر آمپول بهم بزنه اثر خودشو میزاره ولی دین که اینجوری نیست دین نیت میخواد نماز روزه پس اینجوری نیست نکته دومی که تو پزشکی معرفت در حالی که مسلمه که در دین معرفت نیازه در حد توان آدم باید بدونه تا حدی که میتواند که روشنه که باید بدونه پس نه باید اگه مثال بزنی رجوع دانشجو به استاد این مثال درسته یعنی عالم باید کمک کنه که مردم هم عالم بشن من اون مثال قبول نداشتم ولی خوب حالا یعنی از بچه خودم دست برداشتم از اون اشکالی که داشتم دست برداشتم میگم باشه حرف شما درست رجوع به کارشناس از اینجا به بعد این مسئله امروز میگم یعنی حرف خودم نیست میگم حالا همونطور که شما گفتید کارشناس همونطور که رجوع پزشک میشه من قبول ندارم که مسئله دین مثل پزشکا باشه کوتاه میام پزشک حالا ببینیم یه اولین ویژگیش اینه که باید مرد باشه به چه دلیل به چه دلیل کجا میگن وقتی رجوع به کارشناس میکنن میگن باید مرد باشه همون پزشکی شما را مثال میزنم پزشکی شماره مثال میزنم تو پزشکی الان خودم تا پارسال دو تا پزشک که چیز داشتم که مداوم می‌رفتم هر دوشون خانم بودند خانم بودند و من می‌رفتم که اصلا به ذهنم نرسیده بود که نه به معرفی کرده بودند که این متخصص این رشته است ایشون هم متخصص این رشته تعریف کرده بودند منم مداوم میرفتم به مدت ها و اصلا به ذهنم نرسیده بود که بقیه مردم حساب میکنن که پزشک حتما مرد باشه حتما زن باشه اگه این مسئله به اصطلاح عقلایی نیست به هیچ دلیلی نداره و عقلا برعکسش عمل می‌کنه تو همه دنیا پزشک هم زن داریم هم مرد داریم مهندس هم زن داریم هم مرد داریم و همینطور متخصص های دیگه حرف اون وقت حالا ای به من که میگید مراجعه بکن حرف بی دلیل اما از جهت دیگه خلاف حقوق بشره به چه دلیل زن را از یه چیزی محروم می‌کنید او دلیل میخواد به چه دلیل این حقا از زن‌ها می‌گیرید از این جهتش حقوق بشر چون بحث من فقه حقوق بشره خب به چه دلیل میگه که زن مثلا نمیتونه کارشناس این رشته باشه و بهش رجوع بکنه یه دلیلی باید بیارید به دلیل اینکه مثلا مرد به زن مراجعه بکنه خب پزشکی دارن مراجعه دوم خوب اصلا عمرم حالا منی که طلبم ۴۵ ساله توی حوزم مثلا به کی دوبار درس آیت الله وحید خراسانی رفتم و دیدمش وگرنه دیگه اصلا نشسته با مخزن امروز سوال و جوابیم داره سوالشو اینترنتی می‌پرسه و اینترنتی جواب میدن و چه فرقی داره بین زن و مرد حالا قبلش همینجوری بود که با نامه سوالی میفرستادند جواب استفتا را اینجوری میداد حالا چه فرقی داره که زن باشه یا مرد باشه که شما دلیل نیارید بگید که زن مثلا در معرض اینکه مثلا مردها مراجعه کنند اولا که اشکال نداره مراجعه به پزشک مراجعه دوم میبینید که الان من الان مسئله داشته باشم بخوام از یک فقیه پرسم که راه نمی‌افتم خودشو ببینم که اصلاً خود حتی اون روزم که راه می‌افتن خودشو نمی‌دیدند که توی دفترش از یک کسی می‌پرسیدم آخرش اینه که خانمی که کارشناسه یا آقایی تو دفترش نشسته یه خانمی نشسته فرض کن این جواب مردا رو میده اون جواب اون خانم اینجور که الان است آقای وحید وقتی که کسی الان دفترش مراجعه بکنه که با آقای وحید روبرو نمیشه که آقا وحید نمیبینه کسی نشسته که فتوای آقای وحید ایشون نتونست مینویسه یا چی میکنه و میگیره جواب میده خوب به اصطلاح بی ربطی بی دلیل و این قسمت اول می‌خواستید نکته بفرمایید دومین ویژگیش اینه که بالغ باشد خوب به نظر شما لازمه که این کلمه رو بیاریم آیا کسی هست که قبل از بلوغش ۱۵ قبل از ۱۵ سالگیش مثلا آقا یا خانمی به قول شما درس ادبیات ایشون استفاده بکنیم دختر خانم قبل از ۸ سال و نیم مثلاً مجتهد بشه به این