جلسه هشتم؛ طریقه اثبات اجتهاد و اعلمیت، و طریقه دریافت فتوا
متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.
بسمالله الرحمن الرحیم الحمدالله ربالعالمین و صلیالله علیمحمد و آله طاهرین عکس کنم کی ما خب بحثمون درباره حقوق بشر و میخواین روی نخستین باب رسالههای عملیه بایستیم و ببینیم که در وهلهی نخست کجا هاش با حقوق بشر ناسازگار بهنظر بنده اینکه شما بفرمایید که در هر بخش جین اکثریت جامعه عملا دارید این رو میگید عمل میگید که باید چشم و گوش بسته خودتون را به دیگران بسپارند دارید عملا این رو میگید در بخش مهمی شاید کسی که آره تو دین اخلاق مهمتره ولی ممکنه که این شکلی که شما میگید فتوای شما با اخلاق ناسازگار باشه اونوقت شما دارید میگید که باید بپذیری به طرف بنابراین میشه همه چیز دین بره زیر سئوال همه چیز ممکنه خدا من به برزیل سال روی فتوای یا به من میگی بپذیر که خدا را از عدالت میاندازد خدایا تا عادل تو خدا نیستی از بنابراین به من نگید من یه بخشی و گوشهای از دین را میگم چشم و گوش بسته بپزه نه یه بخشی از دین را میگید ممکنه کل دین من رو خراب بکنه هم اخلاقم رو نابود بکنه هم عطر اعتقاداتت را نابود بکنه بنابراین ما یه جلسه و جلسات اول بحث درباره این داشتیم که مهمترین حق انسان خود فرمانروایی انسان اینکه خودش فرمانروای خودش باشه اینجوری که شما میگید با با اون تغییری که شما میگید با خود فرمانروای انسان سازگاری ندارد خب حال همین حالا بررسیش داشتیم میکردیم یکییکی مثل مسئله اومدیم جلو تا اینجا من هیچ چیزی رو بهت که الان میخوام مسئله سوم بخونم نپذیرفته به جز یه کلمه اون کی کارش مرجعم نمیگم کارشناس دین باید به اصطلاح حریص به دنیا نباشه آره اگر هرکسی به دنیا باشی اونوقت منبع خلاف حکم خدا هم فتوا میدی خلاف اخلاق هم فتوا میده بخاطر جاه مقام ترینها اون یکیش قبول برای باقیش من بردم زیر سوال قلایی چه نپذیرد حالا میریم سراغ مسئله سوم بحثم این بود که شما هم باید بگی ظاهرا میگید که مثل حق نداری دیگه خودش تقلیدی نیست و یک امر عقلایی و معلوم است که باید اینگونه باشه پس تمام به مسائلی که شما مطرح میکنید بعد اشاره کنید که عقلا اینجور اگه میخواید بگید روایت نداشتیم داشتی به کار نمیاومد برنداشتی من اثبات با عقل و بحث بکنی مسائلی که شما میگید من هر کلمهای که شما میگیرید میگم خب به چه درد ببین مقلد همینو میگن یا نمیکرد مثلا این مسئله سوم مجتهد و اعلم در مسئله دوم آخرین شرطی که بر این بود که مجتهد باید علم باشی از الان زیر سؤال بود کی عقلا میگن من باید وقتی میخوام برم پزشک متخصص تعیین مثلا چشمپزشک جهان من مراجعه بو کن ما متخصص مراجعه میکند اگه به بناست مراجعه کن نه تا اگه بشناس فرض رو گذاشتیم که آره حق با شما بود باش همین که شما میگی اتومات مثل اول رد کرده باشه حالا فرض کنیم حق باشن مگه نمیگم و قلم میگن دیگه نمیتونی مثل عقلایی تو عقلا کی و به چه کارشون میرن بگردن متخصصترین آدم را عطا کن کشور پیدا کنن بدین هست یه پزشک باید همه مردم ایران با چه یکچشم پزشک معالج کنه بقیه بیکار باشد بادمجون باشه دیگه اینجوری همه و کار دارم همه مشغول همه بیمار بشمارم خب این مسئله بعدی میگه خیلی بالا گفتیم مجتهد و مجتهدی عقب بگین چجوری میشه شناخت میگی مجتهد و اعلم را از سهراه میتوان شناخت همین جمله اول میخوام بده چرا چرا شما اینجور میگی مال فتوائیه این مسئله فتوائیه روغن ذغال رو بلدند عقلا بنا به کارشناس مراجعه کنن تا اطمینان پیدا نکنند که این کارشناس بهش مراجعه نمیکنه اطمینان پیدا کن مراجعه نمیکنه آره ولی این کیه شما بگی اگه دو نفر چهارده دو نفر از کجا آوردی گرومیت دو نفر میگی نام ایمنی مسئله تعبدی که شما بگه کی دنی چون جاهای دیگر میگن دو نفر شهادت اوردی اینجا ناحیه و علیه و آله وقتی به کارشناس اطمینان پیدا کنم میرم سراغش ممکنه با یه نفر ممکنه با سه نفر ممکن آسان با هیچچیز مشهور باشه و چی پیدا به طور اطمینان پیدا میکند حالا ببین میخوام بگم اصل مطلب اصطلاح باشه مشکل چرا مثلا چون میخوام از یه راه چهارم من از یه راهی چهارم اطمینان پیدا کردم غیر از این سه تا که شما میگی مراجعه میکنم دیگه عرض کنم خدمتتون کی مجتهد و اعلم را از سهراه میتوان شناخت اول آنکه خود انسان یقین یقین کند مثل آنکه از اهلی باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد راه اول اینه که خود طرف اهل مثلا چیه درس میتونه ادب بشی خب این راهم قرار گرفت من تو لابی که مثلا مقداری بست کوبو طلبی همین الان میتونی احاطه علمی بر کل پنجاه نفر داشته باشی که بتونه این چهل پنجاه نفر را با هم مقایسه کن یکی یه ذره بالاتر ببین چه مشکلی از هیچکس عمل نمیکنه به اینها بگو هیچکس عمل نمیکنه آره الان به من بگن که منم بودم و فقه هم خوندم اصلا بگم نه کدوم بالاترن میدونم برخی از اینایی که اعلام شدن بیخود اعلامشده این یقین دارم به دلایلی این یقین دارم که جامعه مدرسین هفت نفر را اعلام کرده مقصود اینه که این هفت نفر و من نفهمیدم کدوم علم من نفهمیدم این هفت نفر کدوم علمم من یقین دارم که این حرف دروغ که اینان نفهمیدن که این هفت نفر که معلومه فاصلهها هم من و هم همه حرف نفر معلومه که بدنشون هم تو بیرون این هفت نفر کسانی هستند که حداقل در سطح اینا یا بالاتر از اینا هستم یقین داری خب من حالا حرفم اینه شما گفتی اونایی که اهل علم باشد نه این اهالی علم دیگه بالاتر جامعه مدرسین جامعه مدرسین هفت نفر نتوانسته تشخیص بده که یکیشون یه ذره بالاتر زود تشخیص داده بود که منو معرفی میکرد پس به بحث جامعه مدرسین که بالاتر نتونست تشخیص بده که تو این هفت نفر فرض میکنیم عدالت سر جای خودش باشه آقا اگر عدالت لازم نیس آدم شراب بخوره تا از عدالت بیفته همین که سیاست جناح حزب تاثیر میذاره در اینکه مرجع معرفی بکنی اونی که از حزب نیس با گلیمش میدونی بیشتر معرفی نکنین اونی که هست بانک دیدمش میدونی کمتر معرفی بکنیم از عدالت ساقط و به نظر من رخداده این قضیه به نظر من رخداده اینقدر خوب کار کند در باشیم ولی فتح میکنیم حالتها باش از عدالت کاش ندارم حرفم اینه شما این جمع که بالاترین نتیجه و سطح بالاست که نام و هفت نفر دوم توی این هفت نفر نتونستن تشخیص بدن که یک دونفر واقعا تردید بود ممکن آدم بگه تراز اول تو هفت نفر نمیتونه تشخیص بده که این یکی یه ذره مثل بالاتره از پس اصلی تشخیص بده تو اینجور بازدید جنوب تکلیف دوش مردم نگذارید کسی نمیتونه تشخیص بده که اگه اونا نتونستن که نمیتونن تشخیص واقعا کی ادب تا حالا شاهد یک قضیهی دیگر شاهدش چرا این هفت نفر فقط از قم هفت نفری که معرفی شدند چرا اومن هیچکس تو نجف نبود که در سطح اینا باشه این روشی که من که اینجا هستم چه خواستهای دارم درس او که نجف رفتم دم لبنا خب هرجا لبنان بود فضلالله کن لبنان و جاهای دیگر این بخاطر یکنفر که گفتید کی الام کی هست بله گفتیم ما یه کارشناس خب کافیه دیگه یه نفر که میشناسه که کارشناس از فلج دیگه لازم نیست بره بفهمه کدو این بار خیلی سنگینی نشدنی نشدنی خب یکی اینکه اهل علم باش قول من مصداق شدت گرم ناجور دوم اینکه دو نفر دو نفر عالم عادل که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنم چرا به چه دلیل جادو نفر جو دو نفر شما گفتی چون سه نفر نه چون جاهای دیگه گفتن شهادتین دو نفر درسته مسائل مسائل تعبدی اونا و سایر مسائل تعبدی یک مساله عقلایی که کلمه بنویس