معنایی که شما می‌گید حالا اینکه نداریم ولی اگر داشتیم یه نابغه‌ای بود مثلاً پسر بچه قبل از ۱۵ سالگیش رجو بکنی که ابن سینا اینا کودک میکرد اگر اگر کار شناسه خودتون میگید که ابن سینا تو نابغه بود توی کودکی طبابت میکرد خب تو اینجا خب حالا اونا اونا یه چیز دیگه میگناونا جواب میدن این که ائمه را که کوچکی میگن از هنگام تولد معصوم بوده و علمش از غیب می‌گرفته ولی اینجا ولی آره آره به هر حال اگه اونم بگیم قبل از بلوغ میشه پس چطور میشه خوب نکته‌ایه چطور میشه بچه گفته شما من تاریخ نمیدونم من گفتم قبلاً هم تاریخ ائمه و اینا رو هیچی نمیدونم درباره اش کار نکردم ولی به گفته شما بچه کوچیک هم نابالغ میتونه امام بشه خوبه این نکته بچه نابالغ میتونه امام باشه چرا نمیتونه مرجع باشه به فرض که علمشو داشته باشه تخصصشو داشته باشه بچه‌های ۱۴ ۱۵ ساله واقعا هستند حالا دختر بچه زیر عکس واقعا بچه است ولی ۱۴ ۱۵ ساله که می‌فهمند که مثلاً مسائل اهل تمیزند و اگر بود چرا نباید بشه چی شما میگید که معمولا نیست نمیوردیم کلمه را من باهاش مشکل نداشتم خوبه نیاورده چون معمولا نیست ولی حالا فرض بر اینه که ما یه کسی رو داریم که قبل از بلوغش واقعا نابغه است و مجتهد شده رجوع بکنیم کارشناس پزشک حرف دومم یا باید حذفش کرد یا باید بگیم که نه شرط نیست شرط نیست اما سومیش عاقل به نظر شما عاقل چگونه میشه تشخیص بدی داریم که غیر عاقلن و دیوانه زارن من دیدم که روستایی منو بردن و گفتن به زنجیر بسته بودنش و مثلاً حتی بچه‌هاش جرات نداشتن پیشش برای بچه داشت و از دور میومدن غذا رو اینجوری میذاشتند و گفتن باز بشه تا بچه های خودش لطمه میزنه خوب اون که دیگه معنی نمیده که همچین کسی بیاد فتوا بده اون که هیچی اون دیوانه زار را صحبت ازش نکن میریم سراغ صفی عاقل باشه میگم دیوانه زار نباشه آیا میشه که یک کسی فقیه باشه مجتهد باشه سفیر یعنی چی این نابخرد یعنی کسی که نمیتونه آزمایشش میکنه نمیتونه پول بده و یک چیزی سوالم اینه از کجا شما آزمایش کردید همینایی که فقیه و مشهورند این مشکل را ندار از کجا اگه هر کسی را میشه را متهمش کنید که این صفی که کس یا مثلا متهم می‌کنند که ساده لو ساده لوح میخوان بگن چیه دیگه از میدون درش متهمش میکنن به خاطر اینکه بگن تحت تاثیر افرادی قرار میگیره این آدم دیگه اگه مقصودتون از اینه میتونیم حتی دل ما خواست میتونیم بگیم که ساده لوح فلان دوما و گفتی که تا مثلاً به این معنا صفیح نیستند به این معنایی که مثلاً بخوان یه مغازه رو اداره کنن بعضیا نمی‌تونن واقعاً یه چیزی بخواد بره بخره کلاه سرش میره نمیتونه ولی فقیه ممکنه تو همین نام باشه هیچی خوب مرحله فقط یه سوال وحشتناک میخوام مطرح کنم سوال فقط فقط سوال اگر من رسیدم به یه فتو یا تعداد فتوا که اجمالی ولی به نظر من نظر شخص من هیچ عاقلی اینجا چیکار کنم من چه کار کنم با تعداد قابل توجهی فتوای اجماعی روبرو شدم که داوری من اینه که عاقل همچین فتوایی نمیده باید عاقل باشه من اگر رسیدم که تعداد زیادی فتواست که نظر من اجماعی هم هست همه از اول تا الان گفتم ولی به نظر من عاقلم چیزی نمیگه عاقل همچین عاقل باشه باید یعنی چه باید چیکار کنم با این کلمه عاقل مخمهام بگم که واقعیت وضعیت الان کنونی من نه اگر واقعا رسیدم به اینکه ما تعداد زیادی فتوا داریم که به اصطلاح به یک انسان عاقل معمولی بی‌سواد بی‌طرف بشه بخونم براش توضیح بدم میخنده فقط لطیفه است که کنم یه بحران شخصی ها در شما نیست بحران یک الان دارم واقعا برام بحران چیکار کنم که با تعدادی زیادی فتوای اجمالی روبرو هستم که عاقلم به نظر من بلکه یه آدم نه فقیر یه آدم بی‌سوادی بی‌سواد معترف معمولی کشاورز براش بخونم خنده اش میگیره و مسخره میکنه دیشب صحبت کرده گفتم یه مسئله در مورد ازدواج با اذن پدر و اینا بود که گفت عرض کردم یه نکته من بگم خب الان بهتون میگم به نظر شما میشه با یک دختر بچه یک ماهه یک ماهه از یه دختر بچه یک ماهه بهره جنسی بود دخول نه بحرین جنسی از بدنش استفاده آیا این نفرت حال آدم به هم نمیخوره مشمئز کننده خیلی مشهور نباشه تفخیض و رویه رضیه یعنی شیرخواره تفخیص یعنی مثلا از ران استفاده کردن یعنی ران از من اینقدر این حرف برام زشته انصافاً برای حرفایی هست گاهی می‌گم که تو چون ادیان دیگر را دیدم میگم مزخرف‌تر از این حرف هیچ دینی ندید گاهی اینو میگم این را میگم میگم هم مزخرف تر و هم نفرت انگیز تر از هیچ دینی ندید حالا یه سوال از شما دارم عاقلم چیزی میگه خود واقعیت واقعا عاقل میگه بچه مثلاً یک مرد ۵۰ ساله از یه بچه یک ماهه مثلاً بهره جنسی یا بچه دو ماهه ۳ ماهه چهار ماهه رضیه دیگه شیرخواره شامل میشه چیکار کنم من با این ببینید یه مشکل هست یه فیلم هست یه داستانی هست یه یه وقت بر اساسش فیلمم ساختن یه پادشاهی میگه به یه خیاطی که من بخوام یه لباس خاص برا من بدوز که دیگه کس دیگه نداشت که هیچکس نداشته باشه این لباس بعد مدتی میگه آماده شده و بعد میگه آماده دوختی آماده شده ویژگیش چیه که هیچ کس دیگه داشته نداره نداشته ویژگیش اینه که این لباس را فقط عقلا میبینند آدمای بی عقل بی خرد اصلا نمیبینن این لباس الکی دستشو اینجوری می‌بینه که چیزی که نیکی ولی یکی بگه چیزی نیست یعنی عاقل نیستم که الکی هر کدوم بگن عاقل نیست پادشاه لباس چقدر قشنگه هیچکس جرات نمیکنه بگه آقا نیست چیزی نیست همه میگن چون اگه بگه نیست چیزی نمیبینم پادشاه با همین لباس نشون بده با شکوه عظمت میاد تو خیابون تو بیرون فلان اینها هر کس هم اطراف دورشم گرفتن همه به به فلان چی همه چی میگن بعد عرض کنم خدمتتون که میگه که یه بچه‌ای پیدا می‌شه پرده رو بکشید آقای خوبه عکس کنم خدمتتون تا حالا مشکل برقم دیگه آره خوبه همین پرده بله خوب همه دارن تعریف همه چه لباسی مجبورن یه کسی پیدا بشه که بگه چیزی نمیبینم اون وقت معلوم میشه که حق نداره بی خرد یه بچه اونجا داره بازی میکنه بنا میکنه مسخره کردن و میگه که اینجوری شاه اومده بیرون ببینید این آقا مسخره کردن شاه میگه برگردیم این یک راست میگه این بچه راست میگه بقیه به هر حال خود به خدا من گاهی احساس می‌کنم اون بچه گاهی خودم احساس میکنم همین بچه‌م آره من نمیتونم تو ذهنم میرسه عاقلم که فتوایی بده حالا یه نکته‌ای بهتون بگم رفتم سراغ منبع اینکه بر اساس چی همچین فتوایی داده شده حتی روایت گفتن که یه چیز دیگه گفتن که قبل از بلوغ با اذن پدر میشه اجازه بدی استفاده کردن استفاده جنسی هم میشه برد گفتن که او ادله که میگه که همسر را میشه استفاده جنسی بود مطلقه شامل اینم میشه مقید که نمیشه کرد که شامل اینم میشه پس میشه اینه دلیلآقا بر اساس اون اصولی که خودتون دارید خودتون دارید از اینکه با عقد فضولی مجاز بشه بهره جنسی مجاز نبود شک داری که بعد از عقد فضولی مجاز شد یا نه باید چیکار کرد اینجا طبق مبنای خودت ببینید قبلش جایز نبود قبل از اینکه نقد فضولی خونده بشه شک داری که بعدش جایز شد یا نشد به اصطلاح خود شما استصاب بکنی عدم جواز را او مطلقی که شما گفتی خودتون گفتید این مطلق اطلاق را وقتی میشه ازش استفاده کنی که قدرتیقنی در کار نباشه خب اینجا که معلومه قدرتیقنی هست اونجایی که بالغه نابالغ شامل نمیشه آقا طبق مبنای خودتون