هر وقت اطمینان عقلایی پیدا کردی که یک کارشناس پس کافیه دیگه همیشه همین به فرض که بپذیریم مسأله اصلی و اولیه ناراحت بهشما گفتی مال حق با شما باید به مجتهد مراجعه کرد پاشو پاشو میگویم آمار و ارقام متوقف کردیم مجتهد همین که فهمیدی یه نفر کارت از طریق فهمیدی دو نفر سه نفر حسن دو نفر داریم تا دو نفر ما دو نفر اون دو نفر یک و عادل هستن آره من هستن خیلی ساده لو اومد آه گروه مرده میخورم خیلی ماری دادیم که علمی بالا ولی عادل و مثل حسد دروغ نمیخواد تو گول بخور ساده کلاه سرش میاد به اطرافیان چهار نفر میگن که این علم باورش میشه میگه یه این مجتهد زود تحت تاثیر قرار میگرفت پس اینم که شما گفتید دو نفر من نمیدونم باید بگی کجا عقلا میگن وقتی میخوایم بریم پزشک دو نفره گفته باشن پزشکی یخی متخصصترین است اون اینجاست که تعبد اینه که بگی بریم روایت مثلا شهادت در باب مثلا فلان مسئله گفت دو نفر باید شهادت بدم اگه میخوای اونجا دیگه میخوای از اون بگه ببین بگو غلط میگی خب و غلات چیه اگه میخوای تعبدی از جاهای دیگه تو گفته دو نفر اونجا چیزای دیگه هم گفته تا اینجا نگفتی مطلب جاها شما گفتید که بسیاری از جاهاش اونجایی که شهادت زن قبوله بود پاش برابر یه مردی اون جاهایی که قبول جایی که قبول نیست چون رو با خودت این دیگه رفته و میگه دونفر اینجا او دو نفری که شما میگی مرد یا زن نه مرد یا زن اگر میدید فرق نداره بر اساس چی میگی ازت چی من اینو بفهمم مو که گفتی دور از جای آورد چون تو مسائل دیگه گفتن دو نفر شهادت بدم جایی که شما گفتید دو نفر شهادت بدن گفتید دو تا زن نه مثلا چهار تا زن و دو تا زن و یک یک مرد یه جوری گفتید چرا اینجا پس نیومدی اگه بنا ت مسئله دو بعدی و حرفای که جلسه نباشه بیاد اینجا اگه حرفت اوه الان خوب بگو او حالا وقت اطمینان پیدا بکند محمودی به شهادت به گواهی دو نفر اطمینان پیدا میکند نه اینکه مثل تو گفتی دو خب به شرط آنکه با دو نفر بیان بگن آل نفر کارشناسی عالمی که اهل علم باشند و عادل باشن بیان بگن به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند دو نفر دو دیگه بهم بگن نه این نیست خب این خیلی مسئله شعور این خیلی مسئله شد خب اگه هیچ بود من یه مشکلی دارم بعضی ازین هفت نفری که معرفی شدن توسط جامعه مدرسین برخی از بزرگان حوزه علمیه قم مشغول خودش ماندنی در سطح جهان میگن یکیش نیست مثلا پس دارن شهادت علیهش میدن که پس اینکه شما هفت نفر را معرفی کردهاید این مسئله مسئله مرکز ماکارونی شما چند نفرید الان الان رو بعدا بگم مسئله که بخوام بگم چه جامعه مدرسین کرده شرکت ستانی چه کسی سلطانی یه چیز عید رنگ گرفته داریم دو ساله که اسم مرجع معرفی کنه بار با رای گیری که نمیتونی کی رای مثبت داده که رای منفی داده و همونجا ببینید مسئلهای نیست فرض کنیم بیست نفر پانزده نفر بودن رای گیری کردن به این آقا هشت نفرشون رای دادن که هفت نفرشان رأی دادن که نیست تمرینات خنثی کرد طبق این مسئله همدیگر را خنثی کرد اسبا حداقل خود به رساله را به ثمر بکنید این آتروفی دونفر بنابر پای خوب باشه ما الان میبینیم که جامعه مدرسین که نمیدونیم چند تاشون رأی داد زدن و کدومشون رای دادن الف رای دادن این مرجع علم و نمیدونم با بقیه تشخیص بدی رای دادن دیگه خوب باش فرض کنیم شش نفر هفت نفر رای دادن به طرف اومده بیرون میبینم و دمای بالاتر از اینا میگن این نیس میگن نوع الف نیس وقتیکه بقیه پس طبق بند دوم این مسئله شماره سه این دستگاهی که الان سر کاره مراجع که جامعه زیر سوال کلا به هم مثل منی س واقعا قاعدتا دیگه قاعدتا دیگه تو وقتی تو جمعا طبع من رای میگیرند بدون رگ نمیشه که نه ابدا نمیشه رخ بده که همه او و بیست نفر