من مبناتون رو دور یا قبول ندارم ولی حداقل طبق مبنای خودتون حرف بزنید روایت نداشتیم آیه نداشتیم دلیل عقلی نداشتیم هیچی اینا رو نداشتیم شما اومدی فتوا بر اساس چی معدله‌ای که میگه از همسر میشه بهره جنسی ببره مطلق بندم میگم که آقا دوتا این شکلی من خلافش تو مبنای شما دارم یکی اینکه استصحاب عدم جواز قبلی قبل از این عقل فضولی جایز نبود بعدش شک داری جایز شد یا نه استحب را میگم مثلا شما اگه یک ساعت پیش وجود داشتی شک داری که وجود باطل شده یا نه اینجا چیکار می‌کنی باطل نشد یعنی اون یقین قبلی را با شکی نمی‌کنیم تا هر وقت یقین باطل شدن وجود نداشته باشی وجود دارد همینه اینجا متراش کن قبل از صیغه عقد فضولی می‌دونستی که جایز نیست بعدش شک داری که جایز شد یا نه عدم جواز ادامه بده اون مطلقی هم که گفتی میگیم خود شما گفتید در جایی میشه از اطلاق یه دلیل استفاده کرد که قدرتیقنی در کار نباشه اینجا که قدرتیقن در کار اونجایی که بالغ باشه بخوام بگم فتوای شگفت انگیزی که بزرگ‌ترین لطمه به اسلام رو زده و مورد تمسخر دنیا ما را واقع کرده دلیلش همینجور انصافاً حق به من بدید که یه مقداری جنون بگیرم و من دیوونه بشم عاقل آره من دیوانه من می‌پذیرم که دیوانه که آقا گفتم همون بچه ابوالفضل وحشتناک وحشتناک ورود پیدا کنه به این مسئله زنان حقوق زن مصیبت کیه فتوایی آقای به هیچ وجه قابل دفاع نیست اونا یه نمونه از این ناس که برای یکی از جلسه‌ای بود در دانشگاه مفید یکی از مدرسان معروف حوزه اومده بود یک جلسه و به سخنرانی کرد و بعدشم گفتگوها منم گفتم خوب من می‌خوام یک مسئله یک مشکلی دارم یه داستانی تو ذهنم ساختم و مطرح کردم گفتم اینا من به من بگید یه کسی مسئله از من پرسیدی شما بگید من چی بهش بگم گفتم من میرم تهران و تهران سخنرانی دارم یه خانم دکتر فرشته اش حقوق یه مشکلی از من پرسیده و من توش موندم شما تو ذهن اینا داستان ولی نگن خودت میگه این اشکال خودت درست کردی گفتم بعدا فکر میکنم جواب میدم حالا برام چه جواب اون خانم گفتم این از من پرسید که شما میگید که یه مرد با زن ۴ ماه یک بار واجب بر من اونم که ارضا بکنه یک ثانیه یک ثانیه اون چهار ماه یک ماه خوب اینجا که اولاً این زن دیگه از این چیز از این متن مشکلش محرومه دیگه از این قضیه دوم اینکه از داشتن بچه هم محروم چون با این شکل بچه‌دار نمی‌شه که از داشتن فرزندم محروم عرض کنم خدمتتون مرد را میگید میتونه بره سه تا دیگه زن دائم داشته باشه زن موقت هم که هرچی دلش میخواد کاملا او مشکل نداره بچه هم که بچه دار میشه از بقیه ولی محروم اگر شب عید چهار ماه که او ذره انجام داد تحت فشار قرار گرفت و پاش لغزید فرداش شما چیکار می‌کنی به بدترین شکل اعدام سنگسارش می‌کنه به بدترین شکل اعدامش می‌کنه طلاق هم بر عهده مرده به اون زن نمیتونه نجاتم بده باید مثلا او پول‌ها خرج شده مثلا بگه بده و مردا راضی کنه چون طلاق باید راضی کنیم نداره اصلا شما انسانیتی برای این آدم قائل اصلا چی براش باقی گذاشتید فرزند نباشه چی نباشه زندگی در معرض خطر اعدام سنگسار و تا آخر عمرشم همین گونه و مرد هر کاری دلش خواست بکنه اینم نابود بشه از من پرسید و به من گفته چون من گفتم حقوق بشر دارم بحث میکنم تهران گفته که یه آخوند حق نداره بحث از حقوق بشر بکنه که این حرفا رو قبول داره کسی که این حرفا را قبول حقوق بشر یعنی چی جواب بدید به من بگید که دفعه بعد که رفتم تهران چی بهش بگم هیچ بقیه هم همه روحانی بودن و در سطح بالا تو مجلس نشسته بودن هیچکس یک جمله نادرسته وحشتناکه بعد وقتی صحبت تموم شد و رفتم که خداحافظی کنم و بیام