آدم رو هفت نفر همه همنظر باشن خب بازم باید رای بگیریم که همه رای داده باشم نه پس میتونیم رای اکثریت آورده باش اینکه خب بعد میخوام ببینید چقدر ولی میخواد داد به کینگ از اینی که رخداده مثلا ببینیم چیکارش بکنیم واقعا یک آدمه و کشاورزی روستا چی توری بفهمه این دو نفر عالمی که درجه شهادت میدن عالم متخصص و کارشناس خوب که دارن شهادت میدم و بیرون و ببینید دو نفر دیگه شهادت ضد خش ندادن کی میتونه انجام بده چرا این بار را که چی مینوشی اش انجام بده هرکس شما بری ببینی که توی حوزه علمیه قم یا آدمای خیلی مشهور جنگ کسانی میگن آسان چیز با سواد نبود علم نداره تو مخالف و اینکه نشد که اینا اینجوری این قسمت دوم کاملا و ببین چند روزه وصال بردم چن چرا بود بگو اللهم کن دو عدد دور از کجا پیدا کرد حالا کجا گفتن دو تا حالا اونا چی دوتا شما از کجا از جاهای دیگه برج اونجا که شما میگی دوستت زن چی اینجا نگفتی که زن و مردم معنیش اینه که دو تا زن متخصصان شهادت دادن درست است با جونت بعد عملا میخواین بگین کی که اصلا چگونه ممکنه من برو بستن کشاورز روستایی برام تحقیق کنه و دود این دو نفر عالم را شناختم عادلانه هستن شهادت دادن بر ببینم که دو نفر دیگه ضد شو نگفتن اون بارها کیف دوشی مردم میکنی چه حد امر عقلایی خب بگو الله افرادی که اون هر طور اطمینان پیدا کردن تمام وقت شما نباید فتوایی نیستی مسئله هر چی کارش میکنیم ولی گیر داره و آنها مصداق میشه وای بر شماای عالمان یهود تو انجیل آمده از حضرت عیسی است که بارهای گران را میبندید و بر دوش مردم میگذارید و خودتون حاضر نیست دید با یه انگشت اونا رو حرکت بده جور کنی بارهای گران را سنگین میایم گزندی دوباره اینکه مردم میذاری نمیشه خب من سومی رو گفت سه تا سوم اینه که عدهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا حاصل پیدا میشود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کن جمع میگفتم عدم اطمینان بدم خب حالا هم یه جمع گفتن این علمه جمع میدیدم گفتن بله همش هم اینجوری میشی اصلا همین رخ میده یه جمعی که به من قطعا واقعا آدمای درست بیندازم یه عالمه جمع دیگهای میگن معلمه خوبه از زمان خود همین الان این جملات از آیتالله خمینی زمان خودشون یه عده میگفتن نشون دهد یه عده میگفتند آقا خویی اعظم اون اولش اوائل مرحوم آیتالله حکیم زنده بودن ما از اقمار اخماتو حکیم مهم بودن به فوت کردن زمان شامپو کردن موها رو بسیاری میگفتند او علمه میگفتم اغلب اوه آره یه جمعی میگن چه جوری میشه که آدم بیاد و اینا اطمینان حاصل کنه که یه جمعی مهم بودن آیتالله خمینی یه جمع مهم بودن آیتالله خوئی یه زمانی بخواین دیگه جین یه جمع مهم میگن آیتالله حکیم گلپایگانی حالا آقای گلپایگانی و نجفی نه کمتر بود من این صدا را میگم برای دی بیست تا بیشتر گفتم اسم تو بیشتر گفتم خب میخوام از کل این مسئله من چی دستم اومد رو توی راهی تعیین بکنی برای اینکه مجتهد را علم راهحل به قول شما علم را بشناسیم همزمان خودت اینا رو نوشتی تو عرض کنم که شما آقای خویی آقای حکیم حتی بین اهل دعوا و تو توی کدوم دعوا که میگم جدی بحث و دعوا و نظام بوده گاریها نظام بوده که علوم نااهلان طرفدارای از کدوم باش پس مثل علم را بزارش کنار علم که شناختنی نیست هیچ شهید مستعد مرد به خودت اطمینان همانطور که پزشکی جور اعتماد میکنی یه از اعتماد کن دوازدهم همونطور که برم مهندسی رو چجوری چیکار چه راهی میری مکانیک رو چیکار میکنی مکانیک مردم چیکار میکنن اگه یه میکنی که ناشناس که اصلا نمیتونی شما یه وقتیکه شمع ماشین عوض کن و به شمال است یه وقت میگه یه چیزی از ماشین مثلا بیست سی میلیون هزینه ش عوض کن برو یکی بیاد زود باش ماشینو میبرم یکی دیگه حتما میشناسی و ببین اون هم همینو میگه یا نه آره دیگه ما این کارو میکنی دیگه هیچوقت ماشین من رو یه کس گفت که یک قطعه میخواد که سی میلیون عوض بکن یک مکانیک ناشناس که نمیدونم هیچی دربارهاش اعتماد نمیکنیم ولی پیش کس که حداقل بشناسیم فلان او خلاف کارایی میکنن تو زندگیشون اینجام همونجور عمل میکنند و بنا شد به کارشناس مراجعه کنن اینم مثل پس مسئله دوم اما برام علاج آن چی رخ میده تو جامعه ایست راه نگفتی چون پس همینا نیکی اسم شیک کاترینا را عملا پس این کار رو نمیکنه که همین الان محل ما اردستان ما لطفا یه آقایی از هورمون دی بود سال قبل از تولد من به هزار و سیصد و سی و شش میومده اون روستا سه چهار سال پیش فوت کرد پسرعموی امام جمعه اصفهان اما پسر جمعه پسر عمویش و اهل محل مفصل امام جمعه اصفهان نام و محل ما رفت و آمد پدرشون حسن اینجا بوده و خانوادگی میشناسی شدند اینو تو موجودات روحانی معمولی بود رو روزم خون دکمهها آدم خوبی بود ولی یادمه به مردم محروم گفته بود که آیتالله خمینی علیه آیتالله خمینی علم نمیشم بگم من میگه که خیلی هم میشناختم صحبت و منبر و را دیده بودم و نه کارشناس نبود که خودش تشخیص بده من نقل میکرد از اینکه هومن باری زدم همه مردمان شده بودند مقلد آقای خمینی من و ایشان گفته بود مردم شد و در مقابل دعا کن تو نه مردم میدونستن دو از دو نفر اول یه نفر گفته بود یه نفرم کارشناس که خودش بتونه تشخیص بده نبود نقلقول میکرد قاعدتا میگفت مثلا اونایی که مرد قم قبولشون دارم اینو میگم مردم تقویت و حتی خونهی ما تا وقتیکه چی بودیم هم ایشون خودشون رساله از من یادم نمیاد از بچگی که بودم وقتی بزرگ شدم خب رساله آیتالله خمینی خونه ما بوده و خود این دو یعنی مرحوم ابوی از ایشان خواسته بود که رساله را به گیر بیاره و آورده بود و با خون و ما استفاده بد بود پس این اصطلاح مردم مردم که دو نفر روز محشر ما مثل یازده ساله بعدش هم همینطور ما تازه همین حق ما هم رخداده من هم چون پدرم از آیتالله خمینی تقلید میکرده تقلید کردم تحقیق نکردم رساله بود و به بمب صدمه عمل کردهایم نه صدمات خیلی جالب بود اکثر همشهریان ما از آزادمردانی در نه اینکه تمام آدمایی که میومدم تو شهر ما پیشنماز از بی آی بقیه این وسط آقای کرمانی و شش ضلعی خیابونی ایشون از طرف آقای گلپایگانی به رساله و میومد و بعد گفتن دنبال ما چیکار بکنی ارتشی ه بیا پس میخوام بگم این متن عملا کسی این مسئله رو نداد اونی که خودش واقعا نمیشود تشخیص دادم تو کیه بنده خدایی که کشاورز رو با مغازهدار و پاکی آنها خبره محلی قصه اسمش میگه یک نفر میگه چهبسا خود شمع کارشناس نه اصلا ولی نخوردی کنم و آخوندی که میره آخوندی روستا در خون روزه خونگی به خونه بره مثلا دو نفر مرد و چهار تا زن به سمت ننشستن روزا واصف کارشناس سه گیاه هامو که تصویر به تقلید بکن مردم است بود درحال تامین شده و ما حداقل قد ما خونهمون میمونه بوده اون تا حالا بهتون گفته که آیتالله خمینی و آیتالله خمینی از بچگی معامله به فرموده ایشان پدر و مادرمون از او با خون تبعیت کردن معامله دیگه تو خونمون بوده از همینطوری دیگه اصلا به فکرم هم نرسید یک سال بعد میگم که چه ته دریای میکنن مسائل بعدیه خب این یه طرح ولی یه طرف دیگش مجری طرف خب عملا ممنونم چیزایی به کسی نگو اما نکته دوم این مسئله رو چیکارش کنم تو این دوره الان ما اینکه یک حزب یک تاثیر را معرفی بکنه این هیچ کدوم از این سه تا نیست این الان ادمین و اسب نمیدونم بیست سال سی سال پیش تا حالا هیچ کدوم از این سه تایم که شما گفتی رخ نداده چه رخداده به حس اومدی آره حزب رای گیری میکنی خب با من اطمینان پیدا بکند فرض کنیم پانزده