وسط وقتی میخواست جواب بده و اینا سخنان ایشون بعدا بهش پرداخت جواب ندارم حرف های که زدم مال همه است حرفایی که زدم مال همه است وقتی اومده میخواستم بیام گفت آیت الله مکارم فتوا داده که اگر نیاز داشته باشی واجبه که مرد بیشتر از چهار ماه یک بار و فوری حالا فرصت نبود که بهش بگم فتوای آیت الله مکارم قانون میشه تو این مملکت دوما میگه شوهر ایشون ضرورتاً از آقای مکارم تقلید میکنه ۱۴۰۰ سال گذشته آقای مکارم وجود داشته حل کردی که حل نکردی که یه قسمتشو این میشه در ماندی که میگی آیت الله مکار فتوایی داده حقوق بشری بحث ما و پیش فرض است حاج ملا هادی سبزواری میگه حیوانی که برای استفاده مرد شبیه بلی عرض کنم که من اینا بحث کردم اینا رو این مسئله همین مسئله را مفصل هست روی کانال بحث کردم و جواب دادم که اصلا بر اساس قرآن می‌توان فتوا داد کاملا جور دیگری قرآن تکلیف روشن کرده و مسئله دیگری هست توی یک سلسله بحث هایی دارم در مورد حقوق زن کانال هم هست که فکر می‌کنم ۱۶ جلسه‌اش برگزار شده ولی حالا فعلا متوقف ولی هفت هشت جلسه دیگه هم باید بعدا انجام بدم این مسئله بحث شده اونجا و این حرف ها را همین شکلی نقد کردن و گفتم باید چی گفت اونجا حال به هر حال می‌خوام بگم تو یه کلمه شما میگید عاقل خیلی روشنه داخل باشه یعنی چی یعنی دیوانه زنجیری نباشه خوب او کسی سراغ که صحیح باشه یعنی نابخردانه حرف بزنه اولا هر کسی را میتونید متهمش کنید به دوما من گیر دارم آیا هر فقیهی که پیدا کردم که سه تا چهار تا پنج تا حرف نابخردانه زده آیا بگم صفیه خب من اینجوری شد هر رساله‌ای راحت پس داد می‌خونم به عقلم مراجعه می‌کنم همین که با یک حرف نابخردانه روبرو شدم این صلاحیت نداره رسیدم به این تعداد زیادی فتوا که به نظرم همش نابخردانه است اجمالی اونجا چیکار بکنم غیر از اینکه به قول آقای فردوسی پور فوتبال بزنم روی میز غیر از اینا یه راهی برای آدم میمونه پس از ویژگی‌هاشم اینه که عاقل باشه که من نمی‌فهمم ها من نمی‌فهمم عاقل بودنو میگم اگه مقصودتون زنجیری روشن در مقابل عاقل صفیه نباشه من مشکل دارم نمیفهمم من نمیفهمم مسائل اثبات مشکلم اینه که مگه من می‌توانم بگم که اجمالی بگم همه نبودن هر کس از راه برسه میگه تو مشکل داری به همین دلیل گفتم قبول دارم من چون فوری متهم کسی بگه از اول تا الان اینجوری بودند بنده هر که به من بگه آقا نمیشه تو مشکل داری من هیچ دفاعی ندارم از خودم من هیچ دفاعی ندارم می‌پذیرم که مشکل اول شم گفتم می‌پذیرم که به خاطر گونه نمیتونم بگم من چون نمی‌تونم بگم می‌پذیرم که من یه تختم کمه من بچه‌ام من نابالغم من عاقل نیستم قبول از مسئله میگذریم نمیدونم شرط بعدیش اینه که شیعه ۱۲ امامی میباشد خوب باشه شیعه ۱۲ امامی اگر یک کسی واقعا کارتوی فقه شیعه بود یعنی تو مسائل اسلامی کار می‌کنند دقیق ها دقیق ما بعضی زمینه‌ها اصلاً وقتی می‌خوایم مطالعه بکنیم کار غربی‌ها مطالعه می‌کنیم مثلاً فرض کنید طرف اومده نوشته اندیشه های علامی شیخ مفید یک غربی تو این باره بهترین کتاب ظاهرا پایان نامه دکترش بوده اشتباه نکنم منتها کتاب معروفی ترجمه شده به فارسی اومد و یک عالم زیدی فقه شیعه کار دوازده امامی کارت و واقعاً متخصص بود واقعاً هم صادق بود واقعاً هم عادل بود درست و حسابی من اطمینان داشتم که دروغ نمیگه هم اطمینان دارم کارشناسه همه اطمینان دارم که دروغ نمیگه به چه دلیلی شما میگید نمیشه بهش مراجعه کرد میگه تو پزشکی شما گفتید کار پزشکی فقط سراغ پزشک مسلمان میره میگه امام علی را پزشک غیر مسلمان نیاوردن وقتی ضربه خورده بود که معالجش کنه و