نفر نشستن هشت تاشون به یه نفر رای میدن شونه رای نمیدن و یا رای منفی میدن تازه هشت نفری که رای دادن را نمیشناسم شون کیه شما اینجا توی مسئله گفتی که دیر کس که بشناسی خب در نهتنها هیچیک از اینا نمیشن بلکه اینجوری میشه هشت نفر به هفت نفر آقا اینم اضافه کنید این قضیه هم اضافه کنید که یک از راهها هاشم اینه که اسم بگی من جالب الکی که این حزب الان باید اجازه چاپ رساله را به دهان این دیگه جالبی رساله کسی بخواد چاپ بشه یه کسی میخواد رساله چاپ کنه قبلا رو آزاد میلیارد تن خصوص فلج خواهرت میخواد به هرکس و هر کس هر کس درست مانند بده ولی حزب اجازه چاپ رساله نبوی یه اسم حزب سیاسی رییسجمهور ما معرفی میکنه کاندیدا شد دیگه معرفی میکنم حزب این دیگه گیه دوبه همین خراب که بود خراب که بود اینجا خرابه اینا خرابه ولی اونچه که از آن رخداده که اصلا ربطی به این نداره یک لیست اجازه معرفی میکنی با رای با چینها و بعد اختیار داره که چی بکنه و اینها و دیگه اونوقت الان دیگه ساخت دارم اینجوری شده که حسن و حزب اجازه میده که یه تومبا متأسفانه فقط با درس خارج مرجع و اینها مشخص میشه که اجازه بده بعضیا رو حزب قبول نمیکنه که قصد درس خارج شون بره یعنی اگه کسی بره تو پروندهاش ثبت قبول نمیکنم که تو رفتی اونجا بهش اجازه نمیدن یابش چی میشه گاوصندوق شما از اول نمیذاری کسی مطرح بشه نمیذاری از اول اینا دیگه نوبر و اینکه با اون وضعیت افتضاحی که قبلا بوده دیگه الان یک چیزای دیگری شده که یا سد نمیشه بگی چه شکلی چه جوریه قبلا بهش نفر بگم میشه نداره و هفت نفر بگم نیست که خود به خود از ادبیات خوب اعلام میکنم که چندتا نیفتاده که اضافه اعلام نکردن اگه داخل چندطبقه آورده که باید بشناسیم که حالا میخوام بگم حبه هارو خراب بود ولی یه کت جوری مطرح میشد کلا تشخیص میدادن درس ایشان بهتر میده درس خوبه درس شلوغ میشه و همین شروع شدن و استقبال کردن و اینها باعث میشد که کسی مطرح بشه آنکه شلوغ شدن دستت پر لامپ بود که دستام قرن حزب حزب هر رو بخواد مطرح میکند که نخواد مطرح نمیشه و این ماجرا یه جور دیگری شده یا به انحراف در انحراف یکی مثل یه حق دارید به مثل انحراف در دین بنظر میاد تقلید عمر این اثر که خراب بود خراب خراب خرابتر الان هست یعنی همه چیزش دیگه یک حزب سیاسی مرجع تعیین میکنه قصد مطابق افکار سیاسی نباشه معرفی نمیکنی اهل الان دیگه خبر سالم نمیذاره چاپ کنه ده سال نمیذاره چون از اول باید کسی را جذب یا کمکم آرام آرام آرام ببینم دستش هتل را بپسندند اون روش بود قدی نظم اول پس قبولش نمیکنه که خب دیگه به چیزای دیگری شده قضیه پس اگر دست خارجن نه یه دستگاه جان دهم نه حالا الان که خونده دست هم داده و اونایی که درس دادن به هرحال اینجوری جریان پیش میره جریان پیش میره این یکی از ماست مسائل اینه که ما اینو نداشتیم به حوزههای علمیه هی یک حزب سیاسی همهکاره باشه همهکاره باشه ارائه شد عالی شد میگی آیتالله چی آیتالله اسبی آیتالله نیست خودمون اعضای جامعه مدرسین آیتالله هستی خودشان به خودشان نه منتقدین و مخالفان اونا نیستم شما باید بگم که حذف نیستم و لینک به تعیین عنوانها هم ساله دیگه همه و به اصطلاح کار را خراب میکنه و دیگه زایل شده از حد انحراف سه خب بحث کنم خدمتتون بریم سراغ مسئله چهارم یکییکی بریم جلو و ببینیم که شاید مثلا شد اگر شناختن اعلم مشکل باشد خب اشکالی هست هیچوقت نمیشه کسی بگی کی الام اس کردم نیست هیچوقت نمیشه ریک عرض کنم خدمتتون کی اگه به احتیاط واجب باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد گمان به اعلم بودنش داره واقعا مردم چه جوری میشه این تو غاری که مردم به آن ببر ببر بگی کی این هفتاد درصد علمه شصت درصد عدم پس اونا برم نه خب که گمان به اعلم بودن بلکه اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست به احتیاط واجب باید از او تقلید نماید احتمالا بده که پس این آب دیگه کارها گره زدن و ساعت کار بار سنگین که میگم انصافا اینا شدنی نیست و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی از اونا تقلید کنه این دیگه وضعیت شده که میگن مارسل کی الام نصب کردم زود تشخیص داشتی تا کنترل و من به کی رخ میده که کی دقیقا این سه نفر چه قدر دقت میخواد که من بگم این سه نفر دقیقا مساوی واقعا چیز قابل تشخیصه با چه دستگاهی ترازو چی سه نفر من نمیدونم یه مسئله پیچیده ایه آخه یک ریشتر که نیست که اصول فقهی چیز جالب چیه جن و وقتا ادبیات عرب به چی میگین اینک من بیام به ضریب بدم به هر یک از اینها و یه معدل و بعد بگم این عبور نوزده و هفتاد و پنج بر نوزده و نیم بعد معالج این حرفارو میزنید به چیزها وقت تلف کردن که مردم بخوان من چند نفر تو باید از او پورتوریکو این یه مسئله که این وسواس یک مسئله به نظر من بیربط مسئله پنجم به دست آوردن فتوا یعنی دستور مجتهد چهار راه دار اول شنیدن از خود مجتهد دوم شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقد کنن دو نفر سلام به شیعیان بگم که با هم با همدیگه فن تواشیح مثلا و دو نفر فتوا رو بخونم یا من دورم اون دومی مگه همینو گفت من عمل کنم و چرا اونوقت دو نفر سر دو نفر این دو نفر و آروم گفتی دو نفر میدونم از کجا آوردی زن باشند یا مرد باشد اینا دیگه پیچیدگیها ساختی کلمه توی کیسه ویدئو جواب شیعه حرفه نظر کارشناس را باید از طریق عقلائی گرفت تمام راهحل عقلایی زیاد خب حالا از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنن سوم شنیدن از کسی که مورد اطمینان و آسمون اومد مدرسه سوم چهارم دیدن در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن سال اطمینان داشته باشند اونارو ولش کن چهارم پنجم این سایت چی مشترک نوشته باشه تو این زمان به شما نبوده سال پیش نوشته باشه سایت اوردم چرا سالمی نه مثل خوک ماموریت را اخذ کنم ششم اینتر استخدام کنه است نه و کتبا مهر بزن جواب بفرسته برات دارم ریچارد تو نبود تو این چارت نبود این کتاب میشه دارمش اینارو ولش یه مسئله رجوع به کارشناسی امر عقلایی تعریفش را میاد طریقه عقلایی نه اینکه شما بیاید بشینیم به دو نفر عادل بیام بگم یه هیچچیز دیگه چهار نفر اومدن گفتن آآ دلم نیستن وی موثق یعنی چی ببینید یه کسی ریش میتراشید اقای جوون بودم چون احداث واجبه گناه صغیره است تکرار میکنی میشه در میاره آره روش میداشت ولی من میدونم که همه ناخنها رو بکشی که بکنی یه دروغ نه خب این رو گفتم و اطمینان میکنم که سه نفر اینطور آدمی که من میدونم واقعا دروغ گفتن نیست برای یه مدتی مسئله برام مهم نیست میتونست مثلا طبق عادی سوخت عادی عادت تبدیل درخت عادل تغییر داره ما موثق ممکنه کسی مشروب میخوره من دروغ نگو از تنها بلا زیاد دارم شادمانیها نه ولی بهرحال من یقین دارم که دروغ نمیگه این کار را انجام داد خودت میدانی برام حاصل میشه که همانطور که به پزشک هم مراجعه میکنم نه پس مسئله رو نقض کردم همینطور راستگو باشه اطمینان برا من حاصل بشه مهمی نیست عملا باز اینجا چی یا کی رخ میده یه نفر میره آخوندی که اصلا نمیشناسمش دفعه اول که رفت روستا به مردم مسئله به خونه و اونا میگیره و عمل میکنه هم چیکارا رخ نمیده که بعد چهار پسکوف اولا من پنج شش به اضافه دو سه چهار طاق میتونم اضافه کنم بعد اونایی هم که شما آوردی مورد کی قرار میدم که اینها بحث داره همه اینها مال اینه که یه مسئلهی عقلایی را یه امر رافع عقلایی از شما خواستید تبدیلش