اینها مردم زیر پیش پزشکیه است ولی ۱۲ امامی نیستند چی هستند خوب به چه دلیل چون حرف اینه که می‌خواید با دلیل نیست که باز میپرسم به چه دلیل اگر مثلا رفتم به یه مسیحی واقعا اومده بود رو فقه شیعه کار کرده بود و به لحاظ علمی از همه عالمان زمان خودم علمش بیشتر بود علمش بیشتر بود و کاملا هم صادق دو راست درست بود همه چیزشم درست اصلا به لحاظ اخلاقی من نمونه نشناسم صداقت هم نمونه نداشته باشم عدالت هم نمونه اش نداشته باشم هیچی نباشه وقت دلیل دلیل عقلیتون چیه که نمیشه به این مراجعه کرد یعنی متخصص اینا گفت گفت به نظر من از ادله چی آیات و روایات اسلامی بر میاد که نماز را باید اینجوری خوند و کتاب نوشته بود کتاب به چه دلیل نمیشه مسئله پس اینکه گفته شما ۱۲ امامی پس تا اینجای کار چند تا شرط آورده مرد بالغ عاقل شیعه ۱۲ امام دارم اول میگه یعنی مثلاً ما قبول داریم میگه اثبات کردی فرض کنیم مگه اثبات کردیم عرض کنم که شرط بعدی حلال زاده باش دو تا مسئله دارم ۱ عقلا میگه وقتی به کارشناس مراجعه میکنن میرن مطالعه کنن که ببینن طرف حلال زاده است یا نیست دوم من حلال زاده بودن و نبودن توی مسئله چه تاثیری داره مگر اینکه بگی قبول کرده که ممکنه که یک کسی حلال زاده نباشه ولی مجتهد شده باشه وقتی میگه حلال‌زاده نباشه حلال‌زاده باشه یعنی امکان این هست که کسی حلال‌زده نباشه ولی رفته باشه مجتهد شده باشد پس چی شد تردید داری یه جایی باید دلیل بیارید یا دلیل عقلی بیاد یا دلیل نقلی که اینجا کارساز نیست باید عقلی یا عقلایی بیارید مثلا اینجوری بگی که عقلاً محاله که حرامزاده آدم حسابی بشه که با عدل خداوند شما فکر میکنید اینایی که گفتن حلال مسئله حلال حرام‌زادگی را مطرح کردن دلیلشون چیه مرحوم آیت الله منتظری تو اون کتاب ولایت فقیه شان فکر کنم جلد دوم آره میگه یک رهبر بحثش رهبری میگه رهبر یکی از شرط هاش اینه که پاکزاد باشه ایشون هشت تا روایت آورده یادمه نمونه یک روایت اینه که مثلاً حضرت نوح وقتی که آدما را سوار کشتی کرد مومنان را سوار کشتی کرد کافران سوار کشتی نکرد مومن را سوار کشتی کرد سگ و خوک را سوار کشتی کرد ولی حرامزاده رو سوار کشتی نکرد کدوم حرامزاده را حرام مومن واقعی کافر کافر سوار نکرد که سوار کرد کافرها که سوار اصلاً نشد قبول نکردن که قطری در پیش سوار کرد اون وقت یک حرامزاده که به اصطلاح غیر پاکزادی که مومن واقعی واقعیه اون سوارش نکرد اما پدر و مادرش را که گناهکارند هنر سوار با این روایت چیکار کنیم بزنمش به دیوار جون میگه با قرآن هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشه بگم چون ضد قرآنه بزنمش به دیوار هم ضد قرآنه هم ضد عقله مسلم بدیهیه که ضد عقله و عدالت خداوند را زیر سوال میبره که گناهی نکرده آدمش به دیوار حالا حرف زشت‌تر نمی‌تونم بزنمش به دیوار نمیزنم باید بندازم تو سطل آشغال جای دیگه نمیگم که بی ادبی باشه سند داشته باشه میخواد نداشته باشه مزخرف مزخرف یعنی چه روایت دیگه میگه مثلا ۸ تا این شکلی میاره میگه که سوال شده که کسری ما میشناسیم که غیر پاکزاده ولی فوق العاده صحیح فوق العاده مومن چیه از امام می‌پرسه شیعه است دوستدار شماست فوق العاده همه چیزش حسابی عالیه میگه عاقبتش چی میشه جوابش اینه که غیر پاکزاد به بهشت نمیره این آدم را چون خیلی خوبه می‌برنش توی دوزخ ولی یه چیزی حائلی دورش می‌کشند که آتش اذیتش نکنه خوراکی هم از بهشت براش میارن پدر و مادر زنا کارش میرن با یه استغفرالله بهش داد ولی این آدم حسابی هم نباش شیعه بالاخره میگن بهشت میره حتی اگه گناهکار باشه ولی این بچه پاکه پاکه پاکه