کنیم به امر تعبدی روغنهای تعبدی نیست او حالا از طریق که دارند یک کلمه بگو که از هر طریقی که به هر حال اطمینان حاصل کردی قطع کنم خدمت تفنگ خب مرحله شیشم تا انسان یقین نکند که فتوای مجتهد عوض شده است میتواند به آن که در رساله نوشتهشده عمل نماید و اگر احتمال دهد که فتوای او عوض شده جستجو لازم نیست بلکه اینجایی مسئلهای که من این قتل هاست جیره خوب بله آها این مسئله هفتم اگر مجتهد اعلم در مسئلهای فتوا دهد مقلد آن مجتهد یعنی کسی که از او تقلید میکند نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل بلند خوب دنی باید حتما به فتوایی عمل بکنی سید چیست هرکی اسمش بیشتره پولی که بابتش شما بهش بیشتر اطمینان میکنی ضرورتا حرف نو معدل بالاتر بوده معدل بالاتری آورده و چی وقتی پزشکی بهش بیشتر اطمینان میکنی فقط علم اون فقط یه هرمه خب دوخت و پزشک در خیر میشی وقتی میرم پزشکی میبینم که تو مطب وقتی میاد وارد میشی میاره بیمارا شش نفر رو باهم میاد به هر کدوم سه دقیقه چهار دقیقه من با ارمش کار ندارم و به این خاطر بهش اطمینان ما داریم زیادی برای سرسری کار میکنه مگر علمی که تنها چه میکنی ا وی یه شغل علم شما گفتین علم ولی فقط میگه آره این دکتر واقعا اسمش بیشتر از اون یکی بله او نیم ساعت با دی حرف را میشنوه تنها پس دیگران راه نمیدی من فامیل و کلی چی و بعد با احتیاط کامل مینوس و اونم خیلی متولد هشت نفر میاره دو دقیقه حرفا داره مینویسه هنوز داره نیاز داره مینویسه و فشاور ولی خوب پس علم فقط نی سن فقط نیس آدام ممکنه که به کسی علمشان بیشتر باشه کمتر بکنه حال شما گفتید اگر مجتهد اعلم در مسئلهای فتوا دهد مقلد آن مجتهد یعنی کسی که از او تقلید میکند نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کنم این آقا وی من دیدم که تو مست علی خصوص مثلا یه هرچی این آقای جوان دیگه یه کتاب نوشتهای نمیدونم چه چی نمیشه محروم خیلی کار دقیق انجام داد من چون کلیت اون علمه مسئله حج من نباید به این روز رو بکنم اوه سوال این مسئله است این آقا کلا اغلب ماها پس حالا من که گفتم این چیزا بره اغلب قبول قول نه ولی در خصوص کتاب به کار هرج یه اوقات چهارتا کتاب نوشته چی نوشتی ولی نهایت دقت بود اونا رو کرده کرد خصوصی چرا ما باید هر جا اخبار از اینکه علمه ولی تو این مسئله دقت نکرده و وقت نگذاشت زیاد ولی یکوقت گذاشته علم نیست کدوم خط تاشون دقیقتر حکم خداست عقلا چی میگن اینجا عقلا چی میگم تو حالا میگن محل مراجعه کن با اینکه میدونی که این رو این مسئله بیشتر کار کرده دقیقتر و هی عقلا چه چیزی میگم از این مسئله که شما در آوردی که اگر یه مسئلهای رو علم فتوا داد احمد و نه مسئله رو دیدم رفت این آقا علامه ولی کتابش دیده بودمشون تو هر چیزی ننوشته کاری نکرده ولی آقا همه هم انگشت گذاشته تو چیکار کرده با اینکه مثل هر باری که در کل هو علم عقل خلاق پی میگن که نباید به این مراجعه بکنه اینو خوب از کنم خدمتتون کی ما بخاطر اینکه با خانوم سینگ جلسه هست مجبوریم که خود امروز زودتر تعطیلش کنیم ببخشید در مورد چی داری اینجا اینجا جوراب مثل سیسکو مثل تو چی تو این اینجا نه نه نه هیچیک از مسائل این بابا جاشی بودجه پیش جاشی مسئله است آریا که بسه دارن میگن که آره ما آدمهای خوب بنظر و توافق بین مقامات رو تو اون جمعیت حسب محال ممکن اگر طبق این نمیتونم کس دیگهای رو این داره میگه که اون قالب من چرا که بعضی از نمایندگان خوبی اون آقا دراز میگردد که این رو بیارن اینجا توی این جمعیت بهش میگن تنباکو بین مقام و نحوه تا رو بفهمی آوردی او ممکن نیس فتوا داده که بیکاری شاقه یا ممکن نیست آیا گفتمان چرا نشه بذارید عقلا گفتم هنوز دز دستشویی هستم