آدم پدر و مادرش مثلا از تو بهشت موز براش پرت میکنن توی جهنم که چرا این روایت من می‌نویسم چی می‌نویسم مزخرف مزخرف به دیوارشم نمی‌زنم تو سطل آشغال میندازن اینا همش از باب این بوده چون پدر مادر بترسان حالا ۸ تا روایت آخرش یکی هم مرحوم آیت الله منتظری یک یک نمی‌نویسه زیرشون که مزخرف مزخرف مزخرف مزخرف ۸ مزخرف میشه چی میشه ۸ بار مزخرف ۸ تا صفر میشه چی صفر ۸ صفر میشه صفر صفر آیت الله منتظر نتیجه میگیره که درسته که اینا بعضیاش با عقل نمیسازه بعضیاش سند نداره ولی از مجموعش میتونیم نتیجه بگیریم که غیر پاکزاد نمیتونه رهبر بشه مجموعش چیه ۸ تا مزخرف میگن مجموع داره همش مزخرفه جالب اینجاست که خود ایشون بلافاصله بعد از این نقل اینا میگه علامه مجلسی جالبه علامه مجلسی اخباری بوده قبول نداشته به قول شما به قول اینا اخباری قبول ندارن علامه مجلسی بعد از نقل این روایات میگه اینا با عقل ناسازگاره بهتره که ما سکوت کنیم یعنی فتوا ندیم آیت الله منتظری اصولی مجتهد همین روایت نقل کرده و بر اساس فتوا داده که نمیتونه رهبر بشه مرجع الان ذهنم اومد ولی باقیش از این بدتر ها از این بهتر نداریم بقیه‌اش بدتر از این شش تای دیگرش خوب میگم شما گفتید به اصطلاح پاکزاد حلال باشه من که میگم تو قرآن دلیل بر ضد این دارم دلیل چیه الله تضر واضح چند بار اومده هیچکس بار گناه دیگری دیگه می‌خوای دلیل انسان الا ما برای انسان نیست مگر اون چیزی که خودش تلاش پس چیزی قبل تاثیر نداره فقط سعی و تلاش خود آدم که تاثیرگذاره چیزی از قبل تاثیر گذاشت نیست دیگه دلیل میخواد داشته لهاما کسبت و علیها به سود انسان اون چیزیه که اون چیزایی که خودش به دست آورده بر علیهش هم اون چیزهایی که خودش به دست آورده بر این آیه قرآن سه بار اومده توی قرآن اینا دلیل قرآن چقدر آیه قرآن برات بیارم غیر از قرآن عقل و فطرتم قبلش داشتیم یعنی تو مبنای من عقل چی میگه این خدایی که میگه تقصیری نداشته و اینجوری به دنیا اومده سرنوشتش اینجوریه و پدر و مادر گنهکارش با یک استغفار می‌تونن مرجع تقلید بشن می‌تونن رهبر بشن تو همه کاری می‌تونن بشن ظالمه که پس عقل وضوح میگه این حرف فتوا این سخن مصفه این سخن مزخرف و البته خود به خود ما داریم بحث حقوق بشری هم بحثمون همینه کلمه داریم بحث حقوق بشر به چه دلیل مثلا شما میگید که غیر پاکزاد نمیتونه قاضی بشه نمیتونه شغلی دیگه محرومه نمیتونه مرجع بشه نمیتونه رهبر بشه نمیتونه شهادت بده نمیتونه امام جماعت بشه خیلیازش گرفتی به چه دلیل به چه دلیل چرا یه هم چیزی که میگه ظلمه کافیه چیزی که با قرآن نمی‌سازه شما نباید بری سراغ روایت یا روایت داریم یا روایت نداریم اگه داریم مگه نباید ارزش کنی به قرآن اگر داریم به قرآن چرا روایت نقل می‌کنی چرا اول نرفتی سراغ قرآن منتظر عرض میکنم آیت الله منتظری عرض می‌کنم چرا شما نرفته اول سراغ قرآن متن اول ما نیست فکر نکرده که این بچه بی گناه هیچ گناهی نداره اگه بگیم از این حقوقش محرومه این ظلمه میگی از عقل استفاده نمیکنه کتاب و سنت و اجماع و عقل من برعکسش کردم میگم فطرت و عقل و کتاب و سنت ولی شما که آخر عقل آوردی که آخر عقل آوردی که منابع عقلت نمیگه که این ظلمت کیک هیچ گناهی نکرده و آدم فوق العاده حسابی از حقوق خودش محروم باشه تو این دنیا تو اون دنیا هم بهش نره انصافاً من یه جمله‌ای داشتم دارم و میگم یه جاهایی اگر یک کسی به من بگه ایفق جزء اسلامه یک کسی بگه فقه مجروری جز اسلامه اون موقع من که ادیان دیگر را همه اطلاع دارم خب باید بگم رتبه کدوم اسلام از رتبه ای که من بهش رتبه اول میدم سقوط میکنه به از ۱۲ تای دین زنده و رتبه هجدهم ۱۱ تا دین زنده دین زنده تو جهان داره برخی هم میگن ۱۲ تا بهاییتم اضافه می‌کنه خب حالا ۱۲ غربیا اضافه می‌کنه حالا ۱۲ به نظر من یه خطا دارم میخونم مسئله دوم رسالت هستم کوچک کدوم یک از این حرفا با عقل جور در میاد با منطق جور در میاد با قرآن جور در میاد کلمه کلمه دارم جلو هرچی دست میزارم اصولی مجتهد آیت الله منتظری که دیگه بین عالمان سنتی حقوق بشری تر از ایشون نداریم ایشون مسئله حقوق بشر یه سر و گردن از بقیه بالاتر اینجوری فتوا میده و نمیگه که این با قرآن نمی‌سازه نمیگه با عقل نمیسازه چه جوری گفتی کتاب چه جوری گفتی کتاب منبع اولم آوردش چطوری گفتی که روایت را باید به کتاب عرضه کرد چطوری گفتی عقل حجته اینجاست که میگم گیجه نگفته اون وقت چطور نجمایی ۱۳ تا مرجع به اضافه ایشون و به اضافه بقیه این حرفا زدن چی گفتی در میانه اینجا جای احتیاط هست یا نیست یک میخوای از حقوقش محروم کنی خب دلیل محکم میخواد دلیل قطعی میخواد عقل که زنده شد قرآن که بیش از ۲۰ تا آیه داریم که ضد اینا میگه روایات که روایت مزخرف که چرا فتوا اینجا آوردی حلال‌زاده باشه چه ضرورتی داشت اینجاست که میگم به اصطلاح حقوق بشر می‌خوام بگم تو همین مسئله تو این باب اول من دوباره برمیگردم به مسئله اول برمیگردم میگم هنوز مشکلاتش حل نیست دارم میگم آقا من فکر کنم مسئله حقوق بشر میخوام بحث کنم یک سال هفته از این احکام تقلید بیرون نرن اینقدر کلمه میخونم ضد حقوق بشره با عقل ناسازگار با قرآن ناسازگاره دلیل نقلی روایت درست حسابی نداره بله عرض کنم که خوب از این بود که حلال‌زاده باشه خب دوتا دیگش یعنی سه تا دیگه ویژگیش میمونه که دیگه من کردم ببخشید در خدمتتون هستم فرمایش داشته باشید ساختار اصلا جمهور حالتی داره توش خیلی باشه فرق بین هیچ کدامشون نیست یعنی آموزش فقط ماجرای پادشاه را گفتم که یه بچه باید پیدا بشه که بریم پادشاه بگه که آقا این بخنده بهش و مسخره اش کنه که فرار کنه بره توی قصر خوب من دارم نقش اون بچه را بازی میکنم بله با پذیرش اینکه بی عقلم صفی هم دیوانم کودکم این چیزایی که میفهمم میگم ولی میدونم که معنا به یک معنا آدم عاقل نمیاد خودشو به خطر بندازه و حرفا را بگید بله چون عاقل نیستم اما قبول دارم که عاقل نیستم مشکلی نیست مشکلی که شاید ساختار حوزه بر این بوده که بر این باورها پی گذاشته شده اومده بالا یعنی به عنوان مثال سیزدهمین اشتباه نمیکنه که مطرح کردید زحمت باور وقتی عضو هیئت علمیه گفت ببین کسی که بخواد بگه که همه تو تاریخ اشتباه کردن و من الان بعد از ۱۴۰۰ سال می‌فهمم این متهم میشه به جنون متهم میشه دیگه اومدم فکر کنم همین جای دیگری همینجا گفتم که یه کسی گفت یادم نیکی یه کسی گفت که خوب حرف قشنگی زد گفت که شما فرض کنید که از حضرت ابراهیم تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله چقدر فاصله بوده ۲۶۰۰ حضرت ابراهیم حدود ۴۰۰۰ سال پیش می‌زیست ۲۶۰۰ سال فاصله بود حالا حضرت محمد اومده و میگه که حرف های شما اشتباهه اون وقت کسی بیاد براش اینو بگه که تو می‌فهمی و تو هزار ۶۰۰ سال همه نمی‌فهمیدن اون آقا به من گفت اگه این اشکالی که به تو کردن درست باشه اشکال را به حضرت محمدم می‌شده بکنی که خوب ۲۶۰۰ سال همه اشتباه می‌فهمیدن تو درست فهمیدی! اگه استدلال میگفت درست باشه به او هم اشکال وارده. ولی به هر حال ما کار نداریم من با پذیرش این حرف حرف میزنم مگه نمیگن که کسی که بیاد بگه همه اشتباه کردن و من یه جور دیگه میفهمم مجنونه، خب از اول می‌پذیرم که مجنونم بذارید حرفم را بزنم دیوونه تکلیف نداره.